آسیب شناسی روابط فرزند با والدین
موضوع : آسیب شناسی روابط فرزند با والدین
نویسندگان: قنبر گل پرست– حبیبه شاهنده
خانواده،از مهمترین عوامل موثر در روابط و محیطی امن برای دستیابی به اهداف عالی انسانی است.
خانواده کانونی است شکل گرفته بر پایه ی پیمان مقدس ازدواج که با حضور فرزندان ، روابط اعضای خانواده ، گسترده ترو تاثیر گزاری مثبت ومنفی بر یکدیگر بیشتر می شود . برخورداری از پرورش سالم در خانواده که نخستین پایگاه تربیتی است، به فرد این فرصت را می دهد که در اجتماع موفق وقابل احترام باشد، خانواده محل آسایش وآرامش وآبراه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند می دهد. برخورد منطقی با خطاها ولغزش فرزندان از اصول مهم ایجاد صمیمیت است. خانواده باید خانه را محیطی امن وپناهگاهی مستحکم برای فرزندان کنند وبه یکدیگر احترام بگذارند ،درحضور آنان به مشاجره نپردازند وعیب های یکدیگر را بازگو نکند ،هرگز در حضور دیگران بویژه همسالان به پند واندرز دادن آنها نپردازند.ایجاد راطه صمیمی وعاطفی والدین با فرزندان، راه هر گونه تعارض وعدم اطاعت پذیری از دستورات والدین را گرفته وفرزندان را به احترام واطاعت از والدین وا می دارد.
خشونت، پرخاشگری، تنبیه، بی توجهی به نیازهاوناآگاهی از آن ، درگیری ومشاجره بین والدین ، بی اعتمادی به فرزندان و … نگرش ودید فرزندان را نسبت به والدین منحرف و آنان را نسبت به والدینشان به واکنش وعکس العمل تند وسرکش وادار خواهد کرد .
هدف این مقاله این است که عواملی را که به روابط فرزندان و والدین آسیب می رساند، شناسایی وعلل آن را بررسی کند. برای والدین ضروریست که نسبت به ایجاد روابط صمیمی و عاطفی بافرزندان اقدام کند وعلم ودانش خودشان را نسبت به علل به وجود آورنده روابط ناسالم وتخریب با با روابط فرزندان با والدین می انجامد شناسایی وبا روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. از جمله عواملی که به ایجاد در روابط ناسالم وناسازگاری فرزندان با والدین می انجامد ودر این مقاله به آن پرداخته شده است عبارتند از : درگیری ونزاع بین والدین، ناامنی محیط خانواده، توقع ودرخواست های منطقی وبی جا ، بد قولی والدین در قبال فرزندان ، طلاق وکشمکش بین والدین، نبود عشق وصمیمیت بین والدین، کمبود محبت عدم توجه به فرزندان تنبیه و بی اعتمادی به فرزندان ، تبعیض میان فرزندان ، شخصیت والدین وغیره ، بنابراین ایجاد روابط سالم با فرزندان ، محیط امن وسالم در خانواده ، افزایش آگاهی ، دانش وبصیرت در مقابل نیاز ودرخواست های فرزندان از جمله راه های جلوگیری از ایجاد روابط ناسالم وناسازگاری فرزندان با والدین می باشد .
کلید واژه ها روابط ، خانواده ، روابط سالم ، روابط ناسالم ، آسیب شناسی
سازمان خانواده در عین حال که از اعضای اندکی تشکیل می شودامانظام پیچیدهای داردو عناصری که پیرامون اعضای خانواده قرارگرفته اند بسیارند. واکنش آن عوامل برهم و برهریک اعضای خانواده، شبکه ای در هم تنیده وگسترده ای را بوجود می آورد(دان دینک میر-گری.د.مکی،ص5).
خانواده در رشد وتشکیل شخصیت فرزندان جایگاه ویژه ای دارد .خانواده اولین وتنها واسطه ارتباط فرزندان با اجتماع است . در خانواده،فرزندان ارزشهاوضد ارزشها، اصول وقواعد اخلاق را می آموزد.فرزندان از لحاظ عاطفی ، شناختی و…وابستگی خاصی به خانواده دارند . خانواده مهمترین نقش را در زمینه تامین نیازهای روانی فرزندان دارند. خانواده محل آسایش وآرامش وآبراه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند می دهد. برخورد منطقی با خطاها ولغزش فرزندان از اصول مهم ایجاد صمیمیت است. خانواده باید خانه را محیطی امن وپناهگاهی مستحکم برای فرزندان کنند وبه یکدیگر احترام بگذارند ،درحضور آنان به مشاجره نپردازند وعیب های یکدیگر را بازگو نکنند ،هرگز در حضور دیگران بویژه همسالان به پند واندرز دادن آنها نپردازند.
