نقش بصيرت ديني و انسجام اسلامي در پيروزي انقلاب
نقش بصيرت ديني و انسجام اسلامي در پيروزي انقلاب
انقلاب اسلامي براي تحقق آرمان هاي خود و تشكيل تمدن عظيم اسلامي نياز به سازوكارهاي هماهنگ و مناسب براي ايجاد ساختار تمدني دارد و بديهي است براي عملي شدن و استمرار آرمانهاي انقلاب و تحقق اهداف آن لزوما نيازمند شاخص هايي در مسير پيشرفت و رسيدن به قله هاي تعالي است. در همين راستا از شاخص هاي مهم و اساسي در اين مسير كه به فراخور زمان، رهبر معظم انقلاب نيز به طور ويژه اي بر آن تاكيد داشته اند به «بصيرت ديني، انسجام اسلامي و استكبارستيزي» مي توان اشاره كرد.
در واقع 3 دهه از عمر بابركت نظام اسلامي و برگزاري جشن 32 سالگي و شروع بهار 33سالگي انقلاب اسلامي كليد واژه هايي همچون بصيرت ديني، انسجام اسلامي و استكبارستيزي را بيش از پيش مطرح كرده و گذر از حوادث و وقايع مختلف تلخ و شيرين انقلاب نيز اهميت اين موضوعات را بيشتر از گذشته نمايان كرده است.
لذا در واكاوي شاخص هاي مطروحه آنچه بيش از هر مطلبي نيازمند تبيين و بررسي است، شاخص و كليدواژه بصيرت ديني و ضرورت برخورداري از آن در جامعه است؛ چرا كه به دنبال وجود اين عنصر در جامعه داخلي و جهان اسلام، انسجام اسلامي شكل خواهد گرفت و در سايه اين انسجام فرآيند استكبارستيزي كليد خواهد خورد. دقيقا موضوعي شبيه به انقلاب اسلامي ايران كه با بصيرت و بيداري مردم ايران آغاز شد و به دنبال اين بصيرت و بيداري انسجام دل ها و قلوب پيوند خورده و آنگاه فريادهاي استكبارستيزي دستاوردي عظيم به نام انقلاب اسلامي را به ارمغان آورد.از اين رو بصيرت به عنوان لازمه حركت در ايجاد انسجام و ايستادگي و استكبارستيزي موضوعي است كه رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) با روشن بيني الهي خويش همواره بويژه طي حوادث بعد از انتخابات در بيشتر فرمايشاتشان به طور جدي برآن تاكيد داشته و مطرح فرموده و به عنوان يكي از اصول رويارويي با طرح ها و نقشه هاي دشمنان انقلاب اسلامي مطرح كرده اند.
با بررسي اجمالي حوادث و مشاهده فراز و فرود هاي تاريخ اسلام از دوران پيامبر اعظم(ص) و ائمه معصومين(ع) تا انقلاب اسلامي و دوران حاضر و نيز آنچه بيش از هر عاملي در رسيدن يا نرسيدن به پيروزي و موفقيت تاثير داشته، ميزان بهره مندي و برخورداري مردم و نخبگان از «بصيرت» بوده است. به اين معني كه در هر برهه اي كه مردم و نخبگان جامعه از بصيرت بهره برده اند، راه درست انتخاب شده، انسجام قلوب مومنين شكل گرفته و امور به نحو احسن پيش رفته است و برعكس در مواقعي كه مردم بدون بصيرت عمل كرده اند، در مسير دفاع از حق از انسجام كافي برخوردار نبوده و فتنه ها تزلزل ايجاد كرده و روحيه استكبارستيزي را نيزتخريب كرده و هم خودشان و هم جامعه را با مشكلاتي روبه رو كرده اند. به جرات مي توان گفت دليل همه انحرافات سياسي و اعتقادي كه تاكنون امت ها با آن روبه رو بوده اند و بعضا به نابودي و انحطاط آنان نيز منجر شده، رفتارها، تصميم گيري ها و موضع گيري هاي بدون بصيرت بوده است. لذا تاكيد معظم له بر بصيرت زايي آن هم با تلاش جوانان چيزي به جز درك ضرورت بصيرت زائي در جامعه و تعميق بينش و آگاهي افراد در شناخت عرصه و بهره مندي از انسجام صفوف و حفظ وحدت براي دفع فتنه ها ست.
