موضوع: "بدون موضوع"

چرا دخترها و زن ها بی حجاب می شوند؟ و در بی حجاببی کجا درمان می شود؟

بررسی عفاف و حجاب در جامعه

چرا دخترها و زن ها بی حجاب می شوند؟

با مطرح شدن بحث حجاب در جامعه به ویژه در فصل گرما، ابعاد گوناگونی از این موضوع قابل طرح و بحث می باشد که لزوم صورت گرفتن فعالیت های فرهنگی در عرصه های گوناگون فردی و اجتماعی را گوش زد می کند، مواردی که حاکی از ریشه ای بودن امر حجاب در جامعه است.

به گزارش گروه فرهنگی فرهنگ نیوز، این روزها در مانتو فروشی ها، مانتوهای گشاد با طرح ایرانی اما بدون دکمه و مانتوهای کوتاه که آستین های کوتاهی هم دارند به چشم می خورند، مانتوهای مشکی بلند که تمیز هم دوخته نشده اند. در این میان، متأسفانه مانتو فروشی که مشتریان بیشتری هم دارند، مدل های متنوعی از مانتوهای کوتاهی دارند که این مانتوها آستین های کوتاهی هم دارند.

به گفته یکی از فروشندگان، یک تولید کننده مانتو، پارچه های برش داده شده مانتوهای گشاد( بدون دکمه )را برای دوخت در میان زنان خانه دار شهرستان گنبد(که برایشان چرخ خیاطی تهیه کرده است) توزیع می کند و بعد وارد بازار تهران می کند. اینکه چرا این مانتوها بدون دکمه هستند یا برای سود بیشتر تولید کننده از نظر دستمزد کارگر و خرید دکمه و غیره بوده یا اینکه ایده ای برای تولید می تواند باشد. به هر حال با گشتی در بازار تهران می توانید مانتوهایی از 25 تا 150 هزار تومان را خرید. اما طبق گفته فروشندگان مانتو؛ برای خیلی ها قیمت مانتو مهم نیست بلکه مدل آن مدنظرشان است. همچنین بازرسی از هیچ مدل عرضه شده صورت نمی پذیرد.

آن طور که به نظر می رسد، تولید مانتوهای تنگ، کوتاه با آستین های کوتاه  در حالی صورت می گیرد که هیچگونه نظارتی از سوی مراجع ذیصلاح صورت نمی گیرد و بنابراین در بازاری که فروشندگان به دنبال سود بهتری هستند  و بدون تردید سراغ تولید کننده ای می رود که مدل مانتوهایی را تولید می کند که از استقبال عمومی بیشتری برخوردار است.

چادر مشکی، از طریق امارات، کره‌جنوبی، چین و هند وارد کشور می شود

چادر مشکی در بازار پارچه فروش های مولوی بین 60 هزار تومان تا 300 هزار تومان است و بستگی دارد که پارچه چادری برای ژاپن باشد یا کره یا کشورهای متفرقه دیگر و پارچه چادری ژاپن، گران تر است.این پارچه ها ، عمدتا از طریق امارات، کره‌جنوبی، چین و هند وارد کشور می شود.

سود واردات پارچه چادر مشکی، مانع از تولید آن در کشور شده و در حال حاضر 95درصد نیاز بازار از طریق واردات تأمین می‌شود، کارخانه حجاب شهرکرد هم مقدار محدودی تولید پارچه چادر مشکی دارد که فقط حدود 5 درصد از نیاز بازار را جوابگو است .

با ورود مدل های مختلف چادر در کشور چون چادر ملی، چادر دانشجویی، چادر جلابیب، چادر لبنانی، چادر قجری و… این مدل چادرها هم با توجه به پارچه های وارداتی آنها از 60 هزار تومان شروع می شود تا حول و حوش 150 هزار تومان. البته بعضی از مدل های آنها که با سنگ ها و دوخت هایی تزئین شده اند و شکل مجلسی به خود گرفته اند رقم هایی بسیار بالاتر دارند.

با این اوصافی که از بازار پوشاک عفاف و حجاب جامعه صورت گرفت، آنچه که پوشش را برای بسیاری از بانوان تعیین می کند مد روز است نه صرفا قیمت کالای مورد نیاز افراد. بنابراین چرایی نوع پوشش عده ای از بانوان جامعه را باید از منظر دیگری مورد بررسی قرار دهیم .

رسانه ای به نام پوشش

سبک زندگی ما در پوشش، مدل مو، رفتار و غیره برای خود پیامی دارند و به تعبیری خودشان رسانه هستند و بر رفتار دیگران تاثیر می گذارند. حجاب کامل و درست به عنوان نماد مثبت در ترویج دین کارکرد و اثر دارد و نقص و خلا آن نیز بالطبع اثرات منفی  بسیاری را بروز می دهد. اگر فرد در یک جامعه ای زندگی کرد که احساس کرد، خانم ها عمدتاً حجاب دارند، ناخوداگاه حجابش تغییر می کند و اگر بالعکس فرد در محیطی زندگی کرد که دید بی حجاب اند و روابط شان  آزاد است، ناخودآگاه  احساس می کند در اقلیت قرار گرفته و فکر می کند که باید مثل آنها شود.

پوشش بر روی مسائل اقتصادی هم اثرگذار  است به این معنا که زمانی زنان مسلمان، محجبه باشند، حجاب آنها باعث می شود تا از لوازم آرایش، انواع و اقسام لباس های رنگارنگ و آرایش های مختلف دور شوند و این یک فاکتور اقتصادی تعیین کننده است.

سال ها این تصویر غالب بوده که وقتی می خواستیم از حجاب حرف بزنیم، به یک مروارید در صدف اشاره کرده ایم و حجاب را به عنوان یک التزام اعتقادی مطرح کرده ایم و از بعد فرهنگی و اجتماعی آن غفلت کرده ایم.

چند بار صدا و سیما با یک خانم متخصص پولدار چادری گفتگو کرده است؟

در صدا و سیما نگاه مهربانانه ای با حجاب نداشته و آن گونه که شایسته این دستور الهی است برای تبیین و بیان درست و قابل قبول آن تلاشی صورت نگرفته است و بیشتر اوقات در ذهن مخاطبان تلویزیون زنان محجبه، زنانی بدبخت و فلک زده و بیچاره  به تصویر کشیده شده است و متاسفانه این گونه تصاویر هم ماندگاری زیادی دارند و در مقابل رسانه ملی خانم محبوب، موفق و مورد توجه جامعه را با پوشش مانتو و به مد روز نشان داده است. تصویر بانوان مجرم نیز همیشه با پوشش چادر در رسانه نمایش داده شده است.

در کیوسک مطبوعات چند تا مجله را می توانید نام ببرید که در صفحه اول آنها تماما  تصویر یک بازیگر یا بازیکن یا خواننده را به تصویر نکشیده باشد و با یک بانوی محجبه که در عرصه های مختلف علمی، ورزشی و یا خانوادگی موفق بوده است مصاحبه کرده باشد؟

همه این اتفاقات از این بابت رخ داده  است که بسیاری از متولیان فرهنگی کشورمان اعم از اساتید حوزه و دانشگاه و … همیشه به خود و خانواده شان نگاه کرده اند و هرگز خود را در معرض تحولات پر سرعتی که در سطح جامعه در حال رخ دادن است قرار نداده اند.

در سال های اخیر تعدادی از دانشجویان  در راستای تبلیغ درست دین و زیبایی های حجاب اقدام به تاسیس مؤسسات دانشجویی  نموده اند که خوشبختانه توانسته اند با وجود ایده های کاربردی و  خود در مدارس و دانشگاه های سطح تهران به نتایج خوبی دست یابند و نگاه درست به حجاب را در میان دانش آموزان و دانشجویان آموزش دهند. اما این نوع مؤسسات نیازمند توجه و حمایت جدی افرادی هستند که می خواهند ثروت خود را در راه دین و فرهنگ نسل جوان جامعه هزینه کنند.

همت نویسندگان متعهد در راستای تالیف کتاب های تاثیرگذار در قالب داستان و رمان های جذاب با موضوع اند. قالب نسل جوان به دنبال مطالعه رمان های جذاب هستند که بسیاری از آنچه را می خوانند می خواهند در سبک زندگی خود پیاده کنند. بنابراین این کار فرهنگی می تواند فضایی مناسب را برای نسل جوان طراحی کند به طوری که با به تصویر کشیدن دختران و بانوان محجبه که بسیار تاثیرگذار و موفق وارد سبک زندگی جوانان شود.

اهتمام فیلمنامه نویسان و کارگردانان در راستای تولید فیلم و سریال های با موضوع حجاب و عفاف در قالب خانواده های موفق از دیگر فعالیت های هنری است که سال ها است از پرداختن بدان غفلت شده است. همیشه داستان های سینمایی که در آن جریان زندگی یک خانواده به تصویر کشیده می شود، از استقبال خوبی برخوردار بوده است. بنابراین پرداختن به خانواده های موفق که از همه لحاظ کامل هستند اعم از دینی، علمی می تواند در قالب یک نمایش بی نظیر در ذهن ها بماند و در سبک زندگی افراد جامعه تاثیرگذار باشد.

تهیه و توزیع مجلات و رسانه های مکتوب در زمینه معرفی سبک زندگی دختران و بانوان محجبه متخصص که توانسته اند در راستای علایق خود و مطابق اصول دین اسلام به موفقیت های قابل توجهی دست یابند.

همیشه جلسات پرسش و پاسخ مورد توجه عموم جامعه بوده است بنابراین حضور اساتید حوزه و دانشگاه در مدارس و دانشگاه ها و برپایی جلسات منظم پرسش و پاسخ در میان دانش آموزان و دانشجویان با موضوع چرایی حجاب و عفاف می تواند به بسیاری از سؤال هایی که تا به امروز جوانان پاسخ قانع کننده ای را برای آنها دریافت نکرده اند جواب داده شود.

خانواده از مهمترین و اساسی ترین افراد تاثیرگذار در نوع پوشش فرزندان شان می باشد، بنابراین بصیرت افزایی پدران و مادران با برگزاری کارگاه های با کیفیت و با حضور اساتید نام آشنا و متبحر در زمینه حجاب می تواند به آگاهی مادران و پدران بیافزاید و آنان را در مقابل سؤالات فرزندانشان توانمند کند.

در کنار تمام این فعالیت های فرهنگی اهتمام جدی تک تک افراد جامعه به امر به معروف و نهی از منکر و بازرسی و نظارت جدی و مستمر نهادهای موظف به این امر مهم و حضور و بکارگیری افراد متعهد و وظیفه شناس در امر نظارت و بازرسی می تواند از دیگر راهکارهایی باشد که امروز جامعه اسلامی مان بدان نیازمند است.

گرچه برای فرهنگ سازی و نهادینه کردن حجاب در میان کودکان و نوجوانان و جوانان و خانواده های آنان دیر شده است اما “هرموقع ماهی را از آب بگیریم تازه است".

درد بد‌حجابی، کجا درمان می‌شود؟

همواره برای حل معضل‌های اجتماعی می‌بایست زمینه‌های پیدایش آن را رفع نمود. و الا درمان در حدّ مُسکّن، نقش ایفا خواهد کرد و بیمار به مرور خواهد مرد. غفلت از زمینه‌ها و عدم پردازش و رفع منابع تغذیه یک معضل، در سطح اجتماعی مصیبت‌بار است. با توجه به این‌که در هفته‌های گذشته جریان نظرات اجتماعی به سمت رفع مشکل بدحجابی می‌رود، هراس از رفع این مشکل به روش مسبوق به سابقه، که جهت آرامش‌بخشی به مسوولین و خرج انرژی به جهت رفع مسوولیت – و نه حل دقیق مشکل- صورت می‌گیرد، ذکر نکاتی را ضروری می‌نماید.

بنیان حجاب، و هر امر ایمانی «حیاء» است که امیر المؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: «ایمان و حیا هر دو به یک ریسمان بسته و با یکدیگر هستند و از هم جدا نشوند. (غررالحکم ، باب حیا)». حیا و عفاف نمی‌تواند با امر قضائی و انتظامی به انسان تحمیل شود، بلکه حاصل تربیت و اندیشه ورزی است. شاید بتوان از طریق قضایی و انتظامی مظاهر توسعه و تبلیغ نابهنجاری را از سطح شهر برچید و بعنوان آرام‌بخش مدت دار این امر لازم به نظر برسد، اما تا وقتی جریان نرمی حیا و ملاحظات اخلاقی را رفته می‌خواهد، بدون حرکت نرم متقابل در قالب تربیت و اندیشه، حرکت انتظامی و قضایی تنها عوارض سرکوب را در قربانیان بدحجابی، به‌جای خواهد گذاشت و موضوع را درمان نخواهد کرد.

امروزه در جامعه ما بدحجابی، تنها یکی از مظاهر بی‌حیائی مفرطی است که نمونۀ آن حتی در ساعات اداری و خیابان‌های معمولی اروپا دیده نمی‌شود. اگر بخواهیم مشکلات دیگر را نیز ببینیم، فساد اداری، وضعیت وخیم رانندگی، عدم احترام به قوانین، وضعیت بسیار وخیم همسایه‌گی، از مظاهر دیگری است که می‌توان از آن‌ها بعنوان مظاهر فقدان حیا نام برد.

هنگامی که شهرها شکل می‌گیرند، در صورتی که مسوولیتی جهت اصلاح و توسعه فرهنگی یک شهر بزرگ صورت نگیرد یا اقدام انجام شده با توسعه متناسب نباشد، پدیدۀ «ناشناسی» به اوج خود می‌رسد و گزار به کلان‌شهر نشینی، بدون دغدغۀ تربیتی، در حالی که چشم، چشم را نمی‌بیند، معضلات جدی به همراه دارد. و این اشکال وقتی با «بی حیائی» برخی رجال و مسوولین و مشغول شدن آنان به تخلفاتی همچون دریافت رشوه و چپاول بیت‌المال همراه می‌گردد، بهانۀ تبعیت برای عامۀ مردم را نیز فراهم می‌کند، علی الخصوص هنگامی که عاملان این تخلفات خود را عامل دین نیز بدانند یک حمله بی‌رحمانه به مبانی اخلاق و سالم زیستن صورت می‌پذیرد. هر چند طبق حدیث شریف نبوی(ص)، هر آن‌کس با رجال وارد دین شود، همان رجال او را از دین خارج خواهند نمود، و باید دین را با کتاب و سیره و سنت اهل‌بیت شناخت، اما این “بهانه” برای نفس سرکش انسان‌های داوطلب، همیشه باقی خواهد ماند و روزنه ورود به دنیای گناه.

از سوی دیگر، اگر در رسانۀ دشمن دقیق شویم، آن را در وضعیتی می‌بینیم که با علم به ارزش «حیا» در صدد از بین بردن آن است. برنامه‌های متنوع ، فیلم‌ها و سریال‌ها با تمام قدرت در صدد رفع قیود اجتماعی هستند، مسابقاتی که به‌عنوان اعتراف مخاطبان را به ذکر علنی گناه‌ و خطای خود تشویق می‌کند از مظاهر روشن تلاش جریان‌های مادی در نفی حیاء است.

بنابر مقدمۀ فوق، نه تنها درمان درد بدحجابی، که راه تفوق بر سایر معضلات اجتماعی از قبیل نزاع میان همسایه‌گان، خودروها، اشخاص، و سیاستمداران، در متبلور شدن یک جریان اجتماعی نمونه و جدی در صداقت است که امکان بهانه جویی را از اعضای جامعه بگيرد. ترجیحا اگر این خود حکومت باشد نیروی محکم‌تری را متضمن خواهد بود و سال‌های ابتدائی پس از پیروزی انقلاب جائی که مردم با طیب خاطر و صمیم دل با سرعت به سوی جامعه نبوی گام برداشتند، نمایش عملی این نظریه است. جریان و حکومتی که وقتی جوانان را به عفاف و حیا دعوت کند، از آبرو، چیزی در چنته داشته باشد. و این به خودی خود، آموزش عمومی است که هیچ دانشگاه و هیچ رسانه و هیچ گشت ارشادی معادل آن نیست. پس از این، می‌توان رو به دختران جوان کرد و گفت: “جوان!، بی‌حجابی تو باعث به هم خوردن جامعه و دربردارنده احتمال از هم پاشیده‌گی چند خانواده است"، جائی که جامعه حرمت داشته باشد و آقایان و زاده‌هایشان، نتوانند در یک چشم به هم زدن، تمام منافع کشور را فدای امیال شخصی خود کنند.

جریان اصولگرائی و رای مردم بدان، زادۀ غرولندهای مردمی علیه بی‌صداقتی مسوولینی بود که علیرغم ادعای دین به دریدن پرده‌های حیا و خطوط قرمز دین، مشغول شدند و آموزشگاه عبور از شرع راه انداختند. برخی از هم‌کلاسی‌های نسل‌سومی نویسنده این مقاله در دوره تحصیل، رسما الگوی رفتاری خود را بر اساس شايعات درباره چپاولگری مسوولین رده بالا تنظيم می‌كردند و مي پرسيدند: “وقتی «فلانی» با لباس پیامبر می‌دزدد، من چگونه گلیم از آب بیرون بکشم؟” یا “چرا من نه؟"، هیچ کس آن‌روز اصلا در صدد پاسخ به این سوال که ” آیا «فلانی» می‌دزدد یا این‌ها شایعه است؟” نبود؟ چون کسی دغدغه دل این جوان را نداشت. از آن روز تا شکل گرفتن جریان اصولگرائی هیچ‌جریانی حتی در حد شعار، مدافع حریم حیا در عرصه جامعه و سیاست نشد. حیائی که غیبت آن یکی از عوامل بدحجابی مفرط و منحصربه‌فرد تهرانی است. بدیهی است در صورت شعاری ماندن رفتار این یک گروه پس از راه یافتن به منصب عمل و غرق شدن در نزاع سیاسی، امیدهای مردمی منقطع خواهد شد و آینده غیر قابل پیش‌بینی خواهد بود. فرصت سه ساله نمایندگان اصول‌گرائی در دولت و مجلس و سایر مناصب، فرصتی غیر قابل بازگشت است تا شأن و آبروی این نمونه مثالی را جهت رخ نمودن بر جامعه پرشأن ایرانی، مهیا سازد. و این جز با عامل شدن به حیا تا توسعه تبلیغی دامنه حیا و تبیین مفهوم آن در سطح دامنه تحت پوشش، آن هم با تمام توان شبانه روزی، مقدور نمی‌باشد. و عمل به حیا مهم‌ترین عنصر این جنبش است تا جائی که حدیث شریف از امام صادق(ع) می‌فرماید : «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم : با چیزی غیر از زبان، مردم را به سوی خدا دعوت کنید»

و این حدیث شریف، برای کسانی است که با غیر از هدف رفع مسوولیت و تحویل مشکل به مدیر بعدی، مسوولیت خود را به خدا و خلق، پاسخ می‌گویند. تا زمانی که حسن ظن نسبت به صداقت و پاکی آمران حجاب، ایجاد نشود، همه تلاش، و تشکیل ستادهای “امربه معروف و نهی‌ازمنکر"، از نگر درمانی، نزدیک به آب در هاون کوبیدن خواهد بود، زیرا از اولویت‌های ترجیحی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکراثربخشی آن بر ذات مخاطب است و این با حلّ انتظامی آنچنان‌ که در سال‌های گذشته نمایش داده شده است مقدور نیست.

نمونه های عینی از تاثیر قرآن در زندگی

 نمونه های عینی از تاثیر قرآن در زندگی

اگر با جان و دل آیات قرآن کریم را که به عنوان کامل ترین نسخه موفقیت برای زندگی افراد پیچیده شده است را باور کنیم و آنها را در زندگی خود عملی کنیم مسلما آثار چشم گیر و فروانی در زندگی ما خواهد داشت و میتواند تحول بزرگی در زندگی ما ایجاد کند.

این مسئله در طول تاریخ نیز شواهد بسیار زیادی داشته و تحولات زیادی در زندگی افراد مختلف با علایق و سلیقه های مختلف ایجاد کرده است که می تواند درس بزرگی برای ما باشد.

به همین دلیل در این قسمت تصمیم گرفتیم تا نمونه هایی از تاثیر قرآن در زندگی افراد را بررسی کنیم و قسمت هایی از آنها را بیان کنیم.

تأثیر قرآن در زندگی یک جوان

احمد بن سعید عابد گفت: پدرم برای من نقل کرد که در زمان ما، در کوفه جوان خداپرستی بود - بسیار خوش صورت و زیبا اندام - همواره در مسجد جامع حضور داشت و اندک وقتی بود، که در مسجد نباشد.

زن زیبا و خردمندی چشمش بر او افتاد و دلباخته اش شد. پس از مدت ها که رنج کشید و روزها بر سر راه آن جوان ایستاد، یک روز، هنگامی که جوان به مسجد می رفت. زن خودش را به او رسانید و گفت: ای جوان! بگذار یک کلمه با تو سخن بگویم، آن را بشنو، آنگاه هر چه خواستی بکن. جوان به آن زن بی اعتنایی کرد و با او سخن نگفت. و به راه خود رفت هنگامی که از مسجد به قصد منزل می رفت آن زن دوباره سر راهش آمد و گفت: ای جوان! می خواهم یک جمله با تو سخن بگویم؛ به سخنم گوش کن.

جوان سر خود را پایین انداخت و گفت: این جا، جای تهمت است و من خوش ندارم در موضع تهمت باشم. زن گفت: ای جوان! من تو را کاملا می شناسم و اینجا که ایستاده ام از آن جهت نیست که تو را نشناخته باشم. معاذ الله! که کسی از این موضوع اطلاع پیدا کند. خودم آمدم تا در این موضوع با تو صحبت کنم. گرچه می دانم اندکی از این مطالب، نزد مردم بسیار بزرگ می باشد و شما عابدها و زاهدها همانند شیشه می باشید که کمترین چیزی آن را معیوب می سازد.

اینک فشرده آن چه را که می خواهم به تو بگویم این است: تمام وجودم گرفتار تو شده، پس در کار من و خودت، خدا را در نظر داشته باش.

آن جوان به منزل رفت، خواست نماز بخواند (از یاد آوردن وضع آن زن) نتوانست نماز بخواند. نامه ای نوشت، آن را برداشت و از منزل خارج شد. دید آن زن همچنان ایستاده است. کاغذ را به او داد و برگشت.

در آن نامه نوشته بود «بسم الله الرحمن الرحیم» ای بانوی محترمه! بدان! بار اول که انسان معصیت می کند، خدا حلم می ورزد، بار دوم پرده پوشی می کند، اما هنگامی که بنده ای لباس معصیت به تن پوشید، خداوند غضبی می کند که آسمان ها و زمین و کوه ها و درختان و جنبندگان، تحملش را ندارند.

اگر آنچه گفتی دروغ است، تو را به یاد روزی می اندازم که در آن روز آسمان ها چون فلز گداخته شود و کوه ها مانند پشم زده شود و پراکنده گردد و مردم از ترس به زانو در می آیند. به خدا قسم من از اصلاح خودم عاجزم تا چه رسد به اصلاح دیگران.

تو را سفارش می کنم که خودت را از شر خودت حفظ کنی و این یه را به یاد تو می ورم که می فرماید: (وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُم بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ:او ن خدایی است که چون شب به خواب می روید جان شما را می گیرد (و نزد خود می برد) و شما را می میراند و در روز نچه از اعمال و کردار را انجام دهید می داند)

و اگر آنچه را گفتی راست است و حقیقتاً گرفتار شده ای، طبیبی را به تو نشان دهم که دردهای مزمن و سخت را علاج می کند.

او خداوند متعال و پروردگار جهانیان است. از صدق دل رو به خدا آور که مرا این آیه قرآن، منقلب و مشغول کرده است. خداوند می فرماید:

(وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ: ای رسول گرامی! امت را از روز قیامت بترسان که نزدیک است از هول و ترس آن، جان ها به گلوها برسد و از بیم آن حزن و خشم خود را فرو می برند، هنگامی که ستم کاران نه خویشی دارند که در آن روز به فریادشان برسد و از آنان حمایت نماید و نه واسطه ای که وساطتش پذیرفته شود. خداوند، خیانت چشم ها و آنچه را دل ها پنهان می دارند می داند و از قلب های مردم آگاه است.)(غافر: 18)

با این وضعیت من چگونه می توانم از این آیه بگریزم. زن بعد از چند روز دیگر آمد و بر سر راه جوان ایستاد. وقتی آن جوان متوجه شد که زن سر راهش ایستاده است، خواست به منزلش برگردد، که زن او را نبیند.

ناگهان او صدا زد ای جوان! برنگرد، زیرا دیگر مزاحم تو نیستم و ملاقاتی بین من و تو، جز در جهان دیگر نخواهد بود.

آن زن چون تحت تأثیر آیات قرآن قرار گرفته بود. گریه شدیدی کرد و گفت: از خداوندی که کلیدهای قلب تو به دست او است، می خواهم که او این مشکل را آسان کند. آنگاه از پی آن جوان آمد و گفت: ای بنده مخلص خدا! بر من منت بگذار و مرا موعظه ای کن و پندی بده که تا زنده ام به آن عمل کنم. جوان گفت: تو را سفارش می کنم که خودت را از شر خودت حفظ کنی و این آیه را به یاد تو می آورم که می فرماید:

(وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُم بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ: او آن خدایی است که چون شب به خواب می روید جان شما را می گیرد (و نزد خود می برد) و شما را می میراند و در روز آنچه از اعمال و کردار را انجام دهید می داند.)(الأنعام: 60)

وقتی زن این آیه را شنید متأثر شد و سر خود را پایین انداخت، گریه شدیدی کرد و به منزل برگشت. و به عبادت و راز و نیاز با خدای خود پرداخت و با همین حال، با اندوه و ناراحتی از این جهان درگذشت و به ابدیت پیوست.(کتاب؛ تأثیر قرآن در جسم و جان، مولف: نعمت الله صالحی حاجی آبادی))

تاثیر آیات انفاق در افراد مختلف

(لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‌ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ: هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و از هرچه انفاق کنید قطعاً خدا بدان داناست.)(آل‌عمران: 92)

همانطور که در قبل اشاره شد بعضی از افراد این قدر از روح با صفایی برخودار هستند که به محض شنیدن پیام های الهی کاملا منقلب شده و دست به کارهایی میزنند که برای همیشه در تاریخ ماندگار می شود که برای مثال جریان دو نفر از کسانی را که با شنیدن آیه 92 سوره آل عمران نام خودشان را در دفتر تاریخ ثبت کردند را برای شما بیان می کنم:

1) ابو طلحه انصاری

او در مدینه نخلستان و باغی زیبا و پر در آمد داشت، پس از نزول آیه فوق به خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسید و عرض کرد: می‌دانی که محبوبترین اموال من همین باغ است، و من می‌خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره‌ای برای رستاخیز من باشد، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: بخّ بخّ ذلک مال رابح لک: آفرین بر تو، آفرین بر تو، این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود، سپس فرمود: من صلاح می‌دانم که آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی، ابو طلحه دستور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را عمل کرد و آن را در میان بستگان خود تقسیم کرد.

2) زبیده همسر هارون الرشید

او قرآنی بسیار گرانقیمت داشت که آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین کرده بود و علاقه فراوانی به آن داشت، یک روز هنگامی که از همان قرآن تلاوت می‌کرد به آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسید، با خواندن آیه در فکر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق کنم، کسی را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را بفروخت و بهای آن را در بیابانهای حجاز برای تهیه آب مورد نیاز بادیه نشینان مصرف کرد که می‌گویند: امروز هم بقایای آن چاه‌ها وجود دارد و به نام او نامیده می‌شود. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)

بار اول که انسان معصیت می کند، خدا حلم می ورزد، بار دوم پرده پوشی می کند، اما هنگامی که بنده ای لباس معصیت به تن پوشید، خداوند غضبی می کند که آسمان ها و زمین و کوه ها و درختان و جنبندگان، تحملش را ندارند

تاثیر آیات قرآن بر قلوب مشرکین

بعضی از سران مشرکان مکه مانند ((ولید بن مغیره)) (و به روایتی عتبة بن ربیعه) برای تحقیق پیرامون قرآن و دعوت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به محضر پیامبر می آمدند و از ایشان در مورد مسائل مختلف سۆ الاتی می پرسیدند و حضرت بعد از پاسخ به تمام سوالات برای انها آیات ابتدایی سوره مبارکه فصلت را قرائت می کردند:

حم تَنزِیلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ كِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ وَفِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِن بَیْنِنَا وَبَیْنِکَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِّلْمُشْرِکِینَ

هنگامی که حضرت به آیه:

(فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُکُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ: پس اگر روی برتافتند بگو: شما را از صاعقه‌ای مانند صاعقه عاد و ثمود هشدار دادم)(فصلت:13) می رسید و آنان را به صاعقه ای همچون صاعقه عاد و ثمود تهدید می کرد چنان تکان می خوردند و در وحشت فرو می رفتند که دیگر قادر به ادامه سخن نبودند، به سراغ گروه خود می رفتند و تأثر شدید خود را از این کلمات اضطراب انگیز بیان می کردند. (تفسیر نمونه)

آسیب شناسی روابط زناشویی

عنوان:آسیب شناسی روابط زناشویی

نویسندگان: 1- قنبر گل پرست[1] 2- حبیبه شاهنده[2]

چکیده

خانواده اولین ومهم ترین و پربرکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخی فرهنگ وتمدن انسانی است. خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت وکرامت انسان وتامین سلامت جسمانی وروانی ورشد معنوی او استحکام یابد.

خانواده با پیمان ازدواج وپیوند همسری زن ومرد هوشمند وآگاه وبرخوردار از بلوغ فکری وقابلیت های اجتماعی پایه گذاری می شود واین زوج ستون اصلی حیاتی ترین نهاد اجتماعی، تاریخی را نشان می دهد.

هر قدر روابط میان همسران بهتر وسالم تر وپر جاذبه تر باشد،زندگی شیرین تر وبا صفاتر شده وفرزندان با نشاط وموفقی تربیت خواهد شد.سلامت، استحکام واقتدار عاطفی خانواده در گرو برخورداری زن وشوهراز بصیرت وبینش اجتماعی ونیز آگاهی های لازم در جهت سازندگی وپیش گیری از درگیری ها، تضاد ها و کجروی ها است .

بدون شک کانون خانواده هایی که در آن میان زن ومرد واعضای خانواده انس والفت نباشد، کانونی است همچون جهنم سوزان که نخستین آثار سوئ خود  را بر سلامت روانی وجسمانی اعضائ باقی میگذارد.

متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات اجتماعی در جامعه کنونی بشر، ستیزه ها ومجادله های خانوادگی است که ارکان خانواده را متزلزل می کند وسلامت روانی اعضای خانواده را به خطر می اندازد. پرداختن به موضوع آسیب شناسی روابط زنا شویی به منظور دست یافتن به راهبرد های پیشگیری،یکی از مهمترین ضروریات خانواده است. چون بدون شک شناخت علل وعوامل ، دستیابی به راه های درمان واصلاح امکان پذیر نخواهد بود.

شناسایی آسیب های تهدید کننده روابط بین زن وشوهر از اهداف مهم این مقاله می باشد . بی تردید، خانواده های لجام گسیخته ومتزلزل، جامعه متزلزل را پدید می آورند. جامعه ای که در آن نشانی از خانواده های شالم یافت نشود .میزان طلاق روز به روز افزایش یافته وبه ازهم پاشیدن خانواده می انجامد.

مقصود از آسیب ها وچالش ها در این مقاله،گفتارها،رفتارها،وحالاتی است که نابسامانی ایجاد می کند وپیامد های گوناگونی به دنبال دارد.این آسیب ها عبارتند از: عدم درک متقابل زوجین،عدم صداقت و فریب کاری، عدم حفظ احترام وحرمت یکدیگر، سست شدن باورهای دینی و مذهبی  ، عدم آگاهی به مسایل زناشویی  و ، دخالت های اطرافیان،  روابط کلامی غیر صحیح (جدل،بگو مگو) وعدم ارضای نیازهای جنسی و….. می باشد .

کلید واژه : خانواده،روابط،آسیب شناسی،طلاق،زناشویی

خانواده اولین ومهم ترین و پربرکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخی فرهنگ وتمدن انسانی است. خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت وکرامت انسان وتامین سلامت جسمانی وروانی ورشد معنوی او استحکام یابد.

خانواده اولین و کوچکترین نهادی است که انسانها با یگدیکر رابطه برقرار می کنند.این رابطه ممکن است بین فرزندان ووالدین باشد.اما مهمترین این روابط که منجر به استحکام بنیان خانواده می شود، روابط خانواده میشود چون زن ومرد ستون اصلی وحیاتی این نهاد را تشکیل می دهند. وبدون شک سلامت واستحکام واقتدار عاطفی واجتماعی کانون خانواده در گرو بصیرت وبینش اجتماعی زن ومردی است آن را اداره می کند. واگر انس والفت بین اعضای خانواده وروابط سالم وسازنده یا آگاهیهای لازم بین زن وشوهر نباشد آسیب های جبران ناپذیری بر پیکره خانواده وروابط اعضای آن وارد می شود که منجر به ازهم پاشیدن خانواده می شود. بانگاهی به وضیعت نابسامانی اجتماع ورشد چند درصدی طلاق در می یابیم که بیشتر دردها ومشکلات وناسازگاری از روابط زناشویی وعدم آگاهی زوجها به مسایل خانواده سرچشمه می گیرد.همچنانکه مطالعات نشان می دهد که 18%درصد زنان از وجود ناسازگاری وعدم تفاهم در خانواده رنج می برند (طاهری وهمکاران،1381)واین آمار نشان دهنده آن است که، بسیاری ازمشکلات روابط زناشویی وهمچنیین طلاق، نبود تفاهم بعداز ازدواج وپنهان کاریهای قبل از ازدواج می باشد.

پژوهش ومطالعات گوناگونی درارتباط با این موضوع به انجام رسیده است که ازجمله می توان به این پژوهشها اشاره نمود؛ خانم سپیده در مقاله خود با عنوان«9دشمن زندگی» آسیبهای جدیدی را در زندگی زناشویی مطرح نموده است که موارد عبارتند از تلویزیون، خانه نشینی، نرسیدن به وضع ظاهر، نبودبرنامه واختلاف رفت وآمد با خانواده همسر. همچنین خانم مجد کریمی درمقاله خود با عنوان «آسیبهای آغاز زناشویی» معتقدد است که آسیبهای هم درآغاز زندگی وجود دارد که اگر ازدواج تحمیلی باشد برای یکی از زوجین این مسئله ممکن است رابطه عاطفی وزناشویی را تحت تأثیر قرار دهد ومشکلاتی رابرای زوج ایجاد کند. خانم بهرامی در مقاله خود«زمینه آسیب های زناشویی»، ارتباط نامشروع یکی از زوجین وعدم اعتماد به همسر وپنهان کاری را از عوامل آسیب روابط زناشویی دانسته است.خانم حجاب وهمکارانش، در پژوهش خودشان، مسایل زناشویی وعدم درک متقابل زوجین را از عوامل آسیب زایی زناشویی ذکر نموده اند.بهود استحکام روابط زناشویی وسالم نگه داشتن محیط خانواده از هر آسیبی، از دغدغه های مهم بسیاری از روانشناسان وکارشناسان مسایل خانواده میباشد، که اهمیت این مقاله هم دراین است که عوامل وعلل مختل کننده روابط زناشویی را شناسایی وآن را مورد بررسی وتبیین قرار داده است.و همچنین افزایش سطح آگاهی زوج های جوان نسبت به عوارض اختلافات زناشویی، بهبود روابط زناشویی وشناسای آسیب های تهدید کننده روابط، از اهداف نگارش این مقاله می باشد. دراین مقاله موارد ذیل مانند: مانند عدم درک متقابل زوجین،وفریب کاری، عدم حفظ احترام وحرمت یکدیگر،عوامل جسمانی وبدنی ، نازایی وناباروری ونداشتن روابط گرم وعاطفی ، دخالت های اطرافیان وطلاق، مورد بررسی وتبیین قرار گرفته است.

عدم شناخت وآگاهی به اصول زندگی مشترک

توانایی در دانایی است. برای ازداوج وزدگی مشترک موفق به کسب دانایی لازم است ومانند هر امردیگری بای نهارت های مربوط به آن را کسب کرد ودر فرایند زندگی مشترک به کار برد. در برخی از خانواده ها به علت عدم شناخت زن وشوهر نسبت به یکدیگر، عدم آگاهی نسبت به اهداف وانگیزه های ازدواج، پیش داوریها، فریبکاریها، عدم احساس مسئولیت وبی توجهی به اصول اخلاقی، بنیاد خانواده متزلزل می شود.

مهمترین عاملی که موجب آسیب پذیری خانواده می شود، عدم شناخت وانحراف از هدف های ازدواج است. زن وشوهری که هدفهای ازدواج وتشگیل خانواده را نشناخته اند ویا فراموش کردهاند، در مسیر درست حرکت نمی کنند(استادان…. ،ص24).  در بسیاری مواقع، نشناختن حق وظیفه، ریشه عدم انجام وظیفه است که از آن به جهل تعبیر می شود واگر آگاهی از وظیفه وجودداشته باشد تاحدی جلوی کوتاهی ها گرفته می شود. بنابراین نشاختن اصول زندگی به روابط زناشویی آسیب می رساند.

عدم درک متقابل

از عوامل مؤثر دراختلاف خانواده، مسایل شناختی زن وشوهراست. وعدم پختگی هر یک موجب رفتارهای نسنجیده می شود. در بسیاری از موارد افراد آگاهی کافی ازوظایف وحقوق متقابل یگدیکر ندارد. به همین جهت در انجام وظایف ورعایت حقوق یگدیکر موفق نیستند و کم سن و سالی زن ومرد لز عوامل بروز اختلاف است (فرجاد،ص154)

یک پژوهش نشان داده است که سن ازدواج در زنان شرف طلاق در مقایسه با افراد دیگر به طور معناداری کمتر است پس عدم درک متقابل از عوامل بروز اختلاف میان زن و شوهر است .(میر احمدی زاد ،1382).

روابط کلامی غیر صحیح (جدل،بگو مگو)

برخی اختلافات زن و مرد به چگونگی روابط کلامی آنان باز می گردد و در روابط آنان اختلال ایجاد می گرددبسیاری از افراد تصور می کنندکه دیگران از اهداف و مقاصد آنان آگاهی دارند و همین امر موجب می شود روابط کلامی به بیان همه نکات نپرداخته و با کنایه و استعاره سخن گویند،حال آنکه استفاده از واژه های مبهم مانعی برای تفاهم است برخی افراد برای بیان قدر شناسی کم از الفاظ صریح  استفاده می کنند در حالی که در انتقاد و ایراد گرفتن صراحت لهجه بیشتری دارند و کم رویی نشان نمی دهند(بی رشک،ص9).بنابراین چنین رفتاری عامل مهمی در بروز اختلاف در خانواده است . برای همین  در اسلام بر تاثیر مخرب جدال و بگو مگو در روابط انسانی توجه شده است . بنابراین در خانواده ای که میان زن و شوهر کلمات مبهم و نامفهوم  برای بیان  اظهارات خودشان استفاده کنند می تواند عاملی برای آسیب روابط   میانشان باشد

عدم ارضای نیازهای جنسی

یکی از بروزاختلاف میان زن وشوهر، عدم توجه به نیازهای جنسی یکدیگر است که به ناتوانی، بی میلی  یا سرد مزاجی فرد مربوط می شود. این مسئله، زن وشوهر رادچار عصبانیت ودل سردی نسبت به همسر وزندگی میکند و به تدریج موجب بروز رفتارهای پرخاشگرانه و در نهایت افسردگی می شود. وگاه باعث ایرادگیری بی مورد ازهم، نارضایتی زندگی، قهرهای طولانی مدت، کوبیدن شخصیت یکدیگر، تهدید به جدایی وابراز خستگی وتمارض می باشد(عسگری، ص24).

ارضای نیازهای جنسی در خارج از محدوده خانواده نیز عامل مهمی در بروز اختلاف های زناشویی و آسیب های جدی تهدید کننده خانواده است.

عدم صداقت وفریبکاری

صداقت میان زن وشوهر، همچون پل ارتباطی مؤثر موجب می شود که زن وشوهر میل ورغبت وافروکاملی برای صحبت بایکدیگر پیدا کنند واز این طریق بر رشد شخصیت خود وهمسرشان بیفزایند ولازم است برای نیل به تفاهم زن وشوهر در همه ی امور زندگی نسبت به همدیگر صادق وراستگو باشند(استادان طرح….، ص260)

یکی از عاملی که استحکام خانواده را حفظ می کند پاکدامنی وصداقت زن وشوهر است. بدیهی است که اگر بی اعتمادی ازهر گذرگاهی متوجه کانون خانواده شود، به تدریج خانواده استواری و اتقان خود را از دست خواهد داد. برای مثال؛ شوهریا زن، آمدو شد، معاشرت ها، درآمدها ونظایر آن را از یگدیکر پنهان می کنند. غافل از آنکه روزی این حقایق آشکار ومنجر به تیرگی روابط بین آنان خواهد شد. این گونه رفتارها به صورت عوامل مکنون  در زندگی مشترک باقی می ماند و چنانچه زوجین بدان توجه نکند، زمینه های از هم گسیخته شدن  بنیاد خانواده را فراهم میکند.(ملک محمودی ،ص 25).

بنابراین با توجه به مطالب بالا می توان گفت، صداقت یکی از استوارترین بنیانی است که مشارکت ها، دوستی ها و صمیمیت ها در ازدواج  راافزایش می دهد و عدم آن، همه این بنیان ها را در معرض گسیختگی و فروپاشی قرار می دهد .

دخالت ها ی اطرافیان

از دیگر آسیب های میانروابط زناشویی، دخالت های بی مورد وگاه مضر در زندگی است که می توان آن را متداولترین آفت های روابط خویشاوندی دانست.

اکثر پژوهشهای انجام شده، درباره اختلافات وآسیب های خانواده این حقیقت را منعکس کرده اند که دخالت دیگران مانند اقوام وآشنایان، والدین زن یا شوهر موجب شعله ور شدن اختلافات زن وشوهر می گرددودر نهایت به جدایی وطلاق منجر خواهدشد. زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترک توسط دیگران بطور ناشیانه راهنمایی ویا در برخی موارد تحریک می شوند. گاهی اوقات حضور مادر شوهر یا پدر شوهر ومادر زن ویا پدر زن علی رغم علاقه به فرزندان خود در زندگی مشترک آنان مزاحمت ها و آسیب های را  بوجود می آورند. در استحکام وانحلال بنیان خانواده، عوامل متعددی دخالت ونقش دارند وهریک از عوامل اثر  گوناگونی آنی ویا با تأخیر بر جای می گذارد.(استادان و…،ص253)

دخالت های بیجا ی اطرافیان و آشنایان در زندگی خصوصی دو همسر و مخصوصا در اختلاف آنها عامل مهم دیگری است که پیوندها را می گسلد تجربه نشان داده است که بسیاری از آسیب هایی که متآسفانه صدمات جبران ناپذیری را هم داشته است از دخالت های بیجا ی اطرافیان و خویشاوندان بوده است .

سست شدن باورهای دینی و مذهبی

بدون تردید از مهمترین عوامل پیوند پایدار ازدواج موفق همسویی بینش ها و باورهای دینی و پایبندی  عملی زوجین به ارزشها و فرایض الهی است براین اساس مردان و زنان خداباور و پاک اندیش در آرزوی داشتن همسری مومن  سیرت و عامل به ارزشهای قرآنی هستندکه ، کم توجهی یا بی توجهی به این امر مهم در ازدواج، به معنای سست شدن کانون زندگی و ناپایداری آن می باشد .پس حفظ و تقویت مستمر و تعالی باورها و ارزشهای مذهبی توسط زوجین، از مهمترین عوامل مؤثرو قویترین جاذبه های زندگی مشترک است وبرخورداریهای از اندیشه مذهبی مشترک وهمگامی وهمراهی در التزام به فریضه های مذهبی، زیباترین حلقه را به همسران ارزانی می دارد (انجمن اولیا و مربیان،1376).

از جمله موارد دیگری می تواند به روابط زناشویی آسیب برساند عبارتند از :1- اشتغال بیش از حد به امور شخصی وغفلت از شریک زندگی 2- شخصیت زدای یکی از زوجین در میان اعضای خانواده ودوستان 3- بی احترامی یکی از زوجین به وابستگاننزدیک همسر خود 4- شراب خواری ومیگساری یکی از زوجین 5- خیانت یکیاز زوجین 6- اظهار مسایل خصوصی زندگی زناشویی با دیگران 7- احساس مالکیت مطلق یکی از  زوجین به دیگری ودر تنگنا قرار دادن فرد و….

بحث و نتیجه گیری

خانواده اصلی ترین نهاد جامعه و مهمترین واحد از رفتار و روابط اجتماعی است و بسیاری از تحقیفات اجتماعی بر اساس این نهاد پایه ریزی شده است وهمچنین نقش خانواده در توسعه اجتماعی غیر قابل انکار است. خانواده ایی که درآنها زن .وشوهر با هم تفاهم دارند واز  زندگی  احساس رضایت میکنند کارکرد مناسب تری داشته و نقش خود را بهتر ایفا می کند.  رضایت از زندگی زناشویی یکی از عوامل پیشرفت و دستیابی به اهداف زندگی است .صداقت ،صمیمیت،عشق،حفظ ارزشها و محبت زن وشوهر به همدیگر از پایه های استوار و اساسی زندگی زناشویی است که نبود هریک از این موارد آسیب های جبران ناپذیری را به روابط زناشویی خواهد رساند همچنانکه آمارهای موجود در دادگاه خانواده مؤید این مسئله می باشد. در این مقاله مهمترین آسیب های روابط  زناشویی از جمله: : عدم درک متقابل زوجین،عدم صداقت و فریب کاری، عدم حفظ احترام وحرمت یکدیگر، سست شدن باورهای دینی و مذهبی  ، عدم آگاهی به مسایل زناشویی  و ، دخالت های اطرافیان،  روابط کلامی غیر صحیح (جدل،بگو مگو) وعدم ارضای نیازهای جنسی و….. مورد تبین وتشریح قرار گرفته است و می توان اینگونه نتیجه گرفت که زن و شوهر پایه های اساسی یک زندگیرا تشکیل می دهند. آنان باید برای بقا و استواری روابط فیما بینشان با آگاهی و درک متقابل و شناخت از مسائل زناشویی و با همکاری و همیاری همدیگر در تصمیم گیری ها، بحران های زندگی را پشت سر بگذارندو در محیط خانمه برای سلامت روانی خانواده با روابط سالم از آسیب ها و عوامل مخرب زای روابط زناشویی پرهیز کنند.

منابع

انصاریان، حسین(1378)، نظام خانواده در اسلام، قم، نشر ام ابیهااستادان طرح جامع آموزشی خانواده(1377)، جلد1 و2، تهران، نشرانجمن اولیا ومربیانبی رشک، بهروز(1370)، آدم سازی در روانشناسی، تهران، رشدعسگری، حسین(1380)، نقش بهداشت روانی در ازدواج، تهران، نشر گفتگوطاهری.ش ،نوایی.ج(1380)، بررسی دیدگاه زنان ا8- 50 ساله شهر زنجان نسبت به مشکلات ومسایل زنان، زنجان، معاونت پژوهش دانشگاه علوم پزشکیفرجاد، محمد حسین(1382)، آسیب شناسی کجرویهای اجتماعی، تهران، نشر مرکز مطبوعات وانتشاراتمیر احمدی زاده، علی رضا(1382)، رضایت مندی زناشویی، مجله اندیشه، شماره 32ماهنامه آموزشی وتربیتی، تهران ،انجمن اولیا ومربیان

-[1]  مدرس دانشگاه

[2] - مدرس حوزه

جملات زیبا آیت الله بهجت(ره)

مرحوم آیت الله بهجت(ره) یکی عارفان بزرگ زمان بودند.

روزی به ایشان گفتند : کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید .

فرمودند:

لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی : “خدا می بیند” .

…………………………………………………………………………

آیت الله بهجت (ره):

از ما، عمل چندانی نخواسته اند!

مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است!

تقوا یعنی “عمل گناه را مرتکب نشدن!

همه میپرسند چه کار کنیم؟

من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟

و پاسخ اینست:

گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــیــد.

شاه کلید اصلی رابطه با خدا ” گــنــاه نــکــردن ” است.

…………………………………………………………….

به آیت الله بهجت گفتند :

چه کار کنیم تا آدم بشویم ؟

فرمودند: نگویید چکار کنیم! بلکه بگویید چه کار نکنیم تا آدم بشویم …

…………………………………………………………………………………………..

حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و تقرب به خداوند، پاسخ گفته است که خلاصه آن در پی می‌آید …

با توجه به اینکه داشتن استاد اخلاق و مربی برای فرد سالک، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است حال که ما از داشتن چنین استادی محروم هستیم چه کنیم؟

- اگر کسی طالب معرفت و قرب به حق تعالی باشد و در این راه، خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به اذن خداوند معلم او خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.

توصیه های کوتاه اخلاقی آیت الله بهجت (ره)

توصیه های کوتاه اخلاقی آیت الله بهجت (ره)

واحد جامعه تبیان زنجان- گفتار و توصیه های کوتاه اخلاقی آیت الله بهجت

آنچه در پي مي آيد گلچيني از رهنمودها و توصيه هاي اخلاقي حضرت آيت الله بهجت است كه از منابع مختلف انتخاب شده است.

۱) هم جنسي و هم شكلي و اختلاط با كفار، تسلط و حكومت آنها را بر مسلمانان آسانتر مي سازد. [در محضر بهجت: ۱/۳۲]

۲) اگر بي تفاوت باشيم و براي رفع گرفتاريها و بلاهايي كه اهل ايمان بدان مبتلا هستند دعا نكنيم، آن بلاها به ما هم نزديك خواهد بود.[همان: ۱/۹۷]

۳) ائمه ما (عليهم السلام) دعاها را در اختيار ما گذاشته اند تا ما را غرق در نور ببينند. [همان: ۱/۱۸۹]

۴-اگر بخواهيم محيط خانه گرم و باصفا و صميمي باشد، فقط بايد صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشي و رأفت را پيشه خود كنيم تا محيط خانه گرم و نوراني باشد. [همان ۱/۳۰۰]

۵-ما بايد باب توجيه خطا و اشتباه را به روي خود ببنديم و براي هر خطا، زبان به استغفار بگشاييم و اگر قابل جبران باشد، جبران كنيم. [همان]

۶-خدا نكند حرام در نزد انسان زينت داده شود! اين يك بيماري قلبي است كه انسان به آن مبتلا مي شود، و با وجود راههاي حلال كه نيازش را برآورده مي كند، خود را به حرام گرفتار مي نمايد! [همان: ۱/۲۹۸]

۷-واي بر ما اگر در خصوص خوردنيها و نوشيدنيها از حرام اجتناب نكنيم! زيرا همين غذاها است كه منشأ علم و ايمان و يا كفر ما مي شود! [همان: ۱/۳۳۷]

۸-اگر مي خواهيد از ناحيه دعا به جايي برسيد، زبان حالتان اين باشد: تسليم خدا هستيم، هر چه بخواهد بكند، بنا داريم عمل به وظيفه بندگي كنيم. [همان: ۱/۳۴۱]

۹-در اين مطلب جاي شك نيست كه اگر انسان بدان موفق باشد، براي او كافي است و تمام مطالب و نتايج رياضات شاقه و دشوار را دارد! و آن مطلب اين است كه: انسان خود را در محضر خدا ببيند و خدا را در همه احوال، مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همه كارها و احوال خود، ناظر بداند. [همان: ۱/۳۵۴]

۱۰-براي اداره تمام جهان كافي است كه انسان، عاقل و مؤمن و متدين باشد. ديانت و عقل، براي اداره كره زمين كفايت مي كند [همان:۲/۴۳]

۱۱-عبارت: (واجعل قلبي بحبك متيماً: و دل مرا سرگشته و ديوانه عشق و محبت خود قرار ده.) نفي موضوع خودبيني است و اين كه پروانه بشود و به نور رسد و نور شود. از خدا بخواهيم با جذبات او از خود فارغ شويم و بي خود گرديم تا نفهميم و خود را در برابر عظمتش گم كنيم. [همان: ۲/۱۲۱]

۱۲-راستگويي، در ديدن رؤياي صادقه و صفاي روح خيلي مؤثر است. [همان: ۲/۱۵۸]

۱۳-باب رسيدن به كمالات و لقاءالله مفتوح است. حيف نيست اين مراحل را كه از راه بندگي حاصل مي شود، نداشته و از آنها محروم باشيم؟![همان: ۲/۱۹۰]

۱۴) خوردن غذاي شبهه ناك و نيز غذاي كسي كه از حرام پرهيز ندارد، هر چند جايز است؛ ولي انسان را مريض و از عبادات محروم مي كند و يا سبب سلب توفيق مي شود. [همان: ۲/۲۴۶]

۱۵) موجبات خواطر و غفلت و نسيان از ياد و ذكر حضرت حق را خود ما فراهم مي كنيم… در اثر محاسبه و مراقبه، عيب كار آشكار مي گردد. [همان: ۲/۳۶۴]

۱۶) كسي كه از معنويات و معرفت خدا بهره مند است، چه حاجت به كيميا دارد؟! چه كيميايي بالاتر از خداشناسي؟![همان: ۲/۳۵۹]

۱۷) انسان هر راهي را بدون تقيد و پايبندي به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل مي كند. [همان: ۲/۳۶۱]

۱۸) انسان بايد هر روز موضع خود را مشخص كند كه آيا اهل حق است و يا باطل و پيرو آن. [همان: ۲/۳۶۲]

۱۹) خدا كند شغل نافع به حال خود را تشخيص دهيم و تثبيت در آن پيدا كنيم و در آن ثابت قدم باشيم، و هر روز فكر تازه اي در سر نداشته باشيم و هر لحظه به رنگي نباشيم! [همان: ۲/۳۹۵]

۲۰) به فكر خود باشيم، خود را اصلاح كنيم. اگر به خود نرسيديم و خود را اصلاح نكرديم، نمي توانيم ديگران را اصلاح كنيم. [همان: ۲/۴۲۷]

۲۱) بايد هر كسي در شبانه روز، مقداري از وقت خود را صرف تحصيل علوم دينيه كند، ولو به فرض، يك ساعت در شبانه روز. [فيضي از وراي سكوت: ۱۵۶]

۲۲) ابتلائات براي اين است كه يقين پيدا كنيم. [نكته هاي ناب: ۷۵]

۲۳) كسي كه بداند در مرآي و مسمع خدا است، نمي تواند گناه كند. تمام انحرافات ما از اين است كه خدا را ناظر و شاهد نمي بينيم.[همان]

۲۴) ما بايد با احاديث سر و كار داشته و آنها را مطالعه كنيم؛ چرا كه شفا در اينها است. [همان: ۹۱]

۲۵) هر روز، يك روايت از كتاب (جهاد النفس) وسائل الشيعه را مطالعه كنيد. در واضحاتش بيشتر فكر كنيد. بعد اين را در خودتان مي بينيد كه سر يك سال، عوض شده ايد! [همان: ۱۴۳]

۲۶) بعضي گمان مي كنند كه ما از ترك معصيت عبور كرده ايم؛ غافلند از اين كه معصيت، اختصاص به كبائر معروفه ندارد، بلكه اصرار بر صغائر هم، كبيره است. [به سوي محبوب: ۳۴]

۲۷) هيچ ذكري بالاتر از ذكر عملي نيست. هيچ ذكر عملي، بالاتر از ترك معصيت در اعتقاديات و عمليات نيست. [همان: ۴۰]

۲۸) بايد بدانيم علاج ما، اصلاح نفس است در همه مراحل، و از اين مستغني نخواهيم بود و بدون اين، كار ما تمام نخواهد شد. [همان: ۱۰۴]

۲۹) خدا مي داند يك صلواتي را كه انسان بفرستد و براي ميتي هديه كند، چه معنويتي، چه صورتي، چه واقعيتي براي همين يك صلوات است! [همان: ۱۱۴]

۳۰) انسان بايد دائم الذكر باشد! زيرا كسي كه دائم الذكر باشد، همواره خود را در محضر خدا مي بيند و پيوسته با خدا سخن مي گويد. [برگي از دفتر آفتاب: ۱۴۴]

۳۱) اگر جلوي خود را در ارتكاب معاصي نگيريم، حالمان به انكار و تكذيب و استهزا به آيات الهي، و يا به جايي مي رسد كه از رحمت خدا نااميد مي شويم! [در محضر بهجت:۱/۱۹۳]

۳۲) التزام به سنخ دعاهاي اهل بيت (عليهم السلام) اولين مرتبه اش، مجالست و مؤانست با آنها است. [همان: ۱/۲۴۶]

۳۳) در تعبديات، كوه كندن از ما نخواسته اند، سخت ترينش نماز شب خواندن است كه در حقيقت، تغيير وقت خواب است نه اصل بي خوابي، بلكه نيم ساعت زودتر بخواب، تا نيم ساعت زودتر بيدار شوي! [همان: ۲/۱۷۰]

۳۴) در قضيه حضرت يوسف (عليه السلام) آمده است: (اخرج عليهن: بر آنان بيرون آي.) فقط يك ديدار بود، و پس از ديدن جمال حضرت يوسف… دستها را قطع كردند و بي اختيار شدند!… پس اهل شهود كه كشف آنها به مراتب قوي تر است، چگونه با مشاهده جمال و كمال مطلق، به هر چه غير او است پشت پا نزنند؟! [همان: ۲/۱۷۶]

۳۵) بوده اند كساني كه اگر معصيت يا خلافي از آنها صادر مي شد يا غذاي ناپاكي مي خوردند، متوجه مي شدند و مي گفتند: تاريك شديم، حجابي حاصل شد. [همان:۲/۴۲۶]

۳۶)ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت. [به سوي محبوب:۲۳]

۳۷) مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است! [همان: ۳۳]

۳۸) از خدا مي خواهيم كه عيدي ما را در اعياد شريفه اسلام و ايمان، موفقيت به عزم راسخ ثابت دايم بر ترك معصيت قرار بدهد، كه مفتاح سعادت دنيويه و اخرويه است! [همان: ۳۵]

۳۹) هر كه عمل كرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم مي فرمايد! [همان:۴۶]

۴۰) نماز شب، مفتاح توفيقات است [كليد موفقيتها است]. [ همان: ۷۹]

۴۱) وقتي كه روح انسان به عالم ديگر رفت، مي فهمد اين همه تشريفات در دنيا لازم نبود. [در محضر بهجت: ۲/۴۰۵]

۴۲) ما بايد در اعتقادات و اعمال، چه عمل شخصي مان و يا عمل نوعي و اجتماعي مان و در عبادتمان، از تحصيل رضايت خدا، لحظه اي غافل نشويم و مسامحه نكنيم كه اگر مسامحه بكنيم، در همان آن، خاسر و زيانكار شده ايم! [فيضي از وراي سكوت:۵۳]

۴۳) مدام به قرآن نگاه كردن، دواي درد چشم است. [در محضر بهجت: ۲/۲۸۰]

۴۴) اگر از قرآن استفاده نمي كنيم، براي آن است كه يقين ما ضعيف است. [همان: ۲/۲۸۰]

۴۵) ملائكه، صداي ما را ضبط مي كنند، هم از گفتار ما، هم از اصل و نيت گفتار ما كه به داعي الهي صادر شده است، يا نفساني و شيطاني، عكسبرداري مي كنند. [همان: ۲/۱۰۰]

۴۶) نسبت اين دنيا و عالم آخرت، مثل شكم مادر و عالم رحم با اين عالم است (والموت ولاده الروح: مرگ، تولد روح است.) [همان: ۲/۲۳۵]

رهبر معظم انقلاب در دومین نامه به جوانان در کشورهای غربی:

رهبر معظم انقلاب در دومین نامه به جوانان در کشورهای غربی:

بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید (۱۳۹۴/۰۹/۰۸ - ۱۷:۳۳)

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه‌ای به عموم جوانان کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینه‌ای برای همفکری خواندند و با بر شمردن نمونه‌های دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرتهای بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشی‌های خسارت‌آفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید.

متن نامه رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۸ آذر ۱۳۹۴

14 گام برای موفقیت در زندگی طلبگی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه درس خارج فقه:

 

 

راهپیمایی عظیم اربعین ترکیب «ایمان و عشق» و از شعائر الهی است/ آرزو می‌کنیم ای کاش همراه زائران اربعین بودیم/ توصیه به رعایت ضوابط و مقررات توسط زائران (۱۳۹۴/۰۹/۰۹ - ۰۸:۵۳)

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در جلسه درس خارج فقه، پدیده بی‌نظیر و حرکت عظیم و پر معنای راهپیمایی اربعین حسینی علیه‌السلام را حسنه‌ای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگی‌های منحصر به‌فرد مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیده بی‌سابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به بزرگواری و محبت مردم عراق در پذیرایی از زائران اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پر معنا و پر مغز را پیدا کرده‌اند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه می‌خوریم و آرزو می‌کنیم ای کاش همراه شما بودیم.
رهبر انقلاب، فرصت ارتباط معنوی و عاشقانه با خاندان پیامبر اکرم(ص) و زیارت این عناصر ممتاز، برجسته، نورانی و ملکوتی را از امتیازات تفکر شیعی در میان فرق اسلامی دانستند و گفتند: حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوه‌ای از ویژگیهای برجسته مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج می‌زند هم «عشق و محبت».
ایشان همچنین زائران اربعین را به رعایت ضوابط و مقررات توصیه و تأکید کردند: دولت در خصوص خروج از کشور مقرراتی معین کرده که حتماً باید مراعات شود و حرکت خارج از این ضوابط مطلوب نیست.

 

دانشجو كيست؟

توصیه‌های زیر در دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری که روز شانزدهم مردادماه 91برگزار شد، مطرح شده است:
1. شرح صدر سیاسی داشته باشید
2. با اقشار مختلف جامعه در ارتباط باشید
3. مراقب نگاه‌های سوسیالیستی و مارکسیستی باشید
4. ایده اقتصاد مقاومتی را تبیین کنید
5. جریان دانشجویی موضع انتقادی خودش را حفظ کند
6. اعلام نظر کارشناسی متفاوت با رهبری، مخالفت با رهبری به حساب نیاید
7. نیروی جوانی خود را کشف کنید
8. آرمانگرایی را در دانشگاه زنده نگه دارید
9. بدنبال قله‌های علمی باشید
10. محیط دانشگاه باید پاکیزه و معنوی باشد
11. آرمانگرایی را با پرخاشگری اشتباه نگیریم
12. در مسائل اجتماعی موضع‌گیری کنید
13. در تصمیم‌گیری‌ها مطالعه عالمانه داشته باشید
14. در تصمیمات مصلحتها را در نظر بگیرید

 

1 2 3 5