یكصد و پنجاه موضوع از قرآن و احادیث » ارزش علم و دانش

یكصد و پنجاه موضوع از قرآن و احادیث » ارزش علم و دانش
آیات‏
1 - اهمیت علم :
قرآن كریم تا آن‏جا به تحصیل علم و دانش اهمیت قایل شده كه مسلمانان را ملزم مى‏سازد كه همه در میدان جنگ شركت نكنند، بلكه گروهى بمانند و معارف اسلامى را بیاموزند.
«و ما كان المؤمنون لینفروا كافّة فلولانفر من كل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون» توبه، 122
شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى جهاد) كوچ كنند چرا از هر گروهى طایفه‏اى از آنان كوچ نمى‏كنند و (طایفه‏اى بماند) تا در دین (و احكام و معارف اسلام) آگاهى پیدا كنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آن‏ها را انذار نمایند تا از (مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى كنند.

2 - هدف از بعثت انبیا تعلیم دانش و تربیت :
«كما ارسلنا فیكم رسولاً منكم یتلوا علیكم آیاتنا و یزكیكم و یعلمكم الكتاب و الحكمة و یعلمكم ما لم تكونوا تعلمون» بقره، 151
رسولى در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزكیه كند و كتاب و حكمت بیاموزد و آنچه نمى‏دانستید به شما یاد دهد.

3 - تقرّب به خداوند متناسب با درجات علم :
«یرفع اللَّه الذین آمنوا منكم و الذین اوتوا العلم درجات» مجادله 11
خداوند متعال كسانى را كه از علم بهره دارند درجات عظیمى مى‏بخشد اگر براى مؤمن درجه است، براى مؤمن عالم درجات خواهد بود. منظور از بالابردن درجات قطعاً بالا بردن مكانى نیست بلكه بالا بردن از نظرمقام قرب پروردگار است.

4 - نام راسخان در علم كنار نام خدا :
«و ما یعلم تأویله الاّ اللَّه و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به» آل عمران، 7
حقایق قرآن را جز خداوند و راسخان در علم نمى‏دانند.

5 - علم شرط زمامدارى :
«ان اللَّه قد بعث لكم طالوت ملكاً و زاده بسطة فى العلم و الجسم» بقره، 247
خداوند طالوت را به عنوان زمامدار براى شما برگزیده و علم و قدرت جسمى او را وسعت بخشیده است.

6 - علم شرط مدیریت :
«اجعلنى على خزائن الارض انى حفیظ علم» یوسف، 55
حضرت یوسف‏علیه السلام هنگامى كه پیشنهاد مقام مهمى در حكومت مصر به او داده شد، گفت: مرا به سرپرستى خزائن بگمارید و دو دلیل براى این مدیریت ذكر كرد: امانتدارى و علم و آگاه بودن.

7 - فراگیرى علم مفید :
«هل اتّبعك على ان تعلّمن مما علّمت به رشداً» كهف، 66
موسى‏علیه السلام به خضرعلیه السلام گفت: آیا من از تو پیروى كنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزى؟

8 - طلب فزونى در علم :
«و قل ربّ زدنى علماً» طه، 114
بگو پروردگارا! علم و دانش مرا زیاد كن.

9 - دانشمندان در ردیف ملائكه :
«شهداللَّه انه لا اله الاهو و الملائكة و اولوا العلم قائماً بالقسط» آل عمران، 18
در این آیه شریفه دانشمندان واقعى در ردیف فرشتگان قرار گرفته‏اند و این خود، امتیاز دانشمندان را بر دیگران اعلام مى‏كند و نیز از آیه استفاده مى‏شود امتیاز دانشمندان از این نظر است كه در پرتو علم خود به حقایق اطلاع یافته و به یگانگى خدا كه بزرگ‏ترین حقیقت است معترفند. (تفسیر نمونه 2 / 348)

10 - دانشمندان و درك اسرار هستى :
«و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم ان فى ذلك لایات للعالمین» روم، 22
و از آیات او آفرینش آسمان‏ها و زمین و تفاوت زبان‏ها و رنگ‏هاى شماست؛ در این، نشانه‏هایى است براى عالمان.

11 - خداوند معلّم حقیقى :
«الرّحمن علّم القرآن»
هر چند معلّمان بكوشند و استادان تلقین كنند همه این‏ها اسباب هستند و آموزنده حقیقى خداوند است.
الف) حضرت آدم‏علیه السلام را علم اسامى آموخت: «و علّم الاسماء كلّها» بقره، 31
ب ) حضرت داوودعلیه السلام را زرگرى بیآموخت: «و علمنّاه صنعة لبوس لكم» انبیاء، 80
ج ) حضرت عیسى‏علیه السلام راكتاب و حكمت بیآموخت: «و یعلمه الكتاب و الحكمة» آل عمران، 48
د ) حضرت خضر را علم و معرف آموخت: «و علمنّاه من لّدنّا علماً» كهف، 65
ه) حضرت پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم را اسرار نظام جهان آموخت: «و علمك مالم تكن تعلم» نساء، 113
و ) عالمیان را بیان بیآموخت: «خلق الانسان علمّه البیان» الرحمن، 4

علم وسیله است نه هدف‏
در قرآن، علم هدف شمرده نشده است بلكه وسیله‏اى است براى رشد و هدایت و رسیدن به مقصد. در مورد حضرت موسى‏علیه السلام و خضر قرآن چنین بیان مى‏كند: «قال له موسى هل اتّبعك على ان تعلّمن مما علّمت رشداً» كهف، 66
آیا من اجازه دارم از تو پیروى كنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد وصلاح من است به من بیاموزى؟ از تعبیر رشداً چنین استفاده مى‏شود كه علم هدف نیست بلكه براى راه یافتن به مقصود و رسیدن به خیر و صلاح مى‏باشد. چنین علمى ارزشمند است و باید از استاد آموخت.

روایات‏
1 - فضیلت و برترى علم :
قال على‏علیه السلام : «لاكنز انفع من العلم»
هیچ گنجى سودمند تر از علم نیست. (كافى 8 / 19)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «سارعوا فى طلب العلم فالحدیث من صادق خیر من الدنیا و ما علیها من ذهب و فضّة»
در طلب علم شتاب كنید خبرى از یك راستگو (شنیدن) بهتر است از دنیا و آنچه طلا و نقره در آن است. (كنزالعمال 10 / 154)

2 - طلب علم و جهاد در راه خدا :
قال على‏علیه السلام: «الشاخص فى طلب العلم كالمجاهد فى سبیل اللَّه انّ طلب العلم فریضة على كل مسلم و كم من مؤمن یخرج من منزله فى طلب العلم فلا یرجع الاّ مغفوراً»
آن‏كه براى تحصیل علم بیرون رود، همانند مجاهد در راه خداست. همانا تحصیل دانش بر هر مسلمانى واجب است و چه بسا مؤمنى كه از خانه خود براى تحصیل دانش خارج شود به خانه بر نمى‏گردد جز آن‏كه آمرزیده شده باشد. (بحار 1 / 179)

3 - زندگى در پرتو كسب علم :
قال على‏علیه السلام : «اكتسبوا العلم یكسبكم الحیاة»
علم و دانش تحصیل كنید كه در پرتو آن حیات را به دست آورید. (غررالحكم)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «طالب العلم بین الجهال كالحىّ بین الاموات»
طلب كننده دانش در میان نادانان، مانند زنده در بین مردگان است. (بحار 1 / 181)

4 - عبادت خداوند در پرتو علم :
قال على‏علیه السلام : «تعلّموا العلم فانّ تعلمّه حسنة… بالعلم یطاع اللَّه و یُعبد بالعلم یعرف اللَّه و یوحّد بالعلم توصل الارحام و به یعرف الحلال و الحرام»
دانش بیاموزید كه آموزش آن حسنه است … به وسیله علم، خداوند اطاعت و عبادت مى‏شود و به وسیله علم خداوند شناخته مى‏شود. به وسیله علم صله ارحام انجام مى‏شود و حلال و حرام الهى شناخته مى‏گردد. (امالى صدوق 1 / 492)

5 - برترى علم بر عبادت :
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «فضل العلم احبّ الىّ من فضل العبادة»
فضیلت دانش محبوب‏تر است نزد من از فضیلت عبادت. (بصائر الدرجات 3 / 7)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «قلیل العلم خیر من كثیر العبادة»
علم اندك برتر از عبادت فراوان است. (محجةالبیضاء 1 / 22)

6 - زكات علم :
قال الصادق‏علیه السلام : «انّ لكل شئ زكاة و زكاة العلم ان یعلّمه اهله»
براى هر چیزى زكاتى است و زكات علم، تعلیم به كسانى است كه اهلیّت آن را دارند. (تحف العقول 364)

7 - پاداش آموزش علم :
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «من تعلّم للَّه و علّم للَّه دُعى فى ملكوت السموات عظیماً»
هر كه تحصیل علم براى خدا كند و آن را براى خدا به دیگران بیاموزد در ملكوت آسمان‏ها بزرگ خوانده مى‏شود. (كنزالعمال 10 / 164)

8 - فراگیرى علوم مهم :
قال على‏علیه السلام : «العمر اقصر من ان تعلم كلّ ما یحسن بك علمه فتعلّم الأهمّ فالأهمّ»
عمر، كوتاه‏تر از آن است كه همه چیز را خوب بدانى، پس هر دانشى را كه مهمّ و مهم‏تر باشد فراگیر. (شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحدید 20 / 262)

9 - حیات علم در پرتو مذاكره :
«عن ابى عبداللَّه رحم اللَّه عبداً احیى العلم قال قلت و ما احیاؤه قال ان یذكر به اهل الدین و اهل الورع»
خدا رحمت كند بنده‏اى را كه علم را زنده كند راوى گفت: عرض كردم: زنده كردن علم چیست؟ فرمود، با دینداران و اهل ورع مذاكره كردن. (روضةالمتّقین 12 / 166)

10 - استغفار براى طالب علم :
قال الصادق‏علیه السلام : «طالب العلم یستغفر له كل شئ حتى الحیتان فى البحر»
براى طالب علم همه موجودات طلب مغفرت مى‏كنند حتى ماهیان دریا. (كنزالعمال 28653)

