موضوع: "بدون موضوع"

حجاب

*بطور كلى هر چيزى كه در همه جا پيدا مى شود و در دسترس همه به آسانى مى رسد از ارزش كمترى برخوردار است . ولى از اشياء كم ياب و ذى قيمت و پر بها بخوبى نگهدارى مى نمايند و از دسترس ديگران دور نگه مى دارند و بطور خاصى از آن مراقبت مى كنند. مثلاً طلا و جواهرات را در گاوصندوقهاى محكمى حفظ مى كنند كه از دسترس دزدان محفوظ باشد.

حجاب


حجاب عامل استحکام خانواده ها

یکی از عوامل مهم استحکام خانواده، رعایت حجاب است. اگر حجاب در جامعه ای کاملا رعایت شود و روابط جنسی به محیط خانواده محدود گردد، گروه جوانان به ازدواج تمایل بیشتری پیدا می کنند و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری خواهند گرفت، بالنتیجه در این میان بیشترین نفع عاید زنان خواهد شد، زیرا از محبت و حمایت مالی مردان برخوردار خواهند بود.
در حالی که اگر خودنمائی و آرایش و تحریک در یک اجتماع بشری رواج پیدا کند و روابط جنسی در غیر محیط خانواده مُیّسر گردد، هیچ وقت جوانان مشکلات ازدواج را نخواهند پذیرفت و به آن تن نخواهند داد. بلکه خانواده های تشکیل شده نیز دائما در حال تزلزل می گردند.
زیرا مردان با دیدن زنان بی حجاب تحریک شده و آسیب پذیر می شوند و در نتیجه کانون گرم خانوادگی بسردی می گراید و محبت در خانواده جای خود را به تنّفر خواهد داد، چون همسر قانونی رقیب و مانع روابط جدید جنسی به حساب می آید.
بی تردید نهاد خانواده تنها با پاسداری از حجاب اسلامی درخشش و بالندگی لازم را پیدا خواهد کرد.
بله وقتی لامپ نورافشانی می کند که سیمهای متصّل به آن سالم باشند و اگر این سیمها لخت و یا زدگی داشته باشند، نه تنها نیروی برق را بخوبی منتقل نمی کنند بلکه با جریان آب یا با اتصال به یکدیگر موجب حریق و آتش سوزی می گردند.
زن و مرد همانند، جریان مثبت و منفی دست به دست هم داده و چراغ خانواده را روشن کرده اند، می بایست حجاب اسلامی را رکن اساسی این پیوند قرار دهند و الاّ این چراغ بخاموشی می گراید و آتش هوس آن را خواهد سوزانید.
جورج کامینکسی جامعه شناس معروف به این مطلب تصریح کرده است و می گوید: عامل اصلی اختلاف (زن و شوهرها در طلاق) روابط نامشروع می باشد.(52)
اینک به برخی از پیش آمدهای نامطلوب طلاق اشاره می کنیم.
الف: افزایش جرائم: با افزایش طلاق، جرائم نیز افزایش خواهند یافت. زیرا با فروپاشی خانواده، زنان و کودکان بی سرپرست دارای زمینه بیشتری برای اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، بزهکاری و فساد اخلاقی می باشند. بنابر گزارش های آماری پژوهشگران: 90 در صد بزهکاران جوان 14 تا 25 ساله از میان خانواده های از هم پاشیده برخاسته اند.(53)
ب: کودکان بی سرپرست: با رواج روابط نامشروع و افزایش طلاق، کودکان نامشروع را از حمایت هیچیک از والدین برخوردار نمی سازد و مسئله جدیدی است که امروزه غرب را دچار مشکل نموده است.
بنابر آمار منتشره امروز در جهان 90 میلیون جوان زیر 20 سال از خانواده ها طرد شده و بدون خانه و کاشانه حیران در خیابان ها زندگی می کنند. متاسفانه آمار کودکان نامشروع در غرب دائماً رو به افزایش و تزاید است.
در آمریکا از هر 4 نوزادی که متولد می شوند، یکی نامشروع است، تنها در سال 1979 بیش از 597000 کودک نامشروع در آمریکا متولد شده است.
در سوئد 7 میلیونی سالانه 27000 کودک نامشروع به جامعه تحویل داده می شود.(54)
ج: بیماریهای روانی ناشی از طلاق: یا وقوع طلاق زنان مطلقه بیشترین زیان را متحمل می گردند. به نوشته مجله نیوزویک: با وجودی که پس از طلاق زن آمریکائی خویشتن را آزادتر از آزاد حس می کند، ولی مُطَّلِقه های آمریکائی چه جوان چه میان سال شادکام نیستند و این ناشادی را می توان از میزان روز افزون مراجعات زنان به روانکاو و روانشناس یا از پناه بردن به الکل و یا افزایش سطح خودکشی در میان آنان دریافت.
از هر چهار زن مُطّلقه یکی الکلی می شود و میزان خودکشی میان آنها سه برابر زنان شوهردار است.(55)
این نوشته ها بخوبی اثبات می کند که زنان با خودنمائی و بی حجابی بیشترین زیان را متوجه خویش ساخته و خود اولین قربانیان پدیده شوم فساد می باشند.(56)
حجاب همچون سدی آهنین

زن و مرد مانند آتش و پنبه هستند و باید تا آنجا که ممکن است از هم دور نگه داشته شوند، مگر از طریق تشکیل خانواده که روابط جنسی باید به آن محدود گردد.
حضور زنان و مردان در جامعه بصورتی که هیچگونه تحریک و شائبه جنسی با آن همراه نباشد آن جامعه را استوار و محکم نموده و زمینه پیشرفت تعالی آنرا فراهم خواهد کرد. استاد شهید مطهری در توضیح این مطلب چنین می فرماید: آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند، و فرضاً اگر در یک محیط درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می کنند؟
یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟
آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه های محرّک و مهیّج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود؟(57)
بنابر این حجاب مجوّز ورود زن به جامعه است نه مانع از آن، برای روشن شدن نقش حجاب در استفاده شایسته از نیروی زنان به مثالهای ذیل توجه فرمائید.
مثال اول: همانطور که برای بهره برداری از نیروی گاز می بایست آن را در محفظه ای مخصوص و غیر قابل نفوذ قرار دهیم و یا لوله های آن را از نظر نشت مراقبت نمائیم، همیشه در آسایش قرار داریم.
حال اگر در محفظه قرار نگیرد و مراقبتها انجام نشود، نه تنها از آن بهره برداری نمی کنیم، بلکه انفجار آن باعث تخریب خواهد شد.
بهره برداری از نیروی زن نیز منوط به رعایت حفاظ محکم حجاب است در غیر این صورت با رواج فرهنگ مبتذل، آرایش و خودنمائی، نیمی از جامعه را به خود مشغول کرده که چه بپوشند؟ چگونه بپوشند؟ و خود را چگونه بیارایند؟
و نیم دیگر جامعه را به آنان مشغول خواهد ساخت. آنوقت کار آموزش تحقیق و پژوهش جای خود را به آرایش، خودنمائی، چشم چرانی و لذّت جوئی خواهد داد و سقوط و سوختن و از بین رفتن جامعه در آن صورت حتمی خواهد بود.
مثال دوّم: همانطوری که سدّ، نیروی آب را مهار می کند و آن را در معرض استفاده مطلوب قرار می دهد. حجاب هم مثل سدّی آهنین، است که نیروی زنان را ذخیره کرده و از هرز رفتن آن در مسیرهای نامطلوب جلوگیری می کند. و امکان استفاده مطلوب را از آن میسّر خواهد ساخت.
مثال سوّم: همانطور که آتش می تواند آب را گرم کند و حتّی آن را بصورت غلیان و حالت جوش درآورد البته در صورتی که (بین آن دو حجابی وجود داشته باشد و در ظرفی جای داده شود) و الاّ با ریختن آب بر روی آتش نه تنها حرارتی ایجاد نخواهد کرد بلکه خود نیز خاموش خواهد شد. و هر دو از بین خواهند رفت.
نیروی زن وقتی موقعیت خود را خواهد یافت و گرمی بخش و مکمّل فعالیتهای دیگر اجتماعی می شود که حجاب بطور کامل رعایت گردد.
در غیر اینصورت، با آرایش و خود نمائی نه تنها نیرویش صرف تجمّل می شود بلکه همچون آبی بر آتش از به جریان افتادن چرخ فعالیت دیگران نیز جلوگیری خواهد کرد.
زیرا زن به آراستن خود مشغول می گردد و نیم دیگر از اجتماع هم به او.(58)

اربعین

دلیل بزرگداشت اربعین حسینی چیست‌؟

اربعین -اعتبار اربعین امام حسین (ع‌) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی‌ وفاداران به امام حسین (ع‌) شناخته شده بوده است‌. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات‌ فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است‌، ذیل ماه «صفر» می‌نویسد: نخستین روز این ماه(ماه صفر) (از سال 121)،روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است‌.

روز سوم این ماه(صفر) از سال 64روزی است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به دیوارهای آن سنگ‌پرتاب نمود در حالی که به نمایندگی از یزید با عبدالله بن زبیر در نبرد بود.

اربعین

دلیل بزرگداشت اربعین حسینی چیست‌؟

اربعین -اعتبار اربعین امام حسین (ع‌) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی‌ وفاداران به امام حسین (ع‌) شناخته شده بوده است‌. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات‌ فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است‌، ذیل ماه «صفر» می‌نویسد: نخستین روز این ماه(ماه صفر) (از سال 121)،روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است‌.

روز سوم این ماه(صفر) از سال 64روزی است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به دیوارهای آن سنگ‌پرتاب نمود در حالی که به نمایندگی از یزید با عبدالله بن زبیر در نبرد بود.

ارباب جا مانده ایم

امام صادق عليه السلام:

حنكوا اولادكم بتربة الحسين (ع) فإنها امان‏

كام كودكانتان را با تربت حسين (ع) برداريد چرا كه خاك كربلا فرزندانتان را بيمه مى‏كند .

وسائل الشيعه، ج 10 ص 410

__________________________________

امام صادق عليه السلام:

فى طين قبر الحسين (عليه السلام) الشفاء من كل داء و هو الدواء الاكبر

شفاى هر دردى در تربت قبر حسين (عليه السلام) است و همان است كه بزرگترين داروست.

كامل الزيارات، ص 275 و وسائل الشيعه، ج 10، ص 410

ارباب جا مانده ایم

موسى بن جعفر عليه السلام:

أدنى ما يثاب به زائر ابى عبد الله (عليه السلام) بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولايته ان يغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز.

كمترين ثوابى كه به زائر امام حسين (عليه السلام) در كرانه فرات داده مى‏شود اين است كه تمام گناهان مقدم و موخرش بخشوده مى‏شود. بشرط اين كه حق و حرمت ولايت آن حضرت را شناخته باشد.

مستدرك الوسائل، ج 10 ص 236، به نقل از كامل الزيارات، ص 138

__________________________________

امام رضا عليه السلام:

من زار قبر الحسين (ع) بشط الفرات كان كمن زار الله‏

كسى كه قبر امام حسين (عليه السلام) را در كرانه فرات زيارت كند، مثل كسى

است كه خدا را زيارت كرده است.

مستدرك الوسائل، ج 10، ص 250؛ به نقل از كامل‏

__________________________________

امام صادق عليه السلام:

من زار الحسين (عليه السلام) يوم عاشورا وجبت له الجنة

هر كس كه امام حسين (عليه السلام) را در روز عاشوار زيارت كند بهشت بر او واجب مى‏شود .

اقبال الاعمال، ص 568

__________________________________

امام صادق عليه السلام:

من باب عند قبر الحسين (عليه السلام) ليلة عاشورا لقى الله يوم القيامة ملطخا بدمه كأنما قتل معه فى عرصه كربلا

كسى كه شب عاشورا دركنار مرقد امام حسين (عليه السلام) سحر كند روز قيامت در حالى به پيشگاه خدا خواهد شتافت كه به خونش آغشته باشد، مثل كسى كه در ميدان كربلا و دركنار امام حسين عليه السلام كشته شده باشد.

وسائل الشيعه، ج 10، ص 372

__________________________________

امام حسن عسكرى عليه السلام :

علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسين، و زيارة الاربعين، و التختم فى اليمين، و تعفير الجبين و الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم.

نشانه‏ هاى مؤمن پنج چيز است: 1 ـ نمازهاى پنجاهگانه (منظور نمازهای روزانه و نوافل آنهاست که پنجاه رکعت می شو) 2 ـ زيارت اربعين 3 ـ انگشتر به دست راست كردن 4 ـ بر خاك سجده كردن 5 ـ بسم الله الرحمن الرحيم را بلند گفتن.

وسائل الشيعه، ج 10 ص 373 و نيز التهذيب، ج 6 ص 52

__________________________________

ارباب جا مانده ایم

امام صادق عليه السلام:

من سره ان يكون على موائد النور يوم القيامة فليكن من زوار الحسين بن على (عليهما السلام)

هر كس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفره‏هاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين (عليه السلام) باشد.

وسائل الشيعه، ج 10، ص 330، بحار الانوار، ج 98، ص 72.

__________________________________

امام صادق عليه السلام :

من اراد ان يكون فى جوار نبيه و جوار على و فاطمه فلا يدع زيارة الحسين عليهم السلام

كسى كه مى‏خواهد در همسايگى پيامبر (ص) ودر كنار على (ع) و فاطمه (س) باشد زيارت امام حسين (ع) را ترك نكند.

وسائل الشيعه، ج 10 ص 331، ح 39

__________________________________

امام صادق علیه السلام:

لو ان احد كم حج دهره ثم لم يزر الحسين بن على (عليه السلام) لكان تاركا حقا من حقوق رسول الله «ص» لان حق الحسين فريضة من الله تعلى واجبه على كل مسلم.

اگر يكى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسين (عليه السلام) را زيارت نكند حقى از حقوق رسول خدا (ص) را ترك كرده است چرا كه حق حسين (ع) فريضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.

__________________________________

امام صادق علیه السلام:

من لم يأت قبر الحسين (عليه السلام) حتى يموت كان منتقص الاءيمان منتقص الدين، اءن ادخل الجنة كان دون المؤمنين فيها.

هر كس به زيارت قبر امام حسين (ع) نرود تا بميرد ايمانش نا تمام و دينش ناقص خواهد بود به بهشت هم كه برود پايين تر از مومنان در آنجا خواهد بود.

وسائل الشيعه، ج 10 ص 335

__________________________________

امام صادق علیه السلام:

لا تدع زيارة الحسين بن على عليهما السلام و مر أصحابك بذلك يمد الله فى عمرك و يزيد فى رزقك و يحييك‏ء الله سعيدا و لا تموت الا شهيدا.

زيارت امام حسين عليه السلام را ترك نكن وبه دوستان و يارانت نيز همين را سفارش كن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زياد كند و خدا تورا با سعادت زنده دارد و نميرى مگر شهيد.

وسائل الشيعه، چ 10 ص،335

__________________________________

امام صادق علیه السلام:

من اراد الله به الخير قذف فى قلبه حب الحسين (عليه السلام) وزيارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسين (عليه السلام) و بغض زيارته.

هر كس كه خدا خير خواه او باشد محبت حسين (ع) و زيارتش را در دل او مى‏اندازد و هر كس كه خدا بدخواه او باشد كينه وخشم حسين (ع) و خشم زيارتش را در دل او مى‏اندازد.

وسائل الشيعه، ج 10 ص 388، بحار الانوار، ج 98، ص 76

__________________________________

امام صادق عليه السلام:

من لم يأت قبر الحسين (عليه السلام) و هو يزعم انه لنا شيعة حتى يموت فليس هو لنا شيعة و ان كان من اهل الجنة فهو من ضيفان اهل الجنة

كسى كه به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال كند كه شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست واگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.

كامل الزيارات، ص 193، بحار الانوار، ج 98 ص 4

__________________________________

امام صادق عليه السلام:

من اتى قبر الحسين (عليه السلام) عارفا بحقة كتبه الله عزوجل فى اعلى عليين‏

هر كس كه به زيارت قبر حسين (عليه السلام) نايل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترين درجه عالى مقامان ثبت مى‏كند.

من لا يحضره الفقيه، ج 2 ، 581

__________________________________

اربعین

امام صادق عليه السلام:

زوروا قبر الحسين (عليه السلام) و لا تجفوه فاءنه سيد شباب أهل الجنة من الخلق وسيد شباب الشهداء

مرقد امام حسين (عليه السلام) را زيارت كنيد و با ترك زيارتش به او ستم نورزيد چرا كه او سيد جوانان بهشت از مردم و سالار جوانان شهيد است.

مستدرك الوسائل ج 10 ص 256 و كامل الزيارات ، ص 109

__________________________________

امام صادق عليه السلام:

زيارة قبر الحسين بن على عليهما السلام من أفضل ما يكون من الأعمال.

زيارت قبر امام حسين (عليه السلام) از بهترين كارهاست كه مى‏تواندانجام يابد.

مستدرك الوسائل، ج 10، ص .311

ارباب جا مانده ایم

امام صادق عليه السلام:

زوروا كربلا و لا تقطعوه فاءن خير أولاد الانبياء ضمنته…

امام صادق (ع) فرمود: كربلا را زيارت كنيد و اين كار را ادامه دهيد، چرا كه كربلا بهترين فرزندان پيامبران را در آغوش خويش گرفته است.

كامل الزيارات، ص 269

__________________________________

امام باقر عليه السلام:

لو يعلم الناس ما فى زيارة قبر الحسين (عليه السلام) من الفضل، لماتوا شوقا

اگر مردم مى‏دانستند كه چه فضيلتى در زيارت مرقد امام حسين (عليه السلام) است از شوق زيارت مى‏مردند.

ثواب الاعمال، ص 319؛ به نقل از كامل الزيارات.

__________________________________

امام باقر علیه السلام:

زيارة قبر رسول الله صلى الله عليه و آله و زيارة قبور الشهداء، و زيارة قبر الحسين بن على عليهما السلام تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلى الله عليه و آله.

زيارت قبر رسول خدا «ص» و زيارت مزار شهيدان، و زيارت مرقد امام حسين عليه السلام معادل است با حج مقبولى كه همراه رسول خدا «ص» بجا آورده شود .

مستدرك الوسائل، ج 1 ص، 266 و نيزكامل الزيارات، ص 156

__________________________________

عن حمران قال: زرت قبر الحسين (عليه السلام) فلما قدمت جاءنى ابو جعفر محمد بن على (عليه السلام)…. فقال (عليه السلام) ابشر يا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد (ص) يريد الله بذلك وصلة نبية حرج من ذنوبه كيوم ولدته امه.

حمران مى‏گويد هنگامى كه از سفر زيارت امام حسين (ع) برگشتم، امام باقر (عليه السلام) به ديدارم آمد و فرمود:

اى حمران! به تو مژده مى‏دهم كه هر كس قبور شهيدان آل محمد (ص) را زيارت كند مرادش از اين كار رضايت خدا و تقرب به پيامبر (ص) باشد، از گناهانش بيرون مى‏آيد چون روزى كه مادرش او را زاد.

امالى شيخ طوسى، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص 20

حديث هفدهم

__________________________________

امام باقر و امام صادق علیهما سلام:

من احب أن يكون مسكنه و مأواه الجنة، فلا يدع زيارة المظلوم.

هر كس كه مى‏خواهد مسكن و مأوايش بهشت باشد، زيارت مظلوم (عليه السلام) را ترك نكند.

مستدرك الوسائل، ج 10، ص .253

ارباب جا مانده ایم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
… و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة.

پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) در ضمن حديث بلندى مى‏فرمايد:

كربلا پاكترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگترين بقعه‏ها است و الحق كه كربلا از بساطهاى بهشت است.

بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نيز كامل الزيارات، ص 264

__________________________________

امام على عليه السلام:

واها لك ايتها التربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب‏

امير المومنين (عليه السلام) خطاب به خاك كربلا فرمود: چه خوشبويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو بپا خيزند كه بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.

شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص

ارباب جا مانده ایم

امام سجاد علیه السلام :
رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِه‏
رحمت خدا بر عبّاس! ايثار كرد و كوشيد و جان فداى برادرش كرد.
خصال ج1 ، ص68 - امالی(صدوق) ص 462

__________________________________

پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله:
إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لا تَبرُدُ أبَداً.
كشته شدن حسين علیه السلام چنان داغى در دل مؤمنان است كه هرگز سرد نشود.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج 10 ، ص 318

 

اربعین

__________________________________
امام رضا عليه ‏السلام:
كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً
چون ماه محرم فرا مى ‏رسيد، كسى پدرم را خندان نمى ‏ديد.
بحار الانوار(ط-بیروت) ج44 ، ص284

__________________________________
امام صادق عليه ‏السلام:
لا تَدَع زيارَةَ الحُسَينِ بنِ عَلىّ عليه السلام و مُر اَصحابَكَ بِذالِكَ، يَمُدُّ اللّه فى عُمرِكَ و يَزيدُ اللّه فى رِزقِكَ و يُحييكَ اللّه سَعيدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعيدا و يَكتُبكَ سَعيدا؛
زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اين صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زياد مى كند و زندگى ات را همراه با سعادت مى كند و جز سعادتمند نمى ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى كند.
كامل الزيارات ص 152

اربعین

پيامبر صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم… وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛
به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏ يابيد و به وسيله حسن احسان مى‏ شويد و به وسيله حسين خوشبخت مى‏ گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى ‏كند.
البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232

 

ارباب جا مانده ایم

امام صادق عليه ‏السلام :
فى فَضلِ زِيارَةِ الحُسَينِ بنِ عَلىٍّ عليه ‏السلام وَ لَقَد حَدَّثَنى أَبى عليه ‏السلام: أَنَّهُ لَم يَخلُ مَكانُهُ مُنذُ قُتِلَ مِن مُصَلٍّ يُصَلّى عَلَيهِ مِنَ المَلائِكَةِ أَو مِنَ الجِنِّ أَومِنَ النسِ أَو مِنَ الوَحشِ و َما مِن شَىْ‏ءٍ إِلاّ وَهُوَ يَغبِطُ زائِرَهُ و َيَتَمَسَّحُ بِهِ و َيَرجو فِى النَّظَرِ إِلَيهِ الخَيرَ لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ؛
پدرم در فضيلت زيارت حسين بن على عليه ‏السلام فرمودند: جايگاه آن حضرت از آن زمان كه كشته شده، از فرشته يا جن يا حيوان وحشى كه بر آن حضرت درود مى ‏فرستد خالى نيست و هر چيزى غبطه زائر آن حضرت را مى‏ خورد و خود را به او مى ‏مالد و در نگاه كردن به زائر امام حسين عليه ‏السلام اميد خير دارد زيرا او به قبر امام حسين عليه ‏السلام نگاه كرده است.
کامل زیارات ص325 - مستدرك الوسايل مستنبط المسایل ج10، ص252، ح11952

 

اربعین

امام باقر علیه السلام:
اِنّ الحُسَينَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَكروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَى اللّه‏ُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا ياتيَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَينِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه‏ُ كُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا يا اُولـِى الاَبصار؛

حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب ‏زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت‏ زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه ‏اى و هيچ بَلا ديده ‏اى به خدا روى نمى‏ آورد و نزد قبر حسين علیه السلام دعا نمى ‏كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى ‏سازد، مگر اين‏كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏ كند و گناهش را مى‏ بخشد و عمرش را طولانى و روزى ‏اش را گسترده مى ‏سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد!
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج10 ، ص239 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 98، ص 46، ح

اربعین

امام مهدی عجل الله تعالی :
لأَندُبَنَّكَ صَباحاً و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مى‏ كنم و در مصيبت تو به جاى اشك، خون مى‏ گريم.
بحار الأنوار(ط-بیروت) ج 98 - ص 238

 

اربعین

چند حدیث در مورد اربعین حسینی ع

بسم الله الرحمن الرحیم

قال ابومحمد الحسن العسکری(ع): «عَلاماتُ المُؤْمِنِ خمْس: صَلاةُ الْخَمْسِین، وَ زِیارَةُ الْأرْبِعَینِ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیمِینِ، وَ تَعفیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم؛

امام حسن عسکری(ع) فرمود: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز (نماز یومیه و نمازهای نافله)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، جبین را در سجده بر خاک گذاردن، بسم‌الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن»

(وسایل الشیعه/ج10/ص375)

قال ابوجعفر(ع): «زِیارَةُ قَبْرِ رَسُولِ اللهِ(ص) وَ زِیارَةُ قُبُورِ الشُّهَداءِ وَ زِیارَةُ قَبْرِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی(ع) تَعْدلُ حَجَّةً مَبْرُورَةً مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ؛

 

گناه

- رفع غفلت و کسب آگاهی:
اصلی ترین روشی که اسلام در مورد ساخت و ساز انسان و تهذیب نفسانی و اعتقادی و عملی او پیشنهاد نموده است استفاده از همین روش علم درمانی است . اگر در اسلام علم و دانش فریضه شمرده شده است و آیات و روایات وارده در فضیلت علم و عالم افزون از هر باب دیگری است , به خاطر همین است که راه اصلی معالجه ی امراض آدمی از طریق علم و آگاهی میسر است , همانگونه که ریشه ی تمامی بیماریها, شوربختی ها و شقاوتمندی انسان در جهل و بی خبیری او می باشد.

سخن بزرگان

کتاب یک غذاست؛ یک غذاى روح است؛ یک نوشیدنى روح است و چنانچه مقوّى باشد، روح را تقویت مى‌کند. مقام معظم رهبری

خاطره بزرگان

خاطره ای از رهبر انقلاب

رهبر فرزانه انقلاب با توصیه به کتاب خوانی، خاطره ای درس آموز بیان کرده است: «می خواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است: کسانی که وقت های ضایع شونده ای دارند، مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار می شوند، یا سوار وسیله نقلیه خودشان هستند و دیگری ماشین را می راند، یا در جاهایی مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر می برند و به هر حال، اوقاتی را در حال انتظار به بی کاری می گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. … بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم؛ البته قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم. … وضعیت و فضای اتوبوس های آن روزگار برای ما خیلی آزار دهنده بود و نمی توانستیم تحمل کنیم. دلم می خواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعی بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت گذراندم، احساس نمی کردم ضایع می شود… ؛ چون کتاب می خواندم. در منزل خود من، همه افراد بدون استثنا هر شب در حال مطالعه خوابشان می برد. خود من هم همین طورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد؛ مطالعه می کنم تا خوابم می آید، کتاب را می گذارم و می خوابم».

هفته کتاب و کتاب خوانی گرامی باد

کتاب ها مثل آدم ها هستند

بعضی از کتاب ها ساده لباس می پوشند و بعضی لباس های عجیب و غریب و رنگارنگ دارند.

بعضی از کتاب ها برای ما قصه می گویند تا بخوابیم و بعضی قصه می گویند تا بیدار شویم.

بعضی از کتاب ها تقلب می کنند. بعضی از کتاب ها دزدی می کنند.

بعضی از کتاب ها به پدر و مادر خود احترام می گذارند و بعضی حتی اسمی هم از پدر و مادر خود نمی برند.

بعضی از کتاب ها پرحرفند، ولی حرفی برای گفتن ندارند و بعضی ساکت و آرامند، ولی یک عالم حرف گفتنی در دل دارند.

بعضی از کتاب ها بیمارند، بعضی از کتاب ها تب دارند و هذیان می گویند.

بعضی از کتاب ها کودکانه و لوس حرف می زنند و بعضی از کتاب ها فقط غُر می زنند و نصیحت می کنند.

بعضی از کتاب ها دوقلو یا چند قلو هستند. بعضی از کتاب ها پیش از تولد می میرند و بعضی تا ابد زنده هستند.

بعضی از کتاب ها سیاه پوستند، بعضی سفیدپوست و بعضی زردپوست یا سرخ پوست.

بعضی از کتاب ها هر چه دارند، از دیگران گرفته اند و بعضی از کتاب ها هر چه دارند، به دیگران می بخشند.
شگفت انگیزترین کالای جهان

«تو در یک شب این کتاب را می خوانی، ولی من موی خود را برای نوشتن آن سپید کرده ام.» اغراق نکرده ایم اگر بگوییم کتاب، شگفت انگیزترین کالای جهان است؛ اگرچه بر خلاف همه چیزهای باارزش، فراوان و دست یافتنی باشد. در تبیین این جمله باید گفت در پرتو عمر که باارزش ترین گوهر هستی ماست، تصاحب هر جواهرِ گران بهایی امکان پذیر است، ولی با هزینه هیچ جواهری، نمی توان لختی از عمر رفته را بازگرداند یا ساعتی اندک از زمان خرید. شگفت انگیزی کتاب از آن روست که «با پرداخت چند قطعه پول ناچیز، می توان تجربه های تمام عمر بزرگ ترین خردمندان جهان را در اختیار گرفت؛ کتاب، عمر دوباره است.» ازاین رو، با صراحت می توانیم بگوییم هر کتابی که به خانه می بریم، دانشمندی است که به خدمت برگزیده ایم.

کتاب

کتاب و تحوّل

در روزگار پیشرفت های چشم گیر بشر در عرصه های دانش و نوآوری و فرهنگ کتاب نه تنها اهمیت خود را از دست نداده، که گسترده تر و تازه تر شده و جلوه هایی پایدارتر یافته است. بی گمان آنان که گام های بلندی در پیشرفت های گوناگون برداشته اند، هرگز با کتاب و کتاب خوانی بیگانه نبوده اند. آنها مطالعه را به عنوان عنصری اصلی و ضروری در زندگی خود دانسته و آن را برای بازتاب نور، جلوه و جمال فرهنگ بر دل های همه جهانیان برای تحولی اساسی مناسب دانسته اند.

هفته کتاب

روز بیست آبان ماه، آغاز هفته کتاب و کتاب خوانی است. در این هفته، با اجرای برنامه هایی که به وزش نسیم معرفت از سوی دریای کتاب و معانی ناب به سمت اندیشه همگان می انجامد، تلاش میشود تا به تقویت فرهنگ مطالعه و گسترش سطح آگاهی های عمومی کمک شود .

کتاب، دروازه ای به سوی جهان گسترده دانش و معرفت است و ارائه کتاب های خوب، یکی از بهترین ابزارها برای به کمال رساندن انسان هاست و کسی که در این دنیای زیبا به زندگانی می پردازد، نمی تواند با دنیای کتاب بی ارتباط باشد. پس بیاییم با گرامی داشت این هفته و نام مبارک آن، با هدیه کتاب هایی به هم نوعان خود، در پروراندن دانش و کمال سهیم باشیم.

هفته کتاب

انیس کنج تنهایی کتاب است فروغ صبح دانایی کتاب است

خدایا.....

وقتی......

عفاف....

همه دارن............

مدافع حرم

مدافعین حرم

خدا

اربعین

آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت
سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت
جلوه روح خدا در افق خون تو دید آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت
مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت
حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت
آب شرمنده ایثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت
بر تو بستند اگر آب، سواران عرب دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت
با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت

مدافعین حرم

 

مدافعین حرم

 

نکته‌های ناب و اصول مهم در تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله


نکته‌های ناب و اصول مهم در تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله
بزرگان دینی در فرمایشات و دستورات خود به شاگردان و علاقه مندان، بر روی نکاتی که اهمیت و تأثیر بیشتری داشته، تاکید فراوان تری نموده‌اند. نکاتی مهمی که برخی از آن‌ها حتی اگر به تنهایی عمل شوند، برای رسیدن به کمالات الهی کافی خواهند بود.
وارث : در دنیای امروز با همه زرق و برقش، هنوز هستند کسانی که بدنبال گمشده وجود خود می‌گردند و خود را محصور در خاک و زندگی مادی نمی‌بینند. کسانی که عطشان بدنبال آب حیات گشته و می‌خواهند حقیقت هستی را در حیات دنیوی خود درک کرده و استعدادهایی که پروردگار متعال بالقوه در وجودشان قرار داده را به فعلیت رسانده و با خودسازی و تهذیب نفس به کمالات الهی نائل شوند.

هرچند تمام این مسیر در یک جمله خلاصه می‌شود «لا نجاة الا بالطاعة»(الکافی ج 1 ص 13 ح 12) و آن هم “طاعت و بندگی خداوند متعال” است. اما با این حال برای پیمودن راه به جزئیات و راهنمایی بیشتری نیاز است تا انشاء الله از مسیر درست و بی خطر بتوان به منزل مقصود رسید. یکی از راههای مناسب برای آنکه مشتاقان تهذیب نفس و سلوک الی الله در دام عرفان‌های کاذب و در مسیر باطل قرار نگیرند، داشتن شناخت نسبت به اخلاق و عرفان صحیح اسلامی است.

اگر کسی در طی این مسیر بدون علم و آگاهی لازم اقدام نماید، خطراتی او را تهدید خواهد نمود. بی شک بهره گیری از نکات و سخنان اساتید و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی که به درستی تعالیم و دستورات اسلام ، پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را فرا گرفته و به کار بسته و این مسیر را طی نموده و به سر منزل مقصود رسیده‌اند، مهم‌ترین راهنما و کمک در پیمودن این راه خواهد بود. این بزرگان در فرمایشات و دستورات خود به شاگردان و علاقه مندان، بر روی نکاتی که اهمیت و تأثیر بیشتری داشته، تاکید فراوان تری نموده‌اند. نکاتی مهمی که برخی از آن‌ها حتی اگر به تنهایی عمل شوند، برای رسیدن به کمالات الهی کافی خواهند بود.

لذا در این نوشته سعی گردیده تا با استفاده از فرمایشات این بزرگان، نکات اصلی و مهم تر بصورت مختصر و مفید به علاقه مندان معرفی شده، تا انشاء الله مورد استفاده قرار گرفته و چراغی باشد روشنگر راه.

دریاب قدر خویش که دریای گوهری گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست

اعتقادات صحیح در اصول دین:

اولین و مهم‌ترین گام در مسیر خودسازی و تهذیب نفس داشتن اعتقادات صحیح و معرفت کافی در اصول دین، خصوصاً خداشناسی و توحید می‌باشد. که منظور شناخت درست و اطمینان قلبی نسبت به خداوند یکتا و اسماء و صفات جلاله حضرت حق و سایر اصول دین می‌باشد. و آن از طریق تفکر و تدبر در آفاق و انفس، مطالعه و تحقیق، بهره مندی از علما و بزرگان دین و… بدست می‌آید. و به همین دلیل است که در روایات آمده یک ساعت تفکر بالاتر از هفتاد سال عبادت است.

انسان تا زمانی که در اسارت اوهام و خیالات باطلی که موجبات شرک جلی و خفی می‌شود، باشد و آن‌ها را اعتقادات صحیح بپندارد و برای تصحیحشان به اندازه وسع و ظرفیت خود اقدام ننماید، در طی این مسیر موفق نخواهد بود.

امام‌ خمینی(ره)‌ می‌فرمایند:«اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی، تفکر است و تفکر در این مقام عبارت است از آن که انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده… وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟(چهل حدیث، ص۶)

آیت الله بهجت(ره): معرفةاللّه، اعظم العبادات است، و همه تکالیف مقدمه معرفت خدا هستند، ولی معرفت خدا واجب و مطلوب نفسی است. اگر کسی اهلیت داشته باشد، یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن اللّه معلمش خواهند بود؛ و گر نه سخن پیغمبر صلی اللّه علیه وآله هم در او اثر نخواهد کرد، چنان که در ابوجهل اثر نکرد!(افق حوزه،ص15)

مرحوم سید احمد کربلایی(ره) در خصوص اهمیت تفکر می‌فرمایند: جان من به لب آمد از گفتن اینکه راه نجات و خلاص در استغراق ذکر الهی و تفکر در معرفت نفس و خودشناسی است. ذکر و فکر، خود راهنمای تو خواهد شد. (تذکره المتقین، ص 185 و 186)

دوری از گناه:

یعنی مرتکب گناه نشدن و به عبارت دیگر انجام واجبات و ترک محرمات دین که در رساله توضیح المسائل مراجع بیان شده است. انسان تا زمانی که از محرمات الهی دوری نکند، محرم درگاه الهی نخواهد شد. لذا لازم است تا مکلف با مطالعه احکام، با حرام و واجبات دین آشنا شده و به آنها عمل نماید. مرحوم آیت الله خوشوقت(ره) همیشه می فرمودند: گناه نکن تا همه چیز درست شود.

مرحوم آیت الله انصاری همدانی (ره) می‌فرمایند: شروع حرکت، شرع است و اگر این کارتان ایراد داشته باشد و جاهل باشید، به هیچ جا نمی‌رسید!(سوخته، ص 79)

مرحوم آیت الله بهجت (ره): هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از «ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست.» و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه»، صورت نمی گیرد.(افق حوزه،ص14)

آیت الله بهاالدینی (ره) در این خصوص می‌فرمایند: تأثیر روزه و نماز شب با دست کشیدن از گناه و دوری از محرمات حاصل می‌شود. و الا روزه ای که تنها گرسنگی باشد و نماز شبی که فقط بیداری و پس از آن گناهان گوناگون و یا فخر و تکبر و خود نمایی، هیچ ارزشی ندارد. (آیت بصیرت، ص 97)

مرحوم آیت الله بهجت (ره) در جواب سؤال ذیل می‌فرمایند:

سؤال: این جانب تصمیم دارم که به خداوند، قرب پیدا کنم و سیر و سلوک داشته باشم، راه آن چیست؟

پاسخ مرحوم آیت الله بهجت (ره): بسمه تعالی – چنانچه طالب، صادق باشد، ((ترک معصیت)) کافی و وافی است برای تمام عمر، اگرچه هزار سال باشد. (به سوی محبوب، ص 67)

مرحوم آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: همه می‌دانند که رساله عملیه را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند و تطبیق عمل بر آن نمایند و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛… پس نمی‌توانند بگویند: ما نمی‌دانیم چه بکنیم و چه نکنیم؟(به سوی محبوب، ص 33)

اخلاص:

در عمل به دستورات دین انسان باید تنها و تنها رضای پروردگار را در نظر داشته و از داخل نمودن نیتی به غیر از رضای خدا در انجام اعمال خود، اجتناب نماید، تا اعمال فرد مقبول و مؤثر واقع گردد. خداوند عملی را که فقط برای او باشد قبول می‌نماید. اخلاص روح عمل است و عمل هر چه هم خوب باشد زمانی که اخلاص نداشته باشد بی ارزش است. رمز اخلاص در بزرگ داشتن خدا و کوچک شمردن دیگران است. انسان‌ها روز قیامت با نیاتشان محشور می‌شوند، نه با ظاهر اعمالشان.

در رساله لبّ اللّباب آمده است: باید دانست که وصول بدین مقامات و درجات بدون اخلاص در راه حقّ صورت نبندد و تا سالک به منزل مخلّصین نرسد کشف حقیقت چنانکه باید برای او نخواهد شد.

بدانکه اخلاص و خلوص بر دو قسم است: اول: خلوص دین و طاعت از برای خدای تعالی. دوم: خلوص خود را از برای او. و دلالت بر اوّل دارد آیه کریمه شریفه: وَ مَا امِرُوا الا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ و بر دوم دلالت دارد آیه کریمه شریفه: إلَّا عِبادَ اللهِ الْمُخْلَصینَ و حدیث نبوی مشهور: مَن أخلَصَ لِلّهِ أربَعینَ صَباحًا ظَهَرَت ینابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبه إلی لِسانِه دلالت بر قسم دوم دارد.

ترجمه حدیث: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر کس چهل روز خدا را خالصانه بندگی کند چشمه‌های حکمت از دلش جوشیده و به زبانش جاری خواهد شد.

یعنی کسی بدین مرحله می‌رسد که خود را برای خدای تعالی خالص کند. (رساله لبّ اللّباب در سیر و سلوک اولی الألباب)

حضرت امام خمینی (ره) در کتاب چهل حدیث در حدیث بیستم می‌فرمایند:

طریق خالص کردن اعمال از جمیع مراتب شرک و ریا و غیر آن، منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است، که آن سرچشمه تمام اصلاحات و منشأ جمیع مدارج و کمالات است. چنانچه اگر انسان، حب دنیا را به ریاضات علمی و عملی از قلب خارج کند، غایت مقصد او دنیا نخواهد بود و اعمال او از شرک اعظم که جلب انظار اهل دنیا و حصول موقعیت در نظر آن‌هاست خالص شود و جلوت و خلوت و سر و علن او مساوی شود. (چهل حدیث –حدیث 20)

میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) در خصوص اخلاص می‌فرمایند: کسی که می‌خواهد به درجه اخلاص نائل شود، نیازمند کوشش فراوان است… تا در این راه، اعمال طاقت فرسا در تحصیل علم سودمند، و مشقت تزکیه نفس را تحمل نمایند… کسانی که بیشتر وقتشان به عبادت مشغول است … اما در قلب خود نورانیت و صفا و معرفتی احساس نمی‌کنند، باید بدانندکه عملشان فاسد (توضیح: یکی از دلایل فاسد شدن عمل، نداشتن اخلاص است) و در زمره‌ی زیان دیدگان خواهند بود. (اسرار الصلوه، ص 301)

دیوانه‌کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند

انس با قرآن کریم:

قرآن کریم، درمان هر دردی است. هرکدام از آیات قرآن نوری هستند که بخشی از تاریکی و ظلمات درون انسان را برطرف کرده و فرد را نورانی می نمایند. در روایات آمده است که مومن باید روزی حداقل پنجاه آیه قرآن را تلاوت نماید. تلاوت قرآن کریم و توجه و تفکر در مضامین و معانی آیات بسیار مؤثر و راه گشاست، خصوصاً تلاوت سور مسبحات (حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن) قبل از خواب و اگر تلاوت هر پنج سوره امکان نداشت، حداقل سوره حشر را قبل از خواب تلاوت نماید. برخی از بزرگان نیز سفارش نموده اند که بهتر است آیاتی که تلاوت شده به پیامبر اکرم(ص) یا اهل بیت(ع) ایشان هدیه گردد.

امام خمینی رحمه الله در مورد قرآن می‌فرماید: «اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد.»)کلمات قصار، ص43)

علامه حسن زاده آملی می‌فرمایند: قرآن ، منبع آب حیات است و از اوصافی که براي خودش آورده است این است که فرموده : من آب حیاتم . یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسوله اذا دعاکم لما یحییکم ( 355 ) انسان باید این آب حیات را بنوشد تا شاداب و شکوفا بوده باشد ، تا سعادت ابدي پیدا کند . به نوشیدن این آب حیات اسماء الله تکوینی در او پیاده می شود ، خودش می شود اسماء الله ، نه تنها به مفاهیم اسماء آگاهی پیدا می کند؛ بلکه آن حقایق را می یابد ، می چشد ، لمس می کند ، دارا می شود.(پندهای حکیمانه،ص86)

علامه طباطبایی (ره) نیز در سلوک الی الله می‌فرمودند: هر شب پیش از خواب، توانستید سوره مسبحات یعنی: سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید… ان شاءالله موفق خواهید بود.»(چهل نامه عرفانی، ص135(

امام خمینی (ره): جناب عارف و شیخ عالی مقدار ما (آیت الله شاه آبادی (ره)) می‌فرمودند که مواظبت به آیات شریفه آخر سوره حشر از آیه شریفه (یا ایها الذین امنوا اتقوا الله…) تا آخر سوره مبارکه، با تدبر در معنی آن‌ها در تعقیب نمازها و خصوصاً در اواخر شب که قلب فارغ البال است، خیلی مؤثر است در اصلاح نفس. (شرح چهل حدیث، ص 208)

اهل بیت (ع):

توسل، عزاداری و اشک در عزا و مصائب اهل بیت (ع) خصوصاً امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) بسیار کار گشاست. بطوری که علمای بزرگ سفینه الحسین (ع) را اسرع نسبت به بقیه می‌دانستند.

آیت الله حق شناس (ره): باید امیرمؤمنان (ع) و خمسه‌ی طیبه (ع) بیایند. مگر بدون یاری ایشان می‌شود اهل نجات بود؟! غیر ممکن است. شیطان و نفس اغفال می‌کنند. ما چه اعمالی داریم، داداش‌جون؟ نماز اول وقت ما کدام است؟ نماز شب ما چگونه است؟(از ملک تا ملکوت، ص 39)

حضرت آیت الله بهجت (ره) در این خصوص می‌فرمایند: بنده خیال می‌کنم فضیلت بکاء بر سیدالشهداء (ع) بالاتر از نماز شب باشد؛ زیرا نماز شب، عمل قلبی صرف نیست، بلکه کالقلبی است، ولی حزن و اندوه و بکاء، عمل قلبی است به حدی که بکاء و دمعه (اشک چشم) از علایم قبولی نماز وتر است.(در محضر آیت الله بهجت، ج 1، ص 217)

مرحوم آیت الله بهجت (ره) همچنین می‌فرمایند: بکاء بر مصائب اهل بیت (ع) و به خصوص حضرت سیدالشهداء (ع) شاید از آن قبیل مستحباتی است که افضل از آن نیست. بکاء من خشیه الله، گریه از ترس خداوند، آن هم همین جور است. شاید - مستحبی - افضل از آن نباشد. (گوهرهای حکیمانه، ص 63)

علامه قاضی(ع): محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.( http://www.tebyan.net)

آیت الله شاه‌آبادی(ره): اساس دین، حب فاطمه سلام الله علیهاست… در نوافل شب به مقام شامخ حضرت زهرا سلام اللّه علیها توجه کنید و بدانید استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند… سالک الی اللّه در صورتی می تواند به جایی برسد که در ضمن سیر، اول مرتبه، اتکا به خانم حضرت صدیقه سلام اللّه علیها داشته باشد و این محبت خانم است که انسان را به راهی که باید برود، هدایت می کند و اگر نباشد، اصلاً سیری وجود نخواهد داشت.(گنجینه،شماره 51،ص17)

مراقبه و محاسبه:

در اهمیت مراقبه و محاسبه سخن بسیار است در این خصوص علامه حسن زاده آملی: عزیزان! خودتان را حساب کنید تا مصداق ((یدخلون الجنه یرزقون فی‌ها بغیر حساب)) باشید، از بدی‌ها استغفار کنید و از خوبی‌ها حمد کنید، که محاسبه، مراقبه می‌آورد و مراقبه، حضور و حضور، فتوح به دنبال دارد! (صراط سلوک، ص 49)

یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشی شاید که نگاهی کند آگاه نباشی

مرحوم علامه طباطبائی (ره) می‌فرمایند: کلید اشیاء در مراقبه است. تا مراقبه نباشد و درست صورت نگیرد، بقیه کارها و دستورات در سیر و سلوک، هیچ و بی اثر است. (در محضر علامه طباطبایی (ره)، ص 331)

ایشان همچنین در جای دیگری بعنوان راهکار به اهمیت توجه به این موضوع اشاره نموده و می‌فرمایند:

برای موفق شدن…، لازم است همّتی برآورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید. به این نحو که هر روزه که طرف صبح از خواب بیدار می‌شوید، قصد جدّی کنید که هر عملی که پیش آید، رضای خدا عزّ اسمه را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که می‌خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت؛ به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد. و همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد. وقت خواب چهار پنج دقیقه ای در کارهایتان که روز انجام داده‌اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید؛ هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام تخلّف شده استغفار بکنید، و این رویه را هر روز ادامه بدهید. این روش اگر چه در بادی حال، سخت و در ذائقه نفس تلخ می‌باشد، ولی کلید نجات و رستگاری است…(چهل نامه عرفانی، ص135(

آیت الله حق شناس (ره): راه فهم اینکه شیطان کی می‌آید، مراقبه است. (زملک تا ملکوت، ص 240)

ایشان همچنین می‌فرمودند: خدا رحمت کند علامه‌ی طباطبائی (ره) را که فرمود: اول مراقبه است، وسط هم مراقبه است، آخر هم مراقبه است.. (زملک تا ملکوت، ص 255)

بهره گیری از استاد:

در این مسیر سخت و پرفراز و نشیب که لازم است انسان با آگاهی و احتیاط گام بردارد، بهره گیری از استاد طی طریق کرده ای که یا خود از علمای بزرگ دین بوده و یا مورد تأیید علمای بزرگ دین باشد، اهمیت زیادی دارد. زیرا سالک با راهنمایی‌های استاد، مسیر خود را درست و راحت تر و بدون خطر گمراهی طی خواهد نمود.

طی این مرحله بی هم رهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی

اگر در این مسیر برای فرد حالات و مکاشفاتی رخ داد باید آن را از غیر استاد پنهان داشته و کتوم بود تا فرد محرم اسرار الهی شده و دچار تظاهر، ریا و منیت نشود و بیان آن‌ها برای استاد هم تنها جهت دریافت راهنمایی و مشاوره باشد، تا موجب سلب توفیق نگردد.

هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند

نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که باید نهایت دقت صورت گیرد تا انسان در دام شیادانی که از غیر مسیر الهی، مانند: ارتباط با شیاطین و اجنه، ریاضت‌های نادرست، سحر و جادو و… به قدرت و توانایی‌هایی غیر الهی رسیده‌اند، گرفتار نشد. لذا باید دانست که طی طریق الهی سالک تنها در مسیر شریعت اسلام ممکن خواهد بود و دستورات استاد نباید با دستورات اسلام در تضاد باشد.

باید دانست که اساتید بزرگ عرفان و اخلاق یا خود از علمای بزرگ دین بوده‌اند و یا شاگرد بی واسطه و یا با واسطه آن‌ها بوده‌اند. مثلاً کسانی مانند: شیخ رجبعلی خیاط (ره) که شاگرد مرحوم آیت الله شاه آبادی (ره) بوده و یا مرحوم دولابی (ره) که از شاگردان آیت الله انصاری همدانی (ره) بوده‌اند.

یکی از کلمات دلنشین مرحوم حاج سید علی قاضی(ره) این است که : اگر انسان نصف عمر خود را در پیدا کردن (استاد)کامل صرف کند جا دارد.(پندهای حکیمانه،ص84)

آیت الله حق شناس (ره) می‌فرمایند: «لا نجاة الا بالطاعة و الطاعة بالعلم». (الکافی ج 1، ص 13، ح 12) طاعت علم می‌خواهد. قسم به امام‌زمان (ع) اگر استاد اخلاق نداشته باشی؛ به جایی نخواهی رسید. همین‌که حرف بزنی؛ اهانت می‌کنی، غیبت می‌کنی. «لانجاة الا بالطاعة». «لا» برای نفی جنس است، یعنی از نجات خبری نیست؛ مگر اینکه طاعت و بندگی کنی. بندگی هم راه دارد. طاعت و بندگی با علم است. باید بروی و یاد بگیری. (از ملک تا ملکوت، ص 244)

مرحوم نخودکی اصفهانی (ره) در این خصوص می‌فرمایند: اول آنکه انسان باید خود جد و جهد کند تا اطمینان نماید که طریقی را که می‌خواهد سلوک کند، طریق حق است. آنگاه که حقیقت طریق معلوم شد، اگر چند روزی فتح باب نشد، سالک نباید دلتنگ شود. نه آنکه انسان از اول بدون آگاهی وارد طریق شود، و در آخر همچنان مشکوک باشد که آیا این طریق حق است؟ و یا این راهنما راستگوست یا دروغگو و به خود بسته است؟ دوم آنکه اگر انسان به وظایف خود عمل کند، خداوند مطالب را در هر وقت و هرجا که باشد، به او می‌رساند. (نشان از بی نشان‌ها، ص 126)

نماز اول وقت:

مقید بودن به خواندن نمازهای پنج گانه در اول وقت مخصوص خود، یکی از مواردی است که بسیار به آن سفارش شده است.

سید علی آقای قاضی (ره): اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند. (در محضر بزرگان، ص 99)

مرحوم آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: اگر کسی مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند، به جایی که باید برسد، خواهد رسید. (صدای سخن عشق، ص 42)

همچنین مرحوم آیت الله بهاء الدینی (ره) می‌فرمودند: اگر می‌خواهید برکاتی نصیبتان شود نماز اول وقت شما ترک نشود. (نماز در کلام اولیای ربانی، ص 78)

مرحوم آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: ترک معصیت در اعتقادات و عملیات و نماز اول وقت، کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه؛ اگر چه – عمر – هزار سال باشد. (صدای سخن عشق، ص 108)

مرحوم آیت الله بهاء الدینی (ره) می‌فرمایند: اگر این دو کار را انجام دهید، خیلی پیش روی کرده‌اید: یکی اینکه نماز اول وقت بخوانید، دیگر اینکه دروغ نگویید… اگر این کارها را کردید، فهم شما هم عوض می‌شود؛ یعنی درک دیگری پیدا می‌کنید. الان شما نمی‌توانید این را از ما قبول کنید، ولی وقتی خودتان به آن رسیدید، قبول می‌کنید. (سلوک معنوی، ص 132)

آیت الله حق شناس (ره) می‌فرمایند: شیطان دائماً مراقب شماست؛ ولی به کسانی که نمازشان را در اول وقت می‌خوانند، کمتر نزدیک می‌شود. شیطان می‌فهمد که چه کسی در مقام مراقبه است و همین‌که ببیند از حالت مراقبه خارج شد؛ به او نزدیک می‌شود. شیطان می‌فهمد که چه کسانی در مقام مراقبه هستند و چه کسانی از یاد خدا روی برگردانند. (زملک تا ملکوت، ص ۲۵۳)

تهجّد و نماز شب:

بسیاری که روزشان تاریک است به خاطر این است که شبشان را با نماز روشن نکرده‌اند و به قول عرفا امکان ندارد کسی بدون تهجد در سحرگاه و اقامه نماز شب بتواند راه را طی کرده و به مقامات برسد. خداوند متعال می‌فرماید دروغ می‌گوید کسی که می‌گوید مرا دوست دارد ولی تا به صبح همچون مرداری در رختخواب می‌خوابد.

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

مرحوم سید علی آقای قاضی (ره) می‌فرمایند: اما نماز شب؛ پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی است که می‌خواهد به کمال دست یابد، در حالی که برای نماز شب قیام نمی‌کند؛ و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد، مگر به وسیله نماز شب. (اسوه عارفان،ص137و138)

مرحوم آیت الله بهجت(ره) می‌فرمایند: گوی سبقت را نماز شب خوانها ربودند مخفیانه… نماز شب مفتاح توفیقات است. (به سوی محبوب، ص79)

علامه طباطبایی (ره) می‌فرماید: چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم گاهی به محضر مرحوم قاضی(ره) شرفیاب می‌شدم تا اینکه یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی(ره) از آنجا عبور می‌کردند چون به من رسیدند دست خود را روی شانه‌ی من گذاردند و گفتند: ای فرزند!دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان، آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان.(نماز در کلام اولیای ربانی، ص 79)

باید به این نکته توجه داشت علت عدم توفیق برای نماز شب تنها گناهان روز نیست بلکه دیر خوابیدن فرد در شب یکی از علل بیدار نشدن در سحرگاه می باشد. به همین دلیل علما به زود خوابیدن در شب بسیار اهمیت می دادند. در اوایل این کار لازم نیست که انسان هر یازده رکعت نماز شب را کامل بخواند بلکه می تواند با مقداری که تمایل و کشش دارد، شروع نماید. مثلا در شب های اول، تنها دو رکعت بخواند تا کم کم برایش ملکه شود و با آن انس بگیرد. و کم کم بیشتر نماید. و در مواقعی که در سحرگاه بیدار نشد، نماز شب را بعد از نماز صبح بخواند تا از توفیقات آن محروم نگردد.

استغفار:

کثرت استغفار برای دور شدن از گناهان و از بین رفتن آثار گناه در وجود انسان مانند: قساوت قلب، کم توفیقی، بی حالی و… مؤثر است. بطوری که بعضی از بزرگان روزی هزار مرتبه “استغفر الله” را برای شروع مناسب می‌دانستند و همچنین در برخی روایات به 70 بار استغفار بعد از نماز عصر سفارش شده است. و در اواسط راه نیز به ذکر یونسیه (لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) که نوعی استغفار محسوب می‌شود در سجده سفارش می‌نمودند. و بیشتر به انجام آن در سحرگاه (یعنی از نیمه شب تا اذان صبح) و در حالت سجده به تعداد 400 مرتبه یا بیشتر و یا به هر مقداری که میسر است؛ به مدت یک سال تاکید داشتند.

شیخ محمد بهاری همدانی(ره): پوینده راه تقوا… اگر از اهل ذکر باشد خوب است اوایل امر، ذکرش استغفار باشد و در اواسط، ذکر یونسیه و در آخر کلمه طیبه “لا اله الا الله” به شرط الاستمرار مضافاً علی الحضور. (تذکره المتقین، ص 53-56)

آیت الله بهجت (ره) در جواب سؤال ذیل می‌فرمایند:

سؤال: لطفاً دستورات عملی بدهید تا عمل نمایم و به لطف الهی به درجات عالیه نائل شوم؟

پاسخ آیت الله بهجت (ره): بسمه تعالی- عنه (ص) ((الا اخبرکم بدائکم و دوائکم، داءوکم الذنوب و دواءوکم الاستغفار))، کلمه ((استغفر الله)) را تا می‌توانید از روی اعتقاد کامل، صمیمانه، با التزام به لوازم حقیقیه معلومه اش، تکرار نمایید. (به سوی محبوب، ص 66)

همچنین آیت الله بهجت (ره) در جواب سؤال ذیل می‌فرمایند:

سؤال: ما آلوده به پستی‌های درونی و بیرونی هستیم، ما را طبابت کنید و در پیمودن این طریق ما را راهنمایی بفرمایید.

پاسخ آیت الله بهجت (ره): بسمه تعالی- زیاد بگویید ((استغفرالله)) و خسته نشوید، و خاطر جمع باشید این علاج است. ((داءوکم الذنوب و دواءوکم الاستغفار)). (به سوی محبوب، ص 68)

میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) می‌فرمایند: من از یکی از اساتید بزرگوار خود که حکیمی عارف و معلمی حاذق و طبیبی کامل مانند او ندیده‌ام، پرسیدم: بهترین عملی که تجربه کرده‌اید در تأثر قلب کدام است؟ فرمودند: سجده طولانی در هر روز که بر آن مداومت کند و یک ساعت یا سه ربع آن را طول دهد و در آن بگوید: “لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین” در حالی که خود را گرفتار غل و زنجیرهای اخلاق رذیله و در زندان طبیعت زندانی ببیند و خداوند را پاک و منزه بداند از اینکه در حق او ظلمی روا داشته؛ صد مرتبه سوره قدر در شب جمعه و عصر آن را ترک نکند. و ایشان فرمودند: چیزی از اعمال مستحبه را ندیدم که مانند این سه عمل مؤثر باشد. (اسرار الصلوه، ص 183)

از مرحوم استاد علامه طباطبایی(ره) نقل کرده‌اند که مرحوم قاضی اول دستوری که می‌دادند ذکر یونسیه بود: «لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ اِنِّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» که در مدت یک سال در وقت خاص به حالت سجده خوانده شود.

غذای حلال:

یکی از مواردی نقش ایجاد زمینه برای کسب توفیقات را دارد، دوری از لقمه حرام و استفاده از غذای پاک و حلال است. زیرا انرژی که از طریق غذای حرام ایجاد می‌شود قابلیت استفاده در مسیر الهی را نخواهد داشت و باعث قساوت قلب گردیده و حتی فرد را به جایی خواهد رساند که حرف حق دیگر در وجودش اثری نخواهد داشت. همانطور که در واقعه کربلا حضرت اباعبدالله (ع) خطاب به لشگر کوفه فرمودند: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکمْ مِنَ الْحَرَامِ وَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِکمْ؛(بحار الانوار، ج 45، ص 8) ترجمه: به تحقیق که شکم‌های شما از حرام پر شده و به قلب‌های شما مُهر [قساوت] زده شده است.عبادت ده جزء است که 9 جزء آن کسب حلال است. لقمه حرام زباله است و جای زباله در زباله دان؛ سعی کنید شما زباله دان نباشید.

همان‌گونه که انسان سعی دارد غذایش از هر نوع آلودگی ظاهری به دور باشد، به همین خاطر غذاها را در ظرف‌های سرپوشیده و دور از دستهای آلوده و گرد و غبار نگهداری می‌کند،‌ باید تلاش نماید غذای خود و خانواده‌اش را از هر نوع آلودگی به حرام نیز حفظ نماید.

مرحوم آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: خوردن غذای شبهه ناک و نیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هرچند جایز است، ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می‌کند و یا سبب سلب توفیق می‌شود.(در محضر آیت الله بهجت، ج 2، ص 246)

مرحوم ملأ حسینقلی همدانی (ره) می‌فرمایند: البته البته از غذای حرام فرار کن. مخور مگر حلال. غذا را کم بخور و زیاد مخور. یعنی زیاده بر حاجت بنیه مخور. نه چندان بخور که تو را سنگین کند و از عمل باز دارد، و نه چندان کم بخور که ضعف بیاورد و به سبب ضعف از عبادت مانع شود. و هر قدر بتوانی روزه بگیر به شرطی که شب، جای روز را پر نکنی. الحاصل غذا به قدر حاجت بدن، ممدوح و زیاده و کم، هر دو مذموم. (تذکره المتقین، ص 211)

آیت الله کوهستانی(ره): زهر، کشنده و مهلک انسان است، ولی غذای حرام دودمان را به هلاکت می‌رساند.(بر قله پارسایی)

مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی (ره) نیز می‌فرمایند: عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال و دوم توجه در نماز و اصلاح آن. اگر این دو درست باشد، باقی درست است. (نشان از بی نشان‌ها، ص 126 و 127)

آثاری از قبیل عدم قبولی نماز، قساوت قلب، کاهلی و عدم رغبت به عبادت، لذت نبردن از مناجات با خدا، روی گردان بودن از سخن حق و … از آثار وضعی غذای حرام می‌باشند.

احترام به والدین:

رضایت و دعای خیر پدر و مادر در جهت کسب توفیقات و عاقبت بخیری فرزندان بسیار مؤثر و نقش آفرین است. در آیات متعددی در قرآن کریم بر لزوم احترام و حفظ جایگاه والدین تاکید شده است. از طرف دیگر عاق والدین و نارضایتی آنان بسیاری از توفیقات را سلب نموده و حتی ممکن است موجب خشم و عقوبت الهی گردد. بی ادبی نسبت به والدین «ولو کافر» توفیقات را از انسان سلب می‌کند و در روایت است که خداوند فرمود به کسی که احترام والدین را نگه نمی‌دارد بگو هرچه می‌خواهد بکند که از او نمی‌پذیرم. اگر والدین امر به عمل حرامی نموده یا از انجام واجبی نهی نمایند، انسان نباید به حرف آنها گوش دهد. اما این باعث نمی شود که انسان به خود اجازه دهد که کوچکترین بی احترامی نسبت به آنها انجام دهد.

استاد شهید مرتضی مطهری(ره) می‌فرمودند: گه‌گاه که به اسرار وجودی خود و کارهایم می‌اندیشم، احساس می‌کنم یکی از مسائلی که باعث خیر و برکت در زندگی‌ام شده و همواره لطف و عنایت الهی را شامل حال من کرده است، احترام و نیکی فراوانی بوده که به والدین خود کرده‌ام؛ به‌ویژه در دوران بیماری.

و نقل شده، شیخ مرتضی انصاری (ره) شیخ اعظم، فقیه بزرگ، مادرش را تا نزدیک حمّام به دوش می‌گرفت و او را به زن حمامی سپرده، می‌ایستاد، تا بعد از پایان کار او را به خانه برگرداند. هر شب به دست بوسی مادر می‌آمد، و صبح با اجازه او از خانه بیرون می‌رفت.

پس از مرگ مادر به شدت می‌گریست و می فرمود گریه‌ام برای این است که از نعمت بسیار مهمی چون خدمت به مادر محروم شدم، شیخ پس از مرگ مادر با کثرت کار و تدریس و مراجعات تمام نمازهای واجب عمر مادرش را خواند، با آنکه مادر از متدیّنه های روزگار بود.

در خصوص مقام معظم رهبری نیز نقل شده: در سال 1343، از مکاتباتی که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت آب مروارید نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد می فرمایند:

به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان بّری «نیکی» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده‌ام». آیت الله خامنه ای بر سر این دو راهی، راه درست را انتخاب کردند. بعضی از اساتید و آشنایان افسوس می‌خوردند که چرا ایشان به این زودی حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر می‌ماندند در آینده چنین و چنان می‌شدند!… امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهی برای ایشان سر نوشتی دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود.(www.leader.ir)

در خصوص حضرت آیت الله بهجت (ره) نیز نقل شده که ایشان به خدمت آقای قاضی(ره) می‌رفت، عده ای از فضلای نجف به پدر آیت الله بهجت (ره) نامه می‌نویسند که پسرت دارد گمراه می‌شود و نزد فلان شخص (آقای قاضی) می‌رود. پدر ایشان نیز برایش نامه ای می‌نویسد که راضی نیستم بجز واجبات عمل دیگری انجام دهی و راضی نیستم درس فلانی بروی، ایشان نامه پدرش را خدمت آقای قاضی (ره) می‌آورد و می‌گوید پدرم چنین نوشته است و در این حال تکلیف من چیست؟ آقای قاضی (ره) می‌گوید مقلد چه کسی هستی؟ می‌گوید: آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره)، مرحوم قاضی به ایشان می‌گوید بروید و از مرجع تقلیدتان سؤال کنید، ایشان نیز به محضر آقا سید ابوالحسن اصفهانی (ره) می‌رود و کسب تکلیف می‌کند، سید می‌گوید اطاعت پدر واجب است. از آن پس آیت الله بهجت (ره) سکوت اختیار می‌کند و دیگر هیچ نمی‌گوید و این رویه ایشان امتداد پیدا می‌کند و در همان ایام درهایی از ملکوت به روی ایشان باز می‌شود. (عطش، ص ۲۳۴)

داشتن طهارت:

با طهارت و دائم الوضو بودن یکی دیگر از مواردی است که موجبات نورانیت قلب و آمادگی برای پذیرش انوار الهی را فراهم آورده و فرد را از وسوسه‌های شیاطین دور می‌نماید. باید توجه داشت که در هنگام وضو گرفتن سفارش زیادی در روایات به قرائت سوره قدر شده و در صورت عدم تلاوت این سوره در هنگام وضو گرفتن، حداقل “بسم الله الرحمن الرحیم” گفته شود.

علامه طباطبایی (ره) هم در این خصوص می‌فرمایند: وضو نور است. بسم الله هم نور است و اگر بسم الله گفته نشود اثر مخصوص آن نور را نخواهد داشت. (در محضر علامه طباطبایی (ره)، ص 354)

امام خمینی (ره): جناب عارف و شیخ عالی مقدار ما (آیت الله شاه آبادی (ره)) برای جلوگیری از شر نفس و شیطان، دوام بر وضو را سفارش می‌فرمودند و می‌گفتند: وضو به منزله لباس جندی (سرباز) است. (شرح چهل حدیث، ص 208)

از آیت الله انصاری همدانی (ره) نقل شده است: یک بار یکی از آقایان که مدتی نیز محضر یکی از بزرگان را درک کرده بود خدمت آقای انصاری (ره) می‌رسد و می‌گوید: آقا من واصل شدم و نور خدا را همراه خود می‌بینم. ایشان می‌فرمایند: خصوصیات آن نور را بگو و او توضیح می‌دهد. بعد آقا می‌فرمایند: اگر چه این‌ها همه انوار خدا هستند ولی این، نور خدا نیست بلکه نور وضوی توست که در ابتدای راه برای آدم پیدا می‌شود. (سوخته، ص 94)

علامه حسن‌زاده آملی می‌فرمایند: آن چه در عرفان عملی مهم است سه چیز است : الف - طهارت و دوام آن ب - همت ج – استقامت(پندهای حکیمانه،ص57)

علامه حسن‌زاده آملی همچنین می‌فرمایند: بدان که وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقاء به عالم قدس خواهد شد، بدان که این دستور با برکت نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، بر تو لازم است که همیشه آن را انجام دهی. (http://www.farsnews.com)

در پایان لازم است به این نکات اشاره شود که اعمال باید خالصانه بدون عجب و غرور، تنها برای بدست آوردن رضایت و خشنودی پروردگار و رسیدن به کمال الهی انجام گیرد. چرا که در غیر این صورت موجبات سقوط انسان یا دوری از این مسیر را فراهم می‌آورد. برای این هدف باید از غیر خدا یعنی تعلقات دنیایی، دست کشید تا بتوان به خدا رسید. همچنین باید توجه داشت مستحبات زمانی مؤثر خواهند بود که واجبات مورد عمل قرار گیرند و در انجام مستحبات باید به مستحباتی عمل نمود که تأثیر بیشتری بر فرد داشته و از انجام مستحبات در زمان کسالت و بی حالی خودداری نمود. داشتن صبر و نا امید نشدن در استمرار این مسیر با وجود شکست‌ها، مشکلات و طولانی شدن راه، لازمه موفقیت و توفیق است. و باید بدانیم جنگ با نفس و تهذیب درون، مقطعی نیست. بلکه دائماً باید در حال مراقبه و اصلاح نفس بوده و نباید از مکر و حیله شیاطین غافل شویم.

منابع:

افق حوزه، نکات اخلاقی از عارف کامل، حضرت آیةاللّه العظمی بهجت قدس سره،6 خرداد 1388، شماره 230.
اسلامجو، حامد، صدای سخن عشق، قم، طوبای محبت، چاپ دوم،1385.
اسدی، اکبر، سلوک معنوی، قم، قدسیان، چاپ یازدهم،1389.
امیری، یاور ، چهل نامه عرفانی، قم، تشیع، چاپ چهارم: ۱۳۸۷.
بخشی، غلام حسن، زملک تا ملکوت (دفتر دوم)، چاپخانه الهادی، چاپ دوم، بهار 1389.
بهاری همدانی، محمد، تذکره المتقین، قم، نهاوندی، چاپ دوم، 1376.
حسن زاده، صادق، اسوه عارفان، قم، اندیشه هادی، چاپ اول،1388.
حسن زاده آملی، نامه‌ها برنامه‌ها، ناشر، انتشارات قیام قم، اول 1373.
حسن‌زاده آملی ، حسن، مجموعه مقالات، مشتمل بر هشت مقاله.
حسینی طهرانی، سیدمحمّدحسین، رساله لُبّ اللباب فی سیر و سلوک أولی الألباب،، نور ملکوت قرآن 1389.
رخشاد، محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی (ره)، قم، سماء قلم، چاپ ششم، 1386.
رخشاد، محمد حسین، در محضر آیت الله العظمی بهجت (ره) ج 1-3، قم، موسسه فرهنگی سماء.
زین الدین بن علی العاملی (شهید ثانی). منیه المرید فی أدب المفید و المستفید. تحقیق: رضا مختاری. چاپ اول: قم، مکتب الأعلام الاسلامی 1368.
ساعی، مهدی، به سوی محبوب، قم، بی نا، چاپ چهارم،1383.
سوخته، تهران، شمس الشموس، چاپ دوم، 1383.
شفیعی، حسن، آیت بصیرت، قم، طوبای محبت، چاپ اول،1383.
طوسی، خواجه نصیرالدین، اوصاف الاشراف، انتشارات حضور 1389.
عاصمی، مهدی، گوهرهای حکیمانه، قم، طوبای محبت، چاپ اول،1383.
علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 45.
عزیزی، عباس، پندهای حکیمانه، قم، صلاه، 1381.
عطش، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، تهران 1385.
غرویان، محسن، در محضر بزرگان، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1376.
کاظمی خوانساری، ابراهیم، ذکرهای شگفت عارفان ۲، انتشارات عطر یاس 1391.
کوهستانی، عبدالکریم، بر قله پارسايي، قم، ادباء، 1392.
الکلینی. لأبی جعفر ثقة الاسلام محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر الغفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 1.
گنجینه، اردیبهشت 1384، شماره 51، حوزه علمیه قم.
لک علی آبادی، مهدی، نماز در کلام اولیای ربانی، قم، آثار امین، چاپ چهارم،1389.
مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی نشان‌ها، تهران، جمهوری، چاپ نهم، 1375.
ملکی تبریزی، جواد، اسرار الصلوه، ترجمه سید علی احمدی، بی جا، اشکذر، چاپ اول،1388
موسوی خمینی (ره)، روح الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ هفتم، 1375.
موسوی خمینی (ره)، روح الله، کلمات قصار، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان 1390
محیطی، علی، صراط سلوک؛ رهنمودهای اخلاقی عرفانی حسن‌زاده آملی، مرکز فرهنگی انصار المهدی،

نکات ناب اخلاقی آیت الله مجتهدی تهرانی

هیچ گناهی را کوچک نشمارید و به کوچکی آن نگاه نکنید.

نگاه کنید ببینید مخالفت چه کسی را کردید. شاید غضب خدا در همین گناه باشد.

از آن طرف، هیچ عبادتی را هم کوچک نشمارید، شاید که رضایت خدا در همین عبادت باشد.

دست کوری را می گیری و از این طرف خیابان به آن طرف می بری، نگو این که چیزی نیست،

یک وقت می بینی که همین کار کوچک تو ر ا بهشتی کرد….

نکته هایی ناب از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی


نکته هایی ناب از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
نهم ذی الحجه و روز عرفه، فرصتی ویژه برای نیایش و گفت و گوی دلدادگان حضرت حق برای وصل دوباره با معبود است
امشب فقط دعا کنید/ نکته هایی ناب از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی

شب عرفه، شب دعا و اعمال صالح است و دعا در این شب مقبول و مستجاب است. در روایتی نقل شده است که شب عرفه هر دعای خیری که انسان بکند به اجابت می رسد؛ و برای کسی که در شب عرفه اطاعت الهی را بکند و اعمال صالحه انجام دهد، معادل صد و هفتاد سال اطاعت و عبادت است؛ یعنی از نظر پاداش چنین چیزی به او داده می‏ شود. نکاتی ناب از سخنان آیت الله مجتبی تهرانی درباره اهمیت و بزرگی شب و روز عرفه را در ادامه می خوانید.

امشب فقط دعا کنید

این روایت، عظمت شب عرفه را می رساند. به حسب ظاهر امشب شب عرفه است؛ لذا امشب را قدر بدانید! اولین مسأله‏ ای که در امشب تاکید شده، «دعا کردن» است و در روایت دارد: دعا کنید! دعای خیر کنید! و بدانید که این دعاها به اجابت می رسد.

مطلب دیگر اینکه مقید باشید که امشب مشغول به غیر عبادت نشوید! کاری کنید که اشتغالات کنار برود تا بتوانید به سوی عبادات و صالحات بروید! وقتی چنین معادله ‏ای هست که عبادت امشب مانند عبادت صد و هفتاد ساله است، خیلی انسان باید مراقبت و جدیت داشته باشد. این خیلی قابل توجه است، چون امشب یکی از بزرگترین فرصتهایی است که ما داریم.

اثر دعا برای دیگران و پشت سر آنها

درباره دعا کردن هم بگویم که در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند: سریعترین دعایی که به هدف اجابت می‏ رسد، دعایی است که یک برادر مؤمن، برای برادر مؤمن دیگرش می‏ کند و پشت سر او برایش از خدا خیر می‏ خواهد؛ نه در حضورش. یعنی هرکس برای دیگری دعا کند، به سرعت به اجابت می رسد. وقتی این شخص شروع می‏ کند به دعا کردن برای برادر مؤمنش و پشت سر او، آن فرشته ‏ای که برای گرفتن دعاها موکل شده است، جواب می‏ دهد: این چیزی که برای برادرت خواستی، برای خودت دو برابرش برآورده شد. یعنی همین که برای دیگری خیر خواستی و دعایش کردی، برای خودت دو برابرش منظور و مستجاب می‏ شود.

امشب را قدر بدانید

از غروب شب عرفه تا غروب روز عرفه زمان بسیار بزرگی است. این را گفتم تا امشب که به حسب ظاهر شب عرفه است و موقعیت بسیار خوبی است، هم دعا کنید و هم به اعمال صالحه مشغول شوید! این را هم بدانید که دعاهایی که می‏ کنید اگر برای دیگران باشد، چیز بیشتری نصیبتان می‏ شود.

روز عرفه، روز درخواست از خداوند

در روایتی است که از پیغمبر اکرم نقل شده است که خداوند وحی فرستاد به بعضی از پیامبرانش که این متن وحی الهی است که بر فرض که اهل هفت آسمان و تمام زمین، همگی از من درخواست کنند و به هرکدام هرچه که خواستند را بدهم، از خزانه، حکومت و فضل الهی ذره‏ ای کاسته نمی‌شود؛ حتی مثل یک بال پشه هم از خزانه من کم نمی‌شود؛ و چه‏ طور ممکن است که از فضل الهی کاسته شود در حالی که من سردمدار آن هستم!؟

روز امید خوشبختی برای همه

روایتی دیگری از زین العابدین صلوات الله علیه آمده که محدث قمی هم آن را در مفاتیح نقل کرده است؛ در آن روایت آمده است که روز عرفه بود و حضرت دیدند که سائلی دارد از مردم، یعنی غیر خدا، درخواست می‌کند؛ حضرت به او فرمود: وای بر تو! در چنین روزی از غیر خدا تقاضا و درخواست می‌کنی!؟ و حال آنکه امید می‌رود در چنین روزی فضل الهی شامل طفل‌هایی شود که در رحم مادر هستند. امید است که اینها خوشبخت و سعادتمند شوند.

روز عرفه، روز درخواست و بخشایش

یکی از آن مقاطعی که این اسلحه بردش بیشتر است و در اجابت سرعت دارد، ‌روز عرفه است. حتی تعبیر امام باقر (علیه‏السلام) این است که اصلا روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است. یعنی در این مقطع زمانی بخصوص سرعت اجابت دعا بیشتر است.
حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند. از این روایت دو مطلب به دست می‏ آید: یکی، عظمت ماه مبارک رمضان از نظر گسترش مغفرت الهی است که همه را در بر می‌گیرد. دوم، عظمت عرفه است. در ماه مبارک رمضان، زمان مطرح است. ممکن است برای عرفه هم زمان مطرح باشد؛ یعنی روز خاص و هم مکان مورد نظر باشد که آن زمین عرفات است. ولی مسلما زمان در اهمیت موضوع دخالت دارد که روز عرفه است. از لحاظ قید زمان، اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، مسلما اگر در روز عرفه از خداوند طلب مغفرت کند مورد مغفرت الهی قرار خواهد گرفت.

فضیلت زیارت امام حسین در عرفه

مسأله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین(علیه‏السلام) است که در حدیث آمده است خداوند قبل از آنکه به سرزمین عرفات نظر کند، به زائرین امام حسین(علیه‏السلام) نظر می‌افکند و این نظر افکندن در زمان‌های حساس و سرنوشت‌ساز مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر است که افضل اعمال در این زمان‌ها زیارت امام حسین(علیه‏السلام) است.

این روز را از دست ندهید!

هر لحظه‌ای از لحظات این روز برای ما گران بها است؛ به خصوص برای دعا و درخواست از خداوند. این فرصت بهترین فرصت است. پس این فرصت را از دست ندهید! به خصوص از ظهر تا هنگام غروب را که در روایات وارد شده است. بدانید اگر می‏ خواهید مشکلاتتان را حل کنید بیایید ‌این چند ساعت را درِ خانه خدا بروید و از او بخواهید؛ چه حاجت‏ های مادی را و چه معنوی را، همه را از او بخواهید. چون امروز برد دعا خیلی زیاد است. بخصوص درباره دیگران اگر دعا کنید، ما در روایت داریم که خدا چند هزار برابر به شما اعطا می‏ کند.

نکته ناب قرآنی از آیت الله امجد

نکته ناب قرآنی
آیت الله امجد

1. قرآن نور است برای کسی که بخواهد ازآن استفاده کند.

2. قرآن تبیان کل شیء است؛ یعنی قرآن دارای کلیاتی است که برای سعادت بشر کافی می باشد ( ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم )

3. اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند نورانی می شود و قرآن او را بالا می برد (اقرأ و ارق). ما از «علامه طباطبائی» پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم ایشان فرمودند: “قرآن کلام خدا است"، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این اقرا و ارق توجه داشته باشد ترقی می کند و بالا می رود.

برای فهمیدن کلام باید متکلم را شناخت.

ما باید آن قدر قرآن بخوانیم تا بفهمیم که قرآن کلام خداست.

4. قرآن کد عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر کسی با قرآن آشنا شو با تمام اسرار هستی آشنا می شود و به قله اعلی انسانیت می رسد. به عنوان مثال «آقای وفایی شوشتری» وقتی در نجف بودند به یک نفر نامه می نویسند که چرا فلان شب نماز شبت را نخواندی ( ریز بینانند در عالم هستی؛ واقفند از کار هر کسی)

اینها همه مربوط به نورانیت قرآن است. اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند به جایی می رسد که همه چیز را می داند.

5. هر آنچه که سعادت بشر را تامین می کند در قرآن وجود دارد قرآن کد و رمز عالم هستی است.

6. قرآن نور است؛ نور، هم ظاهر است و هم ظاهرکننده (مُظهر). عمل به قرآن باعث نورانیت می شود. ما هم باید با آن سنخیت داشته باشیم تا قرآن را بفهمیم.

7. قرآن در همه شؤون خود مستقل است و وابستگی به غیر خود ندارد، در اصل سندیت و حجیت، و در دلالت ظواهر و الفاظ، احتیاج به هیج جای دیگر ندارد و در ارائه خطوط دین از قطعیات است.

8. خواندن قرآن باید ما را بالا ببرد.

9. قرآن درس تربیت است.

10. قرآن را به عنوان توسل به خدا بخوانیم. وقتی که یک رعیت نامه سلطان را برایش می خواندریال شاه به او جایزه می داد؛ ما هم وقتی که قرآن می خوانیم، از خدا جایزه بگیریم.

11. هرچه انسان بالاتر برود، با نور قرآن بیشتر آشناتر می شود؛ ولی شرطش این است که انسان طهارت داشته باشد، شرطش تشخیص کان ی نیست؛ چون این مطالب را همه می توانند بفهمند؛ چه طاهر باشند و چه نباشند. ولی کسانی قرآن را خوب می فهمند که طاهر باشند.
آیةالله امجد

12. خدا به پیغمبر می‌فرماید: قرآن را بخوان و به وسیله قرآن مردم را تزکیه کن تا مردم قرآن را بفهمند و ما هم باید به دنبال پیغمبر برویم و تنها هدف باید دعوت به خدا باشد. نباید انتظار داشت که انسان‌ها همه درفهم قرآن یکسان باشند، انسان‌ها مانند معدن‌های طلا و نقره هستند؛ هر کدام یک خاصیتی دارند.

13. هرچه آدم با قرآن انس بگیرد، بیشتر بالا می رود و ظهور و بروز اخروی او نیز بیشتر می شود .

14. قرآن عقل آدم را روشن می کند.

15. قرآن تنها کتابی است که اگر هزاران مرتبه بخوانی خسته نمی شوی.

16. اگر به ما می گفتند که یک کتاب در کره مریخ وجود دارد که هم نور است و هم تبیان، آن وقت ما می رفتیم تا ببینیم آن کتاب چیست.

17. باید سراسر قرآن را با هم نگاه کرد و نباید فقط یک تکه از آن را خواند.

18. ممکن است که یک آیه به تنهایی مطلبی را به ما بفهماند و گاهی هم ممکن است چند آیه با هم، مطلب را بفهماند. به هر حال، قرآن خودش را به ما می فهماند.

19. قرآن حجیت ذاتی دارد. وقتی آیات قرآن جمع بندی شود، قرآن حجیت تام و قطعی دارد و با سنت قطعی مخالفت ندارد. وقتی در سنت اختلافی پیدا شد، آنگاه باید به قرآن مراجعه نمود؛ چون قرآن سنت قطعی است.

20. دو کار وظیفه ما است: تلاوت و مطالعه ظاهر قرآن، فهم آیات و تدبر در قرآن.

21.تلاوت قرآن شفاست، اگر ناراحت شدید، با قرآن ناراحتی خود را برطرف کنید. حتی اگر آن را نفهمیدید همین که آن را به دست بگیرید خدا فرجتان را می رساند.

22. آدم هر چه بیشتر قرآن می خواند، بیشتر با آیات و اسماء آشنا می شود. اینگونه است که ظهور و بروزش نیز بیشتر می شود.

23. هر چه قرآن را نگاه می کنی، حتی یک ذره اشکال در آن نمی بینی؛ عالم خلقت هم مانند قرآن می ماند، یک ذره خلل در آفرینش نمی بینی، یعنی اگر یک پرکاهی را از آفرینش برداری هیچ چیز در عالم نخواهد بود. عالم مثل تسبیح نمی ماند بلکه مثل عدد است؛ اگر عدد شماره ? یا عدد شماره ? را برداری، دیگر عدد نداری یا اگر عدد شماره ? را برداری و ? را جای آن بگذاری اعداد از بین می رود .
قرآن کریم

24. قرآن جهان شمول است و دارای دو ویژگی است، یکی این که قرآن جهانی است و به زبان جهان سخن می گوید و یکی اینکه زبان فطرت است مانند آب که آب برای همه لازم است.

25. مطالعه قرآن برای همه لازم است چون برای همه بشراست و باید زبان فطرت داشته باشد.

26. قرآن برای همه ( للناس ) نازل شده است، ولی تنها متقین از آن استفاده می کنند ( للمتقین ).

27. قرآن قابل فهم همگان است؛ اما چه وقت به حقیقت آن می رسیم ؟ وقتی که قدم برداریم و حرکت کنیم که هر چه قدم برداریم روشنتر می شود .

28. قرآن همیشه مصداق دارد. وقتی می گوید موسی و فرعون، نه اینکه دیگر تمام شده، یعنی اینکه ببین تو خودت موسایی یا فرعون !

29. قرآن دارای دو جور مخاطب است، یکی مخاطب های عمومی و دیگری مخاطب های فرزانه و دانشمند. قرآن گاهی به صورت برهانی صحبت کرده، که دانشمندان از آن استفاده می‌کنند و گاهی به صورت تمثیل صحبت کرده که قابل فهم برای عموم می‌باشد. [مثلا] برهان «تمانع» را همه کس نمی‌فهمند، این برهان تمانع که معرکه آرای فلاسفه است را «علامه طباطبایی» یک جور معنا می کند «ملا صدرا» یک جور معنا می کند و «علامه جعفری» یک جور معنا می کند. ولی کسی نمی تواند با مَثَل مخالفت کند. مثلا برهان تمانع را می‌توان به صورت ساده اینگونه معنا کرد که اگر دو تا خدا داشته باشیم یک خدا می گوید بچه باید سفید باشد و یک خدا می گوید بچه باید سیاه باشد؛ این خدا می گوید بچه باید بلند قد باشد و آن خدا می گوید بچه باید کوتاه قد باشد؛ پس دعوایشان می شود. اگر هم این دو خدا باهم به توافق برسند این اشکال به وجود می آید که آیا این خدا به آن خدا نیازی دارد یا خیر؟ پس آن یکی چه کاره است؟ اصلا آن خدای دوم کجاست؟ و کدام کتاب و پیامبر را فرستاده است؟ خیلی ساده می شود حرف زد که هم جنبه علمی داشته باشد و هم ساده باشد، مطالب علمی را می توان به زبان ساده مطرح کرد ، کدام کتاب است که این جور باشد؟

30. انسان باید دید علمی داشته باشد تا قرآن را بفهمد.

31. مطالب علمی را نباید به قرآن تحمیل کرد، تحمیل کردن مطالب علمی به قرآن را تفسیر به رأی گویند.

32. اگر علم، [به طور قطعی و] صد در صد به [نتیجه ای و به] جایی رسید، می توان از آن برای فهم قرآن کمک گرفت. مطالب علمی به عنوان شواهد قرآن هستند.
ایت الله محمود امجد

33. خواندن علوم پایه و پاک بودن باعث می شود که انسان قرآن را بهتر بفهمد.

34. دانش هایی که ما داریم (مانند صرف و نحو و معانی و غیره)، ما را قابل می کند که از قرآن استفاده کنیم.

35. شهود و برهان و… همه با قرآن تطبیق دارد و همه یک مطلب واحد را می گویند.

36. انسان باید ذهنش را از افکار خودش و دیگران خالی کند تا بفهمد که آیه قرآن چه می گوید.

37. اندیشمندان هر علمی دارای زبانی هستند، فلاسفه یک زبان دارند، ریاضی دانان یک زبان دیگر، هر کس زبان خودش را دارد ولی قرآن این طور نیست؛ قرآن، زبان عمومی بشر است.

38. قرآن کتاب علمی محض نیست، کتاب غیر علمی هم نیست، کتاب ریاضی و فقه و منطق نیست، قرآن کتاب مبدأ و معاد است؛ کتاب هدایت است.

39. آن چه در قرآن مهم است، تربیت و اخلاق قرآنی است و پی بردن به چگونگی و کیفیت بسیاری از چیزها مهم نیست [هدف اصلی نیست]. مانند چگونگی پدید آمدن آسمان ها و یا کیفیت معاد که همه حکمای اسلام در مورد آن بحث کرده اند که قائل به معاد جسمانی هستند و هر کسی کیفیت و چگونگی آن را به گونه ای دانسته و البته این قبیل مسائل [چندان] به درد ما هم نمی خورد، اعتقاد به معاد است که غیر قابل انکار است.

40. هر جا داستان حضرت موسی علیه السلام را که در قرآن می خوانیم تازگی دارد، خدا به مادر موسی وحی نمود که اگر می ترسی بچه ات را در دریا بیانداز. انداختن موسی در دریا یعنی توکل به خدا، نگهدارنده و حافظ این بچه خداست، این مطالب در قرآن آمده است؛ ولی این که موسی کی شیر خورده و چند ماه شیر خورده در قرآن نیامده است، چون اینها به درد نمی خورد. این داستان ها را چرا خدا به ما گفته است؟ آیا می خواسته افسانه بگوید؟ خیر؛ هر چه که به درد ما می خورد در قرآن آمده است و آن وقت، ما می رویم سراغ مطالبی که به درد ما نمی خورد. از قرآن باید این را آموخت که قرآن چگونه بحث می کند، امین بودن و قوی بودن را از داستان حضرت موسی در قرآن می توان فهمید.

41. داستان حضرت موسی علیه السلام و خضر علیه السلام، قوانین الهی را نشان می دهد. نه به حضرت موسی علیه السلام خرده گرفته شده و نه به حضرت خضر علیه السلام، و این نشان می دهد ما باید بر ظواهر اتکا کنیم.

42. اگر کسی هوا و هوس داشته باشد و بخواهد نظریات خود را به قرآن تحمیل کند؛ این شخص نمی تواند قرآن را بفهمد.

43. این که قرآن می گوید بر دلهایشان قفل زده اند، قفل چیست؟ همین خصوصیات اخلاقی می باشد؛ همین کینه ها و خود پرستیهاست.

44. قرآن ذی وجوه است و اگر نمی توانید معانی مختلف را بر آن حمل کنید، آن معنی را که خوب و عقلانی است قبول کنید.

در مورد قرآن کریم گفته شده قرآن وجوه معنایی مختلفی دارد، اما توجه داشته باشیم که متکلم خداست و محدودیت علمی ندارد و مخاطب اصیل قرآن حضرت رسول صلی الله علیه و آله است که [ایشان] در فهم معانی متفاوتی که منظور متکلم بوده مشکلی ندارد و ظرفیت آن را دارد. پس اگر متکلم، لفظی بگوید و هزاران معنا را قصد کند، مخاطب هم که رسول است هزار معنا را بفهمد، دیگر اشکالی در رابطه با ذی وجوه بودن قرآن وجود ندارد. البته باید به این نکته توجه داشت که قرآن ذی وجوه است، اما هرگز ایهام شعری در آن وجود ندارد. و همچنین با اینکه مخاطب اصیل قرآن حضرت رسول (ص) است، اما این موضوع منافاتی با عربی مبین بودن (فهم همگانی) آن ندارد.

45. بنا بر نظر علما، الفاظ برای معانی عامه وضع شده است و معنای انتزاعی دارند، مثلا چراغ یک معنای عام است. اول چراغ موشی بود بعد چراغ توری شد، بعد برق آمد و … اما همیشه چراغ یک معنای انتزاعی داشته است و بر همه اینها صدق می کند. گاهی، الفاظ، مشترک است اما معانی برداشت شده از آن، متفاوت است. مثلا یک قبیله به [کلمه] «عین»، «چشمه» و قبیله دیگر «نقره» و دیگری «زانو» اطلاق می کردند.

46. مجموع قرآن برای همه مردم قابل فهم است. ولی ممکن است برخی از مسائل و مطالب آن را همه افراد متوجه نشوند.

47. آیاتی درقرآن وجود داردکه به آن ها آیات «محکم» گفته می شود مانند آیه «لاتدرکه الابصار هو یدرک الابصار» یعنی چشم او را نمی بیند ولی او چشم را می بیند. آیاتی نیز وجود دارد مانند «علی العرش استوی» (یعنی بر عرش ایستاده است) که آیه «متشابه» است. با ارجاع آیه متشابه به محکم، می توان نتیجه گرفت که خدا ماده نیست، پس عرش هم نمی تواند مادی باشد. عقل با محکمات، متشابهات را تشخیص می دهد.
قرآن کریم

48. در مورد تشخیص و عقل برهانی می توانیم بگوئیم: گاهی عقل چیزی را درک می کند و گاهی نیز موضوعی را عقلی می نماید؛ یعنی اول صغری وکبری را درست کرده و سپس عقل آن را می فهمد. از طرف دیگر، عقل همه چیز را نمی فهمد لکن آنچه فهمیدن آن برای بشر لازم است عقل درک می کند و در حقیقت مایه کار ما عقل است. با عقل دنبال حضرت صادق علیه السلام می رویم. عقل مهم است؛ معجزه مهم نیست، چون حضرت موسی علیه السلام معجزه عصا را نشان داد ولی پیروانش با شنیدن صدای گوساله به دنبال گوساله رفتند. عقل برهانی انسان را از انحرافات نگه می دارد.

49. قرآن تحدی (به مبارزه فراخواندن) دارد. یکی از تحدی های قرآن این است که اگر قرآن از جانب کسی غیر از خدا می آمد، آن وقت قرآن دارای اختلافات و تناقضات می بود و بعد باید کسی می آمد و در خصوص تناقضات قرآن کتاب می نوشت ولی الان در قرآن تناقضی وجود ندارد، تحدی قرآن فقط به فصاحت و بلاغت آن نیست، چون در آن زمانی که قرآن نازل شد، مردم به صورت طبیعی شاعر بودند، و لذا در آن زمان فصاحت و بلاغت قرآن جلوه کرد تا مردم آن زمان خاضع شوند.

50. قرآن یک کلمه «لن تفعلوا» دارد که همه را به زانو در می آورد؛ یعنی اینکه ابدا نخواهید توانست مثل قرآن را بیاورید و دانشمندان در طول قرن ها نتوانستند که یک آیه مانند آن را بیاورند. اعجاز قرآن در این یک کلمه است. خدا نمی فرماید که ما نمی گذاریم مثل قرآن را بیاورید (یعنی صرف) بلکه می گوید شما نمی توانید مثل قرآن را بیاورید.

51. معجزه علت طبیعی می خواهد و علل طبیعی بر اساس «امکان» است نه «امتناع». ولی چیزی که ضرورت دارد، در معجزه غلبه ای است که به هیچ وجه نمی شود بر آن تسلط یافت. به عبارت دیگر وقتی اراده خدا باشد همه چیز ممکن است. اعجاز خرق عادت است، اما هر خرق عادتی معجزه نیست، معجزه استناد به «علت غیر مغلوب» دارد، خرق عادت اعم از معجزه و کرامت و اهانت است؛ خرق عادت را می توان مغلوب کرد، ولی اعجاز را نمی توان مغلوب کرد. اما معجزه هم علت طبیعی می خواهد و مستند به علت غالب غیر مقهور است.

52. حالا برویم فکر کنیم که از خدا بهتر چه کسی است؟ چرا از خدا فرار می کنیم؟ مگر می خواهیم کجا برویم؟ «فأنّی تؤفکون» «فأنّی تصرفون»؛ قرآن داد می زند که کجا میروید؟ سیر بیکران «من الله» و «إلی الله» و «فی الله» تمام شدنی نیست. ما مسافریم و مسافر ابدی هستیم باید توشه هایی مطابق سفرمان جمع کنیم، ما قرآن داریم پس دستمان پر است، قرآن، قرآن، علیکم بالقرآن. «کتاب أنزلنا إلیک لتخرج الناس …»

53. عجب نیست که بعضی از علما نمی گویند «الله اعلم» بلکه می گویند «الله یعلم»، برای این که «الله اعلم» یعنی خدا بهتر می داند ولی من هم، چیزی می دانم، از این کلمه بوی علم نمی آید، کتابهای علمی تکرار ندارد ولی قرآن تکرار دارد. تکرار در کتب علمی سودمند نیست، ولی در قرآن تکرار سودمند است. یکی از معجزات قرآن اسلوب خاص آن است و ربطی به کلام بشر ندارد، هر کس به این اسلوب آشنا باشد می بیند که این کلام بشر نیست.

54. ادبیات مقدمه است، همچون پلکان است؛ از آن که بالا رفتی دیگر نیازی به آن نداری، اگرچه [چندین] قرن است که روی ادبیات کار کرده اند، اما ادبیات قرآن غیر از این ادبیات است.

55. بچه مسلمان نباید پی الفاظ و قرائت های مختلف و … برود. چه کنیم که از قرآن، لفظی بیش نمانده است.

56. برهان، اثبات مطلوب است و نقض نقیض. اگر سلب محمول از این موضوع امکان نداشته باشد، با این عقل نمی توان تفسیر متن مقدس کرد.

57. محبت خدا علم است. هر چه محبت به خدا بیشتر شود، توجه به او نیز بیشتر خواهد شد. توجه بیشتر محبت بیشتری را موجب خواهد گشت؛ همینطور است که یکدیگر را تشدید می کنند. رابطه علم و عمل نیز همین گونه است.

58. رسولان در گرفتن وحی و رساندن و عمل به آن اشتباه نمی کنند.

59. وحدت وجود یعنی: هر کسی هرچیزی دارد مال خداست.

60. داستان های قرآن نمی خواهد خصوصیات تاریخی را بگوید بلکه به ما درس عبرت می دهد.

​حجت‌الاسلام قرائتی می‌گوید: خدا آل سعود را لعنت کند که نمی‌گذارد برویم حج، چون او حج آمریکایی می‌خواهد، حج آمریکایی حجی است که جمع شوند و پخش شوند، آمریکا نترسد.

حجت‌الاسلام قرائتی می‌گوید: خدا آل سعود را لعنت کند که نمی‌گذارد برویم حج، چون او حج آمریکایی می‌خواهد، حج آمریکایی حجی است که جمع شوند و پخش شوند، آمریکا نترسد.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،‌ با وجود اینکه عربستان سعودی مرکز نزول کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن کریم است و با وجود اینکه سرزمین وحی و خانه خدا در کشور عربستان واقع شده است اما جنایت‌ها و ظلم‌های خاندان آل سعود بر هیچ کسی پوشیده نیست.

ذی‌الحجه سال گذشته بود که شاهد فاجعه جنایت‌بار منا در ایام حج بودیم و حاجیان زیادی را به دیار باقی فرستاد و امسال نیز از از انجام فریضه حج باز مانده‌ایم.

آنچه در ادامه می‌خوانیم مروری بر سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز در این باره است:

 

حکومت آل سعود خیلی اصرار دارد که حافظ قرآن داشته باشد مثلاً می‌گویند حجاز 20 هزار حافظ قرآن دارد «حافظ قرآن مهم نیست، محافظ قرآن مهم است».
ممکن است کسی تمام قرآن را حفظ کند اما مثل فیتیله چراغ در اختیار آمریکا باشد. این درست مثل نوار است که روی آن قرآن ضبط شده است؛ اگر بخواهی پاک می‌کنی و اگر بخواهی قطع می‌کنی. اگر کسی قرآن بخواند، اهل بیت نداشته باشد مثل همان می‌شود که در حجاز پیش آمد، در کربلا پیش آمد، بعضی لشکریان یزید، قرآن را مثل بلبل از حفظ می‌خواندند، اما اهل بیت علیهم‌السلام را هم کشتند.
حضرت امام راحل وقتی قطعنامه را پذیرفتند، فرمود: جام زهر را سر کشیدم، پیامی را داد و در آن به عراق سه مرتبه هجوم کرد اما به آل سعود هفده مرتبه.
یعنی جنایت آل سعود نزد امام از جنایت صدام بیشتر بود. امام فرمود: اگر از جنایت صدام بشود گذشت،‌ از جنایت آل سعود نمی‌شود گذشت.
خدا آل سعود را لعنت کند که نمی‌گذارد ما برویم حج، چون او حج آمریکایی می‌خواهد، حج آمریکایی حجی است که جمع شوند و پخش شوند، آمریکا نترسد ولی آمریکا از جمع شدن مسلمانانی مثل ایرانی‌ها وحشت می‌کند.
بنابراین ده میلیون بروند مکه که مرگ بر آمریکا نگویند، این حج آمریکایی است و سعودی راضی است. اگر صد هزار نفر بروند که مرگ بر آمریکا بگویند، نمی‌گذارند.
اسلامی، اسلام ناب محمدی است که کفار از آن بترسند و اگر دیدیم مسلمان هستیم و کفار از ما نمی‌ترسند آن اسلام، اسلام ناب محمدی نیست.

چرا محرم؟

 

چرا محرم؟!

پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.

اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.

اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.
محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)

شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:

«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)

همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:

«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

اعمال شب اول ماه محرم

1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:

دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.

 

در فضيلت اين نماز چنين آمده است:

«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)

2ـ احياي اين شب.(6)

3ـ نيايش و دعا.(7)

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)

دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

روز دوم محرم

در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

روز سوم محرم

از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:

«هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

روز چهارم محرم

بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

روز نهم محرم

تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:

چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)

2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)

3ـ دعا و نيايش. (15)

روز عاشورا


1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)

2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)

3ـ روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)

4ـ آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)

5ـ خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)

6ـ خواندن زيارت عاشورا. (21)

7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)

روز دوازدهم محرم

ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

روز بيست و يكم محرم

1ـ روزه‌ اين روز مطلوب است. (23)

پي‌نوشت‌ها:

1- مصباح كفعمي، ص 509.

2- فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثي.

3- وسائل الشيعه، ج 5، ص 394، حديث 8.

4- همان، حديث 7.

5- بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 294، حديث 1؛ مفاتيح الجنان، ص 286.

6- مصباح المتهجد، ص 783.

7- بحارالانوار، ج 98، ص 324.

8- عروة الوثقي، ج 2، ص 243؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 347، حديث 3.

9- بحارالانوار، ج 98، ص 334.

10- فرهنگ عاشورا، ص 406.

11- عروة الوثقي، ج 2، ص 242؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 348.

12- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 1.

13- همان، ص 295، حديث 4 و 5.

14- بحارالانوار، ج 98، ص 340.

15- همان، ص 338.

16- بحارالانوار، ج 98، ص 43، حديث 5.

17- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5 و 6.

18- وسائل الشيعه، ج 7، ص 338، حديث 7.

19- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5.

20- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 8.

21- كامل الزيارات، ص 174.

22- مفاتيح الجنان، ص 298.

23- بحارالانوار، ج 98، ص 345، حديث 1.

http://www.beytoote.com

مراسم بزرگداشت رحلت آیت الله یکتایی (ره )

مدیر حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) : فضای معنوی و انقلابی خلخال مرهون فداکاریها وایثار و زحمات شبانه روزی آیت الله یکتایی  بوده است.

خانم شاهنده در مراسم بزرگداشت آیت الله یکتایی گفت: فضای معنوی و انقلابی خلخال مرهون فداکاریها وایثار و زحمات شبانه روزی ایشان بوده و تربیت  طلاب وروحانیونی فاضل وانقلابی از آثار پربرکت ایشان می باشد

به گزارش کلثوم احمدی – معاون فرهنگی، تبلیغی حوزه علمیه الزهراء(س) خلخال، خانم شاهنده مدیر حوزه در مراسم بزرگداشت آیت الله یکتایی با اشاره به خصوصیات ایمانی و اخلاقی این عالم ربانی اظهار داشت: آیت الله حاج شیخ هبت الله یکتایی از علمای وارسته ای است که گوهر علم و معرفت را توام نموده اند.ایشان عالمی فرزانه ،متعهد ،زاهد ونمونه بارزی از روحانیت شیعه است که در تقوا و تعبد و فضایل اخلاقی اسوه ودر مبارزه وپاسداری از دین و حریم ولایت اهل بیت علیهم السلام پیشتاز میباشند.

وی با اشاره به پرهیزکاری و ساده زیستی ایت الله یکتایی بیان  داشت این عالم ربانی که امین ونماینده بسیاری از  مراجع بزرگ تقلید قم ،نجف و مشهد بودندقبل از انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب  شکوهمند اسلامی ، چون پدری دلسوز و مهربان ، نیروهای انقلابی و دلسوزان به دین مبین اسلام را هدایت و راهنمایی میکردند و شمع وجودشان چراغ روشنی بخشی برای تبیین خط  انقلاب و امام بود .

خانم شاهنده  با اشاره به نقش موثر این  عالم متعهد در تبلیغ دین و معارف اسلامی اظهار داشت: ایشان در طول  17 سال امامت جمعه خلخال به تبلیغ دین و معارف اسلامی پرداخت و در زمان مبارزات خود علیه رژیم شاهنشاهی، همواره پشتیبان بنیانگذار و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) بود و در طول عمر خود در تربیت و آگاه سازی مردم کوتاهی نکرد.

مدیر حوزه علمیه الزهراء(س)  خلخال خاطر نشان کرد:  فضای معنوی و انقلابی خلخال مرهون فداکاریها وایثار و زحمات شبانه روزی ایشان بوده و تربیت خیل کثیری ازجوانان انقلابی وخدوم برای نظام مقدس جمهوری اسلامی  وپرورش طلاب وروحانیونی فاضل وانقلابی  و تاسیس حوزه علمیه جعفریه وکتابخانه جعفریه و تجدید بنای مسجد قائمیه و تجدید بنا وتوسعه حوزه علمیه جعفریه نمونه هایی از برکات وآثار وجودی این عالم ربانی می باشد. 

 

تبریک عید غدیر خم

 

امروز به میخانه ی مولا مستیم
در محضر اهل بیت عصمت هستیم

این عید غدیر است و بهار صلوات
کز بند غم و غصه و ماتم رستیم

عید سعید غدیر خم مبارک باد

دانستنی هایی درباره عید سعید غدیر خم

دانستنی هایی درباره عید سعید غدیر خم(1)

نويسنده:طيبه چراغى، فاطمه محمدی، منیره زارعان، اکبر مقدسی

اشاره


رخداد غدير در ذى‌الحجه سال دهم هجرى، تنها يك حادثه تاريخى نيست؛
غدير، تنها نام يك سرزمين نيست، يك تفكر است؛
نشانه‌اى است از تداوم خط نبوت؛
چشمه‌اى است كه تا پايان هستى مى‌جوشد؛
غدير، روز اكمال دين، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛
روز بزرگ، روز گشايش و روز تكامل است؛
غدير، نه تاريخ است، نه جغرافيا و نه روايت، بلكه ولايت است؛
پيشوند غدير، رسالت است و پسوند آن، ولايت و امامت.
معنای غدیر


غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می‌شدند و به طرف دیار خود می‌رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه‌های رنگ کرده خود را در این آبگیر می‌شسته‌اند.
خلاصه واقعه غدیر خم


در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه‌السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه‌السلام سال‌ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
پیام غدیر


داستان غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشه‌ای بدون این مسئله خبر می‌دهد. رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه جمعیت را برای چه نگه می‌دارد و چه پیامی برای‌شان دارد.
این پیام اساسی‌ترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.
غدیر، خنثی کننده توطئه


آنچه می‌توانست همه نقشه‌های منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در این‌باره می‌فرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه‌السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشه‌ها و توطئه‌های شیطانی‌شان شد.
تاج ولایت


پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه‌السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».
خلاصه مکتب وحی


«غدیر» عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا واقعه‌ای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خط‌مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشت‌ساز است که «خطبه غدیر» شاخص‌ترین و زنده‌ترین سند آن است.
غدیر؛ تداوم خط نبوت


واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله رخ داد و در آن علی علیه‌السلام به جانشینی آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برگزیده شد، حادثه‌ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می‌دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه‌داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه‌ای است که تا پایان هستی می‌جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی‌دارد؛ و افقی است بی‌کرانه و خورشیدی است عالم‌تاب.
غدیر و سرنوشت اسلام


بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مهم‌ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می‌انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه 67 سوره مائده می‌فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده‌ای وخداوند تو را از مردم حفظ می‌فرماید».
حدیث غدیر خم یقینی است


واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم‌ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده‌اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق‌اند و حجت،ده‌ها و ده‌ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل‌سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده‌اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.
اگر می‌شد…


اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به سفارش‌های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، علی علیه‌السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می‌شد و دین خدا بشریت را به راه می‌آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می‌گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه‌ای ازاین واقعه آگاهی یافته‌اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده‌اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».
عید غدیر در احادیث


عید خلافت و ولایت


زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه‌السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت


رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی‌طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».
عید آسمانی


حضرت امام رضا علیه‌السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه‌السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت


امام صادق علیه‌السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می‌شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می‌کردند. بخشش‌های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».
روز سپاس و شادی


امام صادق علیه‌السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش


از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».
روز ناله نومیدی شیطان


امام صادق علیه‌السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه‌السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».
پيام تبريك


غدير، سرچشمه هميشه‌جوشان ولايت است كه از سينه تفتيده «خم» به جام محبت دوست‌داران پيامبر و خاندانش جارى است. غدير، شايسته هر ثناست كه وحى از او پيراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدير، تفسير بدر و احد و شأن نزول صفين و نهروان است. بدر، عدالت مى‌خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى‌كرد؛ خيبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدير، آمين آن همه ثنا و دعا بود. غدير، روز انسان است. غدير، تداوم رسالت محمد صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در ولايت على عليه‌السلام است. غدير، عيد پيمان و ميثاق و عهد است. غدير، عيد عدالت و رهبرى است. عيد امامت و ولايت بر عاشقان مبارك باد.
كوثرى از مِىِ غدير


پيامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدينه بازگشت. در روز هجدهم ذى‌حجه كه قافله‌هاى بسيارى پيش از پيامبر حركت مى‌كردند و عده‌اى از پسِ حضرت مى‌آمدند، پيامبر به سرزمين غدير خم رسيد. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پيادگان توقف كنند، آنان كه رفته‌اند، بازآيند و آنان كه نيامده‌اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اينكه به زودى از ميان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فرياد برآوردند: شهادت مى‌دهيم كه تو پيام حق را ابلاغ كردى، نصيحت كردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نيكو دهد.
آن‌گاه از جايگاه والاى خود در ميان امت سخن گفت و از آنان بر اولويت خود گواه خواست و پس از شنيدن پاسخ‌هاى يك‌صدا و بلند، دست على عليه‌السلام را گرفت و با شكوهى شگرف و فريادى رسا فرمود: «من كنت مولا فعلى مولاه.» سه بار اين جمله را تكرار و بر ياوران و پذيرندگان ولايت او دعا كرد.
ويژگى‌هاى على عليه‌السلام از ديدگاه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وسلم


حضرت محمد صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بارها با اشاره به موقعيت معنوى امام على عليه‌السلام ، بر فضيلت‌هاى آن حضرت و وصى بودن ايشان تأكيد ورزيده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه عليهاالسلام مى‌فرمايد: «اى فاطمه! آيا خشنود نيستى من تو را به همسرى كسى درآوردم كه اسلامش پيش‌تر از ديگران و دانشش بيشتر از همگان است؟ به راستى، خداى تعالى به اهل زمين توجه فرمود و از ميان ايشان، پدرت را برگزيد و او را پيامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ايشان شوهرت را برگزيد و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «اى فاطمه! به راستى براى على فضيلت‌هايى است كه هيچ‌كس آن را ندارد: تو كه بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتيجه و زاده رحمت، حسن عليه‌السلام و حسين عليه‌السلام كه فرزندزادگان من هستند، فرزندان او هستند. برادرش، جعفر بن ابى‌طالب كسى است كه با دو بال در بهشت آراسته گرديده است و با فرشتگان هر كجا خواهد، پرواز مى‌كند. علم اولين و آخرين نزد اوست. او نخستين كسى است كه به من ايمان آورد. او آخرين كسى است كه هنگام مرگ با من ديدن مى‌كند. او وصى من و وارث همه اوصياست».
غدير در قرآن


آيه‌اى كه پيش از اعلام رسمى ولايت امير مؤمنان على عليه‌السلام نازل شد، از يك‌سو، بيان‌گر اهميت فوق‌العاده غدير و از سوى ديگر، نشان‌دهنده نگرانى‌هاى رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وسلم در اين باره است: «اى پيامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملاً [به مردم] برسان و اگر [اين كار را[ نكنى، رسالت او را انجام نداده‌اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مى‌دارد و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى‌كند.» قرآن كريم، آشكارا اعلام نشدن ولايت على عليه‌السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مى‌داند و در مقابل نگرانى‌هايى كه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله داشت، وعده حفظ و حراست به ايشان داده مى‌شود.
آيه‌اى كه پس از اعلام ولايت امام على عليه‌السلام در غدير نازل شد، موجى از شادى را در دل‌هاى مؤمنان پديد آورد و آرامش و اطمينان خاطر به آنان بخشيد: «امروز كافران از [زوال] دين شما نااميد شدند. بنابراين، از آنها نترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را كامل و نعمت‌ها را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان آيين [جاودان] شما پذيرفتم».
اوصاف غدیر در روایات


در فرهنگ شیعه و روایات اهل بیت علیهم‌السلام ، از عید غدیر با عظمت ویژه‌ای سخن به میان آمد و از آن با لقب‌ها و ویژگی‌های ممتازی نام برده شده است. برخی از آنان عبارتند از: روز خشنودی خدای رحمان، روز بسیار درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، روز دست یافتن به رحمت پروردگار، روز عبادت کردن، روز پذیرفته شدن اعمال شیعیان، روز تزکیه، روز ریزش گناه، روز رها کردن گناهان بزرگ، روز وانهادن نافرمانی‌ها، روز راندن شیطان و ناخرسند گشتن آن، روز مستجاب شدن دعاها، روز داد و ستد با خدا، روز خواستن افزونی‌ها، روز گشایش، روز لبخند زدن به چهره مؤمنان، روز مژده دادن، روز مهر ورزیدن، روز تبریک گفتن، روز خشنودی و رضایت، روز آراستن، روز پوشیدن لباس‌های شایسته و افکندن جامه‌های سیاه،روز پیشی گرفتن، روزی که کلمات صریح درباره خاصان و افراد ویژه اعلان شد، روز پیمان و روز عیان شدن رازها.
پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وسلم


شيخ صدوق در كتاب امالى، روايتى از امام باقر عليه‌السلام و آن حضرت از پدران پاكش نقل مى‌كند كه روزى رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله رو به امير مؤمنان على عليه‌السلام كرد و فرمود: «اى على! خداوند آيه شريفه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ را درباره ولايت تو بر من نازل كرد، تا آن را تبليغ كنم. به يقين، كسى كه خدا را بدون ولايت تو ملاقات كند، عملش باطل است».
عید غدیر از نگاه امام علی علیه‌السلام


ویژگی‌های روز غدیر


امام رضا علیه‌السلام در روایتی می‌فرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه‌السلام ، یک‌سال روز جمعه با عید غدیر هم‌زمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمی‌کرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گران‌سنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانه‌اش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بی‌تردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیل‌ها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پرده‌برداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمان‌ها از دورویی‌ها و انکارهای آگاهانه است».
وظایف مؤمنان در روز عید غدیر


امیرمؤمنان علی علیه‌السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانواده‌تان به سوی آنان بروید و به برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید. با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان می‌بخشد. به یکدیگر نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار می‌سازد. نعمت‌های خدا را به همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به شما پاداش می‌دهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکی‌کردن در این روز، ثروت را ثمربخش می‌سازد و بر عمر می‌افزاید. هم‌دردی کردن و مهرورزی با یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب می‌کند. آن اندازه که توان دارید از فضل خداوند برای برادران و خانواده‌تان با بذل آنچه موجود است، آماده و فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید».
حضرت فاطمه عليهاالسلام


از فاطمه زهرا عليهاالسلام پرسيدند كه آيا رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله پيش از رحلتش درباره امامت امير مؤمنان على عليه‌السلام چيزى فرمود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آيا روز غديرخم را فراموش كرده‌ايد؟»
امام حسن عليه‌السلام


امام حسن عليه‌السلام فرمود: امت مسلمان از پيامبر شنيدند كه درباره پدرم فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى عليه‌السلام است. همچنين ديدند كه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله او را در غديرخم به عنوان امام نصب كرد.
امام حسين عليه‌السلام


امام حسين عليه‌السلام پيش از مرگ معاويه، خانه خدا را زيارت كرد. سپس بنى‌هاشم را گرد آورد و فرمود: آيا مى‌دانيد پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، على عليه‌السلام را در روز غديرخم به جانشينى خود برگزيد؟ همگى گفتند: بله.
امام زين العابدين عليه‌السلام


ابن اسحاق، تاريخ‌نگار معروف مى‌گويد: به على بن حسين عليه‌السلام گفتم: «من كنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» يعنى چه؟ حضرت فرمود: پيامبر خدا به مردمان خبر داد كه امام بعد از خودش، امير مؤمنان على عليه‌السلام است.
امام محمدباقر عليه‌السلام


اَبان بن تَغلب مى‌گويد: از امام باقر عليه‌السلام درباره اين سخن رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله «من كنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسيدم. آن حضرت در پاسخ پيامبر فرمود: به مردمان گفت كه امير مؤمنان على عليه‌السلام در ميان مردم، جاى‌گزين من خواهد بود.
امام صادق عليه‌السلام


در دوران زندگى امام صادق عليه‌السلام بر اثر جوّ مناسبى كه براى نشر معارف اهل بيت عليهم‌السلام پيش آمد، حديث غدير بيش از همه دوره‌ها مطرح شده است. آن حضرت درباره روز غدير مى‌فرمايد: «رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در غدير خم براى امير مؤمنان على عليه‌السلام پيمان گرفت و مردم به ولايت او اقرار كردند. خوشا به حال آنان كه بر ولايت او ثابت‌قدم ماندند و واى بر كسانى كه آن پيمان را شكستند».
امام كاظم عليه‌السلام


در روزهايى كه امام كاظم عليه‌السلام در زندان بود، روزى هارون، خليفه عباسى ايشان را احضار كرد و درباره ولايت اهل بيت عليهم‌السلام بر مردم پرسيد. حضرت فرمود: ما مى‌گوييم ولايت همه خلايق با ماست. دليل ما، سخن پيامبر در غدير خم است كه فرمود: «من كنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».
عید غدیر از نگاه امام رضا علیه‌السلام


هدیه به یاران


طوسی، از یاران امام رضا علیه‌السلام نقل می‌کند: «در روز غدیر، شرف‌یاب محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام شدم. گرد ایشان گروهی از یاران خاصشان حضور داشتند. حضرت با اینکه خوراک و پوشیدنی و هدایا و حتی انگشتری و کفش‌هایی برای خانواده‌های آنان فرستاده بود، ولی آنها را برای افطار نیز نگهداشت. امام احوال آنان و کسانی را که پیرامونشان بودند، سامان بخشید. ایشان در آن روز… پیوسته ارجمندی و پیشینه روز غدیر را یادآور می‌شدند. حضرت در بخشی از سخنان خود، خطبه امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را در سالی که عید غدیر با روز جمعه هم‌زمان شده بود، بیان کرد».
فضیلت روز عید غدیر


ابی نصر بَزَنْطی از یاران امام رضا علیه‌السلام می‌گوید: «خدمت آن حضرت بودم، درحالی‌که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفت‌وگو می‌کردند. برخی از مردم این واقعه را منکر شدند. امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که: «روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین.» سپس فرمود: «ای ابی نصر! هرجا که هستی، در این روز نزد [قبر[ امیرمؤمنان علی علیه‌السلام باش. به درستی که در این روز، خداوند گناه شصت سال از مؤمنان و مسلمانان زن و مرد را می‌آمرزد و از آتش دوزخ آزاد می‌کند، چند برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر آزاد کرده بود.» ایشان سپس ادامه داد: «اگر مردم ارزش این روز را می‌دانستند، هر آینه، فرشتگان در هر روز ده مرتبه با آنان مصافحه می‌کردند».
امام حسن عسكرى عليه‌السلام


حسن بن ظريف مى‌گويد: به امام عسكرى عليه‌السلام نامه نوشتم و پرسيدم معناى سخن پيامبر درباره امير مؤمنان على عليه‌السلام چيست كه فرمود: «من كنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود كه او را نشانه‌اى قرار دهد كه هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.
پاس‌داشت غدير؛ سنت نبوى


جوامع بشرى نيازمند يادآورى و حضور هميشگى هويت‌هاى فرهنگى و اصالت‌هاى معنوى است. زنده نگه داشتن شعاير الهى، رسالتى است كه مرزبانان عقيده و ايمان، از جمله رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بر آن تأكيد داشته‌اند. از پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نقل شده است كه فرمود: «به من تبريك بگوييد؛ زيرا خداوند مرا به پيامبرى و اهل‌بيتم را به امامت ممتاز ساخته است».
در روايت ديگرى پس از ذكر حديث غدير آمده است: «سپس رسول گرامى در خيمه مخصوص خويش نشست و به امير مؤمنان على عليه‌السلام دستور داد در خيمه ديگرى بنشيند و به مردم امر فرمود به حضور على عليه‌السلام برسند و به او تبريك بگويند.» اينك و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدير، بازگويى اين شكوه و جشن و سرور اين عيد بزرگ، در راستاى آن پاس‌داشت است.
آداب غدير


در تاريخ اسلام، غدير و امامت همان اندازه اهميت دارد كه روز مبعث؛ زيرا غدير، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى در اين‌باره مى‌نويسد: «روز غدير نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زيرا هر چه در مبعث از خير و سعادت وجود دارد، مشروط به ولايت امير مؤمنان و امامان است».
به دليل اهميت عيد غدير به عنوان بزرگ‌ترين و مهم‌ترين اعياد اسلامى است كه آداب بى‌شمارى براى آن بيان شده است. فراوانى آداب و اعمال اين روز، با اعمال هيچ روزى قابل مقايسه نيست و در اين آداب و اعمال، همه گروه‌ها مورد خطاب قرار گرفته‌اند. از جمله آداب عبادى اين روز به نماز شب و روز غدير، نماز مسجد غدير، روزه، ياد خدا و پيامبر، زيارت امير مؤمنان على عليه‌السلام و غسل مى‌توان اشاره كرد.
همچنين جشن و عيد گرفتن، تبريك و تهنيت به پيامبر، امير مؤمنان و يكديگر، ديد و بازديد، صدقه دادن، ديدار با رهبرى و بيعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سياسىِ سفارش شده در اين روز است.

منبع:http://rasekhoon.net

تبریک عید غدیر خم

ای ساقی کوثر ای شفیع عرصات
در شأن تو آمده فراوان آیات

امشب صلواتی است شراب نابت
جام دگرم بده به ذکر صلوات

عید سعید غدیر خم مبارک باد

 

افتتاحیه حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) خلخال

سخنان زیبا از آیت الله حسن زاده آملی

الهی!
آن خواهم که هیچ نخواهم.

 

الهی
رویم را نیکو کردی،
خویم را هم نیکو گردان!
علامه حسن زاده آملی

علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی،


جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم.
ایشان در جای دیگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است.


این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسن‌زاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی. جناب علامه حسن‌زاده در مقدمه یکی از کتاب‌های خود خطاب به حضرت آقا می‌نویسد: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز “نرفع درجات من نشاء ” تقدیم می‌گردد و عرض می‌شود “یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه ” دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.
(التمسک بذیل الولایه، حسن حسن‌زاده آملی)


آیت‌الله حسن‌زاده آملی می‌فرمایند: رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید، عالمی،‌ رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند.خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگ‌مرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیت‌الله معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار.

 

آثار طهارت و وضو از زبان آیت الله حسن زاده آملی

آثار طهارت و وضو از زبان آیت الله حسن زاده آملی

 


1) بحث طهارت، ابتدایی ترین عمل و مرحله برای رسیدن به کمالات انسانی می باشد.
2) آنچه اصل و محور است نزدیکی دلها است نه نزدیکی تن.
3) اگر دلها به هم رو کنند، قهراً موفقیت هست.
4) فقه شریف مربوط به بدن است و با انجام دادن احکام شرعی، انسان در مرتبه بدن به مقام تجلیه می رسد.
5) شاخصه مرتبه طهارت «وضو» می باشد.


6) قصص قرآنی و نقل وقایع و حوادث مهم در امور مختلف برای شرح و بیان اطوار وجودی انسان و شئون مختلف اوست، به این معنی که هر کسی بخواهد از حیوان بودن به در آید و به مقام انسانیّت برسد، باید مسیری را طیّ کند که در این مسیر همانند پیغمبران دچار حوادث و موانع شود و با مشکلاتی برخورد کند و همانند آنها حلّش کند.
7) باید صفات نفسانی را کشت[ تعدیل کرد] تا بالهای طیران به عالم قدس گشوده شود.
8) تعلّق با توحّد سازگار نیست.
9) اگر کسی از لابلای سختی ها بالا نرود، اصلاً بزرگ نمی شود.«لقد خلقنا الإنسان فی کبد».
10) اگر کسی بگوید: من ازدواج نمی کنم تا هنگامی که خود را خوب بسازم، چنین فردی خطا رفته است.


11) وضو راهی برای طهارت از آلودگی است – وضو از بهترین راههای بر طرف نمودن آلودگی قهری در محیط است.
12) وضو و طهارت، تمام اثرات آلودگی تکوینی را بر طرف کرده، انسان را نورانی می کند.
13) دائما وضو داشته باشید.[ مداومت بر وضو].
14) به محض اینکه چشمتان به نامحرمی افتاد یا کمترین دگرگونی در حالات روحانی تان پدید آمد، فورا وضو بگیرید که بسیار کار ساز است.
15) وضو گرفتن، منطقه دل را صاف می کند تا ان شاء الله حرم برای صاحبدلی چون خدا گردد.


16) عزیزان! کار شما نیز عبادت است؛ لذا صبح که به کار می روید، قبل از آن وضویی بگیرید و رو به قبله « یا الله» بگویید سپس به راه بیفتید.

17) هر صبح که برای کار بر می خیزید، وضویی بگیرید، بعد از آن نوزده بار «بسم الله الرحمن الرحیم» را به عدد حروف این آیه مبارکه تلاوت کنید تا آن «وضو» تطهیرتان کند و آن «بسم الله» آفات و بلیّات و شعله های اشتغالات جهنمی دنیا را از شما دور نماید.
18) این قدر به زور بازویتان متّکی نباشید، رزق را باید از جای دیگر بدهند.
19) شما دائما اهل طهارت و پاکی باشید، رزقتان وسیع خواهد شد.
20) یکی از راههای بدست آوردن روزی، وضو است.

هفته دولت یادآور یک دولت مکتبی و مردمی و سالروز شهادت شهید رجایی و باهنر است هفته دولت مبارک

سخنان مهدوی مراجع معظم تقلید

سخنان مهدوی مراجع معظم تقلید
توسل به حضرت مهدی -عجل الله تعالی فرجه الشریف
حضرت آیت الله سید علی خامنه ای
توسلاتی که در زیارات مختلف وجود دارد و بعضی از آنها هم سندهای معتبری دارد، بسیار باارزش است. توسل، توجه و انسِ با آن بزرگوار از دور است. این انس به معنای این نیست که کسی ادعا کند من خدمت حضرت می رسم یا صدای ایشان را می شنوم؛ ابداً این طور نیست. غالب آنچه در این زمینه گفته می شود، ادعاهایی است که یا دروغ است، یا تصور و تخیل آنها آدم های دروغگویی نبودند، اما خیال می کردند، تصور می کردند و تخیلات خودشان را به عنوان واقعیت برای این و آن نقل می کردند! نبایستی تسلیم این ها شد. راه درست و منطقی آن توسل از دور است؛ توسلی که امام آن را از ما می شنود و ان شاءاللَّه می پذیرد؛ ولو اینکه ما با مخاطب خودمان از دور داریم حرف میزنیم؛ اشکالی ندارد. خدای متعال سلامِ سلام دهندگان و پیامِ پیام دهندگان را به آن بزرگوار می رساند. این توسلات و این انس معنوی بسیار خوب و لازم است.[1]

مهم تر از دعا برای فرج
حضرت آیت الله محمد تقی بهجت
مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف، دعا برای بقای ایمان، ثبات قدم در عقیده و انکار نکردن حضرت تا ظهور او است.[2] تا رابطه ما با ولی امر، امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت رابطه ما با ولی امر-عجل الله تعالی فرجه الشریف هم در اصلاح نفس است.[3]

توقیت و تطبیق، بازی با عقائد مردم
حضرت آیت الله سید علی سیستانی
توقیت ها و تطبیق ها برای نزدیک بودن ظهور حضرت حجت-عجل الله تعالی فرجه الشریف بسیار نگران کننده است و این مطالب عقاید مردم را هدف گرفته و باعث تضعیف اعتقادات جامعه می شود. چنین جریاناتی نباید در کشوری مانند ایران شکل بگیرد. یک روز شعیب بن صالح را به یک فرد و بار دیگر به فرد دیگری تطبیق می کنند، این مسائل نگران کننده است. مردم از این جریانات پرهیز کنند و مراقب باشند، چون این مطالب با عقاید آنها بازی می کند و باعث تضعیف معتقداتشان می شود.[4]

امام زمان، رحمه للعالمین
حضرت آیت الله حسین وحید خراسانی
امام زمان وقتی می آید تجسم پیغمبر خاتم است. پیغمبر خاتم که بود؟ «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ». وجود امام زمان، رحمة للعالمین است؛ بعضی از نادان ها تصور می کنند می آید قلع و قمع می کند؛ بعد فکر می کنند وقتی ما را می کشد پس چرا در انتظارش باشیم؟! اینقدر شعور نیست که درک کنند…؛ باغ را دیده ای؟ باغبان می آید در باغ خارها را از زمین می کِشد. باید بکشد یا نه؟! باغ برای پرورش گُل است، نه برای خار. همان طوری که باغبان از باغ خارها را درو می کند، امام زمان هم خارهای باغ انسانیت را درو می کند. اگر گُل بشوی پرورشت می دهد. همه باید دعای فرج را بخوانید. در طول سال هم این برنامه راترک نکنید.[5]

امام زمان ناظر اعمال ما
حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی
امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف همه اعمال را می بیند و هفته ای دو بار هم همه اعمال را به حضورش گزارش می دهند این دو آیه ای که در سوره مبارکه توبه است که «سَیرَی اللهُ عَمَلَکمْ وَرَسُولُهُ» و «قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللهُ عَمَلَکمْ وَرَسُولُهُ»یعنی او می بیند. این برای ما خیلی اثر دارد. ما برای اینکه مواظب حرف هایمان باشیم لازم است متوجه این امر باشیم؛ مثلاً الآن به ما گفتند وجود مبارک امام باقرj یا امام صادقj آمده بروید حضورش، ما چطور می رویم؟ همین طور می رویم یا خودمان را جمع و جور می کنیم؟ ما باید باور کنیم که حضرت می بیند. حالا هفته ای دو بار گزارش های عمومی دارد. هیچ کاری نیست مگر اینکه او می بیند. جریان عرض اعمال یک امر جدّی است و ما را که به این معتقدیم واقعاً می لرزاند. خجالتی حیایی شرمی باید باشد! در کنار سفره او نشستیم که در دعای عدیله دارد «بِیمنِه رزق الوری» آن وقت در حضور او هم داریم هر حرفی را می زنیم![6]

عصر غیبت، عصر امتحان و وظیفه ما
حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
فرق ایمان به غیب در عصر غیبت با اعصار دیگر این است که مؤمنین تخلیص[خالص] و تمحیص[آزمودن] می شوند؛ امتحانات شدید برایشان پیش می آید که بسیاری در این امتحانات ساقط می شوند. زن ها، مردها، جوان ها و حکام و مسئولین حتی علماء همه امتحانات خاص دارند. از جهت ظهور بدعت ها، از جهت اصرار بر ملاهی[به آلات لهو و لعب پرداختن] و مناهی[گناهان] و ترویج منکرات و ترک امر به معروف، و نفی سنت ها مسائلی پیش می آید که فتنه و فساد و اعراض از حقّ، ظاهر و بلکه مورد افتخار و اعطاء جوایز می شود. در این شرایط دشوار و مسئولیت های سنگین، افراد شجاع و دلسوز و با ایمان باید به یاری اسلام بشتابند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند. برنامه ها و روش های غیر اسلامی را محکوم و به مردم معرفی نمایند، و بر حفظ هویت اسلامی پافشاری کنند و فداکاری نمایند.[7]

ویژگی های منحصر به فرد حضرت مهدی
حضرت آیت الله حسین نوری همدانی
تمام نعمت هایی که خداوند امروز به ما عطا می کند به واسطه وجود حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف است. خداوند ویژگی های برجسته ای به حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف داده که به هیچ یک از امامان معصوم-عجل الله تعالی فرجه الشریف عطا نکرده است. تمام صفات پیغمبران از حضرت نوح تا حضرت محمدk در حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف جمع شده است. حضرت ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف طول عمر و بردباری را از نوحg، بت شکنی را از ابراهیمg، قیام در مقابل جبار را از موسیg، قضاوت را از سلیمانg، جمال و ملک داری را از یوسفg، معجزات روشن را از عیسیg و قیام و انقلاب جهانی را از حضرت محمدk به ارث برده اند. تمام فرشتگانی که در رکاب آن حضرت بودند و حتی فرشتگان جنگ بدر و احد به علاوه 313 نفر از نخبگان مخصوص از سراسر شهرهای اسلامی در خدمت ایشان خواهند بود. این ها تحولاتی بزرگ است که زمینه سازی می خواهد. تمام این زمینه ها باید توسط مسلمانان و شیعیان به وجود بیاید و از همه مهم تر مردم آمادگی پذیرفتن فرمایشات ایشان را داشته باشند.[8]

برای تحکیم عقیده مهدویت، تلاش کنیم
حضرت آیت الله سید محمدعلی علوی گرگانی
شبهه افکنان امروز تلاش می کنند تا مردم را از فرهنگ مهدویت دور کنند و با ایجاد شبهه های فراوان به دنبال نفی اصل ظهور و مهدویت هستند. تلاش کنیم تا اعتقادات مردم هر روز محکم تر و ایمان آنان به وجود مقدس امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف بیشتر شود. هرچه اعتقاد به وجود مقدس امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف در آحاد جامعه بیشتر شود، انگیزه بیشتری برای مبارزه با انحرافات به وجود می آید.

آنچه از آیات و روایات به دست می آید این است که ائمه اطهارb همگی دست به دست هم داده اند تا مردم به وجود مقدس حضرت ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف اعتقاد و به ظهور وی امید داشته باشند و از دایره امید خارج نشوند. ما هم باید این گونه عمل کنیم. باید برای حل مشکلات کشور دست به دامن اهل بیتg، به ویژه امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف شویم.[9]

وعده تخلف ناپذیر خدا
حضرت آیت الله حسین مظاهری
از نظر روایات ما و نیز آیات شریفه، حکومت مهدی روحی فداه، حکومتی مبارک، پربرکت، با رأفت، با فضیلت و سرانجام یک حکومت صددرصد مطلوب رأی انسان ها است. انسان با فضیلت می تواند سه آرزو داشته باشد: تسلط او بر جهان، انتشار حقیقت و فضیلت در جهان و رفع هر گونه نارسایی از آن. قرآن می فرماید حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، چنین است: «وَعَدَ اللهُ الَّذین آمِنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الْصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهمْ وَ لِیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لِیبَدِّ لَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْنَاً»[1] خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند وعده کرده که شما را در این سرزمین جانشین دیگران کند، آنچنان که اسلاف و گذشتگان آنان را جانشین کرد و نیز دینشان را آن دینی که برای ایشان پسندیده استقرار دهد و از پی ترسی که داشتند امنیت روزیشان فرماید.

 این وعده خدا است و تخلف ندارد. این وعده خدا است برای مهدی و یارانش. این وعده خدا است برای شیعه، برای افراد شایسته، برای افراد منتظر فرج. [10]

[1] نور، آیه 55

—————————————-

[1]. بیانات در دیدار اساتید و فارغ التحصیلان تخصصی مهدویت 18/4/1390.

[2] - در محضر بهجت:2/101.

[3]. فیضی از ورای سکوت:65.

[4]. به نقل از آیت الله نجم الدین طبسی.

[5]. سایت تبیان.

[6]. سایت اسرا.

[7]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی.

[8]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

[9]. دیدار بااعضای هیأت علمی و مدیران مؤسسه آینده روشن و اعضای دبیرخانه همایش بین المللی دکترین مهدویت.

[10]. سایت حضرت آیت الله آیه الله مظاهری

دهه کرامت

دهه کرامت، دهه اول ماه ذی‌العقده است و آغازش با ولادت حضرت معصومه(علیهالسلام) و پایانش با ولادت حضرت ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) می‌باشد.این دهه یادآور بسیاری از مطالب عالی و مفاهیم بلند و سازنده و ارزشمند است. دهه کرامت یادآور لطیف‌ترین علائق و مهر و وفاهای کم‌نظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است.

مهر و وفایی که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بیماری و مرگ در فصل جوانی را برای او آسان کرده است.

مهربانی که جز در مورد امام حسین و حضرت زینب (علیهما‌السلام) سابقه ندارد.

دهه کرامت تداعی کننده عزم و قاطعیت و اراده آهنین زنان بزرگ و بانوان و الامقام و گرانقدر جهان می‌باشد.

تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند چرا که حرم حضرت معصومه و امام رضا (علیهماالسلام) کانون دعا و قرآن و نیایش و … است.

دهه کرامت یادآور تحول آفرینی بانوان آسمانی است و این که می‌توانند رهبری دل‌های صدها میلیون مسلمان را در طی اعصار عهده‌دار بشوند.

دهه کرامت یادآور زهرا و زینب (علیهما‌السلام) است.

تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند چرا که حرم حضرت معصومه و امام رضا (علیهماالسلام) کانون دعا و قرآن و نیایش و … است.

دهه کرامت یادآور تمام خوبی‌هاست. و یادآور جمال انسانی است.

اکنون اطلاعاتمان را در باره ی این بزرگواران بالا می بریم

امام صادق(ع)پیش از ولادت كریمه آل محمد(ص) فرمود:

خدا را حرمى است و آن مكه است،امیرمؤمنان را حرمى است و آن كوفه است،و ما اهل بیت را حرمى است و آن قم است.بزودى بانویى به نام فاطمه از تبار من در آن جا دفن شود كه هر كس به زیارتش بشتابد،بهشت بر او واجب مى گردد.

بارگاه حضرت معصومه(س) تجلیگاه حضرت زهرا(س)

بر اساس رویاى صادقه‏اى كه مرحوم آیت الله مرعشى نجفى(ره) از پدر بزرگوارش مرحوم حاج سیدمحمود مرعشى (متوفاى 1338 ه .)نقل مى‏كردند، قبر شریف حضرت معصومه(س)جلوه‏گاه قبر گم شده مادر بزرگوارش حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها مى‏باشد.آن مرحوم در صدد بود كه به هر وسیله‏اى كه ممكن باشد، محل دفن‏حضرت زهرا سلام الله علیها را به دست آورد، به این منظور ختم مجربى را آغاز مى‏كند و چهل شب آن را ادامه مى‏دهد، تا درشب چهلم به خدمت‏حضرت باقر و یا حضرت صادق(علیهماالسلام)شرفیاب مى‏شود، امام(ع) به ایشان مى‏فرماید: «علیك بكریمه اهل البیت‏» «به دامن كریمه اهلبیت پناه ‏ببرید.» عرض مى‏كند: بلى من هم این ختم را براى این منظور گرفته‏ام كه قبر شریف ‏بى‏بى را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم.

امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم مى‏باشد.سپس ادامه داد: براى مصالحى خداوند اراده فرموده كه محل دفن حضرت فاطمه‏سلام الله علیها همواره مخفى بماند و لذا قبر حضرت معصومه را تجلیگاه قبر آن حضرت قرار داده است.هر جلال و جبروتى كه براى‏ قبر شریف حضرت زهرا مقدر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت‏را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است.

تنها خواهر امام هشتم

نجمه خاتون همسرگرامى امام كاظم(ع) تنها دو فرزند در دامان‏خود پرورش داد و آنها عبارتند از:

1- خورشید فروزان امامت، حضرت على بن موسى الرضا(ع)

2- حضرت معصومه (س)

محمد بن جریر طبرى، دانشمند گرانمایه شیعه در قرن پنجم هجرى، براین واقعیت تصریح نموده است.

مدت 25 سال تمام حضرت رضا(ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود، پس‏از یك ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره‏اى تابان از دامن نجمه‏درخشید كه هم سنگ امام هشتم(ع) بود و امام(ع) توانست والاترین‏عواطف انباشته شده در سویداى دلش را بر او نثار كند.

بین حضرت معصومه(س) و برادرش امام رضا(ع) عواطف سرشار و محبت ‏زایدالوصفى بود كه قلم از ترسیم آن عاجز است.

در یكى از معجزات امام كاظم(ع) كه حضرت معصومه نیز نقشى دارد،هنگامى كه مرد نصرانى مى‏پرسد: «شما كه هستید؟» مى‏فرماید: «انا المعصومه اخت الرضا» «من معصومه، خواهر امام رضا(ع)مى‏باشم.» این تعبیر از محبت‏سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش‏امام رضا(ع) و از مباهات او به این خواهر برادرى سرچشمه‏مى‏گیرد.

رمز قداست قم

در احادیث فراوانى از قداست قم سخن رفته، تصویر آن در آسمان ‏چهارم به رسول اكرم(ص) ارائه شده است.

امیرمومنان(ع) به اهالى قم درود فرستاده و از جاى پاى جبرئیل ‏در آن سخن گفته و امام صادق(ع) قم را حرم اهلبیت معرفى كرده وخاك آن را پاك و پاكیزه تعبیر كرده ‏است.امام كاظم(ع) قم را عش‏آل محمد (آشیانه آل محمد(ص))نامیده و یكى از درهاى بهشت را از آن اهل‏قم دانسته.امام هادى(ع) اهل قم را «مغفور لهم‏»(آمرزیده) تعبیر كرده و امام حسن عسكرى(ع) از حسن نیت آنها تمجید كرده و با تعبیرات بلندى اهالى قم را ستوده است.اینها و دهها حدیث دیگرى كه در قداست و شرافت قم و اهل قم از پیشوایان معصوم به ما رسیده، فضیلت و عظمت این سرزمین را براى‏همگان روشن مى‏سازند، جز این كه باید دید راز و رمز این همه‏شرافت و قداست چیست؟

حدیث فوق كه پیرامون ارتحال حضرت معصومه(س) به عنوان پیشگوئى‏از امام صادق(ع) نقل شد، از راز و رمز آن پرده بر مى‏دارد و روشن مى‏سازد كه این همه فضیلت و شرافت، از ریحانه پیامبر،كریمه اهلبیت، مهین بانوى اسلام، حضرت معصومه(س) سرچشمه‏مى‏گیرد، كه در این سرزمین دیده از جهان فرو بسته، گرد و خاك ‏این سرزمین را توتیاى دیدگان حور و ملائك نموده است.

عصمت حضرت معصومه(س)

بر اساس روایتى كه مرحوم سپهر در «ناسخ‏» از امام رضا(ع)روایت كرده، لقب «معصومه‏» را به حضرت معصومه، امام هشتم ‏اعطا كرده‏اند. طبق این روایت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم كمن زارنى‏» «هركس حضرت معصومه را در قم زیارت كند، همانند كسى است كه مرا زیارت كرده باشد.» این ‏روایت را مرحوم محلاتى نیز به همین تعبیر نقل كرده است. با توجه به این كه عصمت ‏به چهارده معصوم(علیهم السلام) منحصر نیست، بلكه همه پیامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند. و علت اشتهار حضرت رسول اكرم، فاطمه زهرا و امامان(علیهم‏السلام) به «چهارده معصوم‏» آن است كه آنها علاوه بر مصونیت ازگناهان صغیره و كبیره، از «ترك اولى‏» نیز كه منافات با عصمت ‏ندارد، پاك و مبرا بودند.

مرحوم مقرم دركتابهاى ارزشمند :«العباس‏» و «على الاكبر»دلائل عصمت ‏حضرت ابوالفضل و حضرت‏على‏اكبر(علیهماالسلام) را بر شمرده‏است. و مرحوم نقدى در كتاب‏«زینب الكبرى‏» از عصمت‏حضرت زینب سلام الله علیها سخن‏گفته است. و مولف «كریمه اهلبیت‏» شواهد عصمت‏حضرت معصومه(س)را بازگو نموده است.

و با توجه به این كه حضرت معصومه(س) نام شریفشان «فاطمه‏»است و در حال حیات به «معصومه‏» ملقب نبودند، تعبیر امام(ع)دقیقا به معناى اثبات عصمت است، زیرا بر اساس قاعده معروف:«تعلیق حكم به وصف مشعر بر علیت است‏» دلالت‏حدیث‏شریف برعصمت آن بزرگوار بى‏تردید خواهد بود.

فداها ابوها

آیت الله سید نصر الله مستنبط از كتاب «كشف اللئالى‏» نقل‏فرموده كه روزى عده‏اى از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسشهایى‏داشتند كه مى‏خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسشهاى خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم‏نمودند، چون عزم سفر كردند براى پاسخ پرسشهاى خود به منزل‏امام(ع) شرفیاب شدند، امام كاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشها را نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان از مدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام كاظم(ع) مصادف‏شدند و داستان خود را براى آن حضرت شرح دادند.

هنگامى كه امام(ع) پرسشهاى آنان و پاسخهاى حضرت معصومه(س) را ملاحظه كردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.» باتوجه به این كه‏حضرت معصومه(س) به هنگام دستگیرى پدر بزرگوارش خردسال بود،این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرت‏حكایت مى‏كند.

لقبهاى حضرت معصومه(س)از زیارتنامه‏ ها

سه ‏زیارتنامه براى حضرت معصومه ‏ذكر شده است: یكى از آنها مشهور و دو تاى دیگر غیرمشهوراست.

اسامى و لقبهایى كه براى حضرت معصومه در دو زیارتنامه غیرمشهور ذكر شده، به قرار ذیل است:

طاهره(پاكیزه)،حمیده(ستوده)،بره(نیكوكار)،رشیده(رشدیافته)،تقیه (پرهیزكار)،رضیه(خشنود از خدا) ،مرضیه(مورد رضایت ‏خدا) ، سیده طاهره(بانوى پاكیزه)، سیده‏ صدیقه(بانوى بسیار راستگو)، سیده رضیه مرضیه(بانوى خشنود ازخدا و مورد رضاى او) ، سیده نساء العالمین(سرور زنان عالم)

لقبهاى دیگر آن بانو

محدثه و عابده و مقدامه(بانوى پیشتاز)از دیگر صفات و القابى‏است كه براى حضرت معصومه عنوان شده است.

 

هم اکنون می پردازیم به گوشه ای از زندگانی امام رضا(ع)

نمی‌دانم چقدر از «مدینه» می‌دانی. اما امام رضا(ع) «مدینه» را خوب می‌شناسد. همان جا به دنیا آمده، تقویم‌ها، روز، ماه و سال ولادتش را درست به یاد نمی‌آورند یا شاید خوب می‌دانند و اذعان نمی‌كنند ـ تاریخ هیچ وقت امانتدار خوبی نبوده ـ ولادتش را در سالهای 148، 151 و 153 و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه ماه رمضان، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده عنوان كرده‌اند. اما قطعیت بیشتر در همان سال 148، یعنی سال وفات امام جعفر صادق(ع) است. همان‌طور كه اشخاصی همچون مفید، كلینی، كفعمی، شهید ثانی طبرسی، صدوق، ابن زهره، مسعودی، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزی و كسانی دیگر، سال 148 را سال ولادت امام رضا(ع) دانسته‌اند.

اما لقب‌ها و كنیه‌هایش، همچون واژگانی درخشان در هزارتوی ذهن تاریخ باقی مانده‌اند. كنیه‌هایش ابوالحسن (در بین خواص) است و لقبهایش، صابر، زكی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المومنین، كلیدة الملحدین، كفو الملك، كافی الخلق، رب السریر و رئاب التدبیر.

و رضا(ع)؛ مشهورترین لقبی است كه از گذر این همه سال، ما هنوز امام را با آن نام می‌شناسیم. شاید خواسته باشی دلیل این لقب را بدانی:

«او از آن روی رضا خوانده شد كه در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران و خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده: از آن روی كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند و بالاخره چنین آمده است: از آن روی او را رضا خوانده‌اند كه مأمون به او خشنود شد.»

وقتی القاب، نامها و كنیه‌های مادرش را می‌خوانی، حس می‌كنی چیزی در آنهاست، شبیه آنچه در القاب خود امام است: ام البنین، نجمه، سكن، تكتم، خیزران، طاهره، و شقراء

اگرچه به روایتی نام پنج پسر و یك دختر را برای امام رضا(ع) ذكر كرده‌اند، اما همانطور كه علامه مجلسی گفته است: «از جواد به عنوان تنها فرزند او یاد كرده‌اند.» ـ نامی آشنا برای ما ـ دیگر… می‌ماند سال وفات امام كه باز هم ذهن تاریخ ما را بخوبی یاری نمی‌دهد و احتمال سالهای 202، 203 و 206 ق، در این میان است. اما اكثر علماء همان سال 203 را سال وفات دانسته‌اند. با این حساب عمر حضرت رضا(ع) 55 سال می‌شود. 35 سالش را در كنار پدرش گذرانده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را به عهده داشته است.

آغاز امامت آن حضرت، مصادف می‌شود با دوره پایانی خلافت هارون عباسی به مدت ده سال.

پنج سال بعد از آن با خلافت امین همزمان است و سرانجام هم دوره‌ای از خلافت مأمون در مدت پنج سال و تسلط یافتن او بر قلمرو اسلامی آن روزگاران.

مأمون…همان كسی كه با دسیسه و به وسیله زهر امام را شهید كرده دوستداران امام، پیكر پاكش را درطوس در قبله قبه هارونی سرای حمیدبن قحطبه طایی به خاك سپردند و امروزه غبار مرقد او توتیای چشم‌های شیفتگان است

در مدینه

دوران امامت امام رضا(ع) در مدینه از سال 183 هجری قمری آغاز شده بود. حكومت سیاسی در آن زمان به دست هارون الرشید بود كه در بغداد اداره می‌شده است. تز هارون هم مثل همه زورگویان تاریخ، شكنجه و زندان و كشتار بوده است. مردم را برای گرفتن مالیات شكنجه دادن و فرزندان و شیعیان فاطمی را آزار رساندن…
همانطور كه حضرت موسی بن جعفر(ع)، پدر امام رضا(ع) را در زندان‌های بصره و بغداد حبس می‌كند و آخرش هم با زهر، ایشان را به شهادت می‌رساند. یعنی دورانی كه مصیبت شهادت پدر، برای امام رضا(ع) اتفاق می‌افتد و مصیبت‌‌های اسف بار دیگر برای علویان.

در زمان امام رضا(ع)، هارون الرشید آن ‌قدر از تأثیر اهل بیت(ع) بر مردم نگران بوده كه علاوه بر همه اینها، اندیشه‌ها و افكار بیگانگان را هم وارد علوم مسلمانان می‌كرده است. به این منظور كه توجه مردم را به علوم بیگانه جلب كند.

ابوبكر خوارزمی (383 ه‍‌) در نامه‌ای به اهل نیشابور درباره نحوه رفتار حكومت عباسیان به خصوص «هارون» می‌نویسد: هارون در حالی مرد كه درخت نبوت را درو كرده و نهال امامت را از ریشه برافكنده بود… چون یكی از پیشوایان هدایت و سروری از سروران خاندان مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم در می‌گذشت، كسی جنازه‌اش را تشییع نمی‌كرد و مرقدش را با گچ نمی‌آراست، اما وقتی دلقك یا بازیگر یا مطرب و یا قاتلی از خودشان می‌‌مرد، دادگران و قاضیان بر جنازه‌اش حاضر می‌شدند و رهبران و حكمرانان در مجالس سوگواریش می‌نشستند. مادی و سوفسطایی در كشورشان امنیت داشت و متعرض كسانی كه كتابهای فلسفی را تدریس می‌كردند، نمی‌شدند، ولی هر شیعه‌ای سرانجام به قتل می‌رسید و هركس كه نام فرزندش را «علی» می‌نهاد، خونش را به زمین می‌ریختند.

با توجه به این موارد و جوی كه حاكم شده بود، امام رضا(ع) ترجیح می‌داد امامت خودش را علنی نكند و فقط با عده معدودی از یارانش ارتباط داشته باشد. ولی وقتی بعد از چند سال، حكومت هارون الرشید به خاطر شورش‌های مختلف ضعیف می‌شود، امام رضا(ع) امامت خودش را آشكار می‌كند و به رفع مشكلات مردم در زمینه‌های اعتقادی و اجتماعی می‌پردازد.

خود امام فرموده است: «در روضه جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌نشستم، در حالی كه دانشمندان مدینه بسیار بودند. هرگاه یكی از آنان در مسأله‌ای در می‌ماند، همگی متوجه من می‌شدند و سؤالات را نزد من می‌فرستادند و من پاسخ آنها را می‌دادم». بالاخره عمر هارون هم یك جایی به سر می‌رسد. وقتی كه در سال 193 برای آرام كردن اوضاع شورش به منطقه خراسان می‌رود، در همان جا دار فانی را وداع گفته و در سناباد طوس، در یكی از اطاق‌های تحتانی كاخ فرماندار طوس، «حمید بن قحطبه طائی» دفن می‌شود.

پسران هارون ـ امین و مأمون ـ بر سر حكومت، به دعوا و كشمكش با یكدیگر می‌پردازند. امین در بغداد قدرت را در دست می‌گیرد و مأمون در مرو بر تخت پادشاهی می‌نشیند. اختلاف بین این دو، پنج سال طول می‌كشد تا سرانجام سپاه مأمون به بغداد حمله می‌كند؛ امین را در سال 198 ه‍ كشته و مأمون سرتاسر حكومت را به دست می‌گیرد.

ولی علویان و سادات مأمون را آرام نمی‌گذارند. آنها دیگر به تنگ آمده بودند. اولش ظلم و ستم‌های هارون، بعد نارضایتی از پسرانش و حالا هم مأمون…

این گونه می‌شود كه در نواحی عراق، حجاز و یمن شورش می‌كنند. آنان فقط یك چیز را می‌خواستند. حكومت به دست خاندان آل محمد(ص) اداره شود. مأمون با زرنگی تمام، امام رضا(ع) را به خراسان دعوت می‌كند. همیشه اولین سؤال موقع مرور این حادثه تاریخی این است: چرا؟ هدف مأمون چه بود؟

به خاطر اینكه با قرار دادن امام در كنار خود، یك جور مهر تأیید به اعمال و سیاستهای خودش بزند. امام رضا(ع) به دعوت‌نامه‌های مأمون پاسخ منفی می‌دهد تا اینكه او دست به تهدیدی جدی می‌زند.

اسناد تاریخی، گویای اولین زمینه‌های سفر امام نیست و جزئیات بسیاری از مقدمات هجرت رضوی، ناگفته مانده و در پرده ابهام قرار دارد. ولی با مطالعه اسناد موجود، این حقیقت مسلم است كه از پیش مكاتباتی میان مرو و مدینه، صورت می‌گرفته و بر سفر امام به سوی مرو، اصرار بوده است.

مأمون علاوه بر دعوت‌نامه‌ها، دو نفر از مأموران خود به نام‌های رجاء بن ابی ضحاك و یاسر خادم را به مدینه می‌فرستد. آنها بعد از ورود به مدینه، مأموریت خودشان را برای امام(ع) این‌طور عنوان می‌كنند:

«ان المأمون امرنا باشخاصك الی خراسان»

مأمون، ما را فرمان داده و مأمور ساخته است تا تو را به خراسان ببریم.

امام رضا(ع) شخصی بود كه نیرنگ‌های مأمون را می‌فهمید و شیوه‌ها و دسیسه‌های او را می‌شناخت. زندان‌های طولانی پدر را با همه تلخی‌ها و رنج‌هایش بخاطر داشت و می‌دانست كه مأمون كسی است كه برادر خودش را می‌كشد و حالا هم از نگرانی حضور امام در بین مردم، نمی‌تواند آرام بگیرد.

بدین ترتیب امام رضا(ع) سفر آغاز كرد. سفری بدون رضایت خاطر، بدون دل خوش، باید با مدینه وداع می‌كرد، با مدفن پاك رسول خدا، با مردمی كه او را بسیار دوست داشتند. برای اهل مدینه پدری مهربان بود. او نیازی به سفر جغرافیایی نداشت. او در جغرافیای دلها سفر كرده بود.

امام سفر را آغاز كرد. در حالیكه از آن اكراه داشت و وقتی می‌رفت خوب می‌دانست كه مأمون با او چه خواهد كرد و خوب می‌دانست كه در دلها جاودانه خواهد شد.

از مدینه تا مرو

دل كندن امام(ع) از مدینه خیلی سخت بود. حتی اگر یك بار در طول زندگیت مسافر سرزمین غریب شده باشی، باید این حس را بفهمی؛ مثل یوسف كه از مدینه تا مرو مصر غریبه بود و با آن همه ثروت و جلال و شوكت، دلش می‌خواست به كنعان برگردد.

امام رضا(ع) در حالی با مسجد پیامبر خداحافظی می‌كرد كه می‌دانست بازگشتی ندارد. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا(ع) به سند خود از محول بجستانی نقل كرده است كه امام رضا(ع) با پیامبر(ص) خداحافظی كرد، اما هر بار به سمت قبر بر می‌گشت و صدایش با گریه بلند می‌شد. به امام نزدیك شدم و به او تبریك گفتم. امام فرمود: من را رها كن! من از جوار جدم محمد صلی الله علیه و آله و سلم بیرون می‌شوم و در «غربت» می‌میرم.
آنچه امروز برای همه ما روشن است. ابتدا و انتهای سفر امام رضا(ع) است، اما اینكه امام در حد فاصل این دو نقطه، دقیقاً از چه مسیرهایی عبور كرده، كاملاً مشخص نیست و در آن اختلاف وجود دارد. تعیین خط سیر دقیق امام رضا(ع) به واسطه گزارش‌های متعدد و گاه متناقض منابع، دشوار است.

خط سیر هجرت امام رضا(ع)

كاروان‌هایی كه از حجاز به قصد عراق حركت می‌كردند، چه از راه مكه و چه از راه مدینه، در منزلی به نام «معدن نقره» به یكدیگر می‌رسیدند و از آن جا به یكی از دو مقصد بصره یا كوفه روانه می‌شدند. بیشتر قرائن و شواهدی كه وجود دارد نشان می‌دهد كه امام از طریق مدینه و معدن نقره راهی بصره شده و بعید به نظر می‌رسد كه امام ابتدا به مكه رفته و بعد عازم سفر شده باشد.

یكی از دلایل این است كه سفر امام عادی و به دلخواه خودشان نبوده است، بلكه تحت الحفظ بوده و طبیعی است كه مأموران مأمون كوتاهترین مسیر را انتخاب كرده باشند تا هر چه سریع‌تر مأموریت خود را به انجام برسانند. بدیهی است با وجود راه مستقیم مدینه به بغداد كه 134 فرسنگ بوده، مسیری انتخاب نشده كه مسافت آن 355 فرسنگ بوده است.

دلیل دیگری كه مورخان نقل كرده‌اند، این است كه در سال 200 ه‍ . ق كه با سفر امام همزمان می‌شود، شرایط خاصی بر مكه حاكم بوده است. بین طرفداران مأمورن به فرماندهی رجا بن ابی ضحاك، ورقاء، جلودی و هارون بن مسیب از یك سو و مخالفان خلیفه به رهبری محمدبن جعفر، عموی امام رضا(ع) از طرف دیگر جنگ بوده است و مصلحت ایجاد نمی‌كرده كه رجاء بن ابی ضحاك، امام رضا(ع) را وارد شهری كند كه تا دیروز در آن شهر طرف جنگ بوده است.

و سومین دلیل این است كه رجاء بن ابی ضحاك مأمور بود تمام حالات، رفتار و گفتار امام را در طول سفر زیر نظر داشته و برای گزارش به مأمون ارائه كند. در سفرنامه‌ای كه او به خلیفه ارائه داد، حتی به جنبه‌های روحی و اخلاقی امام رضا(ع) اشاره شده و تا جایی كه ذكرها و دعاهای امام در نمازها هم از قلم نیفتاده است. به همین دلیل بعید به نظر می‌رسد كه امام به مكه رفته باشد و ضحاك آن را در سفرنامه خود نقل نكرده باشد.

با وجود این دلایل، بعضی از منابع به خصوص تذكره‌های متأخر، نوشته‌اند كه امام رضا(ع) همراه با امام جواد(ع) به مكه هم رفته‌اند. امام رضا(ع) طواف خانه خدا را انجام می‌دهد و در پشت مقام ابراهیم(ع) نماز می‌گزارد. حضرت جواد(ع) كه آن زمان كودكی هفت ساله بوده است، بعد از طواف به طرف حجرالاسود می‌رود و آنجا به مدت طولانی می‌نشیند. موفق یكی از یاران امام رضا(ع)، به حضرت جواد(ع) می‌گوید: «فدایت شوم! بلند شو تا برویم».

امام جواد(ع) می‌گوید: من فعلاً نمی‌خواهم از اینجا بلند شوم تا خداوند چه خواهد!

این جمله را كه امام جواد(ع) می‌گوید، در صورتش یك دنیا غم و اندوه می‌نشیند. موفق پیش امام رضا(ع) می‌رود و جریان نیامدن امام جواد(ع) را به آن حضرت گزارش می‌دهد. امام رضا(ع) بلند شده، به حجر اسماعیل می‌روند و می‌فرمایند: «ای فرزند دلبندم! بلند شو تا برویم». امام جواد(ع) می‌گوید: «پدرجان چگونه بلند شوم در حالی كه دیدم شما آن‌چنان وداعی با خانه خدا كردید كه گویی دیگر بر نخواهید گشت». به هر حال امام(ع) در طول مسیر از «معدن نقره» گذشته، وارد منطقه قادسیه می‌شود. سرزمینی كه در عصر خلیفه دوم، محل جنگ بزرگ میان مسلمانان و ایرانیان بود جنگی كه سرانجام به پیروزی مسلمانان انجامید.

ابی نصر بزنطی می‌گوید: «در قادسیه خدمت حضرت رضا(ع) رسیدم، امام به من فرمود: اطاقی برای من اجاره كن كه دارای دو در باشد، تا مراجعه كنندگان بتوانند به راحتی رفت و آمد كنند.

حضرت رضا(ع) پس از قادسیه به سمت بصره ادامه مسیر داد.

جلوگیری از ورود امام به كوفه

ترسهای مأمون پایان ناپذیر بود. ترس حقارت می‌آورد و حقارت، دسیسه و انتقام. مأمون در كشیدن نقشه‌هایش تا آنجا پیش رفته بود كه حتی مسیر سفر امام را از پیش طراحی كرده بود. او به روشنی از شوق شیعیان و علویانی كه در كوفه به سر می‌بردند، نسبت به امامشان آگاه بود. به همین خاطر از كاروان امام خواسته بود، بدون اینكه از مناطق شیعه‌نشین و مراكز قدرت شیعیان عبور كند، با فاصله از آنجا عبور كرده و وارد بصره شود.

برخی نویسندگان مثل یعقوبی و بیهقی، مسیر امام را از طرف بغداد به سوی بصره دانسته‌اند؛ ولی این احتمال خیلی قابل اعتماد نیست. زیرا عبور امام از قادسیه توسط بیشتر نویسندگان قطعی دانسته شد و با این فرض و با توجه به شرایط جغرافیایی، بغداد نمی‌تواند در مسیر قرار گرفته باشد. ثانیاً در نقل بیهقی، از بیعت طاهر ذوالیمینین با امام رضا(ع) در هنگام عبور ایشان از بغداد، ذكر شده است كه با توجه به مسأله ولایتعهدی امام در خراسان، درستی این نقل زیر سوال می‌رود. حتی برخی محققان، گذر امام از كوفه را نیز نقل كرده‌اند. سیدمحسن امین عاملی می‌نویسد: «بعضی روایات نشان می‌دهد كه امام علی بن موسی الرضا(ع) و همراهان حضرت، از بصره به كوفه آمده‌اند.»

و علامه مجلسی نیز رفتن امام به جانب كوفه را عنوان كرده است. اما شاید مقصود از سفر به بصره و كوفه سفر دیگری باشد كه امام قبل از احضار به خراسان داشته‌اند.

ورود امام به قم

برخی بر این باورند كه امام رضا(ع) در طول این سفر از طریق اراك یا از راه اصفهان، به قم هم وارد شده‌اند و به منزل شخصی رفته‌اند كه این مكان امروز به مدرسه رضویه یا مأموریه شهرت پیدا كرده. اما باید در نظر داشت كه مأمون گذر امام را از شهرهای محل تجمع شیعیان ممنوع كرده بود. به همین خاطر حضور پیدا كردن امام در قم، سند محكم ندارد و از طرف دیگر منابع تاریخی هم آن را تأیید نمی‌كند.

محدث قمی با استناد به نقل سیدبن طاووس می‌نویسد: «حضرت رضا(ع) بنا به دعوت مأمون از مدینه به بصره آمده و با عبور از نزدیكی كوفه از راه بغداد وارد قم گردید.»

ولی نظریه مشهور این است كه امام از اصفهان یا نزدیكی آن به سوی طبس و نیشابور عزیمت داشته است. ناصر خسرو هم در سفرنامه خود، راه معروف عراق تا خراسان را ـ كه خودش نیز از همان مسیر سفر كرده است ـ ضمن نقشه‌ای كه ضمیمه سفرنامه‌اش است، چنین توصیف می‌كند:

« این مسیر از بصره آغاز و بعد از گذر از «شاطی عمان»، «ابله»، «عبادان»، «مهروبان»، «ارجان»، «اصفهان»، «كوه مسكیان»، «نایین»، «ده گرمه»، «رباط زبیده»، «چهارده طبس» به نیشابور منتهی می‌شود.

ورود امام به نیشابور

همه تاریخ‌نگاران و محدثان ورود امام به نیشابور را تأیید كرده‌اند. شاید بهتر باشد درباره تاریخچه نیشابور كمی صحبت كنیم. نیشابور شهری است كه در سال 23 هجری قمری، معاصر خلیفه دوم توسط ارتش اسلام فتح شد. البته بعضی نیز، فتح آن را رخدادی در سال 31 هجری قمری می‌دانند. نویسنده معجم البلدان می‌نویسد: «نیشابور شهری بزرگ و دارای فضایل بسیاری است. زیرا این شهر خاستگاه فضلا و مركز علماست و در میان شهرهایی كه من گردش كرده‌ام، چونان نیشابور ندیده‌ام.»

نیشابور شهری است كه در روزگار قدیم مركز فرهنگی و علمی بزرگی محسوب می‌شد و بزرگانی از نقاط مختلف دور و نزدیك در آنجا اقامت داشته و به امور علمی و تحقیقاتی مشغول بودند. همچنین حاكم نیشابوری (متولد 405 هجری قمری) در كتاب تاریخ خود حتی از دانشمندان غیر ایرانی كه در نیشابور اقامت داشته‌اند، نام برده است و در كتابش از بعضی صحابه و تابعینی یاد كرده كه در نیشابور زندگی می‌كردند و به نشر معارف دین می ‌پرداختند.

امام رضا(ع) در سفر به خراسان، وقتی وارد نیشابور می‌شود، مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد. مهمترین و معتبرترین گزارشی كه از توقف حضرت رضا(ع) در نیشابور ضبط شده، روایت عبدالسلام بن صالح، ابوصلت هروی است كه حدیث مشهور و معروف سلسلة الذهب را از امام رضا(ع) در نیشابور نقل می‌كند.

ولایتعهدی امام در خراسان

حضرت رضا (علیه السلام) پس از عبور از نیشابور و چند آبادی دیگر، بالاخره وارد مرو پایتخت مأمون شده و مورد استقبال و تكریم او قرار می‌گیرد. حالا دیگر مأمون خود را به اهدافش نزدیك‌تر احساس می‌كرد و می‌خواست نقشه‌هایش را عملی كند.

او تصمیم داشت تشنجات و بحران‌هایی را كه موجب ضعف حكومتش شده بود، از میان بردارد و برای محكم كردن پایه‌های قدرتش، محیط را امن و آرام كند. مأمون با مشورت وزیر خود، فضل بن سهل، تصمیم گرفت تا دست به نیرنگی سیاسی بزند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام پیشنهاد كند و خودش از خلافت به نفع امام كناره‌گیری كند. چون حساب می‌كرد نتیجه از دو حال بیرون نیست. یا امام می‌پذیرفت و یا نمی‌پذیرفت و در هر دو حال برای مأمون و خلافت عباسیان پیروزی بود.

اگر می‌پذیرفت، بنابر شرطی كه مأمون قرار داده بود، خودش ولایت عهدی امام را برعهده می‌گرفت و همین مطلب باعث می‌شد تا او پس از امام نزد همه گروهها و فرقه‌های مسلمانان، مشروعیت پیدا كند. مخصوصاً كه برای مأمون آسان بود كه در مقام ولایتعهدی، ـ بدون اینكه كسی مطلع شود ـ امام را از میان بردارد تا حكومت به صورت شرعی و قانونی به او برسد.

و اگر امام خلافت را نمی‌پذیرفت، ایشان را به اجبار ولیعهد خود می‌كرد كه در این صورت باز هم خلافت و حكومت او در میان مردم و شیعیان توجیه می‌شد و دیگر اعتراضات و شورشهایی كه به بهانه غصب خلافت و ستم، توسط عباسیان انجام می‌گرفت، دلیل و توجیه خود را از دست می‌داد. از طرفی او می‌توانست امام را نزد خود ساكن نگه دارد و از نزدیك مراقب رفتار امام و پیروانش باشد تا هر حركتی از سوی امام و شیعیانش را سركوب كند.

همچنین او گمان می‌كرد كه از طرف دیگر، شیعیان و پیروان امام، ایشان را به خاطر نپذیرفتن خلافت در معرض سؤال و انتقاد قرار خواهند داد و امام جایگاه خود را در میان دوستدارانش از دست می‌دهد.

به همین خاطر مأمون بعد از استقبال از امام رضا (علیه السلام)، در مجلسی كه همه اركان دولت حضور داشتند، گفت: «همه بدانند من در آل عباس و آل علی هیچ كس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) ندیدم.» و خلافت را به امام رضا (علیه السلام) پیشنهاد داد. امام رضا (علیه السلام) رو به مأمون كرده و گفت: «اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده، جایز نیست كه به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری كه به دیگری تفویض نمایی.»

مأمون برخواسته خود پافشاری كرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند: «هرگز قبول نخواهم كرد.»

وقتی مأمون مأیوس شد گفت: «پس ولایت‌عهدی را قبول كن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید.»

این اصرار مأمون و انكار امام تا دو ماه طول كشید و ایشان قبول نمی‌كرد و می‌گفت: «از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند كرد و بر من ملائك زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در كنار هارون الرشید دفن خواهم شد.»

اما مأمون بر این امر پافشاری كرد تا آنجا كه مخفیانه و در مجلس خصوصی امام را تهدید به مرگ كرد و امام رضا (علیه السلام) فرمود: «اینك كه مجبورم، قبول می‌كنم به شرط آنكه كسی را نصب یا عزل نكنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشكنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم.» مأمون با این شرط راضی شد.
امام رضا (علیه السلام)، دست خود را به طرف آسمان بلند كرده و فرمود: خداوندا! تو می‌دانی كه مرا به اكراه وادار كردند و به اجبار این امر را اختیار كردم؛ پس مرا مؤاخذه نكن، همان‌گونه كه دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نكردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده كه دین تو را بر پا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا كه تو نیكو مولا و نیكو یاوری هستی.»

به هر حال، مقام ولایتعهدی به طور رسمی در ماه رمضان سال 201 هجری قمری اعلام شد و مأمون آن را به تمامی آفاق كشور اطلاع داد و به نام نامی حضرت رضا (علیه السلام) سكه زد و دخترش «ام حبیب» را به عقد آن حضرت در آورد و لباس‌ها و پرچم‌های سیاه را كه شعار عباسیان بود، مبدل به سبز كرد. گرچه این قضیه تا حدودی اندوه علویان و شیعیان را تسكین داد، اما خشم عباسیان را برانگیخت و بغداد، مركز تجمع آنان را متشنج كرد.

در مورد پذیرفتن ولایت‌عهدی از طرف امام، توجه به این مسأله خیلی مهم است كه لازم بود امام رضا (علیه السلام) وجود خود را از مرگ نجات دهد تا بتواند در برابر حكومت تزویری مأمون بایستد و سیاست‌های فرهنگی او را در هم شكند. مأمون شخصی بود مثل پدرش هارون، كشور اسلامی آن روز را عرصه تاخت و تاز اندیشه‌های كفرآلود كرده بود و به شدت فرهنگ بیگانه را ترویج می‌كرد. آن‌قدر كه شبهات الحادی و افكار كفرآمیز بر سر زبان‌ها افتاده بود. انگیزه مأمون از اینكار این بود كه در میان مسلمانان آموزش علوم بشری و عقلی، شایع و رایج شود تا شاید از این طریق خاندان اهل بیت (علیهم السلام) كمتر مورد توجه قرار گیرند. همچنین كمبودهای علمی عباسیان در برابر خاندان امام پنهان مانده و نهایتاً اركان حكومت عباسیان بیش از پیش تقویت شود.

اما همان‌طور كه می‌دانیم امام رضا (علیه السلام) با سیاست مرموز آن در افتاد و از طریق گفتگو و مناظره با متفكران فلسفی و متكلمان درباری، از حقایق دین محافظت كرده و حقانیت خاندان خود را بر همه آشكار كرد.
اباصلت هروی می‌گوید: مأمون ولایتعهدی را به حضرت رضا (علیه السلام) و اگذاشت تا اینكه مردم بگویند: آن حضرت به دنیا روی كرده است و بدین ترتیب آن حضرت از دید مردم بر افتد، ولی چون این كار سبب ازدیاد وجاهت و منزلت امام شد، متكلمان را از شهرها فراخواند تا بلكه یكی از آنان، امام را مغلوب كند. اما در واقع این دانشمندان دیگر از یهود، نصاری، مجوس، صائبین، براهمه، ملحدان و مادیان و حتی برخی از فرقه‌های مسلمانان بودند كه مغلوب می‌شدند و اقرار می‌كردند: سوگند به خدا كه او سزاوارتر از مأمون به خلافت است.

مأمون كه عرصه را بر خود تنگ می‌دید و بروز نارضایتی و تشنج را در میان عباسیان بغداد حس می‌كرد، تصمیم گرفت كه پایتخت را از مرو به بغداد انتقال دهد. مأمون برای اینكه در پیش عباسیان و امیران عرب خودش را محبوب كند، «فضل بن سهل» ـ وزیر ایرانی خود ـ را در شهر سرخس كشت و هنگام توقف در طوس، نوبت آن شد كه امام رضا (علیه السلام) را نیز از پای در آورد. به همین خاطر مجلسی ترتیب داد و در آن مجلس امام را با زهری كشنده مسموم كرد.

دوستداران امام پیكر ایشان را، به روستای سناباد (مشهد فعلی) منتقل و در جانب قبله گور هارون الرشید به خاك سپردند. مشهور است كه امام رضا (علیه السلام) در سال 203 هجری قمری، در آخرین روز ماه صفر شهادت یافت.

امام جواد (علیه السلام) در مورد زیارت آرامگاه غریب پدرشان فرموده است:

«ضمنت لمن زار قبر ابی بطوس عارفاً بحقه الجنه علی ا… عزوجل»

ضمانت می‌كنم بهشت را برای كسی كه پدرم را در طوس زیارت كند، در حالی كه به حق او عارف و آگاه باشد

برای فرج و سلامتی حضرت ولیعصر آقا امام زمان (عج)صلوات.....

چهل حدیث گهربار از حضرت ولیعصر (عج)

اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتّحاد واتّفاق مى‌داشتند و عهد و پيمان را محترم مى‌شمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمى‌افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مى‌شدند…

 

 

1- توجّه امام مهدى(عليه السلام) به شيعيان خويش

إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا:

ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى‌كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده ‌يم، كه اگر جز اين بود گرفتارى‌ها به شما روى مى‌آورد و دشمنان، شما را ريشه كن مى‌كردند. از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد.


2- عمل صالح و تقرّب به اهل بيت(عليهم السلام)

فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِء مِنْكُمْ بِما يُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْيَتَجَنَّبْ ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهِيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فُجْأَةً حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة:

هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به دوستى ما نزديك مى‌سازد، عمل كند و از آنچه كه خوشايند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزيند، زيرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مى‌گيرد، در وقتى كه توبه برايش سودى ندارد و پشيمانى او را از كيفر ما به خاطر گناهش نجات نمى‌دهد.


3- تسليم در مقابل دستورهاى اهل بيت(عليهم السلام)

فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَيْنا، فَعَلَيْنَا الاِْصْدارُ، كَما كانَ مِنَّا الاِْيرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْكُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ:

از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را به ما واگذاريد، بر ماست كه شما را از سرچشمه، سيراب برگردانيم، چنان كه بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پى كشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد. مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى كه روشن است به طرف ما قرار دهيد.


4- تحقّق حتمى حقّ

أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْكُرُهُ:

خداوند مقدّر فرموده است كه حقّ به مرحله نهايى و كمال خود برسد و باطل از بين برود، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است.


5- خلقت هدفدار و هدايت پايدار

إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيّينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دينِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلائِكَةً يَأْتينَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ:

خداوند متعال، خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است، بلكه آنان را به قدرتش آفريده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پيامبران را كه مژده دهنده و ترساننده هستند به سويشان برانگيخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانى‌اش جلوگيرى فرمايند و آنچه را از امر خداوند و دينشان نمى‌دانند به آنها بفهمانند و بر آنان كتاب فرستاد و به سويشان فرشتگان برانگيخت تا آنها ميان خدا و پيامبران ـ به واسطه تفضّلى كه بر ايشان روا داشته ـ واسطه باشند.


6- ظهور حقّ

إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْكُمْ:

هرگاه خداوند به ما اجازه دهد كه سخن گوييم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از ميان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.


7- تفتيش ناروا

مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ:

حضرت مهدى(عليه السلام) در خصوص كسانى كه در جستجوى او بوده اند تا به حاكم جور تحويلش دهند فرموده است: آن كه بكاود، بجويد و آن كه بجويد دلالت دهد و آن كه دلالت دهد به هدف رسد و هر كه [در مورد من] چنين كند، شرك ورزيده است.


8- ظهور حقّ به اذن حقّ

فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِكْرُهُ وَ ذلِكَ بَعْدَ طُولِ الاَْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاَْرْضِ جَوْرًا:

ظهورى نيست، مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و قساوت دل‌ها و فراگير شدن زمين از جور و ستم.


9- مدّعيان دروغگو

سَيَأْتى إلى شيعَتى مَنْ يَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيانى وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيم:

آگاه باشيد به زودى كسانى ادّعاى مشاهده (نيابت خاصّه) مرا خواهند كرد. آگاه باشيد هر كس قبل از خروج «سفيانى» و شنيدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا كند دروغگو و افترا زننده است؛ حركت و نيرويى جز به خداى بزرگ نيست.


10- دنيا در سراشيبى زوال

إِنَّ الدُّنْيا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوكُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ الْعَمَلِ بِكِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْياءِ السُّنَّةِ:

دنيا فنا و زوالش نزديك گرديده و در حال وداع است، و من شما را به سوى خدا و پيامبرش ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ و عمل به قرآنش و ميراندن باطل و زنده كردن سنّت، دعوت مى‌كنم.


11- ذخيره بزرگ

أَنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌ مِنْ نُوح وَ مُصْطَفى مِنْ إِبْراهيمَ وَ صَفْوَة مِنْ مُحَمَّد(صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينَ):

من باقيمانده آدم و ذخيره نوح و برگزيده ابراهيم و خلاصه محمّد (درود خدا بر همگى آنان باد) هستم.


12- حجّت خدا

زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِى الْكَلامِ لَزالَ الشَّكُّ:

ستمگران پنداشتند كه حجّت خدا از بين رفته است، در حالى كه اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مى‌شد، هر آينه تمام شكّ‌ها را از بين مى‌برديم.


13- عطسه، نشانه سلامت

أَلا أُبَشِّرُكَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَيّام:

نسيم، خدمتكار حضرت مهدى(عليه السلام) گويد: آن حضرت به من فرمود: آيا تو را در مورد عطسه كردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.


14- نماز، طردكننده شيطان

ما أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطانِ بِشَىْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطانِ:

هيچ چيز مثل نماز، بينى شيطان را به خاك نمى‌مالد، پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال.


15- حق الناس

لا يَحِلُّ لاَِحَد أَنْ يَتَصَرَّفَ فى مالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ:

تصرّف در مال هيچ كس بدون اجازه او جايز نيست.


16- پناه بردن به خدا

أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِياتِ الْفِتَنِ:

پناه به خدا مى‌رم از نابينايى بعد از بينايى و از گمراهى بعد از راهيابى و از اعمال ناشايسته و فرو افتادن در فتنه‌ها.


17- اسوه هاى حقيقت

إِنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لا يَقُولُ ذلِكَ سِوانا إِلاّ كَذّابٌ مُفْتَر:

حقّ با ما و در ميان ماست، كسى جز ما چنين نگويد، مگر آن كه دروغگو و افترا زننده باشد.


18- ظهور فَرَج به اذن خدا

وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، كَذَبَ الْوَقّاتُونَ. وَ أَمّا قَوْلُ مَنْزَعَمَ أَنَّ الْحُسَيْنَ(عليه السلام) لَمْ يُقْتَلْ، فَكُفْرٌ وَ تَكْذيبٌ وَ ضَلالٌ:

امّا ظهور فرج، موكول به اراده خداوند متعال است و هر كس براى ظهور ما وقت تعيين كند دروغگوست. و امّا گفته كسانى كه پنداشته‌اند امام حسين(عليه السلام) كشته نشده، كفر و دروغ و گمراهى است.


19- شناخت خدا

إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذى خَلَقَ الاَْجْسامَ وَ قَسَّمَ الاَْرْزاقَ لاَِنَّهُ لَيْسَ بِجِسْم وَلا حالّ فيجِسْم«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَالسَّميعُ الْعَليمُ»:

همانا خداوند متعال، كسى است كه اجسام را آفريده و ارزاق را تقسيم فرموده، او جسم نيست و در جسمى هم حلول نكرده، چيزى مثل او نيست و شنوا و داناست.


20- ائمّه(عليهم السلام) دست پرورده‌هاى پروردگار

إِنَّ اللّه مَعَنا و لا فاقَةَ بِنا إِلى غَيْرِهِ وَ الْحَقَّ مَعَنا فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا:

خداوند با ماست، و به جز ذات پروردگار به چيزى نياز نداريم، و حقّ با ماست. اگر كسانى با ما نباشند، هرگز در ما وحشتى ايجاد نمى‌شود، ما دست‌پرورده‌هاى پروردگارمان، و مردمان، دست‌پرورده‌هاى ما هستند.


21- دانش حقيقى

أَلْعِلْمُ عِلْمُنا وَ لا شَىْءَ عَلَيْكُمْ مِنْ كُفْرِ مَنْ كَفَرَ:

دانش، دانشِ ماست، از كفرِ كافر، گزندى بر شما نيست.


22- اتّفاق و وفاى به عهد

لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْيمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا:

اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتّحاد واتّفاق مى‌داشتند و عهد و پيمان را محترم مى‌شمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمى‌افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مى‌شدند.


23- ما را آزردند

قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّيعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دينُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ:

حضرت مهدى(عليه السلام) به محمّد بن على بن هلال كرخى فرموده‌اند :نادانان و كم‌خردان شيعه و كسانى كه بال پشه از ديندارى آنان محكمتر است، ما را آزردند.


24- بيزارى از غاليان

أَنـَا بَرىءٌ إِلَى اللّهِ وَ إِلى رَسُولِهِ مِمَّنْ يَقُولُ إِنّا نَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ نُشارِكُهُ فيمُلْكِهِ أَوْ يُحِلُّنا مَحَلاًّ سِوَى الَْمحَلِّ الَّذى رَضِيَهُ اللّهُ لَنا:

من از افرادى كه مى‌گويند: ما اهل بيت [مستقلاًّ از پيش خود و بدون دريافت از جانب خداوند] غيب مى‌دانيم و در سلطنت و آفرينش موجودات با خدا شريك هستيم، ما را از مقامى كه خداوند براى ما پسنديده بالاتر مى‌برند، نزد خدا و رسولش، بيزارى مى‌جويم.


25- از واجبات‌ترين مستحبات

سَجْدَةُ الشُّكْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِها:

سجده شكر از لازم‌ترين و واجب‌ترين مستحبّات است.


26- فضيلت تعقيبات نماز

إِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَ التَّسْبيحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقيبِ النَّوافِلِ كَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ:

فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضيلت واجبات بر مستحبّات است.


27- سجده، مخصوص خداست

فَأَمّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ فَلا يَجُوزُ:

سجده بر قبر جايز نيست.


28- راه اندازى كار مردم

أَرْخِصْ نَفْسَكَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَكَ فِىَ الدِّهْليزِ وَ اقْضِ حَوائِجَ النّاسِ:

خودت را [براى خدمت] در اختيار مردم بگذار، و محلّ نشستن خويش را درِ ورودى خانه قرار بده، و حوائج مردم را برآور.


29- امنيّت بخش زمين

إِنّى أَمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ كَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ:

وجود من براى اهل زمين، سبب امان و آسايش است، همچنان كه ستارگان سبب امان آسماناند.


30- رجوع به راويان حديث

وَ أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إِلى رُواةِ حَديثِنا فَإِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُم وَ أَنـَا حُجَّةُاللّهِ عَلَيْهِمْ:

در پيشامدهاى مهمّ اجتماعى به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا كه آنان حجّت من بر شما هستند و من هم حجّت خدا بر آنان هستم.


31- مطاع، نه مطيع كسى

إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبائى إِلاّ وَقَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطاغِيَةِ زَمانِهِ وَ إِنّى أَخْرُجُ حينَ أَخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لاَِحَد مِنَ الطَّواغيتِ فى عُنُقى:

هر يك از پدرانم بيعت يكى از طاغوت هاى زمان به گردنشان بود، ولى من در حالى قيام خواهم كرد كه بيعت هيچ طاغوتى به گردنم نباشد.


32- آفتاب پشت ابر

وَ أَمّا وَجْهُ الاِْنْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فَكَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَيَّبَها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ:

كيفيّت بهره‌ورى از من در دوران غيبت، مانند كيفيّت بهره‌ورى از آفتاب است هنگامى كه ابر آن را از چشم‌ها پنهان سازد.


33- سبقت اراده خدا بر همه چيز

وَ لكِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفيقُهُ لايُسْبَقُبه:

راستى كه مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چيزى بر توفيق او پيشى نگيرد.


34- علّت اصلى غيبت امام(عليه السلام)

وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ، فَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤْكُمْ:

امّا علّت و فلسفه آنچه از دوران غيبت اتّفاق افتاده [كه درك آن براى شما سنگين است] آن است كه خداوند در قرآن فرموده: اى مؤمنان از چيزهايى نپرسيد كه اگر آشكارتان شود، بدتان آيد.


35- آگاهى امام(عليه السلام)

إِنّا يُحيطُ عِلْمُنا بِأَنْبائِكُمْ، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَىْءٌ مِنْ أَخْبارِكُمْ:

علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چيزى از اخبار شما بر ما پوشيده نمى‌ماند.


36- دعاى فراوان

أَكْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ:

براى تعجيل فَرَج زياد دعا كنيد، زيرا همين دعا كردن، فَرَج و گشايش شماست.


37- سؤال نامطلوب

فَأَغْلِقُوا أَبْوابَ السُّؤالِ عَمّا لا يَعْنيكُمْ:

درهاى سؤال را از آنچه كه مطلوب شما نيست ببنديد.


38- آخرين اوصيا

أَنَا خاتَمُ الأَوْصِياءِ وَ بى يَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شيعَتى:

من آخرين نفر از اوصيا هستم، خداوند به وسيله من بلا را از خانواده و شيعيانم برطرف مى‌گرداند.


39- حجّت خدا در زمين

إَنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُوا مِنْ حُجَّة إِمّا ظاهِرًا وَ إِمّا مَغْمُورًا:

زمين خالى از حجّت خدا نيست، يا آشكار است و يا نهان.


40- علمدار هدايت در هر زمان

كُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إِذا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ.»:

هرگاه عَلَم و نشانه‌اى پنهان شود، عَلَم ديگرى آشكارگردد، و هر زمان كه ستاره‌اى افول كند، ستاره‌اى ديگر طلوع نمايد.

 منبع : سایت آیت الله  بهجت

آسیب شناسی روابط فرزند با والدین

 

موضوع : آسیب شناسی روابط فرزند با والدین

نویسندگان: قنبر گل پرست– حبیبه شاهنده

 

خانواده،از مهمترین عوامل موثر در روابط و محیطی امن برای دستیابی به اهداف عالی انسانی است.

خانواده کانونی است شکل گرفته بر پایه ی پیمان مقدس ازدواج که با حضور فرزندان ، روابط اعضای خانواده ، گسترده ترو تاثیر گزاری مثبت ومنفی بر یکدیگر بیشتر می شود . برخورداری از پرورش سالم در خانواده که نخستین پایگاه تربیتی است، به فرد این فرصت را می دهد که در اجتماع موفق وقابل احترام باشد، خانواده محل آسایش وآرامش وآبراه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند می دهد. برخورد منطقی با خطاها ولغزش فرزندان از اصول مهم ایجاد صمیمیت است. خانواده باید خانه را محیطی امن وپناهگاهی مستحکم برای فرزندان کنند وبه یکدیگر احترام بگذارند ،درحضور آنان به مشاجره نپردازند وعیب های یکدیگر را بازگو نکند ،هرگز در حضور دیگران بویژه همسالان به پند واندرز دادن آنها نپردازند.ایجاد راطه صمیمی وعاطفی والدین با فرزندان، راه هر گونه تعارض وعدم اطاعت پذیری از دستورات والدین را گرفته وفرزندان را به احترام واطاعت از والدین وا می دارد.

خشونت، پرخاشگری، تنبیه، بی توجهی به نیازهاوناآگاهی از آن ، درگیری ومشاجره بین والدین ، بی اعتمادی به فرزندان و … نگرش ودید فرزندان را نسبت به والدین منحرف و آنان را نسبت به والدینشان به واکنش وعکس العمل تند وسرکش وادار خواهد کرد .

هدف این مقاله این است که عواملی را که به روابط فرزندان و والدین آسیب می رساند، شناسایی وعلل آن را بررسی کند. برای والدین ضروریست که نسبت به ایجاد روابط صمیمی و عاطفی بافرزندان اقدام کند  وعلم ودانش خودشان را نسبت به علل به وجود آورنده روابط ناسالم وتخریب با با روابط فرزندان با والدین می انجامد شناسایی وبا روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. از جمله عواملی که به ایجاد در روابط ناسالم وناسازگاری فرزندان با والدین می انجامد ودر این مقاله به آن پرداخته شده است عبارتند از : درگیری ونزاع بین والدین، ناامنی محیط خانواده، توقع ودرخواست های منطقی وبی جا ، بد قولی والدین در قبال فرزندان ، طلاق وکشمکش بین والدین، نبود عشق وصمیمیت بین والدین، کمبود محبت عدم توجه به فرزندان تنبیه و بی اعتمادی به فرزندان ، تبعیض میان فرزندان ، شخصیت والدین وغیره ، بنابراین ایجاد روابط سالم با فرزندان ، محیط امن وسالم در خانواده ، افزایش آگاهی ، دانش وبصیرت در مقابل نیاز ودرخواست های فرزندان از جمله راه های جلوگیری از ایجاد روابط ناسالم وناسازگاری فرزندان با والدین می باشد .

کلید واژه ها روابط ، خانواده ، روابط سالم ، روابط ناسالم ، آسیب شناسی

 

 

 

 

سازمان خانواده در عین حال که از اعضای اندکی تشکیل می شودامانظام پیچیدهای داردو عناصری که پیرامون اعضای خانواده قرارگرفته اند بسیارند. واکنش آن عوامل برهم و برهریک اعضای خانواده، شبکه ای در هم تنیده وگسترده ای را بوجود می آورد(دان دینک میر-گری.د.مکی،ص5).

خانواده در رشد وتشکیل شخصیت فرزندان جایگاه ویژه ای دارد .خانواده اولین وتنها واسطه ارتباط فرزندان با اجتماع است . در خانواده،فرزندان ارزشهاوضد ارزشها، اصول وقواعد اخلاق را می آموزد.فرزندان از لحاظ عاطفی ، شناختی و…وابستگی خاصی به خانواده دارند . خانواده مهمترین نقش را در زمینه تامین نیازهای روانی فرزندان دارند.  خانواده محل آسایش وآرامش وآبراه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند می دهد. برخورد منطقی با خطاها ولغزش فرزندان از اصول مهم ایجاد صمیمیت است. خانواده باید خانه را محیطی امن وپناهگاهی مستحکم برای فرزندان کنند وبه یکدیگر احترام بگذارند ،درحضور آنان به مشاجره نپردازند وعیب های یکدیگر را بازگو نکنند ،هرگز در حضور دیگران بویژه همسالان به پند واندرز دادن آنها نپردازند.

   خانواده به عنوان یک پایگاه ونهاد خرد اجتماعی که دردرون آن انواع روابطه شگل گرفته است، ووالدین نقش حساسی در ایجاد رابطه سالم در میان فرزندان در درون خانواده دارد. با توجه به این موضوع دورابطه وجوددارد؛ رابطه سازنده- رابطه مخرب(حسینی،ص31). در رابطه سازنده وسالم، طرفین در مبادله اطلاعات واحساسات در فضای مناسب مشارکت می کند، و با یگدیکر هماهنگ دارند ودر این ارتباط هر دو طرفین ارزش بالای برای خوددر نظر می گیرند. به طور کلی در این نوع رابطه، ارتباط انسان ها با یگدیکر بر پایه بینش کرامت استواراست. در رابطه مخرب وناسالم،رابطه ناسالم و تحقیر شخصیت طرفین است. در چنین روابطی تفهیم و تفاهم دشوار، وروابط بیشتر فیزیکی است تا قلبی و احساسی. در حالت روابط ارتباط اعضای خانواده با یگدیکر، به ضعف و سستی می نهد و گفت وگوهاگاه یکسویه و بسته است.

   در جوامع امروزه، روابطه فرزندان با والدین در وضیعت نامناسبی به سر می برد.هم چنانکه در رسانه ها ومجلات اینگونه روابط مشاهده می شود و همچنین شکایاتی که بعضی از والدین از فرزندان خودشان دارند، گویای همین مطلب می باشد. اما چرا اینگونه واکنشها از طرف  فرزندان نسبت به والدین انجام می گیرد. فرزندان امروزه دارای توقعات و انتظارات فراوان و گوناگونی از طرف والدینشان دارند. بعضی از انتظارات بجا ومناسب ومنطقی بوده و بعضی از آنهاغیرمنطقی وبی جا می باشد؛ که در صورت برآورده نشدن انتظاراتشان واکنش تندو نامناسبی را نسبت به والدین خودشان نشان می دهند. وحتی به راههای خلاف ومنحرفی کشیده می شوند. فرزندان امروزه، از والدینشان انتظار دارند که به آنان توجه شوند، به آنان اعتماد کنند، مسئولیت دهند، بین والدنشان ارتباط صمیمی و عاطفی برقرار باشد، خشونت و پرخاشگری در کلامشان در مقابل اعضای خانواده شان نداشته باشد. در کل در میان اعضای خانواده صلح و صفاوصمیمیت را از والدنشان انتظار دارند، که اگر این انتظارات از طرف والدینشان برآورده نشود؛ واکنش و عکس العمل های نامناسب و تندی را نسبت به آنان نشان خواهند داد.به همین دلیل برای  والدین ضروریست که نست به شیوه های فرزند پروری و ایجاد خانواده متعادل وبرقراری رابطه سالم،علم،آگاهی و بینش لازم را بدست بیاورند. 

در جوامع امروزه، حقوق والدین و فرزندان در کتابهای مختلفی برای آنان بیان شده است، که وظیفه انتقال این گونه وظایف بر عهده آموزش پرورش، سایرنهادها از جمله رسانه ها می باشد.  این گونه نهادها باید وظایف و نحوه رفتار فرزندان با والدین خودشان را به آنان انتقال و درونی سازند. هر چند همه سازمانها و نهادها وظایف خودشان را به نحو احسن انجام می دهند اما همچنانکه بدیهی است بعضی سازمانها از جمله رسانه ها در انتقال اینگونه وظایف گوتاهی کرده وفرزندان را در قبال والدین قرار داده است.(حسینی، ص14). از جمله رفتارفرزندان با والدین عبارتند از: احترام به والدین- اطاعت از والدین- احسان به والدین. از وظایف فرزندان است که به والدینشان احترام کنند، همچنانکه در سوره عنکبوت آیه 8، خداوند می فرمایید:«ما انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی توصیه کردیم،ولی اگر پدر ومادرتلاش کردند تا به فرزندان جهل وشرک ورزند، دیگرآنان را اطاعت مکن» با این حال والدین در مقابل بعضی از فرزندان به دلیل ناآگاهی با بی احترامی مواجه هستند، اماریشه این بی احترامی فرزندان کجاست؟ چرا فرزندان نسبت به والدین بی احترامی می کنند؟ چرا ارتباط فرزندان با والدین روزبه روزسست ترمی شود؟ و چراهای بیشتر دیگر؟؟

از جمله یکی ازپدیده های که اختلاف بین والدین و فرزندان را افزایش داده است وفرزندان را نسبت به والدین به طغیان انداخته است، شکاف نسل می باشد.پژوهشگران عوامل متعددی را در بروز این اختلافات مؤثر دانسته اند که از آن جمله به اختلاف نگرشها ومیزان توافق والد –فرزند در مباحث دینی اشاره کردهاند.

هانز برگر(1985)، با تأیید مطالب فوق به طور کلی نشان داده اند که همسانی عقاید دینی در بین فرزندان با مادران 43%و وبا پدران 48%در صد بوده است وهرچه کیفیت روابط والدبا فرزند بهتر باشد توافق در مباحث دینی بیشتر وانتقال وآموزش ارزشهای دینی بهتر میشود. باومریند(1991)، درتحقیق خوددرمورد سبکهای تربیتی براساس دوبعدپاسخگویی وتقاضامندی والدین، سه سبک تربیتی را پیشنهاد داده است؛ مقتدرانه، استبداد، آسان گیر.تحقیقات باوم ریند نشانداده است که  فرزندان با والدین  مقتدرانه  دراعتماد به خودوخودکنترلی نمرات بالاتری در مقایسه با فرزندان دیگر والدین داشته است .

.فالون و باولس(2001)در طی یک بررسی در زمینه گروهی از نوجوانانی که درگیر مشکلات خانوادگی بوده و دچار نوعی درماندگی شده بودند متوجه گردیدند که بیش از نیمی از نوجوانان درگیر فشار روحی در جستجوی کمک بودند. سان (2001)در  مطالعات وبررسی های خود به این نتیجه رسیده که نوجوانان از والدین جدا شده میزان بیشتری از مشکلات رفتاری، مسائل اجتماعی و نواقص تحصیلی را از خود نشان می دهند.سرنگویچ و گیردنو (1978)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که درمحیط های خانوادگی که جوانان رفتار خشونت آمیز با والدین را مشاهده وتجربه میکنند در نتیجه کیفیت روابط فرزند با والدین پایین است وگرایش جوانان به رفتار بزهکارانه بیشتر خواهد بود.

    اهمیت این مقاله در این است که عواملی را که ارتباط فرزنا با والدین را سست تر وضعیف تر کرده و فرزندان را در قبال والدین قرار داده و واکنش نامناسب فرزندان را موجب شده است با روش توصیفی-تحلیلی شناسایی و بررسی کرده است .و همچنین هدف این مقاله بررسی علل وعوامل ایجاد رابطه ناسالم فرزند با والدین –گسترش بینش و بصیرت والدین نسبت به آسیب هایی که  رابطه آنها را با فرزندان تهدید می کند ،می باشد . ازجمله عوامل دیگری مانند بزهکاری، خشونت والدین به فرزندان،طلاق یکی از والدین،  رابطه فرزندان را با والدین تغییر داده است

   در این مقاله  مواردی مانند مشاجره و جنگ و دعوا بین والدین، توقع بی جا و درخواست های غیرمنطقی ، بد قولی والدین و الگوی خوب نبودن، نبود عشق و محبت و صمیمیت در خانواده ، بی توجهی و بی اعتمادی به فرزندان، سخت گیری والدین ،.شخصیت والدین ،تنبیه ،شکاف بین نسل ها وتبیض در خانواده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است .