خانواده به عنوان یک پایگاه ونهاد خرد اجتماعی که دردرون آن انواع روابطه شگل گرفته است، ووالدین نقش حساسی در ایجاد رابطه سالم در میان فرزندان در درون خانواده دارد. با توجه به این موضوع دورابطه وجوددارد؛ رابطه سازنده- رابطه مخرب(حسینی،ص31). در رابطه سازنده وسالم، طرفین در مبادله اطلاعات واحساسات در فضای مناسب مشارکت می کند، و با یگدیکر هماهنگ دارند ودر این ارتباط هر دو طرفین ارزش بالای برای خوددر نظر می گیرند. به طور کلی در این نوع رابطه، ارتباط انسان ها با یگدیکر بر پایه بینش کرامت استواراست. در رابطه مخرب وناسالم،رابطه ناسالم و تحقیر شخصیت طرفین است. در چنین روابطی تفهیم و تفاهم دشوار، وروابط بیشتر فیزیکی است تا قلبی و احساسی. در حالت روابط ارتباط اعضای خانواده با یگدیکر، به ضعف و سستی می نهد و گفت وگوهاگاه یکسویه و بسته است.
در جوامع امروزه، روابطه فرزندان با والدین در وضیعت نامناسبی به سر می برد.هم چنانکه در رسانه ها ومجلات اینگونه روابط مشاهده می شود و همچنین شکایاتی که بعضی از والدین از فرزندان خودشان دارند، گویای همین مطلب می باشد. اما چرا اینگونه واکنشها از طرف فرزندان نسبت به والدین انجام می گیرد. فرزندان امروزه دارای توقعات و انتظارات فراوان و گوناگونی از طرف والدینشان دارند. بعضی از انتظارات بجا ومناسب ومنطقی بوده و بعضی از آنهاغیرمنطقی وبی جا می باشد؛ که در صورت برآورده نشدن انتظاراتشان واکنش تندو نامناسبی را نسبت به والدین خودشان نشان می دهند. وحتی به راههای خلاف ومنحرفی کشیده می شوند. فرزندان امروزه، از والدینشان انتظار دارند که به آنان توجه شوند، به آنان اعتماد کنند، مسئولیت دهند، بین والدنشان ارتباط صمیمی و عاطفی برقرار باشد، خشونت و پرخاشگری در کلامشان در مقابل اعضای خانواده شان نداشته باشد. در کل در میان اعضای خانواده صلح و صفاوصمیمیت را از والدنشان انتظار دارند، که اگر این انتظارات از طرف والدینشان برآورده نشود؛ واکنش و عکس العمل های نامناسب و تندی را نسبت به آنان نشان خواهند داد.به همین دلیل برای والدین ضروریست که نست به شیوه های فرزند پروری و ایجاد خانواده متعادل وبرقراری رابطه سالم،علم،آگاهی و بینش لازم را بدست بیاورند.
در جوامع امروزه، حقوق والدین و فرزندان در کتابهای مختلفی برای آنان بیان شده است، که وظیفه انتقال این گونه وظایف بر عهده آموزش پرورش، سایرنهادها از جمله رسانه ها می باشد. این گونه نهادها باید وظایف و نحوه رفتار فرزندان با والدین خودشان را به آنان انتقال و درونی سازند. هر چند همه سازمانها و نهادها وظایف خودشان را به نحو احسن انجام می دهند اما همچنانکه بدیهی است بعضی سازمانها از جمله رسانه ها در انتقال اینگونه وظایف گوتاهی کرده وفرزندان را در قبال والدین قرار داده است.(حسینی، ص14). از جمله رفتارفرزندان با والدین عبارتند از: احترام به والدین- اطاعت از والدین- احسان به والدین. از وظایف فرزندان است که به والدینشان احترام کنند، همچنانکه در سوره عنکبوت آیه 8، خداوند می فرمایید:«ما انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی توصیه کردیم،ولی اگر پدر ومادرتلاش کردند تا به فرزندان جهل وشرک ورزند، دیگرآنان را اطاعت مکن» با این حال والدین در مقابل بعضی از فرزندان به دلیل ناآگاهی با بی احترامی مواجه هستند، اماریشه این بی احترامی فرزندان کجاست؟ چرا فرزندان نسبت به والدین بی احترامی می کنند؟ چرا ارتباط فرزندان با والدین روزبه روزسست ترمی شود؟ و چراهای بیشتر دیگر؟؟
از جمله یکی ازپدیده های که اختلاف بین والدین و فرزندان را افزایش داده است وفرزندان را نسبت به والدین به طغیان انداخته است، شکاف نسل می باشد.پژوهشگران عوامل متعددی را در بروز این اختلافات مؤثر دانسته اند که از آن جمله به اختلاف نگرشها ومیزان توافق والد –فرزند در مباحث دینی اشاره کردهاند.