11 - آفت تحصیل علم براى غیر خدا :
قال على‏علیه السلام : «من تعلّم العلم ریاءاً و سمعة یرید به الدنیا نزع اللَّه بركته و ضیق علیه معیشته و وكله اللَّه الى نفسه و من وكله اللَّه الى نفسه فقد هلك»
هر كس علمى را به عنوان ریا و سمعه بیاموزد و اراده بهره دنیوى نماید خداوند بركت را از او مى‏برد و زندگى او سخت مى‏شود و خداوند او را به خودش رها مى‏كند كه در نتیجه هلاك مى‏گردد. (غررالحكم)

12 - وظیفه متعلم :
قال على‏علیه السلام : «على المتعلّم ان یدأب نفسه فى طلب العلم و لا یمّل من تعلّمه و لا یستكثر ما علم»
وظیفه متعلم و دانش‏آموز آن است كه خود را به طلب علم و فراگیرى آن عادت دهد و از تحصیل علم خسته نشود و علم خود را زیاد نشمرد. (غررالحكم)

13 - غرور به علم :
قال على‏علیه السلام : «من ادّعى من العلم غایته فقد اظهر من جهله نهایته»
هر كس ادعا كند به نهایت علم دست یافته نهایت نادانى خود را ابراز داشته است. (غررالحكم)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «من قال انا عالم فهو جاهل»
هر كس ادعا كند كه او دانشمند است در حقیقت نادان است. (منیةالمرید)

14 - خطر عمل بدون علم :
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «من عمل على غیر علم كان ما یفسد اكثر مما یصلح»
هر كس بدون دانش عمل كند فسادش بیش از اصلاح او خواهد بود. (محاسن 1 / 314)

15 - خطر علم بدون عمل :
قال على‏علیه السلام : «من تعلّم العلم و لم یعمل بما فیه حشره اللَّه یوم القیمة اعمى‏»
هر كس علم را فرا گیرد و به آن عمل نكند، روز قیامت خداوند او را كور محشور خواهد كرد. (مكارم الاخلاق 348)

رفع محدودیت در طلب علم‏
در ضرورت فراگیرى علم و لزوم كسب دانش، همین بس كه اسلام خصوصیتى براى آن قایل شده كه براى هیچ موضوعى قایل نشده و آن این‏كه محدودیت از چهار جهت برداشته شده و همه انسان‏هاى مسلمان را به تحصیل و فراگیرى دانش دعوت نموده است.

1 - طایفه و نژاد :
پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم : «طلب العلم فریضة على كل مسلم»
طلب علم و دانش بر هر مسلمان لازم است. (اصول كافى 1 / 35)

2 - مكان :
پیامبر گرامى اسلام مى‏فرماید: طلب علم و دانش كنید گرچه مسافت‏هاى دورى را بپیماید. «اطلبوا العلم و لو بالصین»
طلب كنید علم را گرچه به چین مسافرت كنید. (بحار 1 / 180)

3 - زمان :
قال رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم : «اطلب العلم من المهد الى اللحد»
از گهواره تا گور دانش بجویید .(نهج الفصاحه 64)
امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «طلب العلم فریضة على كل حال»
طلب علم واجب است در هر حالى و در هر زمانى . (بحار 1 / 172)

4 - معلم :
حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «الحكمة ضالة كل مؤمن فخذوها و لومن افواه المنافقین»
حكمت و علم گمشده هر مؤمن است، آن را فراگیرید گرچه از منافقین باشد. (تصنیف غرر 58)

اشاره‏
الف - پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله در شب معراج گروهى را مشاهده كرد كه لب‏هاى آنان را با مقراضى از آتش قطع مى‏كنند به جبرئیل فرمود: اینان كیستند؟ جبرئیل گفت: اینها خطیبان امّت تو هستند كه مردم را امر به نیكى مى‏كردند و خود را فراموش كردند. (نورالثقلین/1/75)
ب - حضرت على‏علیه السلام در باره‏ى علمایى كه به علم خود عمل نمى‏كنند مى‏فرماید: «و قد تسمّى‏ عالماً و لیس به … فالصورة صورة انسان و القلب قلب حیوان … ذلك میت الاحیاء». (نهج البلاغه / خطبه 87)
ج - شخصى از انصار نزد پیامبر آمد و پرسید اگر در یك زمان تشییع جنازه و مجلس علم با هم باشد در كدام یك بهتر است شركت كنم؟ فرمود: اگر براى تشییع جنازه‏اى افرادى باشند كه عهده‏دار شوند حضور یافتن در مجلس علم از هزار تشییع جنازه و عبادت هزار مریض و از نماز هزار شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه و از هزار حج مستحب و هزار جهاد مستحب برتر است. (بحار/1/204)
صفحه قبل « [صفحه 145]» صفحه بعد

یكصد و پنجاه موضوع از قرآن و احادیث » ارزش علم و دانش

یكصد و پنجاه موضوع از قرآن و احادیث » ارزش علم و دانش
آیات‏
1 - اهمیت علم :
قرآن كریم تا آن‏جا به تحصیل علم و دانش اهمیت قایل شده كه مسلمانان را ملزم مى‏سازد كه همه در میدان جنگ شركت نكنند، بلكه گروهى بمانند و معارف اسلامى را بیاموزند.
«و ما كان المؤمنون لینفروا كافّة فلولانفر من كل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون» توبه، 122
شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى جهاد) كوچ كنند چرا از هر گروهى طایفه‏اى از آنان كوچ نمى‏كنند و (طایفه‏اى بماند) تا در دین (و احكام و معارف اسلام) آگاهى پیدا كنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آن‏ها را انذار نمایند تا از (مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى كنند.

2 - هدف از بعثت انبیا تعلیم دانش و تربیت :
«كما ارسلنا فیكم رسولاً منكم یتلوا علیكم آیاتنا و یزكیكم و یعلمكم الكتاب و الحكمة و یعلمكم ما لم تكونوا تعلمون» بقره، 151
رسولى در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزكیه كند و كتاب و حكمت بیاموزد و آنچه نمى‏دانستید به شما یاد دهد.

3 - تقرّب به خداوند متناسب با درجات علم :
«یرفع اللَّه الذین آمنوا منكم و الذین اوتوا العلم درجات» مجادله 11
خداوند متعال كسانى را كه از علم بهره دارند درجات عظیمى مى‏بخشد اگر براى مؤمن درجه است، براى مؤمن عالم درجات خواهد بود. منظور از بالابردن درجات قطعاً بالا بردن مكانى نیست بلكه بالا بردن از نظرمقام قرب پروردگار است.

4 - نام راسخان در علم كنار نام خدا :
«و ما یعلم تأویله الاّ اللَّه و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به» آل عمران، 7
حقایق قرآن را جز خداوند و راسخان در علم نمى‏دانند.

5 - علم شرط زمامدارى :
«ان اللَّه قد بعث لكم طالوت ملكاً و زاده بسطة فى العلم و الجسم» بقره، 247
خداوند طالوت را به عنوان زمامدار براى شما برگزیده و علم و قدرت جسمى او را وسعت بخشیده است.

6 - علم شرط مدیریت :
«اجعلنى على خزائن الارض انى حفیظ علم» یوسف، 55
حضرت یوسف‏علیه السلام هنگامى كه پیشنهاد مقام مهمى در حكومت مصر به او داده شد، گفت: مرا به سرپرستى خزائن بگمارید و دو دلیل براى این مدیریت ذكر كرد: امانتدارى و علم و آگاه بودن.

7 - فراگیرى علم مفید :
«هل اتّبعك على ان تعلّمن مما علّمت به رشداً» كهف، 66
موسى‏علیه السلام به خضرعلیه السلام گفت: آیا من از تو پیروى كنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزى؟

8 - طلب فزونى در علم :
«و قل ربّ زدنى علماً» طه، 114
بگو پروردگارا! علم و دانش مرا زیاد كن.

9 - دانشمندان در ردیف ملائكه :
«شهداللَّه انه لا اله الاهو و الملائكة و اولوا العلم قائماً بالقسط» آل عمران، 18
در این آیه شریفه دانشمندان واقعى در ردیف فرشتگان قرار گرفته‏اند و این خود، امتیاز دانشمندان را بر دیگران اعلام مى‏كند و نیز از آیه استفاده مى‏شود امتیاز دانشمندان از این نظر است كه در پرتو علم خود به حقایق اطلاع یافته و به یگانگى خدا كه بزرگ‏ترین حقیقت است معترفند. (تفسیر نمونه 2 / 348)

10 - دانشمندان و درك اسرار هستى :
«و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم ان فى ذلك لایات للعالمین» روم، 22
و از آیات او آفرینش آسمان‏ها و زمین و تفاوت زبان‏ها و رنگ‏هاى شماست؛ در این، نشانه‏هایى است براى عالمان.

11 - خداوند معلّم حقیقى :
«الرّحمن علّم القرآن»
هر چند معلّمان بكوشند و استادان تلقین كنند همه این‏ها اسباب هستند و آموزنده حقیقى خداوند است.
الف) حضرت آدم‏علیه السلام را علم اسامى آموخت: «و علّم الاسماء كلّها» بقره، 31
ب ) حضرت داوودعلیه السلام را زرگرى بیآموخت: «و علمنّاه صنعة لبوس لكم» انبیاء، 80
ج ) حضرت عیسى‏علیه السلام راكتاب و حكمت بیآموخت: «و یعلمه الكتاب و الحكمة» آل عمران، 48
د ) حضرت خضر را علم و معرف آموخت: «و علمنّاه من لّدنّا علماً» كهف، 65
ه) حضرت پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم را اسرار نظام جهان آموخت: «و علمك مالم تكن تعلم» نساء، 113
و ) عالمیان را بیان بیآموخت: «خلق الانسان علمّه البیان» الرحمن، 4

علم وسیله است نه هدف‏
در قرآن، علم هدف شمرده نشده است بلكه وسیله‏اى است براى رشد و هدایت و رسیدن به مقصد. در مورد حضرت موسى‏علیه السلام و خضر قرآن چنین بیان مى‏كند: «قال له موسى هل اتّبعك على ان تعلّمن مما علّمت رشداً» كهف، 66
آیا من اجازه دارم از تو پیروى كنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد وصلاح من است به من بیاموزى؟ از تعبیر رشداً چنین استفاده مى‏شود كه علم هدف نیست بلكه براى راه یافتن به مقصود و رسیدن به خیر و صلاح مى‏باشد. چنین علمى ارزشمند است و باید از استاد آموخت.