   مشاجره وجنگ ودعوا بین والدین (محیط ناامن خانواده )

     کودکان رفتار خود را ازافرادی که درمحیط زندگی او هستند، می آموزند.والدین نخستین مدل هایی هستند که کودک از آنها تقلید می کنند کودک  ضفات اجتماعی خود را از اینجا کسب می کنند وبا دیدن همبستگی ها،انس ها و در گیری های والدین در می یابد که چگونه باشد .سر مشق بد و فاسق خانواده ومسمومیت جو عاطفی خانواده برای کودکان ارزان تمام نمی شود فرزندان والدینی که دچار اختلال روانی،در حال درگیری و اختلاف وهمواره در مشاجره و جنگ و ستیز و فحش و نا سزا گویی باشند، ازاین رفتارها تاثیر خواهند پذیرفت وهمین رفتار را در برابر خواهروبرادر کوچکتر خود اعمال می کنند (حسینی ،ص169).اختلاف پدر ومادر بلای خانمان سوزی است که بر روح وروان کودک آثار بسیار منفی دارد ،اختلاف ومجادله والدین با یکدیگر فرزندان را در موقعیت مبهم و آینده تاریک قرار داده و آنان را در یک وضعت اضطراب و تعارض قرار می دهد .(دهنوی ،ص184).

     کودکان به یک محیط امن و سالم جهت رشد جنبه روانی و روحی نیاز دارند و برای والدین ضروریست که این نوع نیازها را برای فرزندانشان جهت رشد سالم فراهم کنند.محیط ناامن و مملو از مشاجره و جنگ ودعوا دید ونگرش فرزندان را نسبت به والدینشان تغییرو آنان را به تغییر رفتارشان نسبت به والدین خود وا خواهد داشت .در یک محیط جنگ ودعوا چونکه کودکان همیشه نظاره گر جنگ وستیز میان والدینشان هستند بنابراین والدین از دید و نظر فرزندان خود می افتند و ارزش احترامشان رادر نزد فرزندان خود از دست می دهند.

    توقع بیجا و درخواست های غیر منطقی

     توقع و در خواست های به جا و منطقی والدین از کودکان  اعتماد و نگرش مثبت  فرزندان رانسبت به توانشان بر می انگیزد و اعتماد به نفس آنان را افزایش می دهد . زمانی  که والدین د رخواست هایی از فرزندان می کنند که خارج از توانشان باشد و در کنار آن توقع زیادی از آنان داشته باشند، نه تنها اعتماد به نفس فرزندان خود را فزونی نمی بخشند بلکه دید و نگرش فرزندان را نسبت به  توانشان منفی و آنان را گیج و مبهوت  نگه می دارند . و به دنبال آن سر کش وطغیان فرزندان را به دلیل در خواست و تو قع بی جا و غیر منطقی والدین بر می انگیزد در واقع  والدین با کمال تاسف آرزوهایی را به فرزندان خود تحمیل می کنند که در زمان خودشان تحقق نیافته است و با اصرار خاصی فرزندانشان را موظف  به تأمین خواسته هایی میکنند که در توان آنها   نیست (شرفی،ص27).

   آثار نا مطلوب اینگونه توقع وآرزوهای غیر منطقی بر کودکان عبارتند از:رشد نا کافی و ناامیدی فرزند ،شکست های مکرر ی که فرزند در طول زندگی آن مواجه می شود زمینه ساز ناکامی و نو امیدی است- سلب مسئولیت  از شخص خود (همان منبع) .

  بنا براین انتظارها و تو قع ها باید متناسب با رشد جسمی، روحی،روانی و عقلی فرزندان باشد .والدینی که بدون توجه به رشد و توانایی کودکان، اموری را که متناسب با ظرفیت و علاقه شان نباشد، از آنان توقع داشته  باشند؛ آسیب و لطمعه فراوانی به شخصیت فرزندان خواهند زد.

بقولی والدین والگوی خوب نبودن

فرزندان به دلیل تقلید و الگوپذیری شان مخصوصاً در سنسن پیش دبستانی و دبستانی، هرنوع عکس العمل و رفتاری که والدینشان در قبال فرزندان خود ودیگران داشته باشند، همان رفتارو عکسالعمل را انجام خواهند داد. اگر والدین دروغگوباشند وبه آنان دروغبگویند فرزندانشان نیز دروغ خواهند گفت.اگر به فرزندان خود ودیگران بی احترامی کنند، آنان نیز همان رفتار را انجام خواهند داد.

یکی ازشاخص های اساسی برای سنجش تحقق یک ارزش در رفتار انسان بروز وظهور آن در رفتار وگفتاراست. بسیارند افرادی که درباره فضایل اخلاقی مانند؛ راستگویی، امانت داری ورعایت مصالح همگان، داد و سخن می دهند ولی برخلاف آن عمل می کنند. خداوند در این باره در قرآن(آیه 2و3،سوره صف)می فرمایید: « ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخن می گوییدکه عمل نمی کنند؟ نزد خدابسیار موجب خشم است که سخن بگویید که عمل نکنید» . تناقض درگفتار ورفتار پدر و مادر سبب بی اعتمادی کودک نسبت به آموزشهای والدین می شود واثر زیان بارتراین که کودک دانستن وعمل نکردن را از والدین خود فرامیگیرد،یعنی آن گفتاروآموزشها را جدی نمی گیرد(حسنی،ص86).

الگو یا سرمش شدن والدین،مهمترین عامل تعلیم وتربیت وتضمین بهداشت روانی کودکان است. اگر والدین در مقابل فرزندان صادق نباشد، و عملی را خودشان انجام ندهند اما آن عمل را از فرزندان خود بخواهند، نمی توان انتظار انجام عمل درخواست شده را از فرزندان داشت(گنجی،ص157).

وعده دادناز راههای خوبی است که والدین می توانند برای تشویق کودکان خود برگزینند، ولی مسأله مهم آن است که کودک توقع دارد والدین به وعده خود عمل کند اگر اولیا به وعده خودعمل خود نکنند اعتماد کودک را از دست می دهند واو دیگر توجهی به آنان نمی کنند(حسینی، ص96). پیامبر اگرم(ص) می فرمایید کودکان را دوست بدارید وبا آنان مهربان باشید وبه وعده ای که به آنان داده اید، وفا کنید. 

نبود عشق ومحبت صمیمیت میان والدین(محیط ناسالم وناامن)                      

فرزندان از والدین خود انتظار دارند که همیشه به یگدیکرعشق بورزند وهمیشه فیمابین شان صلحوصفا برقرار باشد. وجود صلح و صفا ومحبت در خانواده آرامش وآسایش فرزندان را تأمین خواهد کرد. اما در صورت نبودن آن وناامنی درخانواده، فرزندان را در آینده نامعلوم ومبهم قرار خواهد داد.  نبودصلح وثبات و صمیمیت بین والدین منجر به فرار وطرد فرزندان از کنار والدین خود خواهد شد وآنان را از خانواده دور خواهد کرد، که عوارضی را برای فرزندان از بزهکاری بهدنبال خواهد داشت. پژوهش های روان پزشکان درباره روحیه ورفتار افراد نامتعادل وبزهکار و نابهنجار نشان داده است که بیشترخشونت ها، دزدیها، انحراف های جنسی و دیگر بزهکاری های کودکان ونوجوانان به علت وابستگی آنها به خانواده ناسالم ونابسامان بوده است(حسینی،ص160). پژوهش های پرفسور هوبر در مطالعاتی بر روی چهارصد کودک بزهکار در محیط شهری نشان داده است، که 88% درصد آنان متعلق به خانواده های نابسامان وناسالم بوده اند.

وجود روح صفا وصمیمیت در خانواده ثروتی بارازش وماندنی است ودوام زندگی را تضمین میکند. فقدان روابط سالم و دوستانه والدین با یگدیکر که نتیجه آن محیطی پراز خصومت واحساسات نامطلوب است فرزندان را در قبال آنان قرار می دهد وحتی ارزش و احترام آنان در دید فرزندان خود کم رنگتر خواهد شد(شرفی،ص222).

  بی توجهی و بی اعتمادی والدین نسبت به فرزندان 

بی توجهی به فرزندان از طرف والدین، انتقامجویی و بی احترامی فرزندان را در پی خواهد داشت. کودکی که انتقام را ترجیح می دهد  متقاعد شدند ه اند که دیگران دوستشان ندارند و فقط زمانی به آنان اهمیت میدهند که بتوانند دیگران را اذیت کتنند آنان با بی رحم بودن و مورد علاقه نبودن امکان می یابند برای خود جایی باز کنند والدینی که انتقام جویی فرزندان را با همان عکس العمل نشان می دهند جنگ افزاری و بد رفتاری فرزندان را بر می گزینند اینگونه والدین باید درک کنند که رفتار انتقام جوی کودک از روی بی توجهی و دلسردی است که الزلما والدین سبب آن شده اند(دان دینک میر –گری .دی.مکی،ص16).

  ممکن است والدین از خودشان بپرسند که چرا فرزندانشان نسبت به آنان بی توجهی نشان داده و حتی به آنان هیچ احترام و اعتمادی نمی کنند .اگر والدین به رفتار و عکس العمل خودشان با فرزندان خود توجه کنند و آن را ریشه یابی کنند متوجه خواهند شد که آنان به فرزندان خود توجهی نشان نداده و با مسئولیت ندادن به آنان اعتماد به نفس فرزندان خود را تضعیف کرده اند و در مقابل اعتماد و احترام خودشان را در قبال فرزندان خود از دست داده اند. فرزندان نیازمند توجه و مورد اعتماد قرار گرفتن از طرف والدینشان می باشند و دوست دارند بخصوص نوجوانان نسبت به آنان اعتماد شده و آنان را در کارهای منزل به کارگیرند واز آنان مشورت ومشاوره بخواهند دوره نوجوانی دوره مشورت و هم رأیی است. دوره ایی که از دیدگاه اسلام  والدین باید نوجوانان را در تصمیم گیری های منزل و ددیگر کارها دستیار و معاون خودشان دقرار دهند و از آنان نظر و مشاوره بخواهند (سیف و همکاران ،ص132) .در واقع بی توجهی و بی اعتمادی والبدین نسبت به فرزندان آنان را در قبال  والدین قرار داده و حتی به منحرف شدن و بزهکاری فرزندان در اثر بی توجهی  و بی اعتمادی والدین خواهد انجامید .

    سخت گیری والدین در منزل

   در خانواده های سخت گیرروابط  بین والدین و فرزندان از روی استبدادی است و حتی گاه  این روابط پایه روابط میان والدین را پی ریزی می کند. والدین نسبت به خواسته های مشروع فرزندانشان بی اعتنا می باشند و هموارهع مانع از تحقق آنها می شوند در واقع در این نوع خانواده والدین همیشه در مقابل فرزندان مانع تراشی می کنند و به آنان زور گفته و هیچ استقلالی به فرزندان نمی دهند وسلطه مطلق از طرف والدین نسبت به فرزندان حاکم است. این وضیعت فرزندان را در قبال والدین قرار داده و همیشه یک دید منفی وسلطه خویی را در فرزندان درونی می کنند.اینگونه فرزندان درموقع بزرگسالی همان روش رادر مقابل والدین اعمال خواهند کرد.همچنین این وضیعت اعتماد به نفس و کرامت،عزت نفس فرزندان  را کاهش داده و فرزندانی بی اعتماد، کم ظرفیت وبی اراده راتحویل جامعه خواهد داد . الدر و همکاران( 2001 ) د ر تحقیقات خودشان نشلن داده اند که ارتباط مستقیمی بین رفتار نا فرمانی و لجبازی و ارتباط با دوستان منحرف و با بزهکاری وجود ندارد به همین علت این پژوهشگران می گویند که رفتار انحرافی در دوران کودکی و نوجوانی ریشه درشیوه فرزند پروری نامناسب والدین دارد .

آثار عمده سخت گیری والدین عبارت است از :1-فاصله عاطفی فرزندان و والدین بیشتر و عمیق تر می شود 2-احساس ناامنی،تزلزل، به لحاظ رفتار خشونت آمیز والدین در فرزندان ایجاد می شود.3-فرزندان معمولا به درون گرایی و پنهان کاری گرایش می یابند .4-فرزندان معیارهاو ملاک های دیگر والدین را نیز طرد میکنند .5- روش سخت گیری والدین،به زندگی آتیه فرزندان منتقل می شود (شرفی،ص195).  

شخصیت والدین

شخصیت والدین برتعلیم وتربیت فرزندان و همچنین برخصوصیات درونی آنان تأثیر می گذارد. کودکانب که دارای والدینی ثبات ناپایدار شخصیتی هستد، آنان نیز همان شخصیت را در زندگی و درمقابل با والدین و دیگران خواهند داشت. اگر والدین دارای ویژگیهای مانند، بدهنی، بدخلقی، پرخاشگری،معتاد و.. داشته باشند، به احتمال زیاد دارای فرزندانی همان شخصیت را خواهند داشت. به این ترتیب والدین اشفته بیش از دیگران با خطرداشتن کودکان آشفته و پریشان روبه رو خواند شد. یکی از تحقیقات امریکای که روی 693 خانواده صی یک دوره ی شش ساله انجام گرفته، نشان داده است که 65%درصد کودکانی که اختلالهای عاطفی نشان می دادند، به مادرانی تعلق داشتند که دارای اختلال روانی بودند. 72% درص کودکان مسأله دار در خانواده های بودنند که هردو والدین اختلال داشتند(جیمز وندر،ص152).

وقتی والدین در مقابل خانواده خویش بدهنی و پرخاشگری میکنند،همان واکنش را فرزندان در قبال دیگر مخصوصاً والدین خود نشان خئاهند داد. درواقع اگروالدین علل بدهنی و پرخاشگری فرزندان را بررسی وتفحص کنند می توانند علل آن را در الگوی خوب نبودن،عصبانیت ونمایش استقلال فرزندان خود پیداکند. اگروالدین با اعضای خانواده و نزدیکان با بددهنی وپرخاشگری برخورد کند و سخنان زشتی را برزبان جاری سازد، فرزندان نیز چنین خواهند کرد0دهنوی،ص141).

محیط خانواده می تواند علل پرخشگری فرزندان در قبال والدین و دیگران باشد. محیط خانواده،مدرسه، محله و…می تواند کودکان را پرخاشگروعصبانی به بار بیاورد. باتوجه به نقش الگوی والدین و دیگر اعضای خانواده، اگر یکی از آنان پرخاشگر باشد، رفتار پرخاشگر والدین به فرزندان منقل خواهد شد(همان منبع). پس بنابراین شخصیت والدین می تواند روابط فرزندان با والدین را درمعرض خطر قرار دهد.

تبیه فرزندان از طرف والدین

تنبیه از جمله عواملی است که می تواند به انتقامجویی و ارتباط ناسالم فرزندان با والدین منجر بشود. والدینی که برای هرچیزی و برای کنترل فرزندان خود این شیوه را به کار به می گیرند، نه تنها به کنترل و تربیت آنان موفق نمی شوند بلکه اثرات سوء و مخرب را به دنبال خواهد آورد که از جمله یکی از آثار وعواقب سوء آن انتقامجویی از والدین در هنگام بزرگسال می باشد.

عوارض تنبیه فرزندان از طرف والدین را اینگونه می توان بیان نمود: 1- انزجار ونفرت از تنبه کننده. یکی ازعوارض تنبیه این است که احساس ناخوشایند حاصل تنبیه در لحضه تنبیه شدن، از طریق شرطی شدن کلاسیک، باشرایط تنبیهی و شخصی یا اشخاص تنبیه کننده، تداعی شده وسبب انزجار ونفرت از تنبیه کننده می شود. سعدی در این گفته حکیمانه خود، اثرات این پدیده را به خوبی نشان داده است:«خبری که دلی بیازارد، تو خاموش  تا دیگری بیارد»(سیف،ص137). 2- کینه تنبه کننده: کودک کینه تنبیه کننده را به دل می گیر ودر آینده به شکل های گونان گون(درس نخواندن، سهل انکاری در امور محوله، عدم اطاعت پذیری، خلاف و…) از او انتقام می گیرد. 3- تبیه مسری است. بندرا  (1915) شواهدی بدست داده است که نشان می دهد کسانی که شاهد تنبیه شدن افراد توسط دیگران بوده اند رد مواقع و مکانهای دیگر خود به تنبیه کسان دیگر، اقدام کرده اند(سیف،ص237). کودکانی که در حال مشاهده تنبیه از طرف والدین به یکی از اعضای خانواده است، اونیز همان رفتاررا درقبال دیگران انجام خواهند داد. در واقع فرزندان به دیگری زور می گوید یعنی  او نیز به ضعیف تر از خود(خواهر وبرادر کوچکتر) زور می گوید و آنان را تنبیه خواهد کرد.(دهنوی،ص94). ایجاد روحیه تسلیم پذیری، ماهر کردن مجرم، اضراب، ازبین رفتن اعتماد به نفس از جمله آثار دیگرتنبیه می باشد. 4- تحقیر شخصیت:کودک و یا نوجوانی که کتک می خورند، شخصیتش خورد می شود وکسی که به شخصیت اوتوهین شود، امیدی به خیر اونیست ودیگران از شر او درامان نخواهد بود.(همان منبع).

  شکاف بین نسل ها

  کودکان به والدین آگاه و با بصیرت نیازمند هستند که بتوانند با حضورخود و با ایجاد رابطه صمیمیو عاطفی در خانواده، یک محیط آرام و صمیمی ایجاد کند و با محبت عاطفه دور هم گرد آیند و به حرف های یکدیگر گوش دهند و نیازهای همدیگر را بر آورده کنند. کودکان و نوجوانان به والدینی نیاز دارند که با آنان همراه و همدل باشند و به نیازها و درخواست های آنان توجه و اهتمام ورزند. اما متاسفانه امروزه در خانواده والدین کمتر به نیازها و درخواست های آنان توجه می کنند والدین  فکر میکنند که وقتی خوراک، پوشاک و…فرزندانشان را فراهم کنند مسئولیت خود شان را در قبال فرزندان خود انجام داده اند درحالی که این عوامل تنها جزئی از مسئولیت آنان می باشد، کودکان امروزه به عاطفه،صمیمیت،محبت و عشق والدین و…نیاز دارند.

  جامعه امروزه با واقعیت بسیار مهم و غم انگیزی به نام شکاف بین نسل ها مواجه است.اکثر والدین اعتراف میکنند که فرزندان خود را خوب نمی شناسند و روابط با یکدیگر مثل روابط با بیگانگان است حتی تعدادی از والذین معتقدند که این شکاف روز به روز عمیق تر و فاجعه آمیز تر می شود. ودر دوره نوجوانی،نوجوانان نه تنها با والدین همراهی نمی کنند بلکه به مخالفت بر آنان بر می خیزند (گنجی ص141).

 امروزه به دلیل بسیاری از عوامل مثل اشتغال والدین ارتباط والدبا فرزندان کم رنگ تر شده است واین امر باعث شده است که والدین به درخواستها و نیازهای فرزندان کمتر توجه شود و این امر فرزندان را در قبال والدین به لجاحت و بهانه جویی وادار کرده و در نتیجه والدین از این رفتار فرزندان خود شگفت زده و سر در گم شده اند.

  تبعیض در خانواده

تبیض از نظر عرف عبارت است از تفاوت گذاری در شرایط مساوی، گاهی میان دوفرددر ارتباط با امری فرق گذاشته می شود، از آن روکه هریک ازاین دودرخورشأن ومقامی هستند(حسینی،ص169).

در خانواده ای که والدین میان فرزندان خود تبعیض قایل می شوند وحق را به یک کودکی می دهد در حالی که حق اونبود،کینه وارتباط ناسالم میان خانواده ره به وجود می آورد. درواقع وقتی والدین در میان فرزندان خود تفاوت قایا می شوند وبه یکی از فرزندان خودتوجه می کنند ناسازگاری وناهنجاری فرزندان را تحریک ودید و نگرش آنان رانسبت به والدین تغییر می دهند. از نظر اسلام و دیدگاه تربیتی، تبعیض به همه اقسام آن باطل است خواه تبعیض در جنس باشد. مانند فرق گذاری میان پسر ودختر یا در اظهار محبت به بعضی از فرزندان یا تبعیض در بهرمندکردن بعضی از فرزندان ازمزایای زندگی ومحروم کردن دیگران.    

پیامبر اکرم(ص) درباره رفتار والدین با فرزندان سفارش می کند که؛« با عدالت ومساوات رفتار کنید.بین فرزندان به مساوات کنید چنان که دوست دارید درنیکی ومحبت به شما به مساوات رفتار کنند».(محجة البضائ.ج2،ص46).

آثار تبعیض در خانواده: 1- بچه ها درمحیط خانه عملاً از رفتار والدین درس حق کشی وبی عدالتی فرا می گیرند وبه تدریج به آن عادت میکنند.2- فرزندانی که مورد تبعیض قرارگرفته اند از والدین کینه به دل می گیرند و ممکن است واکنش نشان دهند3-  در میان  خواهر وبرادر حسودودشمنی پدید آید.(حسینی،ص171).

طلاق یکی از والدین، رسانه ها، بی مسئولیت والدین در قبال، فقر ومالی واقتصادی وخورد کردن شخصیت فرزندان رد قبال همسالان، ازجمله عوامل دیگری هستند که ارتباط بین فرزند با والدین را سست تر وضعیف ترکرده است.

بحث نتیجه گیری

فرزندان امروزه، بزرگسالان آینده وسازندگان جامعه فرداهستند. یکی از مؤالفه های اساسی سازنده شخصیت و منش آینده آنها خانواده و روابط درونی میان والدین آنان می باشد. والدین نقش حساسی در قبال فرزندان خودشان دارند و هر گونه رفتار وعکس العمل های آنان در قبال فرزندان، به دلیل الگوپذیری کودکان از والدین، آن رفتار وعکس العمل را در خود درونی و در قبال والدین خود ودیگران انجام خواهند داد.اگر والدین خواستار اطاعت پذیری فرزندان، مسئولیت پذیری و تربیت پذیری کوکان، احترام به فرزندان، جلوگیری از انحراف وبزهکاری فرزندان خود و …هستند ومی خواهند رابطه فرزندان باآنان صمیمی ودوستانه باشد، ضروریست دید، بینش وبصیرت، دانش و آگاهی خود را در مورد نحوه ارتباط و رفتار صمیمی با فرزندان فزونی بخشند، و یک خانواده سالم وامنی را برای اعضای خانواده خود به وجود آورند.

دراین مقاله عواملی را که به رابطه فرزندان باوالدین آسیب می رساند وروابط بین والد وفرزندان را سست تر وضعیف تر کرده است، پرداخته شده است.این عوامل عبارتند از مشاجره وجنگ ودعوا، توقع بیجا وغیر منطقی، بدقولی والدین والگوی خوب نبودن، نبود عشق، محبت وصمیمیت و..، بی توجهی وبی اعتمادی، سخت گیری والدین به فرزندان در خانواده،شخصیت والدین، تنبیه وشکاف بین نسل، تبعیض و…؛ که هریک از عوامل مورد بررسی وتبیین قرار گرفته شد. در کل ایجاد محیط سالم وصمیمی با فرزندان، آگاهی ودانش به مسئولیت ووظیفه والدین در قبال فرزندان، لازمه جلوگیری از ایجاد رایطه ناسالم وسست فرزندان با والدین میباشد. که هر والدی باید هریک از موارد فوق الذکر را بررسی وشناسی واز ایجاد هرگونه رابطه ناسالم فرزندان باخود جلوگیری کنند.        

 

 

منابع

1-     آقاداود،سید رسول(1385)،روابط درونی خانوادهوتاثیر آن بر شخصیت کودک،مجموعه مقالات دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان.

2-    برک،لورآی(1385)،روانشناسی رشد،مترجم؛یحیی سید محمدی،تهران،نشر ارسباران.

3-    حسینی،سید داود (1386)،روابط سالم در خانواده سالم، قم،مرکزپژوهش های اسلامی صداو سیما.

4-    دهنوی،حسین(1387)،نسیم مهر(پرسش وپاسخ تربیت کودک ونوجوان)،قم،محدث.

5-    دان دینک میر، گری مکی(1385)، راهنمای فرزند پروری موفق،ترجمه؛رئیس دانا، تهران.نشررشد

6-      دان دینک میر، گری مکی(1387)، والدین مؤثرفرزندان مسئول، ترجمه؛ رئیس دانا، تهران،نشررشد

7-    سیف، علی اکبر(1379)، روانشناسی تربیتی،تهران، دانشگاه پیام نور.

8-    سیف،سوسن وهمکاران(1382)،روانشناسی رشد ،تهران سمت .

9-    شرفی، محمدرضا(1376)مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم؟،تهران ،نشر تزکیه.

10-                       فیض کاشانی،محسن(1381)، محجةالبیصاء، تهران،نشر بیجا

11-                       گنجی، حمزه(1382)، بهداشت روانی، تهران،  نشر ارسباران.

12-                       گیتی پسند،زهرا(1387)،آسیب شناسی روابط والدین با نوجوانان دختر ،مشاوره مدرسه شماره 2.

13-                       مارک آر.داز(1387)-خانواده های آسیب زا(خانواده،فرزندوبروزمشکلات)،مترجم؛

محمد دهگانپوروهمکاران،تهران،رشد.

14-                       وندرزندن،جیمز(1384)روانشناسی رشد،مترجم؛حمزهگنجی،تهران،نشر ساوالان

 15 - Bales,novman.(2000).All about families. Jun14,.vol.5,number21



















15-                        

16-                                        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                             

 

 

تحکیم اساس خانواده در آیات ورایات

 

موضوع: تحکیم اساس خانواده در آیات ورایات

نویسندگان:  قنبر گلپرست حبیبه شاهنده

 

 

 

    چکیده

   تقویت و تحکیم بنیان خانواده، یکی از اساسی ترین و ارزشمندترین راهکارهای استمرار، استقرار و پایداری ارزشهای اخلاقی و دینی در جامعه به شمار می رود. تحصیل و معرفت به این گونه مسایل ارزشمند(تحکیم بنیان خانواده)، نیازمند به تحقیق  و بررسی دارد تا عوامل تحکیم اساس خانواده را به زوجین جهت افزایش سطح آگاهی و بینش استحکام روابط  اعضای خانواده ارائه نماید . آیات و روایات های موجود،  به عنوان عالی ترین رهنمود های حیات بشر، راهکارهای پایداری و استحکام روابط میان زوجین را برای مستحکم نمودن روابط میان اعضای خانواده تشریح نموده است. در این مقاله با مراجعه به قران کریم و روایات مستند، و دیگر منابع موجود و مرتبط با موضوع، بعد از معناشناسی، ابتدا اصول تحکیم خانواده را تشریح و سپس به مهمترین عوامل تحکیم اساس خانواده پرداخته شده است. در این نوشتار، اصل امنیت، طهارت، حکمیت و …، به عنوان اصول تحکیم خانواده، و عواملی نظیر؛  ایمان و فضیلت، اظهار عشق و محبت زوجین بسبت به همدیگر، خوشخویی و حسن معاشرت، دعا اعضای خانواده در حق همدیگر، پرهیز از سوء ظن و حسادت، تامین نیازهای جنسی و دینی و ….، شناخته شده که زوجین می توانند با اعمال این عوامل روابط اعضای خانواده را مستحکم و استوار سازند.

کلید واژه: خانواده، تحکیم روابط، زوجین، آیات و روایات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    مقدمه

   نهادخانواده ، اصلى ترين ركن جامعه و بستر فرهنگ هاى گوناگون و زمينه سازخوشبختى و يا بدبختى انسان ها و امت ها است ، و از اين رو، اسلام ـ كهبرنامه سعادت و تكامل بشر است ، عنايت ويژه اى به سلامت، رشد و پويايىاين نهاد سرنوشت ساز دارد.

  اهمیت پرداختن به مقوله «تحکیم اساس خانواده» ریشه در اهمیت و ارزش نهاد خانواده دارد. از منظر قرآن خانواده، از جايگاه محوري و كليدي برخوردار است و هسته‌ي مركزي شكل‌گيري جامعه را تشكيل مي‌دهد(بقره، آیه 223)، خانواده از منظر قرآن شريف، خشت بناي اجتماع است. جايگاه خانواده، درساختمان جامعه، هم چون «اتم» در ساختان اجسام طبيعي است. اگر خانواده سالم وصالح و استوار باشند. مي‌توان به داشتن جامعه‌اي سالم، صالح و متعالي واستوار اميدوار بود. )بهشتي،ص2، 1377)، به صورت پيوند رفت و برگشتي: خانواده سالم مساوي با جامعه‌اي سالم.

  به عبارت دیگر شقاوت، سعادت و بدبختی یک جامعه مرهون ضلالت و رشادت خانواده است. اگر به دنبال ایجاد یک جامعه سالم و  پایدار هستیم باید به خانواده و عوامل تحکیم  آن اهمیت و بها دهیم.  در واقع خانواده پویا و سالم اولین شرط جامعه سالم و پویا است.

   اسلام براي خانواده قداست و منزلت خاصي قايل شده است؛ بهنحوی که هیچ نهادی  با آن قابل مقایسه نیست. تعبیراتی که در قرآن و روایاتدر باره خانواده بکار رفته است، به خوبی این ادعا را روشن می­ سازد. خداوند متعال، در آیه 21 سوره مبارکه نساء، از پیوند ازدواج که موجب تشکیل خانوادهمی­شود به «میثاق غلیظ» یا پیمان محکم یاد نموده است[1].  در آیه 72 سورهمبارکه نحل، خانواده «نعمت الاهی» نامیده شد[2]. و  همچنین پیامبر گرامی اسلام آنرا محبوب­ترين و عزيزترين بنا نزد خداي سبحان توصيف كرده و فرمود است:«مَا بُنِيَ فِي الْإِسْلَامِ‏ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِيجِ»[3].

  با توجه به  تعریف و تمجید از کانون خانواده در معتبرترین متون دینی،یعنی در قرآن و سنت، کارکردهای خانواده را می توان این گونه بیان نمود. خانواده «فراموش­خانه رنج­های روزانه» است. در آیه 21سوره مبارکه روم، خانواده به اعتبار وجود همسر در آن، مایه سکون و آرامشمعرفی گردید. آنجا که فرمود: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْأَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا…».  با توجه به آیه فوق خانواده یگانه راه ارضای مشروع غریزه جنسی است «وَأَنْكِحُواْ الأَيَامَىمِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمائِكُمْ إِن يَكُونُواْفُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»[4]البته به كساني كه امكانات لازم را براي ازدواج ندارند توصيه مي‌كند كهعفت پيشه نمايند تا زماني كه خداوند گشايشي ايجاد نمايد: «وَلْيَسْتَعْفِفْالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِنْفَضْلِهِ …»[5] و در آیه دیگر فرمود: «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُواحَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُم‏…»[6]

  همچنین کاردهای دیگر خانواده از منظر قرآن، خانواده کانون مهر و محبت(آیه 21 سوره روم)، خانواده تضمین تمایز بقای نسل(سوره نحل، آیه 72)؛ خانواده کانون پرروش نسل صالح(سوره تحریم، آِیه6) می باشد که خانواده را به یک «نهاد بی بدیل» مبدل ساخته است که هیچ نهادی نمی تواند جایگزین این نهاد گردد.

   نگرش اسلام به خانواده بر عكس مكاتب و ديدگاه هاى غير اسلامى، كهنگاهى تك بعدى است، بسيار عميق و همه جانبه است و تمام ابعاد آن از آغاز تاانتها، در همه مراحل مورد توجه بوده و در هر مورد دستورات لازم ارائهگرديده است. نحله هاى غير دينى، خانواده را از زاويه خاصى مورد توجه قرارمى دهند، به ويژه دانش هاى علمى امروز دانشگاه ها بر اساس نياز خود بهتجزيه و تحليل خانواده مى پردازند و به ديگر ابعاد آن توجه چندانى ندارند،غافل از اينكه خانواده به عنوان يكى از بنيادى ترين نهادهاى اجتماعى، درتمامى عرصه هاى زندگى بشر حضور دارد و بايد به جوانب گوناگون آن پرداخت. بهنظر مى رسد اين مسئله نقدى است بر همه دانش هاى علمى كه از آن ها نام بردهشد.

  اما اسلام ـ همان گونه كه بیان شد،  نگاهى همه جانبه به نهادخانواده دارد و آن را از زاويه هاى گوناگون مورد توجه قرار داده است. وقتىبه متون اسلامى، بخصوص آيات و روايات مراجعه كنيم، در همه زمينه ها بهدستوراتى برمى خوريم كه از همه جهات به تحكيم نهاد خانواده پرداخته است. قرآن كريم و احاديث اسلامى در مسائل اخلاقى، اجتماعى، تربيتى، روان شناختى واقتصادىِ خانواده فراوان سخن گفته اند. اگر اين مضامين به صورت دقيق وتخصصى استخراج و با يافته هاى علوم جديد منطبق گردند، تحول عظيمى در دانشخانواده به وجود خواهد آمد.

   آن قدر كه اسلام به تحكيم بنيانخانواده اهميت داده و در دستورات خود گام به گام آن را دنبال نموده است،مكتب هاى ديگر به استقرار و پایداری خانواده بها و ارزش نداده است. اسلام پيش از همه، مىخواهد يك فضاى عاطفى و محبت آميز در محيط خانواده پديد آيد و روابط بيناعضاى آن بيش از پيش پايدار گردد.( عبدالرسول عبدالحسن الغفّار، ص 25-27)خانواده اى از منظر اسلام خوش بخت استكه دوستى، صداقت و وفادارى بر فضاى آن حاكم باشد; زيرا با اختلاف، بدبينى، وخودمحورى، شيرازه خانواده از هم مى پاشد. خداى متعال ايجاد محبت و همدلىبين زن و شوهر را از نشانه هاى خود دانسته، مى فرمايد: (وَ مِن آياتِه أنخَلَق لكم مِن انفسكم اَزواجاً لِتسكُنوا اِليها و جَعَل بَينكُم مَوّدةً ورَحمةً) (روم: 29) يكى از نشانه هاى خداوند اين است كه براى شما از جنسخودتان همسرانى آفريد تا در كنارشان بياراميد و ميان شما و همسرانتان مودّتو رحمت برقرار ساخت. براساس بينش اسلامى، پيوند ميان زن و مرد فراتر از يكغريزه بوده، منشأ فطرى و الهى دارد كه ا ز سرشت آدمى ناشى مى شود. دستگاهعظيم خلقت چنان زوجين را به هم علاقه مند ساخته است كه حاضرند براى رفاهحال ديگرى، رنج و زحمت را به جان خود بخرند تا همسر در آسايش زندگى كند. آفريدگار بشر كارى كرده است كه خودخواهى و تكروى در محيط خانواده به خدمت وهمكارى تبديل شود. وقتى زن و مرد عقد همسرى بستند و قرار گذاشتند كه يكعمر با هم زندگى كنند، خود به خود عواطف خاصى نسبت به يكديگر پيدا مى كنند. اين گونه روابط عاطفى بين آن دو، هم در تكوين و هم در تشريع موردنظرپروردگار است و هدف خداوند اين است كه بين زن و شوهر، مهر و محبت بر قرارباشد تا در كنار هم احساس امنيت و آرامش نمايند. ( مصباح يزدى، ج 3، ص 28. ) از اين نظر، قوى ترينعامل دوام و رشد خانواده، «عاطفه» و محبت اعضاى آن به همديگر است و همهوظيفه دارند اين عامل را تقويت كنند; به ويژه مرد خانواده، كه سرپرستىاعضاى را به عهده دارد، بايد فضاى همدلى و همكارى را در محيط خانواده پديدآورد و اگر احياناً نارسايى يا كدورتى بين آن ها پديد آمد، بلافاصله بهچاره و درمان آن بپردازد. به قول شهيد مطّهرى، اگر علاقه زن به شوهر از بينرفت، خانواده به صورت بيمار نيمه جان درمى آيد و اگر علاقه شوهر به زنخاموش شد، مرگ حيات خانوادگى فرا مى رسد.( مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 30)

   با توجه به بحث های گفته شده می توان سوال نمود که عوامل تحکیم خانواده کدامند؟ و چگونه قرآن اصول و تحکیم اساس خانواده را تشریح نموده است. این مقاله با هدف تشریح این مطالب با روش توصیفی – اسنادی به نگارش درآمده است.

  آن چه در این مقاله به دنبال تشریح و تبیین آن هستیم  بررسی اصول  و عوامل تحکیم بنیان خانواده می باشد که ابتدا معانی و مفاهیم مرتبط با موضوع را تبیین نموده و سپس به اصول و عوامل تحکیم خانواده از منظر آیات و روایات خواهیم پرداخت.

    تعریف خانواده

   تعاریف متعددی از خانواده ارائه شده است که این تعاریف  عبارتند از:

   خانواده گروهي ازافراد است كه از طريق هم خونی، ازدواج يا فرزندخواندگي به هم پيوند خورده وكاركرد اجتماعي اصلي آن‌ها توليد مثل است.» (ساروخاني، 1370: ص135)

  خانواده متشكل از افرادي است كه از طريق پيوند زناشويي، هم‌خوني يا پذيرشفرزند با يكديگر به عنوان زن، مادر، پدر، شوهر، برادر، خواهر و فرزند درارتباط متقابل هستند؛ فرهنگ مشترك پديد مي‌آورند و در واحد خاص زندگيمي‌كنند.» ( قنادان، 1375: ص148)

   و یا خانواده همچون گروهي ازافراد است كه روابط آنان با يكديگر بر اساس هم‌خوني شكل مي‌گيرد و نسبت بهيكديگر خويشاوند محسوب مي‌شوند.» (همان،1375، ص149)

برگس ولاك مى‏نويسد:«خانوادهگروهى است متشكل از افرادى كه از طريق پيوند زناشويى، همخونى، و يا پذيرش (به عنوان فرزند) با يكديگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهردر ارتباط متقابلند و فرهنگ مشتركى پديد آورده و در واحد خاصى زندگىمى‏كنند.»(ساروخانی، ص135، 1382)

   مك آيور از ديگر جامعه‏شناسان خانواده مى‏گويد:«خانواده گروهى است داراى روابط جنسى چنان پايا و مشخص كه به توليدمثل و تربيت فرزندان منجر گردد.»(همان منبع پیشین، ص135).

  سازمان ملل متحد (1994) ، خانواده را چنين تعريفمي‌ نماید: «خانواده يا خانوار به گروه دو يا چند نفره‌اي اطلاق مي‌شود كه باهم زندگي مي‌كنند؛ درآمد مشترك براي غذا و ديگر ضروريات زندگي دارند و ازطريق خون، فرزندخواندگي يا ازدواج، با هم نسبت دارند. در يك خانواده ممكناست يك يا چند خانواده زندگي كنند، تمام خانوارها، هم خانواده نيستند» (نجاريان، 1375: ص19)

 

 

    تحکیم خانواده: 

  منظور از تحكيم خانواده، فراگيري اصل اعتدال ميانهمگان، حاكميت اخلاق و حفظ حقوق همه‌ي اعضاست. اگر هدف از برقراري زوجيت وتشكيل خانواده‌، به تعبير قرآن، «به سكونت رسيدن اعضاست»[7](سوره روم، آیه 21)، لازم است كههمه‌ي رفتارها و تعاملات در راستاي تحقق اين هدف باشد و منظور از تحكيم، بهكمال رساندن همين سكونت است كه با كمترين ظلم، نامردي و تحقير حتي يك عضودر خانواده، سازگار نيست.

    اصول تحكيم روابط خانواده

   قبل پرداختن با عوامل اساس تحکیم خانواده باید اصولی را که قرآن برای تحکیم خانواده بیان نموده است بپردازیم تا بدین ترتیب عوامل تحکیم بینان خانواده روشن و واضح گردد. خداوند در آیه 72، سوره نحل «والله جعل لكم من انفسكم ازواجاً و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفدةً و رزقكم من الطيبات…»،  تأسيس بناي خانواده را به خود نسبت مي‌دهد وبه طهارت، تعالي و پايداري آن، عنايت وافري دارد.

  خداوند درسراسر قرآن براي حفظ بنا و اساس خانواده، احكام و اصولي را وضع نموده است و بررعايت دقيق آن اصرار دارد. احكامي چون وجوب حجاب، حرمت نگاه به نامحرم،رعايت دقيق روابط ميان زن و مرد، حكم استيذان، حرمت زنا واحكامي پيرامون نشوز، شقاق، حسن معاشرت و واجباتي در روابط فرزندانو…، که همه از لوازم حفظ يك خانواده‌ي قرآني است. از اين اوامر و نواهي اصوليبه دست مي‌آيد كه در اين جا به  چند اصل آن اشاره مي‌شود:

   1-اصل طهارت

 در خلقت خداوند منان، شرط تكوين هر چيز، طهارت و صحت بنيان آن است. هيچدانه‌ي ناسالم و آلوده‌اي منشأ خلقي پاك و سالم نخواهد بود. هر ثمره‌ينيكويي، قطعاً بنياني نيكو دارد. «الم تر كيف ضرب الله مثلاً كلمة طيبةكشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السماء… و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثةاجتثت من فوق الارض مالها من قرار».[8] (جوادی عاملی، 1369)

  خداوند برايطهارت نسل انسان به عنوان برترين مخلوق خود، خانواده را چون حريم امني به اينامر اختصاص داده است. خداوند هیچ وقت اجازه‌ي كمترين اهانت و سوءنيت بهحريم مقدس خانواده را نمي‌دهد و مجازات شديدي براي متجاوزين وضع نمودهاست.

 خداوند براي حفظ طهارت كانون خانواده، زنا را تحريم نموده وجزايي براي آن تعيين كرده است و مي‌فرمايد: «و لاتأخذكم بهما رأفة في دينالله»[9] از اين معنا چنين استنباط می شود كه زنا مخالفت صريح با دينخداست و طهارت خانواده جزيي از اين ديانت است.

   در حكم زنا نظر بر آن است كه اهل خانه)زن و مرد) خيانتي بر عليه خانواده (همسر) مرتكب نشوند سختگيري قرآن دراثبات اين محرمات،  صرفاً براي حفظشئون و خوش‌نامي خانواده‌ها و جلوگيري از اشاعه‌ي فحشا در جامعه است. مجازات محرمات ديگري چون لعان و ظهار نيز به حرمت خاص خانواده برمي‌گردد. خداوند در سوره مجادله با لحني عتاب‌آميز حكم ظهار را تعيين مي‌فرمايد:«والذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون…»[10]، «كساني كه همسرانخود را «ظهار» مي‌كنند، سپس از گفته خود باز مي‌گردند، بايد پيش از آميزشجنسي با هم، برده‌اي را آزاد كنند. اين دستوري است كه به آن اندرز دادهمي‌شويد و خداوند به آن‌چه انجام مي‌دهيد، آگاه است.» با اين حكم نيز،خداوند نهاد خانواده را پشتيباني مي‌كند و از زن به عنوان محور اين كانونحمايت ويژه دارد؛ زيرا با سست شدن جايگاه زن در خانواده اصل خانواده تضعيفمي‌شود.

2-       اصل امنيت

    حفظ امنیت خانواده، از حقوق اوليه و اصول مهم رشدو پايداري است. اين اصل در خانواده از حساسيت ويژه‌اي برخوردار است. خانواده، نيازمند امنيت دروني و بيروني است. امنيت دروني بيشتر به جنبه‌هاياخلاقي در روابط برمي‌گردد. فرد در خانواده بايد از حيث مالي، جاني،اخلاقي و … امنيت داشته باشد. كمترين احساس ناامني در هر يك از اعضا،آرامش در خانواده را مختل مي‌كند. آن‌چه در اصل طهارت اشاره شد، توجه خالقيكتا به امنيت معنوي خانواده است كه از اهميت ويژه‌اي برخوردار است؛ اماامنيت جاني و اقتصادي اين نهاد نيز حايز اهميت است و در تحكيم خانواده نيزبسيار مؤثر است. كسب اجازه‌ي مؤمنين براي ورود به خانه‌ي يكديگر در اسلام،از جمله سفارشاتي است كه خداوند براي حمايت از حريم خانواده وضع نموده است. در اين حكم صيانت از دو جنبه‌ي مادي و معنوي خانواده مورد نظر است؛ علاوهبر آن‌كه تزكيه جامعه را در پي خواهد داشت (هو ازكي لكم) «‌يا ايهاالذينامنوا لاتدخلوا بيوتاً غير بيوتكم ….»[11].

   خانواده باید از هر لحاظ در امنیت کامل باشد حضور هيچ غيرينبايد اين آرامش را از او بگيرد و مالكيت او را مخدوش كند؛ لذا خداوندمي‌فرمايد: «چنان‌چه فردي در خانه نبود، داخل نشويد يا اجازه بگيريد و اگراجازه ورود ندادند، برگرديد كه به پاكي نزديك‌تر است.» دفاع از حريمخانواده بر اعضاي آن واجب است و اگر كسي در اين راه كشته شود، شهيد محسوبمي‌شود. اين دفاع از وظايف حكومت اسلامي است و بايد در اولويت مصالح جامعهقرار گيرد.

 

3-      اصل حکمیت(داوری)

اصل «حکمیت» یکی دیگر از اصولی است  که قرآن کریم در حوزه خانواده به آن توجه نموده است،. حکمیت یا داوری ویژه مواردی است که در روابط خانوادگی، تفاهم جای خود را به شقاق و اختلاف داده است. توصیه قرآن در این مورد خاص، تشکیل «محکمه صلح خانوادگی» است.

خداوند  در آیه 35 سوره مبارکه نساء می فرمایند: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً خَبيرا»؛ (و اگر از جدايى ميان آن دو ‏[‏ زن و شوهر‏]‏ بيم داريد پس داورى از خانواده آن ‏[‏شوهر‏]‏ و داورى از خانواده آن ‏[‏زن‏]‏ تعيين كنيد. اگر سرِ سازگارى دارند، خدا ميان آن دو سازگارى خواهد داد. آرى! خدا داناى آگاه است.)  بطور معمول، در صورت بروز اختلاف، طرفین راهی دادگاه می­شوند، ولی در این مورد خاص، توصیه قرآن اين است که به جای مراجعه زوجین به دادگاه و حلّ موضوع از طریق رسیدگی­های قضایی، با انتخاب داورانی از میان کسان طرفین، در رفع اختلاف و ایجاد صلح و سازش اقدام کنند. روشن است که در صورت انتخاب داوران واجد شرایط، این روش، بهتر از رسيدگي­هاي قضايي قداست خانواده را حفظ مي­نماید.(ری شهری،1390)

  با توجه به آیات قرآنی از دیگر اصول تحکیم خانواده می توان به این اصول اشاره نمود؛  اصل محبت.. 6، اصل شفقت.. 8، اصل مغفرت.. 9، اصل امانتداری.. 11، اصل وفاداری.. 12، اصل حکمیت.

    عوامل تحکیم خانواده در آیات و روایات

 

   با توجه به آیات و روایات تحکیم اساس خانواده عباراتند از:

    1-ایمان و فضیلت (تقوا)

     در قرآن مکرراً توصیه به تقوا در تشکیل خانواده اشاره شده است، چنان که در این آیه آمده است: «یَاأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍوَاحِدَه وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًاوَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا [12]؛ ای مردم! از مخالفتپروردگارتان بپرهیزید، همان کسی که همه ی شما را از یک انسان آفرید، و همسراو را از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت واز خدایی بپرهیزید که هنگامی که چیزی از یک دیگر می خواهید نام او را میبرید از قطع رابطه با خویشان خود بپرهیزید، زیرا خداوند مراقب شماست

   همچنین خداوند در سوره ی بقره، شرط ازدواج با مشرکان را ایمان آن هادانسته است: «وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ ۚوَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ …؛ وبا زنان مشرک و بت پرست تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید، کنیز باایماناز زن آزاد بت پرست بهتر است، هر چند [مال و زیبایی او] شما را به شگفتیآورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست در نیاورید تا ایمان نیاوردهاند، یک غلام باایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است هر چند [مال وموقعیت و زیبایی او] شما را به شگفتی آورد… .»[13]

  استدلال قرآن در آیه چنین است که گرچه مشرکان به دلیل آزاد و زیبا بودن،برتری ظاهری دارند، اما چون زناشویی با آنان باعث لغزش های اخلاقی و عقیدتیفرد مسلمان می شود، کنیزان و بردگان مسلمان بر آنان ترجیح دارند. این امربرای جوانان که گاه سخت شیفته و شیدای جمال و زیبایی ظاهری یا موقعیت مادی واجتماعی – طرف مقابل - می شوند و ارزش های دینی و معنوی را فدای آن میسازند، هشدار و رهنمون مناسبی است. تحقیقات انجام یافته حاکی از آن است که بسیاری از ازدواج هایی کهبراساس زیبایی های ظاهری شکل گرفته، بعدها از هم فرو پاشیده است[14]. در واقعاین آیه تاکید بر ایمان، عقیده و فرهنگ مشترک است.[15]

  همچنین در مورد ایمان خداوند می فرماید:«ولا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن و لامه مؤمنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم ولاتنکحوا المشرکین حتی یؤمن و لعبد مؤمن خیر من مشرک ولو اعجبکم اولئکیدعون الی النار والله یدعوا الی الجنه[16]؛(با زنان مشرک تا زمانی کهایمان نیاورده ­اند ازدواج نکنید، اگر چه به دلیل مال یا جمال و مقام) موقعیت) شما را به شگفتی آورند و زنان خود را به ازدواج مردان مشرک و بت ­پرست تا ایمان نیاورده ­اند در نیاورید اگر چه (مال و زیبایی و موقعیتآنان) شما را به شگفتی آورد، زیرا آن­ها شما را به ­سوی آتش دعوت می ­کنند وخداوند شما را به بهشت و آمرزش دعوت می ­نماید).

شناخت حقیقت و واقعیت ایمان با توجه به فرمایشات معصومان(ع) و ارتباط آن با عمل در مکتب اخلاقی بسیار مهم است، بکر بن صالح رازی ازاباصلت هروی نقل می کند که: «از امام رضا(ع) در مورد ایمان سوال کردم، امامفرمودند: ایماان پیوندی قلبی و کلامی به زبان(اظهار ظاهری) و عمل به اعضای بدن استو ایمان، ایمان نخواهد بود مگر به این صورتی که بیان شد». همین روایت به سند دیگرینیز آمده است، که در آن عبدالاسلام بن صالح از اباصلت به جای بکر بن صالح رازی روایت را از امام نقل می کند: امام(ع) در این روایت فرآیند ایمان را حاصل سه چیز میدانند. اول باور قلبی که این باور قلبی با علم فرق دارد، زیرا علم صرف دانستن است،چه شخص باور داشته باشد یا نداشته باشد.[31]

   در مورد این موضوع روایات زیادی وجود دارد از جمله از امام صادق(ع) در این رابطه آمده است:«اگرمرد با زنی برای مالش یا جمالش ازدواج کند به همین امر واگذار می­شود. ولی اگر برای دین­دار بودن او ازدواج کند خدا مال و جمال را  نیز نصبیش می­گرداند»[17]. هر چند اسلام مخالف زیبایی و ثروت نیست. اگر زنی دارایدین و مال و یا دین و زیبایی باشد چه بهتر، اما اگر امر دایر باشد بیندین­دار و زیبا یا دین­دار و ثروتمند، دین­دار مقدم است، زیرا زن دین­دارمایه­ی سعادت و خوش­بختی انسان است.   ازاین روایات و سیره رضوی چنین استنباط می شود که ایمان و باور قلبی نقش مهمی در خوشبختی و سعادت خانواده  دارد، چون مرد و زن یک عمر می ­خواهند با هم زندگی کنند و تحت تأثیر عقائد وافکار و رفتار و اخلاق یک­دیگر نیز قرار خواهند گرفت.

  
     2- اظهار عشق، مهر و محبت میان زن و شوهر

    از جمله آداب مهم معاشرت در اسلام اظهار  عشق و محبت متقابل اعضای خانواده نسبت به  یکدیگر است که وجود آن پیوند میان زن و شوهر را استحکام داده و از فروپاشی اساس خانواده جلوگیری به عمل می آورد.

  انسانتشنه ی دوستی و محبت است. انگیزه-ی بسیاری از تلاش ها و زحمات طاقت فرسایزندگی، محبت است که وجود آن در خانواده، انسان را به فعالیت و کسب معاش وامی دارد.امام صادق(ع) در این باره می فرمایند: «هر گاه کسی را دوست داشتی او را بدانآگاه ساز، زیرا این کار دوستی را در میان شما استوارتر می سازد.» ( اسماعیلی یزدی، ١٣٨٥، ص٢٥٧(   بر اساس  آموزه هاي قرآني آرامش در محيط خانواده و مناسباتميان زن و شوهر و نيز پايداري آن را در پـرتو مودت و مهرباني ميان زن وشوهر مي داند (سوره روم،  آيه 21) بنابر اين مرد و زن مي بايست نخست به عنصر عاطفيو رواني مودت (نوعي عشق و محبت) و مهرباني (رحمت) دست يابند. در سايه سارمحبت و رحمت است كه خانواده مي تواند پايدار و برقرار بماند و با از ميانرفتن هر يك از اين عناصر خانواده دچار بحران مي شود. عشق و محبت است كهميان زن و شوهر از نظر عاطفي ارتباط برقرار مي سازد و رحمت و مهرباني استكه آن را تحكيم مي بخشد و استوار مي سازد.  
   احسان و نيكوكاري نيز در همين حوزه معنا و مفهوم مي يابد. به اين معنا كهزن و شوهر نسبت به يك ديگر اگر از راه عشق و رحمت و مودت و دوستي و مهرورزيدر آيند نسبت به يك ديگر احسان مي كنند و فراتر از عدالت به مسايل مينگرد. اصولا اگر عدالت امري پـسنديده است و مي تواند خانواده و جامعه راقوام بخشد احسان آن را استحكام دو چندان مي بخشد؛ زيرا عدالت ناظر به عنصرعقلي بشر است و احسان و رحمت و مودت ناظر به عنصر عاطفي و احساس بشر است.
در واقع می توان گفت که بي گمان در روابط خانوادگي و حتي اجتماع مهر و محبت  است كهحرف اول را مي زند (نساء،  آيه 158) زيرا حضور رحمت و محبت و احسان درخانوادهموجب مي شود تا عناصر فرومايگي و بخل و نشوز و عدم تمكين و مانند آن ازمحيط خانواده رخت بربندد..به فرمایش حضرت رضا(ع) دل ها را رغبت و نفرت و نشاط و سستی می باشد. هنگامی كه میل و اقبال می كند، بینش و ادراك دارد و زمانی كه بی میل است، افسرده و ناتوان است. از این روی هنگامی كه درون با نشاط توام باشد، باید دلها را به كار گرفت و زمانی كه حالت سستی و رخوت دارد، باید آن را رها كرد تا توان و آرامش خود را بازیابد.(۱۵)

زن و شوهر در روابط عاطفی با یكدیگر، باید این سخن گهربار امام رضا(ع) را در نظر بگیرند كه می فرماید:"اگر مؤمنی خشمگین شود، عصبانیت وی را از طریق حق بیرون نمی برد و اگر شادمانی یابد، این خرسندی، وی را دچار باطل نمی سازد و چون به اقتداری رسد، بیشتر از آنچه حق دارد، نمی گیرد.(۱۶)”

حضرت امام رضا(ع) در سیره عملی خویش در جهت تقویت عواطف و تكریم شخصیت حاضران چه در خانه و چه در جمع معاشرین، این گونه بودند. ابراهیم بن صابر می گوید: هرگز شخصیتی برتر از امام رضا(ع) ندیدم. هرگز پای خویش را در مقابل همنشین خویش دراز نمی نمود و پیش او تكیه نمی داد. به خدمتگزاران دشنام نمی گفت. صدایش به خنده بلند نمی شد و همواره با غلامان و زیردستان خود كنار سفره غذا می نشست.(۱۷)

حضرت امام رضا(ع) اعتقاد داشتند: اگر نسبت به كسی محبتی دارید، آن را آشكار كنید، زیرا اظهار دوستی نیمی از خردمندی به شمار می آید. بنابراین زن و شوهر باید عواطف خود را در خصوص یكدیگر علنی سازند و در این مورد از خجالت و شرمساری پرهیز كنند.(۱۸) یكی از اموری كه بر رونق و صفای خانه می افزاید. تلاوت قرآن است. حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) فرموده اند: در خانه هایتان برنامه ای برای تلاوت قرآن كریم ترتیب دهید، به درستی هرگاه در منزلی قرآن خوانده شود، كارها سهل و آسان می گردد و خیر و بركتش بسیار شده و در غیر این صورت، اهل خانه در تنگنای فكری و روانی و اقتصادی قرار می گیرند.(۱۹)۱۵

) تحلیلی اززندگی امام رضا(ع)، محمدجواد فضل ا… ، ص ۲۳۰

۱۶) همان ص ۲۳۶

۱۷) كشف الغمه، ج ۲، ص۲۷۴

0)  اعیان الشیعه، بخش دوم، ص ۱۹

1)  ۱۹) دره البیضاء، ص ۲۲-۲۱

 

بر این اساس عوامل معنوی و روی آوردن به سنت های مذهبی می تواند روابط عاطفی و فضای روان شناختی خانواده را تحت تأثیر قرار دهد. در مواقعی حتی ابراز عواطف هم برقرار است، ولی گویا احساس آرامش از خانه رخت بربسته است و این بدان دلیل می باشد كه اهل خانه از ذكر خداوند اعراض نموده اند.

از تأكید اسلام بر آرامش و مودت و رحمت، به عنوان خصلت و خویی كه در زندگی خانوادگی جاری است، چنین برمی آید كه در مفهوم ارزشی این آیین، نوع و شكل فضایی كه زوجین می خواهند در پرتو آن زندگی جدید خود را آغاز كنند، نمایان می گردد و چنین نیست كه شخص بخواهد از طریق آن، صرفاً منفعت طلبی شخصی و طمع ورزی نسبت به دیگران را پی بگیرد و نیز این گونه نمی باشد كه هوی و هوس و امیال نفسانی در آن برانگیخته شود تا بتوان از آنها به عنوان شالوده ساختمان این زندگی استفاده نمود، بلكه فضایی است كه در آن بر انسانیت و فضیلت تأكید می گردد.

      3-خوش خويى و خوش رفتارى تفاهم اخلاقی

    يكىديگر از عوامل تحكيم بنیان خانواده خوش خویی و خوش اخلاقى است که روابط و دوستی میان اعضای خانواده را مستحکم و استوار می سازد . از پيامبر خدا صلى اللهعليه و آله روايت شده كه مى فرمايد : «حُسنُ الخُلقِ يُثبِتُ المَوَدَّةَ»[18] ) خوش خويى ، دوستى را استوار مى كند). اين وظيفه نيز ميان مرد و زن،مشترك است؛ امّا از آن جا كه مرد ، رياست خانواده را به عهده دارد ،درباره داشتن خوىِ نيكو ، به او بيشتر توصيه شده است.  همچنین در حديثى ديگر ازپیامبر(ص) آمده است : «أحسَنُ النّاسِ ايمانا أحسَنُهُم خُلُقا وألطَفُهُمبِأهلِهِ ، وأنا ألطَفُكُم بِأهلي»[19] ( شايسته ترينِ مردمان ، از جهت ايمان، كسى است كه خوش اخلاق ترينِ آنها باشد و با خانواده اش مهربان تر باشد ،و من ، مهربان ترين شما با خانواده ام هستم) . همچنين با اين كه خوش رفتارىمتقابل مرد و زن براى تحكيم پيوند خانوادگى ضرورى به نظر می رسد ، امّا قرآن كريم بهمردها اين گونه توصيه و سفارش مى فرمايد: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنكَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْـئا وَيَجْعَلَ اللَّهُفِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا »[20](نساء، آیه 19). از امام صادق عليه السلام روايت شده كه مى فرمايند: «إنَّالمَرءَ يَحتاجُ في مَنزِلِهِ وعِيالِهِ إلى ثَلاثِ خِصالٍ يَتَكَلَّفُهاوإن لَم يَكُن في طَبعِهِ ذلِكَ : مُعاشَرَةٍ جَميلَةٍ ، وسَعَةٍ بِتَقديرٍ، وغَيرَةٍ بِتَحَصُّنٍ». (مرد ، در [ اداره ] خانه و خانواده اش، بهسه خصلت نياز دارد كه بايد آنها را به كار بَرَد ، اگر چه اين ويژگى ها دردرون او نباشد: خوش خويى، گشاده دستىِ سنجيده ، و غيرت براى ناموسدارى(تحفه العقول، ص 270)

   زن و شوهری که می خواهند با یکدیگر یک عمر با هم به سر برند، لضروریست که با یکدیگرخوش اخلاق باشند که این امر موجب می شود زندگی آن ها شیرین و دلپذیر و گرم و باصفا باشد  و با تفاهم اخلاقی مشکلات زندگی را حل و فصلخواهند کرد.و برعکس اگر هر دو یا یکی از آن ها بداخلاق باشد زندگی بر هر دونفر و اهل خانه سخت خواهد بود و چیزی نمی تواند تلخی آن را شیرین سازد.(آملی، ص52)

   اخلاق نیک یکی از بهترین عوامل تحکیم خانواده محسوب می شود مانند: تقوا،راست-گویی، امانت داری، خوش اخلاقی، خوش زبانی، خیرخواهی، پاکیزگی، باادبی، گذشت، بردباری، وظیفه شناسی، نجابت، عفت، کم توقعی، نرم خویی، رعایتاقتصاد در زندگی، شجاعت و ایثار و … این قبیل صفات از مکارم اخلاق ومزایای واقعی هر انسان محسوب می شود(امینی، ص102، 1378)

   برعکس، صفات زشت از نقاط و ضعف انسان محسوب می شود، مانند بی تقوایی،تندخویی، پرروئی، بدزبانی، ترسویی، نفاق، پرتوقعی، بخل، کثیف بودن، ولخرجی واین ها از نقاط منفی انسان محسوب می شوند و در همین زمینه روایاتفراوانی آمده است. رسول خدا(ص) می فرماید: «اذا جائکم من ترضون خلقه و دینهفزوجوه الا تفعلوه تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر»[21]؛( حر عاملی، ج14، ص51)

   و نیز در روایت دیگر می فرماید: «زوجها من رجل تقی فانه ان احبها اکرمها وان ابغضها لم یضلمها؛ دخترت را به ازداوج انسان مقتی و پرهیزگار درآور؛زیرا اگر دخترت را دوست داشته باشد او را اکرام و احترام می کند و اگر نسبتبه او بغض داشته باشد به او ظلم نمی کند.»(طبرسی، ص33، 1376)

   خداوند در آیات زیادی از جمله آیه 19،  سوره نساء، حسن معاشرت مردان را با زنان سفارش کرده است. «يا ايهاالذين امنوا لايحللكم ان ترثوا النساء كرها و لاتعضلوهن لتذهبوا ببعض ما اتيتموهن الا انيأتين بفاحشة مبينة و عاشروهن بالمعروف فان كرهتموهن فعسي ان تكرهوا شيئاً ويجعل الله فيه خيراً كثيراً.» (نساء، 19(

   در اين آيه نيز معاشرتبه معروف، محور بحث و توصيه به مردان در برخورد با زنان است. آيه بيانگردو نهي و يك امر به مردان است. نهي از به ارث بردن زنان و گرفتن تمام يابخشي از مهريه‌ي آنان به زور و امر به معاشرت به معروف با زنان است. «آيههم ندا است و هم تنبيه، هم اشارت است و هم شهادت و هم حكم يا نداست. «أيها» تنبيه است؛ «الذين» اشارت است؛ «آمنوا» شهادت است؛ «لا يحل لكم … كرها» حكم است و بيان حكم آن است كه ]زنان را[ از راه تلبيس و تدليس برايشان حكمنكنيد و قهر نرانيد و آن‌چه شرع نپسندد، از ايشان نخواهيد؛ بلكه با ايشانبه معروف زندگي كنيد. (و عاشروهن بالمعروف، اي بتعليم الدين و التأدبالاخلاق المسلمين).» (ميبدي، 1357: ج2، ص47(.

    توصيه‌ي خداوند بهرعايت معاشرت به معروف در مراحل خاص مثل طلاق، حاكي از آن است كه در مواقععادي به طريق اولي مرد بايد مراعات معروف را بنمايد. معاشرت به معروف، خاصمواضع ذكر شده در آيات نيست؛ بلكه همه رفتارها و برخوردهاي مرد نسبت بههمسر را شامل مي‌شود. يعني مردان بايد در هر معاشرتي كه با زنان دارند،مراعات معروف و نياز روحي آنان را بكنند. با توجه به جامع‌نگري و دقت اسلامدر روابط زن و مرد در محدوده‌ي خانواده، اين حكم الهي(حسن معاشرت) بهترينضامن اصلاح روابط در خانواده‌ها مي‌باشد؛ به شرط آن‌كه آگاهي و عمل آنان رابه همراه داشته باشد.

  این امر نشان دهنده این است که وجود اخلاق خوب و حسن معاشرت، استحکام و پایداری میان اعضای خانواده را استوار می سازد و مانع گسیختگی و فروپاشی اساس خانواده می شود. که تحقیقات انجام یافته (ساروخانی، 1387) حاکی از ان است که این عوامل موجب فروپاشی اساس خانواده شده است. 

   4-تأمين نيازهاى جنسى

   يكى از مهم ترينعوامل تحكيم خانواده ، پاسخگويى مثبت و متقابلِ زوجين به نيازهاى جنسىيكديگر است. بر اساس تحقیقات انجام یافته ، در ايران، دست كم پنجاه درصد طلاقهايى كه در دادگاه خانواده به بهانه هاى گوناگون صورت مى گيرد، ريشه درمسائل جنسى دارد و به تجربه ثابت شده است كه در خانواده هايى كه مشكلاتجنسى زوج ها برطرف شده ، احتمال فروكش كردن مشكلات خانواده ، افزايش يافتهاست[22].

   بر این اساس اسلام رهنمودهاى ارزنده ای براى تأمين نيازهاى جنسى زوجين ارائه نموده است که در صورت توجه از سوی خانواده و جامعه، اساس و بنیان خانواده از فروپاشی و سستی نجات می یابد که در این بحث به چند مورد آن اشاره می کنیم:

   4-1- تأكيد بر پاداش معنوىِ تأمين نيازهاى جنسى

    نكته قابل تأمّل و حایز اهميت  در روايات اسلامى، به منظور تشويق زوجين برتأمين نيازهاى جنسى يكديگر، تأكيد دارند كه لذّت جنسى حلال ـ كه يك امر صددر صد مادى است، پاداش معنوى نيز دارد . محدّث بزرگ ، شيخ كلينى در اينباره روايت نموده كه پيامبر(ص) به ابوذر فرمود : «إيتَأهلَكَ تُؤجَرْ» [23]. ابوذر با شگفتى ازآن حضرت پرسيد : «آتيهِم واُؤجَرُ؟!»[24]. پيامبر(ص) پاسخ داد : «كَما أنَّكَ إذا أتَيتَ الحَرامَاُزِرتَ ، فَكَذلِكَ إذا أتَيتَ الحَلالَ اُوجِرتَ »[25]  همان گونه كه اگرمرتكب حرام شوى ، گناهكار هستى ، هر گاه با حلال درآميزى ، پاداش مى يابى . در روايتى ديگر از ايشان آمده است : «فَإذا هُوَ جامَعَ تَحاتُّ عَنهُالذُّنوبُ كَما يَتَحاتُّ وَرَقُ الشَّجَرِ ، فَإذا هُوَ اغتَسَلَ انسَلَخَمِنَ الذُّنوبِ».[26]و چون مجامعت كند ، گناهان او همچون برگ درخت ، فرومى ريزند ، و هر گاه غسل كند ، از گناهانْ شسته مى شود .

   4-2- توصيه به آراستگى زن براى شوهر

   اولینرهنمودى كه زمينه را براى تأمين نيازهاى جنسى زوجين آماده مى كند.  آرايشكردن زن براى شوهرش است . در روايات اسلامى ، از يك سو آرايش زن براى غيرشوهر، به شدّت مذموم و ممنوع شناخته شده و از سوى ديگر ، آرايش زن براىشوهرش ، مورد تأكيد قرار گرفته است. اين، بدان معناست كه آرايش زن مىتواند مقدمه فروپاشى خانواده و يا تحكيم اين نهاد مقدّس باشد. به اينروايات ، توجّه كنيد : «َولا أنَّ المَرأةَ تَصَنَّعُ لِزَوجِها لَصَلَفَتعِندَهُ» .[27] اگر زن ، خود را براى شوهرش نمى آراست ، بى گمان در دل او جانمى گرفت . لِتَطَيَّبِ المَرأةُ المُسلِمَةُ لِزَوجِها». زن مسلمانبايد خود را براى شوهرش خوش بو سازد . برپايه گزارش مقاتل بن حيّان ،هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله دختران خود را شوهر مى داد، هم بهآنها توصيه مى كرد كه قبل از آميزش ، خود را شستشو كنند و هم به شوهرانآنها .(جوادی آملی، 1369)

  4-3- نكوهش عدم تأمين نيازهاى جنسى

   در بسیاری  از روايات ، هم مرد بر عدم تأمين نيازهاى جنسى همسر و هم زن ، برعدم تأمين نيازهاى جنسى شوهر ، به شدّت نكوهش شده اند. جالب توجّه اينكه طبق نقل مرحوم كلينى ، پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به زنان مىفرمايد : «لا تُطَوِّلَنَّ صَلاتَكُنَّ لِتَمنَعنَ أزواجَكُنَّ».   نمازهاىخود را طول ندهيد ؛ تا اينكه شوهرانتان را [ از خود ] باز داريد . درروايت ديگرى نيز آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به يكى از يارانخود به نام عثمان بن مظعون ـ كه به دليل پرداختن بيش از حد به عبادت ، ازاداى حقوق جنسى همسر خود امتناع مى ورزيد ـ مى فرمايد : «إنَّ لِأهلِكَعَلَيكَ حَقّا»(غرر الحکم، به نقل از ری شهری)  همسرت نيز بر تو حقّى دارد . و در روايتى ديگر خطاب بهاو مى فرمايد : «يا عُثمانُ ، لَم يُرسِلنِي اللّه ُ تَعالىبِالرَّهبانِيَّةِ ، ولكِن بَعَثَني بِالحَنيفِيَّةِ السَّهلَةِ السَّمحَةِ، أصومُ واُصَلّي،  وألمِسُ فَمَن أحَبَّ فِطرَتي فَليَستَنَّ بِسُنَّتي ،ومِن سُنَّتِي النِّكاحُ»(غرر الحکم)  .  اى عثمان ! خداوند متعال، مرا به رهبانيتنفرستاده ؛ بلكه مرا با آيين يكتاپرستىِ سهل و ساده گير ، فرستاده است . من، هم روزه مى گيرم و هم نماز مى خوانم و هم با همسرم آميزش مى كنم . پس ،هر كه آيين مرا دوست دارد ، بايد از سنّت من پيروى كند و از جمله سنّت من ،ازدواج كردن است .   

   4-4- توصيه به آراستگى مرد براى همسر

    بههمان ميزان كه آرايش زن براى شوهر توصيه شده ، آراستگى مرد براى همسر نيزدر روايات اسلامى ، مورد تأكيد است . به اين روايت توجّه فرماييد : «يَجِبُعَلَى الرَّجُلِ لِامرَأتِهِ ما يَجِبُ لَهُ عَلَيها ؛ أن يَتَزَيَّنَ لَهاكَما تَتَزَيَّنُ لَهُ في غَيرِ مَأثَمٍ».(جوادی آملی، ص66، 1369)  مرد در برابر زنش، همانوظيفه اى را دارد كه زنش در برابر او دارد ؛ يعنى خود را براى او بيارايد ،همچنان كه زنش، خود را براى او مى آرايد ؛ ولى نبايد به گناه بيفتد . درجاى ديگرى آمده است : «تَهِيئَةُ الرَّجُلِ لِلمَرأةِ مِمّا يَزيدُ فيعِفَّتِها»(همان) آراسته بودن مرد براى زن ، از عواملى است كه بر پاك دامنىِزن مى افزايد . نكته قابل تأمّل اين كه بر پايه روايتى از امام كاظم عليهالسلام يكى از عوامل آلودگىِ زنان شوهردار ، بى توجّهى شوهران آنان بهآراستگى خود براى همسران است . متن روايت، اين است : إنَّ التَهيِئَةَمِمّا يَزيدُ في عِفَّةِ النِّساءِ ، ولَقَد تَرَكَ النِّساءُ العِفَّةَبِتَركِ أزواجِهِنَّ التَّهيِئَةَ ».(غررالحکم، به نقل از ری شهری، ص314) آرى . آراسته بودن ، از عواملى استكه بر پاك دامنىِ زن مى افزايد. زنان، از آن رو تركِ پاك دامنى مى كنندكه شوهرانشان آراسته بودن را ترك مى نمايند .

شش . رعايت آداب آميزش

  رعايترهنمودهايى كه درباره آداب آميزش جنسى در روايات اسلامى آمده ، مانند :احساس نياز جنسى، شوخى و بازى، و درنگ، نيز در تأمين نيازهاى جنسى،بسيار مؤثّر است. تصريح پيشوايان اسلام به اين آداب ، بدين معناست كهآموزش جنسى در حدّ مشروع، نه تنها ضدّ ارزش نيست، بلكه اقدامى لازم وضرورى و در جهت تأمين كامل اين نياز غريزى، و تحكيم نهاد مقدّس خانوادهاست (حسینی، 1388)

 رعايت شمارديگرى از آداب آميزش جنسى ، مانند: ذكر و دعا،  قداستمعنوى اين اقدام را تقويت مى كند و بدين سان ، وسيله ديگرى براى تحكيمنهاد خانواده فراهم مى گردد . (همان منبع، ص339).

   5- دعای اعضای خانواده در حق همدیگر

  از منظر اسلام دارای اهمیت و جایگاه ارزنده دارد و به همین خاطر  ‌براي تحكيم بنيان خانواده وجلوگيري از پاشيدگي آن  دستورالعمل  و راهکارهاي فراوانی ارائه نموده است، از جمله راهكارهاي تحكيم روابط خانواده دعاي خوب اعضاي خانواده در حقيكديگر است، ‌اين دعاها به نوعي در ايجاد محبت و مهرباني بين افرادخانواده و تقويت ارزشهاي انساني و ايمني در بين آنها نقش بسزا دارد، ‌چه آنكه دعا كننده به نوعي نسبت به كساني كه ايشان را دعا مي كند ابراز علاقه ومحبت مي كند، ‌از همين روي به گسترش مهرباني و محبت تاكيد شده، ‌چنانچه درحديث قدسي آمده كه: «ان الله انا الرحمن خلقت الرحم و شفقت لها اسماً‌ مناسمائي فمن وصلها وصلته و من قطعها قطع»[28] (نيشابوري، 1406 ق: 158/4 و نوري، ‌1408ق: 243/15)

   از جمله آثار مثبت و خوبدعا در حق افراد از جمله اعضاي خانواده آن است كهدعا باعث مسرت و خوشحالي افرادي كه در حق ايشان دعا مي كنيم،  مي شود . ( ‌اصفهاني احمد آبادي،1383: 386/1(

   دعاء در لغت عبارت است از ميل انسان به چيزي با صدا و كلام، و در اصطلاحعبارت است از طلب پايين دست از بالا دست از روي خضوع و استكانت، دعاء درمعناي همچون استغاثه و عبادت و… به كار رفته است، ‌استغاثه، ‌مانند«اذالقيت العدو خاليا فادع المسلمين» هر گاه با دست خالي (بدون سلاح) با دشمنروبرو شدي، مسلمنان را به فرياد رسي بخوان. كاربرد دعاء در معناي عبادت،‌مثل آيه« ان الذين تدعون من دون الله عباد امثالكم فادعوهم فليستجيبوالكم»(اعراف /194) در آيه «اجيب دعوه الداع اذا دعان»( البقره /186) ابنمنظور از قول ابواسحاق نقل كرده كه دعاي براي خداوند به يكي از وجوه سهگانه است كه عبارتند از (ابن منظور المصري، 1405ق: 257/14)
1- توحيد و ثناي خداوند به وسيله عباراتي همچون «يا لا اله الا انت»، «ربناو لك الحمد» و مشابه آنها. آيه «ادعوني استجب لكم» (غافر/60) به همين معنيمي باشد

2-طلب عفو و رحمت و مشابه آن ها از خداوند، مثل «اللهم اغفرلنا»

3-طلب نصيب و بهره از دنيا، مثل «اللهم ارزقني مالاً‌ و ولداً»

  موارد سه گانه فوق، دعاء ناميده مي شوند، چه آن كه با عباراتي، ‌همچون«يا الله»، «يا رب»، ‌«يا رحمن» و مشابه آنها شروع مي شوند. در حديث عرفهآمد كه «اكثر دعائي و دعا الانبياء قبلي بعرفات لا اله الا الله وحده لاشريك له له الملك وله الحمد و هو علي كل شيء قدير» (مجلسي، محمد باقر 1404ق: 1/)13

 در قرآن، علاوه بر عبادت و استغاثه، دعاء در معاني ديگري به كار رفته است كه عبارتند از:

1-نداء: «دعوت فلاناً»، ‌يعني فلاني را نداء نمودم و صدا زدم، آيه «قلتعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم»(آلعمران/61)، گاهي كلمات نداء و دعاء با هم به كار مي روند، ‌مثل «مثل الذينكفروا كمثل الذي ينعق بما لا يسمع الا دعاء و نداء» (البقره /171) مثل آنهاكه كافر شدند مانند كسي است كه بانك زند بر حيواني كه چيزي نمي شنود جزبانك زدن بر او.

2-طلب: دعاه، يعني طلبه، ‌مثل « و ان تدع مثقله الي حملها لا يحمل منه شيء و لو كان ذا قربي»واگر شخص سنگين باري، ديگري را براي حمل گناهان خود بخواند، ‌چيزي از آن را بر دوش نخواهد گرفت هر چند از نزديكان او باشد»

3- تشويق و ترغيب به چيزي، مثل «قال رب اني دعوت قويم ليلا و نهارا» (نوح، آیه5)، نوح گفت: «پروردگارا من قوم خود را شب و روز به عبادت تو تشويق و ترغيبكردم»

4-نسبت دادن، مثل «ادعوهم لابائهم هو اقسط» (احزاب/5) فرزندان را به نامپدرانشان بخوانيد (به آنها نسبت دهيد) كه اين كار نزد خدا عادلانه تر است.

5-سوال و درخواست، مثل «ادع لنا ربك» (البقره/69) براي ما از پروردگارت بخواه

   با توجه به معاني ياد شده، ‌دعاي افراد در حق يكديگر به خصوص دعاي اعضايخانواده در حق يكديگر گذشته از آثار معنوي موجب ايجاد محبت و تحكيم روابطخانوادگي و تقويت عواطف انساني می شود. 

 همچنین حضرتامام سجاد (ع) در دعايي كه به يكي از دوستان خود تعليم داد، فرمود: «ربّلاتذرني فرداً و انت خيرالوارثين، و اجعل لي من لدنك ولياً يرثني في حياتي ويستغفرلي بعد موتي واجعله لي خلقاً سوياً و لاتجعل للشيطان فيه نصيباً،اللهم اني استغفرك و اتوب اليك، انك انت الغفور الرحيم» (مجلسي، 1364: ج 8 ،ص544)[29].

در اين دعا نيز، مؤمن براي خودو وارثانش از خداوند مغفرت، خلقت نيكو، دوري از شيطان و زيبايي ظاهر وباطن طلب مي‌كند. ضروري است كه اهل خانه به اين پيوستگي عاطفي و الهي توجهداشته باشند و خود را در خدمت اعضا بدانند، نه طلبكار از آنان و چنان‌كهاشاره شد، خدمت به ديگران، دعا در حق آنان و رعايت اخلاقيات را وظيفه‌ي خودو حق آنان دانسته، نه لطف و مرحمت نسبت به آن‌ها. حاكميت اين فرهنگ قرآني،به‌طور مسلّم در تحكيم و تحسين روابط خانواده مؤثر خواهد بود

    6-تأمين نيازهاى دينى

  اساسى ترين و مهمترین عامل امنيت و آرامش درونى خانواده، دین است . به همین خاطر، رعايتارزش هاى دينى، مهم ترين عامل تحكيم خانواده محسوب مى شود . امام على عليهالسلام طبق نقلى، درباره نقش دين در آرامش زندگى چنين مى فرمايد :« إنّيإذَا استَحكَمتُ فِي الرَّجُلِ خَصلَةً مِن خِصالِ الخَير احتَمَلتُهُ لَهاوَاغتَفَرتُ لَهُ فَقَد ما سِواها ، ولا أغتَفِرُ لَهُ فَقدَ عَقلٍ ولاعَدَمَ دينٍ ، لِأنَّ مُفارَقَةَ الدّينِ مُفارَقَةُ الأمنِ ، ولا تَهنَأحَياةٌ مَعَ مَخافَةٍ ، وعَدَمُ العَقلِ عَدَمُ الحَياةِ ، ولا تُعاشَرُالأمواتُ »[30].(تحفه القعول)همچنین قرآن كريم ، مردان باايمان را موظّف كرده كه از طريقتأمين نيازهاى دينى خانواده خود ، آنان را از گرفتارى آتش دوزخ محافظت كنند: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، خودتان و خانواده تان رااز آتشى كه سوخت آن ، مردم و سنگ ها هستند ، حفظ كنيد . بر آن آتش ،فرشتگانى خشن و سختگير [ گمارده شده ]اند . از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مأمورند ، انجام مى دهند »[31](تحريم : آيه 6).  از امام على(ع) در تبيين اين آيه روايت شده كه مى فرمايند : «عَلِّمُوهُموأدِّبُوهُم»[32] .(ری شهری، 1390). به آنان علم و أدب بياموزيد . بى توجّهى به ارزش هاى دينى، پيش از آن كه اعضاى خانواده را در آخرت ، گرفتار آتش دوزخ كند ، در هميندنيا آنها را در آتش احساس ناامنى خانوادگى و انواع مشكلات ناشى از آن مىسوزاند . نخستين وظيفه مرد براى احياى ارزش هاى دينى در خانواده خود،وادار ساختن آنها به نماز است؛ زيرا نماز، از انواع ناهنجارى هاى اخلاقى ورفتارى پيشگيرى مى نمايد.[33] خداوند متعال خطاب به پيامبر خود مى فرمايد: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهَا».[34]  و كسان خودرا به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش» . توجه به خدا ، نه تنها درتأمين نيازهاى معنوى و آرامش روانى خانواده مؤثّر است ، بلكه در رهايى ازتنگناهاى مادى زندگى نيز نقش دارد . از اين رو ، اهل بيت عليهم السلام درگرفتارى ها ، از خانواده خود مى خواستند كه از نماز و دعا يارى جويند.  بديهى است كه تأكيد بر نماز در تربيت دينى ، به معناى بى توجّهى به ديگرارزش ها نيست ؛ بلكه برنامه ريزى جهت پرورش همه ارزش هاى اسلامى و انسانىدر خانواده ضرورى است ، چنان كه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شدهاست كه مى فرمايد : «أدِّبوا أولادَكُم عَلى ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّنَبِيِّكُم ، وحُبِّ أهلِ بَيتِهِ ، وعَلى قِراءَةِ القُرآنِ»( ری شهری، ص260). فرزندانخود را بر سه خصلتْ تربيت كنيد : دوست داشتن پيامبرتان ، دوست داشتن اهلبيت او، و خواندن قرآن . نيز روايت شده كه امام على عليه السلام خطاب بهكميل بن زياد فرمود : «يا كُمَيلُ ، مُر أهلَكَ أن يَروحوا في كَسبِالمَكارِمِ، ويُدلِجوا في حاجَةِ مَن هُوَ نائِمٌ» .(اى كميل ! بهخانواده ات فرمان بده كه روزها در پى كسب خصلت هاى والاى انسانى بروند ، وشبانگاهان ، در پى رفع نيازهاى خُفتگان) .

    7- پرهیزاز آفت حسد

    یکی دیگر از عوامل اساس خانواده پرهیز از حسادت می باشد. حسد آفت زندگی است و زندگی را برای اعضای خانواده تنگ و غیرقابل تحمل می سازد در همین زمینه از امام علی (ع) نقل شده است: «الحسد ینکه العیش؛ حسد زندگیرا تنگ سازد.[35]» همه ی اعضابایستی یار هم در مسیر پیش رفت باشند چرا که سعادت خانواده در گرو سعادتفرد فرد آن است و حسد آفتی در روابط خانوادگی محسوب می گردد. چنان که درخانواده ی یعقوب(ع)، حسادت برادران یوسف(ع) بر او، موجب جدایی اعضایخانواده از همدیگر - هم به لحاظ بعد مکانی و هم بعد روحی و روانی - گردید؛یوسف(ع) از کانون خانواده جدا شد و یعقوب(ع) سال ها از پسرانش دل رنجیدهبود.

  8- وفاداری اعضای خانواده نسبت به یکدیگر

  رازدارییکی از مهم ترین شروط وفاداری همسر است که در صورت نبود آن میان اعضای خانواده،  آتش خیانت تمام اعضای خانواده را تهدید خواهد کرد. در رابطه با این مطلب در این آیه آمده است: «وَإِذْ أَسَرَّالنَّبِیُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِوَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ ۖفَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا ۖ قَالَ نَبَّأَنِیَالْعَلِیمُ الْخَبِیرُ[36]» [37]این نکته نیز بسیار اهمیتدارد که آتش خیانت، تمام خانواده ها را تهدید می کند چرا که انبیایی چوننوح(ع) و لوط(ع) از سوی همسران خود به آن مبتلا گردیدند:

  «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِفَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ.»[38] در واقع می توان گفت که  وفاداری اعضایخانواده سبب ایجاد صمیمیت و محبت میان زوجین می گردد و نیز سپری محکم در برابرمشکلات و سختی ها و پشتیبانی پایدار جهت استحکام بنیان خانواده   می شود.

   از جمله عوامل دیگری که اساس و بنیان خانواده را مستحکم و استوار می سازد و در آیات و روایات زیادی به آن اشاره شده است عواملی نظیر؛ وجود روحیه ی صبر و پایداری و متانت در فراز و فرودهای زندگی،  برخورداری از روحیه ی گذشت و بزرگواری و تقویت آن، حاکمیت راستگویی و  صداقت در فضای خانواده، تدبیر منزل و مدیریت و برنامه ریزی صحیح در خانواده،دينداري و تعهدات الهي،رعایت  ادب و احترام متقابل در خانواده، وجود اعتماد در خانواده و پرهیز از سوء ظن می باشد که وجود هر کدام یک از آنها در میان اعضای خانواده، مانع فروپاشی خانواده و استحکام و پایداری میان اعضای خانواده می گردد. که لازم است از سوی تمای زوجین رعایت و مراعات شود.

   بحث و نتجه گیری

   اساسی ترین و اصلى ترين ركن جامعه و بستر فرهنگ هاى گوناگون و زمينه سازخوشبختى و يا بدبختى انسان ها و امت ها،   نهاد خانواده است. به همین خاطر در اسلام برنامه های مفصل و کاملی برای سالم سازی و تآمین نیازهای روحی و روانی این نهاد به عمل آمده است.

   خانواده از منظر قرآن، از جايگاه محوري و كليدي برخوردار است و هسته‌ي مركزي شكل‌گيري جامعه را تشكيل مي‌دهد(بقره، آیه 223)، خانواده از منظر قرآن، خشت بناي اجتماع است. جايگاه خانواده، درساختمان جامعه، هم چون «اتم» در ساختان اجسام طبيعي است. اگر خانواده سالم وصالح و استوار باشند. مي‌توان به داشتن جامعه‌اي سالم، صالح و متعالي واستوار اميدوار بود. تحقیقات انجام یافته( ساروخانی، 1382، حسینی 1387، و ….) حاکی از آن است که علت فروپاشی روابط بین زوجین در کشورهای اروپایی از جمله آمریکا و انگلیس، سست بودن روابط فی مابین اعضای خانواده است. در این کشورها سست بودن اعتقادات معنوی، ارزشمند نبودن جایگاه خانواده در بین آنان، عشق و محبت ظاهری و عوامل دیگر، نهاد خانواده به سمت فروپاشی گرایش پیدا کرده است.

   بنابراین، اگر در این اندشیه هستیم که یک جامعه سالم و استوار داشته باشیم در مرحله اول باید به عوامل تحکیم اساس خانواده اهمیت و ارزش بدهیم.  سعادت و شقاوت یک جامعه و به تبع آن یک کشور، به رشادت و سعادت خانواده بستگی دارد که اگر نهاد خانوداده سست و استوار نباشد به ضلالت و بدبختی آن جامعه خواهد انجامید.

  دین اسلام جهت مستحکم نمودن اساس خانواده،برنامه و آموزهای متعددی را ارائه نموده است. از جمله؛ پرهیزگار ی و فضیلت، تأمین نیازهای دینی و جنسی، صداقت  و راستگویی و…، در دین اسلام، به عنوان عوامل استحکام و استواری بنیاد خانواده تأکید شده است. که زوجین با به کار بستن این آموزه های دینی، می توانند روابط میان اعضای خانواده خود را مستحکم و پایدار سازند.

  نتایج حاصله از این نوشتار، حالی از آن است که با توجه به مستندات آیات و روایات، اصل حاکمیت،اصل امنیت، طهارت، حکمیت و …، به عنوان اصول تحکیم خانواده، شناخته شده و عواملی نظیر؛  ایمان و فضیلت، اظهار عشق و محبت زوجین بسبت به همدیگر، خوشخویی و حسن معاشرت، دعا اعضای خانواده در حق همدیگر، پرهیز از سوء ظن و حسادت، تامین نیازهای جنسی و دینی و ….،  از عوامل تحکیم و استوار نهاد خانواده، به شمار می رود که زوجین با به  کار گیری و اهتمام به این آموزه ها، می توانند نهاد خانواده و به تبع آن جامعه را از فروپاشی و ضلالت نجات داده و سعادت و خوشبختی خانواده و جامعه را تضمین نماید.  

 

 

 

 

        منابع

 

  • قرآن کریم

1-احمد بن محمد بن عیسی بن عبدالله اشعری قمی،ابو جعفر"النوادر"، انتشارات مدرسه امام مهدی(ع)، قم، 1408ق

  2- امینی، ابراهیم، “انتخاب همسر"، تهران: مؤسسه­ی انتشارات امیرکبیر، سال 1378

3- آمدی، عبد الواحد ، “غرر الحکم و درر الکلم"، ترجمه: محمدعلی انصاری، قم: امام عصر، ١٣٨٥

4-بهجت پور و دیگران، عبد الکریم ، “تفسیر موضوعی قرآن کریم"، قم، معارف، ١٣٨٥

5-بهشتی، احمد، “خانواده در قرآن"، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1377

6-جوادی آملی، عبدالله، “زن در آیینه جمال و جلال"، قم،نشر اسرء،1376

7-حسینی، مجتبی ، “احکام روابط زن و شوهر (پرسش ها و پاسخ های دانش جویی)،قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، ١٣٨٨

8-حر عاملی، محمد بن حسن ، “آداب معاشرت از دیدگاه معصومین(ع)” [برگزیده یوسائل الشیعه]، ترجمه: محمدعلی فارابی و یعسوب عباسی علی کمر، مشهد: بنیادپژوهش های اسلامی، ١٣٨٦

9-حر عاملی، محمد بن حسن، “وسائل الشیعه"، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1414ق

10- حرانی،ابو محمد ، “تحف العقول"، ترجمه: صادق حسن زاده، قم، آل علی، ١٣٨٧

11- ساروخاني، باقر، “جامعه‌شناسي خانواده"، تهران، سروش، 1379

12- ساروخانى، باقر، “مکارم الاخلاق"، تهران، منشورات شریف رضی، 1376

14- قنادان، منصور، “جامعه‌شناسي مفاهيم كليدي"، تهران، آواي نور، 1375

15- کلینی،  محمد بن یعقوب بن اسحاق ، “اصول کافی"، ج٢،تهران، دارالکتب الاسلامی،1363

کرمی فریدنی، علی،  “نهج الفصاحه"، قم، حلم، ١٣٨٥

16-معادی خواه، عبدالمجید،  “فروغ بی پایان قرآن کریم"، قم،1382

17-مکارم شیرازی،  ناصر، “تفسیر نمونه"، ج٢، قم، دار الکتب الاسلامیه، ١٣٦٢

18- مجلسی، محمدباقر ، “توحید مفضل"، قم، 1389

19- مرتضى مطهرى، “مجموعه آثار"، ج 19،تهران، سدرا،  1387

20- میبدی، رشیدالدین، “کشف الاسرار و عده لابرار"، امیر کبیر، تهران، 1357

 21- مصباح يزدى،محمدتقى،  ” اخلاق در قرآن"، ج 3، 1387

22- معادی خواه،  عبدالمجید ، “فروغ بی پایان قرآن کریم"، ذیل لغت خانواده، قم،  1389

23-محمدری شهری،“تحکیم خانواده ازنگاه قرآن و سنت”، قم، 1390

24- نجاريان، فرزانه،  “عوامل مؤثر در كارايي خانواده"، دانشگاه آزاد اسلامي (پايان‌نامه كارشناسي ارشد)، 1375

 

 

  

 



[1]- «وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُكُمْ إِلى‏ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظاً»

[2]- وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَلَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَالطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْيَكْفُرُونَ».

[3]- نوري طبرسي، مستدرك الوسائل، ج14، ص153

[4] نور ،32.

[5]- نور ، 33

[6]- بقره ، 223

[7]- و من اياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها»

[8]- سوره ابراهيم،آیه 26-24

[9]- سوره نور، آیه 2

[10]- مجادله، آیه 3

[11]- نور، آیه 28-27

[12]- نساء/١.

[13]- بقره/٢٢١.

[14] عبد الکریم،  بهجت پور و دیگران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، معارف، ١٣٨٥، ص٢٤٨.

[15]- عبدالمجید،  معادی خواه، فروغ بی پایان قرآن کریم، ذیل لغت خانواده(.

[16]- بقره، آیه­ی 21

[17]- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج14، ص31، بیروت؛ دار احیاء التراث.

[18]- تحف العقول : ص 45 .

[19]- تحفه العقول،  ص 204 ح 279 .

[20]- و با آنها بشايستگى رفتار كنيد؛ و اگر از آنانخوشتان نيامد، پس چه بسا چيزى را خوش نمى داريد و خدا در آن مصلحت فراوانقرار مى دهد

[21]-  «اگر کسی به عنوانخواستگار به نزد شما آمد که خلق و دینش را می پسندید با او ازدواج کنید واگر به دستور عمل نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد»

[22]- ر . ك : سايت خبرى «تابناك» 19 / 1 / 1387 ، مصاحبه دكتر سيّد كاظم فروتن ، سرپرست كلينيك سلامت خانواده .

[23]- با همسرت نزديكى كن كه پاداش مى گيرى

[24]- براى نزديكى كردن با آنها مأجور هستم؟!

[25]- ر . ك : ص 318 ح 521، ری شهری

[26]- غرراحکم، به نقل از ری شهری- ر . ك : ص 316 ح 520 .

[27]- ر . ك : ص 312 ح 508

[28]- من خداوندم، من مهربانم، خودمهرباني را آفريده ام و از آن اسمي را براي خود برگزيده ام، هر كس آن رامراعات كند از او مراقبت و حمايت مي كنم و هر كس آن را قطع كند با او قطعرابطه خواهم نمود.

[29]-  «پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترين وارثاني. براي من از جانبخود فرزندي قرار ده كه در زندگي وارث من باشد و بعد از مرگم، برايم طلبآمرزش كند و او را از نظر خلقت، سالم و هماهنگ گردان و براي شيطان، در اوبهره‌اي قرار مده. خدايا! از تو طلب آمرزش مي‌كنم و به درگاهت توبهمي‌نمايم كه تو آمرزنده و رحيمي»

[30]- «من هر گاه در مردى ، خصلتى از خصلت هاى نيك را استوار يافتم ،او را به سبب دارا بودن آن ، تحمّل مى كنم و بى بهرگى اش از ديگر خصلت هاىنيك را ناديده مى گيرم ؛ امّا نمى توانم نابخردى و بى دينىِ او را ناديدهبگيرم ؛ زيرا جدا شدن از دين ، جدا شدن از امنيت [و آرامش ]است . زندگىِهمراه با ترس ، گوارا نيست ، و نابخردى نيز مُردگى است ، و با مردگان ، كسىمعاشرت نمى كند»

[31]-  «یـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْنَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَـلـءِكَةٌغِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَايُؤْمَرُونَ».

[32]- ر . ك : ص 250 ح 390

[33]-  «إنّ الصَلاةَ تَنهى عَنِ الفَحشاءِ والمُنكَر ؛ آية اللّه محمّدتقى بهجتاز استاد خود آية اللّه ميرزا على قاضى نقل كردند : «هر كس مداومت كند برنمازهاى واجب در اوّل وقت ، به همه مقامات معنوى مى رسد و اگر نرسيد ، مرالعنت كند!»

[34]- ر . ك : ص 259 (نقش نماز ، در رهايى از تنگناهاى زندگى) و ص 261 (نقش دعا ، در رهايى از تنگناهاى زندگى(

[35]- عبد الواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه: محمدعلی انصاری، قم: امام عصر، ١٣٨٥، ح٨٥١.

[36]- سوره تحریم، آیه3

[37]- (به خاطر بیاورید) هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی که وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد واز قسمت دیگر خودداری نمود؛ هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد گفت:«چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟!» فرمود:«خداوند عالم و آگاه مرا باخبر ساخت!»

[38]- سوره تحریم،  آیه 10

مباني نظري فرهنگ ايثار وشهادت در آيات و روايات و فرهنگ ديني

 

عنوان : مباني نظري فرهنگ ايثار وشهادت در آيات و روايات و فرهنگ ديني

نویسنده: حبيبه شاهنده

 

 

 

    چکيده

    شهادت شکوفايي ملکات فاضله و بر جسته ترين ويژگي انساني و آزادگي آدمي است، در يک جمله به زيارت خدا رفتن و به حق پيوستن است، کشته شدن در راه خدا و رکاب رسول خدا (ص) را شهادت مي گويند و ايثارگري يعني هدف ديگران را به هدف ديگران را به هدف خود مقدم داشتن ميباشدفرهنگ ايثار و شهادت منشأ بيداري وآگاهي، جوانمردي، شجاعت و نشاط مردم بوده وجامعه را از حالت سکون به حالت پويايي وجنبش درآورده است وخدمات ارزنده ای را به جامعه بشريت ارائه نموده است.

  بيان مقام و منزلت ايثارگران و شهدا به عنوان يک سنبل و نماد استقامت درطول تاريخ احياي ياد و خاطرات مقام و منزلت ايثارگران و شهيدان از اهداف نگارش اين مقاله به شمار مي روددراين مقاله فرهنگ ايثار و شهادت از ديدگاه قرآن واحاديث و انديشمندان متفکر ديني و ويژگي هاي ايثارگران و شهدا در فرهنگ ديني و عوامل تقويت کننده اين فرهنگ در جامعه بررسي شده و در پايان؛ چنين نتيجه گيري شده است : ازجان گذشتن، فداکاري و کشته شدن در راه خدا ساده ترين تعريف از ايثار و شهادت است و شهيد به مقامي مي رسد که هم رديف انبيا و اوصيا قرار مي گيرند و نه تنها مورد مغفرت الهي قرار مي گيرد به مقامي مي رسد که به اذن خدا ديگران را شفاعت مي کند .  شهادت در راه خدا تبلوري يافته حيات طيبه و عزتمندي و عزت آفرين است و در پايان شهادت کمال شهيد است زيرا او به جايي رسيده که مقام وصال و قرب است و بي حجاب و بي پرده با حق ديدار مي کند.

 

 

کلید واژه:ایثار- شهادت- فرهنگ- آیات- روایات- فزهنگ دینی

 

 

 

 

 

 

   مقدمه

   فرهنگ ايثار و شهادت از ارزشهايي هستند كه در دامن خود انسان‌هايي را پرورش داده كه داراي خصوصيات و روحيات والا و متعالي هستند. داشتن همت بزرگ، عزّت نفس، برخورداري از روح بزرگ، همت والا، بزرگ منشي و زهد گرايي و عدم دلبستگي و وابستگي به دنيا و … از مهمترين و برجسته‌ترين خصوصيات انسان هاي تربيت يافته در دامن فرهنگ ايثار و شهادت است.

فرهنگ ايثار و شهادت در گستره تاريخ و در ادوار و اعصار گذشته به عنوان یكي از كارآمدترين و موثرترين عنصر همواره در پيشبرد اهداف و حفظ ارزش‌ها و مقابله با دشمن در همه اديان مطرح بوده است. چنانچه حتي در اديان اساطيري هم اعم از توتم و تابو و اديان مترقي چون بت‌پرستي، خورشيد پرستي، ستاره پرستي و …  و در نگاهي ديگر در اديان آسماني مسيحيت يهوديت و اسلام كه شيوه زندگي شان بر اساس فدا شدن، از خود گذشتن و دليري و جنگاوري و كشته شدن براي آباد ماندن سرزمين مادر و اجدادي است (محمود آبادي، 1387، ص55).

فرهنگ ايثار و شهادت نماد استقامت و رشادت چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام ارزش رايج ميان مردمان بوده است. اما وقتي كه حماسه قهرماني و جانبازي و ايثار در فرهنگ ناب اسلامي مطرح مي‌شود رنگ و بوي متفاوت و مغاير با ديگر انديشه‌ها و نگرش هاي ديگران پيدا مي‌كند. در اين فرهنگ، هدف  مقصود و انگيزه ايثارگران و شهيدان در قالبي الهي ريخته مي شود. تا ارزشمندي يك حماسه و ايثار مشروط به في سبيل‌الله بودن، براي خدا قيام كردن و خدايي شدن صورت پذيرد. دين اسلام به شكل قابل توجهي بر بكار بستن اين ارزش اخلاقي و اجتماعي تاكي مي‌كند به گونه‌اي كه مصاديق برجسته اي از ايثار را در زندگاني پيامبر (ص) و ساير معصومين مي توان مشاهده كرد. يكي از اسوه‌هاي پايدار تاريخ، امام حسين (ع) بود كه با نثار جان و مال خويش  بناي عزت و اقتدار را در جهان پايدار ساخت و نام خود را با سربلندي و افتخار بر لوح ماندگار عالم ثبت كرد. عاشورا مكتب جان نثاري و فداكاري در راه خدا بود چنانكه جلوه هاي ايثار در صحنه صحنه‌هاي آن پديدار بود رزمگاهش ميدان مسابقه ايثارگران بود تا به فوز عظيم شهادت نايل آيند.

امروز بر همگان روشن است كه ايثارگري و شهادت با وقوع انقلاب اسلامي و بخصوص هشت سال جنگ تحميلي و دفاع مقدس سربازان ايران اسلامي، معناي زيبا و حركت آفرين، روح بخش و پرشكوه خود را عرضه نموده است.

     معنا و مفهوم ايثار و شهادت

    کشته شدن در راه خدا و رکاب رسول خدا (ص) را شهادت مي گويند. ايثار در لغت به معني برگزيدن، عطا کردن، غرض ديگران را بر غرض خويش مقدم داشتن، برگزيدن يعني منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن و اين کمال ايثار در لغت به معني برگزيدن عطا کردن بالاترين درجه سخاوت است و برادري است. (دهخدا، م 3682 ،ج3).

  عبدالرزاق کاشاني در شرح منازل السائرين مي‌نويسد.ايثار را سه درجه است.درجه اول: آنکه خلق را در اموال و منافع بر خود برتري نهد و آنچه لازم است در راه اهل و عيال بذل شود.درجه دوم: برتري دادن رضايت خدا بر رضايت ديگران، هرچند دشواري ها را در اين راه تحمل کند.درجه سوم: ايثار الله است. يعني ايثار خود را بر غيره عين ايثار خداوند دانند و در يابد که اصولاً او راه وجودي نيست تا چه رسد به فعل و اختيار و به طور کامل بداند که فعال «لامايشاء» خداوند است و ايثار و ترک ايثار و شهود آن و ترک آن و ملک و فعل همه از آن خداوند است. (تاجريني، 1386)

   فلسفه وجودي ايثار و شهادت از نظر اسلام

  اسلام به عنوان آخرين و کامل کننده اديان آسماني، ديني همه جانبه است که براي تمامي ابعاد و زواياي مختلف زندگي فردي و اجتماعي انسان‌ها برنامه‌ها و پيام هاي تربيتي و اخلاقي و… دارد يکي از عرصه‌هاي تجلي اين پيام‌ها که مضاميني انساني و عاطفي دارد و ايثار مي‌باشد که اسلام توجه خاصي به اين موضوع دارد. با پيچيده تر شدن جوامع شهري و غلطيدن انسان‌ها در زندگي صنعتي و پيشرفته و مدرن امروز بيش از هر زمان ديگر نياز انسان به تعاليم و برنامه‌ها دستورات تربيتي و اجتماعي الهي اسلام احساس مي شود. شرط بقاء و سلامت اجتماعي و رواني شهروندان عمل به دستورات آيين اسلامي و تعاليم ديني است. (پژوهشکده تحقيقات اسلامي، 1369)

 در اين زمينه فرهنگ ايثار و شهادت که از مفاهيم نوراني اسلام است، داراي تاثيرات فراوان فرهنگي و اجتماعي است که انسان‌ها را مي تواند به اوج کمال و ترقي و سعادت برساند. اسلام در مقابل توطئه ها و دسيسه‌هاي دشمنان که قصد تحريف و نابودي حق را دارند دستور ايثار و جهاد و شهادت را داده است. بنابراين بر اساس فلسفه جهاد اسلامي، پيروان و عاشقان راه حق « مبارزه و مقاومت در برابر ظلم و ستم دشمنان» و « تن به ذلت آن‌ها ندادن» از وظايف مهم شرعي و اخلاقي خود مي‌دانند و پايبند به آن هستند. اسلام هرگونه تجاوز و تعدي به اصول و حقايق اسلام و براي جلوگيري از ظلم و ستم و فساد دستور جهاد را داده است. احکام و دستوراتي که در فلسفه جهاد اسلامي آمده از مهمترين دستورات الهي است 

     ايثاروشهادت درقرآن کريم:

     قرآن کريم با بيان شواهد و نمونه ها، ايثار و شهادت را در ابعاد  مختلف ستوده و ويژگي هايي را براي آن بيان کرده است و شهيد را به بهترين وجه تعريف مي کند که بشر به راحتي نمي تواند به عمق معناي آن دست يابد.

     « و لا تقولو المن يقتل في سبيل الله امواتُ بل احياء ولکن لا تشعرون » ((بقره، 154))

   کشته شدگان در راه خدا را مرده نخوانيد بلکه آنان زنده اند و لکن شما درک نمي کنيد .

  با توجه به معني آيه مي توان گفت که اين مقام را هر کس درک کند. لذا خود قرآن مي فرمايد : « ولکن لما تشعرون » «يعني شما نمي دانيد ». نکته چشمگيري که در اين آيه وجود دارد «زنده بودن شهيد است  که اشاره به حيات آنان و روزي خوردن ايشان درنزد پروردگار ميشود که در تفاسير به قصد ملموس کردن موضوع و عيني نشان دادن مطالب، تعابيرخامي براي اين حقيقت متعالي مطرح شده است به عنوان مثال در بيان زنده بودن شهدا گفته اند که اينان در بهشت و در قالب پرنده ي سبزي پرواز مي کنند و اين گونه در بهشت متنوعند

 شهيدان نزد خداوند از پاداشي بزرگ که براي ما ناشناخته است بهره مندند .و مَن يقاتل في سبيل فيقتل اويغلب فسوف نؤتيهِ اَجررّ عظيماً . (نساء، 74 )و هرکس در راه خدا بچنگد، پس کشته شود يا پيروز گردد به زودي پاداشي بزرگي به او خواهيم داد.

 در يک نگاه کلي قرآن کريم مشخصات عمومي ايثارگر و شهيد را چنين بيان کرده است.  کساني پيشگام وسبقت گيرندگان در راه دين و جهاد در راه دين خداهستند.(واقعه/10)_ آنها مقربان درگاه الهي اند و کساني اند که به مقام قرب الهي نرديکند. (واقعه /11)، شفاعت کنندگان درگاه احدييت ( آل عمران /18 ) همنشين با پيامبران و اولياءالله.(نساء /72 )، دريافت کنندگان رحمت و پاداش عظيم (نساء /96،90 ) رستگارانند (واقعه / 11- نساء / 74 ) و لدینسیوخی،الدررالمنثور،ی قرار می گیرند.  مانند پرندگان ه ی سبزی پرواز می کنند و این گونه در بهشت  پر مشاهده کرده، جنگ هاآيات ديگري که به ويژگي مقام و منزلت شهدا و ايثارگران پرداخته است.

   فرهنگ ايثار و شهادت در احاديث روايات پيامبر(ص) ائمه معصومين (عليه السلام ):        

    شهادت فنا شدن انسان براي نيل به سرچشمه نور و نزديک شدن به هستي مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زيباترين شکل است. در حديث به رنگ و بوي ايثارگري بيشترازشهادتاست.                                                                                                                         رسول اکرم (ص) مي فرمايد: جبرئيل امين را خبرداد که موجب روشنايي ديدگان  و شادي قلبم گرديد . زيرا او فرمود : اي محمد! هرگاه کسي از پيروان تو در راه خدا ايثارگري کند اگر قطره اي از خونش روي زمين افتد و يا دردي در وي به وجود آيد«اشاره به جانبازان» خداي متعال برايش مقام گواه و الگو در شهيد بودن را معين مي کند. ايشان در خصوص امتياز ايثارگران و شهيدان هفت نعمت را بيان فرموده است :1- تمام گناهش در هنگامي که اولين قطره خونش بر زمين افتد بخشيده مي گردد .2 - وقتي که سرش روي زمين قرار گيرد، حوريان بهشتي غبار از چهره اش پاک مي کنند وبه او  مي گويند آفرين بر تو و به فرشتگان گفته مي شود، اين شهيد مانند شماست .1- لباس از لباسهاي بهشت بر تنش مي پوشانند .2 براي شهيد گنجينه اي از عطرهاي پاک ظاهر مي شود و مي گويند هرکدام از آنها را مي خواهي برگزين خود را معطرنما .3 - جايگاهش را در بهشت به او نشان ميدهند .4 - آنگاه به روحش گفته مي شود حال به وجه خدا بنگر زيرا اين مقام نگريستن به وجه خدا مخصوص پيامبر وشهيد است. 5- اين حديث و امثال آن دل بر جاودانگي جايگاه رفيع و حيات حقيقي ايثارگران و شهيدان دارد .

امام صادق (ع) ميفرمايند: سه گروه هستند که در روز قيامت شفاعت ميکنند و خداوند هم شفاعت آنها را مي پذيرد. 1- انبياء   2- علماء    3- شهدا.(محمدی ری شهری،255).

     ايثارو شهادت ازديدگاه انديشمندان اسلامي        

    شهيد و شهادت از جمله ارزشها و مفاهيم ماندگاري هستند که درباره ي آنها بسيار سخن گفته شده در حالي که بيش از آنها ناگفته مانده است. حقيقت فاخر و عظيم و درخشنده اي است که جز ذات اقدس الهي و اولياء معصوم، تنها شهيد، پس از وصول به اين مقام آن را در مي يابد. شهادت برترين سکوي انساني به اوج قلّه يکمال است .

 علامه محمد تقي جعفري، مفسر نهج البلاغه ج 9 ص 26 مي نويسد. در اسلام، شهادت و ايثار در راه خدا ايفاي تعهدي است كه اولاد آدم با خدا بسته است. شهيد مطهري متفكر و فيلسوف بزرگ در مقام شهيد مي گويد: مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشيند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند  (مطهری،ص 66).

 

   شهادت از دیدگاه امام خمینی (ره):

  انقلاب اسلامي ايران با نفس الهي امام خميني (قدس سره) و آرمان گرايي آن مرد بزرگ، راه و رسم فراموش شده شهادت را احياءکرد.

   بدون شک نظريات امام خميني(ره) درباره شهادت و انگيزه هاي آن در جهان معاصر و براي نسل هاي آينده فصل جديدي را در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت وتهييج عشق به آن، در بين مسلمانان و جهان گشوده است. چشم انداز امام خميني(ره) در مورد ايثار و شهادت ابعاد گوناگون وجود دارد. اما آن چه در سخنان امام به چشم مي آيد، با توجه به موقعيت خاص انقلابي جامعه، امام از جان گذشتگي و ايثار و گريز از نفع طلبي علفيت خواهي را لازمه يک انقلاب مي دادند . از نظر طبع يک انقلاب فداکاري است. لازمه يک انقلاب شهادت و مهيا بود براي شهادت است. انگيزه هاي شهادت از نظر امام فراتر از نيازهاي اوليه حيات و در رديف انگيزه هاي معنوي و فرق مادي هستند.   

  ايثار و شهادت از نظر ايشان هر مردان خدا و خط سرخ شهادت ميراثي از خاندان نبوت و ولايت است و شهيد به  وجه الله نظر مي کند و به لقاء الله  مي ماند شير و لذا شهيد به دنبال مرگ في سبيل الله است .ايشان آرزوي شهادت را از ويژگي هاي عارفانه و روحانيون اصيل مي داند و معتقدان آنان که حلقه ذکر عارفانه و دعاي سحرگان حوزه هاي روحانيت را درک کردند، در خلفه حضورشان آرزويي جز شهادت نديده اند . (خميني روح الله، 1378، ص30)

 

 شهادت در سخنان حضرت آيت الله خامنه اي(حفظه الله)

  مقام عظماي ولايت درمورد شهادت مي فرمايد :((ما تاريخ خود را مرهون شهادت طلبي مي دانيم و اين شيوه اسلامي را با روي کننده مجاهدت هاي ملت خود مي شماريم. اين نگرش نخستين کسی که به ما مي دهد، حفظ کانون پر فروغ شهادت است)). ايشان در جايي ديگر در مقام ايثارگران و شهيدان مي فرمايد :                  بهترين مردن ها شهادت است. بالاترين اجرها براي انساني که درراه خدا مبارزه مي کند، نوشيدن شربت گواراي شهادت است.   (معاونت فرهنگی،ص17).

    شهادت ازديدگاه شهيد مطهري :                                       

   انديشه هاي استاد شهيد مطهري يک از منابع مهم و معتبر و موثر در زمينه هاي مسائل اسلامي به ويژه موضوع جهاد و شهادت است. ايشان با درک مقتضيات زمان و با تحقيقات عميق و اصيل که از منابع، مسائل اسلامي و اجتماعي داشت در اين وادي نيز مباحث جالب و به ياد ماندني دارد .                                تاکيد ايشان به موضوع «خالص بودن انگيزه هاي شهادت » و «في سبيل الله » بودن آن از ويژگي هاي منحصر به فرد تفکر اوست  .(مطهري،ص 382) .

   

 

     عناصر ايثار و شهادت در فرهنگ ديني

1-ايمان واعتقاد :  نخستين عنصر در تفكرشيعه،اعتقادپاك واصيل به مبداًومعادوقبول عميق وباور داشتن كامل نسبت به خالق و فرامين اوبا قلب وجان ودل، كه ايمان را به اقرار به لسان وعمل به اركان ميباشد.                                 الذينء آمنوا يقتلون في سبيل الله و الذين کفروا يقتلون في سبيل الطغوت : (نساء آیه76) كساني كه ايمان دارند در راه خدا مي جنگند وكافران در راه طاغوت(شهرکی پور وهمکاران).                             

2- بصيرت : تجربه نشان داده كه جنگجويان جبهه ي باطل همواره براساس تعصب كوركورانه ودر راه اهدافي پوچ گام درميدان بند نهاده اند درحاليكه در فرهنگ ايثار وشهادت مومنان مجاهد وايثارگران با بيش وآگاهي و از سردرد و عشق به مصاف دشمن رفته اند. بينش عميق مجاهدان راه خدا افق روشني فرارويشان مي گشايد به گونه اي كه دنيا ر ا با همه ي زرق وبرق وچرب وشيرينش، پست و حقير مي شمارند.  رهبر عزيز انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي مقام عظماي ولايت به فرماندهان سپاه مي فرمايد:شما بايد  آگاه باشيد، شما بايد چشم بصيرت داشته باشيد، شما بايد بدانيد بازويتان در اختيار خداست يا نه؟ اين بصيرت مي خواهد اين را دست كم نگيريد.اهل بصيرت بايد باشيد بايد هوشمندانه، آگاهانه از خدا كمك بخواهيد، بينديشيد، روي مسائل فكر كنيد و تصميم بگيريد و صبر، ايستادگي و استقامت در ميدان جنگ نظامي خيلي آسانتر است از استقامت درمقابل جاذبه هاي دنيا.  (ديداربا فرماندهان سپاه13/3/76)

3- شجاعت:   رويارويي با دشمن مسلح و پنجه در پنجه ي او افكندن ، اراده اي پولادين ودل شير مي خواهد كه مجاهدان راه خدا آن را دارند پيكارگر راه خدا با بينش صحيح، همه ي عالم را از آن خدا و در محضر او قبضه ي قدرتش مي داند كه هرچه او بخواهد مي شود ومرگ و زندگي وشكست و پيروزي به اراده ي او بستگي دارد.در اين صورت ترس مفهوم خود رااز دست ميدهد و مومن در راستاي خواست واراده ي حق خود را به  قلب لشكر دشمن مي زند. امام مجاهدان علي(ع)درجنگ جمل ،فرزند خويش، محمد حنفيه رابه عنوان پرچمدار پيكار انتخاب كرد و هنگام سپردن پرچم به او فرمود: (خطبه 1 )اگركوه ها متزلزل شوند، تو استوار باش، دندان هايت را برهم بفشار، جمجمه ات رابه خدا عاريت ده،پاهايت را در زمين ميخ كن، دورترين نقطه ي سپاه دشمن را ديده باني كن و چشم از اطراف فرو گير و بدان تاپيروزي تنها ازنزد خداي سبحان  .  

4-از خودگذشگي و فداكاري :   فداكاري تقريباًمعادل واژه ي مواسات در عربي است كه همان جان فشاني و سپر قرار دادن خود در برابر حملات دشمن به جبهه ي خودي است چنانكه در نبرد(احد) آنگاه كه حملات سهمگين دشمن مسلمانان را فرار مي داد ورسول خدا درمحاصره ي تيغ هاي آشفته قرار گرفت، اميرالمومنان پروانه وار گرد شمع وجود پيامبر(ص)چرخيد و از جان ايشان دفاع مي كرد به گونه اي كه آنان را از چهار جانب پراكند وتعدادي را به خاك افكند و رسول خدا(ص) از خطر جدي نجات يافت. در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا(ص)گفت: اين واقعاً مواسات وفداكاري بود. فرهنگ ايثار و شهادت شهيد هم هستي دنيوي خويش را فداي آرمان مقدسش ميكند وهم از فداكاران جان خويش دريغ نمي ورزد، از قضارمز پيروزي ايثارگران مجاهد نيز در همين نكته نهفته است.وآنچه از معنويت و منزلت در پيشگاه خدا مي يابند و در برابراهداي سرمايه مادي وجان انديشمندشان است 

 

 

 

   بحث ونتيجه گيري:                                                                                  

  ايثار مقدمه اي براي شهادت كه اوج كمال آدمي است،مي باشد.براي رسيدن به اين مقام تقويت ودروني كردن ايمان،يقين،بصيرت،رشادت،شجاعت،تعصب ديني وملي و…ضروري به نظر مي رسد و بارور كردن ورشدوشكوفايي هريك از اين موارد قدمي است براي رسيدن انسان به كمال وسعادت،هرچه فرهنگ ايثاروشهادت طلبي اين نظام ارزش در جامعه تقويت مي شود روح از خود گذشتن ،ايثار،فداكاري درجامعه بيشتر مي شود واجتماع از هرجنبه اقتصادي،سياسي،اجتمايي واخلاقي روبه رشد و بالنگي مي رود. فرهنگ ايثاروشهادت در ادوار گذشته در همه ي اديان  وقوميت ها بوده است واين فداكاري در مقابل دفاع ازعقايد و افكار و ارزش ها و يا براي دفاع ازجان و مال و ناموس و سرزمين خويش درمقابل دشمنان بوده است.به استقلال رسيدن بسياري ازكشورهاي زير سلطه ي استكبار و مستعمره نتيجه دادن بسياري از انقلاب ها مانند: انقلاب اسلامي ايران، انتفاضه فلسطين، حزب الله لبنان نتيجه وثمره ي همين فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اشاره شده است.و درآخر نتيجه گيري كه مي توان از اين مقاله گرفت اين است كه در نگاهي كلي ايثار و شهادت يعني از جان ومال گذشتن، فداكردن و نثار كردن خويش در راه عقايد ايثارگر و شهيد به مقامي مي رسد،كه هم رديف انبيا و اوصيا قرار مي گيرد و نه تنها مورد مغفرت الهي قرار مي گيرد، به مقامي ميرسد كه به اذن خداوند ديگران را شفاعت مي كند. از جلوه هاي حيات طيبه كه شهيدان و ايثارگران درآن قدم گذاشتن، زيستن با عزت وذلت ناپذيري است. ايثارگري وفداكاري راهي براي شهادت ومقدمه اي براي رسيدن به فيض عظيم شهادت است .                     

     شهادت در راه خداتبلور يافته حيات طيبه وعزت مندي وعزت آفريني است.ودرپايان شهادت كمال شهيد است زيرا او به جايي رسيد كه مقام وصال و قرب است و بي حجاب و بي پرده با حق ديدار مي كند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

- الهی قمشه ای، مهدی؛قران کریم، قم

- ابن فارس،احمد(1410)، معجم مقاییس اللغه، لبنان، دارالسلام

 اداره فرهنگ  سازمانی،درپرتوی ولایت،معاونت فرهنگی-

- تاجیک، محمد رضا، (1372) انقلاب آرام فراز و فرود، ارزشهای ایران امروز، نشر آموزش وپرورش،تهران

- تاجرینی، علی(1386)، ماهیت ایثار  اندیشه عرفانی

- خمینی ، روح الله ، صحیفه نور، تهران، نشر حوزه، نشر آثار آمام خمینی

 beyadeshohada.parsibhog.com-  چالشها،مبانی فرهنگ ایثار

- دشتی، محمد(1381)، ترجمه نهج البلاغه،قم، نشر اسلامی

- ری شهری،محمد مهدی(1362)،میزان العمله،قم،نشر صداقت

 شهرکی پور،محمد رضا(1373)، آسیب شناسی فرهنگ ایثار، فصلنامه نگاه حو-

- قاسمی، مرضیه( 1381)،بررسی شهید و شهادت از دیدگاه قرآن و حدیث

- مطهری،مرتضی(1360)، قیام وانقلاب مهدی، تهران، نشر صدرا

- نصرتی، مرضیه(1380)، مبانی نظری شهادت در قرآن و انجیل، دانشگاه آزاد اسلامی کرج

- نشریه فرهنگ، چرا فرهنگ ایثار؟ تأملی بر ویژگی ها و دستاوردهای فرهنگ ایثار و شهادت

 

جانم فدای رهبرم

وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد

 

به دریای پر از غم، امان از دلِ زینب / به عمری همه ماتم، امان از دلِ زینب
چو شد کرب و بلایی به آن قدِ خمیده / بدید رأس بریده، امان از دلِ زینب
اگر خون بفشاند، ز چشمِ بنی آدم / بگوید دلِ عالم، امان از دلِ زینب
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد

پاسخ کاربران ایرانی به یک شایعه ؛ پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم...

در زندگی لحظاتی رقم می‌خورد که نه تنها با معیارهای مادی قابل اندازه‌گیری نیست حتی واژه‌ها نیز از انتقال مفهوم آن قاصرند.

اتاق خبر 24: پس از شکست پروژه‌های تبلیغی ضدانقلاب و عناصر وابسته به قدرت‌های استکباری و گروه‌های تکفیری علیه رزمندگان مدافع حرم، معاندان به شایعه سازی در این زمینه روی آوردند و موضوع پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم را مطرح کردند؛ موضوعی که همان زمان توسط مسئولان مربوطه به آن پاسخ قاطع داده و روشنگری شد.

اما این موضوع مطرح شده به حدی احساسات مردم ایران را جریحه‌دار کرده بود که به همین سادگی‌ها فراموش نمی‌شد؛ به همین‌منظور به مرور زمان و با انتشار تصاویر مختلف از لحظات ویژه شهدای مدافع حرم و خانواده‌هایشان کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتشار تصاویر مذکور و درج عنوان «تو بگو قیمت این لحظه چند؟» پاسخ دندان‌شکنی به شایعه‌سازی پیرامون رزمندگان مدافع حرم می‌دهند.

در ادامه بخشی از مطالب منتشر شده در این خصوص را از نظر می‌گذرانید:

 

 

چندی پیش سردار محمدرضا یزدی معاون حقوقی و امور مجلس سپاه با اشاره به صحبت‌هایی که در خصوص پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم مطرح می‌شود، اظهار داشت: حضور رزمندگان ما برای انجام فعالیت مستشاری در عراق و سوریه، به درخواست مسئولان این کشورها صورت می‌گیرد؛ یعنی اعزام‌هایی که برای فعالیت مستشاری در این کشورها انجام می‌شود برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) بوده، و این هم بنا به درخواست مسئولان کشورهای مورد اشاره است.

وی افزود: بنابر این کسانی را که اعزام می‌کنیم، حقوقی را می‌گیرند که در تهران دریافت می‌کنند و مبلغ اضافه‌ای به آنها پرداخت نمی‌شود؛ ضمن اینکه تعداد زیادی از این عزیزان بدون اینکه حقوقی هم بگیرند، داوطلبانه در دفاع از حرمین حضور می‌یابند؛ لذا طرح سخنانی مبنی بر پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم، حرف‌هایی بی ربط است؛ که عده‌ای نیز به این شایعه دامن می‌زنند.

سردار یزدی ادامه داد: از سوی دیگر هر کس چنین ادعایی دارد، آیا حاضر است برای دریافت یک میلیون تومان یک انگشت خود را قطع کند؟ پس مقایسه کردن تلاش‌ها و مجاهدت‌های رزمندگان ما با مزدوران تکفیری، صهیونیستی و آمریکایی، نهایت بی انصافی در حق این عزیزان است.

منبع: خبرگزاری فارس

پاسخ کاربران ایرانی به یک شایعه ؛ پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم......

در زندگی لحظاتی رقم می‌خورد که نه تنها با معیارهای مادی قابل اندازه‌گیری نیست حتی واژه‌ها نیز از انتقال مفهوم آن قاصرند.

اق خبر 24: پس از شکست پروژه‌های تبلیغی ضدانقلاب و عناصر وابسته به قدرت‌های استکباری و گروه‌های تکفیری علیه رزمندگان مدافع حرم، معاندان به شایعه سازی در این زمینه روی آوردند و موضوع پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم را مطرح کردند؛ موضوعی که همان زمان توسط مسئولان مربوطه به آن پاسخ قاطع داده و روشنگری شد.

اما این موضوع مطرح شده به حدی احساسات مردم ایران را جریحه‌دار کرده بود که به همین سادگی‌ها فراموش نمی‌شد؛ به همین‌منظور به مرور زمان و با انتشار تصاویر مختلف از لحظات ویژه شهدای مدافع حرم و خانواده‌هایشان کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتشار تصاویر مذکور و درج عنوان «تو بگو قیمت این لحظه چند؟» پاسخ دندان‌شکنی به شایعه‌سازی پیرامون رزمندگان مدافع حرم می‌دهند.

در ادامه بخشی از مطالب منتشر شده در این خصوص را از نظر می‌گذرانید:

 

چندی پیش سردار محمدرضا یزدی معاون حقوقی و امور مجلس سپاه با اشاره به صحبت‌هایی که در خصوص پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم مطرح می‌شود، اظهار داشت: حضور رزمندگان ما برای انجام فعالیت مستشاری در عراق و سوریه، به درخواست مسئولان این کشورها صورت می‌گیرد؛ یعنی اعزام‌هایی که برای فعالیت مستشاری در این کشورها انجام می‌شود برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) بوده، و این هم بنا به درخواست مسئولان کشورهای مورد اشاره است.

وی افزود: بنابر این کسانی را که اعزام می‌کنیم، حقوقی را می‌گیرند که در تهران دریافت می‌کنند و مبلغ اضافه‌ای به آنها پرداخت نمی‌شود؛ ضمن اینکه تعداد زیادی از این عزیزان بدون اینکه حقوقی هم بگیرند، داوطلبانه در دفاع از حرمین حضور می‌یابند؛ لذا طرح سخنانی مبنی بر پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم، حرف‌هایی بی ربط است؛ که عده‌ای نیز به این شایعه دامن می‌زنند.

سردار یزدی ادامه داد: از سوی دیگر هر کس چنین ادعایی دارد، آیا حاضر است برای دریافت یک میلیون تومان یک انگشت خود را قطع کند؟ پس مقایسه کردن تلاش‌ها و مجاهدت‌های رزمندگان ما با مزدوران تکفیری، صهیونیستی و آمریکایی، نهایت بی انصافی در حق این عزیزان است.

منبع: خبرگزاری فارس

پاسخ کاربران ایرانی به یک شایعه ؛ پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم......

در زندگی لحظاتی رقم می‌خورد که نه تنها با معیارهای مادی قابل اندازه‌گیری نیست حتی واژه‌ها نیز از انتقال مفهوم آن قاصرند.

اق خبر 24: پس از شکست پروژه‌های تبلیغی ضدانقلاب و عناصر وابسته به قدرت‌های استکباری و گروه‌های تکفیری علیه رزمندگان مدافع حرم، معاندان به شایعه سازی در این زمینه روی آوردند و موضوع پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم را مطرح کردند؛ موضوعی که همان زمان توسط مسئولان مربوطه به آن پاسخ قاطع داده و روشنگری شد.

اما این موضوع مطرح شده به حدی احساسات مردم ایران را جریحه‌دار کرده بود که به همین سادگی‌ها فراموش نمی‌شد؛ به همین‌منظور به مرور زمان و با انتشار تصاویر مختلف از لحظات ویژه شهدای مدافع حرم و خانواده‌هایشان کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتشار تصاویر مذکور و درج عنوان «تو بگو قیمت این لحظه چند؟» پاسخ دندان‌شکنی به شایعه‌سازی پیرامون رزمندگان مدافع حرم می‌دهند.

در ادامه بخشی از مطالب منتشر شده در این خصوص را از نظر می‌گذرانید:

 

چندی پیش سردار محمدرضا یزدی معاون حقوقی و امور مجلس سپاه با اشاره به صحبت‌هایی که در خصوص پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم مطرح می‌شود، اظهار داشت: حضور رزمندگان ما برای انجام فعالیت مستشاری در عراق و سوریه، به درخواست مسئولان این کشورها صورت می‌گیرد؛ یعنی اعزام‌هایی که برای فعالیت مستشاری در این کشورها انجام می‌شود برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) بوده، و این هم بنا به درخواست مسئولان کشورهای مورد اشاره است.

وی افزود: بنابر این کسانی را که اعزام می‌کنیم، حقوقی را می‌گیرند که در تهران دریافت می‌کنند و مبلغ اضافه‌ای به آنها پرداخت نمی‌شود؛ ضمن اینکه تعداد زیادی از این عزیزان بدون اینکه حقوقی هم بگیرند، داوطلبانه در دفاع از حرمین حضور می‌یابند؛ لذا طرح سخنانی مبنی بر پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم، حرف‌هایی بی ربط است؛ که عده‌ای نیز به این شایعه دامن می‌زنند.

سردار یزدی ادامه داد: از سوی دیگر هر کس چنین ادعایی دارد، آیا حاضر است برای دریافت یک میلیون تومان یک انگشت خود را قطع کند؟ پس مقایسه کردن تلاش‌ها و مجاهدت‌های رزمندگان ما با مزدوران تکفیری، صهیونیستی و آمریکایی، نهایت بی انصافی در حق این عزیزان است.

منبع: خبرگزاری فارس

عشق خدا به بنده..

 

 

 

عشق خدا به بنده..

 

 

 

وعده ما کادر مدرسه، اساتید و طلاب مدرسه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال روز پنج شنبه، 22/11/94 بهمن با شعار:

وعده ما کادر مدرسه، اساتید و طلاب مدرسه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال روز پنج شنبه، 22/11/94 بهمن
با شعار :
ما آمریکا را زیر پا می گذاریم
ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم
مرگ بر امریکا
مرگ بر اسرائیل
22بهمن ماه حماسه حضور است/جمهوری اسلامی زمینه ی ظهوراست

توصیه‌های حجت‌الاسلام قرائتی به طلاب و اهل علم

طلب علم و درس‌خواندن ارزش دارد وگرنه شکم و شهوت و خواب و خوراک را حیوانات هم دارند؛ بنابراین ارزش انسان به درک و فهمش است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، با درس خواندن است که می‌فهمیم همین سگی که نجس است؛ اگر آموزش ببیند و گوسفندی را بگیرد برای ما بیاورد، گوشت آن گوسفند حلال است وگرنه گوشت گوسفندی را که سگ آموزش ندیده بیاورد، ‌حرام است، این علم است که می‌گوید فرق بین پست‌ترین موجودات که نجس‌العین است در صورت آموزش دیدن و آموزش ندیدن کاری که انجام دهد حلال یا حرام است.
پیغمبری سوار بر الاغ بود از روستایی می‌گذشت به قبرستان رسید و گفت خدایا این مردگان چگونه زنده می‌شوند؟ در این هنگام به فرمان خداوند مُرد و صدسال بعد خداوند او را حیات دوباره بخشید و این نشان می‌دهد که علم، آنقدر ارزش دارد که پیامبری صدسال باید بمیرد تا یاد بگیرد که خداوند چگونه مردگان را زنده می‌کند.
در اسلام فارغ التحصیل نداریم
چرا حوزه‌های علمیه در ایام تعطیلات تابستان تعطیل می شود. ما در اسلام فارغ‌التحصیل نداریم و باید علم را از گهواره تا گور آموخت، باید بر این اساس گفت «وقل رب زدنی علما»؛ علما و بزرگان دین در هوای داغ نجف درس خواندند و مرجع شدند و اینکه خداوند به حضرت موسی(ع) دستور می‌دهد تا حضرت خضر را پیدا کند و یاد بگیرد یعنی پیغمبر هستی؛ اما فارغ التحصیل نیستی.
باید بدانیم چه درسی بخوانیم و روی منبر چه مباحثی را مطرح کنیم، علم بر سه قسم است، علم مفید، علم مضر و علمی مابین مفید و مضر و در تعریف علم مفید باید گفت این همان علمی است که پیغمبری باید صدسال بمیرد تا یاد بگیرد؛ چرا که یادگیری،‌ فهم و رشد و بصیرت را به دنبال دارد.
بهترین تعریف علم مضر را آیه قرآنی «ویتعلمون ما یضرّهم ولا ینفعهم»است. دانستن بعضی چیزها فاید‌ه‌ای بر آن مترتب نیست، مثل اینکه بدانیم شرایط خواندن نماز در قطب شمال چگونه است؛ بنابراین باید در آنچه که در منابر و سخنرانی‌ها برای مردم بازگو می‌شود، دقت شود که هر چه در رساله آمده دانستنش برای مردم مفید نیست مثل شک بین دو و پنج در نماز که معمولا پیش نمی‌آید.
توجه به مسائل مورد نیاز مردم در سخنرانی‌ها
از دیگر مواردی که بیان آن در منابر نباید صورت گیرد این است که خطبه را سخنران به عربی بیان کند حال آنکه برای عموم مردم قابل فهم نیست و فایده از شنیدن آن حاصل نمی‌شود،10 شب سخنرانی برای مردم در محرم یا ماه رمضان یا هر مناسبت دیگر و پرداختن به یک موضوع خاص،کاری بیهوده و بی‌ثمر است و ما نباید امروز بر اساس آنچه که قدما عمل می‌کردند، عمل کنیم، سخنرانی مفید، آن است که در هر شب به یک مبحث پرداخته شود، شبی به موضوع زکات، در شب دیگر اخلاق‌ و نماز و مسائلی که مورد نیاز مردم است.
برخی سخنرانان با کلمات بازی می‌کنند و جملات و کلمات مترادف و هم معنا را مدام تکرار می‌کنند، در حالی که باید سخنران بر بالای منبر کم حرف بزند، مفید حرف بزند و مسائل مورد نیاز مردم را بازگو کند: ومن احسن قولا ممن دعا الی‌الله؛ بهترین آدمها منبری‌ها هستند، اگر منبری دعوتش به خدا باشد منبرش خوب است به شرط اینکه این دعوت را نه در مسجد بلکه در خانه‌اش نیز بر همین اساس عمل کند؛ به عبارتی دیگر هم در خانه و هم در مسجد دعوتش «الی‌الله» باشد.
باید برای لحظه لحظه عمر از خداوند متعال استغفار کنیم و زمان را بیهوده از دست ندهیم؛ همان‌گونه که امامان ما از لحظه لحظه عمرشان برای استغفار و تسبیح خداوند استفاده می‌کردند و لحظه‌ای غافل از یاد و ذکر خداوند نبودند.
قرآن، بهترین و کامل‌ترین منبع برای وعظ
قرآن باید محور همه کارها باشد؛ ‌چرا که قرآن جامع و کامل است و در باب همه مسائل می‌توان به قرآن تمسک کرد و نکته‌هایش را استخراج کرد و آموخت، نباید برای موعظه کردن به سراغ عرفان رفت، چرا که برخی از این عرفان‌ها غلط است یا نباید منبر را به بیان تاریخ منحصر کرد؛ چرا که صحت و عدم صحت آن مشخص نیست.
شما ببینید انسانی را که بیرون از بانک به تماشای آن نشسته است و یا جوانانی که با شدت و حدت به تماشای یک برنامه ورزشی 90 دقیقه‌ای مثل فوتبال می‌نشینند، اینها همه زمان و وقت و کارهای بیهوده است که باید از زندگی‌ها حذف شود، تماشاگر فوتبال نباشیم؛ خودمان ورزش کنیم، از تماشای مسابقه فوتبال، چیزی جز خسران عایدمان نمی‌شود.
علمی که انسان با تحقیق از آیات و روایات به دست می‌آورد، آن زمان مفید فایده است که به مردم بگوید؛ بنابراین آن علمی که انسان در نزد خود نگه دارد علم نیست.
فردی از من پرسید راه حلی نشان بدهید که مسجد بعد از اقامه نماز باز باشد، بنده گفتم این نیازمند صرف بودجه است و بودجه فرهنگی باید صرف این امور شود؛ متأسفانه ما راحت پول خرج می‌کنیم،‌ اسراف می‌کنیم، عمرمان را تلف می‌کنیم و هیچ برنامه‌ای برای زندگی‌مان نداریم و بعد کاسه چه کنم چه کنم بر دست می‌گیریم و حتی برای پیش پا افتاده‌ترین مسائل نیز دنبال راه حل می‌گردیم.
علم نافع علمی است که عالمش به واسطه آن، دستگیر پدر و مادرش باشد و دست آنان را بوسه زند و متواضع باشد، ثمره علم، ‌اشک است و طلبه باید اهل اشک باشد؛ اینکه می‌گویند علما و روحانیان سلسله جلیله هستند این در صورتی مصداق دارد که فرقی بین نماز نجار و بنا و قصاب با یک عالم باشد وگرنه همین نماز سه رکعتی مغرب و عشا را یک انسان معمولی هم می‌خواند.
طلبه باید از ابتدا مواظب طلبگی‌اش باشد، ‌تقوا باید از ابتدا در طلاب تقویت شود و یک طلبه باید با مطالعه فردایش با امروز و دیروزش متفاوت باشد و البته برای این تفاوت نیاز است که محور کارهایش را تفسیر و جدی گرفتن قرآن قرار دهد.
ضرورت مهارت آموزی در بین طلاب حوزه‌های علمیه
در حوزه‌های علمیه باید طلاب در هر سال تحصیلی مهارتی خاص را فرا گیرند. برای مثال در سال اول روش تدریس قرآن در سال دوم قصه‌گویی در سال سوم احکام که اگر طلبه‌ای در سال دوم دیگر درسش را ادامه نداد، حداقل فایده‌اش این است که او دو هنر تدریس قرآن و آموزش احکام را فرا گرفته است.
یک طلبه باید ذبح گوسفند، شنا و تیراندازی وحتی مرده شوری را فرا بگیرد و بتواند پاسخگوی شبهات وهابیان باشد، باید تعجیل کنیم ؛زمان، زمان خوبی است. نگاه نکنیم که چند جوان بی‌حجاب و کذایی در جامعه هستند، باید جدی باشیم و از زمان حاضر به خوبی بهره بگیریم.
روضه‌خوانی ما نیز باید بر اساس قرآن باشد،اگر می‌خواهیم روضه حضرت علی اصغر(ع) را بخوانیم، باید بر اساس آیات قرآن باشد که بنده بر این اساس روضه‌خوانی می‌کنم.
خداوند بهترین روضه خوان است، وهابی‌ها می‌گویند روضه‌خوانی شرک است؛ در آیه 9  سوره تکویر آمده است: بای ذنب قتلت، آنان به چه جرمی دختران را زنده به گور می‌کردند، می‌بینیم که خدا برای دختر مشرک نیز روضه می‌خواند؛ ‌چرا که در جایی که ظلمی بر کسی روا شد چه مسلمان چه مشرک تفاوتی ندارد و باید برای آن ناله کرد و روضه خواند.
حوزه‌های علمیه نور هستند و باید از این نور کسب فیض کرد،  خط را گم نکنیم و یادمان نرود چه واجب و چه مستحب است، حوزه مثل خورشید است؛ از نور خورشید استفاده کنید؛ باید در هشت سال طلبگی هشت هنر طلبگی را طلاب بیاموزند و باید بازنگری کنیم و خاک باغچه را عوض کنیم و مقداری تغییر و تحول در برنامه‌ریزی‌ها باشد.

منبع:کیهان

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست اندرکاران انتخابات:

تبیین الزامات رقابت سالم/ لزوم رعایت مرّ قانون و اهانت نکردن به نهادهای قانونی در انتخابات/ مسئولان در صورت نقض عهد طرف مقابل در اجرای برجام مقابله به مثل کنند/ پاسداران عزیز در برابر تجاوز تفنگداران امریکا هویت و قدرت ایران را نشان دادند (۱۳۹۴/۱۰/۳۰ - ۱۴:۱۲)

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار دست اندرکاران انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره  مجلس خبرگان با تشریح آداب و عناصر تضمین کننده «رقابت سالم در انتخابات»، ملت و جمهوری اسلامی ایران را برنده پرافتخار برگزاری یک «مسابقه ملی و قوی» در عرصه انتخابات خواندند و با بیان نکات مهمی درباره اجرای برجام خطاب به مسئولان افزودند: امریکا، همان امریکای قدیمی است، مراقب خدعه هایش در اجرای همین نتایج مذاکرات هسته ای باشید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، دو انتخابات پیش رو را بسیار مهم و بزرگ خواندند و با تأکید بر اینکه انتخابات، یک رقابت و مسابقه ملی است، گفتند: در این رقابت، در واقع برد و باختی برای ملت مفهومی ندارد زیرا در هر صورت، ملت ایران برنده واقعی و نهایی است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: اگر ملت ایران خوب، قوی و مصمم وارد میدان انتخابات شود و صندوق های رأی را از رأی و عزم خود پر کند، جمهوری اسلامی ایران به خود خواهد بالید و افتخار خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به تبیین «الزامات رقابت سالم در انتخابات» پرداختند و گفتند: مهمترین شرط یک رقابت سالم، شرکت همه واجدان شرایط رأی دادن و حتی آن کسانی است که نسبت به نظام مسئله دارند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ممکن است افرادی نسبت به نظام مسئله داشته باشند اما این افراد قاعدتاً نسبت به امنیت، پیشرفت و عزت کشور مسئله ای ندارند و بر همین اساس اگر خواهان استمرار امنیت ملی، افزایش عزت ملی و تضمین پیشرفت و حرکت رو به رشد کشور هستند، باید در انتخابات شرکت کنند.
ایشان افزودند: البته کسانی که براساس وظیفه و با نیت الهی در انتخابات شرکت می کنند، قطعاً زمینه ساز جلب رضایت الهی برای خود خواهند بود.
رهبر انقلاب اسلامی در جمع بندی این بخش از سخنان خود تأکید کردند: شرط اول و مهم رقابت سالم، حضور همگانی و پرنشاط مردم در انتخابات است و به اذن و توفیق الهی، مردمِ آگاه و با بصیرت ایران چنین حضوری در دو انتخابات پیش رو خواهند داشت.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: عده ای کمین کرده اند که با حضور نیافتن مردم در انتخابات، با تحریم و یا سست کردن انتخابات، از نظام جمهوری اسلامی مچ گیری کنند، اما ملت در مقابل این کمین کرده هایِ نابکار، کارآمدی خود را نشان داده و در این انتخابات هم نشان خواهد داد.
ایشان شرط دوم رقابت سالم در انتخابات را، حضور همراه با بصیرت و با فکرِ مردم و انتخاب افراد صالح دانستند و افزودند: باید افرادی را برگزید که بعد از نشستن بر مسند مسئولیت، خود را سپر بلای مشکلات کشور قرار دهند و فانی در خدمات و مصالح و منافع عمومی مردم باشند و ضمن آنکه کشور را به دشمن نمی فروشند، مصالح ملی را به دلیل رودربایستی زیر پا نمی گذارند.
رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر با اشاره به این سخنان خود که گفته بودند «حتی کسانی هم که با نظام مسئله دارند در انتخابات شرکت کنند» خاطرنشان کردند: این سخن به معنای آن نیست که بخواهند  کسانی که نظام را قبول ندارند به مجلس بفرستند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: در هیچ جای دنیا، افرادی را که اصل نظام آن کشور را قبول ندارند، به مراکز تصمیم گیری راه نمی دهند و حتی در کشوری همچون امریکا که خود را نماد آزادی معرفی می کند و عده ای ساده لوح هم آن را قبول و ترویج می کنند، در دوران رقابت بلوک شرق و غرب، افراد را با اندک اتهامِ گرایش سوسیالیستی، کنار می گذاشتند.
ایشان افزودند: اینکه مقید باشیم کسانی به مجلس بروند که نظام و مصالح آن و ارزشهای کشور را قبول داشته باشند، یک حق عمومی است که در سلامت انتخابات مؤثر است.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به بیان دیگر الزامات سلامت انتخابات پرداختند و گفتند: «تمکین همه دستگاههای دست اندرکار انتخابات به قانون و رعایت مُرّ قانون»، «اهانت نکردن به نهادهای قانونی»، «مشوش نکردن اذهان عمومی»، «اهانت نکردن نامزدهای انتخاباتی به یکدیگر و حتی پرهیز از غیبت»، «ندادنِ و عده های غیرعملی و غیرقانونی»، و «برخورد صادقانه با مردم» از جمله معیارها و آداب لازم برای یک رقابت سالم انتخاباتی است.
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص تشویش اذهان عمومی به برخی رفتارها و سخنان نسنجیده اشاره کردند و افزودند: برخی دائماً کلمه «تندروها» را تکرار می کنند که منظور آنها جریان مومن و حزب اللهی است، در حالیکه نباید جوانان انقلابی و حزب اللهی را متهم به تندروی کرد زیرا این جوانان با اخلاصِ تمام و با همه وجود در میدان حاضرند و هرگاه که دفاع از مرزها و دفاع از هویت ملی لازم باشد، وسط میدان هستند.
ایشان تأکید کردند: نباید به صرف یک اتفاق بسیار بد و غلط همچون حمله به سفارت عربستان، پای حزب اللهی ها و جوانان مؤمن و انقلابی را وسط بکشند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: عقل و فهم همین جوانان انقلابی و حزب اللهی، و تحلیل آنان در مورد مسائل در موارد زیادی، از برخی بزرگ ترها بهتر است و نباید این جوانانی که سینه چاک انقلاب و اسلام هستند به بهانه حمله به سفارت عربستان و یا قبل تر، حمله به سفارت انگلیس که هر دو به ضرر کشور و اسلام است و بنده هم بدم آمد، تضعیف شوند و مورد تهاجم قرار گیرند.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی سخنان خود در خصوص انتخابات خاطرنشان کردند: انتخابات یک نعمت و فرصت بزرگ است که شکرگزاری این نعمت، برگزاری خوب و سالم انتخابات است بنابراین نباید با برخی سخنان و رفتارها و برخی نسنجیده گویی ها، این حرکت و افتخار بزرگ را مشوش و مشوه کرد.
رهبر انقلاب اسلامی بخش دوم سخنانشان را به بیان نکات مهمی درباره برجام اختصاص دادند.
ایشان با تشکر از زحمات رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و دیگر اعضای تیم هسته ای افزودند: البته همه خواستهای جمهوری اسلامی برآورده نشده اما مسئولان در این قضیه انصافاً زحمت کشیدند که انشاءالله خداوند اجر می دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای با انتقاد از کسانیکه همین حد از نتایج اجرای برجام را نیز ناشی از لطف امریکا، وانمود می کنند افزودند: عده ای می خواهند از این فرصت، چهره منحوس استکبار را بزک کنند! که این حرکت، خیلی زشت و خطرناک است.
رهبر انقلاب در تبیین بی منطق بودن این حرکت خاطرنشان کردند: اگر قلدرِ محله، خانه و اموال شما را به زور غصب کند و شما نهایتاً با تلاش و زحمت او را مجبور کنید از بخشهایی از خانه تان بیرون برود، آیا این، نتیجه لطف آن زورگو بوده یا ثمره قدرت و تلاش شما؟
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: دستاوردهای هسته ای، حاصل تلاش و نبوغ دانشمندان ایران، از جمله چهار شهید ارزشمند هسته ای و حمایت و ایستادگی ملت بوده و این واقعیات همراه با تلاش مسئولان، دشمن را وادار به برخی عقب نشینی ها کرده، بنابراین کمال بی انصافی است که برخی، این نتایج را «لطف امریکایی ها» تبلیغ کنند!
ایشان با استناد به حرفهای «اخیراً آشکار امریکایی ها» گفتند: هدف دشمن از تحریم ها، عصبانی کردن مردم و کشاندن آنها به خیابانها بود اما ملت، صبوری و پایداری کرد و همراه با نظام و مسئولان از خود عزت و اقتدار نشان داد.
رهبر انقلاب افزودند: البته معتقدم از این بهتر هم می شد کار را انجام داد اما به هر حال توانایی، فرصت و امکانات، همین نتایج را به همراه آورد که کار مهم و قابل توجهی هم هست.
حضرت آیت الله خامنه ای آمریکا را «بت بزرگ» و دیگر زورگویان غربی را بتهای حاشیه ای استکبار برشمردند و در تشریح اهداف واقعی دشمنان ایران در مسئله هسته ای افزودند: می توان سوگند یاد کرد که طرفهای ما می دانستند ایران به دنبال بمب هسته ای نیست و آنها هدفهای دیگری را دنبال می کردند.
ایشان، متوقف کردن حرکت عمومی و رو به پیشرفت ملت ایران و پایان دادن به نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه و جهان را اهداف اصلی جبهه استکبار در تشدید فشارها در مسئله هسته ای دانستند و افزودند: آنها می خواستند با تحقق این اهداف، به ملتها بقبولانند که جمهوری اسلامی هم نتوانست یک نظام مبتنی بر دین را اداره کند و ادامه دهد.
رهبر انقلاب تأکید کردند: همه از جمله مسئولان متوجه اهداف اصلی امریکایی ها باشند، آنها می خواهند با زور و تبلیغات، کار خود را به پیش ببرند و باید در مقابلشان هوشیار بود و مقاومت کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای، مسئولان دولت و اعضای هیأت نظارت بر برجام را به مراقبت در مقابل خدعه های امریکا فراخواندند و خاطرنشان کردند: طرف، اهل خدعه است، به لبخند و ماسک او اعتماد نکنند.
ایشان اهداف و سیاستهای امریکای کنونی را همان اهداف خشن و ضد ایرانی امریکای دوران ریگان و بوش خواندند و افزودند: مسئولان مراقب باشند امریکایی ها در اجرای برجام به تعهداتشان واقعاً عمل کنند و در غیر اینصورت حتماً مقابله به مثل کنند.
رهبر انقلاب با قدردانی عمیق از حرکت پاسداران عزیز انقلاب، در ماجرای تجاوز تفنگداران امریکایی به آبهای ایران گفتند: آنها در مقابل تجاوز دشمن، هویت و قدرت ایران را نشان دادند و مسئولان نیز باید در همه عرصه ها همین گونه عمل کنند و هر جا دشمن از خطوط منافع ملی ایران تجاوز کرد با قدرت جلوی او را بگیرند.
حضرت آیت الله خامنه ای در اشاره ای دیگر به ماهیت امریکا افزودند: رویدادهای کنونی منطقه، منظورِ چند سال قبل امریکایی ها از ضرورت شکل گیری یک خاورمیانه جدید را آشکار کرده است، خاورمیانه جدید آنها در واقع «خاورمیانه جنگ، تروریسم، تعصب و تحجر و لبریز از درگیری مذهبی و داخلی» است.
رهبر انقلاب به همه توصیه کردند: امریکای واقعی را از اینگونه عملکردهایش بشناسید.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه با رد این سخن که رفع تحریم ها به معنای پایان مشکلات معیشتی مردم و حل معضلات اقتصادی است افزودند: بهبود سفره های مردم و پیشرفت اقتصادی، برنامه و مدیریت می خواهد که این را بنده به همه دولتها گفته ام.
ایشان اقتصاد مقاومتی را راهبرد اصلی حل مشکلات اقتصادی برشمردند و با تأکید بر پیگیری جدی مسئولان برای اجرای برنامه های تنظیم شده دستگاهها افزودند: دوختن چشم به دست دشمن، مشکلی را حل نمی کند، باید اقتصاد ایران را به بگونه ای تقویت و مستحکم کنیم که در مقابل تکانه های خارجی بایستد و تأثیر نپذیرد.
رهبر انقلاب در نکته مهم دیگری افزودند: رفت و آمدهای کنونی هیأتهای خارجی و بسته شدن قراردادها، نباید به هیچ وجه به صنعت و تولید و کشاورزی داخل لطمه بزند، مسئولان مراقب باشند.
ایشان در پایان سخنانشان تأکید کردند: تدین، بصیرت، انقلابی گری و اقتدار ملت ایران تاکنون مانع دست اندازی جدی دشمنان سوگند خورده شده است و به فضل الهی، ملت در پرتو «تلاش عمومی، مخلصانه و همدلی و مهربانی» روز غلبه بر همه سیاستهای زورگویان جهانی و تحقق همه اهداف انقلاب را خواهید دید.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان در سخنانی، انتخابات را نعمتی الهی و پشتوانه امنیت، عزت و آبروی ملت و نظام اسلامی خواند و با تشکر از همکاری و همراهی وزارت کشور در مراحل مختلف برگزاری انتخابات افزود: تمام تلاش ما بر برگزاری انتخاباتی سالم، آزاد، قانونی، رقابتی و در کمال امنیت متمرکز است و برای تحقق این هدف، شورای نگهبان در کلیه مراحل از جمله بررسی صلاحیتها با دقت نظارت و اقدام خواهد کرد و  تحت تأثیر فشارها و فضاسازیها قرار نخواهد گرفت.
همچنین وزیر کشور نیز گزارشی از فعالیتهای ستاد انتخابات کشور در جهت برگزاری انتخاباتی پرشور و قانونی بیان کرد.
آقای رحمانی فضلی با اشاره به اقدامات مختلف وزارت کشور از جمله بکارگیری ظرفیتهای قانونی کشور، اطلاع رسانی به روز و شفاف، تلاش برای تأمین امنیت کامل و بسیج و ساماندهی همه امکانات  مورد نیاز، گفت: وزارت کشور تعامل بسیار خوبی با دستگاههای مسئول در امر انتخابات داشته است.

 

وفات حضرت معصومه(س)

اى دختر و خواهر ولايت
بر ارض و سما مليكه در قم
معصومه به كتيبه و به عصمت
در كوى تو زنده، جان مرده
قم تربت پاك پيكر توست
گر فاطمه دفن شد شبانه
كى گفته نهان زماست آن قبر
آن قبر كه در مدينه شد گم
مريم به برت اگر نشيند
سازد به سلام سرو قد خم

وفات كريمه اهل بيت حضرت معصومه (س) تسلیت باد

 

 

میلاد امام حسن عسگری (ع)

 پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع)

حق الناس..

 

 

گزیده ای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون معیارهای نماینده یک ملت انقلابی، مؤمن و شجاع:

گزیده ای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون معیارهای نماینده یک ملت انقلابی، مؤمن و شجاع:
اولین شرط تقواست
هر کس که به این نظام معتقد و پایبند است، می تواند وارد میدان انتخابات شود. کسانی که این نظام و قانون اساسی را قبول ندارند، آمدنشان به مجلس خطاست و خودشان هم بایستی بدانند که از نظر این ملت آمدن آن ها به مجلس خطاست. معلوم است کسانی که این قانون اساسی و این ملت و کار ها و شعار ها و راه و اهدافش را قبول ندارند، نباید به مجلس بیایند؛ اما آن کسانی که نظام، اسلام، قانون اساسی و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتها رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآمیز. این جناح ها و خطوط و احزاب هم از نظر بنده اعتباری ندارند. بعضی خودشان که کشمکش می کنند هیچ، سعی می کنند که رهبری و دستگاههای نظام را هم وانمود کنند که در دعواهای جناحی و خطّیِ این ها واردند! این مطلب درست نیست. بنده حزب و شخصیت نمی شناسم؛ بنده این را می شناسم که کسی که می آید به مجلس، باید با تقوا باشد. اوّلین شرط تقواست: «انّ اکرمکم عنداللَّه اتقاکم». دیگر این که باید طرفدار محرومین باشد؛ بداند که در کشور محرومیت هست و سعی و همّت او باشد که رفع محرومیت کند. باید ضدّ فساد هم باشد و با فساد مالی و اقتصادی به شدّت و به جد، از بُن دندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه کند. البته توانمند، با اخلاص و عالِم هم باشد. صلاحیت بر اساس این مسائل است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم قم در آستانه سالروز قیام ۱۹ دی 18/10/1382
نماینده شایسته: شجاع ترین، مؤمن ترین و انقلابی ترین
آن کسی که به عنوان وکیل این ملتِ انقلابی و مؤمن و شجاع به مجلس می رود، باید انقلابی و مؤمن و شجاع باشد. اگر نگوییم شجاع ترین و مؤمن ترین و انقلابی ترین؛ لااقل در سطح این توده ی عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان می دهند، باشد.
آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقرّرات اسلامی را قبول نمی کند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت می کند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان می دهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویّات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده ی شخصی، این مسؤولیت را می خواهد، او لایق و شایسته ی این کار نیست.
دنبال آدمهای مؤمن و شجاع و انقلابی و کسانی که بتوانند قدرت این ملت را - که در سایه ی ارزشهای انقلابی است - حفظ کنند، باشید. کسانی که وقتی قوانینی می گذارند و موضعی می گیرند و نطقی می کنند، همه در این جهت باشد. این طور آدمی، شایسته ی آن است که به عنوان وکیل این ملت، به مجلس شورای اسلامی برود؛ آن کسی که بفهمد امام چه می گفت، چه می خواست و چرا می خروشید.
وکیل آینده ی مجلس، باید دنبال راه امام و در خطّ او باشد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز عید فطر 01/12/1374
اصلح را انتخاب کنید
هنر ملت ایران و مردم شهر ها و حوزه های انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دینداری و آمادگی برای حضور در می دانهای انقلاب؛ دردشناسترین و دردمند ترین نسبت به نیازهای مردم را انتخاب کنند.
بیانات در اجتماع عظیم مردم یزد 12/10/1386
مرزبندی شفاف با دشمن؛ شاخص مهم نماینده اصلح
نماینده ی صالح آن کسی است که پایبندی او به اسلام باشد، پایبندی او به عدالت باشد، پایبندی او به منافع ملی باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصی باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نماینده ی خوبی نخواهد بود؛ نماینده ی ملت در واقع نخواهد بود. خوشبختانه در کشور ما مجموعه های سیاسی ای که هستند، نسبت به مبانی اسلام و انقلاب تقریباً همه، بجز یک اقلیت کوچکی، متفق القولند؛ منتها مرز ها را باید روشن کرد. بعضی، از دشمن رودربایستی دارند؛ بعضی، ملاحظه ی دشمن را می کنند. ملاحظه ی ملت را باید کرد، ملاحظه ی خدا را باید کرد، نه ملاحظه ی دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنی، هر چه عقب بنشینی، او جلو می آید. اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمی نباشد، او نفوذ می کند. دشمنان این را می خواهند. یکی از شاخص ها همین است. مردم در هر جای کشور هستند، به این شاخص توجه کنند.
آن کسانی که مرزشان با دشمن و دست نشاندگان دشمن مرز کمرنگی است، این ها برای ورود به مجلس اصلح نیستند. کسانی باید باشند که مرز روشنی با دشمن داشته باشند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 22/12/1386
چهار شرط اصلی برای یک نماینده
به نظر من مهم ترین شرایط نماینده عبارت است از این که متدیّن، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده ای جمع شد، همان کاری را که شما آرزو و توقّع دارید، انجام خواهد داد. نماینده باید متدیّن باشد. بی دینی و بی تقوایی چیز بدی است؛ هرجا باشد، انسان را آسیب پذیر می کند. اگر در جای حسّاس باشد، آسیب پذیری آن بسیار گران تمام خواهد شد. نماینده باید کارآمد هم باشد. بعضی ها متدیّن هستند، اما از آن ها کاری ساخته نیست. باید به گونه ای باشند که بتوانند وظایفی را که بر عهده شان قرار دارد، انجام دهند.
سوم این که دلسوز مردم - بخصوص طبقات محروم - باشد و برای آن ها کار و فکر کند. من در انتخاباتِ دوره ی قبل - شاید در نماز جمعه بود - گفتم نامزدهای انتخابات مراقب باشند خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال این ها نکنند. اگر کسی وامدار دستگاه ها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، دیگر نمی تواند برای مردم دلسوزی کند. پس دلسوزی هم یک شرط بزرگ است.
شرط چهارم این است که نماینده ی مردم باید شجاع باشد. این ملت، ملت شجاع و آزاده ای است؛ ملتی است که تهدید قدرتهای متکبّر جهانی او را به عقب نمی نشاند؛ بنابراین نماینده ی او هم باید شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق.
بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 24/11/1382
نماینده باید وجدان سیاسی داشته باشد
نماینده باید احساس دلسوزی و وجدان سیاسی داشته باشد. علاوه بر همه ی این ها - و شاید بتوانم عرض کنم مهم تر از همه ی این ها - این است که متدین باشد. نماینده ی متدین است که برای مردم کار می کند. نیتش را خدا می کند؛ مردم فهمیدند، فهمیدند؛ نفهمیدند، نفهمیدند. آن کس که بخواهد کار نکرده ای را به رخ مردم بکشد، متدین نیست. نماینده ای که متدین است، برای مردم کار می کند، جان می کند، نفس می زند، در تنظیم قوانین، در حفظ اکثریت مجلس و کمیسیون ها و برای حضور در کمیسیون ها تلاش می کند. کسی فهمید، فهمید؛ نفهمید، نفهمید. اهمیت نمی دهد. می خواهد کار کند. این، فایده ی تدین نماینده است؛ نماینده ی متدین و معتقد به انقلاب، معتقد و پایبند به اصول انقلاب.
بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران 07/01/1371
کارآمدی تنها کافی نیست
انتخابات، یک کار بزرگ و یک اقدام شرعی و یک اقدام خدایی است؛ بگردید آدمهای مناسب را برای این کار مهم پیدا کنید. آدمِ مناسب چطور آدمی است؟ باید کارآمد باشد… کارآمدیِ تنها هم کافی نیست؛ باید متدیّن هم باشد. آدم متدیّن، احتمال خیانتش کم است. آن متدیّنهایی که یک وقت دچار لغزش می شوند، اوّل تقوای خودشان را از دست می دهند؛ بعد این لغزش به سراغ آن ها می آید. پس، باید متدیّن و باتقوا هم باشند تا بتوانید برای کارهای این کشور به آن ها اعتماد کنید. همچنین باید در مقابل توپ و تشر این و آن - خارجی، داخلی، زورگویان، قدرتمداران - شجاع باشد و دل خود را نبازد. کسی که دل خود را در مقابل توپ و تشر باخت، دستش هم برای امضا می لغزد؛ پایش هم برای جلو رفتن می لرزد؛ نمی شود به او اعتماد کرد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 11/12/1378
صداقت و دلسوزی نماینده را تشخیص دهید
مجلس شورای اسلامی، مجلس مردم است. مجلس خان ها نیست؛ مجلس آحاد مردم است. نماینده ای که انتخاب می شود، باید دلسوز مردم باشد، صادق باشد، صمیمی باشد و بخواهد برای مردم کار کند. بعضی تظاهر به کار می کنند، اما کار نمی کنند. این، به درد نمی خورد. باید برای مردم کار کرد. صداقت و دلسوزی نماینده ای را که می خواهید انتخاب کنید، تشخیص دهید و بعد او را برگزینید.
بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران 07/01/1371
نماینده باید اولویت ها را بفهمد
نماینده باید دارای فهم و درک سیاسی باشد و مسائل کشور را بفهمد؛ هم مسائل خارجی و توطئه های دشمنان را و هم مسائل داخلی و نیازهای مردم و اولویتهای کشور را. این طور نباشد که بدون رعایت اولویت ها، مسأله ای را مطرح کنند، شعاری بدهند و برای ملت و دولت مشکل درست کنند.
بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران 07/01/1371
برای مسؤول عقیده و اخلاق مسأله ی شخصی نیست!
در نظام جمهوری اسلامی غیر از دانایی و کفایت سیاسی، کفایت اخلاقی و اعتقادی هم لازم است. افرادی نگویند که اخلاق و عقیده مسأله ی شخصی انسانهاست. بله، اخلاق و عقیده مسأله ی شخصی انسانهاست؛ اما نه برای مسؤول. من اگر در جایگاه مسؤولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتی داشتم؛ فهم بدی از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پُر کنم، نمی توانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصی من است و اخلاق و عقیده ربطی به کسی ندارد! برای یک مسؤول عقیده و اخلاق مسأله ی شخصی نیست؛ مسأله ای اجتماعی و عمومی است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است. آن کسی که به مجلس می رود، یا به هر مسؤولیت دیگری در نظام جمهوری اسلامی می رسد، اگر فاسد، بیگانه پرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمی تواند نقشی را که ملت و طبقات محروم می خواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معامله گر، رشوه و توصیه پذیر و مرعوبی بود؛ در مقابل تشرِ تبلیغات و سیاستهای خارجی جا زد، دیگر نمی تواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آن جا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معیّن کند. این شخص غیر از کفایت ذاتی و داناییِ ذاتی، به شجاعت اخلاقی، تقوای دینی و سیاسی و عقیده ی درست هم احتیاج دارد.
بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان قزوین 26/09/1382
تملق گوی استکبار مجلس را خراب می کند
اگر نماینده ای بی علاقه به انقلاب و کشور و بی اعتقاد به قانون اساسی به مجلس راه پیدا کند که مصالح این کشور برایش مهم نباشد؛ دشمنیهای استکبار جهانی را نفهمد، دلش بخواهد که از استکبار جهانی تملّق بگوید و در روزنامه ها و مجلّات وابسته به صهیونیست ها اسمش را درشت بنویسند و بگویند فلانی با سیاست نظام جمهوری اسلامی مخالفت کرد؛ چنین نماینده ای مجلس را خراب می کند، ملت را خراب می کند، کشور را هم خراب می کند؛ پس به درد نمی خورد. اگر نماینده ای بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آن ها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ به درد نمی خورد. اگر نماینده ای به مجلس برود که از مسائل کشور درک لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندی، آگاهی، سواد و معرفت لازم باشد، به درد نمی خورد. نمایندگی کار مهّمی است.
بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 20/11/1374
مراقب آدمهای اهل سوء استفاده باشید!
باید مراقب بود که آدمهای اهل سوء استفاده و بی اعتقاد به رسالت انقلابی و مسؤولیت نمایندگی و کسانی که می خواهند وارد مجلس شوند فقط برای این که سوء استفاده ای بکنند یا خدای نکرده خرابکاری ای انجام دهند، وارد مجلس نشوند…
توجه به چیزهای کم اهمیت، تنگ نظری و دقّتهای بیخودی را باید کنار گذاشت. اساس قضیه همان چیزهایی است که واقعاً همه را می ترساند: آدم پول پرستی؛ آدم پیشکرده ی خوانین و اشرار منطقه ای، از فقد یا ضعف نظارت استفاده کند و وارد مجلس شود و بعد بخواهد برای آن گونه افراد کار و تلاش کند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیأت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان 14/11/1374
نماینده باید طرفدار ضعفا باشد
نماینده باید شجاع و باشرف و امین و طرفدار ضعفا و قشر ضعیف باشد. قانون باید بتواند از حقوق ضعفا دفاع کند، والاّ قانونی که پولداران را پولدار تر کند، قانون مملکت اسلامی نیست. قانون باید بتواند گره ها را باز کند و به دردِ دل قشرهای محروم برسد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 13/11/1378
نامزد ها به مراکز قدرت و ثروت متصل نباشند
اگر چنانچه نامزد ها به مراکز ثروت و قدرت متصل شوند، کار خراب می شود؛ همچنان که امروز در به اصطلاح دموکراسی های دنیا، در آمریکا و غیر آمریکا این رسم هست؛ کمپانی ها و پولدار ها به نامزد انتخابات در ریاست جمهوری یا در انتخابات کنگره پول می دهند، ولی او در مقابل آن ها متعهد است. آن رئیس جمهوری که با پول دستگاه های گوناگون و مراکز ثروت سر کار بیاید، در مقابل آن ها متعهد است. آن نماینده ی مجلسی که با پول فلان شرکت و فلان کمپانی و فلان ارباب و فلان پولدار توی مجلس بیاید، مجبور است آنجائی که آن ها لازم می دانند، قانون جعل کند، قانون بردارد، توسعه و تضییق در قانون بکند. این نماینده به درد مردم نمی خورد. نه باید به مراکز ثروتهای شخصی متصل بود، و نه به طریق اولی به ثروتهای عمومی. کسی بیاید از پول بیت المال مصرف کند، برای اینکه به وکالت مجلس برسد؛ این دو برابر اشکال دارد، اشکال مضاعف دارد. این ها را باید مردم مراقب باشند.
بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی 19/10/1390
نماینده باید طرفدار حقوق محرومین باشد
باید ما هوشیار باشیم؛ آحاد ملت باید هوشیار باشند. نماینده ی متدین، امین، طرفدار عدالت، مخالف با فساد، طرفدار حقوق محرومین، پایبند به مبانی اسلام و ارزشهای اسلامی و خط امام؛ یک چنین نماینده ای را بفرستند مجلس؛ آنوقت مجلس مقتدر خواهد شد، عزتمند خواهد شد. تشخیص این برای همه البته آسان نیست، ولی باید تحقیق کرد، باید به آدمهای مطلع، آدمهای خبره، آدمهای مطمئن مراجعه کرد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم   22/12/1386ارسال نظر

 

خاطراتی از آیت الله بهجت(ره)

 


خاطراتی از آیت الله بهجت

1.نتیجه توسل به امام رضا (ع)

حجت الاسلام قدس  می گوید: « روزی آقا فرمودند: یکی از علمای نجف اشرف به جهت بیماری به تهران می آید و بعد از مراجعه به پزشک و تشکیل کمیسیون پزشکی بنابر آن می شود که آقا از ناحیه مغز عمل جراحی شود، آقا خیلی وحشت زده شده و سخت ناراحت می شود و اجازه می گیرد به مشهد مقدس مسافرت نماید.

پس از تشرف و توسل شبی در خواب می بیند آقای بزرگواری نزد ایشان می آید و می فرماید: چرا اینقدر ناراحت هستید صلاح دیده شد که عمل نشوید و با دارو معالجه شوید. از خواب بیدار می شود و می گوید: نتیجه گرفتم، به تهران برویم. به تهران می آیند، پس از مراجعه مجدد به پزشک، رئیس کمیسیون طبی آقا به او می گوید: ناراحت نباشید صلاح دیده شد که عمل جراحی انجام نشود، با دارو معالجه می کنیم.
با تطبیق این گفتار در خواب و بیداری بر یقین او می افزاید و با توسل به ثامن الحجج علیهم السلام معالجه نموده و شفا می یابد. »

2.مگر کوری نمی بینی؟
آیت الله تهرانی می نویسد: « حضرت آیت الله العظمی بهجت فرمودند: در زمان جوانی ما، مرد نابینایی بود که قرآن را باز می کرد و هر آیه ای را که می خواستند نشان می داد و انگشت خود را کنار آیه مورد نظر قرار می داد، من نیز در زمان جوانی روزی خواستم با او شوخی کرده و سر به سر او گذارده باشم گفتم: فلان آیه کجاست؟ قرآن را باز کرد و انگشت خود را روی آیه گذاشت. من گفتم: نه اینطور نیست، اینجا آیه دیگری است. به من گفت: مگر کوری نمی‌بینی؟! »

3.نقش مقتضیات در نحوه زندگی بزرگان
«روزی آقا فرمود: چند نفر از بازاریان تهران به نجف مشرف شدند و جهت پرداخت خمس اموال خود خدمت شیخ انصاری(قدس سره) رسیدند، وقتی وضع ساده خانه و بی آلایش شیخ را دیدند، آهسته به یکدیگر می گفتند: این است معنی پیشوا و مقتدا. یعنی علی گونه زیستن، نه مانند ملا علی کنی با خانه بیرونی و اندرونی و با تشکیلات و تشریفات آن چنانی. »

شیخ در حال نوشتن بود، و کاملاً به سخنان آنان توجه داشت، نخست کلمه خیلی زننده ای به آنها گفت، سپس فرمود: چه می گویید؟ من با چند نفر طلبه سروکار دارم و نیازی به تشریفات بیش از این ندارم، اما آخوند ملا علی کنی با امثال ناصرالدین شاه سر و کار دارد. اگر آن گونه نباشد ناصرالدین شاه به خانه اش نمی رود، آخوند ملا علی این کارها را برای حمایت از دین انجام می دهد. »

4. راضی به رضای الهی
حجة السلام والمسلمین قدس از شاگردان آقا می گوید:« یک روز از روزهای درسی کمی زودتر به خانه آیت الله العظمی بهجت رفتم ـ زیرا ایشان گاهی از اوقات وقتی شاگردان به درس حاضر می شدند هرچند یک نفر هم بود به اتاق درس می آمد و تا هنگام آمدن دیگران احیاناً جریان و یا حدیث و یا نکته اخلاقی را گوشزد می کردند ـ بنده نیز به طمع مطالب یاد شده قدری زودتر رفتم. خوشبختانه آقا که صدای « یا الله » حقیر را شنید زودتر تشریف آورد، بعد از احوالپرسی فرمود:

در نجف یکی از آقازاده های ایرانی که از اهل همدان و بسیار جوان زیبا و شیک پوش بود و از هر جهت به جمال و خوش اندامی شهرت داشت، به بیماری سختی گرفتار و از دو پا فلج شد به گونه ای که با عصا بیرون می آمد.

من سعی داشتم که با او روبرو نشوم، زیرا فکر می کردم با وصف حالی که او داشت، از دیدن من خجالت می کشد، لذا نمی خواستم غمی بر غمش بیفزایم. یک روز از کوچه بیرون آمدم و دیدم او سر کوچه ایستاده است و ناخواسته با او روبرو شدم و با عجله و بدون تأمل گفتم: حال شما چطور است؟ تا این حرف از دهانم بیرون آمد ناراحت شدم و با خود گفتم که چه حرفی ناسنجیده ای مگر حال او را نمی بینی! چه نیازی بود از او بپرسی؟ به هر حال خیلی از خودم بدم آمد.
ولی بر خلاف انتظار من، وقتی وی دهان باز کرد مثل اینکه آب یخ روی آتش ناراحتی درونم ریخت، چنان اظهار حمد و ستایش کرد و چنان با نشاط و روحیه ابراز سرور کرد که گویا از هر جهت غرق در نعمت است من با شنیدن صحبت های او آرام گرفتم و ناراحتی ام بر طرف گردید. »

 

نماز شب و رازهای آن

راز های نماز شب

شب مردان خدا روز جهان افروزست

روشنان را به حقیقت شب ظلمانى نیست

مرحوم ملکى مى فرماید: استادم [ملا حسینقلى همدانى ] به من فرمود: ((فقط متهجّدین هستند که به مقاماتى نائل مى گردند و غیر آنان به هیچ جایى نخواهند رسید)).

علاّمه طباطبائى رحمه الله علیه مى فرماید:

چون به نجف اشرف براى تحصیل مشرّف شدم ، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندى و رحمیّت گاهگاهى به محضر مرحوم قاضى شرفیاب مى شدم ، تا یک روز درِ مدرسه اى ایستاده بودم که مرحوم قاضى از آنجا عبور مى کردند، چون به من رسیدند دستِ خود را روى شانه من گذاردند و گفتند: ((اى فرزند! دنیا مى خواهى نماز شب بخوان و آخرت مى خواهى نماز شب بخوان )).

این سخن آنقدر در من اثر کرد که از آن زمان به بعد تا زمانى که به ایران مراجعت کردم ، پنج سال تمام ، در محضر قاضى روز و شب به سر مى بردم و آنى از ادراک فیض ایشان دریغ نمى کردم و از آن وقتى که به وطن بازگشتم تا وقت رحلت استاد، پیوسته روابط ما برقرار بود و مرحوم قاضى طبق روابط استاد و شاگردى ، دستوراتى مى دادند و مکاتبات از طرفین برقرار بود.

علاّمه مى فرمودند:

((ما هر چه داریم از مرحوم قاضى داریم .))

در حدیثى از امام صادق علیه السلام چنین مى خوانیم :

((أَبْغَضُ الْخَلْقِ إ لى اللّه جِیْفَةٌ بِاللَّیلِ، بطالٌ بِالنَّهار)).

مبغوض ترین و ناپسندترین مردم نزد خداوند، کسى است که [شب را سراسر به خواب و] بسان مردارى گندیده و در روز بیکار و تنبل باشد.

اهمیت نماز شب از زبان خدا و پیامبر و ائمه:

رسول خدا(ص) فرمود: برشما باد خواندن نماز شب اگرچه یک رکعت باشد. (کنز الاعمال،ج 7،ص 786،ش 8 ،214) و همچنین فرمودند: خداوند با نمازهای نافله، نمازهای واجب شما را کامل می­کند و می­پذیرد.(وسائل الشیعه،ج 3،ص 73)

امام صادق می­فرماید: کسی که نماز شب را ترک کند از شیعیان ما نیست. (اسرار الصلوة ص 269) و امام صادق(ع) به سلیمان دیلمی فرمود: ای سلیمان نماز شب را ترک نکن همانا زیان کار کسی است که از نماز شب محروم بماند. (علل الشرایع،ص 363) و همچنین فرمودند: جان ایمان سه چیز است: نماز شب خواندن، روزه را افطار دادن و به ملاقات برادران رفتن. (رساله لقاءالله،68)

فضیلت و ثواب نماز شب:

فضیلت نماز شب بر نماز مستحب در هنگام روز مانند فضیلت انفاق پنهانی بر انفاق آشکار است.(کنز الاعمال،ج 7،ص 788)

پیامبر اکرم (ص) می­فرماید: برشما باد نماز شب که آن روش صالحان پیش از شما و وسیله نزدیک شدن به خداوند و مانع گناهان آینده و کفاره گناهان گذشته و دورکننده دردها از بدن می­باشد.(کنز الاعمال ص 790)

رسول خدا فرمود: آیا چهره نماز شب خوان­ها را نمی­بینی که از همه چهره­ها زیباتر است؟ این برای آن است که آنان هنگام شب با خدای سبحان خلوت کرده­اند و خدای تعالی جامه­ای از نور خود بر چهره ایشان پوشانید. (رساله لقاءالله،ص 131)

نماز شب چراغ خانه و حجابی در میان آنان و آتش دوزخ و گذرنامه صراط و کلید بهشت است.

حضرت علی(ع) می­فرماید: نماز شب مایه سلامتی جسم و متوسل شدن به اخلاق پیامبران و موجب رضایت پروردگار عالمیان است.(میزان الحکمة،ج 5،ص 417)

و از حضرت صادق علیه السلام روایتست که فرموده بود در وصیّت رسول خدا به على علیهما و آلهما السّلام : یا على وصیّت مى کنم تو را در باب نفس ‍ خودت به چند خصلت پس حفظ کن آنها را، بعد از آن فرمود: خداوندا یارى کن او را و ذکر فرمود جمله اى از خصلتها تا اینکه فرمود:

((وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ))

بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز زوال و سه بار تکرار فرمود.

و ظاهر این است که حضرت اراده کردند به نماز شب سیزده رکعت را و به نماز زوال هشت رکعتى که نافله زوال است .

پیامبران و نماز شب:

در روایت از امام باقر(ع) آمده است که فرمود:«آگاه باشید که هیچ پیامبری نیامده مگر با نماز شب و هیچ پیامبری هم نماز شب را سر شب نمی­خوانده است».

بر همین اساس روایت شده است بهترین موقع نماز شب پس از نصف شب تا هنگام نماز صبح است که هرچه به آخرهای شب نزدیک شود فضیلتش بیشتر است ولی برای کسی که انجام آن پس از نصفه شب میسر نیست، خواندن آن سرشب اشکالی ندارد.(سیره انبیاء (چهل حدیث)،ص 31ـ32)

حضرت داود(ع) گاهی تمام شب را بایک رکعت اشک می­ریخت و از گریه او همه چیز می­گریست و اگر شخص غمگین و بیمار صدای مناجات و گریه او را می­شنید آرامش می­یافت.(نماز معراج خاکیان،ص 242)

روایت شده است که خدای متعال به حضرت موسی(ع) وحی کرد که: ای موسی! در تاریکی شب از خواب برخیز (و مناجات و راز و نیاز کن) تا قبرت را باغی از باغ های بهشت قرار دهم.

در تفسیر نور می­خوانیم: سه چیز بر پیامبر اکرم(ص) واجب بود و بر دیگران مستحب:نماز شب، مسواک و سحرخیزی. (تفسیر نور،ج 7،ص 105)

در کیفیت نمازشب رسول اکرم(ص) آمده است که آن حضرت آب وضو و مسواک خود را از قبل مهیا می­فرمود و مانند یک رزمنده سنگرنشین خواب طولانی نداشت و همواره پاسدار حرم دل بود که مبادا غفلت به آن راه پیدا کند و پس از خوابی کوتاه بیدار می­شد و چهار رکعت نماز می­خواند و دوباره بر می­خاست و به همین ترتیب عمل می­کرد. و هر بار که بیدار می­شدند به آسمان نگاه می­کردند و این آیات را تلاوت می­کردند:﴿ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار لایات لاولی الالباب …﴾ (سوره آل عمران آیه 190).

از خود امیرالمؤمنین، امام علی(ع) نیز روایت شده است که فرمودند: از وقتی که از رسول خدا شنیدم که فرمود: «نماز شب نور است»هرگز نماز شب را ترک نکردم حتی دریکی از سخت ترین شب­های نبرد که به نام لیلة الهریر معروف است. ایشان در آن شرایط سخت فرشی را پهن کردند و بر روی آن مشغول خواندن نماز شب شدند در حالی که تیرهای زیادی از طرف راست و چپ ایشان می­گذشت و هرگز تزلزلی در ایشان ایجاد نکرد و ایشان از جایشان تکان نخوردند تا اینکه نماز شبشان تمام شد.(منتهی الامال،ج 1،ص 150،شرح نهج البلاغه)

در شرح حال امام حسین(ع) ویارانش در شب عاشورا چنین می­خوانیم: در شب عاشورا امام حسین ویارانشان تا بامداد در حال نماز شب خواندن و نیایش و ناله و زمزمه بودند که این صداها همچون آوای زنبور عسل به گوش می­رسید که حتی دشمن تحت تأثیر قرار گرفته بود.(مقتل الشمس،ص 188)

از یکی از کنیزهای امام سجاد(ع) پرسیدند: از حال آقای خود برای ما نقل کن، او گفت: مختصر بگویم یا مفصل؟ گفتند: مختصر. گفت: هیچگاه در روز برای او غذا حاضر نکردم زیرا در حال روزه بود و هیچ شبی برای او رختخواب پهن نکردم زیرا برای خدا شب زنده دار بود و هرگاه به نماز شب می­ایستادند در قنوت نماز وتر سیصد مرتبه می­گفتند: «العفو، الهی العفو: پروردگارا مرا بیامرز.(نمونه معارف اسلامی،ج 3،ص 309)

امام صادق(ع) فرمودند: «پدرم حضرت امام باقر(ع)، رضوان خدا نثارش باد، چون شبانگاه از خواب برمی­خاست در نماز شب قیامی طولانی و رکوع و سجده­ای طولانی به جای می­آورد به حدی که گفته می­شد خوابش برده است؛ ناگاه می­شنیدیم که می­گوید «لا اله الا الله حقا حقا» (سیره باقری (ع) چهل حدیث،ص 29)

امام موسی بن جعفر(ع) در وصف مهدی آل محمد(عج) فرمود: با آن چهره گندمگون که به زردی بی­خوابی نیز آمیخته است فدای آن که شبش را در حال رکوع و سجود و ستاره شماری (کنایه از بیداری بسیار) و تماشای عجایب آسمان خواهد گذراند.

بزرگان و نماز شب:

حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) به فرزندش وصیت کرد: سجاده­ای که هفتاد سال بر روی آن نماز شب به جا آورده­ام و تسبیحی از تربت امام حسین(ع) که با آن در سحرها به عدد دانه­هایش استغفار کرده­ام با من دفن شود.(فرازهایی از وصیت نامه الهی و اخلاقی آیت الله مرعشی نجفی(ره) ص 19)

علامه طباطبایی(ره) می­گوید: مرحوم آیت الله میرزا آقای قاضی به من گفتند: ای فرزند، دنیا می­خواهی نماز شب بخوان و آخرت می­خواهی باز هم نماز شب بخوان. علامه طباطبایی نیز می­فرمایند: از وقتی که ایشان این مطلب را فرمودند دیگر نماز شب را ترک نکردم.(اخلاق و عرفان در وضو و نماز،ص 176)

حضرت امام خمینی(ره) تقید خاصی به نماز شب داشته­اند. مرحوم حاج آقا مصطفی یک روز نقل کردند که امام فرموده است: اگر به مطالبی رسیده­ام از سحر خیزی من بوده است و به شاگردانشان می­فرمودند که نماز شب و سحرخیزی را از دست ندهند.(برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)،ج 3،ص 129)

وقت نماز شب

وقت نماز شب از اول نیمه شب است تا طلوع صبح صادق .

توضیح : شب از دیدگاه شرع عبارت است از اول مغرب تا طلوع صبح صادق . بنا بر این در ساعت 12 شب که عبارت است از نیمه غروب تا طلوع آفتاب بیش از نیم ساعت از نیمه شب شرعى گذشته است .

- افضل آن است که نماز شب به هنگام سحر خوانده شود و هنگام سحر عبارت است از یک سوم آخر شب و هر قدر به صبح نزدیکتر باشد افضل خواهد بود.

- شخص مسافر مى تواند نماز شب را پیش از نیمه بخواند.

- جوانى که مى ترسد بخواب بماند و نماز شب از او فوت شود مى تواند نماز شب را پیش از نیمه شب بخواند.

- همه کسانى که براى خواندن نماز شب بعد از نیمه شب عذرى دارند مانند پیرمردان و یا کسى که از سرد شدن هوا مى ترسد و یا از جنب شدن در خواب مى ترسد و مانند اینها مى توانند نماز شب را قبل از نیمه شب بخوانند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

اگر بیم دارى که پایان شب برنخیزى یا سرما و مشکل دیگرى مانع نماز شبت خواهد شد، نماز شب و ((وتر)) را در اوّل شب بخوان .(5)

- در مواردى که تقدیم نماز شب جایز است سزاوار است که نیّت اداء نکند بلکه به نیّت (تعجیل ) و جلو انداختن بخواند.

- اگر نماز شب از کسى فوت شد مى تواند قضاى آن را در روز به جا بیاورد.

((مفضّل )) مى گوید:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم : فدایت شوم ؛ من گاهى به خواندن نماز شب موفّق نمى شوم ، آیا اجازه مى فرمائید پس از خواندن نماز صبح پیش از آنکه آفتاب طلوع کند قضاى نماز شب را بخوانم ؟

فرمود: آرى ؛ امّا اهل خانه ات را از این کار با خبر مکن زیرا آنان هم از تو یاد مى گیرند و این کار را سنّت قرار مى دهند.(6)

تذکّر: قضاى نماز شب را فضیلت بسیار است چنانچه در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که :

شخصى به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم چه بسا که اتّفاق مى افتد که یک ماه و دو ماه و سه ماه نماز شب از من فوت مى شود و من آن را به روز قضا مى کنم ، آیا این کار جایز است ؟

فرمود: به خدا قسم این کار مایه روشنى چشم تو است و اینجمله را سه بار تکرار کرد.

- قضاى نماز شب را بر تقدیم آن یعنى پیش از نیمه شب خواندن رجحان دارد. بنابر این اگر مى داند که قضاى نماز شب از او فوت نخواهد شد قضا اولویت دارد.

تذکر: براى تشویق جوانان عزیز روایتى در مورد قضاى نماز شب نقل مى کنم :

اسحق بن عمار ضمن روایتى از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که ایشان از پدران بزرگوار و آنان از رسول خدا صلى اللّه علیهم اءجمعین نقل مى کند که فرمود:

((ان اللّه یباهى بالعبد یقضى صلوة اللّیل بالنهار یقول ملائکتى عبدى یقضى ما لم افترضه علیه اشهدوا انى قد غفرت له )).

خداى تعالى با بنده اى که نماز شب را در روز قضا بکند مباهات مى کند و مى فرماید:

((اى فرشتگان من ، این بنده من چیزى را که به او واجب نکرده ام قضا مى کند گواه باشید که من او را آمرزیدم )).(7)

- جوانى که مى ترسد به خواب بماند اگر پیش از نیمه شب نماز شب را خواند و خوابید و پیش از صبح بیدار شد لازم نیست نماز شب را دوباره بخواند.

- اگر مشغول نماز شب شد و صبح طلوع کرد اگر چهار رکعت از نماز شب را خوانده است که صبح شد بقیه نماز شب را به طور مخفف و بدون مستحبات مى خواند و اگر هنوز چهار رکعت از نماز شب نخوانده صبح شد همان دو رکعتى را که شروع کرده تمام مى کند و پس از آن دو رکعت نافله صبح را مى خواند و سپس دو رکعت نماز صبح واجب را مى خواند و پس از آن باقیمانده نماز شب را قضا مى کند و اگر اصلاً به نماز شب شروع نکرده صبح طلوع کرد دو رکعت نافله صبح را اوّل مى خواند و پس از آن نماز صبح را و پس از آن قضاى نماز شب را به جا مى آورد.(8)

امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم

خواب در روضه رضوان نکنند اهل نعیم

خاک را زنده کند تربیت باد بهار

سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم

بوى پیراهن گم کرده خود مى شنوم

گر بگویم همه گویند ضلالى است قدیم

اى رفیقان سفر دست بدارید از ما

که بخواهیم نشستن به در دوست مقیم

کیفیّت نماز شب به صورت مختصر

- نماز شب مجموعاً یازده رکعت است که ده رکعت آن هر دو رکعت به یک سلام خوانده مى شود و یک رکعت به یک سلام .

- هشت رکعت از یازده رکعت را باید به نیت نماز شب خواند و دو رکعت آن را به نیّت نماز (شفع ) و یک رکعت آن را به نیت نماز (وتر).

- فضیلت نمازهاى شفع و وتر بیش از هشت رکعتى است که به نیت نماز شب خوانده مى شود.

- انسان مى تواند فقط به نماز شفع و وتر اکتفا کند و هشت رکعت را نخواند.

- اگر وقت براى اداى نماز شب تنگ باشد مى تواند فقط به نماز وتر اکتفا کند.

- اگر وقت براى اداى نماز شب تنگ نباشد ولى انسان مى خواهد نماز وتر را بخواند باید آن را (رجائا) بخواند.

- جایز است انسان نماز شب را نشسته بخواند حتّى در حال اختیار، ولى اگر مى خواهد نشسته بخواند بهتر آن است که هر دو رکعت نشسته را یک رکعت ایستاده حساب کند. بنابراین باید هشت بار دو رکعت نشسته هر دو رکعت به یک سلام که جمعاً شانزده رکعت مى شود به نیّت نماز شب بخواند و دو بار دو رکعت هر دو رکعت به یک سلام به نیت نماز شَفع . و دو بار یک رکعت هر یک رکعت به یک سلام به نیّت نماز وَتر.(

- خواندن سوره در رکعتهاى نماز شب لازم نیست و مى تواند فقط به خواندن سوره (حمد) اکتفا کند و همچنین قنوت در رکعتهاى دوّم مستحب است و مى تواند بدون قنوت بخواند.

- نماز وتر یک رکعت است ، و کافى است در قنوت سه بار تسبیح گفتن

- لازم نیست همه یازده رکعت را در یک مجلس بخواند بلکه مى تواند در دو سه نوبت بخواند بلکه با فاصله خواندن افضل است . همانطور که رسول خدا تهجد مى کرد.

- مستحب است که نماز شب را بلند بخواند تا اگر از خانواده اش کسى مى خواهد به نماز شب برخیزد بیدار شود. چنانچه در روایت است و علماء نیز تصریح به استحباب بلند خواندن کرده اند.

- بدیهى است که استحباب بلند خواندن نماز شب در جائى است که از ریا و سمعه در امان باشد و اگر خداى نخواسته خوف ریا و سمعه در بلند خواندن باشد باید آهسته بخواند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

صلوة اللیل تذهب بذنوب النهار

نماز شب گناهان روز را پاک مى کند

بحار الانوار: ج 84، ص 143 و 154.

مستدرک : 6/330.

کیفیّت نماز شب به صورت مفصّل

چون از خواب برخاست سجده کند براى خداوند تعالى و نیکو است در این حال یا در حال برداشتن سر از سجده بگوید:

((اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَحْیانى بَعْدَ ما اَماتَنى وَ اِلَیْهِ النُّشُورُ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى رَدَّ عَلَىَّ رُوحى لاَِحْمَدَهُ وَ اَعْبُدَهُ)).

و چون برخاست و ایستاد بگوید:

((اَللّهُمَّ اَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَلَّعِ وَ وَسِّعُ عَلَىَّ الْمَضْجَعَ وَارْزُقْنى خَیْرَ ما بَعْدَ الْمُوتِ)).

و چون صداى خروس شنید بگوید:

((سُبُّوْحٌ قُدُّوْسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوْحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَمِلْتُ سُوَّْءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى اِنَّهُ لا یَغْفِرُالذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ)).

و چون نگاه کند به اطراف آسمان بخواند:

((اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا یُوارى مِنْکَ لَیْلٌ ساجٍ وَ لا سَماَّءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَ لا اَرْضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلا ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ وَلا بَحْرٌ لُجِّىُّ تُدْلِجُ بَیْنَ یَدَىِ الْمُدْلِجِ مِنْ خَلْقِکَ تُدْلِجُ الرَّحْمَةَ عَلى مَنْ تَشاءُ مِنْ خَلْقِکَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاْ عْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُوْرُ غارَتِ النُّجُوْمُ وَ نامَتِ الْعُیُونُ وَ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لاتَاْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ اِلهِ الْمُرْسَلینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ)).

پس بخواند پنج آیه آل عمران :

((اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لاََّیاتٍ لاُِولِى الاَْلْبابِ الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَقُعُوداً وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فى خَلِقِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ رَبَنّا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ اَخْزَیْتُهُ وَما لِلظّالِمینَ مِنْ اَنْصارٍ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادى لِلاْیمانِ اَنْ امِنُوْا بِرَبِّکُمْ فَامَنّا رَبَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَکَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الاَْبْرارِ رَبَّنا وَاتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَلاتُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ اِنَّکَ لاتُخْلِفُ الْمیعادَ)).

مسواک کند، و بعد از آن وضو بسازد وضوء کامل و خود را خوشبو سازد، پس برخیزد به نماز شب .

ابتدا شروع مى کند به هشت رکعت نماز شب و بعد از هر دو رکعت ، سلام مى دهد، و خوبست که در دو رکعت اوّل بعد از حمد سى مرتبه توحید بخواند، (که در دو رکعت مجموعا شصت مرتبه توحید خوانده شود) از اثرات ثواب آن این استکه : تا منصرف شود از نماز نبوده باشد میان او و خداى عزّوجلّ هیچ گناهى .

و یا آنکه در رکعت اوّل آن توحید و در رکعت دوّم قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَ بخواند.

در شش رکعت دیگر حمد و هر سوره که خواهد بخواند و کافى است حمد و قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ در هر رکعتى .

و چنانکه سنّت است قنوت در نمازهاى واجبى ، در هر رکعت دوّمى از نافله ها نیز سنّت است .

و کافى است در قنوت سه بار سُبْحانَ اللّهِ گفتن .

و یا آنکه گفته شود:

اَللّهُمَّ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا وَ عافِنا وَاعْفُ عَنّا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَى ءٍ قَدیرٌ.

و یا آنکه بگوید:

رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الاَْعَزُّ الاَْجَلُّ الاَْکْرَمْ.

و روایت شده که حضرت امام موسى علیه السلام چون شب در محراب عبادت مى ایستاد مى خواند: ((اَللّهُمَّ اِنَّکَ خَلَفْتَنى سَوِیّاً…)) و این دعاء پنجاهم صحیفه کامله است .

و چون فارغ شود از هشت رکعت نماز شب پس بجا بیاورد دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر.

و مى خواند در این سه رکعت بعد از حمد قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ تا بمنزله آن باشد که یک ختم قرآن کرده باشد، زیرا که سوره توحید ثلث قرآن است ، و یا آنکه بخواند در نماز شفع در رکعت اوّل حمد و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و در رکعت دوّم حمد و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ.

و چون از نماز شفع فارغ شد مستحب است آنکه بخواند:

اِلهى تَعَرَّضَ لَکَ فى هذَا اللَّیْلِ الْمُتَعَرِّضُوْنَ…)) و این دعائى است که در اعمال شب نیمه شعبان در مفاتیح الجنان مذکور شد.

و چون از دو رکعت شفع فارغ شد بر مى خیزد به جهت یک رکعت وتر و مى خواند در آن حمد و سوره توحید و یا آنکه مى خواند بعد از حمد قُلْ هُو اللّهُ اَحَدٌ سه مرتبه ، و معوذّتین یعنى قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ، پس دست بر مى دارد براى قنوت و دعا مى خواند آنچه بخواهد.

شیخ طوسى رحمه الله علیه فرموده : دعاهائى که در قنوت نماز وتر خوانده مى شود از زیادى به شمارش نمى آید.

مستحب است که انسان در قنوت نماز وتر گریه کند از خوف خدا و ترس از عقاب خدا، یا خود را به حال گریه در آورد و دعا کند براى برادران مؤمن ، و مستحب است که ذکر شود چهل نفر، پس بدرستیکه کسیکه دعا کند براى چهل مؤمن دعایش مستجاب مى شود انشاءاللّه تعالى . و دعا کند به آنچه خواسته باشد.

شیخ صدوق رحمه الله علیه فرموده که : حضرت رسول صلى الله علیه و آله در قنوت وتر مى خواند:

((اَللّهُمَّ اهْدِنى فیمَنْ هَدَیْتَ وَ عافِنى فیمَنْ عافَیْتَ و تَوَلَّنى فیمَنْ تَوَلَّیْتَ وَ بارِکْ لى فیما اَعْطَیْتَ وَقِنى شَرَّ ما قَضَیْتَ فَاِنَّکَ تَقْضى وَ لایُقْضى عَلَیْکَ، سُبْحانَکَ رَبَّ الْبَیْتِ، اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ وَ اُوْمِنُ بِکَ وَ اَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِکَ یا رَحیمُ)).

سزاوار است آنکه هفتاد مرتبه بگوید:

((اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ)).

سزاوار است که دست چپ را به دعا بلند کرده باشد و استغفار را به دست راست بشمارد

روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله استغفار مى کرد در نماز وتر هفتاد مرتبه و هفت مرتبه مى گفت : ((هذا مَقامُ الْعاَّئِذِ بِکَ مِنَ النّارِ)).

روایت شده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام در سحر، در نماز وتر سیصد مرتبه مى گفت : ((اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ)). و بگوید بعد از این : ((رَبِّ اغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَ تُبْ عَلَىَّ اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الْغَفُورُ الرَّحیمُ)).

و سزاوار است آنکه طول دهد قنوت را و چون فارغ شد از قنوت به رکوع رود و چون سر از رکوع برداشت بخواند این دعا را که شیخ در تهذیب از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام نقل کرده :

((هذا مَقامُ مَنْ حَسَناتُهُ نِعْمَةٌ مِنْکَ وَ شُکْرُهُ ضَعیفٌ وَ ذَنْبُهُ عَظیمٌ وَ لَیْسَ لِذلِکَ اِلاّ رِفْقُکَ وَ رَحْمَتُکَ فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلَ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُوْنَ طالَ هُجُوعى وَ قَلَّ قِیامى وَ هذَا السَّحَرُ وَ اَنَا اَسْتَغْفِرُکَ لِذُنُوبى اِسْتِغْفارَ مَنْ لا یَجِدُ لِنَفْسِه ضَرّا وَ لا نَفْعاً وَ لا مَوْتاً وَ لاحَیوةً وَ لا نُشُوْراً)).

پس به سجده رود و نماز را تمام کند و بعد از سلام تسبیح حضرت زهرا علیها السلام بخواند، پس بگوید:

((اَلْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّباحِ اَلْحَمْدُ لِفالِقِ الاِْصْباحِ)).

