خنده حلال
شنبه 95/09/06
طرح مسأله:
یکی از موضوعات و مسائل اخلاقی که بسیاری از اجتماعات و گروه های انسانی به آن دست به گریبان هستند موضوع استهزاء، و تمسخر قومیت های مختلف است. بسیاری از افراد به بهانه فراهم کردن محیطی شاد برای اطرافیان با به سخره گرفتن قوم یا گروهی سعی در ایجاد مجلسی شاد و مفرح می نمایند.
این آسیب اجتماعی تا به اندازه ای پیشرفت می نماید که در حساس ترین ارگان های فرهنگی همچون صدا و سیما که رسانه ای همگانی و ملی است رسوخ نموده و موجبات ناراحتی و تهییج احساسات قومی و قبیلگی گروه بی شماری از انسانها را فراهم می سازد.
سوال بسیار مهمی که در این خصوص مطرح می باشد این است که؛ این رویه و رویکرد ناپسند اخلاقی و اجتماعی در فرهنگ اسلامی به چه صورت مورد نقد و انتقاد قرار گرفته و چه آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی برای آن معرفی شده است.
جایگاه و اهمیت شادی و خنده حلال در اسلام
خداوند متعال در توصیف اهل بهشت ایشان را غرق در شادی و سرور معرفی می نماید این مطلب خود می توان گواه بر این باشد که انسان فطرتاً طالب شاد زیستن است و آن را یکی از شاخص های خوشبختی و سعادت می داند. چرا که در غیر این صورت خدای متعال برای ترغیب بندگان از نعمت شادی و فرح سخن نمی فرمود.
خداوند در توصیف اهل بهشت می فرماید: «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً؛[انسان،11] خاطر این عقیده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مى دارد و آنها را مى پذیرد در حالى كه غرق شادى و سرورند». و همچنین در بیان احوال بهشتیان این چنین می فرماید: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ، ضاحِكَةٌ سْتَبْشِرَة [عبس،39-38] در آن روز [بهشتیان] چهره های درخشان و خندان و شادمان دارند».
سفارش مؤکد به شاد کردن مؤمنان
در منابع روایی با روایاتی زیبا برخورد می کنیم که نه تنها از شادی و سرور در زندگی نهی نمی نماید، بلکه الگوهای برتر زندگی را با این شاخص رفتاری به عموم مردم معرفی می نماید.
برای نمونه در سیره و رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل شده است که: «هرگاه یکی از اصحاب اندوهگین بود، حضرت با شوخی کردن او را شادمان می فرمود».[1]
علاوه بر این مطلب در کتب روایی ابواب مستقلی در خصوص شاد کردن دیگران با عنوان ادخال سرور وجود دارد، که به خوبی حاکی از جایگاه و اهمیت خنده و شاد کردن دیگران است. برای نمونه در روایتی امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ؛[2] به درستی که محبوب ترین اعمال نزد خدای متعال ادخال سرور در قلب مومن است».
منطقه ممنوعه شادی و خنده
هر چند شاد کردن مؤمنین و اطرافیان یکی از آموزه های دینی و روایی به شمار می آید ولی نباید فراموش کرد این مطلب هیچ گاه به معنای جواز ورود در مناطق ممنوعه شادی نیست؛ از اینرو شادی های ممنوع همچون مسخره کردن، لودگی، هجو، هزل و جُک سازی در سبک زندگی اسلامی جایگاهی نداشته و به شدت از آن نهی شده است. هیچ گاه آموزه های دینی و اسلامی به کسی اجازه نداده است به بهانه شاد کردن مجلس، گروهی را به باد تمسخر و استهزاء بگیرند. نه تنها در این خصوص مجوزی صادر نشده است بلکه این مورد از جمله بزرگترین گناهان کبیره به شمار آمده است.
هزل و هجو ممنوع
مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است اگر با سبک سری، بی شرمی، و گستاخی بیامیزد، «هزل» نامیده می شود که در اسلام مطرود است و اگر با تحقیر و بد گویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را هجو می خوانند و این نیز در فرهنگ و آداب اسلامی به شدت مورد توبیخ و سرزنش قرار گرفته است.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَكُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَكُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛[حجرات،11] اى كسانى كه ایمان آورده اید، گروهى [از مردان] گروه دیگر را مسخره نكنند، شاید آنان- كه مسخره شده اند- از اینان- كه مسخره كرده اند- بهتر باشند و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان از اینان بهتر باشند. و از خودتان- از یكدیگر- عیبجویى مكنید و یكدیگر را به لقبها [ى بد و ناخوش ] مخوانید. بد نامى است نام كردن [مردم ] به بدكردارى پس از ایمان آوردن [آنها]. و هر كه توبه نكرد پس اینانند ستمكاران».
فواید خنده،آثار خنده
شاد کردن مؤمنین و اطرافیان یکی از آموزه های دینی و روایی به شمار می آید
ریشه و عامل استهزاء و تمسخر دیگران
با مطالعه و بررسی حالات و خصوصیات انسان می توان عوامل مختلفی برای رذیله زشت و غیر اخلاقی مسخره کردن را برشمرد:
1- خود برتربینی: به روشنی می توان یکی از علل تمسخر دیگران را خودبرتر بینی معرفی نمود. گاهی دیده شده است کسانی که از لحاظ امکانات مادی و اجتماعی و علمی خود را برتر از دیگران می پندارند، به راحتی به خود اجازه استهزاء دیگران را می دهند. کم نیستند افرادی که به واسطه داشتن مرتبه ی علمی، زیر دستان خود را حقیر شمرده و با القاب و سخنان سخیف آنان را دست می اندازند.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن؛[غافر/83] و چون پیامبرانشان دلایل آشكار برایشان آوردند، به آن چیز [مختصرى] از دانش كه نزدشان بود خرسند شدند، و [سرانجام ] آنچه به ریشخند مى گرفتند آنان را فرو گرفت».
2. دشمنی و عداوت: گاهی نیز می توان منشأ این رفتار غیر اخلاقی را دشمنی دانست کما اینکه در طول تاریخ گمراهان برای مقابله و ستیز با پیامبران الهی از این حربه استفاده می نمودند. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فی شِیَعِ الْأَوَّلینَ وَ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛[حجر،11-10] و ما رسولان خود را پیش از تو به میان اقوام پیشین فرستاده ایم. هیچ پیامبرى بر آنها مبعوث نشد، جز آنكه مسخره اش كردند».
3. حسادت: گاهی انگیزه استهزاء دیگران حسادت است. افرادی كه ضعف شخصیت دارند و نمی توانند كمالات دیگران را ببینند سعی می كنند با مسخره كردن آنها شخصیت شان را از بین ببرند.[3]
آثار و پیامدهای شوم استهزاء و تمسخر
1-استهزاء و تمسخر، تخریب شخصیت
از جمله بدترین آثار و پیامدهای استهزاء دیگران، تخریب حرمت ها و شخصیت افراد است. هر انسانی برای خود حریم و حرمتی قائل است که دوست ندارد توسط دیگران به سخره گرفته شود؛ آموزه های دینی نیز حرمت انسان مؤمن را به منزله کعبه می داند که نباید هتک شود. از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل شده است که فرمودند: «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ؛[4] حرمت مؤمن از كعبه بزرگتر است».
2-فراموشی و غفلت یاد خدا
شوخی های غیر اخلاقی و تمسخرهای بی شرمانه اگر در ضمیر انسان ماندگار شود علاوه بر این که ادب و متانت و صفات اخلاقی را از وجود او می رباید او را نیز از یاد خدا غافل می نماید. «فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْری وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُون؛[مومنون،110] امّا شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل كردند و شما به آنان مى خندیدی».
3-موجب نفرت، تفرقه و اختلاف
عنایت و توجه آموزه های دینی به اتحاد، همبستگی و همگرایی دینی و اسلامی غیر قابل توصیف است. بسیاری از آیات مسلمانان را به اتحاد و مهرورزی با همنوعان دعوت می نماید. این در حالی است که اگر فرهنگ اسلامی و مهرورزی جای خود را به سبک سری، توهین و تمسخر دهد ثمره ای جز اختلاف و نفرت در جامعه برداشت نخواهد شد.
نتیجه و حاصل کلام
بر اساس آموزه های دینی، شادی و نشاط دارای حد و مرز مشخص است. محتوی و قالب شادی و نشاط نباید با روح توحیدی و فرهنگ اسلامی در تضاد و ستیز باشد، خنده و لبخند و جملات خنده آور نباید موجب لکه دار کردن شخصیت و حریم های اخلاقی و انسانی افراد شود.
پی نوشت ها:
[1]. علامه طباطبایی، سنن النبی (صلی الله علیه وسلم)، ص.60
[2]. الكافی، ج 2، ص189، ح17.
[3]. وسائل الشیعة، ج 16، ص349.
[4]. الخصال، ج 1،ص27.
عوامل مؤثر در طهارت و تربيت فرزند از منظر امام خميني رحمه الله
شنبه 95/09/06
عوامل مؤثر در طهارت و تربيت فرزند از منظر امام خميني رحمه الله
بعد تربيتي حضرت امام خميني رحمه الله همچون ديگر ابعاد مختلف شخصيت آن مرد آسماني بسيار ممتاز بوده و در آسمان تربيت همچون ستاره اي مي درخشد. حضرت امام خميني قدس سره با تکيه بر فطرت رحماني و الهي در وجود انسان فصلي جديد در تربيت عملي گشودند. ايشان فطرت توحيدي را امانتي الهي دانسته اند که با عامل تربيتي و توجه و مراقبه شکفته و نوراني شده و با غفلت و گناه و کفرآلوده و ضايع مي گردد. چنانچه در برخي از سخنان خود به اين مطلب اشاره کرده و فرموده اند:
انسان از اول اين طور نيست که فاسد به دنيا آمده باشد از اول با فطرت خوب به دنيا آمده، با فطرت الهي به دنيا آمده «کُلُّ مولودٍ يوُلَد علي الفِطْرَةِ.
فطرت همه بر نورانيت است، فطرت شما، فطرت نوراني است، فطرت توحيد است.
(هر کودکي با فطرت الهي متولد مي گردد) که همان فطرت انسانيت، فطرت صراط، مستقيم،فطرت اسلام و فطرت توحيد است.
هيچ چيز، هيچ صفتي در انسان از آن وقتي که متولد شده است نبوده. بچه وقتي متولد شد ديکتاتور نيست. وقتي هم که بزرگ مي شود کم کم، آن طور نيست که آن ديکتاتوري هاي بزرگ را داشته باشد، لکن با تربيت هاي ناصحيح در همان محيط کوچکي که دارد کم کم ديکتاتوري در او ظهور مي کند اگر تربيت صحيح باشد براي اين بچه آن ديکتاتوريش رو به ضعف مي رود و اگر تربيت فاسد باشد آن ديکتاتوري که کم بود رشد مي کند.
اساس عالم بر تربيت انسان است، انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است و انبيا آمده اند براي اينکه اين عصاره بالقوه را بالفعل کنند.
تمام نکته انبيا اين است که تربيت کنند اين بشر را که قابل براي اين است که تربيت بشود.
تمام دست اندرکاران امر تربيت اعم از پدر و مادر، معلمين و اساتيد بايد به اين عوامل توجه نمايند.
1. عوامل تأثيرگذار قبل از تولد
الف) نوع خوراک پدر و مادر
امام خميني رحمه الله عوامل تأثيرگذار بر وجود انسان را قبل از تولد او دانسته اند که يکي از آنها نوع خوراک پدر و مادر است ايشان در اين باره فرموده اند:
موادي که با آن بني آدم تغذيه مي کنند و با آن به زندگي وحيات خود در اين عالم طبيعي ادامه مي دهد به حسب نوع گوناگون است. از نظر لطافت و زمخت بودن و صفا و کدورت، چه بسا که سيب و انار و خرما لطيف تر و پاک تر و معتدل تر و کامل تر از هويج و باقلا و مانند آن باشد و اين اختلاف زياد ميان انواع مواد غذايي چه بسا که ضروري باشد، بديهي است که نطفه انساني که از آن فرزند پديد مي آيد و سرچشمه مادي آن را تشکيل مي دهد از اين مواد غذايي است؛ زيرا که نطفه از عصاره مواد غذايي هضم شده در دستگاه گوارشي او پديد مي آيد و چه بسا که نطفه انسان از مواد غذايي لطيف و نوراني و صافي پديد آيد که پدر آن را مصرف کرده و ممکن است که نطفه از مواد انبوه، ظلماني و کدري پديد آمده باشد که پدر آنها را خورده است.
ب) عظمت صلب پدر و پاکي رحم مادر
پاکي روح پدر و مادر نيز از عوامل تأثيرگذار بر نطفه اي است که حامل آن هستند. حضرت امام خميني اين عامل را نيز از عوامل تأثيرگذار در وجود انسان قبل از تولد برشمرده و فرموده اند:
اختلاف صلب هاي پدران در عظمت و نورانيت و کمال و يا ضد آنها باب وسيعي است که موجب اختلافات بسيار و بي شمار در شکل گيري وجود انسان است، اختلاف رحم ها نيز يکي ديگر از موجبات گوناگوني انسان ها است. بنابراين اگر ماده در کمال نورانيت بوده و صلب پدر نيز با عظمت، نوراني و پاک و کامل باشد و رحم نيز پاک و طاهر باشد و ادب الهي تشکيل نطفه رعايت شده باشد فرزندي پاک، لطيف و نوراني متولد خواهد شد و چنانچه سلسله پدران و مادران همگي چنين باشند، نورانيت و پاکي فوق العاده مي گردد. چنانچه در زيارت امام حسين مي خوانيم:
گواهي مي دهم که تو نوري بودي در صلب هاي عالي و شامخ پدران و در رحم هاي پاک مادران، که ناپاکي هاي دوران جاهليت شما را آلوده نساخته و غباري از رذايل بر دامان شما ننشسته است.
اين عبارات بر آنچه ذکر شد دلالت دارد که عظمت پدران و پاکي رحم مادران و طهارت پدران و مادران از آلودگي ها و اخلاق ناپسند و اعمال زشت موجب طهارت و نورانيت فرزند مي گردد.
ضرورت انتخاب صحيح همسر در امر تربيت
براساس نقش مهم و تعيين کننده پدرو مادر در شکل گيري شخصيت فرزند، امام خميني رحمه الله ضرورت انتخاب صحيح همسر را در امر تربيت يادآور شده و فرموده اند:
از آن وقتي که ازدواج حاصل نشده بين پدر و مادر، اسلام براي ساختن انسان دستور دارد چه زني را انتخاب کند، وضع اخلاقي اش چه جور باشد وضع ديانتش چه جور باشد.
يک نفر زارع وقتي مي خواهد يک زراعتي بکند و يک دانه را در يک زمين کشت بکند اين زمين را بايد ملاحظه بکند اسلام همين معامله را با افراد انسان کرده است.
يعني معامله يک نفر زارع را که مي خواهد يک کشتي بکند و مي خواهد از آن استفاده بکند از قبل از اينکه کشت بشود دستوردارد پدر و مادر چه جور بايد باشند، يعني ازدواج چه جور بايد باشد.
اسلام به انسان آن نظر را داشته است که آن زوجي که انتخاب مي شود چه جور باشد تا از اين زوج يک انسان صحيح پيدا بشود، آن زني که انتخاب مي کني چه جوز زني باشدتا از اين دو نفر زوجين يک انسان پيدا شود.
ج) حلال بودن غذاي پدر و مادر
امام خميني رحمه الله حلال بودن غذاي پدر و مادر را از جمله عوامل تأثيرگذار در روحيه فرزند قبل از تولد مي دانند.
نقل است که علامه مجلسي دوم در سن هفت سالگي به همراه پدر بزرگوار و عالم خود به مسجد رفته بودند. شبي در صحن مسجد مشغول بازي بود در هنگام بازي مشک يک مرد سقا را با سوزني سوراخ کرد، جريان را به اطلاع پدر او رساندند. او پول مشک را به سقا داد و او را راضي کرد، ولي از اين پيشامد بسيار ناراحت بود و به دنبال علت اين واقعه مي گشت. وقتي به منزل آمد نزد همسر خود رفت و گفت: «من تمام دستورات اسلامي مربوط به فرزند را قبل از انعقادنطفه و پس از آن به لحاظ حلال و حرام بودن و نوع خوراک عمل نموده ام. بنابراين عمل اين فرزند مربوط به يک کوتاهي از طرف تو بايد باشد.»
همسر ايشان پس از تأمل مي گويد: «هنگامي که باردار بودم به منزل همسايه رفتم و در هنگام بازگشت در حياط منزل همسايه درخت اناري بود و من چون باردار بودم تمايل به ترشي وانار پيدا کردم لذا سوزني از لباسم را به انار زده و اندکي از آن را مکيدم، اما متوجه شدم که انار شيرين است لذا انار را رها کرده و به صاحب منزل نگفتم».
گفته اند که همان عمل اندک مادر و تصرف ناچيز مادر در ميوه درخت همسايه بدون اجازه او با يک سوزن، در فرزند او هنگام بارداري تأثير گذاشته و موجب سوراخ کردن مشک سقا پس از هفت سال گرديده است.
2. عوامل تأثيرگذار پس از تولد
حضرت امام خميني رحمه الله در اين باره مي فرمايند:
شير خوارگي و زن شيرده و همسرش و دينداري، نجابت، اخلاق و اعمال آن دو و نيز چگونگي شير دادن و شير خوردن دخالت بسيار مؤثري در کودک دارد.
بر همين اساس در روايات و توصيه هاي اسلامي بر اين مورد تأکيد فراواني گرديده است. در احوال مرحوم حاج شيخ فضل اللّه نوري گفته اند که ايشان فرزند ناخلف و نااهلي داشته اند که بسيار بي قيد و بي دين بوده است تا آنجا که وقتي مرحوم شيخ فضل اللّه نوري را دستگير کرده و زنداني کردند همين پسر تلاش فراواني در راستاي اعدام پدر خود داشته است.
يکي از بزرگان مي گويد من به ملاقات مرحوم شيخ فضل اللّه نوري در زندان رفتم و به مرحوم شيخ گفتم: اين فرزند شما برخلاف انتظار که بايد انساني درستکار و مؤدب باشد به دنبال اعدام شماست!
مرحوم شيخ فضل اللّه نوري فرمودند: آري خودم مي دانستم و همواره همين واهمه را داشتم؛ زيرا هنگام تولد او در نجف مادرش شير نداشت و ما مجبور شديم که دايه و زن شيرده براي او بگيريم و متأسفانه او را نمي شناختيم. پس از مدتي متوجه شديم که اين زن مسلمان نيست و دشمن اهل بيت است. از همان زمان نسبت به او بيم داشتيم. نقل است که همين پسر پاي چوبه دار مرحوم شيخ فضل اللّه نوري ـ پدر عالم و مجتهد خود ـ همراه ديگران شروع به پايکوبي و کف زدن کرد.
ب) محيط خانواده
امام خميني رحمه الله صفحه وجود کودک را صفحه اي صاف و آماده براي تربيت دانسته و فرموده اند: نفس کودک در ابتداي امر چون صفحه کاغذ بي نقش و نگاري است که هر نقشي را به سهولت و آساني قبول مي کند.
بر همين اساس به تربيت کودک از آغاز تأکيد فراوني داشته اند و در اين رابطه فرموده اند:
تربيت ها بايد از اول باشد. از همان کودکي انسان تحت تربيت قرار بگيرد و بعد هم در همه جايي که هست يک مربي هايي باشند که انسان را تربيت کنند.
امام خميني رحمه الله در محيط خانواده مهم ترين نقش تربيتي را متوجه مادران دانسته و همواره به آنان سفارش مي کردند که در تربيت فرزند بر اساس تعليم و دستورات اسلامي تلاش و جديت داشته باشند. ايشان در يکي از سخنراني هاي خود در جمع بانوان چنين فرمودند:
اول مدرسه اي که بچه دارد دامن مادر است، مادر خوب بچه خوب تربيت مي کند و خداي ناخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامان مادر منحرف بيرون مي آيد.
بچه وقتي در دامان مادرش هست مي بيند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحيح دارد، گفتار خوش دارد، اين بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقليد از مادر که از همه تقليدها بالاتر است و به تزريق مادرکه از همه ترزيق ها مؤثرتر است تربيت مي شود.
بانوان محترم! مسئوليد همه، مسئوليم همه، شما مسئول تربيت اولاد هستيد، شما مسئوليد که در دامن هاي خودتان اولاد متقي بار بياوريد تربيت کنيد، به جامعه تحويل بدهيد، همه مسئول هستيم که اولاد تربيت کنيم، لکن در دامن شما بهتر تربيت مي شوند. دامن مادر بهترين مکتبي است براي اولاد.
خانه هاي شما بايد خانه تربيت اولادباشد، منزل علماست، منزل شما و منزل تربيت علمي، تربيت ديني و تهذيب الخلق. توجه به سرنوشت اينها برعهده پدران است و برعهده مادرها، مادرها بيشتر مسئول هستند و مادرها اشراف هستند، شرافت مادري از شرافت پدري بيشتر است. تأثير مادر هم در روحيه اطفال از تأثير پدر بيشتر است.
نمونه و الگويي که حضرت امام در تربيت فرزند براي بانوان ارائه مي دهند حضرت زهراي مرضيه عليهاالسلام هستند که در رابطه با ايشان مي فرمايند:
اين خانه کوچک فاطمه عليهاالسلام و اين افرادي که در آن خانه تربيت شدند که به حسب عدد، چهار ـ پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالي را تجلي دادند، خدمت هايي کردند که ما و شما را و همه بشر را به اعجاب درآورده است.
اهميت بچه داري بانوان
حضرت امام خميني رحمه الله کم اهميت جلوه دادن بچه داري را در نظر بانوان ايران نيرنگي از طرف دشمن براي دور کردن جامعه از تربيت صحيح دانسته و فرموده اند:
در طول اين سلطنت اينها کوشش کردند که مادرها را از بچه ها جدا کنند. به مادرها تزريق کردند بچه داري چيزي نيست شما توي ادارات برويد. جدا کردند اين بچه هاي معصوم را که بايد تربيت بشوند از دامن هاي مادر و بروند در پرورشگاه و جاهاي ديگر و در دامن اشخاص اجنبي، اشخاص غيررحيم آنها را تربيت مي کردند، تربيت فاسد بچه اي که از مادرش جدا شد پيش هر که باشد عقده پيدا مي کند. عقده که پيدا کرد مبدأ بسياري مفاسد مي شود. بسياري از قتل هايي که واقع مي شود روي عقده هايي است که پيدا مي شود.
ج: مدرسه
حضرت امام خميني رحمه الله پس از محيط خانواده مدرسه را از عوامل تأثيرگذار در تربيت فرزندان دانسته و فرموده اند:
پس از اين مرحله، تربيت هاي خارجي از معلمان و مربيان - غير پدر و مادر - است و البته انتخاب معلم متدين، خوش عقيده، خوش اخلاق و مدرسه مناسب ديني، اخلاقي مهذب، در تربيت ابتدايي طفل دخالت تام دارد چه بسا باشد که نقشه سعادت و شقاوت طفل در اين مرحله ريخته شود و تزريقات معلمين، يا شفاي امراض و يا سم قاتل است.
شما معلمين و شما دانشجويان از همين راهي که انبيا تعيين کرده اند راه را طي کنيد؛ همين راه خداست.
اين کودکان از اولي که وارد مي شوند در محيط تعليم يک نفوس سالم، ساده و بي آلايش و قابل قبول هر تربيتي و هر چيزي که به آنها القا مي شود هستند و اينها از اول که وارد کودکستان مي شوند اماناتي هستند به دست آنهايي که در کودکستان آنها را تعليم مي دهند و همين امانات از آن جا منتقل مي شوند به جاهاي ديگر و به دست معلمين ديگر تا برسد به آنجايي که رشد کردند و بزرگ شدند و وارد شدند.
اگر چنانچه اين اطفال را از اول به يک نحو تربيت بکنند که در آن، انحراف نباشد، تربيت هاي مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاک انسان ها باشد، اينها، بعد که تحويل به جامعه داده مي شوند و مقدرات جامعه حتما به دست اينها سپرده مي شود، در نتيجه يک کشور را نوراني، کشور انساني و کشور را به فطرت اللّه تربيت مي کنند.
اهميت جايگاه معلمين در جامعه
به جهت جايگاه با عظمت و مهم معلم در تربيت جامعه جوان يک کشور، امام خميني رحمه الله در توصيه هاي مختلف معلمين را متوجه مسئوليت سنگين که بر عهده دارند، متوجه کرده و فرموده اند:
نقش معلم در جامعه نقش انبيا است. انبيا هم معلم بشر هستند، نقش بسيار حساس و مهمي است و مسئوليت بسيار زياد دارد.
معلم اگر خوب باشد، مملکت خوب مي شود، معلم اگر منحرف باشد مملکت خراب مي شود پس شماييد که مي توانيد يک مملکتي را به پيش برانيد. هم معنوياتش را و هم مادياتش را و شماييد که مي توانيد يک مملکتي را خداي نخواسته به عقب برانيد، معنويتش را هم مادياتش را.
اين گفتار را با سخني از آن بزرگ معلم انسان ها در عصر حاضر به پايان مي بريم:
به همه معلمين و بچه ها سلام مرا برسانيد و همين طور هم کلاسي ها به آنها بگوييد که خودتان را براي آينده خوب درست کنيد.
عوامل مؤثر در طهارت و تربيت فرزند از منظر امام خميني رحمه الله -(6 Body)
شنبه 95/09/06
عوامل مؤثر در طهارت و تربيت فرزند از منظر امام خميني رحمه الله
بعد تربيتي حضرت امام خميني رحمه الله همچون ديگر ابعاد مختلف شخصيت آن مرد آسماني بسيار ممتاز بوده و در آسمان تربيت همچون ستاره اي مي درخشد. حضرت امام خميني قدس سره با تکيه بر فطرت رحماني و الهي در وجود انسان فصلي جديد در تربيت عملي گشودند. ايشان فطرت توحيدي را امانتي الهي دانسته اند که با عامل تربيتي و توجه و مراقبه شکفته و نوراني شده و با غفلت و گناه و کفرآلوده و ضايع مي گردد. چنانچه در برخي از سخنان خود به اين مطلب اشاره کرده و فرموده اند:
انسان از اول اين طور نيست که فاسد به دنيا آمده باشد از اول با فطرت خوب به دنيا آمده، با فطرت الهي به دنيا آمده «کُلُّ مولودٍ يوُلَد علي الفِطْرَةِ.
فطرت همه بر نورانيت است، فطرت شما، فطرت نوراني است، فطرت توحيد است.
(هر کودکي با فطرت الهي متولد مي گردد) که همان فطرت انسانيت، فطرت صراط، مستقيم،فطرت اسلام و فطرت توحيد است.
هيچ چيز، هيچ صفتي در انسان از آن وقتي که متولد شده است نبوده. بچه وقتي متولد شد ديکتاتور نيست. وقتي هم که بزرگ مي شود کم کم، آن طور نيست که آن ديکتاتوري هاي بزرگ را داشته باشد، لکن با تربيت هاي ناصحيح در همان محيط کوچکي که دارد کم کم ديکتاتوري در او ظهور مي کند اگر تربيت صحيح باشد براي اين بچه آن ديکتاتوريش رو به ضعف مي رود و اگر تربيت فاسد باشد آن ديکتاتوري که کم بود رشد مي کند.
اساس عالم بر تربيت انسان است، انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است و انبيا آمده اند براي اينکه اين عصاره بالقوه را بالفعل کنند.
تمام نکته انبيا اين است که تربيت کنند اين بشر را که قابل براي اين است که تربيت بشود.
تمام دست اندرکاران امر تربيت اعم از پدر و مادر، معلمين و اساتيد بايد به اين عوامل توجه نمايند.
1. عوامل تأثيرگذار قبل از تولد
الف) نوع خوراک پدر و مادر
امام خميني رحمه الله عوامل تأثيرگذار بر وجود انسان را قبل از تولد او دانسته اند که يکي از آنها نوع خوراک پدر و مادر است ايشان در اين باره فرموده اند:
موادي که با آن بني آدم تغذيه مي کنند و با آن به زندگي وحيات خود در اين عالم طبيعي ادامه مي دهد به حسب نوع گوناگون است. از نظر لطافت و زمخت بودن و صفا و کدورت، چه بسا که سيب و انار و خرما لطيف تر و پاک تر و معتدل تر و کامل تر از هويج و باقلا و مانند آن باشد و اين اختلاف زياد ميان انواع مواد غذايي چه بسا که ضروري باشد، بديهي است که نطفه انساني که از آن فرزند پديد مي آيد و سرچشمه مادي آن را تشکيل مي دهد از اين مواد غذايي است؛ زيرا که نطفه از عصاره مواد غذايي هضم شده در دستگاه گوارشي او پديد مي آيد و چه بسا که نطفه انسان از مواد غذايي لطيف و نوراني و صافي پديد آيد که پدر آن را مصرف کرده و ممکن است که نطفه از مواد انبوه، ظلماني و کدري پديد آمده باشد که پدر آنها را خورده است.
ب) عظمت صلب پدر و پاکي رحم مادر
پاکي روح پدر و مادر نيز از عوامل تأثيرگذار بر نطفه اي است که حامل آن هستند. حضرت امام خميني اين عامل را نيز از عوامل تأثيرگذار در وجود انسان قبل از تولد برشمرده و فرموده اند:
اختلاف صلب هاي پدران در عظمت و نورانيت و کمال و يا ضد آنها باب وسيعي است که موجب اختلافات بسيار و بي شمار در شکل گيري وجود انسان است، اختلاف رحم ها نيز يکي ديگر از موجبات گوناگوني انسان ها است. بنابراين اگر ماده در کمال نورانيت بوده و صلب پدر نيز با عظمت، نوراني و پاک و کامل باشد و رحم نيز پاک و طاهر باشد و ادب الهي تشکيل نطفه رعايت شده باشد فرزندي پاک، لطيف و نوراني متولد خواهد شد و چنانچه سلسله پدران و مادران همگي چنين باشند، نورانيت و پاکي فوق العاده مي گردد. چنانچه در زيارت امام حسين مي خوانيم:
گواهي مي دهم که تو نوري بودي در صلب هاي عالي و شامخ پدران و در رحم هاي پاک مادران، که ناپاکي هاي دوران جاهليت شما را آلوده نساخته و غباري از رذايل بر دامان شما ننشسته است.
اين عبارات بر آنچه ذکر شد دلالت دارد که عظمت پدران و پاکي رحم مادران و طهارت پدران و مادران از آلودگي ها و اخلاق ناپسند و اعمال زشت موجب طهارت و نورانيت فرزند مي گردد.
ضرورت انتخاب صحيح همسر در امر تربيت
براساس نقش مهم و تعيين کننده پدرو مادر در شکل گيري شخصيت فرزند، امام خميني رحمه الله ضرورت انتخاب صحيح همسر را در امر تربيت يادآور شده و فرموده اند:
از آن وقتي که ازدواج حاصل نشده بين پدر و مادر، اسلام براي ساختن انسان دستور دارد چه زني را انتخاب کند، وضع اخلاقي اش چه جور باشد وضع ديانتش چه جور باشد.
يک نفر زارع وقتي مي خواهد يک زراعتي بکند و يک دانه را در يک زمين کشت بکند اين زمين را بايد ملاحظه بکند اسلام همين معامله را با افراد انسان کرده است.
يعني معامله يک نفر زارع را که مي خواهد يک کشتي بکند و مي خواهد از آن استفاده بکند از قبل از اينکه کشت بشود دستوردارد پدر و مادر چه جور بايد باشند، يعني ازدواج چه جور بايد باشد.
اسلام به انسان آن نظر را داشته است که آن زوجي که انتخاب مي شود چه جور باشد تا از اين زوج يک انسان صحيح پيدا بشود، آن زني که انتخاب مي کني چه جوز زني باشدتا از اين دو نفر زوجين يک انسان پيدا شود.
ج) حلال بودن غذاي پدر و مادر
امام خميني رحمه الله حلال بودن غذاي پدر و مادر را از جمله عوامل تأثيرگذار در روحيه فرزند قبل از تولد مي دانند.
نقل است که علامه مجلسي دوم در سن هفت سالگي به همراه پدر بزرگوار و عالم خود به مسجد رفته بودند. شبي در صحن مسجد مشغول بازي بود در هنگام بازي مشک يک مرد سقا را با سوزني سوراخ کرد، جريان را به اطلاع پدر او رساندند. او پول مشک را به سقا داد و او را راضي کرد، ولي از اين پيشامد بسيار ناراحت بود و به دنبال علت اين واقعه مي گشت. وقتي به منزل آمد نزد همسر خود رفت و گفت: «من تمام دستورات اسلامي مربوط به فرزند را قبل از انعقادنطفه و پس از آن به لحاظ حلال و حرام بودن و نوع خوراک عمل نموده ام. بنابراين عمل اين فرزند مربوط به يک کوتاهي از طرف تو بايد باشد.»
همسر ايشان پس از تأمل مي گويد: «هنگامي که باردار بودم به منزل همسايه رفتم و در هنگام بازگشت در حياط منزل همسايه درخت اناري بود و من چون باردار بودم تمايل به ترشي وانار پيدا کردم لذا سوزني از لباسم را به انار زده و اندکي از آن را مکيدم، اما متوجه شدم که انار شيرين است لذا انار را رها کرده و به صاحب منزل نگفتم».
گفته اند که همان عمل اندک مادر و تصرف ناچيز مادر در ميوه درخت همسايه بدون اجازه او با يک سوزن، در فرزند او هنگام بارداري تأثير گذاشته و موجب سوراخ کردن مشک سقا پس از هفت سال گرديده است.
2. عوامل تأثيرگذار پس از تولد
حضرت امام خميني رحمه الله در اين باره مي فرمايند:
شير خوارگي و زن شيرده و همسرش و دينداري، نجابت، اخلاق و اعمال آن دو و نيز چگونگي شير دادن و شير خوردن دخالت بسيار مؤثري در کودک دارد.
بر همين اساس در روايات و توصيه هاي اسلامي بر اين مورد تأکيد فراواني گرديده است. در احوال مرحوم حاج شيخ فضل اللّه نوري گفته اند که ايشان فرزند ناخلف و نااهلي داشته اند که بسيار بي قيد و بي دين بوده است تا آنجا که وقتي مرحوم شيخ فضل اللّه نوري را دستگير کرده و زنداني کردند همين پسر تلاش فراواني در راستاي اعدام پدر خود داشته است.
يکي از بزرگان مي گويد من به ملاقات مرحوم شيخ فضل اللّه نوري در زندان رفتم و به مرحوم شيخ گفتم: اين فرزند شما برخلاف انتظار که بايد انساني درستکار و مؤدب باشد به دنبال اعدام شماست!
مرحوم شيخ فضل اللّه نوري فرمودند: آري خودم مي دانستم و همواره همين واهمه را داشتم؛ زيرا هنگام تولد او در نجف مادرش شير نداشت و ما مجبور شديم که دايه و زن شيرده براي او بگيريم و متأسفانه او را نمي شناختيم. پس از مدتي متوجه شديم که اين زن مسلمان نيست و دشمن اهل بيت است. از همان زمان نسبت به او بيم داشتيم. نقل است که همين پسر پاي چوبه دار مرحوم شيخ فضل اللّه نوري ـ پدر عالم و مجتهد خود ـ همراه ديگران شروع به پايکوبي و کف زدن کرد.
ب) محيط خانواده
امام خميني رحمه الله صفحه وجود کودک را صفحه اي صاف و آماده براي تربيت دانسته و فرموده اند: نفس کودک در ابتداي امر چون صفحه کاغذ بي نقش و نگاري است که هر نقشي را به سهولت و آساني قبول مي کند.
بر همين اساس به تربيت کودک از آغاز تأکيد فراوني داشته اند و در اين رابطه فرموده اند:
تربيت ها بايد از اول باشد. از همان کودکي انسان تحت تربيت قرار بگيرد و بعد هم در همه جايي که هست يک مربي هايي باشند که انسان را تربيت کنند.
امام خميني رحمه الله در محيط خانواده مهم ترين نقش تربيتي را متوجه مادران دانسته و همواره به آنان سفارش مي کردند که در تربيت فرزند بر اساس تعليم و دستورات اسلامي تلاش و جديت داشته باشند. ايشان در يکي از سخنراني هاي خود در جمع بانوان چنين فرمودند:
اول مدرسه اي که بچه دارد دامن مادر است، مادر خوب بچه خوب تربيت مي کند و خداي ناخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامان مادر منحرف بيرون مي آيد.
بچه وقتي در دامان مادرش هست مي بيند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحيح دارد، گفتار خوش دارد، اين بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقليد از مادر که از همه تقليدها بالاتر است و به تزريق مادرکه از همه ترزيق ها مؤثرتر است تربيت مي شود.
بانوان محترم! مسئوليد همه، مسئوليم همه، شما مسئول تربيت اولاد هستيد، شما مسئوليد که در دامن هاي خودتان اولاد متقي بار بياوريد تربيت کنيد، به جامعه تحويل بدهيد، همه مسئول هستيم که اولاد تربيت کنيم، لکن در دامن شما بهتر تربيت مي شوند. دامن مادر بهترين مکتبي است براي اولاد.
خانه هاي شما بايد خانه تربيت اولادباشد، منزل علماست، منزل شما و منزل تربيت علمي، تربيت ديني و تهذيب الخلق. توجه به سرنوشت اينها برعهده پدران است و برعهده مادرها، مادرها بيشتر مسئول هستند و مادرها اشراف هستند، شرافت مادري از شرافت پدري بيشتر است. تأثير مادر هم در روحيه اطفال از تأثير پدر بيشتر است.
نمونه و الگويي که حضرت امام در تربيت فرزند براي بانوان ارائه مي دهند حضرت زهراي مرضيه عليهاالسلام هستند که در رابطه با ايشان مي فرمايند:
اين خانه کوچک فاطمه عليهاالسلام و اين افرادي که در آن خانه تربيت شدند که به حسب عدد، چهار ـ پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالي را تجلي دادند، خدمت هايي کردند که ما و شما را و همه بشر را به اعجاب درآورده است.
اهميت بچه داري بانوان
حضرت امام خميني رحمه الله کم اهميت جلوه دادن بچه داري را در نظر بانوان ايران نيرنگي از طرف دشمن براي دور کردن جامعه از تربيت صحيح دانسته و فرموده اند:
در طول اين سلطنت اينها کوشش کردند که مادرها را از بچه ها جدا کنند. به مادرها تزريق کردند بچه داري چيزي نيست شما توي ادارات برويد. جدا کردند اين بچه هاي معصوم را که بايد تربيت بشوند از دامن هاي مادر و بروند در پرورشگاه و جاهاي ديگر و در دامن اشخاص اجنبي، اشخاص غيررحيم آنها را تربيت مي کردند، تربيت فاسد بچه اي که از مادرش جدا شد پيش هر که باشد عقده پيدا مي کند. عقده که پيدا کرد مبدأ بسياري مفاسد مي شود. بسياري از قتل هايي که واقع مي شود روي عقده هايي است که پيدا مي شود.
ج: مدرسه
حضرت امام خميني رحمه الله پس از محيط خانواده مدرسه را از عوامل تأثيرگذار در تربيت فرزندان دانسته و فرموده اند:
پس از اين مرحله، تربيت هاي خارجي از معلمان و مربيان - غير پدر و مادر - است و البته انتخاب معلم متدين، خوش عقيده، خوش اخلاق و مدرسه مناسب ديني، اخلاقي مهذب، در تربيت ابتدايي طفل دخالت تام دارد چه بسا باشد که نقشه سعادت و شقاوت طفل در اين مرحله ريخته شود و تزريقات معلمين، يا شفاي امراض و يا سم قاتل است.
شما معلمين و شما دانشجويان از همين راهي که انبيا تعيين کرده اند راه را طي کنيد؛ همين راه خداست.
اين کودکان از اولي که وارد مي شوند در محيط تعليم يک نفوس سالم، ساده و بي آلايش و قابل قبول هر تربيتي و هر چيزي که به آنها القا مي شود هستند و اينها از اول که وارد کودکستان مي شوند اماناتي هستند به دست آنهايي که در کودکستان آنها را تعليم مي دهند و همين امانات از آن جا منتقل مي شوند به جاهاي ديگر و به دست معلمين ديگر تا برسد به آنجايي که رشد کردند و بزرگ شدند و وارد شدند.
اگر چنانچه اين اطفال را از اول به يک نحو تربيت بکنند که در آن، انحراف نباشد، تربيت هاي مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاک انسان ها باشد، اينها، بعد که تحويل به جامعه داده مي شوند و مقدرات جامعه حتما به دست اينها سپرده مي شود، در نتيجه يک کشور را نوراني، کشور انساني و کشور را به فطرت اللّه تربيت مي کنند.
اهميت جايگاه معلمين در جامعه
به جهت جايگاه با عظمت و مهم معلم در تربيت جامعه جوان يک کشور، امام خميني رحمه الله در توصيه هاي مختلف معلمين را متوجه مسئوليت سنگين که بر عهده دارند، متوجه کرده و فرموده اند:
نقش معلم در جامعه نقش انبيا است. انبيا هم معلم بشر هستند، نقش بسيار حساس و مهمي است و مسئوليت بسيار زياد دارد.
معلم اگر خوب باشد، مملکت خوب مي شود، معلم اگر منحرف باشد مملکت خراب مي شود پس شماييد که مي توانيد يک مملکتي را به پيش برانيد. هم معنوياتش را و هم مادياتش را و شماييد که مي توانيد يک مملکتي را خداي نخواسته به عقب برانيد، معنويتش را هم مادياتش را.
اين گفتار را با سخني از آن بزرگ معلم انسان ها در عصر حاضر به پايان مي بريم:
به همه معلمين و بچه ها سلام مرا برسانيد و همين طور هم کلاسي ها به آنها بگوييد که خودتان را براي آينده خوب درست کنيد.
رحلت عالم فقیه و عالم بزرگوار مرحوم مغفور آیتالله آقای حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رحمتاللهعلیه تسلیت باد
پنجشنبه 95/09/04
رخلت عالم فقیه و عالم بزرگوار مرحوم مغفور آیتالله آقای حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رحمتاللهعلیه تسلیت باد
تفاوتهای زن و مرد
سه شنبه 95/09/02
آقایان در آن واحد از یک نیمکره استفاده می کنند ولی خانم ها در آن واحد از دو نیمکره استفاده می کنند.
مغز آقایان تخصصی و دسته بندی شده است ولی مغز خانم ها عمومی است.
مغز آقایان در آن واحد بر روی یک کار متمرکز می شود ولی خانم ها در آن واحد روی چند کار متمرکز می شوند.
2-مرکز کنترل گویش در نیمکره چپ است اگر آقایان سکته کنند و آن قسمت از نیمکره چپ که مربوط به کنترل گویش است ازکار بیافتد آقایان تا آخر عمر نمی توانند تکلم کنند و لال می شوند ولی خانم ها در چنین حالتی نیمکره راست وظیفه نیمکره چپ را بعهده می گیرد و خانم ها دوباره شروع به صحبت می کنند.
مغز آقایان هر قسمت مأموریت ویژه ایی دارد و با قسمت دیگر کاری ندارد ولی مغز خانم ها همه قسمت ها همه کار انجام می دهند.
نیمکره راست مربوط به احساسات و ادراکات و نیمکره چپ مربوط به منطق و تحلیل است با توجه به این نکته آقایان نمی توانند در آن واحد هم احساسی باشند و هم منطقی ولی خانم ها اینگونه نیستند و درآن واحد هم می توانند احساسی باشند و هم منطقی، بنابراین اگر آقا در حالت منطقی قرار دارد نباید انتظار داشت رفتار احساسی از خود نشان دهد بایستی موتور او را گرم کرد و کم کم احساسی شود.
3-زاویه دید آقایون از طرفین و بالا و پایین بسته است یعنی محدوده ایی که می بینند خیلی کم است بدین معنی که دید دورشان بهتر از دید نزدیکشون است اما خانم ها دیدشان از طرفین و بالا و پایین باز است بنابرین دید نزدیکشون خوب و دید دورشان ضعیف است.
4-شرح: آقایون چون دید شون بسته است برای دیدن شیء نزدیک مورد نظر، مدام سرشان را به طرف بالا و پایین و چپ و راست می گردونند تا محدوده دیدوشون را بالا ببرند چون با سرعت این کار را انجام می دهند نمی تونند شیء مورد نظر را ببینند ولی خانم ها چون زاویه دیدشون باز است برای دیدن شیء مورد نظر دیگر سرشان را نمی چرخانند و سریع شیء مورد نظر را پیدا می کنند. بنابرین خانم ها توجه کنند که از این به بعد به هیچ آقایی نگویید چرا این چیز نزدیک را نمی بینی و همچنین خانم ها اگر می خواهید آقایون به آرایش و زینت شما توجه نشان دهند جلوی صورت نروید بلکه از دور خود را به او بنمایانید.
مرد چون دید نزدیکش محدود و ضعیف است نمی تواند جزئیات را خوب ببیند بنابرین نیاز است که خانم محترم جزئیات مورد نظرش را تک تک به آقا بگه مثل زیبایی های خود و زندگی، تغییرها و .. مثلاً آیا امروز ابروی من قشنگه؟ انتظار نداشته باشید آقا خودش تشخیص دهد.
5-آقایان رنگ های اصلی (قرمز-آبی-زرد) را خوب تشخیص می دهند ولی خانم ها علاوه بر رنگ های اصلی، رنگ های شیری، نیلی، ارغوانی، صدری و بنفش را خیل خوب تشخیص می دهند یعنی تشخیص رنگ آقایان بسیار محدودتر از خانم ها می باشد.
بدلیل تشخیص رنگ بالا خانم ها تنوع رنگی بیشتری در پوششان نسبت به آقایان استفاده می کنند و دانشمندان به این نکته پی بردند که وقتی داروها را با رنگ های خاصی تولید می کنند تأثیر درمانی اش بر خانم ها بیشتر است.
لباسی که آقایان می پوشند معمولاً بر اساس این است که چه شغلی دارند یا می خوان قدرتشون را با لباسشون نشون بدن و یا شایستگیشون را با لباسشون نشون بدن ولی خانم ها با توجه به احساسات درونی شان لباس می پوشن و چون احساس درونی خانم ها دائما در حال تغییر است بسیار لباسشون را عوض می کنن.
6-آقایان به سوالات پیاپی خانم ها جواب های کوتاه می دهند اما خانم ها به سوأل های کوچک آقایان جواب های بلند می دهند. آقایان به تک تک جملات خانم ها توجه می کنند و از خانم در
مورد آن دلیل می خواهند و در صدد راهکار دادن بر میان. در این حالت مردها کلاه همه چیز دانی به سر می گذارند و می خواهند برای تک تک جملاتی که خانم گفته راهکار بدهند اما آقا نمی داند که خانم راهکار نمی خواهد دارد بلند بلند فکر می کند مگر اینکه خود خانم بخواهد. بنابرین به حرف های خانم ها فقط گوش کنید.