روایات‏
1 - فضیلت و برترى علم :
قال على‏علیه السلام : «لاكنز انفع من العلم»
هیچ گنجى سودمند تر از علم نیست. (كافى 8 / 19)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «سارعوا فى طلب العلم فالحدیث من صادق خیر من الدنیا و ما علیها من ذهب و فضّة»
در طلب علم شتاب كنید خبرى از یك راستگو (شنیدن) بهتر است از دنیا و آنچه طلا و نقره در آن است. (كنزالعمال 10 / 154)

2 - طلب علم و جهاد در راه خدا :
قال على‏علیه السلام: «الشاخص فى طلب العلم كالمجاهد فى سبیل اللَّه انّ طلب العلم فریضة على كل مسلم و كم من مؤمن یخرج من منزله فى طلب العلم فلا یرجع الاّ مغفوراً»
آن‏كه براى تحصیل علم بیرون رود، همانند مجاهد در راه خداست. همانا تحصیل دانش بر هر مسلمانى واجب است و چه بسا مؤمنى كه از خانه خود براى تحصیل دانش خارج شود به خانه بر نمى‏گردد جز آن‏كه آمرزیده شده باشد. (بحار 1 / 179)

3 - زندگى در پرتو كسب علم :
قال على‏علیه السلام : «اكتسبوا العلم یكسبكم الحیاة»
علم و دانش تحصیل كنید كه در پرتو آن حیات را به دست آورید. (غررالحكم)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «طالب العلم بین الجهال كالحىّ بین الاموات»
طلب كننده دانش در میان نادانان، مانند زنده در بین مردگان است. (بحار 1 / 181)

4 - عبادت خداوند در پرتو علم :
قال على‏علیه السلام : «تعلّموا العلم فانّ تعلمّه حسنة… بالعلم یطاع اللَّه و یُعبد بالعلم یعرف اللَّه و یوحّد بالعلم توصل الارحام و به یعرف الحلال و الحرام»
دانش بیاموزید كه آموزش آن حسنه است … به وسیله علم، خداوند اطاعت و عبادت مى‏شود و به وسیله علم خداوند شناخته مى‏شود. به وسیله علم صله ارحام انجام مى‏شود و حلال و حرام الهى شناخته مى‏گردد. (امالى صدوق 1 / 492)

5 - برترى علم بر عبادت :
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «فضل العلم احبّ الىّ من فضل العبادة»
فضیلت دانش محبوب‏تر است نزد من از فضیلت عبادت. (بصائر الدرجات 3 / 7)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «قلیل العلم خیر من كثیر العبادة»
علم اندك برتر از عبادت فراوان است. (محجةالبیضاء 1 / 22)

6 - زكات علم :
قال الصادق‏علیه السلام : «انّ لكل شئ زكاة و زكاة العلم ان یعلّمه اهله»
براى هر چیزى زكاتى است و زكات علم، تعلیم به كسانى است كه اهلیّت آن را دارند. (تحف العقول 364)

7 - پاداش آموزش علم :
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «من تعلّم للَّه و علّم للَّه دُعى فى ملكوت السموات عظیماً»
هر كه تحصیل علم براى خدا كند و آن را براى خدا به دیگران بیاموزد در ملكوت آسمان‏ها بزرگ خوانده مى‏شود. (كنزالعمال 10 / 164)

8 - فراگیرى علوم مهم :
قال على‏علیه السلام : «العمر اقصر من ان تعلم كلّ ما یحسن بك علمه فتعلّم الأهمّ فالأهمّ»
عمر، كوتاه‏تر از آن است كه همه چیز را خوب بدانى، پس هر دانشى را كه مهمّ و مهم‏تر باشد فراگیر. (شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحدید 20 / 262)

9 - حیات علم در پرتو مذاكره :
«عن ابى عبداللَّه رحم اللَّه عبداً احیى العلم قال قلت و ما احیاؤه قال ان یذكر به اهل الدین و اهل الورع»
خدا رحمت كند بنده‏اى را كه علم را زنده كند راوى گفت: عرض كردم: زنده كردن علم چیست؟ فرمود، با دینداران و اهل ورع مذاكره كردن. (روضةالمتّقین 12 / 166)

10 - استغفار براى طالب علم :
قال الصادق‏علیه السلام : «طالب العلم یستغفر له كل شئ حتى الحیتان فى البحر»
براى طالب علم همه موجودات طلب مغفرت مى‏كنند حتى ماهیان دریا. (كنزالعمال 28653)

11 - آفت تحصیل علم براى غیر خدا :
قال على‏علیه السلام : «من تعلّم العلم ریاءاً و سمعة یرید به الدنیا نزع اللَّه بركته و ضیق علیه معیشته و وكله اللَّه الى نفسه و من وكله اللَّه الى نفسه فقد هلك»
هر كس علمى را به عنوان ریا و سمعه بیاموزد و اراده بهره دنیوى نماید خداوند بركت را از او مى‏برد و زندگى او سخت مى‏شود و خداوند او را به خودش رها مى‏كند كه در نتیجه هلاك مى‏گردد. (غررالحكم)

12 - وظیفه متعلم :
قال على‏علیه السلام : «على المتعلّم ان یدأب نفسه فى طلب العلم و لا یمّل من تعلّمه و لا یستكثر ما علم»
وظیفه متعلم و دانش‏آموز آن است كه خود را به طلب علم و فراگیرى آن عادت دهد و از تحصیل علم خسته نشود و علم خود را زیاد نشمرد. (غررالحكم)

13 - غرور به علم :
قال على‏علیه السلام : «من ادّعى من العلم غایته فقد اظهر من جهله نهایته»
هر كس ادعا كند به نهایت علم دست یافته نهایت نادانى خود را ابراز داشته است. (غررالحكم)
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «من قال انا عالم فهو جاهل»
هر كس ادعا كند كه او دانشمند است در حقیقت نادان است. (منیةالمرید)

14 - خطر عمل بدون علم :
قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم : «من عمل على غیر علم كان ما یفسد اكثر مما یصلح»
هر كس بدون دانش عمل كند فسادش بیش از اصلاح او خواهد بود. (محاسن 1 / 314)

15 - خطر علم بدون عمل :
قال على‏علیه السلام : «من تعلّم العلم و لم یعمل بما فیه حشره اللَّه یوم القیمة اعمى‏»
هر كس علم را فرا گیرد و به آن عمل نكند، روز قیامت خداوند او را كور محشور خواهد كرد. (مكارم الاخلاق 348)

رفع محدودیت در طلب علم‏
در ضرورت فراگیرى علم و لزوم كسب دانش، همین بس كه اسلام خصوصیتى براى آن قایل شده كه براى هیچ موضوعى قایل نشده و آن این‏كه محدودیت از چهار جهت برداشته شده و همه انسان‏هاى مسلمان را به تحصیل و فراگیرى دانش دعوت نموده است.

1 - طایفه و نژاد :
پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم : «طلب العلم فریضة على كل مسلم»
طلب علم و دانش بر هر مسلمان لازم است. (اصول كافى 1 / 35)

2 - مكان :
پیامبر گرامى اسلام مى‏فرماید: طلب علم و دانش كنید گرچه مسافت‏هاى دورى را بپیماید. «اطلبوا العلم و لو بالصین»
طلب كنید علم را گرچه به چین مسافرت كنید. (بحار 1 / 180)

3 - زمان :
قال رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم : «اطلب العلم من المهد الى اللحد»
از گهواره تا گور دانش بجویید .(نهج الفصاحه 64)
امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «طلب العلم فریضة على كل حال»
طلب علم واجب است در هر حالى و در هر زمانى . (بحار 1 / 172)

4 - معلم :
حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «الحكمة ضالة كل مؤمن فخذوها و لومن افواه المنافقین»
حكمت و علم گمشده هر مؤمن است، آن را فراگیرید گرچه از منافقین باشد. (تصنیف غرر 58)

اشاره‏
الف - پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله در شب معراج گروهى را مشاهده كرد كه لب‏هاى آنان را با مقراضى از آتش قطع مى‏كنند به جبرئیل فرمود: اینان كیستند؟ جبرئیل گفت: اینها خطیبان امّت تو هستند كه مردم را امر به نیكى مى‏كردند و خود را فراموش كردند. (نورالثقلین/1/75)
ب - حضرت على‏علیه السلام در باره‏ى علمایى كه به علم خود عمل نمى‏كنند مى‏فرماید: «و قد تسمّى‏ عالماً و لیس به … فالصورة صورة انسان و القلب قلب حیوان … ذلك میت الاحیاء». (نهج البلاغه / خطبه 87)
ج - شخصى از انصار نزد پیامبر آمد و پرسید اگر در یك زمان تشییع جنازه و مجلس علم با هم باشد در كدام یك بهتر است شركت كنم؟ فرمود: اگر براى تشییع جنازه‏اى افرادى باشند كه عهده‏دار شوند حضور یافتن در مجلس علم از هزار تشییع جنازه و عبادت هزار مریض و از نماز هزار شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه و از هزار حج مستحب و هزار جهاد مستحب برتر است. (بحار/1/204)

جوان از ديدگاه قرآن

جوان از ديدگاه قرآن

على اميرخانى
دوران نوجوانى و جوانى، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعيين كننده ى شخصيت فرد است. .چيزى كه مى تواند اين احساسات را در مسير هدايت و هيجان و غرور را در طريق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نمايد، قانون الهى، يعنى قرآن و احاديث معصومين(عليهم السلام) است.
دوران نوجوانى و جوانى، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعيين كننده ى شخصيت فرد است. در اين دوران غرور، هيجان، احساسات، شهوت، ناپختگى عقلى و… بر شخص سايه مى افكند.چيزى كه مى تواند اين احساسات را در مسير هدايت و هيجان و غرور را در طريق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نمايد، قانون الهى، يعنى قرآن و احاديث معصومين(عليهم السلام) است.در اين بخش به برخى راهكارهاى قرآن و روايات در موفقيت و شخصيت جوان اشاره مى گردد.

- قرآن كريم سيماى جوان شايسته را چگونه تبيين مى كند؟
جوانى بهترين و حساس ترين دوره ى عمر هر موجودى به‌ويژه انسان به حساب مى آيد. در همين دوره است كه انسان مى تواند سرنوشت خويش را رقم بزند و افق آينده‌ى خود را روشن و درخشان و يا آن را تيره و تار سازد.قالب وجودى يك انسان در دوره ى جوانى شكل مى گيرد و آينده ى او هم بر اين اساس رقم مى خورد. در هر عصرى جوانان بيشتر مورد توجه اند و در شكل گيرى موضوعات مختلف در جوامع نقش مؤثرى ايفا مى كنند و در اين ميان برخى افراد، احزاب، قدرت ها و… از احساسات پاك، شور و تحرك و نيروى سازنده ى جوانان در راستاى منافع فردى و گروهى خود سود مى برند.
قرآن كريم و روايات اسلامى به دوره ى حساس نوجوانى و جوانى عمر انسان اهميت ويژه اى داده اند. چنان كه حضرت امام صادق(عليه السلام) به يكى از ياران خويش مى فرمايند:
بر تو باد توجه به جوانان; زيرا آنان به هر كار خير از ديگران پيش تازترند.
هم چنين مى فرمايد: چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته گردد و خداوند متعال او را در زمره ى پيامبران والامقام نزد خود قرار مى دهد و خداوند خود در قيامت مدافع وى باشد.
قرآن كريم با طرح الگوهايى از جوانان شايسته، همانند جوانان اصحاب كهف، و برخى از پيامبران جوان الهى و يادآورى برخى از داستان ها و نكات اخلاقى و تربيتى، سيماى جوان شايسته را ترسيم مى كند. گوشه هايى از تبيين سيما و ويژگى هاى يك جوان شايسته از نظر قرآن كريم و نيز روايات اسلامى را در پى مى آوريم.
1. پرهيزكارى و رعايت تقوا; قرآن كريم مى فرمايد: (… وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ); … و از خدا پروا نماييد و بدانيد خدا با پرهيزكاران است.
و در جايى ديگر مى فرمايد: (… إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ …); … گرامى ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست…
يك جوان شايسته از نظر قرآن، كسى است كه تقوا و پرهيزكارى را پيشه مى كند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: خداوند متعال به وجود جوان عبادت پيشه (و با تقوا) بر فرشتگان مى نازد و مى فرمايد: «اين بنده ى مرا بنگريد به خاطر من از هواى نفس خود دست كشيده است.
2. داشتن ايمان و دورى از شرك; قرآن كريم مى فرمايد: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ …); اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خدا و پيامبرش و كتابى كه بر او نازل كرده ايمان بياوريد…
و در جايى ديگر به نقل از سفارش هاى حضرت لقمان به فرزندش، همه ى انسان ها به ويژه جوانان را از هرگونه شرك برحذر مى دارد و مى فرمايد: (يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ); … پسرم چيزى را همتاى خدا قرار نده كه شرك، ظلم بزرگى است.
و به اين ترتيب حضرت لقمان اساسى ترين ركن ايمان و دين دارى (توحيد) را به فرزند جوانش يادآورى مى كند.
3. عدالت طلبى و حمايت از مظلومان; از آن جا كه جوان هنوز در نابرابرى هاى محيط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالت طلبى و حمايت از مظلومان در او بيشتر تجلى دارد.قرآن كريم به نمونه هايى در اين باره اشاره مى كند; از جمله ى اين جوانان عدالت طلب و حامى مظلوم، حضرت موسى(عليه السلام)است. در سوره ى قصص، آيات 15 و 23 ـ 28، آمده است كه حضرت موسى(عليه السلام) جوانى عدالت طلب و حامى مظلومان بود. و به همين جهت در سرزمين مصر به حمايت از شخص مظلومى برخاست و در مدين نيز جوان مردانه به كمك دختران حضرت شعيب رفت و براى گوسفندان آن ها از چاه آب كشيد.
4. كوشش و تلاش; دوره ى جوانى زمان تلاش، كوشش، تحرك و نشاط است. قرآن كريم باز حضرت موسى(عليه السلام) را سمبل و الگوى يك جوان فعال، تلاشگر و پرتحرك معرفى مى كند كه بدون سرمايه و ثروت، ولى با تلاش و كوشش، براى حضرت شعيب كار كرد و بعد از انتخاب همسر و تشكيل خانواده، با ثروت فراوان به شهر خود (مصر) بازگشت. بنابراين، يك جوان بايد با اراده و پشت كارى قوى و عزمى راسخ بكوشد و از بحران ها و فراز و فرودهاى زندگى به سلامت عبور كند.
5. حق پذيرى; جوانان زودتر به حقايق دل مى بندند و در عمل نيز بى باك و جسورند و اگر چيزى را حق ببينند، در تثبيت آن مقاومت مى كنند. قرآن كريم، برخى از جوانان اصحاب كهف را چنين مى داند و مى فرمايد: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً); ما داستان آنان را به حق براى تو بازگو مى كنيم، آن ها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم.
و در جايى ديگر داستان جوانى (حضرت اسماعيل) را كه حاضر شد در راه حق حتى جان خود را فدا كند يادآور مى شود و مى فرمايد:
(فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِينَ); هنگامى كه (حضرت ابراهيم(عليه السلام)) با او (حضرت اسماعيل(عليه السلام)) به مقام سعى رسيد، گفت: پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى كنم، نظر تو چيست؟ گفت: هر چه دستور دارى اجرا كن; به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت.
از آيات ياد شده برمى آيد كه يك جوان مؤمن و شايسته بايد در مقابل حقايق سر تعظيم و تسليم فرود آورد.
6. شهامت و شجاعت; از ديگر ويژگى هاى يك جوان از نظر قرآن، داشتن شجاعت و شهامت است. اين دو از صفات كمال انسان است كه بيشتر در جوانان نمود دارد. از جمله ى اين جوانان مى توان حضرت داود و حضرت ابراهيم(عليهما السلام)را نام برد.
حضرت ابراهيم(عليه السلام) با شهامت و شجاعت كامل در مقابل بت پرستان ايستاد و بت ها را شكست. خداوند متعال در اين باره مى فرمايد:
(قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ); (گروهى) گفتند: شنيديم جوانى از (مخالفت با) بت ها سخن مى گفت كه او را ابراهيم مى گويند.
حضرت داود(عليه السلام) نيز با شجاعت و شهامت و تكيه بر ايمان به خدا با ظالمى به نام جالود كه بسيار قوى بود به مبارزه پرداخت و او را شكست داد.
7. عفت و پاكدامنى; از ديگر ويژگى هاى يك جوان شايسته از نظر قرآن كريم عفت و پاكدامنى است. قرآن كريم، در جايى درباره ى حيا و عفت دختران شعيب(عليه السلام) مى فرمايد:
(فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياء…); ناگهان يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد، در حالى كه با نهايت حيا گام برمى داشت …
در جايى ديگر حضرت يوسف(عليه السلام) را قهرمان پاكى و عفت معرفى مى كند كه با وجود مهيا بودن تمام زمينه هاى انجام گناه، با عفت و پاكدامنى، از وسوسه ى شيطان به خدا پناه برد و با سرافرازى در آزمايش الهى پيروز شد.
بنابراين، يك جوان شايسته از نظر قرآن بايد در برابر ناپاكى ها و هواهاى نفسانى عفيف و پاكدامن باشد.
8. پرهيز از افراط و تفريط; از ديگر ويژگى هاى جوانان شايسته پرهيز از افراط و تفريط و رعايت اعتدال است; چنان كه حضرت لقمان به فرزند جوان خود توصيه مى كند: (وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ …); (پسرم) در راه رفتن، اعتدال را رعايت كن، و از صداى خود بكاه …
از آيه ى ياد شده برمى آيد كه يك جوان شايسته بايد در تمام امور اعتدال را رعايت كند.
حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) مى فرمايند:خير الامور اوسطها; بهترين كارها معتدل ترين و ميانه ترين آن هاست.
جوانان در اين مقطع از سن بايد احساسات و شور جوانى را در خويش كنترل و هدايت كنند و از افراط و تفريط در امور بپرهيزند.
9. خوش اخلاقى و تواضع در برابر مردم; حضرت لقمان به فرزند جوانش سفارش مى كند:
(وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتال فَخُور); (پسرم) با بى اعتنايى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد.
10. عبادت و امر به معروف و نهى از منكر; يك جوان شايسته بايد در اقامه و به جا آوردن نماز بكوشد و مردم را از منكرات و زشتى ها نهى و به خوبى ها دعوت كند و در برابر سختى ها و مشكلات صبور باشد:
(يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ); پسرم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصايبى كه به تو مى رسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم است.
11. خداپرستى; يكى از ويژگى هاى جوانان شايسته، خداپرستى است; خداوند متعال مى فرمايد:
(… وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً…); و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد….
12. نيكى به پدر و مادر; از ويژگى هاى يك جوان خوب نيكى به پدر و مادر است; خداوند متعال در جاهاى متعدد جوانان را توصيه كرده كه به پدر و مادر خويش نيكى كنند; چنان كه مى فرمايد:
(بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى …); … و به پدر و مادر نيكى كنيد; هم چنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديك و….
13. يادآورى معاد و روز قيامت; يك جوان شايسته از نظر قرآن، هيچ گاه ياد مرگ و روز قيامت و حساب و كتاب اعمال آخرت را فراموش نمى كند; حضرت لقمان به فرزند جوانش مى فرمايد:
(يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَكُنْ فِي …); پسرم اگر به اندازه ى سنگينى دانه ى خردلى (عمل خوب يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشه اى از آسمان ها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براى حساب) مى آورد; خداوند دقيق و آگاه است.
14. تزكيه و تعليم; يك جوان از نظر قرآن كريم بايد با دو بال تزكيه و تعليم به سوى آينده و كمال پرواز كند و خود را از هر جهت، به تقوا و علم مجهز سازد; قرآن كريم مى فرمايند:
(كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ); همان گونه ]كه با تغيير قبله، نعمت را بر شما كامل كرديم[ رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم، تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما كتاب و حكمت بياموزد و آن چه را نمى دانستيد، به شما ياد دهد.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند:
… هر كه در جوانى، دانش آموزد، علم او هم چون نقشى است كه بر سنگ حك شود و هر كه در بزرگ سالى بياموزد، كارش هم چون نوشتن بر روى آب است.
هم چنين حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند:
دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببينم: دانشمند يا دانش آموز; زيرا اگر چنين نباشد، كوتاهى كرده است و چون كوتاهى كند، ضايع گشته و چون ضايع گردد، گنهكار باشد و چون گنهكار باشد، سوگند به آن كه محمد را به حق برانگيخت در آتش جاى گيرد.
در زمان ظهور امام زمان(عليه السلام) و حكومت آن حضرت، جوانان نقش مؤثرى دارند و از جايگاه ويژه اى برخوردار خواهند بود; چنان كه حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد:
اكثر ياران امام مهدى (عج) جوانان هستند.

- مهم ترين وظيفه ى جوانان و نوجوانان در عصر حاضر از ديدگاه قرآن و روايات چيست؟
دوران جوانى و نوجوانى، حساس و سرنوشت ساز و تعيين كننده ى شخصيت انسان است. براى استفاده ى صحيح از جوانى، بايد به يك راه نماى آگاه و آشنا به مسير و دور از خطا و اشتباه رو آورد و بهترين راه نما قرآن و احاديث صحيح معصومين(عليهم السلام)است.
قرآن دوران جوانى را دوران قوت و قدرت مى نامد:
(اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْف ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة ضَعْفاً وَ شَيْبَةً); خدا همان كسى است كه شما را آفريده در حالى كه ضعيف بوديد; سپس بعد از اين ضعف و ناتوانى قوت بخشيد، و باز بعد از قوت، ضعف و پيرى قرار داد …
جوانان فطرتى پاك دارند و پاكى ها را مى پذيرند و به آن جامه ى عمل مى پوشانند. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در اوايل دعوت خود، با جوانانى روبه رو شد كه سخنان پاك او را بر فطرت پاك خود نوشتند. ايشان مى فرمايد:
(اوصيكم بالشباب خيراً فانهم ارقّ افئده …); من شما را به نيكى با جوانان توصيه مى كنم، به سبب اين كه آنها دلى رقيق و قلبى فضيلت پذيرتر دارند … جوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبّت بستند.
دوران جوانى و نوجوانى فرصتى بسيار ارزشمند و بى بديل است. حضرت على(عليه السلام)مى فرمايند:
بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك; جوانى را قبل از پيرى، و سلامتى را قبل از مريضى درياب.
برخى از فرصت طلبان از استعداد بكر و تازه ى جوانان سوء استفاده مى كنند و آنان را به سوى قدرت، ثروت و شهوت سوق مى دهند; اما اسلام با سه مقوله ى اخلاق، عقايد و احكام، دنيا و آخرت يك جوان را ترسيم نموده و وظايفى را اعم از دنيوى و اخروى براى جوانان و نوجوانان برشمرده است كه در اين جا به مهم ترين آن ها اشاره مى كنيم.

1. تحصيل علم و دانش
اسلام به فراگيرى علم و دانش تأكيد بسيار دارد و اولين آيه اى كه نازل شده به خواندن و نوشتن امر كرده است:
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ) ; بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد، همان كسى كه انسان را از خون بسته اى خلق كرد… همان كسى كه به وسيله ى قلم تعليم نمود و به انسان آن چه را نمى دانست ياد داد.
اصلاحات جوامع انسانى از قلم هاى مؤمن شروع مى شود و فساد و تباهى اجتماعات نيز از قلم هاى مسموم و فاسد مايه مى گيرد. بى جهت نيست كه قرآن به قلم و آن چه با قلم مى نويسند، سوگند ياد مى كند; (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ) قلمى كه مى توان به واسطه ى آن علم را منتشر و در سينه ى تاريخ ماندگار كرد.
البيان بيانان، بيان اللسان و بيان البنان و بيان اللسان تدرسه الأعوام و بيان الأقلام باق على مر الأيام; بيان دو گونه است، بيان زبان و بيان قلم. بيان زبان با گذشت زمان كهنه مى شود و از بين مى رود، ولى بيان قلم تا ابد باقى است.
قرآن تحصيل علم و دانش را پايه و مقدمه ى تربيت و تزكيه، و تعليم را يكى از اهداف پيامبران بر مى شمارد و هيچ وقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوى نمى داند.
(هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ); آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند برابرند؟
معصومين(عليهم السلام) اهميت خاصى براى تحصيل علم قايل بوده اند تا جايى كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) تحصيل دانش را بر هر مسلمانى واجب دانسته و دانشجويان را مجاهد فى سبيل الله خطاب مى كنند و مى فرمايند:
هر كس در طريق تحصيل علم از دنيا برود، شهيد مرده است.
در جاى ديگر مى فرمايند:
زندگى جز براى دو كس فايده ندارد: يكى دانشمندى كه نظرهاى او اجرا گردد و ديگرى دانش طلبانى كه گوش به سخن دانشمندى دهند.
علم به دانشى گفته مى شود كه در طريق خدمت و صلاح مردم و شناخت معبود باشد و اگر مايه ى غرور و غفلت و ظلم و فساد باشد; قيل و قالى بيش نيست.
دوران فراگيرى دانش، نوجوانى و جوانى است و بيشتر توجه و خطاب قرآن كريم و معصومين(عليهم السلام) به جوانان است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند:
فراگيرى علم در دوران جوانى، همانند نقش بر سنگ است و در دوران پيرى همانند نقش بر خاك است كه سريع زايل مى گردد.
لذا جوانان بايد با توجه به مبانى دينى، به تحصيل علم بپردازند و عقب ماندگى و رشد نيافتگى مسلمانان را كه ريشه در ظلم حاكمان ظالم و فاسد و توطئه ى دشمنان اسلام دارد، جبران نمايند.

2. كار و كوشش
جوان بايد با نيرو و قدرت خود براى رسيدن به مقصود كه تحصيل علم و هنر و يا آموختن صنعت و… است بكوشد. قرآن با برشمردن زمينه هاى تلاش و كوشش در همين كره ى خاكى ، به استفاده ى صحيح از آن توصيه مى كند:
(و رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ); خداوند شما را از نعمت هاى پاكيزه بهره مند ساخت; شايد شكرگزار باشيد.
در آيه اى ديگر كار و تلاش براى كسب روزى هم رديف جهاد فى سبيل الله معرفى شده است:
(وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ); گروهى ديگر براى به دست آوردن روزى الهى به سفر مى روند و گروهى ديگر در راه خدا جهاد مى كنند.
على(عليه السلام) در تفسير آيه ى (وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا)» مى فرمايند:
سلامت، نيرومندى، فراغت، جوانى و نشاط و بى نيازى خود را فراموش منما و در دنيا از آن بهره ببر و متوجه باش كه از آن سرمايه هاى عظيم، به نفع آخرتت استفاده كنى.
خداوند در قرآن صريحاً مى فرمايد:
(وَ لَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ); ما تسلط و مالكيت و حكومت زمين را براى شما قرار داديم و وسايل زندگى را براى شما فراهم ساختيم.
به اين معنا كه خداوند وسايل تلاش را فراهم نموده است و دسترسى نداشتن به آنها نشان كوتاهى و سستى خود ماست; لذا پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند:
هر شب ملائكه به زمين مى آيند و ندا سر مى دهند كه اى فرزندان آدم! تلاش و كوشش نماييد.
پيامبر(صلى الله عليه وآله) با هر كسى روبه رو مى شدند مى پرسيدند: آيا شغلى دارى؟ و اگر جواب منفى مى داد، مى فرمودند: سقط من عينى; از چشمم افتاد . هم چنين امام كاظم(عليه السلام)مى فرمايند:
خداوند از انسان بى كار و پرخواب متنفر است.
جوانان مى توانند با استفاده از نيروى جوانى تلاش خود را در هر رشته اى مضاعف نمايند، تا به رفاه زندگى دنيا و آرامش ابدى آخرت دست يابند. امام باقر(عليه السلام) در دعاهايش مى فرمايد:
اسئلك اللهم الرّفاهية فى معيشتى ما ابقيتنى معيشة اقوى بها على طاعتك… ; پروردگارا، در زندگى ام آن چنان رفاهى قرار بده كه با آن به اطاعت و بندگى تو توانا شوم.
البته تلاش و كوشش براى كسب روزى بايد از طريق صحيح و مشروع باشد.
طلب الحلال فريضة على كلّ مسلم و مسلمة ; به دنبال رزق و روزى حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.

3. اهتمام به ازدواج
ازدواج يكى از محبوب ترين كانون نزد خداوند و از سنت هاى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است كه با آن مى توان نصف دين خود را تضمين كرد. قرآن كريم امر به ازدواج مى كند و مى فرمايد:
(وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ); مردان و زنان بى همسر را همسر دهيد و هم چنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را; اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى نياز مى سازد; خداوند واسع و آگاه است.
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) جوانان مجرد را مذمت مى كنند و مى فرمايند:
شراركم عزائبكم ; بدترين شما مجردان اند.
خداوند صريحاً مسئله ى مالى خانواده ها را تضمين نموده است و جوانان نبايد به خاطر فقر از ازدواج سر باز زنند. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايند:
الرزق مع النساء و العيال; روزى همراه همسر و فرزند است.
و در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله)، هر كسى از تنگدستى شكايت مى كرد، پيامبر امر به ازدواج مى نمودند و مى فرمودند:
هر كس به خاطر فقر از ازدواج شانه خالى كند، به خدا گمان بد برده است.
جوان براى رشد خود نيازمند به آرامش روحى و فكرى است و اين آرامش مى تواند در سايه ى ازدواج مهيا شود. علاوه بر آن، ازدواج اولين مرحله ى خروج از خودِ طبيعى و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است و انسان را پخته و شخصيت او اجتماعى مى سازد و ثمراتى چون حفظ و تقويت ايمان و معنويت، بهره مندى از نشاط جوانى، پاك ماندن از فساد و انحرافات جنسى، محفوظ ماندن از بيمارى هاى عصبى و روانى و… را به ارمغان مى آورد.

4. دورى از هواى نفس و شهوت
بالاترين غريزه ى انسان، غريزه ى شهوت است كه اوج آن در دوران جوانى است و بزرگ ترين مانع رشد يك جوان، شهوت پرستى و هواى نفس اوست. شهوت طلبى، وسوسه ى شيطانى است: كه انسان را اسير خود مى كند:
عبد الشهوة اسير لاينفك أَسْرُهُ .
و چه بسا لحظه اى شهوت طلبى، ناراحتى دراز مدت به همراه دارد. على(عليه السلام) مى فرمايند:
رب الشهوة الساعة تورث حزناً طويلا.
نفس اماره ى انسان همان تمايلات غريزى است كه بر اثر شدت يافتن، بر عقل غلبه مى يابد.حضرت على(عليه السلام) مى فرمايند:
هر كس از شهواتش پيروى بنمايد، به تحقيق در هلاكت به نفسش كمك كرده است.
قرآن نيز منشأ انحرافات را پيروى از نفس و كليد سعادت و خوش بختى را مخالفت با خواهش هاى نفسانى مى داند. يوسف كنعان نيز از نفس اماره به خدا پناه مى برد. حضرت على(عليه السلام) در دعاى صباح به خدا پناه مى برد و مى فرمايد:
الهى قلبى محجوب… و هوائى غالب; خدايا قلبم ]با حجابى از گناه[ پوشيده شده… و هواى نفس بر من چيره گشته است.
براى فرار از خواهش هاى نفسانى و شهوت، لازم است ايمان و بندگى خدا را تقويت و معاشرت با دوستان منحرف را ترك كنيم و در پرورش عقل كوشا باشيم; زيرا هواى نفس دشمن عقل است; و علت انحرافات، اسير بون عقل به دست اميال و هواهاى نفسانى است.

5. عبادت و بندگى
جوانان به سبب فطرت پاك و استعداد براى پذيرش حقايق به ملكوت اعلى نزديك ترند و مى توانند سريع تر از ديگران به خدا برسند. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمودند: ان الله يحب الشاب الذى شبابه فى طاعة الله; خداوند جوانى را دوست مى دارد كه جوانى اش را در اطاعت خدا مصرف نمايد.و خداوند نيز يكى از اهداف خلقت بشر را عبوديت و بندگى معرفى كرده است: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ); من جن و انس را خلق نكردم، مگر براى عبادت.
خداوند عبادت جوان را بالاترين عبادت ها مى داند. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در همين زمينه مى فرمايند:
خداوند هفت گروه را در سايه ى رحمت خود جاى مى دهد در روزى كه سايه اى جز سايه اش نيست: اول، زمامدار عادل و دادگر; دوم، جوانى كه در عبادت خدا پرورش يابد…

6. خودسازى و تهذيب نفس
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايند: قلب جوان مانند زمين خالى و مستعد است كه هر چيزى را كه در آن قرار مى گيرد مى پذيرد.
قرآن نيز به تزكيه و تهذيب نفس تأكيد فراوان دارد: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها); كسى كه تزكيه كند رستگار است.
جوان مى تواند با عهد و پيمان بستن با خود و مراقبت از اعمال روزانه، و محاسبه ى اعمال و رفتار، خود را در مسير رهروان حق قرار دهد.
امام خمينى(رحمه الله) در نامه اى به فرزند خود مى نويسد: تا عمر و جوانى و قوت و اختيار باقى است اصلاح نفس كن و در عمل كوشش كن. اگر قيد و بندهاى شيطانى در جوانى از آن ها غفلت شود، هر روز از عمر تو بگذرد ريشه دارتر و قوى تر مى شود.

7. توبه و بازگشت
جوان به اقتضاى سن خود بيشتر در لغزش هاى گناه قرار مى گيرد، اما با توبه و برگشت به سوى خدا مى تواند آن را جبران و خود را مشمول عفو خداوند بخشنده و مهربان نمايد.
(إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ); مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمايند، خداوند غفور و رحيم است.
و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) درباره توبه ى جوان مى فرمايند: ما من شىء احب الى الله تعالى من شاب تائب; هيچ چيز نزد خداوند دوست داشتنى تر از جوان توبه كار نيست.
حاصل سخن اين كه، دوره ى نوجوانى و جوانى، دوره اى حساس و سرنوشت ساز است و نياز به يك راه نماى آگاه و عالم دارد و بهترين راه نما كه بتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند، قرآن كريم و روايات معصومين(عليهم السلام) است.

 


CopyRight © maarefquran.org

چهل حدیث «جوان»

چهل حدیث «جوان» قرآن کريم : نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَاَهُمْ بِالْحَقِّ اِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً؛ [سوره كهف، آيه ۱۳] ما خبر آنان (اصحاب كهف) را بر تو درست حكايت مى كنيم، آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و ما بر هدايتشان افزوديم. ۱ امام صادق عليه السلام:عَلَيكَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ ؛ جوانان را درياب، زيرا كه آنان سريع تر به كارهاى خير روى مى آورند. [كافى، ج ۸، ص ۹۳، ح ۶۶] ۲ امام على عليه السلام:فى وَصِيَّتِهِ لاِبْنِهِ الحَسَنِ عليه السلام اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالاَْرضِ الخاليَةِ ما اُ لْقىَفيها مِنْ شَىْ ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرتُكَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ اَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَيَشْتَغِلَ لُبُّكَ ؛ در وصيّت به فرزندش امام حسن عليه السلام: دل جوان ، مانند زمين كشت ناشده است .آنچه در آن افكنده شود، مى پذيرد . از اين رو ، پيش از آن كه دلت سخت گردد و خِرَدَتسرگرم شود ، به تربيت تو همت گماشتم . [نهج البلاغة ، از نامه ۳۱] ۳ پيامبر صلي الله عليه و آله:اوصيكُمْ بِالشُّبّانِ خَيْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَةً اِنَّ اللّه َ بَعَثَنى بَشيرا وَ نَذيرافَحالَـفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّيوخُ، ثُمَّ قَرَاَ «فَطالَ عَلَيْهِمُ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلوبُهُمْ»؛ شما را به نيكى با جوانان سفارش مى كنم، چرا كه آنان، دل هاى رقيق ترى دارند، بهراستى كه خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگيخت، جوانان با من همپيمان شدند و پيران با من به مخالفت برخاستند. آن گاه اين آيه را خواندند: «و عمر آنانبه درازا كشيد و دل هايشان سخت گرديد». [سفينة البحار، ج ۲، ص ۱۷۶] ۴ پيامبر صلي الله عليه و آله:مَنْ تَعَلَّمَ فى شَبابِهِ كانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِى الْحَجَرِ وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبيرٌكانَ بِمَنْزِلَةِ الْكِتابِ عَلى وَجْهِ الْماءِ ؛ هر كس در جوانى اش بياموزد ، آموخته اش مانند نقش بر سنگ است و هر كس دربزرگ سالى بياموزد، مانند نوشتن بر روى آب است . [نوادر راوندى ، ص ۱۳۲، ح ۱۶۹] ۵ امام باقر عليه السلام:كانَ اَبى زَيْنُ الْعابِدينَ عليه السلام اِذا نَظَرَ اِلَى الشَّبابِ الَّذينَ يَطْـلُبونَ الْعِلْمَاَدْناهُمْ اِلَيْهِ وَ قالَ : مَرحَبا بِكُمْ اَ نْتُمْ وَدائِعُ الْعِلْمِ وَ يوشِكُ اِذْ اَ نْتُمْ صِغارُ قَوْمٍ اَنْ تَـكونواكِبارَ آخَرينَ ؛ پدرم [امام] زين العابدين عليه السلام ، هر گاه به جوانانى كه دانش مى اندوختند ، مى نگريست ،آنان را به خود نزديك مى كرد و مى فرمود : آفرين بر شما كه امانت هاى [مردم براىآموختن ]دانشيد و به زودى شما كم سالان جامعه ، بزرگان جامعه اى ديگر مى شويد . [الدرالنظيم فى مناقب الائمه اللهاميم ، ص ۵۸۷] ۶ پيامبر صلي الله عليه و آله:يا عَلىُّ بادِر بِاَرْبَعٍ قَبْلَ اَرْبَعٍ : شَبابِكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتِكَ قَبْلَ سُقْمِكَوَ غِناكَ قَبْلَ فَقْرِكَ ، وَ حَياتِكَ قَبْلَ مَوْتِكَ ؛ اى على! چهار چيز را پيش از چهار چيز درياب : جوانى ات را پيش از پيرى؛ وسلامتى ات را پيش از بيمارى؛ و ثروتت را پيش از فقر و زندگى ات را پيش از مرگ . [من لا يحضره الفقيه ، ج ۴، ص ۳۵۷،ح۵۷۶۲] ۷ امام على عليه السلام:في قَولِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ «وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» : لا تَنْسَ صِحَّتَكَوَ قُوَّتَكَ وَ فَراغَكَ وَ شَبابَكَ وَ نَشاطَكَ اَنْ تَطْلُبَ بِهَا الآْخِرَةَ ؛ درباره آيه سهم خود را از دنيا فراموش مكن : [يعنى] سلامتى ، توانايى ، فرصت ،جوانى و شادابى ات را فراموش مكن ، تا با آنها ، آخرت را به دست آورى . [قصص ، آيه ۷۷ ؛ امالى صدوق ، ص ۲۹۹،ح ۳۳۶] ۸ امام صادق عليه السلام:بادِروا اَحْداثَكُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ اَنْ تَسْبِقَكُمْ اِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ ؛ به آموختن حديث (معارف دينى) به جوانانتان ، پيش از آن كه منحرفين آنان راگمراه سازند، اقدام نماييد. [تهذيب الأحكام ، ج ۸ ، ص ۱۱۱، ح ۳۸۱] ۹ امام على عليه السلام:لا تَقْسِروا اَوْلادَكُمْ عَلى آدابِكُم ، فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ غَيْرِ زَمانِكُم؛ آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحميل نكنيد، زيرا آنان براى زمانى غير از زمانشما آفريده شده اند . [شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج۲۰،ص۲۶۷، ح۱۰۲] ۱۰ امام على عليه السلام:يا مَعْشَرَ الْفِتْيانِ، حَصِّنوا اَعْراضَكُمْ بِالاَْدَبِ وَ دينَـكُمْ بِالْعِلْمِ؛ اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد. [تاريخ يعقوبى ، ج ۲، ص ۲۱۰] ۱۱ پيامبر صلي الله عليه و آله:اَلْمؤمِنُ الْقَوىُّ خَيْرٌ وَ اَحَبُّ اِلَى اللّه ِ مِنَ الْمُؤمِنِ الضَّعيفِ ؛ انسان با ايمان نيرومند، نزد خداوند بهتر و محبوب تر است از انسان با ايمان ناتوان. [صحيح مسلم ، ج ۸، ص ۵۶] ۱۲ لقمان حكيم عليه السلام:يا بُنَىَّ لاتَعْدُ بَعْدَ تَقْوَى اللّه ِ مِنْ اَنْ تَتَّخِذَ صاحِبا صالِحا؛ فرزندم! بعد از تقواى الهى، از گرفتن دوستِ شايسته نگذر. [الاخوان ، ص ۱۱۰، ح ۲۵] ۱۳ امام على عليه السلام:خَيْرُ اِخْوانِكَ مَنْ دَعاكَ اِلى صِدْقِ الْمَقالِ بِصِدْقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَكَ اِلىاَفْضَلِ الاَْعْمالِ بِحُسْنِ اَعْمالِهِ؛ بهترين برادرانت (دوستانت)، كسى است كه با راستگويى اش تو را به راستگويىدعوت كند و با اعمال نيك خود، تو را به بهترين اعمال برانگيزد. [غررالحكم، ح ۵۰۲۲] ۱۴ پيامبر صلي الله عليه و آله:مَنْ اَرادَ اللّه ُ بِهِ خَيْرا رَزَقَهُ اللّه ُ خَليلاً صالِحا؛ هر كس كه خداوند براى او خير بخواهد، دوستى شايسته نصيب وى خواهد نمود. [نهج الفصاحه، ح ۳۰۶۴] ۱۵ پيامبر صلي الله عليه و آله:قالَ رَجُلٌ: يا رَسولَ اللّه ِ! ما حَقُّ ابْنى هذا؟ قالَ: تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ اَدَبَهُوَ تَضَعُهُ مَوْضِعا حَسَنا؛ مردى به رسول خدا صلي الله عليه و آله عرض كرد: حق اين فرزند بر من چيست؟ پيامبر فرمودند: اسمخوب برايش انتخاب كنى، به خوبى او را تربيت نمايى و به كارى مناسب و پسنديده بگمارى. [عدّة الداعى، ص ۷۶] ۱۶ امام على عليه السلام:اَوْلَى الاَْشْياءِ اَنْ يَتَعَلَّمَهَا الاَْحْداثُ، الاَْشْياءُ الَّتى اِذا صاروا رِجالاًاِحْتاجوا اِلَيْها؛ شايسته ترين چيزهايى كه جوانان بايد آنها را بياموزند، چيزهايى هستند كه دربزرگسالى به آنها نياز دارند. [شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۲۰،ص ۳۳۳، ح ۸۱۷] ۱۷ پيامبر صلي الله عليه و آله:يَقولُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ : اَلشّابُّ الْمُؤمِنُ بِقَدَرى الرّاضى بِكِتابى ، اَ لْقانِعُبِرِزْقى ، اَلتّارِكُ لِشَهْوَتِهِ مِنْ اَجلى هُوَ عِنْدى كَـبَعْضِ مَلائِكَتى ؛ خداوند عزّوجلّ مى فرمايد : جوان معتقد به قضا و قدرم، خشنود به آنچه برايشمقدر كرده ام ، قانع به روزى ام و رهاكننده هوا و هوس به خاطر من ، در نزد من ماننديكى از فرشتگان من است. [كنز العمّال ، ح ۴۳۱۰۷] ۱۸ پيامبر صلي الله عليه و آله:ما مِنْ شابٍ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ اِلاّ عَجَّ شَيْطانُهُ : يا وَيْلَهُ ، يا وَيْلَهُ!عَصَمَ مِنّى ثُلُـثَى دينِهِ ، فَلْيَتَّقِ اللّه َ الْعَبدُ فِى الثُّـلُثِ الْباقى ؛ هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى آورد كه : واى برمن ، واى برمن! دو سوم دينش را از دستبرد من ، مصون نگه داشت . پس بنده بايد براى حفظ يكسومِ باقى مانده دينش ، تقواى الهى پيشه سازد . [نوادر راوندى ، ص ۱۱۲] ۱۹ پيامبر صلي الله عليه و آله:يا مَعْشَرَ الشَّبابِ عَلَيْكُم بِالْباهِ فَاِنْ لَمْ تَسْتَطيعوهُ فَعَلَيْـكُمْ بِالصّيامِفَاِنَّهُ وِجاؤُهُ ؛ اى گروه جوانان! ازدواج كنيد . اگر نمى توانيد ، روزه بگيريد ، كه روزه مهارِ شهوت است . [كافى ، ج ۴، ص ۱۸۰، ح ۲] ۲۰ امام على عليه السلام:اِذَ ا احْتَجْتَ اِلَى الْمَشْوَرَةِ فى اَمْرٍ قَدْ طَرَاَ عَلَيْكَ فَاسْتَبْدِهِ بِبِدايَةِالشُّبّانِ ، فَاِنَّهُمْ اَحَدُّ اَذْهانا وَ اَسْرَعُ حَدْسا ، ثُمَّ رُدَّهُ بَعْدَ ذالِكَ اِلى رَاْىِ الْكُهولِ وَ الشُيوخِلِيَسْتَعْقِبوهُ وَ يُحْسِنُوا الاِْخْتيارَ لَهُ ، فَاِنَّ تَجْرِبَتَهُمْ اَكْثَرُ ؛ هرگاه به مشورت نيازمند شدى ، نخست به جوانان مراجعه نما، زيرا آنان ذهنى تيزتر وحدسى سريع تر دارند . سپس (نتيجه) آن را به نظر ميان سالان و پيران برسان تا پيگيرىنموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب كنند، چرا كه تجربه آنان بيشتر است. [شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج ۲۰،ص ۳۳۷، ح ۸۶۶] ۲۱ امام على عليه السلام:يَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ يَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمالِ وَ سُكْرِ الْقُدْرَةِ ، وَ سُكْرِ الْعِلْمِ ،وَ سُكْرِ الْمَدْحِ وَ سُكْرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقارَ ؛ سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد،چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى كند و وقار و هيبت را كم مى نمايد . [غرر الحكم ، ح ۱۰۹۴۸] ۲۲ امام صادق عليه السلام:اِعْلَمى اَنَّ الشّابَّ الْحَسَنَ الْخُلُقِ مِفْتاحٌ لِلْخَيْرِ ، مِغْلاقٌ لِلشَّرِّ وَ اِنَّالشّابَّ الشَّحيحَ الْخُلُقِ مِغْلاقٌ لِلْخَيْرِ مِفْتاحٌ لِلشَّرِّ ؛ بِدان كه جوانِ خوش اخلاق ، كليد خوبى ها و قفل بدى هاست و جوانِ بداخلاق ، قفلخوبى ها و كليد بدى هاست . [امالى طوسى ، ص ۳۰۲، ح ۵۹۸] ۲۳ پيامبر صلي الله عليه و آله:كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله جالِساً مَعَ اَصْحابِهِ ذاتَ يَوْمٍ فَنَظَر اِلى شابٍّ ذىجَلَدٍ وَ قُوَّةٍ قَدْ بَكَّرَ يَسْعى فَقالوا : وَيْحَ هذا لَوْ كانَ شَبابُهُ وَ جَلَدُهُ في سَبيلِ اللّه ِ تَعالى؟فَقالَ صلي الله عليه و آله لا تَقولوا هذا ، فَاِنَّهُ اِنْ كانَ يَسْعى عَلى نَفْسِهِ لِيَكُفَّها عَنِ الْمَسْاَ لَة وَ يُغْنيَها عَنِالنّاسِ فَهُوَ سَبيلِ اللّه ِ ، وَ اِنْ كانَ يَسْعى عَلى اَبَوَيْنِ ضَعيفَيْنِ اَوْ ذُرّيَّةٍ ضِعافٍ لِيُغْنيَهُمْوَ يَـكْفيَهُمْ فَهُوَ فى سَبيلِ اللّه ِ و اِنْ كانَ يَسْعى تَفاخُرا وَتَـكاثُرا فَهُوَ فى سَبيلِ الشَّيطانِ ؛ روزى پيامبر صلي الله عليه و آله ، در ميان ياران خود نشسته بودند . چشمشان به جوانى چالاك ونيرومند افتاد كه از صبحگاهان ، تلاش مى كرد . ياران گفتند : واى بر او! چه مى شد اگرجوانى و چالاكى اش در راه خدا بود؟ پيامبر صلي الله عليه و آلهفرمودند : چنين نگوييد . اگر او براى خودتلاش مى كند تا از مردم بى نياز شود و نزد آنان دست دراز نكند ، در راه خدا كار مى كند . اگر براى پدر و مادر ناتوان و يا فرزندان ناتوان خويش تلاش مى كند، تا آنان را بى نيازو زندگى شان را اداره كند ، كار او در راه خداست، ولى اگر براى ثروت اندوزى وفخر فروشى تلاش مى كند ، كار او در راه شيطان است . [المحجّة البيضاء ، ج ۳، ص ۱۴۰] ۲۴ پيامبر صلي الله عليه و آله:وَلّى رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله عَتّابَ بْنَ اَسيدٍ وَ عُمُرُهُ اِحدى وَ عِشْرونَ سَنَةً اَمْرَمَكَّةَ وَ اَمَرَهُ صلي الله عليه و آله اَنْ يُصَلّى بِالنّاسِ وَ هُوَ اَوَّلُ اَميرٍ صَلّى بِمَكَّةَ بَعْدَ الْفَتْحِ جَماعَةً .۱ثَمّ اِلْتَفَتْ صلي الله عليه و آله لَهُ قائلاً:يا عَتّابُ! تَدْرى عَلى مَنْ اِسْتَعَمَلْتُكَ؟! اِسْتَعْمَلْتُكَ عَلى اَهْلِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ ، ولَو اَعْلَمُلَهُمْ خَيْرا مِنْكَ اِسْتَعْمَلْتُهُ عَلَيْهِم .۲وَ كَـتَبَ اِلى اَهْلِ مَكَّةَ: لا يَحْتَجَّ مُحْتَجُّ مِنْكُمْ فى مُخالَـفَتِهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَيْسَ الاَْكبَرُهُوَ الاَْفْضَلَ ، بَلِ الاَْفْضَلُ هُوَ الاَْكْبَرُ ؛۳ رسول خدا صلي الله عليه و آله ، عتّاب بن اَسيد را ـ كه جوانى ۲۱ ساله بود، به فرماندارى مكّه منصوبكردند و به او فرمان دادند كه امامتِ جماعت [و جمعه] مردم را نيز به عهده بگيرد و اونخستين فرماندار بعد از فتح مكه بود كه در اين شهر، نماز جماعت [و جمعه ]برگزار كرد.رسول خدا صلي الله عليه و آله ، سپس به او رو كردند و فرمودند: اى عَتّاب! مى دانى تو را بر چهكسانى فرماندار كرده ام؟ تو را بر مردم شهر خداى عزّوجلّ فرماندار كرده ام و البته اگركسى بهتر از تو سراغ داشتم، او را فرماندار آنان قرار مى دادم. آن حضرت، سپس به اهلمكّه نوشتند: مبادا كسى در نافرمانى از او، به كم سِن بودنش استدلال كند، چرا كهبزرگ تر، شايسته تر نيست ، بلكه شايسته تر ، بزرگ تر است . [السيرة الحلبية ، ج ۳، ص ۵۹ ؛ اسد الغابة ، ج ۳، ص ۵۴۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۲۱، ص ۱۲۳، ح ۲۰] ۲۵ امام صادق عليه السلام:لَسْتُ اُحِبُّ اَنْ اَرَى الشّابَّ مِنْـكُمْ اِلاّ غادياً فى حالَيْنِ : اِمّا عالِماً اَوْمُتَعَلِّما ، فَاِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَرَّطَ ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَيَّعَ ، وَ اِنْ ضَيَّعَ اَثِمَ ، وَ اِنْ اَثِمَ سَـكَنَ النّارَ وَ الَّذىبَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ ؛ دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببينم : دانشمند يا دانش اندوز . اگرجوانى چنين نكند ، كوتاهى كرده و اگر كوتاهى كرد ، تباه ساخته و اگر تباه ساخت ، گناهكرده است و اگر گناه كند ، سوگند به آن كس كه محمّد صلي الله عليه و آله را به حق برانگيخت ،دوزخ نشين خواهد شد . [امالى طوسى ، ص ۳۰۳، ح ۶۰۴] ۲۶ امام صادق عليه السلام:مَنْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُاللّه ُ عَزَّوَجَلَّ مَعَ الْسَّفَرَةِ الْكِرامِ الْبَرَرَةِ ، وَ كانَ الْقُرآنُ حَجيزا عَنْهُ يَوْمَ الْقيامَةِ ؛ هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند ، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد وخداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روزقيامت ، خواهد بود . [كافى ، ج ۲، ص ۶۰۳ ، ح ۴] ۲۷ امام على عليه السلام:مُرُوا الاَحْداثَ بِالْمِراءِ وَ الْجِدالِ وَ الْـكُهولَ بِالْفِكَرِ وَ الشُّيوخَ بِالصَّمْتِ ؛ جوانان را به مباحثه و مناظره ، و ميان سالان را به انديشيدن ، و پيران را به سكوت ،فرمان دهيد . [شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج ۲۰،ص ۲۸۵، ح ۲۶۰] ۲۸ امام على عليه السلام:اَرْبَعَةُ اَشْياءَ لا يَعْرِفُ قَدْرَها اِلاّ اَرْبَعَةٌ : اَلشَّبابُ لا يَعْرِفُ قَدْرَهُ اِلاَّالشُّيوخُ وَالْعافيَةُ لا يَعْرِفُ قَدْرَها اِلاّ اَهْلُ الْبَلاءِ وَ الصِّحَةُ لا يَعْرِفُ قَدْرَها اِلاَّ الْمَرضىوَ الْحَياةُ لا يَعْرِفُ قَدْرَها اِلاَّ الْمَوْتى ؛ ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جزگرفتاران، سلامتى را جز بيماران و زندگى را جز مردگان . [مواعظ العدديّه ، ص ۲۷۵] ۲۹ امام على عليه السلام:اَصْحابُ الْمَهْدىِّ شَبابٌ لا كُهولٌ فيهِم اِلاّ مِثْلَ كُحْلِ الْعَيْنِ وَ الْمِلحِ فِىالزّادِ وَ اَقَلُّ الزّادِ الْمِلْحُ؛ ياران مهدى(عج) جوان اند و كهن سالان در ميان آنان كم اند ، مانند سُرمه در چشم ونمك در زاد و توشه ، كه كمترين قسمت توشه ، نمك است . [الغيبة طوسى ، ص ۴۷۶، ح ۵۰۱] ۳۰ پيامبر صلي الله عليه و آله:خَيْرُ شَبابِكُمْ مَنْ تَزَيّا بِزِىِّ كُهولِكُمْ وَ شَرُّ كُهولِكُمْ مَنْ تَزَيّا بِزِىِّ شَبابِكُمْ ؛ بهترين جوانانِ شما آنان اند كه خود را به سبك بزرگسالان بيارايند و بدترينبزرگسالان ، كسانى اند كه خود را شبيه جوانان كنند . [اِرشاد القلوب ، ص ۴۱] ۳۱ پيامبر صلي الله عليه و آله:مَنْ اَحْسَنَ عِبادَةَ اللّه ِ فى شَبيبَتِهِ ، لَقّاهُ اللّه ُ الْحِكمَةَ عِنْدَ شَيْبَتِهِ ، قالَ اللّه ُتَعالى : «وَ لَمَّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوى ءَآتَيْناهُ حُكْما وَ عِلْما» ثُمَّ قالَ تَعالى : «وَ كَذالِكَ نَجْزِىالْمُحْسِنينَ» ؛ هر كس كه در جوانى خوب بندگى خدا كند ، خداوند در پيرى به او حكمت مى آموزد .خداى متعال مى فرمايد : «و چون به رشد و كمال خويش رسيد ، به او حكمت و دانشعطا كرديم» و در ادامه آيه مى فرمايد : «و نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم» . [قصص، آيه ۱۴؛ أعلام الدين ، ص ۲۹۶] ۳۲ امام صادق عليه السلام:اِجْتَهَدْتُ فِى الْعِبادَةِ وَ اَ نَا شابٌّ ، فَقالَ لى اَبى : يا بُنَىَّ دونَ ما اَراكَتَصْنَعُ ، فَاِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ اِذا اَحَبَّ عَبْداً رَضىَ عَنْهُ بِالْيَسيرِ ؛ در جوانى زياد عبادت مى كردم . پدرم به من فرمود : فرزندم! كمتر عبادت كن، زيراخداوند عزوجل ، اگر بنده اى را دوست بدارد ، با عبادت كم هم از او خشنود مى گردد . [كافى ، ج ۲، ص ۸۷ ، ح ۵] ۳۳ پيامبر صلي الله عليه و آله:لِيَتَزَوَّدِ الْعَبْدُ مِنْ دُنْياهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِنْ حَياتِهِ لِمَوْتِهِ وَ مِنْ شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ،فَاِنَّ الدُّنْيا خُلِقَتْ لَكُمْ وَ اَ نْتُمْ خُلِقْتُمْ لِلآْخِرَةِ ؛ انسان بايد براى آخرتش از دنيا ، براى مرگش از زندگى و براى پيرى اش از جوانى ،توشه برگيرد ، چرا كه دنيا براى شما آفريده شده و شما براى آخرت آفريده شده ايد . [تنبيه الخواطر ، ج ۱، ص ۱۳۱] ۳۴ پيامبر صلي الله عليه و آله:اَوْسِعوا لِلشَّبابِ فِى الْمَجْلِسِ وَ اَفْهِموهُمُ الْحَديثَ فَاِنَّهُمُ الْخُلوفُ وَ اَهْلُالْحَديثِ؛ براى جوانان در مجالس جاى باز كنيد، و امور نو و جديد را به آنان تفهيم كنيد، چراكه اين گروه جايگزين شما و درگير مسائل جديد خواهند شد. [الفردوس ، ج ۱، ص ۹۸، ح ۳۲۰] ۳۵ پيامبر صلي الله عليه و آله:اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَ لكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ ؛ توبه زيباست، ولى از جوان زيباتر . [كنز العمّال ، ح ۴۳۵۴۲] ۳۶ امام سجاد عليه السلام:مَرَّ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِقَومٍ يَرْفَعونَ حَجَرا فَقالَ : ما هذا ؟ قالوا : نَعْرِفُبِذاكَ اَشَدَّنا وَ اَقْوانا . فَقالَ صلي الله عليه و آله : اَلا اُخْبِرُ كُمْ بِاَشَدِّكُمْ وَ اَقْواكُمْ ؟ قالوا : بَلى ، يا رَسولَ اللّه ِ .قالَ : اَشَدُّ كُمْ وَ اَقْواكُمُ الَّذى اِذا رَضىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فى اِثْمٍ وَ لا باطِلٍ وَ اِذا سَخِط لَمْيُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَولِ الْحَقِّ وَ اِذا قَدَرَ لَمْ يَتَعاطَ مالَيْسَ لَه بِحَقٍّ ؛ پيامبر صلي الله عليه و آله بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند . فرمودند : اين چه كارىاست؟ گفتند : با اين كار ، نيرومندترين و محكم ترينِ خود را مى شناسيم . فرمودند : آيابه شما خبر دهم كه محكم ترين و قوى ترينِ شما كيست؟ گفتند : بلى اى پيامبر خدا !فرمودند : محكم ترين و قوى ترين شما ، كسى است كه هر گاه خشنود شود ،خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند ، و هر گاه خشمگين شود ، خشمش او را ازسخن حق ، بيرون نبرد ، و هر گاه به قدرت رسيد ، آنچه برايش حق نيست، دست نزند . [معانى الأخبار ، ص ۳۶۶] ۳۷ امام على عليه السلام:اِذا عاتَبْتَ الْحَدَثَ فَاتْرُك لَهُ مَوْضِعا مِنْ ذَ نْبِهِ لِئَلاّ يَحْمِلَهُ الاِْخراجُ عَلَىالْمُكابَرَةِ ؛ هرگاه جوان را توبيخ كردى ، برخى خطاهاى او را ناديده بگير، تا توبيخ تو، او را بهمقابله وادار نسازد. [شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج ۲۰،ص ۳۳۳، ح ۸۱۹] ۳۸ پيامبر صلي الله عليه و آله:يا مَعْشَرَ شَبابِ قُرَيشٍ اِحْفَظوا فُروجَـكُم ، اَلا مَنْ حَفِظَ فَرْجَهُ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ اى جوانان قريش! پاك دامنى پيشه كنيد . بدانيد هر كس خود را در برابر شهوت حفظ كند ، بهشت از آنِ اوست . [المعجم الأوسط ، ج ۷، ص ۶۱] ۳۹ پيامبر صلي الله عليه و آله:لا تَزولُ قَدَما عَبْدٍ يَوْمَ الْقيامَةِ حَتّى يُسْاَ لَ عَنْ اَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فيما اَفْناهُ وَ عَنْ شَبابِهِ فيما اَبْلاهُ وَ عَنْ مالِهِ مِنْ اَيْنَ اَ كْتَسَبَهُ وَ فيما اَ نْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنا اَهْلَ الْبَيْتِ ؛ انسان ، در روز قيامت ، قدم از قدم برنمى دارد ، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى شود : از عمرش كه چگونه گذرانده است ، از جوانى اش كه چگونه سپرى كرده ، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت [پيامبر صلي الله عليه و آله] .

امام علی (ع)...