بررسی و تبیین رسالت دانشگاه از منظر امام خمینی(ره)

 به نام خدا

 

عنوان:   بررسی و تبیین رسالت دانشگاه از منظر امام خمینی(ره)

نويسندگان: 1-  قنبر گل پرست[1] 2- حبيبه شاهنده[2]

 

        چكيده

       پایه و سرمنشأ سعادت و شقاوت هر ملتي وابسته به دانشگاه است و دانشگاه مهد تربيت انسان هاي متعهد و مؤمن است و و   براي رسيدن به اين سعادت از منظر امام خميني (ره)در حقيقت دانشگاه ها بايد دو كار عمده را در دستور كار خود قرار دهند: یكی، تربیت و اصلاح انسان ها؛ و دیگر، تربیت دانشمندان متخصص و متعهد  و به ‏نظر ايشان، هر دو كار باید در كنار یكدیگر انجام شود.و خود كفايي، خود اتكايي ، استقلال علمي وفرهنگي ،حفظ و تداوم ارزشهاي انقلاب اسلامي ،مشاركت در مسائل سياسي و اجتماعي ،  توليد دانش و فن آوري بومي و مشاركت در توسعه و سازندگي و آباداني كشور، از رسالت و وظايف مهم دانشگاه مي باشد و زماني اين اهداف به سر منزل مقصود خواهد رسيد كه به فرموده امام (ره)  بين دو نهاد مهم و حساس، دانشگاه و حوزه  علميه ،  وحدت و يكپارچگي وجود داشته باشد.

   اهميت اين مقاله در اين است كه رسالت دانشگاه ها را از منظر امام(ره)، با روش توصيف و تحليلي، مورد بررسي و تبيين نموده است و شناساندن رسالت دانشگاهها به موسسات آموزش عالي ودانشگاهها، تبيين توصيه هاي امام (ره) به دانشجويان و اساتيد دانشگاهها، از اهداف مهم اين مقاله مي باشد .در اين مقاله رسالت هاي مهم دانشگاه از منظر امام خميني (ره)از جمله انسان ساز، خودكفايي واستقلال علمي وفرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي وسياسي، حفظ تداوم انقلاب اسلامي، سازندگي و توسعه، وحدت حوزه ودانشگاه مورد تبيين و تشريح قرار گرفته است.

  از منظر امام خمینی(ره) دانشگاه می تواند ملتها بخصوص جوانان را از مفاسد، وابستگی به کشورهای استعمارگر و بدبختی ونجات داده و راه خوشبختی و خودکفایی یک ملت را در تمام جنبه ها هموار کند که از منظر ایشان  شرط تحقق این امر بدون  همکاری  و همدلی حوزه و دانشگاه و دیگر نهادهای آموزشی و فرهنگی، دست نیافتنی و غیر ممکن است.

 

كليد وازه: رسالت، دانشگاه، استقلال، وابستگي، خودكفايي

 

 

.

 

 

 

 

 

     مقدمه

     دانشگاه در سرنوشت گشور نقش برجسته و تأثيرگذاري دارد. دانشگاه با تربيت دانشجويان، اثري ماندگار ودرازمدت را بر سرنوشت كشور ومصالح ملت وفرهنگ مردم برجاي مي گذارد. برجستگي اين نقش در ماندگاري و آثار ديرپاي دانشگاه است وفرآورده هايي كه هريك در ساختمان اين اثر ماندگار، چون خشتي و مصالحي، جايگاه تأثيرگذار دارند.(موسسه فرهنگي قدر ولايت، 1386،ص11).

     امروزه همه كشورها براي رسيدن به مقاصد و آرمان هاي خود به وجود سازمان هايي همچون آموزش و پرورش، مراكزونهاد هاي  فرهنگي و…. به خصوص دانشگاه نيازمندند و علل توسعه و پيشرفت  ملت ها در تمام جنبه ها از جمله سياسي،اقتصادي، علمي….به دانشگاه هاي مجهز، پ‍ژوهش محورومستقل مي باشد در واقع دانشگاه ومؤسسات آموزش عالي،  يك سازماني است كه سعادت، پيشرفت و توسعه،رشد و توليد علم و تربيت انسان هاي منعهد و عالم هركشوري وابسته به آن است كه اگر اين سازمان به وظايف خود به خوبي عمل كند ملت ها را از غرق شدن در درياي پر تلاطم و طوفاني نجات داده و به ساحل آرامش و سعادت مي رساند.