هانز برگر(1985)، با تأیید مطالب فوق به طور کلی نشان داده اند که همسانی عقاید دینی در بین فرزندان با مادران 43%و وبا پدران 48%در صد بوده است وهرچه کیفیت روابط والدبا فرزند بهتر باشد توافق در مباحث دینی بیشتر وانتقال وآموزش ارزشهای دینی بهتر میشود. باومریند(1991)، درتحقیق خوددرمورد سبکهای تربیتی براساس دوبعدپاسخگویی وتقاضامندی والدین، سه سبک تربیتی را پیشنهاد داده است؛ مقتدرانه، استبداد، آسان گیر.تحقیقات باوم ریند نشانداده است که فرزندان با والدین مقتدرانه دراعتماد به خودوخودکنترلی نمرات بالاتری در مقایسه با فرزندان دیگر والدین داشته است .
.فالون و باولس(2001)در طی یک بررسی در زمینه گروهی از نوجوانانی که درگیر مشکلات خانوادگی بوده و دچار نوعی درماندگی شده بودند متوجه گردیدند که بیش از نیمی از نوجوانان درگیر فشار روحی در جستجوی کمک بودند. سان (2001)در مطالعات وبررسی های خود به این نتیجه رسیده که نوجوانان از والدین جدا شده میزان بیشتری از مشکلات رفتاری، مسائل اجتماعی و نواقص تحصیلی را از خود نشان می دهند.سرنگویچ و گیردنو (1978)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که درمحیط های خانوادگی که جوانان رفتار خشونت آمیز با والدین را مشاهده وتجربه میکنند در نتیجه کیفیت روابط فرزند با والدین پایین است وگرایش جوانان به رفتار بزهکارانه بیشتر خواهد بود.
اهمیت این مقاله در این است که عواملی را که ارتباط فرزنا با والدین را سست تر وضعیف تر کرده و فرزندان را در قبال والدین قرار داده و واکنش نامناسب فرزندان را موجب شده است با روش توصیفی-تحلیلی شناسایی و بررسی کرده است .و همچنین هدف این مقاله بررسی علل وعوامل ایجاد رابطه ناسالم فرزند با والدین –گسترش بینش و بصیرت والدین نسبت به آسیب هایی که رابطه آنها را با فرزندان تهدید می کند ،می باشد . ازجمله عوامل دیگری مانند بزهکاری، خشونت والدین به فرزندان،طلاق یکی از والدین، رابطه فرزندان را با والدین تغییر داده است
در این مقاله مواردی مانند مشاجره و جنگ و دعوا بین والدین، توقع بی جا و درخواست های غیرمنطقی ، بد قولی والدین و الگوی خوب نبودن، نبود عشق و محبت و صمیمیت در خانواده ، بی توجهی و بی اعتمادی به فرزندان، سخت گیری والدین ،.شخصیت والدین ،تنبیه ،شکاف بین نسل ها وتبیض در خانواده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است .
مشاجره وجنگ ودعوا بین والدین (محیط ناامن خانواده )
کودکان رفتار خود را ازافرادی که درمحیط زندگی او هستند، می آموزند.والدین نخستین مدل هایی هستند که کودک از آنها تقلید می کنند کودک ضفات اجتماعی خود را از اینجا کسب می کنند وبا دیدن همبستگی ها،انس ها و در گیری های والدین در می یابد که چگونه باشد .سر مشق بد و فاسق خانواده ومسمومیت جو عاطفی خانواده برای کودکان ارزان تمام نمی شود فرزندان والدینی که دچار اختلال روانی،در حال درگیری و اختلاف وهمواره در مشاجره و جنگ و ستیز و فحش و نا سزا گویی باشند، ازاین رفتارها تاثیر خواهند پذیرفت وهمین رفتار را در برابر خواهروبرادر کوچکتر خود اعمال می کنند (حسینی ،ص169).اختلاف پدر ومادر بلای خانمان سوزی است که بر روح وروان کودک آثار بسیار منفی دارد ،اختلاف ومجادله والدین با یکدیگر فرزندان را در موقعیت مبهم و آینده تاریک قرار داده و آنان را در یک وضعت اضطراب و تعارض قرار می دهد .(دهنوی ،ص184).
کودکان به یک محیط امن و سالم جهت رشد جنبه روانی و روحی نیاز دارند و برای والدین ضروریست که این نوع نیازها را برای فرزندانشان جهت رشد سالم فراهم کنند.محیط ناامن و مملو از مشاجره و جنگ ودعوا دید ونگرش فرزندان را نسبت به والدینشان تغییرو آنان را به تغییر رفتارشان نسبت به والدین خود وا خواهد داشت .در یک محیط جنگ ودعوا چونکه کودکان همیشه نظاره گر جنگ وستیز میان والدینشان هستند بنابراین والدین از دید و نظر فرزندان خود می افتند و ارزش احترامشان رادر نزد فرزندان خود از دست می دهند.
