نکات ناب اخلاقی آیت الله مجتهدی تهرانی
دوشنبه 95/08/10
هیچ گناهی را کوچک نشمارید و به کوچکی آن نگاه نکنید.
نگاه کنید ببینید مخالفت چه کسی را کردید. شاید غضب خدا در همین گناه باشد.
از آن طرف، هیچ عبادتی را هم کوچک نشمارید، شاید که رضایت خدا در همین عبادت باشد.
دست کوری را می گیری و از این طرف خیابان به آن طرف می بری، نگو این که چیزی نیست،
یک وقت می بینی که همین کار کوچک تو ر ا بهشتی کرد….
نکته هایی ناب از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
دوشنبه 95/08/10
نکته هایی ناب از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
نهم ذی الحجه و روز عرفه، فرصتی ویژه برای نیایش و گفت و گوی دلدادگان حضرت حق برای وصل دوباره با معبود است
امشب فقط دعا کنید/ نکته هایی ناب از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
شب عرفه، شب دعا و اعمال صالح است و دعا در این شب مقبول و مستجاب است. در روایتی نقل شده است که شب عرفه هر دعای خیری که انسان بکند به اجابت می رسد؛ و برای کسی که در شب عرفه اطاعت الهی را بکند و اعمال صالحه انجام دهد، معادل صد و هفتاد سال اطاعت و عبادت است؛ یعنی از نظر پاداش چنین چیزی به او داده می شود. نکاتی ناب از سخنان آیت الله مجتبی تهرانی درباره اهمیت و بزرگی شب و روز عرفه را در ادامه می خوانید.
امشب فقط دعا کنید
این روایت، عظمت شب عرفه را می رساند. به حسب ظاهر امشب شب عرفه است؛ لذا امشب را قدر بدانید! اولین مسأله ای که در امشب تاکید شده، «دعا کردن» است و در روایت دارد: دعا کنید! دعای خیر کنید! و بدانید که این دعاها به اجابت می رسد.
مطلب دیگر اینکه مقید باشید که امشب مشغول به غیر عبادت نشوید! کاری کنید که اشتغالات کنار برود تا بتوانید به سوی عبادات و صالحات بروید! وقتی چنین معادله ای هست که عبادت امشب مانند عبادت صد و هفتاد ساله است، خیلی انسان باید مراقبت و جدیت داشته باشد. این خیلی قابل توجه است، چون امشب یکی از بزرگترین فرصتهایی است که ما داریم.
اثر دعا برای دیگران و پشت سر آنها
درباره دعا کردن هم بگویم که در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند: سریعترین دعایی که به هدف اجابت می رسد، دعایی است که یک برادر مؤمن، برای برادر مؤمن دیگرش می کند و پشت سر او برایش از خدا خیر می خواهد؛ نه در حضورش. یعنی هرکس برای دیگری دعا کند، به سرعت به اجابت می رسد. وقتی این شخص شروع می کند به دعا کردن برای برادر مؤمنش و پشت سر او، آن فرشته ای که برای گرفتن دعاها موکل شده است، جواب می دهد: این چیزی که برای برادرت خواستی، برای خودت دو برابرش برآورده شد. یعنی همین که برای دیگری خیر خواستی و دعایش کردی، برای خودت دو برابرش منظور و مستجاب می شود.
امشب را قدر بدانید
از غروب شب عرفه تا غروب روز عرفه زمان بسیار بزرگی است. این را گفتم تا امشب که به حسب ظاهر شب عرفه است و موقعیت بسیار خوبی است، هم دعا کنید و هم به اعمال صالحه مشغول شوید! این را هم بدانید که دعاهایی که می کنید اگر برای دیگران باشد، چیز بیشتری نصیبتان می شود.
روز عرفه، روز درخواست از خداوند
در روایتی است که از پیغمبر اکرم نقل شده است که خداوند وحی فرستاد به بعضی از پیامبرانش که این متن وحی الهی است که بر فرض که اهل هفت آسمان و تمام زمین، همگی از من درخواست کنند و به هرکدام هرچه که خواستند را بدهم، از خزانه، حکومت و فضل الهی ذره ای کاسته نمیشود؛ حتی مثل یک بال پشه هم از خزانه من کم نمیشود؛ و چه طور ممکن است که از فضل الهی کاسته شود در حالی که من سردمدار آن هستم!؟
روز امید خوشبختی برای همه
روایتی دیگری از زین العابدین صلوات الله علیه آمده که محدث قمی هم آن را در مفاتیح نقل کرده است؛ در آن روایت آمده است که روز عرفه بود و حضرت دیدند که سائلی دارد از مردم، یعنی غیر خدا، درخواست میکند؛ حضرت به او فرمود: وای بر تو! در چنین روزی از غیر خدا تقاضا و درخواست میکنی!؟ و حال آنکه امید میرود در چنین روزی فضل الهی شامل طفلهایی شود که در رحم مادر هستند. امید است که اینها خوشبخت و سعادتمند شوند.
روز عرفه، روز درخواست و بخشایش
یکی از آن مقاطعی که این اسلحه بردش بیشتر است و در اجابت سرعت دارد، روز عرفه است. حتی تعبیر امام باقر (علیهالسلام) این است که اصلا روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است. یعنی در این مقطع زمانی بخصوص سرعت اجابت دعا بیشتر است.
حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند. از این روایت دو مطلب به دست می آید: یکی، عظمت ماه مبارک رمضان از نظر گسترش مغفرت الهی است که همه را در بر میگیرد. دوم، عظمت عرفه است. در ماه مبارک رمضان، زمان مطرح است. ممکن است برای عرفه هم زمان مطرح باشد؛ یعنی روز خاص و هم مکان مورد نظر باشد که آن زمین عرفات است. ولی مسلما زمان در اهمیت موضوع دخالت دارد که روز عرفه است. از لحاظ قید زمان، اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، مسلما اگر در روز عرفه از خداوند طلب مغفرت کند مورد مغفرت الهی قرار خواهد گرفت.
فضیلت زیارت امام حسین در عرفه
مسأله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین(علیهالسلام) است که در حدیث آمده است خداوند قبل از آنکه به سرزمین عرفات نظر کند، به زائرین امام حسین(علیهالسلام) نظر میافکند و این نظر افکندن در زمانهای حساس و سرنوشتساز مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر است که افضل اعمال در این زمانها زیارت امام حسین(علیهالسلام) است.
این روز را از دست ندهید!
هر لحظهای از لحظات این روز برای ما گران بها است؛ به خصوص برای دعا و درخواست از خداوند. این فرصت بهترین فرصت است. پس این فرصت را از دست ندهید! به خصوص از ظهر تا هنگام غروب را که در روایات وارد شده است. بدانید اگر می خواهید مشکلاتتان را حل کنید بیایید این چند ساعت را درِ خانه خدا بروید و از او بخواهید؛ چه حاجت های مادی را و چه معنوی را، همه را از او بخواهید. چون امروز برد دعا خیلی زیاد است. بخصوص درباره دیگران اگر دعا کنید، ما در روایت داریم که خدا چند هزار برابر به شما اعطا می کند.
نکته ناب قرآنی از آیت الله امجد
دوشنبه 95/08/10
نکته ناب قرآنی
آیت الله امجد
1. قرآن نور است برای کسی که بخواهد ازآن استفاده کند.
2. قرآن تبیان کل شیء است؛ یعنی قرآن دارای کلیاتی است که برای سعادت بشر کافی می باشد ( ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم )
3. اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند نورانی می شود و قرآن او را بالا می برد (اقرأ و ارق). ما از «علامه طباطبائی» پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم ایشان فرمودند: “قرآن کلام خدا است"، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این اقرا و ارق توجه داشته باشد ترقی می کند و بالا می رود.
برای فهمیدن کلام باید متکلم را شناخت.
ما باید آن قدر قرآن بخوانیم تا بفهمیم که قرآن کلام خداست.
4. قرآن کد عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر کسی با قرآن آشنا شو با تمام اسرار هستی آشنا می شود و به قله اعلی انسانیت می رسد. به عنوان مثال «آقای وفایی شوشتری» وقتی در نجف بودند به یک نفر نامه می نویسند که چرا فلان شب نماز شبت را نخواندی ( ریز بینانند در عالم هستی؛ واقفند از کار هر کسی)
اینها همه مربوط به نورانیت قرآن است. اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند به جایی می رسد که همه چیز را می داند.
5. هر آنچه که سعادت بشر را تامین می کند در قرآن وجود دارد قرآن کد و رمز عالم هستی است.
6. قرآن نور است؛ نور، هم ظاهر است و هم ظاهرکننده (مُظهر). عمل به قرآن باعث نورانیت می شود. ما هم باید با آن سنخیت داشته باشیم تا قرآن را بفهمیم.
7. قرآن در همه شؤون خود مستقل است و وابستگی به غیر خود ندارد، در اصل سندیت و حجیت، و در دلالت ظواهر و الفاظ، احتیاج به هیج جای دیگر ندارد و در ارائه خطوط دین از قطعیات است.
8. خواندن قرآن باید ما را بالا ببرد.
9. قرآن درس تربیت است.
10. قرآن را به عنوان توسل به خدا بخوانیم. وقتی که یک رعیت نامه سلطان را برایش می خواندریال شاه به او جایزه می داد؛ ما هم وقتی که قرآن می خوانیم، از خدا جایزه بگیریم.
11. هرچه انسان بالاتر برود، با نور قرآن بیشتر آشناتر می شود؛ ولی شرطش این است که انسان طهارت داشته باشد، شرطش تشخیص کان ی نیست؛ چون این مطالب را همه می توانند بفهمند؛ چه طاهر باشند و چه نباشند. ولی کسانی قرآن را خوب می فهمند که طاهر باشند.
آیةالله امجد
12. خدا به پیغمبر میفرماید: قرآن را بخوان و به وسیله قرآن مردم را تزکیه کن تا مردم قرآن را بفهمند و ما هم باید به دنبال پیغمبر برویم و تنها هدف باید دعوت به خدا باشد. نباید انتظار داشت که انسانها همه درفهم قرآن یکسان باشند، انسانها مانند معدنهای طلا و نقره هستند؛ هر کدام یک خاصیتی دارند.
13. هرچه آدم با قرآن انس بگیرد، بیشتر بالا می رود و ظهور و بروز اخروی او نیز بیشتر می شود .
14. قرآن عقل آدم را روشن می کند.
15. قرآن تنها کتابی است که اگر هزاران مرتبه بخوانی خسته نمی شوی.
16. اگر به ما می گفتند که یک کتاب در کره مریخ وجود دارد که هم نور است و هم تبیان، آن وقت ما می رفتیم تا ببینیم آن کتاب چیست.
17. باید سراسر قرآن را با هم نگاه کرد و نباید فقط یک تکه از آن را خواند.
18. ممکن است که یک آیه به تنهایی مطلبی را به ما بفهماند و گاهی هم ممکن است چند آیه با هم، مطلب را بفهماند. به هر حال، قرآن خودش را به ما می فهماند.
19. قرآن حجیت ذاتی دارد. وقتی آیات قرآن جمع بندی شود، قرآن حجیت تام و قطعی دارد و با سنت قطعی مخالفت ندارد. وقتی در سنت اختلافی پیدا شد، آنگاه باید به قرآن مراجعه نمود؛ چون قرآن سنت قطعی است.
20. دو کار وظیفه ما است: تلاوت و مطالعه ظاهر قرآن، فهم آیات و تدبر در قرآن.
21.تلاوت قرآن شفاست، اگر ناراحت شدید، با قرآن ناراحتی خود را برطرف کنید. حتی اگر آن را نفهمیدید همین که آن را به دست بگیرید خدا فرجتان را می رساند.
22. آدم هر چه بیشتر قرآن می خواند، بیشتر با آیات و اسماء آشنا می شود. اینگونه است که ظهور و بروزش نیز بیشتر می شود.
23. هر چه قرآن را نگاه می کنی، حتی یک ذره اشکال در آن نمی بینی؛ عالم خلقت هم مانند قرآن می ماند، یک ذره خلل در آفرینش نمی بینی، یعنی اگر یک پرکاهی را از آفرینش برداری هیچ چیز در عالم نخواهد بود. عالم مثل تسبیح نمی ماند بلکه مثل عدد است؛ اگر عدد شماره ? یا عدد شماره ? را برداری، دیگر عدد نداری یا اگر عدد شماره ? را برداری و ? را جای آن بگذاری اعداد از بین می رود .
قرآن کریم
24. قرآن جهان شمول است و دارای دو ویژگی است، یکی این که قرآن جهانی است و به زبان جهان سخن می گوید و یکی اینکه زبان فطرت است مانند آب که آب برای همه لازم است.
25. مطالعه قرآن برای همه لازم است چون برای همه بشراست و باید زبان فطرت داشته باشد.
26. قرآن برای همه ( للناس ) نازل شده است، ولی تنها متقین از آن استفاده می کنند ( للمتقین ).
27. قرآن قابل فهم همگان است؛ اما چه وقت به حقیقت آن می رسیم ؟ وقتی که قدم برداریم و حرکت کنیم که هر چه قدم برداریم روشنتر می شود .
28. قرآن همیشه مصداق دارد. وقتی می گوید موسی و فرعون، نه اینکه دیگر تمام شده، یعنی اینکه ببین تو خودت موسایی یا فرعون !
29. قرآن دارای دو جور مخاطب است، یکی مخاطب های عمومی و دیگری مخاطب های فرزانه و دانشمند. قرآن گاهی به صورت برهانی صحبت کرده، که دانشمندان از آن استفاده میکنند و گاهی به صورت تمثیل صحبت کرده که قابل فهم برای عموم میباشد. [مثلا] برهان «تمانع» را همه کس نمیفهمند، این برهان تمانع که معرکه آرای فلاسفه است را «علامه طباطبایی» یک جور معنا می کند «ملا صدرا» یک جور معنا می کند و «علامه جعفری» یک جور معنا می کند. ولی کسی نمی تواند با مَثَل مخالفت کند. مثلا برهان تمانع را میتوان به صورت ساده اینگونه معنا کرد که اگر دو تا خدا داشته باشیم یک خدا می گوید بچه باید سفید باشد و یک خدا می گوید بچه باید سیاه باشد؛ این خدا می گوید بچه باید بلند قد باشد و آن خدا می گوید بچه باید کوتاه قد باشد؛ پس دعوایشان می شود. اگر هم این دو خدا باهم به توافق برسند این اشکال به وجود می آید که آیا این خدا به آن خدا نیازی دارد یا خیر؟ پس آن یکی چه کاره است؟ اصلا آن خدای دوم کجاست؟ و کدام کتاب و پیامبر را فرستاده است؟ خیلی ساده می شود حرف زد که هم جنبه علمی داشته باشد و هم ساده باشد، مطالب علمی را می توان به زبان ساده مطرح کرد ، کدام کتاب است که این جور باشد؟
30. انسان باید دید علمی داشته باشد تا قرآن را بفهمد.
31. مطالب علمی را نباید به قرآن تحمیل کرد، تحمیل کردن مطالب علمی به قرآن را تفسیر به رأی گویند.
32. اگر علم، [به طور قطعی و] صد در صد به [نتیجه ای و به] جایی رسید، می توان از آن برای فهم قرآن کمک گرفت. مطالب علمی به عنوان شواهد قرآن هستند.
ایت الله محمود امجد
33. خواندن علوم پایه و پاک بودن باعث می شود که انسان قرآن را بهتر بفهمد.
34. دانش هایی که ما داریم (مانند صرف و نحو و معانی و غیره)، ما را قابل می کند که از قرآن استفاده کنیم.
35. شهود و برهان و… همه با قرآن تطبیق دارد و همه یک مطلب واحد را می گویند.
36. انسان باید ذهنش را از افکار خودش و دیگران خالی کند تا بفهمد که آیه قرآن چه می گوید.
37. اندیشمندان هر علمی دارای زبانی هستند، فلاسفه یک زبان دارند، ریاضی دانان یک زبان دیگر، هر کس زبان خودش را دارد ولی قرآن این طور نیست؛ قرآن، زبان عمومی بشر است.
38. قرآن کتاب علمی محض نیست، کتاب غیر علمی هم نیست، کتاب ریاضی و فقه و منطق نیست، قرآن کتاب مبدأ و معاد است؛ کتاب هدایت است.
39. آن چه در قرآن مهم است، تربیت و اخلاق قرآنی است و پی بردن به چگونگی و کیفیت بسیاری از چیزها مهم نیست [هدف اصلی نیست]. مانند چگونگی پدید آمدن آسمان ها و یا کیفیت معاد که همه حکمای اسلام در مورد آن بحث کرده اند که قائل به معاد جسمانی هستند و هر کسی کیفیت و چگونگی آن را به گونه ای دانسته و البته این قبیل مسائل [چندان] به درد ما هم نمی خورد، اعتقاد به معاد است که غیر قابل انکار است.
40. هر جا داستان حضرت موسی علیه السلام را که در قرآن می خوانیم تازگی دارد، خدا به مادر موسی وحی نمود که اگر می ترسی بچه ات را در دریا بیانداز. انداختن موسی در دریا یعنی توکل به خدا، نگهدارنده و حافظ این بچه خداست، این مطالب در قرآن آمده است؛ ولی این که موسی کی شیر خورده و چند ماه شیر خورده در قرآن نیامده است، چون اینها به درد نمی خورد. این داستان ها را چرا خدا به ما گفته است؟ آیا می خواسته افسانه بگوید؟ خیر؛ هر چه که به درد ما می خورد در قرآن آمده است و آن وقت، ما می رویم سراغ مطالبی که به درد ما نمی خورد. از قرآن باید این را آموخت که قرآن چگونه بحث می کند، امین بودن و قوی بودن را از داستان حضرت موسی در قرآن می توان فهمید.
41. داستان حضرت موسی علیه السلام و خضر علیه السلام، قوانین الهی را نشان می دهد. نه به حضرت موسی علیه السلام خرده گرفته شده و نه به حضرت خضر علیه السلام، و این نشان می دهد ما باید بر ظواهر اتکا کنیم.
42. اگر کسی هوا و هوس داشته باشد و بخواهد نظریات خود را به قرآن تحمیل کند؛ این شخص نمی تواند قرآن را بفهمد.
43. این که قرآن می گوید بر دلهایشان قفل زده اند، قفل چیست؟ همین خصوصیات اخلاقی می باشد؛ همین کینه ها و خود پرستیهاست.
44. قرآن ذی وجوه است و اگر نمی توانید معانی مختلف را بر آن حمل کنید، آن معنی را که خوب و عقلانی است قبول کنید.
در مورد قرآن کریم گفته شده قرآن وجوه معنایی مختلفی دارد، اما توجه داشته باشیم که متکلم خداست و محدودیت علمی ندارد و مخاطب اصیل قرآن حضرت رسول صلی الله علیه و آله است که [ایشان] در فهم معانی متفاوتی که منظور متکلم بوده مشکلی ندارد و ظرفیت آن را دارد. پس اگر متکلم، لفظی بگوید و هزاران معنا را قصد کند، مخاطب هم که رسول است هزار معنا را بفهمد، دیگر اشکالی در رابطه با ذی وجوه بودن قرآن وجود ندارد. البته باید به این نکته توجه داشت که قرآن ذی وجوه است، اما هرگز ایهام شعری در آن وجود ندارد. و همچنین با اینکه مخاطب اصیل قرآن حضرت رسول (ص) است، اما این موضوع منافاتی با عربی مبین بودن (فهم همگانی) آن ندارد.
45. بنا بر نظر علما، الفاظ برای معانی عامه وضع شده است و معنای انتزاعی دارند، مثلا چراغ یک معنای عام است. اول چراغ موشی بود بعد چراغ توری شد، بعد برق آمد و … اما همیشه چراغ یک معنای انتزاعی داشته است و بر همه اینها صدق می کند. گاهی، الفاظ، مشترک است اما معانی برداشت شده از آن، متفاوت است. مثلا یک قبیله به [کلمه] «عین»، «چشمه» و قبیله دیگر «نقره» و دیگری «زانو» اطلاق می کردند.
46. مجموع قرآن برای همه مردم قابل فهم است. ولی ممکن است برخی از مسائل و مطالب آن را همه افراد متوجه نشوند.
47. آیاتی درقرآن وجود داردکه به آن ها آیات «محکم» گفته می شود مانند آیه «لاتدرکه الابصار هو یدرک الابصار» یعنی چشم او را نمی بیند ولی او چشم را می بیند. آیاتی نیز وجود دارد مانند «علی العرش استوی» (یعنی بر عرش ایستاده است) که آیه «متشابه» است. با ارجاع آیه متشابه به محکم، می توان نتیجه گرفت که خدا ماده نیست، پس عرش هم نمی تواند مادی باشد. عقل با محکمات، متشابهات را تشخیص می دهد.
قرآن کریم
48. در مورد تشخیص و عقل برهانی می توانیم بگوئیم: گاهی عقل چیزی را درک می کند و گاهی نیز موضوعی را عقلی می نماید؛ یعنی اول صغری وکبری را درست کرده و سپس عقل آن را می فهمد. از طرف دیگر، عقل همه چیز را نمی فهمد لکن آنچه فهمیدن آن برای بشر لازم است عقل درک می کند و در حقیقت مایه کار ما عقل است. با عقل دنبال حضرت صادق علیه السلام می رویم. عقل مهم است؛ معجزه مهم نیست، چون حضرت موسی علیه السلام معجزه عصا را نشان داد ولی پیروانش با شنیدن صدای گوساله به دنبال گوساله رفتند. عقل برهانی انسان را از انحرافات نگه می دارد.
49. قرآن تحدی (به مبارزه فراخواندن) دارد. یکی از تحدی های قرآن این است که اگر قرآن از جانب کسی غیر از خدا می آمد، آن وقت قرآن دارای اختلافات و تناقضات می بود و بعد باید کسی می آمد و در خصوص تناقضات قرآن کتاب می نوشت ولی الان در قرآن تناقضی وجود ندارد، تحدی قرآن فقط به فصاحت و بلاغت آن نیست، چون در آن زمانی که قرآن نازل شد، مردم به صورت طبیعی شاعر بودند، و لذا در آن زمان فصاحت و بلاغت قرآن جلوه کرد تا مردم آن زمان خاضع شوند.
50. قرآن یک کلمه «لن تفعلوا» دارد که همه را به زانو در می آورد؛ یعنی اینکه ابدا نخواهید توانست مثل قرآن را بیاورید و دانشمندان در طول قرن ها نتوانستند که یک آیه مانند آن را بیاورند. اعجاز قرآن در این یک کلمه است. خدا نمی فرماید که ما نمی گذاریم مثل قرآن را بیاورید (یعنی صرف) بلکه می گوید شما نمی توانید مثل قرآن را بیاورید.
51. معجزه علت طبیعی می خواهد و علل طبیعی بر اساس «امکان» است نه «امتناع». ولی چیزی که ضرورت دارد، در معجزه غلبه ای است که به هیچ وجه نمی شود بر آن تسلط یافت. به عبارت دیگر وقتی اراده خدا باشد همه چیز ممکن است. اعجاز خرق عادت است، اما هر خرق عادتی معجزه نیست، معجزه استناد به «علت غیر مغلوب» دارد، خرق عادت اعم از معجزه و کرامت و اهانت است؛ خرق عادت را می توان مغلوب کرد، ولی اعجاز را نمی توان مغلوب کرد. اما معجزه هم علت طبیعی می خواهد و مستند به علت غالب غیر مقهور است.
52. حالا برویم فکر کنیم که از خدا بهتر چه کسی است؟ چرا از خدا فرار می کنیم؟ مگر می خواهیم کجا برویم؟ «فأنّی تؤفکون» «فأنّی تصرفون»؛ قرآن داد می زند که کجا میروید؟ سیر بیکران «من الله» و «إلی الله» و «فی الله» تمام شدنی نیست. ما مسافریم و مسافر ابدی هستیم باید توشه هایی مطابق سفرمان جمع کنیم، ما قرآن داریم پس دستمان پر است، قرآن، قرآن، علیکم بالقرآن. «کتاب أنزلنا إلیک لتخرج الناس …»
53. عجب نیست که بعضی از علما نمی گویند «الله اعلم» بلکه می گویند «الله یعلم»، برای این که «الله اعلم» یعنی خدا بهتر می داند ولی من هم، چیزی می دانم، از این کلمه بوی علم نمی آید، کتابهای علمی تکرار ندارد ولی قرآن تکرار دارد. تکرار در کتب علمی سودمند نیست، ولی در قرآن تکرار سودمند است. یکی از معجزات قرآن اسلوب خاص آن است و ربطی به کلام بشر ندارد، هر کس به این اسلوب آشنا باشد می بیند که این کلام بشر نیست.
54. ادبیات مقدمه است، همچون پلکان است؛ از آن که بالا رفتی دیگر نیازی به آن نداری، اگرچه [چندین] قرن است که روی ادبیات کار کرده اند، اما ادبیات قرآن غیر از این ادبیات است.
55. بچه مسلمان نباید پی الفاظ و قرائت های مختلف و … برود. چه کنیم که از قرآن، لفظی بیش نمانده است.
56. برهان، اثبات مطلوب است و نقض نقیض. اگر سلب محمول از این موضوع امکان نداشته باشد، با این عقل نمی توان تفسیر متن مقدس کرد.
57. محبت خدا علم است. هر چه محبت به خدا بیشتر شود، توجه به او نیز بیشتر خواهد شد. توجه بیشتر محبت بیشتری را موجب خواهد گشت؛ همینطور است که یکدیگر را تشدید می کنند. رابطه علم و عمل نیز همین گونه است.
58. رسولان در گرفتن وحی و رساندن و عمل به آن اشتباه نمی کنند.
59. وحدت وجود یعنی: هر کسی هرچیزی دارد مال خداست.
60. داستان های قرآن نمی خواهد خصوصیات تاریخی را بگوید بلکه به ما درس عبرت می دهد.
حجتالاسلام قرائتی میگوید: خدا آل سعود را لعنت کند که نمیگذارد برویم حج، چون او حج آمریکایی میخواهد، حج آمریکایی حجی است که جمع شوند و پخش شوند، آمریکا نترسد.
دوشنبه 95/08/10
حجتالاسلام قرائتی میگوید: خدا آل سعود را لعنت کند که نمیگذارد برویم حج، چون او حج آمریکایی میخواهد، حج آمریکایی حجی است که جمع شوند و پخش شوند، آمریکا نترسد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، با وجود اینکه عربستان سعودی مرکز نزول کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن کریم است و با وجود اینکه سرزمین وحی و خانه خدا در کشور عربستان واقع شده است اما جنایتها و ظلمهای خاندان آل سعود بر هیچ کسی پوشیده نیست.
ذیالحجه سال گذشته بود که شاهد فاجعه جنایتبار منا در ایام حج بودیم و حاجیان زیادی را به دیار باقی فرستاد و امسال نیز از از انجام فریضه حج باز ماندهایم.
آنچه در ادامه میخوانیم مروری بر سخنان حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز در این باره است:
حکومت آل سعود خیلی اصرار دارد که حافظ قرآن داشته باشد مثلاً میگویند حجاز 20 هزار حافظ قرآن دارد «حافظ قرآن مهم نیست، محافظ قرآن مهم است».
ممکن است کسی تمام قرآن را حفظ کند اما مثل فیتیله چراغ در اختیار آمریکا باشد. این درست مثل نوار است که روی آن قرآن ضبط شده است؛ اگر بخواهی پاک میکنی و اگر بخواهی قطع میکنی. اگر کسی قرآن بخواند، اهل بیت نداشته باشد مثل همان میشود که در حجاز پیش آمد، در کربلا پیش آمد، بعضی لشکریان یزید، قرآن را مثل بلبل از حفظ میخواندند، اما اهل بیت علیهمالسلام را هم کشتند.
حضرت امام راحل وقتی قطعنامه را پذیرفتند، فرمود: جام زهر را سر کشیدم، پیامی را داد و در آن به عراق سه مرتبه هجوم کرد اما به آل سعود هفده مرتبه.
یعنی جنایت آل سعود نزد امام از جنایت صدام بیشتر بود. امام فرمود: اگر از جنایت صدام بشود گذشت، از جنایت آل سعود نمیشود گذشت.
خدا آل سعود را لعنت کند که نمیگذارد ما برویم حج، چون او حج آمریکایی میخواهد، حج آمریکایی حجی است که جمع شوند و پخش شوند، آمریکا نترسد ولی آمریکا از جمع شدن مسلمانانی مثل ایرانیها وحشت میکند.
بنابراین ده میلیون بروند مکه که مرگ بر آمریکا نگویند، این حج آمریکایی است و سعودی راضی است. اگر صد هزار نفر بروند که مرگ بر آمریکا بگویند، نمیگذارند.
اسلامی، اسلام ناب محمدی است که کفار از آن بترسند و اگر دیدیم مسلمان هستیم و کفار از ما نمیترسند آن اسلام، اسلام ناب محمدی نیست.
چرا محرم؟
چهارشنبه 95/07/07
چرا محرم؟!
پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام ميدانست و ترك مخاصمه ميكرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماههاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نميشود ميتوان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع ميشد به آن محرم گفتند.
اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه جاودان كربلاست.
اين ماه، يادآور دلاورمرديهاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاريهاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبهها و شعارهاي آگاهيبخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.
اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.
محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)
شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:
«وقتي محرم فرا ميرسيد، پدرم خندان ديده نميشد، حزن و اندوه تا پايان دهه اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)
همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره عاشورا ميفرمايد:
«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريهاش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)
اعمال شب اول ماه محرم
1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:
دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره توحيد خوانده شود.
در فضيلت اين نماز چنين آمده است:
«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)
2ـ احياي اين شب.(6)
3ـ نيايش و دعا.(7)
روز اول محرم
اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت ميكند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)
دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:
«اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو ميخواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.
روز دوم محرم
در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)
روز سوم محرم
از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:
«هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)
در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.
روز چهارم محرم
بينتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.
روز هفتم محرم
روزه گرفتن مستحب است.
روز نهم محرم
تاسوعاي حسيني، روز محاصره امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)
اعمال شب عاشورا
1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:
چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره حمد، 50 بار سوره توحيد خوانده ميشود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)
2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)
3ـ دعا و نيايش. (15)
روز عاشورا
1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:
هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواستههايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)
2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)
3ـ روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)
4ـ آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)
5ـ خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)
6ـ خواندن زيارت عاشورا. (21)
7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)
روز دوازدهم محرم
ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه .ق.
روز بيست و يكم محرم
1ـ روزه اين روز مطلوب است. (23)
پينوشتها:
1- مصباح كفعمي، ص 509.
2- فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثي.
3- وسائل الشيعه، ج 5، ص 394، حديث 8.
4- همان، حديث 7.
5- بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 294، حديث 1؛ مفاتيح الجنان، ص 286.
6- مصباح المتهجد، ص 783.
7- بحارالانوار، ج 98، ص 324.
8- عروة الوثقي، ج 2، ص 243؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 347، حديث 3.
9- بحارالانوار، ج 98، ص 334.
10- فرهنگ عاشورا، ص 406.
11- عروة الوثقي، ج 2، ص 242؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 348.
12- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 1.
13- همان، ص 295، حديث 4 و 5.
14- بحارالانوار، ج 98، ص 340.
15- همان، ص 338.
16- بحارالانوار، ج 98، ص 43، حديث 5.
17- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5 و 6.
18- وسائل الشيعه، ج 7، ص 338، حديث 7.
19- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5.
20- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 8.
21- كامل الزيارات، ص 174.
22- مفاتيح الجنان، ص 298.
23- بحارالانوار، ج 98، ص 345، حديث 1.