   دانشگاه در رأس همه پيشرفتها، سعادت، بدبختي و شقاوت همه ملتها قرار دارد. دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهاي موجود و هم منشاءِ اصلاح امور كشور است. همچنانكه حضرت امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند:   “دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‏کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می‏زند” و در جای دیگر می‏فرمایند: “این افرادی که از دانشگاه می‏آیند، یا مخرّب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند” و “هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا می‏کند:  آن را در رأس امور مي‏خوانند؛ از جمله: «مقدرات اين مملكت، دست اين دانشگاهي‏هاست»، «از دانشگاه [است كه] بايد سرنوشت يك ملت تعيين شود»(صحيفه نور1377، ج19،ص253) و «دانشگاه كه رأس امور هست و تقديرات يك كشوري، مقدرات يك كشوري بسته به وجود آنهاست، بايد جديّت كنند كه روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند».

دانشگاه از ديدگاه امام خميني(رحمت الله علیه)آن قدر اهميت دارد كه اگر نقش واقعي خود را نداشته باشد، همه چيز مملكت ازدست خواهد رفت. ايشان در جمله‏اي اين اهميت را گوشزد كرده‏اند: «اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دستمان رفته است».

دانشگاه به عنوان يك سازمان علمي وفرهنگي،  سرمنشأ همه تحولات از جمله تغير و تحول و تربيت انسانهاي عالم و دانشمند، يك ملت به حساب مي آيد،  همچنانكه از منظر امام خميني(ره) كار عمده دانشگاهها  یکی، «تربیت و اصلاح انسانها»؛ و دیگري، «تربیت دانشمندان و متخصّصان» است. دانشگاههاي كشور ايران در گذشته به دليل وابستگي به فرهنگ وعلم كشورهاي غربي و وارد نمودن دانشهاي غربي از اين كار عمده از منظر امام به دور بوده و حتي در ابتدايي ترين امور  علمي وابسته به غرب بودند اما به بركت انقلاب اسلامي و اسلامي شدن دانشگاه ها با دستورات و رهنمود  هاي امام خميني (ره) از وابستگي و واردات  فن و دانش  رهايي و به خود كفايي علمي دست يافت.  

    امام خميني(رحمت الله علیه)براي دانشگاه، دانشگاهيان و دانشجويان، پيامها و سخناني بيان فرموده‏اند كه اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزيه و تحليل شوند، راه نجات يك ملت و كشور در دنيا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، اين نجات محقق مي‏شود.اما بعد از بيش از ربع قرن از پيروزي انقلاب اسلامي آيا مراكز علمي و دانشگاه ها سخنان و فرمايشات امام خميني (ره ) را در سرلوحه عملكرد علمي شان قرار دادند ؟ و آيا به رسالتي كه امام (ره) بارها به آن تاكيد داشتند عمل كرده اند ؟

پژوهش هاي مختلفي در مورد اين موضوع به نگارش در آمده است كه از جمله مقاله موسوي با عنوان “جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام خميني(ره)” با بررسي انديشه هاي امام به تبيين بيانات ايشان در مورد اهميت دانشگاه وتأثير آن بر سرنوشت كشور پرداخته ودانشگاه را سرمنشأ همه امور يك كشور از جمله بدبختي وسعادتمندي يك ملت دانسته وبه رسالت دانشگاه از جمله  انسان سازي، الگو قرار گرفتن براي ملل ديگرو….، اشاره نموده است.

   رشيدي زاده، در مقاله خود با عنوان ” انتظارات و ضرورت هاي وحدت و حوزه” وحدت حوزه ودانشگاه را از عوامل مهم تبيين علوم ديني در محيط دانشگاه بيان نموده است. همچنين خضريان در مقاله خود با عنوان” دانشگاه در نظر امام(ره) ” دانشگاه را نقطه آرماني هدايت جامعه دانسته و گفتمان انقلاب اسلامي و تبيين آن را سرمنشأ رسالت دانشگاه اظهار نموده است. به اسلامي شدن، انسان  سازي، تربيت انسانهاي انديشمند، خودكفايي علمي، حفظ وپايداري انقلاب اسلامي به عنوان رسالت هاي مهم دانشگاه در مقالات مختلف اشاره شده است.  

      اهميت اين مقاله در اين است كه رسالت دانشگاه ودانشگاهيان را از منظر امام، با روش توصيفي و تحليلي،  بررسي و تبيين نموده است. و شناساندن رسالت دانشگاهها به موسسات آموزش عالي ودانشگاهها،تبيين توصيه هاي امام (ره) به دانشجويان و اساتيد دانشگاهها، از اهداف مهم اين مقاله مي باشد .در اين مقاله رسالت هاي مهم دانشگاه از منظر امام خميني (ره)از جمله تربيت انسانهاي متعهد و مؤمن( انسان ساز)، خودكفايي واستقلال علمي وفرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي وسياسي، حفظ تداوم انقلاب اسلامي، سازندگي و توسعه، وحدت حوزه ودانشگاه تبيين وتشريح خواهد شد.

 

تربيت انسان هاي م‍ؤمن، متعهد وبا ايمان( انسان سازي)

   از جمله رسالت ووظايف دانشگاه تربيت انسانهاي با ايمان ومؤمن است. سرمنشأ بدبختي وسعادتمندي يك ملت از دانشگاه است. دانشگاه با تربيت انسان هاي وابسته و بي اعتماد به نفس مي تواند مديريت و رهبري ملت را به اجانب و استعمار گران بسپارد وبا تربيت انسا نهاي با ايمان ووفادار به كشور خود سعادتمندي وترقي يك ملت را رقم بزند. امام خميني با توجه به وضيعت رسالت دانشگاه را انسان سازي يعني تربيت انسان هاي مؤمن، وفادار به ملت خود و متعهد مي داند ومي فرمايد:« ما هر دو طايفه بايد تربيت كنيم قشرهاي جامعه را. ما احتياج به آدم داريم، مملكت ما احتياج دارد به اينكه انسان درست بشود در آن، مؤمن باشد. آدمي كه اززير دستگاه شما يا دستگاه ما بيرون مي آيد، اگرمؤمن باشد، ديگر نمي شود كه زيربار ظلم اجانب برود ويا تطميع ها وتهديدي ها را همه، آني كه تطميع مي شود وتهديد در آنها اثر مي كند آنهايي است كه ايمان ندارند».(مؤسسه نشر وتنظيم آثار امام خميني(ره)، 1377،ص177).

    همجنين ا مام مي فرمايد: «دانشگاه يايد مهد تربيت باشد مهدي كه انسانهاي معنويت گرا تربيت كند نه انسانهاي ماديگرا،  همچنين ايشان مصون سازي كشور را نتيجه تربيت انسانهاي مؤمن ومتعهد مي داند و مي فرمايند: «اگر دانشگاهها درست نشود ومدرسه هاي ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهوري اسلامي ما پيدا بكنيم نداريم. اگر اين دو قشر تربيت شدند به طوري كه اسلام مي خواهد، تربيت انساني شدند هم مملكت ما مصون مي شود از تصرف شياطين وروي چرخ خودش گردش مي كند بدون وابستگي به خارج و بدون خيانتهاي داخلي و هم ترقيات حاصل مي شود براي شما»ا.(همان ).  امام خمینی (س) با نگرشی ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به این مسأله توجه کرده و با کلامهای گوهربار خود راه را نشان داده‏اند.
ایشان دراين خصوص  می‏فرمایند: “شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید؛ اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات می‏دهید"، “دانشگاه باید مرکز درست‏کردن انسان باشد"، “دانشگاهها را مرکز تربیت قرار دهید؛ علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد، مضرّ است"، “دانشگاه را باید شما رو به خدا بیرید، رو به معنویت ببرید. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود"؛ و بالأخره در فرازی دیگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در کنار هم، می‏فرمایند: “اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد، یعنی در کنار تحصیلات، تهذیب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می‏توانند به سعادت برسانند".

پس ملاحظه می‏شود که امام خمینی(س) در این مجموعه از بیانات، ضمن اشاره به اینکه دانشگاه باید مرکز تربیت، انسان‏سازی و خداجویی باشد، کسب تخصص را هم لازم می‏شمرند. نپرداختن به چنین موضوعی را باعث نابودی کشور ذکر می‏کنند و متخصص غیرمتعهد و فاقد تربیت انسانی را به حال کشور مضرّ می‏دانند.

امّا روشن است که رسیدن به این دو عامل و جهت، یعنی تخصص و تعهد، به‏آسانی صورت نمی‏گیرد و به کار و تلاش جدی استادان و دانشجویان و همه دست اندرکاران و متفکران دلسوز و هنرمندان دردمند نیاز دارد؛ که هر یک، بویژه دانشگاهیان، باید از یک سو به این تلاش و جدّیت دست زنند و متحمل سختیها و ناراحتیها شوند و از سویی دیگر، با شناخت موانع و مشکلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشکلات برآیند. از این جهت است که امام عزیز بکارگیری این کوشش و تلاش را متذکر می‏شوند و آن را لازم می‏شمارند. ایشان در جایی می‏فرمایند: “جدیت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود"؛ و در جایی دیگر به این تلاش و کوشش ارج می‏نهند و بر فداکاران و تلاشگران درود می‏فرستند: “سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرافرازی و اعتلای کشور، کشور عزیز اسلامی کوشا، و در رسیدن به هدفهای انسانی ـ اسلامی از هیچ زحمت و کوششی دریغ ندارند".  (موسوي ، 1388، ص25).

  در واقع امام خميني(ره)  رسالت و وظايف دانشگاه را تربيت انسانهاي مؤمن، معنويت گرا، تربيت مطابق فطرت الهي، متعهد، اصلاح و هدايت فطرت انسانها، تعليم و آموزش همراه با تربيت انساني و …، مي داند.

 

         خودكفايي و  استقلال علمي وفرهنگي

            از دانشگاه  است  كه مي تواند يك كشور مستقل باشد و از دانشگاه است كه مي تواند يك كشوري كشور وابسته باشد(امام خميني(ره) ).

   وابستگي و خودباختگي هر ملتي از لحاظ علم وفن آوري علل از دست دادن هويت ملي و فرهنگ و ارزش هر كشوري به حساب مي آيد و در اين وابستگي و خودباختگي دانشگاه نقش مؤثري را ايفا مي كند.  به نظر امام خميني(ره)بايد قيد و بندها و دلبستگي به غرب و يا مظاهرِ ديگرِ شبيه به آن را رها كنيم و از آنها آزاد شويم. امّا ممكن است اين سؤال به ذهن خطور كند: بعد از قطع اين رابطه، چه مي‏شود؟ آيا پس از آن، در خلأ، تنهايي، بي‏ياوري و بدبختي قرار نخواهيم گرفت؟ آيا همه چيزمان نابود نخواهد شد و به هلاكت نخواهيم افتاد ، براساس گفته‏هاي امام (رحمت الله علیه)«خودباوري» و «اتكا به خود» و «خويشتن‏يابي» است؛ كه خلاءِ موجود را به بهترين وجهي پر خواهد كرد. ايشان در خطاب به دانشجويان مي‏فرمايند: «شما دانشجويان عزيز! خودتان درصدد اين باشيد كه از غرب‏زدگي بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد. گمشده شما، خودتان هستيد». امّا اين خود را چگونه مي‏توان پيدا كرد؟ و آيا چگونه‏بودن و چگونه‏شدن، خودپيدا كردن است؟
طبيعتاً اصطلاح «خود را يافتن» بايد مفهومي خاص داشته باشد. آنچنان «خودي» كه نه تنها جايگزين خلأ و قطع وابستگي شود، بلكه حالتي رشديابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترين وجه بسازد و آنها را از جهات مادي و معنوي، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقي برساند(موسوي،1388، ص52) .

     امام خميني (ره) دانشگاه را زمينه ساز استقلال مملكت مي داند و مي فرماييد:« اگر دانشگاهها درست نشود ومدرسه هاي ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهوري اسلامي ما پيدا بكنيم نداريم . اگر اين دو قشر تربيت شدند به طوري كه اسلام مي خواهد، تربيت انساني شدند هم مملكت ما مصون مي شود از تصرف شياطين وروي چرخ خودش گردش مي كند بدون وابستگي به خارج و بدون خيانتهاي داخلي و هم ترقيات حاصل مي شود براي شما»(مؤسسه نشر وتنظيم  آثار آمام خميني(ره 1387)، ص187). امام خميني (ره)  خودباختگي و از دست دادن اسقلال فكري از جمله در علم پزشكي را عامل وابستگي كشور و بدبختي يك ملت مي داند و مي فرمايد:« در عين حالي كه طبيب داريم، يكي كه مريض مي شود مي گويند اروپا بايد ببريم؟ اين براي اين است كه خودمان را از دست داديم. استقلال فكري ديگري نداريم. همه اش دنبال اين هستسم كه غرب چه كاره است»(صحيفه نور 1386، جلد8،ص95). 

    در واقع امام (ره) وابستكي پزشكي به غرب را از علل از دست داده استقلال فكري دانشگاه از لحاظ علم وفن آورزي مي دانسته است و دانشگاه را به سمت اسقلال فكري و به دست آوردن هويت خودشان سوق مي داده و مي فرمايد:« دانشگاهها بروند دنبال اينكه جوانهاي ما را مستقل بار بياورند، تربيت كنند كه بفهمند خودشان يك فرهنك دارند، يك فرهنگ بزرگ دارند،  بفهمند كه فرهنگ از اينجا صادر شده است به خارج، بفهمند كه ما هم يك چيزي در عالم هستيم وما خودمان مي خواهيم خودمان را اداره كنيم (مؤسسه نشر وتنظيم  آثار آمام خميني(ره)، ص187).  امام خميني(ره) جهت استقلال كشور در علم وفن آوري دانشگاه را به قطع احتياج از خارج سفارش مي كرده  ودانشگاهها را به جديت و تلاش دراستقلال  توليد علم ودانش و خودكفايي در دانش به سعي و تلاش توصيه مي كرد و مي فرمود:« اگر يك ملت بخواهد مستقل باشد، شرط اول اين است كه احتياج نداشته باشد به غير، اگر احتياج داشت كه نمي تواند مستقل باشد، احتياج خودش يك وابستگي است».(همان) ايشان خروج از وابستگي را بدست آوردن اعتماد به نفس و هويت ملي، توليد علم بومي، برگرداندن روي خود از غرب وشرق، عدم گرايش به شرق و غرب در دانشگاهها، بريدن از خارج،كسب علم از موضع استقلال مي دانسته است. حضرت امام خميني(ره) استقلال و قطع وابستگي دانشگاهها را در علم دانش از غرب،  نتيجه انزوا شدن و محدوديتهاي استعمارگران دانسته كه با فرصت طلبي دانشمندان و دانشگاهيان داخل كشورمان به وجود آمده است.(نور،جلد13، ص311).

    بنابريان امام (ره) خودكفايي و استقلال ملتها را از رسالت مهم دانشگاه مي داند و دانشگاهيان را به تلاش وكوشش فراوان براي به استقلال رساندن ملت از همه لحاظ توصيه و سفارش كرده است.

        خوشبختي و سعادتمندي ملتها

        سعادت و خوشبختي هر كشوري وابسته به دانشگاه و وحدت ميان سازمانها و نهادهاي فرهنگي از جمله حوزه مي باشد. هرچه هماهنگي و اتحاد بين اين نهادها مداوم وبيشتر باشد سعادت و خوشبختي ملت تضمين؛ و اما اگر ميان اين نهادها تضاد و ناهماهنگي باشد بدبختي و شقاوت آن ملت رقم خواهد خورد.از منظر امام دانشگاه سرچشمه ومنشأ سعادت و شقاوت ملتها مي باشد و ايشان مي فرمايند:« دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه علوم قديمه، چه دانشگاه علوم جديده، از دانشگاه سعادت يك ملت و در مقابل سعادت، شقاوت يك ملت سرچشمه مي گيرد. دانشگاه را بايد جديت بكنيد دانشگاه را درستش كنيد، دانشگاه را اسلاميش كنيد(نور، جلد6، ص61).

   ايشان همچنين دانشگاه را والاترين مقام در سعادتمندي يك كشور و ملت دانسته و مي فرمايند: « آنهايي كه در زمان سابق براي مملكت غصه مي خورند،بايد خودشان را مجهز كنند كه اين فرزندان ايران، متعهد ودر خئمت خود ايران باشند .اگر اينطور بشود،دانشگاه بالاترين مقامي است كه كشور مارا به سعادت مي رساند .دانشگاه دو راه دارد :راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسكنت و نوكرمآبي و امثال اينها و راه عظمت و عزت وبزرگ منشي.  دانشگاه، همين دانشگاه را تا – دانشگاه-  را ما داريم فايده ندارد.  ما دانشگاه پنجاه سال است داريم و از دانشگاه هرچه فساد توي اين مملكت پيدا شد از اين اشخاصي بودند كه در دانشگاه تحصيل كرده بودند،تخصص هم شايد داشتند». (صحيفه نور،ج13،ص210).

   دانشگاه با توليد دانش مفيد ومؤثرو هدايت جوانان وملتها آنان را از افتادن به مفاسدها ونجات داده و به راه الهي وخدايي سوق دهدو با اين كار همه ملتها را اصلاح كند.از منظر امام (ره) دانشگاه مي تواند يك ملت را اصلاح و و به تباهي بكشاند. ايشان مي فرمايند:« دانشگاه و تربيت دانشگاهي است كه جوانهاي ما را يا طرف غرب مي كشد يا طرف شرق، و آنها را از خودشان تهي مي كند و وجهه آنها را متوجه به غرب و شرق مي كند تا اينكه يا شرق غلبه كند و تمام جهات ايران را و شرق را و تمام بلاد مسلمين را از بين ببرد و غلبه كند وهمه فرهنگ وچيزهاي ديگري را از ما بگيرند و به جاي آن يك مغز شرقي يا غربي بنشانند وملت ما را به تباهي بكشند»(نور، جلد 14، ص278).بنابراين دانشگاه به عنوان يك چراغ هدايت و منشأ ترقي و يا عقب گرد همه جنبه ها چه اقتصادي، سياسي، معنوي، علمي و فرهنگي و..مي تواند سعادت و شقاوت يك ملت را رقم زند و سرمايه ي اميد هاي يك كشورباشد ويا همه اميد هاي يك ملت را به باد نااميدي بسپارد.  در واقع از منظر امام تلاش كشورهاي استعمارگربدبخت كردن ملتها توسط وابسته كردن دانشگاه است كه ملتها مي توانند از طريق تربيت انسانهاي مؤمن و متعهد به نظام و استقلال و خودكفايي علمي و بومي سازي آن ملت را از غرق شدن در درياي استعمارگر نجات دهد.

  

     تعهد اجتماعي ومسئوليت سياسي

     مشاركت همه نهادهاو سازمان  ها براي پيشبرد آرمان هاي هدفمند و پيشرفت سياسي و اجتماعي ملت لازم و ضروري به نظر مي رسد كه از مهمترين اين سازمان ها دانشگاه است كه نمي توان مشاركت ونقش دانشگاهيان و دانشجويان و اساتيد را در اين پيشبرد اين اهداف ناديده  گرفت از جمله امور اجتماعي  و سياسي رسالت دانشگاهيان كه مي توانندبا بصيرت خود، مردم را همراهي كنند مي توان به انتخابات وملاك و معيارهاي نامزدها و تبيين قانون اساسي ، تبيين ارزشها و مقابله با تهاجمات فرهنگي و بالا بردن سطح آگاهي مردم در برابر نقشه هاي شوم استعمارگران و …..مي باشد

      تعهد اجتماعي و سياسي دانشگاه و دانشگاهيان از ديگر وجوه مورد عنايت  موكد حضرت امام است.امام از دانشگاهياان انتظار دارند همچون ناظري بصير و آگاه ،هوشمندانه و متعهدانه عملكرد ها و تصميم گيري ها را مد نظر داشته و با نقادي دلسوزانه خطا و لرزش احتمالي را گوشزد نمايند و همچون مشاوران و كارشناساني امين مساعدت خويش را از دست اندر كاران و مجريان امور دريغ ندارند همچنين در رخدادها و مراحل حساس تعيين كنندهاي همچون انتخابات،  همراه با ديگر بازوان فكري جامعه، با ارائه ملاك ها و معيارها مردم رابراي مشاركت و حضور مؤثر در سرنوشت خويش مدد رساند و در جهت گيري ها و خلق بستر هاي اجتماعي و فرهنگي تسهيل كننده راه تحكيم مقاومت ملي و انقلابي در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامي و هادي باشند وبه مدد قدرت فني و دانش خويش در تشخيص ترفند هاي دشمنان، لحظه اي درنگ به خود راه ندهند .(موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)،1377،ص11)

  همچنين ايشان صاحب نظران در دانشگاه را به نظر دهي درتبيين  قانون اساسي  و همراهي با قوه سه گانه    سفارش مي كند (نور،ج9،ص103)

 

       حفظ و تداوم انقلاب اسلامي

       از مهمترين و اساسي ترين نقش دانشگاهيان حفظ و تداوم انقلاب اسلامي است انقلابي كه بعد از 2500 سال شاهنشاهي به رهبري امام خميني و با دادن خون هزاران شهيد و مجروح و بدون وابستگي به بلوك شرقي و غربي و با 15 سال دفاع همگاني مردم  از سال 42 تا 57وبسيجيان و سلحشوران  در  هشت سال دفاع مقدس  به ظهور رسيده است. و اكنون با گذشت بيش از ربع قرن از اين انقلاب بر دانشگاهيان است كه تبليغات انحرافي دشمنان را خنثي كنند همچنان كه امام (ره)  مي فرمايند :«سياسيون و روشنفكرانو دانشگاهيان وظيفه اسلامي و ملي خود را به جا آورند و نگذارند نهضت را به وسيله تبليلغات پر سر و صدا 0منحرف كنند».(صحيفه نور،ج2،ص106) همچنين ايشان طرفداري از انقلاب و پرهيز از اختلاف را از ديگر وظايف دانشگاهيان دانسته و فرموده است كه :«من از همه قشرهاي جوان دانشگاهي و مدارس علوم دينيه و روشنفكران و نويسندگان و دانشمندان عاجزانه استدعامي كنم در اين وقت حساس از هرگونه اختلاف دست برداشته و دشمن بزرگ را هدف قرار دهند»(نور،ج10،ص258) . بنابراين امام دراين سخنان قشرهاي فرهنگي به خصوص دانشگاهيان را به و تداوم انقلاب اسلامي سفارش نموده و از آنان مي خواهد كه شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايندتا استقلال و آزادي خود و ملت خودشان رااز آسيب و گزند دشمنان مصون نگه دارند

    سازتدگي و توسعه

    سازندگي و آباداني هر كشوري نياز به متخصص و متعهداني هست كه بتوانند جامعه را توسعه دهند و در تمام سطوح در كشاورزان، كارخانه ها، مهندسين و بازاري ها همه بايد براي سازندگي جامعه كمك كنند. اما نكته قابل توجه اين است كه دانشجويان و دانشگاهيان با تخصص و تعهد خود نقش تعيين كننده اي دراين ميان دارند كه نمي توان از آن چشم پوشي كرد.                

 

       امام (ره ) از اين نكته غافل نبودند ودر اين مورد رسالت دانشگاهيان را چنين بيان كردند :«دانشگاه بايد عالم تربيت كند يك عالم درست نه عالم اداري بلكه عالمي كه بتواند مملكت خودش را اداره كند از حيث علميت، از حيث فرهنگ، نه اينكه غايت آمال اين باشد يك چيزي دستش بيايد برود در يك اداره اي بنشيند مهمل و نه اينكه بودجه مملكت را بي خودي صرف كند .دانشگاه بايد خود را مجهز كند براي اينكه جوانان را بسازد آتيه كشور را پي ريزي بكنند .»ايشان در جايي ديگر سهم دانشگاه را در سازندگي و باز سازي كشور اينگونه تشريح مي كنند :«باز سازي و سازندگي كشور جز از طريق تعاون و همفكري ميسر نيست .و اين كشور متعلق به اسلام و همه ملت ايران است و همان گونه كه در جنگ همه در كنار هم بودند ،  در صلح و سازندگي هم بايد در كنار يكديگر باشند .و مراكز علمي و دانشگاهي در اين امر بزرگ سهم بسزايي دارند. (نور،ج15،ص309)

 

     ايجاد وحدت با حوزه  علميه

    دانشگاه براي به انجام رساندن رسالت و وظايف خود از جمله موارد فوق الذكر به تنهايي و بدون كمك گرفتن از ساير نهادهاي فرهنگي به خصوص حوزه نمي تواند به اهداف خود برسد. دانشگاه هر چه رسالت خود را به خوبي انجام دهد اما در انجام وظايف خود از حوزه كه يك نهاد فرهنگي و معنوي است، دوري ورزد به سختي مي تواند وظايف خود را به مرحله ا نجام رساندو اگر هم به تنهايي رسالت خود را به انجام برساند علم و دانش توليد شده در آن مقدس و پاك نبوده و انسان هاي تربيت شده در آن به دور از معنويت و ايمان بوده و اين عامل مي تواند يك ملت را به فساد وانحراف كشانده وبه دنبال آن بدبختي ونابودي آن ملت را رقم بزند. امام خميني(ره) براي همين مي فرماند: « دانشگاه وحوزه علميه وروحانيون مي توانند دومركز باشند براي تمام ترقيات و تمام پيشرفتهاي كشور. ومي تواند دو مركز باشند براي تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست كه اشخاص متفكر متعهد بيرون مي آيد. ( رشیدی، 1387، ص55). اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشند؛ يعني در كنار تحصيلات متحقق درانجا، تهذيب هم باشد، متعهد هم باشد، يك كشوري را اينها مي تواند به سعادت يرسانند. و اگر حوزه هاي علميه مهذب باشند و متعهد، يك كشور را مي تواند نجات بدهند.»(نور، جلد13، ص4139).

   امام (ره) براي تحقق اهداف فوق الذكر،وحدت حوزه علميه و دانشگاه را شرط و ابزار، و همسويي هر دو را از رسالتهاي اجتناب ناپذير اين دومركز فكري بر مي شمارد ولوازم وموانع آن را گوشزد مينمايد. از آن جمله، به فني ترين مباحث نظري و ظرايف روشي توجه داشته و مي فرماي:«فرهنگ دانشگاه ها و مراكز غير حوزوي به صورتي است كه با تجربه و لمس واقعيت ها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظري و فلسفي، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و معارف اسلام وسيع تر گردد .»(نور ،ج20،ص243). .همچنين ايشان توطئه ديرينه و ريشه دار عوامل بيگانه را جدي گرفته به هر دو مراكز يادآوري مي كند كه در هر موقعيت و موضوعي كه محتمل است تقابل يا دوگانگي احساس شود،مراقب و مواظب دشمن باشند و رد پاي آن را تفحص و جستجو كنند.

 

     بحث ونتيجه گيري

     دانشگاه  از ديدگاه امام خميني (ره) بعنوان جايگاه تعليم و تعلم و كشف امور و آيات خلقت به مثابه تجلي گاه،  بعدي از فطرت حقيقت جوي بشر است كه چنانچه در مسير درست هدايت شود مي تواند، نردبان صعودي بشر در طي طريق رسالت «خليفه اللهي» باشد.از طرف ديگر،امام رهبري بصير و دور انديش بود كه نگاه نافذش به رسالت آينده انقلاب در هدايت و راهبرد جهان اسلام نظر داشت و در اين چشم انداز، دانشگاه نقش و اعتباري كم نظير براي تربيت متخصصان متعهدي دارد كه بتوانند چارچوب سياستهاي حاكم و ظالم جهان خواران را در هم شكنند و جسارت ايجاد داربستهايي بر محور  كرامت انساني را داشته باشند،

    در اين مقاله ديدگاه امام خميني (ره) در مورد رسالت دانشگاه  كه شامل  تربيت انسان هاي مومن و متعهد،خود كفايي و استقلال علمي و فرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي و مسئوليت سياسي، حفظ و تداوم انقلاب اسلامي،سازندگي و توسعه، ايجاد وحدت حوزه و دانشگاه مي باشد ، مورد بررسي و تبيين قرار گرفت واينگونه  نتيجه گيري مي توان كرد كه دانشگاه از ديدگاه شخصيتي چون امام خميني(ره) مهد تربيت انسان هاي الهي است،  مهدي كه انسانهاي معنويت گرا تربيت كند نه انسانهاي ماديگرا، چون  سرمنشأ بدبختي وسعادتمندي يك ملت از دانشگاه است.و از لوازم سعادتمندي و خوشبختي يك ملت خودباوري و خود اتكايي علمي و فرهنگي است كه بدون وابستگي علمي به استعمارگران اين امر محقق مي گردد و دانشگاه مي تواند گامي بسيار مهم و موثر در اين راه برداشته و راه سعادت و خوشبختي ملت را هموار نمايد. همچنين  دانشگاه از منظر امام مي تواند با توليد دانش مفيد ومؤثرو هدايت جوانان وملتها آنان را از افتادن به مفاسدها نجات داده و به راه الهي وخدايي سوق دهد و با اين كار همه ملتها را اصلاح كندو شرط تحقق اين موارد بدون همكاري با حوزه علميه و ديگر نهادهاي فرهنگي امكان پذير نيست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

1.       رشيدي زاده، حسين(1387)، انتظارات وضرورت هاي وحدت حوزه ودانشگاه،

2.       صحيفه نور(1378)، جلد2، 6، 8، 9، 10، 13، 14، 15، 20، تهران، مؤسسه نشرآثار آمام خميني(ره)

3.       خضريان، علي(1387)، دانشگاه در نظر امام خميني(ره)

4.       موسوي، سيد فضل الله(1388)، جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام(ره)

5.       مؤسسه نشر آثار امام(ره)(1378)، دانشگاه ودانشگاهيان از ديدگاه امام(ره)، تهران، معونت پژوهشي مؤسسه نشرآثار امام(ره)

6.    مؤسسه فرهنگي قدر ولايت(1386)، دانشجو و دانشگاه،ويژگيها، آفتها،انتظارات در آيينه رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي، تهران، مؤسسه……………

 

 



[1] - کارشناس ارشد علوم تربیتی
[2] - سطح سه

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.