توقع بیجا و درخواست های غیر منطقی
توقع و در خواست های به جا و منطقی والدین از کودکان اعتماد و نگرش مثبت فرزندان رانسبت به توانشان بر می انگیزد و اعتماد به نفس آنان را افزایش می دهد . زمانی که والدین د رخواست هایی از فرزندان می کنند که خارج از توانشان باشد و در کنار آن توقع زیادی از آنان داشته باشند، نه تنها اعتماد به نفس فرزندان خود را فزونی نمی بخشند بلکه دید و نگرش فرزندان را نسبت به توانشان منفی و آنان را گیج و مبهوت نگه می دارند . و به دنبال آن سر کش وطغیان فرزندان را به دلیل در خواست و تو قع بی جا و غیر منطقی والدین بر می انگیزد در واقع والدین با کمال تاسف آرزوهایی را به فرزندان خود تحمیل می کنند که در زمان خودشان تحقق نیافته است و با اصرار خاصی فرزندانشان را موظف به تأمین خواسته هایی میکنند که در توان آنها نیست (شرفی،ص27).
آثار نا مطلوب اینگونه توقع وآرزوهای غیر منطقی بر کودکان عبارتند از:رشد نا کافی و ناامیدی فرزند ،شکست های مکرر ی که فرزند در طول زندگی آن مواجه می شود زمینه ساز ناکامی و نو امیدی است- سلب مسئولیت از شخص خود (همان منبع) .
بنا براین انتظارها و تو قع ها باید متناسب با رشد جسمی، روحی،روانی و عقلی فرزندان باشد .والدینی که بدون توجه به رشد و توانایی کودکان، اموری را که متناسب با ظرفیت و علاقه شان نباشد، از آنان توقع داشته باشند؛ آسیب و لطمعه فراوانی به شخصیت فرزندان خواهند زد.
بقولی والدین والگوی خوب نبودن
فرزندان به دلیل تقلید و الگوپذیری شان مخصوصاً در سنسن پیش دبستانی و دبستانی، هرنوع عکس العمل و رفتاری که والدینشان در قبال فرزندان خود ودیگران داشته باشند، همان رفتارو عکسالعمل را انجام خواهند داد. اگر والدین دروغگوباشند وبه آنان دروغبگویند فرزندانشان نیز دروغ خواهند گفت.اگر به فرزندان خود ودیگران بی احترامی کنند، آنان نیز همان رفتار را انجام خواهند داد.
یکی ازشاخص های اساسی برای سنجش تحقق یک ارزش در رفتار انسان بروز وظهور آن در رفتار وگفتاراست. بسیارند افرادی که درباره فضایل اخلاقی مانند؛ راستگویی، امانت داری ورعایت مصالح همگان، داد و سخن می دهند ولی برخلاف آن عمل می کنند. خداوند در این باره در قرآن(آیه 2و3،سوره صف)می فرمایید: « ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخن می گوییدکه عمل نمی کنند؟ نزد خدابسیار موجب خشم است که سخن بگویید که عمل نکنید» . تناقض درگفتار ورفتار پدر و مادر سبب بی اعتمادی کودک نسبت به آموزشهای والدین می شود واثر زیان بارتراین که کودک دانستن وعمل نکردن را از والدین خود فرامیگیرد،یعنی آن گفتاروآموزشها را جدی نمی گیرد(حسنی،ص86).
الگو یا سرمش شدن والدین،مهمترین عامل تعلیم وتربیت وتضمین بهداشت روانی کودکان است. اگر والدین در مقابل فرزندان صادق نباشد، و عملی را خودشان انجام ندهند اما آن عمل را از فرزندان خود بخواهند، نمی توان انتظار انجام عمل درخواست شده را از فرزندان داشت(گنجی،ص157).
وعده دادناز راههای خوبی است که والدین می توانند برای تشویق کودکان خود برگزینند، ولی مسأله مهم آن است که کودک توقع دارد والدین به وعده خود عمل کند اگر اولیا به وعده خودعمل خود نکنند اعتماد کودک را از دست می دهند واو دیگر توجهی به آنان نمی کنند(حسینی، ص96). پیامبر اگرم(ص) می فرمایید کودکان را دوست بدارید وبا آنان مهربان باشید وبه وعده ای که به آنان داده اید، وفا کنید.
نبود عشق ومحبت صمیمیت میان والدین(محیط ناسالم وناامن)
فرزندان از والدین خود انتظار دارند که همیشه به یگدیکرعشق بورزند وهمیشه فیمابین شان صلحوصفا برقرار باشد. وجود صلح و صفا ومحبت در خانواده آرامش وآسایش فرزندان را تأمین خواهد کرد. اما در صورت نبودن آن وناامنی درخانواده، فرزندان را در آینده نامعلوم ومبهم قرار خواهد داد. نبودصلح وثبات و صمیمیت بین والدین منجر به فرار وطرد فرزندان از کنار والدین خود خواهد شد وآنان را از خانواده دور خواهد کرد، که عوارضی را برای فرزندان از بزهکاری بهدنبال خواهد داشت. پژوهش های روان پزشکان درباره روحیه ورفتار افراد نامتعادل وبزهکار و نابهنجار نشان داده است که بیشترخشونت ها، دزدیها، انحراف های جنسی و دیگر بزهکاری های کودکان ونوجوانان به علت وابستگی آنها به خانواده ناسالم ونابسامان بوده است(حسینی،ص160). پژوهش های پرفسور هوبر در مطالعاتی بر روی چهارصد کودک بزهکار در محیط شهری نشان داده است، که 88% درصد آنان متعلق به خانواده های نابسامان وناسالم بوده اند.
وجود روح صفا وصمیمیت در خانواده ثروتی بارازش وماندنی است ودوام زندگی را تضمین میکند. فقدان روابط سالم و دوستانه والدین با یگدیکر که نتیجه آن محیطی پراز خصومت واحساسات نامطلوب است فرزندان را در قبال آنان قرار می دهد وحتی ارزش و احترام آنان در دید فرزندان خود کم رنگتر خواهد شد(شرفی،ص222).
بی توجهی و بی اعتمادی والدین نسبت به فرزندان
بی توجهی به فرزندان از طرف والدین، انتقامجویی و بی احترامی فرزندان را در پی خواهد داشت. کودکی که انتقام را ترجیح می دهد متقاعد شدند ه اند که دیگران دوستشان ندارند و فقط زمانی به آنان اهمیت میدهند که بتوانند دیگران را اذیت کتنند آنان با بی رحم بودن و مورد علاقه نبودن امکان می یابند برای خود جایی باز کنند والدینی که انتقام جویی فرزندان را با همان عکس العمل نشان می دهند جنگ افزاری و بد رفتاری فرزندان را بر می گزینند اینگونه والدین باید درک کنند که رفتار انتقام جوی کودک از روی بی توجهی و دلسردی است که الزلما والدین سبب آن شده اند(دان دینک میر –گری .دی.مکی،ص16).
ممکن است والدین از خودشان بپرسند که چرا فرزندانشان نسبت به آنان بی توجهی نشان داده و حتی به آنان هیچ احترام و اعتمادی نمی کنند .اگر والدین به رفتار و عکس العمل خودشان با فرزندان خود توجه کنند و آن را ریشه یابی کنند متوجه خواهند شد که آنان به فرزندان خود توجهی نشان نداده و با مسئولیت ندادن به آنان اعتماد به نفس فرزندان خود را تضعیف کرده اند و در مقابل اعتماد و احترام خودشان را در قبال فرزندان خود از دست داده اند. فرزندان نیازمند توجه و مورد اعتماد قرار گرفتن از طرف والدینشان می باشند و دوست دارند بخصوص نوجوانان نسبت به آنان اعتماد شده و آنان را در کارهای منزل به کارگیرند واز آنان مشورت ومشاوره بخواهند دوره نوجوانی دوره مشورت و هم رأیی است. دوره ایی که از دیدگاه اسلام والدین باید نوجوانان را در تصمیم گیری های منزل و ددیگر کارها دستیار و معاون خودشان دقرار دهند و از آنان نظر و مشاوره بخواهند (سیف و همکاران ،ص132) .در واقع بی توجهی و بی اعتمادی والبدین نسبت به فرزندان آنان را در قبال والدین قرار داده و حتی به منحرف شدن و بزهکاری فرزندان در اثر بی توجهی و بی اعتمادی والدین خواهد انجامید .
سخت گیری والدین در منزل
در خانواده های سخت گیرروابط بین والدین و فرزندان از روی استبدادی است و حتی گاه این روابط پایه روابط میان والدین را پی ریزی می کند. والدین نسبت به خواسته های مشروع فرزندانشان بی اعتنا می باشند و هموارهع مانع از تحقق آنها می شوند در واقع در این نوع خانواده والدین همیشه در مقابل فرزندان مانع تراشی می کنند و به آنان زور گفته و هیچ استقلالی به فرزندان نمی دهند وسلطه مطلق از طرف والدین نسبت به فرزندان حاکم است. این وضیعت فرزندان را در قبال والدین قرار داده و همیشه یک دید منفی وسلطه خویی را در فرزندان درونی می کنند.اینگونه فرزندان درموقع بزرگسالی همان روش رادر مقابل والدین اعمال خواهند کرد.همچنین این وضیعت اعتماد به نفس و کرامت،عزت نفس فرزندان را کاهش داده و فرزندانی بی اعتماد، کم ظرفیت وبی اراده راتحویل جامعه خواهد داد . الدر و همکاران( 2001 ) د ر تحقیقات خودشان نشلن داده اند که ارتباط مستقیمی بین رفتار نا فرمانی و لجبازی و ارتباط با دوستان منحرف و با بزهکاری وجود ندارد به همین علت این پژوهشگران می گویند که رفتار انحرافی در دوران کودکی و نوجوانی ریشه درشیوه فرزند پروری نامناسب والدین دارد .
آثار عمده سخت گیری والدین عبارت است از :1-فاصله عاطفی فرزندان و والدین بیشتر و عمیق تر می شود 2-احساس ناامنی،تزلزل، به لحاظ رفتار خشونت آمیز والدین در فرزندان ایجاد می شود.3-فرزندان معمولا به درون گرایی و پنهان کاری گرایش می یابند .4-فرزندان معیارهاو ملاک های دیگر والدین را نیز طرد میکنند .5- روش سخت گیری والدین،به زندگی آتیه فرزندان منتقل می شود (شرفی،ص195).
شخصیت والدین
شخصیت والدین برتعلیم وتربیت فرزندان و همچنین برخصوصیات درونی آنان تأثیر می گذارد. کودکانب که دارای والدینی ثبات ناپایدار شخصیتی هستد، آنان نیز همان شخصیت را در زندگی و درمقابل با والدین و دیگران خواهند داشت. اگر والدین دارای ویژگیهای مانند، بدهنی، بدخلقی، پرخاشگری،معتاد و.. داشته باشند، به احتمال زیاد دارای فرزندانی همان شخصیت را خواهند داشت. به این ترتیب والدین اشفته بیش از دیگران با خطرداشتن کودکان آشفته و پریشان روبه رو خواند شد. یکی از تحقیقات امریکای که روی 693 خانواده صی یک دوره ی شش ساله انجام گرفته، نشان داده است که 65%درصد کودکانی که اختلالهای عاطفی نشان می دادند، به مادرانی تعلق داشتند که دارای اختلال روانی بودند. 72% درص کودکان مسأله دار در خانواده های بودنند که هردو والدین اختلال داشتند(جیمز وندر،ص152).
وقتی والدین در مقابل خانواده خویش بدهنی و پرخاشگری میکنند،همان واکنش را فرزندان در قبال دیگر مخصوصاً والدین خود نشان خئاهند داد. درواقع اگروالدین علل بدهنی و پرخاشگری فرزندان را بررسی وتفحص کنند می توانند علل آن را در الگوی خوب نبودن،عصبانیت ونمایش استقلال فرزندان خود پیداکند. اگروالدین با اعضای خانواده و نزدیکان با بددهنی وپرخاشگری برخورد کند و سخنان زشتی را برزبان جاری سازد، فرزندان نیز چنین خواهند کرد0دهنوی،ص141).
محیط خانواده می تواند علل پرخشگری فرزندان در قبال والدین و دیگران باشد. محیط خانواده،مدرسه، محله و…می تواند کودکان را پرخاشگروعصبانی به بار بیاورد. باتوجه به نقش الگوی والدین و دیگر اعضای خانواده، اگر یکی از آنان پرخاشگر باشد، رفتار پرخاشگر والدین به فرزندان منقل خواهد شد(همان منبع). پس بنابراین شخصیت والدین می تواند روابط فرزندان با والدین را درمعرض خطر قرار دهد.
تبیه فرزندان از طرف والدین
تنبیه از جمله عواملی است که می تواند به انتقامجویی و ارتباط ناسالم فرزندان با والدین منجر بشود. والدینی که برای هرچیزی و برای کنترل فرزندان خود این شیوه را به کار به می گیرند، نه تنها به کنترل و تربیت آنان موفق نمی شوند بلکه اثرات سوء و مخرب را به دنبال خواهد آورد که از جمله یکی از آثار وعواقب سوء آن انتقامجویی از والدین در هنگام بزرگسال می باشد.
عوارض تنبیه فرزندان از طرف والدین را اینگونه می توان بیان نمود: 1- انزجار ونفرت از تنبه کننده. یکی ازعوارض تنبیه این است که احساس ناخوشایند حاصل تنبیه در لحضه تنبیه شدن، از طریق شرطی شدن کلاسیک، باشرایط تنبیهی و شخصی یا اشخاص تنبیه کننده، تداعی شده وسبب انزجار ونفرت از تنبیه کننده می شود. سعدی در این گفته حکیمانه خود، اثرات این پدیده را به خوبی نشان داده است:«خبری که دلی بیازارد، تو خاموش تا دیگری بیارد»(سیف،ص137). 2- کینه تنبه کننده: کودک کینه تنبیه کننده را به دل می گیر ودر آینده به شکل های گونان گون(درس نخواندن، سهل انکاری در امور محوله، عدم اطاعت پذیری، خلاف و…) از او انتقام می گیرد. 3- تبیه مسری است. بندرا (1915) شواهدی بدست داده است که نشان می دهد کسانی که شاهد تنبیه شدن افراد توسط دیگران بوده اند رد مواقع و مکانهای دیگر خود به تنبیه کسان دیگر، اقدام کرده اند(سیف،ص237). کودکانی که در حال مشاهده تنبیه از طرف والدین به یکی از اعضای خانواده است، اونیز همان رفتاررا درقبال دیگران انجام خواهند داد. در واقع فرزندان به دیگری زور می گوید یعنی او نیز به ضعیف تر از خود(خواهر وبرادر کوچکتر) زور می گوید و آنان را تنبیه خواهد کرد.(دهنوی،ص94). ایجاد روحیه تسلیم پذیری، ماهر کردن مجرم، اضراب، ازبین رفتن اعتماد به نفس از جمله آثار دیگرتنبیه می باشد. 4- تحقیر شخصیت:کودک و یا نوجوانی که کتک می خورند، شخصیتش خورد می شود وکسی که به شخصیت اوتوهین شود، امیدی به خیر اونیست ودیگران از شر او درامان نخواهد بود.(همان منبع).
شکاف بین نسل ها
کودکان به والدین آگاه و با بصیرت نیازمند هستند که بتوانند با حضورخود و با ایجاد رابطه صمیمیو عاطفی در خانواده، یک محیط آرام و صمیمی ایجاد کند و با محبت عاطفه دور هم گرد آیند و به حرف های یکدیگر گوش دهند و نیازهای همدیگر را بر آورده کنند. کودکان و نوجوانان به والدینی نیاز دارند که با آنان همراه و همدل باشند و به نیازها و درخواست های آنان توجه و اهتمام ورزند. اما متاسفانه امروزه در خانواده والدین کمتر به نیازها و درخواست های آنان توجه می کنند والدین فکر میکنند که وقتی خوراک، پوشاک و…فرزندانشان را فراهم کنند مسئولیت خود شان را در قبال فرزندان خود انجام داده اند درحالی که این عوامل تنها جزئی از مسئولیت آنان می باشد، کودکان امروزه به عاطفه،صمیمیت،محبت و عشق والدین و…نیاز دارند.
جامعه امروزه با واقعیت بسیار مهم و غم انگیزی به نام شکاف بین نسل ها مواجه است.اکثر والدین اعتراف میکنند که فرزندان خود را خوب نمی شناسند و روابط با یکدیگر مثل روابط با بیگانگان است حتی تعدادی از والذین معتقدند که این شکاف روز به روز عمیق تر و فاجعه آمیز تر می شود. ودر دوره نوجوانی،نوجوانان نه تنها با والدین همراهی نمی کنند بلکه به مخالفت بر آنان بر می خیزند (گنجی ص141).
امروزه به دلیل بسیاری از عوامل مثل اشتغال والدین ارتباط والدبا فرزندان کم رنگ تر شده است واین امر باعث شده است که والدین به درخواستها و نیازهای فرزندان کمتر توجه شود و این امر فرزندان را در قبال والدین به لجاحت و بهانه جویی وادار کرده و در نتیجه والدین از این رفتار فرزندان خود شگفت زده و سر در گم شده اند.
تبعیض در خانواده
تبیض از نظر عرف عبارت است از تفاوت گذاری در شرایط مساوی، گاهی میان دوفرددر ارتباط با امری فرق گذاشته می شود، از آن روکه هریک ازاین دودرخورشأن ومقامی هستند(حسینی،ص169).
در خانواده ای که والدین میان فرزندان خود تبعیض قایل می شوند وحق را به یک کودکی می دهد در حالی که حق اونبود،کینه وارتباط ناسالم میان خانواده ره به وجود می آورد. درواقع وقتی والدین در میان فرزندان خود تفاوت قایا می شوند وبه یکی از فرزندان خودتوجه می کنند ناسازگاری وناهنجاری فرزندان را تحریک ودید و نگرش آنان رانسبت به والدین تغییر می دهند. از نظر اسلام و دیدگاه تربیتی، تبعیض به همه اقسام آن باطل است خواه تبعیض در جنس باشد. مانند فرق گذاری میان پسر ودختر یا در اظهار محبت به بعضی از فرزندان یا تبعیض در بهرمندکردن بعضی از فرزندان ازمزایای زندگی ومحروم کردن دیگران.
پیامبر اکرم(ص) درباره رفتار والدین با فرزندان سفارش می کند که؛« با عدالت ومساوات رفتار کنید.بین فرزندان به مساوات کنید چنان که دوست دارید درنیکی ومحبت به شما به مساوات رفتار کنند».(محجة البضائ.ج2،ص46).
آثار تبعیض در خانواده: 1- بچه ها درمحیط خانه عملاً از رفتار والدین درس حق کشی وبی عدالتی فرا می گیرند وبه تدریج به آن عادت میکنند.2- فرزندانی که مورد تبعیض قرارگرفته اند از والدین کینه به دل می گیرند و ممکن است واکنش نشان دهند3- در میان خواهر وبرادر حسودودشمنی پدید آید.(حسینی،ص171).
طلاق یکی از والدین، رسانه ها، بی مسئولیت والدین در قبال، فقر ومالی واقتصادی وخورد کردن شخصیت فرزندان رد قبال همسالان، ازجمله عوامل دیگری هستند که ارتباط بین فرزند با والدین را سست تر وضعیف ترکرده است.
بحث نتیجه گیری
فرزندان امروزه، بزرگسالان آینده وسازندگان جامعه فرداهستند. یکی از مؤالفه های اساسی سازنده شخصیت و منش آینده آنها خانواده و روابط درونی میان والدین آنان می باشد. والدین نقش حساسی در قبال فرزندان خودشان دارند و هر گونه رفتار وعکس العمل های آنان در قبال فرزندان، به دلیل الگوپذیری کودکان از والدین، آن رفتار وعکس العمل را در خود درونی و در قبال والدین خود ودیگران انجام خواهند داد.اگر والدین خواستار اطاعت پذیری فرزندان، مسئولیت پذیری و تربیت پذیری کوکان، احترام به فرزندان، جلوگیری از انحراف وبزهکاری فرزندان خود و …هستند ومی خواهند رابطه فرزندان باآنان صمیمی ودوستانه باشد، ضروریست دید، بینش وبصیرت، دانش و آگاهی خود را در مورد نحوه ارتباط و رفتار صمیمی با فرزندان فزونی بخشند، و یک خانواده سالم وامنی را برای اعضای خانواده خود به وجود آورند.
دراین مقاله عواملی را که به رابطه فرزندان باوالدین آسیب می رساند وروابط بین والد وفرزندان را سست تر وضعیف تر کرده است، پرداخته شده است.این عوامل عبارتند از مشاجره وجنگ ودعوا، توقع بیجا وغیر منطقی، بدقولی والدین والگوی خوب نبودن، نبود عشق، محبت وصمیمیت و..، بی توجهی وبی اعتمادی، سخت گیری والدین به فرزندان در خانواده،شخصیت والدین، تنبیه وشکاف بین نسل، تبعیض و…؛ که هریک از عوامل مورد بررسی وتبیین قرار گرفته شد. در کل ایجاد محیط سالم وصمیمی با فرزندان، آگاهی ودانش به مسئولیت ووظیفه والدین در قبال فرزندان، لازمه جلوگیری از ایجاد رایطه ناسالم وسست فرزندان با والدین میباشد. که هر والدی باید هریک از موارد فوق الذکر را بررسی وشناسی واز ایجاد هرگونه رابطه ناسالم فرزندان باخود جلوگیری کنند.
منابع
1- آقاداود،سید رسول(1385)،روابط درونی خانوادهوتاثیر آن بر شخصیت کودک،مجموعه مقالات دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان.
2- برک،لورآی(1385)،روانشناسی رشد،مترجم؛یحیی سید محمدی،تهران،نشر ارسباران.
3- حسینی،سید داود (1386)،روابط سالم در خانواده سالم، قم،مرکزپژوهش های اسلامی صداو سیما.
4- دهنوی،حسین(1387)،نسیم مهر(پرسش وپاسخ تربیت کودک ونوجوان)،قم،محدث.
5- دان دینک میر، گری مکی(1385)، راهنمای فرزند پروری موفق،ترجمه؛رئیس دانا، تهران.نشررشد
6- دان دینک میر، گری مکی(1387)، والدین مؤثرفرزندان مسئول، ترجمه؛ رئیس دانا، تهران،نشررشد
7- سیف، علی اکبر(1379)، روانشناسی تربیتی،تهران، دانشگاه پیام نور.
8- سیف،سوسن وهمکاران(1382)،روانشناسی رشد ،تهران سمت .
9- شرفی، محمدرضا(1376)مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم؟،تهران ،نشر تزکیه.
10- فیض کاشانی،محسن(1381)، محجةالبیصاء، تهران،نشر بیجا
11- گنجی، حمزه(1382)، بهداشت روانی، تهران، نشر ارسباران.
12- گیتی پسند،زهرا(1387)،آسیب شناسی روابط والدین با نوجوانان دختر ،مشاوره مدرسه شماره 2.
13- مارک آر.داز(1387)-خانواده های آسیب زا(خانواده،فرزندوبروزمشکلات)،مترجم؛
محمد دهگانپوروهمکاران،تهران،رشد.
14- وندرزندن،جیمز(1384)روانشناسی رشد،مترجم؛حمزهگنجی،تهران،نشر ساوالان
15 - Bales,novman.(2000).All about families. Jun14,.vol.5,number21
15-
16-
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شاهنده قوزلو در 1395/03/04 ساعت 07:19:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |