روان‌شناسي شخصيت سالم از منظر قرآن

روان‌شناسي شخصيت سالم از منظر قرآن


نویسندگان مقاله:
دكتر بهروز يدالله پور* (استاديار دانشگاه علوم پزشكي بابل)

مهناز فاضلي كبريا* (کارشناسی ارشد روان‌شناسي باليني)

چکيده

 

روانشناسی شخصیت سالم یکی از مقولات بنیادین در اندیشه معاصر است. امروزه بسیاری از فیلسوفان، جامعه شناسان و روانشناسان رویکرد کارکردگرایانه به دین دارند؛ یعنی به جای بحث عقلانی از دین (رویکرد واقع‌گرایانه) یا علاوه بر بحث عقلانی از دین‌، از آثار و نتایج التزام نظری و عملی به دین در حوزه نیازهای روانی و نیازهای اجتماعی بحث می‌کنند. در نوشتار حاضر، پس از معناشناسی «شخصیت» در روانشناسی، به مؤلفه‌های «شخصیت سالم» در گفتمان قرآن پرداخته شده است. تأمل در آرا و نظریات روانشناسان، نشان از آن دارد که روان‌شناسان در معرفی «شخصیت سالم» نظر واحدی ندارند و از آنجا که تأثیر مبانی فلسفی در حوزه روانشناسی حقیقتی انکار‌ناپذیر است و مکاتب مختلف روانشناسی، در بستر معرفت‌شناسی و انسان شناختی رشد یافته‌اند، تأثیر دیدگاه‌های معرفت‌شناختی مکاتب مختلف در معرفی «شخصیت سالم» قابل ملاحظه است. از سویی دیگر، در نگاه برخی روانشناسان، ویژگی شخصیت سالم تحت تأثیر متغیر‌هایی چون عوامل فرهنگی و تربیتی، شرایط اجتماعی و اقتصادی و عوامل روان‌شناختی قرار دارد. در حالی که قرآن به تمام ابعاد و شئون وجودی انسان توجه  نموده و او را موجودی دو بعدی «روحانی ـ جسمانی» معرفی نموده است. نوشتار حاضر روان‌شناسی شخصیت سالم را با توجه به سه ضلع وجود آدمی یعنی:

1. گرایش و گروش، 2. بینش و نگرش، و 3. روش و منش بر اساس آموزه‌های قرآن کریم ترسیم نموده است.

نیز به این نکته تأکید نموده که همان گونه که جسم سالم در حوزه پزشکی از ویژگی‌هایی برخوردار است که در سراسر گیتی سالم به شمار می‌رود، شخصیت سالم از منظر قرآن نیز برای همه انسان‌ها و در همه مکان‌های جغرافیایی، ویژگی‌های یکسانی دارد؛ اگر چه فرهنگ و باورهای آنان، داوری دیگری داشته باشد. این ویژگی‌ها تابع متغیر‌های مختلف نمی‌باشد.

کلید واژه‌ها: قرآن‌، انسان‌، شخصیت سالم‌، روان‌شناسی.

 

درآمد

در قرآن کریم شخصیت انسان به گونه‌ای جامع و دقیق بیان و تبیین شده است که در سه حوزه قلب، عقل و رفتار مورد توجه قرار دارد و وجه تمایز انسان از موجودات دیگر به شخصیت انسان و خصوصیات روحی و روانی وی می‌باشد. عوامل اعتدال و رشد یافته و سازگار با غیر آن در ویژگی‌هایی ارایه شده‌اند که در این نوشتار، تقدیم خواهد شد.

مفهوم‌شناسی

واژه «شخصیت» ترجمه واژه  «personalite» فرانسوی یا «personality» انگلیسی است که از کلمه لاتینی «persona» گرفته شده است و آن نقابی بود که بازیگران تئاتر به صورت خود می‌گذاشتند تا چهره‌ای را که می‌خواستند نمایش دهند، بهتر بنمایند (نرمان، اصول روان‌شناسی، 150). روان‌شناسان در تعریف از شخصیت، سخن واحدی نرانده‌اند و به نظر می‌رسد که بخشی از شخصیت انسان در تعریف آنان ارایه شده است. رکس رد شخصیت را به «توازن میان صفات اجتماعی مورد قبول و مطرود اجتماع» معنا کرده است (جلالی مهدی، روانشناسی پرورشی) یا گنجی و ثابت  آن را به معنای «عنصر ثابت رفتار یک فرد، شیوه بودن و به طور کلی آنچه به طور دایم با او همراه است و موجب تمایز او از دیگران می‌شود» دانسته‌اند (گنجی و ثابت، روان‌سنجی، مبای نظری آزمون‌های روانی) شریفی نیز سه نکته را در تعریف شخصیت قابل توجه می‌داند.

1. هر شخصی یگانه و بی‌همتاست؛ زیرا هیچ فردی از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگی‌های شخصیتی کاملا مشابه دیگری نیست.

2. افراد در همه موقعیت‌ها به شیوه یکسان رفتار نمی‌کنند؛ چه رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد.

3. به رغم یکتا و بی‌همتا بودن فرد و یکسان نبودن رفتار در موقعیت‌های مختلف‌، در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه‌ای وجود دارد (شریفی، نظریه و کاربرد آزمون‌های هوش و شخصیت، ). آلپورت (Allport) بیش از پنجاه تعریف در زمینه شخصیت جمع‌آوری کرده است و در نهایت، شخصیت را به سازمان پویای سیستم‌های روانی فرد که سازگاری‌های او را با محیط تعیین می‌کند، معنا کرده است (کرمی، آشنایی با آزمون‌سازی و آزمون‌های روانی، 391). این تعاریف نشان از آن دارد که شخصیت از دیدگاه روان‌شناسان با غفلت از روح و روان ارایه شده است. روان‌شناسان معاصر عمدتاً عوامل بیولوژیک، اجتماعی و فرهنگی را در تحقیقات خود مورد توجه قرار داده‌اند و در بررسی عوامل بیولوژیک به مسأله وراثت و ساختمان بدنی و ماهیت ساختاری سیستم مغز و اعصاب و دستگاه غددی اهمیت می‌‌دهند و در تأثیر عوامل اجتماعی به مطالعه مهارت‌های دوره کودکی، خانواده، مدرسه، جامعه، رسانه‌ها و… می‌پردازند؛ یعنی در پژوهش‌ها به جنبه معنوی و تأثیر آن بر شخصیت انسان توجهی ندارند؛ از این‌رو، روش تجربی، آنان را در محدودیتی قرار داده است که راهی در دسترسی به مباحث روان آدمی ندارند و همین غفلت موجب شده تا آنان به درک درستی از انسان و عوامل تأثیر‌گذار بر وی دست نیابند و در نتیجه در درمان آدمی نیز به ناچار دچار اشتباه و ناتوانی شوند. بی‌تردید، عدم شناخت ماهیت و حقیقت  شخصیت، اعم از مادی و معنوی، درک درستی را از انسان امکان‌پذیر نمی‌کند و اکتفا نمودن به عوامل مادی و محیطی، ترسیمی مبهم از شخصیت خواهد بود.

فلسفه اوصاف دوگانه انسان در قرآن کریم

از پرسش‌های کلیدی در بررسی شخصیت انسان، چیستی راز و رمز اوصاف دوگانه برای انسان از نگاه قرآن و معرفی انسان با دو ویژگی کاملاً متضاد از سوی قرآن است. اندیشمندان بسیاری در بیان چرایی این اوصاف متضاد بر آمده‌اند و تلاش نموده‌اند تا به بیان و تبیین فلسفه این ویژگی‌ها برآیند؛ از جمله اینکه انسان در آيات متعددي از قرآن كريم در نهايت مدح و ذم معرفي شده است و معناي آن اين است كه اين موجود داراي استعداد رسيدن به كمال خوبي‌ها و بدي‌ها مي‌باشد، انسان مسئول كارها و رفتار خويش است (عباس عقاد، الانسان فی القرآن‌الکریم، 17). در نگاه استاد مرتضی مطهری، مدح‌ها و ستایش‌ها ناظر به انسان به علاوه ایمان و نکوهش‌ها ناظر به انسان منهای ایمان است (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، 2/ 273). علامه طباطبایی می‌نویسد: خداوندی که در مورد خود فرموده الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ (سجده/ 7) هیچ‌گاه صفات فی حد نفسه مذموم در وجود انسان قرار نمی‌دهد و صفات انسانی آنگاه مذموم می‌شوند که انسان در اثر سوء تدبیر خود، آنها را از حالت اعتدال خارج کرده و به افراط و تفریط سوق دهد (طباطبایی، المیزان، 20/ 15). آيت الله مكارم شيرازي سرّ دوگانگی اوصاف انسان در بیان قرآن را به کارگیری و بهره‌مندی یا عدم بهره‌مندی از تربیت پیامبران و اولیای الهی در زندگی می‌داند؛ یعنی گروهی با به کار انداختن استعداد انسانی در مسیر‌های انحرافی و غلط به صورت موجودی خطرناک و سرانجام ناتوان در می‌آیند و برخی با استفاده از رهبران الهی و به کار گرفتن اندیشه و فکر و قرار گرفتن در مسیر حرکت تکاملی و حق و عدالت به مرحله آدمیت گام می‌نهند و به جایی می‌رسند که به جز خدا نمی‌بینند (مکارم شیرازی‌، تفسیر نمونه، 8/ 241) آيت ‌الله سبحانی باور دارد که مجموع کشش‌های موجود در آفرینش انسان همه خیر و خوب، همگی مثبت و سودمند بوده و در سراسر وجود او غریزه شری وجود ندارد و اگر یکی از این غرایز از وجود او کنار برود و از حیات او حذف شود، زندگی او دچار اختلال شده و انسانیت به خطر می‌افتد. انسانی که خدا در آفرینش او خود را با جمله فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مؤمنون/ 14) توصیف می‌کند، نمی‌تواند آمیزه‌ای از خیر و شر، از خوبی و بدی باشد. چیزی که هست این است که برخی از غرایز مانند شمشیر دو لبه یا سکه دو رویه است که اگر رهبری نشوند و اگر از طریق عقل و خرد مهار نگردند، مایه تباهی او می‌شوند و آنچه ابعاد منفی خوانده می‌شوند و مظهر شر تلقی می‌گردند، نتیجه همین عدم رهبری و تعدیل است و این غیر از این است که بگوییم در آفرینش او خیر و شر به هم آمیخته است (سبحانی، منشور جاوید، 4/ 276).

اینکه مذمت‌ها و نکوهش‌ها ناظر به گرایش‌های طبیعت اولیه باشد، محل اشکال است؛ چون خداوند متعال این گرایش‌ها را در وجود آدمی قرار داده و امور منتسب به خداوند سبحان نمی‌تواند به خودی خود شر و منفی باشد. چنانچه که در دیدگاه اول مطرح شده، صفات و گرایش‌هایی که در طبیعت اولیه انسان قرار داده شده، به خودی خود، مذموم و منفی نیست، بلکه این سوء تدبیر انسان در بهره‌برداری از این گرایش‌هاست که موجب افراط و تفریط در این گرایش‌ها شده است.

آيت ‌الله جوادی آملی مدح‌ها را ناظر به فطرت انسان و نکوهش‌ها را ناظر به طبیعت انسان می‌داند. انسان دارای فطرت و طبیعتی است. انسان فطرتی دارد که پشتوانه آن روح الهی است و طبیعتی دارد که به گل وابسته است. همه فضائل انسانی به فطرت و همه رذایل به طبیعت او باز می‌گردد. اگر انسان به طبیعت خود توجه کند و از هویت انسانی خود که روح اوست، غافل گردد، نه تنها از پیمودن مسیر کمال باز می‌ماند بلکه دچار انحطاط می‌شود تا آنجا که قرآن می‌فرماید: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف/179)؛ «و به راستي بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريده‌ايم؛ چرا كه دل‌هايي دارند كه با آن درنمي‌يابند و ديدگاني دارند كه با آن نمي‌بينند و گوش‌هايي دارند كه با آن نمي‌شنوند. اينان همچون چارپايان، بلكه گمراه‌ترند اينانند كه غافلند» (جوادی آملی، فطرت در قرآن، 22). در قرآن کریم این دو جنبه حیات، یعنی حیات طبیعی و حیات فطری انسان، ترسیم شده است؛ چنان که می‌فرماید: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (ص/72 و 71)؛ «پس چون او را استوار بپرداختم و در آن از روح خود دميدم، براي او به سجده در افتيد. آنگاه فرشتگان همگي سجده كردند». دکتر شیروانی بر آن است که آیات توصیف‌گر انسان ناظر به یک بعد و یا یک مرحله وجودی انسان نیست، بلکه برخی مربوط به انسان آغازین و برخی دیگر راجع به انسان فرجامین است (شیروانی، سرشت انسان، 35). نکوهش خداوند سبحان ناظر به نقاط ضعف طبیعت اولیه انسان است نه گرایش‌های موجود در آن؛ به تعبیر علامه جعفری، بیان وضع آفرینش و مقتضای خلقت انسان یک مسأله است و توبيخ و مذمت کردن برای داشتن چنین وضعی، مسأله دیگری است. آنگاه که مسأله مربوط به زمینه خلقت انسان می‌شود، این زمینه هرگز مورد ملامت قرار نمی‌گیرد، بلکه قناعت ورزیدن به این زمینه است که مورد مذمت و تقبیح است (جعفری، حركت و تحول از ديدگاه قرآن و انسان در افق قرآن، 98).

انگیزه‌های فیزیولوژیک و نیز انگیزه‌های عالی انسانی از ویژگی‌های مهمی است که خداوند در سرشت آدمی به ودیعت نهاده است. کارهای فیزیولوژیک در نهایت به انجام وظیفه مهم بیولوژیک منجر می‌شود که این فعل و انفعالات فیریولوژیک، نیازهای بدن را تأمین می‌کند و جبران‌کننده نقص و مانع هر نوع اختلال یا اضطراب و عدم تعادل می‌شود. بررسی آیات توصیف‌گر انسان، به این نتیجه رهنمون می‌شود که این آیات ناظر به یک بعد یا یک مرحله وجودی انسان نمی‌باشند، چنانچه مشاهده می‌شود که برخی از این آیات در مقام نکوهش سرشت اولیه انسان هستند؛ مانند آیه وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفاً (نساء/ 28)؛ «و (اين بدان سبب است كه) انسان، كم‏توان آفريده شده است» و برخی در مقام نکوهش طبیعت ثانوی انسان می‌باشند؛ مانند آیه ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ (تین/ 5)؛ «سپس او را به فروترين (و خوارترين مرحله) فروتران باز گردانديم».

در دسته دیگر آیات که به ستایش انسان پرداخته‌اند نیز دیده می‌شود که برخی نظر به طبیعت اولیه آدم است؛ مانند آيه وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً (اسراء/ 70)؛ «و به يقين، فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا، (بر مركب‏ها) سوار كرديم و آنان را از پاكيزه‏ها روزى داديم و ايشان را بر بسيارى از كسانى كه آفريديم، كاملاً برترى داديم» و برخی ناظر به طبیعت ثانوی است؛ مانند آیه يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (فجر/ 27)؛ «اى جان آرام يافته!».

در قرآن کریم هر جا سخني از مدح و ستایش انسان است، این ستایش ناظر به استعداد ذاتی انسان برای رسیدن به کمال یا ناظر به طبیعت ثانویه انسان‌های با ایمان و به کمال رسیده می‌باشد و هر جا سخن از مذمت و نکوهش انسان است، این نکوهش ناظر به نقاط ضعف طبیعت اولیه انسان یا ناظر به طبیعت ثانویه انسان‌های فاقد ایمان است.

مؤلفه‌های شخصیت سالم در قرآن

قرآن مجید شخصیت انسان را به گونه‌ای بیان نموده است که هم متمایز از حیوانات است و هم انسان‌ها را تنها به خاطر ویژگی‌های جسمانی در یک جایگاه به شمار نمی‌آورد، بلکه انسان‌های با ویژگی‌های روحی و روانی را در یک جایگاه شخصیتی معرفی می‌نماید. در نگاه قرآن، حقیقت انسان به روح و روان وی می‌باشد و روح الهی در انسان به ودیعت نهاده شده است و به تعبیری «روحی از خداوند است که انسان را آماده دریافت صفات عالی و عشق ورزیدن به حق می‌کند یا روح همان عنصر علوی است که انسان را آماده تحقق اموری والا و کسب صفاتی مقدس می‌سازد و او را برای ارتقا به مقامی بالاتر از حیوان شایسته می‌گرداند و هدف و غایت والا و خطوط اصلی زندگی و روش آن را برایش مشخص و ترسیم می‌نماید. علاوه بر این، بر گرایش او به منشأ ارزش‌ها و معارفی که حقیقت وجود انسان برای تحقق آنهاست نیز می‌افزاید» (البهی الخولی، آدم فلسفة تقویم الانسان وخلافته، 32ـ33) و از آنجا که ساختار روح و روان انسان با حیوانات متفاوت است و بدان سبب که حقیقت انسان به روح و روان اوست و از آن سو که قرآن شخصیت انسان را بر اساس باورها، انگیزه‌ها، اعمال و رفتارش ارزیابی می‌کند، بر همین اساس، روان‌شناسی شخصیت انسان سالم و صاحب قلب سلیم در نگاه قرآن از اهمیت خاصی برخوردار است؛ لذا بایسته، است ویژگی‌های شخصیت دارای سلامت و بهداشت روان را در سه حوزه «قلب، عقل و رفتار» یعنی «گرایش و گروش، بینش و نگرش، روش و منش از منظر قرآن مجید» مورد ژرف‌کاوی قرار گیرد و ویژگی‌های شناختی(Cognitive)   و ویژگی‌های عاطفی (Emotional) و ویژگی‌های رفتاری(Behavioral)  بررسی شود.

اول. ویژگی بینش و نگرش (عقل)

هر انسانی نیازمند شناخت نسبت به خود، جهان اطراف، مبدأ هستی و فرجام حیات است و شاید بتوان گفت که بزرگ‌ترین دغدغه همه اندیشمندان از آغاز تاکنون در سه چیز بوده است؛ «بدایت، هدایت و نهایت». ویژگی شناختی، بینش و نگرش انسان اعم از جهان‌بینی و اعتقادات و باورها را در بر می‌گیرد که لایه‌های درونی و زیرین فرهنگ هر جامعه‌اند و زیر بنای گرایش و گروش افراد را می‌سازند؛ یعنی ویژگی عاطفی بر ویژگی شناختی رویش می‌کند و عواطف، هیجانات، احساسات، عشق و نفرت را شامل می‌شود. نیز ویژگی رفتاری به نوعی ریشه در گرایش و گروش انسان دارد. پس می‌توان ویژگی شناختی را مهم‌ترین و اساسی‌ترین رکن حیات بشری به شمار آورد؛ بدین سبب است که پیامبران و رهبران آسمانی تلاش کرده‌اند تا با ارایه بینش درست‌، دقیق و عمیق، انسان‌ها را به سوی خدا دعوت نمایند و بر بال خرافات و تعصبات کور و جهل و عوام‌زدگی حرکت نکنند. این ویژگی در سه بخش فایل ارایه است.

الف) شناخت و ایمان به مبدأ

از منظر قرآن مجید، انسان دارای شخصیت سالم، نگاهی توحیدی به نظام هستی دارد و آن را دارای خالقی توانا، حکیم، دانا و قابل اتکال می‌داند؛ از این‌رو، آرامش باطنی دارد و می‌داند که همه امور در دست قدرت الهی است. در مقابل، انسان‌هایی قرار دارند که نگاهی شرک‌آلود، منافقانه یا کفر آلود دارند. افرادی که یا دچار تعدد شخصیت‌اند یا عمق نگاهشان محدود است. انسان دارای شخصیت سالم با شناخت و ایمان به مبدأ بر آن است که

1ـ امکان شناخت آغاز هستی وجود دارد؛ آن هم با سیر در آفاق و مطالعه زمین؛ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى (طه/50)؛ «گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى، آفرينشى (در خور) او عطا كرده؛ سپس راه‏نمايى نموده است».

2ـ آفریننده هستی، نظام تکوین را بر اساس حکمت، علم و به اندازه آفریده است و همه موجودات هستی را در یک مجموعه کاملاً مرتبط و هماهنگ خلق نموده است؛ به گونه‌ای که هر یک از موجودات اعم از بسیط و مرکب در مجموعه هستی نقش شایسته خود را ایفا می‌کنند (فضل الله، من و حی القرآن، 20/ 221)؛ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (اعلی/1ـ3)؛ «نام پروردگار والاترت را تسبيح بگوى؛ (همان) كسى كه آفريده و مرتّب كرد و كسى كه معين كرد و رهنمون ساخت».

3ـ علم خداوند به افراد و امور و پدیده‌ها از هرکس و هر چیز حتی از خود موجودات بیشتر است: الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلاَ تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى‏ (نجم/ 32)؛ «(همان) كسانى كه از گناهان بزرگ و [كارهاى‏] زشت پرهيز مى‏كنند، مگر گناه كوچك، كه پروردگارت گسترده‏ آمرزش است. او به شما داناتر است، آن‏گاه كه شما را از زمين پديد آورد و آن‏گاه كه شما در شكم‏هاى مادرانتان، جنين [= پنهان‏] بوديد؛ پس خودتان را [پاك و] رشد يافته نشمريد (و خودستايى نكنيد) كه او به كسى كه خودنگه‏دارى كند، داناتر است».

ـ رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً (اسراء/ 54)؛ «پروردگارتان به (حالات) شما داناتر است. اگر بخواهد (و شايسته باشيد)، بر شما رحمت مى‏آورد و اگر بخواهد (و مستحق باشيد)، شما را عذاب مى‏كند؛ و تو را بر آنان به عنوان كارساز (و نگهبان) نفرستاديم».

ـ وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجاً وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى‏ وَلاَ تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُعَمَّرٍ وَلاَ يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (فاطر/11)؛ «و خدا شما را از خاكى آفريد، سپس از آب اندك سيّال. سپس شما را به صورت جفت‏هايى قرار داد و هيچ ماده‏اى باردار نمى‏شود و نمى‏زايد مگر به علم او و هيچ كهنسالى عمر طولانى نمى‏كند و از عمرش كاسته نمى‏شود، مگر اينكه در كتاب (علم الهى ثبت) است. در حقيقت، آن (كارها) بر خدا آسان است».

4ـ عالم محضر خداست و تمام لایه‌های وجودی موجودات در محضر و حوزه دانش اوست؛ أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى (علق/ 14)؛ «آيا ندانسته كه خدا (او را) مى‏بيند؟».

ـ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى (اعلی/ 7)؛ «مگر آنچه را خدا بخواهد؛ [چرا] كه او آشكار و آنچه را پنهان مى‏شود مى‏داند».

ـ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ (انشقاق/23)؛ «و خدا به آنچه (در ذهن) ذخيره مى‏كنند، داناتر است».

5ـ ملک و پادشاهی نامحدود خداوند نشان قدرت بی پایان خداوند است؛ تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى‏ كُلِّ شَي‏ءٍ قَدِيرٌ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (ملک/ 1ـ2)؛ «خجسته (و پايدار) است آن (خدايى) كه فرمان‏روايى فقط به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست؛ (همان) كسى كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتر است و او شكست‏ناپذير (و) بسيار آمرزنده است».

ـ قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى‏ كُلِّ شَيْ‏ء قَدِيرٌ (آل‌عمران/ 26)؛ «بگو: «بار خدايا! به هر كه (شايسته بدانى و) بخواهى، فرمان‏روايى مى‏بخشى؛ و از هر كه بخواهى، فرمان‏روايى را باز مى‏ستانى؛ و هر كه را بخواهى، عزّت مى‏دهى؛ و هر كه را بخواهى، خوار مى‏گردانى؛ (همه) نيكى(ها) تنها به دست توست؛ كه تو بر هر چيزى توانايى».

ـ و رحمت همه از اوست و بسیار بخشنده است؛ رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (آل‌عمران/ 8)؛ «(استواران در دانش مى‏گويند:) [اى‏] پروردگار ما! پس از آنكه راهنمايى‏مان كردى دل‏هايمان را كژ مگردان و از نزد خود رحمتى بر ما ببخش؛ [چرا] كه تنها تو بسيار بخشنده‏اى».

6 ـ خداوند خلف وعده نمی‌کند؛ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَرَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لاَيُخْلِفُ الْمِيعَادَ (آل‌‌عمران/ 9)؛ «[اى] پروردگار ما! در واقع تو گردآورنده‏ مردمانى، در روزى كه هيچ ترديدى در آن نيست؛ [زيرا] كه خدا از وعده‏ [خود] تخلف نمى‏كند».

7ـ به خداوند می‌توان توکل کرد و او به تنهایی  بنده را کفایت می‌کند؛ وَيَقُولُونَ طَاعةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى‌ اللّهِ وَكَفَى‏ بِاللّهِ وَكِيلاً (نساء/ 81)؛ «و (منافقان) مى‏گويند: «فرمان‏بردار[يم‏]»، [ولى‏] هنگامى كه از نزد تو بيرون مى‏روند، گروهى از آنان، شبانه، بر خلاف آنچه تو مى‏گويى، تدبير مى‏كنند؛ و خدا آنچه را شبانه تدبير مى‏كنند، مى‏نگارد. پس، از آنان روى گردان و بر خدا توكّل كن و كارسازى خدا كافى است».

8 ـ خداوند به بندگانش بسیار نزدیک است و فریادشان را می‌شنود و اجابت می‌کند؛ وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِيْ وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (بقره/ 186)؛ «و هنگامى كه بندگانم از تو درباره‏ من بپُرسند، پس (بگو:) در حقيقت من نزديكم، دعاى دعاكننده را به هنگامى كه [مرا] مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم. پس بايد (دعوتِ) مرا بپذيرند و بايد به من ايمان بياورند، باشد كه آنان راه يابند (و به مقصد برسند)».

ب) شناخت نسبت به جهان هستی

دیدگاه انسان با شخصیت سالم نسبت به جهان هستی چنین است.

1ـ جهان هستی را هدفدار می‌داند که از روی حکمت جریان دارد؛ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى‏ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (آل‌عمران/ 191)؛ «(همان) كسانى كه [در حال‏] ايستاده و نشسته و بر پهلوهايشان [آرميده‏]، خدا را ياد مى‏كنند و در آفرينش آسمان‏ها و زمين تفكّر مى‏كنند، (در حالى كه مى‏گويند: اى) پروردگار ما! اين‏[ها] را بيهوده نيافريده‏اى؛ منزّهى تو؛ پس ما را از عذابِ آتش حفظ كن!» و در مقابل، به ناپایداری دنیا ایمان دارد: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ أَمَلاً (کهف/46)؛ «و (ياد كن) روزى را كه كوه‏ها را روان مى‏گردانيم و زمين را آشكارا (و مسطّح) مى‏بينى؛ و آن (مردم)ان را گردآورى مى‏كنيم و هيچ يك از ايشان را فروگذار نمى‏كنيم».

2ـ تسلیم قضای الهی است؛ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ  لَكُمْ وَعَسَى‏ أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى‏ أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَتَعْلَمُونَ (بقره/ 216)؛ «جنگ بر شما مقرّر شد، حال آنكه برايتان ناخوشايند است؛ و چه بسا از چيزى ناخشنوديد و آن براى شما خوب است؛ و چه بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است. و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد»، با این حال، به تأثیر دعا در امورات کیهانی و زندگی انسانی باور دارد؛ وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ (غافر/ 60)؛ «و پروردگار شما گفت: مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! در واقع، كسانى كه نسبت به پرستش من تكبّر مى‏ورزند، به زودى با خوارى وارد جهنّم مى‏شوند!».

ج) شناخت خود

شناخت انسان یا شخصیت سالم از خود به قرار ذیل است.

1ـ استعداد خویش را می‌داند؛ لاَتُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَمَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلاَدَكُمْ فَلاَجُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (بقره/ 233)؛ «هيچ كس جز به اندازه توانايى‏اش تكليف نمى‏شود. هيچ مادرى به واسطه فرزندش ضرر نبيند (و به او زيان نرساند)؛ و نه كسى كه فرزند برايش متولد شده به واسطه فرزندش (ضرر نبيند و به او زيان نرسد) و بر وارث مانند اين (احكام، واجب) است. و اگر آن دو، با رضايت و مشورت يكديگر بخواهند [كودك را زودتر] از شير باز گيرند، پس هيچ گناهى بر آن دو نيست. و اگر خواستيد دايه‏اى براى فرزندان خود بگيريد، پس هيچ گناهى بر شما نيست، هنگامى كه آنچه را (وعده) داده‏ايد به طور پسنديده بپردازيد. و خودتان را از [عذاب] خدا نگه داريد و بدانيد كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد، بيناست» و خود را در برابر کارها مسئول می‌داند؛ أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى‏ وَأَن لَّيْسَ لِلاِْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم/ 38ـ39)؛ «كه هيچ باربردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را برنمى‏دارد و اينكه براى انسان جز كوشش او نيست».

2ـ به خلیفه بودن انسان ایمان دارد؛ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (بقره/ 30)؛ «(و ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: در حقيقت، من در زمين، جانشينى [= نماينده‏اى‏] قرار مى‏دهم. (فرشتگان) گفتند: آيا كسى را در آن قرار مى‏دهى كه در آن فساد كند و خون‏ها بريزد؟ در حالى كه ما به ستايش تو تنزيه مى‏گوييم و تو را پاك مى‏شماريم! (پروردگار) گفت: در واقع من آنچه را نمى‏دانيد، مى‏دانم».

3ـ به ملاقات الهی ایمان دارد؛ يَاأَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ (انشقاق/ 6)؛ «اى انسان! در حقيقت، تو به سوى پروردگارت كاملاً تلاش مى‏كنى (و رنج مى‏كشى) و او را ملاقات مى‏كنى» و برای ملاقاتی ناب خود را مهیا می‌سازد؛ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى‏ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (کهف/ 110)؛ «بگو: من فقط بشرى همانند شما هستم؛ به سوى من وحى مى‏شود كه معبودتان معبودى يگانه است؛ و هركس به ملاقات پروردگارش همواره اميد دارد، پس بايد كار شايسته‏اى انجام دهد و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند».

4ـ مرگ‌اندیش است و می‌داند که مرگ، او را در هر حال در بر خواهد گرفت؛ أَيْنََما تَكُونُوا يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِن عِندِكَ  قُلْ كُلٌّ مِنْ عِندِاللّهِ فَمَالِ هؤُلاَءِ الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً (نساء/ 78)؛ «هر كجا باشيد، مرگ شما را درمى‏يابد اگر چه در برج‏هاى استوار [و مرتفع] باشيد. و اگر (پيشامد) خوبى به آن (ساده‏دلان يا منافق)ان دررسد، مى‏گويند: اين از طرف خداست. و اگر (حادثه) بدى به آنان دررسد، مى‏گويند: اين از جانب توست. بگو: «همه [اينها] از طرف خداست. و اين گروه را چه شده است كه به فهم عميق سخن نزديك نيستند؟!».

ـ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (عنکبوت/57)؛ «هر شخصى چشنده مرگ است؛ سپس فقط به سوى ما بازگردانده مى‏شويد» و در عین حال، به رحمت و مغفرت الهی امید دارد؛ وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (آل‌عمران/ 157)؛ «و اگر [هم‏] در راه خدا كشته شويد يا بميريد، حتماً آمرزشى از جانب خدا و رحمت [او]، از [همه‏] آنچه آنان جمع مى‏كنند بهتر است».

دوم. گرایش و گروش

از دیگر ابعاد شخصیت انسانی که در قرآن مجید مورد  دقت قرار گرفته، ویژگی‌های عاطفی انسان است. شادی و اندوه، خشم و کظم، انگیزه و انگیخته، گریه و خنده، بیم و امید در آیات قرآنی این نکته را تأکید دارد که شخصیت انسان در انگیزش و هیجان و عاطفه بایسته ژرف‌کاوی است و این نکته که شخصیت سالم قرآنی در بعد قلبی و عاطفی چه ویژگی‌هایی دارد، بسیار حایز اهمیت است. تأکید اسلام بر جایگاه قلب و بیان واژگانی چون فؤاد، صدر، قلب در قرآن و نیز اشاره به الهامات قلبی، به ویژه بیماری‌های قلبی با محوریت گرایش و گروش، نشان از آن دارد که تأثیر این بعد بر شخصیت سالم قرآنی فراوان است و آیات قرآنی بر آن گواه است. برخی از این موارد بدین قرار است.

1ـ ویژگی اعتدال در تحلیل دست‌آوردها و از دست داده‌ها از مهم‌ترین نشانه‌های آنان است که هم با پدیده داغدیدگی به سامان مواجه می‌شوند و هم با پیروزی‌ها با غرور و تکبر و فخرفروشی نمی‌افتند؛ لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى‏ مَا فَاتَكُمْ وَلاَتَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لاَيُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (حدید/ 23)؛ «به‏خاطر آنكه برآنچه از دستتان رفته تأسف مخوريد و به آنچه به شما داده است شادمان نَباشيد؛ و خدا هيچ متكبّر خيال‏پرداز فخرفروشى را دوست ندارد».

ـ إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى‏ فَبَغَى‏ عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لاَ تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (قصص/76)؛ «در واقع، قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد؛ از گنج‏ها به او آن‏چنان داديم كه واقعاً (حملِ) خزينه‏هاى او بر گروه پيوسته نيرومندى سنگين بود! (يادكن) هنگامى را كه قومش به او گفتند: شادمان مشو؛ [چرا] كه خدا شادمانانِ (سرمست) را دوست ندارد».

ـ لاَتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلاَتَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (آل‌عمران/ 188)؛ «هرگز مپندار كسانى كه بدانچه انجام داده‏اند، شادى مى‏كنند و دوست دارند كه به خاطر آنچه انجام نداده‏اند، ستايش شوند. پس هرگز مپندار كه براى آنان نجاتى از عذاب است، و حال آنكه برايشان، عذابى دردناك است!».

2ـ آرامش روانی از نعمت‌های بزرگی است که در سایه ایمان و عمل صالح به دست می‌آید؛ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد/28)؛ «(همان) كسانى كه ايمان آورده‏اند و دل‏هايشان با ياد خدا آرام مى‏گيرد. آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دل‏ها آرامش مى‏يابد!». و دست یازیدن به گناه و ستم می‌تواند آن را به خطر اندازد؛ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُهْتَدُونَ (انعام/82)؛ «كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را با ستم (= شرك) نياميختند، امنيت تنها براى آنهاست؛ و آنان ره‏يافتگان‏اند!».

3ـ شاید بحث از سلامت روان یا بهداشت روانی از آن جهت حایز اهمیت است که بیماران فراوانی از بیماری روانی  رنج می‌برند و قرن ما قرن بیماری روانی نامبردار شده است. و عدم افسردگی‌، ترس و اضطراب از نشانه‌های شخصیت سالم در قرآن است؛ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره/ 38)؛ «گفتيم: «همگى از آن فرو آييد! و اگر رهنمودى از طرف من براى شما آمد، پس كسانى كه از رهنمود من پيروى كنند، پس نه هيچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مى‏شوند».

ـ بَلَى‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره/ 112)؛ «آرى، كسى كه چهره‏ى [وجود]ش را براى خدا تسليم كند در حالى كه او نيكوكار است، پس فقط براى اوست پاداشش نزد پروردگار او؛ و نه هيچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مى‏شوند».

ـ وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (انعام/ 48)؛ «و (ما) فرستادگان را جز مژده‏آور و هشدار دهنده نمى‏فرستيم و كسانى كه ايمان آورند و اصلاح نمايند، پس نه هيچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مى‏شوند».

ـ أَلاَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَهُمْ يَحْزَنُونَ (یونس/62)؛ «آگاه باشيد كه دوستان خدا نه هيچ ترسى بر آنان است، و نه آنان اندوهگين مى‏شوند».

4ـ انسان سالم گناه نمی‌کند و اگر لغزشی داشته باشد، استغفار می‌کند و ناامید نمی‌شود؛ وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى‏ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ (آل‌‌عمران/ 135)؛ «و كسانى كه چون [كار] زشتى كنند يا بر خودشان ستم روا دارند، خدا را ياد مى‏كنند. پس براى [پيامد] گناهانشان آمرزش مى‏طلبند - و چه كسى جز خدا [پيامد] گناهان را مى‏آمرزد؟ـ و بر آنچه انجام داده‏اند، در حالى كه آنان مى‏دانند (كه گناه است)، پافشارى نمى‏كنند».

ـ قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ لاَتَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ‌اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (زمر/ 53)؛ «بگو: اى بندگان من كه در مورد خودتان زياده روى كرده‏ايد! از رحمت خدا نااميد نشويد؛ [چرا] كه خدا تمام آثار (گناهان) را مى‌آمرزد؛ كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است».

5ـ انسان سالم احساس حقارت ندارد؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (تین/ 4)؛ «به يقين، انسان را در بهترين (نظام معتدل و) استوار آفريديم».

ـ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مؤمنون/ 14)؛ «سپس آب اندك سيّال را به صورت [خون بسته‏] آويزان آفريديم؛ و [خون بسته‏] آويزان را به صورت (چيزى شبيه) گوشت جويده شده آفريديم؛ و گوشت جويده شده را به صورت استخوان‏هايى آفريديم و بر استخوان‏ها گوشتى پوشانديم. سپس آن را به صورت آفرينش ديگرى پديد آورديم؛ و خجسته باد خدا كه بهترين آفرينندگان است!».

6ـ اگر انسان در مهار انگیزه‌های خود دچار شکست یا زیاده‌روی شود، از اهداف انسانی‌اش فاصله گرفته، به انحراف می‌افتد، اما از ویژگی‌های شخصیت سالم مهار انگیزه‌ها و جهت‌دهی آنها در مسیری درست است؛ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى (نازعات/ 40)؛ «و اما كسى كه از مقام پروردگارش ترسيده و نفس را از هوس منع كرده».

7ـ مهار خشم و خشونت ویژگی دیگر اوست؛ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (آل‌‌عمران/ 134)؛ «(همان) كسانى كه در راحتى و سختى (و خوشحالى و ناراحتى اموال خود را در راه خدا) مصرف مى‏كنند و خشم شديد (خود) را فرو مى‏برند؛ و از مردم درمى‏گذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد».

8 ـ برتری‌طلبی را برنمی‌تابد؛ تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لاَيُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلاَ فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (قصص/ 83)؛ «آن سراى آخرت است كه آن را براى كسانى قرار مى‏دهيم كه هيچ برترى و فسادى در زمين نمى‏خواهند؛ و فرجام (نيك) براى خودنگه‏داران است».

9ـ عدم حسادت نیز در وجود شخص سالم است؛ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى‏ مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُلْكاً عَظِيماً (نساء/ 54)؛ «يا اينكه نسبت به مردم (= پيامبر و اهل بيتش)، بر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا كرده، رشك مى‏ورزند؟! و به يقين [ما] به خاندان ابراهيم (كه يهود از آنها هستند نيز) كتاب [الهى‏] و فرزانگى داديم و فرمان‏روايى بزرگى به آنان عطا كرديم».

10ـ تملّق‌پذیر نیست؛ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلاَتَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (آل‌عمران/ 188)؛ «هرگز مپندار كسانى كه بدانچه انجام داده‏اند، شادى مى‏كنند و دوست می‌دارند كه به خاطر آنچه انجام نداده‏اند، ستايش شوند. پس هرگز مپندار كه براى آنان نجاتى از عذاب است و حال آنكه برايشان عذابى دردناك است!».

11ـ محبت و دوستی نسبت به خدا، خود و دیگران نشان سلامت است و شخص سالم نیز دوستدار دیگران است؛ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى‌ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (آل‌عمران/ 159)؛ «و به سبب رحمتى از جانب خدا با آنان نرم‏خو شدى؛ و اگر (بر فرض) تندخويى سخت‏دل بودى، حتماً از پيرامونت پراكنده مى‏شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و هنگامى كه تصميم گرفتى، بر خدا توكّل كن؛ چرا كه خدا توكّل كنندگان را دوست مى‏دارد».

ـ مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيَماهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى‏ عَلَى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَاللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً (فتح/29)؛ «محمد9 فرستاده خداست؛ وكسانى كه با او هستند، بر كافران سخت‏گير (و) در ميان خود مهرورزند؛ آنان را ركوع‏كنان [و] سجده‏كنان مى‏بينى، در حالى كه بخشش و خشنودى‏اى از خدا مى‏جويند. نشانه آنان در چهره‏هايشان از اثر سجده [نمايان‏] است؛ اين مثال آنان در تورات است و مثال آنان در انجيل است: همانند زراعتى كه جوانه‏اش را بيرون آورده، پس آن را تقويت كرده و محكم گرداند، پس بر ساقه‏هاى خود راست قرارگيرد، در حالى كه كشاورزان را شگفت زده كند تا كافران را به خاطر آنان به خشم آورد! خدا به كسانى از آنان كه ايمان آوردند و [كارهاى‏] شايسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگى را وعده داده است».

دوست‌دار خدا نیز هست؛ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِدُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ (بقره/ 165)؛ «و برخى از مردم كسانى هستند كه از غير خدا، همانندهايى (معبودگونه) برمى‏گزينند كه همانند دوستى خدا، آنها را دوست دارند. و[لى‏] كسانى كه ايمان آورده‏اند خدا را بيش‏تر دوست دارند. و اگر (بر فرض) كسانى كه ستم كردند، بدانند در هنگامى كه عذاب را مشاهده مى‏كنند (خواهند دانست) كه تمام قدرت از آنِ خداست! و به راستى خدا سخت كيفر است».

12ـ با داغدیدگی درست کنار می‌آید؛ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ (بقره/ 156)؛ «(همان) كسانى كه هر گاه مصيبتى به آنان برسد، مى‏گويند: در حقيقت ما از آنِ خداييم و ما فقط به سوى او بازمى‏گرديم».

سوم. روش و منش

سومین ویژگی از ابعاد شخصیت سالم در قرآن مجید که نماد و نمود ارزش‌ها، باورها، انگیزه‌ها و اندیشه و تأثیر آنهاست، ویژگی رفتاری است. در قرآن مجید بسیار بر نقش عمل صالح در رستگاری و رسیدن به حیات طیبه تأکید شده است و انسان شایسته کسی به شمار آمده است که در کنار ایمان به خداوند و انجام عمل صالح، خیرخواه و مشفق بر بندگان بوده است و آنان را به نیکی‌ها دستور می‌دهد؛ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (عصر/ 3)؛ «مگر كسانى كه ايمان آورده و (كارهاى) شايسته انجام داده‏اند و يك‌ديگر را به حق سفارش كرده و همديگر را به شكيبايى سفارش نموده‏اند».

ویژگی‌های رفتاری صاحبان شخصیت سالم در نگاه قرآن چنان زیباست که الگوی رفتاری برای همه انسان‌ها در همه زمان‌ها و مکان‌ها هستند و از این حیث می‌توان ادعا کرد که انسان سالم در نگاه قرآن، محدود به زمان و مکانی خاص نیست و چنان که می‌آید، معیار شخصیت سالم، امری فرامنطقه‌ای و فرازمانی است؛ یعنی در زمان یا زمینی خاص قرار نگرفته تا دیگران از آن بی‌بهره مانند، بلکه چون در نگاه قرآن مجید، حقیقت انسان همان روح وی می‌باشد، می‌توان گفت شخصیت سالم قرآن، شخصیتی فرا زمانی و فرازمینی است. این امر اگر چه تشکیکی است و می‌توان به برخی از رفتارهای شایسته مزین باشد و در برخی از موارد دچار کاستی و سستی گردد. آنچه در نگاه قرآن، انسان سالم و الگو ارایه شده است، دارای این ویژگی‌ها است.

1ـ در مشکلات و سختی‌ها شکیبایی می‌ورزد و در اندیشه و عبادات و رفتار  پایبند به دین‌ است؛ لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ  قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى‏ حُبِّهِ ذَوي الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ الْسَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقابِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ‌ الَّذِينَ صَدَقُوْا وَأُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره/ 177)؛ «نيكى اين نيست كه رويتان را به سوى خاور و (يا) باختر نماييد، و ليكن نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب (الهى) و پيامبران ايمان آورد و ثروت (خود) را، در حالى كه دوستش دارد، به مصرف نزديكان و يتيمان و بينوايان و در راه مانده و گدايان، و در [راه آزاد كردن] بردگان برساند و نماز را بر پا دارد و [مالياتِ] زكات را بپردازد؛ و (كسانى كه) چون عهد بستند، به عهد خود وفا دارند و در سختى (زندگى) و زيان (جسمى) و به هنگام سختى (جنگ) شكيبايند؛ آنان كسانى هستند كه راست مى‏گويند و تنها آنان پارسا (و خود‌نگه‏دار) هستند» و فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً (معارج/ 5)؛ «پس با شكيبايىِ نيكو شكيبا باش».

2ـ به آن آنچه می‌گوید عمل می‌کند و اگر به کاری توان عمل ندارد به دیگران دستور انجام آن را هم نمی‌دهد و از سویی، دچار تعدد شخصیت نیست؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِندَاللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لاَتَفْعَلُونَ (صف/2 و3)؛ «‌اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا مى‏گوييد آنچه را كه انجام نمى‏دهيد؟! * نزد خدا (موجب) خشم بزرگ است اين‏كه بگوييد آنچه را كه انجام نمى‏دهيد».

3ـ عدالت اجتماعی و اقتصادی را در سرلوحه کار خود دارد و زشتی گروهی مخالف، او را به ستمگری وادار نمی‌کند؛ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلاَيَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى‏ أَلَّا تَعْدِلُوا إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى‏ وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مائده/ 8)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! قيام كنندگان براى خدا، [و] گواهى دهندگان به دادگرى باشيد؛ و البته كينه‏ورزى گروهى، شما را وا ندارد بر اينكه عدالت نكنيد. عدالت كنيد! كه آن به خودنگه‏دارى نزديك‏تر است؛ و [خودتان را] از [عذاب‏] خدا حفظ كنيد؛ كه خدا به آنچه مى‏كنيد، آگاه است».

4ـ قانون را رعایت می‌کند؛ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَهُ مَخْرَجاً (طلاق/ 2)؛ «و هنگامى كه سرآمد (عدّه) آنان (به روزهاى پايانى) رسيد، پس آنان را به طور پسنديده نگاه داريد يا به طور پسنديده از آنان جدا شويد؛ و از شما (= مسلمانان) دو مرد عادل را گواه بگيريد و گواهى را براى خدا برپا داريد؛ اين (چيزى) است كه كسى كه به خدا و روز بازپسين ايمان مى‏آورد، بدان پند داده مى‏شود؛ و هركس خودش را از [عذاب] خدا حفظ كند، برايش محل خارج شدن (از مشكلات) قرار مى‏دهد».

و حق را حتی علیه بستگان و وابستگان نزدیکش کتمان نمی‌کند؛ وَلاَتَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/ 42)؛ «و حق را با باطل نياميزيد؛ و حق را پنهان نكنيد، در حالى كه شما مى‏دانيد».

5ـ پیش داوری نمی‌کند و حقیقت‌جوست؛ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ (زمر/ 18)؛ «(همان) كسانى كه به سخن(ها) گوش فرامى‏دهند و از نيكوترين آن پيروى مى‏كنند، آنان كسانى هستند كه خدا راهنمايى‏شان كرده و فقط آنان خردمندان‏اند».

و عدم پیروی از ظن و گمان در امور زندگی بر او حاکم است و می‌داند جز یقین، انسان را به راه حق‌، راهنمایی نیست؛ وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا الاَّ الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّايَظُنُّونَ (جاثیه/ 24)؛ «و گفتند: «اين جز زندگى پست (دنياى) ما نيست؛ مى‏ميريم و زنده مى‏شويم و جز روزگار، ما را هلاك نمى‏كند».

و براى آنان هيچ علمى بدان (سخن) نيست، جز اين نيست كه آنان گمان مى‏برند؛ وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لاَيُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً (نجم/ 28)؛ «و براى آنان بدان (مطلب) هيچ دانشى نيست؛ جز از گمان پيروى نمى‏كنند؛ و به راستى كه گمان چيزى را از حق بى‏نياز نمى‏سازد».

6ـ با نادانی و تعصب از کسی یا گروهی پیروی نمی‌کند؛ وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ كُلُّ أُوْلئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (اسراء/36)؛ «و از آنچه هيچ علمى بدان ندارى، پيروى مكن؛ [چرا] كه شنوایى و ديده و دل (سوزان)، همگى آنها از او پرسيده مى‏شود».

7ـ مردم آزار نیست؛ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً (احزاب/ 58)؛ «و كسانى كه مردان با ايمان و زنان با ايمان را بدون آنكه چيز (بد)ى كسب كرده باشند، آزار مى‏دهند، به يقين، [بارِ] تهمت و گناه آشكارى بردوش گرفته‏اند».

و بدی را با خوبی پاسخ می‌دهد وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (رعد/ 22)؛ «و كسانى كه در طلب (رضايت) ذات پروردگارشان شكيبايى مى‏كنند و نماز را برپا مى‏دارند و از آنچه به آنان «روزى» داده‏ايم، پنهانى و آشكارا، (در راه خدا) مصرف مى‏كنند و با نيكى، بدى را دور مى‏سازند؛ آنان، برايشان فرجام [نيك‏] سراى [ديگر] است».

8 ـ آرامش در گفتار و رفتار دارد؛ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ  أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ (لقمان/ 19)؛ «و در راه رفتنت، مُعتدل باش و صدايت را فروكاه؛ [چرا] كه مسلماً ناپسندترين صداها صداى اُلاغ‏هاست!».

9ـ سخاوتمند است؛ وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوْا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلاَيَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ وَلَوْكَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر/9)؛ «و (نيز) كسانى (از انصار) كه پيش از آن (مهاجر)ان در سراى (اسلام) و ايمان (= مدينه) جاى گرفته بودند، هركس به سوى آنان هجرت كرد، دوست مى‏دارند و در سينه‏هايشان نسبت به آنچه به آن (مهاجر)ان داده شده، نيازى نمى‏يابند و (مهاجران) را بر خودشان برمى‏گزينند (و ترجيح مى‏دهند) و گرچه آنان نيازمند باشند؛ و هركس از (بى‏گذشتى و) آزمندى خودش نگاه داشته شود، پس تنها آنان رستگارند».

10ـ از حق دفاع می‌کند؛ لاَيُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللّهُ سَمِيعاً عَلِيماً (نساء/ 148)؛ «خدا بانگ زدن به بد زبانى را دوست ندارد؛ مگر كسى كه مورد ستم واقع شده باشد؛ و خدا شنواى داناست».

و از مظلوم نیز دفاع می‌کند؛ (وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِن لَدُنْكَ وَلِيّاً وَاجْعَلْ لَنَا مِن لَدُنكَ نَصِيراً) (نساء/ 75)؛ «و شما را چه شده كه در راه خدا و [در راه نجات‏] مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده‏اند، جنگ نمى‏كنيد؟! [همان‏] كسانى كه مى‏گويند: [اى‏] پروردگار ما! از اين آبادى (مكه) كه مردمش ستمگرند، ما را بيرون ببر و از طرف خويش براى ما سرپرست (و رهبر)ى تعيين فرما و از جانب خويش، ياورى براى ما قرار ده».

11ـ آسایش دیگران را بر آسایش خود ترجیح می‌دهد؛ وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوْا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلاَيَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر/ 9).

12ـ در همه امور کم فروشی نمی‌کند؛ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ (مطففین/ 1ـ3)؛ «واى بر كم فروشان! (همان) كسانى كه وقتى از مردم پيمانه مى‏گيرند، به طور كامل مى‏گيرند، و[لى‏] هنگامى كه براى آنان پيمانه مى‏كنند يا براى آنان وزن مى‏كنند، (مى‏كاهند و) خسارت مى‏زنند».

13ـ از دخالت در امور خصوصی مرد می‌پرهیزد و از تجسس، غیبت، تهمت و عیب‌جویی خودداری می‌کند؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ يَغْتَب بَعْضُكُم بَعْضاً أَيُحِبُ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ  لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (حجرات/ 12)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از بسيارى از گمان‏ها بپرهيزيد؛ [چرا] كه برخى از گمان‏ها گناه است و (در كارهاى شخصى ديگران) تَجسُّس نكنيد؛ و برخى از شما برخى [ديگر] را غيبت نكند. آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادرش را در حالى كه مرده است، بخورد؟! پس آن را ناخوش مى‏داريد؛ و خودتان را از [عذاب‏] خدا حفظ كنيد، كه خدا بسيار توبه‏پذير [و] مهرورز است».

14ـ به دنیای همراه آخرت می‌اندیشد؛ وَابْتَغِ فِيَما آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلاَتَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلاَتَبْغِ الْفَسَادَ  فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لاَيُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (قصص/ 77)؛ «و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بجوى، و سهم خود را از دنيا فراموش نكن و همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده، (به مردم) نيكى كن و در زمين فساد نجوى؛ [چرا] كه خدا فسادگران را دوست ندارد».

15ـ امانتدار است؛ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (مؤمنون/ 8 و معارج/ 32)؛ «و كسانى كه آنان امانت‏هايشان و پيمان‏هايشان را رعايت مى‏كنند».

16ـ به پیمان وفادار است؛ لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ  قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى‏ حُبِّهِ ذَوي الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ الْسَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقابِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ‌ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوْا وَأُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره/ 177).

17ـ چشم‌چرانی یکی از انحرافات شایع در اخلاق جنسی است. در قرآن سلامت نفس بر آن تعلّق گرفته است که انسان چشم از افراد نامحرم فرو بندد و خود را از نگاه به ریب در همه حالات ممنوع باز دارد؛ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَايَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَيُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى‏ جُيُوبِهِنَّ وَلاَيُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَامَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِالتَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى‏ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَيَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) (نور/30ـ31)؛ «(اى پيامبر!) به مردان مؤمن بگو ديدگانشان را (از نگاه حرام) فرو كاهند و دامانشان را (در امور جنسى) حفظ كنند؛ كه اين براى آنان [پاك كننده‏تر و] رشدآورتر است؛ [چرا] كه خدا به آنچه با زيركى انجام مى‏دهند آگاه است. و به زنان مؤمن بگو ديدگانشان را (از نگاه حرام) فروكاهند و دامان (عفت)شان را حفظ كنند و زيورشان را آشكار ننمايند، جز آنچه از آنها كه ظاهر است؛ و بايد روسرى‏هايشان را بر گريبان‏هايشان (فرو) اندازند و زيورشان را آشكار ننمايند جز براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان (هم كيش)شان يا آنچه (از كنيزان) مالك شده‏اند يا مردان (خدمتكار) تابع (خانواده) كه (از زنان) بى‏نيازند يا كودكانى كه بر امور جنسى زنان آگاه نشده‏اند و پاهايشان را (به زمين) نزنند تا آنچه از زيورشان پنهان مى‏دارند، معلوم گردد. و اى مؤمنان! همگى به سوى خدا بازگرديد، باشد كه شما رستگار (و پيروز) شويد».

18ـ عفت را رعایت می‌کند؛ زیرا این ویژگی هم به عنوان مهارتی در کنترل انگیزه جنسی به شمار می‌رود و هم روشی برای پاک ماندن در آتش شهوت و غضب است؛ وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى‏ مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن  فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لاَيَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى‏ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ  يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلاَتُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ‌ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (نور/ 32ـ33)؛ «و افراد بى‏همسرتان و شايستگان از بندگانتان و كنيزانتان را به ازدواج (يك‏ديگر) در آوريد. اگر نيازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مى‏سازد؛ و خدا گشايشگرى داناست. و كسانى كه (وسايل) ازدواج نمى‏يابند، بايد خويشتن‏دارى كنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد. و از ميان آنچه (از بردگان) مالك شده‏ايد، كسانى كه خواستار مُكاتبه (= قرارداد آزادى) هستند، پس با آنان مكاتبه كنيد (= قرارداد ببنديد)، اگر در (آزادى) ايشان نيكى مى‏دانيد؛ و از مال خدا كه به شما داده، به آنان بدهيد. و كنيزان جوان‏سال خود را اگر پاك‏دامنى را مى‏خواهند، بر تجاوزكارى (= زنا) وامَداريد تا (كالاى) ناپايدار زندگى دنيا را بجوييد؛ و هر كس آنان را (بر اين كار) وادار كند (و پشيمان شود،) پس بعد از وادار كردن آنان، خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است».

هم بر عفت نگاه بسیار تأکید شده است و هم عفت دامن. هم عفت کلام اهمیت دارد تا در خشم و خشونت و هیجانات نفس از غیبت و تهمت باز دارد و هم عفت دل تا فراتر از حکم الهی به کسی اجازه ورود به حریم عاطفه را ندهد؛ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى‏ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَامَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ  وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (مؤمنون/5 ـ 8)؛ «و همان كسانى كه دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مى‏كنند مگر در مورد همسرانشان يا آنچه (از كنيزان) مالك شده‏اند؛ كه در حقيقت، آنان (در اين موارد) سرزنش نمى‏شوند و كسانى كه فراتر از اين مى‏جُويند، پس تنها آنان تجاوزگرند و كسانى كه آنان امانت‏هايشان و پيمان‏هايشان را رعايت مى‏كنند».

19ـ از مصرف مشروبات الکلی اجتناب می‌کند؛ زیرا حفظ عقلانیت و رعایت تعادل و اعتدال در رفتار، گفتار و رعایت بندگی بسیار مهم است؛ إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِاللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (مائده/ 91)؛ «شيطان به سبب شراب و قمار مى‏خواهد در بين شما فقط دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد؛ پس آيا شما (به شراب‏خوارى و قماربازى) پايان مى‏دهيد؟!».

20ـ سحرخیز و آمرزش خواه است؛ چه راز گویی و نیازجویی، با دلدار بودن و از غفلت عذر خواستن، قرب طلبیدن و از غربت نالیدن در میان اولیاء الهی رسمی همیشگی است؛ الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ (آل‌عمران/ 17)؛ «[همان پارسايانى كه‏] شكيبايان و راست‏گويان و [فرمان‏برداران‏] فروتن و مصرف‌كنندگان [در راه خدا] و آمرزش‏خواهان در سحرگاهان‏اند». به نیایش هر روزه با پروردگار هستی می‌پردازد: إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لاَإِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي (طه/ 14)؛ «در حقيقت، من، خودِ خدا هستم؛ هيچ معبودى جز من نيست؛ پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من، به پا دار».

21ـ کرامت خویش را  ارج می‌نهد و زندگی را درست معنا می‌کند و می‌داند که انسان مسافری است که مصاحب جسم خویش است نه صاحب جان خود. از این حیث، در سخت‌ترین شرایط و بدترین تنگناها خودکشی نمی‌کند؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلاَ تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً (نساء/ 29)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اموالتان را در ميان خودتان به ناحق نخوريد؛ مگر اينكه داد و ستدى با رضايت [طرفين‏] شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نكشيد؛ كه خدا نسبت به شما مهرورز است».

22ـ بسیار به یاد خداست؛ فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلاَةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (جمعه/ 10)؛ «و هنگامى كه نماز پايان يافت، پس در زمين پراكنده شويد و از بخشش خدا بجوييد و خدا را فراوان ياد كنيد، باشد كه شما رستگار (و پيروز) شويد» و رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّآتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ (آل‌عمران/ 193)؛ «[اى‏] پروردگار ما! در واقع ما (صداى) دعوتگرى را شنيديم كه به ايمان فرا مى‏خواند، كه «به پروردگارتان، ايمان آوريد.» پس ايمان آورديم. [اى ]پروردگار ما! پس پيامد (گناهان) ما را براى ما بيامرز و بدى‏هاى ما را از ما بِزُدا؛ و ما را با نيكان (و در زُمره آنان) بميران».

23ـ در خوبی‌ها با مردم همکاری می‌کند؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتُحِلُّوا شَعَائِرَاللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَالْهَدْىَ وَلاَالْقَلاَئِدَ وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِن رَبِّهِمْ وَرِضْوَاناً وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى‏ وَلاَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (مائده/ 2)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! (نه مراسم حج و) نشانه‏هاى خدا و نه ماه‏[هاى] حرام و نه قربانى‏هاى بى‏نشان و نه نشان‏دار و نه قصدكنندگان خانه محترم [خدا] را در حالى كه بخششى و خشنودى‏اى از پروردگارشان مى‏جويند، (حرمت‏شكنى نكنيد و) حلال ندانيد. و هنگامى كه از احرام بيرون آمديد، پس (مى‏توانيد) شكار كنيد. و البته كينه‏توزى عده‏اى، براى اينكه شما را از (آمدن به) مسجد الحرام (در صلح حديبيه) بازداشتند، شما را وا ندارد كه تعدّى نماييد. و بر(اى) نيكوكارى و خودنگه‏دارى با يك‏ديگر همكارى كنيد و بر(اى) گناه و تعدّى با يك‏ديگر همكارى ننماييد و خودتان را از [عذاب] خدا نگه داريد، [چرا] كه خدا سخت‏كيفر است».

24ـ به پدر و مادر نیکی می‌کند؛ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى‏ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (لقمان/ 14)؛ «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم ـ مادرش به او باردارشد، درحالى كه سستى بر سستى (مى‏افزود.) و از شير بازگرفتنش در دو سالگى بود ـ (و به اوگفتيم:) كه براى من و پدر و مادرت سپاس‏گوى! كه فرجام (همه شما) فقط به سوى من است». و وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً حَتَّى‏ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى‏ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (احقاف/ 15)؛ «و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند؛ مادرش با ناگوارى او را باردارى كرد و با ناگوارى او را بزاد، و باردارى او و از شير بازگرفتنش سى ماه است؛ تا اينكه به حدّ رشدش برسد و به چهل سالگى برسد، گويد: پروردگارا! به من الهام كن، كه نعمتت را كه بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتى، سپاس‏گزارى كنم و اينكه [كار] شايسته‏اى كه آن را مى‏پسندى، انجام دهم؛ و براى من در نسلم شايستگى پديد آور. در واقع، من به سوى تو بازگشتم و در حقيقت، من از تسليم شدگان هستم».

25ـ با همسر حسن معاشرت دارد؛ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً (فرقان/ 74)؛ «و كسانى كه مى‏گويند: [اى‏] پروردگار ما! از همسران ما و نسل ما به ما روشنى چشمان ببخش و ما را پيشواى خودنگه‏داران قرار ده».

26ـ از عذاب الهی بیم دارد؛ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَاماً (فرقان/ 65)؛ «و كسانى كه مى‏گويند: «اى پروردگار ما! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان، كه عذابش ملازم دايمى است» و همواره در خوف و رجاست و بسیار توبه‌کننده است؛ هذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (ق/ 32)؛ «اين چيزى است كه (بدان) وعده داده مى‏شويد، براى هر توبه كار (خود)‌نگه‏دار».

27ـ عظمت الهی او را چنان در بر گرفته که خود را نمی‌بیند و حتی غیر خدا در نگاهش کوچک است و خداوند در جانش بسیار بزرگ؛ «عظم الخالق فی انفسهم وصغر ما دونه فی اعینهم» (نهج البلاغه /خ193). اهل فروتنی است؛ وَعِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً (فرقان/ 63)؛ «بندگان (خاص خداى) گسترده‏مهر، كسانى هستند كه فروتنانه بر زمين راه مى‏روند و هنگامى كه نادانان ايشان را مخاطب سازند، به آنان سلام (خداحافظى) گويند» و متکبر نیست و رفتار متکبرانه هم ندارد؛ وَلاَتُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلاَتَمْشِ في الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لاَيُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان/ 18)؛ «و از مردم، رُخت را (متكبّرانه) برنتاب؛ و در زمين با سرمستى و تكبّر راه نرو، [چرا] كه خدا هيچ متكبّر خيال‏پردازِ فخرفروشى را دوست ندارد».

28ـ میانه‌روی در بخشش و انفاق دارد؛ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ ‌يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذلِكَ قَوَاماً (فرقان/67)؛ «و كسانى كه هرگاه (اموال خود را در راه خدا) مصرف مى‏كنند، زياده‏روى نمى‏كنند و تنگ نمى‏گيرند و (انفاق آنان روشى) معتدل بين آن [دو] است».

نتیجه

بی‌تردید، الگوی کامل و عینی شخصیت سالم قرآنی ، شخصیت الهی و ملکوتی پیامبر گرامی اسلام9، امامان معصوم: و حضرت فاطمه3 می‌باشند. از آنجا که خداوند معجزه علمی جاودانه وحیانی به نبی مکرم اسلام9 عنایت فرمود، الگوی عملی در شخصیت سالم نیز در ائمه اطهار: ارایه کرد و به این سبب که هر چه انسان در عمل به دین و اندیشه در آموزه‌های دینی، خالصانه‌تر گام بردارد، در رسیدن به شخصیت سالم کامیاب‌تر است. و از آنجا که رسیدن به مقام سعادتمندی جز با قلب سلیم ممکن و میسور نیست إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (شعراء/ 89) و از آن رو که همه انسان‌ها در رسیدن به مقام مورد دعوت پیامبران الهی قرار دارند و از سویی، شخصیت انسان‌ها تحت آموزه‌های پیامبران به کمال نهایی می‌رسد، می‌توان نتایج زیر را از مجموع آیات قرآنی ارایه نمود.

ویژگی‌های شخصیت سالم در قرآن مجید در سه بعد عقل (بینش و نگرش)، قلب (گرایش و گروش) و رفتار (روش و منش) بیان و تبیین شده است.

شخصیت سالم قرآنی‌، الگوی همه جانبه برای همه انسان‌ها در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است و محدود به زمان یا مکان خاصی نیست.

سلامت روان و بهداشت روان افراد تحت تأثیر الگوهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جوامع مختلف قرار دارد، اما  بر اساس عرف اجتماعی و فرهنگی جوامع، متغیرهای آن متفاوت نیست؛ اگرچه شاید جامعه‌ای رفتاری، را سالم بداند، در حالی‌که آن رفتار سالم نیست یا از سلامت کامل برخوردار نیست. ایمان به خداوند (مبدأ)، قیامت (معاد) و فرشتگان الهی، کتاب‌های آسمانی، پیامبران الهی، جهان غیب و عمل صالحِ برآمده از ایمان عمیق ، سلامت روان را میسر و ممکن می‌سازد.

تنها مرجع ارایه الگو در شخصیت سالم انسانی، پیام‌آوران آسمانی‌اند که در عین انسان بودن و بشر خواندن خود، در سه حوزه عاطفه، شناخت و رفتار، بهترین الگوی سلامت روان بوده‌اند.

 

فهرست منابع

البهی الخولی، آدم فلسفة تقویم الانسان و خلافته، القاهره، دار الاعتصام، 1977م.
جعفری، محمد تقی‌، حركت و تحول از ديدگاه قرآن و انسان در افق قرآن،
جلالی، مهدی، روانشناسی پرورشی‌، تهران، شرکت سهامی چهر، 1341.
جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، قم، اسراء، چاپ سوم، 1384.
سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1364.
شریفی، حسن پاشا،  نظریه و کاربرد آزمون‌های هوش و شخصیت، تهران، سخن، 1376.
شیروانی، علی، سرشت انسان، قم، معارف، 1376.
طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، بيروت، موسسة الاعلمي للمطبوعات، 1417 ق.
عباس عقاد، محمود، الانسان فی القران الکریم، دارالهلال، بي‌تا.
10. فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم،  1419ق.

11. کرمی، ابوالفضل، آشنایی با آزمون‌سازی و آزمون‌های روانی، تهران، نشر روان سنجی، 1390.

12. گنجی، حمزه و مهرداد ثابت، روان سنجی، مبانی نظری آزمون‌های روانی‌، تهران، نشر ساوالان، چاپ دوم، بی‌تا.

13. مطهری مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1376.

14. مغنیه، محمد جواد‌، فلسفة الاخلاق فی الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1977م.

15. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، 1373.

16. نرمان، ل. مان‌، اصول روان‌شناسی، صناعی محمود، انتشارات فرانکلین، چاپ هفتم، 1349ش.

نهج البلاغه، تصحیح صبحى صالح، قم، دارالهجرة

چرا نماز می خوانیم

چرا نماز می خوانیم ، در حالی که خداوند به ستایش ما نیاز ندارد و ما می توانیم در شبانه روز به جای نماز ، همواره به یاد او باشیم.
  خداوند به عبادت ما و هیچ موجود دیگر نیاز ندارد ، زیرا « فان الله غنی عن العالمین» (1) خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است . این بندگان هستند که به خداوند نیاز دارند . «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» (2)ای انسان ها شما نیازمند به خداوند هستید و خداوند بی نیاز و ستوده است. بنابراین عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تا کنون به شکلی پرستش داشته اند. روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد. پرستش و ستایش علاوه بر پر کردن خلأ تنهائی وجود انسان ، وبر آورده شدن نیاز انسان و بجا آوردن مراتب سپاس و شکر گزاری ، موجب تکامل انسانی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود و هیچ چیزی نمی تواندجای آن را پرکند.
دانشمندان گفته اند: برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا مراحلی باید طی شود. مرحلة اوّل، شریعت است. برای پیمودن این مرحله باید به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحلة دوم یعنی طریقت شد، آن گاه از طریقت عبور کرده و به حقیقت پیوست که پیوستن قطره به دریا است.
اکنون می خواهیم این شبهه را پاسخ بگوییم که آیا: چیزی برتر و موثرتر از نماز در این مسیر وجود دارد؟ یا بهترین شکل و بهترین وسیله و نردبان برای رسیدن به «حقیقت» نماز است؟
هر کدام از مکتب ها و آیین ها اَشکالی برای عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادت‌اند، ‌حتی موجودات دیگر نیز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن می‌فرماید: «کلّ قد علم صلوته و تسبیحه؛(3)تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند». در جای دیگر می‌فرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛(4) هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح می‌گوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید».
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، ترکیب راه خاصی را مشخص فرموده است) می‌تواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
با مروری بر آیات و روایات در می یابیم که این معجون شفا بخش نماز است که اسلام آن را وسیلة تقرّب به خدا می‌داند (الصلوه قربان کل تقیّ).(5) نماز موجب تقرب هر انسان پرهیزکاری است.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آن‌ها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این از طریق نماز امکان پذیر است»(6)یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست.
بله همواره به یاد خداوند بودن بسیار عالی و ارزشمند است ، اما آیا چنین کسی را سراغ دارید ؟
کدام انسان را می یابید که با این همه چیزهائی که انسان را در این دنیا به خود مشغول داشته و با این همه عواملی که موجب غفلت و بی خبری می شوند ، همواره به یاد خدا باشند؟
و آیا نماز چیزی جز برای یاد آوری انسان ها و بیرون آوردن از غفلت است؟
راستی اگر برای ارتباط با خدا نیازی به نماز نبود، نبایستی پیامبر با آن همه فضائل و کمالات آن قدر نماز بخواند که پاهایش متورم شود یا امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان به نماز این همه اهمیت بدهند.
آیا کسی برتر و بیشتر از پیشوایان دینی ما با خداوند رابطه قلبی داشته است؟ ایا اگر بخواهیم کسی را مثال بزنیم که همواره به یاد خدا بوده است ، این شخص جز پیامبر اسلام و امامان معصوم بودند؟
آیا مقامی که امیرمومنان به آن دست یافته بود ، به گونه ای که فرمود اگر تمام پرده ها کنار رود بر یقین و ایمان من افزوده نمی شود ، کسی برتر از آن دست یافته است؟
پس چگونه چنین انسان هایی نه تنها خود را بی نیاز از نماز و ارتباط با خدا نمی دانستند ، بلکه شبانه روز به نماز می ایستادند و نه تنها نماز های واجب ، بلکه حتی نماز های مستحب داشتند که بنابر بر نقل روایات گاهی تا هزار رکعت می رسید.
هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است و اگر قرار باشد که هر انسانی بر طبق خواسته خود عمل نماید نه آن چیزی که خداوند از او خواسته ، این دیگر بندگی خداوند نمی شود ، بلکه بندگی خود و عمل بر طبق خواسته خود است.
مطمئنا این فکر که رابطه قلبی انسان را بی نیاز از نماز می کند ، چیزی جز وسوسه شیطانی برای دور کردن انسان از خدا نیست. چون خدا راه نماز را برای ایجاد رابطه بنده با او و بیرون آمدن انسان ها از غفلت و شستوی جسم و جان قرار داده قرار داده و فرموده است که «اقم الصلوة لذکری» نماز را برای یاد من برپا دار.(7) پس آیا درک من از خدا بیشتر است؟!
در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است و کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی وِرْد و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است،‌ زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد، نه کمتر و نه بیشتر.
آن کس که تشنگی و گرسنگی را در ما آفرید ، غذا و آب را نیز خود فراهم آورده است و آن کس که نیاز به عبودیت و پرستش را در ما قرار داد ، هم او پاسخ نماز و دعا راز و نیاز را برایمان مقرر داشته است. . قرآن مجید نماز را مظهر ذکرو ذکر را آرام بخش دل ها می داند.(8)
آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نماز سفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز می‌کند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجوددارد و هر کس مطابق ذوق و سلیقة و به اندازه توان و مرتبه وجودی و استعداد خود از آن بهره مند می‌شود. نماز عبادتی جامع است که می تواند تمام وجود انسان (از جهات بدنی و ظاهری گرفته تا جهات ذهنی و قلبی و باطنی) را در خدمت بندگی و پرستش قرار دهد. نیت خوب داشتن به تنهایی نمی تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بی نیاز کند.
شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی می‌باشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است. با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر(9) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد،‌ انسان را به اوج معنویت می‌رساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است(10)
——————————————————————————————————————
پی نوشت ها:
1. آل عمران (3) آیه 97
2. فاطر (35) آیه 15
.3نور (24) آیه 41.
4. اسراء (17) آیة 44.
5. بحارالانوار، ج 78، ص 203.
6. غلامعلی نعیم آبادی، نماز زیباترین الگویپرستش، ص 35، به نقل از علل الشرایع، ج 2، ص 10.
7. طه (20) آیة 14.
8. رعد (13) آیة 28
9. عنکبوت (29) آیة 45.
10. بحارالانوار، ج 73، ص 141.

توصیه های آیت الله بهجت (ره) برای موفقیت

توصیه های آیت الله بهجت برای موفقیت

توصیه های آیت الله بهجت برای داشتن زندگی ایده آل و موفق و بخشی از وصایای سید علی قاضی (ره) یکی از برجسته ترین شخصیت های دینی و علمی را در این بخش می خوانید.
بازدید : 193,347 نفر
 توصیه های آیت الله بهجت برای موفقیت در زندگی و آرامش دنیوی و اخروی به همراه برخی از وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) همچون گنجینه هایی هستند که در این مطلب گردآوری شده اند.

نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است.]

 مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند:«اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»

 مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند:روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند:«به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

  اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

  

دعای قنوت نماز
آقای قاضی می فرمودند این دعا را در قنوت نماز بخوانید:«اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.» خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.

 

قرآن

آیت الله نجابت می فرمودند:آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که:«هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود.»

 آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند:«چند سفارش ایشان عبارت است از:اول روخوانی قرآن، می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید.

توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(صلی الله و علیه وآله) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!»

 

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند:«دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»

 و نیز:«بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مۆمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد.»

 

نماز شب

«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»

 علامه طباطبایی می فرمودند:«چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»

 حاج سید هاشم حداد می فرمودند:«مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»

  

کلید موفقیت در توسل به ائمه أطهار (علیهم السلام)

آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند:«…. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(علیهم السلام) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا.»

  

معجزات توسل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)

محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

 

دعا برای فرج امام زمان (علیه السلام)
از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

 

دل هیچ کس را نرنجانید!

دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!          

                                     

دعای رفع ناراحتی های روحی
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند:«لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم:هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.»

 

حق الناس

آیت الله نجابت نقل می کند:وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند:«هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند:«هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.

 آقای قاضی فرمودند:هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»

 

نسخه‌های کاربردی آیت‌الله بهجت برای زندگی

 
 
نسخه‌های کاربردی آیت‌الله بهجت برای زندگی

برای ازدواج چه نمازی بخوانیم؟/ برای رفع گرفتاری چه دعایی بخوانیم؟

یکی از طلبه‌ها بود که ‌گفته بود اوضاع مالی‌اش خوب نیست و در تامین معاش همسر و فرزندان و پرداخت شهریه حوزه دچار مشکل شده…

مهدی پرس: توصیه‌ها و جملات ارزشمند و پر از نکات اخلاقی آیت‌الله بهجت(ره) را که مرور کنیم، دست‌مان می‌آید که این عارف بزرگ توجه بسیاری به امور خانوادگی و سبک زندگی اسلامی داشته و بیشتر راهکارهایی هم که ارائه کرده، از ذکر‌ها و دعا‌ها گرفته شده‌اند. درواقع آیت‌الله بهجت به‌دلیل آشنایی کامل و تسلطی که بر معارف اسلامی و ذکرهای الهی داشته، کلید حل مشکلات، گرفتاری‌ها و بیماری‌های مردم را از همین راه معرفی می‌کرده است.

با همسرمان چگونه رفتار کنیم؟

 

آداب همسرداری از مواردی است که آیت‌الله بهجت(ره) تاکید خاصی به آن داشت. او در جایی گفته: «هماهنگی و موافقت بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ و به‌صورت صددرصد برای غیر‌انبیا و غیراولیا غیر‌ممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه گرم و با‌صفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و رأفت را پیشه خود کنیم. اگر اینها نباشند اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می‌شوند».

 

برای ازدواج چه نمازی بخوانیم؟

 

جوانان بسیاری برای زیارت یا شرکت در نماز جماعت آیت‌الله بهجت‌(ره) به مسجد معصومیه قم می‌رفتند موضوع ازدواج یکی از پرسش‌های اصلی بود که بار‌ها با او مطرح شد. به‌عنوان مثال آیت‌الله بهجت‌(ره) در مورد دختری که ازدواجش سر نمی‌گیرد و به‌اصطلاح بختش بسته است، گفته بود: «نماز جعفر طیار را بجا بیاورد و بعد از تمام شدن نماز، دعایی را که در کتاب «زادالمعاد» علامه مجلسی آمده بخواند. پس از این دعا به سجده برود و تلاش کند حتما گریه کند و اگر نشد، خودش را به‌ گریه بیندازد. همین که اشک در چشمانش جمع شد حاجتش را از خدا بخواهد. این عمل را آنقدر ادامه بدهد تا زمانی که حاجتش روا شود».

 

آیت‌الله بهجت‌(ره) در پاسخ به این پرسش که به‌صورت دیگری پرسیده شده بود، گفته بود: آیه ۷۴ سوره مبارکه فرقان را بخواند که خداوند متعال می‌فرماید: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را برای پرهیزکاران پیشوا گردان».

 

کلید‌های ادامه تحصیل چیست؟

 

‌یکی از سوالاتی که بیشتر از سوی جوانان و خانواده‌های آنها با آیت‌الله بهجت(ره) ‌مطرح می‌شد به امور تحصیلی و درس خواندن مربوط بود. به‌عنوان مثال او در پاسخ به یکی از طلبه‌های حوزه که گفته بود حدود 10 سال است مشغول دروس‌ حوزه است اما حتی به‌طور متوسط نتوانسته آنها را بیاموزد، گفته بود: «تقلیل مباحث بکنید و آنچه را که مشغول می‌شوید اتقان نمایید».

 

آیت‌الله بهجت‌(ره) در پاسخ به جوان دیگری که هوش و استعداد خوبی داشت و گفته بود در درس خواندن بی‌برنامه و سردرگم است این طور راهنمایی کرده بود: «در برنامه تحصیل راه متعارف را پیش بگیرید و اگر اشکالی داشتید سوال کنید. برای پیشرفت در تحصیلات نافعه ملتزم به تعقیبات مشترکه باشید و دعای «سبحان من لایهتدی علی اهل مملکته…» کتاب «مفاتیح‌الجنان» و تعقیبات مشترکه را بعد از هر فریضه انجام دهید».

 

نمونه دیگر در زمینه تحصیل، پرسش یکی از طلبه‌ها بود که ‌گفته بود اوضاع مالی‌اش خوب نیست و در تامین معاش همسر و فرزندان و پرداخت شهریه حوزه دچار مشکل شده. با این حساب چطور باید به درس‌هایش برسد؟ آیت‌الله بهجت(ره) در پاسخ گفته بود: «قناعت نسبیه بر همه لازم و برای همه کافی است».

 

آیت‌الله بهجت(ره) در پاسخ به طلبه‌ای که می‌خواست به درجه عالی اجتهاد برسد، گفته بود: «به‌طور منظم و مرتب درس بخوانید و از آسان گرفتن در معلومات خودداری کنید. در این صورت ان‌شاءالله مقصود حاصل می‌شود». راهکار آیت‌الله بهجت به طلبه‌ دیگری که در درس‌هایش موفق نبود هم این بود: «نماز شب کلید توفیقات است. تعقیب مخصوص را هم فراموش نکنید که شامل دعای «سبحان من لایعتدی علی أهل مملکته…» کتاب «مفاتیح‌الجنان» و تعقیبات مشترکه می‌شود».

 

چه شغلی مناسب است؟

 

پیدا کردن شغل مناسب یکی دیگر از دغدغه‌های جوانان است. در این خصوص یکی از جوانان برای انتخاب شغل مناسب راهنمایی خواسته بود که آیت‌الله بهجت‌(ره) توصیه کرده بود شغلی را بر‌عهده بگیرید که رضای خداوند عظیم‌الشأن در آن باشد و اگر چند شغل مورد رضایت خداست، آن شغل را برگزینید که خدا از آن راضی‌تر است و تلاش کنید برای ایمان و مومنین مفید باشید.

 

برای رفع گرفتاری چه دعایی بخوانیم؟

 

گرفتاری‌های زندگی یکی دو تا نیستند. به‌هر حال مشکلاتی برای هر کدام ما ایجاد می‌شود که گاهی راه حل آنها را نمی‌دانیم. یکی از افرادی که با مشکلاتی مواجه شده بود برای آیت‌الله بهجت(ره) نامه‌ای نوشته بود با این مضمون: «چند سال است در کار‌هایم دچار مشکل می‌شوم و همه راه‌ها به‌رویم بسته است. مثلا در زمینه اشتغال و ازدواج هر‌چه از خدا کمک می‌خواهم، راه مساعدی پیدا نمی‌کنم». آیت‌الله بهجت هم در جواب گفته بود: «از روی اعتقاد کامل بگویید: «استغفر الله». سعی کنید هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا تمام ابتلائات رفع شود. البته بعد از رفع آنها هم این ذکر را ادامه دهید تا آن گرفتاری‌ها پیش نیاید اما اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده‌اید یا اینکه با اعتقاد کامل نگفته‌اید».

 

چه غذاهایی بخوریم؟

 

در روایت‌های اسلامی توصیه‌های زیادی درباره غذا خوردن و سلامتی وجود دارد. آیت‌الله بهجت(ره) هم به‌عنوان یکی از بندگان مخلص خدا در این خصوص تذکراتی را ارائه کرده با این مضمون: «رعایت اعتدال و میانه‌روی در غذا خوردن برای سلامتی مزاج بسیار مفید است. اگر انسان همیشه به نان خوردن عادت داشته باشد، بهتر است گاهی برنج بخورد و اگر همیشه برنج می‌خورد، بهتر است گاهی نان یا آش بخورد و تنوع در غذا داشته باشد».

 

آیت‌الله بهجت‌(ره) چند غذا را که هم غذا هستند و هم دوا معرفی ‌کرده و گفته: «خرما، شیر، ماست و روغن زیتون هم دوا هستند و هم غذا». او همچنین درباره خرما ‌گفته: «جای تعجب است که با این همه پیشرفت‌های علمی و طبی هنوز نتوانسته‌اند سرطان را علاج کرده یا از آن جلوگیری کنند یا اینکه بفهمند از چه حاصل می‌شود! می‌گویند عراق و مناطقی که نخلستان دارند و خرماخیز هستند مبتلایان به سرطان خیلی نادرند. یکی از اطبا مدعی بود دارویی کشف کرده که بیشتر اجزای آن شیره خرماست و می‌تواند سرطان را درمان کند. او گفته بود آن را از کتاب «قانون» ابن‌سینا گرفته است».

 

حفظ نظم در تمام کار‌ها و از جمله خوردن و خوابیدن یکی از دستوراتی است که در میان روایت‌های اسلامی به آن اشاره شده. آیت‌الله بهجت(ره) در این خصوص تاکید ‌کرده: «اخلال در نظم غذا خوردن و هضم آن و همچنین اخلال در نظم خواب و دیگر کار‌ها موجب تاخیر تاثیر آنهاست. درباره پیامبر اکرم‌(ص) نقل شده که گرسنگی، خوراک و غذای آن حضرت بود. پیامبر در جایی فرموده بود: «تا گرسنه نشدید غذا نخورید و قبل از اینکه سیر شوید از غذا خوردن دست بکشید». شیخ‌الرئیس هم جمله عجیبی دارد با این مضمون: «در هر روز یک وعده غذا بخور و پیش از اینکه غذای اولی هضم شود از خوردن غذا پرهیز کن». یعنی گرسنگی کشیدن بیشتر موجب سلامتی است تا پرخوری و سیری. گویا معروف است که اگر کسی 40 ساله شود و دوای صحت و سلامت خود را نیابد خیری در او نیست».

 

چگونه دعا کنیم که مستجاب شود؟

 

دعا کردن آدابی دارد که شرط استجابت آن به‌حساب می‌آید. آیت‌الله بهجت(ره) درباره دعا کردن گفته: «بعضی افراد گمان می‌کنند دعا کار پیرزن‌ها و پیرمرد‌ها و افراد ناتوان است؛ آنها که نمی‌توانند در میدان جنگ شمشیر بزنند. ولی معلوم می‌شود که مسئله از این بالا‌تر است. در روایات درباره شرایط استجابت دعا آمده است: «کسی که دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجاب می‌شود». گویا حالتی شبیه یأس در ما پیدا شده که دعای ما فقط با زبان و لقلقه لسانی است، نه برخاسته از دل مطمئن و امیدوار به اجابت

پدر ....

 

 

با پدرم جدول حل ميکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفيه…
اتفاقا” دو حرف اولشم در اومده بود , يعني ب و الف
يه دفعه پدرم گفت فهميدم عزيزم ميشه بابا
با اينکه ميدونستم بابا ميشه ولي بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببين اگه بنويسي بابا عموديشم در مياد …
… … … تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم ميدونم ميشه بابا ولي …
اينجا نوشته چهار حرفي، ولي تو که حرف نداري …

 
مداحی های محرم