از اين رو در بررسي مفاهيم «بصيرت ديني، انسجام اسلامي و استكبارستيزي» اين چنين مي توان عنوان كرد كه بصيرت ديني يعني شناخت حقايق دين و داشتن آگاهي همه جانبه و ژرف به امور، فريب ظواهر امر را نخوردن و مشاهده سرانجام كار پيش از اقدام به آن كه وقتي در زمينه هاي مختلف و محيط جامعه اعمال شود، انسان را راهنمايي و ارشاد مي كند و انسجام و وحدت در مقاومت و ايستادگي در برابر استكبار را رقم مي زند؛ همچنان كه اميرالمومنين(ع) سر موفقيت در همه زمينه ها را داشتن بصيرت مي داند.
به عبارت ديگر مقصود اميرالمومنين از عبارت لايحْمِلَ هذَا الْعَلَمِ اِلَّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الْصَّبْرِ كه در جنگ صفين مطرح نمودند خطاب به عده اي از افراد سپاه بود كه از جنگيدن با مسلمانان اِبا داشتند. براي آنها بسيار سنگين بود كه با مسلمانان بجنگند، زيرا مشاهده مي كردند كه آنها نيز نماز و قرآن مي خوانند و دعوت به حق مي كنند.
لذا مي بينيم كه عدم برخورداري از بصيرت ديني و شناخت امام حق، انسجام صفوف لشكر امير المومنين را نيز دچار تزلزل مي كند و در صحنه جنگ و پيكار حق عليه باطل تزلزل در انسجام و روحيه استكبارستيزي بي بصيرتان، نتيجه نبرد صفين را تغيير داده و پيروزي حتمي را به شكست مبدل مي سازد و فضاسازي و فتنه انگيزي هاي معاويه را در برهم زدن اتحاد و انسجام صفوف مسلمين به وجود مي آورد. لذا اميرالمومنين در خطبه 173 نهج البلاغه مي فرمايد: وَ قَد فُتِحَ بابُ الْحَرْبِ بَينَكُمْ وَ بَينَ اَهْلِ الْقِبْلَه؛ درِ جنگ ميان شما و اهل قبله ـ كساني كه رو به قبله نماز مي خوانند ـ يعني مسلمان ها باز شده است. لايحْمِلَ هذَا الْعَلَمِ اِلَّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الْصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ؛ اين پرچم را تنها كساني مي توانند بر دوش بگيرند كه اهل بينش، پايداري و آگاه به مواضع حق باشند؛ يعني بصيرت ديني در شناخت حق از باطل انسجام صفوف را تقويت مي كند.
برهمين اساس شايد بتوان گفت داشتن بصيرت در تاريخ اسلام و ايران به عنوان يكي از سرنوشت سازترين خصوصيات افراد محسوب مي شده است كه به كرات نداشتنش باعث گمراهي و بدنامي و داشتنش باعث مجد و سر بلندي و موفقيت بوده است.
لذا در مرور تاريخ مي بيينم كه عدم برخورداري از بصيرت ديني به دفعات بسيار انسجام صفوف مسلمين را برهم زده و در نتيجه دشمن نيز با تضعيف و تخريب روحيه استكبارستيزي در مسلمانان يا ايجاد فتنه و شبهه در شناخت حق از باطل بهره برداري خود را انجام مي دهد. البته در مواردي نيز برخورداري مردم از بصيرت ديني و سياسي نيز انسجام قلوب و روحيه استكبارستيزي عجيبي را بوجود مي آورد كه نتايجي همچون پيروزي انقلاب اسلامي دستاورد آن است.
در همين راستا نيز مي توان به حركت هاي مردم در كشورهاي عربي منطقه نيز اشاره كرد كه به بركت صدور انقلاب اسلامي و الگوسازي در بيداري مسلمانان جهان، بصيرت ديني و انسجام اسلامي در كشورهايي همچون تونس، مصر، يمن و ديگر بلاد اسلامي شكل گرفته است و با شكل گيري روند استكبارستيزي، حكومت هاي غيرديني وابسته به غرب را در تنگنا قرار مي دهد. لذا با بررسي اجمالي روند تاريخي و مراجعه به تاريخ معاصر و مرور حوادث كنوني جهان اسلام مي توان به چيدمان و تركيب كليدواژه هاي بصيرت ديني، انسجام اسلامي و استكبارستيزي اشاره كرد كه بهره مندي و برخورداري مردم جامعه در هر عصري از اين عوامل، پيشرفت و تحقق آرمان هاي آنان را در مسير رسيدن به اهداف به ارمغان مي آورد.
برهمين اساس با توجه به تاكيدات رهبر فرزانه انقلاب ضرورت بصيرت و بصيرت زايي و تبيين حقايق در آحاد جامعه، به منظور انسجام صفوف و ايجاد وحدت در نظام لازمه برانگيختن روحيه استكبارستيزي و دشمن شناسي قلمداد مي گردد.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شاهنده قوزلو در 1395/10/26 ساعت 08:09:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |