نماز
آثار تربیتی نماز
نماز یك دستگاه تربیتی وتكاملی است و هرقدر كامل تر خوانده شود ابعاد بیشتری از وجود انسان را تقویت کرده و موجبات رشد او را فراهم می کند . اثر تربیتی نماز را نمی توان انکار کرد قلب آدمی یا جایگاه خداست یا شیطان، نمی شود در دلی که جایگاه خداست بدی راه یابد. کسیکه تمام کارهایش را با نام خدا شروع می کند و بسم الله می گوید و سررشته و فرجام کارهایش را به خدا می سپارد و طبق آیه قرآن« کلُّ اَمْرٍ ذی بالٍ لا یذْکرُ بِسْمِ اللّهِ فیهِ فَهُوَ اَبْتَر. هر کار با اهمیتی که با نام خدا همراه نشود به فرجام نمی رسد .( وسائل الشیعه، ج 7، ص 170) پس حساب شده و با تدبیر گام بر می دارد در نتیجه یاد خدا سراسر وجود او را گرفته دست به ارتکاب گناه نمی زند یا اگر مرتکب گناه شود توبه می کند اگر تک تک اعضای خانواده همین تربیت را داشته و نمازشان از روی عادت نباشد کارهای خود را با جهت و قبله نمای الهی تنظیم کنند دیگر مجال کجروی نخواهند داشت و کار گناه از کسی سر نمی زند و هرکس دیگری را نه از روی اجبار و اکراه یا صرف نسبت تحمل نمی کند والفاظ و اعمال زشت و گناه آلود از کسی سر نمی زند بلکه باهم بودن را موهبت و فرصتی الهی می دانند تا در کنار هم زندگی معنادار و خوشبخت داشته داشته ،در مسیر خیر دنیا و آخرت قرار گیرند.
طهارت جسمانی
انسان نماز گذار قبل از نماز یک سری مقدمات را انجام داده و بعد وارد نماز می شود. وضو می گیرد غسل می کند لباس طاهر به تن می کند و… بعد مشغول نماز می شود. چرا این همه مشقت و سختی برای صحبت کردن با کسی که محرم است و نیاز به این اعمال ندارد. بنابراین لازم است به علل این مقدمه چینی ها اشاره شود.با مراجعه به قرآن و احادیث معصومین در این باب می توان به جواب سوال رسید ،چنانچه در حدیثی از امام رضا نقل شده:« به وضو امر شده است تا آنکه بنده پاک شود، هنگامی که مقابل خدای جبار میایستد و وقت مناجات کردن او،حق را برای آنکه مطیع باشد در آنچه که او را امر فرموده است و پاکیزه از گناهان و نجاست باشد.گذشته از این،وضو کسالت و خواب را از آدمی دور میکند و دل را برای قیام در حضور حضرت پرودگار پاکیزه میسازد.» و در حدیث دیگر آمده است که :«وقتی نمازگزار هر دو دست را تا مرفق شستوشو میدهد،گناهان دو دست میریزد. آنگاه که سر را مسح میکند،گناهان آن میریزد. هنگامی که پاها را مسح میکند یا این که در مقام تقیه میشوید،گناهان پاها میریزد» (اخلاق و عرفان در وضو و نماز:ص 26)
در روایتی از رسول اکرم(ص) فرمودند: «اولین تماسی که با آب پیدا میشود و آب را مضمضه میکند،شیطان از او دور میشود.خدا دل و زبانش را به حکمت نورانی میکند.و وقتی در بینی آب میریزد،خدا او را از آتش دوزخ امان میدهد و بوی بهشت را نصیبش میکند. آنگاه رستاخیز فرا میرسد و برخی چهره ها سفید و برخی دیگر سیاه میشوند،وضو گیرنده را خداوند سرافراز و روسفید میکند. او که دست را میشوید،خداوند زنجیرها و پابندهای جهنم را بر او حرام میسازد.وقتی سر را مسح میکند، پلیدیهای ناشی از گناه را از بین میبرد.زمانی که پاها را مسح مینماید،خداوند پاهایش را بر پل صراط نمیلرزاند» (اخلاق و عرفان در وضو و نماز:28).
طهارت روحانی
یکی از نیازهای مهم و اساسی روح انسان را ارتباط با خدا، یعنی نماز تشکیل کی دهد و نمازی نماز مقبول است که دارای طهارتی همه جانبه باشد. یعنی از روی اخلاص سر تسلیم مقابل باری تعالی فرود آورد، نه برای خودنمایی و ریا، بخواهد در نمازخدا را بشناسد به جود و کرم خدا امیدوار باشد و آن را در خود نمایان کند. در ادای این واجب مهم سست نشود و دست نیاز را فقط و فقط به پیشگاه خداوند منان دراز کرده ، از مسیر حق و حقیقت منحرف نشود. روح و باطن نماز عبودیت محض خالصانه و خاشعانه و با تمأنینه و امیدوارانه است در محضر،ذات باری تعالی و خوار و خفیف شمردن خود و در یک کلمه حضور محدود در مقابل نامحدود. چنانچه از رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمودند: «خداوند متعال نظر نميافكند به نمازي كه آدمي دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند»( معراج السعاده، ص668.).
پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهري و معناي باطني است و تمسك به هر يك از اين دو بدون ديگري نماز نيست در نتيجه هم كساني كه به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بيخبرند از حقيقت نماز غافلند و هم آنانكه نماز نميخوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و حقيقت آن رسيدهايم معرفتي از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است.
نتیجه این که طهارت جسمانی و روحانی لازم و ملزوم یکدیگرند و رعایت هرکدام در عبادت ضروری است. یعنی درک عمیق این مقدمات زمینه ساز سفر روحانی و عروج الی الله است. رفع زشتی ها و پلیدیهای ظاهری و باطنی مثل دو کفه ترازو هستند و تعادل در رعایت این دو مقدمه شرط ورود به طهارت قلب و جان در ماورای جسم و عالم ماده است. در واقع طهارت برای این است که اعضا و قلب آدمی در تصرف شیطان یا نفس نباشد؛نه ظاهر آدمی گرفتار پلیدی باشد و نه باطن او.
ثبات شخصیت
شخصیت سالم، منشأ رفتارها و عواطف مثبت و سازنده است؛شخصیتی که از سلامت برخوردار نیست، منشأ رفتارهاي غیرمنطقی و ناشایسته است. از عوامل موثر برای داشتن نماز است.
يكى از دانشمندان اسلامى مىگويد:
«با ذكر، همه ترسها از ميان برمىخيزد و همه ناراحتىها از آدمى سترده مىشود. آنگاه كه فرد به ياد خدا مىافتد، قلبش با طمأنينه، آباد مىشود و از خشنودى الهى سرشار مىگردد؛ قلبى كه پيشتر از ترس و يأس آكنده بود. لطف و توجه پروردگار، قلب ذاكر را زير سايه خود قرار مىدهد و انسان، به اين يقين مىرسد كه رهيدن از ناراحتىهاى درونى، آسان و هموار است و مىتوان وسوسههاى شيطانى را در هم كوبيد و گمانهاى باطل را از خود دور ساخت. چنين فردى، همواره با خداست و از هيچ امرى بيم ندارد و به هيچ عارضهاى روانى دچار نمىگردد. اين حالت، به خاطر ثباتى كه خداوند در دل او ايجاد مىكند، به هم مىرسد».(محمد بن محمد غزالى، مكاشفة القلوب، ص 145).
ثبات شخصيت هر فرد متضمن قوام و پايداري جامعه و تزلزل در افكار و رفتار هر فرد موجب لغزش و تزلزل اجتماع است اين است كه بر هرمسلمانی معرفت و آگاهي به اينكه ترك عبادات خصوصاً نماز، منشأ سقوط و مصدر هبوط و سرچشمه همه رذايل اخلاقي و مشكلات زندگي است و نماز با حفظ شرايط و رفع موانع، نردبان صعود، معراج شهود و مقصد معبود است. و چه بهتر که این ثبات شخصیت بنا به فرموده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در جوانی شکل بگیرد «شماها بهتر ميتوانيد تهذيب نفس كنيد شما به ملكوت نزديكتر هستيد از پيرمردها، در شما آن ريشههاي فساد كمتر است. يك پير بخواهد اصلاح شود بسيار مشكل است جوان زودتر اصلاح ميشود. هزاران جوان اصلاح ميشوند و يك پير نميشود. نگذاريد براي ايام پيري. الان خودتان را بايد تبعه تعليمات انبياء كنيد مبدا اين است از اينجا بايد رفت»(امام خميني(رحمه الله) تفسير سوره حمد، ص41 -انتشارات محمد).
چون احساس به يك تكيه گاه محكم و امنيت و آرامش در پناه آن تنها عنصرى است كه میتواند به انسان اعتماد و اطمينان بخشد و او را از اضطرابات درونى و تشويشات ذهنى رها سازد. همه مشكلات و معضلات روحى و روانى كه هويّت او را در معرض خطر انداخته و ثبات شخصيت او را از برباید و خلاء عظيمى را در او ايجاد كرده ناشى از نداشتن يك ملجاء و عدم دست يابى به يك پناهگاه دائمى و مستحكم است. یك مسلمان با تحصيل معرفت و دستيابى به علوم مقدس دينى بايد خود را مجهز ساخته و به گرفتار بی هويتی از دست ندهد.
تواضع و خشوع
خشوع و خضوع در مقابل خالق بی همتا، نشان از اطاعت بی چون و چرای فرد در برابر اوست. این خضوع و خشوع یعنی انسان راه حق را انتخاب کرده و با تمام وجود کمال طلبی را خواهان است. پس بی تردید نمود این کمال خواهی نمی تواند بر سعادت و سلامت فرد بی تاثیر باشد طوری گذران عمر می کند که رضایت خدا را جلب کند و از طغیان و سرکشی دوری می جوید و در مقابل تشویش ها و ناملایمات زندگی رفتار معقولانه و خداپسندانه از خود نشان می دهد. پس می توان نتیجه گرفت این کرنش باعث رشد عاطفی فرد می شود.
قرآن کریم در آیه «الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/3.)، نماز را نشانه مؤمنان نمیشمارد؛ بلکه خشوع در نماز را از ویژگیهای آنان معرفی میفرماید. این مطلب حاكی از این است که نماز آنها الفاظ و حرکاتی بی روح و فاقد معنی نیست؛ بلکه به هنگام نماز، آن چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پدید میآید که از غیر او جدا شده و به او میپیوندند. چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار میشوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر میگذارد. خود را ذرهای میبینند در برابر وجودی بیپایان و قطره، در برابر اقیانوسی بیکران. (تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ اول، 1374 ش، ج 14، ص195.)
پس باید خشوع و تواضع ظاهری(سر به زیرانداختن،خم کردن بدن،نظر به سجده گاه، عدم تحرک اعضاء،و…)، ناشی از خشوع باطنی و متناسب با آن باشد و در صورتی که تواضع بدن بیش از تواضع درون شود، یک نوع تظاهر، ریا و نفاق است.
افزایش محبت
پنج وعده ای كه در حقیقت پنج میعادگاه ملاقات محب و محبوب می باشد. هر نماز تا نماز بعد، به انسان بهانه ای برای زیستن و دلیلی برای بودن می بخشد. گفتگوهای رازورانه عاشق و معشوق، در آدمی این احساس را زنده می كند كه تا زمانی كه كسی را برای گفتگو و ارتباط حاضر می بیند، زندگی قابل زیستن است به ویژه آنكه طرف گفتگو، محبوب دلها و هستی آفرین باشد .
رسول خدا صلىاللهعليهوآله نيز فرموده است:
«يقول اللّه عزوجل اِذَا كَانَ الغَالبُ عَلَى العَبدِ اَلاشتغالَ بِى جَعَلْتُ بُغْيَتَهُ وَ لَذَّتهُ فى ذِكْرى فَاِذَا جَعَلْتُ وَ لَذَّتَهُ فِى ذِكْرِى عَشَقَنى و عَشَقتُه فَاذا عَشَقَنى و عَشَقتُهُ رَفَعْتُ الْحِجابَ فِيما بَيْنِى وَ بَيْنَهُ» خداوند فرمود: « زمانى كه دلمشغولى و توجه بنده به من باشد، لذتش را در ياد و ذكرم قرار مىدهم (و محبتم را در دل او مىافكنم) و وقتى لذتش در ياد من شد، عاشقم مىشود و من نيز عاشق او مىگردم و در آن هنگام كه عشق دوسويه حاصل شد، حجاب ميان خود و او را برمىدارم».
از اين گونه روايتها برمىآيد كه «عشق به خدا» مرتبهاى بالاتر از محبت به خدا و بيانگر نوعى پيوند ژرف عاطفى با خداست. در اين مرحله، رابطه دوستانه با خداوند چنان برقرار مىشود كه فرد نمىتواند لحظهاى دورى از خداوند را تحمل كند، و به سبب عشق به خدا، به آثار و تجلىهاى او نيز عشق مىورزد از اين رو، لحظهاى از عبادت او غافل نيست و هر لحظه، دلش را با زلال رحمت الهى شستوشو مىدهد و با ياد او آرامش مىيابد و به زندگى خود معنا مىبخشد.(محمد محمدى رىشهرى، ميزان الحكمه، ج 6، ص 331)
افزایش روحیه انضباط
نماز فوائد بسیاری به همراه دارد از جمله روح انضباط را در انسان تقویت میکند، زیرا باید در اوقات معینی انجام پذیرد و تأخیر و تقدیم آن موجب بطلان نماز میگردد. همچنین آداب و احکام دیگر باید با نظم و ترتیب رعایت شود و اگر با بینظمی و ناهماهنگی صورت گیرد، در حقیقت نماز خلل و اشکال به وجود میآید.
همانطور که در امراض جسمانی بعد از مراجعه به پزشک داروی تجویزی باید مترتب و به موقع مصرف شود.داروی روح(نماز)نیز این چنین است و اگر انجام این فریضه مهم به صورت مداوم انجام نشود قطعاً سلامت روحی فرد را به مخاطره خواهد انداخت. در روایتی پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) فرموده اند: آفةُ العبادة الفترةُ «آفت عبادت سستي و عدم مداومت است»( علامه مجلسي ـ بحار الانوار ـ ، ج77). برای دستیابی تام و همه جانبه از برکات نماز ادای آن در اول وقت ضروری است و فرصت گناه از انسان سلب می شود درحالیکه سستی و به تاخیر انداختن انجام آن علاوه بر بی ارزش جلوه دادن این فریضه موجب پرورش روحیه عدم تقید و برنامه ریزی و پایبندی به سایر امور زندگی است. سستی در نماز مفرق بین مومن و بنده به ظاهر مومن است چنانچه قرآن كريم يكي از اوصاف مؤمنين را چنين بيان ميكند. الذين هم علي صلاتهم دائمون «آنان كه همواره نمازشان را ميخوانند و هرگز نماز را ترك نميكنند»( سوره مباركه معارج، آيه 23.)
آرامش روان
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آنها كه به خدا ايمان آوردهاند، دلهاشان به ياد خدا آرام مىگيرد. آگاه باشيد كه تنها ياد خدا آرامبخش دلهاست(رعد: 28).از جمله آثار ياد خدا آرامش خاطر است و اين اثر، در اقامه نماز آشكار است؛ زيرا اقامه نماز، سبب آرامش خاطر و رفع نگرانىها مىشود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي(طه: 14)؛«نماز را به خاطر ياد من به پا داريد».
طبق آیه شریف قرآن «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» با ياد خدا دلها آرامش ميگيرد. نفس انسان به طور مداوم درگیر أزمایش و انتخاب است و تنها در صورتی پیروز این امتحان خواهد بود که عاقلانه انتخاب کند بسا انتخاب های نادرست که صدمات جبران ناپذیر خواهد داشت. یکی از ملزومات انتخاب صحیح برخورداری از آرامش روحی است و سرچشمه این آرامش در سایه پیوند روح با حق تعالی است کسیکه همه جا و هر لحظه خود را در محضر حق تعالی می بیند دست از پا خطا نمی کند و به بیراهه نمی رود .نماز یومیه او مقدمه نماز و حضور عابدانه او در تمام اوقات است. می خوابد به یاد خداست،می ایستد به یاد خداست ،می نشیند به یاد خداست، رفتار می کند به یاد خداست،… ذکر خدا آرامش بخش است تشویش و اضطربی در بین نیست هر چه هست نور است و هر رفتاری از انسان سر می زند رنگ خدایی دارد. حال همین نور در خانواده انوار می شود ذکرها اذکار می شود و در خانه أرامش،محبت ،صمیمیت،یکرنگی متبلور می شود و موجبات سعادت همگان را در پی خواهد داشت .غیر ممکن است کسی که خود را راست یافته و طعم شیرین رستگاری و وصال راچشیده نسبت به رفتار و کردار دیگران بی تفاوت باشد چه رسد به اعضای خانواده خود. پس بر خود وظیفه می بیند او را به حرم امن الهی رهنمون باشد و او را از سردرگمی و أرامش های پوشالی نجات دهد.
درواقع جان وروح نماز ، همانا روي كردن وتوجه كامل به سوي خدا ، با اخلاص كامل، روي دل را واقعاً به سوي اوداشتن و خودرا در پيشگاه با عظمت اوديدن وبا اوسخن گفتن واز اوخواستن واظهار فقر ونياز در برابر ذات اقدس غني وبي نياز اونمودن ودرمقابل جلال وكبريائيش ، دردرون خويش احساس خوف وخشيت كردن ودرنتيجه با خضوع وخشوع بودن وخود را از هرچه جز اوست فارغ داشتن و از هر چه كه جز اوست روي گرداندن وبه التفات ننمودن واميد به اوداشتن واز هر چه جزاو اميد را بريدن و ترس از مقام او، ازچيزها ومقامهاي ديگر، هرچه وهرمقامي باشد ، نهراسيدن و در تمام اين احوال اورا شاهد وحاضر وناظر دانستن مي باشد). علي آقا نجفي كاشاني ، برداشتي از نماز ، ص 23)
نتیجه گیری:
نماز انسان را از پوچی و گناه دور نگه داشته،امید را در دل انسان زنده نگه می دارد آرامش و انضباط در وجود انسان نهادینه شده، سلامت روح وجسم،صفای درون ،روشنی دل و جان بر انسان حاکم می شود.
می توان نتیجه گرفت نمازمؤثرین شیوه آرامش درزندگی است كه تأثیر بسزایی در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی فرد داشته و او را در مسیر درست زندگی قرار می دهد.نماز یك تطبیق ویژه با وجود انسان دارد انسان یك ملكوت وروح دارد یعنی جسم و روح ودارای غرایضی است و باطن و ظاهری دارد كه رعایت این ظاهروباطن یكی از نشانه های نماز مطلوب و كامل است.
فريضه نماز امري نيست كه فقط بنده را به خالق و پروردگارش نزديك سازد و حلقه اتصال بين عبد و معبود را شدّت بخشد و عشق به خدا را در قلب و باطن او زنده سازد بلكه اين يكي از آثار و نتايج مطلوبي است كه در زندگي نمازگزار ظاهر ميشود. اثر ديگري كه نماز در حيات مسلمين ايجاد ميكند اين است كه در عين قرب الهي او را با جامعه انساني پيوند داده و نسبت به ساير انسانها بلكه تمام همنوعانش ولو غير مسلمان يك فرد مسئول بار ميآورد. و اين است روح نماز و تعبد به خدا كه هرگز نميگذارد فرد در مقابل خلق خدا بيتفاوت باقي بماند. و احساس مسئوليت اجتماعي نداشته باشد.
پس در نماز دو اثر عمده نهفته است يكي اثر فردي كه موجب نزديكي او با خدايش ميگردد و ديگر اثر اجتماعي است كه او را در جامعه فرد مسئول بار ميآورد. يعني نميشود كسي اهل نماز و عبادت باشد و در عين حال نسبت به جامعه بشري و همنوعان خويش هيچ وظيفهاي را احساس نكند.
البته انسان می توانند موانع کمال را از میان برداشته ،عناصری چون مثل ريا، عجب و خودبيني و گناهان ديگر را از خود زدوده و نورانيت و صفا، قداست و فلاح و سعادت دو سرا كه در اين فريضه بزرگ الهي نهفته است را شامل حال خود کند.
پیشنهادات و راهکارها:
1- به کارگیری اصول و روش ها و شیوه های مناسب تعلیم و آموزش نماز توسط والدین در خانواده
2- استفاده ازداستان های نماز برای کودکان برای نهادینه سازی آن.
3- الگو بودن والدین در انجام واجبات و ترک محرمات.
4-افزایش آگاهي و بينش كافي از فريضه نماز.
5-مجالست و همنشيني با دوستان مذهبی.
6-افزایش اعتقادات.
7-عملکرد مضاعف و به روز مبلغان ديني جهت شناسایی معارف ناب محمدی.
منابع و مآخذ:
1-قرآن کریم.
2- پيام مقام معظم رهبري آية الله خامنه اي، مهرماه 1370.
3- ابراهيمى، امرالله و حميد نصيرى، 1376 ه .ش.
4- اخلاق و عرفان در وضو و نماز.
5- معراج السعاده.
6- مكاشفة القلوب ،محمد بن محمد غزالى،.
7- تفسير سوره حمد،امام خميني(رحمه الله)،انتشارات محمد
8- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ اول، 1374 ش، ج 14.
9- ميزان الحكمه ،محمد محمدى رىشهرى، ، ج 6،
10- برداشتي از نماز ،علي آقا نجفي كاشاني.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شاهنده قوزلو در 1395/08/30 ساعت 06:32:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |