اعمال و مستحبات عید غدیر
چهارشنبه 96/06/15
اعمال و مستحبات عید غدیر
اعمال و مستحبات عید غدیر - غدیر دریایى از معارف است. فقه، فرهنگ، کلام، اخلاق و تفسیر، همه را دارد؛ ولى دریغ که گوهرهایش تا کنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدیر گاه دانههاى گرانبهایى را به ساحلنشینانش ارزانى داشته است. در این نوشتار بر آنیم نگاهى به فقه غدیر افکنیم، پیش از ورود به بحث توجه به چند نکته ضرورى مى نماید:
* مراد از فقه غدیر اعمال مستحب این روز است. روایات سى و شش عمل را در این روز مستحب شمردهاند که ما آنها را به ترتیب حروف الفبا ارائه مىکنیم.
* این تعداد حکم براى یک روز نشان از اهمیت، حساسیت و عظمت آن دارد. در اسلام براى هیچ روزى، هر چند بسیار مهم و مقدس، این تعداد حکم ارائه نشده است. در برخى از روزهاى مهم مانند فطر و قربان، عرفه و مباهله اعمال متعددى مستحب شمرده شده، ولى اگر همه آنها را به یکدیگر ضمیمه کنیم، با مستحبات غدیر برابرى نمىکنند.
* دومین ویژگى فقه غدیر جامعیت است. در هر زمینهاى عملى وارد شده، اعمالى جامع و بى کم و کاست؛ از عمل عبادى تا برنامه سیاسى همایش و طرح اقتصادى ایجاد مساوات همه در فقه غدیر گرد آمده است. گستردگى و غناى این اعمال چنان است که مىتوان گفت در آینه فقه کامل غدیر کمال دین تجلى یافته است.
* سومین ویژگى فقه غدیر این است که براى اعمال آن فضیلتهاى منحصر بفرد قرار دادهاند؛ که در جاى دیگر به چشم نمىخورد و این حتى از فضیلتهاى ماه رمضان نیز بیشتر است. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى مىگوید: « فضیلتى که براى روز غدیر وارد شده نسبت به فضیلتهاى ماه رمضان زیادتر است. » (1)
* در خلال اعمال غدیر به برخى از این فضیلتها اشاره خواهد شد. چرا این حجم از اعمال را، با آن همه فضیلت، براى روز غدیر قرار دادهاند؟ امام صادق (ع) در پاسخ بدین پرسش مىفرماید: « اعظاما لیومک؛ (2) تا با این اعمال روز غدیر را بزرگ بدارى » . این سخن امام ششم(ع) دو حقیقت را آشکار مىسازد: یکى اینکه باید روز غدیر را بزرگ داشت و دیگر اینکه بزرگداشت غدیر با انجام دادن اعمال ویژه این روز تحقق مىیابد.
افطارى دادن
در میان اعمل روز غدیر افطارى دادن به مؤمن جایگاهى والا دارد. بر اساس روایات در این عمل فضیلتى بزرگ نهفته است. امام على(ع) مىفرماید: من افطر مؤمنا فى لیلة فکأنما افطر فئاما… (3)
کسى که مؤمن روزهدارى رادر غدیر افطار دهد، مانند این است که ده فئام را افطار داده است. فردى پرسید: اى امیرمؤمنان(ع) « فئام » چیست؟ حضرت فرمود: صد هزار پیامبر(ص) و صدیق و شهید.
شبیه به این روایت، حدیثى از امام صادق(ع) نیز نقل شده است. (4) بر اساس برخى از روایات امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت . (5)
برادر شدن
روز ولایت روز برادرى است و روز برادرى روز ولایت است؛ این دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند و حلقه وصلشان ایمان است؛ زیرا از سویى ایمان با ولایت پا مىگیرد و از سوى دیگر اهل ایمان برادر یکدیگرند. (انما المؤمنون اخوة) (6)
به همین دلیل عقد برادرى یکى از آداب روز غدیر شمرده شده است. این عقد به صورت زیر است : یکى از دو نفر دست راست خود را بر دست راست دیگرى مىگذارد و مىگوید:
و اخیتک فى الله و صافیتک فى الله و صافحتک فى الله و عادهت الله و ملائکته و رسله و انبیائه و الائمة المعصومین(ع) على أنى إن کنت من اهل الجنة و الشفاعة و أذن لى بأن أدخل الجنة لا ادخلها الا و أنت معى.
با تو در راه خدا برادر مىشوم؛ با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش مىگیرم؛ با تو در راه خدا دست مىدهم و با خد، ملایکه، کتابه، فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد مىبندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده، اجازه ورود به بهشت یافتم، داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوى.
آنگاه دیگرى مىگوید: قبلت؛ یعنى، قبول کردم. سپس مىگوید: اسقطت عنک جمیع حقوق الاخوة ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزیارة ؛ جز شفاعت و دعا و زیارت، همه حقوق برادرى را ساقط کردم. (7)
بیرازى جستن
امام صادق(ع) فرمود: تبرى إلى الله عز و جل ممن ظلمهم حقهم؛ (8) در روز غدیر از کسانى که به اهل بیت(ع) ستم کردند بیزارى مىجویى.
پوشیدن لباس پاکیزه و نو
امام صادق(ع) فرمود: یحب … أن یلبس المؤمن انظف ثیابه و افخرها؛ (9) در روز غدیر لازم است مؤمن پاکیزهترین و فاخرترین لباس خود را بپوشد. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى این عمل را از مستحبات مؤکد غدیر مىشمرد. (10)
تبریک و تهنیت
تبریک و تهنیت از برجسته ترین آداب هر عیدى است. در اسلام نیز سنت تبریک و تهنیت در عید غدیر جایگاهى ویژه یافته است. پیامبر(ص) بر تبریک گفتن در این تأکید مىورزید و به مردم مىفرمود: هنئونى هنئونى؛ (11) به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید.
امام صادق(ع) شیوه تهنیت گفتن در روز غدیر را چنین آموزش داده است: وقتى یکدیگر را ملاقات کردید، بگویید: الحمدلله الذى اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموفین بعهده الینا و میثاقه الذى واثقنا به من ولایة ولاة امره و القوام بقسطه و لم یجعلنا من الجاحدین و المکذبین بیوم الدین. (12) ؛ سپاس خداى را که ما را به این روز گواهى داشت و ما را از مؤمنان و کسانى قرار داد که به پیمان و میثاقى که در باره والیان امرش و بر پا دارندگان قسط و عدالتش از ما گرفته است وفا کردیم و ما را از انکارکنندگان و تکذیبکنندگان رستاخیز قرار نداد.
امام رضا(ع) فرمود که، هنگام برخورد با یکدیگر بگویید: الحمدلله الذى جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین(ع) (13) ؛ سپاس خداى را که ما را از تمسککنندان به ولایت امیرمؤمنان(ع) قرار داده است.
تبسم
امام رضا(ع) فرمود: …و هو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان فمن تبسم فى وجه اخیه یوم الغدیر نظر الله الیه یوم القیامة بالرحمة و قضى له الف حاجة و بنى له فى الجنة قصرا من در بیضاء و نضر وجهه … (14) ؛ روز غدیر روز تبسم به روى مؤمنین است. کسى که در این روز به روى برادر مؤمنش تبسم کند، خداوند، در روز قیامت، نظر رحمت به او مىافکند، هزار حاجتش را برآورده ساخته و قصرى از در سفید برایش بنا مىکند و صورتش را زیبا مىسازد.
توسعه زندگى
در روز غدیر، باید چهره زندگى عوض شود. همه باید بکوشند برنامه عادى زندگى خود را بر هم زده و آن را با رفتارهایى سخاوتمندانهتر و نشاطانگیزتر بیارآیند تا همگان در همه جا طعم شیرین عید را بچشند و رایحه دلانگیز آن را استشمام کنند. یقینا در صدر توسعه دادن زندگى توسعه مالى قرار دارد. امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبدالله و وسع على عیاله و نفسه و اخوانه… (15) ؛ روز غدیر روزى است که خداى متعال در مال کسى که خدا را عبادت کند و بر خانواده، خویشتن و برادران ایمانىاش توسعه دهد فزونى پدید مى آورد.
جشن گرفتن
امام رضا(ع) در عید غدیر احوال کسان و اطرافیان خود را تغییر داد و وضع تازهاى در آنان ایجاد کرد. (16)
حمد کردن
پیامبر(ص) فرمود: یکى از سنتها این است که مؤمن، در روز غدیر، صد بار بگوید: الحمدلله الذى جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایة امیرالمؤمنین على بنابیطالب(ع). (17)
دعا
معصومان(ع) پیروانشان را به دعا در روز غدیر سفارش کردهاند. دعاهاى ویژه این روز عبارت است از:
1ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم انک دعوتنا إلى سبیل طاعتک… (18)
2ـ دعایى که در آغاز این عبارت دیده مىشود: اللهم انى اسئلک بحق محمد نبیک و على ولیک و الشأن و القدر الذى خصصتهما دون خلقک… (19) این دعا در مفاتیحالجنان ذکر شده است. (20)
3ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم بنورک اهتدیت و بفضلک استغنیت … (به بحارالانوار، ج 95، ص 318 مراجعه شود.)
دید و بازدید
دید و بازدید یکى از آداب روزهاى عید و شادى است. این سنت مردم را شادابتر و نام و یاد عید را در دل و ذهنشان ریشهدارتر مىکند. اسلام همین سنت را براى عید غدیر در نظر گرفته و آن را مورد تأکید قرار داده است.
امام رضا(ع) فرمود: من زار مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فى قبره، و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک یبشرونه بالجنة. (21) ؛ کسى که در روز غدیر به دیدار مؤمنى برود خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد و قبرش را وسیع مىسازد؛ هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کرده، به او بشارت بهشت مىدهند .
شایسته است این سنت در روز غدیر، که بزرگترین عیدهاست، اجرا شود تا علاوه بر احیاى روز غدیر رشتههاى الفت و مودت میان مردم محکمتر شود.
روزه
روزه در روز غدیر، بسیار مستحب است و فضیلتى استثنایى دارد.
امام على(ع) فرمود: إذا اخلص المخلص فى صومه لقصرت ایام الدنیا عن کفائته. (22) ؛ اگر بنده مخلصى در روزه این روز اخلاص داشته باشد، همه روزهاى دنیا توان برابرى با آن را ندارد؛ به عبارت دیگر، اگر کسى تمام روزهاى دنیا زنده باشد و همه را روزهدار سپرى کند، ثوابش کمتر از ثواب روزه این روز خواهد بود.
نخستین جانشین راستین رسول خدا همچنین فرمود: …و جعل الجزاء العظیم کفاءة عنه. (23) ؛ … خداوند در برابر روزه عید غدیر پاداشى بزرگ نهاده است.
امام صادق(ع) یارانش را به این امر تشویق مىکرد و مىفرمود: إنى احب لکم أن تصوموه… (24) ؛ من دوست دارم شما این روز را روزه بگیرید. آن بزرگوار همچنین مىفرمود: صیام یوم غدیر خم یعدل عندالله فى کل عام مائة حجة و مائة عمرة مبرورات متقبلات. (25) ؛ روزه روز غدیر خم نزد خداوند، در هر سال، برابر با صد حج و صد عمره مقبول است.
پیرامون روزه غدیر روایت بسیار وارد شده آنچه ذکر شد از باب نمونه بود.
زیارت
یکى از اعمال روز غدیر زیارت امیرمؤمنان على(ع) است. زیارت آن حضرت(ع) به دو صورت ممکن است:
1 ـ زیارت در حرم مطهر :
امام رضا(ع) به احمد بنمحمد بنابى نصربزنطى فرمود: اى فرزند ابونصر، هر کجا بودى در روز غدیر کنار قبر امیرمؤمنان(ع) حاضر شو! همانا خداوند در این روز گناه شصت سال مرد و زن مؤمن را مىآمرزد. به درستى که پروردگار در این روز دو برابر آنچه در ماه رمضان شب قدر و شب عید فطر آزاد مىکند، مىرهاند. (26)
شیوه زیارت آن حضرت را از امام هادى(ع) مرحوم شیخ عباسى قمى(ره) در مفاتیحالجنان روایت کرده است. (27)
2ـ زیارتهاى عمومى این زیارت، که به حرم مطهر اختصاص ندارد و ارادتمندان ولایت در همه جا مىتوانند از آن بهره گیرند، دو مورد است:
الف. زیارت امین الله؛ (28)
ب. زیارت روایت شده از امام صادق(ع) (29) . هر دو زیارت در مفاتیح ذکر شده است.
زینت دادن
آراستن پیکر و آذین بستن خانه، کوچه و بازار، در روزهاى عید، عملى رایج است. عیدى در ذهن و دل مردم زنده است که در آن خویش را بیارایند و در و دیوار را آذینبندى کنند. چون عید غدیر بزرگترین عید است مردم باید در آن، بیش از هر عید دیگر، شادمانى کنند و خود و جامعه را بیارایند. فضیلت این عمل بسیار است، امام رضا(ع) فرمود: روز غدیر روز زینت است، کسى که براى روز غدیر زینت کند خداوند همه گناهان کوچک و بزرگش را آمرزیده، فرشتگانى به سویش مىفرستد تا حسنات او را بنویسند و تا عید غدیر سال بعد بر درجات او بیفزایند. (30) اهمیت زینت در این روز چنان است که امام رضا(ع) براى گروهى لباسهاى نو، انگشتر و کفش فرستاد. (31)
شادى کردن
امام على(ع) فرمود: و اظهروا … السرور فى ملاقاتکم؛ (32) در برخوردها شادى را آشکار کنید.
امام صادق(ع) فرمود: روز غدیر روز خوشحالى و شادى است. (33)
شکر گزارى
امام على(ع) فرمود: در روز غدیر، خداى را بر آنچه به شما ارزانى داشته( نعمت ولایت) شکر کنید. (34)
صدقه دادن
روز غدیر یکى از مستحبات مؤکد صدقه دادن است. امام على(ع) فرمود: الدرهم فیه بمائتى الف درهم (35) ؛ فضیلت یک درهم که در روز غدیر داده شود، با فضیلت دویست هزار درهم برابر است.
صلوات فرستادن
امام صادق(ع) فرمود: در روز غدیر، بر محمد و اهل بیتش صلوات بسیار مىفرستى. (36)
طعام دادن
در روز غدیر غذا دادن به مؤمنان اهمیت بسیار دارد، امام صادق(ع) مىفرماید: و اطعم اخوانک؛ (37) در روز غدیر، برادران دینىات را اطعام کن.
امام رضا(ع) در فضیلت این عمل فرمود: من اطعم مؤمنا کان کمن اطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین؛ (38) کسى که مؤمنى را در روز غدیر غذا دهد مانند فردى است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است. اهمیت طعام دادن در این روز به اندازهاى است که امام صادق(ع) روز غدیر را روز اطعام (39) خوانده است.
عبادت
امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبد فیه… (40) ؛ غدیر روزى است که خداوند بر مال کسى که در آن عبادت کند، مىافزاید …
عطر زدن
بر اساس برخى از روایات امام صادق(ع) مؤمنان را به استعمال عطر در روز غدیر سفارش کرده است. (41)
عمل صالح انجام دادن
روى ان العمل فیه یعدل ثمانین شهرا و روى انه کفارة ستین سنة. (42) ؛ روایت شده که کردار نیک در روز غدیر، با عمل هشتاد ماه برابرى مىکند؛ و نیز روایت شده که کردار نیک در این روز کفاره شصت سال است.
غسل کردن
علماى شیعه بر استحباب غسل در روز غدیر اجماع دارند (43) و آن را مستحب مؤکد مىدانند. (44) بهتر این است که غسل در اول روز انجام گیرد. (45)
قضاى حوائج مؤمنان
امام صادق(ع) فرمود: واقض حوائج اخوانک؛ (46) در عید غدیر حاجتهاى برادرانت را برآور!
کمک کردن
کمک کردن به ضعیفان و نیازمندان پیام ویژه صاحب غدیر براى روز غدیر است؛ پیامى که به فرمان حضرت(ع) باید دهان به دهان به همه مردم ابلاغ شود: و لیعد الغنى على الفقیر و القوى على الضعیف؛ (47) باید در روز غدیر ثروتمند به تهیدست و توانا به ناتوان کمک کند.
گذشت و آشتى کردن
چشمپوشى از گناه برادران و برقرارى ارتباط دوستانه از دیگر مستحبات روز غدیر شمرده شده است. (48)
گشاده رویى
امام على(ع) فرمود: و اظهروا البشر فیما بینکم؛ (49) با یکدیگر با گشادهرویى برخورد کنید.
مساوات
امام على(ع) فرمود: و ساووا بکم ضعفائکم؛ (50) میان خویش و ضعیفان مساوات ایجاد کنید.
مصافحه
امام على(ع) فرمود: إذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم؛ (51) وقتى در روز غدیر یکدیگر را ملاقات کردید به هم دست بدهید و سلام کنید.
مهربانى و عطوفت کردن
امام على(ع) فرمود: و التعاطف فیه یقتضى رحمة الله و عطفه… (52) ؛ با یکدیگر عطوفت و مهربانى کردن در روز غدیر، موجب رحمت و عطوفت خداى متعال خواهد شد .
مهمان کردن
امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت. (53)
نماز
1ـ نماز شب عید غدیر
این نماز دوازده رکعت است. هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد. در هر رکعت، بعد از سوره حمد توحید ده بار و آیةالکرسى یک بار خوانده مىشود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد و سوره را هفت بار خواند و این ذکر را ده بار در قنوت تکرار کرد: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و یمیت و یحیى و هو حى لا یموت بیده الخیر و هو على کل شى قدیر. در دو سجده رکعت آخر، این ذکر ده بار خوانده مىشود: سبحان من احصى کل شى علمه سبحان من لا ینبغى التسبیح الا له سبحان ذى المن و النعم سبحان ذى الفضل و الطول سبحان ذى العز و الکرم اسألک بمعا قد العز من عرشک و منتهى الرحمة من کتابک و بالاسم الاعظم و کلماتک التامة ان تصلى على محمد رسولک و اهل بیته الطیبین الطاهرین و ان تفعل بى کذا و کذا [به جاى کذا و کذا حاجت خود را ذکر کند] و سپس بگوید انک سمیع مجیب. (54)
2ـ نماز روز عید غدیر
نیم ساعت پیش از ظهر غدیر، دو رکعت نماز مستحب است. در هر رکعت بعد از حمد، سوره هاى توحید، قدر و آیةالکرسى ده بار خوانده مىشود. (55)
3ـ نماز مسجد غدیر
امام صادق(ع) فرمود: یستحب الصلاة فى مسجد الغدیر؛ (56) نماز در مسجد غدیر مستحب است.
نیکى و احسان
امام على(ع) فرمود: تباروا یصل الله الفتکم و البر فیه یثمر المال و یزید فى العمر. (57) ؛ به یکدیگر نیکى کنید که خداوند الفت میان شما را پایدار مىسازد و نیکى در این روز موجب افزایش مال و عمر مىشود.
امام صادق(ع) فرمود: … و اکثر برهم. (58) ؛ در روز غدیر به برادران ایمانى، بسیار نیکى کن.
وام گرفتن براى کمک به دیگران
امام على(ع) فرمود: من استدان لإخوانه و أعانهم فأنا الضامن على الله إن ابقاه قضاه و إن قبضه حمل عنه. (59) ؛ کسى که وام بگیرد تا به برادران مؤمنش کمک کند از سوى خدا ضمانت مىکنم که اگر او را زنده نگه داشت، بتواند وامش را بپردازد و اگر نگه نداشت، آن دین از دوش او برداشته شود .
توجه به دو نکته آشکار مىسازد که چگونه روز غدیر روزى ویژه به شمار آمده، کمک کردن به دیگران در آن عملى بسیار مهم است.
الف) هر چند وام گرفتن از نظر شرع کار چندان مرغوبى نیست، ولى این کار براى کمک به دیگران مستحب قرار داده شده است.
ب) اسلام حقالناس را بسیار مهم شمرده است، ولى در روایت آمده که اگر وام گیرنده توفیق حیات نیافت، خداوند حق مالى قرضدهنده را از دوش او برمىدارد.
هدیه دادن
امام على(ع) فرمود: هبو ـ أو هیئوا ـ لاخوانکم و عیالکم عن فضله؛ (60) از آنچه خداى متعال بر شما ارزانى داشته، به خانواده و برادرانتان ببخشید. (61)
و نیز فرمود: تهادوا نعم الله کما مناکم ؛ نعمتهاى خداوند را به یکدیگر هدیه کنید همان طور که به شما عطا فرموده است.
امام رضا(ع) فرمود: أفضل على اخوانک فى هذا الیوم؛ (62) در این روز بر برادرانت بخشش کن.
امام رضا(ع) در این روز براى خانواده گروهى از اصحاب غذا، گندم، لباسهاى نو و حتى انگشتر و کفش فرستاد. (63)
همایش
گردهمایى یکى از اعمال و احکام روز غدیر است. این دستور الهى ـ سیاسى در راستاى تقویت ارتباط با ولایت و رهبرى الهى و پایبندى به لوازم آن صادر شده است.
على(ع) فرمود: … واجمعوا یجمع الله شملکم؛ (64) در روز غدیر، گرد هم آیید تا خداوند امورتان را از نابسامانى و پراکندگى برهاند.
پى نوشتها:
1)ـ المراقبات، میرزا جواد آقاى تبریزى، ص 217 و .218
2)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302
3)ـ المراقبات، میرزا جواد آقا تبریزى، ص .256
4)ـ التهذیب، شیخ طوسى، ج 3، ص .143
5)ـ الغدیر، علامه امینى، ج 1، ص .287
6)ـ سوره حجرات، آیه .10
7)ـ مستدرک الوسائل، محدث نورى، ج 1، ص .456
8)ـ بحارالانوار، مجلسى، ج 95، ص .322
9)ـ همان، ص .301
10)ـ المراقبات، ص .260
11)ـ الغدیر، ص .274
12)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .303
13)ـ المراقبات، ص .260
14)ـ همان، ص .257
15)ـ همان.
16)ـ الغدیر، ج 1، ص .287
17)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .321
18)ـ المراقبات، ص .255
19)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .319
20)ـ مفاتیح الجنان، ص .507
21)ـ المراقبات، ص .257
22)ـ مصباح المتهجد، ص .702
23)ـ همان.
24)ـ الغدیر، ص .285
25)ـ همان، ص .286
26)ـ التهذیب، ج 6، ص .24
27)ـ مفاتیح الجنان، ص .659
28)ـ همان.
29)ـ همان، ص .80
30)ـ همان، ص .503
31)ـ المراقبات، ص .257
32)ـ الغدیر، ج 1، ص .287
33)ـ همان، ص .284
34)ـ بحارالانوار، ج ، ص .95
35)ـ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .255
36)ـ المراقبات، ص .262
37)ـ همان، ص .256
38)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .322
39)ـ همان، ص .302
40)ـ همان، ج 95، ص .301
41)ـ المراقبات، ص .258
42)ـ التهذیب، ج 1، ص .114
43)ـ المراقبات، ص .260
44)ـ تحریر الوسیله، امام خمینى، ج 1، ص .98
45)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302
46)ـ المراقبات، ص .256
47)ـ مفاتیح الجنان، ص .511
48)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .256
49)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ المراقبات، ص .256
50)ـ همان.
51)ـ همان.
52)ـ الغدیر، ج 1، ص .287
53)ـ المراقبات، ص .255
54)ـ التهذیب، ج 3، ص .143
55)ـ الکافى، ج 4، ص .567
56)ـ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .255
57)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302
58)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ المراقبات، ص .256
59)ـ همان، ص .255
60)ـ مصباح المتهجد، ص .702
61)ـ بحارالانوار، ج 97، ص .119
62)ـ الغدیر، ج 1، ص .287
63)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ الغدیر، ج 1، ص .284
منبع:razavi.ir
احادیثی در مورد عید غدیر
چهارشنبه 96/06/15
روز گشايش و درود
عن ابى عبد الله(علیه السلام) قال:والعمل فيه يعدل ثمانين شهرا، و ينبغى ان يكثر فيه ذكر الله عزوجل، والصلوة على النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) ، ويوسع الرجل فيه على عياله….وسائل الشيعه 7: 325، ح 6.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
ارزش عمل در آن روز (عيد غدير) برابر با هشتاد ماه است، و شايسته است آن روز ذكر خدا و درود بر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زياد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.
روز ديدار رهبرى
عن مولانا ابىالحسن على بن محمد(علیه السلام) قال لابى اسحاق:و يوم الغدير فيه اقام النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) اخاه عليا علما للناس و اماما من بعده،[قال] قلت:صدقت جعلت فداك، لذلك قصدت، اشهد انك حجة الله على خلقه……وسائل الشيعه 7: 324، ح 3.
امام هادى(علیه السلام) به ابواسحاق فرمودند:
در روز غدير پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برادرش على(علیه السلام) را بلند كرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پيشواى بعد از خودش معرفى كرد.
ابواسحاق گفت: عرض كردم، فدايتشوم راست فرمودى. به خاطر همين به زيارت و ديدار شما آمدم، گواهى مى دهم كه تو حجت خدا بر مردم هستى.
روز تكبير
عن على بن موسى الرضا(علیه السلام) :من زار فيه مؤمنا ادخلالله قبره سبعين نورا و وسع فى قبره و يزور قبره كل يوم سبعون الف ملك ويبشرونه بالجنة…..اقبال الاعمال: 778.
امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
كسى كه در روز (غدير) مؤمنى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى كند و قبرش را توسعه مى دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زيارت مى كنند و او را به بهشت بشارت مى دهند.
روز ديدار و نيكى
قال الصادق(علیه السلام):
ينبغى لكم ان تتقربوا الى الله تعالى بالبر والصوم والصلوة و صلة الرحم و صلة الاخوان، فان الانبياء عليهم السلام كانوا اذا اقاموا اوصياءهم فعلوا ذلك و امروا به….مصباح المتهجد: 736.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
شايسته است با نيكى كردن به ديگران و روزه و نماز و بجا آوردن صله رحم و ديدار برادران ايمانى به خدا نزديك شويد، زيرا پيامبران زمانى كه جانشينان خود را نصب مى كردند، چنين مى كردند و به آن توصيه مى فرمودند.
نماز روز غدير
عن ابى عبد الله(علیه السلام) قال:و من صلى فيه ركعتين اى وقتشاء و افضله قرب الزوال و هى الساعة التى اقيم فيها اميرالمؤمنين(علیه السلام) بغدير خم علما للناس و… كان كمن حضر ذلك اليوم… وسائل الشيعه 5: 225، ح 2.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
كسى كه در روز عيد غدير هر ساعتى كه خواست، دو ركعت نماز بخواند و بهتر اينست كه نزديك ظهر باشد كه آن ساعتى است كه اميرالمؤمنين(علیه السلام) در آن ساعت در غدير خم به امامت منصوب شد، (هر كه چنين كند) همانند كسى است كه در آن روز حضور پيدا كرده است.
روزه غدير
قال الصادق(علیه السلام):صيام يوم غدير خم يعدل صيام عمر الدنيا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنيا لكان له ثواب ذلك…. وسائل الشيعه 7: 324، ح 4.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
روزه روز غدير خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. يعنى اگر انسانى هميشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگيرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عيد غدير است.
زندگى پيامبرگونه
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): من يريد ان يحيى حياتى، و يموت مماتى،ويسكن جنة الخلد التى وعدنى ربىفليتول على ابن ابى طالب،(ع) فانه لن يخرجكم من هدى،ولن يدخلكم فى ضلالة…..الغدير 10: 278.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
كسى كه مى خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانهاى كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت على بن ابى طالب(علیه السلام) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهى نمى كشاند.
پيامبر و امامت على(علیه السلام)
عن جابر بن عبد الله الانصارى قال: سمعترسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) يقول لعلى بن ابى طالب(علیه السلام):يا على! انت اخى و وصيى و وارثىوخليفتى علىامتى فىحيوتى و بعد وفاتىمحبك محبى و مبغضك مبغضىو عدوك عدوى….امالى صدوق: 124، ح 5.
جابربن عبد الله انصارى مىگويد:
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنيدم كه به على بن ابى طالب(علیه السلام) فرمودند:اى على، تو برادر و وصى و وارث و جانشين من در ميان امت من در زمان حيات و بعد از مرگ منى. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و كينهتوز تو دشمن من است.
پايه هاى اسلام
عن ابى جعفر(علیه السلام) قال: بنى الاسلام على خمس:الصلوة و الزكوة و الصوم و الحج و الولايةو لم يناد بشىء ما نودى بالولاية يوم الغدير…..كافى 2، 21، ح 8.
امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و به هيچ چيز به اندازه آنچه در روز غدير به ولايت تاكيد شده، ندا نشده است.
ولايت جاودانه
عن ابى الحسن(علیه السلام) قال: ولاية على(علیه السلام) مكتوبة فى صحف جميع الانبياء ولن يبعثالله رسولا الا بنبوة محمد ووصية على(ع)…..سفينة البحار 2: 691.
امام كاظم(علیه السلام) فرمودند:
ولايت على(علیه السلام) در كتابهاى همه پيامبران ثبت شده است و هيچ پيامبرى مبعوث نشد، مگر با ميثاق نبوت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامت على(ع)
ولايت و توحيد
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): ولاية على بن ابى طالب ولاية اللهو حبه عبادة الله و اتباعه فريضة اللهو اولياؤه اولياء الله و اعداؤه اعداء اللهو حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل….امالى صدوق: 32.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
ولايت على بن ابيطالب(علیه السلام) ولايت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.
روز ناله نوميدى شيطان
عن جعفر، عن ابيه(صلی الله علیه و آله و سلم) قال:ان ابليس عدوالله رن اربع رنات:
يوم لعن، و يوم اهبط الى الارض،و يوم بعث النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) و يوم الغدير.
قرب الاسناد: 10.
امام باقر(علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام صادق(علیه السلام) نقل كرد كه فرمودند:شيطان دشمن خدا چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقع شد و روزى كه به زمين هبوط كرد و روزى كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد و روز عيد غدير.
ولايت علوى دژ توحيد
عن النبى(صلی الله علیه و آله و سلم): يقول الله تبارك و تعالى:
ولاية على بن ابى طالب حصنى،فمن دخل حصنى امن من نارى….جامع الاخبار: 52، ح 7.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:خداوند مى فرمايد: ولايت على بن ابيطالب دژ محكم من است، پس هر كس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
جانشين پيامبر
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): يا على انا مدينة العلم و انت بابها و لن تؤتى المدينة الا من قبل الباب… انت امام امتى و خليفتى عليها بعدى، سعد من اطاعك و شقى من عصاك، و ربح من تولاك و خسر من عاداك…..جامع الاخبار: 52، ح 9.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. … تو پيشواى امت من و جانشين من در اين شهرى، كسى كه اطاعت تو كند سعادتمند است، و كسى كه تو را نافرمانى كند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زيان كرده است.
من کنت مولاه فهذا علی مولاه
چهارشنبه 96/06/15
در غدیر خم، ولایت شد قبول / برد بالا دست مولا را رسول
رفت بالا دست خورشید غدیر / شد امام و مقتدای ما، امیر
سرآغاز امامت و ولایت برشما مبارک باد . . .
مدح علی و آل علی بر زبان ماست / گویا زبان برای همین در دهان ماست
هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است
هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد. (خطبه ی غدیریه)
آنان که علی خدای خود پندارند / کفرش به کنار عجب خدایی دارند
خدایا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان
فرا رسیدن عید غدیرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک . . .
عید غدیر
چهارشنبه 96/06/15
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد / ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم / گفتا که علی نور بود سایه ندارد
جايگاه علم و آموزش در قرآن و روايات
جمعه 96/06/03
جايگاه علم و آموزش در قرآن و روايات
حسين سيفالهي
امروزه اهميت علم و دانش بر بشريت مخفي نيست، همه مكاتب بشري و اديان آسماني بر كسب علم و دانش تأكيد دارند و پيشرفت و ترقي در مسير علم را افتخار آميز ميشمرند. لكن بدون ترديد دين مبين اسلام بيش از هر دين و آيين ديگري به علم بها داده و انسانها را به تعليم و تعلّم فراخوانده است.
دهها آيه در قرآن كريم و صدها حديث در مجموعه ارزشمند سخنان اهل بيت عصمت (عليهم السلام) در بيان اهميت علم، جايگاه، تعريف، اقسام، شرايط و مسائل علم و آموزش و نيز مذمت جهل و آثار آن آمده است. با نگاهي گذرا به اين مجموعه گرانسنگ و مقايسه آن با ديگر مكاتب، ميتوان دريافت كه هيچ مكتبي اين همه توصيف و تأكيد، آن هم با اين مضامين بلند و نوراني در باره علم ندارند.
تعريف علم
نكته اي كه نبايد از آن غفلت ورزيد اين است كه تعريف علم در مكاتب مختلف متفاوت است هر چند كه وجه مشتركي نيز بين همه آن ها وجود دارد؛ وجه مشترك آن ها اين است كه همه به دانستن چيزي كه انسان قبلا نمي دانست، علم مي گويند، اما اسلام تنها دانشي را علم مي نامد كه جهت توحيدي داشته و بر خوف و خشيت او بيافزايد. لذا قرآن كريم در آيه 28 سوره فاطر مي فرمايد: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛ از ميان بندگان خدا، تنها عالمان از او مىترسند.»1 و در روايات متعددي از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: «كَفَى بِخَشْيَةِ اللَّهِ عِلْما؛ علم براي خشيت و ترس از خدا كافي است.»2
بنابر اين تفاوت عمده اسلام با مكاتب بشري در تعريف علم اين است كه اسلام علم را به عنوان يك واژه مقدس در جهت رشد، تعالي و سعادت بشر به خدمت مي گيرد و لذا جهت گيري الهي را در آن شرط مي داند و مطلق دانستن را علم نمي شمارد. از اين رو اسلام علم را نوري مي داند كه خدا در قلب بندگانش قرار مي دهد؛ «العِلْمُ نورٌ يَقْذِفُهُ اللهُ في قَلْبِ مَنْ يَشاء»3 به همين دليل است كه خداوند متعال در قرآن كريم، تعليم سحر و جادو را شيطاني و باطل معرفي كرده است؛ «وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ»4 زيرا سحر انسان ها را در مسير توحيد پيش نمي برد و از نورانيت الهي برخوردار نيست و دانشي شيطاني است.
نكته بسيار جالب توجهي كه در آموزه هاي ديني ما به چشم مي خورد اين است كه اسلام دو نوع جهل و ناداني معرفي كرده است: يكي جهلي كه در برابر علم است و ديگري جهلي كه در برابر عقل است؛ در روايت معروف و مفصلي كه امام صادق (ع) جنود عقل و جهل را بر شمرده و ضديت آن ها بيان فرمودند، علم را از جنود عقل شمرده و ضد آن را جهل دانستند و در عين حال ضد عقل را نيز جهل شمردند.5 بنابر اين اگر چه ندانستن جهل است، لكن مهم تر از آن اين كه خلاف عقل نيز جهل است. بنابر اين علم در صورتي جهل نيست كه مخالف عقل و شرع نباشد.
در نهجالبلاغه، اميرمؤمنان (ع) علم را به دو قسم مطبوع و مسموع تقسيم كرده است؛6 علم مطبوع يعني علمي كه در طبيعت، سرشت و فطرت انسان نهاده شده است و علم مسموع يعني علمي كه با شنيدن به دست مي آيد. علما و مفسران اسلامي نيز، علم را به دو قسم موهبتي يعني خدادادي و اكتسابي تقسيم مي كنند7 و علم موهبتي را مصون از خطا و اشتباه مي دانند و علوم انبيا را از اين قسم به حساب مي آورند، ولي علم اكتسابي را مصون از خطا نمي دانند. اين تقسيم نيز به جهاتي مشابه آن تقسيم است. لكن آن چه مهم است اين است كه از ديدگاه اهل بيت (عليهم السلام) هر علمي كه بتوان از نگاه اسلامي علم ناميد، نوري است جانب خداوند متعال كه به روشنگري مؤمن مي انجامد، حتي اگر اين القاي الهي به واسطه كسب و تلاش بنده مؤمن باشد و با هواس ظاهري به دست آمده باشد.
تفصيل و توضيح اقسام علم و يژگي هاي هريك، بحث مستقل و مفصلي است كه مجالي ديگر مي طلبد لذا ما در اين نوشتار در صدد تطبيق تعريف مذكور و ويژگي هاي ياد شده با اقسام علوم و علوم روز نيستيم و تنها سعي بر آن است كه جايگاه علم و آموزش را از ديدگاه قرآن و روايات اهل بيت عصمت (عليهم السلام) بكاويم. لذا طبيعي است كه فضائل و مقاماتي كه براي علم و علما در اين نوشتار مورد بحث قرار مي گيرد، مربوط به علم با تعريف اسلامي آن است كه به برخي ويژگي هاي آن اشاره كرديم.
برتري علما
قرآن كريم در آيه 11 سوره مجادله اين آيه شريفه بر اهميت علم، برتري علما و رفعت مقام آنان تصريح نموده و فرموده است: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛8 خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند و كسانى را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمى مىبخشد.9
واژه «دَرَجاتٍ» كه مطلق و بدون تعيين حد خاص براي آن به كار رفته است، در ادبيات قرآن كريم حاكي از عظمت و بزرگي آن است. در تفسير اين آيه شريفه، ابوذر (رحمه الله) گويد پيامبر (صلّي الله عليه و آله) فرمود: اي اباذر طالب علم را خدا و ملائکه و پيامبران دوست ميدارند. و علم را دوست نميدارد مگر انسان با سعادت، پس خوشا به حال طالب علم، روز قيامت. و کسي که از خانه اش خارج شود تا دري از علم را به روي خود بگشايد، خداوند متعال به هر قدمش ثواب شهيدي از شهداي بدر را مينويسد و طالب علم حبيب خدا است. و کسي که علم را دوست داشته باشد، بهشت بر او واجب ميشود و صبح و شام در رضاي خدا به سر ميبرد و از دنيا خارج نميشود مگر آن که از کوثر مينوشد و از ميوه بهشت ميخورد و در جنت رفيق حضرت خضر (ع) خواهد بود. سپس حضرت فرمود: همه اين فضيلت ها، تحت اين آيه قرآن است که فرمود: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ».10
ترديدي نيست كه مقام علما نزد خداوند، همچون ساير مردم نيست و هرچه انسان عالمتر باشد، مقام و منزلت او نزد او بيشتر است. قرآن كريم علاوه بر آيه فوق در سوره زمر نيز به اين مطلب مهم اشاره فرموده: « هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ؛11 آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟!» و امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: «فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَيْلَةَ الْبَدْر؛12برتري عالم بر عابد مانند برتري ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است.
علامه طباطبايي (ره) در تفسير آيه فوق مينويسد: «در اين معنا هيچ ترديدى نيست كه لازمه ترفيع خدا درجه بندهاى از بندگانش را باعث زيادتر شدن قرب او به خداى تعالى است، و اين خود قرينه و شاهدى است عقلى بر اينكه مراد از اينهايى كه موهبت علمشان دادهاند، علمايى از مؤمنين است. بنا بر اين، آيه شريفه دلالت مىكند بر اينكه مؤمنين دو طايفه هستند، يكى آنهايى كه تنها مؤمنند، دوم آنهايى كه هم مؤمنند و هم عالم، و طايفه دوم بر طايفه اول برترى دارند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»13
علم و خلافت الهي
قرآن كريم در سوره بقره، آيات 31 تا 35 جريان خلقت حضرت آدم (ع) و مقام خليفة اللهي او را بيان كرده است كه در اين آيات، نكات بسيار مهمي در زمينه جايگاه علم و علم آموزي و مقام معلم و متعلم وجود دارد. ابتدا نگاهي به آيات و ترجمه آن ميكنيم و سپس به برخي نكات مهم آن اشاره ميكنيم:
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (30) وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (31) قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ (32) قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (33) وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ (34) »14
«( (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى [نمايندهاى] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آيا كسى را در آن قرار مىدهى كه فساد و خونريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مىآوريم، و تو را تقديس مىكنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقى را مىدانم كه شما نمىدانيد.» (30) سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!» (31) فرشتگان عرض كردند: «منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى، نمىدانيم تو دانا و حكيمى.» (32) فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه كن.» هنگامى كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: «آيا به شما نگفتم كه من، غيب آسمانها و زمين را ميدانم؟! و نيز ميدانم آنچه را شما آشكار ميكنيد، و آنچه را پنهان ميداشتيد!» (33) و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد. …»15
1- علم لازمه خلافت و جانشيني خداوند
خلافت و جانشيني خدا در بين خلق، صرفا يك مقام تشريفاتي نيست، بلكه خليفه خدا كسي اولاً از اوامر و نواهي الهي آگاه باشد و ثانياً توان اجراي آن در بين خلق را داشته باشد. لذا كسي كه نه عرفان كامل به خداوند و اسماي او دارد و نه شناخت كافي به مخلوقات و افعال خداوند دارد، نميتواند جانشين خدا در بين خلق باشد. از اين رو ميبينيم خداوند متعال وقتي ميخواهد خليفه بيافريند، همه اسما يعني هر علمي كه لازمه خليفة اللهي است، به او ميآموزد: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»16.
كسي كه ميخواهد جانشين خدا باشد، بايد از همه چيز آگاه باشد؛ مثلا رسولان خدا و مقامات و اهداف آنها را بداند تا بر خلاف ساير انبيا حركت نكند و تضاد در بين آنان پيش نيايد و بايد مؤمنان را از كفار بازشناسد تا در ارشادات و تشويقها و تهديدها و بشارت و انذار، دچار خطا نشود، و نيز بايد همه موجودات و نيازهاي آنان را بشناسد تا بتواند، جانشين خدا و حكم او حكم خدا باشد. بدين رو در برخي17 احاديث اهل بيت عصمت (عليهم السلام) اسماء در آيه شريفه به اسماي انبيا، ائمه، شيعيان و دشمنان و در برخي ديگر18 به اسماي زمين ها، كوه ها، رود ها، نباتات، درختان و حيوانات تفسير شده است. و نيز در حديثي امام صادق عليه السلام كه در پاسخ به سؤال از آيه شريفه با دست خود به آن سو و اين سو اشاره كرده و همه چيز را مصداق تعليم خداوند به حضرت آدم (ع) دانستند.19 همه اين احاديث نشانگر جامعيت علم آدم (ع) است كه لازمه جانشني خدا است.
2- علم، سبب برتري جانشينان خدا
ترديدي نيست كه خليفه و جانشين خداوند در عالم خلقت بايد بر ساير مخلوقات شرافت و برتري داشته باشد، و اگر نه ترجيح بلا مرجح ميشود كه از ديد حكمت لغو است و لغو در افعال خداوند متعال راه ندارد. بنابر اين انبيا و ائمه (عليهم السلام) كه خلفا و جانشينان خدا بر خلق هستند، بايد بر ساير مخلوقات برتري داشته باشند. اكنون اين سؤال مطرح ميشود كه وجه برتري خلفاي خدا بر ديگر مخلوقات چيست؟
از ديدگاه قرآن كريم، اين «علم» است كه سبب برتري و بزرگي خلفا و جانشينان خدا است؛ هر مخلوقي كه نسبت به اسما و صفات و نيز افعال خداوند، عالمتر باشد، و از مخلوقات او آگاهي داشته باشد، برتر و در نتيجه جانشين خدا بر خلق است. لذا خداوند متعال كه در سوره بقره، طي آيات 31 تا 35 جريان خلقت حضرت آدم به عنوان خليفه خدا در زمين را گزارش نموده، علم حضرت آدم را دليل برتري او بر ملائكه دانسته و با آنان احتجاج نموده و فرموده است: «أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛20اگر راست مىگوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!»
و ملائكه نيز در پاسخ به عدم علم خود در برابر علم آدم (ع) كه همان علم الهي بود، اقرار كرده و راه تواضع را پيش گرفته و گفتند: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ؛21 منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى، نمىدانيم تو دانا و حكيمى.»
3- علم سبب وجوب اطاعت و تواضع ديگران
نكته ديگري كه در آيات فوق وجود دارد و حاكي از بلندي جايگاه علم و تعليم و تعلم است، سجده ملائكه بر آدم (ع) به سبب برتري او از حيث علم است. بعد از آن كه خداوند متعال علم اسما يعني تمام علوم لازم براي خليفة اللهي را به حضرت آدم (ع) آموخت و از ملائكه خواست كه از آن علوم و اسما خبر دهند و آنان گفتند: «ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى، نمىدانيم»22 خداوند به حضرت آدم (ع) دستور داد كه از آن علوم به ملائكه بياموزد: «قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ؛ 23 فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) آگاه كن.»
و حضرت آدم (ع) در مقام معلمي ملائكه از آن اسما به ملائكه آموخت و در نتيجه عالمتر بودن آدم (ع) از ملائكه به اثبات رسيد، لذا خداوند به ملائكه دستور داد بر آدم (ع) سجده كنند: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ؛24 و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد. …»
سجده بالاترين مظهر تواضع و تسليم است. يعني ملائكه موظف شدند كه تسليم آدم (ع) باشند و طبق آيات قبل مكلف شدند علم را از حضرت آدم (ع) علم بياموزند. لذا خدا همه انبيا را معلم بشر دانسته25 و بر تمام بشر واجب كرده كه آنان علم و حكمت بياموزند و از دستورات آنان اطاعت كنند تا به سعادت دنيوي اخروي نايل شوند كه در بحث بعدي بدان مي پردازيم.
علم آموزي، هدف بعثت انبيا
از جمله نكاتي كه اهميت فوق العاده علم و علم آموزي را از ديدگاه قرآن كريم اثبات ميكند، اين است كه تعليم بشر توسط پيامبران را هدف بعثت آنان ذكر كرده است:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»26
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.»27
بشر بدون تعليم از سوي پروردگار متعال در جهالت است و تنها خالق هستي است كه به همه خير و شرها، صلاح و فسادها، سعادت و شقاوت ها، و … عالم است. و بر او است كه دست آفريدههاي خود را از جهالت خارج كند و به سوي حق و سعادت رهنمود شود. بي ترديد خداوند متعال بدون كوچكترين اهمال، هدايت و تعليم بشر را به بهترين وجه ممكن انجام داده است: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ؛28 خداوند رحمان، قرآن را تعليم فرمود، انسان را آفريد، و به او بيان را آموخت.»
لكن خدواند متعال برخي را خود تربيت نموده و آنان را رسولان خود قرار داده و ديگر انسانها را به دست انبياي خود تعليم داده است. لذا خداوند متعال در آيه فوق؛ «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» و آيات مشابه29 تعليم بشر توسط پيامبران را يكي از اهداف بعثت ذكر كرده است.
وجوب علم آموزي
آيات كريمه اي كه در بحث قبل بدان اشاره شده و مانند آن ها، علاوه بر بلندي جايگاه علم و علم آموزي، گوياي آن است كه تعليم بر انبيا و آموختن علم بر امت هاي آنان واجب است. زيرا وقتي كه علم آموزي هدف بعثت باشد، اگر پيامبران از اين امر كوتاهي كنند، به وظيفه رسالتشان عمل نكردهاند و چنين تقصيري در باره انبيا محال است زيرا آنان معصوم بوده و ابداً از انجام رسالت الهي خود كوتاهي نميكنند.
علاوه اين كه چنين اهمالي، اگر ممكن باشد، _نستجير بالله_ نشانگر ضعف خدا در انتخاب رسولان ميباشد و اين نيز محال است. لذا بر پيامبران واجب است كه آن چه مورد نياز بشر و تأمين كننده سعادت آنان است، به آنان تعليم نمايند. بر انسانها نيز واجب است كه از پيامبران (ع) علم بياموزند و به مقتضاي آن عمل كنند، زيرا اگر آموختن بر آنان واجب نباشد، وجوب تعليم بر انبيا لغو ميشود و خداوند حكيم كار لغو نميكند. لذا خداوند انسانها را نيز به آموختن علم از انبيا و حجتهاي او لازم شمرده و فرموده است: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛30 ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم! پس اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد»31
در احاديث اهل بيت (عليهم السلام) نيز بر وجوب طلب علم تأكيد بسيار شده است. پيامبر اعظم (صلّي الله عليه و آله) ميفرمايد: «علم آموزي بر هر مسلماني واجب است»32 چنين تأكيدي بر آموزش علم در حد فريضهاي ديني، نشانگر اهتمام ويژه اسلام به علم و دانش و زدودن جهل وناداني از مردم است. بدين مضمون روايات متعددي در منابع بسياري نقل شده است؛ در برخي از اين احاديث، اضافاتي آمده است كه نكات قابل توجهي در آنها نهفته است؛ به سه نكته اشاره ميكنيم:
1- حد نداشتن علم
در ادامه حديث فوق، پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله) فرمود: «أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ؛33آگاه باشيد كه خداوند كساني كه بيش از حد طلب علم ميكنند را دوست دارد.» «بغاة» جمع بغي به معناي «طلب توأم با تجاوز از حد»34 است. بديهي است كه تجاوز از حد در هر چيزي مذموم است مگر در علم آموزي. منظور اين است كه علم حد بردار نيست و ايستايي در آن راه ندارد و هيچگاه نميتوان به نهايت و پايان علم دست يافت؛ ز گهواره تا گور دانش بجوي. بنابر اين اگر چه هر مقدار كه علم آموزي محبوب خداوند است ولي قطعا كساني كه تلاش بيشتري در اين مسير دارند، محبوبترند.
2- علم آموزي زنان
هر چند كه تعبير «كُلِّ مُسْلِمٍ» اعم از زن و مرد را شامل ميشود، با اين حال در برخي از روايات مذكور، به وجوب علم آموزي زنان نيز تصريح شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة؛35 علم آموزي بر هر مرد و زن مسلمان، واجب است.»
آري در مكتب همه انبيا، به خصوص اسلام، علم آموزي به جنس، گروه يا نژاد خاصي اختصاص ندارد. بلكه هر انساني در مسير علم و عمل به آن و دور شدن از جهل و ناداني، بايد گام بردارد. زيرا بديهي است كه عدم حركت در اين مسير افتادن به منجلاب جهل است و هدف بعثت پيامبران نيز نجات انسانها از جهالت است. بنابر ترديدي نيست كه همه انسانها اعم از زن، مرد، پير و جوان، كاسب، تاجر، كشاورز، همه و همه بايد در كسب علم و دانش كوشش كنند، چون پيامبران معلمان تمام بشريتاند و نجات بشر در گرو علم است.
3- تفسير علم واجب
در ادامه برخي از روايات ياد شده چنين آمده است: «أَيْ عِلْمِ التَّقْوَى وَ الْيَقِين»36«يعني علمِ تقوا و يقين است كه طلب آن بر زن و مرد واجب است نه هر چيزي كه علم ناميده شده باشد. و نيز در آياتي كه تعليم را هدف بعثت بر شمردند، قيد كتاب و حكمت آمده است: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ».
بنابر اين معناي وجوب طلب علم بر همگان اعم از زن و مرد و پير و جوان، آموختن هر آن چيزي كه بشر علم ناميده، نيست، بلكه مقصود علومي است كه سعادت بشر در گرو دانستن آنها است. بدين رو است كه در آيات و روايات قيودي مانند علم تقوا و يقين و نيز قيد كتاب و حكمت آمده است. چنين علومي است كه كسب آنها بر همگان واجب است و كسي از ترك آن ها، معذور نيست.
امام صادق عليه السلام در پاسخ به سؤال كسي كه در باره آيه شريفه «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة؛ دليل رسا (و قاطع) براى خدا است»37 سؤال كرد، فرمود: «خداوند متعال روز قيامت به بنده ميگويد: آيا عالم بودي؟ اگر بگويد: بله، ميفرمايد: پس چرا عمل نكردي به آن چه ميدانستي؟! و اگر بگويد جاهل بودم، ميفرمايد: چرا ياد نگرفتي تا عمل كني؟! پس اين گونه با او احتجاج ميكند و اين است حجت [تام ] و بالغه خدا»38
اسلام هم به دنيا نظر دارد و هم به آخرت و خواهان حُسن هر دو است؛ «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً»39 لكن از اين دو آخرت را برتر و اصل ميداند و دنيا را زمينه آباداني آخرت معرفي ميكند: «وَ الَّذينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 40؛ آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبى به آنها مىدهيم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند!». در آيه ديگر مي فرمايد: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ 41؛ و سراى آخرت بهتر است و چه خوب است سراى پرهيزگاران»،
البته كسب علوم بشري و تجربي نيز ممكن است گاه به صورت كفايي واجب گردد؛ رفع نيازهاي روز مره و توسعه اجتماع انساني اسلامي و رسيدن به استقلال و بي نياز از كفار و سد كردن راه تسلط كفار بر مسلمانان، از جمله ادله اي هستند كه ميتواند، كسب برخي علوم را بر عده اي به اندازه رفع نياز واجب كند. لكن وجوب مطلق و بي قيد و شرط، تنها بر علوم الهي و كسب معرفت تعلق دارد و همگان موظف اند، براي دريافت پيام انبياي الهي، تمام تلاش خود را به كار بندند.
البته اين بدين معنا نيست كه همه بايد، دست از كار و زندگي بكشند و براي كسب علم به محضر پيامبران و يا ائمه (عليهم السلام) و يا امروزه مثلا در حوزههاي علميه در محضر علما خاضر شوند، بلكه هر كس به هر طريقي كه ميتواند، بايد اين وظيفه الهي را سامان بخشد.
قرآن كريم در اين باره بهترين فرمول قابل اجرا و حكيمانه اي را ارائه كرده است. از منظر قرآن كريم لازم نيست عموم مردم کوچ کنند و براي کسب علم به نزد پيامبر (صلّي الله عليه و آله) يا جانشينان او بروند، لکن واجب است عدهاي هجرت علمي کنند و از ايشان كسب علم نمايند و سپس باز گشته و به ديگران برسانند؛ «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون»42
بنابر اين امروزه بر عده اي واجب است كه اولا علوم اسلامي را از راه تلمذ در پيشگاه علماي عصر بياموزند و در مرحله بعد براي تبليغ دين به اقصي نقاط جهان هجرت كنند، و بر مردم است كه از ارشادات اسلامي آنان بهره لازم را ببرند. همچنين امروزه با وجود سيستمهاي پيشرفته اطلاع رساني، كار تعليم و تعلم نيز آسان شده است و بر انديشمندان اسلامي است كه با استفاده بهينه از اين امكان ايجاد شده، بيش از پيش در تبليغ پيام قرآن كريم و رسولان خدا اقدام نمايند.
پی نوشت ها:
1. (35)فاطر28
2. بحارالأنوار، ج2، ص27
3. مصباحالشريعة، ص16
4. (2)البقرة102
5. الكافي، ج1، ص20، ح14
6. نهجالبلاغة، ص534، حكمت 338
7. الميزان في تفسير القرآن، ج11، ص: 220
8. المجادلة(58)/ آيه11
9. ترجمه مكارم، ص543
10. بحارالأنوار، ج1، ص178, جامعالأخبار، ص37
11. الزمر(39)/ آيه9
12. الكافي، ج1، ص34، ح1
13. ترجمه الميزان، ج19، ص327، ر.ك الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص188
14. البقرة(2)/ آيه30- 32
15. ترجمه مكارم، ص6
16. البقرة(2)/ آيه31
17. تفسيرالإمام، ص216، بحارالأنوار، ج11، ص117
18. تفسيرالعياشي، ج1، ص32 و 33، ح11-12، بحارالأنوار، ج11، ص146، ح16-19
19. تفسيرالعياشي، ج1، ص32 و 33، ح13، بحارالأنوار، ج11، ص146، ح20
20. البقرة(2)/ آيه31
21. همان32
22. همان 32
23. همان 33
24. همان34
25. (2)البقرة129
26. آلعمران(3)/ آيه 64
27. ترجمه مكارم، ص72
28. الرحمن(55)/ آيه1-4
29. به آيات 2 از سوره جمعة و 129 سوره بقرة مراجعه شود.
30. الأنبياء(21)/ آيه7، به آيه النحل(16)/آيه43 نيز رجوع شود.
31. ترجمه مكارم، ص322
32. الكافي، ج1، ص30، ح1، وسائلالشيعة، ج27، ص26، ح33115، بحارالأنوار، ج1، ص172، ح 26
33. همان
34. قاموس قرآن، ج1، ص207
35. عوالياللآلي 4 70، ح36، مصباحالشريعة، ج 13، بحارالأنوار 1 177، ح54، و ج2 31، ح20
36. مصباحالشريعة، ص13، بحارالأنوار ج2، ص31، ح20
37. الأنعام(6)/ آيه149
38. الأماليللمفيد، ص227، ح6، بحارالأنوار، ج1، ص177، ح58
39. البقرة(2)/ آيه201
40. النحل(16)/ آيه41
41. همان30
42. التوبة(9)/ آيه 122
CopyRight © maarefquran.org