و بگوید سه مرتبه :

((سُبْحانَ رَبِّىَ الْمَلِکَ الْقُدُّوْسِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ))

پس بگوید:

((یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنىُّ یا کَریمُ ارْزُقْنى مِنَ التِّجارَةِ اَعْظَمَها فَضْلاً وَ اَوْسَعَها رِزْقاً وَ خَیْرَها لى عاقِبَةً فَاِنَّهُ لا خَیْرَ فیما لا عاقِبَةَ لَهُ)).

پس به سجده رود و بگوید پنج مرتبه : ((سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوْحِ)). پس بنشیند و بخواند آیة الکرسى را، دوباره به سجده رود و ذکر سابق را پنج مرتبه بخواند.

((إ نَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ تقُوم أ دنى من ثُلْثَىِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ و ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مَّنَ الَّذِینَ مَعَکَ.))

(اى پیامبر!) پروردگارت مى داند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوّم شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مى خیزند.

مزمّل : آیه 20.

((إ نَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْأً وَ أَقْوَمُ قِیلاً.))

مسلّماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامت تر است .

مزمّل : آیه 6.

سفارش جبرئیل به نماز شب

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

برترین نمازها (ى مستحب ) نماز نیمه شب است و چه اندک است به جا آورنده آن .(

و باز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

جبرئیل آن قدر مرا به نماز شب سفارش کرد تا این که گمان کردم نیکانِ امّتم شب را نمى خوابند مگر اندکى از آن .

و باز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

خداوند حضرت ابراهیم را دوست خود انتخاب نکرد مگر براى دو کارش :

1 - اطعام به مستمندان 2 - نماز شب ، هنگامى که مردم در خواب بودند.

در حالات رسول خدا صلى الله علیه و آله

حضرت على علیه السلام فرمود:

هر گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله براى نماز شب بر مى خاست ، نخست مسواک مى کرد، سپس به آسمان مى نگریست و این آیات را زمزمه مى کرد:

((إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لاَ یاتٍ لاُِوْلِى الاَْلْبابِ…))

مسلّماً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفتِ شب و روز، نشانه هاى (روشنى ) براى خرمندان است … -

(در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز دستور داده شده که هر کس براى نماز شب بر مى خیزد، این آیات را تلاوت کند).

شب زنده داران در قیامت

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

در قیامت پس از آن که خداوند همه انسانها را جمع کند، منادى ندا مى کند و مى گوید:

پیش آیند کسانى که در نیمه هاى شب از بستر خواب دور مى شدند و خدا را مى خواندند و از خشم و غضبش بیمناک و به رحمتش امیدوار بودند.

آن گاه جمعى پیش روند و قبل از دیگران به جایگاههاى خود (در بهشت ) وارد شوند و بعد از آنان به حساب مردمِ دیگر رسیدگى نمایند.

شب زنده دارى دختر امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام درباره دختر بزرگوارش ((فاطمه )) فرمود:

او در امر دین چنان بود که تمام شب را به نماز مى ایستاد و روز را روزه مى گرفت .

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:

جبرئیل نزد من آمد و گفت : اى محمّد!… بدان که شرف مؤمن ، نماز شب اوست و عزّتش بى نیازى او از مردم است .

بدآموزى و کج اندیشى

طلبه اى مى گفت : شخصى به ظاهر باسواد و متّقى به من گفت : بهتر است انسان نماز شب نخواند و نماز صبح را هم نزدیک طلوع آفتاب به جاى آورد، براى این که دچار عُجب و خودبینى نشود، و چون نماز شب غرور مى آورد باید آن را ترک کرد!

آن طلبه گفت : در اثر این کلام (چون گوینده آن را مورد اعتماد مى دانستم ) چندین سال نماز شب نخواندم با اینکه سحر هم بیدار بودم !

ببینید بدآموزى و کج اندیشى را! به آن طلبه گفته شد:

آن شخص شیطان بوده که چنین سخن مزخرفى را بر زبان رانده است ؛ زیرا، اگر این سخن صحیح باشد در همه مستحبّات جارى است . بنابراین باید گفت : نماز جماعت و قرآن و دعا و… نخوانیم زیرا مغرور مى شویم ! بى ارزش بودن این گفتار به قدرى واضح است که نیازى به تفصیل ندارد. چون بدیهى است که انسان در کنار انجام مستحبّات باید رذائل اخلاقى را از خود دور کند. و اصلاً خودِ نماز شب باعث توفیق انسان براى ستردن و زدودن صِفات رذیله مى شود و آن خدایى که توفیق سحرخیزى مى دهد توفیق پیراسته شدن از مرض خطرناک عُجب را نیز عطا مى کند.

ثانیاً، چنین شخصى که این قدر لاابالى و بى تعهّد است که نماز صبح خود را در آخر وقت مى خواند، معنى ندارد دچار عُجب بشود و اصلاً دلیلى براى عُجب او نیست مانند کورى است که نامحرم را نمى بیند! بلکه هنر است که انسان با رعایت و انجام مستحبّات ، دچار خودپسندى نشود و خلاصه تقواى منفى به درد نمى خورد، آنچه سودمند است تقواى مثبت است .

سالک کامل مرحوم ملکى مى نویسد:

((گاهى از بعضى متهجّدین ، نماز شب فوت مى شود، ولى این خود لطفى از سوى خداوند است ؛ براى این که آن شخص ، از تأ سف خوردن براى فوت نماز شب و موفّق نشدن به این امر مهم ، اجر بیشترى ببرد و نیز از عُجب محفوظ و مصون بماند؛ ولى طبق آنچه از احادیث استفاده مى شود این امر بسیار نادر است و بیش از یکى دو شب نمى شود)).

راستى ، چه صادق است درباره آن شخص بدبخت و جاهل که آن طلبه را چندین سال از این فیض محروم داشت این بیت اعتصامى که مى گوید:

آموزگار خلق شدیم امّا

نشناختیم خود، الف و با را

این شخص ، دستِ کم به آیات قرآن کریم در این موضوع توجّه نکرده و سخنى گفته است صد در صد مخالف با قرآن ، آنجا که مى فرماید: ((وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهجِّد بِهِ نافِلَةً لَک عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً)).

برخى دیگر نیز چنین مى پندارند که شب زنده دارى و نافله شب با درس ‍ خواندن منافات دارد و مانع تحصیل است و خلاصه اتلاف وقت است و باید آن وقت را صرفِ درس خواندن و مطالعه کرد.

این گروه نیز سخت در اشتباهند و نمى دانند که تهجّد بهترین وسیله براى ازدیاد توفیق تحصیل است و چه بسیار از تارکین تهجّد را دیده ایم که نه تنها موفّق به تحصیل نشده اند، بلکه در گرداب گناه غرق گشته اند.

در این باره مرحوم ملکى مى گوید:

((من بسیارى از محصّلین را مى شناسم که از شب زنده داران بودند و همین موضوع سبب شد که فهمى عمیق و استقامتى بى نظیر در امر تحصیل نصیبشان شد و به مراتب و مقامات والایى رسیدند و بالعکس ، کسانى هستند که در مطالعه کتب علمى کوشش بسیار دارند ولى به جایى نمى رسند و از علم خویش سودى نمى برند و برکتى نمى بینند)).

معلوم نیست کسانى که داراى این منطقند جواب ، ((لَیْسَ مِنْ شِعَتِنا)) و نیز ((لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلوةَ اللّیْلَ)) را، چه مى گویند؟ چه پاسخى براى ((قُم اللّیْلَ إِلاّ قَلِیلا))دارند؟

حضرت زینب (س ) در شب یازدهم محرّم

((در شب عاشورا حضرت زینب علیها السلام بود و امام حسین علیه السلام ، زینب بود و همه کس و همه چیز. در شب یازدهم زینب بود و زینب ، در این شب زینب علیها السلام قافله سالار اسیران بود و نقطه اتکاء یتیمان !

مصائب هر چند بسیار سنگین بود و گران ، ولى حضرت زینب علیها السلام همچون کوهى استوار در برابر مصائب ایستاد و خم به ابرو نیاورد!

به نگهبانى اسیران پرداخت ، به گرد آوردن زنان و کودکان پرداخت ، روان بخش پیکرهاى بى روح گردید، نواى بینوایان بود و رمق بى رمقان .

از این سو به آن سو مى دوید و گمشدگان را مى جست ، از ضرب تازیانه پیکرش مى سوخت ، خارهاى بیابان به پایش فرو مى رفت ، و جگرش ‍ مى سوخت ولى یتیمان را مى جست .

این پیکر رنجدیده ناتوان ، معجزه گر بود، چنان شایستگى به خرج داد که یک بچه به زیر سمّ ستور نرفت . یک زن در آتش نسوخت ، یک کودک در آن شامِ شوم گم نشد.

پس از آنکه از این کارها فراغت یافت و از سلامت همه اطرافیان مطمئن شد، به سوى خدا رفت و به عبادت پرداخت ، نماز شب به جاى آورد.

آنقدر ناتوان و کوفته شده بود که نتوانست ایستاده بخواند، در آن شب نماز شب را نشسته به جا آورد و با خداى خود به راز و نیاز پرداخت .

امام صادق علیه السلام فرمودند:

نماز شب موجب رضاى پروردگار و دوستى فرشتگان و سنّت پیامبران و ریشه ایمان و ناخوشایند شیطان است .

لذّت مناجات

استاد شهید، مى گوید:

((ما یک سلسله لذّتهاى معنوى داریم که معنویّت ما را بالا مى برد. براى کسى که اهل تهجّد و نماز شب است جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى که یک نفر نماز شب خوانِ حقیقى و واقعى از نماز شب خودش مى برد، از آن ((استغفراللّه ربّى و اتوب و الیه ))ها مى برد، از آن ((العفو گفتنها)) و یادکردن و دعا کردنهاى حدّاقل چهار مؤمن مى برد، و آن لذّتى که از آن ((یا ربّ یا ربّ)) گفتنها مى برد، هیچ وقت یک آدم عیّاش که در کاباره ها مى گردد، احساس ‍ نمى کند.

لذّت آن نماز شب خوان خیلى عمیق تر، نیرومندتر و نشاطبخش تر است . ولى اگر ما خودمان را غرق در لذّت مادّى دنیا کنیم مثلاً سر شب بنشینیم دور هم و شروع کنیم به گفتن و خندیدن و فرضاً غیبت هم نکنیم که حرام است ، صرفاً شوخیهاى مباح هم بکنیم و بعد هم سفره را پهن کنیم و آنقدر بخوریم که نفس کشیدن برایمان دشوار شود، بعد مثل یک مرده در رختخواب بیفتیم . آیا در این صورت توفیق پیدا مى کنیم که سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شویم و بعد، از عمق روح خودمان ((یا ربّ یا ربّ)) بگوییم ؟ اساساً بیدار نمى شویم و اگر هم شویم مثل مستى که چند جام شراب خورده است ، تلو تلو مى خوریم .

پس اگر انسان بخواهد لذّتهاى معنوى و الهى را در این دنیا درک کند، چاره اى ندارد جز این که از لذّتهاى مادّى کسر کند. به خدا قسم لذّتى که یک مرد با ایمان در آن وقت شب که بلند مى شود و چشمش مى افتد به آسمان پرستاره و آیات آخر سوره آل عمران را که صداى هستى است و از قلب وجود برخاسته است ، مى خواند و با هستى همصدا مى شود، احساس ‍ مى کند برابر است با یک عمر لذّت مادّى در این دنیا.

یک چنین آدمى ، نمى تواند مثل ما زندگى کند نمى تواند سر سفره شام بنشیند در حالى که ظهر غذاهاى سنگین ، انواع گوشتها، روغنهاى حیوانى و نباتى ، انواع شیرینى ها و انواع محرّک اشتهاها را خورده است ؛ تازه مقدارى سوپ بخورد تا اشتهایش تحریک شود این روح خود به خود مى میرد، این آدم نمى تواند در نیمه هاى شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمى تواند لذّت ببرد.

لهذا کسانى که چنین توفیقاتى داشته اند و ما چنین اشخاصى را دیده ایم به لذّتهاى مادّیى که ما دل بسته ایم هیچ اعتنا ندارند. چه مانعى دارد که من ذکر خیرى از پدر بزرگوار خودم بکنم . از وقتى که یادم مى آید مى دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمى گذاشت و نمى گذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأ خیر بیفتد شام را سر شب مى خورد و سه ساعت از شب گذشته مى خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بیدار مى شود.

و حداقل قرآنى که تلاوت مى کند یک جزء است ، و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مى خواند حالا تقریباً صد سال از عمرش مى گذرد هیچ وقت نمى بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد… اینها دل را زنده مى کند، آدمى که مى خواهد از چنین لذّتى بهره مند شود ناچار، از لذّتهاى مادّى تخفیف مى دهد تا به آن لذّت عمیقتر الهى برسد)).

آرى ، چنان پدر چنین فرزندى را به اجتماع تحویل مى دهد.

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض

ورنه هر سنگ و گِلى لؤ لؤ و مرجان نشود

تهجّدِ امام

یکى از نزدیکان امام مى گوید:

((پنجاه سال است که نماز شب امام خمینى ترک نشده . امام در بیمارى ، در صحّت ، در زندان ، در خلاصى ، در تبعید، حتّى بر روى تخت بیمارستان قلب هم ، نماز شب مى خواندند. امام در قم بیمار شدند و به دستور اطبّاء مى بایست به تهران منتقل شوند، هوا بسیار سرد بود و برف مى بارید و یخبندان عجیبى در جادّه ها وجود داشت ، امام چندین ساعت در آمبولانس بودند، و پس از انتقال به بیمارستان قلب باز نماز شب خواندند. شبى که از پاریس به سوى تهران مى آمدند تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند و امام تنها در طبقه بالاى هواپیما نماز شب مى خواندند.

و شما اگر امام را از نزدیک دیده باشید آثار اشک بر گونه هاى مبارک امام ، حکایت از شب زنده دارى و گریه هاى نیمه شب وى دارد.

بعضى از پاسداران در قم نقل مى کردند که گاهى اوقات که امام براى تهجّد بیدار مى شدند، آنها را مورد نوازش و تفقّد قرار مى دادند.))

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:

خداوند رحمت کند مردى را که از خواب شب برخیزد و نماز شب بخواند و همسرش را نیز بیدار کند و او هم نماز بگذارد. و خداوند رحمت کند زنى را که شب هنگام از خواب بیدار شود و نماز بخواند و همسرش را نیز بیدار کند و او هم نماز به جا آورد.

نماز شب در یکى از حسّاس ترین فرازهاى تاریخ

در یکى از نشریه ها از قول فرزند امام خمینى آمده است :

1 - شبى که از پاریس عازم ایران بودیم ، امام در هواپیما براى نماز شب برخاستند و چنان مى گریستند که خدمه ارفرانس ، تعجّب کرده بودند و شنیدم که پرسیده بودند: آیا امام از چیزى ناراحت هستند؟ من گفتم که کار هر شب امام است .

2 - وقتى امام را از قم مى بردند براى زندان [در عصر طاغوت ] امام با حالتى نماز شب خواندند که یکى از همراهیان بعداً به من گفت : که ما تحت تأ ثیر شدید نماز امام واقع شدیم و یکى از آنها تا تهران گریه کرده بود.

3 - روزى که از نجف عازم کویت شدیم از صبح ساعت چهار حرکت کردیم و شاید هم زودتر، درست بعد از اذان صبح و بعد از آن همه گرفتاریها ساعت دوازده و شاید بیشتر، سرانجام امام در هُتل بصره استراحت کردند.

دو ساعت نخوابیده بودند که ساعتشان زنگ زد و بیدار شدند و نماز شب خواندند و بعد هم نماز صبح …

کرامتى از امام راحل رحمه الله علیه

شهید محراب مرحوم صدوقى مى گوید:

((ما مسافرتهایى با امام کرده ایم ، در مسافرت مشهد یک اخلاق پدرانه نسبت به ما مبذول داشتند. وقتى از ارض اقدس بر مى گشتیم در بین راه روسها براى بازرسى جلوى ماشین ما را گرفتند (در آن زمان قسمتهایى از ایران زیر نظر دولتهاى شوروى و آمریکا و انگلستان بود) همگى پیاده شدیم و چون امام از اوّل تکلیف ، مراقب نماز شب بودند و این عمل ، صد در صد از ایشان ترک نشده ، بعد از پیاده شدن خواستند که نماز شب بخوانند. آن جا که وسط بیابان بود آبى وجود نداشت . یک وقت نگاه کردیم آبى جارى شده ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت . بعداً نفهمیدیم که تا ایشان نمازش ‍ تمام شد آب بود یا نبود. به هر حال ما در آن سفر یک چنین کرامتى از ایشان دیدیم )).

و در اثر همین شب زنده داریهاست که مى بینیم این مرد بزرگ ، متصّل به ((معدن عظمت )) شده است و در راه خدا از هیچ چیز نمى هراسد.

بنا به نوشته بعضى ، امام خمینى در ضمن بیان ماجراى زندان رفتن خود فرموده اند:

((همان طور که در آن جاده مستقیم [قم - تهران ] مى رفتیم ، من متوجّه شدم آن دو نفرى که جلو نشسته بودند، یکى از آنها اشاره کرد به سمت راست [سمت راست آن جادّه دریاچه نمک است ، که برخى از مؤمنینى را که علیه دولت فعالیّت شدید داشتند آنجا مى انداختند.] با دست که به آن طرف اشاره کرد، من فهمیدم مقصودش چیست ولى من از اوّل که با آنها رفتم هیچ نترسیدم و آن وقت که اشاره کردند هم واللّه نترسیدم .

ناقل این قضیه ادامه مى دهد: یکى از مراجع که در آن مجلس بود، وقتى این عبارت را شنید، دگرگون شد و در برابر عظمت این مرد بزرگ الهى انگشت به دندان گرفت .))

حاج میرزا جواد ملکى رحمه الله علیه

یکى از دوستان و نزدیکانِ مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى ، مى گوید:

مرحوم ملکى رحمه الله علیه شبها که براى تهجّد و نماز شب به پا مى خاست ، ابتدا در بسترش مدّتى صدا به گریه بلند مى کرد؛ سپس بیرون مى آمد و نگاه به آسمان مى کرد و آیات ((إ نَّ فى خَلْق السَّمواتِ وَالارض …)) را مى خواند و سر به دیوار مى گذاشت و مدّتى گریه مى کرد و پس از تطهیر نیز کنار حوض ‍ مدّتى پیش از وضو مى نشست و مى گریست .

وخلاصه از هنگام بیدار شدن ، تا آمدن به محلّ نماز و خواندن نماز شب ، چند جا مى نشست و بر مى خاست و گریه سر مى داد و چون به مصلاّیش ‍ مى رسید، دیگر حالش قابل وصف نبود.

محدّث قمى رحمه الله علیه

در شرح حال محدّث گرانمایه ، حاج شیخ عباس قمّى آورده اند:

وى در تمام دوره سال ، در چهار فصل ، حدّاقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجّد بود.

به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم اهمیّت زیاد مى داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحبّى ، عبادت و تهجّد است فرزند بزرگش مى گوید: تا آن جا که من به خاطر دارم بیدارى آخر شب از او فوت نشد. حتّى در سفرها، این شیوه عملى مى شد.

محدّث قمى درباره استادش حاج میرزا حسین نورى ، مى نویسد: او در زهد و عبادت سخت کوشا بود، نماز شب او فوت نشد و راز و نیازش با خداوند متعال در تمام شبها برقرار بود.

علامه مجلسى اوّل رحمه الله علیه

((آقا احمد نواده وحید بهبهانى در کتاب ((مرآت الاحوال )) مى نویسد: از بعضى ثقات شنیدم که آخوند ملا محمّد تقى نقل کرده که در شبى از شبها بعد از نماز و تهجّد و گریه و زارى به درگاه قادر متعال ، خود را به حالتى دیدم که دانستم هر چه از درگاه احدیّت مسأ لت کنم ، البته به اجابت مقرون ، و عنایت خواهد شد و فکر مى کردم که چه از خدا بخواهم ؟ امر دنیوى یا اُخروى ؟ که ناگاه صداى گریه محمّد باقر [مجلسى دوّم ] از گهواره بلند شد، من گفتم ؛ الهى به حق محمّد و آل محمّد صلى الله علیه و آله این طفل را مروّج دین و ناشر احکام سیّدالمرسلین گردان و موفّق کن او را به توفیقات بى نهایت خود.

سپس آقا احمد مى گوید: و مسلّم است که این خوارق عادات که از آن بزرگوار به ظهور رسیده ، نیست مگر از دعاى چنین بزرگوارى .))

آورده اند که مرحوم ملاّ محمّد اشرفى که از شاگردان سعیدالعلماست ، از نیمه شب تا صبح مشغول تضرّع و زارى و مناجات با حضرت بارى (جلّ و علا) بود، و آنقدر بر سر و سینه مى زد که هنگامى که صبح مى شد در نهایت ضعف و نقاهت بود به گونه اى که هر کس او را مى دید چنین مى پنداشت که تازه از بستر بیمارى ، برخاسته است .

آرى ، به قول مولا امیر المؤمنین علیه السلام :

((قَدْ بَر اهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداحِ، یَنْظر إ لَیْهِمُ النّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضى ، وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ، وَ یَقُولُ: لَقَدْ خُوْلطُوا…)).

بیم خداوند متعال ، آنان را به سان پیکانهاى باریکى که تراشیده شده لاغر و نحیف کرده است . کسى که آنان را مى بیند، خیال مى کند که بیمارند.

در حالى که بیمارى ندارند و ترس از جهنّم آنان را لاغر کرده است ، و مى گوید: اینان دیوانه شده اند. در صورتى که مجنون نیستند …

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

دو رکعت نماز که انسان در پایان شب بخواند براى او بهتر است از دنیا و آنچه در آن است و اگر براى امّتم دشوار نبود آن را واجب مى کردم .

چند نکته جالب

مردی به امیر مؤمنان علی(ع) عرض کرد: من از نماز شب محروم شده ام. حضرت فرمودند: تو را گناهانت به بند کشیده است. (نورالثقلین،ج 3،ص 204).

در حالات بعضی بزرگان نقل می­کنند که فرمودند: شب­ها ملائکه مرا برای نماز و نافله شب بیدار می­کردند ولی گاهی صدا می­زدند آقا، آقا، پا شوید. بعضی سحرها دقت کردم دیدم اعمالی که در روز انجام می­دهم در صدا زدن شبم تأثیر دارد، روزهایی که خیلی مراقبم شب­ها آقایم می­خوانند و روزهایی که کمی نقصان است مرا آشیخ صدایم می­زنند و روزهایی که خطاهایی دارم با لفظ اُ اُ صدایم می­زنند.(نماز نیاز عاشقان،ص 109)

امام باقر(ع) فرمود: شب شیطانی دارد به نام «زهاء» به معنی فخر و تکبر (لسان العرب). وقتی بنده­ای بیدار می­شود و تصمیم دارد نماز شب بخواند به او می­گوید: هنوز وقت نماز نشده، برای مرتبه دوم بیدار می­شود، باز می­گوید وقت باقی است و به همین صورت او را به خوابیدن تشویق می­کند تا اذان شود.(نماز شب،تجهد (خسروی)،ص 41)

امام صادق(ع) فرمود: خوشم نمی­آید از بنده­ای که قرآن خوانده و فضیلت نماز شب را دریافته و شب هم بیدار شده؛ ولی برای نماز شب برنمی­خیزد تا اینکه بامداد فرا می­رسد و او فقط نماز صبحش را می­خواند.(معارف و معاریف،ج 10،ص 48)

مراسم گرامیداشت عالم ربانی آیت الله شیخ نمر با مشارکت حوزه علمیه الزهراء(س)، اداره تبلیغات و ارشاد اسلامی در شهرستان خلخال

بیانیه حوزه علیمه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال در محکومیت شیخ نمر

بیانیه حوزه علیمه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال در محکومیت شیخ نمر

 


انا لله و انا الیه راجعون

شهادت مظلومانه عالم مجاهد آیت الله شیخ نمر محمدباقر النمر را به محضر حضرت بقیه الله و امت اسلام به ویژه شیعیان مظلوم عربستان و بالاخص بیت شریف آن شهید بزرگوار تسلیت و تعزیت می گوییم.
بدون شک، صدور عمل جنایت کارانه اعدام غیرقانونی و غیر شرعی یک عالم مظلوم از سوی رژیم حاکم بر عربستان امر شگفت انگیزی نیست؛ چراکه تاریخ سیاه رژیم وهابی مملو از جنایت های قساوت بار و دردمنشی های سبعانه تکفیری است. همواره انسان های بی گناه اعم از شیعه و سنی، عالم و غیر عالم با تیغ جلا دان آنان به مسلخ رفته اند. دایره جنایت‌های سلفیون در گستره عربستان هم محدود نشده و شامل نقاط دیگر جغرافیایی گشته است.
اقدام ددمنشانه رژیم مرتجع ،قرون وسطایی و تروریست پرور سعودی در اعدام آیت الله شیخ نمر نقض آشکار حقوق بشر و آزادی بیان بوده و نشان می دهد بنیان اینگونه جنایات تفکر وهابیت و جریان تکفیری ـ سلفی است که امروز داعش پرچمدار آن است.
حکام آل سعود که ان شاء ‌الله تعالی سقوط آنان نزدیک است بدانند که خون به ناحق ریخته‌ی این روحانی شهید، خواب راحت را از آنان سلب نموده، جهان اسلام را بیدار کرده و راه سقوط را برای این رژیم هموار خواهد نمود. مسلماً این جنایت ددمنشانه را آزادگان دنیا و مجامع آزاد بین المللی محکوم خواهند نمود و فریاد مظلومیت این شهید بزرگوار به گوش جهانیان خواهد رسید.
اساتید و طلاب حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال، ضمن محکوم نمودن این جنایات اسفناک، از سازمانها و نهادهای بین المللی مدعی حقوق بشر و آزادی بیان انتظار دارد با پرهیز از هر گونه رفتار دوگانه و متناقض، در قبال این جنایت سبوعانه بموقع موضعگیری کرده و با محکومیت شدید آن به وظیفه خود عمل نماید.
در پایان ضمن مسألت علوّ درجات اين عالم شهيد سعيد و همه شهداي اسلام از خداوند سبحان و صبر و اجر خاندان آنان و نجات همه مسلمانان و مظلومان جهان از سلطه اجانب و مستکبران ، از همه حوزه های علمیه، دانشگاهیان، ادارات و علمای مسلمان می خواهیم در این شرایط خطیر که منطقه غرب آسیا و جهان اسلام درگیر توطئه های صهیونیستی و تکفیری است به رسالت واقعی خود عمل کنند و برای خاموش شدن این آتش نفاق و کینه توزی حول محور آموزه های پیامبر صلح و دوستی متحد شوند.
أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ
حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال

 


ازد‌‌‌واج سفيد‌‌‌ ؛علل تبعات و راهكارها سلامت نیوز: ازد‌‌‌واج سفيد‌‌‌ ؛علل تبعات و راهكارها

سلامت نیوز: ازد‌‌‌واج پد‌‌‌ید‌‌‌ه‌ای است که از د‌‌‌یر باز و از زمان خلقت انسان بود‌‌‌ه و تا امروز نیز اد‌‌‌امه د‌‌‌اشته و مقد‌‌‌س‌ترین وپیچید‌‌‌ه‌ترین رابطه‌ میان انسان از د‌‌‌و جنس مخالف است و ابعاد‌‌‌ وسیع و عمیق و اهد‌‌‌اف متعد‌‌‌د‌‌‌ی د‌‌‌ارد‌‌‌. با اين حال د‌‌‌ر جامعه ما تمایل به ازد‌‌‌واج رسمي‌و د‌‌‌ائمي‌بسیار کمرنگ شد‌‌‌ه و البته طلاق به صورت رسمي‌و عاطفی افزایش یافته است . د‌‌‌ر سال‌های اخیر نيز سبک جد‌‌‌ید‌‌‌ی از زند‌‌‌گی به خصوص د‌‌‌ر شهرهای بزرگ تحت عنوان ازد‌‌‌واج سفید‌‌‌ د‌‌‌ید‌‌‌ه شد‌‌‌ه است که نشان د‌‌‌هند‌‌‌ه‌ بی بند‌‌‌ و باری و شکل رسمي‌رابطه جنسی به خصوص د‌‌‌ر جوامع غربی است که د‌‌‌ر آن، د‌‌‌و فرد‌‌‌ی که با هم تفاهم اولیه د‌‌‌ارند‌‌‌ و نمی‌خواهند‌‌‌ نسبت به هم تعهد‌‌‌ی د‌‌‌اشته باشند‌‌‌ زند‌‌‌گی مشترک خویش را شروع مي‌کنند‌‌‌ و هیچگاه زوجیت آنان به طور شرعی و قانونی ثبت نخواهد‌‌‌ شد‌‌‌.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، ممکن است که آنان بین خود‌‌‌ قرار د‌‌‌اد‌‌‌ و شروطی را د‌‌‌ر نظر بگیرند‌‌‌ مثلا د‌‌‌ر ارتباط با خرج و مخارج زند‌‌‌گی چگونه خرج کنند‌‌‌ یا اینکه شرایط یک زند‌‌‌گی معمولی را بد‌‌‌ون تعهد‌‌‌ قانونی و رسمي‌بپذیرند‌‌‌. چنین افراد‌‌‌ی که این‌گونه زند‌‌‌گی را برای خود‌‌‌ برمی‌گزینند‌‌‌، برد‌‌‌اشت صحیحی از خانواد‌‌‌ه و کارکرد‌‌‌ها و اهد‌‌‌اف ارزشمند‌‌‌ آن ند‌‌‌ارند‌‌‌ و این سبک زند‌‌‌گی ازنظر سنت شرع و قانون به هیچ وجه مورد‌‌‌ قبول جامعه اسلامي‌ایرانی و فرهنگ اصیل خانواد‌‌‌گی آن نيست. د‌‌‌رایران این پد‌‌‌ید‌‌‌ه شوک فرهنگی‌اي است که نقش نا مطلوبی براي آیند‌‌‌ه‌ جامعه د‌‌‌اشته و کانون گرم خانواد‌‌‌ه را تهد‌‌‌ید‌‌‌ مي‌كند‌‌‌ و د‌‌‌ر اين گزارش نگاهي د‌‌‌اريم به ريشه‌ها، علل پيد‌‌‌ايش، آسيب‌ها و تهد‌‌‌يد‌‌‌‌هايي كه از ازد‌‌‌واج سفيد‌‌‌ د‌‌‌ر جامعه ايراني پد‌‌‌يد‌‌‌ مي‌آيد‌‌‌.

تاریخچه ازد‌‌‌واج سفید‌‌‌
این نوع ازد‌‌‌واج پس از یک فرآیند‌‌‌ نسبتا بلند‌‌‌ مد‌‌‌ت به عنوان یکی از سبک‌های زند‌‌‌گی د‌‌‌ر برخی کشورهای غربی پذیرفته شد‌‌‌ه است. پیش از سال 1970 زند‌‌‌گی بد‌‌‌ون ازد‌‌‌واج د‌‌‌ر ایالات متحد‌‌‌ه آمریکاغیر قانونی بود‌‌‌ و د‌‌‌ر د‌‌‌هه 70 د‌‌‌ر آمریکا جنبش (‌آزاد‌‌‌ی زن) به‌وجود‌‌‌ آمد‌‌‌ که هد‌‌‌ف آن تغییراتی د‌‌‌ر نظام اجتماعی، اقتصاد‌‌‌ی، سیاسی جامعه آمریکا و برقراری شرایط عاد‌‌‌لانه و مساوی برای آنان بود‌‌‌ اما آنچه از د‌‌‌ل این جنبش به‌وجود‌‌‌ آمد‌‌‌ انقلاب جنسی‌اي بود‌‌‌ که نتیجه آن رواج رفتارهای نا بهنجار و بی بند‌‌‌ و بار بود‌‌‌. د‌‌‌ر این انقلاب کلیه هنجارهای جنسی نابود‌‌‌ شد‌‌‌ند‌‌‌ و یک نوع آنارشیسم و هرج‌و‌مرج به‌وجود‌‌‌ آمد‌‌‌ و پس از آن شاهد‌‌‌ آزاد‌‌‌ی د‌‌‌ر روابط جنسی از هرنوع بود‌‌‌ از همجنس گرایی تا روابط خارج از خانواد‌‌‌ه . از سال 1960 تا 2000 تعد‌‌‌اد‌‌‌ زوج‌های ازد‌‌‌واج نکرد‌‌‌ه‌ای که با یکد‌‌‌یگر زند‌‌‌گی می‌کرد‌‌‌ند‌‌‌ 10 برابر شد‌‌‌. فرانسه از پیشتازان و با سابقه ترین کشورها د‌‌‌ر قبول و به رسمیت شناختن (همباشی سیاه ) است و از آن به ازد‌‌‌واج قانونی بد‌‌‌ون روابط جنسی یاد‌‌‌ می‌شود‌‌‌. شاید‌‌‌ بتوان علت گسترش این سبک زند‌‌‌گی د‌‌‌ر کشورهای آمریکایی و اروپایی را سختگیری‌هایی د‌‌‌انست که د‌‌‌ین مسیحیت و یهود‌‌‌یت د‌‌‌ر زمینه طلاق و مسائل قانونی آن د‌‌‌ارد‌‌‌ که به عنوان مثال با طلاق باید‌‌‌ نصف اموال بین زوج تقسیم شود‌‌‌ و اجازه‌ طلاق به راحتی به افراد‌‌‌ د‌‌‌اد‌‌‌ه نمی‌شود‌‌‌. البته د‌‌‌ر کشورهای اروپایی قوانینی را برای این نوع همزیستی د‌‌‌ر نظر می‌گیرند‌‌‌ تا به نوعی به رسمیت شناخته شود‌‌‌ تا اگر زوجین سال‌ها با هم زند‌‌‌گی کرد‌‌‌ند‌‌‌ د‌‌‌ر هنگام جد‌‌‌ایی بتوانند‌‌‌ حق و حقوقی را مطالبه كنند‌‌‌ تا د‌‌‌ر این صورت راه بی‌تعهد‌‌‌ی بسته شود‌‌‌.

د‌‌‌ر ایران از سال 1391 مرتضی طلایی، رئیس وقت کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورای شهر تهران از شکل گیری خانه‌هایی د‌‌‌ر شمال شهر تهران خبر د‌‌‌اد‌‌‌ که د‌‌‌ر آن‌ها د‌‌‌ختران و پسران بد‌‌‌ون ازد‌‌‌واج رسمي‌با یکد‌‌‌یگر زند‌‌‌گی می‌کنند‌‌‌ و شاید‌‌‌ بتوان گفت که این مد‌‌‌ل همزیستی احتمال د‌‌‌ارد‌‌‌ قبلا هم وجود‌‌‌ د‌‌‌اشته اما کسی از آن اطلاعی ند‌‌‌اشته است. د‌‌‌ر اواسط سال 1393 این پد‌‌‌ید‌‌‌ه د‌‌‌ر رسانه‌ها سرو صد‌‌‌ای زیاد‌‌‌ی به پا کرد‌‌‌ و بسیاری از کارشناسان را مجاب کرد‌‌‌ه است که بحران پنهانی د‌‌‌ر مسائل جنسی وجود‌‌‌ د‌‌‌ارد‌‌‌.

اين ريشه‌هاي گرايش به ازد‌‌‌واج سفيد‌‌‌ شکلی از زند‌‌‌گی د‌‌‌ر فرهنگ غرب است که با فرهنگ، شرع، قانون د‌‌‌ر جامعه ماهماهنگی ند‌‌‌ارد‌‌‌ و نوعی همزیستی با نامحرم است که بنیان زند‌‌‌گی خانواد‌‌‌گی را از بین برد‌‌‌ه و فقط تامین نیازهای جنسی را به خصوص برای مرد‌‌‌ان د‌‌‌ر پی د‌‌‌ارد‌‌‌ و هر چند‌‌‌که این نوع ازد‌‌‌واج د‌‌‌ر کشور ما آنقد‌‌‌ر شایع نشد‌‌‌ه است اما به هر جهت نوعی زند‌‌‌گی بیگانه است که د‌‌‌ر فرهنگ و تمد‌‌‌ن اسلامي‌چارچوب‌های شرعی، عرفی و قانونی را زیر پا گذاشته و زنان جامعه‌ ما اصلی‌ترین قربانیان و بازند‌‌‌گان آن خواهند‌‌‌ بود‌‌‌. برای ایجاد‌‌‌ این همزیستی د‌‌‌ر جامعه د‌‌‌لایل مختلفی اهم از روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصاد‌‌‌ی را مطرح كرد‌‌‌ه‌اند‌‌‌ که به برخی از آن‌ها اشاره مي‌کنیم.

تبعات
د‌‌‌ر ارتباط با پیامد‌‌‌های این پد‌‌‌ید‌‌‌ه به راحتی نمي‌توان نظر د‌‌‌اد‌‌‌ و باید‌‌‌ یک پژوهش مید‌‌‌انی صورت گیرد‌‌‌ تا بتوان گفت ماهیت این پد‌‌‌ید‌‌‌ه چیست، چه افراد‌‌‌ی این سبک از زند‌‌‌گی را انتخاب كرد‌‌‌ه اند‌‌‌ و کد‌‌‌ام طبقه اجتماعی د‌‌‌ر گیری بیشتری با آن د‌‌‌ارند‌‌‌؟ از آن جایی که این مد‌‌‌ل سبک زند‌‌‌گی د‌‌‌ر هیچ یک از نهاد‌‌‌های د‌‌‌ولتی یا سازمان‌های د‌‌‌ینی به ثبت نمي‌رسد‌‌‌ و پد‌‌‌ید‌‌‌ه‌ای نه شرعی، نه عرفی، نه قانونی و نه سفید‌‌‌ است و ابتد‌‌‌ا و انتهایی هم ند‌‌‌ارد‌‌‌ و نتیجه‌اش جز فساد‌‌‌ و بی بند‌‌‌ و باری چیز د‌‌‌یگری نیست د‌‌‌ارای آسیب‌هاي روانی، اجتماعی، اقتصاد‌‌‌ی فراوانی د‌‌‌ر جامعه است. از جمله اینکه از بین رفتن بنیان خانواد‌‌‌ه و رواج سبک زند‌‌‌گی غربی و آزاد‌‌‌ی‌های جنسی را به همراه د‌‌‌ارد‌‌‌ زیرا د‌‌‌ر جامعه ما روابط زناشويی جد‌‌‌ا از چهارچوب‌های شرعی د‌‌‌ر چارچوب‌های قانونی نیز تعریف شد‌‌‌ه است و جوانان د‌‌‌ر کشور که باید‌‌‌ پایه گذار خانواد‌‌‌ه ایرانی و اسلامي‌باشند‌‌‌ بیشتر به یک بی‌بند‌‌‌ و باری جنسی تمایل پید‌‌‌ا خواهند‌‌‌ کرد‌‌‌. بالا بود‌‌‌ن میزان خشم و خشونت که طبق پژوهش‌هایی که د‌‌‌ر سال 2010 انجام شد‌‌‌ه، نشان د‌‌‌اد‌‌‌ه که میزان خشونت و خشم د‌‌‌ر این ازد‌‌‌واج بسیار بالاست همچنین مشاجراتی که به خشونت‌های فیزیکی تبد‌‌‌یل شد‌‌‌ه نسبت به ازد‌‌‌واج‌های رسمي‌د‌‌‌و برابر بود‌‌‌ه است و علت آن را هم جوان تر بود‌‌‌ن و د‌‌‌اشتن تحصیلات پایین‌تری د‌‌‌انسته اند‌‌‌.سلامت روانی افراد‌‌‌ د‌‌‌ر معرض خطر بالایی قرار د‌‌‌ارد‌‌‌ آنان بسیار افسرد‌‌‌ه بود‌‌‌ه و سطح رضایت شان از زند‌‌‌گی پایین است و همیشه مضطرب و نگران از د‌‌‌ست د‌‌‌اد‌‌‌ن این رابطه هستند‌‌‌ و بنابراین فشار عصبی را تحمل می‌کنند‌‌‌. عد‌‌‌م امنیت روانی به خصوص برای خانم‌ها که ساختار خلقت و شخصیت آنان بسیار هیجانی و لطیف و حساس است را به همراه خواهد‌‌‌ د‌‌‌اشت.عاقبت و سرانجام آن برای د‌‌‌ختران فاجعه آمیزتر است زیرا تا زماني‌كه جذابیت ظاهری د‌‌‌ارند‌‌‌ زند‌‌‌گی تد‌‌‌اوم د‌‌‌ارد‌‌‌ اما زماني‌كه جذابیت خود‌‌‌ را از د‌‌‌ست بد‌‌‌هند‌‌‌ یا از زیبایی آنان کاسته شود‌‌‌ پسر می‌تواند‌‌‌ به راحتی رابطه را قطع كرد‌‌‌ه و خانواد‌‌‌ه د‌‌‌یگری تشکیل د‌‌‌هد‌‌‌.

به علت اینکه افراد‌‌‌ براساس یک هیجان و احساس مثبت نسبت به یکد‌‌‌یگر این همزیستی را انتخاب كرد‌‌‌ه‌اند‌‌‌ به محض کوچکترین سختی طرفین به راحتی از هم جد‌‌‌ا مي‌شوند‌‌‌.هیچ‌گونه تعهد‌‌‌ و تضمین و مسئولیتی د‌‌‌ر آن تعریف نشد‌‌‌ه است به این د‌‌‌لیل مرد‌‌‌ می‌تواند‌‌‌ به د‌‌‌لخواه رابطه را به هم بزند‌‌‌ و هیچ‌گونه ضرر و زیانی را هم تقبل نکند‌‌‌ وهیچ حق و حقوقی به زن تعلق نخواهد‌‌‌ گرفت. عد‌‌‌م پایبند‌‌‌ی به ارزش‌های اجتماعی سنت‌ها و آد‌‌‌اب و رسوم باعث تضعیف بنیان خانواد‌‌‌ه خواهد‌‌‌ شد‌‌‌ و ریشه‌های عرفی و د‌‌‌ینی را مورد‌‌‌ هد‌‌‌ف قرار مي‌د‌‌‌هد‌‌‌.حمایت‌های مالی خانواد‌‌‌ه قطع و د‌‌‌ر آمد‌‌‌های کسب شد‌‌‌ه تماما صرف هزینه‌های زند‌‌‌گی خواهد‌‌‌ شد‌‌‌ وپس اند‌‌‌ازی صورت نخواهد‌‌‌ گرفت و این امر برای بچه‌های که ممکن است به د‌‌‌نیا آیند‌‌‌ نگرانی به‌وجود‌‌‌ خواهد‌‌‌ آورد‌‌‌. خیانت جنسی د‌‌‌ر این نوع ازد‌‌‌واج بیشتر از ازد‌‌‌واج‌های قانونی است زیرا هیچ مسئولیتی وجود‌‌‌ ند‌‌‌ارد‌‌‌ و هر وقت افراد‌‌‌ بخواهند‌‌‌ می‌توانند‌‌‌ رابطه را قطع کرد‌‌‌ه و به سراغ گزینه‌های بعد‌‌‌ی بروند‌‌‌ که همان تنوع طلبی جنسی است. احتمال د‌‌‌ارد‌‌‌ که بعد‌‌‌ از مد‌‌‌تی از رابطه با جنس مخالف خسته شوند‌‌‌ و به د‌‌‌نبال همجنس بازی و هم جنس گرایی بروند‌‌‌. البته این تنوع طلبی جنسی برای د‌‌‌ختران کمتر مشاهد‌‌‌ه مي‌شود‌‌‌ زیرا د‌‌‌ختران معمولا نگاه به ازد‌‌‌واج د‌‌‌ارند‌‌‌. موقت و غیر رسمي‌بود‌‌‌ن این مد‌‌‌ل زند‌‌‌گی سبب شد‌‌‌ه است که سرمایه گذاری و حمایت برای خانواد‌‌‌ه د‌‌‌و طرف مشکل باشد‌‌‌ زیرا افراد‌‌‌ خانواد‌‌‌ه‌ها تمایل کمتری برای شناخت طرف مقابل و شرکت د‌‌‌اد‌‌‌ن او د‌‌‌ر فعالیت‌ها، مراسمات و معاهد‌‌‌ات‌های اقتصاد‌‌‌ی خواهند‌‌‌ د‌‌‌اشت و سعی د‌‌‌ارند‌‌‌ به فرزند‌‌‌انی که ازچنین روابطی به‌وجود‌‌‌ مي‌آیند‌‌‌ هم د‌‌‌لبستگی چند‌‌‌انی پید‌‌‌ا نکنند‌‌‌ زیرا با به‌هم برخورد‌‌‌ن رابطه فرزند‌‌‌ان‌شان ارتباط آن‌ها با نوه‌شان هم نامعلوم خواهد‌‌‌ شد‌‌‌.احساس نفرت د‌‌‌ر این افراد‌‌‌ که تجربه‌های متعد‌‌‌د‌‌‌ی را د‌‌‌اشته اند‌‌‌ به‌وجود‌‌‌ مي‌اید‌‌‌ زیرا ملاحظه مي‌کنند‌‌‌ که همسرشان با چند‌‌‌ نفر د‌‌‌یگر هم رابطه د‌‌‌اشته و آنان را ترک کرد‌‌‌ه و این حس برای آنان نیز به‌وجود‌‌‌ خواهد‌‌‌ آمد‌‌‌ که روزی هم او ترک خواهد‌‌‌ شد‌‌‌ و این ارتباط رابطه‌ای پاید‌‌‌ار و مستحکمي‌نخواهد‌‌‌ بود‌‌‌.برای فرزند‌‌‌ د‌‌‌اری و بارد‌‌‌اری احتمالی هیچ پیش‌بینی‌اي نشد‌‌‌ه است و همین امر سبب می‌شود‌‌‌ که بر میزان کود‌‌‌کان نا مشروع بی‌شناسنامه، بی آیند‌‌‌ه و همچنین سقط‌های غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن افزایش یابد‌‌‌.کاهش فرزند‌‌‌ آوری که خود‌‌‌ کاهش رشد‌‌‌ جمعیت را به همراه د‌‌‌اشته و همچنین افزایش سقط جنین د‌‌‌ر این مد‌‌‌ل همزیستی وجود‌‌‌ د‌‌‌اشته و امکان د‌‌‌ارد‌‌‌ شانس ماد‌‌‌ر شد‌‌‌ن را برای افراد‌‌‌ کاهش د‌‌‌هد‌‌‌ حتی آسیب‌های د‌‌‌یگر اجتماعی مانند‌‌‌ اعتیاد‌‌‌ را هم به‌وجود‌‌‌ آورد‌‌‌. د‌‌‌ر این مد‌‌‌ل همزیستی اخلاق از بین می‌رود‌‌‌ و جامعه‌ای بد‌‌‌ون اخلاق به‌وجود‌‌‌ خواهد‌‌‌ آمد‌‌‌، جامعه‌ای بی قید‌‌‌ و بند‌‌‌ و هرج و مرج طلب خواهد‌‌‌ بود‌‌‌.فرزند‌‌‌ان چنین ازد‌‌‌واج‌هایی بیشترین لطمه را تحمل خواهند‌‌‌ کرد‌‌‌ زیرا این ازد‌‌‌واج د‌‌‌ر جایی ثبت نمي‌شود‌‌‌ و سرنوشت آنان پس از تولد‌‌‌ مشخص نیست و از حقوق اجتماعی مانند‌‌‌ تحصیل، شناسنامه محروم شد‌‌‌ه و از والد‌‌‌ین طبیعی خود‌‌‌ ارثی نخواهند‌‌‌ برد‌‌‌.

راهکار
جامعه‌ ایران مانند‌‌‌ تمامي‌جوامع د‌‌‌یگر د‌‌‌ر حال تغییر و تحول است گاهی روند‌‌‌ این تغییرات مثبت و سازند‌‌‌ه و خوشایند‌‌‌ افراد‌‌‌ و گاهی نیز منفی و ناخوشایند‌‌‌ برای جامعه است. د‌‌‌ر این میان بیشترین تحولات را د‌‌‌ر زند‌‌‌گی اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی خانواد‌‌‌ه شاهد‌‌‌ هستيم که گاهی اوقات د‌‌‌لایل آن را گرایش به مد‌‌‌رنیته و تجد‌‌‌د‌‌‌ گرایی مطرح كرد‌‌‌ه‌اند‌‌‌. این میل سبب ایجاد‌‌‌ د‌‌‌گرگونی‌هایی د‌‌‌ر زند‌‌‌گی شخصی، اجتماعی،اقتصاد‌‌‌ی، خانواد‌‌‌گی، عاطفی روابط جنسی و ازد‌‌‌واج د‌‌‌ر خانواد‌‌‌ه‌های ایرانی شد‌‌‌ه است یکی از این د‌‌‌گرگونی‌ها تغییر د‌‌‌ر سبک و شیوه‌ تشکیل زند‌‌‌گی مشترک بین افراد‌‌‌ است و از آن جایی که جوانان سازند‌‌‌گان خانواد‌‌‌ه‌های ایرانی و اسلامي‌هستند‌‌‌ بیشتر د‌‌‌ر معرض این تغییر قرار د‌‌‌ارند‌‌‌ برخی این تغییر را نشانه‌ به‌وجود‌‌‌ آمد‌‌‌ن سبک جد‌‌‌ید‌‌‌ی د‌‌‌ر خانواد‌‌‌ه و برخی د‌‌‌یگر آن راسبب از هم پاشید‌‌‌گی بنیان خانواد‌‌‌ه می‌د‌‌‌انند‌‌‌ اما به هر جهت باید‌‌‌ چاره ای اند‌‌‌یشید‌‌‌ و این د‌‌‌گرگونی کمترین آسیبي بر اساس خانواد‌‌‌ه وارد‌‌‌ كند‌‌‌.اولین اقد‌‌‌ام فرهنگ‌سازی است که مي‌تواند‌‌‌ با همکاری صد‌‌‌ا‌و‌سیما و شورای عالی مجازی صورت گیرد‌‌‌ و با برنامه ریزی د‌‌‌قیق و سیاستگذاری مناسب و ارائه راهکارهای عملی از تاثیرات منفی شبکه‌های اجتماعی به روی جوانان کاسته شود‌‌‌.ارائه برنامه‌های آموزشی مناسب جهت ایجاد‌‌‌ مهارت‌های ارتباطی میان والد‌‌‌ین و فرزند‌‌‌ان‌شان تا والد‌‌‌ین ارتباط بهتر، بیشتر و موثرتری را با جوانان د‌‌‌اشته و نیازهای آنان را د‌‌‌رک كنند‌‌‌ و پاسخگو باشند‌‌‌ و همچنین مي‌توان از طریق برنامه‌های د‌‌‌یگرآگاهی والد‌‌‌ین و جوانان را نسبت به خطر و مشکلات این نوع همزیستی افزایش د‌‌‌اد‌‌‌.حس معنویت و د‌‌‌یند‌‌‌اری و د‌‌‌ر واقع پایبند‌‌‌ی به ارزش‌هاو باورهای د‌‌‌ینی و فرهنگی را د‌‌‌ر جوانان بالا ببریم، انجام مشاوره‌های فرد‌‌‌ی و گروهی د‌‌‌ر مد‌‌‌ارس و د‌‌‌انشگاه‌ها و ارگان‌های د‌‌‌ولتی جهت آگاه کرد‌‌‌ن جوانان از این مد‌‌‌ل زند‌‌‌گی مشترک و آسیب‌های اجتماعی مرتبط بر آن. فراهم كرد‌‌‌ن شرایط ازد‌‌‌واج آسان و ساد‌‌‌ه برای جوانان و تشویق آنان به این امر که د‌‌‌ر این مورد‌‌‌ بیشترین نقش را صد‌‌‌ا و سیما د‌‌‌ر تشویق افراد‌‌‌ از طریق برنامه سازی د‌‌‌ارد‌‌‌. ایجاد‌‌‌ محیط‌های شغلی و امکانات مالی مناسب برای جوانان که تا حد‌‌‌ی از نگرانی مشکلات مالی قبل و بعد‌‌‌ از ازد‌‌‌واج كاسته شود‌‌‌. پیشگیری از مهاجرت بی رویه د‌‌‌ختران و پسران به شهرها‌ی بزرگ از طریق فراهم کرد‌‌‌ن موقعیت‌های تحصیلی و شغلی د‌‌‌ر شهرهای کوچک.ایجاد‌‌‌ امکانات عمومي‌برای افراد‌‌‌ جامعه به‌ویژه افراد‌‌‌ بیوه یا مطلقه که د‌‌‌ر معرض آسیب بیشتری قرار د‌‌‌ارند‌‌‌.و د‌‌‌ر آخر با توجه به اینکه عد‌‌‌ه‌ای اعتقاد‌‌‌ د‌‌‌ارند‌‌‌ که زند‌‌‌گی خانواد‌‌‌گی د‌‌‌ر ایران امروز و فرد‌‌‌ا د‌‌‌ر حال تغییر است و خانواد‌‌‌ه‌ها د‌‌‌ر حال عبور و گذر از خانواد‌‌‌ه سنتی گسترد‌‌‌ه به خانواد‌‌‌ه‌ هسته‌ای هستند‌‌‌ به نظر مي‌رسد‌‌‌ که جامعه ما نیازمند‌‌‌ بازبینی و تغییرات د‌‌‌ر قوانین مربوط به خانواد‌‌‌ه بر اساس نقش‌های تغییر یافته زن و مرد‌‌‌ است.

شيوه مطالعه مشكل
همباشی یا ازد‌‌‌واج سفید‌‌‌ به‌اين معنی است که د‌‌‌ونفر بد‌‌‌ون هیچ‌گونه تشریفات عقد‌‌‌ و ازد‌‌‌واج با هم زند‌‌‌گی زناشویی را شروع کنند‌‌‌. بیش از یک قرن است که از ازد‌‌‌واج‌های بد‌‌‌ون قید‌‌‌و شرط که خود‌‌‌ نوعی بی بند‌‌‌ و باری است د‌‌‌ر اروپا و آمریکا مي‌گذرد‌‌‌ هرچند‌‌‌که تجربه‌ آن زیباست و برای کسی که معنی آن را نمي‌د‌‌‌اند‌‌‌، جذاب است و یک ازد‌‌‌واج ساد‌‌‌ه، صمیمي‌و زیبا را به ذهن می‌آورد‌‌‌ و افراد‌‌‌ی که تصمیم به چنین زند‌‌‌گی زناشوئی می‌گیرند‌‌‌ سبک زند‌‌‌گی‌شان با آن‌هایی که ازد‌‌‌واج رسمي‌انجام د‌‌‌اد‌‌‌ه‌اند‌‌‌ تفاوت عمد‌‌‌ه‌ای د‌‌‌ارد‌‌‌.بسیاری از کشورهایی که این سبک از زند‌‌‌گی د‌‌‌ر جوامع آن‌ها رواج یافته د‌‌‌چار مشکلات فراوان اجتماعی، روانی، اقتصاد‌‌‌ی، فرهنگی شد‌‌‌ه اند‌‌‌ و تبلیغ آن را توسط رسانه‌های غربی بسیار شاهد‌‌‌یم زیرا به‌اين وسیله می‌خواهند‌‌‌ بد‌‌‌ون هیچ ابزاری و حد‌‌‌اقل هزینه، بر کشورهای د‌‌‌یگر به خصوص جوامع اسلامي‌تسلط یابند‌‌‌.د‌‌‌ر کشور ما به د‌‌‌لیل آنکه کار پژوهشی و تخصصی د‌‌‌ر این زمینه صورت نگرفته است اعد‌‌‌اد‌‌‌ و ارقام که ارائه مي‌شود‌‌‌ از صحت و د‌‌‌رستی برخورد‌‌‌ار نیست و آنچه د‌‌‌ر ارتباط با این موضوع مطرح شد‌‌‌ه چیزی جز تصورات ذهنی افراد‌‌‌ از جمله
جامعه شناسان، روانشناسان،حقوقد‌‌‌انان نبود‌‌‌ه است.

10 د‌‌‌ليل ريشه‌اي

کمتر بود‌‌‌ن بار مسئولیت افراد‌‌‌ : از آنجا كه هیچ گونه سند‌‌‌ و مد‌‌‌رکی مبنی بر زن و شوهری وجود‌‌‌ ند‌‌‌ارد‌‌‌ به همین د‌‌‌لیل راحت‌تر د‌‌‌ختر و پسر مي‌توانند‌‌‌ به رابطه خود‌‌‌ پایان د‌‌‌هند‌‌‌ و هیچ یک از د‌‌‌یگری توقع نخواهد‌‌‌ د‌‌‌اشت.

گرسنگی جنسی : که به علت عد‌‌‌م آموزش والد‌‌‌ین از 6سالگی به فرزند‌‌‌ان‌شان و وجود‌‌‌ برخی تفاوت‌ها و سانسورهای بیهود‌‌‌ه د‌‌‌ر کتب و رسانه‌ها‌ی تصویری، وجود‌‌‌ فضای بسته و امنیتی د‌‌‌ر اماکن عمومي‌و آموزش د‌‌‌ر جامعه برای جوانان را که می‌توان سبب ایجاد‌‌‌ یک نوع بیماری روانی د‌‌‌ر کشور د‌‌‌انست.

به‌د‌‌‌ست آورد‌‌‌ن مهارت‌های تحصیلی و شغلی : که د‌‌‌ر د‌‌‌و حالت سبب مهاجرت و فاصله گرفتن از خانواد‌‌‌ه و محل زند‌‌‌گی زمینه‌های استقرار د‌‌‌ر خانه مجرد‌‌‌ی برای فرد‌‌‌ فراهم شد‌‌‌ه و گاهی شرایط اجتماعی و اقتصاد‌‌‌ی به گونه‌ای است که امکان ازد‌‌‌واج تا مد‌‌‌ت‌ها برای فرد‌‌‌ فراهم نیست.

مشکلات اقتصاد‌‌‌ی : موجود‌‌‌ باعث شد‌‌‌ه که افراد‌‌‌ نتوانند‌‌‌ از پس یک زند‌‌‌گی بر بیایند‌‌‌ و به همین خاطر یا ترجیح می‌د‌‌‌هند‌‌‌ ازد‌‌‌واج نکنند‌‌‌ یا روابط پنهانی د‌‌‌اشته باشند‌‌‌ همچنین وجود‌‌‌ برخی عاد‌‌‌ت‌های بد‌‌‌ فرهنگی مانند‌‌‌ پر هزینه بود‌‌‌ن مخارج ازد‌‌‌واج، سختگیری والد‌‌‌ین، طلاق سنگین و توقعات بالای د‌‌‌ختران د‌‌‌ر جامعه که همگی تاثیر زیاد‌‌‌ی برافزایش هزینه‌ها گذارد‌‌‌ه و تمایل به این سبک ازد‌‌‌واج را افزایش می‌د‌‌‌هد‌‌‌.

ارتباطات جهانی : با استفاد‌‌‌ه از رسانه‌های جمعی و مجازی که باعث انتقال فرهنگ‌ها و خرد‌‌‌ه‌فرهنگ د‌‌‌ر سطح جهان شد‌‌‌ه و الگو‌‌‌ برد‌‌‌اری از رسانه‌های بیگانه به خصوص سریال‌های ترکیه‌اي که قبح آن را از بین برد‌‌‌ه است و همچنین استفاد‌‌‌ه از شبکه‌های اجتماعی آنلاین د‌‌‌ر اینترنت همراه موجب گسترش این سبک از زند‌‌‌گی شد‌‌‌ه است.

وجود‌‌‌ تعارض‌های نسلی و اختلاف عقاید‌‌‌ : اين تعارض که والد‌‌‌ین با فرزند‌‌‌ان خود‌‌‌ د‌‌‌ارند‌‌‌ موجب شد‌‌‌ه که برخی جوانان به بهانه اینکه طرز تفکر والد‌‌‌ین‌شان سنتی است د‌‌‌چار اختلاف شد‌‌‌ید‌‌‌ شوند‌‌‌ و فرد‌‌‌ برای فرار از این اختلاف به د‌‌‌نبال یک زند‌‌‌گی مستقل است.

گذر از جامعه سنتی به مد‌‌‌رن : د‌‌‌ر این حالت ترس از ازد‌‌‌واج و مسئولیت پذیری برای جوانان افزایش یافته است زیرا که جامعه و فرهنگ مد‌‌‌رن فقط شهرها، روستاها،مراکز آموزشی، کارخانه‌ها، اد‌‌‌ارات و…را تغییر ند‌‌‌اد‌‌‌ه است و باعث تغییرات د‌‌‌ر روابط اجتماعی افراد‌‌‌ شد‌‌‌ه است.

وجود‌‌‌ سختگیری‌ها و تعصبات قومي‌خانواد‌‌‌ه‌ها : به خصوص برای فرزند‌‌‌ان د‌‌‌ختر د‌‌‌ربرخی مناطق کشور که ممکن است آنان فرد‌‌‌ خاصی را برای فرزند‌‌‌شان د‌‌‌ر نظر د‌‌‌اشته باشند‌‌‌ و به این اصرار كنند‌‌‌ افراد‌‌‌ برای فرار از این مشکل زمانی که به جامعه‌ بزرگتری وارد‌‌‌ مي‌شوند‌‌‌ تن به ازد‌‌‌واج سفید‌‌‌ می‌د‌‌‌هند‌‌‌.

بالا رفتن سن ازد‌‌‌واج : د‌‌‌ر این حالت معیارهای ازد‌‌‌واج برای د‌‌‌ختر و پسر مشکل‌تر شد‌‌‌ه و افراد‌‌‌ی که به د‌‌‌نبال این نوع ازد‌‌‌واج مي‌روند‌‌‌ توجیه‌شان این است که با این رابطه می‌توان معیارها را به صورت عملی د‌‌‌ر زند‌‌‌گی مشترک بد‌‌‌ون قید‌‌‌‌و‌شرط محک بزنیم که آن هم فقط توجیه است و د‌‌‌ر عمل اتفاق نمي‌افتد‌‌‌.

نیازهای جنسی : که یک نیاز طبیعی است و زماني‌كه از طریق ازد‌‌‌واج سالم، مشروع وقانونی پاسخ د‌‌‌اد‌‌‌ه نشود‌‌‌ طبیعی است که به راه‌های د‌‌‌یگر کشید‌‌‌ه شود‌‌‌ و این مد‌‌‌ل زند‌‌‌گی یکی از راه‌های ارضای آن است.

سلامت نیوز: ازد‌‌‌واج سفيد‌‌‌ ؛علل تبعات و راهكارها

 

گزارشی جالب از سبک زندگی در ایران

گزارشی جالب از سبک زندگی در ایران

 

“یورومانیتور” گزارش جالب و مفصل میدانی از سبک زندگی مصرف کننده در ایران منتشر کرد.

به گزارش جهان به نقل از مهر، ساختار گزارش “یورومانیتور” درباره سبک زندگی در ایران به روند مصرف کننده، بخش بندی مصرف کننده، مردم، خانه و خانوار، درآمد، مخارج مصرف کننده، شغل، آموزش، تغذیه (شامل نوشیدنی های بدون الکی)، نوشیدنی، استعمال دخانیات، ظاهر افراد، مد، بهداشت و سلامتی، فراغت و سرگرمی، تکنولوژی مصرف کننده و حمل و نقل اختصاص دارد. بخش‌هایی از این گزارش مفصل در ذیل منتشر می‌شود:

روندهای مصرف کننده

“ایران باجمعیت ۷۵.۵ میلیون نفری در سال ۲۰۱۰، پرجمعیت ترین کشور در خاورمیانه است. در طول دوره بررسی سن میانه از ۲۴.۵ در سال ۲۰۰۶ به ۲۶.۷ در سال ۲۰۱۰ به سرعت افزایش یافته است و انتظار می رود به ۳۲.۳ در سال ۲۰۲۰ برسد.

پیش بینی می شود جمعیت تا سال ۲۰۱۶ به ۸۰ میلیون نفر برسد. این جمعیت دوبرابر جمعیت در سال ۱۹۸۰ است. تا سال ۲۰۲۰ ایران ۸۳.۷ میلیون سکنه خواهد داشت که اکثریت میانسال خواهند بود.

انتظار می رود که در همه گرو های سنی افزایش سنی بیشتر از ۳۴ سال بین سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۳۰ داشته باشیم، یک افزایش سریع جمعيت در افراد ۴۰ تا ۵۰ ساله محتمل است. دلیل آن زاد و ولد زیاد در سال های دهه ۱۹۸۰ است. در سال های ۱۹۸۰ تعداد ۱۹.۹۱۲ تولد در مقایسه با تعداد ۱۵.۷۰۸ تولد در سال های ۱۹۹۰ وجود داشت.

همچنان که سن ازدواج افزایش می یابد و جوانان ایرانی به خصوص تحصیل کرده ها که تمایل دارند که پس از فارغ التحصیل شدن ازدواج کنند، این امر را تا سنین نزدیک ۳۰ سال به تأخیر می اندازند. ایران خانوارهای جوان زیادی متشکل از زوج های جوان که نوزادها و خردسالانی هستند، خواهد داشت.

جمعیت جوان ایران سبب فشار زیاد به بازار مصرف کننده و کار است. این گروه از جوانان دارای تحصیلات عالی خواهند بود و جز قشر متوسط جامعه خواهند بود و تأثیر زیادی بر رفتار مصرف کننده در ایران خواهند داشت. مخارج مصرف کننده در ارتباطات و حمل و نقل بیشترین رشد را خواهد داشت. در طی دوره پیش بینی این آمار به ترتیب ۸۴.۴ و ۷۴.۱ درصد است. این گروه های سنی عامل اصلی مصرف این گروه های محصول هستند.

مصرف کنندگان جوان و تقاضای رو به رشدشان برای محصولات و خدمات بهتر و متنوع تر بر تقاضای برای یک طیف وسیع از محصولات در طی دوره پیش بینی تأثیر خواهد گذاشت. تمایل به غرب و آخرین روندهای آن، فاکتورهای اصلی اثر گذار بر انتخاب، به خصوص در مورد محصولات مد، لوازم آرایشی، لوازم الکتریکی، غذا، نوشیدنی و بهداشت و سلامت هستند. خانواده های جوان به محصولات و خدمات با کیفیت بالاتر نیاز دارند.

تا سال ۲۰۲۰ گروه هدف اصلی برای بازاریابان میانسالان ایرانی خواهند بود، زیرا این گروه سنی اکثریت جامعه را تشکیل می دهد. محصولات مربوط به این رده سنی مثل محصولات ضد پیری (anti aging)، مکمل های بهداشتی و خوراکی شاهد رشد تقاضای بالایی خواهد بود.
میانسالان در سال ۲۰۲۰ احتمالا فرزندان جوانی دارند که باید نیازهای آن ها را برآورده کنند و زمانیکه فرزندشان بخواهد تشکیل زندگی دهد، از او حمایت کنند. بنابراین آنها برای جهیزیه فرزندشان خرید می کنند.

تقاضا برای محصولات نوزادان و محصولات مربوط به خردسالان ممکن است افزایش اساسی در مقدار نداشته باشد. اما با افزایش سطح تحصیلات والدین و دقت در مورد کیفیت محصولات تقاضا برای محصولات با کیفیت بالا افزایش می یابد.

دولت با یک معضل اساسی به اسم بیکاری با نرخ ۱۴.۶درصد در سال ۲۰۱۰ روبرو بود. آمار غیر رسمی نشان می دهد که این آمار بسیار بزرگتر است. امنیت مالی از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است و اگر بخش مالی این نیازها را نشان دهد و انگیزه های مالی مثل گزینه های اجاره و رهن را ارئه دهد، تأثیر مثبتی بر اقتصاد خانواده خواهد گذاشت.

سوپرمارکت‌ها

کانال های توزیع در ایران گسترده شده اند و بهترین خدمات را به مصرف کنندگان می رسانند. در حالی که تعداد زیادی مغازه خوار و بار فروشی، نانوایی و قصابی در کشور وجود دارد، سوپرمارکت ها و مراکز خرید مدرن به سبک غربی در حال رشد و توسعه هستند و گزینه های خرید را به جمعیت جوان ایرانی ارائه می دهد.

سوپرمارکت زنجیره ای شهروند از زمان راه اندازی اولین واحدش در سال ۲۰۰۸ توسعه یافت. هم اکنون این ۲۴ فروشگاه در سراسر پایتخت همانند یک فروشگاه آنلاین اند. سوپرمارکت های رفاه در ۲۶ استان در بیشتر از ۱۴۰ منطقه فعالیت می کنند و بیش از ۳۰۰ نماینده فروش در سراسر کشور دارند. این فروشگاه همچنین یک فروشگاه آنلاین است. کارت های پرداخت رفاه در ۱۵۰ رستوران، هتل، مرکز ورزشی و فروشگاه خرده فروشی در سراسر کشور پذیرفته می شوند. اتکا و سپاه دو سوپرمارکت زنجیره ای دیگر هستند که در ایران فعالیت می کنند. یک فروشگاه زنجیره ای جدید به اسم حامی در پایتخت، با ارائه محصولات مارکه، مصرف کنندگان زیادی در شمال شهر را عنوان بازار هدف خود دارد. حامی نیز یک فروشگاه آنلاین است.

گروه کارفور _مجید ال فوتامی، اولین هایپر مارکت تهران در اواسط سال ۲۰۰۹ راه اندازی شد. اخیرا به اسم سیتی استار این فروشگاه تعداد زیادی مصرف کننده بطور روزانه جذب می کند. برخلاف سایر کشورها تعداد محصولاتی که این فروشگاه به نام خود ارائه می دهد بسیار کم است. در عوض، مصرف کنندگان از کالاهای گوناگون و قیمت ها بهره می برند. این گروه برنامه هایی برای راه اندازی فروشگاه های بیشتر در آینده دارد. کارفور در یک مرکز خرید جدید که شامل فروشگاه هایی با نام برندهایی مثل منگو و اکو قرار دارد. علی رغم فاصله زیاد از مرکز شهر، این فروشگاه همچنان تعداد زیادی بازدیدکننده دارد.

سوپر مارکتهای جدید، هایپر مارکت ها و مراکز خرید در مناطق شلوغ شهری در سراسر کشور، به خصوص جاهایی که قدرت خرید بیشتری دارند، فعالیت خواهند کرد. سوپر مارکت هایی که طبقه متوسط جامعه را بازار هدف خود قرار داده اند، در مناطقی که این قشر از جامعه سکونت دارند، واقع شده اند.

فروش های آنلاین با سوپر مارکت هایی که فروش آنلاین و سرویس تحویل دارند، رشد می کنند. مصرف کنندگان به جای وجه نقد از کارت های اعتباری و دستگاه POS برای خریدهای خود استفاده می کنند.

رشد مبادله الکترونیکی همزمان با توسعه سوپرمارکت ها و مراکز خرید در حال افزایش است. افزایش مشغله منجر به جذاب تر شدن سوپرمارکت ها برای خرید خوار و بار خانوارها شده است. برنامه های گیج کننده و ترافیک سنگین سبب شده ایرانیان خریدهای خود را به صورت یک بار در هفته انجام داده و تنها در صورت ضرورت از خوار و بار فروشی ها خرید می کنند. سوپر مارکت ها نمایش وسیعی از محصولات و انواع غذاهای آماده دارند. تولیدکنندگان توجه بیشتری به بسته بندی برای جذب هرجه بیشتر مصرف کنندگان دارند. توسعه سوپرمارکت ها و هایپرمارکت ها رقابت میان تولید کنندگان را افزایش داده است. ترفیعات داخل فروشگاهی و نمایش های جذاب برای جذب مصرف کنندگان بکار می رود. سمپلینگ محصولات در اینگونه مکان ها ابزار بازاریابی مفیدی است.

مراکز خرید فضایی جهت خرده فروشی در اختیار خرده فروشان قرار می دهند. خرده فروشان می توانند محصولات خود را به نمایش گذاشته و دکوراسیون خود را به شیوه جذاب تری در مقایسه با خیابان های شلوغ بچینند. ضمنا رقابت با قرار گرفتن خرده فروشی هادر نزدیکی یکدیگر افزایش یافته و برای جذب مشتری به قیمت گذاری بهتر و کیفیت بالاتر نیاز دارند.

مشغله زیاد، در اثر ساعت کار بالا، بر الگوی مصرف ایرانیان تأثیر داشته است. افراد زمان کمتری برای خرید و آماده کردن غذا دارند. به خصوص با کار کردن خانم ها در خارج از منزل این موضوع نمود بیشتری پیدا کرده است. در مقایسه با خوار و بار فروشی ها، قصابی ها، و بازارهای شلوغ، سوپرمارکت ها سرویس بهتری به مصرف کنندگان ارائه می دهند.

صنعت بسته بندی رشد کرده، طیف گسترده ای از غذاهای بسته بنده شده، میان وعده ها و نوشیدنی ها در سوپرماکتهای ایران وجود دارد. گوشت قرمز و سفید بسته بندی شده به صورت فریزری و یخچالی رایج شده است. این محصولات جانشین های تمیزتر و بهداشتی تر ی برای محصولات قصابی ها هستند. به این ترتیب خریداران در وقتشان نیز صرفه جویی می کنند. زیرا مجبور به انتظار در صف برای خرد کردن و تمیز کردن گوشت در قصابی نیستند.

سوپرمارکت ها و هایپرمارکت ها، به خصوص کارفور و سیتی استار برای ایرانیانی که خارج از کشور زندگی کرده اند و یا غالبا مسافرت خارجی دارند، جذاب هستند. این مصرف کنندگان به خرید برندهای غربی در کشور خودشان علاقمندند. تنوع زیاد محصولات ارائه شده برای ایرانیان جذاب است زیرا این فروشگاه ها امکان خرید طیف گسترده ای از محصولات را در یک مکان به افراد می دهند و دیگر نیازی به رفتن به مغازه های مختلف در سطح شهر ندارند.

مراکز خرید نیز مکان مناسبی برای خرید و گذراندن وقت با فامیل و دوستان هستند. مراکز خرید برای بسیاری از فروشنگان محصولات مد روز و اسباب بازی فروشی ها، کافه ها و رستوران ها مکان مناسبی هستند. بیشتر سینماها و بازی های آرکید در مراکز خرید قرار دارند و از همه گروه های سنی بازدید کنندگان بسیاری دارند.

طرح اصلاح یارانه های دولت بر قدرت خرید تأثیر می گذارد

طرح اصلاح یارانه ها یا طرح هدفمندی یارانه ها، در تاریخ ۵ ژانویه ۲۰۱۰ توسط مجلس ایران تصویب شد. دولت طرح یارانه ها را به عنوان بزرگترین عمل جراحی اقتصادی در طی یک دوره ۵۰ ساله می نامد. هدف طرح اصلاح یارانه ها جایگزینی کمک هزینه های غذا و انرژی با کمک های اجتماعی هدفمند بر اساس یک برنامه توسعه اقتصادی ۵ ساله است.

کمک های اجتماعی، در آمریکا بطور سرانه برای هر ماه ۸۰ دلار است. با اجرای حذف (کاهش) یارانه ها، مخارجی مثل گاز و برق به بیش از ۵ برابر افزایش یافت. این مسئله برای خانوارهای ایرانی معضلی بزرگ بوجود آورد و هزینه ها را به شدت افزایش داد. از سوی دیگر کمک های اجتماعی با افزایش هزینه های ناشی از حذف یارانه ها برابری نمی کند.

حذف یارانه ها در مورد بعضی از مواد غذایی اخیرا اعمال شده است. با کاهش بیشتر یارانه ها در ۴ تا ۵ سال آینده، مدیریت بودجه خانواده مورد توجه بیشتری قرار می گیرد و ایرانیان مجبور به ذخیره انرژی خواهند بود. برای افردی با درآمد متوسط رو به پایین، خریدهای بودجه بندی شده اجتناب ناپذیر است.

مصرف کنندگان ایرانی نسبت به قیمت بسیار حساس اند. گروه های با سطح درآمد متوسط و پایین هنگام خرید به دنبال محصولات با مقرون به صرفه تر هستند.

قیمت های افزایش یافته گاز و برق که ۳ تا ۵ برابر شده اند، به ایرانیان این مطلب را القا کرد که باید در مصرف انرژی صرفه جویی کنند. عده ای برای جلوگیری از هدر رفتن گرما در زمستان از شیشه های دوجداره استفاده می کنند.

حذف یارانه های سوخت و محدودیت در میزان مصرف سوخت همچنان هزینه حمل و نقل را افزایش خواهد داد. افزایش قیمت در این گروه در سال های گذشته روند ثابتی داشته است و در دوره پیش بینی نیز چنین خواهد بود.

خانواده ها باید میزان چشمگیری از مخارجشان را صرف هزینه های در حال رشد کنند. بنابراین سهم مخارج سایر گروه ها تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. همزمان با رشد طبقه متوسط جامعه نیاز به محرک های امنیت مالی مثل وام و رهن نیز افزایش خواهد یافت.

ایران یک جمعیت عظیم، جوان و مصرف کننده دارد (consumption-hungry) که باعث گسترش بخش ارتباطات می شود. ایرانیان جوان اساس ارتباطات هستند و تمایل دارند تا با آخرین روندهای دنیا پیش روند. سواد کامپیوتر افزایش یافته و اینترنت به صورت همگانی در آمده است.

ایران برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ به اینترنت متصل شد و دومین کشور در خاورمیانه بود که این کار را انجام داد. گرچه سطح نفوذ اینترنت نسبتا کم است. به ۸.۲ درصد خانوار در سال ۲۰۰۹ در مقایسه با ۲.۳ درصد خانوار در سال ۲۰۰۴ رسیده است. هر دو سرویس های DIAL UP و با پهنای باند گسترده در دسترسند. اما دومی برای شهرهای اصلی محدود است.

در سال ۲۰۱۰، ۹.۸ درصد خانوارها کامپیوتر و اینترنت داشتند. تعداد ۱۰۰۰ تأمین کننده سرویس اینترنت در ایران وجود دارد. اما قانونا همه آن ها برای پهنای باند به شرکت مخابرات ایران وابسته اند. در صورتی که دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تایید شوند، اجازه داشتن اینترنت با پهنای باند بالا را خواهند داشت. در غیر این صورت بیشتر کاربران اینترنت در ایران از سرویس DIAL UP استفاده می کنند.

در سال ۲۰۰۹ ایران ۲۶.۷ میلیون نفر کابر اینترنت داشت که این تعداد ۳۶ درصد جمعیت است. این تعداد از میانگین خاورمیانه که ۲۶ درصد است، بالاتر می باشد. در سال ۲۰۰۹ تنها ۱۹.۱ درصد کاربران اینترنت در ایران مشترک اینترنت نیز بودند. این امر نشان دهنده اهمیت کافی نت ها و سایر دسترسی های غیر شخصی برای کاربران اینترنت است. فقط در تهران بیش از ۱۵۰۰ کافی نت وجود دارد. اما همه کافی نت ها باید توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ثبت شوند. بر اساس internetworldstats.com در ژوئن ۲۰۱۱ ایران ۳۶.۵ میلیون کاربر اینترنت داشت که این تعداد ۴۶.۹ درصد جمعیت است. ایران با داشتن ۵۰.۳ درصد کاربر در منطقه حائز بالاترین رتبه در خاورمیانه است.

اولین شبکه وایمکس در ایران توسط Laser Telecom در سال ۲۰۰۷ بر اساس یک گواهینامه موقت که ۸۰ درصد تهران را پوشش می داد راه اندازی شد. شبکه Laser Telecom حدودا ۴۰۰۰ مشترک دارد و اساسا سرویس شبکه خصوصی مجازی را برای بانک ها و شرکت های بیمه فراهم می کند. تا سال ۲۰۰۹ شش اپراتور گواهی گسترش شبکه وایمکس را دریافت کردند. تنها مبین نت مجوز گسترش شبکه در سرتاسر کشور را داشت. انتظار می رود که وایمکس مبین نت که از تکنولوژی Huawei استفاده می کند، ۴۸ شهر را با ظرفیت ۵۰۰۰۰۰ مشترک در سال ۲۰۱۰ پوشش دهد. پیش بینی می شود تکنولوژی وایمکس با توجه به فقدان زیرساخت برای پهنای باند ثابت، در ایران موفق باشد.

تکنولوژی Wi-Fi نیز قابل دسترسی است و در فراهم کردن سرویس اینترنت برای مناطق کمی مثل جزیره قشم موفق بوده است. اما به طور کلی Wi-Fi پرهزینه است و بنابراین بطور گسترده در ایران قابل دسترسی نیست. تعداد کمی hotspot در شهرهای اصلی وجود دارد که اکثرا محدود به هتل های لوکس و کافه های گران قیمت هستند. با این حال تعداد این hotspot ها با افزایش تعداد کافه ها، رستوران ها و مکان های عمومی که به دنبال جذب بازدیدکنندگان و مصرف کنندگان جوانی که خواهان اتصال به اینترنت از طریق تلفن های همراه خود هستند، مدام در حال افزایش است.

انتظار می رود استفاده از اینترنت به خصوص اتصال به broadband در طی دوره پیش بینی افزایش یابد. انتظار می رود کامپیوترهای متصل به اینترنت خانوارها از ۱۲ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۲۶.۵ درصد در سال ۲۰۲۰ برسد. در آینده کامپیوترها در خانواده های بیشتری وجود خواهد داشت. علاوه بر کامپیوترهای شخصی، نوت بوک و لپ تاپ نیز به دلیل راحتی استفاده و عدم نیاز به میز مخصوص در حال رواج اند.

بازاریابان از اینترنت به عنوان ابزار ترفیعی به خصوص زمانی که مصرف کنندگان جوان مدنظر هستند، استفاده می کنند. با نفوذ هرچه بیشتر اتصال به اینترنت پرسرعت از طریق ADSL و وایرلس، ایرانی ها استفاده بیشتری از شبکه و دانلود بیشتر انواع مختلف رسانه می کنند.

تلویزیون های LED و LCD و سیستم های سرگرمی با اتصال به اینترنت با برندهایی مثل Sony ، Samsungو LG در سال جاری مطلوب تر خواهند شد.

اگرچه ایران سابقه طولانی در استفاده از ابزارهای تبلیغاتی دارد، این صنعت همچنان جوان و نابالغ است. در طی دو سال اخیر در کنار رشد اقتصادی و ظهور و تقویت برندهای ایرانی مثل برندهای خارجی که وارد بازار می شوند، رسانه و تبلیغات اهمیت و رشد سریعی پیدا کرده است. بیشتر شرکت ها و تولید کننده ها به تبلیغات به عنوان ابزاری جهت جذب و نگهداشتن مشتریان و برآورده کردن نیازهای آنها روی آورده اند.

رسانه های چاپی در ایران بسیار رایج هستند. تعداد روزنامه ها، ژورنال ها و مجلات روز به روز در حال افزایش است. علاوه بر آن شمار بروشور تبلیغاتی که پر از تبلیغات رنگی از کافه ها، رستوران ها و خرده فروشی ها در زمینه های مختلف هستند، بسیار زیاد است. هزینه یک صفحه تبلیغ به راحتی به ۶۰۰۰ دلار آمریکا برای صفحات گلاسه در مجلات می رسد.

مجلاتی مثل زندگی ایده آل و زندگی ایرانی در میان اکثر ایرانیان رایج است. این مجلات پر از انواع مختلف تبلیغات هستند و در هر شماره حدود ۵۰۰۰۰ نسخه چاپ می کند. مجلات آشپزی نیز بسیار رایج هستند. به خصوص هنر آشپزی که تقریبا ۱۱۰۰۰۰ نسخه در هر ماه به چاپ می رساند.

بازاریابان تمایل به جذب مشتری از طریق نمایش جذاب محصولات در فروشگاه ها و محل فروش دارند. ثابت شده که سمپلینگ محصولات در سوپرمارکت ها و مراکز خرید در جذب مشتریان موفق است. برنامه های وفاداری مشتری هنوز در ایران جدید هستند اما تعداد روز افزونی از فروشگاه ها و خرده فروشان از کارت های عضویت و برنامه های وفاداری برای نگه داشتن مشتریانشان استفاده می کنند.

جمعیت جوان ایرانی هر روز از برندها آگاهی بیشتری کسب می کنند. رسانه های جهانی مثل اینترنت و ماهواره منجر به افزایش آگاهی از برند شده اند. صنعت تبلیغات با افزایش تمایل شرکت ها به جذب مشتریان جدید از طریق ابزار مختلف تبلیغاتی، رشد خواهد کرد.
همچنان که نفوذ اینترنت و قابلیت اتصال به آن در ایران افزایش می یابد، تجارت الکترونیکی از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. تعداد فروشگاه های اینترنتی در حال افزایش است. بازاریابان با استفاده ازاینترنت و به خصوص سایتهای اجتماعی مثل فیس بوک سعی در ایجاد ارتباط با مشتریان جوان دارند.

از طرف دیگر، مشتریان محصولاتی که به صورت آنلاین، یا زبانی قبل از خرید تبلیغ شده اند را می خرند و قبل از خرید محصولات را باهم مقایسه می کنند. اگر که مسافرت خارجی در میان قشر متوسط و جوان ایران افزایش یابد، آنها با برندهای بین المللی آشناتر شده و توسط رسانه های بین المللی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. آن ها به دنبال محصولات و خدمات مشابه در در ایران خواهند بود. قشر مرفه تهرانی که اصولا در شمال شهر سکونت دارند، تعیین کننده روند در ایران هستند. با داشتن بالاترین سطوح درآمدها و مخارج، ساکنین تهرانی هدف اصلی برای بازاریابان خواهند بود. تبلیغات و فعالیت های بازاریابی در شمال تهران که بیلبوردها و پوسترها در خیابان نمایش داده می شوند و دکور مغازه ها پر از محصولات مارکه است، مشهودترند.

بخش بندی مصرف کنندگان:

کودکان و نوزادان

در سال ۲۰۱۰، ۴ میلیون کودک و نوزاد در ایران وجود داشت که از رشد کند ۴ درصدی در طی دوره بررسی برخوردار بودند. انتظار می رود که تعداد نوزادان و کودکان در طی دوره پیش بینی به ۳.۸ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ برسد.

نرخ باروری در سال ۲۰۰۳ یایین تر از نرخ جانشینی(۲.۱ تولد برای هر خانم) آمد و برای هر خانم به ۱.۸ تولد در سال ۲۰۱۰ رسید. سازمان ملل متحد اعلام کرده که ایران سریع ترین رشد منفی در باروری را داشته است. این کاهش به دلیل افزایش دسترسی به راه های جلوگیری از بارداری است که ناشی از اجرای برنامه ملی تنظیم خانواده و افزایش سطح اطلاعات خانم ها از سن زایمان می باشد.

نرخ باروری در مناطق مختلف ایران متفاوت است. طبقات بالایی و میانی ایرانی در مناطق شهری تمایل به داشتن حداکثر دو فرزند دارند، درحالی که این تعداد در خانواده های روستایی می تواند بیشتر باشد. نرخ باروری در مناطق روستایی در یک نسل ( تقریبا ۳۰ سال ) به سرعت افت کرد. خانم های ایرانی روستایی تمایل به داشتن دو فرزند به جای هشت فرزند دارند.

در ایران یک انفجار جمعیتی در رده سنی کودکان در سال های ۱۹۸۰ وجود داشته است. این امر به دلیل فعالیت گسترده رهبران مذهبی در زمینه ترغیب خانواده ها به داشتن فرزند بیشتر به منظور ایجاد نیروی قوی علیه غرب است. تعداد زاد و ولد در دهه ۱۹۹۰، پس از مقابله دولت با معضل افزایش جمعیت با اجرای فعالیت های کنترل جمعیت به صورت گسترده در سراسر کشور، کاهش یافت.

در سال های دهه ۲۰۰۰ میلادی، جمعیت انبوه کودکان دهه ۱۹۸۰ به سن بچه دار شدن رسیده اند و در نتیجه افزایش ناگهانی زاد و ولد را در پی داشت. دولت از اجرای برنامه های انگیزشی تنظیم خانواده حمایت می کند و زوج های جوان نیاز دارند تا تحت آموزش های قبل از ازدواج قرار گیرند. همه شیوه های پیشگیری از بارداری در دسترس است و یک کارخانه دولتی تولید کاندوم نیز در ایران سال هاست که مشغول به فعالیت است.

کودکان در فرهنگ ایران از اهمیت بسزایی برخوردارند و خانواده ها سرمایه گذاری سنگینی برای پرورش کودکانشان متحمل شده و حتی از نیازهای خود در صورت لزوم چشم پوشی می کنند. در ازای آن والدین انتظار دارند تا فرزندانشان به هنگام کهنسالی از آنان حمایت کنند.

والدین جوان در ماه های اول زایمان وابسته به کمک والدین خود و سایر اعضای خانواده هستند. بسیاری از پدر بزرگ و مادربزرگ ها از نوه هایشان هنگامی که پدر و مادر سر کار می روند، مراقبت می کنند. اگرچه تعداد مراکز نگهداری از کودکان در حال افزایش است، اما والدین ترجیح می دهند که از این تسهیلات زمانی استفاده کنند که فرزندانشان بیشتر از ۳ سال سن دارند. هزینه این مراکز نیز سبب می شود والدین کودک خود را نزد پدربزرگ و مادربزرگ بگذارند.

عموما والدین تمایل دارند تا هزینه کمی صرف نوزادشان کنند. از طرف دیگر، تولد نوزاد به نشانه شادی توسط خانواده اش جشن گرفته می شود. در نتیجه آن ها باید سخاوتمندانه تر خرج کنند.

قبل از تولد نوزاد، والدین مادر تمام وسایل ، لباس و لوازم ضروری کودک را به او می دهند. سیسمونی شامل کلیه لوازم ضروری اتاق کودک است، مثل تخت، کالسکه، بطری، پتو و لباس. رسم خرید سیسمونی همچنان در ایران وجود دارد. هنگام خرید برای سیسمونی، مادر اصولا اظهار نظر می کند. چیدمان اتاق کودک اصولا توسط مادر و نزدیکانش انجام می شود. کادوهای مرسوم برای تولد کودک پول، سکه طلا و لباس کودک است.

طیف وسیعی از محصولات مربوط به کودکان برای مصرف کنندگان با همه سطوح درآمدی وجود دارد. اما در میان برندهای خارجی تعداد زیادی برند که همه محصولات نگهداری از کودکان را ارائه دهد وجود ندارد.همزمان با افزایش سطح تحصیل مادران، تمایل آن ها به هزینه کردن برای محصولات مراقبت از کودکان افزایش می یابد. داروخانه ها اصلی ترین کانال پخش محصولات مراقبت از کودکان هستند.

کمپین های ملی تغذیه با شیر مادر را تا سن دو سالگی تروج می دهند و فواید فراوان آن را متذکر می شوند. با این حال طبقات بالای زنان شهرنشین به خصوص کارمندان تمایل به استفاده از شیر خشک دارند. استفاده از پوشاک نیز به دلیل بهداشت، قابلیت دسترسی، استفاده آسان در مقایسه با نوع قابل شستشوی سنتی آن رایج تر از سطح انتظار شده است. معروف ترین برندهای پوشک در ایران پنبه ریز و مای بی بی هستند. فروش محصولات نگهداری از کودکان در سال ۲۰۱۰ در مقایسه با سال ۲۰۰۹، ۲۴.۶% رشد داشته است. غذای آماده کودکان رایج نیست و معمولا در منزل با مواد تازه تهیه می شود.

کودک

در سال ۲۰۱۰ ایران ۷.۴ میلیون کودک در سنین بین ۳ و ۸ سال داشت. این یک رشد ۱۵.۶ درصدی در طی دوره تحقیق را نشان می دهد که نتیجه افزایش تعداد زاد و ولد در سال های دهه ۲۰۰۰ است. زمانی که کودکان دهه ۱۹۸۰ به سن زایمان می رسند. انتظار می رود که جمعیت این گروه تا ۴.۹ درصد در طی دوره پیش بینی رشد کند و به ۸ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ برسد.

کودکان غالبا مرکز توجه خانواده های ایرانی به خصوص در طبقات بالایی و میانی جامعه هستند. کودکان در تصمیم گیری برای خرید اسباب بازی، لباس و میان وعده اظهارنظر می کنند. کودکان رفتن به مهد را در سن ۳ سالگی شروع می کنند و رفتن به پیش دبستانی هم اجباری است. آن ها از ۶ سالگی به مدرسه می روند.

مهد و پیش دبستانی به صورت مختلط است اما در دبستان تفکیک جنسیتی است. مهد و پیش دبستانی درس های گوناگونی مثل هنر، زبان و ورزش ارائه می دهند. در مهد کودک های مدرن ۲ یا ۳ زیان بطور همزمان آموزش داده می شود. شهریه این مهدها بسیار بالاست اما قشر مرفه ایرانی آن را پذیرفته اند.

هزینه برای کودکان در حال افزایش است. در ایران از آنجایی که والدین به خصوص در طبقات بالایی و میانی جامعه، فرزندان کمی دارند، هزینه بیشتری صرف رفاه و تحصیل فرززندانشان می کنند. درحالیکه خانواده ها فرزندانشان را به مدارس عیر انتفاعی که شهریه بالایی دارند می فرستند، سایر خانواده ها مدارس دولتی را که رایگان هستند و یا شهریه پایین دارند، انتخاب می کنند.

تقاضا برای لوازم التحریر و غذای بسته بندی شده در این گروه سنی بالاست. نوشیدنی، شیرینی، آدامس و اسنک بسته بندی شده بسیار رایج بوده و بطور گسترده برای کودکان تبلیغ می شوند.

مینو یکی از قدیمی ترین تولید کنندگان شیرینی و اسنک در ایران است. چی توز،برند معروف چیپس و اسنک پنیری متعلق به گروه دیناست. این برندها طیف وسیعی از اسنک های با کیفیت بالا ارائه می دهند و اخیرا محصولات کم چرب/کم کلسترول که عادات غذایی سالم را رواج می دهد، وارد بازار کرده است.

نوشیدنی های لبنی بسته بندی شده با طعم میوه نیز در حال ورود به بازار هستند. گروه تولیدکننده فرانسوی به نام Danone با شرکت لبنی سحر فعالیت کرده و نوشیدنی های لبنی و دسر به بازار عرضه می کند.

اسباب بازی ها، به خصوص اسباب بازی های ارزان که در چین تولید می شوند، بطور گسترده ای در مغازه ها، کتابفروشی ها و حتی سوپرمارکت ها و خوار و بار فروشی ها قابل دسترسی هستند. به عنوان مثال Lucky Box که در دو نوع دخترانه و پسرانه وجود دارد، شامل جعبه ایست که شامل اسباب بازی های کوچک با قیمت ناچیز است. در مدت زمان کوتاهی این محصول در میان کودکان طرفداران زیادی پیدا کرد. والدین تحصیل کرده تر به دنبال بازی های آموزشی برای کودکان، بازیهای کامپیوتری و همچنین بازیهای اینترنتی وبازیهای موبایل هستند.
Play station های سونی و بازیها در خانه های زیادی یافت می شوند. انواع تقلبی بسیاری از بازی ها و نرم افزارها موجود است. برای کودکان مرفه ایرانی داشتن iPod شخصی با تعداد بازی، غیر معمول نیست.

جمعیت رده سنی tweenage در ایران در طی دوره تحقیق تا ۱۵ درصد کاهش یافت و به ۴.۲ میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ رسید. این گروه سنی انتظار می رود که رشد ۲۶.۳ درصدی را در طی دوره پیش بینی داشته باشد و به ۵.۴ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ برسد.

این رشد نتیجه تغییر سن جمعیت کودک در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ است. معمولا کودکان در این سن در مدرسه هوشیارتر می شوند. در این سن رقابت بر سر داشتن لوازم التحریر گران و آخرین اسباب بازیها و بازیها بالاست. در مدارس لباس فرم اجباريست، اما كفش بصورت فرم نيست. با اين حال بيشتر مدارس پوشيدن كفش رنگي و گران قیمت را ممنوع كرده اند. تعداد زيادي مدرسه غير انتفاعي در ايران وجود دارد.

Tweenager ها غالبا مشغول به تحصيل هستند و اگر در يك خانواده نسبتا مرفه زندگي كنند،‌ توان شركت در كلاس هاي زبان، موسيقي و ورزش بعد از مدرسه را خواهند داشت.

كفش هاي ورزشي بسيار رايج هستند به خصوص با مارك هاي مشهور مثل نايك، آديداس و آل استار. والدين مرفهي كه خواهان فراهم كردن بهترين ها براي فرزندانشان وحفظ ظاهر هستند، به دنبال اين محصولات هستند.

بازي هاي كامپيوتري، در بين پسرها رايج هستند. دختران به عروسك، هنر و لوازم آرايش مو، علاقمندند. ژازل و بازيهاي فكري نيز رايج هستند. تقاضا براي كتاب كودكان، شامل كتاب هاي خارجي ترجمه شده مثل هري پاتر نيز بالاست.

Apple iPod, iPhone و iPad applications در بين ايرانيان مرفه پرطرفدار هستند. بسياري از كودكان در اين گروه سني mp۳ music players شخصي خود را دارند. همچنين ممكن است كامپيوتر شخصي داشته باشند. داشتن موبايل شخصي در اين سن رايج نيست اما به تدريج در بين خانواده هاي مرفه تر در حال افزايش است.

كودكان ساعات زيادي تلويزيون تماشا مي كنند. كودكان الزاما برنامه هاي در نظر گرفته براي رده سن خود را تماشا نمي كنند. بنابراين آنها مجبورند برنامه هايي كه والدينشان مي بينند را تماشا كنند. اين امر مورد انتقاد والدين است، زيرا بسياري از سريال هاي تلويزيوني كه در ماهواره پخش مي شوند، در تضاد با فرهنگ ايراني هستند.

كودكان همراه خود تغذيه به مدرسه مي برند. اين موضوع تقاضا براي اسنك هاي بسته بندي شده و آشاميدني را افزايش مي دهد. اين اسنك ها شامل بيسكوييت، ويفر، شكلات، چيپس سيب زميني و اسنك پنيري بسته بندي شده هستند. مدارس غالبا يك بوفه كوچك دارند كه كودكان مي تونند اسنك،‌ نوشيدني و ساندويچ از آنجا بخرند. مدارس غالبا در ساعت ناهار تعطيل مي شوند و كودكان در خانه ناهار مي خورند. مدارس غيرانتفاعي ساعت كار بالاترو زماني براي ناهار دارند. بعضي از مدارس غذاي گرم ارائه مي دهند و بعضي ديگر تجهيزات براي گرم كردن غذا دارند.

نوجوانان ۱۰ تا ۱۹ سال

جمعيت رده سني ۱۰ تا ۱۹ سال در طي دوره تحقيق تا ۲۹ درصد كاهش يافته و در سال ۲۰۱۰ به ۹.۵ ميليون نفر رسيد. انتظار مي رود اين رقم با كاهش ۵.۵ درصدي به ۸.۴ ميليون در نفر در سال ۲۰۲۰ برسد. در طول سال هاي آخر مدرسه، آن ها بايد مسير تحصيلي خود را مشخص كرده و براي ورود به دانشگاه و امتحان آن كه كنكور ناميده مي شود، آماده شوند.

از ۱۸ سالگي بسياري از دانش آموزان كنكور داده و اگر قبول شوند، وارد دانشگاه مي شوند. بعضي از جوانان در صورت امكان براي ادامه تحصيل به خارج از كشور مي روند. اين امكان در خانواده هايي وجود دارد كه امكان سكونت خارج از كشور را دارند و ممكن است پس از سال ها زندگي در خارج از كشور به ايران مهاجرت كرده باشند.

در سال ۲۰۱۱ دانشگاه هاي ايران اعلام كردند كه ظرفيتشان بيشتر از تقاضايشان است. در نتيجه شانس قبولي در دانشگاه بسيار بالاست. گواهي نامه رانندگي از سن ۱۸ سالگي اعطا مي شود و بيشتر جوانان آمزش رانندگي را از اين سن شروع مي كنند.
پسرهايي كه قصد ادامه تحصيل ندارند، بعد از اخذ ديپلم بايد به خدمت سربازي بروند. علاوه بر تحصيل، جوانان زماني را با دوستان و خانواده مي گذرانند و به سينما، رستوران، شنا و خريد مي روند.

جوانان ايراني نيز مثل ساير جوانان در سراسر دنيا از موسيقي لذت مي برند. Mp۳ player, mp۴ player و ipod به طور گسترده اي در دسترس هستند. زمان زيادي كه جوانان صرف تماشاي تلويزيون و كامپيوتر مي كنند، سبب ايجاد تقاضا براي نرم افزارها و بازي ها شده است.

تعداد كاربران اينترنت در سال هاي دهه ۲۰۰۰ افزايش يافت. پيام هاي فوري مثل Facebook و Twitter بين جوانان بسيار رايج است. اين امر منجر به افزايش تقاضا براي لوازم جانبي كامپيوتر مثل هدفون، وب كم، پرينتر و اسكنر شده است.

استفاده از موبايل به خصوص در اثر ارائه خدمات ايرانسلMTN و خدمات اينترنتي افزايش يافته است. مدل گوشي نشان دهنده موقعيت اجتماعي و قدرت اقتصادي افراد است. گوشي هايي با قابليت و امكانات دوربين و media player براي موزيك و فيلم جذابيت بالايي دارند. Apple iphone مشهورترين گوشي است. آخرين مدل آن چند روز پس از ورود به بازار در ايران يافت مي شود. به دليل محدوديت دسترسي به iTunes و كارت هاي اعتباري، اين application ها در توسط افراد در فروشگاه موبايل و نرم افزار در بسته ها فروخته مي شوند.

رده سني ۲۰ سال

در سال ۲۰۱۰ گروه سني ۲۰ سال با ۱۸.۲ ميليون نفر و با رشد ۹.۷ درصد رشد، بزرگترين گروه سني در ايران هستند. اين عدد با نرخ ۳۱.۸ درصد كاهش يافته و در سال ۲۰۲۰ به ۱۲.۴ ميليون نفر مي رسد. اين جمعيت قابل توجه نتيجه نرخ بالاي زاد و ولد در اوايل دهه ۱۹۸۰، پس از انقلاب اسلامي و شروع جنگ ايران- عراق است.

در سال ۲۰۲۰ اين گروه به سن ۴۰ تا ۴۶ سال مي رسند و با ۲۳ ميليون نفر بزرگترين گروه سني خواهند بود. در شرايط اقتصادي مبهم كنوني تعداد زياد جوانان بيكار معضلي بزرگ است. نرخ بيكاري در سال ۲۰۱۰، ۱۴۰۶درصد بود.

اين رده سني، سالهايي است كه جوانان در ايران بالغ مي شوند و به دنبال كار و استقلال مالي هستند. در خانواده هاي مرفه تر و به خصوص دختران ديرتر مستقل شده و بيشتر به دنبال ادامه تحصيل هستند. ازدواج نيز در اين رده سني بسيار رايج است. جوانان مجرد تا هنگام ازدواج با والدينشان زندگي مي كنند. به طور كلي هزينه هاي اصلي اين رده سني براي تحصيل و ازدواج است.

در اين سن افراد اجتماعي و مستقل مي شوند. اجتماعي شدن در رستوران ها و كافه ها انجام مي شود. جواناني كه خواهان رفتن به خارج از كشور هستند در اين زمينه سرمايه گذاري كرده و براي ايجاد رزومه قوي و اخذ پذيرش از دانشگاه ها و اداره مهاجرت تلاش مي كنند.

ظاهر در اين رده سني در ايران بسيار مهم بوده و جوانان ايراني براي بهداشت، آرايش، پوشاك و لباس هزينه بسياري مي پردازند. مصرف سيگار و مواد مخدر رايج شده و تبديل به معضل بزرگي براي ايران شده است.

زوج هاي جوان نياز به اسباب و لوازم خانگي و الكتريكي دارند. هزينه جشن ازدواج در ايران بالاست. در مناطق روستايي ايران ميانگين سن ازدواج پايين تر و جشن هاي ازدواج سنتي تر و كم هزينه تر هستند.

زنان جوان تمايل دارند به جاي صرف وقت زياد براي تهيه غذاهاي سنتي از غذاهاي بسته بندي، فريزري و يا غذاهاي آماده استفاده كنند. زوج هاي جوان و آنهايي كه بچه دارند،‌ كمتر به مسافرت مي روند زيرا درگير هزينه هاي خانواده و اجاره و رهن خانه هستند.
ورزش هايي مثل بدنسازي، شنا و اسكي در ميان اين گروه سني رواج دارد. مردهاي جوان به بدنسازي علاقه زيادي نشان داده اند. اين امر موجب افزايش تقاضا براي موادي مثل پودر پروتئين و دستگاههاي ورزشي مثل تردميل براي خانه ها شده است. زنان جوان كه به دنبال تناسب اندام هستند، به ورزش و رژيم روي آورده اند. در نتيجه لباس و كفش ورزشي پرطرفدار شده است.

رده سني ۳۰ سال

جمعيت رده سني ۳۰ سال در ايران در سال ۲۰۱۰ با ۱۶.۶ درصد رشد ۱۱.۹ ميليون نفر بود. انتظار مي رود اين جمعيت تا ۴۲.۵ درصد در طي دوره پيش بيني رشد كرده و به ۱۷.۹ ميليون نفر تا سال ۲۰۲۰ برسد.

به دليل تمايل جوانان ايراني به ازدواج در نزديكي ۳۰ سالگي، در رده سني ۳۰ سال اصولا خانواده هاي جوان با فرزندان نوزاد و يا نوجوان خواهيم داشت. بيكاري در اين گروه سني كمتر است و در نتيجه قدرت مصرفشان نسبت به گروه سني رده ۲۰ سال بيشتر است.

هزينه اجاره و رهن و نگهداري از كودك اصلي ترين هزينه براي اين گروه هستند. مهماني هاي شام خانوادگي و بيرون غذا خوردن در تعطيلات بسيار رايج است. در اين گروه مسافرتهاي داخلي در تعطيلات و در صورت توانايي تورهاي خارجي از طرفداران بالايي برخوردار است.

افراد در اين گروه سني رتبه دوم در مهاجرت به خارج از كشور را دارند. بسياري از جوانان ايراني پس از چند سال كار و تجربه تصميم به مهاجرت مي گيرند. كشورهايي مثل استراليا و كانادا كه به شاغلين با تجربه پذيرش مي دهند، هدف جوانان ايراني براي مهاجرت هستند.
تأثیر

اين گروه سني بيشتر زمان خود را در محل كار و يا در خانه صرف خانواده مي كنند. اصولا خانم ها خريد مي كنند و محصولات با مصرف راحت را ترجيح مي دهند. تقاضا براي ميوه بسته بندي و منجمد در ميان زنان به دليل كاهش زمان طبخ غذا در حال افزايش است. خريد از سوپرماركتها و هايپراستارها به دليل امكان انجام انواع خريدها در يك جا رايج است.

بيشتر درآمد خانواده صرف لوازم مورد نياز خانواده و مسافرت مي شود. خانواده ها ممكن است به مسافرت هاي كوچك داخلي، ‌به درياي خزر يا شهرهاي مذهبي، به خصوص در طول تعطيلات سال نو بروند. براي كساني كه توان مالي بهتري دارند، مسافرت خارجي نيز رايج است. كشورهايي كه معمولا از ايران به آن ها سفر مي شود عبارتند از دبي، تايلند، تركيه، مالزي و سنگاپور. گرفتن ويزا براي اين كشورها يا لازم نيست و يا ساده است.

تماشاي تلويزيون توسط خانواده ها سبب ايجاد تقاضا براي تلويزيون هاي LCD و DVD player شده است. حمل و نقل براي اين گروه به دليل داشتن فرزند و نياز به اتومبيل براي بردن آن ها به مدرسه، همچنين رفتن به محل كار و انجام خريد هفتگي مهم است.

ميانسالان

گروه سني ميانسال در سال ۲۰۱۰ با ۱۶.۸ درصد رشد، ۱۶.۲ ميليون نفر بود. انتظار مي رود اين جمعيت با ۳۶.۳ درصد رشد به ۲۲.۹ ميليون نفر در سال ۲۰۲۰ رسيده و بزرگترين گروه سني در آن سال را تشكيل دهند. اين جمعيت بيشترين سطح درآمد و توان خريد در ايران را دارد. اين گروه فرزندان نوجوان و يا جواني دارند كه نياز به حمايت مالي به خصوص براي تحصيلات و ازدواج دارند.

مردم در رده ۵۰ سال پدربزرگ و مادربزرگ مي شوند و زماني را صرف نگهداري از نوه هايشان مي كنند. معمولا اين گروه نسبت به ساير گروه ها بيشترين مقدار پول را خرج مي كنند. اين گروه سني بيشترين توان مالي براي خريد خانه جديد، لوازم خانگي يا مسافرت خارجي را دارند. مردها در اين رده سني تمايل به كار دارند درحالي كه خانمهاي اين گروه سني تمايل كمتری به كار دارند.

ميانسالان ايراني هزينه هايي صرف تحصيل و جشن ازدواج و جهيزيه فرزندانشان مي كنند. آن ها همچنين هنگام خريد خانه يا ماشين توسط فرزندانشان از آن ها حمايت مي كنند.

بالغين طبقه مياني جامعه معمولا در بخش دولتي كار مي كنند. بعضي به صورت پاره وقت كار مي كنند. وكلا، فيزيكدانان و مهندسين سبك زندگي مجلل تري دارند. بازرگاني و تجارت رايج است اما به دليل تحريم ها، روز به روز چالش برانگيزتر مي شود.

اين گروه بر خريدهايي مثل خانه، ماشين و زمين تمركز بيشتري داشته و كمتر هزينه صرف خريد لباس و لوازم مد روز مي كنند. از آنجايي كه ايرانيان خانه هاي پدري خود را تخريب كرده و آن ها را با آپارتمان ها و بلوك ها جهت اجاره يا فروش براي كسب سود جايگزين مي كنند، بازار املاك وابسته به اين گروه است.

شركت هاي رسانه اي شروع به ارائه برنامه هاي دوبله شده فارسي براي پر كردن اوقات فراغت اين گروه سني كرده اند.

جمعيت مسن تر

در سال ۲۰۱۰ ايران ۳.۶ ميليون نفر جمعيت بالاي ۶۵ سال داشت. تا سال ۲۰۲۰ اين عدد با ۳۶.۳ درصد رشد به ۵ ميليون نفر خواهد رسيد. زنان در ايران به دليل استرس كاري كمتر، مصرف كمتر مواد مخدر و سبك زندگي سالم تر طول عمر بيشتري دارند. افراد مسن زمان خود را صرف تماشاي تلويزيون و لذت از بودن با نوه ها و اعضاي خانواده مي كنند.

افراد مسن طبقه اجتماعي بالا در ايران فرزنداني دارند كه در خارج از كشور دارند و ممكن است آن ها را هر دو سال يك بار ببينند. آنها نسبت به سلامتشان حساس تر بوده و خواهان محصولات بهداشتي OTC و مكمل هاي رژيمي هستند.

افراد مسن تمايل دارند تا در خانه بمانند و فرزندان و نوه هايشان از آن ها مراقبت كنند. آسایشگاه های سالمندان در ايران فعاليت مي كنند. بعضي دولتی هستند درحالي كه بقيه برمبناي خيريه يا خصوصي عمل مي كنند. در فرهنگ ايران فرستادن والدين سالخورده به خانه سالمندان قابل قبول نيست.خانه سالمندان براي افراد مسني است كه فاميل يا آشنايي ندارند كه از آن ها مراقبت كنند. اما با زندگي هاي پرمشغله نسل جوان كه زن و مرد هر دو كار مي كنند مراقبت ار سالمندان بار سنگيني است. بيشتر مردم درصورتيكه توان داشته باشند براي مراقبت از سالخوردگان پرستار استخدام مي كنند. اين پرستاران اصولا دانشجويان يا اشخاص كم درآمد هستند كه به پول بيشتري احتياج دارند.

با افزايش سن افراد نياز به خدمات پزشكي و پرستاري در منزل افزايش مي يابد. مراكز درماني بطور خصوصي فعاليت كرده و خدمات پزشكي مثل اورژانس و فيزيوتراپي را ارائه مي دهند.

در شهرهاي اصلي افراد مسن اصولا به پارك رفته و زمانشان را صرف صحبت با يكديگر مي كنند. زنان مسن به نگهداري از كودكان در خانه كمك كرده و غذا آماده مي كنند. مطالعه و تماشاي تلويزيون نيز رايج است.”

منبع:http://jahannews.com/v

ده خاطره از شهید مهدی باکری

1)توی آبادان، رفته بود جبهه ی فیاضیه، شده بود خمپاره انداز شهید شفیع زاده دیده بانی می کرد و گرا به ش می داد ، اوهم می زد. همان روزهایی که آبادان محاصره بود. روزی سه تا گلوله ی خمپاره ی صد وبیست هم بیش تر سهمیه نداشتند. این قدر می رفتند جلو تا مطمئن شوند گلوله ایشان به هدف می خورد. تعریف می کردند ، می گفتند« یک بار شفیع زاده با بی سیم گفته بوده یه هدف خوب دارم. گلوله بده .» آقا مهدی به گفته بوده « سه تامون رو زده یم. سهمیه ی امروزمون تمومه .»

2)ده تا کامیون می بردیم منطقه ؛ پر مهمات. رسیدیم بانه هوا تاریک تایک شده بود. تا خط هنوز راه بود. دیدیم اگر برویم ، خطرناک است . توی شهر در هر جای دولتی را که زدیم ، اجازه ندادند کامیون را توی حیاطشان بگذاریم . می گفتند « اینجا امنیت نداه ! » مانده بودیم چه کنیم . زنگ زدیم به آقا مهدی و موضوع را به ش گفتیم. گفت « قل هوالله بخونید و بیاین . منتظرتونم.»

3)به مان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .» تعجب کرده بودیم. سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد. غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب. جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش. نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم . گفت « کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»

4)والفجر یک بود. با گردانمان نصفه شبی توی راه بودیم . مرتب بی سیم می زدیم به ش و ازش می پرسیدیم « چی کار کنیم؟» وسط راه یک نفربر دیدیم. درش باز بود. نزدیک تر که رفتیم، صدای آقا مهدی را از توش شنیدیم . با بی سیم حرف می زد. رسیده بودیم دم ماشین فرماندهی . رفتیم به ش سلام بکنیم . رنگ صورت مثل گچ سفید بود. چشم هایش هم کاسه ی خون . توی آن گرما یک پتو پیچیده بودبه خودش و مثل بید می لرزید. بد جوری سرما خورده بود. تا آمدیم حرفی بزنیم، راننده ش گفت « به خدا خودم رو کشتم که نیاد ؛ مگه قبول می کنه؟»

5)بد وضعی داشتیم . از همه جا آتش می آمد روی سرمان نمی فهمیدیم تیرو ترکش از کجا می آید.فقط  یک دفعه می دیدم نفر بغل دستیمان افتاد روی زمین . قرارمان این بود که توی درگیری بی سیم ها روشن باشد، اما ارتباط  نداشته باشیم. خیلی از بچه ها شهید شده بودند. زخمی هم زیاد بود.توی همان گیرودار، چند تا اسیر هم گرفته بودیم. به یکی از بچه ها گفتم « ما مواظب خودمون نمی تونیم باشیم، چه برسه به اون بدبختا. بو یه بالیی سرشون بار.» همان موقع صدا از بی سیم آمد « این چه حرفی بود تو زدی؟ زود اسیرهاتون رو بفرستید عقب » صدای آقا مهدی بود. روی شبکه صدایمان راشنیده بود. خودش پشت سرمان بود؛ صد و پنجاه متر عقب تر.

6)هرسه تاشان فرمان ده لشکر بودند ؛ مهدی باکری ، مهدی زین الدین و اسدی. می خواستیم نماز جماعت بخوانیم . همه اصرار می کردند یکی از این سه تا جلو بایستند، خودشان از زیرش در می رفتند. این به آن حواله می کرد، آن یکی به این . بالاخره زور دو تا مهدی ها بیش تر شد، اسدی را فرستادند جلو. بعد از نماز شام خوردیم .غذا را خودشان سه تایی برای بچه ها می آوردند . نان و ماست.

7)توی قیافه ی همه می شد خستگی را دید. دو مرحله عملیات کره بودیم . آقا مهدی وضع را که دید، به بچه های فنی – مهندسی گفت جایی درست کنند برای صبحگاه. درستش کرد, یک روزه . همه ی نیروها هم موظف شدند فردا صبحش توی محوطه جمع شوند. صحبت های آقا مهدی جوری بود که کسی نمی توانست ساکت باشد . آن قدر بلند بلند شعار می داند و فریاد می زدند که نگو.بعد از صبحگاه وقتی آقا مهدی می خواست برود. بچه ها ریختند دور و برش . هرکسی هر جور بود خودش را به ش می رساند وصورتش را می بوسید. بنده ی خدا توی همین گیر و دار چند بار خورد زمین. یک بار هم ساعتش از دستش افتاد . یکی از بچه ها برش داشت. بعد پیغام داد « به ش بگین نمی دم. می خوام یه یادگار ازش داشته باشم.»

8)سرجلسه ، وقت نماز که می شد، تعطیل می کرد تا بعد نماز . داشتیم می رفتیم اهواز . اذان می گفتند. گفت« نماز اول وقت رو بخونیم .» کنار جاده آب گرفته بود. رفتیم جلوتر؛ آب بود . آنقدر رفتیم ، تا موقع نماز اول وقت گذشت . خندید و گفت « اومدیم ادای مؤمن ها رو در بیاریم ، نشد.»

9)اولین روز عملیات خیبر بود. از قسمت جنوبی جزیره ، با یک ماشین داشتم بر می گشتم عقب. توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت می آمد. این طور راه رفتن توی آن جاده ، آن هم روز اول عملیات، یعنی خودکشی.جلوی ماشین راگرفتم. داننده آقا مهدی بود. به ش گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها .» گفت « می خوام به بچه ها روحیه بدم. عراقی ها رو هم بترسونم. می خوام یه کاری کنم او نا فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»

10)چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها . توی سنگر کمین ، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم. دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد ، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد ، زدم زیر گریه . از قایق که پیاده شد، دیدم . هیچ چیزی هم راهش نیست، نه اسلحه ای ، نه غذایی . نه قمقمه ای ؛ فقط یک دوربین داشت و یک خودکار. از شناسایی می آمد. پرسیدم « چند روز جلو بودی؟» گفت « گمونم چهار – پنج روز.»

روایت دیدار رهبر انقلاب اسلامی با خانواده‌ی شهیدِ آشوری «روبرت لازار»

روایت دیدار رهبر انقلاب اسلامی با خانواده‌ی شهیدِ آشوری «روبرت لازار»

«مسیحیان ایران از انقلاب و جنگ سربلند بیرون آمدند»

حاج خانم! من یه معذرت‌خواهی به شما بدهکارم. کسی که قراره چند دقیقه دیگه تشریف بیارند منزل شما، آقای خامنه‌ای هستند…» جمله تمام نشده که اشک مادر جاری می‌شود. برادرها اما هنوز فرصت می‌خواهند که باور کنند؛ فرصتی در حد چند ثانیه. بغض آلفرد و آلبرت هم با اولین کلماتی که از دهانشان خارج می‌شود، می‌شکند…

تعجب‌شان تعجبی ندارد؛ تعجب‌شان به اندازه‌ی تعجب خود ماست، وقتی وارد شدیم و دیدیم روی دیوار منزل یک مسیحی، فقط دو قاب عکس هست، یکی قاب عکس شهید روبرت لازار و دیگری قاب عکس امام و رهبری؛ دو قاب عکس رنگ و رو رفته‌ی قدیمی.

ساعت ۶:۳۰ شب است و فقط مادر و دو برادر شهید در منزل هستند. عروس‌ها و نوه‌ها رفته‌اند به کلیسا برای مراسم شب تولد عیسی مسیح علیه‌السلام. مادر که تا چند دقیقه پیش مدام اصرار می‌کرد ما از میوه و شیرینی و آجیل شب عیدشان بخوریم، حالا اصرارش بیشتر شده. خیالش را با یک جمله راحت می‌کنیم: «شما صبر کنید آقا بیایند و بروند. کل میز را برایتان خالی می‌کنیم.» لبخندی می‌آید روی لب‌هایش و می‌رود می‌نشیند روی مبل، کنار کاج کوچک مصنوعی. خانه خیلی کوچک است و مادر نگران اینکه بالاترین مقام مملکت قرار است وارد چنین منزل کوچکی شود. مسئولان برنامه اما سعی می‌کنند دلداری‌اش دهند که چیز مهمی نیست؛ اجازه گرفته‌اند و دارند مبل‌ها و میز ناهارخوری را جابه‌جا می‌کنند تا چند متر فضا باز شود. برادرهای شهید هم کنار مادر می‌نشینند.

آلفرد سر صحبت را باز می‌کند: «سال ۷۵ بود. داشتم از کاشان می‌اومدم تهران که تصادف کردم. مدارکم رو بردن قم. رفتم قم، گفتن افسر مربوطه رفته جمکران. ماه رمضان بود. دو راه داشتم. یا ول کنم بیام تهران و چند روز بعد دوباره برگردم یا برم جمکران. با خودم گفتم این همه مدت تو این مسیر رفت‌وآمد کردم، تا حالا جمکران نرفتم. برم اونجا. شب چهارشنبه بود و ماه رمضان. جمکران غلغله بود. گفتم یا صاحب‌الزمان! خبر برادرم رو برام بیار؛ زنده یا شهید. من که صاحب‌الزمان رو نمی‌شناختم. اما دیدم همه‌ی مردم دارند دعا می‌کنند، به دلم افتاد برای برادر مفقودالاثرم دعا کنم. همون موقع بود که یه نفر اومد یه کاسه آش تعارف کرد. یه نفر هم یه تیکه نون بهم داد. خلاصه، کارم با افسر تموم شد و اومدم تهران. چهارشنبه تهران بودم. پنجشنبه بود که از معراج خبر آوردند برادرم برگشته و فردا با ۱۰۰۰ شهید تشییع میشه. فرداش روز قدس بود. مادرم از هیچی خبر نداشت. به دلش الهام شده بود. رفته بود نماز جمعه برای تشییع. غوغایی بود اون روز. هیچ تشییعی این‌جوری نشده بود. کلی از هم‌محلی‌های مسلمون اومده بودن تشییع جنازه‌ی برادرم. تو همین کلیسای مارگیوگیز جمع شده بودند و سینه می‌زدند و می‌گفتند: حضرت عیسی مسیح، صاحب عزاست امروز…»

 

یکی از مسئولان جلو می‌آید و می‌گوید: «حاج‌خانم! یادتونه سال ۸۶ گفته بودید می‌خوام رهبر رو ببینم؟ حالا آقا میان منزلتون…» مادر که انگار اصلا حواسش به حرف‌های پسرش نیست، از لقب «حاج خانم» هم که مدام تکرار می‌شود تعجب نمی‌کند. توی حال و هوای خودش است. می‌گوید: «به همه گفتم کاش می‌شد آقا بیان دیدن ما. یا ما بریم دیدن ایشون.» آلفرد می‌رود و یک روزنامه‌‌ی قدیمی را می‌آورد. «همشهری محله، منطقه‌ی یازده، ۱۲دی۸۶» یک نیم‌صفحه با مادر شهید مصاحبه شده و در یک کادر هم نوشته: «مادر طی دیدارهای مکرری که با مسئولان بنیاد شهید داشته، از آنها خواسته تا امکان ملاقات با رهبر را فراهم کنند، ولی بی‌جواب مانده‌است. دلش می‌خواهد رهبر را ببیند و انتظارش این است که این امر محقق شود.»

ساعت از ۷ گذشته. مادر رشته‌ی صحبت را دست می‌گیرد: «وقتی راهیان نور رفتم، محل شهادت پسرم نرفتم. خیلی دور بود. چه فرقی داره، همه‌ی شهیدان بچه‌های من هستن. پسرم رو تو آرامستان اقلیت‌های دینی تو جاده‌ی ساوه دفن کردیم. مرتب سر می‌زنم بهش. دو روز پیش هم اونجا بودیم. عید پاک هم می‌ریم. تو دهه‌ی فجر هم یه روز برای غبارروبی می‌ریم…»

توی همین صحبت‌هاست که رهبر انقلاب می‌رسند. مادر به استقبال می‌رود. پسرها جلو می‌روند و عرض ادب می‌کنند. مادر می‌گوید: «درود بر شما. درود بر همه‌ی ملت ایران.» رهبر می‌گویند: «خدا شما را حفظ کند» و مادر جواب می‌دهد: «در سایه‌ی شما.» و آقا دعا می‌کنند: «خدا فرزندتان را با اولیایش محشور کند.» همه می‌نشینند و مادر می‌گوید: «کلبه‌ی کوچکم پر شد. خیلی خوشحال شدم شما تشریف آوردید…» بغض نمی‌گذارد حرفش را ادامه دهد. لحظه‌ای مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: «به همه می‌گفتم. رهبر مال من هم هست. مگه فقط برای مسلمون‌هاست؟ برای همه است.»

رهبر انقلاب عذرخواهی می‌کنند از اینکه دیر آمده‌اند و ابراز خوشحالی از این که در شب عید آشوری‌ها این دیدار انجام شده. طبق معمول از شهید می‌پرسند. آلفرد جواب می‌دهد: «چند روز مونده بود سربازیش تموم شه. اما قبول نکرده بود برگرده. بعد از قطعنامه شهید شد. اول گفتند اسیر شده. بعدها که رفتیم خونه‌ی هم‌رزمش، می‌گفت تا لحظه‌ی آخر پشت تیربار بود. هرچی گفتم بریم عقب، نیومد. تا این که یه خمپاره خورد به سنگرمون و زخمی شد. اسیرمون کردند. گفتند بقیه کجان، گفتیم کسی نمونده. با قنداق تفنگ زدند توی سرم و بیهوش شدم. در بعقوبه به هوش اومدم. پرسیدم کسی هم با من آوردین، گفتن نه.» و این، قصه‌ی آغاز ۸ سال بی‌خبری مادر از جوان ۲۲ ساله‌اش بود.

آقا می‌گویند اینها مایه‌ی افتخار است. نه فقط برای خانواده‌ی شهید، بلکه برای کل کشور. اشاره می‌کنند به امنیت کشور که ناشی از همین مجاهدت‌هاست. بعد در حالی که به مادر اشاره می‌کنند می‌گویند: اینها را همه می‌دانند اما نکته‌ی مهم این است که: «پشت این مجاهدت، مجاهدت  این خانم است. این روحیه خیلی باارزش است. یک‌وقت یک‌نفر انقدر بی‌تابی می‌کند که مانع بقیه می‌شود که کار او را دنبال کنند. اما رضایت مادر و پدر و بعد هم صبر او این فضا را ایجاد می‌کند. هرجا می‌روم، غالباً مادرها روحیه‌شان بهتر از پدرهاست. ما مردها نمی‌توانیم احساسات مادران را درک کنیم. مردها هم فرزندشان را دوست دارند اما مادر فرق می‌کند.» آلفرد حرف‌های رهبر را تأیید می‌کند: «من رفتم معراج، جنازه رو که دیدم، شناختم. آخه برادرم خیلی درشت بود. از استخوناش شناختم. اما گفتند باید مادرش بیاد تأیید کنه.» مادر از خاطراتش بیرون می‌آید: «پسرم قهرمان بود.»

رهبر انقلاب دوباره رشته‌ی سخن را دست می‌گیرند: «اقلیت مسیحی، هم ارامنه و هم آشوری، سربلند بیرون آمد در انقلاب و جنگ. به‌عنوان یک ایرانی وفادار عاقل بصیر شجاع.» مادر که کم‌کم از بهت اول جلسه درآمده می‌گوید: «در کرمانشاه، کنفرانس خبری گذاشتند. گفتم من بلد نیستم خوب فارسی حرف بزنم. گفتند اشکال ندارد. از همه هم بهتر حرف زدم. گفتم مسلمان و مسیحی باید دست در دست هم بدهیم و ایران را بسازیم. گفتم اسلحه بدهید بروم بجنگم.» آقا نگاهی می‌اندازند و می‌گویند: «اگر می‌دادند، می‌رفت‌ ها! روحیه‌شون قوی است…» صدای خنده، یخ جلسه را آب می‌کند. مادر ادامه می‌دهد: «از خدا می‌خواستم روزی ببینم صدام رو…» آنقدر مهربان است که حتی دلش نمی‌آید فعل جمله را بگوید. لحظه‌ای مکث می‌کند و با بغض می‌گوید: «دیدم. راحت شدم.» نمی‌گذارد اشکش بریزد. ادامه می‌دهد: «چون ما اهل جنگ نبودیم که. آمدند این کارها رو کردند…» رهبر حرف‌های مادر را تأیید می‌کنند: «اینهای دیگر هم همین‌جوری می‌شوند. حاضر نیستند استقلال ما را تحمل کنند.»

مادر به زبان آشوری چیزی به پسر می‌گوید و آلفرد با شک و تردید از رهبر می‌پرسد: «کیک خانگی می‌خورید؟» آقا که موافقت می‌کنند، گل از گل مادر می‌شکفد. معلوم است دستپخت خودش است. با خوشحالی به رهبر می‌گوید: «من می‌گویم یک کار بدهید به من که بروم برای مملکت خدمت کنم.» آقا با روی باز می‌گویند: «همین حرف شما، کار بزرگی است. یکی از کارهای انبیا «تبیین» بود. خیلی از مردم، راه را کج می‌روند، چون نمی‌دانند. اگر بیان وجود داشت، راه روشن می‌شود. همین خصوصیت این خانم و گفتن این حرف‌ها کار بزرگی است. خانم‌ها در جنگ کارهای بزرگی کردند. جبهه رفتند، پرستاری کردند، اما بیان از همه مهم‌تر است. همین حرف زدن شما، چه در کلیسا و چه بیرون، و ابراز این روحیه کار خیلی مهمی است. ان‌شاءالله خدا به شما طول عمر بدهد و همین روحیه را حفظ کنید.»

رهبر تکه کیکی می‌خورند و به اطرافیان می‌گویند: «خیلی کیک خوشمزه‌ای است، شماها نمی‌خورید؟» مادر و دو فرزند با هم می‌گویند «نوش جان» سینی کیک می‌رود بین همراهان و دیگر برنمی‌گردد. مادر می‌گوید: «میوه هم باید بخورید. آجیل هم باید بخورید.» بعد، خجالت‌زده می‌گوید: «خانه‌ام کوچک است…» آقا نمی‌گذارند شرمندگی‌اش ادامه پیدا کند: «دل باید بزرگ باشد. وقتی انسان هدف داشته باشد، هرجا باشد خوب است. هرکجا تو با منی من خوش‌دلم / ار بود در کنج چاهی منزلم.»

روزنامه‌ی مصاحبه‌ی مادر را به رهبر می‌دهند. نگاهی می‌اندازند و می‌گویند برای چه تاریخی است؟ سال ۸۶ را که می‌شنوند، با حسرت می‌گویند: «چرا آنقدر قدیمی؟ کاش زودتر می‌آمدیم. شما می‌آمدید یا من می‌آمدم.»

حرف‌ها می‌رسد به وضعیت مسیحیان ایران. آلفرد می‌گوید از بعد انقلاب، موضوع دین پررنگ شده و حالا حتی اسقف آشوری‌ها ایرانی است در حالی که قبلاً از عراق می‌آمده. اسقف ارمنی‌ها هم که از لبنان می‌آید. رهبر انقلاب به یاد اسقف فقید ارامنه، آراک مانوکیان می‌افتند که از اول انقلاب با امام خمینی رحمه‌الله همراه بود. بعد هم کمی درباره‌ی آشوری‌ها صحبت می‌کنند که به اعتقاد خودشان، قدیمی‌ترین مسیحی‌ها بعد از مسیحیان فلسطین (زادگاه حضرت عیسی علیه‌السلام) هستند. بحث به زبان آشوری و نزدیکی آن به عربی و عبری و حتی فارسی می‌کشد. آلفرد، میوه و آجیل روی میز را کنار می‌زند و پارچه‌ی سوزن‌دوزی روی میز را نشان می‌دهد که به زبان آرامی روی آن نوشته شده: «ایدوخون هو بریخا» و می‌گوید یعنی «عید شما مبارک» آقا هم همین را به‌عنوان نشانه‌ی شباهت زبانی می‌گیرند که «ایدوخون» به کلمه‌ی «عید» نزدیک است و «بریخا» از جنس «برکت» است.

وقت خداحافظی است و رهبر انقلاب هدیه‌ای به مادر شهید می‌دهند و می‌گویند: «ان‌شاءالله عیدتان مبارک باشد. شب خوبی بود.» مادر و فرزندان با هم می‌گویند: «برای ما که خیلی به‌یاد ماندنی بود.» آقا می‌گویند: «ما به مسلمان‌ها قرآن هدیه می‌دهیم. اگر می‌توانستم یک انجیل خوب پیدا کنم، می‌آوردم. این انجیل‌های الان، عموماً روایت هستند نه کلام وحی. البته یوحنا، لوقا، پتروس و… بزرگان مسیحیت هستند که بعضاً هم شهید شدند. اینها مسیحیت را به ایران و روم و… بردند. وگرنه مسیحیت برای شرق است. توی آنها پیغمبر و نایب پیغمبر هم بوده. حواریون جزء بزرگان دین هستند. در اسلام هرکس عصمت حضرت مسیح و حضرت مریم را منکر شود، از اسلام خارج است. احترام ما به مسیحیت این‌گونه است. انجیل هم مثل قرآن و تورات از آسمان آمده. اما انجیل‌های فعلی، اینهایی که من خواندم، روایت است نه آن چیزی که از آسمان نازل شده. اگر آن را گیر می‌آوردیم، روی چشم‌مان می‌گذاشتیم.»

آلبرت که تقریباً در تمام جلسه ساکت و سربه‌زیر بوده، حالا که می‌بیند رهبر انقلاب در حال خداحافظی هستند، می‌گوید: «دکتر احمدی‌نژاد آمده بود منزل ما. گفت چه چیزی لازم دارید؟ گفتم فقط سلامتی رهبر. همین که شما آمدید اینجا، برای ما یک دنیا ارزش دارد.» رهبر انقلاب جواب می‌دهند: «این روحیه‌های وفاداری خیلی ارزش دارد. بعضی‌ها فقط نگاه مادی دارند و فقط پول را می‌شناسند. اما اینها معنویات است.»

آقا طبق معمول اجازه‌ی مرخصی می‌گیرند. می‌ایستند و قبل از رفتن، به پسرها و نوه‌ها هم هدایایی می‌دهند که پدرها برسانند. یکی از همراهان آرام می‌گوید: «خواهر شهید هم ارومیه است.» رهبر هدیه‌ای هم به مادر می‌دهند تا به دست دخترش برساند. بعد هم خداحافظی می‌کنند و می‌روند برای دیدار با خانواده‌ی شهید مسیحی بعدی.

داریم وسایل را جمع می‌کنیم که مادر انگار یاد قول اول ما می‌افتد. میوه‌ها و آجیل‌ها را به‌زور بین همراهان پخش می‌کند. هرچه می‌گوییم الان نوه‌ها از کلیسا می‌آیند و شما بدون وسیله می‌مانید، قبول نمی‌کند. می‌گوید: «اگر به من گفته بودند آقا می‌آیند، حتما گوسفند می‌گرفتم که جلوی پایشان قربانی کنم. اینها چه ارزشی دارد…»

منبع:http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=31734

ریشه‌های فتنه 88 و چگونگی شکل گیری حماسه نهم دی

 

ریشه‌های فتنه 88 و چگونگی شکل گیری حماسه نهم دی

خبرگزاری فارس: سعدالله زارعی کارشناس مسائل استراتژیک در تحلیلی به چگونگی شکل‌گیری ریشه‌های فتنه ۸۸ و حماسه تاریخ ساز نهم دی پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری فارس متن  این تحلیل به شرح ذیل است:

*مقدمه:
« انحراف از مسیر» و در نهایت نقطه پایان گذاشتن بر پدیده «انقلاب اسلامی» از ماه‌ها قبل از 22 بهمن 1357 شروع شد. فعالان انقلاب به‌یاد دارند که از شهریور 57 ـ به‌خصوص پس از ماجرای میدان ژاله ـ که سقوط رژیم پهلوی قطعی گردید و امید غرب برای حفظ رژیم پادشاهی در ایران به یأس بدل شد، «بدیل»‌ها یکی پس از دیگری به میدان آمدند تا تحول درونی ایران به پیروزی انقلابی اسلامی منجر نشود.

اولین بدیل‌ها از جبهه ملی انتخاب شدند آن روزها در روزنامه‌هایی که هنوز در اختیار عوامل ساواک بودند نام افرادی نظیر «علی شایگان» به‌عنوان اولین رئیس جمهور ایران تکرار و در کنار آن از کریم سنجابی و … به‌عنوان رهبران انقلاب نام برده می‌شد. از دل این تبلیغات و ماجرا در نهایت «شاپور بختیار» بیرون آمد او با شعار تغییرات بنیادین در ایران و تغییر نظام از مطلقه به مشروطه در روز 26 دی ماه کار خود را شروع کرد. شاپور‌بختیار وظیفه داشت با شعار مصدق ـ شاه سلطنت کند نه حکومت ـ انقلاب اسلامی را 25 سال به عقب برگرداند و فرصتی ایجاد کند تا ریشه‌های فکری انقلاب بخشکد.

*فتنه ملی‌گراها
پروژه شاپور بختیار راه به جایی نبرد اما خط انحراف در انقلاب به شکل‌های دیگری دنبال شد. در این مقطع سازمان‌هایی نظیر منافقین، چریک‌های فدایی، نهضت آزادی و گروه‌های کوچکتر دیگر که به شهادت کتاب‌ها و اظهارات خود آن‌ها هیچ اعتقادی به دین و رهبری دینی و به تبع آن انقلاب دینی نداشتند، عدد و رقم ناچیز ـ هواداران اندک ـ خود را پیشاپیش راهپیمایی‌هایی که این اواخر دیگر خطر چندانی هم نداشت، می‌فرستادند و تصاویر عناصر مرده و زنده خود را به‌عنوان «شهید» یا «پیشتاز خلق» بر سر دست می‌گرفتند تا از یک سو بسیار بزرگ دیده شوند و از سوی دیگر بتوانند انقلاب و مردم را به سمت خود کشانده و در نهایت انقلاب بزرگ را به حرکتی کوچک تبدیل کنند.

در این اواخر که این‌ها گمان می‌کردند در نزد عامه مردم وجاهتی یافته و می‌توانند داعیه «رهبری» خود را به همه نشان دهند، آمدند و روز معینی را برای تظاهرات علیه رژیم پهلوی قرار دادند. اما مردم استقبال نکردند و آنان از میانه راه برگشته و اعلام کردند که در تظاهرات اعلام شده توسط «جامعه روحانیت مبارز تهران» شرکت می‌کنند. از این نقطه به بعد آنان شروع به سازماندهی جدیدی مبتنی بر «درگیری خیابانی» کردند از این رو «جنبش ملی مجاهدین» شکل گرفت. آنان تلاش کردند تا جوانانی را که آن موقع توانایی درک شرایط پیچیده را نداشتند و در عین حال دارای احساسات شدید انقلابی بودند، جذب کنند و در نهایت با کمک آنان و با به راه انداختن جنگ خیابانی، رهبری انقلاب را با «بحران» مواجه کرده و وادار به دادن امتیاز نمایند؛ اما رهبری انقلاب که بی‌بدیل و بی‌معارض بود، انقلاب را بدون اعتنا به آنان از این مرحله عبور داد.

جریانات انحرافی ملی‌گرا و منافق با پیروزی انقلاب و مطرح شدن جمهوی اسلامی به‌عنوان نسخه جایگزین رژیم پهلوی اعلام کردند که «جمهوری اسلامی نامفهوم است» و از آن بوی خودکامگی و «حکومت یک طبقه خاص»که منظورشان روحانیت بود، به مشام می‌رسد. آنان در این زمان با انواع زبان‌ها می‌گفتند عمامه همان تاج، منبر همان تخت و نعلین همان پوتین است و برای اینکه این لفاظی‌ها جا بیفتد واژه جمهوری اسلامی را به «حکومت آخوندیسم» و «دیکتاتوری نعلین» تعبیر می‌کردند.

منافقین، جبهه ملی و نهضت آزادی یکصدا خواستار به رأی گذاشتن «جمهوری دمکراتیک اسلامی» یعنی یک حکومت التقاطی و برخاسته از مدل‌های رایج در دو اردوگاه کاپیتالیسم و کمونیسم شدند؛ اما حضرت امام خمینی که از این نغمه احساس خطر می‌کردند در مقابل آنها ایستادند و ضمن سرزنش شدید آنان و ابراز تأسف از طرح این مسایل فرمودند:«جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر». وقتی جمهوری اسلامی به‌عنوان مدل حکومتی ایران به تصویب، 2/98 درصد از جمعیت واجدان شرایط رأی یعنی 055/147/20 نفر رسید از یک طرف مشخص شد که تنها 8/1 درصد از مردم به جمهوری اسلامی رأی آری نداده‌اند و قطعاً همه‌ی آن‌ها هم پیرو گروهک‌های ملی‌گرا یا منافق نبودند و این بی‌ریشه بودن این گروهک‌ها را به اثبات رساند و از طرف دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی مطالبه عموم مردم و رهبری انقلاب است. البته در آن زمان بنا به اعلام مسئولان وقت وزارت کشور، منافقین و گروهک‌های کمونیستی با به‌پا‌کردن آشوب و درگیری نگذاشتند انتخابات در شهرهای گنبد، ترکمن صحرا، سقز، سنندج و مهاباد برگزار شود و در این روز ضمن حمله به نماینده آیت‌الله طالقانی شش پزشک و سه پرستار را که برای مداوای مجروحین اعزام شده بودند را هم به شهادت رساندند؛ اما با این وجود در میان آراء مردم تنها 413 نفر به «جمهوری دموکراتیک خلق» رأی داده بودند. [1]

*فتنه منافقین
وقتی نظام جمهوری اسلامی که گروهک‌ها آن را حکومت آخوندیسم خوانده بودند، به تصویب بیش از 98 درصد مردم رسید، همین گروهک‌ها به سراغ بعضی از روحانیون رفتند تا این بار بنام دفاع از اسلام و روحانیت در برابر جمهوری اسلامی بایستند! آنان با استفاده از یکی از پسران و یکی از دختران مرحوم طالقانی که یکی کمونیست و دیگری ملی‌گرا بود رفتند تا آیت‌الله سید محمود طالقانی را که آن روز دومین شخصیت انقلاب بود، در مقابل امام و انقلاب قرار دهند.

مجتبی طالقانی که در آخرین ماه‌های مانده به زمان پایان رژیم پهلوی در نامه‌ای خطاب به پدر خود نوشته بود: «پیراهن اسلام را از هر طرف که دوختیم گسیخته شد و دیگر دوخت‌و‌دوز آن فایده ای ندارد و باید آن را کنار گذاشت»، بعد از انقلاب بصورت پادوی منافقین مشغول فتنه‌گری علیه انقلاب شد از این رو نیروهای سپاه پاسداران او را در تاریخ 23 اردیبهشت 1358 دستگیر کردند. منافقین تلاش کردند تا با تحریک عواطف آیت‌الله طالقانی این شخصیت را ابتدا از امام جدا کرده و سپس رو در روی نظام تازه تأسیس شده قرار دهند و از سوی دیگر با کمک عناصر نهضت آزادی که بر شورای انقلاب هم سیطره داشتند، تلاش کردند تا تهران را به واکنش  ترغیب کرده و اولین شورش خیابانی را علیه انقلاب در اولین ماه پس از اعلام موجودیت نظام جمهوری اسلامی به راه بیندازند و به عبارتی قدرت خود را که کوچکی آن در رفراندم کاملاً معلوم شده بود را بزرگنمایی کنند اما آیت‌الله طالقانی بدون درنگ وارد میدان شد و ضمن جهانی خواندن رهبری حضرت امام خمینی خطاب به گروهک‌ها گفت: «کسی‌که رو در روی انقلاب بایستد باید هلاک شود، باید نابود بشود،  انقلاب، انقلاب محرومین است، انقلاب، انقلاب توده‌های مسلمان است، انقلاب، انقلاب قرآن است، انقلاب، انقلاب توحید است. هر کسی از این مسیر منحرف شود، باید پایمال شود.» و این آخرین خطبه نماز مرحوم طالقانی بود که پس از آن به نحو غیرمنتظره‌ای از دنیا رفت.

*فتنه خلق مسلمان
همزمان با تلاش جریانات ملی‌گرا و منافقین برای رویارو قرار دادن آیت الله طالقانی با انقلاب، جریانات ملی‌گرا و کمونیست با نفوذ در بیت آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری و با استفاده از دو تن از فرزندان منحرف او تلاش کردند تا با یک دو قطبی مذهبی، انقلاب را به چالش بکشند. این دو قطبی از یک سو پایه‌ای در مرجعیت داشت ـ تقابل آیت‌الله شریعتمداری با حضرت امام خمینی ـ و از سوی دیگر پایه‌ای در نظام‌سازی داشت ـ تقابل حزب جمهوری‌اسلامی خلق مسلمان به رهبری شریعتمداری با حزب جمهوری اسلامی به رهبری مرحوم آیت‌الله بهشتی ـ این تقابل بلافاصله پس از پیروزی انقلاب شروع شد.

عناصر منافق و غرب‌زده ذیل نام حزب خلق مسلمان و آیت‌الله شریعتمداری، اسفندماه 57 تبریز را به آشوب کشیده، چندین نفر را کشتند و صدا‌ و سیمای این شهر را به تصرف در آوردند. با اعلام انتخابات مجلس خبرگان قانون  اساسی در تاریخ 12 مرداد 58، این حزب انتخابات را تحریم کرده و پس از اعلام نتایج، حزب جمهوری اسلامی را متهم کرد که با تقلب اکثریت مجلس را به‌دست آورده و این اولین ادعای تقلب در جمهوری اسلامی است پس از آن با طرح اصل ولایت‌فقیه در مجلس خبرگان، بار دیگر درگیری این حزب با انقلاب شروع شد.

جریان انحرافی حزب خلق مسلمان و منافقین و ملی‌گراها در اثنای فعالیت مجلس خبرگان، تبریز، قم، مشهد و تهران را به آشوب کشیدند و چندین نفر را به شهادت رساندند؛ اما به موازات آن، فضای جامعه علیه این جریانات و کاظم شریعتمداری افروخته شد و لذا شورای رهبری این حزب در تاریخ 20 مرداد 58 استعفا دادند اما شریعتمداری اعلام کرد که استعفای رهبران باعث انحلال حزب نمی‌شود چرا که به ادعای نادرست او این حزب، تا سه میلیون عضو دارد. این حزب همه‌پرسی قانون‌اساسی را که روز 12 آذر 58 برگزار شد، تحریم کرد و شریعتمداری در روز رفراندوم قانون اساسی اعلام کرد: « اگر توافق‌ها مو به مو اجرا نشود، امنیت آذربایجان را تعهد نمی‌کنیم.» البته این از یک سو از روحیه فتنه‌گری و تهدید آنان حکایت می‌کرد و در عین حال نشان می‌داد که این جریان دچار انفعال شده و حالا فقط از تهدید ضمنی حرف می‌زند. شریعتمداری وانمود کرد که میان او و امام خمینی توافقی صورت گرفته و حال آنکه هیچ توافقی صورت نگرفته بود و حضرت امام خمینی ضمن دعوت از مردم، به خویشتنداری، حاضر به هیچ امتیازی نشدند.

با ادامه شرارت این جریان به خصوص در دو شهر تبریز و قم، حدود دو میلیون نفر از مردم تهران در روز 14 دی ماه 58 تظاهرات بسیار بزرگی را در مقابل سفارت آمریکا در تهران ـ به نشانه وابستگی این جریان به سفارت آمریکا که اسناد آن در لانه جاسوسی به‌دست آمده بود ـ برگزار کرده و خواستار انحلال حزب خلق مسلمان و مجازات عوامل آن شدند. متعاقب آن دادگاه انقلاب تبریز ضمن محاکمه عوامل اصلی این جریان از یک سو فعالیت این حزب و جریان را غیرقانونی اعلام کرد و حکم اعدام 12 نفر از عوامل اصلی آن که دستشان به خون چندین شهروند آغشته بود، صادر نمود.

اما فتنه این جریان با انحلال حزب و اعدام تعدادی از عوامل فتنه‌گر آن به پایان نرسید. این جریان انحرافی در سال 59 دست اندرکار یک توطئه کثیف و جنایتکارانه شد. این جریان به همراه آمریکا، فرانسه، انگلیس، عوامل رژیم سلطنتی و جریان ملی‌گرا وابسته به شاپور بختیار در فاصله آبان ماه 58 - زمانی که تصویب اصول قانون اساسی در مجلس خبرگان به پایان رسید و توطئه این جریان برای متوقف‌کردن روند انقلاب به جایی نرسید - تا تیرماه 59 دست بکار یک کودتای خونین شدند. آنان با نفوذ در میان افسران پایگاه هوایی شاهرخی همدان ـ که بعدها به نام پایگاه شهید نوژه تغییر نام داد ـ توانستند حدود 40 نفر از عناصر این پادگان را با خود همراه کنند. طرح کودتا با نام رمزی «نقاب» ـ مخفف نجات قیام ایران بزرگ ـ در اواسط سال 58 در پاریس تهیه شد و طراح آن آبان 58 برای پیگیری وارد ایران شد.

در این طرح قرار بود همزمان با ورود نظامیان پایگاه شاهرخی به کودتا، رژیم عراق به ایران حمله کند و عناصر وابسته به عراق در خوزستان «دولت آزاد خوزستان» را اعلام کنند و با بازگشت شاپور بختیار از فرانسه، تغییر رژیم ایران را از جمهوری اسلامی به «جمهوری دمکراتیک ملی» اعلام نمایند در این بین آنان موفق به اخذ فتوایی از آیت‌الله شریعتمداری شده بودند که  بر مبنای آن قتل هزاران نفر از مردم ایران از جمله به شهادت رساندن حضرت امام خمینی توجیه مذهبی و قابل قبول شده بود.

عوامل کودتا، قرار بود مقر حضرت امام، صدا و سیما، پادگان نیروی زمینی ارتش، پادگان ستاد کل ارتش، پادگان حر، پادگان قصر، پادگان جمشیدیه و مراکز متعلق به سپاه پاسداران و کمیته‌های انقلاب بمباران شوند اما عناصر متدین پادگان شاهرخی ـ نوژه ـ که موفق به شناسایی کودتا شده بودند به موقع وارد عمل شدند و از این رو عوامل کودتا در روز کودتا ـ 18 تیرماه 59 ـ دستگیر شدند. با وجود آنکه نقش شریعتمداری در این کودتا مشخص بود اما به دلایل امنیتی این نقش بر ملا نشد اما رفت و آمد افراد به منزل او تحت کنترل در آمد.

این جریان دو سال پس از کشف کودتای نوژه، بار دیگر در اردیبهشت 1361 دست اندرکار اجرای یک کودتای دیگر با محوریت شریعتمداری و صادق قطب زاده شد. این بار نقش شریعتمداری در کودتا مستقیم بود چرا که او اعضای حزب منحله خلق مسلمان را به همکاری با قطب زاده گسیل کرده و 500 هزارتومان پول نیز برای کمک به کودتا داده بود. شریعتمداری در مصاحبه به نقش خود در کودتا اعتراف کرد و خواهان رأفت جمهوری اسلامی و حضرت امام شد. پس از آن ضمن آنکه درخواست او از سوی امام پذیرفته شد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دست به کار شده و عدم صلاحیت شریعتمداری را برای تصدی مرجعیت شیعه اعلام کرد و آیت‌الله مشکینی با صراحت اعلام کرد که 20 سال است او را می‌شناسد و معتقد است که «این آدم از اول عدالت  نداشت و ابایی نداشت که خون‌ها ریخته شود». شریعتمداری در نهایت در فروردین 65 و در 81 سالگی در انزوا  مرد و در یک قبرستان متروکه در قم دفن شد.

*فتنه روحانیت‌زدایی
فتنه دیگر فتنه جدا کردن مردم از روحانیت بود. در دولت اول میر حسین موسوی ـ 1360 تا 1364ـ به مرور یک جریان غیرمذهبی که پیشینه‌ی آن به گروهک‌های منحرفی نظیر جنبش مسلمانان مبارز ـ گروه حبیب‌الله پیمان ـ و جریان چپ‌گرای وابسته به شعاعی و سازمان منافقین می‌رسید، تلاش کرد تا به بهانه «مقابله با کارشکنی علیه دولت مورد حمایت امام» این دولت را به مقابله با انقلاب و نظام و اسلام بکشاند. در این کابینه بهزاد نبوی در نقش تئوری‌پرداز و کارگردان عمل می‌کرد.

با شروع بکار دولت در مهرماه 1360 بعضی از وزرای کابینه شامل احمد توکلی، حبیب‌الله عسکراولادی و …. برای انطباق تصمیمات دولت با ضوابط دینی، از امام خواستند نمایندگانی را در دولت تعیین نمایند. حضرت امام دو تن از فقهای برجسته و اقتصاددان‌های بنام حوزه ـ مرحوم آیت‌الله علی احمدی میانجی و آیت‌الله سید جعفر کریمی که به هواداری دولت هم معروف بودند ـ را برای کمک به دولت در راهبری‌های اقتصادی معرفی کردند اما چندی نگذشت که این دو به حضرت امام مراجعه کرده و به این  دلیل که: « دولت بنا  ندارد به نظر روحانیت بها بدهد » از حضور در دولت و شورای پول و اعتبار استعفا دادند.

پس از این توجه به مسایل دینی در دولت کم‌تر و کم‌تر شد و در انتها به کنار گذاشته شدن اکثر وزاری دین محور انجامید و در کابینه دوم موسوی ـ 1364 تا 1368 ـ از این گروه خبری نبود. در این دولت خط تنش با حوزه علمیه، مراجع، روحانیت مبارز و کانون‌های مذهبی دنبال شده و برای اینکه این خط انحرافی با مانع جدی مواجه نشود، خود را «خط امام» معرفی می‌کرد. در این دوره تنش دولت با مراجع به جایی رسید که صبر مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی ـ که نوعاً به احترام حضرت امام دخالتی در امور نمی‌کرد ـ به سر آورد و به اعتراض شدید او به سیاست‌های اقتصادی دولت انجامید. عناصر اصلی دولت نظیر بهزاد نبوی، محمد سلامتی، عابدی جعفری، محمد تقی بانکی و عبدالله نوری به روحانیت مارک «راست» و «اسلام آمریکایی» می زدند و با غیرانقلابی خواندن فقه رایج در حوزه تلاش می‌کردند تا تصویر ارتجاعی و ضد‌مردمی از فقه و فقها شیعه که به تعبیر حضرت امام استوانه‌های اسلام بودند، ارائه کرده و عملاً جامعه را از اسلام و مبانی تشیع جدا نمایند.

این جریان با وجود هجمه به مبانی دینی هیچ مخالفتی علیه خود را بر نمی‌تابیدند. به عنوان مثال موسوی یک روز روزنامه تازه تأسیس رسالت را با خود به نزد حضرت امام می‌برد و با اشاره به انتقادات اقتصادی این روزنامه به دولت می‌گوید :«تا این روزنامه منتشر می‌شود من نمی‌توانم کار کنم». این در حالی بود که در آن زمان روزنامه‌های کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی و صدا و سیما کاملاً در اختیار دولت بودند و همان خط دولت را دنبال می‌کردند. جریان فتنه در دولت دوم موسوی تلاش گسترده‌ای برای به مقابله کشاندن دولت با ریاست جمهوری داشتند. بهزاد نبوی در کابینه با صراحت به رئیس جمهور وقت اهانت می‌کرد. البته این توطئه با سکوت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ـ دامت برکاته ـ به جایی نرسد و تک‌خوانی دولت بازتاب چندانی نیافت.

*فتنه فرهنگی
یک جریان فتنه دیگر که عمدتاً هویت فرهنگی داشت از اواخر دوره نخست‌وزیری میرحسین موسوی بروز و ظهور پیدا کرد. تکوین این فتنه در روزنامه کیهان تحت مدیریت سید محمد خاتمی بود. در فاصله سال‌های 1360 تا 1365 ماشاءالله شمس‌الواعظین، بهروز گرانپایه، رضا تهرانی و مصطفی رخ‌صفت عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان بودند. این گروه که در آن روز «چپ اسلامی» خوانده می‌شدند، روزنامه را به میدانی برای جدال با روحانیت که رکن اصلی انقلاب اسلامی بود، تبدیل کردند.

فعالیت این گروه که تحت حمایت سید محمد خاتمی به‌عنوان نماینده امام و سرپرست کیهان قرار داشت، با مخالفت شهید سید حسن شاهچراغی و سپس مخالفت سید محمد اصغری به‌عنوان مدیر مسئول کیهان مواجه شد و در نهایت این گروه روزنامه را ترک کردند و ماهنامه کیهان فرهنگی را راه انداختند. کیهان فرهنگی از ابتدا به طرح مباحثی علیه فقه و معارف دینی روی آورد. سلسله مقالات « قبض و بسط تئوریک شریعت» که مدعی عرفی شدن شریعت دینی بود و توسط عبدالکریم سروش نگاشته می‌شد در این مجله به چاپ می‌رسید و مناقشه مذهبی و مخالفت علمای حوزه را در پی داشت.

در نهایت فعالیت این گروه در مجله کیهان فرهنگی نیز متوقف گردید اما گروه شمس‌الواعظین دست به انتشار یک ماهنامه تئوریک دیگر ذیل نام «کیان» زد. ماهنامه کلامی کیان تداعی‌کننده ماهنامه دیگری با همین نام بود که در خارج از کشور توسط یکی از عناصر فرهنگی رژیم پهلوی ـ محمد جعفر محجوب ـ منتشر می‌شد. با انتقال گروه شمس‌الواعظین به کیان ارتباط این گروه با نهضت آزادی علنی گردید. شمس‌الواعظین در سر مقاله اولین شماره مجله کیان از مهندس بازرگان و سایر اعضای نهضت آزادی به واسطه مقالاتی که علیه این گروه در روزنامه کیهان منتشر می‌کرد، عذرخواهی نمود و نشان داد که کاملاً به افکار لیبرالی و ملی‌گرایانه نهضت آزادی اعتقاد دارد.

این نشریه به مرور مقالات افرادی نظیر ابراهیم یزدی، ابوالفضل بازرگان و سایر چهره‌های این گروهک را به چاپ می‌رساند و حتی از درج مقالات افرادی نظیر میرقهاری، مجید محمدی و لطف‌الله میثمی که به هواداران سازمان منافقین مشهور بودند، خودداری نمی‌کرد. در واقع نشریه کیان و زوج دیگرش مجله فمینیستی «زنان» به مدیر مسئولی شهلا شرکت و مهرانگیز کار -زن سیامک پورزند که بعدها ارتباط او با سازمان جاسوسی آمریکا کشف و اسناد آن منتشر گردید - دو « بنیاد سیاسی فرهنگی» بودند و مهمترین وظیفه‌شان ایجاد سرپل برای همه جریانات چپ، راست، منافق و سلطنت‌طلب مخالف نظام جمهوری اسلامی بود فعالیت این گروه اگرچه رنگی کلامی داشت ولی کاملاً سیاسی عمل می‌کرد و زدن ریشه‌های نظام دینی مهمترین مأموریت این گروه بود. این گروه با نیروهای منحرف دوران نظام که بخصوص در وزارت خانه‌های ارشاد و علوم لانه کرده بودند، در ارتباط مستقیم و مستمر بودند و افرادی نظیر رمضان‌پور، ابطحی، تاج‌زاده، سحرخیز، گرانمایه و …  از موضع دولت و با بودجه دولت آنان را مورد حمایت قرار می‌دادند.

همزمان با حلقه کیان در بخش‌های دیگر، حلقه‌های انحراف دیگری به وجود آمد. این حلقه‌ها شامل حلقه‌ی سلام به کارگردانی سید محمد خوئینی‌ها، حلقه مرکز مطالعات استراتژیک به کارگردانی سعید حجاریان، حلقه‌ی مجاهدین انقلاب با محوریت بهزاد نبوی و مصطفی تاج‌زاده، حلقه همشهری با مدیریت محمد عطریانفر، حلقه ملی مذهبی با رهبری عزت‌الله سحابی، حلقه وزارت علوم با محوریت هادی خانیکی، حلقه‌ی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران با محوریت هادی سمتی و حسین بشیریه، حلقه قم با محوریت حسینعلی منتظری، حلقه حوزه هنری با مدیریت محمد علی زم و بازیگری عناصری نظیر محسن مخملباف، حلقه دانشگاه امیرکبیر با محوریت ابراهیم یزدی و چندین حلقه دیگر می‌شدند و همه دارای نقطه قاطع بودند. نقطه تقاطع همه این‌ها سکولاریزه کردن نظام جمهوری اسلامی بود. شعار عرفی بودن حکومت و قدسی نبودن ساحت اداره جامعه و تاریخی بودن (یعنی عصری بودن) مفاهیم دینی وجه مشترک همه تبلیغات و راهبردهای سیاسی آن‌ها بود که هر کدام تحت عناوین و روش خاصی ارائه می‌گردید.

*فتنه برداشتن مرز‌های نظام
فتنه دیگر در دولت حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی نشو و نما کرد. دولت اول و دوم هاشمی ضمن اینکه از نظر فرهنگی و سیاسی از همه حلقه‌های انحراف که در پاراگراف قبل به آن اشاره شد ـ تأثیر می‌پذیرفت در درون خود نیز چند جریان انحرافی را جای داده بود. دولت اول هاشمی با شعار «کار » آغاز شد. دولت موسوم به سازندگی بعد از جنگ، شروع به کار کرد و بازسازی مناطق جنگی و خروج از اقتصاد دوره جنگ به اقتصاد دوره سازندگی از اولین مأموریت‌های آن بود؛ اما این همه باید در چارچوب ادبیات شناخته شده انقلاب تدارک می‌شد.

هاشمی و اعضای کابینه اول او از همان ابتدا این ادبیات را کنار گذاشتند و به شعار «توسعه، مقتضیات و لوازم آن» روی آوردند، از نظر هاشمی برای تغییر در عرصه اقتصادی به تغییر در عرصه فرهنگی نیاز بود. این نگاه از یک سو فرهنگ را تابع اقتصاد می‌کرد و از طرف دیگر ارزش‌های انقلاب را به قربانگاه می‌برد چرا که ارزش‌ها مقوله‌ای پیشینی‌ و زمانی‌که مصروف ـ اقتصاد ـ می‌شوند از جایگاه رفیع « ارزش»ی نزول کرده و به ابزار تبدیل می‌شوند. فرهنگ و ارزش‌ها به مشابه ابزار ـ و نه امور بنیادین ـ کالای نازله‌ای می‌شدند که در میان فرهیختگان جایگاه و منزلتی ندارند از این رو با کنار رفتن عالمان عرصه فرهنگ، دجاله‌ها میدان می‌یابند.

وقتی عرصه فرهنگ پایتخت انقلاب به عنصر واداده‌ای نظیر غلامحسین کرباسچی واگذار شد، کاملاً قابل پیش‌بینی بود که ارزش های انقلاب نه تنها از در و دیوار تهران ـ به اسم شاد کردن محیط زندگی مردم ـ بلکه از متن جامعه رخت بر می‌بندد.

یک گزارش بیانگر آن است که در دولت اول هاشمی رفسنجانی ـ 1368 تا 1371 ـ بیش از 100 کلوپ سلطنت‌طلب در تهران فعالیت رسمی داشتند و از سوی دولت حمایت می‌شدند این‌ها همه در ذیل این عبارت توجیه می‌شد که «ما برای ساختن ایران نیاز به کمک جهانی داریم و جذب کمک خارجی نیازمند تأمین استانداردهای فرهنگی آنان است و از آنجا که یکی از شاخص‌های دریافت وام، پلورالیزه و متکثّرکردن فرهنگ جامعه است، چاره‌ای جز تحمل فعالیت علنی مخالفان نداریم» همزمان با شروع این فعالیت‌ها هجمه به اجرای حدود الهی،  هجمه به قضاء‌اسلامی، هجمه به نمادهای مذهبی و انسان‌های متدین، هجمه به نهادهای پاسدار اسلامیت و جمهوریت نظام نظیر شورای نگهبان، سپاه، بسیج و ولایت‌فقیه با شدت دنبال شد.

عدالت که مهم ترین ارزش اجتماعی اسلام است، به‌عنوان ضد ارزش و توجیهی برای فقیر نگه‌داشتن جامعه معرفی و مورد هجوم واقع شد. توسعه در جایگاه ارزش برتر نشست و فرار از جامعه‌ای خواهان عدالت به جامعه‌ای تشنه توسعه در دستور کار دولت قرار گرفت. معنویت مقوله‌ای شخصی شد و علناً زهد به ‌عنوان مانع حرکت به جلو تلقی گردید.

در دولت هاشمی به موازات تمسخر و تحقیر ارزش‌های انقلاب، برخورد بسیاری از مدیران با بیت‌المال بسیار گشاده دستانه بود و این سبب هدر‌رفتن منابع مالی کشور می‌شد. بعضی از نیروهای دانشگاهی معتقدند اگرچه دولت هاشمی در فاصله سال‌های 70 تا 76 نزدیک به 45 میلیارد دلار وام از صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی گرفت ولی این پول‌ها عمدتاً وارد چرخه‌ی تولید و خدمات نشد بلکه بیش از این میزان وارد شکاف‌های دولت شد و عملاً ریخت و پاش گردید با این وصف از 45 میلیارد دلاری که جذب گردید جز تعهدات و تخریب‌های فرهنگی عایدی نصیب ملت ایران نشد.

*فتنه تغییرات بنیادین
فتنه دیگر در دولت سید محمد خاتمی روی داد. وقتی خاتمی در انتخابات 76، با نزدیک به 20 میلیون رأی ـ از حدود 30 میلیون رأی ـ به پیروزی رسید، همان نیروها و حلقه‌هایی که در دوره وزارت او ـ 1364 تا 1370ـ بر سکولاریزه کردن حکومت تأکید می‌کردند از یک سو به تعبیر و تفسیر خاص از آراء مردم روی آورده و از سوی دیگر به مناصب حساس نظام مسلط شدند. یک هفته پس از اعلام نتایج آراء، نشریه « فردا» متعلق به گروهک ملی ـ مذهبی در سر‌مقاله خود به قلم عزت‌الله سحابی نوشت: «رأی به خاتمی رأی به تغییر بود و از این رو اگر خاتمی بخواهد صرفاً در چارچوب سیستم شناخته شده جمهوری اسلامی کار کند به عهد خود با مردم وفا نکرده و مسلماً انتخاب بعدی مردم کسی خواهد بود که بتواند اوضاع فعلی را دگرگون کند.»

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تحت مدیریت بهزاد نبوی و مصطفی تاج‌زاده با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کردند که: «رأی به خاتمی رأی به آزادی و تغییر بود و این رسالتی است که باید همه همت خاتمی مصروف آن گردد.» این در حالی بود که رهبر معظم انقلاب ضمن استقبال از انتخابات پر شور و پیروزی سید محمد خاتمی، این انتخابات را «فرصت» و «حماسه‌ای بزرگ» که باید صرف اعتلای کشور و انقلاب و رسیدگی به «مشکلات اولویت‌دار» مردم شود، دانستند.

با پیروزی سید محمد خاتمی، عبدالله نوری از عناصر فعال حلقه‌ی منتظری و مرتبط با حلقه ملی  ـ مذهبی به همراه مصطفی تاج‌زاده عضو حلقه مجاهدین و مرتبط با حلقه کیان به وزارت کشور رفتند به همراه آنان یک تیم از نیروهای خاص سیاسی به کار گمارده شدند. بعدها معلوم شد که نوری و تاج‌زاده وزارت کشور را به ستاد اصلی مهندسی تغییرات سیاسی در بنیان‌های نظام تبدیل کرده و با برپایی کارگاه‌های آموزش سیاسی و استفاده از چهره‌های تئوریک مخالف نظام ـ نظیر حسین بشیریه و حسین قاضیان ـ و با استفاده از تشکل‌های دانشجویی به سازماندهی آشوب علیه نظام مشغول شدند. در همان موقع تاج‌زاده در جلسه‌ای گفته بود: « اگر بتوانیم 15 درصد جمعیت تهران به خیابان بکشانیم کار خود با نظام را به پایان می‌رسانیم».

همزمان با سیطره این افراد بر وزارت کشور، عطاءالله مهاجرانی، عیسی سحرخیز و چند چهره دیگر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتند. این‌ها با استفاده از مطبوعات و با به‌راه انداختن موج سنگینی از روزنامه‌های مخالف نظام تلاش کردند عرصه افکار عمومی را از دست نظام خارج کنند. مصطفی معین و هادی خانیکی هم به وزارت فرهنگ و آموزش‌عالی رفتند.

دستور کار آنان فعال‌سازی تشکل‌های دانشجویی مخالف نظام و مرتبط کردن اساتید غیرمذهبی دانشگاه با پروژه تغییر بود. وزارتخانه‌های کشور، ارشاد و آموزش‌عالی در دوره خاتمی کارکردهای جاری خود را کنار گذاشته و تغییر محتوایی نظام را  در دستور کار قرار دادند. این گروه‌ها و افراد اگر چه خود را «اصلاح طلب» معرفی  می‌کردند ولی روش‌های بکار گرفته شده توسط آن‌ها روش برپایی یک « انقلاب» بود به‌عنوان مثال در حالیکه روش اصلاح‌طلبانه با مدارای با نظام توأم است اما این‌ها جوانان و دانشجویان را به حضور ساختار‌شکنانه در خیابان دعوت می‌کردند و تظاهرات علیه اصلی‌ترین ارزش‌ها و مقدسات نظام را مقتضای آزادی و اصلاح‌طلبی می‌خواندند. این روش بعدها توسط سعید حجاریان ذیل عنوان «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» توجیه شد.

در دوره سید محمد خاتمی ارتباط این حلقه‌ها با مراکز خارج از کشور  و از جمله محافل اطلاعاتی آمریکا وصل بود بعدها وقتی در جریان فتنه سال 88 تاج‌بخش و قاضیان دستگیر شدند اعتراف کردند که از اواسط دوره خاتمی سرپل اتصال مراکز ضد ایرانی واشنگتن با داخل ایران بوده‌اند. این اتصال جنبه ایدئولوژیک نداشت و همه طیف‌های مخالف نظام را در بر می‌گرفت.

کنفرانس برلین و ویترین این اتصال فراگیر بود و حضور چهره‌هایی نظیر مهرانگیزکار، اکبر گنجی، محسن کدیور، ابوالفضل بازرگان و محسن سازگار از ایران و حضور عناصر رهبری سازمان منافقین، حضور افرادی از جریان سلطنت‌طلب و حضور افرادی از جریان‌های کمونیست نظیر چریک‌های فدایی و حزب توده و در کنار این‌ها حضور عناصر کلیدی مراکز پژوهشی سازمان سیا نظیر «رند» و عناصر ضد ایرانی اتحادیه اروپا در این کنفرانس نشان داد که جریان اصلاح‌طلب هیچ محدودیتی را برای فعالیت خود قایل نیست و مانعی بر سر راه خود احساس نمی‌کند. البته افشای ماهیت کنفرانس برلین ضربه سختی به این جریان زد.

در دوره خاتمی «آزادی» معادل و حتی برتر از اسلام خوانده می‌شد از نظر رئیس دولت، دین تحت هیچ شرایطی نباید قیدی برای آزادی قایل شود چرا که در این صورت به دین آسیب وارد می‌شود با این وصف این گروه آزادی را مطلق می‌خواستند و دین را به صورت مقید و مهمترین قید آنان آزادی بود. نتیجه طبیعی «آزادی حداکثری» و «دین حداقلی» به حاشیه رفتن دین بود. اما متأسفانه وضعیت دین در این دوره از این هم محدودتر بود. چهره‌های نظریه‌ساز اصلاحات و عناصر دولت خاتمی، دین را مقوله‌ای کلی و باطنی می‌دانستند که به عدد نفوس انسان‌ها تعریف و تفسیر می‌پذیرد و هیچ ترجیحی میان یکی از این برداشت‌ها ـ ولو این «یکی» تفسیر پیامبر از دین باشد ـ به برداشت‌های دیگر وجود ندارد و هیچ برداشتی از دین ولو توأم با نفی دین باشد را نمی‌توان مردود خواند.

در منظر مفسران عصر خاتمی از دین، عرف و عصر بر دین احاطه دارد و لذا هیچ فهمی از دین دائمی، مطلق و مقدس نیست و از آنجا که ـ به تعبیر دکتر سروش ـ امکان دسترسی به حقیقت دین وجود ندارد بنابراین آنچه را که ما از آن به دین یا امر دینی تعبیر می‌کنیم، در واقع همان برداشت‌های ناقص و غیرمقدس خود ماست پس مقدس خواندن دین یک استعاره غیرواقعی است و بهتر است ـ باز به تعبیر سروش ـ دامن ادعای قدسیت دین و قدسیت نظام برآمده از دین را برچینیم و قضاوت درباره آن را به خدا و روز قیامت واگذار کنیم. از این رو در دوره خاتمی، قرآن کریم، پیامبران، ائمه اطهار ـ علیهم‌صلوات‌الله ـ و فقهای بزرگوار شیعه و نهادهای برآمده از متن باورهای اصیل دینی نظیر ولایت‌فقیه ، حوزه‌های علمیه، مراجع، سپاه پاسداران و شورای نگهبان هزاران بار مورد هتک و هجو بعضی از اعضای دولت خاتمی و عناصر مرتبط با آن قرار گرفتند.

این روند در آخر دوره خاتمی به تحصن تحریک‌آمیز نمایندگان مجلس ششم منتهی شد نمایندگان این مجلس در حالیکه در اردیبهشت 82 طی نامه‌ای با امضای 127 نفر خطاب به رهبری، وضعیت کشور را حساس و در آستانه تهاجم نظامی سنگین آمریکا معرفی کردند، به تحصن دست زدند  و در حالیکه شعارهایی مبنی بر اختناق‌آمیز بودن فضای کشور به زبان انگلیسی نوشته بودند، از رسانه‌های خارجی برای انعکاس این حرکت که حدود 20 روز به طول انجامید، دعوت می‌کردند. این حرکت با سردمداری بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی به‌عنوان لیدرهای مجاهدین و مشارکت با این امید دنبال شد که از یک سو مخالفان نظام را در پایتخت به خیابان بکشانند و از سوی دیگر به آمریکایی‌ها نشان دهد که وضعیت ایران شکننده است. اما این توطئه‌ها در نهایت راه به جایی نبرد و در واکنش مردم نه در همراهی بلکه در جهت حذف این جریان از فضای سیاسی کشور بروز کرد.

*بروز فتنه بزرگ سال 88
در واقع فتنه سال 88 برآیند همه فتنه‌هایی بود که از پیش از پیروزی انقلاب تا دوره خاتمی با هدف در هم کوبیدن یا انحراف انقلاب اسلامی در فضای داخلی و بین‌المللی علیه انقلاب دنبال شده بود و به صور مختلف فعالیت می‌کردند.

1 ـ کانون‌های مدیریت خارجی

فتنه سال 88 - در بعد خارجی - از سال ها قبل از 88 طراحی و دنبال شده بود. یکی از نشانه‌های آن این است که سناتور «مک کین»کاندیدای جمهوری‌خواهان در انتخابات سال 2008 در سال 1384 دقیقاً به «جنبش سبز» با همین نام! اشاره می‌کند و می‌گوید «در ایران، نظام را با جنبش سبز منهدم می‌کنیم» مک کین همان کسی است در جریان یک سخنرانی در فروردین 1386 در ایالت کارولینای شمالی آوازی منسوب به گروه «بیچ بویز» در پشت میکروفون  سر داد که در آن خوانده شده بود:«بر روی ایران بمب، بمب، بمب، بمب بریزیم ….» و البته 10 ماه بعد -19 بهمن 86- راز عصبانیت خود از جمهوری اسلامی را آشکار کرد. کین در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت: «من همچنان اندیشناک (هراسان از) بلند همتی ایرانیان هستم ، چرا که چیرگی ایرانی بر منطقه به درازای تاریخ است».

در بعد خارجی از یک سو محافل آکادمیک و رسانه‌ای آمریکا، از سوی دیگر «دفاتر ویژه» آمریکا در کشورهای مختلف و از سوی دیگر سفارت‌خانه‌های غربی سه کانونی بودند که طی دو دهه و بخصوص در دوره نئوکان‌ها - 2000  تا 2008 -فعالیت گسترده‌ای را باهدف «تغییر در ایران» دنبال می‌کردند. ادبیات دوره بوش در ارتباط با ایران به «Regime change»  موسوم شده بود. این ادبیات در دوره اوباما ـ علیرغم آنکه توقع نمی‌رفت - هم استمرار پیدا کرد.

بر اساس بررسی‌های انجام شده حداقل 8 «دفتر ویژه» در دبی ، بگرام ، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباط‌گیری ، هماهنگ‌سازی، آموزش و تجهیز به مرور و در فاصله سال‌های 1371 تا 1388 راه افتادند» این دفاتر بعضاً زیر نظر سیا و بعضاً زیر نظر پنتاگون -وزارت دفاع- فعالیت می‌کردند و در این میان دفتر دبی استثنائاً مستقیماً زیر نظر معاون اول رئیس جمهوری آمریکا فعالیت می‌کرد. اسناد می‌گویند این دفاتر به سرشاخه‌هایی در تهران وصل بوده‌اند و از طریق این سرشاخه‌ها، نخبگان ایرانی در حوزه‌های مختلف را شناسایی کرده و به این دفاتر می‌کشانده‌اند.

ورزشکاران، هنرمندان، پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، روزنامه‌نگاران، صنعتگران، بانوان، فعالان عرصه صنعت، تشکل‌های کارگری، فعالان سیاسی، احزاب و….. که تعداد آن‌ها از ده‌ها هزار نفر فراتر رفته‌اند به مرور به این دفاتر منتقل شدند و در یک برنامه چند لایه و چند مرحله توجیه و هماهنگ می‌شدند و در نهایت به‌عنوان پیشتازان تحول در نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار می‌گرفتند. سرپل‌های این «دفاتر ویژه» همان حلقه‌هایی بودند که در دوره هاشمی‌رفسنجانی و دوره خاتمی در دستگاه‌های مختلف فعالیت می‌کردند و سکولاریزه‌کردن نظام و جامعه ایران در دستور کارشان بود.

علاوه بر این دفاتر ویژه، دست کم 17 سفارتخانه غربی شامل سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، سوئیس، دانمارک، فنلاند، کره جنوبی، ژاپن، سوئد، اسپانیا، اوکراین و … به جمع‌آوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با بعضی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه، تجزیه و تحلیل‌های دوره‌ای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند. بعضی از این سفارتخانه‌ها -‌بخصوص سفارت انگلیس-  تجهیز مخالفان و پشتیبانی مالی از آنان را دنبال می‌کردند. اینها در فتنه سال 1388 به‌صورت عملیاتی‌تر به مقابله با نظام اسلامی پرداختند به‌گونه‌ای که بعضی از عوامل سفارتخانه‌های غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوب‌های خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.

محور سوم، مراکز مرتبط با سازمان جاسوسی آمریکا در واشنگتن است که به‌طور ویژه روی ایران کار می‌کنند و تعداد واقعی آن‌ها مشخص نیست. یک گزارش که به مطبوعات راه پیدا کرد بیانگر آن است که حداقل 700 اتاق فکر و برنامه‌ریزی (tank tink) در آمریکا به ‌طور خاص روی مسایل ایران مطالعه کرده و پیشنهاداتی را برای دستگاه‌های تصمیم‌گیر در آمریکا تهیه می‌کنند. این اتاق‌ها بعضاً شامل مؤسساتی نظیر اینتر پرایز، مؤسسه اعانات ملی(NED)، مؤسسه صلح کارنگی، راکفلر، شورای روابط خارجی آمریکا و…. می‌شود و تعداد زیادی از آنان در درون یکی از دانشگاه‌های آمریکا قرار دارند. هر کدام از این اتاق فکرها سالانه تحقیقات میدانی راجع به ایران به‌عمل می‌آورند و به‌طور معمول هفته‌ای یک مقاله و هر دو ماه یک گزارش مبسوط تحقیقاتی راجع به ایران به نگارش درآورده و در روزنامه‌ها و یا سایت‌های خود منتشر می‌نمایند.

این مراکز در عین حال مقالات و تحقیقات ضد‌ایرانی در سطح جهانی را خریداری کرده و با هزینه‌ خود منتشر می‌نمایند براساس تحقیقاتی که یک مرکز علمی وابسته به دانشگاه تهران به‌عمل آورده، تعداد مقالات ضدایرانی این مراکز از 35000 مورد، 4200 گزارش و 300 جلد کتاب در سال فراتر می‌رود. در بعضی از مهم‌ترین این مراکز بین 3 تا 15 نفر از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی نیز فعالیت می‌کنند. این افراد شامل مهدی خلجی، کامیلیا انتخابی فرد، فاطمه حقیقت‌جو، هوشنگ امیراحمدی، محسن سازگارا، عطاءا… مهاجرانی، اکبر گنجی، عبدالکریم سروش، محمد‌جواد اکبرین، فرشاد امیر‌ابراهیمی، علی‌اکبر موسوی خوئینی‌ها، مسعود بهنود و … می‌شود و تعدادشان از 100 نفر فراتر می‌رود. استفاده از این افراد به این دلیل صورت می‌گیرد که محافل آمریکایی از استنتاج‌هایی که درباره ایران انجام می‌دهند، اطمینان حاصل نمایند. در همه مواقعی که یکی از مراکز آمریکایی نتیجه تحقیقات خود را به شورای روابط خارجی آمریکا ارائه می‌دهد و به همین منظور «جلسه استماع» تشکیل می‌شود، حداقل دو ایرانی در کنار گزارش‌دهنده آمریکایی حضور دارند و به با تأیید این دو جلسه استماع پایان می‌یابد.

دفاتر ویژه، سفارتخانه‌ها و اتاق‌های فکر در واقع مثلث ابزار غرب برای تغییر در ایران را شکل داده‌اند. آمریکایی‌ها در عین حال در اوج فتنه 88 دفتری را در کاخ سفید تحت عنوان «دفتر هماهنگی امورایران» تحت ریاست معاون اول اوباما در کاخ سفید به وجود آوردند. کار این دفتر هماهنگ‌سازی فعالیت بخش‌های مختلف است این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که تفاوت‌های مهم میان گزاره‌های مراکز مرتبط با وزارت خارجه و مراکز مربوط به CIA پدید آمد و بعضی از گزارشات، نتایج گزارشات دیگر را زیر سؤال می‌برد.

به‌دنبال گزارش‌های این مراکز بود که آمریکا بررسی هر طرح درباره ایران را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 موکول می‌کرد. در آن مقطع این نظریه به‌طور مشترک در وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) پدید آمده بود که بعد از انتخابات 88 موقعیت نظام مستحکم‌تر می‌شود و لذا بهتر است رئیس جمهور مذاکره با ایران را شروع کند و بر این اساس اوباما دو نامه در اسفند 87 و اردیبهشت88 برای مقامات ایران فرستاد و درخواست گفتگو کرد، اما چیزی نگذشت که  ادبیات آمریکا به نحو بی‌سابقه‌ای علیه ایران شدت گرفت. اوباما بعد از فتنه 88خود وارد میدان شده و از لزوم تغییر ایران حرف زد.

نیرو‌های نظامی آمریکایی‌ در جریان فتنه 88 به مرزهای غربی ایران نزدیک شدند و بیم آن می‌رفت که وارد عملیات نظامی علیه ایران شوند. خود این موضوع حکایت از آن می‌کند که مثلث(دفاتر ویژه، سفارتخانه‌ها و اتاق‌های فکر) پس از فتنه 88 راه را برای به تسلیم درآمدن ایران هموار ارزیابی کرده بودند. مراکز آمریکایی پیش از انتخابات به‌طور گسترده به ادبیات تقلب دامن می‌زدند و برای به آشوب کشیدن ایران، از پیروزی قطعی میرحسین موسوی و بروز تقلب در اعلام نام محمود احمدی‌نژاد حرف می‌زدند و با برجسته‌سازی فعالیت مخالفان، وانمود می‌کردند که نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط قرار گرفته‌ است.

2 ـ ارتباط داخل و خارج

با مرور مسایل پس از انتخابات بخصوص در فاصله‌ 8 ماهه‌ تیر تا بهمن 1388 این نکته کاملاً ثابت می‌شود که پیوند روشنی میان به صحنه‌آمدن همزمان اصحاب فتنه در ایران و سران دولت‌های غربی وجود داشته است. حضور عناصر میدانی فتنه در رسانه‌های آمریکایی و محافل وابسته به سیا پس از رو به افول گذاشتن فتنه در ایران هم سند جداگانه‌ای برای اثبات این پیوستگی است. بعضی از این عناصر نظیر ابوالفضل فاتح، محسن مخملباف، محسن سازگارا، واحدی و  مهدی هاشمی اکنون هم به‌عنوان رابط‌های سران فتنه با خارج به ایفای نقش علنی می‌پردازند و هیچ‌گاه سران فتنه نمایندگی آنان از سوی خود -که با صراحت از سوی آنان اعلام شده است- را نادرست اعلام نکرده‌اند.

یک گزارش که پس از اعلام علنی از سوی سران فتنه تکذیب نگردیده، بیان‌گر آن است که در اردیبهشت 1387 - 13 ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران- جلسه‌ای در واشنگتن با حضور عناصر ضدایرانی دولت آمریکا به همراه چند تن از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی -از جمله دکتر ابراهیم یزدی دبیر‌کل نهضت آزادی- برگزار گردیده است. در این جلسه روی پدیده تقلب در انتخابات 88 و تلاش نظام برای پیروزی دوباره دکتر محمود احمدی‌نژاد و لزوم تشکیل کمیته‌ای ذیل عنوان«صیانت از آراء» از سوی اصلاح‌طلبان تأکید شده است. پس از این جلسه دیداری میان ابراهیم یزدی و فرزند یکی از سران فتنه در تهران برگزار می‌شود. در این دیدار یزدی می‌گوید: مهمترین مسئله انتخابات آینده باید مسئله «تقلب» باشد و این موضوعی است که ابتدا باید توسط یک چهره موجه مرتبط با نظام مطرح شود چرا که طرح ابتدایی موضوع از طرف افراد یا گروه‌هایی که «خودی نظام» تلقی نمی‌شوند، پروژه‌ را خراب می‌کند و به جایی نمی‌رسد.

متعاقب این موضوع پدر این فرد که در آن زمان یک روحانی دارای موقعیت برجسته در نظام بود، شهریور ماه 87 در جمع عده‌ای از روحانیون مشهد نسبت به سلامت انتخابات ابراز نگرانی می‌کند. حدود 3 ماه بعد «کمیته مشترک صیانت آراء» از سوی جریان اصلاح‌طلب با محوریت احزاب کارگزاران، مجمع روحانیون، مشارکت و مجاهدین  انقلاب اعلام موجودیت کرده و در اعلامیه‌ها و اظهارنظرهای پیاپی صلاحیت دولت و شورای نگهبان را برای برگزاری انتخابات زیر سؤال برده و خواستار تشکیل «هیئت مستقل برگزاری انتخابات» و خلع ید از شورای نگهبان و وزارت کشور ‌شدند. در آذرماه 87 مصطفی تاج‌زاده عنصر برنامه‌ریز این کمیته به‌صورت رسانه‌ای از مراجع عظام تقلید درخواست می‌کند که نظام را وادار به پذیرش هیئت مستقل انتخابات کرده و خود نمایندگانی را برای عضویت در هیأت معرفی نمایند که این در واقع مخدوش‌کردن داوری رهبری در امر انتخابات بود. همزمان این کمیته نسبت به فعالیت بسیج و سپاه در انتخابات ابراز نگرانی کرده و نظام را متهم می‌کند که برای کانالیزه‌کردن انتخابات، مأموریت‌های ویژه‌ای به این نیروها واگذار کرده است.

در این بین پس از یک ماه از اعلام کاندیداتوری سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی 20 اسفند 87 اعلام کاندیداتوری کرده و شش روز بعد، محمد خاتمی استعفا می‌دهد. این جابجایی در اسفند 87 معنای خاصی داشت و از این رو بسیاری از نیروهای سیاسی چنین رخدادی را نشانه عزم این جریان برای بر‌هم‌زدن انتخابات ارزیابی کردند. روزنامه کیهان در تاریخ 24 بهمن 87 در سر مقاله‌ای با عنوان « برای مشارکت یا برهم‌زدن» از این توطئه پرده‌برداری کرد. در آن مقطع در مورد پذیرش کاندیداتوری محمد خاتمی از سوی نظام تردیدی وجود نداشت ولی پذیرش میرحسین موسوی از سوی نظام- به دلیل سوابق منفی او در بحث ولایت‌فقیه و عدم نظام‌پذیری- با تردیدهایی مواجه بود. اما نظام این اشکال را نادیده گرفت و کاندیداتوری موسوی را پذیرفت اما کاملاً واضح بود که او چه پیروز شود و چه شکست بخورد چالش‌های مهمی را علیه نظم به وجود می‌آورد.
همزمان با این تحولات کشورهای غربی به برجسته‌سازی چهره موسوی می‌پرداختند و عملاً همه تدارکات خود را برای تقویت او به کار گرفتند.

اگر نگاهی به سیاست‌های رسمی و رسانه‌ای کشورهای غربی و هم‌پیمانان منطقه‌ای آنان در فاصله آذرماه 87 تا انتخابات خرداد 88 و پس از آن، بیاندازیم به وضوح نقش مکمل آنان در ترویج مهندس موسوی مشاهده می‌کنیم. در این میان تلویزیون فارسی بی بی سی که اساساً از آذرماه 87 شروع به کار کرد، تلویزیون V.O.A آمریکا و سایت‌های فارسی الجزیره قطر و العربیه عربستان یک جبهه مشترک رسانه‌ای به نفع موسوی به وجود آورده و در حالی‌که مراکز تحقیقاتی آن‌ها پیروزی دکتر احمدی‌نژاد را قطعی اعلام کرده بودند، میرحسین را پیروز قطعی اعلام کرده و در عین حال روی جدی‌بودن احتمال تقلب به نفع احمدی‌نژاد تأکید می‌نمودند. خود این موضوع دلیل مستقلی بود که پیوستگی داخل و خارج را نشان می‌داد.

یکی دیگر از موارد، به میدان‌آمدن سایت‌های اینترنتی «تویتر»، «فیس بوک» و «یوتیوب» بود. این سایت‌ها علی‌الظاهر خصوصی بودند و با مبدأ اروپا اداره می‌شدند ولی خبرهای بعدی بیانگر آن بود که این‌ها شبکه‌هایی آمریکایی‌اند که توسط سازمان سیا راه‌اندازی شده بودند. به عنوان مثال چند ماه پس از فتنه 88، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که ما به تویتر دستور دادیم که تعمیرات فنی را تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران به عقب بیاندازد تا اخلالی در ارتباط با معترضان انتخاباتی ایران پدید نیاید.

کما اینکه تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی یک هفته قبل از زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران برنامه‌های خود از 6 ساعت در روز به 24 ساعت در روز تبدیل کرد و از ظهر روز 22 خرداد- روز انتخابات- گزارش‌های پی در پی مبتنی بر تقلب گسترده در انتخابات و در عین حال پیروزی قطعی میرحسین موسوی خبر می‌داد. این تلاش‌ها از 11 شب روز انتخابات تشدید گردید. حدود دو هفته بعد نیروی انتظامی ساختمانی متعلق به کمیته صیانت از آراء در منطقه تجریش را مورد بازرسی قرار داد و مشخص شد که بی‌بی‌سی فارسی در این ساختمان استقرار داشته است.

البته فعالیت مراکز غرب برای ایجاد فتنه 88 بسیار بیش از این است یک گزارش بیانگر آن است که حداقل 19 مرکز مجرب و برخوردار از کارشناس‌های امور ایران در فاصله سال‌های 1380 تا 1388 روی پروژه تغییر ایران متمرکز بوده‌اند و در ماه‌های منتهی به انتخابات تا یک سال پس از آن به حجم فعالیت خود به شدت افزوده‌اند. این مراکز شامل مؤسسه بروکینگز، شورای روابط خارجی، بنیاد صلح بین‌المللی کارنگی، بنیاد آمریکای جدید، بنیاد ملی برای دموکراسی، مرکز کارتر، بنیاد جامعه باز، مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، بنگاه رند ،کمیته خطر کنونی، بنیاد دموکراسی در ایران، خانه آزادی، مرکز مطالعات استراتژیک و راهبردی ،مؤسسه هادسون، بنیاد هریتیج، مؤسسه امریکن اینتر پرایز، مؤسسه هوور، مؤسسه کیتو و مرکز پیشرفت آمریکا می‌شود.

بعضی از این مؤسسات از جمله بنیاد هریتیج و مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن حداقل 40 نشست تخصصی درباره ایران برگزار و مسایل ایران را از نزدیک رصد کرده‌اند. در همه این مراکز- تقریباً- بدون استثنا بین 3 تا 15 نفر از عناصر ایرانی مرتبط با جریان فتنه همکاری داشته‌اند و این نیروها علاوه بر مشارکت در بحث‌ها و طرح‌ها سایت‌هایی را به زبان فارسی برای کمک به انتقال پیام‌های فتنه‌گران راه‌اندازی کرده‌اند این سایت‌ها که متعلق به همان مراکز 19 گانه بوده‌اند شامل گذار- متعلق به خانه آزادی‌- و سردبیری فاطمه حقیقت‌جو، «توانا»- متعلق به مرکز آزادی خاورمیانه- ، «پنجره»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی-،و سردبیری هاله اسفندیاری، «راهبرد»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی- و سردبیری منوچهر محمدی، واشنگتن پریزم- متعلق به مؤسسه امنیت جهانی-، «ردیاب ایران»- متعلق به مؤسسه اویکن اینتر پرایز- و سردبیری امیرعباس فخرآور، «ابتکار امنیتی ایران» - متعلق به مؤسسه سیاست‌ خاور نزدیک واشنگتن- و سردبیری مهدی خلجی و «چراغ آزادی»- متعلق به مؤسسه کیتو- می‌شوند.

این مؤسسات به همراه جریان داخلی فتنه قرار بود، تغییرات بنیادین را در ایران رقم بزنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی، یک هفته پس از شروع فتنه، در خطبه‌های نماز جمعه ضمن افشای طرح مشترک غرب و فتنه‌گران داخلی، چرایی شکست این طرح را بیان کردند: «خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی- جورج سروس- چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانه‌ها نقل شد، گفت من 10 میلیون دلار خرج کردم و در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم، حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم، احمق‌ها خیال کردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست ! ایران را با کجا مقایسه می‌کنید؟ مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناخته‌اند».

جالب این است که هم فتنه‌گران داخلی و هم دولت‌های غربی از حداکثر فشار برای ایجاد تغییر در ایران استفاده کردند. فتنه‌گران داخلی با اصرار بر ابطال انتخابات و به خیابان کشاندن مخالفان و هواداران خود و تخریب و به آتش‌کشیدن مساجد و کشتن ده‌ها شهروند بی‌گناه کشور جلو آمدند و دولت آمریکا ضمن کنارگذاشتن تمام قواعد حقوقی ناظر بر مواجهه با یک کشور مستقل، نیروهای نظامی خود را برای دخالت نظامی در ایران- در صورت عدم توانایی حکومت در مهار شورش‌های انتخاباتی- به حال آماده باش درآورد و از طریق عراق به سمت مرزهای غربی ایران گسیل کرد.

3ـ گام آغازین دعوت به شورش
شورش‌های خیابانی و درگیری خونین علیه نظام ابتدا در بیانیه‌ها، نامه‌های سرگشاده و کنفرانس‌های خبری بروز پیدا کرد و سپس به کف خیابان‌ها کشیده شد. حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی سه روز پیش از روز برگزاری انتخابات در اقدامی غیر معمول نامه سرگشاده‌ای خطاب به رهبر معظم انقلاب صادر کرد. این نامه آکنده از خشم و فاقد سلام و والسلام که در مکاتبات مذهبی می‌آید، بود.

هاشمی در این نامه از نشانه‌های پیدایی شعله‌های آتشفشان در خیابان‌ها، میادین و دانشگاه‌ها در صورت پیروزی محمود احمدی‌نژاد خبر داد و تنها راه علاج را در رد صلاحیت احمدی‌نژاد دانست. نامه‌ هاشمی علاوه بر پخش در رسانه‌های خارجی و بسیاری از رسانه‌های داخلی به صورت انبوه چاپ و از طریق هزاران عامل به دست عابران در خیابان‌های تهران داده می‌شد و این موضوع کاملاً از تلاش جدی جریان فتنه برای ایجاد آشوب و درگیری گسترده خبر می‌داد. اشاره هاشمی به «آتش‌فشان‌ها» در «دانشگاه‌ها» در واقع تهدید نظام به استفاده از ظرفیت دانشگاه آزاد اسلامی بود. بعدها مشخص شد که در این دانشگاه با محوریت فرزندان هاشمی تلاش گسترده‌ای برای کشاندن دانشجویان و اساتید به خیابان‌ها صورت گرفته است. این دانشگاه‌ در فاصله تیر تا بهمن 88 نقش زیادی در زنده نگه‌داشتن روند اعتراض علیه نظام ایفا کرد.

4ـ پروژه تقلب برای واژگونی نظام
بحث پروژه تقلب برای اثرگذاری بر انتخابات نبود بلکه از اساس برای تغییر بنیادی نظام دنبال شد. بعدها که عناصر میانی فتنه بازداشت شدند، مصطفی تاج‌زاده ضمن اعتراف به اینکه در انتخابات تقلب عمده‌‌ای که نتیجه را دگرگون کند، رخ نداده است، فاش کرد که بحث تقلب همه ماجرا نبوده است. او در پاسخ به این سؤال که با ابطال انتخابات هم بار دیگر در انتخابات کاندیدای آن‌ها شکست می‌خورد پس فایده این طرح چه بود، گفت: «اگر نظام ابطال انتخابات را می‌پذیرفت، آنگاه ما بحث عدم صلاحیت شورای نگهبان و وزارت کشور و به طور کلی نهادهای نظام را برای برگزاری مجدد انتخابات، دنبال می‌کردیم و نظام را ساز‌وکار دیگری که لازمه‌ آن تعویق یک‌ساله انتخابات بود، وادار می‌کردیم.

در این یک‌سال طبعاً نهادهای نظام به‌خصوص دولت به تعلیق درمی‌آمد و اوضاع از کنترل نظام خارج می‌شد، آنگاه در این یک‌سال ما زمینه تغییرات اساسی در نظام را فراهم می‌کردیم.»

موضوع دیگر این بود که فضای روانی ایجاد‌شده می‌توانست به پیروزی میر‌حسین موسوی منجر شود. اسناد و خبرهای موثق بیانگر آن است که میرحسین موسوی و جریان فتنه حامی وی در نظر داشتند بلافاصله پس از پیروزی، اعلامیه‌ای صادر کرده و فهرستی از تغییرات اساسی را منتشر و از هواداران خود بخواهند تا تحقق آنها، خیابان‌ها را ترک نکنند. در صدر این فهرست، تغییر قانون اساسی و حذف ولایت‌فقیه قرار داشت کما اینکه جریان فتنه بعد از شکست در انتخابات هم همه فشار خود را روی رهبری نظام متمرکز کرد. راهپیمایی 25 خرداد 88 یک راهپیمایی اعتراضی به حساب آمد ولی راهپیمایی 30 خرداد- یک روز پس از فراخوان رهبری به آرامش و دعوت به تعقیب ادعاها از مجاری قانونی- برای شکستن حریم رهبری و فصل‌الخطاب بودن او طراحی و بعد هم در بیانیه‌های پی‌درپی تعقیب گردید.

هاشمی رفسنجانی هم در خطبه 26 تیرماه 88 خود با عبور از نظرات و فعالیت‌های رهبری برای مدیریت بحران، تحقق خواسته‌های این جریان را مورد تأکید قرار داد. او در این خطبه‌ها بار دیگر نتیجه انتخابات را مبهم خواند و از رهبری نظام خواست تا از فتنه‌گران بازداشت‌شده دلجویی کند. او در این خطبه حتی با بیانی مخدوش از عبارتی از پیامبر عظیم‌الشأن (ص) خطاب به امیرالمؤمنین (ع)، به طور ضمنی از رهبری خواست که از کار کناره‌گیری کند. این در حالی است که حق امیرالمؤمنین در جانشینی پیامبر و بطلان مدعیان حکومت پس از رحلت پیامبر (ص) نزد همه شیعیان و بسیاری از برادران اهل سنت کاملاً ثابت است و امیرالمؤمنین علیرغم آن همه مخالفت‌های معاندان، لحظه‌ای کار تصدی جامعه اسلامی را به فتنه‌گران واگذار نکرد و پس از خود نیز امت را به تبعیت از امام مجتبی (ع) ترغیب فرمود.

*جمع به ظاهر اضداد در فتنه 88
جریان کارگزاران، مشارکت، مجاهدین، مجمع روحانیون و حزب اعتماد ملی و افرادی نظیر سید محمد خاتمی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی که زمانی خود را چپ لقب داده و زمانی به خود «خط امام» می‌گفتند، بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1376 خود را اصلاح‌طلب می‌خواندند و مدعی بودند، نظام، قانون اساسی و ولایت‌فقیه را قبول داشته و به آن ملتزم هستند در فتنه 88 همه این ادعاها را کنار گذاشتند و با بدنام‌ترین گروهک‌ها و جریانات ضداسلامی هماهنگ و همراه شدند.

در فتنه 88 همه دولت‌های غربی و مراکز جاسوسی آن‌ها از جمله 17 سفارتخانه غربی مستقر درتهران حضور داشتند و این حضور هم عمدتاً علنی و شدید بود. علاوه بر آن سلطنت‌طلب‌ها، توده‌ای‌ها، چریک‌های فدایی، منافقین، نهضت آزادی، ملی‌مذهبی‌ها، گروهک‌های تروریستی نظیر تندر، پژاک و جندالشیطان- گروهک ریگی- هم حضور کاملاً فعالی در فتنه 88 داشته و بسیاری از عوامل آن‌ها هم در آشوب‌ها دستگیر شدند علاوه بر این‌ها اوباش و فواحش و لات‌های تهران هم فتنه را همراهی می‌کردند. با این وصف اصلاح‌طلبی نقاب از چهره برداشت و نشان داد که بسیار منافق است.

این همراهی هویتی ایدئولوژیک هم پیدا کرده بود. میرحسین موسوی در مناظرات انتخاباتی نظام را متهم کردکه منافع ملی را قربانی دفاع از فلسطین کرده و از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر شده است. چند هفته بعد عوامل نفاق و گروهک‌های مدعی اصلاح‌طلبی در خیابان‌های تهران شعار نه غزه نه لبنان سردادند.

میرحسین موسوی در بحث هسته‌ای، نظام را متهم کرد که با سوء مدیریت، پرونده ایران را به شورای امنیت برده است حدود دو سال بعد سایت او –کلمه- با تهدیدات غرب علیه ایران همراه شد و نوشت: «نظام باید اعتماد آمریکا را جلب کند و رهبری بدون درنگ ضمن عذرخواهی از آمریکا، همه فعالیت‌های هسته‌ای کشور را به حالت تعلیق درآورد.» میرحسین موسوی در مناظره انتخاباتی سیاست خارجی ایران در منطقه را شکست خورده خواند و مدعی شد که ایران در منزوی‌ترین دوره خود در 100 سال اخیر قرار دارد. حدود دو هفته بعد جریان فتنه در خیابان‌های تهران شعار می‌دادند عراق را رها کنید و به درون مرز بازگردید. در واقع مجموعه این مباحث و رخدادهای پس از انتخابات نشان داد که جریان فتنه با خارج بسته و در یک طرح مشترک استحاله نظام را دنبال می‌کنند. می‌توان با این وصف پاسخ به این سؤال که اگر موسوی در انتخابات پیروز می‌شد چه بر سر آرمان‌های الهی امام و منافع ملی و در نتیجه امنیت ملی ایران می‌آمد، کار دشواری نیست.

5ـ خطاهای استراتژیک جریان فتنه
جریان خارجی و داخلی فتنه با توهم موفقیت، هرچه را که در درون‌ داشت، بروز داد. در واقع در فتنه 88 همه دارایی جریان به صحنه آمد چرا که آنان تردیدی در پیروزی خود بر انقلاب نداشتند. از لحاظ داخلی، جریان فتنه از مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) تا سازمان تروریستی منافقین که هزاران نفر از یاران و پیروان حضرت امام را به شهادت رسانده بود، امتداد داشت و از بعد خارجی رژیم‌های عربستان سعودی تا آمریکا را در بر می‌گرفت. همه شخصیت‌های این جریان به میدان آمدند و یکجا شکست خوردند و امروزه با یک بحران فراگیر مواجه شده‌اند.

حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی که نوعاً نقشی در پشت صحنه داشت به غیر حرفه‌ای‌ترین شکل به روی صحنه آمد. سید حسن خمینی که بسیار محافظه‌کارانه موضع می‌گرفت، به صحنه آمد، عناصر مجمع روحانیون که سعی می‌کردند وجهه حوزوی خود را حفظ کنند، در این فتنه واقعیت واداده خود را نمایش دادند. چهره‌های تئوریسین پشت پرده‌ای نظیر کیان تاجبخش، حسین قاضیان، بهزاد نبوی و عزت‌الله سحابی به میدان آمدند. عناصر جاسوسی نظیر الهه اسفندیاری و سیامک پورزند به میدان آمدند. سفارتخانه‌های خارجی نقاب از چهره برداشتند و فعالیت‌های خلاف شئون دیپلماتیک را به نمایش گذاشتند. این‌ها همه فول بودند و خساراتی را برای فتنه‌گران برجای گذاشتند که تا 10 سال آینده هم قابل ترمیم نخواهند بود.

جریان مجاهدین انقلاب یک اصل اساسی داشتند و آن این بود که «هرکس به زندان رفت از سازمان اخراج می‌شود» چرا که دیگر قابل اعتماد نیست و از این رو بود که هاشم آغاجری بعد از آن زندانی شدن - به دلیل اظهارات هتاکانه علیه ائمه و مراجع معظم تقلید - از سازمان اخراج گردید. اینک همه اعضای این سازمان در زندان به سر می‌برند. میرحسین موسوی، سیدحسن خمینی، سید محمد خاتمی و … که برای روز مبادا از صحنه‌های تند دور نگه می‌داشتند، در فتنه به میدان فرستادند. این گروه سال‌ها به خیال خود سال‌ها روی قم و شخصیت‌های روحانی آن و سایر شهرهای ایران برنامه‌ریزی کرده و توانسته بود بخشی از روحانیت را به خود جلب کند اما فتنه 88 این همه سرمایه روحانی را از آن‌ها جدا کرد و از این رو آنان بعد از فتنه، بارها تلاش کردند تا بار دیگر از سوی مردم و نظام به عنوان «خودی» پذیرفته شوند.

*این فتنه چگونه مهار گردید؟
فتنه 88 بی‌تردید بزرگ‌ترین فتنه‌ای بود که در طول 32 سال اخیر روی داد و از همه جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و دارای ریشه‌های ستبری بود و نزدیک به 24 سال در پست‌های بسیار حساس کشور حضور و نفوذ قاطع داشت و در عین حال توانسته بود بخش وسیعی از نخبگان هوادار نظام را مسموع گرداند که امروزه از این نخبگان به «اصولگرایان خاموش» تعبیر می‌شود. با این وصف کاملاً واضح است که مدیریت کنترل چنین صحنه‌ای تا چه اندازه پیچیده و دشوار است.

در کشورهای دیگر معمولاً در مواجهه با فتنه‌ای به مراتب کوچک‌تر، ستادهای ویژه شکل می‌گیرند، افرادی عزل می‌شوند، افراد جدیدی نصب می‌شوند و کارهایی به صورت تعجیلی و طبعاً پر خطا انجام و شرایط فوق‌العاده اعلام شده و کارها از مجرای عادی به مجرای امنیتی منتقل می‌گردد. در بعضی از کشورهای دنیا این وضعیت فوق‌العاده ده‌ها سال به درازا کشیده شده به گونه‌ای که در جریان انقلاب اخیر مصر، یکی از مطالبات مردم لغو حالت فوق‌العاده بوده است.

رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه اخیر در حالی که بعضی از نهادهای مسئول کشور دچار مسمومیت و انفعال شده بودند، وارد میدان شدند و با درایت فوق‌العاده مسایل را به خوبی مدیریت کردند. اولین اقدام رهبری فراخواندن میرحسین موسوی بود. امام خامنه‌ای در دیدار روز شنبه 26 خرداد با موسوی به او یادآور شد که فکر آشوب‌طلبی را کنار بگذارد و شکایت‌های خود را در چارچوب قانون پیگیری کند و سپس فرمودند که اگر تقلب به گونه‌ای که در نتیجه دخالت داشته باشد، اتفاق افتاده، مانعی برای انحلال انتخابات وجود ندارد و رهبر خود آن را محقق می‌گرداند. پس از آن، ماجرا استمرار پیدا کرد.

رهبری یک هفته به رایزنی‌های خصوصی با افراد پرداختند و سپس در روز جمعه 29 خرداد- یک هفته پس از انتخابات‌- ابعاد توطئه‌ای که علیه کشور طراحی شده است را با صراحت برای مردم توضیح دادند و با قطعیت فرمودند که عدم پذیرش قانون و تأکید غیرمنطقی بر ابطال آرای مردم آغاز دیکتاتوری است و رهبری زیر بار چنین چیزی نمی‌رود.

تدبیر سوم رهبری دستور تمدید یک هفته‌ای دوره رسیدگی به شکایات بود و درعین حال هیأتی مرکب از آقایان محمدحسن رحیمیان، غلامعلی حدادعادل و علی‌اکبر ولایتی مأمور نظارت بر بازشماری تصادفی 10 درصد از صندوق‌ها کردند. تدبیر چهارم رهبری برگزاری جلسه با اعضای ستادهای انتخاباتی 4 کاندیدا به در شنیدن نظرات و احیانا مدارک ادعای آنان بود.

اقدام پنجم رهبری روشنگری بود. حضرت امام خامنه‌ای ـ دامت برکاته‌ـ به مناسبت‌های مختلف ابعاد توطئه را افشا کرده و در هر سخنرانی لایه‌ای از موضوع را تبیین نمودند.

اما در طول این دوران، رهبری به نهادهای نظام اتکا و اعتماد داشتند و از این رو نه هیأتی خاص تعیین کردند، نه دستور ویژه‌ای دادند، نه کسی را عزل کردند و نه نصب جدیدی داشتند. این موضوع به چند دلیل صورت گرفت، تأسیس هیأت جدید برای مهار فتنه در واقع ثابت‌کننده عدم کفایت نهادهای مسئول بود و این همان خطی بود که فتنه‌گران با محوریت تاج‌زاده آن را از آذر 87 دنبال می‌کردند. عزل ونصب‌ها هم می‌توانست از بی‌ثباتی و خارج‌شدن کنترل کشور از دست نظام حکایت کند و دشمنان خارجی را در اعمال فشار جرأت داده و امیدوار نماید. رهبری حتی عضویت عناصر فتنه در نهادهای حساس نظام نظیر مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و … را لغو نکردند در حالی که اخراج این افراد از این نهادها می‌توانست به داعیه نبود آزادی انتقاد در ایران را که پروژه مشترک غرب و فتنه‌گران بود، کمک کند.

نظام در مواجهه با فتنه تحت هیچ شرایطی از نیروی نظامی خود - ارتش و یا سپاه - استفاده نکرد و حتی بخش اعظم نیروهای بسیج را هم به میدان نیاورد.

کنترل فتنه‌گران به عهده نیروی انتظامی بود. پیام این برای خارج و داخل این بود که شرایط در ایران بحرانی نیست و خود این مسئله نشان داد که نظام می‌تواند فتنه‌های داخلی علیه خود را مهار نماید.

رهبری و نظام در طول مدت فتنه، امتیازی به فتنه‌گران نداد. فشار هاشمی‌رفسنجانی برای آزادی فتنه‌گران به جایی نرسید و رهبران فتنه روز به روز منزوی‌تر شدند. رهبری به صورت مرحله‌ای در توصیف جریان فتنه عباراتی را به کار می بردند که امید آنان را برای تأثیرگذاری بر نظام دائماً کاهش می‌داد. نظام، رهبران اصلی فتنه را بازداشت نکرد و برای جرایم آنان محکمه‌ای برپا ننمود و محاکمه آنان را وجدانی نمود. این مسئله سران فتنه را خوار کرد و سبب به فراموشی سپرده‌شدن آنان در اذهان اجتماعی گردید و این درحالی بود که بیش از دو میلیون نفر از شهروندان تهرانی به یکی از سران فتنه رأی داده بودند.

دستگیری موسوی، کروبی، خاتمی و … می‌توانست چهره ایران را به عنوان نظامی که قدرت تحمل مخالفان را ندارد و از سوی آنان احساس تهدید می‌کند، مخدوش گرداند. این در حالی صورت گرفت که نظام با دستگیری عناصر میانی- که واسطه بین سران و بدنه اجتماعی بودند- ارتباط سران فتنه با بدنه اجتماعی را از هم‌گسیخت و لذا مثال موسوی و کروبی علیرغم آزادبودن نتوانستند با بدنه اجتماعی تماس برقرار کنند.

رهبری در این فتنه با عدم تشکیل کمیته ویژه و عدم عزل و نصب مسئولین کشور، اعتماد خود را به مسئولان و کارآمدی آنان و دستگاه‌های تحت امرشان نشان داد و خوشبختانه آنان نیز نوعاً به حسن اعتماد رهبری پاسخ مناسبی دادند. این موضوع از آنجا اهمیت داشت که یکی راهبردهای فتنه ناکارآمد نشان‌دادن نظام و مسئولان آن بود.

رهبری در حالی که در فتنه در نوک حمله فتنه‌گران قرار داشته و بسیار مظلوم بودند اما جز در یک مورد- انتهای خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد‌ماه‌- این مظلومیت را بروز ندادند و با اعتماد به خدای متعال بخش اعظمی از ‌ بار نجات انقلاب و مردم از فتنه را بر دوش کشیدند که این توانمندی بالای رهبری در مدیریت جامعه را به اثبات رساند.

رهبر در طول دوره فتنه و به طور کلی در طول 23 سال رهبری کشور، هیچگاه از خود حرف نزدند و نقش برجسته خود در مدیریت کشور را به رخ نکشیدند در حالی که ده‌ها و صدها بار از نقش مردم در 9 دی تجلیل کردند و آن را باطل‌السحر فتنه نامیدند و حال آنکه خود پیش از امت، موسی‌وار فتنه ساحران فرعونی را باطل کرده بودند.

رهبری در طول دوران فتنه، مراقب بودند که کارهای جاری کشور تعطیل نشود یا با تأخیر مواجه نگردد از این رو تحلیف و تنفیذ حکم ریاست جمهوری و تشکیل کابینه جدید در وقت خود و با صلابت تمام انجام شد و این به خوبی نشان داد که فتنه بزرگ 88 هیچ خللی در نظام پدید نیاورده است. بعد از فتنه 88، فتنه کوچک‌تری هم با محوریت جریان انحرافی پدید آمد و در این میان بسیاری از متدینین نگران شدند. در این میان بیم آن می‌رفت که دولت دوم احمدی‌نژاد نتواند دوره 4 ساله را به پایان برساند که اگر این اتفاق می‌افتاد از یک‌سو داعیه شیطانی فتنه‌گران مبنی بر بطلان انتخابات، به نوعی اثبات می‌شد و از سوی دیگر نظام با خلاء و اخلال مواجه می‌گردید. از این رو و علیرغم جفایی که جریان انحرافی به رهبری کرده بود، رهبر معظم انقلاب روی حفظ و تقویت دولت تأکید کرده و مسایل این جریان را موضوعی «فرعی» و «دولت دوم» خواندند. این موضع هم دولت را حفظ کرد، هم فتنه‌گران را ناکام کرد و هم تا حد زیادی به مهار جریان انحرافی انجامید.

*حماسه بزرگ 9 دی:
انتخابات 22 خرداد سال 88 حماسی‌ترین انتخابات جمهوری اسلامی و بلکه خاورمیانه بود که در آن 85 درصد واجدان شرایط رأی شرکت کردند و این در سی‌و‌یکمین سال پس از پیروزی یک انقلاب بی‌سابقه و بسیار جذاب و دیدنی بود. کاملاً واضح بود که چنین انقلاب و نظامی را نمی‌توان با یک رشته آشوب و صف‌بندی دشمنانه در مقابل آن به حاشیه راند. کاملاً واضح بود که همان مردمی که این حماسه انتخاباتی را رقم زده‌اند، از انقلاب خود دفاع خواهند کرد و دشمنان را عقب می‌رانند.

اولین نشانه‌ها در نماز جمعه 29 خردادماه تهران ظاهر شد. در این نماز باشکوه نزدیک به سه میلیون نفر از شهروندان تهرانی به میدان آمدند. این اجتماع اگرچه برای نماز بود ولی عملاً به یک تظاهرات معنادار ملی تبدیل گردید. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این نماز جمعه را به یک جبهه مستحکم برای پایان‌دادن به فتنه‌ای که راه افتاده بود، تبدیل کردند. امام خامنه‌ای- دامت برکاته‌- «قانون» جاری کشور را برای رسیدگی به اختلافات «کامل و بی‌اشکال» دانستند. ایشان اردوکشی خیابانی و زورآزمایی را غیرقابل قبول خوانده و فرمودند: «این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشار علیه نظام درست می‌کنند و مسئولین نظام را مجبور می‌کنند، وادار می‌کنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آن‌ها بروند «نه این هم غلط است، اولاً تن‌دادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این شروع دیکتاتوری است. این اشتباه محاسبه است».

رهبری راه حل را خود مردم دانسته و فرمودند: «اگر کسانی بخواهند راه دیگری- غیر از راه قانون- را انتخاب ‌کنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریح‌تر از این صحبت خواهم کرد».

خطبه‌های نماز جمعه رهبری بازتاب بسیار گسترده‌ای در سطح جهان داشت و برای اولین بار بود که رسانه‌های غربی با اعلام قبلی و همزمان با شروع سخنرانی، سخنان رهبری را کامل پخش می‌کردند. سخنان امام خامنه‌ای همزمان به زبان‌های مختلف ترجمه و به صورت زیرنویس از صدها شبکه تلویزیونی و خبرگزاری جهانی پخش می‌شد.

غرب کاملاٌ می‌دانست که رهبری، نقش تعیین‌کننده‌ای در تحولات دارد و از سوی دیگر گمان می‌کردند فشار به نظام طی هفته اول پس از انتخابات 22 خرداد آنقدر زیاد بوده که رهبری را وادار به دادن امتیاز به جریان فتنه ‌کند و از این رو می‌خواستند لحظه‌ای در اعلام خبر عقب‌نشینی نظام جمهوری اسلامی را از دست ندهند. از سوی دیگر کاملاً واضح بود که کوچکترین امتیاز به فتنه در این روز نظام را در سراشیبی عقب‌نشینی‌های پی در پی قرار می‌دهد و در نهایت به از بین‌رفتن نظام منجر می‌شد. در واقع این نقطه‌ای بود که غرب 31 سال در انتظار آن لحظه‌شماری کرده بود.

اما خطبه‌های تاریخی و کاملاً دقیق و حساب‌شده رهبری نه تنها گرد یأس را بر چهره غرب و فتنه‌گران داخلی پاشید بلکه خود یک فرصت مهمی برای انقلاب پدید آورد. در واقع با مکر الهی، سخنان رهبری به گوش همه دنیا رسید و یک بار مردم در غرب توانستند بدون حجاب به متن معارف و منطق انقلاب اسلامی دست پیدا کنند.

ما با مراجعه به معتبرترین سایت‌های غرب درمی‌یابیم که در تلویزیون و سایت بی‌بی‌سی انگلیسی در همان روز جمعه سه گزارش، در سایت و تلویزیون اول آمریکا یعنی C.N.N در روز جمعه 4 گزارش و روزنامه نیویورک تایمز در روزهای جمعه و شنبه 5 گزارش درباره اهمیت، متن و پیامدهای خطبه‌های رهبری تهیه و پخش شده است. این در حالی است که سه کارشناس برجسته امور رسانه- فؤاد ایزدی، نادر طالب‌زاده و حسن خجسته‌- که سال‌ها رسانه‌های غرب را ملاحظه کرده‌اند می‌گویند از زمان انتخاب حضرت امام خامنه‌ای‌- دامت برکاته‌- به رهبری تا امروز- به جز در این مورد خاص- جانشین صالح اما م تعمداً در بایکوت خبری غرب بوده و اساساً اربابان امپراتوری رسانه‌ای غرب اجازه نداده‌اند سخنان او به رسانه‌های غرب راه پیدا کند.

پس از خطبه‌های 29 خرداد تهران برای غرب مسلم شد که از جریان فتنه برای واداشتن جمهوری اسلامی به عقب‌نشینی کاری 0ساخته نیست. از این رو ابتدا باراک اوباما و سپس سایر سران دولت‌های غربی به میدان آمدند و از موضع «ملت ایران» نظام را برای عقب‌‌نشینی تحت فشار شدید قرار دادند و بیانیه‌هایی علیه ایران صادر کردند و حتی دولت آمریکا نزدیک به 100 هزار نیروی نظامی را از مراکز میانی کشور عراق به سمت مرزهای ایران به حرکت درآوردند.

بعد از خطبه‌های 29 خرداد، اعلامیه‌های مشترکی از سوی موسوی و کروبی خطاب به دستگاه قضایی صادر شد. محمد خاتمی نیز در بیانیه‌ای جداگانه به ادامه اعتراضات خیابانی صراحتاً یا تلویحاً تأکید کردند. آنان کماکان شورای نگهبان را متهم به جانبداری از یک کاندیدا و تقلب به نفع او کردند اما دعوت آنان به تظاهرات 30 خرداد چندان جمعیتی را گرد نیاورد ولی عناصر مرتبط با گروهک‌های تروریستی که بعضی از آنان پس از دستگیری گفتند که اساساً در انتخابات شرکت نکرده‌اند به میدان آمدند. در این رو 7 نفر از نیروهای بسیجی پایگاه مقداد- در جنب دانشگاه شریف‌- با سلاح گرم به شهادت رسیدند، مرکز بسیج و مسجد لولاگر که در نزدیکی این پایگاه است به آتش کشیده شدند. این ماجرا هم تأثیر عمده‌ای در ریزش بدنه اجتماعی این جریان داشت ولی از آنجا که این جریان با کارگردانی مصطفی تاج‌زاده یک شبکه گلدکوئیسی 40 هزار نفره را در ایران راه انداخته بود که سهم تهران از این شبکه حدود 4500 نفر بود، این‌ها توانستند تجمعاتی را در مناطق مرکزی تهران برگزار نمایند.

مردم بار دیگر در تظاهرات روز قدس سال 88- شهریور- به میدان آمدند ولی این حضور حول محور دفاع قدس بود و بهره فتنه‌گران از خشم مردم محدود بود. ادامه فتنه در ماه‌های بعد هرچند رمق چندانی نداشت ولی فضای داخلی کشور و تصویر جهانی ایران را تحت تأثیر قرار داده بود. از سوی دیگر در روز عاشورا- 6 دی‌- جریان فتنه از خلاء ناشی از حضور مردم در هیأت‌ها و تکیه ها استفاده کرد و خیابان انقلاب را به آشوب کشانده و به ساحت حضرت ابی‌عبدالله علیه‌السلام اهانت کردند. مردم در واکنش به فتنه‌گران، سه روز بعد یعنی روز 9 دی‌ماه به میدان آمدند و اجتماعی نزدیک به 4 میلیون نفر را به وجود آوردند.

*معنا و مفهوم 9 دی
9 دی‌ماه مقارن با روزی غیر تعطیل و ساعت تظاهرات هم سه بعدازظهر بود و از این رو با توجه به اینکه تظاهرات ملی در روز تعطیل برگزار می‌شود و قبل از ظهر به پایان می‌رسد، تظاهرات 9 دی یک رخداد ویژه به حساب می‌آید. از سوی دیگر در 22 بهمن، روز قدس و … شرکت در تظاهرات حالتی عادی و توأم با حضور اطفال و خانواده‌ها دارد. حضور مردم هم نوعاً فاقد علامت‌های خاص می‌باشد و در این تظاهرات حضور اصالت دارد نه شعار. از سوی دیگر شرکت مردم در تظاهرات نوعاً با زمینه‌سازی رسانه‌ای و با دعوت شخصیت‌ها و نهادها صورت می‌گیرد.

تظاهرات خودجوش 9 دی از همه این جنبه‌ها جدا بود چرا که از یک سو در ساعتی برگزار شد که کارمندان، کارگران و … به کار اشتغال داشتند و کسبه و … ساعت استراحت خود را سپری می‌کردند با این وصف شرکت در این راهپیمایی باید توأم با انگیزه‌های بسیار قوی می‌بود. مردم شرکت گسترده کردند و- تقریباً- همه کسانی که آمدند همان واجدین شرایط رأی بودند که حدود 7 ماه پیش در انتخابات شرکت کرده بودند. در واقع می‌توان گفت همه کسانی که رأی داده بودند- اعم از اینکه به کاندیدای پیروز رأی دادند یا به کاندیداهای شکست‌خورده‌- به صحنه آمدند و به هیچ وجه از سر تفنن هم نیامده بودند بلکه صفوف کاملاً متراکم بود و همه بدون استثنا با خود علامتی حمل می‌کردند و به گرمی شعارهای جمعی را تکرار می‌کردند.

تقریباً هیچکس و هیچ نهاد رسمی دعوتی برای تظاهرات نکرده بود و تنها شورای هماهنگی تبلیغات اعلام کرده بود که مردم با تظاهرات 9 دی پاسخ هتاکی به حریم ولایت و ابی عبدالله‌الحسین در روز عاشورا را خواهند داد. شعارهای مردم کاملاً سیاسی و مستقیم و معنادار بود آنان سران فتنه را با استفاده از ادبیات زیارت عاشورا لعن می‌کردند و از آنان ابراز نفرت می‌کردند. تظاهرات نزدیک به سه ساعت به درازا کشید و موج جمعیت خیابان بزرگ انقلاب را از میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی را دربرگرفت و می‌توان گفت این تظاهرات تنها با انبوه جمعیتی که در روز عاشورای 57 به میدان آمدند و یا جمعیت انبوهی که امام را تا بارگاه ملکوتی‌اش بدرقه کردند، قابل قیاس می‌باشد.

تظاهرات 9 دی بازتاب گسترده‌ای در دو سطح داخلی و خارجی داشت. میرحسین موسوی که آشوب‌گران روز عاشورای تهران را «مردمی خداجو» خوانده بود، ناچار به عقب‌نشینی تاکتیکی شد و در اطلاعیه‌ای دولت برآمده از انتخابات 88 را به رسمیت شناخت. البته چند روز بعد باز هم به مقاومت در برابر نظام دعوت کرد. در مجلس، فراکسیون اصلاح‌طلب از آنچه در روز عاشورا رخ داده بود ابراز برائت کرد و با تظاهرات‌کنندگان 9 دی ابراز همبستگی نمود. در سطح بین‌المللی هم مقاله‌های فراوانی به رسانه‌های غرب راه یافت که همه در این موضوع اشتراک داشتند «رهبری انقلاب از حمایت قاطع مردم برخوردار است و مخالفان نظام جایگاهی در میان مردم ندارند.»

*درس های حماسه نهم دی
تظاهرات عظیم و کم سابقه 9 دی و نقشی که مردم در این حضور ایفا کردند، بخوبی نشان داد که کلید حل همه مسائل نظام و انقلاب و ایران در دست « مردم»‌ است و از این رو توطئه هایی که با نادیده گرفتن این عنصر توأم است هرچند از پیچیدگی و پشتوانه های زیاد برخوردار باشد، به جایی نمی‌رسد. همین عنصر بود که توطئه کودتای آمریکا در سال 57 که با حضور دو عنصر کلیدی الکساندر هیگ فرمانده ناتو و ژنرال رابرت هایزر فرمانده نیروی هوایی آمریکا با هدف ممانعت از پیروزی انقلاب اسلامی بود را باطل کرد و پس از پیروزی مانع به نتیجه رسیدن توطئه های سنگین پیاپی- در فاصله،، بهمن 57 تا 30 خرداد 60 گردید و تا امروز آن را باطل السحر گردانیده است.

*درس‌های حادثه عاشورا
درس دیگر نقش حادثه عاشورا در به وجود آمدن یوم الله 9 دی بود. تا پیش از ماجرای عاشورای 88، مقابله ی فتنه گران با دین و مبانی آن و مقدسات چندان باور پذیر نبود چرا که تعداد قابل توجهی از سران فتنه را روحانیونی تشکیل می دادند که سابقه ای هم در انقلاب داشتند و بعضی هم به بیت حضرت امام خمینی – سلام الله علیه- انتساب یا رفت و آمد داشتند.

طبعاً تمیز قائل شدن میان سابقه و وضع فعلی این ها برای متدینین تا حدی دشوار بود. در این میان حادثه تلخ عاشورا فضا را شفاف کرد و غبار تردید را کنار زد البته پیش از این وقتی در تظاهرات روز قـدس 88 عده ای از هـواداران فتنه شعار « نه غزه، نه لبنان» سردادند و یا در یک تجمع مرتبط با فتنه گران در روز 16 آذر 88 تصویر حضرت امام پاره و به آن بزرگوار جسارت شد، متدینین نگران شدند ولی نوعاً آن را بی ارتباط با سران فتنه ارزیابی می کردند. تا اینکه روز عاشورا فرا رسید و جریان فتنه تصمیم گرفت از غیبت مردم در خیابان انقلاب تهران به دلیل حضور متمرکز مؤمنین در حسینیه ها، مساجد، تکایا و هیئات استفاده نماید و تصویری بحرانی از انقلاب و نظام به خارج ارائه نماید در این میان سران فتنه هواداران خود را به تجمع در خیابان انقلاب دعوت کردند و رسانه های غربی بخصوص بی بی سی انگلیس تلاش گسترده ای برای شکل دهی به این تجمع دنبال کردند.

مثلاً بی بی سی در خبرهای صبح روز عاشورا عباراتی را تکرار می کرد: «مردم از مراکز مختلف شهر راهی خیابان انقلابند، نیروی انتظامی اعلام کرده که مداخله نمی‌کند. نیروهای بسیج نیز مخالفتی بـا تظاهرات خیابان انقلاب ندارند و رهبران معترضین هم هواداران خود را از هرگونه درگیری برحذر داشته‌اند» و هرچه به ساعت 10 صبح نزدیک‌تر می‌شد این شبکه گزارش می داد که از حضور پلیس و یا نیروهای بسیجی در خیابان انقلاب خبری نیست.

در واقع هدف این بود که از یک سو با بی خطر خواندن تظاهرات روز عاشورا،  جمعیت زیادی را به میدان بیاورند و از سوی دیگر میدان را برای آشوب طلبی ضد انقلاب آماده نشان دهند. به هر ترتیب در روز عاشورا جمعیتی کمتر از 5000 نفر به خیابان انقلاب آمدند و در ایـن بین آنچه از آن خبری نبود تـجمع و تظاهرات مسالمت آمیز بود.
حوالی ساعت 5/11 صبح که آتش سوزی ها، تخریب بانکها، حمله به مغازه ها و اموال عمومی به اوج خود رسید تلویزیون بی بی سی و … با پخش مستقیم این صحنه ها، تصویری از یک شهر جنگ زده را از پایتخت ایران به نمایش گذاشتند. ظهر عاشورا که زمان شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین- علیه السلام- است تبدیل شد به صحنه آتش زدن علم ها و علامت های بزرگداشت عاشورا و فتنه عمق ماهیت خود را نشان داد و تردیدها را برطرف کرد. و در این میان هیچکدام از سران داخلی فتنه نه تنها واکنش منفی به موضوع نشان ندادند و از بی حرمتی به امام حسین (ع) برائت نجستند بلکه یکی از آنان- میرحسین موسوی- اهانت کنندگان به ساحت سیدشهیدان علیه السلام را « مردمی خداجو» لقب داد!

سه روز پس از حوادث رو عاشورای 88 با فراخوان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی حداقل چهار میلیون نفر از مردم تهران در عصر یک روز غیرتعطیل – 9 دی- به خیابان آمدند و مشابه این تجمع در این روز یا یکی دو روز پس از آن در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طومار فتنه گران را درهم پیچید. با این خبط بزرگ سران داخلی و خارجی فتنه، پرده از ماهیت فتنه ای که حدود 8 ماه کشور را بشدت درگیری کرده بود، افتاد. به عبارت دیگر خط خون حسین بن علی – صلوات الله علیه- بار دیگر اردوگاه یزیدیان و امویان را افشا کرد.

*چشم انداز و سخن پایانی
نمی توان گفت فتنه گران برای همیشه محو شده اند و نیز نمی‌توان ریشه های تاریخی این جریان برای منحرف کردن نظام که در بعد خارجی از سفر هایزر و در دی ماه 57 آغاز می شود و در بعد داخلی از تلاش برای مسلط کردن عناصر وابسته ای نظیر شاپور بختیار شروع می  گردد را نادیده گرفت. مهم ترین ویژگی این جریانات استفاده از «فرصت های نظام» است و در میان فرصت ها، « انتخابات»‌ موقعیت ممتازی دارد. فتنه گران بارها از انتخابات استفاده کرده و در اکثر موارد به موقعیت‌هایی هم رسیده اند. از نظر آنان انتخابات به این دلیل که برای نظام فرصتی است تا جمهوری اسلامی، مردمی و آزاد بودن خود را به جهان و مخالفان نشان دهد، ناچار است گارد خود را در برابر مخالفان تا حد زیادی باز کند و حضور آنان را بپذیرد و از طرف دیگر انتخابات فرصت تبلیغاتی فراهم می آورد تا در این فضا مخالفان انقلاب و نظام بتوانند حرف خود را بدون هزینه بزنند و حتی از تریبون های نظام هم استفاده نمایند.

علاوه بر این دو دلیل، از ‌آنجا که حضور رسانه ای مخالفان نظام در تریبون های رسمی و غیر رسمی داخل کشور نوعی وجاهت و مشروعیت – و قابل قبول بودن- را به ذهنیت جامعه متبادر می کند، سربازگیری را برای آنان تسهیل می نماید. با این وصف فتنه گران حتی اگر به ظاهر حضور در انتخابات را تحریم کنند و یا بدون تحریم، اعلام کنند که لیست ارائه نمی دهند و یا شعار عدم آزادی در انتخابات را سردهند، بازهم به صندوق های رأی بعنوان « طعمه ای بی بدیل» نگاه می کنند و در صدد برمی آیند که عوامل شناخته یا ناشناخته خود را از آنها بیرون بیاورند.

در مورد انتخابات اسفند 90 علاوه بر این ها، فتنه گران از « فرصتی تاریخی»‌ و « بی بدیل» حرف زده اند سیدمحمدخاتمی و سیدمحمد موسوی خوئینی ها اعلام کرده اند که اگر ما این انتخابات را تحریم کنیم و یا از آن کناره گیری نمائیم، برای همیشه حذف شده و به سرنوشت نهضت آزادی مبتلا می گردیم. فتنه گران تا چند ماه قبل با این تحلیل که فشارهای خارجی، نظام را وادار به روی خوش نشان دادن به عوامل فتنه 88 برای مانور وحدت کرده، شروع به شرط‌گذاری برای نظام کردند.

یکی از آنان گفت شرایط رفع مشکل همان است که در خطبه 26 تیرماه 88 تهران گفته شد، یکی دیگر گفت نظام سلامت انتخابات و آزادی آن را تضمین کند، دیگر از لزوم تغییر قانون انتخابات و شکل گیری ناظران بی طرف و خلع ید شورای نگهبان و وزارت کشور در پای صندوق‌های رأی حرف زد، اما عاشورای امسال بار دیگر ابهام زدایی کرد وقتی گزارش حادثه عاشورای 88 بـار دیـگر در ایـام متصل به عاشورای امسال از صدا و سیما پخش شد، این ها از اشتباه خود بیرون آمدند. البته منظور فتنه‌گران این نیست که عناصر خود را برای رسوخ در مجلس دهم اعزام نمی‌کنند. آنان حتی ممکن است لیست غیر رسمی هم ارائه کنند و یا از نامزدهای نزدیک به خود حمایت نمائید. در این بین باردیگر این تحرکات حقیرانه باید توسط همان مردمی که آفریننده 9 دی بودند و با استفاده از همان فرهنگ عاشورایی و حضور گسترده در انتخابات مجلس نهم به سنگ کوبیده شود. ان‌شاء الله

[1] . طباطبایی، صادق، «خاطرات سیاسی اجتماعی» صفحه 301 تا 304،  نشر عروج، تهران ۱۳۸۴
منبع: http://www.farsnews.com

 

نه دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود.

نه دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود. 

میلاد نور مبارک

ز آسمان دل من خورشيد و مه برآمد
شب ميلاد احمد(ص) با پور حيدر آمد
همه شادي نماييد که ميلاد نبي شد
جلوه ي نور صادق ز بعدش منجلي شد

چرا موفق به دیدار امام زمان نمی شویم ...

چرا موفق به دیدار امام زمان نمی شویم …

استاد علامه حسن‌زادة آملی‌ دام‌ظله العالی، با بیان خاطره‌ای شخصی، یکی از دلایل اصلی ناتوانی دیدار با حضرت صاحب العصر و الزمان (عج) را چنین عنوان کرد:

علامه فرمود: به آقای سید محمدحسن الهی، برادر بزرگتر مرحوم علامه طباطبایی (‌ره) که در عرفان و سیر و سلوک از شاگردان مرحوم سید‌علی‌آقا قاضی (ره) بود، مکرر عرض می‌کردم: وقتی خدمت آقا (علامه قاضی) می‌رسید، از جانب من از ایشان خواهش کنید که مرا هم در تشرف به خدمت حضرت بقیة الله (عج) شریک خود نمایند و برای من نیز اجازه ملاقات بگیرند (چون می‌‌دانستم این دو بزرگوار به این سعادت عظمی می‌رسند).

روزی در شهر آمل بعد از ظهر خواستم استراحت کنم، بچه‌ها داد و فریاد کردند و مانع استراحتم شدند. من عصبانی شدم و با آنها تندی نمودم و پرخاش کردم؛ ولی بعد از آن، خودم پشیمان شدم و از این که بچه‌ها را ناراحت کردم، وجدانم ناراحت بود. عصر رفتم بازار و مقداری شیرینی و میوه خریدم و به منزل آوردم که شاید بدین وسیله دل بچه‌ها را به دست آورم. با این حال، وجدانم آرام نمی‌‌گرفت و آشفته خاطر بودم.بالاخره، تصمیم گرفتم در سفری به تبریز با مرحوم سیدمحمدحسن الهی ملاقات کنم. وقتی به خدمت ایشان رسیدم، پیش از این که علت مسافرتم را بگویم،

گفتم: عرض مرا به خدمت استاد (سیدعلی قاضی) رساندید؟

فرمود: وقتی پیام شما را به آقا عرض کردم، آقا تأملی کرد و سپس با ناراحتی فرمودند: ایشان چگونه می‌خواهند این راه را طی نمایند، با آن اخلاقی که نسبت به همسر و کودکان انجام داده و با آن ها دعوا کرده‌اند؟! با آن اخلاق و تندی چگونه می‌شود به این رتبه و مقام رسید؟!

***

امام صادق علیه‏ السلام : بهشتى‏ ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.

خاطرات رهبر انقلاب از شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

خاطرات رهبر انقلاب از شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه سالروز شهادت امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره این شهید بزرگوار را منتشر می‌کند.

او را از اوایل پیروزی انقلاب می‌شناختم
من تقریباً از اوّلین روزهای پیروزی انقلاب این شهید را شناختم. از اصفهان پیش ما میآمد، گزارش میداد و کمک میخواست؛ از آن وقت ما با ایشان آشنا شدیم. او سپس به کردستان رفت و بعد هم در دوران جنگ تحمیلی فعّالیت کرد؛ بعد از جنگ هم که معلوم است. این‌که شما میبینید یک ملت، بزرگش، کوچکش، زن و مردش، جوانش، پیرش، امروزیش، دیروزیش، برای ابراز احترام به پیکر این شهید، یک اجتماع عظیم را به وجود میآورند - که جزو تشییعهای کم نظیر در دوران انقلاب بود - به‌خاطر همین اخلاص و همین صفاست. خدای متعال دلها را متوجّه میکند. ما این را لازم داریم و الحمدلله امروز هم افرادِ این‌گونه داریم.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

نبوغ نظامی
شاید امروز هم بعضی خیال کنند - که عملیاتی مثل عملیات بیت‌المقدّس، فقط یک هجوم انبوه انسانی بود! اینها سخت در اشتباهند. هیچ امواج انسانی، بدون فرماندهىِ قادرِ قاطعِ هوشیار، نمیتواند هیچ عملی را انجام دهد. در جنگ نظامی، سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاکتیک و دقّت‌نظر و موقع‌شناسی و دهها عامل در کنار هم، دانش نظامی را به وجود میآورد و استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتّفاق، در عملیات فتح خرّمشهر - یعنی همان عملیات بیت‌المقدّس - روی داد، که همین شهید عزیزِ اخیرِ ما - شهید صیّاد شیرازی - یکی از کارگردانان اصلی این عملیات بود و خودِ او مثل ظهر چنین روزی، از آن‌جا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد و گفت سربازان عراقی صف طولانی کشیده‌اند تا بیایند اسیر شوند! ببینید این عملیات چقدر هوشمندانه و قوی و همه‌جانبه بود که نیروهای دشمن احساس اضطرار میکردند که برای حفظ جان خودشان بیایند خود را تسلیم اسارت کنند! که در آن روز هزاران نفر از نیروهای دشمن متجاوز - که آن همه با غرور و تکبّر، فریاد سر داده بودند - آمدند دودستی خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند!

بیانات در دیدار خانواده شهدا - ۱۳۸۴/۳/۳

شیر همه‌ی بیشه‌ها

کشتن کسی مثل «صیّاد شیرازی» خیلی هنر و توانایی و پیچیدگی تشکیلاتی نمیخواهد. آدمی از خانه‌اش بیرون میآید، سوار اتومبیلش میشود و بدون محافظ راه میافتد و میرود. در این میان اگر دو نفر آدم، نامردانه و مخفیانه و با فریبگری تصمیم بگیرند او را به قتل برسانند، کار ساده‌ای است، والّا اگر میخواستند مردانه جلو بیایند، صیّاد شیرازی یک نفری جواب امثال آنها را میداد.
کسی مثل امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام را هم یک نفر آدم با یک همدست میتواند بکشد؛ چون او شیر همه‌ی بیشه‌های مردانگی و شجاعت بود. بنابراین کشتن کسی مثل صیّاد شیرازی، نه دلیل قوّت سازمانی و نه دلیل طرفدار داشتن کسی است. این کار جز خباثت و شقاوت و دوری روزافزون آنها از مردم و ارزش‌ها، چیز دیگری را نشان نمیدهد.
وقتی مردم به این حادثه، این طور جواب میدهند، خیلی چیزهای بزرگ به دست ملت میآید. خون شهید حقیقتاً چیز مبارک و عجیبی است. شما ببینید در تشییع شهید صیّاد شیرازی چه اجتماعی تشکیل شد! همه متأثّر بودند و گریه میکردند. هیچ کس به خاطر رودربایستی و برای نشان دادن خود نیامده بود؛ همه با یک انگیزه‌ی قلبی آمده بودند.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

معجزه اخلاص

بنده وقتی به تلویزیون نگاه میکردم، سیل عظیم و خروشان جمعیت را میدیدم. من چند جا این حالت را دیده‌ام که یکی از آنها این‌جا بود. دیدم یک عامل معنوی اثر میگذارد و آن، اخلاص است.
برادران عزیز! اخلاص چیز عجیبی است؛ یعنی کار را برای خدا کردن و همان چیزی که مضمون عامیانه‌اش در شعری آمده است: «تو نیکی میکن و در دجله انداز». انسان برای خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پی این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضای او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر میدهد. خدای متعال بعد از شهادت این مرد، در همین قدم اوّل، به او اجر داد.
البته خودِ شهادت بزرگترین اجری بود که خدا به او داد؛ چون این طور کشته شدن، برای انسان خیلی افتخار است. بالاخره صیاد شیرازی، یک مرد پنجاه و چند ساله، ده سال دیگر، بیست سال دیگر، سی سال دیگر - که با یک چشم به هم زدن میگذرد - از دنیا میرفت و از همین دروازه عبور میکرد؛ منتها با یک ناخوشی، با یک بیماری، با یک تصادف، یا با یک سکته‌ی قلبی؛ از این حوادثی که دائم اتفاق میافتد.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

حیف بود صیاد بمیرد
دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم به‌تان بدهند!
فاصله‌‌ی بین مرگ و زندگی، فاصله‌ی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات میکنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند.

بیانات در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه  ۱۳۸۴/۱۰/۲۱

مرگ تاجرانه

بنده از قدیم میگفتم شهادت مرگ تاجرانه و مرگ زرنگهاست. آدم همین روغن ریخته را نذر امامزاده میکند. انسان جانِ رفتنىِ از دست دادنىِ نماندنی را به گونه‌ای به خدای متعال میسپرد؛ در صورتی که این متعلّق به اوست و او بالاخره انسان را میبرد. بنابراین اوّلین اجری که خدا به شهید داده، خودِ شهادت است؛ یعنی روغن ریخته‌ی او را قبول کرد و هدیه‌ای را پذیرفت و در نتیجه شهید در عالم وجود و تا قیامت، انسان با ارزش و ماندگاری شد.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

 

ازدواج نمی کنم چون عاشق فضای مجازی ام !!!

 ازدواج نمی کنم چون عاشق فضای مجازی ام !!!

حضور نگران کننده دختران و پسران ایرانی در شبکه های اجتماعی و مجازی سبب بروز معضلات جدی شده است ، که زنگ خطری برای جوانان می باشد.

به گزارش خبرنگار اخبار داغ فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان ، بالا رفتن سن ازدواج یکی از معضلات نسل جوان امروز به شمار می رود وریشه بسیاری از جرائم را می توان در افزایش سن ازدواج جوانان جست وجو کرد. بالارفتن سن ازدواج دلایل متعددی دارد.

در گذشته های نه چندان دور دختران و پسران بعد از سن بلوغ به خانه بخت می رفتند ولی امروزه سن ازدواج دختران و پسران افزایش یافته است بطوری که طبق آمارهای رسمی سن متوسط  ازدواج برای پسران (۲۵ )تا (۳۵) و برای دختران (۲۴)تا(۳۰)سالگی است.روانشناسان و جامعه شناسان می گویند یکی از دلایل مهم بالا رفتن سن ازدواج در بین جوانان گذراندن اوقات فراغت در فضاهاهای مجازی است .

ازدواج نمی کنم چون عاشق فضای مجازی ام !!!

احمد داوودی روانشناس و مددکار اجتماعی در گفتگو با خبرنگار اخبار داغ فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان در پاسخ به اینکه آیا بالا رفتن سن ازدواج در بین جوانان امروزی ما بخاطر گشت و گذار در اینترنت و استفاده از شبکه های مجازی است گفت : بله !بالا رفتن سن ازدواج در دنیای امروزه جوان های ما بخاطر چندین نکته است :

1.بخاطر تبلیغات سوء از طریق شبکه های اجتماعی است ، به طور مثال می گویند برای برطرف کردن نیاز های جنسی چه نیاز دارد که فرد ازدواج کند و خودش را درگیر مشکلات زیادی کند.

2.تبلیغ غلطی که این شبکه ها در افراد القا کردند این است که ازدواج فقط و صرفا برای رفع نیاز حنسی است ، پس چه لزومی دارد که فرد خود را اسیر یک نفر تا آخر عمر کند!

3.نوع آموزش و آگاهی هایی که این شبکه ها به افراد می دهند ارضای جنسی انسانی را تبدیل به ارضای جنسی حیوانی کردند و آسایش و آرامشی را که همراه با امر ازدواج میسر می شود را محو نمودند و آن را تبدیل به خیال واهی و دور از دسترس پنداشتند و افراد را به خوشی های کاذب و یا لذت های زودگذر علاقمند کردند و آموزش دادند.

وی در ادامه اظهار داشت : نکته ی حائز اهمیت اینجاست که نیاز اساسی ( ازدواج)  را بسیار ناچیز و دردساز تلقی نموده اند، در صورتی که در کشور ژاپن و کشورهایی که این تبلیغات سوء و مخرب را می کنند خود بر این باوراند که اگر یک جوان بخواهد خود را برای کاری سخت و طاقت فرسا آماده کند مهم ترین عامل آمادگی او  ازدواج است تا مایه آرامش و پشتیبان کارهایش شود.

داوودی روانشناس و مددکار اجتماعی در ادامه عنوان کرد: حالا این شبکه های مجازی خلاف این امر را تبلیغ می کنند ، پس به وضوح می بینیم هدف اصلی این شبکه های اجتماعی تخریب کردن جوانان کشورهای در حال توسعه و مهم تر از همه جوانان باهوش و استعداد ایرانی است که این نکته باید زنگ خطری برای جوانان ما باشد و می توان نتیجه گرفت این شبکه های مجازی جز تباه کردن هوش و استعداد جوانان ما هیچ گومه قصد و نیتی ندارند.

وی در  پایان در پاسخ به اینکه حالا باید برای حل این معضل چکار کرد گفت : باید آگاهی و اطلاعات لازم را در طرز استفاده صحیح از شبکه های اجتماعی را به جوانان بدهیم ،چه توسط رسانه و چه افراد غیر مسئول ، و ترفندهای شیطانی و ستم گرانه غرب زده ها را به جوانان نمایان کنیم و منزلت اجتماعی را هم برای جوانان ایجاد کنیم و بسازیم.

{اطلاعیه}

 

{اطلاعیه}

حوزه علمیه  انتظار، با گذشت 1181سال همچنان برای سربازی  امام زمان {عج} طلبه  می پذیرد این مرکز در تمام شبانه روز از داوطلبان آزمون به عمل می آورد نکات کلیدی آزمون عبارت است از:      اعتقاد به ولایت اهل بیت (علیهم السلام)، عمل به واجبات و ترک محرمات

«ویژه نامه نهم ربیع الاول»

مقام معظم رهبري:


{اگر مهدويت نباشد معنايش اين است كه همه تلاش انبياء، همه اين


دعوتها، اين بعثتها، اين زحمات طاقت فرسا، اينها  همه اش بي



فايده باشد}

«ویژه نامه نهم ربیع الاول»

« بسم الله الرحمن الرحیم»

«ویژه نامه  نهم ربیع الاول»

يوم الله نهم ربيع الاول، سالروز آغاز امامت امام زمان(عج) و روز تجديد ميثاق با آن امام همام و آخرين ذخيره الهي مي‌باشد، شايسته است عاشقان و منتظران در هر كجا هستند در اين روز بصورت ويژه توجه به امام زمان(عج) نمايند، چرا كه نهم ربيع الاول، در امتداد غدير و بلكه خود، غديري ديگر است. بايد در اين روز با امام زمان(عج) خود، تجديد پيمان كرده و بر مفاد عهد و ميثاق خود مروري دوباره داشته باشيم و به بازشناسي و بازخواني حقوق و تعهداتي كه نسبت به آن امام نور و اميد همه مستضعفان عالم بر عهده داريم بپردازيم، طبق روايت امام صادق(ع): «همانا، عهد در نزد خداوند، پذيرش ولايت اميرالمؤمنين(ع) و امامان بعد از اوست» (تفسير نورالثقلين، ج3، ص632)

وظايف كلي شعيان در دوران عصر غيبت:

1. معرفت امام:

شناخت امام، درك اضطرار به او و آگاهي به حق ولايت اوست يعني عارفاً بحقه باشد. زيرا امام از ما به ما مهربان‌تر است.

امام باقر(ع): «مردم به سه تكليف مكلفند: معرفت امامان، تسليم در برابر ايشان و واگذاري امور به ايشان در اموري كه اختلاف پيش ميآيد» (وسائل الشيعه، ج18، ص45)

2. محبت امام:

محبت ادامة معرفت است، با درك اضطرار به امام و آگاهي از حق ولايت او، محبت امام در دل مي‌نشيند و عشق به او كه عشق به همة خوبي‌ها و زيبايي‌هاست در قلب آدمي ريشه مي‌گستراند.

امام صادق(ع): «به خدا سوگند! كه من نسبت به شما از خود شما مهربان‌ترم» (بحارالانوار، ج47، ص78)

3. ولايت:

با معرفت و محبت امام به ولايت و سرپرستي او مي‌رسيم، ولايت نه به معناي محبت بلكه سرپرستي و حاكميت امام(ع) بر فرد و متن جامعه و ولايت ركن ركين، اساس دين و راهنماي همة ابعاد دين است، اين ولايت است كه تنها در مالك اشترها و سلمان فارسي ها يافت مي شود.

همانگونه كه در دعاي صاحب الامر مي‌خوانيم: «رضيتك يا مولاي اماماً و هادياً و ولياً و …»

اي مولاي من! راضي و خوشنودم به پيشوايي و هدايت و سرپرستي و راهبري تو و به جاي تو احدي را نمي‌خواهم و جز تو كسي را ولي و سرپرست خود نخواهم گرفت»

4. عهد:

عشق و ولايت بدون عهده‌داري و مسئوليت‌پذيري، هوسي بيش نيست، عهد، التزام خاص و نوعي تعهد پذيري در مقابل شخص است بايد خود را به وظائفي كه نسبت به امام داريم ملتزم سازيم و با او براي انجام خواسته‌ها و آرمان‌هايش عهد ببنديم.

اهميت اين عهد ما در عصر غيبت راه نجات از فتنه‌هاست.

امام سجاد(ع): «تنها كساني از فتنه‌ها نجات خواهند يافت كه خداوند از آنان پيمان و عهد گرفته باشد، آنان چراغ‌هاي

هدايت و چشمه‌هاي علم هستند و خداوند آن‌ها را از هر فتنة تاريكي نجات خواهد داد» (منتخب الاثر، ص386)

در روز نهم ربيع الاول برخي از اموري كه عموم مردم متدين مي‌توانند انجام بدهند عبارتند از:

1. برپایی جشن به امامت رسيدن حضرت امام مهدی(عج)و توزيع هدايا بين مردم بخصوص نسل جديد.

2. برگزاری حلقه های معرفت، همایش، سخنرانی و جلسات پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان(عج).

3. برگزاری اردوهای زیارتی، سیاحتی و آموزشی به اماكن زيارتي و به خصوص مسجد مقدس جمكران و …

4. برگزاري مسابقات فرهنگي.

5. تجليل از فعالان مهدوي مسجد و محله

6. تهيه و نصب روزنامه ديواري در تابلوهاي مساجد با موضوع مهدويّت، انتظار و…

7. مراسم دعاي ندبه صبح روز قبل از نهم ربيع‌الاول

8. برگزاری مراسم دعاي عهد در صبحگاهان و زيارت آل يس در عصر روز نهم ربيع الاول

9. برگزاری پیاده‌روي در عصر جمعه به سمت یكی از اماكن متبركه و ايجاد ايستگاه‌هاي صلواتي و نمايشگاه‌هاي فرهنگي

10. انجام قرباني براي تعجيل در ظهور و سلامتي امام مهدي(عج) و توزيع بين فقراء در روز نهم ربيع‌الاول

11- ارسال پيامك تبريك روز نهم ربيع‌الاول

12. اختصاص ساعاتي از روز نهم ربيع الاول جهت توجه به حضرت مهدي(عج) و بيعت با امام(ع) جهت ارتقاء معرفت و دوري از گناه.

13. صدقه دادن جهت سلامتي حضرت مهدي(عج)

14. باز كردن گره‌اي از كار شيعيان حضرت مهدي(عج)

15. نصب پرچم‌هاي مهدوي

16. هديه دادن به كودكان به خصوص نام‌هاي مهدي و ديگر القاب امام زمان(عج)

17. نذر ختم قرآن كريم و صلوات

18. ديدار با مراجع عظام تقليد، و علماي بزرگوار

مقام معظم رهبري: «اگر مهدويت نباشد معنايش اين است كه همه تلاش انبياء، همه اين دعوتها، اين بعثتها، اين زحمات طاقت فرسا، اينها همه اش بيفايده باشد.»

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

علت انحراف جوانان چيست؟

علت انحراف جوانان چيست؟

هدايت و تربيت نسل جوان به لحاظ اهميتي که دارد امروزه بيش از گذشته مورد توجه انديشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است. جوان داراي خصوصيات عاطفي، اجتماعي و جسماني است. حساسيت، تنوع خصلت‏ هاي رفتاري، هيجان‏ هاي دروني، علاقه شديد به دوستي با همسالان، عدم کنترل رفتار، ذات، الگو پذيري و تقليد، افتخار، به شخصيت و تشخيص‏ طلبي و ميل به آزادي، شمه‏اي از ويژگي هاي اوست. امام صادق(ع) در مورد يکي از ويژگي ‏هاي جوانان يعني الگوپذيري و تقليد سريع از ديگران هشدار داده و فرمود: جوانان و نوجوانان خود را با احاديث ما آشنا کنيد قبل از اين که گروه ‏هاي منحرف بر شما پيشي گرفته و آنان را جذب کنند. و هم چنين آن حضرت به روحيه پذيرش سريع سجاياي اخلاقي در نوجوانان توجه کرده و به ابوجعفر مي ‏فرمايد:«عليک بالاحداث فانهم اسرع الي کل خير»1 بر تو باد تربيت نوجوانان، زيرا آنان زودتر از ديگران خوبي ‏ها را مي ‏پذيرند. با توجه به اين که جوانان روحيات مخصوص به خود را دارند و بايد براي بهره‏گيري از اين گنجينه‏ هاي سرشار جامعه، سرمايه گذاري ‏هاي شايسته‏اي انجام گيرد برخي از علل و عوامل انحراف جوانان:2

کمبود محبت و فقر عاطفي: اگر جوانان اين قشر فعال جامعه مورد کم لطفي و بي احترامي قرار بگيرند و با اين قلب‏ هاي پاک و زلال رفتاري حکيمانه و کريمانه صورت نگيرد، آنان بتدريج مورد محبت افراد منحرفي و گروه‏ هاي فريبنده قرار خواهند گرفت و هويت آنان در معرض جدي‏ ترين آسيب‏ هاي اجتماعي خواهد بود. هم چنان که امروزه در جوامع صنعتي فقر غالب فقر اقتصادي و فرهنگي نيست بلکه فقر غالب فقر عاطفي است. مهم ترين علت انحراف جوانان و نوجوانان امروزي در خانواده‏ها کمبود عشق، عاطفه و محبت است. انسان همان طور که به آب و غذا نياز دارد به«محبت» هم نيازمند است و حتي نيازهاي عاطفي و معنوي او به مراتب بيشتر از نيازهاي جسماني است. عمده ‏ترين دليل ناسازگاري در خانواده ‏ها و علت بسياري از انحرافات و ناهنجاري‏ هاي جوانان تندخويي‏ ها، خشونت ‏ها، لج‏بازي ‏ها، زورگويي ‏ها، بدبيني ‏ها، اعتيادها، افسردگي ‏ها، گوشه‏گيري ‏ها، نااميدي ‏ها، ناسازگاري ‏ها، طلاق و فرار از خانه و مدرسه و غيره - ريشه در کمبود محبت دارد. مطالعه سيره تربيتي رسول گرامي اسلام ما را با اين حقيقت آشنا مي ‏کند و متوجه مي ‏شويم که آن رهبر آسماني چگونه با محبت قلب ها را صيد کرده و جوانان را جذب نموده و از انحرافات نجات داد. و خداوند متعال هم به اين راز توفيق رسول الله(ص) اشاره کرده و مي‏ فرمايد: به برکت رحمت الهي در برابر آن مردم نرم و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراکنده مي ‏شدند.3

نداشتن روحيه اعتماد به نفس

بخشي از انحرافات و مشکلات نسل جوان ريشه در نداشتن روحيه اعتماد به نفس و عدم خود باوري دارد. ترس از ورود به اجتماعات و اظهار انديشه ‏ها، عدم پذيرش مسئوليت‏ ها بسياري از ناکامي ‏ها و عدم موفقيت ‏ها از جمله عوارض احساس حقارت و نداشتن عزت نفس است. بنابراين براي تقويت شخصيت جوان و به وجود آمدن بسترهاي مناسب براي ايجاد خصلت ‏هاي نيکو و صفات ستوده در وجود آنان بايد از راه هاي مختلفي اقدام نمود. احترام به افکار جوانان، تقويت ارتباط صميمانه، سلام کردن با لحن دلنشين، هديه دادن مشورت کردن و عادت دادن جوانان بر اتکال به خداوند متعال در مشکلات، برخي از شيوه‏ هاي تقويت عزت نفس و خود باوري در نسل جوان مي ‏باشد خداوند متعال در برخي آيات قرآن به اين شيوه‏ ها اشاره کرده و به پيامبر بزرگوار خويش مي ‏فرمايد: «پس آن ها را ببخش و براي آنان طلب آمرزش کن و در کارها با آنان مشورت کن، اما هنگامي که تصميم گرفتي بر خدا توکل کن زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد.4

نداشتن رابطه کلامي با والدين و مربيان

عموم جوانان و نوجوانان به ارتباط کلامي بسيار حساس هستند. لحن و صوت والدين مربيان و مبلغان در ارتباط کلامي بايد داراي بار عاطفي مثبتي باشد در غير اين صورت آنان از متوليان تربيتي جامعه جدا شده و به دامن افراد منحرف پناه خواهند برد.

مشکل ازدواج

هر جواني فطرتاً نيازمند ازدواج است و بايد به اين نياز خدادادي و طبيعي از طريق مشروع جواب داد. بقاي نسل، رسيدن به آرامش و سکون، تکميل و تکامل، تأمين نياز جنسي، سلامت و امنيت اجتماعي و تأمين نيازهاي روحي و رواني بخشي از دستآوردهاي امر مقدس ازدواج بر جوانان است. وجود مشکلات وموانع متعدد بر سر راه ازدواج جوانان اسباب انحراف آنان را فراهم خواهد ساخت.

مسأله اشتغال

بيکاري نه تنها موجب از ميان رفتن استعدادهاي دروني يک جوان مي ‏شود و او را به فردي تن پرور و بي خاصيت تبديل مي ‏کند، بلکه به عنوان يک معضل اجتماعي، يک جوان مسلمان را دچار انواع مفاسد اخلاقي و اجتماعي مي‏ نمايد و يک نيروي انساني را که بايد به عنوان سرباز جامعه باشد سربار اجتماع نموده و گرفتار انواع انحرافات مي ‏نمايد.

تهاجم فرهنگي عوامل بيگانه

استکبار جهاني براي مقابله با رشد روزافزون اسلام خواهي و شناخت هويت حقيقي جوانان کشور با ساماندهي تهاجم فرهنگي در اشکال گوناگون از جمله شبهه افکني، ترويج بي بند و باري و… در انحراف جوانان عزيز کشور تلاش مي ‏کند.

پي نوشت ها:

[1]. لتهذيب، ج 8، ص 111.

[2]. الکافي، ج 8، ص 93.

[3]. سوره آل عمران، آيه 159.

[4]. همان.

چرا حال عبادت نداریم؟

چرا حال عبادت نداریم؟

گفت: برای هر کاری حال دارم، اما هنگام نماز و قرآن و این جور اعمال، بی حال میشم. نمیدونی چرا حال عبادت ندارم؟

گفتم: به خاطر اعمالته.

گفت: یعنی چی؟ منظورت چیه؟

گفتم: یک نگاهی به دعای ابوحمزه ثمالی بنداز، امام سجاد علیه السلام عوامل بی حالی در عبادت را شمردند:

چرا حال عبادت نداریم؟

اللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاسا إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ،سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضا عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ [الْکَذَّابِینَ‏] فَرَفَضْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی،أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی…(1)

خدایا هر وقت گفتم الآن آماده شدم‏ و در پیشگاهت به نماز ایستادم و قصد مناجات با تو را داشتم، چرتى بر من افکندى، و حال مناجات  را از من گرفتى، مرا چه شده؟ هروقت گفتم درونم شایسته شد، و جایگاهم به‏ جایگاه توبه ‏کنندگان نزدیک گشت، برایم گرفتارى پیش آمد، بر اثر آن گرفتارى پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد. سرور من:

1. شاید مرا از درگاهت رانده ‏اى و از خدمتت عزل کردی

2. یا مرا دیده ‏اى که حقّت را سبک‏ مى ‏شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختى

3. یا شاید مرا روى ‏گردانان از خودت مشاهده کردى پس مرا مورد خشم قرار دادى

4. یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتى، پس به دورم انداختى

5. یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدى، پس محرومم نمودى

6. یا شاید مرا از همنشینى با علما غایب یافتى، پس خوارم نمودى

7. یا شاید مرا در گروه غافلان دیدى، پس از رحمتت‏ ناامیدم کردى

8. یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره ‏ها دیدى. پس مرا به آنان وا گذاشتى

9. یا شاید دوست نداشتى دعایم را بشنوى پس دورم کردی

10. یا شاید به خاطر جرم و جنایتم، کیفرم نمودى

11. یا شاید براى کمى‏ حیایم از تو مجازاتم نمودى.

و بعد ادامه دادم: دوست من، حالا فهمیدی چرا حال عبادت نداری؟…

اونایی که ازدواج کردن حتما بخونن!

 

اونایی که ازدواج کردن حتما بخونن!

روزی زنی به شوهرش گفت امروز مقاله ای خواندم در یک مجله برای بهبود رابطه زناشویی حاضری امتحانش کنیم؟! مرد گفت: بله حتما.

زن گفت در مقاله نوشته بود: هر کدام ما یک لیست جداگانه از چیزهایی که دوست نداریم طرف مقابل انجام دهد یا تغیراتی که دوست داریم در همسرمان رخ دهد تهیه کنیم و بعد از یک روز فکر کردن و اصلاح آن روز بعد آن را به همسرمان بدهیم.

شوهرش با لبخند پاسخ مثبت داد و کاغذی برداشت و به اتاق نشیمن رفت و زن هم به اتاق خواب رفت و شروع به نوشتن کرد

صبح روز بعد هنگام خوردن صبحانه زن به همسرش گفت حاضری شروع کنیم؟ و سپس گفت من اول شروع کنم؟ شوهرش گفت باشه شما شروع کن.

زن چند ورق کاغذ درآورد که لیست بلندبالایی در آنها نوشته بود و شروع به خواندن کرد:

عزیزم من دوست ندارم شما…و همینطور ادامه داد از کارهای کوچک و بزرگی که همسرش انجام می دهد و او را اذیت می کند.

مرد سکوت کرده بود و همسرش همچنان لیستی از تغییراتی که باید شوهرش در خود ایجاد می کرد را میخواند تا اینکه زن احساس کرد همسرش ناراحت شده است و پرسید: عزیزم دوست داری ادامه بدم؟ مرد گفت: اشکالی نداره عزیزم شما ادامه بده!

بالاخره لیست زن تمام شد و به شوهرش گفت: حالا تو شروع کن.

مرد کاغذی از جیبش درآورد و گفت: دیروز خیلی فکر کردم و از خودم پرسیدم که دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم حتی یک چیز هم به ذهنم نرسید چون تو رو همینجور که هستی قبول کرده ام! سپس کاغذ را که سفید سفید بود به زنش نشان داد و ادامه داد از نظر من تو در نقص هایت کاملا بی نقصی!

زن بغض کرده بود و شوهرش ادامه داد من تو را با تمام نقاط مثبت و منفی که داری قبول کرده ام.

من کل این مجموعه رو دوست دارم و من واقعا عاشقتم. همین

زن کاغذهایی که نوشته بود مچاله کرد و از نظر خودش شرمنده شد

به یاد بیاورید چگونه عاشق همسرتان شدید؟

اگر او را بخاطر اینکه شوخی می کرد و آدم پرحرف و شادی بود دوست داشتید پس چرا حالا دوست دارید او زیپ دهانش را بکشد؟

اگر آدم ساکت و قوی و جدی بود و بخاطر این موضوع عاشقش شدید چرا حالا می خواهید او پرحرف و شوخ طبع باشد؟

اگر بخاطر گذشت و مهربانیش عاشق او شدید پس چگونه اکنون اورا بخاطر دل رحمیش سرزنش می کنید؟

دست از مقایسه بردارید:

قابل توجه متاهلین عزیز…

«««آویزه گوشمان باشد….

هیچ کدام از آنهایی که همسرت را با آنها مقایسه

می کنی ، هنوز با تو زندگی نکرده اند تا نقاط

ضعفشان را هم ببینی ….!!!!

از دور همه در زندگیشان قهرمانند ……

اما نه …!!!!!!

قهرمان واقعی کسی است که با

خوشی و ناخوشی ، عاشقانه در کنارت

زندگی می کند ……

قهرمان زندگیت را عاشقانه باور کن!!!

تقوا...

 

تقوا به معناي حفظ كردن خويشتن از چيزي است كه انسان از آن مي ترسد. اين واژه از ريشه وقي گرفته شده است كه به معناي حافظ و سپر است. انسان براي آن كه خود را از زيان جنگ حفظ كند و آثار شمشير و نيزه و تير را از خود دفع سازد تن را به سپر مي سپارد تا وي را نگه دارد و آسيبي به او نرسد. تقوا در اصطلاح شرعي به معناي نگه داري نفس از چيزي است كه موجب گناه مي شود و گرفتار خشم و غضب الهي مي گردد. براي دست يابي به مقام تقوا و رهايي از خشم الهي شخص مي بايست از هر آن چه خداوند از آن بازداشته است پرهيز كرده و به هر چه فرمان داده انجام دهد. بنابراين تعريف تقوا به ترك و پرهيز از آن چه نهي كرده و بازداشته است، تعريف جامعي نيست؛ چنان كه ترجمه آن به پرهيز و پرهيزگاري بيانگر معنا و مفهوم قرآني آن نمي باشد؛ اگر چه حتي در اين تعريف پرهيزگاري را به معناي ترك برخي مباحات نيز معنا كرده و ترك آن را كمال تقوا قرار دهيم؛ زيرا تقوا درحقيقت، چيزي جز حركت در راه راست و صراط مستقيم نيست كه اين راه دربردارنده همه آن چيزي است كه ما از آن به دين ياد مي كنيم؛ از اين رو مي توان تقوا را در اصطلاح و فرهنگ قرآني به معناي عمل به دين دانست و يا پا از اين فراتر نهاده و تقوا را به معناي دين داري در حوزه ايمان و عمل دانست. بنابراين مي توان گفت كه در مفهوم قرآني تقوا در همان معناي دين داري به كار رفته است و متقي همان دين دار است كه در حوزه هاي مختلف خود را به اشكال گوناگوني نشان مي دهد.

تقوا مصونیت است ، نه محدودیت !

بعضی می‌گویند : تقوا کار هر کسی نیست ، تنها ویژگی عالمان بزرگ است !

شهید مطهری می‌فرمایند : تقوامصونیت است نه محدودیت.

مثل اینکه شما وقتی کفش می پوشید ، محدودیتی ایجاد نمی شود ، بلکه پایتان از کثیف شدن و شیشه و خار و خاشاک مصون می ماند .

انسان با تقوا به خاطر روحیه ای که در او ایجاد شده ، مصونیتی پیدا کرده که وقتی به خلاف و گناهی می رسد ، به راحتی خودش را كنترل می كند.

به گفته‌ی قرآن ، یکی از دلایل آمدن همه ی انبیاء الهی ، با تقوا کردن مردم بوده ، به طوری بسیاری از دستورات اسلامی نیز بر پایه ی تقوا استوار می باشد ؛

 

بنر احادیث تربیتی

احادیث تربیتی از امامان معصوم (ع)

امام رضا علیه‏السلام :

مُرِ الصَّبیَّ فلْیَتَصدَّقْ بیدِهِ بالكِسْرةِ والقَبْضةِ والشَّیءِ وإنْ قَلَّ ، فإنَّ كلَّ شیءٍ یُرادُ بهِ اللّه‏ُ وإنْ قَلَّ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّیّةُ فیهِ عظیم؛

به كودك دستور بـده كـه بـا دست خودش صدقه بدهد گر چه به اندازه تكّه نانى یا یك مشت از چیزى باشد؛ زیرا هر چیزى كه در راه خدا داده شود اگر با نیّت پاك صورت گیرد ، هر چند كم باشد ، بسیار زیاد است .

الكافی : 4 / 4 / 10 منتخب میزان الحكمة :

احادیث حضرت امام مهدی (ع) در حوزه تربیت اسلامی

حضرت مهدى(علیه‏السلام ) فرمودند:

به خدا پناه مى‏برم از كورى بعد از روشنایى و روشن بینى و از گمراهى بعد از هدایت، و از چیزهایى كه موجب نابودى اعمال مى‏شود و به او پناه مى‏برم از آزمایشهاى هلاك كننده. زیرا خداوند متعال فرماید: آیا مردم تصور مى‏كنند همین كه گفتند ایمان آوردیم رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند؟

امام مهدی(علیه السلام) فرمودند:

هر یک از شما باید عملى را انجام دهد که سبب نزدیکى به ما و جذب محبّت ما گردد؛ و باید دورى کند از کردارى که ما نسبت به آن، ناخوشایند و خشمناک مى باشیم، پس چه بسا شخصى در لحظه اى توبه کند که دیگر به حال او سودى ندارد و نیز او را از عِقاب و عذاب الهى نجات نمى بخشد.

حضرت مهدی (علیه السلام) فرمودند:

هركس در اجرای اوامر خداوندكوشا باشد، خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش یاری می كند.

حضرت مهدی (علیه السلام) فرمودند:

اگر خواستار رشد و كمال معنوی باشی هدایت می شوی ، و اگر طلب كنی می یابی


قال علیٌ علیه السلام:

اِنَّ لِلقُلُوبِ شهوَةً وَ کِراهةً وَ اِقبالاً وَ اِدباراً فَأتوُها مِن اقبالِها وَ شَهوَتِها، فَاِنَّ القَلبَ اِذا اُکرِهَ عَمِیَ.

دل ها را حالت خواستن و ناخواستن و روی آوردن و پشت کردن است. از راه خواسته­ ها و تمایلات، سراغ قلب­ ها بروید، چرا که اگر دل را به کاری مجبور کنند، کور می ­شود.
غرر الحکم 6/206 . نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت

امام علی (علیه السلام) :همانا خدای تعالی خطاب به فرزند آدم می فرماید :ای پسر آدم هرگاه چشمان تو با تو در دیدن حرام منازعه کند برای رفع آن دو پلک قرار دادم که آنها را در هنگام مشاهده حرام در هم کنی و حرام را مشاهده نکنی و اگر زبانت با تو در مورد صحبت از محرمات منازعه کرد دو لب برایت قرار دادم آنها را روی هم ببند و سخن حرام مگو.
وسائل الشیعه جلد 15صفحه

احادیث حضرت امام عسكری (ع) در حوزه تربیت اسلامی

امام عسكرى (علیه‏السلام) فرمودند:

شما را سفارش مى‏كنم به: تقواى الهى، پارسایى در دین خودتان، و كوشش و تلاش براى خدا و راستگویى و اداى امانت به كسى كه شما را امین شمرده است چه خوب باشد یا بد، و طولانى كردن سجده و خوش همسایگى، كه حضرت محمد (صلى‏الله‏علیه‏و‏آله)همین برنامه‏ها را آورده است.

امام عسكرى (علیه‏السلام) فرمودند:

مبادا روزى تضمین شده (كه درهرحال به تو مى‏رسد) تو را از كار و فعالیت واجب بازدارد.

امام عسكرى (علیه‏السلام) فرمودند:

عمرهاى شما رو به كاهش است، دوران شما محدود است، مرگ ناگهان فرا مى‏رسد، هر كه نیكى بكارد خوشى درو مى‏كند وهر كس زشتى بكارد، پشیمانى درو مى‏كند، هر كسى آنچه را كشت كند درو خواهد كرد، نه كند رو از بهره و نصیب خود عقب مى‏ماند و نه حریص بیش از آنچه مقدّر اوست به دست آورد، به هر كس خیرى برسد از خداست، و هر كس از شرّى حفظ شود خدا او را حفظ كرده است.

احادیث حضرت امام هادی (ع) در حوزه تربیت اسلامی

امام هادی علیه السلام فرمودند:

اگر مردم می دانستند مرگ چه نعمتی در پی دارد هر آینه آن را طلب کرده و بیش از انسان عاقلی که دوا را برای مداوای دردش دوست دارد، دوست می داشتند.

از امام هادی علیه السلام معنای حلم را پرسیدند،حضرت فرمودند:

(حلم) آن است که مالک نفس خود باشی و خشم خود را با وجود قدرت و توانایی بر انتقام، فرو خوری.

امام هادی علیه السلام فرمودند:

با ورع و باتقوا باشید که این ورع و تقوا همان دینی است که همواره ما ملازم آن هستیم و پایبند به آن می باشیم و از پیروان خود نیز می خواهیم که چنین باشند از ما (با عدم رعایت تفوا) شفاعت نخواهید و ما را به زحمت نیندازید.

امام هادی علیه السلام فرمودند:

به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت های گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.

امام هادی علیه السلام فرمودند:

حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.

امام هادی علیه السلام فرمودند:

حسد موجب نابودی ارزش و ثواب حسنات می گردد. و تكبّر و خودخواهی جذب كننده دشمنی و عداوت افراد می باشد. و عُجب و خودبینی مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستی و نادانی نگه می دارد. و بخیل بودن بدترین اخلاق است؛ و طَمَع داشتن خصلتی ناپسند و زشت می باشد.

امام هادی علیه السلام فرمودند:

علم و دانش بهترین یادبود برای انتقال به دیگران است، ادب زیباترین نیكی ها است و فكر و اندیشه آئینه صاف و تزیین كننده اعمال و برنامه ها است.

امام هادى (علیه‏السلام)فرمودند:

شب بیدارى ، خواب را لذّت بخش‏تر و گرسنگى ، خوراك را گواراتر مى‏كند .

امام هادى (علیه‏السلام)فرمودند:

ریشخند كردن ، شوخى كم‏خردان و كردار نادانان است .

امام هادى (علیه‏السلام)فرمودند:

خودپسندى، آدمى را از دانش‏جویى باز مى‏دارد و به‏ناسپاسى وانكار حق مى‏خواند.

احادیث حضرت امام رضا (ع) در حوزه تربیت اسلامی

امام رضا علیه‏السلام :

مُرِ الصَّبیَّ فلْیَتَصدَّقْ بیدِهِ بالكِسْرةِ والقَبْضةِ والشَّیءِ وإنْ قَلَّ ، فإنَّ كلَّ شیءٍ یُرادُ بهِ اللّه‏ُ وإنْ قَلَّ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّیّةُ فیهِ عظیم؛

به كودك دستور بـده كـه بـا دست خودش صدقه بدهد گر چه به اندازه تكّه نانى یا یك مشت از چیزى باشد؛ زیرا هر چیزى كه در راه خدا داده شود اگر با نیّت پاك صورت گیرد ، هر چند كم باشد ، بسیار زیاد است .

الكافی : 4 / 4 / 10 منتخب میزان الحكمة :

احادیث حضرت امام سجاد (ع) در حوزه تربیت اسلامی

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

حَقُّ وَلَدِكَ … أَنَّكَ مَسْؤُولٌ عَمّا وُلّیتَهُ [بِهِ] مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَالدِّلالَةِ عَلى رَبِّهِ … . وَ الْمَعُوَنَةِ عَلى طاعَتِهِ فیكَ وَ فى نَفْسِهِ … .

حق فرزند تو این است… در سرپرستى وى مسؤولیت دارى كه ادب او را نیكو كنى و به سوى پروردگارش رهنمون سازى و در فرمانبردارى از او، نسبت به وظایف تو و خودش، یارى‏اش دهى.

[تحف العقول، ص 263.]

امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:

کثرةُ النُّصحِ یدعو إلی التُّهمَةِ؛

نصیحت زیاد، موجب بدبینی می شود.

بحار الأنوار، ج72، ص66

امام سجاد (علیه السلام):

اللهم … اءعنى على تربیتهم و تاءدیبهم وبرهم ؛

خدایا مرا بر تربیت ، ادب آموزى و نیكى كردن به فرندانم یارى فرما.

صحیفه سجادیه از دعاى 25.

امام سجاد (علیه السلام):

واءما حق الولد فتعلم اءنه منك ومضاف الیك فى عاجل الدنیا بخیره و شره واءنك مسؤ ول عما ولیته من حسن الادب والدلالة على ربه والمعونة له على طاعته …؛

حق فرزند این است كه بدانى او از تو است در دنیا با هر خیر و شرى كه دارد به تو منسوب است و تو مسئول تربیت نیكو و راهنمایى اش به سوى خدا و یاریش در اطاعت از پروردگارش هستى …

تحف العقول ص 263.

هفته پژوهش

رحلت پیامبر اکرم(ص) تسلیت باد

رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست. رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش تسلیت می گوییم.

…………………………………………………………………………..

غمی در سینه ام می جوشه امشب
چراغ آسمون، خاموشه امشب
گمونم پیرنِ مشکی شو، زهرا علیهاالسلام
به جای مادرش، می پوشه امشب!

……………………………………….

رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد.

…………………………………………………

یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم

.

 

شیوه ها و ابزارهای تبلیغی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم)

«بسم الله الرحمن الرحیم»

 

شیوه ها و ابزارهای تبلیغی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم)

پیامبر عظیم الشأن در عالم خلقت سرمایه بس عظیمی است که جهت پرورش انسان ها و هدایت آنان به عنوان یک الگو و سرمشق به شمار می رود تا آنجا که قرآن کریم، شخصیت جاوید و ماندگار جهان، آن حضرت را چنین معرفی می کند: «و لَقَد کانَ لَکُم فی رسول الله اسوةٌ حسنةً ؛ رسول گرامی خداوند اسوه حسنه است، بهترین الگوست»(احزاب 21)

در عصر پیشرفت اطلاعات ، که جهان را با این وسعت به صورت دهکده ای درآورده است ، امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا و همیاری صهیونیسم برنامه ریز و کارکشته ، با بهره گیری از تکنولوژی مدرنی که در اختیار دارند ، می خواهند سلطه خود را بر جهان بگسترانند .

تهاجم فرهنگی وسیع و پر دامنه ی آنان ، علیه اسلام و مسلمین می طلبد که ما ، با استفاده از روش تبلیغی پیامبر گرامی اسلام و سایر معصومین علیهم السلام و به پاسداری از مرزهای ایدئولوژیک خود پرداخته و نیز هویت شیطانی و زیاده خواهی آنها را افشا نماییم.

ضرورت بشر به تبلیغ:

پس از هبوط واستقرار آدم و حوا در زمین و نیز هبوط شیطان و تحکیم عداوت بین او و انسان ضرورت وحی و دین و نحوة موضع گیری های انسان ها در برابر آن مطرح می شود،در عالم ملکوت انسان بی نیاز از تبلیغ و هدایت است ولی آدم با هبوط خود به زمین قابلیتش را از دست می دهد و در هدایت قابلیت ها کسب می شود و به سعادت می رسد،تبلیغ لازمه حیات مادی است حیاتی که جذابیت هایی دارد که ممکن است مسیر فطرت را نتواند طی کند پس با توجه به عالم ناسوت (مادی) تبلیغ لازمه حیات دنیوی است.

تبلیغ در لغت و اصطلاح:

تبلیغ؛یعنی رسانیدن ، وصل کردن ، رسانیدن  عقاید دینی یا غیر آنها با وسایل ممکنه .،در مجموع می توان تبلیغات را نوعی تلاش کم و بیش منتظم و جامع برای تحت نفوذ و تاثیر قراردادن عقاید ، نگرشها و یا اعمال دیگران با استعانت از نمادها کلمات ، اشارات ، موسیقی ، فیلم و … تعریف کرد ،واژه پروپاگاندیزPropagandez)) نیز امروزه در زبان انگلیسی معادل تبلیغ و به معنای تحت تأثیر قرار دادن دیگران می باشد، انتشار دادن، ترویج کردن.

اهمیت تبلیغ:

خداوند در قرآن کریم رسالت اصلی فرستادگان خود را تنها ابلاغ احکام معرفی می کند.« فاعلموا أنَّما عَلی رسولُنا البلاغُ المبین ؛ بدانید بر پیامبر ما جز ابلاغ آشکار چیز دیگری نیست.» (. مائده/ 2)

حتی در جایی دیگر به پیامبر(ص) می فرماید: اگر دستورهای ما را تبلیغ نکنی و به مردم نرسانی رسالت خویش را انجام نداده ای،« یا ایُّها الرَّسول بَلِّغ ما انزِلَ إلیکَ مِن ربِّکَ و أن لَم تَفعَل فما بَلَّغتَ رسالَتَه ؛ ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً بر مردم برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای ».( مائده/ 92)

قرآن کریم در کنار انبیاء عظام به مسلمانان نیز دستور می دهد که باید از هر قومی عده ای بدنبال فراگیری احکام باشند و سپس آن را در بین قوم خویش تبلیغ نمایند.

« فَلَو لا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائفَةٌ لِتَفَقَّهوا فی الدّین و لِیُنذروا قَومَهُم اذا رَجَعوا إلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَرونَ ؛ چرا از هر قومی از آنان طائفه ای کوچ نمی کند تا در دین و معارف و احکام اسلامی آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهندکه شاید از مخالفت پرودگار بترسند و خود داری کنند »(توبه / 122)

آن حضرت از همان اول که متولد شد خدا را نشان داد و تبلیغ کرد. با تولد ایشان، قدرت الهی جلوه کرد و جهان را متوجه نقطه شروع کانون تبلیغ توحید نمود. در زمان تولد ایشان حوادثی در عالم مشاهده می شود که حقانیت رسول عظیم الشأن اسلام و دینی را که آن حضرت مبلّغ آن است، نشان می دهد.

شب ولادت رسول خدا(ص) ایوان کسری به لرزه افتاد و چهارده کنکره از آن به زمین افتاد . بت ها سقوط کردند و دریاچة ساوه خشک شد و آتشکده فارس که تا آن زمان هزار سال بود که خاموش نشده بود خاموش گردید.

نوری از وجود آن حضرت، به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ ها راه را روشن کرد. انوشیروان و موبدان خواب وحشتناکی دیدند.

مقارن بودن این حوادث مهم و شگفت انگیز با ولادت پیامبر(ص) درست است که فی نفسه تبلیغ نیست ولی زمینه توجه به این مولود را فراهم می سازد و بی تأثیر به افکار عمومی جهان نیز نمی باشد.

شیوه ها و ابزارهای تبلیغی پیامبر (ص):

الف) شیوه ها:

1) خطابه:

یکی از مهمترین و کاربردی ترین روش های تبلیغی پیامبر(ص) سخنرانی و خطابه در اجتماعات بود. سخنان جذاب و دلنشین همواره اثر گذارده است و از این طریق مردم نسبت به آئین یا پیام ابلاغ شده اقبال نشان داده و پیروی از آن را از جان و دل می پذیرند.

2) تمثیل:

پیامبر اکرم(ص) در سیره تبلیغی خویش از تمثیل و تشبیهات ملموس استفاده می کردند. رسول خدا(ص) برای معرفی و شناساندن جایگاه خود به مخاطبان و برای آن که هدف از رسالت خویش را برای مردم بازگوید، می فرماید:

« مَثَلی و مَثَلَکُم کَمَثَلِ رَجُلٍ اوقدُ ناراً فَجَعلَ الفراشِ و الجنادبَ یعقل فیها و هو یُزبِهُنَّ عنها و أنا آخرٌ بحجزکُم عَن النار و انتم تَفَلُّتونَ مِن یدی؛ حکایت من وشما، حکایت مردی است که آتش افروخته و پروانه ها و ملخ ها خود را به درون آن می اندازند و او آن ها را از آتش دور می کند. من هم کمربند شما را گرفته ام و از آتش دورتان می کنم و شما از دستان من می گریزید.» (میزان الحکمه، ج 11، ص 1539.)

3)بهره گیری از ایّام حج:

پیامبر(ص) پس از آنکه در سال چهارم بعثت دعوت خویش را آشکار ساخت از ایام حج برای نشر دعوت خویش استفاده می کرد. مکه در آن زمان یکی از مکان های زیارتی بود که از سرزمین های دور در موسم حج شرکت می کردند.

4):دعوت به مشترکات:

یکی از روشهای مؤثر در جذب پیروان ادیان دیگر به دین مقدس اسلام، بیان نقاط مشترک است که این عمل فاصله را کمتر می کند و حالت عناد و دشمنی اهل کتاب را از بین می برد.

پیامبر اکرم(ص) با اینکه خاتم همه رسولان بود و دین و شریعت ایشان بر همه ی ادیان پیشین برتری داشت و قرآن شرط نجات انسان را در پذیرش اسلام می دانست، آن حضرت در سیره ی تبلیغی خود در برخورد با اهل کتاب هیچ گاه ادیان گذشته و عقاید آنان را نفی نکرد. ایشان در ابتدای رسالت خویش، بنا را بر تأئید عقاید صحیح آنان نهاد و از آنان به سوی مشترکات دعوت نمود.

5)تبشیر و انذار:

تبشیر، مژده دادن، بشارت و از مقوله تشویق است.به خبر مسرّت آور، بشارت گفته می شود. همان گونه که قرآن کریم انسان ها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب می کند و از القاب اعمال زشت به شدت برحذر می دارد. سخنان مبلّغ دین نیز باید این گونه باشد او باید انسان پاک و صالح را بشارت پاداش دهد و انسان بدکار را از عذاب الهی بترساند. پیامبر اکرم(ص) به مانند پیامبران پیشین مأمور به انذار از مشرکان می شود.« انّا ارسلناکَ بالحَقِّ بشیراً و نذیراً و إن مِن اُمَةِ إلّآ خَلافیها نذیرٌ ؛ ما تو را به حق برای بشارت و انذار فرستادیم و هر امتی در گذشته انذار کننده ای داشته باشد».( فاطر/24)خداوند در این آیه به پیامبرش دستور می دهد که در انجام وظیفه« بشارت» و « انذار» کوتاهی نکنی برای تو کافی است .ای پیامبر تو ندای خود را به گوش آنان برسان، به پاداش های الهی بشارت ده و از کیفرهای پروردگار آن ها را بترسان، خواه پذیرا شوند، یا بر سر عناد و لجاج بایستند.

5)تبلیغ عملی:

پیامبر اکرم (ص) با ارائه الگوی کامل با زندگی شخصی و عمل خویش مبلّغ آیین اسلام گردید چنان چه اگر شعار توحید می داد خود نخستین موحد بود، در زندگی فردی و اجتماعی، جز خدا تکیه گاهی نمی شناخت و اگر مردم را به عبادت و شب زنده داری دعوت می نمود، خود بیش از همه به عبادت می پرداخت و همین طور اگر به عدالت توصیه می فرمود، بیش از پیش از دیگران عدالت را دربارة خود و نزدیکان خویش اجرا می کرد و زمانی که شعار حمایت از مستضعفان می داد، خود همانند یک مستضعف زندگی می کرد تا آن جا که امام باقر(ع) سوگند یاد می کند که پیامبراسلام (ص) از زمان بعثت تا پایان زندگی، سه روز متوالی از نان گندم سیر نشد.

6 )صبر و استقامت:

به طور طبیعی هر رهبر آزاد اندیشی در مسیر حرکت خود با انواع اتّهام ها مواجه است و شاید هیچ رهبر آزاد اندیشی آسمانی چون رسول خدا(ص) آماج تهمت ها و بی مهری ها قرار نگرفت، نسبت هایی چون شاعر، ساحر، کاهن، دیوانه، بیانگر سخنان شیطان، بازدارنده از شیوه بزرگان و افترا زننده بر خدا، از جمله ی آنان بود و آن حضرت در برابر این اتهام های ناروا دستور الهی را اجرا می کرد که به او فرمود:« فأصبِر صبراً جمیلاً ؛پس صبر کن،صبری زیبا».( معارج/5).برخوردهای کریمانه آن حضرت بخصوص در مکه مکرمه در برابر آزار و اذیت های مشرکان شاهد صدقی بر این گفتار است.

7) نرم خویی و مدارا با مردم:

یکی از رموز موفقیت پیامبر اسلام، خلق و خوی کریمانه آن حضرت بویژه حلم و بردباری و نرمش آن بزرگوار در برخورد با اعراب تندخوی عصر جاهلیت بود که نقش مهمی در جذب و سازماندهی آنان برای تشکیل نخستین هسته های حکومت اسلامی و گسترش آیین اسلامی داشت. بی شک اگر این جاذبه در پیامبر(ص) نبود، مردم او را تنها می گذاشتند و دین اسلام در دوران اولیه گسترش نمی یافت.

8)برهان و منطق:

پیامبر اکرم(ص) از هر وسیله و امکان مشروع برای ابلاغ رسالت الهی استفاده می نمودند، گاهی مأمور بود که با برخورد اخلاقی طرف مقابل را به حق دعوت می کرد گاهی با احسان و برخی مواقع می طلبید که با بحث و مناظره و طرح مسائل منطقی پیام خویش را به گوش مخاطبین برسانند.پیامبر اکرم (ص) نیز در پیشبرد اسلام همواره متوسل منطق بوده و هرگز کسی را به پذیرش اسلام مجبور نساخته است و در تمام جنگ های اسلام با کفار جنبه دفاع داشته است.

ب)ابزار:

1-قران:

قرآن در میان چنین جمعیتی برای پیامبر(ص) نازل شد که علاوه برداشتن یک زبان عالی و پرمایه، در آن عصر به اوج ادبی خود رسیده بود. آیات قرآنی به لحاظ شکل  و محتوا بسیار ادیبانه همراه با رساترین تعابیر بود و خدای متعال برای بیان مقاصد خود در هر مقامی شیواترین و زیباترین الفاظ و سنجیده ترین ترکیباتی را به کار گرفته تا به بهترین وجهی معانی مورد نظر را به مخاطبین بفهماند و در بالاترین فصاحت و بلاغت قرار گیرد.

مهمترین ابزار رسول خدا(ص) در هدایت مردم با آیات قرآنی بود.          آیات خداوند همان محتوای دعوت اسلامی و عقایدی بود که رسول خدا(ص) برای ترویج آن ها برانگیخته شده بود و فصاحت و بلاغت آیات قرآنی به گونه ای بود که استادان بلاغت و شعر و خطابه در برابر آیات آن مبهوت و حیران بودند و همگی اعتراف می کردند که قرآن محمد(ص) در یک سطح عالی تری از فصاحت و بلاغت قرار دارد. به طوری که سخت ترین دشمنان اسلام را پس از استماع آیاتی بر خود می لرزاند . اما چون پرده ی جهل و تعصب جلوی چشمان آن ها را گرفته بود از دعوت پیامبر (ص) روی گردان شده و نسبت های ناروایی مانند سحر و کهانت و خطابه به او می دادند.

2-هجرت:

پیش از هجرت پیامبر(ص)، هجرت هایی برای تبیین توحید و یکتاپرستی در طول تاریخ صورت گرفته است. هجرت اصحاب کهف از سرزمین جور و ظلم، گروهی از جوانان با ایمان و یکتاپرست برای حفظ عقیده خود و مبارزه با طاغوت عصر خویش به غاری از کوه که از همه چیز تهی بود، هجرت کردند. که شرح حال این جوانان را قرآن با عنوان اصحاب کهف آورده است.

در طول تاریخ پیامبر اکرم(ص) هجرت هایی برای نشر آیین اسلامی صورت گرفته که مهم ترین آن ها هجرت مسلمانان به حبشه در سال پنجم بعثت و هجرت تاریخی پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه می باشد.

3-اذان:

از جمله مسایل مهم و شایان توجه در روش تبلیغی پیامبر(ص) وضع شعائر دینی و ابتکار نهادها و نمادهایی بود که تا آن زمان رواج نداشت، اذان یکی از ابزارهای مهم شفاهی است که نقش مؤثر و مهم در معارف دینی و یا تبلیغ و یا فراخوان برای انجام یک آیین دینی است.قبل از هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه یهودیان و نصاری، برای عبادت، نیایش و برای اجتماع مردم از ناقوس و بوق استفاده می کردند تا مردم را از مراسم آگاه کنند. اما پس از هجرت پیامبر(ص)، به هنگام نماز برای اجتماع مسلمانان، از اذان استفاده می شد. همچنین جنبه تبلیغی اذان القاء از طریق تکرار است. در هر پنج بار تکرار در طول شبانه روز بسیاری از معارف و تعالیم دینی به صورت کوتاه و موجز مورد تأئید قرار گیرد. پیامبر اکرم(ص) در امور تبلیغی خود با استفاده از اذان و اقدام به آن در مواقع نماز بر مفاهیم اعتقادی و اسلامی عمق بخشیده و از فضای بوجود آمده در جهت نفوذ در دل های مخاطبین نهایت بهره را می برد.

4-مسجد:

مسجد نیز به عنوان یکی از ابزارهای تبلیغی پیامبر (ص) در طول رسالت ایشان بوده است و نقش آن در پیشرفت و پیشبرد اهداف اسلامی چشمگیر بوده است.

در عظمت مسجد همین بس که در قرآن کریم 28 مرتبه واژه مسجد و ساجد با تکریم خاص بکار رفته و از 4 یا 5 مسجد نام برده شده است( مسجد الحزام، مسجد الاقصی، مسجد پیامبر(مسجد قبا)، مسجد اصحاف کهف، مسجد ضرار). نقش شگفت انگیز مسجد از آغاز تاکنون پنهان نمانده چرا که تأثیر گذارترین و ماندگارترین مرکز مقدس  و مردمی بوده است و نه تنها ابراهیم خلیل(ع) به ساختن و تطهیر خانه کعبه خدا مأمور می شود که پیامبر (ص) هم اولین بنایی که بعد از بعثت و هجرت می سازد، مسجد است. امور قضایی و فصل خصومات و محکوم ساختن بزهکاران و دزدان در مسجد انجام می گرفت و مسجد در آن روز یک دادگستری به تمام معنی بود که عموم کارهای دادخواهی در آن جا صورت می پذیرفت گذشته از این پیامبر خطابه های آتشین خود را برای اعزام مردم به جهاد و مبارزه با کفار و شرک در آن جا ایراد می فرمود. همچنین مسجد پایگاهی بود برای تجمع نیروهای مردمی و مرکز بسیج و سازماندهی و اعزام به جبهه بود. مسجد دارالحکومه و مدرسه و حتی محل غنایم و مالیاتی بود که جمع شده و در آن جا نگهداری می شد و نخستین زندان حکومت اسلامی نیز گوشه ای از مسجد بود.

شاید یکی از اسرار اجتماع امور دینی و تعلیمی، در مسجد این بود که رهبر عالی قدر اسلام می خواست عملاً نشان دهد که علم و ایمان با یکدیگر توأم و همراه اند و هر کجا که مرکز ایمان باشد باید مرکز علم و دین شود و اگر امور قضایی وخدمات اجتماعی و تصمیمات جنگی در مسجد صورت می گرفت برای این بود که بگوید آیین وی معنوی محض نیست که با امور مادی زندگی دنیوی سر و کار نداشته باشد. بلکه در عین اینکه مردم را به تقوی و ایمان دعوت می نماید، از تدابیر امور زندگی و اصلاح اوضاع اجتماعی آنان غفلت نمی نماید. مسجد ساده و نوساز پیامبر(ص) جایی بود که نور تمدن اسلامی از آن جا بر جهان پرتو افکند و انقلاب فکری و فرهنگی بر همه حکومت های ستم پیشه و واپس گرا و متحجّر و غیر الهی بوجود آورد.

5-نامه:

نامه از ابزارهای پیام رسانی و تبلیغ بوده که در طول تاریخ بشر از آن بهره برده است. نامه یعنی رقعه، ورقه ای که روی آن مطالبی خطاب به کسی نوشته شود. نامه هایی که پیامبر گرامی اسلام به عنوان دعوت اسلام برای امراء و سلاطین و رؤسای قبایل و شخصیت های برجسته معنوی و سیاسی نوشته است، از شیوة دعوت ایشان حکایت می کند. در حال حاضر، 185 نامه از متون نامه های پیامبر(ص) که برای تبلیغ و دعوت به اسلام و یا به عنوان میثاق و پیمان نوشته است، موجود می باشد که محدثان و تاریخ نویسان آن ها را ضبط کرده اند.

6-اعزام مبلّغان:

با گسترش اسلام و با افزایش مسلمانان، پیامبر با اعزام گروه های تبلیغی به میان قبایل و مراکز جمعیت قلوب قبایل دوردست را به سوی معارف اسلام جلب می نمود. مبلّغان ورزیده که حافظ قرآن کریم و احکام و سخنان پیامبر (ص) بودند، حاضر بودند به صمیمیت جان خود عقاید اسلامی را با روشن ترین بیان و واضح ترین اسلوب به گوش مردم دور دست برسانند. از جمله مبلّغان اولیه و برگزیده حضرت علی(ع) بودند که نمی توان نقش تبلیغی  ایشان را در گسترش دین اسلام و بیان معارف الهی در مناطقی مانند یمن و قبایل حمدان نادیده گرفت.

7-جهاد

یکی از شیوه های رسول خدا(ص) در برخورد با مخالفان، عملیات نظامی و رویارویی فیزیکی بود که البته به عنوان آخرین راهکار برای مقابله مورد استفاده قرار می گرفت.جهاد تلاش بشر دوستانه و خالصانه ای است که در راه خدا و تکامل انسان ها و نجات توده های ضعیف انجام می یابد که فتنه ها را زدوده و صلح عمومی برقرار شود. در دیدگاه قانونگذاری اسلام، جنگ خود هدف نهایی نیست بلکه وسیله نهایی برای جلوگیری از تجاوزها و ستمگری ها و نیز باز شدن راه سعادت برای انسان های شایسته شناخته شده است

سیره رسول گرامی گواهی می دهد که آن حضرت هرگز برای دعوت به اسلام جنگ نکردند، در جنگ هایی هم که کفار و دشمنان اسلام تحمیل می کردند از همه امکانات برای پرهیز از خونریزی سود می جستند.

تهیه و تنظیم:

حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال

راهکارهای ترویج وتقویت فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه

عنوان: راهکارهای ترویج وتقویت فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه

نویسنده:  حبیبه شاهنده

چکیده

فرهنگ  ايثار و شهادت ، به عنوان يك فرهنگ متعالي  در زمره ي عالي ترين مفاهيم الهي و نتيجه والاترين ارزش هايي مي باشند كه يك انسان متعهد مي تواند به آن مقام دست يابد . اين مفاهيم اثر گذار و حركت آفرين قادرند تا فضاي يك جامعه را بصورت گسترده تحت تأثير قرار دهند و والاترين بركات را براي آن به همراه داشته باشند. اما شناساندن، ترویج و تقویت ارزشهای فرهنگ ایثار و شهادت برای جامعه و بخصوص نسل های کنونی یکی از مهمترین و اساس ترین  وظیفه مسئولین، رسانه های جمعی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی می باشد تا درقرن حاضر، در مقابل دشمنان اسلام که  تمام  سعی و تلاش خویش را برای بی اهمیت کردن و کم فروغ تر کردن ارزشهای ایثار و شهادت درمیان  جوامع به خصوص نسل جوانان به کار بسته اند، بتوانند ارزش و مقام ایثار گران و شهدا را در بین جامع تقویت و ترویج کنند. بنابراین ترویج ، تقویت، تبین و تعریف فرهنگ و ایثار و شهادت مانند دیگر مفاهیم مثل مفاهیم اقتصادی، تربیتی، سیاسی و… امری ضروری و لازم می باشد.

اهمیت این مقاله هم در این است که با روش توصیفی- اسنادی، و با جمع آوری اطلاعات از طریق کتابخانه، مقالات، اینترنت و…،  مفاهیم ایثار و شهادت را تعریف و تبین نموده و ضمن پرداختن به زمینه وعوامل مؤثر بر ترویج و تقویت،  شاخص و موانع فرهنگ ترویج ایثار و شهادت، راهکارهای ارائه شده را بررسی و در نهایت راهکار و پیشنهادهای از جمله تقویت و تشویق نویسندگان و اصحاب قلم در مورد ادبیات دفاع مقدس،  ارزشهای والای اسلام و ایثار و شهادت-تدوین و ثبت خاطرات رزمندگان، ایثار گران و جانبازان اسلام و انقلاب- تقویت و تثبیت فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه و توسل به فرهنگ غنی اسلامی-   ایجاد شبکه های سراسری در سازمان صدا و سیما تحت عنوان شبکه ایثار و شهادت-راه اندازی مراکز تحقیقاتی و پژوهشی جهت استفاده جوانان و خانواده های آنان از آن.-تشکیل انجمن های علمی و فرهنگی با یاری بانوان و زنان نخبه و فرهیخته-گذاشتن یک یا دو واحد درسی در دانشگاهها و مدارس تحت عنوان پاداش، اجر و ارزشهای ایثارگران، شهدا و جانبازان.- رعایت اصول روانشناختی و تربیتی در معرفی اسوه های ایاثر و شهادت و…..را برای ترویج و توقیت فرهنگ ایثار و شهادت در بین جامعه ارائه نموده است، و در آخر به این نتیجه رسیده شده است که با گسترش فرهنگ جهاد و شهادت طلبي است كه لرزه بر اندام دشمنان مي‌افتد و آنان را از نفوذ در دژهاي اسلام نا اميد مي‌كند. پس تنها با گسترش و رواج فرهنگ جهاد و شهادت است كه استقرار عدل جهاني را به دنبال خواهد داشت و فاصله گرفتن از اين فرهنگ يعني ذلت و ضلالت جوامع و دور ماندن از قافله نور و هدايت

کلید واژه: فرهنگ، ایثار، شهادت، تقویت، ترویج، راهکار

مقدمه

فرهنگ ايثار وشهادت از برترين ارزشهاي معنوي فرهنگ اسلامي است كه درتثبيت استقلال كشور وهويت ديني و ملي آنان نقشي بي بديل دارد. ايثارمقام انساني فوق العاده باشكوهي است كه اسلام آن را ستوده وآن را درآيات و روايات متعددي بيان كرده است .الَّذين آمنُوا وهاجروا و جاهدوا في سبيلِ اللهِ بِاَموالهِمِ و اَنفُسهِم اعظَم درجةً عند اللهِ و اولئك هم الفائزونَ (توبه/2 و 3(

جهان کنونی با بحرانی عظیم تحت عنوان بحران ارزشها مواجه شده است. بحرانی که بواسطه دور ماندن از ارزش‏های بشری، الهی و دینی پدید آمده است. به همین جهت یکی از دغدغه‏های مهم متفکران بشردوست در دنیای جدید، ترویج ارزش‏های انسانی بخصوص ایثار و شهادت  در عرصه دنیای کنونی می‏باشد. یکی از ارزش‏های مهم بشری که از دیرباز مورد توجه ادیان و ملل مختلف قرار گرفته است، ایثار و شهادت می‏باشد. این موضوع در سطح وسیع در ادبیات و تاریخ و فرهنگ ما دیده می‏شود. و دفاع مقدس با بروز جنگ تحمیلی از سوی دشمنان اسلام، منجر به رواج مفاهیم ارزشی از قبیل فرهنگ ایثار و شهادت در میان مردم بویژه نوجوانان و جوانان شد. یکی از ویژگی‏های بارز و منحصر بفرد انقلاب اسلامی در بعد معنوی و فرهنگی که موجب بالندگی انقلاب و نهضت جهانی اسلام در سراسر دنیا گردید ترویج  وتقویت فرهنگ ایثار و شهادت بود

ثبات انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران مديون ايثارگري و شهادت طلبي كساني است كه با بهره گيري از فرهنگ غني ايثار و شهادت در راه مكتب و ميهن خود ايثار نموده و به درجه رفيع شهادت نايل آمده اند. لذا ترويج فرهنگ ايثار و شهادت نه تنها يك وظيفه ديني است بلكه با امنيت ملي كشور گره خورده است(مطهری، 1376) . به و يژه آن كه پس از گذشت سي سال از عمر با بركت انقلاب اسلامي، اكنون جمعيت عمده كشور را كودكان، نوجوانان و جواناني تشكيل مي دهند كه به عنوان نسل سوم انقلاب، بيش از پيش ضرورت دارد تا با ميراث ارزش هاي به جاي مانده از شهدا، جانبازان و آزادگان آشنا گردند. البته اين ضرورت دو چندان مي نمايد هنگامي كه درمي يابيم دشمنان اسلام و انقلاب با تهاجم فرهنگي و در عرصه جنگ نرم هر روز سعي دارند به ترفندي جوانان ما را از باورهاي ارزشي خود دور سازند، آنان را بي هويت كنند و دنبال رو فرهنگ غرب نمايند. همچنان که امروزه کشورهای غربی و دشمنان اسلام که ظرفیت و توان دیدن الگو قرار دادن  ایثارگران، جانبازان و شهداء از طرف جوانان و نوجوانان را ندارند و با استفاده از وسایل ارتباطی پیشرفته سعی در بی اهمیت جلوه دادن ارزشهای شهداء و ایثارگران و جانبازان را دارند بنابراين كاملاً منطقي به نظر مي رسد كه ترويج و تقویت  فرهنگ ايثار و شهادت،  يك ضرورت اجتناب ناپذير است و ارائه راهکارهای تقویت و ترویج فرهنگ و ایثار و شهادت، تبین و تشریح ارزشهای ایثارگری و شهداء برای اقشار جامعه بخصوص جوانان و نوجوانان، لازم و  ضروری به نظر می رسد. در این مقاله به دنبال این سئوال هستیم که فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟ آیا برای تثبیت و تحکیم ارزشهای فرهنگ و ایثار و شهادت تحقیقات لازم و ضروری صورت پذیرفته است؟ مقام و ارزش ایثارگران و شهدا چیست؟ چه راهکار و راهبردی را می توان برای تقویت و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین جامعه بخصوص جوانان به کار گرفت؟ آیا برای ارزشمند جلوه دادن فرهنگ ایثار و شهادت در بین جوانان کاری از طرف مسئولین کشور صورت پذیرفته است؟  و هداف از نگارش این مقاله، تبین و تعریف فرهنگ ایثار و شهادت، ارزشمند جلوه دادن فرهنگ و ایثار در میان جامعه بخصوص جوانان، تقویت و ترویج فرهنگ وایثار و در نهایت ارائه راهگارها و پیشنهادهای ارزشمند و مفید برای تقویت و ترویج فرهنگ و ایثاز و شهادت می باشد که با روش توصیفی – اسنادی و جمع آوری اطلاعات از طریق کتابخانه، اینترنت، مجله و فصلنامه ها، مقاله های مرتبط و مطالب مرتبط با موضوع  و… به تبین و تشریح این موضوع پرداخته است.

در ارتباط با  این موضوع پژوهش و  تحقیقات ارزشمندی و مفییدی صورت پذیرفته است که از جمله پسندیده( 1387)” در بررسی میزان تأثیرگذاری گنجینه شهداء در تغییر نگرش دانش آموزان سوم راهنمایی و دوره متوسطه تهران"، به این نتیجه رسیده که بازدید از گنجینه شهداء بر نگرش نظری پسران تأثیر بیشتری داشته است. معدنی (1376)، درتحقیقی با عنوان “مقدمه ای بر مفهوم شهادت و شیوه های ترویج آن، معتقد است که ترویج غیر رسمی فرهنگ شهادت به جای شکل رسمی و حکومتی آن، تشویق داوطلبانه تشویق دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاهها در انجام تحقیق پیرامون شهادت از اساسی ترین راهکاهکار تقویت و ترویج ایثار و شهادت است. سبحانی (1387)، در تحقیقی  با عنوان” راهکارهای تقویت ایثار و شهادت در بین داشن آموزان” رعایت اصول روانشاختی و تربیتی، و بررسی و توضیح دیدگاههای امام خمینی (ره)، را به عنوان راه تقویت ایثار و شهادت در بین دانش آموزان بیان نموده است.همچنین وی در تحقیقی دیگر مسئولین کشور را برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین جوانان و نوجوانان از طریق رسانه های جمعی، فرهنگی و  اماکن عمومی مثل مسجد، به تلاش بیشتر خواستار شده است.

در این مقاله معنا و مفهوم ترویج، تعریف فرهنگ و ایثار و شهادت، ارتباط بین ایثار و شهادت-  ایدئولوژی، و شاخص ها، فضیلت های ایثار و شهادت- زمینه ها و عوامل - موانع و راهکارهای مؤثر برترویج و تقویت فرهنگ  ایثارو شهادت و در آخر پیشنهادهای مؤثر و مفید ارائه  و مورد  تبین و تشریح خواهد شد.

معنا و مفهوم ترویج

ترويج در لغت به معني رايج كردن، متداول كردن، روان كردن است . ترويج، نوعي ترغيب در جهت توسعه منابع انساني است (انوري، 1381). ترويج به طور كلي به صورت مستقيم يا غير مستقيم و يا به شكل رو در رو يا غير حضوري انجام مي پذيرد . ترويج حضوري همچون سخنرانيها، برگزاري همايشها، كنفرانس ها، كنگره ها و روضه خواني- ها، ترويجي هستند كه مروج و مخاطب رو در رو با هم مواجه مي شوند و پيام و مفهوم ارائه شده بي واسطه به سمع و نظر مخاطب مي رسد و بازخورد و بازتاب اين پيام قابل مشاهده است. اما در ترويج غير حضوري مروج، پيام و مفهوم خود را در قالب رسانه اي به سمع و نظر مخاطب مي رساند. همچون كتاب، نمايشنامه، فيلم،تله تئاتر، راديو، تلويزيون، روزنامه . در اين گونه ترويج، پيام كه به شكل غير مستقيم به مخاطب انتقال مي يابد، امكان اينكه بازتاب هم زمان نظرات و احساسات مخاطبان و مروجين برسد، وجود ندارد (نوراني،1388 )

تعریف فرهنگ

تعريف روشن ومورد تواقفي در مورد فرهنگ وجود ندارد .به طور کلی می توان گفت كه فرهنگ مجموعه اي پيچيده از علوم، دانش ها، هنرها، افكار، اعتقادات ، آداب، سنن وقوانين اجتماعي و مقررات هستند كه برجامعه حاكم است ومورد پذيرش اعضاي آن مي باشد( بيرو،  ،ص 77) . بنابراين فرهنگ عبارت است ازمجموعه ويژگي هاي، معنوي، فكري واحساسي متمايزي كه مختص يك جامعه يا گروه اجتماعي است(همان) . اما يكي از معروف ترين اين تعاريف، تعريف تايلوراست. ازنظراو فرهنگ عبارت است از مجموعه درهم تنيدهاي ازارزشها،هنجارها، آداب و رسوم، اخلاقيات، قانون وهر آنچه كه انسان به عنوان عضوي از جامعه كسب مي كند (به نقل از آشوري،1386) به عبارت ديگر، فرهنگ فعل و انفعالاتي است كه مبتني بر فطرت در روان انسان صورت مي گيرد (شهرويي؛ به نقل ازمطهري،1386)

مفهوم ايثار و شهادت

واژه شهيد  به معناي شاهد،  گواه و كشته شده در راه خدا آمده است. شهيد  از ريشه  شهد در لغت عرب با مشتقات  متعدد در اصل معني  حاضر بودن در يك محل (نقطه مقابل غايب بودن) است. همچنين  به  معني كسي كه چيزي  را با چشم خود ديده  و كسي كه آنچه را  ديده بيان مي كند  آمده است.  در قرآن كريم  45 مرتبه  به معناي حضور در يك محل، گواهي  و علم به چيزي، اقرار و اعتراف،  مشاهده و ديدار، به دست آمدن و حاصل شدن چيزي  و آماده به خدمت  بودن آمده است.

شهادت يعني كشته شدن در راه خدا، آ ن كه به شهادت دست يافته و در راه خدا كشته شده است (انوري، 1381) شهادت مرگ آگاهانه در راه هدف مقدس است . عملي آگاهانه و اختياري است و شهيدان شمع محفل بشريت هستند (مطهري، 1376) شهادت بالاترين و آخرين مرحله از خود گذشتگي و ايثار است. جان را در كف خود قرار دادن و در راه هدف متعالي فدا نمودن است و جوهره آن عاشق، مختار، با اراده و هدف مند بودن است. صفات متجلي در شهدا نترسيدن از مرگ، شفقت، آزاد منشي، ايمان و پرهيز ازشهوت طلبي، ثبات قدم و صداقت در عمل مي باشد (اسفندياري، 1380 )

ايثار، که يک واژه عام است، در همه مکتب ها و فرهنگ ها وجود دارد، ولي در اسلام مفهوم آن از يک برتري خاصي برخوردار است و هر تلاش، فداکاري، بخشش و جايگزيني را ايثار نمي گويند، بلکه ايثار در اسلام، داراي پيش زمينه اي چون اخلاص در راه خدا بودن دارد.  ايثار به معناي بذل، گذشت كردن از حق خود براي ديگران، نفع ديگري يا ديگران را بر خود ترجيح دادن است (انوري، 1381) همچنين به معناي غرض ديگران را بر خود مقدم داشتن، برگزيدن و منفعت غير را بر خود مقدم داشتن كه كمال درجه سخاوت است، بكار رفته است (دهخدا، 1352) . ايثار در لغت به معني «برگزيدن، عطاکردن، غرض ديگران بر غرض خويش مقدم داشتن، منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن» ((  دهخدا  ،ص3166) و شهادت يعني «مجموعه باورها، آگاهي ها، آداب و اعتقادات و اعمالي که موجب وصول انسان به عالي ترين درجه کمال، يعني مرگ آگاهانه در راه خدا مي شود.» (معدنی، ص29)

كلمه ايثار باب افعال از ماده « آثر يوثر» به معناي او را بر خود برگزيد و برتري داد(جر، ،ص56   (اين كلمه، معناي بذل وبخشش، ترجيح دادن بعضي بربعضي ديگر، گذشت كردن از حق خود براي ديگران (  دهخدا،  ،ص3166) علامه مهدي نراقي در جامع السعادات مي فرمايد:  برترين درجات جود وسخاء ايثار است وآن عبارت است از جود وبخشش مال با وجود نيازواحتياج به آن. خداي سبحان درمدح اهل ايثارمي فرمايد: »ويؤِثرُونَ علي اَنفُسهِم ولَو كانَ بِهِم خَصاصه « (حشر/9) وآنان را بر خود مرجح مي دارند اگر چه خود نيازمند باشند و رسول خدا(ص) فرمود:” أَيما امرِء اشتَهي شَهوةَ فَرَد شَهوتَه و آثرَ علي نَفسه غَفرَله .” هر مردي كه چيزي را بخواهد وخود را از آن خواهش نگاه دارد وديگري را بر خود ترجيح دهد آمرزيده مي شود".( نراقي،  ،ص163)

ارتباط بين ايثار و شهادت با ارزش ها و هنجارهاي متعالي

ارزشها(values) بعنوان امري كه مورد پذيرش همگان بوده و واقعيت ها و اموري را تشكيل مي دهند كه مطلوبيت دارند ( وثوقي  ، ص 234 ) و به نوعي اولويت هاي افراد را مشخص نموده و براي رفتار آنها راهكار ارائه مي نمايند آنچنان مهم است كه ، مطالعه درباره ي كنش هاي افراد بدون مراجعه به ارزشهاي آنها امري ناقص است و در سطح كلان نيز برنامه ريزي براي امور اجتماعي و سياسي جامعه با مراجعه به ارزش هاي آن جامعه محقق مي گردد . فلذا اشخاص براي صيانت از ارزشها مبارزه مي كنند و براي حفظ آن از بذل مال و جان خود دريغ نمي ورزند . ( شاعري  ، ص 150 ) كه با توجه به اين تفاسير مي توان گفت كه ” ايثار و شهادت طلبي ” در بسياري از فرهنگ ها )خصوصاٌ فرهنگ متعالي تشيع( هم خودش يك ارزش است و هم نوعي فدا شدن در راه ارزش هاي الهي آن فرهنگ بحساب مي آيد.

ايدئولوژي اسلامي و نقش آن در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت

ترويج فرهنگ ايثارو شهادت بدون ايدئولوژي مشروعيت بخش غيرممكن است. و نقش ايدئولوژيها در اشاعه ي آن آنگاه كه سخن از نهادينه سازي اين فرهنگ مي شود بيشتر آشكار مي گردد . ايدئولوژي توجيه گر ايثار و شهادت در جامعه ما توجهي به امور دنيوي ندارد و در مقابل زهد اخروي را جايگزين آن ساخته است . مطابق باايدئولوژي اسلامي اوج تجلي رفتار ايثارگرانه جايي است كه انسان از عزيزترين كالاي خود كه جان اوست درگذرد .در ايدئولوژي اسلامي اين متعالي ترين مرتبت ايثارگري درسلسله مراتب ايثاراست . (اقبال ، ص 70)

اهم شاخص هاي ايثار و شهادت در فرهنگ تشيع

عمده ترين شاخصهاي شهادت از منظر آيات قرآن و احاديث عبارتند از: ايمان به وحدانيت خداوند واقراربه رسالت رسول اكرم (ص) و التزام عملي بر آن- نيت بعنوان شرط اصلي پذيرش تمام عبادات و اعمال بعنوان انگيزه الهي جهاد د ر راه خدا  -اطاعت از رهبري و تبعيت از مفهوم ولايت فقيه با توجه به روحيه ي فداكارانه . ( ولوي ، ص  11(

فضيلت هاي ايثار و شهادت در فرهنگ اسلامي

در نگرش اسلامي شهادت در راه خدا از قداست و اهميت والائي برخوردار بوده و اولياء خدا و برگزيدگان همواره در طلب آن بوده اند . (فكرت  ،ص 60 ) و اين امر آنقدر ارزشمند است كه مي تواند براي شهيد بعنوان متعالي ترين هدف تلقي شود . (جمالي ، ص 1 ) با توجه به اينكه فضيلت هاي بي شماري را مي توان به شهادت و ايثارگري برشمرددر اينجا فقط فهرست واربه تعدادي از اين امتيازات اشاره مي گرد:   وعده ي بهشت بر طبق آيات قرآن  روايات معصومين - كسب بالاترين نيكي - تقرب در جوار الهي - راحتي و آسودگي روح شهيد - استقبال بهشتيان از آنان -  احترام انبياء نسبت به آنان- شفاعت اطرافيان - شريف ترين مرگ در راه خدا-  خداوند مسئول بازماندگان اوست-  آمرزش گناهان - تماس با فرشتگان هنگام شهادت- پوشيدگي بدن او با لباسهاي بهشتي -آساني مرگ - مردگان در راه خدا زنده اند    معامله ي با خداوند) گوهري  ، ص 171 (در احاديث است كه شهادت برترين مرگ است. قطره خون شهيد، نزد خدا از بهترين قطرات است.   شهادت مرگي از راه كشته شدن است، كه شهيد آگاهانه و به خاطر هدف مقدس و به تعبير قرآن «في سبيل‌الله» انتخاب مي‌كند.

زمینه های مؤثر بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

به طور کلی هر زمینه دو پدیده ای که بستر خود محوری و خود خواهی را گسترش دهد و توجه به فردیت انسان را فزونی دهد در نقطه مقابل با فرهنگ ایثار و شهادت است. در بررسی همه جانبه عوامل موثر بر ترویج این حوزه به چهار بستر فرهنگی،  اقتصادی، سیاسی و بین المللی بر می خوریم که هر کدام به طور مسقیم و غیر مستقیم زمینه های از خود گذشتگی، ایثار و شهادت را نفی می کند.

1- زمینه های اقتصادی مؤثر بر ترویج ترویج فرهنگ ایثار و شهادت: حضور پدیده رانت اقتصادی که به نوعی تمایز و تفاوت داشتن شهروندان را تداعی می کند که البته منای فرهنگ از خود گذشتگی و در نظر گرفتن منافع جمع است- عدم امنیت شغلی که سوق دهنده روحیه تملق، چاپلوسی و محافظه کاری زیر دستان است که این خود در آن سوی مرز حریت و آزاد منشی ایثارگران و شهداست- تورم بسیار بالا و و ضعیت معیشتی اسفبار اکثریت جامعه در تقابل با حداقل افرادی که زندگی بسیار مرفه ای دارند.- ارجحیت داریی بر دانایی که این خود موجب تضعیف ارزهای اخلاقی انسانی و فزونی شأن دارایی بر دانایان عرصه را بر سود جویی و خود محوری باز می کند. (شمخانی، 1389)

2- زمینه های فرهنگی موثر بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت: احساس تمایزو تفاوت بین خانواده شهدا و مردم عادی، البته  بیشتراین احساس در زمینه تحصیلات عالیه و اشتغل به چشم می خورد- به رسمیت شناختن برتری فرهنگی رابطه بر ضابطه- بیماری تاریخی، قانون گریزی-  حضور فرهنگ ریا و تملق که در واقع در راستای حفظ مطامع فردی است-  عادی شدن ساسی کاری و قومیت مداری.(همان منبع).

3- زمینه های سیاسی موثر بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت: سیاست بی اخلاقی، خویشاوند سالاری به جای شایسته سالاری

4- زمینه های بین المللی  موثر بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

جهانی شدن: فرایند جهانی شدن تمام جنبه های زندگی فردی، اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد و کشمکش های اقتصادی و مادی گری و منفعت گرای جای روحیه ایثار و شهادت را گرفته و کم فروغ می کند.

گسترش رساتنه های ارتباطی: گسترش ماهواره و شبکه های اطلاع رسانی و ارتباطی، به سرعت تغییر و تحول فرهنگ و همچنین تغییر ارزشهای اجتماعی را دگرگون کرده و به دنبال آن شک و تردید مفاهیم و فلسفه  وجودی ایثار و شهادت در بین مردم را رواج داده و اهمیت و ارزش آن را کم رنگ تر می کند

عوامل مؤثر بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

1- نماز: یکی از مهمترین خاستگاههای نهایی و معراج شهادت، نماز است. پس ترویج نماز در جامعه ایجاد مهمترین مقوم و زیربنای فرهنگ ایثار و شهادت است. طبق آیه« الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه» اقامه نماز اولین کاری است که جامعه اسلامی و حکومت اسلامی و حاکمیت اسلام و هر فردی در هر مقام و مسندی که باشد، باید تلاش کند و در راه آن گام بردارد.(رحیمیان، 1384).

2- مسجد: مسجد بعد از نماز، پایه و بستر و همچنین سنگر و معراج  ایثار و شهادت است.

فرهنگ عاشورا و کربلا: یکی از عوامل مؤثر در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، تقویت فرهنگ عاشورا و کربلا است. که البته این در دست ما نبود و هزار و چهار صد سال است که خدا و حقانیت و حقیقت امام حسین (ع)، کار خودش را در جامعه کرده است. اکنون بیشترین آن را امام حسین (ع) در گردن ما و جامعه دارد. فرهنگ ایثار و شهادت طلبی بیشترین مدیونیت را نسبت به فرهنگ عاشورات و کربلا دارد. ( رحییمان، 1384).

3- اعتقاد به ولایت فقیه: جامعه ولایتی متشکل از افرادی است که بر اساس ارزشهای خود، ولایت و سرپرستی را به صورت آگاهانه از جانب خداوند پذیرفته اند و با پیروی از سرپرستی الهی خود شالوده و اساس جامعه را بر پایه دوستس و محبت و اطاعت از وحی بنا می کند. (سبحانی فرد، 1389)

4-  نظام آموزش و پرورش در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

نظام آموزش و پرورش یکی از اصلی‏ترین حوزه‏های فعالیتی سازمان بسیج مستضعفین می باشد. تعمیق معنویت و توسعه آن و نیز ترویج فرهنگ ایثار وشهادت را می توان در این نظام گسترش داد. (پژوهشکده تحقیقات اسلامی) بایستی اذعان داشت حتی اگر اکثریت نسل‏های جدید و جوان با فرهنگ شهادت پرورش نیافته و تنها قلیلی از آنها بر مبنای این فرهنگ شکل گیرند، همین اقلیت نیز می تواند همچون اهرم کنترل عمل کرده و از همه گیر شدن ظلم و فساد جلوگیری نمایند. این واقعیتی است که تجارب مسلمانان در طول تاریخ اسلام آنرا نشان می دهد. بدین معنی که اجرایی کردن هر یک از موارد مستلزم انجام مطالعات و تحقیقات عمیق تر و جزئی تر می باشد. بنابراین با توجه به مفهوم پردازی شهادت و موارد ذیل به عنوان بسترهای اصلی پرورش فرهنگ ایثار و شهادت در نظام آموزش و پرورش پیشنهاد می کند: تدوین برنامه درسی مبتنی بر مؤلفه‏های فرهنگ شهادت در مقاطع گوناگون تحصیلی؛ بررسی اثرات مخرب برنامه درسی پنهان از جنبه فرهنگ شهادت و ایثار؛ چگونگی استفاده از زبان هنری در پرورش فرهنگ شهادت؛ شناسایی شیوه‏های ارزشیابی مبتنی بر مؤلفه‏های بنیادین شهادت (حق گروی، حق جویی و عدالت خواهی)؛ شناسایی فرصت‏های یادگیری مناسب از جنبه فرهنگ شهادت و ایثار (همان منبع). از سوی دیگر در نقطه مقابل برخی از شاخص‏ترین عواملی که موجب تضعیف وکم رنگ شدن فرهنگ ایثار و شهادت در حوزه نظام آموزش و پرورش شده‏اند شامل: نقص در کتاب‏های درسی، نقص در محیط آموزشی، و بی توجهی برخی از کادر آموزشی می باشد

5- رسانه های جمعی: نقش رسانه ها و ابزارهای ارتباطی در ساخت و تشکیل فرهنگ ها در قرن حاضر بیش از پیش توجه نظریه پردازان و اندیشمندان حوزه فرهنگ را به خود جلب کرده است. «هارولد لاسول» برای رسانه ها، وظایف و کارکردهایی را بر می شمرد و معتقد است که این کارکردها باید در خدمت اهداف جمع و جامعه باشد. وی ایجاد هم بستگی بین اجزای گوناگون جامعه را در پاسخ به محیطی که در آن انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر صورت می گیرد، وظیفه اصلی ارتباط جمعی و گروهی تلقی می کند.( نورانی، 1387)

بی­تردید صدا و سیما، روزنامه­ها، مجلات و سایت­های اینترنتی به خاطر فراوانی مخاطبان و گستره­ی موسیع دریافت کنندگان پیام­هایشان تأثیری فراگیر برابعاد مختلف فرهنگ جامعه و شکل­گیری باورها و شخصیت افراد به جای خواهند گذاشت؛ از این رو برنامه­ریزی هدفمند و مدیریت متعهدانه و استفاده از همه­ی ظریفیت­های علمی و هنری و امکانان سخت افزاری و نرم­افزاری این رسانه­ها در راه ترویج و گسترش فرهنگ شهادت طلبی و فداکاری، می­تواند نقش بسزایی در نهادینه شدن این فرهنگ در طیف وسیعی از افراد و خانواده­ها ایفا نمایند. در اینجا به مختصری از وظایف رسانه جمعی اشاره خواهیم کرد:

5-1- تبیین قدسی بودن آرمان­های دینی

بدیهی است که هر قدر اهداف و آرمان­های یک ملت با عظمت­تر و ارزشمندتر باشد، ایستادگی­ها و فداکاری­های بیشتری نیز به خاطر آن صورت خواهد گرفت. نگاهی عمیق به آموزه­های دینی اسلام و بازخوانی همراه با تدبر آیات قرآنی و توجه به سخنان معصومین (علیهم­السلام) به خوبی ما را در اثبات این ادعا یاری و راهنمایی خواهد کرد. قرآن مجید به عنوان کتاب آسمانی و قانون زندگانی همواره مبارزه و جهاد در راه خدا را وظیفه­ای بسیار والا که هدف آن رهایی آدمیان از بندگی یکدیگر و رساندن آنها به بندگی خدا و سعادت دنیا و آخرت است معرفی کرده و شهادت در راه حق را عین زندگی و برخورداری از نعمات الهی می­داند (سبحانی نژاد، 1389) و پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) شهید شدن در راه پروردگار را بالاترین فیض و ارزش برمی­شمارد (غرویان، 1382: 695) و علی(ع) جهاد را دری از درهای بهشت نامیده که حضرت دوست آن را برای اولیاء خاص خود گشوده است. (نهج­البلاغه، خطبه 29).

5-2- برانگیختن احساس مسؤولیت و تعهد دینی در مخاطبان یکی دیگر از نقش­ها و وظایف رسانه­های گروهی دمیدن روح تعهد و مسؤولیت نسبت به دین و میهن و ارزش­های والای انسانی اسلام در اقشار مختلف جامعه است. آیات و روایات در بردارنده­ی موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» (فیض حضور ولایت، 1380: 29) و «مسؤولیت همگانی مسلمین» (آل عمران / 199) در برابر جامعه­ی اسلامی و حتی نسبت جامعه­ی بشری از جمله نرم­افزارهای لازم برای برانگیختن حس تعهد و مسؤولیت در جامعه است که صدا و سیمای بشری از جمله نرم افزارهای لازم برای برانگیختن حس تعهد و مسؤولیت در جامعه است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و دیگر رسانه­های جمعی می­توانند با تبیین عالمانه و جذاب آنها زمینه ایثارگری و از جان گذشتگی مردم را برای عملی ساختن آنها فراهم سازند.

5-3- تبیین مفهومی و مصداقی رابطه­ی ایمان و ایثار

از جمله اقداماتی که صدا و سیما و دیگر رسانه­های عمومی توان اجراء گسترده­ی آن را داشته و در پناه آن گستره و عمق فرهنگ شهادت و ایثار بیش از پیش فزونی می­یابد تشریح مستدل و سمتند رابطه­ی ایمان دینی و ایثارگری است که هرگز نباید شانه از زیر بار آن خالی نمایند. هر مسلمانی می­داند که جهاد اسلامی بدون قید «فی­سبیل­الله» مفهومی ندارد و برای خدایی شدن جنگ و دفاع باید ایمان و باور دینی مجاهدان تقویت گردد.

5-4- ارایه تصویری منطقی و واقع­گرایانه از الگوهای ایثار و شهادت

تاریخ پرافتخار دین مبین اسلام و مذهب سرافراز تشیع مالامال از اسوه­های فداکاری و از جان گذشتگی در راه آرمان­های الهی و انسانی می­باشد که معرفی خالی از خرافه­ی آنها نقش بسزایی در عمق بخشی و گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه­ی اسلامی خواهد داشت. صدا و سیما و دیگر ابزارهای ارتباط جمعی چنانچه بخواهند از این استعدادهای نهفته­ی دینی در پدیدآیی و توسعه فرهنگ شهادت طلبی و فداکاری استفاده نمایند لازم است نکات زیر را مورد توجه و دقت قرار دهند.

6- مراکز آموزشی فرهنگ ایثار و شهادت

امروزه دیگر تجربیات و آموخته­های علمی و تربیتی افراد محدود به خانواده و اطرافیان آنها نمی­باشد، بلکه علاوه بر آنان مراکز آموزشی مختلف از کودکستانها گرفته تا دانشگاه­ها نیز در این میدان تأثیر جدی داشته و نقش بسیار مهمی ایفا می­نمایند. به همین دلیل چنانچه جامعه­ای حاکمیت جو ایثار و شهادت بر فضای فرهنگی کشور را مهم می­داند باید نظام آموزشی خود را به گونه­ای سازمان دهی کند که خروجی هزینه­ها و تلاش­های انجام شده در آن، جوانان خود ساخته و با هویتی باشد که به خوبی فرهنگ و تاریخ خویش را شناخته و به نیکی آماده­ی کوشش و فداکاری در راه آن بوده و تا پای جان از آن دفاع نمایند. (صحیفه نور).

عمده ترين موانع باز دارنده ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه

يكي از بخش هاي فرهنگ غني و ناب اسلام ، فرهنگ ايثار و شهادت مي باشد  كه شناخت صحيح و كافي درباره ي ابعاد گوناگون آن و اشاعه ي آن ، » در سطح جامعه علاوه بر شرايط و فضاي مناسب فردي و اجتماعي نيازمند شناسائي و رفع “اصلي ترين موانع و عوامل باز دارنده” دراين ارتباط است كه در اين مجال ، فهرست واربه عمده ترين آنها اشاره مي گردد تا بدين طريق بستر مناسبي جهت ترويج اين فرهنگ در جامعه ايجاد گرد:

. 1- عدم شناخت صحيح و كافي نسل هاي جديد از فرهنگ ايثار و شهادت بواسطه ي ايجاد شكاف بين نسل جوان با نسل شهداء و ايثار گران كه منشأبخشي از مشكلات بوده و عدم پاسخگويي به شبهات فكري ايجاد شده براي نسل جوان در اين زمينه.2- تهاجم فرهنگي دشمنان خارجي و داخلي در قالب تبليغات سوء رسانه اي و جنگ نرم نسبت به عناصر اصيل فرهنگ اسلامي از جمله فرهنگ ايثار و شهادت و كمرنگ ساختن پيامدهاي مثبت آن براي جامعه. 3-  وجود دغدغه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي در سطح جامعه و اولويت منافع فردي بر مصالح همگاني كه منجر به تضعيف باورهاي فرهنگي - اسلامي ( روحيه ي ايثار و شهادت طلبي ) در نزد اقشار مختلف جامعه مي شود 4- نبود ارتباط كافي خانواده ها با سازمان هاي فرهنگي و مذهبي از جمله ؛ بنياد شهيد و امور ايثارگران و همينطور روابط اندك اين مراكز با نهادهاي علمي و پژوهشي خصوصاً دانشگاه ها و بالعكس و كمبود محسوس فعاليت هاي پژوهشي در اين حوزه. navidehshahed.com)) 5 - ضعف در ساختار و محتواي سازمان ها و نهادهاي مذهبي و فرهنگي مرتبط با امور ايثارگران و شهداء از قبيل ؛ ضعف در مديريت ، برنامه ريزي ، كنترل ، نظارت ، آموزش ، تبليغ و غيره و د همين رابطه وجود موازي كاري هاي متعدد كه با اتلاف انرژي و منبع مادي و انساني و نيز وجود بوروكراسي بي مورد در بين نهادهاي مذكور به جهت تسلط برخي از افراد كم صلاحيت بر اين مراكز كه مانع بزرگي بر سر رسيدن به اهداف مورد نظر است . 6-  نهادينه شدن برخي رفتارهاي غلط و افكار نادرست در اذهان بسياري از مردم بخاطر عدم تبيين صحيح از فرهنگ ايثار و شهادت و نيز بر خوردهاي تند و غلط در اين ارتباط كه موجب جبهه گيري مي گردد(همان)  7 - برخورد سلبي و غير تربيتي با جوانان و عدم استفاده از زبان مناسب و ضعف در معرفي الگوهاي عملي به آنان و كم توجهي به نقش سازنده ي آن ها به همراه محكم نبودن پايه هاي فكري و عدم درك صحيح از اين مقوله ها  8- و نهايتاً، عدم توجه به اولويت بندي ها، مقتضيات زماني و عدم شناخت كافي از اين موانع و راههاي مقابله با آن .

فلذا پر واضح است تا زماني كه اين موانع و چالش ها مرتفع نگردند ، هرگز نمي توان انتظار داشت ايثار و شهادت در جامعه اسلامي بطور كامل و صحيح اشاعه يابد .و اين نيازمند بينش و تحليلي جامعه شناختي و الهياتي است.

موثرترين راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت درجامعه

فرهنگ متعالي » ايثار و شهادت « با انديشه ها ، الگوهاي اخلاقي و رفتاري منبعث از قرآن ، روايات و احاديث نياز به يك شرايط و فضاي مناسبي دارد تا مورد تأمل و شناخت صحيح تمامي اقشار مردم در سطوح مختلف جامعه قرار گيرد و با اقبال حداكثري روبرو گردد . فلذا كار بست راهكارها و پيشنهاداتي كه به عمده ترين آنها در ذيل اشاره مي گردد گام بلندي در ايجاد فضاي مطلوب و اشاعه ي اين فرهنگ ناب در سطح جامعه خواهد بود

1-  فرهنگ سازي و ارتقاء سطح آگاهي ها و باورهاي ديني مردم در طول سال از طريق رسانه ها، بويژه صدا و سيما ، سازمان هاي مسئول و متولي امور ديني ، مذهبي و فرهنگي ، خانواده ها و نهاد هاي آموزشي چرا كه اطلاع و آگاهي از هر چيزي زمينه ساز كشش به سمت آن بوده و بديهي است وقتي در مورد پديده اي فاقد آگاهي باشيم نسبت به آن هيچ انگيزه و گرايشي نداشته باشيم، و اين آگاهي بخشي هم براي تقويت رفتار مشاركتي مردم در اين موضوع ، هم براي اطلاع از حقوق فردي و اجتماعي ) مسئوليت پذيري( نسبت به آن هم آشنايي با تهديدات دشمنان در آن حوزه ق طعاً كارساز و مؤثر است(سبحانی فرد،1389)

2-  ايجاد ارتباط و تعامل متقابل از سوي سازمان بنياد شهيد وامور ايثارگران با جوانان بويژه جوانان دانشگاهي و مدرسه اي و نيز برگزاري نشست هاي مشترك و تخصصي دوره اي و حمايت از طريق پژوهش هاي علمي و عملياتي آنان و باز درهمين ارتباط ، ايجاد تعامل سازنده با ديگر نهادهاي آموزشي و پژوهشي و استفاده از ايده هاي متخصصان و صاحب نظران حوزه ي دين

3-  معرفي شهداء و ايثارگران بعنوان الگوهاي راستين براي جوانان، به اين ترتيب كه ؛ اگر بخواهيم درباره ي مصاديق ايثار ( رزمندگان و جانبازان ) كار كنيم و آنان ر ا به جوانان بشناسانيم بايد با ساز و كارهاي مناسب از جمله تبليغات رسانه اي ، اختصاص بخششي از خطبه هاي نماز جمعه به معرفي آنان ، استفاده از چهره هاي علمي و فرهنگي مقبول و نافذ در گفتار و عمل براي معرفي آنان ، اختصاص بخشي از محتواي متون درسي به اين موارد و غيره ؛ آنان را در معرض نسل جوان قرار داده و با ايجاد يك محيط مناسب براي تماس و معاشرت متقابل مي توانيم شاهد شكل گيري زنجيره اي همگون از گروه هاي مرجع تأثير گذار و تأثير پذير در تعامل با يكديگر در جهت تعميق پيوند هاي عميق بين امت و الگو هاي راستين و از آن طريق گسترش فرهنگ اصيل ايثار و شهادت باشيم

4-  برگزاري همايش ها ، كنفرانس ها و مسابقات علمي - پژوهشي در قالب فراخوان آثار در ابعاد مختلف فرهنگ ايثار و شهادت با همكاري بنياد شهيد ، نهادهاي فرهنگي و مذهبي، دانشگاهها و مدارس و صدا و سيما كه علاوه بر جنبه ي اطلاعاتي و آموزشي داشتن مي تواند با تجمع آثار و افكار مشوق طيف وسيعي در جهت اشاعه و زنده نگه داشتن دستاوردهاي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي ، شهداء و ايثارگران باشد.

5-  رسانه هاي جمعي عموماً و صدا و سيما خصوصاً به عنوان مهمترين كانالهاي فرهنگ ساز ، كه هدايتگري روند كلي فرهنگ جامعه را بر عهده دارند ، مي توانند در احياء ، رونق ، پيرايه زدايي و زمينه سازي هر چه بهتر و بيشتر اين فرهنگ متعالي نقش تعيين كننده اي ايفا كنند . ترديدي نيست كه رسانه جمعي ، در كنار ساير عوامل همچون خانواده ، محيط هاي آموزشي ، كانون هاي مذهبي و ساير بخش هاي جامعه ، نقش بر جسته اي در انتقال فرهنگ ، جامعه پذيري و تعليم و تربيت اجتماعي ايفا مي كنند . و علاوه بر بازتاب دادن فرهنگ جامعه ، قدرت چشمگيري در راستاي شكل دهي به عقايد و باورها ، اطلاع رساني و آگاهي بخشي بر عهده دارند. (لازار ، 1380 ،ص 86 )از اين رو در جامعه ي اسلامي ما نيز يكي از رسالت هاي اصلي رسانه ها ، بايد نشر فرهنگ ايثار و شهادت و پاسداري از آن باشد.  در اين خصوص امام خميني (ره) با تشريح نقش رسانه هاي جمعي ، از آنها ( راديو ، تلويزيون ، مطبوعات ، سينما ، تئاتر و غيره) به عنوان دانشگاه عمومي ياد كرده است كه بايد در تمام سطح كشور گسترش يابد و تمام مردم را متفكر و مبارز و ديني بار بياورد .(معاونت پژوهشي مؤسسه ي تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) ،ص 355 ). چرا كه همه ي رسانه ها به تناسب ماهيت ، ميزان نفوذ ، ظرفيت امكانات ، نوع پيا م و مخاطب مي توانند نقش خويش را متناسب با انتظارات ايفا كنند و گام هاي مؤثر ي در توسعه فرهنگ و ارزشهاي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بردارند حال راهكاري كه براي اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت با در نظر گرفتن نقش همه ي اين رسانه ها مي توان ارائه داد به شرح زيل خواهد بود.

الف) فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني - ب) تئاتر ج) نشريات و كتب  د) ايجاد يك بانك اطلاعاتي قوي دراين زمينه   و) و ساير قالب هاي رايج رسانه اي با محوريت و اولويت اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت از قبيل : پخش اخبار ، سخنراني ، ميز گرد هاي كارشناسي ، مصاحبه ، برنامه هاي مستند ، گزارش هاي تحليلي ، كارتون ، زير نويس هاي تبليغاتي و ويدئو كليپ ها، چاپ و نشر مقالات ، كاريكاتورها، تهيه ي پوستر و موسيقي ، سرودها، نوحه ها ، اشعار و غيره . اما نكته اي كه در موفقيت عملي رسانه ها در ترويج اين فرهنگ بايد به آن توجه داشت ، رعايت عوامل ذيل مي باشد ؛ مسئوليت پذيري، گستردگي پوشش و ايجاد ارتباط با گروه هاي مختلف مردم ، درك وضعيت فرهنگي - اجتماعي جامعه،  توجه به نيازهاي مخاطبان و برنامه ريزي دقيق در اين راستا ، هماهنگي رسانه ها در عمل ، تنوع در اشكال پيام و مداومت در القاي آن ، حذف پارازيت ها و غيره،  اقدامات اجتماعي : به شكل گسترش نمادها و سمبل ها ي دفاع مقدس در قالب:

الف ) توسعه ي نمادها از طريق ساخت يادمان هاي شهداء در مراكز مهم و اصلي شهر ها و حتي مراكز آموزشي ، بازنگري در تهيه پوسترها ، كتيبه ها و فضاسازي فرهنگي و تبليغي(ديوار نويسي) در سطح شهرها باهمكاري شهرداريها و حتي در روستاهاي پرجمعيت با تكيه بر جنبه هاي آگاه سازي ديني و معرفتي از شهداء ، حفظ بخشي از آثار بجا مانده از دفاع مقدس ، نامگذاري خيابان ها ، ميادين، مدارس و دانشگاهها بنام شهداء و ايثارگران البته با در نظر گرفتن جامعه شناسي و روانشناسي تبليغات. (همان منبع)

ب) ايجاد نمايشگاه و موزه ي دفاع مقدس براي تجمع و ارائه آثار مادي و معنوي بازگو كننده ي صحنه هاي مختلف از دفاع مقدس كه بلحاظ عيني و ملموس بودن مي تواند بسيار آموزنده و نتيجه بخش باشد. از قبيل ارائه ي تجهيزات نظامي رزمندگان ، هنر هاي دستي آنان ، پيشاني بندها ،عكس و پوسترريال دست نوشته ها ، كتب و اشعار ، ساخت ماكت از صحنه هاي نبرد،نقشه ي عمليات ها و بسياري موارد ديگر.

6-  فراهم نمودن زمينه اعزام قشرهاي مختلفي از مردم خصوصاً جوانان براي بازديد از مناطق عملياتي كشور در دوران دفاع مقدس در قالب كاروان هاي راهيان نور و ه مچنين برنامه ريزي براي ديدار با خانواده ي شهداء و ايثارگران براي انتقال تجارب و تحكيم پيوندهاي دو سويه با همكاري بنياد شهيد ، بنياد حفظ آثار ونشر ارزشهاي دفاع مقدس ، مدارس ، دانشگاهها و صدا سيما.

7- در عرصه ي ورزشي هم مي توان با اقداماتي همچون برگزاري جام ها و مسابقات ورزشي مهم ، تأسيس باشگاه و ورزشگاه با نام شهداء ، ايثارگران و جانبازان و همينطور حمايت هاي مالي و معنوي از تيم هاي مختلف ورزشي جانبازان وايثارگران جهت تداوم بخشي به ياد ، نام و ارزش هاي دفاع مقدس و رزمندگان آن عرصه ها در ميادين ورزشي اشاره نمود

8 - تلاش هاي ديپلماتيك وسياسي : در راستاي نماياندن مظلوميت ملت ايران و شهداء در جنگ تحميلي هشت ساله به جهانيان با نقش آفريني وزارت امور خارجه در اين زمينه و يا اتخاذ تدابيري كه هر ايراني در خارج از كشور مبلغ و مروج فرهنگ دفاع مقدس و دلاوري هاي شهداء و ايثارگران باشد و يا ايجاد بستر مناسب براي حضور خارجيان و مشاهده ي آثار بجا مانده از دفاع مقدس ، مناطق جنگي و ديدار با ايثارگران در جهت توسعه ارزش هاي دفاع مقدس در خارج از مرزها با همت رايزنان فرهنگي كشور در خارج با ارائه تسهيلات و دعوت از اشخاص حقيقي و حقوقي مطرح

9- با توجه به اهداف جنگ ها و اين كه برخي از آنها حق طلبانه و در جهت وتأمين شرف و حيثيت افراد بشري هستند .( اديبي سده ، 1382 ، ص 26 ) پس با اين نگرش نمي توان همه ي آنها را نكوهش كرد كه جنگ ايران با عراق نيز براي حفظ اين آرمان ها و كرامات انساني بوده است . حال با تبيين صحيح اهداف اين جنگ كه بوسيله ايثار و جان فشاني رزمندگان ايران در دفاع مقدس حاصل شده است ، زمينه مناسبي براي ترويج اين نوع فرهنگ كه حافظ آرمان هاي يك ملت است در بين مردم فراهم مي گردد.

10- ايجاد يك سازمان تبليغاتي كارآمد در مورد دفاع مقدس به شكل متمركز با برنامه ريزي دقيق ساختاري و محتوايي با استفاده از نيروهاي فكري ، هنري و علمي متعهد در اين زمينه نيز قابل تأمل است

11- دادن آگاهي و اطلاعات كافي به مردم در زمينه اقدامات و مسئوليتهاي نهادهاي مرتبط با امور ايثارگران و شهداء : همچون بنياد شهيد و امور ايثارگران ، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس با مشخص نمودن سازوكارهايشان و نقش و اهميتي كه در زمينه ي اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه دارند. (همان منبع)

12 - استفاده ازنيروهاي متعهد، با سواد و مسئوليت پذير كه درك صحيحي از زمان و شرايط داشته باشند در سطوح مختلف نهادهاي فوق الذكر كه قادر باشند با بينش واقع بينانه و مديريت همه سونگر ، در زمان صلح بخوبي با بستر سازي براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به مقابله با جنگ نرم دشمن بپردازند و با محتمل دانستن هر اتفاقي بتوانند اين روحيه و آمادگي را درهر شريطي و هر نسلي حفظ نمايند . وبهترآنست كه تركيب انساني اين نهادها هم شامل ايثارگران ، رزمندگان ، جانبازان ، خانواده هاي شهداء ، نيروهاي متعهد مردمي ، بانوان ، جوانان و از تما مي اقشار جامعه باشد

13- گاهي تصور خانواده ها از تربيت فرزندانشان مطابق با فرهنگ ايثار و شهادت طلبي دور از واقعيت مي نمايد . وآنان گمان مي كنند كه اين نوع پرورش فرزندان مستلزم رعايت هنجارهاي بسياري است كه از توان آنها خارج است ، از همين رو كمتر بدان مي پردازند در صورتي كه چنين نيست وتنها رعايت اصول سفارش شده در متون ديني و تربيتي اهل بيت (ع) و سيره عملي معصومين ، رهنمود هاي امام (ره) و رهبري عزيز و خود شهداء و ايثارگران مي تواند در اين مسير راهگشا باشد . البته در اين زمينه بايد از هر گونه افراط و تفريط اجتناب نمود و نقش ساير نهادها را هم در نظر گرفت

14- با توجه به اينكه امروزه يكي از دغدغه هاي اصلي ما در زمينه ي فرهنگ ايثار و شهادت به تأثير پذيري جوانان از آن مربوط مي شود . فلذا شايسته است در اين رابطه ، توجه ويژه اي به نسل جوان بشود و با نياز سنجي و تأمين مطالبات به حق آنان و تدوين برنامه هاي جامع در خصوص آگاه سازي آنان نسبت به هجمه هاي فرهنگي دشمنان در اين خصوص با راه اندازي پايگاه هاي اينترنتي و وبلاگ نويسي ، ارتباط دائمي با اين نسل برقرار كرده و به پرسشها و شبهات ذهني آنها پاسخ داده و توصيه هاي رهبر عزيز را در اين زمينه عملياتي نمود.(نورانی،1378)

15- اتخاذ سياست هاي تشويقي و انگيزشي در چارچوب اهداف برنامه پنجم توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي كشور در زمينه توسعه مشاركت هاي مردمي در عرصه فرهنگ ديني و به تبع آن فرهنگ ايثار و شهادت با برنامه ريزي و اقدامات لازم با رويكرد بهبود كيفيت فعاليت ها و همچنين توسعه و حمايتهاي آموزشي و پژوهشي از زير ساخت هاي فكري و مولد فرهنگ اصيل ايثار و شهادت

16- فرهنگ ايثار و شهادت نيز به مثابه ساير فرهنگ ها در طول تاريخ تغيير و تحول مي يابد. پس بنابراين بايد مواظبت ونگهداري شده و همواره مورد پالايش قرار گيرد تا سنت هاي غلط وارد آن نشوند و به كاركردهاي آن در بستر زمان توجه گردد.

17-  توجه به اولويت بندي ها بر اساس شناسايي نيازها در راستاي اشاعه ي اين فرهنگ در جامعه

18- شناسائي و معرفي فرصت ها و همينطور تهديدات و آسيب هائي كه فرهنگ ايثار و شهادت طلبي را با خطر مواجه مي نمايد و رعايت اعتدال در بيان و برخورد با اين چالش ها و موانع و همچنين تجليل از فعالان اين عرصه كه نقش مؤثري در اشاعه ي اين فرهنگ دارند .

19- و در نهایت ً نهادينه و دورنی سازي فرهنگ ايثار و شهادت از ابتداي زندگي هر فرد در فرايند پرورش اجتماعي او به عنوان بخشي از وظايف خانواده ها، نظام آموزشي، نظام ارتباطي و رسانه اي.

بديهي است بسياري از اين راهكارها و پيشنهادات كه به آن ها اشاره شد فقط بخشي از آنها مي تواند بوسيله ي ارگانها و سازمان ها ي مرتبط و بخصوص بنياد شهيد و بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس،سپاه و تحت نظر ستاد كل نيروهاي مسلح به اجرا گذارده شود ، ولي پيچيدگي و تخصصي بودن بسياري از اين راهكارها تنها از عهده يك بنياد و مركز خاص بر نمي آيد ، بلكه بايد از كليه نيروهاي مردمي و مشاركت عمومي بهره گرفت ؛ زيرا حفظ و اشاعه آثار و ارزشهاي دفاع مقدس و فرهنگ ايثار و شهادت مانند خود دفاع مقدس و انقلاب اسلامي با مشاركت همگاني ميسر است .و بدين منظور بايد براي هر يك از دستگاههاي ذيربط بر اساس تقسيم كار و تناسب ماموريت،وظايف خاصي را در نظر گرفت.

در رابطه با این موضوع، عرفانی (1388) در تحقیقی با عنوان «تعیین عوامل ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه»، به شناسایی عوامل اساسی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت پرداخته است. نتایج فرا تحلیلی و پیمایشی این تحقیق نشان داده است که عمده ترین عوامل ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه به ترتیب زیل می باشد: 1- استفاده از ابزارهای هنری اعم از فیلم، نمایشنامه، داستان و… 2- عمل کردن مسئولین بر گفتار و کلام خود 3- ابتکار عمل داشتن در شیوه های ترویج فرهنگ ایثار و شهادت 4- نهادینه کردن ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در نهادهایی مثل مدرسه، خانواده و صدا سیما 5- واضح و شفاف نمودن اهداف نهادهای متولی فرهنگ و ایثار و شهادت.

همچنین محمودی( 1388) ، در تحقیق خود راهکارهای تر ویج فرهنگ و ایثار را چنین بیان می نمایند:  تبین دائمی جایگاه دالای ایثار و شهادت در اسلام و مقایسه آن با سایر انواع مرگ ها به منظور شناخت برتری کشته شدن در نوع انتخاب شهداء- تقویت بنیه اعقتادی، اخلاقی و اصول و مبانی تربیت برای والدین نسبت به امر فرهنگ فداکاری و شهادت از طریق برنامه های رسانه ای و صدا سیما و برگزاری مشاوره و …. – اتخاذ تدابیر مناسب جهت جذب، تربیت و به کار گیری نیروی انسانی شایسته نظیر مدیران، معلمین و اساتید معتقد و برجسته در کلیه مراکز اداری و آموزشی- تبین آموزه های دینی در خصوص ضرورت رعایت اصول اخلاقی متناسب با قابلیت ها و ویژگی های فرهنگ ایثار و شهادت و ایجاد تعادل در روابط اجتماعی- ارتقاء سطح آگاهی جوانان در خصوص ارتباطات صریح انسانی و اخلاقی بین آنها -  تبین فلسفه و پیامدهای مثبت فرهنگ اجتماعی، روانی و اخلاقی ایثار و شهادت در عرصه های مختلف زندگی و اثرات منفی عدم رعایت آن در سست گردیدن بنیان جامعه برای آنان. توسعه فرهنگ تفحص و کنکاش و تفکر در مفاهیم دینی و فرهنگ ایثار و شهادت توسط جوانان به منظور پذیرش درونی و قلبی از طریق بر گزاری همایش ها و مسابقات و ….- هماهنگی  و وحدت رویه مستمر و پایدار در برخورد با ناهنجاریهای فرهنگی توسط دستگاههای مختلف در چارچوب قانون- تهیه مقررات لازم برای جلوگیری از واردات اقلام مختلف فرهنگی اعم از مجله، کتاب، فیلم، لباس و… غیر متناسب با فرهنگ ایثار و شهادت- توجه دستگاها و نهادهای فرهنگ ساز به نوع تفکر امروزی به عنوان مؤلفه های نوین و تأثیر گذاری در جهت دهی به نوع نگرش مردم- برگزاری جلسات پرسش و پاسخ درباره بعضی از مسایل و شبهات جدید فرهنگ ایثار و شهادت با حضور کارشناسان فرهیخته و مسلط دینی و اسلامی، نسل جبهه رفته و افراد مؤمن و آگاه و دانشجویان در مراکز آموزش عالی و دانشگاهها- اهتمام جدی نهاد خانواده نسبت به تأمین نیازهای عاطفی و شخصیتی فرزندان و تأثیر آن در شکل گیری هویت دینی و اجتماعی آنها- تبین نقش فرهنگ ایثار و شهادت در تقویت هویت ملی و فرهنگی جوانان و تأثیر آن بر استقلال فرهنگی و سیاسی کشور- تقویت هماهنگی بین دستگاههای ذیربط در برنامه ریزی و تأمین امکانات لازم جهت رفع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود در راه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت- تبین ریشه های تاریخی و فرهنگی و نشانه های روشن از وجود فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت در ادیان الهی و جواهع دارای سابقه تاریخی و تمدن فرهنگ.

پیشنهاد و راهکار

1-    ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری بین نسل های انقلاب بخصوص نسل سوم و نسل کنونی

2-    تجهیز اردوهای راهیان نور برای یادآوری خاطره های ایثارگرانه و شهادت طلبی رزمندگان

3-    انجام کارهای فرزهنگی متمرکز و اعزام سازماندهی شده ی جوانان به مناطق جنوب و مناطق جنگی

4-    دعوت از ایثار گران و جانبازان جهت مصاحبه و پرسش و پاسخ در تلویزیون و رادیو

5-    ایجاد نمایشگاههای کتاب، پوستر، و ارائه سی دی و نرم افزارها، اجرای همایش ایثار و شهادت

6-    اجرای برنامه های فرهنگی در مدارس و دانشگاهها،  جهت معرفی و تبین ایثار و شهادت

7-    تقویت و تشویق نویسندگان و اصحاب قلم در مورد ادبیات دفاع مقدس،  ارزشهای والای اسلام و ایثار و شهادت

8-    تدوین و ثبت خاطرات رزمندگان، ایثار گران و جانبازان اسلام و انقلاب

9-    تقویت و تثبیت فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه و توسل به فرهنگ غنی اسلامی

10- ایجاد شبکه های سراسری در سازمان صدا و سیما تحت عنوان شبکه ایثار و شهادت

11- راه اندازی مراکز تحقیقاتی و پژوهشی جهت استفاده جوانان و خانواده های آنان از آن.

12- تشکیل انجمن های علمی و فرهنگی با یاری بانوان و زنان نخبه و فرهیخته

13- گذاشتن یک یا دو واحد درسی در دانشگاهها و مدارس تحت عنوان پاداش، اجر و ارزشهای ایثارگران، شهدا و جانبازان.

14- رعایت اصول روانشناختی و تربیتی در معرفی اسوه های ایاثر و شهادت

15- بررسی وتوضیح دیدگاه حضرت امام خمینی( ره) ومقام معظم رهبری در مورد ایثار وشهادت برای جوانان و نوجوانان

16- گسترش سطح آگاه ىهای عمومی اقشار مختلف، به ویژه قشر جوان برای شناسایی استعدادها و توانمند یهای فردی و ملی و فرهنگی

17- استفاده وزارت آموزش وپرورش بنحوی شایسته وجذاب از وصیتنامه های شهدا برای معرفی هر چه بیشتر و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

18- حضور در آرامگاه شهدا وتشریح مسئله شهادت از دیدگاههای مختلف. 15- حضور در بیمارستان جانبازان دفاع مقدس ومشاهده نمادهای مقاومت

نتیجه گیری

يكي از رسالت‌ها و مسؤوليت‌ها در طول تاريخ در همه عصرها و همه تمدن‌ها و كشورها انتقال دادن ارزش‌هاي حاكم  از جمله ارزش و مقام ایثار و شهادت بر جامعه است حفط، تقویت و اعتلاء و انتقال ارزش‌هاي اصيل فرهنگي و ديني و باورهاي مطلوب اجتماعي رفتارهاي متعالي فردي و جمعي مانند نشاط و پويايي، عطوفت، استواري، عزم و تلاش از اساسي‌ترين رسالت‌هاي همگاني  به حساب می آید. رسانه‌هاي گروهي از جمله راديو و تلويزيون و مطبوعات و وسايل صوتي و تصويري و اطلاع‌رساني نوين مي‌توانند نقش قابل توجهي در تبليغ و ترويج بسياري از باورها و ارزش‌هاي فرهنگي از جمله فرهنگ و ایثار و شهادت  داشته باشند.    هنگامي كه فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه رواج و  تقویت شد، شوق و شعفي در قلوب به وجود مي‌آيد كه سبب مسابقه و رقابت بر سر كسب اين مقام مي شود. پيامبر گرامي اسلام(ص) با ترويج فرهنگ جهاد و شهادت توانست با جمع اندك و ناتوان مسلمانان اوليه، (به لحاظ مادي) نصرت و ياري خداوند متعال را كسب كرده، بزرگ‌ترين ضربه‌ها را بر پيكر شرك زده و سبب تثبيت و گسترش سريع اسلام شود. با گسترش فرهنگ جهاد و شهادت طلبي است كه لرزه بر اندام دشمنان مي‌افتد و آنان را از نفوذ در دژهاي اسلام نا اميد مي‌كند.

پس تنها گسترش و رواج فرهنگ ایثار  و شهادت است كه استقرار عدل جهاني را به دنبال خواهد داشت و فاصله گرفتن از اين فرهنگ يعني ذلت و ضلالت جوامع و دور ماندن از قافله نور و هدايت. در شرایط کنونی و تلاش دشمنان اسلام جهت کم فروغ کردن و بی اهمیت نمودن ارزشهای ایثار گری و شهادت، در بین جامعه بخصوص در بین جوانان، و همچنین تضعیف روحیه ایثار گری در بین جامعه بویژه نسل کنونی، از طریق رسانه های جمعی پیشرفته، سوق دادن جوانان به مادیگری و راحت طلبی و لبی میل کردن آنان به آخرت، ترویج و تقویت فرهنگ و شهادت، و درونی کردن آن در بین قشر جامعه، تبین و تشریح ارزشهای ایثار گری و شهادت امری لازم و ضروری به نظر می رسد.

در  این مقاله معنا و مفهوم ترویج، تعریف فرهنگ و ایثار و شهادت، ارتباط بین ایثار و شهادت-  ایدئولوژی، و شاخص ها، فضیلت های ایثار و شهادت- زمینه ها و عوامل - موانع و راهکارهای مؤثر برترویج و تقویت فرهنگ  ایثارو شهادت مورد تبین و تشریح قرار گرفت ودر نهایت راهکار و پیشنهاداتی برای ترویج و تقویت فرهنگ و ایثار و شهادت ارائه شد.

منابع

قرآن کریم

آشوري، داريوش (1386). تعريفها و مفهوم فرهنگ. تهران: آگه.انوری، حسن(1381)، فرهنگ بزرگ سخن، جلد اول، تهران،   اديبي سده ، مهدي (1382). جامعه شناسي جنگ و نيروهاي نظامي ، ج 4 تهران : سمت،  اقبال ، زهر(ا1355) ؛ جنگ شهادت ؛ تهران : سروش ،اسفندياري، خليل (1380) كاركرديابي و آسيب شناسي فرهنگ ايثار . نشريه رسالت، شماره 10 .بيرو،آلن، (1370)، فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه غلام عباس توسلي، تهران : مؤسسه كيهان .پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت-navidehshahed.comجر،خليل(1363)، فرهنگ لاروس، ترجمه سيد حميد طبيبيان، تهران : اميركبير

10- جمالي ، عيسي( 1381). سردار خوبان ، تهران : شاهد ،

11- خلاصه مقالات همايش اسوه «معلم، دانش آموز، شهادت و فردا» برگزار كننده مؤسسه فرهنگي آموزشي امام حسين (ع)، 1384، مشهد مقدس.

12- خمینی، روح الله(1369)،صحیفه نور، جلد11، انتشارات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی،

13- دهخدا، علی اکبر(1352 )، لغت نامه، جلد هفدهم، تهران، دانشگاه تهران،

14- رحیمیان، علی(1384)، مجموعه مقالات ایثار و شهادت، دبیر خانه شورای نظارت و ترویج فرهنگ و ایثار و شهادت،

15- سبحاني نژاد، مهدي(1387)، راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثاروشهادت دربين كودكان،  تهران، دانشگاه شاهد،

16- سبحانی فرد، غلامغلی(1389)، مجموعه مقالات ایثار و شهادت، دانشگاه زنجان

17- شهرویی، شهروز(1385)،شهید و شهادت از دیدگاه شهید مطهری، تهران، انتشارات نجابت،

18- شاعري ، محمد حسين (1381). جامعه شناسي شهادت طلبي و انگيزه هاي شهيدان ، . تهران : شاهد ،

19- صحيفه نور،( 1361- 1371)،مجموعه رهنمودهاي امام راحل(ره)، وزارت ارشاد، تهران

20- غرویان، محسن. (1382). صحیفه سجادیه موضوعی. قم: دفتر نشر معارف.

21- فكرت ، محمد آصف(1379) ؛ دايره المعارف تشيع ؛ بنياد شهيد ،

22- فیض حضور ولایت. انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. قم: 1380.

23- گوهري، سيد اسماعيل(1361 )، آرزو و شهادت ؛ تهران : اميري ،

24- لازار ، ژوديت (1380)؛ افكار عمومي ؛ ترجمه مرتضي كتبي ؛ تهران : ني

26- مکارم شیرازی، ناصر. (1397). یکصد و پنجاه درس زندگی. قم: انتشارات نسل جوان، قم 1397 ه. ق.

27- مطهري، مرتضي ( 1376 )قيام و انقلاب مهدي تهران: صدرا.

28- معاونت پژوهشي موسسه تنظيم و نشر آثارامام خميني (ره)( 1378) ؛ تعليم وتربيت از . ديدگاه امام خميني) ره؛ ج 2 ، تهران :

29- مولوی، جلال الدین محمد بلخی(1387)، کلیات دیوان شمس، نشر پیمان، تهران،

30- معدنی، سعید(1387)، مقدمهای برمفهوم فرهنگ شهادت و شیوه های ترویج آن، دفترتحقیق و پژوهش اداره تحقیقات ومطالعات بنیاد شهید، تهران،

31-مطهری، مرتضی(1372)، فرهنگ شهادت، انتشارات صدرا، تهران،

32- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات لاهیجی، 1381 17- وسائل الشعیه، جلد 11 18-

33- نراقي، مولي مهدي( 1384 )، علم اخلاق اسلامي ترجمه كتاب جامع السعادات ، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي، تهران: انتشارات حكمت.

34- نوراني، حسين ( 1388 ). آسيب شناسي شيوه هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه. تهران: دبيرخانه شوراي هماهنگي و نظارت بر امر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت.

35- وثوقي ، منصور(1378)؛ مباني جامعه شناسي ؛ ج 1، تهران : دانشگاه تهران ،

36- ولوي ، محمد علي(1378) ؛ شادروان شهادات ؛ تهران : شاهد

اشاره قرآن به راز اکسیر جوانی در انجیر و زیتون

راز اکسیر جوانی در انجیر و زیتون

رئیس گروه تحقیقاتی ژاپن بعد از اینکه مطمئن شد قرآن کریم ۱۴۲۷ سال قبل از آنان نتیجه پژوهش آنها را بیان فرموده است اسلام آورد.

دکتر طه ابراهیم خلیفه استاد بخش گیاهان دارویی دانشگاه الازهر مصر و رئیس قبلی این دانشگاه در مورد ماده متالویثوندز می گوید:

این ماده ایست که مغز انسان و حیوانات دیگر به میزان بسیار کمی ترشح می کنند. این ماده ی پروتئینی دارای گوگردی می باشد که به راحتی میتواند با روی ، آهن و فسفر مخلوط گردد. این ماده برای زنده ماندن انسان نقش بسیار مهمی دارد. ( کاهش کلسترول – جنبه ی غذائی – تقویت قلب و تنظیم تنفّس ) ترشح این ماده از مخ انسان بعد از سن ۱۵ سالگی تا سن ۳۵ سالگی افزایش می یابد. و بعد ازاین سن تا ۶۰ سالگی ترشح آن کم می گردد. بنابراین این ماده در انسان به راحتی قابل دستیابی نمی باشد. در حیوانات دیگر نیز میزان این ماده بسیار کم است. از اینرو گروهی از دانشمندان ژاپنی اقدام به جستجوی این ماده ی سحرآمیز که باعث از بین رفتن عوارض پیری می شود در میان گیاهان کردند و تنها این ماده را در دو گیاه پیداکردند :

انجیر و زیتون

و راست گفته است خداوند متعال در آنجا که فرموده است : و التین والزیتون (۱) وطور سنین(۲) وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِین (۳) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ

دکتر طه ابراهیم در این قسم خداوند متعال به انجیر و زیتون و ارتباط آن با خلقت انسان در بهترین زمان و برگرداندن آن به بدترین زمان می اندیشد…بعد از نتیجه گیری از انجیر و زیتون فهمید که به کارگیری آن از انجیرِ تنها یا از زیتون تنها فایده مورد نظر را برای سلامتی انسان ندارد پس باید آن دو را باهم مخلوط کرد.دانشمندان ژاپنی نیز بهترین میزان را برای بهترین تأثیر در میزان ( یک انجیر و هفت زیتون ) یافتند.استاد طه ابراهیم خلبفه به جستجو در قرآن کریم ادامه داد و فهمید که انجیر یک بار در قرآن کریم ذکر شده و زیتون ۶ بار به صورت صریح و یک بار به صورت ضمنی در سوره مؤمنون به آن اشاره شده است آنجا که می فرماید : ﴿ و شجره تخرج من طور سیناء تنبت بالدهن وصبغ للآکلین ﴾ استاد ابراهیم طه تمام اطلاعاتی را که از قرآن کریم جمع آوری نموده بود را برای گروه تحقیقاتی ژاپنی فرستاد . و بعد از اطمینان این گروه از اینکه قرآن کریم ۱۴۲۷ سال قبل از آنان به نتیجه ی علمی آنان رسیده است رئیس آن گروه اسلام آورد و مجوز این کشف بزرگ را گروه ژاپنی به دکتر طه ابراهیم خلیفه داد

مدیریت شایعه در سازمانها

عنوان: مدیریت شایعه در سازمانها

نویسندگان: حبیبه شاهنده[1]

چکیده:

در سيستم ارتباطی هر سازمان، به دو جریان به ظاهر متمایز،اما متأثر از هم بر می خوریم که یکی ارتباط رسمی سازمان و دیگری ارتباط غیر رسمی بین اعضای سازمان است. شبکه ارتباط غیر رسمی را اگر چه نمی توان به طور کامل شبکه شایعه ساز نامید اما شایعه( Rumor)، بخش قابل توجهی از محتوای ارتباطات را در این شبکه تشکیل می دهد. هدف این مقاله بررسی مدیریت شایعه در سازمانها است که از طریق جمع آوری اطلاعات از نمایه ها، مقالات، کتابخانه و اینترنت و… تهیه و تدوین شده است. در این مقاله، فرآیند شکل گیری شایعه، انواع و انگیزه بیان آن را بررسی شده است و تشريح كرده‌ايم که سازمان چگونه می تواند شايعه را کنترل کند . با شناخت ماهیت شایعات و چگونگی تکذیب آنها،سازمانها می توانند از ایجاد شایعه در میان کارکنان جلوگیری کنند . در ادامه با بحث در مورد جنبه های مثبت شایعه به این نتیجه می رسیم که شایعه را همواره نمی توان بد تلقی کرد . اما مدیریت شایعه و خنثی سازی تبعات آن ، وقت قابل توجهی از مدیریت سازمان را به خود اختصاص می دهد و می تواند به گونه ای مخرب حتی موجودیت سازمان را به خطر اندازد. و در پايان راههاي مقابله با آن بيان شده است.

كليد واژه: شايعه، مديريت، شايعه پراكني، سازمان

مقدمه:

شایعه یکی از طبیعی‌ترین پدیده‌های اجتماعی و یکی از رایج‌ترین شیوه‌های کنش متقابل است که تاکنون کمتر شناخته شده است. شایعه یک مقوله ذهنی و روانی با ابعاد گسترده‌است که ابعاد مختلف آن بویژه در زمان‌های بحرانی (مثل زمان جنگ، حالتی به مراتب حادتر به خود می‌گیرد.

تحقیقات نشان می دهند که شایعه در واکنش نسبت به اوضاع و شرایطی به وجود می آید که برای افراد اهمیت دارد، آن اوضاع و موقعیتها مبهم اند یا اینکه موجب اضطراب می شوند.غالباً اوضاع و شرایط کاری دارای هر سه رکن یاد شده هستند و به همین علت است که شایعات زیادی در سازمانها ساخته می شوند و شایعه تا زمانی که خواسته ها و انتظاراتی را که موجب به وجود آمدن آن شده است، تأمین و بر آورده نشوند یا اینکه هیجان و اضطراب کاهش نیابد، به قوت خود باقی می ماند. شایعه می تواند ناشی از نیازهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، پاسخگویی به موقعیتی خاص، عکس العمل نسبت به تصمیم یا پاسخ به رفتاری خاص باشد. سلطانی در مقاله خود باعنوان “تأثیر شایعه بر سیستم روابط سازمانی” راهکارهای را برای کاهش شایعه در سازمانها، از جمله؛ اطلاع رسانی، برگزاری جلسات حضوری، خنثی کردن شایعه از طریق بی توجهی به شایعه و توجه به کارکنان؛ استقرار نظام پیشنهادی، ارائه داده است.

نکته مهمی که مدیران باید به خاطر داشته باشند این است که محافل شایعه پراکنی همیشه وجود داشته اند و وجود خواهند داشت، بنابراین باید این موقعیت را بپذیرند و درباره اینکه چگونه می توانند از آن به نفع خودشان بهره برداری کنند، تصمیم بگیرند. مدیرانی که می خواهند ارتباطات سازمانی تأثیرگذاری داشته باشند،از اطلاعات این محافل در جهت توسعه ارتباطات شرکت استفاده می کنند. در این مقاله تعریف شایعه، مدیریت، انوع آن، فرایند و شکل گیری و اهداف شایعه، و.. بحث خواهد شد.

شایعه چیست؟

توماس لاسول، شایعه را از طبیعی ترین پدیده های اجتماعی و یکی از رایجترین شیوه های کنش متقابل می داند که تاکنون کمتر شناخته شده است. شایعه، یک مقوله اجتماعی و روانی با ابعادی گسترده است که ابعاد مختلف آن بویژه در زمانهای بحرانی ( مثل زمان جنگ) حالتی به مراتب حادتر به خود می گیرد.( فتحی آشتیانی ،1382).

در فصل لغت نامه اصول روانشناسي مان آمده است: “هر گزارش تاييد نشده يا شرح يک حادثه که آزادانه – بدون توجه به راستي و نادرستي آن – دهن به دهن مي گردد را شايعه گويند ويژگي هاي شايعه را مي توان اينگونه برشمرد : خلاف واقع، غير عادي و توطئه انگيز است؛ فاقد هرگونه سند و مدرك است؛ پر ابهام است؛ فاقد منبع معتبر و مشخص است؛ ناشي از خلاء اجتماعي و نياز هاي جامعه است؛ فريبنده و جذاب است؛ ميزان جدي بودن و دوره انتشار آن قابل پيش بيني نيست.(آل پورت،1374).

شایعه در سازمانها

شایعه،یکی دیگر از عواملی است که در سازمان ایجاد تنش می کند . شایعه پیامی است که در بین مردم رواج می یابد ، ولی واقعیت آن را تأیید نمی کند . شایعه زمانی رواج می یابد که مردم مشتاق خبر باشند،ولی نتوانند آن را از منبعی موثق دریافت کنند(فولادگر ،1386 ).

افراد به محض ورود به سازمان، بنا به دلایل مختلفی مانند علائق و سلائق مشترک،همفکری یا همدلی، الفت و انس با یکدیگر و… با هم رابطه برقرار می کنند و  یک سیستم ارتباطات غیر رسمی را تشکیل می دهند.ارتباطات غیر رسمی در سازمان، گاهی آنقدر توسعه می یابد که ارتباطات رسمی در آن محو می شو. این شبکه های غیر رسمی در چارت سازمان تعریف نشده اند، ولی شایعات از طریق همین شبکه ها ساخته و منتشر می شوند. شبکه غیر رسمی در سازمان سه ویژگی عمده دارد: 1- به وسیله مدیریت کنترل نمی شود. 2- بیشتر اعضای سازمان آن را بهتر باور دارند و در مقایسه با آنچه به وسیله مدیریت ارشد سازمان صادر می شود ، به آن اعتماد بیشتری دارند ؛ 3- معمولاً منافع کسانی که درون سازمان هستند را تأمین می کند(عنبری، 1383).

تحقیقات نشان می دهند که تنها ده درصد افراد سازمان، شرکت کنندگان فعال در محافل شایعه پراکنی هستند. افراد در ارتباط با شایعه به سه دسته تقسیم می شوند:

1-پراکنده کنندگان اصلی یا افراد خوش زبان: این گروه اطلاعات را دریافت می کنند و به دیگران انتقال می دهند. این افراد اصولاً مسئول و علل شایعه پراکنی هستند.

2-شنوندگان یا پایان دهندگان:این گروه شایعات را می شنوند ،ولی آن را به دیگران منتقل نمی کنند. آنها پایان دهندگان نام گرفته اند .این گروه اطلاعات رادریافت می کنند، ولی آن را فقط به یک یا دو نفر منتقل می کنند، یا اصلاً آن را منتقل نمی کنند.

3-افراد خنثی: این گروه با هیچ اطلاعاتی انس ندارند .خبرها را نمی شنوند و بنابراین آنها را منتقل نمی کنند. معمولاً این گروه خارج از محافل شایعه پراکنی قرار می گیرند(دیوبس، 1375).

جونز و دیگران (2004) معتقدند که لازم است شایعه در سازمانها را در رابطه با دو مورد زیر در نظر بگیریم:1-فرآیندی از تعامل مذاکراتی بین اشخاص و گروهها؛2-تبعات فرآیندهای سازمانی وسیعتر مربوط به فرهنگ، قدرت، هوس، شهرت و مسئله همکاری.

شکل گیری شایعه:

به نظر می رسد دو شرط « اهمیت» و « ابهام» که در انتقال شایعه تأثیر دارند، کم و بیش از رابطه ای کمی برخوردارند. در واقع، می توان فرمول قدرت و شدت شایعه را به این صورت نوشت:(R~I*A) اگر بخواهیم این فرمول را با کلمات تعریف کنیم ، معنی آن چنین است: میزان رواج شایعه® تقریبا برابر است با حاصل ضرب اهمیت شایعه (I ) در ابهام (A) موضوع مطرح شده در آن شایعه.(عنبری، 1383)

بر این اساس هرگاه اهمیت موضوع یا « ابهام » برابر صفر باشد شایعه وجود نخواهد داشت ، بنابراین ابهام و اهمیت،هیچکدام به تنهایی موجب رواج شایعه نمیشوند . به عبارت دیگر هرگاه حادثه مهمی در جامعه اتفاق بیفتد اما اخبار دریافت شده مربوط به آن ، ناقص باشد و یا از نظر موضوع در هاله ای از ابهام قرار گیرد ،شایعه رواج می یابد.هرگاه ابهام و اهمیت در بالاترین حد خود باشند، باروری شایعه شگفت انگیز خواهد بود.

جهت ایجاد اطمینان نسبت به واقعی بودن شایعه،غالبا اجزایی از خبر یا هسته ای از حقیقت در آن گنجانده می شود.اما در زمان انتقال، مطالب کذب و جزئیات تخیلی آن قدر دیگر بخشها را تحت الشعاع قرار می دهند که واقعیات و اکاذیب از هم قابل تشخیص نیستند. تشخیص دقیق حقیقت نهفته در شایعه و اساسا وجود یا عدم حقیقت در شایعه، تقریبا همیشه غیر ممکن است. شاید بتوان فرایند شکل گیری، انتشار و عکس العمل کارکنان نسبت به شایعه را چنین ترسیم کرد ( عنبری ،1383): در انتقال شایعه، سه عمل ادراک، به حافظه سپردن و گزارش از فردی به فرد دیگر، طی می شود. این مراحل در روند رواج شایعه از یک فرد به فرد دیگر متناسب با دفعات انتقال تقویت به طور طبیعی به کاستن ها و افزودنهایی بر اصل مطلب منتهی می شوند . بدین ترتیب شایعه از مراحل اولیه شکل گیری تا تبدیل آن به گزارش نسبتا ثابت، با سه روند اصلی زیر ارتباط دارد:1-هموارسازی(Levelling ): یعنی حذف برخی جزئیات که به نظر ناقلان شایعه غیر مهم و کم اهمیت تلقی می شوند.

2-تقویت(Sharpening): بدین معنی که برخی جزئیات در طی انتقال شایعه ،قوت بیشتری می گیرند. 3- وفق دادن (Assimilation): بدین معنی که ناقلان شایعه بر اساس منافع خویش موضوع شایعه را مفهوم متناسب می کنند.

بایساو بر این باور است که رواج شایعه با این سه ویژگی به هم آمیخته می شود: 1-حادثه را یک یا چند نفر با علاقه برداشت می کنند: ؛ 2-حادثه از سوی دریافت کننده آن ویرایش و ارزشیابی می شود؛ 3-پس از تکمیل ویرایش ،شایعه آغاز می شود.(کاپفر،1380)

اهداف شایعه

هر مطلب و موضوعی دارای اهدافی برای خود دارند و شایعه هم یکی از این چهار هدف را دنبال می کند: 1-ایجاد اظطراب یا کم کردن آن ؛ 2-معنی و مفهوم دادن به بخش اندکی از اطلاعات ؛ 3-تبدیل شدن به محملی برای سازمان دادن اعضای گروه و احتمالا خارجی ها برای به وجود آوردن اختلافها؛4-دادن پیام یا نوعی علامت مبنی بر موجودیت ،موضع یا قدرت کسی که آن را به وجود می آورند. در محافل شایعه پراکنی ؛ معمولا اطلاعات از طریق مجاری نوشتاری ،زمانی مورد استفاده قرار می گیرند که ارتباط شفاهی مناسب نباشذ.(دبستانی، 1372). فرآیندهای مربوط به شایعه به ترتیب است: 1- تشویق و رضایتمندی،دلسردی، پرخاشگری، عکس العمل فیزیکی، خرابکاری، اعتصاب.  2 - ارتباطات تلفنی،دیدارهای دوستانه،جلسات و نشستها 3- واحدهای ستادی، واحدهای درگیر در موضوع، شایعه کارکنان در سطوح مختلف 4- تغییرات ساختاری و تکنولوژیک، تغییرات در سطوح وسیع، تغییرات در حقوق و مزایا، عوامل رفتاری کارکنان و مدیران

انواع شایعات :

شایعه را می توان از نظر زمان، موضوع و موقعیت دارای اشکال و انواع مختلف هستند از جمله شایعه نظای، سیاسی، اقتصادی، جنسی، پرخاشگرانه، رویای، ترس و وحشت و… بایساو،از نظر سرعت انتشار به دو نوع شایعه اشاره می کند :1-شایعه های خزنده:شایعه هایی هستندکه به آرامی منتشر می شوند و مردم آنها را به طور پنهانی و پچ پچ کنان به یکدیگر منتقل می کنند تا نهایتا در همه جا پخش می شوند .2-شایعه های تند و سریع: شایعه هایی هستند که چون آتش به خرمن می افتند. این نوع شایعه ها در زمانی کوتاه، گروه وسیعی را تحت پوشش قرار می دهند آنچه درباره حوادث و فجایع پیروزیهای درخشان یا شکست ها در زمان جنگ انتشار می یابد، از این نمونه است.(آل پورت، 1374).

کنترل شایعه:

اگر شایعات در سازمان کنترل و مدیریت نشوند، نظم و هماهنگی سازمان دچار مشکل خواهد شد، بنابراین ضروریست که شماری از عوامل پیچیدهای که با تعامل با یکدیگر باعث انتشار شایعات می شوند، شناسایی کنیم. با شناختی بهتر درباره ماهیت شایعات و چگونگی تکذیب شایعات سازمانها می توانند از ایجاد شایعات در میان کارکنان جلوگیری کنند .

در بسیاری از موارد مدیران متوسط و رده پایین دخالت کنندگان فعال هستند. آنها موضعی استراتژیک در مجاری ارتباطی اتخاذ می کنند ، زیرا آنها ارتباط دوطرفه میان مدیریت ارشد و کارمندان اجرایی را فیلتر می کنند.مدیران برای مداخله در محافل شایعه پراکنی سه انتخاب دارند: 1- این محافل را نادیده بگیرند و در آن شرکت نکنند،این کار در بسیاری از سازمانها دشوار،ولی قابل اجراست.آنها کارشان را انجام می دهند و اجازه می دهند این محافل در مجاور آنها برقرار باشند.2- تنها در زمانی که به نفعشان است،در آن شرکت کنند.در این مورد آنها این نوع محافل را بررسی می کنند و از طریق آن متوجه می شوند که در مورد مسائل و موقعیتهای خاص چه مطالبی گفته می شود. 3- شرکت کنندگان فعال و تمام وقت این محافل هستند.(عنبری، 1383).

نفوذ در سازمانهای غیر رسمی

سازمانهای غیر رسمی را مدیریت پدید نیاورده است و نمی تواند آن را از میان بردارد و نه آنکه هرگز چنان مقصدی در میان است. ولی مدیریت می تواند راه زیستن با آنها را بیاموزد و نوعی نفوذ را بر آنها به دست بیاورد. این نفوذ، با این راهکارها دست یافتنی است :1- سازمانهای غیر رسمی را بپذیرید و به آنها پی ببرید.2- هر گامی که بر می دارید، به اثرهای احتمالی آن بر نظامهای غیر رسمی توجه کنید 3- تا جایی که شدنی است، منافع گروههای غیر رسمی را با منافع سازمان رسمی یکپارچه سازید. چنین به نظر می رسد که دلخواه ترین شکل آمیزش سازمانهای رسمی و غیر آن است که یک نظام رسمی چیره ، پاسدار وحدت و یگانه برای دستیابی به هدف ها وجود داشته باشد و همراه آن یک نظام غیر رسمی به حفظ همبستگی و کار گروهی بپردازد.

مدیریت بر شایعه

مدیریت شایعه،شامل مطالعات جدیدی در مورد انتشار شایعات و اینکه مردم چگونه شایعات را باور می کنند و روشهایی است که مدیران سازمانها با شایعات مقابله می کنند . همان گونه که گفته شد، شایعه از نیازهای کارکنان و حاصل پاسخگویی به شرایط سازمانی و تصمیم های گرفته شده توسط مدیران و یا عکس العمل نسبت به رفتارهای ناهجار سازمانی است. بنابراین سه روش خاص برای مدیریت شایعه در شرکت وجود دارد:

1-بی توجهی به شایعات: بعضی از شایعات با گذشت زمان از بین می روند. به هر حال طبق مدل زمانی شایعه، اگر سکوت هم کنیم شایعه از بین می رود،اما در اوج گستردگی شایعه،شما هزینه مالی زیادی باید بپردازید.2- اگر انتظار برای از یاد رفتن شایعه به سر رسید، باید به صورت عمومی آن را تکذیب کرد. وقتی که شایعه تکذیب شود و در جمع بی منطق به نظر رسد ، ارزش خبری خود را از دست می دهد . این سرراست ترین استراتژی است.شرکت شایعه را علنی می کند و صحت آن را از طریق درج آگهی و کنفرانس تبلیغاتی زیر سوال می برد.3- باید اطلاعات حقیقی و درست با حداکثر سرعت منتشر شوند.(سلطانی،1378)

استراتژی تکذیب

موقعی که شایعه را تکذیب می کنیم، درست نیست که آن را تکرار کنیم و یا مستقیماً به آن اشاره کنیم،زیرا ممکن است این کار باعث تقویت تصادفی شایعه در ذهن شنوندگان شود. باید اجازه دهیم، مثالی بیاوریم که در آن شایعه بدون تکرار مستقیم شایعه تکذیب می شود. در واکنش به شایعه ای که درباره حادثه ای منتشر می شود،مدیر،اعلام می کند که هیچ اتفاق خاصی در هفته گذشته رخ نداده است. در تکذیب شایعه، مدیر باید حقیقت را هر چه سریعتر آشکار کند. اگر شایعه ای به سرعت انکار نشود، کارمندان اتفاقهای بعدی را نیز در سایه شایعه می دانند. در مثال یاد شده، اگر کارمندان صدای آمبولانس را شنیده باشند، بیشتر قانع می شوند که یکی از کارکنان در این حادثه به شدت جراحت دیده است(عنبری، 1383). قابل ذکر است که شایعه همچون آتش در جنگل در یک سازمان می چرخد، بنابراین هر چه سریعتر مهار شود، افراد کمتری آن را می شنوند و ضرر کمتری به سازمان وارد می آید. محافل شایعه پراکنی از بین نمی روند و نمی شود از وجود آنها چشم پوشی کرد. اگر آن را از جایی سرکوب کنیم،از جایی دیگر سر در می آورد.اگر یکی از منابع آن را از بین ببریم، منبعی دیگر پیدا می شود. این کار به سختی کشتن مار شیشه ای افسانه ای است که هنگام صدمه، خود را تکه تکه می کند و از هر تکه، مار جدیدی به وجود می آید.

جنبه های مثبت

مباحث مربوط به شایعه با جهت گیری مدیریتی در سازمانها به شدت بر پایه نظریاتی است که بیان می کنند که شایعه برای تولید مضر است ، فضایی از بی اعتمادی را به وجود می آورد و باعث کاهش روحیه می شود . گاهی شایعه به عنوان یک بتون اجتماعی عمل می کند که بسیاری از اوقات سازمان را سر پا نگه می دارد و به کارمندان اجازه می دهد تا رفتار رئیس خود را درک کنند و آن را پیش بینی کنند. شایعه می تواند باعث تخریب رقیبان شود و باعث تقویت شبکه اجتماعی در محیط کار می گردد .یکی از مهمترین جنبه های مثبت شایعه این است که مکانیسمی برای کاهش استرس است. ثابت شده است که احساساتی که در دل نگاه داشته می شوند، تأثیر خیلی مخربی دارند که شایعه و درد دل کردن این اثرات را کاهش می دهند. می دانیم که افراد نیاز دارند در مورد موقعیت کاری خود صحبت کنند. این یکی از بخشهای مهم زندگی انسان است. محافل شایعه پراکنی به انسان کمک می کنند تا به راحتی درباره این واقعیات مهم زندگی صحبت کند.

با صحبت درباره کار در این محافل، افراد فرصت تغییر سیاستهای رسمی شرکت به نفع خود را دارند. با این کار افراد می توانند سیاستها را بهتر بشناسند و قادر می شوند بهتر با موقعیت کاری خود مواجه شوند این ارتباط باز، همچنین به کارمندان این امکان را میدهد تا با افرادی که دچار استرس خارج از محیط کاری هستند احساس همدردی کنند. شایعه پراکنی میتواند در ارزیابی عکس العمل کارمندان به خبری قبل از اعلام از سوی مجاری رسمی مورد استفاده قرار گیرد. به منظور کاهش مشکلات ناشی از شایعه، مدیران میتوانند با استفاده از آن، اطلاعات را سریعاً پخش کنند و به این ترتیب عکس العمل کارمندان را در برابر تصمیمات مختلف با در گیر شدن در شایعات قبل از بروز نقایص تصمیمات مشاهده کنند. شایعه میتواند خروجی و وسیله ای برای تخلیه احساسات باشد،تماس شخص به شخص را حفظ کند و به کار جذابیت بخشد.

پیشنهاد و راهکار:

1- هر سازمانی بایستی تمام اهداف و برنامه ریزی خودشان را برای تمامی سطوح مختلف کارکنان خود، به طور واضح و روشن، تبیین و تشریح کند.

2- کارکنان خودشان را نسبت به عواقب شایعه پراکنی در سازمان و اهداف شایعه سازان آگاه سازند.

3- جلسه ای برای گفت و شنود با کارکنان در بین یک یا دو هفته برگزار کنند.

4- مدیر یک سازمان باید تمام ورود و خروج بخش نامه، آیین نامه و … را در سازمان کنترل، نظارت و مدیریت کند.

5- جهت دور کردن اضطراب و نگرانی کارکنان، باید امنیت شغلی برای آنان ایجاد شود.

6- ایجاد یک نظام بررسی و پیشنهادات، جهت بررسی پیشنهادات و انتقادات کارکنان و مشارکت دادن آنان در مدیریت سازمان.

بحث و نتیجه گیری

انتشاراشاعه دادن اخبار بی اساس و شایعات در بین مردم، به هر نحو، امر ناپسند و زشت بوده و باعث آسیب های روانی و اجتماعی متعدد می گردد و قران کریم در آیه ۱۹ سوره نور می فرماید: “از کسانی که دوست می دارند زشتی ها در میان اهل ایمان شایع شود، برای آنان در این جهان و اخرت عذابی دردناک خواهد بود و خداوند می داند شما نمیدانید “

شاید بتوان شایعه را انتشار اخبار، رویدادها و طرز تلقی از رویه ها و وقایع از طریق مجاری غیر رسمی سازمانی دانست اگر چه مدیریت، هرگز نمیتواند زنجیره شایعات در سازمان را از بین ببرد، میتواند آن را مدیریت کند. برای این کار ابتدا بایستی عوامل سبب ساز شایعه شناسایی وبررسی شوند.

در دومین مرحله باید به مبادی بروز شایعه توجه داشت. واحدهای ستادی باید به عنوان یاور مدیریت، نقش خود را در انتشار شایعات مثبت به خوبی ایفا کنند. در حالی که کل کارکنان درگیر موضوع شایعه هستند، باید با نشست های جمعی با کارکنان و نمایندگان آنان، بی پیرایه و رودر رو به گفت و گو نشست و ضمن چاره جویی، علل تصمیم گیری را برای آنها توضیح داد.

در اين مقاله شايعه و مديريت آن در سازمانها و همچنين فرايند آن،انواع مختلف شایعه، چگونگي شكل گيري آن و …. مورد تبین و. تشریح قرار گرفت و در آخر پیشنهاداتی برای مقابله با شایعه در سازمان،ارائه شد. از این مقاله می توان این نتایج را بدست آورد که، با شناخت ماهیت شایعات و چگونگی تکذیب آنها و افزایش سطح آگاهی کارکنان و واضح کردن برنامه های سازمان، مشارکت دادن آنان در مدیریت سازمان و توجه کردن به خواسته های کارکنان، سازمانها می توانند از ایجاد شایعه در سازمان جلوگیری کنند.

منابع :

v    قرآن کریم

- آل‌پورت، گردن و پستمن(1374)، لئو؛ روان‌شناسی شایعه، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوی اسلامی ایران، چاپ دوم،

- حسابداری اندیشه شیراز(

http://www.hesabdari-andisheh.blogfa.com/post-142.aspx

- دیویس، کلیت و جان نیواستورم (1375) ترجمه : دکتر محمد علی طوسی ، ناشر مرکز آموزش و مدیریت دولتی چاپ سوم .

- دبستانی، ساعد، مترجم (1372)، روان‌شناسی شایعه (تألیف گردان آلپورت و لئو پستمن). تهران: مرک تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیما

- سلطانی ، ایرج (1379 )تاثیر شایعه بر سیستم روابط صنعتی سازمان های تولیدی

- عنبری ، محمود (1383) شایعه و نقش آن در ساختار مدریت یک سازمان.

- فتحی آشتیانی ، علی (1382) مقدمه ای بر روانشناسی سیاسی.

- کاپفرر، ژان نوئل (1380). شایعه. تهران: انتشارات شیراز.

[1]-  استاد و مدیر حوزه علمیه الزهراء(س) خلخال

پاسخ آیت الله صافی گلپایگانی به نامه یک «دختر بدحجاب» ..

به گزارش «شیعه نیوز» متن نامه و پاسخ آیت الله صافی به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

مرجع عزیز و عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

سلام علیکم

من فاطمه 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیده‌ام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه می‌کنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمی‌دانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه می‌داند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمی‌دانستند؟!

آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟چرا ما زنان باید تاوان دل‌های مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پی‌جوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم.

پاسخ  آیت الله صافی گلپایگانی بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمة الله
دخترم! انشاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشه‌های نیک و درست را در خود پرورش دهید.
نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.

نوشته‌اید پی‌جوی حقیقت هستید و نصیحت می‌خواهید. حقیقت ظاهر و آشکار است به هرچه نگاه کنید از ذره تا مجره، از زمین تا آسمان و کهکشان‌ها و جنبندگان بزرگ و کوچکی که با چشم غیر مسلح به زحمت رؤیت می‌شوند، آب و هوا، باغ و سبزه‌زارها و درخت‌ها، حیوانات برّی و بحری و این انسان، این من و تو و این همه دستگاه‌ها و تأسیساتی که در بدن ما برقرار است و علی الدوام بی‌آن‌که ما نقشی داشته باشیم به طور خودکار عمل می‌کنند، این همه گل‌ها، این همه میوه‌ها و این همه … و این همه …، همه انسان را نصیحت می‌کنند؛ همه حقیقت و حق را نشان می‌دهند که غافل نباشید، بیدار و هشیار باشید، از این کتاب آفرینش که میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیاردها و بیش از حساب و شمار درس بصیرت و بینش دارد بخوانید، و پند بگیرید.

بدانید که شما در برابر این معانی ژرف و این وجود پر از حکمت نباید آرام بنشینید. باید پرده‌های جهالت را هرچه می‌توانید پاره کنید، و به سوی روشنایی بیشتر گام بردارید.

مسئله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمی‌شود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.

این برنامه و روابط مرد و زن و حجاب، همه باید با دید عقل و مصلحت بررسی شود. مفاسد و مصالح بسیار در اینجا ملاحظه می‌شود. کرامت و شخصیّت زن بیشترین مصلحتی است که باید حفظ شود.

حجاب و پوشش و چادر و جدایی‌هایی که بین دو جنس به حکم عقل و شرع مقدس اسلام رعایت می‌شود همه، جامعه را از فساد، و خانواده را از ویرانی نجات می‌دهد. حجاب برای زن حصاری حصین و قلعه‌ای‌ محکم است.

در جامعه کاری که برحسب وضع طبیعی بین زن و مرد توزیع شده است هر دو کار است، هر دو شریف است، هر دو باید رعایت شود تا جامعه بر نظام درست برقرار باشد.

خانه‌داری زن از اشرف کارها است. زن خانه‌دار بیکار نیست. مرد هم که مشاغل بسا سخت بیرون را عهده‌دار است جهاد فی سبیل الله است. کارهای پر زحمت و سخت به عهده مرد است.

بعض افراد بی‌اطلاع، نگاه ظاهری به غرب و اروپا و آمریکا می‌کنند، و یک زن را می‌بینند که مثلاً وزیر یا وکیل شده است اما هزاران زن را که در نهایت محرومیت‌های اقتصادی گوناگون هستند نمی‌بینند.

امروز در غرب، کار فساد بی‌حجابی و اختلاط زن و مرد به جایی رسیده است که از جلوگیری مفاسد آن عاجز شده و به مفاسد بسیار مخرب آن تن در داده‌اند. در غرب طبق اخباری که خبرگزاری‌ها منتشر می‌کنند زن‌ها در هر نهاد و مخصوصاً نهادهایارتشی مورد اذیت و آزار مردهای مافوق هستند. زندگی راحت و آرام و انسانی ندارند. موالید تا حد چهل و هشت درصد در شناسنامه بی پدر معرفی می‌شوند.

ما باید به تعالیم اسلام افتخار کنیم. سالم‌ترین مجتمعات و جوامع، مجتمعات اسلامی است. تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاص‌یافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.

در احکام شرع جنبه‌های جسمانی و روحی مرد و زن ملاحظه شده است، و بر اساس صرف برتری‌دادن یک جنس بر جنس دیگر دستور و برنامه‌ای نیست. پیامبران همه به حجاب دستور داده‌اند، و اختصاص به اسلام ندارد، و حکم ملازم زن و مرد است.

همین روزها به یکی از وزراء در ایتالیا پیشنهاد کرده بودند که زنان مسلمان را از روبند ممنوع سازد، جواب داده بود که از کار و برنامه‌ای که حضرت مریم داشت کسی را منع نمی‌کنم! یعنی حضرت مریم هم حجاب کامل داشته‌اند.

دخترم راجع به حجاب، راجع به توانایی‌های زن و مرد و نقش این دو جنس در ساختن یک جامعه عقل‌پسند با کرامت، کتاب‌های بسیار شیعه و سنی، و مسلمان و کافر نوشته‌اند.

من به شما توصیه می‌کنم به تمام وجود اگر سعادت حقیقی خود را می‌خواهید، حجاب و تعلیمات عالیه اسلام را در همه برنامه‌ها رعایت کنید. خداوند متعال شما را حفظ و به همه آرزوها و آمال مشروع و عقل‌پسند برساند، والسلام

 

1 2 4 5