رهبرمعظم انقلاب در دیدار اعضای پژوهشگاه شهید سیدصدر: مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود/ به نظر من شخصیّت آقای صدر، اگر نگوییم بینظیر، حدّاقل یک شخصیّت کمنظیر بود
یکشنبه 96/01/20
رهبرمعظم انقلاب در دیدار اعضای پژوهشگاه شهید سیدصدر:
مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود/ به نظر من شخصیّت آقای صدر، اگر نگوییم بینظیر، حدّاقل یک شخصیّت کمنظیر بود
حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: مرحوم آقای صدر (رضواناللهعلیه) به نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنی کاری که از عهدهی او برمیآمد، از عهدهی خیلی از فقها و علما و متفکّرین حوزههای ما برنمیآید.
به گزارش ازناو به نقل از پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR همزمان با سالروز شهادت آیتالله سید محمدباقر صدر در نوزدهم فروردین ۱۳۵۹، متن و فیلم بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای پژوهشگاه تخصصی شهید سید محمدباقر صدر را که در تاریخ ۲۵ مردادماه سال گذشته برگزار شده بود، منتشر کرد.
گزیدهای از بیانات معظمله در این دیدار به شرح زیر است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم (۱)
… مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیّتی است. خب، ما آدمهای بااستعداد در حوزههای علمیّه کم نداشتیم؛ آدمهایی که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهای بزرگی انجام دادند. علمای بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگی که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگی بودند. استعداد داشتند منتها نابغه یک خصوصیّاتی دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند. مرحوم آقای صدر (رضواناللهعلیه) به نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنی کاری که از عهدهی او برمیآمد، از عهدهی خیلی از فقها و علما و متفکّرین حوزههای ما برنمیآید: فضای دید بسیار وسیع، فهم نیازهای دنیای اسلام، پاسخگویی سریع و آماده به خواستهها -ایشان همین «البنکُ اللّاربوی» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آنطور که شنیدم آنها میخواستند یک کار اینجوری درست کنند، ایشان بلافاصله این [کتاب] را فراهم کرد و برای آنها فرستاد- … ایشان واقعاً یک نابغهای بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد.
ایشان در نجف ارتباط تامّ و تمامی با امام نداشتند؛ بهطور معمول، یک ارتباط خیلی ضعیفی با بیت امام و با تشکیلات امام [داشتند]، ارتباطشان خیلی زیاد نبود؛ ولیکن بمجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد که به شاگردان خودش گفت ذوب بشوید در امام خمینی همچنان که او در اسلام ذوب شده؛ این حرف ایشان معروف است. این خیلی شناخت لازم دارد، خیلی فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئلهی انقلاب چیست. ما کسانی را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیدهاند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقی افتاد… این آدم، آنروز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است؛ یعنی شناخت درست محیط را، پیرامون را، علم را، بیان را، کیفیّت تبیین را، اثرگذاری را.
این نظریّهپردازی که آقای اشکوری فرمودند، خیلی مسئلهی مهمّی است؛ ایشان راست میگویند، حکومت و نظام اجتماعی، بدون نظریّه امکان ندارد که باقی بماند؛ اوّلاً به وجود بیاید، یا باقی بماند، یا رشد بکند. این آدم، آدم نظریّهپرداز بود؛ این انسان، انسان برجستهای بود. به نظر من شخصیّت آقای صدر، حالا اگر نگوییم بینظیر، حدّاقل یک شخصیّت کمنظیر بود. خب، حالا ما کسانی با استعدادهای خوب الحمدلله در حوزههای علمیّه داریم؛ در قم که ما میدانیم و میشناسیم افراد زیادی هستند؛ لکن آن نبوغ، یک چیز دیگری بود که در ایشان وجود داشت.
…. بههرحال به نظر من این کار یک حسنه است که شماها دارید دنبال میکنید(۲) و انشاءالله که این حسنهی شما مورد قبول الهی قرار میگیرد و برکت پیدا میکند و «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَة» انشاءالله خواهد بود که «اَصلُها ثابِت وَ فَرعُها فِی السَّمآء تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها»(۳)؛ انشاءالله در آینده رشد پیدا خواهد کرد.
… انشاءالله خداوند درجات آن شهید عالیقدر را عالی کند؛ خداوند اجر داد به این مرد بزرگ که شهادت را نصیب او کرد؛ آن هم آن شهادت دشواری که ایشان مبتلا شد و دچار [ آن] شد. و امیدواریم که انشاءالله خدای متعال روزبهروز روح ایشان را به خودش نزدیکتر و مقرّبتر کند و درجات ایشان را عالیتر کند و ان شاءالله با اجداد طاهرینشان محشور بشوند.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۱) در ابتدای این دیدار -که در چارچوب دیدارهای دستهجمعی برگزار شد- حجج اسلام والمسلمین محمّدعلی تسخیری (نمایندهی مردم تهران در مجلس خبرگان)، سیّد نورالدّین اشکوری (رئیس مؤسّسه) و محسن اراکی (دبیر مجمع تقریب مذاهب اسلامی) گزارشهایی ارائه کردند.
۲) اشاره به پژوهشگاه تخصّصی شهید سیّد محمدباقر صدر؛ این مؤسّسه در سال ۱۳۷۹ با هدف جمعآوری و چاپ و ترجمهی آثار شهید صدر و پژوهش دربارهی اندیشه و سیرهی ایشان و معرّفی و ترویج شخصیّت ایشان تشکیل شد.
۳) سورهی ابراهیم، بخشی از آیات ۲۴ و ۲۵؛ «… مانند درختی پاک است که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است. میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد…»
منبع: khamenei.ir
اصرار بر گفتن نواقص گذشته، دردی را دوا نمی کند!
دوشنبه 95/12/09
بعد از انقلاب اسلامی و نجات یافتن این کشور و مردم متدیّن و مؤمن ایران عزیز از دستان خبیث، سلطه گر و بی کفایت خاندان پهلوی، آستین های همّت این مردم غیور بالا زده شد تا خرابیها را برچینند و یک یک خشت های تمدّن نوین اسلامی را بر روی هم نهند تا برگی منحصر به فرد از تاریخ اسلام را ورق زده و پرچم این کشور اسلامی را به عنوان الگویی، فرا روی دیدگان حق طلبان و مظلومان جهان بر قلّه عزّت، ایمان و افتخار به اهتزاز درآورند.
همه این افتخارات ایران عزیز به واسطه این بود که مردم، با ایمان و توکّل بر خدا با تمام وجود دست به کار و تلاش زدند. یعنی درست است که به واسطه فساد دستگاه منحوس پهلوی، از پیشرفتهای بسیار عقب مانده بودیم؛ امّا این مردم، بدون توجّه به نقصهای پیشینیان و تنها با تلاش و توکّل بر خدا، جهادگرانه به میدان اقدام و عمل پا نهادند. اکنون نیز باید این روش ادامه یابد؛ چنانکه رهبر معظّم انقلاب نیز در بیانات اخیر خود در دیدار پر شور هزاران نفر از مردم آذربایجان به این مطلب اشاره داشتند.
حال در این نوشتار، به جستجوی ریشه های این راهبرد، از لابلای آیات نورانی وحی و کلمات گهربار معصومین(علیهم السلام) می پردازیم.
قرآن و مسأله فرافکنی
یکی از روش های استدلال منکران خدا و ارزش های الهی، فرار از مسأله و انداختن توپ در زمین دیگران است که ما از آن، با عنوان “فرافکنی” نام می بریم. در موارد متعدّدی قرآن کریم از این نحوه استدلال بت پرستان و خداگریزان جواب داده و استدلال آنها را نقد کرده است که در ذیل به آنها می پردازیم.
اصرار بر گوشزد کردن نواقص گذشته، دردی از مشکلات امروز را دوا نمی کند و تنها اثرش، از دست دادن فرصت ها، نااُمیدی و حسرت خواهد بود
حرف بدون عمل
خداوند نسبت به کسانی که تنها سخن می گویند و دست به کار نشده و به سخن های خود عمل نمی کنند، خشمگینانه عتاب می کند و می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ*كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ*إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، چرا چیزى مىگویید كه انجام نمىدهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چیزى را بگویید و انجام ندهید. در حقیقت، خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او صف در صف، چنانكه گویى بنایى ریخته شده از سُرب اند، جهاد مى كنند. (صف؛ 2-4)
حرف بدون عمل، دلایل متعدّدی می تواند داشته باشد. از جمله؛ نیّت ناخالص، امید به غیر خدا، ترس از اقدام، نداشتن مهارت و تخصّص، کمک نگرفتن از دوستان و… چنانکه از این آیات مشاهده می شود، خداوند کسانی را دوست دارد که در راه او و با اخلاص[فی سَبیلِهِ]، قدم به میدان جهاد و تلاش گذارند و با کمک گرفتن از یکدیگر، در یک صف واحد و متّحد [صَفًّا]، با استقامت و پایداری [كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ] با تمام مشکلات مبارزه نمایند.
یکی دیگر از موانع اقدام جانانه، عدم لمس مشکلات و عادّی دانستن وضع موجود است. مسلّماً تنها کسانی پا را از میدان سخن فراتر نهاده و در میدان عمل وارد می شوند که احساس درد و نیاز را کاملاً لمس کرده باشند. تنها در اینصورت است که جانانه وارد میدان خواهند شد.
استناد به گذشتگان
فرافکنی به معنی این است که مسائل و مشکلات را از دوش خود برداشته و به گردن دیگران و یا شرایط موکول کنیم. یکی از انواع آن، این است که تقصیر را بر گردن گذشته و کارهای گذشتگان بنهیم و با حمله به عملکرد قبلی دیگران، در مقام توجیه رفتار اکنون خود برآییم.
این روش، اصلاً برازنده مسئولین جامعه اسلامی نبوده و در تضاد با مفاهیم دینی است. قرآن کریم یکی از بهانه های فرار از ایمان و عمل مردمان را “استناد عملکرد خود به گذشتگان” برشمرده و می فرماید: أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُون؛ یا بگویید پدران ما پیش از این مشرك بوده اند و ما فرزندانى پس از ایشان بودیم. آیا ما را به خاطر آنچه باطل اندیشان انجام داده اند هلاك مى كنى؟ (اعراف؛ 173) در واقع، چنین اندیشه ای بر آن است تا با سنگر گرفتن پشت نواقص کارهای دیگران، آسوده از کار و تلاش، به دنبال راحت طلبی خود باشد، غافل از اینکه آیندگان نیز همین موضع را در قبال رفتارهای اکنون، در پیش خواهند گرفت. ضمن اینکه در پیشگاه خداوند و وجدان، این رویه قابل پذیرش نخواهد بود.
فرافکنی به معنی این است که مسائل و مشکلات را از دوش خود برداشته و به گردن دیگران و یا شرایط موکول کنیم. یکی از انواع آن، این است که تقصیر را بر گردن گذشته و کارهای گذشتگان بنهیم و با حمله به عملکرد قبلی دیگران، در مقام توجیه رفتار اکنون خود برآییم. این روش، اصلاً برازنده مسئولین جامعه اسلامی نبوده و در تضاد با مفاهیم دینی است. قرآن کریم یکی از بهانه های فرار از ایمان و عمل مردمان را “استناد عملکرد خود به گذشتگان” برشمرده و می فرماید: أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُون؛ یا بگویید پدران ما پیش از این مشرك بوده اند و ما فرزندانى پس از ایشان بودیم. آیا ما را به خاطر آنچه باطل اندیشان انجام داده اند هلاك مى كنى؟ (اعراف؛ 173)
انتقاد به گذشتگان
امام علی (علیه السلام) در نامه ای مهم به مالک اشتر که از طرف ایشان فرماندار مصر شده بود نکات و ظرایف زمامداری بر مردم را گوشزد می کنند. نکاتی که انصافاً منظومه حکومتداری اسلامی و عاقلانه است. ایشان در فرازی از این نامه ارزشمند خطاب به مالک اشتر می فرمایند: ثُمَّ اعْلَمْ یَا مَالِكُ أَنِّی وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَیْهَا دُوَلٌ قَبْلَكَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ یَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِی مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِیهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ وَ یَقُولُونَ فِیكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِیهِمْ وَ إِنَّمَا یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِینَ بِمَا یُجْرِی اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ فَلْیَكُنْ أَحَبُّ الذَّخَائِرِ إِلَیْكَ ذَخِیرَةَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ بِالْقَصْدِ فِیمَا تَجْمَعُ وَ مَا تَرْعَى بِهِ رَعِیَّتَك؛ پس بدان مالك، تو را به كشورى مىفرستم كه پیش از تو زمامدارانى دادگر و بیدادگر بر آن حكومت كرده اند، و آنچنان كه تو در كار پیشوایان پیشین مى نگریستى اینك مردم در كار تو(دقیق) مى نگرند، و چنانكه تو در كارهاى آنان قضاوت مى كردى، درباره تو قضاوت خواهند كرد. مردان صالح را از آن ستایش ها كه خدا به زبان بندگانش جارى كند می توان شناخت، پس باید محبوب ترین اندوخته در نظرت، عمل صالح ، میانه روى در جمع مال، و اصلاح حال رعیت باشد. (ابن شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول، ص126) نکاتی در این فراز قابل تأمّل است از جمله اینکه؛
1.هیچ مسئولی از زیر ذره بین مردم، کنار نمی رود و نیز،
2. توجّه و تمرکز بر ایرادهای خود، مانع از آن خواهد شد که به ایرادهای دیگران و افراد قبل از خود بپردازیم.
3. تلاش و رفتار اکنون ما، ملاک قضاوت آیندگان است.
به هر حال؛ اصرار بر گوشزد کردن نواقص گذشته، دردی از مشکلات امروز را دوا نمی کند و تنها اثرش، از دست دادن فرصتها، نااُمیدی و حسرت خواهد بود.
عفاف و حجاب از ديدگاه حضرت فاطمه زهرا (س)
یکشنبه 95/12/08
عفاف و حجاب از ديدگاه حضرت فاطمه زهرا (س)
مقدمه :
بدون ترديد پوشش اسلامي براي زنان، از ضروريات دين مقدس اسلام است، چنان که آيات متعددي از قرآن بر اين مطلب دلالت دارند.1 از طرفي مسأله حجاب يکي از جنجاليترين مسائل دنياي ديروز و امروز است، به ويژه طرفداران اعلاميّه حقوق بشر، که با عنوان کردن «تساوي حقوق زن و مرد»، پوشش را براي زن دست و پاگير دانسته، و آن را برخلاف آزادي قلمداد و به عنوان حمايت از حقوق زن، مطرح مينمايند، اين مسأله را بسيار حسّاس نموده است، در صورتي که پوشش اسلامي را بايد در مجموع ابعادش مورد تجزيه و تحليل قرار داد، که با توجّه به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا گير نيست و تضادي با آزادي ندارد، بلکه زنان در عين حفظ پوشش اسلامي، ميتوانند برترين فعاليّتهاي اجتماعي را داشته باشند، و در چارچوب آزاديهاي صحيح و مقبول، از حق آزادي خود بهرهمند گردند، زيرا حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلکه به معناي پوششي معقول براي جلوگيري از فساد، و حفظ کرامت زن است، و ما امروز در جمهوري اسلامي ايران ميبينيم که زنان در همه صحنهها و عرصهها، از مجلس قانونگذاري گرفته تا آموزش و پرورش و بيمارستانها و ادارات، ميتوانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامي، به کار و تلاش بپردازند، بي آنکه حجاب اسلامي براي تلاشهاي آنان، مشکلي ايجاد کند، و حقّ آزادي صحيح آنها را تضييع نمايد.
حجاب در اسلام از يک مسأله کلّيتر و اساسيتري ريشه ميگيرد، و آن اين است که اسلام ميخواهد انواع التذاذهاي جنسي، چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر به محيط خانوادگي و در کادر ازدواج قانوني، اختصاص يابد، اجتماع منحصرا براي کار و فعّاليت باشد، برخلاف سيستم غربي عصر حاضر، که کار و فعّاليت را با لذّتجوييهاي جنسي به هم ميآميزد، اسلام ميخواهد اين دو محيط را کاملاً از يکديگر تفکيک کند».3
علاّمه اقبال لاهوري در اشعار نغز خود در اين رابطه، چنين ميسرايد:
بايد اين اقوام را تنقيد غرب شرق را از خود برد تقليد غرب
ني زرقص دختران بيحجاب قوت مغرب نه از چنگ و رباب
ني زعريان ساق و ني از قطع موست ني زسحر ساحران لاله روست
از همين آتش چراغش روشن است قوّت افرنگ از علم و فن است
مغز ميبايد نه ملبوس فرنگ علم و فن را اي جوان شوخ و شنگ
حضرت فاطمه(س)زن نمونه يا نمونه زن؟
الگو يکي از طرق سازندگي درمراحل مختلف زندگي است. بسياري از بي هدفي ها زاييده بي الگويي هاست. زبان الگو، زبان عمل است در نتيجه تأثيري که الگو برافراد ميگذارد، بسيارعميق تر و ماندني تر ازگفتار است. به دليل اهميت الگو اديان الهي و مکاتب بشري سعي درارائه الگو ازنوع خود انسان داشته اند و ازنقش الگو درآباداني و ويراني جوامع غافل نبوده اند .
دين مبين اسلام الگوها و شاخصهايمتعالي ارائه داده و انسانها را به پيروي از سيره عملي و نظري آنان دعوت نموده است. اگر درمکاتب ساخته بشر، الگوي عملي وجود ندارد و آنان ناگزيرند ايده آليستي بينديشند، خوشبختانه درمکتب اسلام راستين يعني تشيع، الگوهاي بسياري وجود دارد.
دامنه تأثير گذاري اسوه ها از نظر قرآن اعم از حوزه فردي، اجتماعي و تاريخي است . در حوزه فردي نقش سرمشقها اصلاح مناسبات اجتماعي و سياسي است و درعرصه تاريخي تأثير اسوه ها به تغيير و تحول در جهت گيريهاي تاريخي ارتباط مييابد.
هم اکنون جا دارد به اين سؤال پاسخ گفته شود که آيا حضرت زهرا(س) الگوي زنان است يا الگوي انسان؟ و آيا سيره ايشان قابليت پيروي براي همه انسانها را دارد و يا مختص زنان ميباشد؟ پرواضح است که حضرت زهرا (س) الگوي کاملي براي همه انسانهاست و همه بشريت ميتوانند با تأسي از سيره ايشان راه نجات و سعادت خود را طي نمايند.
کرامت ها وفضيلت ها مختص مردان نيست. چنانچه زنان جوهري داشته باشند، مسير تعالي وبالندگي معنوي براي آنان هموار است. اگر علي (ع) الگو ونمونه انسان کامل و ايده آل است در وجود مرد بودن، زهراي مرضيه نيز الگوي ايده آل انسان کامل است درمظهر زن بودن. قران وقتي ميفرمايد :« لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة »( احزاب،33/ 31 ) مقصود از «لکم» همه انسان هاست،نه فقط مردان. اين مطلب درمورد حضرت زهرا (س) نيز صادق است .آنچه فاطمه (س) را اسوه و نمونه ساخته،کمال انساني اوست و بدين خاطر متعلق به عالم انسانيت است. ارزش هاي انساني اختصاص به زن يا مرد ندارد و به تبع آن اسوه هاي انساني نيز همين گونه اند. فاطمه(س) چنان که اسوه زنان است اسوه مردان نيزهست.( همانند پيامبران و امامان)
بين زن نمونه بودن و نمونه زن بودن تفاوت است ؛ زن نمونه يعني زني که سيره و روش او را همگان قادرند در زندگي اتخاذ واعمال نمايند و براساس سيره و سلوک او مسيرزندگي خويش را بپيمايند و نمونه زن يعني زني که ميان زنان نمونه و الگوست.
بالاترين ارزش زن از نظر حضرت زهرا عليهاالسلام
از منظر حضرت زهرا عليهاالسلام نزديک ترين حالات زن به خداوند متعال هنگامى است که خود را از ديد نامحرمان دور نمايد و در منزل خود به خانه دارى و تربيت فرزند و پذيرايى از همسر خود بپردازد. امام صادق عليه السلام به نقل از حضرت فاطمه عليهاالسلام دراين باره فرمود: «أَنَّ أَدْنَى مَا تَکُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِهَا، نزديک ترين حالات يک زن به خداوند متعال زمانى است که در منزل مى ماند [و به امور خانه دارى و تربيت فرزند مى پردازد].»
آرى، يک زن مسلمان هرگز فرمان خداوند متعال را در مورد حفظ عفت و عصمت خود فراموش نمى کند و در طول زندگى حجاب خود را همانند گوهرى گرانبها پاسدارى مى کند. اين سخن معروف حضرت زهرا عليهاالسلام که ضامن پايدارى جوامع و مايه استحکام خانواده هاست، همواره بايد در معرض ديد بانوان مسلمان به ويژه دختران جوان باشد که فرمود: «خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛ بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم] را نبينند و مردان [نامحرم] نيز آنان را ننگرند.»
خوشبختى و سعادت زن و جامعه بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم[ را نبينند و مردان [نامحرم[ نيز آنان را ننگرند. در همين جمله نهفته است که تا مى تواند از نامحرمان دورى کند و کمترين ارتباط را با آنان داشته باشد؛ امّا متأسفانه در عصر ما شياطين وسوسه گر و دشمنان اسلام تلاش مى کنند به هر وسيله و عنوانى زنان مسلمان را از هويت خود جدا کنند و به مجامع عمومى و معرض ديد نامحرمان بکشانند و به اين وسيله آنان را از اهداف اصلى خلقتشان بازدارند.
فرانس فانون نويسنده فرانسوى مى گويد: «نيروهاى اشغالگر در کشور مسلمان الجزائر مأموريت داشتند تا هويت و اصالت فرهنگى ملت الجزائر را نابود سازند و در اين راه حداکثر کوشش خود را بر تخريب مسئله حجاب و چادر زنان متمرکز کرده بودند؛ زيرا آن را نشانه مهم اصالت ملى زنان الجزائرى تلقى مى کردند. از ديدگاه استعمارگران هجوم به تار و پود جامعه اسلامى الجزائر ابتدا بايد از تحت تأثير قرار دادن زنان آغاز مى شد. دستگاه استعمارى فرانسه براى مبارزه با حجاب زنان و بيرون کشيدن آنان از کانون خانواده، مبالغ هنگفتى را اختصاص داده بود. آنها بر اين باور بودند که حجاب زن سدّ محکم و دژ عظيمى در برابر نفوذ غربيهاست. هر چادرى که کنار گذاشته شود، افق جديد و گام بلندى در تسلط استعمارگران بر کشورهاى اسلامى است. پس از ديدن هر زن مسلمانى که حجاب را کنار گذاشته است، اميد تسلط آنان ده برابر مى گردد. با هر چادرى که رها مى گردد، گويى جامعه اسلامى براى پذيرش و تسليم در برابر استعمارگران آماده تر مى شود.»
حجاب حضرت فاطمه(س)
حضرت زهرا سلام الله عليها يك افتخار است براي همه عالم، نه فقط براي شيعه، نه فقط براي عالم اسلام، نه فقط براي ائمه طاهرين (ع)، بلكه آن حضرت براي پدر بزرگوارش نيز مايه سربلندي و افتخار به شمار ميرود. پيامبر اكرم (ص) به اين بانو خيلي افتخار ميكردند و بارها ميفرمودند كه خودم و پدر و مادرم به فداي تو. افتخار پيغمبر اكرم (ص) خيلي معنا دارد؛ حضرت زهرا (س) از نظر حسب و نسب داراي درجات رفيعي بوده است. شما نميتوانيد يك خانمي پيدا كنيد كه اين قدر از نظر نسب، والا و نوراني باشد. ايشان پدري دارد مثل پيامبر اكرم كه خاتم الانبياء بود. پيغمبري كه همه پيامبران به وجود او افتخار ميكردند، وجود مباركي كه خود خداوند متعال به او افتخار ميكند و نظيرش در عالم وجود نيامده و نخواهد آمد. حضرت صديقه طاهره مادري دارد مانند حضرت خديجه كه در مورد ايشان هم بايد بگوييم يك افتخار براي همه انسانها و مخصوصاً براي تمامي خانمها ميباشد. در باره حضرت خديجه همين مقدار بس كه پيغمبر اكرم ميفرمودند: پيروزي اسلام، مرهون خديجه است. همسر حضرت زهرا (س) نيز اميرالمومنين علي (ع) است كه پيامبر گرامي (ص) فرمودند: زهرا جان اگر علي نبود، كفوي براي تو در عالم وجود يافت نميشد. و اگر تو نبودي كفوي براي علي در عالم نبود. حضرت فاطمه زهرا از لحاظ فرزند نيز فرزنداني نظير امام حسن و امام حسين و حضرت زينب و ام كلثوم سلام الله عليهم را تحويل عالم بشريت دادهاند. اسلام مرهون مجاهدتها و تلاشهاي فرزندان گرامي حضرت زهراست. شهادت امام حسين (ع) اسلام را بيمه كرد و مجاهدت حضرت زينب(س)، شهادت آن حضرت را جهانگير كرد. حضرت زينب با آن شهامت مثال زدني در مقابل دشمن گفت: «ثكلتك امك يابن مرجانه ما رأيت الا جميلا». نظير چنين فرزنداني را در عالم كسي نداشته و نخواهد داشت. اما اولاد حضرت زهرا سلام الله عليها منحصر به اين چهار بزرگوار نيست، بلكه دوازده امام از نسل حضرت زهرا به وجود آمدند كه بارها پيغمبر اكرم به اين موضوع افتخار ميكردند. از همان وقتي كه امام حسين طفلي كوچك بود، پيامبر اكرم او را در دامن مينشاندند و ميفرمودند: «يا حسين التاسع من ولدك هو القائم بالحق به يملأ الله الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جورا» يعني حسينم، نهم از فرزندان تو امام زمان است كه به دستش پرچم اسلام روي كره زمين افراشته ميشود. آنكه عدالت اجتماعيِ سرتاسري ميآ ورد. آن كه ظلم جهاني را ريشه كن ميكند و بالاخره آن كه اسلام را جهاني ميكند و ميگويد «انّ في إبنه رسول الله لي اسوه حسنه» يعني سرمشق من در حكومت، زهراي مرضيه است. آن امامي كه اسلام را جهاني ميكند و ميفرمايد كه «نحن حجج الله علي خلقه و فاطمه حجه علينا» يعني ما دوازده امام حجت براي مردم هستيم و زهرا (س) حجت براي ما است. درك كردن معناي اين گونه روايات سخت است، اين گونه روايات حيران كننده است و انسان با غور در اين مطالب پي به جهل خود ميبرد.
نكته مهم كه تذكر آن در اين مجال ضروري است اينكه، شناخت ما نسبت به نعمت بزرگي همچون وجود مبارك حضرت زهراي مرضيه چه مقدار است؟ و مهمتر اينكه تا چه اندازه آن حضرت را براي خود اسوه ميدانيم و از او پيروي مي كنيم؟ اگر ما در اين باره كوتاهي كنيم و از حضرت زهرا (س) الگو نگيريم، بالاترين گناه را مرتكب شدهايم. زيرا كفران نعمت كردهايم. قرآن كريم ميفرمايد: «لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إنّ عذابي لشديد». اگر حضرت صديقه طاهره سرمشق جامعه باشد، جامعه رو به تزايد و ترقي خواهد بود و اما اگر زهرا سرمشق زندگي مردم نشد، در دنيا و آخرت عذابي دردناك در انتظار آنان خواهد بود. در خصوص لزوم الگوگيري از سيره حضرت زهرا (س) به دو نكته اشاره ميگردد كه از مصاديق برجسته شيوه زندگاني حضرت زهراست كه نسل كنوني بايد اسوه خود قرار دهد.
حجاب از ديدگاه حضرت زهرا(س)
آن بانوي بسيار بزرگ جهان، با اين که حريم عفاف و حجاب را به طور کامل رعايت ميکرد، در عين حال، در بحرانيترين حوادث سياسي و اجتماعي، حضور و ظهور داشت.
روزي مرد نابينايي با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانيد، پيامبر اکرم(ص) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسيد: «با اين که اين مرد نابيناست و تو را نميبيند، چرا خود را پوشاندي»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نميبيند، من که او را ميبينم، وانگهي او بو را استشمام ميکند». پيامبر(ص) (به نشانه تأييد شيوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّي؛4 گواهي ميدهم که تو پاره تن من هستي».
اميرمؤمنان علي(ع) فرمود: روزي همراه گروهي در محضر رسول خدا(ص) نشسته بوديم. آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترين کار براي زنان چيست؟» هيچ کدام از حاضران نتوانستند جواب صحيح بدهند. هنگامي که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همين موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسيدم، و ماجراي سؤال پيامبر(ص) و پاسخ صحيح ندادن اصحاب را براي حضرت زهرا(س) تعريف کردم، و گفتم هيچ يک از ما نتوانستيم پاسخ صحيح بدهيم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولي من پاسخ به اين سؤال را ميدانم، و آن اين است که: «خَيْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لايَرِينَ الرِّجالَ وَلايَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
* حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلکه به معناي پوششي معقول براي جلوگيري از فساد، و حفظ کرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض کردم: «اي رسول خدا! از ما پرسيدي که چه کار براي زنان برتر است، پاسخش اين است که برترين کار براي زنان اين است که آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
پيامبر(ص) فرمود: «چه کسي به تو چنين خبر داد، تو که اينجا بودي و پاسخي نگفتي؟» علي(ع) عرض کرد: «فاطمه(س) چنين فرمود».
پيامبر(ص) از اين پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسنديد و به نشانه تأييد او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّي؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نيز روايت شده: روزي جابر بن عبدالله انصاري همراه رسول خدا(ص) به سوي خانه فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتي که به در خانه رسيدند، پيامبر(ص) اجازه ورود طلبيد. فاطمه(س) اجازه داد، پيامبر(ص) فرمود: شخصي همراه من است، آيا اجازه هست با او وارد خانه شويم؟ فاطمه(س) عرض کرد: «اي رسول خدا «قِناع» (يعني مقنعه و روسري) ندارم.» پيامبر(ص) فرمود: «يا فاطِمَةُ خُذِي فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِي بِهِ رأسَکِ؛ اي فاطمه! زيادي لباس بلند روپوش خود را بگير و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه(س) همين کار را کرد، آن گاه پيامبر(ص) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه شدند.6
تلاشهاي سياسي و اجتماعي حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در عين آن که حجاب کامل را رعايت ميکرد، حجاب را پردهنشيني و انزواي زنان نميدانست، بلکه شواهد بسياري وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگير و مانع تلاشهاي اجتماعي و سياسي نميدانست. از اين رو، در عرصههاي مختلف اجتماعي و سياسي شرکت فعّال داشت.
محدّثين نقل ميکنند: شخص پيامبر(ص) دست فاطمه(س) را گرفت، و به ميان مردم آمد و خطاب به مردم فرمود: «هر کس که فاطمه(س) را شناخت که شناخت، و هر کس که او را نشناخته بداند که فاطمه(س) دختر محمّد(ص) است. او پاره تن من است. او قلب و جان من است. هر کس او را بيازارد مرا آزرده، و هر کس مرا بيازارد، قطعا خدا را آزرده است» بنابراين، حجاب در سيره فاطمه(س) پرده نشيني نيست.
در مکّه قبل از هجرت، مشرکان به تحريک ابوجهل به پيامبر(ص) آزار ميرساندند، يکي از آنها به نام «ابن زبعري» شکمبه گوسفندي را برداشت، و به طرف پيامبر(ص) انداخت، به طوري که سر و صورت آن حضرت را آلوده نمود، ابوطالب(ع) به دفاع از آن حضرت پرداخت،
* پوشش زن در اسلام اين است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موي خود را بپوشاند، و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد، آيات مربوطه همين معني را ذکر ميکند، و فتواي فقهاء هم مؤيّد همين مطلب است».
در اين هنگام حضرت زهرا(س) که در آن وقت خردسال بود با آب نزد پدر آمد، و سر و صورت آن حضرت را شست و شو داد.8
اين ترتيب نتيجه ميگيريم، حضرت زهرا(س) در عين آن كه در همايش پرشكوه و پرجنجال شركت نمود، همه نمادهاي حريم حجاب و عفاف را رعايت نموده است.
بشارت هاي خدا به زنان عفيف
امام جعفر صادق(ع) : اگر زن عفت داشته باشد به دنيا مي ارزد وگرنه به خاک هم نمي ارزد.
پيامبر اکرم (ص) : … زني که براي حفظ غيرت ، استقامت ورزيده و براي خدا وظيفه خود را بخوبي انجام داد ، خدا پاداش شهيد را به او خواهد داد.
پيامبر اکرم (ص) : پروردگارا زناني که خود را خود را پوشيده نگه مي دارند مشمول رحمت و غفران خود بگردان.
پيامبر اکرم (ص) : شرف مقنعه اي که زن بر سر دارد از دنيا و آنچه در آن است ارزندا تر مي باشد.
نتيجه گيري
حجاب و عفاف حضرت زهرا به گونهاي است كه ذكر شد، در حالي كه در مقابل نامحرم كوبندگي و قاطعيت دارد، به مسلمانان ميفهماند كه اختلاط بين زن و مرد ممنوع است. تصور نكنيد اين بيحجابي و بيعفافي كه فعلاً در جامعه رايج است، فقط براي ما باعث ناراحتي شده است، بلكه حضرت زهرا نيز از اين موضوع بسيار ناراحت است. همه ميدانيم كه حضرت زهرا بهترين سرمشق است. سرمشق يعني چه؟ يعني جامعه بايد وضعيت حجاب و عفاف حضرت زهرا را مورد مطالعه و بررسي قرار دهد و به همان صورت عمل نمايد.
حضرت زهرا(س) در عين آن كه حجاب كامل را رعايت ميكرد، حجاب را پردهنشيني و انزواي زنان نميدانست، بلكه شواهد بسياري وجود دارد كه آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگير و مانع تلاشهاي اجتماعي و سياسي نميدانست. از اين رو، در عرصههاي مختلف اجتماعي و سياسي شركت فعّال داشت.
بنابراين «تعادل و تنظيم روابط»، پي آمدهايي چون حضور پرنشاط، سالم، شاداب و تأثيرگذار براي مردان و زنان در عرصه هاي مختلف خانواده و جامعه خواهد داشت و بن بستي از فساد و تباهي در هيچ يک از ميدانهاي فعاليت ايجاد نخواهد کرد.
به هرحال آنچه که بر مي آيد اين است که حجاب محدوديت ساز نيست بلکه ايجاد مصونيت مي کند. البته بايد ذکر کرد که حجاب فقط براي زنان نيست و براي مردان نيز ضروري به نظر مي رسد. از بين رفتن حجاب در جوامع کنوني نماد رشد و پيشرفت نيست نماد عقب ماندگي و غربزدگي کشورهاي اسلامي مي باشد.
منابع:
1 ) نور (24) آيه 30 و 32و 33؛ احزاب(33) آيه 32، 33 و 59.
2 ) مرتضي مطهّري، مسأله حجاب، چاپ جديد، ص79.
3 ) همان، ص83.
4 ) علاّمه مجلسي، بحار، ج43، ص91.
5 ) علاّمه علي بن عيسي (اِرْبِلي، کشف الغمّه، ج2، ص23 و 24.
7 ) علاّمه علي بن عيسي اِرْبِلي، کشف الغمّه، ج2، ص24.
8 ) علاّمه سروي، مناقب آل ابيطالب، ج1، ص60
منبع:http://old.ido.ir/a.aspx?a=1391021804
چهل حدیث حضرت زهرا (س)
یکشنبه 95/12/08
حجاب از دیدگاه اسلام
چهل حدیث حضرت زهرا (س)
1- موقعیت اهل بیت در نزد خدا :
خدایى را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش ، هر که در آسمانها و زمین است به سوى او وسیله مى جوید و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبى و وارث پیامبرانش هستیم.
2- حرمت مست کننده ها :
پیامبر خدا (ص) به من فرمود : اى دوستِ پدر! هر مست کننده اى حرام است و هر مست کننده اى خمر است.
3- بهترین زنان کیستند؟
حضرت در وصف این که بهترین چیز براى زنان چیست ، فرموده اند : این که زنان، مردان را نبینند و مردان هم زنان را نبینند.
4- نتیجه عبادت خالص :
هر که عبادت خالصش را به سوى خدا بالا فرستد ، خداوند متعال برترین بهره و سودش را به سوى او پایین فرستد.
5- فاطمه در مقام شکوه از دو خلیفه :
حضرت زهرا (س) خطاب به خلیفه اوّل و دوّم فرمود :
آیا اگر حدیثى را از پیامبر خدا (ص) نقل کنم به آن عمل خواهید کرد ؟ گفتند: آرى
فرمودند : شما را به خدا آیا نشنیده اید که پیامبر (ص) فرموده اند :
خشنودى فاطمه خشنودى من و خشم فاطمه خشم من است ، هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر که فاطمه را خشمگین نماید مرا خشمگین نموده است ؟
گفتند : آرى ، چنین حدیثى را از پیامبر خدا (ص) شنیده ایم.
فرمود : من هم خدا و فرشتگان را گواه مى گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید و چون پیامبر (ص) را ملاقات نمایم حتماً از شما به او شکایت خواهم نمود.
6- بدترین امّت :
بدترین امّت من کسانى هستند که :
از انواع نعمتها تغذیه مى کنند و خوراکى هاى رنگارنگ مى خورند و لباسهاى گوناگون مى پوشند و هر چه بخواهند مى گویند.
7- نزدیکترین اوقات زن به خدا :
پیامبر اکرم (ص) از اصحابش پرسید : زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است.
فرمود : زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است ؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند.
چون این سخن به گوش فاطمه (س) رسید ، فرمود :
نزدیکترین اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کُنج خانه خود باشد.
پس از این جواب ، پیامبر اکرم (ص) فرمود : حقّا که فاطمه پاره تن من است.
8- نتیجه صلوات بر زهرا (س) :
رسول خدا (ص) به من گفت: اى فاطمه ! هر که بر تو صلوات فرستد ، خداوند او را بیامرزد و به من ، در هر جاى بهشت باشم، ملحق گرداند.
9- على (ع)، رهبر و پیشوا :
پیامبر اکرم (ص) فرمود : هر که من سرپرست اویم ، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ، پس على رهبر اوست.
10- حجاب فاطمه :
پیامبر اکرم (ص) همراه با مرد نابینایى به خانه فاطمه (س) آمد ، بلافاصله فاطمه (س)خود را کامل پوشاند.
رسول خدا (ص) فرمود : چرا خود را پوشاندى با این که او تو را نمى بیند ؟
فاطمه (س) فرمود : اى پیامبر خدا! اگر او مرا نمى بیند ، من که او را مى بینم و او بوى مرا حس مى کند!
پیامبر اکرم فرمود : گواهى مى دهم که تو پاره دل منى.
11- دستور العملى جامع :
در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا (ص) بر من وارد شد ، فرمود : اى فاطمه ! نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهى:
قرآن را ختم کنى، و پیامبران را شفیعت گردانى و مؤمنین را از خود راضى کنى و حجّ و عمره اى را به جا آورى.
این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد ، صبر کردم تا نمازش تمام شد ، گفتم : یا رسول اللّه! به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم!
آن حضرت تبسّمى کرد و فرمود :
چون قل هو اللّه را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى، و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى ، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود و چون براى مؤمنین استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد و چون بگویى : سُبحانَ اللّه وَ الحَمدُ للّه وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اکبر ُ، حجّ و عمره اى را انجام داده اى.
12- رضایت شوهر :
پیامبر اکرم (ص) فرمود : واى به حال زنى که شوهرش را خشمگین سازد و خوشا به حال زنى که شوهرش از او خشنود باشد.
13- ثواب انگشتر عقیق :
کسى که انگشتر عقیق به دست کند ، همیشه خیر مى بیند.
14- على (ع) ، بهترین داور :
گروهى از فرشتگان درباره چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند ، حاکم و داورى را از بنى آدم تقاضا کردند ، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب (علیه السلام) را برگزیدند.
15- زنان دوزخى :
پیامبر اکرم (ص) (درباره مشاهدات خود از عذاب دوزخیان در شب معراج) فرمود :
دخترم ! امّا زنى که به مویش آویخته شده بود ، کسى بود که مویش را از مردان نمى پوشانید ، و آن که به زبانش آویزان بود، زنى بود که شوهرش را آزار مى داد … و آن که سرش سرِ خوک و بدنش بدنِ الاغ بود، زنى بود که سخنچین و دروغگو بود و آن که صورتش به شکل سگ بود ، زنى بود که آواز مى خواند و نوحه سرایى مى کرد و حسد مى ورزید.
16- شرایط روزه دار :
روزه دار چون زبانش و گوشش و چشمش و اعضایش را [از حرام ]نگه ندارد، روزه دار نیست.
17- داناترین و نخستین مسلمان :
رسول خدا (ص) به من فرمودند : شوهر تو در دانش ، داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى ، برترین مردم است.
18- کمک به ذرارى پیامبر :
پیامبر اکرم (ص) فرمود : هر کسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد ، من پاداش دهنده او خواهم بود.
19- على و شیعیان :
پیامبر خدا (ص) به على (علیه السلام) نگریست و فرمود : این شخص و پیروانش در بهشت اند.
20- شیعه على در قیامت :
پیامبر خدا (ص) به على (علیه السلام) فرمود : اى اباالحسن ! آگاه باش که تو و پیروانت در بهشت هستید.
21- قرآن و عترت در آخرین سخن پیامبر :
از پدرم رسول خدا (ص) در هنگام مرضى که به سبب آن از دنیا رفت و در حالى که خانه مملوّ از اصحاب بود ـ شنیدم که فرمود : اى مردم ! نزدیک است که به آسانى از میان شما رخت بربندم ، و به تحقیق سخنى که عذر را بر شما تمام کند پیش فرستادم.
بدانید که من در میان شما ، کتاب پروردگارم و عترتم ، اهل بیتم را بر جاى مى گذارم.
آن گاه دست على را گرفت و فرمود : این على با قرآن است و قرآن با على است ، از هم جدا نمى شوند تا هر دو در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. من در قیامت از شما از آنچه درباره این دو پس از من انجام دهید ، خواهم پرسید.
22- شستن دستها :
رسول خدا (ص) فرمود : سرزنش نکند جز خود را ، کسى که شب کند ، در حالى که دستش چرب و بدبو باشد.
23- نتیجه گشاده رویى :
گشاده رویى در چهره مؤمن براى صاحبش، بهشت را سبب مى شود.
24- رنج خانه دارى :
اى رسول خدا ! دو دستم از سنگ آسیا پینه بسته ، یک بار آرد مى کنم و یک بار خمیر مى سازم.
25- زیان بخل :
پیامبر اکرم (ص) فرمود : از بخل ورزیدن بپرهیز ، زیرا که بخل آفتى است که در شخص بزرگوار نیست.
از بخل بپرهیز ، زیرا که آن درختى است در آتش دوزخ که شاخه هایش در دنیاست ، هر که به شاخه اى از شاخه هایش درآویزد ، داخل جهنّمش گردانَد.
26- نتیجه سخاوت :
پیامبر اکرم (ص) به من گفت : بر تو باد سخاوت ورزیدن ، زیرا که سخاوت درختى از درختان بهشت است که شاخه هایش به زمین آویخته است ، هر که شاخه اى از آن را بگیرد ، او را به سوى بهشت مى کشاند.
27- نتیجه سلام و تحیّت بر رسول خدا و دخترش زهرا :
پدرم در زمان حیاتش به من فرمود : هر که بر من و تو تا سه روز تحیّت و سلام بفرستد ، بهشت بر او واجب گردد.
28- خنده اسرار آمیز :
هنگامى که رسول خدا(ص) مریض شد ، دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت.
فاطمه (س) گریه کرد ، مجدّداً رسول خدا با او نجوا کرد ، فاطمه (س) خندید.
عایشه گوید : در این باره از حضرت زهرا (س) پرسیدم ، فرمود : چون پیامبر (ص) مرگش را به من خبر داد ، گریستم ، پس از گریه ام به من خبر داد که نخستین کسى که او را ملاقات کند من هستم ، در نتیجه خندیدم.
29- پیامبر ، پدر فرزندان زهرا :
فاطمه (س) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود :
همانا خداوند عَزَّ وَ جَلَّ ذرّیّه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذرّیّه به او منسوب مى شوند ، مگر فرزندان فاطمه (س) که من سرپرست و خویشاوند آنها هستم. [و به من منسوب مى شوند]
30- خوشبخت واقعى :
فاطمه (س) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود : این جبرئیل (علیه السلام) است که مرا خبر مى دهد :
همانا خوشبخت ، تمام خوشبخت و خوشبخت واقعى ، کسى است که على را ، در زندگى ام و پس از مرگم ، دوست داشته باشد.
31- پیامبر در جمع اهل بیت :
بر رسول خدا (ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود : بنشین، در این وقت حسن (علیه السلام) آمد ، فرمود : نزد مادرت بنشین ، بعداً حسین (علیه السلام) آمد. فرمود : با اینها بنشین. پس على (علیه السلام) آمد. فرمود : تو نیز با اینان بنشین ، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت. فرمود : خدایا ! اینها از منند و من از اینهایم ، خدایا ! از اینان راضى باش ، همان طور که من از اینها راضى ام.
32- دعاى پیامبر در وقت ورود و خروج از مسجد :
فاطمه (س) فرموده است :
پیامبر اکرم (ص) چون داخل مسجد مى شد مى فرمود : «به نام خدا ، خدایا بر محمّد درود فرست و گناهانم را بیامرز و درهاى رحمتت را برایم باز کن!» و چون خارج مى شد مى فرمود : «به نام خدا ، خدایا بر محمّد درود بفرست و گناهانم را بیامرز و درهاى بخششت را برایم باز کن!»
33- سحر خیزى :
رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم ، مرا با پایش تکان داد و فرمود :
دخترم ! برخیز شاهد رزق و روزى پروردگارت باش و از غافلان مباش ، زیرا که خداوند روزى هاى مردم را بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسیم مى کند.
34- مریض در پناه خدا :
فاطمه(س) فرموده است : پیامبر اکرم(ص) فرمود :
چون بنده خدا بیمار گردد ، خداوند به فرشتگانش وحى مى کند : قلم تکلیف را از بنده ام ـ تا وقتى که در عهد و پیمان من است ـ بردارید ، زیرا خودم او را بازداشت نموده تا جانش را بگیرم یا آزادش گذارم. پدرم مى فرمود : خداوند به فرشتگانش وحى فرستاد که براى بنده بیمارم پاداش کارهایى را که در وقت سلامتش انجام مى داد ، بنویسید.
35- نرمخویى در مقابل دیگران و احترام به زنان :
پیامبر اکرم (ص) فرموده است : بهترین شما نرمخوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است.
36- پاداش آزادى بردگان :
پیامبر اکرم (ص) فرمود : هر که بنده مؤمنى را آزاد کند ، به اِزاى هر عضوى از آن بنده ، عضوى از او از آتش جهنّم آزاد گردد.
37- زمان استجابت دعا :
رسول خدا(ص) فرمود : در روز جمعه ساعتى است که بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند، و آن وقتى است که نیمه خورشید به سوى مغرب نزدیک گردد.
38- سستى در نماز :
از پدرم رسول خدا(ص)درباره مردان و زنانى که در نمازشان سستى و سهل انگارى مى کنند، پرسیدم.
آن حضرت فرمودند :
هر زن و مردى که در امر نماز ، سستى و سهل انگارى داشته باشد ، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى گرداند :
1ـ خداوند ، برکت را از عمرش مى گیرد.
2ـ خداوند ، برکت را از رزق و روزى اش مى گیرد.
3ـ خداوند ، سیماى صالحین را از چهره اش محو مى کند.
4ـ هر کارى که بکند بدون پاداش خواهد ماند.
5ـ دعایش مستجاب نخواهد شد.
6ـ برایش بهره اى از دعاى صالحین نخواهد بود.
7ـ ذلیل خواهد مُرد.
8ـ گرسنه جان خواهد داد.
9ـ تشنه کام خواهد مرد ، به طورى که اگر با همه نهرهاى دنیا آبش دهند ، تشنگى اش برطرف نخواهد شد.
10ـ خداوند ، فرشته اى را برمى گزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد.
11ـ قبرش را تنگ گرداند.
12ـ قبرش تاریک باشد.
13ـ خداوند فرشته اى را برمى گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد ، در حالى که خلایق به او بنگرند.
14ـ به سختى مورد محاسبه قرار گیرد.
15ـ و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابى دردناک باشد.
39- شکست ظالم :
فاطمه (س) فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرموده است : دو سپاه ستمگر به هم نرسند ، مگر آن که خداوند آن دو را به حال خود واگذارد و باکى نداشته باشد که کدام یک پیروز گردد. و دو سپاه ستمگر به هم نرسند ، مگر آن که هزیمت و شکست از آنِ سپاه ظالم تر باشد.
40- بخشى از خطبه زهرا (س) :
حضرت زهرا (س) در آن سخنرانى معروفش در مسجد فرمود :
خداوند ایمان را براى تطهیر شما از شرک قرار داد و نماز را براى پاک شدن شما از تکبّر و زکات را براى پاک کردن جان و افزونى رزقتان و روزه را براى تثبیت اخلاص و حجّ را براى قوّت بخشیدن دین و عدل را براى پیراستن دلها و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملّت و امامت ما را براى در امان ماندن از تفرقه و جهاد را براى عزّت اسلام و صبر را براى کمک در استحقاق مزد و امر به معروف را براى مصلحت و منافع همگانى و نیکى کردن به پدر و مادر را سپر نگهدارى از خشم و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات و قصاص را وسیله حفظ خونها و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت قرار گرفتن و به اندازه دادن ترازو و پیمانه را براى تغییر خوى کم فروشى و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از پلیدى و دورى از تهمت را براى محفوظ ماندن از لعنت و ترک سرقت را براى الزام به پاکدامنى و شرک را حرام کرد براى اخلاص به پروردگارى او ، بنابراین ، از خدا آن گونه که شایسته است بترسید و نمیرید ، مگر آن که مسلمان باشید و خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید ، زیرا که :
«از بندگانش ، فقط آگاهان، از خدا مى ترسند.» (سوره فاطر آیه 28)
دهه فجر مبارک
چهارشنبه 95/11/13
جمهوری ما نشانگر اسلام است
افکار پلید فتنه جویان خام است
جمهوری اسلامی ما جاوید است
دشمن زحیات خویشتن نومید است