موضوع: "بدون موضوع"

مقاله دهه فجر

 

 

مقاله دهه فجر

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود.

این ایام که مصادف با اربعین امام حسین« علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.

انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.

دهه فجر -گزیده ای از شعارهای انقلابی مردم در راهپیمایی ها

 

” مرگ بر این سلطنت پهلوی”


” توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد"                        “شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد”

 

مقاله دهه فجر

” ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است"       ” لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است”

مقاله دهه فجر

” مردم! رفتن شاه یه حقه سیاسی است!”            ” گول نخورید نهضت ما اساسی است" 


” زندگی مصرفی معادل بردگی است”

 

مقاله دهه فجر

نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست”

مقاله دهه فجر


” شاه باید برگردد"    ” اعدام باید گردد”

 

مقاله دهه فجر

به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته  و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند.

 

پس از پانزده سال دوری از وطن درمیان استقبال پرشور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و  فرانسه تبعید شد .

پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .

  بیشتر بخوانید: شعر هایی درباره وطن 

حاشیه های روزی که امام آمد . . .

حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.

ایشان پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند ، این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود.

در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن  از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و ۱۵۰ نفر دیگر از خبرنگاران بودند .

راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .

خمینی ای امام  . . .

با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال کنندگان  با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشک‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری کردند.

 

پاسخ امام به عواطف یک میهن(مقاله دهه فجر)

حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی‌توانم جبران کنم.

ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه‌های فساد ترغیب کردند.ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.

با وجود سرمای زمستان، شب پیش از ورود امام ، بسیاری از مردم مشتاق ، در مسیر حرکت ایشان خوابیده بودند .

هنگام ورود امام خمینی به مدت بیست دقیقه مراسم استقبال توسط تلویزیون  ایران به طور زنده پخش شد ، اما ناگهان عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون ظاهر و برنامه قطع شد .

در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند.

عده‌ای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیون‌های خود را به خیابان پرت کردند.

وقایع ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی:(مقاله دهه فجر)

وقایع ۱۲بهمن از ایام‌الله دهه فجر

۱۲بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…

خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.

وقایع ۱۴ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز شنبه ۱۴ بهمن از ایام‌الله دهه فجر در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:

 

«کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.     »

وقایع روز ۱۶ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز ۱۶ بهمن و تعیین دولت موقت-خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.

 

وقایع روز ۱۹ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

 روز نوزدهم بهمن ماه بزرگ‌ترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت. در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.

وقایع ۲۰ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناح‌های مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین ده‌ها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.

وقایع ۲۱ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشگر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانک‌ها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیت‌الله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشگر گارد حکم جهاد خواهد داد.در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابان‌ها با ایجاد حریق و راه بندان‌های متعدد مانع حرکت قوای نظامی می‌شدند.

وقایع ۲۲ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

۲۲ بهمن از ایام‌الله دهه فجر ،در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.

تصمیم شورای عالی ارتش(مقاله دهه فجر)

ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدره‌ای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود.

پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیه‌ای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظه‌ای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.

مراسم دهه فجر(مقاله دهه فجر)

هرساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی در کشورمان  انجام می گیرد.

همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولا در طول دهه فجر برگزار می شود.

در مدارس کودکان کلاس‌های درس را با نوارهای رنگی، پرچم و عکس امام خمینی و  و رهبر عزیزمان سیدعلی خامنه‌ای تزئین می‌کنند.

تصاویری از رویدادهای دهه فجرسال 57

مرتبط با مقاله دهه فجر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دفاع مقدس و ويژگي هاي آن

31 شهریور؛ آغاز هفته دفاع مقدس

۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران

31 شهریور؛ آغاز هفته دفاع مقدس

در 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق با تصميم و طرح قبلي و با هدف برانداختن نظام نوپاي جمهوري اسلامي جنگي تمام عيار را عليه ايران اسلامي آغاز کرد. صدام حسين رييس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربين‌هاي تلويزيون عراق با پاره کردن قرارداد 1975 الجزاير، آغاز تجاوز رژيم بعثي به خاک ايران را اعلام کرد.

مقدمه

آن روزها نام و نان بهایی نداشت و آنچه میدان دار بود، قیام بود و عروج. آن روزها ماندن بی معنا بود و مردن در بستر، ننگی بزرگ. آن روزها شهادت، شاهراهی به وسعت افق داشت. آن روزها فاصله خاک تا افلاک و کویر تا بهشت، یک میدان مین بود. خاکریزها، بوی بهشتِ مردانی را گرفته بود که سر به سر، تن به مرگ می سپردند تا مبادا وجبی از کیان دین و وطن، به دست کفتاران حریص و متجاوز بیفتد؛ چرا که دفاع مقدس، رساترین واژه در قاموس ایستادگی این ملّت قهرمان است. مردان این دیار در پی تجاوز کفتار صفتان ننگ و نفرین، در هفت شهر عشق، هشت بهار، آزادگی را پیمودند و حماسه آفریدند.

هفته دفاع مقدس

۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است و  از ۳۱ شهریور تا 6 مهر ادامه دارد.

31 شهریور سالروز آغاز جنگ تحمیلی

در 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق با تصميم و طرح قبلي و با هدف برانداختن نظام نوپاي جمهوري اسلامي جنگي تمام عيار را عليه ايران اسلامي آغاز کرد. صدام حسين رييس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربين‌هاي تلويزيون عراق با پاره کردن قرارداد 1975 الجزاير، آغاز تجاوز رژيم بعثي به خاک ايران را اعلام کرد.

جنگي نابرابر در شرايطي به ايران تحميل شد که از جانب استکبار جهاني بويژه آمريکا تحت فشار شديدي قرار داشت و در داخل کشور نيز جناح ‌هاي وابسته به غرب و شرق، با ايجاد هياهوي تبليغاتي و ايجاد درگيري‌هاي نظامي در صدد تضعيف نظام بودند و نيروهاي نظامي نيز به خاطر تبعات قهري انقلاب، هنوز مراحل بازسازي و ساماندهي را به طور کامل پشت سر ننهاده بودند.

آمريکا براي به سازش کشاندن جمهوري اسلامي و در نهايت تسليم آن‌ها حمايت پنهان و آشکار خود را در کليه زمينه‌هاي سياسي، نظامي‌، ‌اقتصادي و … از رژيم بعثي عراق به اجرا گذاشت. از سوي ديگر نيز ابرقدرت ديگر جهان‌ يعني شوروي که متحد عراق محسوب مي‌شد، خصومتش را با نظام اسلامي که شعار نه شرقي و نه غربي را سرلوحه کار خود قرار داده بود و در جريان اشغال افغانستان توسط شوروي، اين تجاوز را محکوم کرده بود، بيش از پيش نمود.

دفاع مقدس,آغاز هفته دفاع مقدس,31 شهریور آغاز هفته دفاع مقدس

در 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق جنگي تمام عيار را عليه ايران آغاز کرد

ارتش عراق که بر اساس محاسبات خود از وضعيت داخلي و خارجي ايران، فتح يک هفته‌اي تهران را در سر مي‌پرورانيد، در روزهاي نخست تجاوز، بدون مانعي جدي در مرزها تا دروازه‌هاي اهواز و خرمشهر پيش تاخت. تحت چنين شرايطي امام خمینی (ره)‌ به خروش آمد و نداي ملکوتيش دل‌هاي شيفتگان انقلاب و نظام را متوجه دفاع از کيان جمهوري اسلامي نمود؛ بطوريکه، نيروهاي مردمي بدون امکانات و تجهيزات و حتي آموزش‌هاي نظامي به مقاومت پرداختند.

عليرغم کارشکني‌هاي رييس جمهور وقت بني‌صدر، دفاع مقدس مردم مسلمان و انقلابي ايران شکل گرفت و نيروهاي جوان و شهادت طلب به جبهه‌ها شتافتند. پس از شکل‌گيري اتحاد و انسجام در ميان نيروهاي انقلابي و طرد نيروهاي وابسته، حماسه‌اي مقدس شکل گرفت که در تاريخ ايران اسلامي بي‌سابقه بود. حماسه دفاع مقدسی که برکات و دستاوردهاي بي‌نهايتي را براي ملت ايران به ارمغان آورد. جهاد و شهادت مردمان با ايمان و مخلص اين سرزمين، ستون‌هاي نظام اسلامي را تا مدت‌ها مستحکم نمود.

ویژگی های دفاع مقدس

سردار سرلشکر “قاسم سلیمانی"، شب گذشته در جمع رزمندگان لشکر عاشورا و خانواده‌های شهدا در تالار همایش‌های مصلای امام خمینی(ره) تبریز در خصوص نحوه پرداخت به موضوع جنگ در آثار مختلف هنری تاکید کرد و گفت: درست است در فیلم‌ها، کتاب‌ها و نوشته‌هایی مختلف به جنگ پرداخته شده است، اما باید اذعان کرد به مسائل زیربنایی جنگ تا به امروز آنطور که باید و شاید پرداخته نشده است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران تصریح کرد: اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی از جمله موضوعاتی هستند که به درستی تبیین نشده‌اند، دفاع مقدس ما تبلور حقیقی و عینی اسلام ناب محمدی است که در هیچ جنگی نمی‌توان نظیر آن را یافت و صاحبان آن جنگ هرگز نمی‌توانند اذعان کنند معرف مذهبشان است.

وی افزود: اگر آمریکا با جریانات و جنایاتی که در عراق و افغانستان و جاهایی دیگر انجام داده بگوید رفتار آنان نماد مسیحیت است افتضاح بزرگی است، اگر رژیم صهیونیستی رفتار سربازان خود را معرف دین حضرت موسی(ع) معرفی کند شرم‌آور و توهین بزرگ به پیامبر خود کرده و یعنی افتضاحی که قابل طرح نیست.

سليمانی تاکید کرد: اما وقتی به دفاع مقدس نگاه می‌کنیم می‌توان اذعان کرد شیعه یعنی دفاع مقدس، اسلام یعنی دفاع مقدس و در این بین نماد تربیت اهل‌بیت(ع) کسانی چون مهدی و حمید باکری، تجلایی، شفیع‌زاده و امثال این شهیدان والا مقام هستند و از این رو مهم‌ترین ویژگی دفاع مقدس ما نماد واقعی مذهب اسلام بودن آن است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران گفت: تمام صحنه‌های دفاع مقدس دلنشین بود و رزمندگان ما در برخورد با دشمن مانند دوران رسول اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) رفتار کردند و با تاسی به ائمه اطهار(ع) حماسه‌ساز تاریخ اسلام و تشیع شدند.

وی افزود: در جنگ تحمیلی ملت ایران‌ با مظلومیت تمام اما با اقتدار به اباعبدالله(ع) در یک طرف و ارتش تا بن دندان مسلح دشمن در طرف دیگر قرار داشت که فقط حجم کمک‌های بلاعوض عربستان سعودی به صدام دو برابر حجم هزینه‌های ایران در دفاع مقدس بود اما ایستادگی و پیروزی در مقابل چنان ارتشی با اتکا به مذهب حاصل شد.

سلیمانی در ادامه به عنوان دومین نکته در خصوص ویژگی دفاع مقدس به تاثیرگذاری آن اشاره کرد و افزود: جنگ تحمیلی باعث تحولات بزرگی در جامعه ما شد و سبب انقلاب بزرگ فرهنگی شد که همه از جبهه‌ها به جامعه راه پیدا کرد و تاثیرات بزرگی در جامعه گذاشت.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران گفت: جنگ تحمیلی در همه ابعادش ناب بود و رزمندگان و شهدای ما به درجه و جایگاهی رسیدند که علمای بزرگ ما به حال آنان غبطه می‌خورند.

وی افزود: انسان صالح و پاک وقتی در راس جایی قرار می‌گیرد، تاثیر و تحولات بزرگی را حاصل می‌کند و جامعه را عطرآگین می‌کند و تاثیرات فراوان به جا می‌گذارد.

سليمانی در ادامه عامل تازگی و پویایی و فرسوده نشدن انقلاب را اسلام و وجود اسلام‌شناسی چون مقام معظم رهبری دانست.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران گفت: در راس دفاع مقدس انسان‌های صالحی بودند که می‌توان اذعان کرد در اخلاق و شجاعت قله‌ آنان شهید مهدی باکری بود تابع محض ولایت بود که ذرات نورانی امام راحل را گرفته و آن را منتشر می‌کرد.

وی در ادامه ویژگی مهم شهید باکری را این عنوان کرد که براساس تعالیم اسلام به معنی واقعی کلمه خودش را در درون خودش کشته بود و واقعا وی را باید مالک اشتر نامید یا به عبارتی شهید باکری، سلمان حقیقی بود که درونش مالک داشت.

- دفاعی بودن

 بی تردید، مقدس ترین جهاد، جهادی است که به عنوان دفاع از حقوق انسانی صورت گرفته باشد. در جنگ تحمیلی، رژیم بعث عراق، جنگی ناخواسته را به کشور ما تحمیل کرد و با نادیده گرفتن استقلال سرزمین ما به ایران اسلامی تجاوز کرد. از این رو، مردم غیرتمند ایران، در دفاعی مقدس، از حق خود که دفاع از استقلال سرزمین و هویت دینی ـ ملی خود بود، دفاع کردند.

 - معنویت جبهه های جنگ و دفاع مقدس

از جلوه های معنویت در دفاع مقدس، حالت تضرع، استغاثه و راز و نیاز عارفانه رزمندگان اسلام بوده است. دفاع مقدس، فرصت نمایش خالصانه ترین و زیباترین مناجات ها و دعاها را پدید آورد. در کنار نماز و قرآن، دعا وسیله دیگری بود که یاد خدا را در دل رزمندگان زنده نگاه می داشت، به آنان قدرت روحی می بخشید و تحمل سختی های نبرد را برای آنان آسان تر می ساخت.

- استقامت رزمندگان و فرماندهان در نبرد

فرماندهان در سخنان خود درباره دفاع مقدس، به پایداری و مقاومت رزمندگان در عملیات های مختلف اشاره کردند و آن را از علت های پیروزی لشکر اسلام برشمرده اند. سردار شهید، مهدی زین الدین، درباره مقاومت و ایستادگی و تأثیر آن در پیروزی می گوید: «تنها کسانی که در صحنه نبرد راست قامتانند که به خداوند اتکال نمایند و با توکل بر او پیش بتازند. نه در سختی ها و نه در پیروزی ها، در هیچ کجا از یاد او غافل نشوند و محکم و مقاوم چون کوه بایستند و دشمن را از پای درآورند و این صفت فقط مخصوص رزمندگان اسلام است. در هیچ کجای دنیا آن کسانی که اعتقاد به خداوند و اعتقاد به معاد روز قیامت ندارند، نمی توانند دارای چنین مقاومت و ایستادگی باشند. رمز پیروزی صحنه نبرد، مقاومت و ایستادگی است».

 

هفته دفاع مقدس,آغاز هفته دفاع مقدس,31 شهریور آغاز هفته دفاع مقدس

از ارزش هایی که رزمندگان در دفاع مقدس بدان متصف بودند، بی اعتنایی به دنیا و مظاهر آن است

- شجاعت فرماندهان در دوران دفاع مقدس

شجاعت فرماندهان، در دوران هشت سال دفاع مقدس، مثال زدنی بود. یکی از رزمندگان، از شجاعت سردار شهید مهدی باکری در عملیات فتح المبین چنین سخن می گوید: «شب عملیات، هفت ساعت راه باید می رفتیم تا به منطقه می رسیدیم و دشمن را غافل گیر می کردیم. حدود شش ساعت راه رفته بودیم که یک دفعه متوجه شدیم راه را گم کرده ایم. به شدت مضطرب شده بودیم. با چند نفر به جلو رفتیم تا راه را پیدا کنیم. من متوجه شدم یک نفر از جلو می آید. با خود گفتم حتما دشمن است. صدا کردم کیستی؟ گفت: من باکری هستم، فورا به عقب برگرد و نیروها را بیاور. شاید کسی باور نمی کرد او جلوتر از ما رفته، دشمن را دور زده و آمده بود ما را هم ببرد. بعد به ما گفت: نترسید، همه نیروهای دشمن خواب هستند».

- بزرگواری و مروّت در حال قدرت

از نمونه های بزرگواری رزمندگان در دفاع مقدس، خودداری از بمباران و گلوله باران مناطق مسکونی عراق بود. خلبانان و نیروهای توپ خانه می توانستند مناطق مسکونی را به عنوان مقابله به مثل ناامن سازند و دشمن را با مشکلی جدی رو به رو کنند، ولی پای بندی آنان به ارزش های اخلاقی، سبب می شد در طول هشت سال دفاع مقدس هیچ گاه از این حربه استفاده نکنند.

 

- بی اعتنایی به دنیا

از ارزش هایی که رزمندگان اسلام در دفاع مقدس بدان متصف بودند، بی اعتنایی به دنیا و مظاهر فریبنده آن است. رزمندگان اسلام در دوران نوجوانی و جوانی و اوان ظهور خواسته های بی شمار مادی، به همه لذت های دل فریب دنیا پشت پا زدند و حضور در جبهه و دفاع از میهن و نظام اسلامی را برتر دیدند. بی گمان، بدون دل بریدن از دنیا و دل بستن به آخرت، رزمندگان هیچ گاه توفیق آفرینش حماسه های سترگ و ماندگار دفاع مقدس را نمی یافتند.

 

 - شهادت طلبی رزمندگان در دفاع مقدس

از عوامل پیروزی آفرین در صحنه نبرد، خطرها را به جان خریدن و به پیشواز مرگ سرخ رفتن است. ترس از مرگ و اشتیاق به زنده ماندن، با روح جنگ جویی و رزمندگی ناسازگار است. یکی از ارزش هایی که رزمندگان اسلام با تکیه بر آن توانستند پیروزی های بزرگی را برای جبهه حق به ارمغان آورند، شهادت طلبی است. رزمندگان اسلام از آن جا که دفاع در برابر تهاجم بعثیان را مقدس می دانستند و کشته شدن در این راه را برای خود، مرگی سعادت آفرین و افتخارآمیز ارزیابی می کردند، نه تنها از دادن جان دریغ نمی ورزیدند که شیفته آن بودند. شهادت طلبی رزمندگان اسلام به عنوان عامل مؤثر معنوی، از امتیازهای جبهه حق در برابر جبهه باطل بود.

برای شب و روز عاشورا اعمالی عبادی در جهت همنوایی با خانواده اهل بیت (ع) و سختی‌هایشان در مسیر احیای اسلام ناب محمدی (ص) سفارش شده است.

 برای شب و روز عاشورا اعمالی عبادی در جهت همنوایی با خانواده اهل بیت (ع) و سختی‌هایشان در مسیر احیای اسلام ناب محمدی (ص) سفارش شده است.

 1ـ احیاى شب عاشورا؛

 در روایتى از رسول خدا(ص) آمده است که «هر کس شب عاشورا را بیدار بماند (و به عبادت بپردازد)، گویا عبادت فرشتگان را انجام داده است…».

 2ـ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: در شب عاشورا، چهار رکعت نماز مى‌گذارى و در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و پنجاه مرتبه سوره «توحید» را مى‌خوانى وقتى که در رکعت چهارم سلام نماز را گفتى، ذکر خدا را بسیار بگو و بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) صلوات بفرست و تا مقدارى که ممکن است بر دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) لعنت فرست.

 3ـ صد رکعت نماز بجا مى‌آورى، هر دو رکعت با یک سلام، که در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و سه بار سوره «توحید» را مى‌خوانى و پس از پایان این نمازها، هفتاد بار مى‌گویى:

 «سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاَّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ».

 رسول خدا(ص) فرمودند: کسى که این نماز را بخواند وقتى که بمیرد، خداوند قبرش را معطّر و خوشبو مى‌کند و هر روز - تا هنگام دمیدن صور - نورى وارد قبرش مى شود…

 اعمال روز عاشورا

 مى‌دانیم روز عاشورا که روز شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفاى اوست، روز اندوه و غم و مصیبت ائمّه اطهار(علیهم السلام) و شیعیان آنها است و بر انجام اعمال و رعایت امورى در این روز تأکید شده است، مانند:

 1ـ شایسته است شیعیان در این روز دست از کسب و کار بکشند و نیازهاى خانه را در این روز تهیه و ذخیره نکنند و به عزادارى و نوحه سرایى بپردازند و همچون کسانى که عزیزترین افراد خویش را از دست داده‌اند، غم زده و اندوهگین باشند.

 امام على بن موسى الرضا(ع) فرموده‌اند: «هر کس در روز عاشورا، دست از تلاش براى دنیا بردارد، خداوند حاجت‌هاى دنیوى و اخروى او را برآورده مى‌سازد و هر کس که روز عاشورا، روز اندوه و غم و گریه‌اش باشد، خداوند روز قیامت را روز سرور و شادى او قرار دهد و در بهشت با دیدار ما، چشمش روشن مى‌شود و هر کس که روز عاشورا را براى خود روز برکت بداند و در آن روز براى منزل خویش اموالى را ذخیره سازد، آن اموال براى او برکتى نخواهد داشت.

 (البته کسانى که با مسائل بسیار ضرورى مردم سر و کار دارند مانند پزشکان کشیک و امثال آنها از این امر مستثنا هستند).

 همچنین در این روز از لعن و بیزارى جستن از قاتلان آن حضرت غافل نشوند و بر این امر تأکید کنند.

 2ـ امام باقر(ع) فرموده‌اند: «شیعیان در این روز به یکدیگر تسلیت بگویند و چه بهتر که با این جمله‌ها باشد:

 عَظَّمَ اللّهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ، وَ جَعَلَنا وَ إِیاکُمْ مِنَ الطّالِبِینَ بِثارِهِ، مَعَ وَلِیهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَیهِمُ السَّلامُ.

 بزرگ گرداند خدا پاداش ما را در سوگواریمان بر حسین(ع) و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیش امام مهدى از خاندان محمّد(علیهم السلام).

 3ـ مرحوم «ابن قولویه»(رحمه الله) مطابق روایتى مى‌گوید: کسى که در روز عاشورا کنار قبر امام حسین(ع) باشد و زائران را (کمک کند و) آب دهد، مانند کسى است که لشکر آن حضرت را سیراب کرده باشد و گویا با آن حضرت در کربلا حاضر بوده است.

 4ـ هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت کند و بگوید:

 اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ(علیه السلام).

 5ـ خواندن هزار مرتبه سوره «توحید» در این روز فضیلت فراوانى دارد.

 امام صادق(ع) فرموده است: “هر کس در روز عاشورا هزار مرتبه سوره «توحید» را بخواند، خداوند رحمان به وى نظر (رحمت) افکند و هر کس را که خداوند رحمان (با دیده رحمت) نظر کند، وى را مجازات نخواهد کرد.

 6ـ در روز عاشورا شایسته است که از خوردن و آشامیدن بدون اینکه قصد روزه کند خوددارى کرده تا اینکه وقت عصر فرا رسد و از غذا و آب مختصرى (که مصیبت زدگان استفاده مى‌کنند)، تناول کنند.

 مرحوم «علاّمه مجلسى» در کتاب «زاد المعاد» گفته است که بهتر است روز نهم و دهم ماه محرّم را روزه نگیرند، زیرا بنى امیه این دو روز را براى برکت و شکر بر قتل امام حسین(ع) (به عنوان ظاهرسازى) روزه مى‌گرفتند، از طریق اهل بیت(علیهم السلام) احادیث فراوانى در مذمّت روزه این دو روز، مخصوصاً روزه روز عاشورا نقل شده است.

 همچنین در این روز، از مزاح و خنده و دیگر سرگرمى‌هاى مسرّت بخش دنیوى خوددارى کنند.

 7ـ سزاوار است هنگام غروب روز عاشورا، به یاد مصائب فرزندان و اطفال و زنان حرم امام حسین(ع) باشند، زیرا آن هنگام از سخت ترین لحظات حرم آل پیامبر(ص) بود. دشمنان سرمست از باده پیروزى و اجساد شهیدان روى خاک کربلا و زنان و کودکان نالان و گریان و پریشان بودند، در همان زمان دستور غارت و آتش زدن خیمه‌ها صادر شد. اطفال یتیم، زنان بى‌سرپرست و کودکان تشنه، هر کدام به سویى مى‌دویدند و در آن میان، حضرت زینب و امام زین العابدین و امّ کلثوم(علیهم السلام) پناهگاه این مصیبت دیدگان بودند و همه غم ها را به دل و جان مى‌خریدند و همه دشوارى‌ها را بر خویش هموار مى‌ساختند، تا دیگران را آرام کنند.

 در آن غروب، مصائبی بر خاندان رسول اللّه (ص) رفت و اندوهى بر آنان فرود آمد که قابل تصور و بیان کردن نیست. مصائبى که اشک‌ها را از دیده‌ها سرازیر مى‌سازد و اعماق روح و جان را آزار مى‌دهد.

 8ـ سزاوار است عاشقان و علاقمندان مکتب سالار شهیدان امام حسین(ع) در روز عاشورا برخیزند و بر رسول خدا و علىّ مرتضى و فاطمه زهرا و حسن مجتبى و سایر امامان از ذریه آن حضرت(علیهم السلام) سلام کنند و آنان را در این مصیبت‌هاى بزرگ، با دلى سوزان و اشکى روان تسلیت گویند و این زیارت را بخوانند:

 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ ادَمَ صَفْوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ نُوح نَبِىِّ

 سلام بر تو اى وارث حضرت آدم برگزیده خدا سلام بر تو اى وارث حضرت نوح پیامبر

 اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ

 خدا سلام بر تو اى وارث ابراهیم خلیل خدا سلام بر تو اى وارث

 مُوسى کَلیمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ عیسى رُوحِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ

 موسى هم گفتار خدا سلام بر تو اى وارث حضرت عیسى روح خدا سلام بر تو

 یا وارِثَ مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ عَلِىٍّ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،

 اى وارث حضرت محمّد حبیب خدا سلام بر تو اى وارث على امیر مؤمنان

 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الشَّهیدِ سِبْطِ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ

 سلام بر تو اى وارث حسن آن امام شهید و نوه رسول خدا سلام بر تو

 یابْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ الْبَشیرِ النَّذیرِ، وَابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ،

 اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند مژده دهنده و ترساننده و پسر آقاى اوصیا

 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ فاطِمَةَ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبا

 سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى

 عَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا خِیرَةَ اللهِ وَابْنَ خِیرَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا ثارَ اللهِ

 اباعبدالله سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده او سلام بر تو اى خون خدا

 وَابْنَ ثارِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا الْوِتْرُ الْمَوْتُورُ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا الاِْمامُ

 و فرزند خون خدا سلام بر تو اى کشته مظلومى که انتقام خونت گرفته نشد سلام بر تو اى امام

 الْهادِى الزَّکِىُّ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، وَ اَقامَتْ فى جِوارِکَ،

 راهنماى پاک و بر آن ارواحى که به آستان تو فرود آمدند و در جوارت رحل اقامت افکندند

 وَ وَفَدَتْ مَعَ زُوّارِکَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ مِنِّى ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ،

 و با زائرانت ورود کردند سلام من بر تو تا زنده ام من و برپاست شب و روز

 فَلَقَدْ عَظُمَتْ بِکَ الرَّزِیةُ، وَ جَلَّ الْمُصابُ فِى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُسْلِمینَ،

 که براستى بزرگ شد به تو مصیبت و گران شد سوگوارى در میان مؤمنان و مسلمانان و

 وَفى اَهْلِ السَّمواتِ اَجْمَعینَ، وَ فى سُکّـانِ الاَْرَضینَ، فَاِنّا للهِِ وَاِنّا اِلَیهِ

 در میان ساکنین آسمانها همگى و در میان ساکنین زمینها «انا لله و انا الیه

 راجِعُونَ، وَ صَلَواتُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ تَحِیاتُهُ عَلَیکَ وَ عَلى ابآئِکَ

 راجعون» درودهاى خدا و برکاتش و تحیتهایش بر تو و بر پدران

 الطّاهِرینَ الطَّیبینَ الْمُنْتَجَبینَ، وَ عَلى ذَراریهِمُ الْهُداةِ الْمَهْدِیینَ، اَلسَّلامُ

 پاک و پاکیزه و برگزیده ات و بر فرزندان راهنماى راه یافته شان باد سلام

 عَلَیکَ یا مَوْلاىَ وَ عَلَیهِمْ، وَ عَلى رُوحِکَ وَ عَلى اَرْواحِهِمْ، وَ عَلى

 بر تو اى سرور من و بر ایشان و بر ارواح ایشان و بر

 تُرْبَتِکَ وَ عَلى تُرْبَتِهِمْ، اَللّـهُمَّ لَقِّهِمْ رَحْمَةً وَ رِضْواناً وَ رَوْحاً وَ رَیحاناً،

 تربت تو و بر تربت ایشان خدایا ببار بر ایشان رحمت و خشنودى و روح و ریحانى

 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَوْلاىَ یا اَبا عَبْدِاللهِ، یا بْنَ خاتَمِ النَّبِیینَ، وَ یا بْنَ سَیدِ

 سلام بر تو اى سرور من اى ابا عبدالله اى فرزند خاتم پیمبران و اى فرزند آقاى

 الْوَصِیینَ، وَ یا بْنَ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَهیدُ یا بْنَ

 اوصیا و فرزند بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى شهید (راه حق) و اى پسر

 الشَّهیدِ، یا اَخَ الشَّهیدِ، یا اَبَا الشُّهَدآءِ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْهُ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ

 شهید و اى برادر شهید و اى پدر شهیدان خدایا برسان به او از جانب من در این ساعت

 وَ فى هذَا الْیوْمِ، وَ فى هذَا الْوَقْتِ وَ فى کُلِّ وَقْت، تَحِیةً کَثیرَةً وَسَلاماً،

 و در این روز و در این وقت و در هر وقت تحیتى زیاد و سلامى بسیار

 سَلامُ اللهِ عَلَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ یا بْنَ سَیدِ الْعالَمینَ، وَ عَلـَى

 سلام خدا بر تو و رحمت خدا و برکاتش اى فرزند آقاى جهانیان و نیز بر

 الْمُسْتَشْهَدینَ مَعَکَ سَلاماً مُتَّصِلاً مَا اتَّصَلَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ، اَلسَّلامُ عَلَى

 شهید شدگان با تو سلامى پیوسته به پیوستگى شب و روز سلام بر

 الْحُسَینِ بْنِ عَلِىٍّ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ

 حسین بن على شهید (راه حق) سلام بر على بن الحسین آن شهید (عالى قدر) سلام

 عَلـَى الْعَبّاسِ بْنِ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ الشَّهیدِ، السَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ

 بر عباس فرزند امیرمؤمنان آن شهید (والا مقام) سلام بر فرزندان شهید

 اَمِیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ، اَلسَّلامُ عَلَى

 امیرمؤمنان سلام بر فرزندان شهید حسن سلام بر

 الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ جَعْفَر وَ عَقیل،

 شهیدان از فرزندان حسین سلام بر شهیدان از فرزندان جعفر و عقیل

 اَلسَّلامُ عَلى کُلِّ مُسْتَشْهَد مَعَهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد

 سلام بر هر شهیدى که با ایشان بود از مؤمنان خدایا درود فرست بر محمّد و

 وَآلِ مُحَمَّد، وَ بَلِّغْهُمْ عَنّى تَحِیةً کَثیرَةً وَ سَلاماً، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ

 آل محمّد و برسان به ایشان از جانب من تحیتى زیاد و سلامى بسیار سلام بر تو اى رسول

 اللهِ، اَحْسَنَ اللهُ لَکَ الْعَزآءَ فى وَلَدِکِ الْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ،

 خدا نیکو کند خداوند صبر تو را در سوگوارى فرزندت حسین سلام بر تو اى فاطمه

 اَحْسَنَ اللهُ لَکِ الْعَزآءَ فى وَلَدِکِ الْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَمیرَ

 نیکو کند خداوند صبر تو را در سوگوارى فرزندت حسین سلام بر تو اى امیر

 الْمُؤْمِنینَ، اَحْسَنَ اللهُ لَکَ الْعَزآءَ فِى وَلَدِکَ الْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبا

 مؤمنان نیکو کند خدا صبر تو را در مصیبت فرزندت حسین سلام بر تو اى ابا

 مُحَمَّد الْحَسَنَ، اَحْسَنَ اللهُ لَکَ الْعَزآءَ فى اَخیکَ الْحُسَینِ، یا مَوْلاىَ یا اَبا

 محمّد حسن (مجتبى) نیکو گرداند خدا صبر تو را در مصیبت برادرت حسین اى مولاى من اى ابا

 عَبْدِاللهِ، اَنـَا ضَیفُ اللهِ وَضَیفُکَ، وَجارُ اللهِ وَجارُکَ، وَلِکُلِّ ضَیف وَجار

 عبدالله من میهمان خدا و میهمان توام و در پناه خدا و پناه توام و براى هر میهمان و پناهنده اى

 قِرىً، وَقِراىَ فى هذَا الْوَقْتِ اَنْ تَسْئَلَ اللهَ سُبْحانَهُ وَتَعالى، اَنْ یرْزُقَنى

 حق پذیرایى است و پذیرایى من در این وقت این است که از خداى سبحان بخواهى که روزیم گرداند

 فَکاکَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، اِنَّهُ سَمیـعُ الدُّعـآءِ، قَریبٌ مُجیبٌ.

 آزادى از آتش دوزخ را که براستى او شنواى دعا و نزدیک و اجابت کننده است.

 9ـ خواندن زیارت امام حسین(علیه السلام) معروف به «زیارت عاشورا» در این روز ثواب فراوانى دارد.

 این زیارت را مى‌توان از راه دور یا نزدیک خواند و بسیار بافضیلت و یکى از کیمیاهاى سعادت است با استفاده از نشانی زیر می‌توانید متن زیارت عاشورا را مشاهده کرده و مطالعه کنید:

اعمال و ادعیه تاسوعا و عاشورای حسینی

اعمال و ادعیه تاسوعا و عاشورای حسینی

اعمال شب و روز عاشورا

شب دهم شب عاشورا است و سید در اقبال از براى این شب دعا و نمازهاى بسیار با فضیلتهاى بسیار نقل کرده از جمله صد رکعت نماز هر رکعت به حمد و سه مرتبه قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ و بعد از فراغ از جمیع بگوید سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلااِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکبَرُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ العَظیمِ هفتاد مرتبه و در روایت دیگر بعد از الْعَلِىِّ الْعَظیمِ استغفار نیز ذکر شده و از جمله چهار رکعت در آخر شب در هر رکعت بعد از حمد هر یک از آیة الکرسى و توحید و فَلَق و ناس را ده مرتبه بخواند و بعد از سلام صد مرتبه توحید بخواند و از جمله چهار رکعت نماز در هر رکعت حمد و پنجاه مرتبه توحید و این نماز مطابق است با نماز امیرالمؤ منین علیه السلام که فضیلت بسیار دارد و بعد از نماز فرموده ذکر خدا بسیار کند و صَلَوات بسیار بفرستد بر رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله و لعن کند بر دشمنان ایشان آنچه مى تواند و در فضیلت احیاءِ این شب روایت کرده که مثل آنست که عبادت کرده باشد به عبادت جمیع ملائکه و عبادت در آن مقابل هفتاد سال است و اگر کسى را توفیق شامل حال شود در این شب در کربلا باشد و زیارت امام حسین علیه السلام کند و بَیتوته نزد آن جناب نماید تا صبح خدا او را محشور فرماید آلوده به خون امام حسین علیه السلام در جمله شهداء با آن حضرت .

روز دهم: روز شهادت اَبُوعَبْداللّهِ الحُسَین علیه السلام و روز مصیبت و حزن ائمّه اطهارعَلیهمُ السلام و شیعیان ایشان است و شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کارى از کارهاى دنیا نگردند و از براى خانه خود چیزى ذخیره نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و تعزیت حضرت امام حسین علیه السلام را اقامه نمایند و به ماتم اشتغال نمایند به نحوى که در ماتم عزیزترین اولاد و اَقارب خود اشتغال مى نمایند و زیارت کنند آن حضرت را به زیارت عاشوراء که بعد از این بیاید انشاءالله تعالى و سعى کنند در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و یکدیگر را تعزیت گویند در مصیبت آن جناب و بگویند:


اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ

بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواریمان براى حسین علیه السلام

وَجَعَلَنا وَاِیاکمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ

و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیش امام مهدى از خاندان

مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ 

محمد علیهم السلام

و شایسته است در این روز مقتل بخوانند و یکدیگر را بگریانند روایت شده که چون حضرت موسى علیه السلام ماءمور شد به ملاقات جناب خضر و تعلّم از او اوّل چیزى که در وقت ملاقات بین ایشان مذاکره شد آن بود که آن عالِم حدیث نمود براى حضرت موسى مُصیبَتها و بلاهایى که بر آل محمد عَلیهمُ السلام وارد مى شود پس گریستند هر دو و سخت شد گریستن ایشان .

و روایت شده از ابن عبّاس که گفت در ذیقار خدمت امیرالمؤ منین علیه السلام رسیدم صحیفه اى بیرون آورد به خطّ خود و املاء پیغمبر صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله و خواند براى من از آن و در آن صحیفه بود مَقْتَلِ امام حسین علیه السلام و آنکه چگونه کشته مى شود و کى مى کشد او را و کى یارى مى کند او را و کى با او شهید مى شود پس گریه کرد آن حضرت گریه سختى و مرا به گریه درآورد فقیر گوید که اگر مقام را گنجایش بود مختصر مَقْتَلى در اینجا ذکر مى کردم لکن محلّ را گنجایش نیست هرکه خواهد رجوع کند به کتُبِ ما در مَقْتَل.

و بالجمله اگر کسى در این روز نزد قبر امام حسین علیه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل کسى باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در کربلا حاضر شده باشد.

و خواندن هزار مرتبه توحید در این روز فضیلت دارد و روایت شده که خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او کند .

و سید براى این روز دعایى نقل کرده است شبیه به دعاء عشرات بلکه ظاهر آنست که خود آن دعا باشد موافق بعضى روایات آن و شیخ از عبدالله بن سنان از حضرت صادق علیه السلام چهار رکعت نماز و دعایى نقل کرده که در این روز در وقت چاشت باید به عمل آورد و ما به ملاحظه اختصار ذکر نکردیم [هرکه طالب است به زادالمعاد رجوع نماید]

و نیز شایسته است که شیعیان در این روز امساک کنند از خوردن و آشامیدن بى آنکه قصد روزه کنند و در آخر روز بعد از عصر افطار کنند به غذایى که اهل مصیبت مى خورند مثل ماست یا شیر و امثال آنها نه مثل غذاهاى لذیذه و آنکه جامه هاى پاکیزه بپوشند و بندها را بگشایند و آستین ها را بالا کنند به هیئت صاحبان مصیبت و علاّمه مجلسى در زادالمعاد فرموده و بهتر آنست که روز نهم و دهم را روزه ندارند زیرا که بنى امیه این دو روز را براى بَرَکت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه مى داشتند و احادیث بسیار در فضیلت این دو روز و روزه آنها بر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله بسته اند و از طریق اهل بیت عَلیهمُ السلام در مذمّت روزه این دو روز خصوصا روز عاشورا وارد شده است و ایضا بنى امیه علیهم اللَّعْنَةُ از براى برکت آذوقه سال را در روز عاشورا در خانه ذخیره مى کرده اند .

لهذا از حضرت امام رضاعلیه السلام منقول است که هر که ترک کند سعى در حوائج خود را در روز عاشورا و پى کارى نرود حق تعالى حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هرکه روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد حقّتعالى روز قیامت را روز فَرَح و سُرُور و شادى او گرداند و دیده اش در بهشت به ما روشن گردد و هرکه روز عاشورا را روز برکت نامد و از براى منزل خود در آن روز چیزى ذخیره کند خدا آن ذخیره را براى او مبارک نگرداند و در روز قیامت با یزید و عُبَیدُاللّهِ بن زیاد و عمر بن سعد عَلَیهِمُ اللَّعْنَةُ محشور گردد .

پس باید که در روز عاشورا آدمى مشغول کارى از کارهاى دنیا نگردد و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشد و امر کند اهل خانه خود را که تعزیه آن حضرت را بدارند و مشغول ماتم باشند چنانکه در ماتم عزیزترین اولاد و اقارب خود مى باشند و در آن روز امساک کند از خوردن و آشامیدن بى آنکه قصد روزه کند و در آخر روز بعد از عصر افطار کند اگر چه به شربت آبى باشد و روزه تمام ندارد مگر آنکه در خصوص آن روز روزه واجبى داشته باشد که به نذر یا مثل آن بر او واجب شده باشد که آن روز را روزه باید بگیرد

و در آن روز آذوقه در خانه ذخیره نکند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد .

و هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت کند و بگوید اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ علیه السلام

مؤ لّف گوید از کلام این بزرگوار معلوم شد که احادیثى که در فضیلت روز عاشورا است مجعول و بر حضرت رسول صلى الله علیه و آله بسته‏اند و صاحب شفاء الصدور در شرح این فقره از زیارت عاشورا اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا یوْمٌ تَبَرَّکتْ بِهِ بَنُو أُمَیةَ کلام را در این مقام بسط داده ملخصش آنکه تبرک بنى امیه به این یوم مشئوم بر چند وجه است :

یکى آنکه ذخیره قوت و آذوقه را در این روز سنت شمردند و آن آذوقه را تا سال دیگر مایه سعادت و سعه رزق و رغد عیش دانستند چنانچه در اخبار اهل بیت از باب تعریض به ایشان نهى از این مطلب مکرر وارد شده است و دیگر اقامه مراسم عید است از توسعه رزق بر عیال و تجدید ملابس و قص شارب و تقلیم اظفار و مصافحه و تعییدات دیگر که طریقه بنى امیه و اتباع ایشان بر او جارى است و دیگر التزام بر روزه این روز است که اخبار کثیره در فضل او وضع کرده‏اند و ملتزم به صیام این روزند امر چهارم از وجوه تبرک به یوم عاشورا اینکه دعا و طلب حوائج را در این روز مستحب دانسته‏اند و به جهت این کار مناقب و فضائلى براى این روز به جعل و وضع افترا کردند و دعاهایى چند تلفیق کرده تعلیم عاصیان نمودند تا امر ملتبس و کار مشتبه شود چنانچه در خطبه‏اى که در بلاد خود در این روز مى‏خوانند براى هر نبى وسیله و شرفى در این روز زیاد مى‏کنند مثل إخماد نار نمرود و قرار سفینه نوح و إغراق جند فرعون و إنجاء عیسى از دار یهودان چنانچه (شیخ صدوق از جبله مکیه نقل کرده که شنیدم از میثم تمار رضی الله عنه که فرمود و الله مى‏کشند این امت پسر پیغمبر خود را در محرم در روز دهم و هر آینه اعداء حق سبحانه و تعالى این روز را روز برکت قرار دهند و همانا این کار شدنى است و پیشى گرفته است در علم خداى تعالى

و من میدانم او را به عهدى که از مولایم أمیر المؤمنین علیه السلام به من رسیده تا آنکه جبله مى‏گوید گفتم چگونه مردم روز قتل حسین را روز برکت قرار دهند پس میثم بگریست و فرمود حدیثى وضع کنند که او روزى است که خداى تعالى در او توبه آدم را قبول کرد با اینکه خداى تعالى در ذیحجه توبه آدم را قبول کرد و گمان مى‏کنند که او روزى است که خداى تعالى یونس را از شکم ماهى بیرون آورد با اینکه خداى تعالى یونس را در ذیقعده از شکم ماهى بر آورد و گمان مى‏کنند که او روزى است که سفینه نوح بر جودى قرار گرفت با اینکه استواء سفینه در روز هیجدهم ذیحجه بوده و گمان مى‏کنند که او روزى است که خدا دریا را براى موسى در او بشکافت با اینکه این کار در ربیع الاول بود) و بالجملة با این همه تصریح و تاکید که در خبر میثم شده و در حقیقت از علائم نبوت و امامت و دلیل حقیت طریقه شیعه است که اخبار یقینى چنان داده است و مضمون او مطابق با واقع محسوس است عجب است که دعایى بر طبق این اکاذب تلفیق شده و در کتب بعض بیخبران که غافل بوده‏ اند مذکور و به دست عوام داده شده و البته خواندن آن دعا بدعت و محرم است و آن دعا این است :

 

به نام خداى بخشاینده مهربان


سُبْحانَ اللّهِ مِلاْ الْمِیزانِ وَمُنْتَهَى الْعِلْمِ وَمَبْلَغَ الرِّضا وَزِنَةَ الْعَرْشِ

منزه است خدا به پُرى میزان و منتهاى دانش و رسایى خوشنودى و هموزن عرش

بعد از دو سه سطر دارد ده مرتبه صلوات بفرستد و بگوید:
یا قابِلَ تَوْبَةِ ادَمَ یوْمَ

اى پذیرنده توبه آدم در روز

عاشُورآءَ یا رافِعَ اِدْریسَ اِلَى السَّماَّءِ یوْمَ عاشُورآءَ یا مُسَکنَ

عاشورا اى بالابرنده ادریس بسوى آسمان در روز عاشورا اى آرام کننده

سَفینَةِ نُوحٍ عَلَى الْجُودِىِّ یوْمَ عاشُورآءَ یا غِیاثَ اِبْراهیمَ مِنَ النّارِ

کشتى نوح بر کوه جودى در روز عاشورا اى فریادرس ابراهیم از آتش نمرود

یوْمَ عاشُورآءَ الخ 

در روز عاشورا ((تا به آخر))

و شک نیست که این دعا را یکى از نواصب مدینه یا خوارج مَسْقَط یا امثال اینها جعل کرده و تَتْمیم ظلم بنى امیه را نموده تمام شد ملخّص کلام صاحب شفاء الصّدور و بالجمله در آخر روز عاشورا سزاوار است که یادآورى از حال حرم امام حسین علیه السلام و دختران و اطفال آن حضرت که در این وقت در کربلا اسیر اعداء و مشغول به حزن و بُکاء بودند و مصیبتهایى بر ایشان گذشته که در خاطر هیچ آفریده خُطُور نکند و قلم را تاب نوشتن نباشد وَ لَقَدْ اَجادَ مَنْ قالَ:

 

فاجِعَةٌ اِنْ اَرَدْتُ اَکتُبُها   
   مُجْمَلَةً ذِکرَةً لِمُدِّکرٍ
مصیبت بزرگى که اگر خواهم بنویسمش   
   به نحو اجمال براى یادآورى یادکننده
جَرَتْ دُمُوعى فَحالَ حائِلُها   
   ما بَینَ لَحْظِ الْجُفُونِ وَالزُّبُرِ
اشکم سرازیر شود و حائل گردد   
   میان پلک چشم و صفحات نامه
وَقالَ قَلْبى بُقْیا عَلَىَّ فَلا   
   وَاللّهِ ما قَدْ طُبِعْتُ مِنْ حَجَرٍ
و دلم گوید ترحمى کن بر من که   
   به خدا سوگند من از سنگ آفریده نشده ام
بَکتْلَهَاالاْرْضُوَالسَّماَّءُوَما   
   بَینَهُما فى مَدامِعٍ حُمُرٍ
گریست بر آن مصیبت زمین و آسمان و هرچه   
   مابین آن دو است به اشکهاى خونین
من از تحریر این غم ناتوانم   
   که تصویرش زده آتش بجانم
ترا طاقت نباشد از شنیدن   
   شنیدن کى بود مانند دیدن

پس برخیز و سلام کن بر رسول خدا و علىّ مرتضى و فاطمه زهرا و حسن مجتبى و سایر امامان از ذریه سید الشهداءعَلیهمُ السلام و ایشان را تعزیت بگو بر این مصائب عظیمه با دل بریان و چشم گریان و بخوان این زیارت را:
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ ادَمَ صَِفْوَةِ اللّهِ

سلام بر تو اى وارث حضرت آدم برگزیده خدا

اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ

سلام بر تو اى وارث حضرت نوح پیامبر خدا سلام بر تو اى وارث

اِبْراهیمَ خَلیلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُوسى کلیمِ اللّهِ اَلسَّلامُ

ابراهیم خلیل خدا سلام بر تو اى وارث موسى هم گفتار خدا سلام

عَلَیک یا وارِثَ عیسى رُوحِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُحَمَّدٍ

بر تو اى وارث حضرت عیسى روح خدا سلام بر تو اى وارث حضرت محمد

حَبیبِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ عَلِی اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَلِىِّ اللّهِ

حبیب خدا سلام بر تو اى وارث على امیر مؤ منان ولى خدا

اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ الْحَسَنِ الشَّهیدِ سِبْطِ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ

سلام بر تو اى وارث حسن آن امام شهید و نوه رسول خدا سلام

عَلَیک یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ الْبَشیرِ النَّذیرِ وَابْنَ سَیدِ

بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند مژده دهنده و ترساننده و پسر آقاى

الْوَصِیینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یابْنَ فاطِمَةَ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ

اوصیاء سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام

عَلَیک یا اَبا عَبْدِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا خِیرَةَ اللّهِ وَابْنَ خِیرَتِهِ اَلسَّلامُ

بر تو اى اباعبدالله سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده او سلام

عَلَیک یا ثارَ اللّهِ وَابْنَ ثارِهِ اَلسَّلامُ عَلَیک اَیهَا الْوِتْرُ الْمَوْتُورُ

بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا سلام بر تو اى کشته مظلومى که انتقام خونت گرفته نشد

اَلسَّلامُ عَلَیک اَیهَا الاِْمامُ الْهادِى الزَّکىُّ وَعَلى اَرْواحٍ حَلَّتْ بِفِناَّئِک

سلام بر تو اى امام راهنماى پاک و بر آن ارواحى که به آستان تو فرود آمدند

وَاَقامَتْ فى جِوارِک وَوَفَدَتْ مَعَ زُوّارِک اَلسَّلامُ عَلَیک مِنِّى ما

و در جوارت رحل اقامت افکندند و با زائرانت ورود کردند سلام من بر تو تا

بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیلُ وَالنَّهارُ فَلَقَدْ عَظُمَتْ بِک الرَّزِیةُ وَجَلَّ الْمُصابُ

زنده ام من و برپا است شب و روز که براستى بزرگ شد به تو مصیبت و گران شد سوگوارى

فِى الْمُؤْمِنینَ وَالْمُسْلِمینَ وَفى اَهْلِ السَّمواتِ اَجْمَعینَ وَفى

در میان مؤ منان و مسلمانان و در میان ساکنین آسمانها همگى و در میان

سُکانِ الاْرَضینَ فَاِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ وَصَلَواتُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ

ساکنین زمینها ((انا للّه و انا الیه راجعون )) درودهاى خدا و برکاتش

وَتَحِیاتُهُ عَلَیک وَعَلى ابآئِک الطّاهِرینَ الطَّیبینَ الْمُنْتَجَبینَ وَعَلى

و تحیتهایش بر تو و بر پدران پاک و پاکیزه و برگزیده ات و بر فرزندان راهنماى

ذَراریهِمُ الْهُداةِ الْمَهْدِیینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَوْلاىَ وَعَلَیهِمْ وَعَلى

راه یافته شان باد سلام بر تو اى سرور من و بر ایشان و

++[رُوحِک وَعَلى ] اَرْواحِهِمْ وَعَلى تُرْبَتِک وَعَلى تُرْبَتِهِمْ اَللّهُمَّ لَقِّهِمْ
بر ارواح ایشان و بر تربت تو و بر تربت ایشان خدایا ببار بر ایشان

رَحْمَةً وَرِضْواناً وَرَوْحاً وَرَیحاناً اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَوْلاىَ یا اَبا

رحمت و خوشنودى و روح و ریحانى سلام بر تو اى سرور من اى ابا

عَبْدِاللّهِ یا بْنَ خاتَمِ النَّبِیینَ وَیا بْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ وَیا بْنَ سَیدَةِ

عبدالله اى فرزند خاتم پیمبران و اى فرزند آقاى اوصیاء و فرزند بانوى

نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا شَهیدُ یا بْنَ الشَّهیدِ یا اَخَ الشَّهیدِ

زنان جهانیان سلام بر تو اى شهید (راه حق ) و اى پسر شهید و اى برادر شهید

یا اَبَا الشُّهَدآءِ اَللّهُمَّ بَلِّغْهُ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ وَفى هذَا الْیوْمِ

و اى پدر شهیدان خدایا برسان به او از اجانب من در این ساعت و در این روز

وَفى هذَا الْوَقْتِ وَفى کلِّ وَقْتٍ تَحِیةً کثیرَةً وَسَلاماً سَلامُ اللّهِ عَلَیک

و در این وقت و در هر وقت تحیتى زیاد و سلامى بسیار سلام خدا بر تو

وَرَحْمَةُاللّهِ وَبَرَکاتُهُ یابْنَ سَیدِالْعالَمینَ وَعَلَى الْمُسْتَشْهَدینَ مَعَک

و رحمت خدا و برکاتش اى فرزند آقاى جهانیان و نیز بر شهید شدگان با تو

سَلاماً مُتَّصِلاً مَا اتَّصَلَ اللَّیلُ وَالنَّهارُ السَّلامُ عَلَى الْحُسَینِ بْنِ

سلامى پیوسته به پیوستگى شب و روز سلام بر حسین بن

عَلِىٍّ الشَّهیدِ السَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ عَلَى

على شهید (راه حق ) سلام بر على بن الحسین آن شهید (عالیقدر) سلام بر

الْعَبّاسِ بْنِ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ الشَّهیدِ السَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ

عباس فرزند امیرمؤ منان آن شهید (والا مقام ) سلام بر فرزندان شهید

اَمِیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ اَلسَّلامُ عَلَى

امیر مؤ منان سلام بر فرزندان شهید حسن سلام بر

الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ السَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرٍ

شهیدان از فرزندان حسین سلام بر شهیدان از فرزندان جعفر

وَعَقیلٍ اَلسَّلامُ عَلى کلِّ مُسْتَشْهَدٍ مَعَهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اَللّهُمَّ صَلِّ

و عقیل سلام بر هر شهیدى که با ایشان بود از مؤ منان خدایا درود فرست

عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبَلِّغْهُمْ عَنّى تَحِیةً کثیرَةً وَسَلاماً اَلسَّلامُ

بر محمد و آل محمد و برسان به ایشان از جانب من تحیتى زیاد و سلامى بسیار سلام

عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ اَحْسَنَ اللّهُ لَک الْعَزآءَ فى وَلَدِک الْحُسَینِ اَلسَّلامُ

بر تو اى رسول خدا نیکو کند خداوند صبر تو را در سوگوارى فرزندت حسین سلام

عَلَیک یا فاطِمَةُ اَحْسَنَ اللّهُ لَک الْعَزآءَ فى وَلَدِک الْحُسَینِ اَلسَّلامُ

بر تو اى فاطمه نیکو کند خداوند صبر تو را در سوگوارى فرزندت حسین سلام

عَلَیک یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ اَحْسَنَ اللّهُ لَک الْعَزآءَ فِى وَلَدِک الْحُسَینِ

بر تو اى امیرمؤ منان نیکو کند خدا صبر تو را در مصیبت فرزندت حسین

اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ اَحْسَنَ اللّهُ لَک الْعَزآءَ فى اَخیک

سلام بر تو اى ابا محمد حسن (مجتبى ) نیکو گرداند خدا صبر تو را در مصیبت برادرت

الْحُسَینِ یا مَوْلاىَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ اَنَا ضَیفُ اللّهِ وَضَیفُک وَجارُ اللّهِ

حسین اى مولاى من اى ابا عبداللّه من میهمان خدا و میهمان تواءم و در پناه خدا

وَجارُک وَلِکلِّ ضَیفٍ وَجارٍ قِرىً وَقِراىَ فى هذَا الْوَقْتِ اَنْ تَسْئَلَ

و پناه تواءم و براى هر میهمان و پناهنده اى حق پذیرایى است و پذیرایى من در این وقت این است که از

اللّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالى اَنْ یرْزُقَنى فَکاک رَقَبَتى مِنَ النّارِ اِنَّهُ سَمیعُ

خداى سبحان بخواهى که روزیم گرداند آزادى از آتش دوزخ را که براستى او شنواى

الدُّعآءِ قَریبٌ مُجیبٌ 

دعا و نزدیک و اجابت کننده است

منبع: مفاتیح الجنان

بيانات مقام معظم رهبري در مورد حجاب

حجاب

جنگیدن با دشمن هم از دور یک چیز آسانی به نظر می‌آید؛ تا کسی نرود آنجا، صدای توپ و تفنگ و انفجار و مانند اینها را نبیند و نشنود، درست درک نمیکند که چه خبر است. این جوان پا میشود میرود آنجا، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیّت‌نامه‌ها منعکس است؛ برای خدا، برای امام، برای حجاب. دیدید در وصیّت‌نامه‌های شهدا چقدر درباره‌ی حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود. این‌جور نباشد که تصوّر بشود «فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در دنیا میکنند؛ بالاخره هر کشوری دشمنی دارد، گاهی جنگی اتّفاق می‌افتد، جوانهایی میروند در جبهه و میجنگند؛ کشته میشوند یا زنده بر میگردند یا مجروح برمیگردند؛ اینها هم مثل آنها»، این نبود قضیّه؛ قضیّه قضیّه‌ی دین بود، قضیّه‌ی آرمان الهی بود، قضیّه‌ی حاکمیّت اسلام بود، قضیّه‌ی انقلاب بود، اسلام انقلابی بود که اینها را میکشاند.بیانات مقام معظم رهبري در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی.

——————————————————————

بعضی‌ها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفته‌اند؛ خیال میکنند کار [فرهنگی این است‌]؛ میگویند باید دانشجو شاد باشد! شاد بودن برای هر محیطی چیز خوبی است امّا چه‌جوری؟ به چه قیمتی؟ غربی‌ها چقدر بهره برده‌اند از این اختلاط دختر و پسر که ما بهره ببریم؟ یک روزی به ما میگفتند که در اروپا -آن روز اروپا را مطرح میکردند- حجاب نیست و زن و مرد با هم قاطی‌اند، هوس و شوق جنسی هم در آنجا طبعاً کنترل‌شده است. خب، حالا شما نگاه کنید ببینید همین‌جور است؟ آیا هوسها کنترل‌شده است یا هوسها تحریک‌شده است؟ این‌همه جنایت جنسی امروز دارد در آمریکا و در اروپا اتّفاق می‌افتد؛ به جنس مخالف هم دیگر حالا اکتفا نمیکنند! و از این بدتر هم خواهد شد. اسلام انسان را شناخته است که حکم حجاب را داده، حکم عدم اختلاط زن و مرد را داده. اسلام من و شما را شناخته؛ [انسان‌] مال خدا است و [او] آفریننده‌ی ما است. اردوی مختلط یعنی چه؟ کوهنوردی مختلط، اردوی مختلط، گاهی حتّی خارج از کشور! نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاه‌ها بفهمند چه‌کار میکنند.۱۳۹۴/۰۸/۲۰
بیانات در دیدار رؤسای دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری

————————————————————————————————————–
چقدر شما شنیده‌اید مثلاً در آلمان، جوانهای نئونازی - که حالا افتخار میکنند که نازی‌اند؛ اسمشان را گذاشته‌اند «نئونازی» - حمله میکنند به یک مشت مسلمان، به مسجد مسلمانها؛ میزنند، میکشند، تعقیب درست و حسابی‌ای هم نمیشوند؛ ما هم نشنفته‌ایم. یا آن دختر خانم جوان عرب را که مثلاً فرض کنید که مقنعه داشته یا پوشیه داشته، به‌خاطر حجابش میزنند میکشند و هیچ‌کس اصلاً دنبال هم نمیکند؛ حالا گفتند یک مجازاتی [کردند]؛ آدم فکر نمیکند که خیلی جدّی اینها تعقیب میشود؛ واقعاً تعقیب هم نمیکنند. در جاهای دیگر هم همین‌جور؛ در آمریکا و جاهای دیگر و کشورهای دیگر هم متأسّفانه همین‌جور است؛ که خب، اینها مدّعی حقوق بشر هم هستند! اینها را مقایسه کنند با آنچه در ایران میگذرد. این چنین چیزی در ایران سابقه ندارد؛ یعنی در دوران اسلامی و جمهوری اسلامی، تعرّض به غیر مسلمان از سوی مسلمانها هیچ سابقه‌ای ندارد. همان جوان حزب‌اللّهی تند و داغ هم هرگز به خودش اجازه نمیدهد که به یک غیر مسلمانی تهاجم و حمله بکند و مانند اینها.۱۳۹۳/۱۱/۰۶
بیانات در دیدار نمایندگان اقلیت‌های مذهبی کشور در مجلس شورای اسلامی‌

————————————————————————————————————–
کسانی سعی‌شان این است که بزنند توی سر روح عزّت ملّی جوان ایرانی؛ مکرّر خلقیّات منفی را نسبت میدهند: از اروپایی‌ها یاد بگیرید، از غربیها یاد بگیرید، همدیگر را تحمّل میکنند، ما همدیگر را تحمّل نمیکنیم! واقع قضیّه این است؟ در خیابانهای کشورهای اروپایی و پایتختهای اروپایی ــ حالا، نه بیست سال قبل و پنجاه سال قبل ــ یک نفری که اندکی حجابش را مراعات کرده، مورد تهاجم جوانها قرار میگیرد، جلوی چشم مردم میزنند زن محجّبه را مجروح میکنند یا میکشند، کسی جرئت نمیکند بگوید چرا! کسی را به‌عنوان اینکه این اهل آن کشور نیست، جلوی چشم مردم آتش میزنند! این تحمّل مخالف است؟ این چیزی است که همین تازه اتّفاق افتاد؛ چند ماه قبل از این جوانهای الواط یکی از شهرهای یکی از کشورهای اروپایی، یک ایرانی را کتک میزنند، بعد رویش بنزین میریزند، آتشش میزنند، همسایه‌ها هم وامی‌ایستند برّوبر نگاه میکنند، عکس‌العملی نشان نمیدهند! این تحمّل مخالف است؟ آن ‌کسانی ‌که ملّت ایران را و ملّیّت ایرانی را و خلقیّات ایرانی را تحقیر میکنند؛ آ‌ن‌ کسانی ‌که مبانی اسلامی را در ذهنها متزلزل میکنند، آ‌ن ‌کسانی ‌که شعارهای اصلی انقلاب را مورد تعرّض جدّی قرار میدهند، آ‌ن ‌کسانی ‌که نهاد خانواده را بی‌ارزش جلوه میدهند و ازدواج را بی‌معنی وانمود میکنند ـ اینها امروز در جامعه‌ی ما هست؛ کسانی این کارها را دارند میکنند ـ آ‌ن ‌کسانی ‌که لذّت‌جویی را یک امر مطلوب و یک ارزش میدانند ــ لذّت؛ «اصالة‌اللّذّه» همان سوغات فرهنگ غربی است؛ هرچه موجب لذّت بشود؛ خب، یکی با اعتیاد لذّت می‌برد، یکی با شهوات جنسی لذّت می‌برد، یکی با کتک زدن این ‌و آن لذّت می‌برد؛ هرچه مایه‌ی لذّت کسی باشد، این را مباح میدانند ـ کسانی‌ که این حرفها را ترویج میکنند، نمیشود در مقابل اینها بی‌تفاوت ماند. کسانی اباحه‌گری را ترویج میکنند. دستگاهها باید احساس وظیفه کنند. در تخریب فرهنگی، کاری که تخریب‌کنند‌گان فرهنگ انجام میدهند این است که به‌جای عزم راسخ ملّی، تردید را در مردم ترویج میکنند.۱۳۹۳/۰۱/۰۱
بیانات در حرم مطهر رضوی

——————————————————————————

یکی از سیئات تمدن مادی، حرکتی است که در مورد زن انجام دادند. ما در این زمینه خیلی حرف داریم. گناه بزرگی که تمدن غرب در مورد جنس زن مرتکب شده است، نه به این زودی قابل پاک شدن است، نه به این زودی قابل جبران شدن است، حتّی نه به‌آسانی قابل بیان کردن است. حالا اسمهای گوناگونی هم میگذارند - مثل همه‌ی کارهایشان - جنایت میکنند، اسمش را حقوق بشر میگذارند! ظلم میکنند، اسمش را طرفداری از ملتها میگذارند! حمله‌ی نظامی میکنند، اسمش را دفاع میگذارند! یکی از طبایع تمدن غربی، فریب است؛ دوروئی، نفاق، دروغگوئی، تناقض در رفتار و گفتار؛ در قضیه‌ی زن هم عیناً همین جور است. آنها متأسفانه فرهنگ رائج خودشان را در کل دنیا گسترش داده‌اند. امروز در دنیا کاری کرده‌اند که یکی از مهمترین وظائف زن - اگر نگوئیم مهمترین وظائف - این است که جلوه‌گری کند، زیبائیهای خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ این شده خصوصیت حتمی و لازم زن! متأسفانه الان در دنیا اینجور شده. در رسمیترین مجالس - مجالس سیاسی، مجالس گوناگون - مردها باید با شلوار بلند بیایند، باید با لباس پوشیده بیایند، اما زنها هرچه برهنه‌تر و عریانتر بیایند، اشکالی ندارد! این عادی است؟ این طبیعی است؟ این یک حرکت بر طبق طبیعت است؟ آنها این کار را کردند. زن باید خودش را در معرض دید مرد قرار دهد، برای اینکه مایه‌ی التذاذ مرد شود! ظلمی از این بالاتر؟ اسم این را گذاشته‌اند آزادی، اسم نقطه‌ی مقابلش را گذاشته‌اند اسارت! در حالی که احتجاب زن، حجاب قرار دادن زن برای خود، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. این حریم را شکستند و دارند روزبه‌روز هم بیشتر میشکنند؛ اسمهای گوناگون هم رویش میگذارند. اوّلین یا شاید یکی از اوّلین آثار سوئی که این مسئله گذاشت، ویران کردن خانواده بود؛ بنیان خانواده سست شد. وقتی در یک جامعه‌ای خانواده متزلزل شد و از بین رفت، مفاسد در این جامعه نهادینه میشود.۱۳۹۲/۰۲/۱۱
بیانات در دیدار جمعی از مداحان

—————————————————————————————

غربی‌ها آنجائی که توانستند، بنیانهای فرهنگی و اعتقادی را از بین بردند. در مثل کشور ما که استعمارِ مستقیم وجود نداشت و به برکت مجاهدت یک عده از بزرگان، انگلیس‌ها نتوانستند به طور مستقیم وارد شوند، افرادی را عامل خودشان کردند. اگر قرارداد ۱۲۹۹، یعنی ۱۹۱۹ میلادی - که معروف به قرارداد وثوق‌الدوله است - در ایران با مقاومت امثال مرحوم مدرس و بعضی از آزادیخواهانِ دیگر مواجه نمیشد و این قرارداد عملیاتی میشد، استعمار ایران حتمی بود - مثل هند - مردانی نگذاشتند این اتفاق بیفتد. اما آنها به وسیله‌ی عوامل خودشان، با گماشتن رضاخان پهلوی و تقویت او و گذاشتن روشنفکران وابسته‌ی به غرب در کنار او - که باز لازم نیست من اسم بیاورم، دوست ندارم اسم بیاورم - فرهنگ خودشان را بر ما تحمیل کردند. بعضی از وزرا و نخبگان سیاسی دستگاه پهلوی که جنبه‌ی فرهنگی داشتند، اینها عامل غرب بودند برای دگرگون کردن فرهنگ کشورمان؛ و هرچه توانستند، کردند؛ یک مقوله‌اش مسئله‌ی کشف حجاب بود، یک مقوله‌اش فشار بر روحانیون و زدودن حضور روحانیون از کشور بود، و مقولات فراوان دیگری که در دوران رضاخان پهلوی دنبال میشد. فرهنگ غربی، فرهنگ مهاجم است؛ هرجا وارد شود، هویت‌زدائی میکند؛ هویت ملتها را از بین می‌برد. فرهنگ غربی، ذهنها را، فکرها را مادی میکند، مادی پرورش میدهد؛ هدف زندگی میشود پول و ثروت؛ آرمانهای بلند، آرمانهای معنوی و تعالی روحی از ذهنها زدوده میشود. خصوصیت فرهنگ غربی این است.۱۳۹۱/۰۷/۲۳
بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی

 

 

عید قربان مبارک

او اسماعيل را به قربانگاه برد ولی جبرئيل همراه با «قوچى» فرود آمد و ابراهيم آن را به جای اسماعیل قربانی كرد.

عید قربان آمد و من هم شدم قربانیت
گرچه من دعوت ندارم آمدم مهمانیت
مفلسم آهی ندارم در بساطم ناگزیر
این دل صد پاره و چشمان تر ارزانیت
عید قربان مبارک

متن شهادت امام جواد (ع)

ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب

از غربت آن غریب کن یاد امشب

مسموم شد از زهر، جواد بن رضا

در حجره ی در بسته ی بغداد امشب

 

 

آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو

شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو

اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم

گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو 

 

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت

آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم

از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت …

 

__________________________

 

گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه

كرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه

يوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم

مى‏ دهد جان در ميان حجره ‏ در بسته مظلوم

شرح مختصری از زندگی امام نهم شیعیان جواد الائمه (ع)


از ولادت تا شهادت/ شرح مختصری از زندگی امام نهم شیعیان جواد الائمه (ع)
به مناسبت شهادت امام جواد (ع)، در این گزارش مروری بر زندگی ایشان خواهیم داشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  فردا جمعه ۱۱ مرداد است. جمعه‌ای مصادف با ۳۰ ذی‌القعده. این روز مصادف با شهادت امام جواد (ع)، نهمین امام شیعیان است. امامی که جوان‌ترین امام در میان ائمه محسوب می‌شوند. ایشان در حدود هفت سالگی به امامت و در ۲۴ سالگی هم به شهادت رسیدند. ایرانی‌ها ارادت زیادی به امام جواد (ع) دارند. ارادتی که بیش از هر چیز به بارگاه ملکوتی علی‌ابن‌موسی‌الرضا (ع) بر می‌گردد و بابی از ابواب آنکه به باب‌الجواد (ع) معروف است. همین را بهانه کردیم تا زندگی این امام شهید را در یک تایم‌لاین مرور کنیم. برای آن‌که فهم بهتری از گاهشمار زندگی ایشان به دست آوریم تمام تاریخ‌ها را به کمک سایت‌هایی که تاریخ‌های مختلف را به هم تبدیل می‌کنند به هجری شمسی برگردانیدم. روی همین حساب اگر در بعضی سن و سال‌ها و تاریخ‌ها مغایرت کوچکی دیده می‌شود به دلیل تبدیل تاریخ هجری قمری به هجری شمسی است.

 

۱۹۰: در قول مشهور، ولادت امام‌جواد (ع) همین روز است. ایشان در مدینه به دنیا آمدند. پدر بزرگوارشان امام رضا (ع) حدودا ۴۷ ساله بودند که فرزندشان امام جواد (ع) به دنیا آمد.

۱۹۴:امام جواد (ع) حدودا ۵/۴ سال
از عمر شریف‌شان گذشته بود
که پدرشان امام رضا (ع)
عازم مرو در خراسان شدند.
امام رضا (ع) از مسیر بصره و اهواز وارد ایران شدند.

۱۹۷: امام رضا (ع) سه سال (قمری) بعد از هجرت از مدینه در نهایت توسط مامون عباسی به شهادت رسید. امام جواد (ع) در این زمان ۷ ساله بودند که به امامت رسیدند. بیشتر شیعیان به امام جواد (ع) به عنوان امام بعدی گرویدند، اما تعدادی هم منحرف و به‌دلیل سن کم.
از ایشان رویگردان شدند.

۲۰۶: تولد امام هادی (ع): همسر امام جواد (ع) سمانه مغربیه نام داشت که بنا بر بیشتر روایات تاریخی، همه فرزندان امام جواد (ع) از ایشان هستند. البته چند سال بعد، مامون هم دختر خود را به عقد امام جواد (ع) درآورد، اما امام از دختر مامون صاحب فرزندی نشد.

۲۱۲: مامون
خلیفه عباسی
که امام رضا (ع) را
به شهادت رسانده بود در این تاریخ
با مرگ طبیعی
از دنیا رفت.
او مشغول حمله
به روم بود که
در جنوب ترکیه به دلیل بیماری درگذشت. ۱۵ سال
از امامت امام جواد (ع) در دوران مامون سپری شد.
بعد از مامون، معتصم عباسی
در بغداد به خلافت نشست. قبر مامون در مسجد جامع شهر طرسوس در استان مَرسین جنوب ترکیه
نزدیک مرز سوریه قرار دارد. در این زمان امام جواد (ع) در مدینه زندگی می‌کردند.

۲۱۳: امام جواد (ع) در مدینه زندگی می‌کردند. معتصم عباسی، خلیفه بعد از مامون به ایشان دستور داد تا به بغداد بروند. همین هم شد که امام از مدینه عازم بغداد شدند. معتصم ایشان را به بغداد خوانده بود تا تحت نظر باشد. به همین‌دلیل این سفر بیشتر شبیه تبعید بود.

 

۲۱۴: ده ماه بعد از ورود امام جواد (ع) به بغداد ایشان به شهادت می‌رسند. امام (ع) در این سفر، دختر مامون که به اصرار مامون به عقد ایشان در آمده بود را هم به همراه خود به بغداد آورده بودند. پیکر ایشان کنار پدربزرگ گرامی‌شان امام کاظم (ع) در حاشیه بغداد به خاک سپرده شد. امام جواد (ع) هنگام شهادت ۲۴ ساله بودند.


۳۲۷: اولین بازسازی بارگاه امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) در این تاریخ به دستور معزالدوله دیلمی صورت گرفت. بنای اولیه بارگاه متعلق به سال ۱۷۸ شمسی بود که بعد از دفن امام کاظم (ع)، یک اتاق و یک گنبد بر سر مقبره ایشان بنا شده بود. با دفن امام جواد (ع)، گنبد دیگری هم روی بارگاه ایشان بنا شد.

۱۲۴۴: بارگاه دو امام در طول تاریخ هزار ساله بعد بار‌ها مورد بازسازی قرار گرفت. جالب است بدانید امیرکبیر هم سهمی در این بازسازی‌ها داشته. ۱۵۴ سال قبل فردی به وکالت از امیرکبیر، طلاکاری ایوان‌ها، آینه‌کاری حرم‌ها و کاشیکاری صحن‌ها را انجام داد.

منبع: روزنامه جام جم

نشانه هاى آخر الزّمان در سخنان پیامبر اسلام

نشانه هاى آخر الزّمان در سخنان پیامبر اسلام
همانطور که همه ما شنیده ایم و در کتاب‌ها خوانده ایم روزی به نام آخرالزمان در این دنیا وجود دارد که هیچ کس جز پروردگار از آن خبر ندارد .
همانطور که همه ما شنیده ایم و در کتاب‌ها خوانده ایم روزی به نام آخرالزمان در این دنیا وجود دارد که هیچ کس جز پروردگار از آن خبر ندارد که چه رزوی است و چه زمانی اتفاق می‌افتد، اما برای وقوع چنین روزی نشانه‌هایی در قرآن و کلام ائمه و امامان وجود دارد.

در این راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا شما را با نشانه هاى آخر الزّمان در سخنان پیامبر اسلام آشنا نماید، پس با ما همراه باشید.

 

آخرالزمان یعنی چه؟
معنی کلمۀ آخر الزمان از معانی نسبی به شمار می‌رود بطور مثال؛ زمان فعلی را که مدت یکهزار وچهارصد و اندی سال از هجرت پیامبر اکرم (ص) می‌گذرد نسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت و پیغمبری شده می‌توان گفت: آخر الزمان است و مدت پانصد یا هزار یا دو هزار سال آینده را نسبت به زمان فعلی ما می‌توان گفت: آخر الزمان است و…

بنابراین، آخر الزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخر الزمان است؟


بیشتر بدانید: سه ندای آسمانی در آخرالزمان در بیان امام رضا(ع) 


همانطور که نمی‌توان زمان ظهور حضرت مهدی (عج) را تعیین نمود همانطور هم نمی‌توان آخر الزمان را محدود و معلوم کرد.

البته از یک طریق می‌توان تا اندازه‌ای معنی کلمۀ آخر الزمان را دریافت و آن این است که؛

وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام (ص) و آل اطهار آن حضرت خیر داده اند عملی شوند.

می‌توان به آن زمان آخرالزمان گفت و در انتظار ظهور مهدی (عج) بود و لذا بر منتظرین ظهور لازم است که با نگاهی به روایات معصومین (علیهم السلام) با این علامات آشنا شوند تا هم با شرایط زمانی و مکانی و هم به وظایف خود در این زمینه آشنا گردند.

 

نشانه هاى آخر الزّمان در بیان پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) کدام اند؟
یکى از مشروح‌ترین و جامع‌ترین احادیث در مورد نشانه هاى قیامت، حدیثى است که «ابن عباس» از پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) در داستان «حجه الوداع» نقل کرده، که بسیارى از مسائل را به ما مى آموزد، و حاوى نکات فراوانى است، و روى همین جهت، تمام آن را ذیلاً مى آوریم:

او مى گوید: «ما با پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در «حجه الوداع» بودیم (حجه الوداع آخرین حجى است که پیامبر در سال آخر عمر خود به جا آورد) حضرت حلقه در خانه «کعبه» را گرفت و رو به ما کرده، فرمود: آیا شما را از «اشراط الساعه» آگاه کنم؟


بشنوید: از کجا معلوم در آخرالزمان هستیم؟/ مرگ ملک عبدالله و نشانه های ظهور


و سلمان در آن روز، از همه به پیامبر (صلى الله علیه و آله) نزدیک‌تر بود.

عرض کرد: آرى، اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)!

فرمود: از نشانه هاى قیامت، تضییع نماز، پیروى از شهوات، تمایل به هواپرستى، گرامى داشتن ثروتمندان، فروختن دین به دنیا است، و در این هنگام است که قلب مومن، از این همه زشتى‌ها که مى بیند، و توانائى بر تغییر آن را ندارد، در درونش آب مى شود، چنان که نمک در آب.

سلمان گفت: آیا چنین امرى واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم به دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، زمامدارانى ظالم، وزرائى فاسق، کارشناسانى ستمگر، و امنائى خائن بر مردم حکومت مى کنند.

سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام زشتى‌ها زیبا، و زیبائى‌ها زشت مى شود، امانت به خیانتکار سپرده مى شود، و امانتدار خیانت مى کند، دروغگو را تصدیق مى کنند و راستگو را تکذیب!

سلمان سوال مى کند: آیا چنین چیزى واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به کسى که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن روز، حکومت به دست زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منابر مى نشینند، دروغ، ظرافت، و زکات، غرامت، و بیت المال، غنیمت محسوب مى شود!

مردم به پدر و مادر بدى مى کنند، و به دوستانشان نیکى، و ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر مى شود.


بیشتر بخوانید: مساجد در زمینه سازی ظهور امام زمان(عج) چه نقشی دارند؟ 


سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان زن با شوهرش شریک تجارت مى شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بیرون خانه و براى ثروت اندوزى به کار مى گیرند) باران کم، و صاحبان کرم، خسیس؛ و تهى دستان حقیر شمرده مى شوند. در آن هنگام بازار‌ها به یکدیگر نزدیک مى گردد، یکى مى گوید: چیزى نفروختم، و دیگرى مى گوید: سودى نبردم، و همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار، مى گشایند!

 

سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان اقوامى به حکومت مى رسند، که اگر مردم سخن بگویند، آن‌ها را مى کشند، و اگر سکوت کنند، همه چیزشان را مباحمى شمرند، اموال آن‌ها را غارت و احترامشان را پایمال، و خون هایشان را مى ریزند، و دل‌ها را پر از عداوت و وحشت مى کنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب مى بینى!

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، چیزى از مشرق چیزى از مغرب مى آورند (قوانینى از شرق و قوانینى از غرب) و امت من، متلوّن مى گردد! واى در آن روز بر ضعفاى امت از آنها، و واى بر آن‌ها از عذاب الهى، نه بر صغیر رحم مى کنند، نه احترام به کبیر مى گذارند، و نه گنهکارى را مى بخشند، بدن هایشان همچون آدمیان است، اما قلوبشان قلوب شیاطین!

سلمان گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، مردان به مردان قناعت مى کنند، و زنان به زنان، و بر سر پسران به رقابت برمى خیزند، همان گونه که براى دختران در خانواده هایشان!. مردان، خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان مى کنند، و زنان بر زین سوار مى شوند (و به خودنمائى مى پردازند) بر آن‌ها لعنت خداباد!

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!


بیشتر بدانید: آیا بیشتر یاران امام زمان (عج) ایرانی هستند؟ 


فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آخر الزمان، به تزیین مساجد مى پردازند، آن چنان که معابد یهود و نصارا را تزیین مى کنند، قرآن‌ها را مى آرایند (بى آنکه به محتواى آن عمل کنند) مناره هاى مساجد طولانى، و صفوف نمازگزاران فراوان، اما دل‌ها نسبت به یکدیگر دشمن و زبان‌ها مختلف است!

سلمان گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، پسران امت مرا با طلا تزیین مى کنند، و لباس هاى ابریشمین حریر و دیباج مى پوشند، و از پوست هاى پلنگ براى خود لباس تهیه مى کنند!

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنا آشکار مى گردد، معاملات با غیبتو رشوه انجام مى گیرد، دین را فرو مى نهند، و دنیا را برمى دارند.

سلمان گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!


بیشتر بخوانید: آیا امام زمان (عج) هم منتظر ظهور هستند؟ 


فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، طلاق فزونى مى گیرد، و حدى براى خدااجرا نمى شود، اما با این حال، به خداضرر نمى زنند (خودشان زیان مى بینند).

سلمان گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنان خواننده، و آلات لهو و نوازندگى آشکار مى شود، و اشرار امتم به دنبال آن مى روند.

سلمان گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، اغنیاى امتم براى تفریح به «حج» مى روند، و طبقه متوسط، براى تجارت، و فقراى آن‌ها براى ریاو تظاهر! در آن زمان اقوامى پیدا مى شوند که قرآنرا براى غیر خدا، فرا مى گیرند، و با آن همچون آلات لهو، رفتار مى کنند، و اقوامى روى کار مى آیند که براى غیر خدا، علم دین فرا مى گیرند، فرزندان نامشروع فراوان مى شود، و قرآنرا به صورت غنا مى خوانند، و براى دنیا بر یکدیگر سبقت مى گیرند.

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! این در زمانى است که، پرده هاى حرمت دریده مى شود، گناهفراوان، بدان بر نیکان مسلط مى گردند، دروغ زیاد مى شود، لجاجت آشکار، و فقر فزونى مى گیرد، و مردم با انواع لباس‌ها بر یکدیگر فخر مى فروشند، باران هاى بى موقع مى بارد، قمار و آلات موسیقى را جالب مى شمرند، و امر به معروف و نهى از منکر را زشت مى دانند.

به گونه اى که مومن در آخرالزمان، از همه امت خوارتر است، قاریان قرآنو عبادت کنندگان، پیوسته به یکدیگر بدگوئى مى کنند، و آن‌ها را در ملکوت آسمان‌ها افرادى پلید و آلوده مى خوانند.


بیشتر بدانید: نشانه‌هایی که خبر از آخر الزمان می‌دهند 


سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، ثروتمند رحمى بر فقیر نمى کند، تا آنجا که نیازمندى در میان جمعیت به پا مى خیزد و اظهار حاجت مى کند، و هیچ کس چیزى در دست او نمى نهد!

سلمان گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

 

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، «رویبضه» سخن مى گوید!

سلمان عرض کرد: پدر و مادرم فدایت باد اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)! «رویبضه» چیست؟


بشنوید: هدف شیطان در آخر الزمان چیست؟ 


فرمود: کسى درباره امور مردم سخن مى گوید، که هرگز سخن نمى گفت: (و کسى اظهار نظر مى کند که مجال اظهار نظر به او نمى دادند).

در این هنگام، طولى نمى کشد که فریادى از زمین برمى خیزد، آن چنان که هر گروهى خیال مى کنند، این فریاد در منطقه آن‌ها است.

باز مدتى که خدامى خواهد، به همان حال مى مانند، سپس در این مدت زمین را مى شکافند و زمین پاره هاى دل خود را بیرون مى افکند، فرمود: منظورم طلا و نقره است، سپس به ستون هاى مسجد با دست مبارکش اشاره کرد، گفت: همانند اینها! و در آن روز، دیگر طلا و نقره اى به درد نمى خورد (و فرمان الهى فرا مى رسد) این است معنى سخن پروردگار: فَقَدْ جاءَ اَشْراطُه.

نشانه هاى آخر الزّمان در سخنان پیامبر اسلام

نشانه هاى آخر الزّمان در سخنان پیامبر اسلام
همانطور که همه ما شنیده ایم و در کتاب‌ها خوانده ایم روزی به نام آخرالزمان در این دنیا وجود دارد که هیچ کس جز پروردگار از آن خبر ندارد .
همانطور که همه ما شنیده ایم و در کتاب‌ها خوانده ایم روزی به نام آخرالزمان در این دنیا وجود دارد که هیچ کس جز پروردگار از آن خبر ندارد که چه رزوی است و چه زمانی اتفاق می‌افتد، اما برای وقوع چنین روزی نشانه‌هایی در قرآن و کلام ائمه و امامان وجود دارد.

در این راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا شما را با نشانه هاى آخر الزّمان در سخنان پیامبر اسلام آشنا نماید، پس با ما همراه باشید.

 

آخرالزمان یعنی چه؟
معنی کلمۀ آخر الزمان از معانی نسبی به شمار می‌رود بطور مثال؛ زمان فعلی را که مدت یکهزار وچهارصد و اندی سال از هجرت پیامبر اکرم (ص) می‌گذرد نسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت و پیغمبری شده می‌توان گفت: آخر الزمان است و مدت پانصد یا هزار یا دو هزار سال آینده را نسبت به زمان فعلی ما می‌توان گفت: آخر الزمان است و…

بنابراین، آخر الزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخر الزمان است؟


بیشتر بدانید: سه ندای آسمانی در آخرالزمان در بیان امام رضا(ع) 


همانطور که نمی‌توان زمان ظهور حضرت مهدی (عج) را تعیین نمود همانطور هم نمی‌توان آخر الزمان را محدود و معلوم کرد.

البته از یک طریق می‌توان تا اندازه‌ای معنی کلمۀ آخر الزمان را دریافت و آن این است که؛

وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام (ص) و آل اطهار آن حضرت خیر داده اند عملی شوند.

می‌توان به آن زمان آخرالزمان گفت و در انتظار ظهور مهدی (عج) بود و لذا بر منتظرین ظهور لازم است که با نگاهی به روایات معصومین (علیهم السلام) با این علامات آشنا شوند تا هم با شرایط زمانی و مکانی و هم به وظایف خود در این زمینه آشنا گردند.

 

نشانه هاى آخر الزّمان در بیان پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) کدام اند؟
یکى از مشروح‌ترین و جامع‌ترین احادیث در مورد نشانه هاى قیامت، حدیثى است که «ابن عباس» از پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) در داستان «حجه الوداع» نقل کرده، که بسیارى از مسائل را به ما مى آموزد، و حاوى نکات فراوانى است، و روى همین جهت، تمام آن را ذیلاً مى آوریم:

او مى گوید: «ما با پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در «حجه الوداع» بودیم (حجه الوداع آخرین حجى است که پیامبر در سال آخر عمر خود به جا آورد) حضرت حلقه در خانه «کعبه» را گرفت و رو به ما کرده، فرمود: آیا شما را از «اشراط الساعه» آگاه کنم؟


بشنوید: از کجا معلوم در آخرالزمان هستیم؟/ مرگ ملک عبدالله و نشانه های ظهور


و سلمان در آن روز، از همه به پیامبر (صلى الله علیه و آله) نزدیک‌تر بود.

عرض کرد: آرى، اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)!

فرمود: از نشانه هاى قیامت، تضییع نماز، پیروى از شهوات، تمایل به هواپرستى، گرامى داشتن ثروتمندان، فروختن دین به دنیا است، و در این هنگام است که قلب مومن، از این همه زشتى‌ها که مى بیند، و توانائى بر تغییر آن را ندارد، در درونش آب مى شود، چنان که نمک در آب.

سلمان گفت: آیا چنین امرى واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم به دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، زمامدارانى ظالم، وزرائى فاسق، کارشناسانى ستمگر، و امنائى خائن بر مردم حکومت مى کنند.

سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام زشتى‌ها زیبا، و زیبائى‌ها زشت مى شود، امانت به خیانتکار سپرده مى شود، و امانتدار خیانت مى کند، دروغگو را تصدیق مى کنند و راستگو را تکذیب!

سلمان سوال مى کند: آیا چنین چیزى واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به کسى که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن روز، حکومت به دست زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منابر مى نشینند، دروغ، ظرافت، و زکات، غرامت، و بیت المال، غنیمت محسوب مى شود!

مردم به پدر و مادر بدى مى کنند، و به دوستانشان نیکى، و ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر مى شود.


بیشتر بخوانید: مساجد در زمینه سازی ظهور امام زمان(عج) چه نقشی دارند؟ 


سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان زن با شوهرش شریک تجارت مى شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بیرون خانه و براى ثروت اندوزى به کار مى گیرند) باران کم، و صاحبان کرم، خسیس؛ و تهى دستان حقیر شمرده مى شوند. در آن هنگام بازار‌ها به یکدیگر نزدیک مى گردد، یکى مى گوید: چیزى نفروختم، و دیگرى مى گوید: سودى نبردم، و همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار، مى گشایند!

 

سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان اقوامى به حکومت مى رسند، که اگر مردم سخن بگویند، آن‌ها را مى کشند، و اگر سکوت کنند، همه چیزشان را مباحمى شمرند، اموال آن‌ها را غارت و احترامشان را پایمال، و خون هایشان را مى ریزند، و دل‌ها را پر از عداوت و وحشت مى کنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب مى بینى!

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، چیزى از مشرق چیزى از مغرب مى آورند (قوانینى از شرق و قوانینى از غرب) و امت من، متلوّن مى گردد! واى در آن روز بر ضعفاى امت از آنها، و واى بر آن‌ها از عذاب الهى، نه بر صغیر رحم مى کنند، نه احترام به کبیر مى گذارند، و نه گنهکارى را مى بخشند، بدن هایشان همچون آدمیان است، اما قلوبشان قلوب شیاطین!

سلمان گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، مردان به مردان قناعت مى کنند، و زنان به زنان، و بر سر پسران به رقابت برمى خیزند، همان گونه که براى دختران در خانواده هایشان!. مردان، خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان مى کنند، و زنان بر زین سوار مى شوند (و به خودنمائى مى پردازند) بر آن‌ها لعنت خداباد!

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!


بیشتر بدانید: آیا بیشتر یاران امام زمان (عج) ایرانی هستند؟ 


فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آخر الزمان، به تزیین مساجد مى پردازند، آن چنان که معابد یهود و نصارا را تزیین مى کنند، قرآن‌ها را مى آرایند (بى آنکه به محتواى آن عمل کنند) مناره هاى مساجد طولانى، و صفوف نمازگزاران فراوان، اما دل‌ها نسبت به یکدیگر دشمن و زبان‌ها مختلف است!

سلمان گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، پسران امت مرا با طلا تزیین مى کنند، و لباس هاى ابریشمین حریر و دیباج مى پوشند، و از پوست هاى پلنگ براى خود لباس تهیه مى کنند!

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنا آشکار مى گردد، معاملات با غیبتو رشوه انجام مى گیرد، دین را فرو مى نهند، و دنیا را برمى دارند.

سلمان گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!


بیشتر بخوانید: آیا امام زمان (عج) هم منتظر ظهور هستند؟ 


فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، طلاق فزونى مى گیرد، و حدى براى خدااجرا نمى شود، اما با این حال، به خداضرر نمى زنند (خودشان زیان مى بینند).

سلمان گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنان خواننده، و آلات لهو و نوازندگى آشکار مى شود، و اشرار امتم به دنبال آن مى روند.

سلمان گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، اغنیاى امتم براى تفریح به «حج» مى روند، و طبقه متوسط، براى تجارت، و فقراى آن‌ها براى ریاو تظاهر! در آن زمان اقوامى پیدا مى شوند که قرآنرا براى غیر خدا، فرا مى گیرند، و با آن همچون آلات لهو، رفتار مى کنند، و اقوامى روى کار مى آیند که براى غیر خدا، علم دین فرا مى گیرند، فرزندان نامشروع فراوان مى شود، و قرآنرا به صورت غنا مى خوانند، و براى دنیا بر یکدیگر سبقت مى گیرند.

سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! این در زمانى است که، پرده هاى حرمت دریده مى شود، گناهفراوان، بدان بر نیکان مسلط مى گردند، دروغ زیاد مى شود، لجاجت آشکار، و فقر فزونى مى گیرد، و مردم با انواع لباس‌ها بر یکدیگر فخر مى فروشند، باران هاى بى موقع مى بارد، قمار و آلات موسیقى را جالب مى شمرند، و امر به معروف و نهى از منکر را زشت مى دانند.

به گونه اى که مومن در آخرالزمان، از همه امت خوارتر است، قاریان قرآنو عبادت کنندگان، پیوسته به یکدیگر بدگوئى مى کنند، و آن‌ها را در ملکوت آسمان‌ها افرادى پلید و آلوده مى خوانند.


بیشتر بدانید: نشانه‌هایی که خبر از آخر الزمان می‌دهند 


سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، ثروتمند رحمى بر فقیر نمى کند، تا آنجا که نیازمندى در میان جمعیت به پا مى خیزد و اظهار حاجت مى کند، و هیچ کس چیزى در دست او نمى نهد!

سلمان گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!

 

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، «رویبضه» سخن مى گوید!

سلمان عرض کرد: پدر و مادرم فدایت باد اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)! «رویبضه» چیست؟


بشنوید: هدف شیطان در آخر الزمان چیست؟ 


فرمود: کسى درباره امور مردم سخن مى گوید، که هرگز سخن نمى گفت: (و کسى اظهار نظر مى کند که مجال اظهار نظر به او نمى دادند).

در این هنگام، طولى نمى کشد که فریادى از زمین برمى خیزد، آن چنان که هر گروهى خیال مى کنند، این فریاد در منطقه آن‌ها است.

باز مدتى که خدامى خواهد، به همان حال مى مانند، سپس در این مدت زمین را مى شکافند و زمین پاره هاى دل خود را بیرون مى افکند، فرمود: منظورم طلا و نقره است، سپس به ستون هاى مسجد با دست مبارکش اشاره کرد، گفت: همانند اینها! و در آن روز، دیگر طلا و نقره اى به درد نمى خورد (و فرمان الهى فرا مى رسد) این است معنى سخن پروردگار: فَقَدْ جاءَ اَشْراطُه.

انواع واشکال شایعه و تبعات آن

عنوان:  انواع واشکال شایعه و تبعات آن

نویسندگان: 1- قنبر گلپرست[1]،  حبیبه شاهنده[2]،

 [1] - کارشناس ارشد علوم تربیتی-
[2] - استاد و مدیر حوزه علمیه الزهراء(س) خلخال

چکیده

شایعه نوعی عقیده یا باور است که از دو ویژگی عمده برخوردار است. شیع” واژه ای است عربی به معنی رواج یافتن و منتشر شدن که واژگان شیوع و شایعه از آن مشتق شده اند طبق تعریف لغت نامه دهخدا “شایعه در تداول امروز، خبرهای بی اساسی است.  امروزه شایعه، دراشکال و صورتهای مختلفی ظاهر می شود و شایعه پراکنان از طریق آن نیازهای خود را رفع و به مقاصد خود می رسند. هدف از نگارش این مقاله هم تعریف و ماهیت شایعه و معرفی انواع و اشکال شایعه می باشد که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طرق جمع آوری اطلاعات از اینترنت، کتابخانه، مقاله،نشریه و نمایه به اهداف خود رسیده است. دراین مقاله تعریف، انواع و اشکال شایعه از جنبه های مختلفی از جمله موضوع، زمان، موقعیت، مورد بررسی، شناسایی و تبین قرار گرفته و در آخر به این نتیجه رسیده است که برای مقابله با شایعه باید ماهیت و تعریف آن راشناخت و با توجه به ماهیت آن انواع و اشکال شایعه را شناسای و برای مقابله با آن برنامه ریزی و راهکارهای لازم و مقتضی را اعمال نمود و به این طریق راه نفوذ و هر گونه شایعه پراکنی را بست.   

کلید واژه: شایعه- شایعه پراکنی-  انواع شایعه-  تبعات   

  

 

   طرح مسئله

  انسان،موجودی اجتماعی است و به حکم سرشت خویش، ناگزیر از ایجاد ارتباط با دیگران است. تبادل اندیشه و دریافت اطلاعات، از اساسی ترین انگیزه های ارتباط افراد با یکدیگر است. در جریان این ارتباط و تعامل اجتماعی، بخش قابل توجهی از گفته ها و شنیده های روزانه انسان ها را شایعات یا خبرهای ساختگی تشکیل می دهند. شایعه قدیمی ترین نوع رسانه گروهی است. پیش از آن که نوشتار ابداع شود، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و  شایعه خبر را منتقل می کرد، کسانی را خوشایند و برخی را بدنام می ساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه می انداخت امروزه نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو، و تحول عظیم رسانه های سمعی و بصری، شایعات خاموش نشده است و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل می کنند(کاپفر، 1380:ص15).  

  امروزه شروع شایعه پردازی را می توان  در انتخابات  رئیس جمهور و یا نمایندگان مردم،اغلب کشورها اشاره کرد که رقیبان  هر دوره  برای پیروزی بر یکدیگر، بر هم دیگر شایعه پراکنی می کنند. امروزه دستگاه های جاسوسی و تبلیغاتی بیگانه با دستکاری عقاید که عمدتاً متکی به ابزار رسانه ای است (آنچه در حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شکل گرفت می تواند دلیلی بر این گفته تلقی گردد) حجم وسیعی از شایعات را به منظور تأثیر بر افکار عمومی پردازش نموده اند.  (خبرگزاری فارس ( www.farsnews.com. سئوالی که که می تواند در این مقاله بررسی نمود و به آن جواب پیدا نمود این است که شایعه چیست؟ و انواع و اشکال آ کدامند؟ در مورد شایعه، اهداف و ماهیت، انگیزه شایعه و انواع آن، پژوهشهای مختلفی در داخل و خارج کشور صورت پذیرفته است که از جمله الپورت و پستمن با پژوهش های انجام یافته خود در سال ۱۹۴۲ دریافتند که شایعات زمان جنگ و بحران های اجتماعی عمدتا رویاپردازانه، تفرقه افکنانه، خصومت آمیز و هراس انگیز بوده اند حمید مکارم در مقاله خود با عنوان “شایعه سازی و راه مقابله با آن” شایعه را خبر یا اطلاع غیر موثق که مبتنی بر مشهورات و یا قول اجماع است، بیان نموده و پیشگیر و درمان را به عنوان راه مقابله با آن ذکر نموده است. فرهاد گوهر زاد، در مقاله خو با عنوان، ” انواع شایعه” شایعه خزنده، خشونت بار، فروشونده، را انواع و اشکال شایعه ذکر کرده و ایجاد مسئولیت ذهنی برای مردم، ابهام زدایی از اخبار و حقایق و… را به عنوان راه مقابله با آن بیان نموده است.

  شایعه انواع و اشکال گوناگونی دارد و و از طرف کشورهای غرب و دیگر کشورها چه امروزه و چه در گذشته، چهت شایعه پراکنی در داخل دیگر کشورها و جهت رسیدن به اهداف شومشان مورد استفاده قرار می گیرد و اهداف این مقاله هم در این است که شایعه را تعریف کرده و انواع و اشکال آن و مورد بررسی و تبین قرار می دهد از آنجایی که بخش بزرگی از سخنان عادی در اجتماع را شایعه تشکیل می دهد و با اشکال و گونه های مختلف در جامعه خود را نشان می دهد، بنابراین اهمیت  این موضوع هم از آن جهت است که تعریف شایعه انواع و اشکال آن را بررسی و تشریح قرار می دهد. در این مقاله تعریف شایعه، انواع و اشکال شایعه، پرداخته خواهد شد.

 تعریف شایعه:

 تعاریف گوناگونی از شایعه توسط داشنمدان و متخصصان، انجام گرفته است، در این مقاله تنها به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد. شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن می توانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهره وری و تولید راکاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشه دار کنند. بعضاً ممکن است شایعه ای به طور فوق العاده ای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیه ها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند. (افروز،۱۳۷۶:ص30).

  فرهنگ عمید (۱۳۳۸) شایعه را به معنای خبری که شیوع پیدا کرده، آورده است. شایعه خبر یا اطلاعات تأیید نشده ای است که مورد توجه گروه یا جمعیت خاصی بوده و برای ایجاد باور نزد دیگران معمولاً از فردی به فرد دیگر به طور شفاهی و بی هیچ گونه اطمینان و دلیل و مدرک کافی انتقال می یابد. به عبارت دیگر شایعه طرح و شیوع خبر یا ادعایی است که همواره هاله ای از شک و تردید آن را پوشانده است. شایعه خط باریکی را بین واقعیت و سراب ترسیم می کند (همان، 1376.(  به نظر آلپورت و پستمن، شایعه موضوع خاصی است که برای باور همگان مطرح می شود و از فردی به فرد دیگری منتقل می گردد و معمولاً این انتقال شفاهی است، بی آنکه شواهد مطمئنی در میان باشد. به گفته نپ شایعه موضوعی است که برای باور همگان مطرح می شود، بی آنکه به طور رسمی تأیید شود. به زبان پیترسون و گیست، شایعه شرح یا توضیح تأیید نشده ای است که درباره شی، حادثه، یا مسئله خاصی که مورد توجه و نگرانی عموم است. از فردی به فرد دیگری انتقال می یابد. (دبستانی،1372:ص45).

 انواع واشکال شایعه

  دسته‌بندی‌های متعددی در مورد شایعات به عمل آمده است شایعات را براساس معیارهای گوناگونی، نظیر معیار زمان، موضوع، انگیزه انتشار و نظایر آن، نیز می‌توان دسته بندی کرد. میچل سن و مولی (2000)، شایعات  رااز نظر موضوعی  به 4 دسته تقسیم کرده‌اند:


1- شایعات رویارویی(توهم انگیز): بسیاری از شایعات به دلیل اضطراب عامه مردم به سرعت گسترش یافته و منتشر می شوند و در گوشه و کنار به گوش می رسند. مردم معمولاً از چیزهای مشابهی می ترسند و به همین علت آمادگی پذیرش، باور و بازگو کردن شایعات مربوط به آنها را دارند. شایعات توهم انگیز یا وهمی که بر اساس خوف، بیم و وحشت مردم رواج می یابند و در ایجاد آنها میل و رغبت، جایگاهی ندارد.(ساعتچی،1387:ص56).

 این گونه شایعات براساس یک یا چند آرزو و یا حتی امیدواهی شکل می گیرند و باعث می شوند مردم احساس شادمانی بیشتری کنند و نسبت به آینده امیدوارتر شوند. این نوع شایعات بیان کننده آرزوها، امیدها و رؤیاها هستند و از شادمانی و خو ش بینی شایعه پراکنان حکایت دارند. به مردم اطمینان خاطر می بخشند و آینده روشنی را نوید می دهند.  

   2- شايعات شيطاني (خشونت بار): اين نوع، در زمان اضطراب و نگراني مردم، شايع مي شوند و چون مردم در حالت ترس و وحشت بسر مي برند، آماده پذيرش اخبار دروغين هستند. در زمانهاي بحراني، مثل جنگ و قحطي، اين شايعه رواج بيشتري پيدا مي کند. مانند شايعات مربوط به زلزله در تهران در سال 1384، يا شايعه حمله آمريکا در 22 بهمن 2-3  سال اخير که پس از آن کمرنگ مي شود و يا خبر مرگ رهبران دولت ها.(کاپفر،1380:ص56)

3- شایعات سبقت‌جویانه:  این‌گونه شایعات بیانگر تمایل گروهی از افراد جامعه، برای نشان دادن برتری خود است. برای مثال نمایندگان جهت سبقت از رقیبان خود شایعاتی را بر علیه یکدیگر منتشر می کنند و این گونه شایعات، باعث می شود که حقیقت و باطن نمایندگان برای مردم واضح و آشکار نباشد و کسانی را برای مجلس انتخاب کنند که لایق آن نبوده است.

4- شایعات جنسی: دسته دیگری از شایعات به نام شایعات جنسی است. شایعات مبتنی بر انگیزه‌های روان‌شناسی می‌تواند ممزوجی از انگیزه‌های مختلف را دربر گیرد. مثلاً شایعه نسبت دادن تجاوز جنسی وقیحانه به افغان‌ها می‌تواند هم بیان‌گر نفرت و انزجار از آن قوم باشد و هم بیانگر چیرگی انگیزه جنسی در مروجان آن شایعه. یا مثلاً، کسی که از یک نوع نگرانی مبهم یا ترس شدید رنج می‌برد، با متهم کردن کسی که متعلق به قوم دیگری است، به تجاوز جنسی احساس بیم و اضطراب خود را توجیه می‌کند و با هشدار دادن به دیگران، به یک نوع تسلی‌خاطر تصنعی و گذرا، دست می‌یابد. (گنجی،1388).

بايسا  جامعه شناس روس، شايعه را از جهت نوع ظهورو  معیار زمان  بروز اجتماعي آن به انواع ذيل، تقسيم بندی کرده است:

   شایعه خزنده: این نوع شایعات، به آرامی گسترش، و به همراه احساسی مملو از رازداری رواج می‌یابند تا به مرور همه از آن با خبر شوند. در این نوع شایعات می‌توان شایعات غیب‌گویانه، که انواع حوادث مصیبت‌بار را پیش‌بینی می‌کنند، و شایعات خصمانه را نیز جای داد.( آلپورت و پستمن، 1945، ص 184). همچنین شايعاتي هستند که آرام صورت گرفته و جاي خود را باز مي کنند. اين شايعات به صورت درگوشي و پنهاني منتقل مي شوند تا سرانجام همه از آن آگاه شوند. استمرار و تداوم اين شايعات، به تکثير زنجيره بي انتهايي از داستانها به گونه پيوسته در جهت تغذيه و تداوم انتشار شايعات مزبور منجر مي گردد. مثال پخش فيلم خصوصي هنرپيشه زن در سال 1385.

  شايعات شناور يا فروشونده: اين نوع شايعات، در آغاز امر، رواج مي يابند، سپس به عمق فرو مي روند تا هر زمان که شرايط بروز مجدد آنها فراهم شد، مجددا آشکار گردند. اين نوع شايعات بيشتر در زمان جنگ بکار مي روند و همچنين شايعات مربوط به محيط زيست، فضا،… از اين نوع مي باشند. (علیرضای، 1388)

شایعات آتشین: این‌گونه شایعات، همچون آتشی که چوب را می‌سوزانند، به سرعت منتشر می‌شوند و جامعه را در مدتی کوتاه دربر می‌گیرند. شایعات حاوی موضوعات خشونت‌بار، فجایع و مصیبت‌های فراگیر و پیروزی و شکست‌های عظیم در زمان جنگ، در این دسته قرار دارند. از آنجا که این نوع شایعات، مبتنی بر احساسات و عواطف شدید ناشی از دستپاچگی، خشم و یا سرور و شادمانی ناگهانی‌اند که در جوی از هیجان مطرح می‌شوند، غالباً واکنشی نیرومند، در شهروندان را به دنبال دارد. (همان،1388)

شایعات غواص: این نوع شایعات پس از پدید آمدن، دهان به دهان منتقل می‌شوند، سپس مخفی می‌شوند و اصطلاحاً زیر آب می‌روند، ولی زمانی که شرایط مهیا شد، مجدداً سر بر می‌آورند و در جامعه، یا بین گروه خاصی از مردم، رواج پیدا می‌کنند. مثلاً شایعه سمی بودن آب، که عمدتاً در زمان‌های جنگ تکرار می‌شود. این نوع شایعات، به دلایل گوناگونی از جمله نیازها، ترس‌ها، امیدها و کینه‌های انسان‌ که از طریق شایعه برآورده می‌شوند استمرار می یابند . این نوع هیجانات و انگیزش‌ها، در طول نسل‌ها، کمتر دست‌خوش تغییر می‌شوند، به همین سبب شایعه‌ای که در جنگ جهانی دوم، در میان مردم امریکا رواج یافته است، به ناگاه در جنگ نفت نیز از نو سر برمی‌آورد و هیجانات شدیدی در میان مردم امریکا ایجاد کرد(گوهرزاد، 1386).

 شايعات تند و سريع: این نوع شایعات در مقطع زماني کوتاه، گروه وسيعي را در بر مي گيرند و با واکنش سريع مردم روبرو مي شوند. مانند شايعه گران شدن ناگهاني مرغ، شکر، بنزين… که عواقبی مثل نگرانی، دلسردی مردم از دولت، ناامیدی و .. به دنبال می اورد. همچنین  ایرونیگ شایعات را  براساس موضوع   به انواع مختلفی تقسیم می‌کنند.

1- شایعات وحشت، نفرت و مرگ: این نوع شایعات عمدتاً به هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه و جنگ رواج می‌یابند. همچنین  این‌‌گونه شایعات ریشه در ترس و اضطراب سازندگان و نشر دهندگان آنها دارد. این نوع شایعه ها در موقعیت اضطراب، یعنی زمانی که همه از یک چیز می ترسند، سامان می یابند. مردم به خاطر همین اضطرابی که دارند، پذیرای شایعه می شوند(ساعتچی،1378:ص 183)

2- شایعات حاوی اسراف و خوش‌گذرانی زمامداران: در هنگام گرانی، تورم و کمبود مواد غذایی، به ویژه هنگام وقوع حوادث دردناک، شایعه خوش‌گذرانی و حیف و میل اموال عمومی توسط متولیان امور، به سر زبان‌ها افتاده و به زودی منتشر می‌شود. و ناامیدی مردم و از حکومتها را به دنبال می آورد.

3- دزدی و اختلاس: شایعه دزدی‌های کلان، اغلب در هنگام بحران‌های سیاسی و اجتماعی پدید می‌آید و موجی از نارضایتی عمومی را دامن می‌زند.

4-بی‌کفایتی مدیران: در زمان وقوع بحران، وجود مدیرانی کارآمد و با کفایت، می‌تواند آتش کینه‌ها، ترس‌ها و نفرت‌ها را خاموش و بذر امید و اتحاد و یکپارچگی را، میان بحران‌زدگان ایجاد کند. لیکن، هر نوع قصوری در این زمینه، شکل‌گیری شایعاتی در خصوص مدیران (نظیر بی‌سوادی، کم‌هوشی و دست و پاچلفتی بودن آنان) را در پی خواهد داشت. این شایعات فرایند حل بحران را با مشکل مواجه می‌سازد.

5- احساسات ضددولتی: در بسیاری کشورها، مردم احساسات و دیدگاه‌های ضدحکومتی خود را غیرمستقیم و در قالب طنز و کنایه و شایعه، ابراز می‌دارند.

شایعات را براساس انگیزش‌های روان‌شناختی تقسیم‌بندی کرده‌اند. این تقسیم‌بندی‌ها عمدتاً بر سه نوع شایعه مبتنی است.

6- شایعات هیجانی : شایعاتی اند که باعث تخلیه هیجان عمومی در رابطه با موضوع آن می شوند. ریشه این نوع شایعه، معمولاً در نیاز اجتماعی به بروز هیجانات ناشی از یک موضوع است. شایعه زلزله سال ۱۳۷۷ تهران یکی از ملموس ترین این نوع شایعات است. با آنکه از طریق رسانه های رسمی اطلاعات زیادی را به مردم داده بودند و مردم به درستی مطلع بودند که زمان دقیق هیچ زلزله ای تاکنون به کمک بشر و با علم امروز او پیش بینی شدنی نیست. اما از آنجایی که شایعه وقوع زلزله، هیجان بسیار شدیدی را ایجاد کرده بود، حتی افراد مطلع هم خود به عاملی برای اشاعه شایعه تبدیل شده بودند.( حسین نژاد، 1387، ص33).

7- شایعات ترس‌آور:  شایعاتی نظیر احتمال وقوع مجدد حادثه، پیش‌گویی دیگران در مورد رخدادهای شدید.این گونه شایعات جهت ایجاد ترس و وحشت و نگرانی در جامعه تولید و پخش می‌شوند. مثلا در سال ۱۳۷۰ه-.ش. شایعه‌ای در شهرها و روستاهای دور افتاده هند رواج یافت که: “باندهای خاصی برای ربودن بچه‌ها از خیابانها به وجود آمده است.(گنجی، 1388)

8- شایعات خصمانه: این نوع شایعات را اغلب گروه‌های اپوزیسیون در میان مردم رواج می‌دهند و کینه و نفرت آنان را نسبت به حکومت برمی‌انگیزند.(همان، 1388)

9- شایعات مبتنی بر بی‌کفایتی مدیران: این نوع شایعات دیدگاه‌های مردم را نسبت به مدیران دولتی، دستخوش تغییر می‌سازد، و اعتماد آنان را نسبت به مسئولان حکومتی سلب می‌کنند. (رادان، 1387)

   شایعات سیاسی،تجاری واقتصادی بر اساس موضوع:

  همان‌گونه که تبلیغات را به دو نوع تبلیغات سیاسی و تبلیغات تجاری تقسیم می‌کنند، شایعات را نیز به دو نوع شایعات سیاسی و شایعات تجاری (یا اقتصادی) تقسیم می‌کنند. (رادان ، 1387)

   موضوع شایعات نوع اول، اغلب اشخاص و پدیده‌های سیاسی و حکومتی است. در حالی که شایعات نوع دوم، اغلب متوجه شرکت‌های تجاری و سرمایه‌داران و بنگاه‌های گوناگون اقتصادی است. گاهی این دو نوع شایعه، به ویژه زمانی که علیه بنگاه‌های اقتصادی حکومتی رواج می‌یابند درهم می‌آمیزند. ( الیاسی، 1382، ص68)

کاپفرر، با بررسی‌های خود دریافته است که «هفت زمینه عمده برای شایعات سیاسی وجود دارد که می‌توان آنها را هفت گناه کبیره شایعات تلقی کرد.» (همان،ص 369)

  همچنین شایعه را از نظر موضوع و موقعیت در  انوع زیل تقسم بندی کرده اند

   شایعه - بدبینی: منظور از شایعه ترویج بدبینی و آزار و اذیت نسبت به اشخاص یا گروه‌های محبوب یا مقتدر در جامعه‌است. مثلا: شایعاتی که علیه پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در صدر اسلام منتشر می‌شد و نسبت شاعر بودن به آن حضرت می‌دادند (سوره یاسین: آیه ۶۹.) همچنین شایعه جنگ قدرت در ایران که بارها از سوی دشمنان انقلاب مطرح شده‌است.

شایعه تفرقه‌افکن( خصمانه): این شایعه در جاهای عمومی که افراد همدیگر را می بینند، به صورت نجوا و پچ پچ کردن، رد و بدل می شود. به عنوان مثال وقتی کارکنان یک سازمان در سالن ناهارخوری دور هم جمع می شوند، با زمزمه هایی در مورد وضع نابسامان سازمان و کار خود، گمانه هایی را به یکدیگر انتقال می دهند )زرچی،1377). همچنین این شایعه بر مبنای اصل “تفرقه بیانداز و حکومت کن” یا “فرق تسد” استوار است. و با هدف ایجاد اختلاف در بین فرمانده و سربازان و یا بین دو همسر یاد و طایفه و گروه و امثال آن تولید و پخش می‌شود. (روزنامه کیهان. (

  شایعه فریب: این شایعه همچون پرده‌ای از دود است که برای پنهان‌سازی اهداف واقعی دشمن استفاده می‌شود. مثلا در تاریخ ۸/۶/۱۹۴۱ وزیر تبلیغات آلمان دکتر گوبلز ضمن چاپ مقاله‌ای درخصوص جزیره کریت به طور ضمنی اشاره کرد که ارتش آلمان در ابتدا قصد حمله به انگلستان را دارد و سپس روسیه، در حالی که نقشه اصلی بر مبنای هجوم به مسکو بود!( همان منبع)

   شایعه ناموسی: این شایعه در پی جدایی بین زن و شوهر و هتک حرمت افراد از طریق بدنام کردن یکی از همسران است که به آن قذف گفته می‌شود. مثلا حادثه افک که در آیات ۲۰-۱۰ سوره نور نقل شده‌است در خصوص یکی از این شایعات است. (مکارم، 1371)

شایعه های جدی: بعضی از شایعه ها بقدری جدی هستند که لازم است به محض وقوع، مورد توجه مدیران قرار گیرند. این نوع شایعه ها اغلب به تعامل و روابط انسانی کارکنان آسیب رسانده و موجب پایین آمدن سطح همکاری ها در بخش های موثر یک سازمان و در نتیجه کاهش کارایی ها می شوند. (همان منبع)

شایعات آنلاین:  بررسیها نشان داده است شایعاتی که از طریق اینترنت پخش میشوند همان تاثیری را دارند که از طریق چهره به چهره منتقل میشوند و بهطور دقیق از همان اصول و پارامترها پیروی میکنند. وقتی پای یک شایعه به میان میآید، فرضیه ها بررسی میشوند. نکته منفی شایعات آنلاین این است که در اجتماع مورد نظر امکان بحث فعال و بیان عقاید متفاوت وجود ندارد و در نتیجه مخالفت و از بین رفتن شایعه غیرممکن میشود. در نتیجه شایعات اینترنتی تنها گروههای موافق شایعه وارد عمل شده و نظریات درست و واقعی فرصت ظهور پیدا نمیکنند. (روزنامه سلامت (

 شايعات مذهبي: این نوع بيشتر در بين مردمان مذهبي كه داراي عقايد سنتي مي باشند، رواج مي يابد. خواب ديدن يكي از بزرگان كه چنين وصيتي مي نمايد- ديده شدن فردي كه نماينده امام مهدي است و… این نوع شایعات مردم را از مذهب و هویت خود دور کرده و عواقب خطرناکی برای آینده اسلام به بار خواهد آورد.

   بحث و نتیجه گیری

شایعه و شایعه پراکنی، از جمله موضوعاتی هستند که با گذر زمان و پیشرفت وسایل ارتباطات جمعی و گروهی، جای خود را حفظ کرده است و  در میان مردان هر قومی  گسترش یافته و هر حکومت و مقامی برای رسیدن به اهداف خود  از انواع و اشکال آن استفاده نموده و به مقاصد خود می رسند

اشاعه دادن اخبار بی اساس و شایعات در بین مردم، به هر نحو، امر ناپسند بوده و باعث آسیب های روانی و اجتماعی متعدد می گردد و قران کریم در آیه ۱۹ سوره نور می فرماید: “از کسانی که دوست می دارند زشتی ها در میان اهل ایمان شایع شود، برای آنان در این جهان و آخرت عذابی دردناک خواهد بود و خداوند می داند شما نمیدانید “

از سوی دیگر، یکی از آموزه های اخلاق اسلام این است که هر فرد مسلمانی بکوشد از هر گونه رفتار و کرداری که امکان بدگمانی و ضربه پذیری را برای وی و یا جامعه فرهم می آورد، اجتناب نماید پس با شنیدن هر خبری از منابع ناموثق به صحت آن اعتماد کامل نکنیم و با تعمق، مطالعه و تحقیق به کشف حقیقت ماجرا اقدام کنیم با این کار ضمن آن که خودمان را از خطا رفتن در اطمینان نابجا مصون داشته ایم، چراغ شایعه را ناکام میگذاریم همچنین با باور نکردن برخی شایعات هدفمند و مخرب، در گناه سوء ظن به انسان های دیگر شریک نمیشویم همچنین امام صادق فرمود: “از جمله نشانه حقیقت تو این است که اندازه گفتارت از مرز علم و اطلاع تو تجاوز نکند ” لذا ضرورت ارتقای بینش و آگاهی عمومی که با مطالعات هدفمند از منابع معتبر صورت می پذیرد، بیش از پیش نمایان می شود ، در این مقاله تعریف شایعه، و انواع و اشکال شایعه با توجه به موضوع، زمان و روانشناختی،  بررسی و شناسای و مورد تبین و تشریح قرار گرفت و می توان این گونه نتیجه گرفت که برای مقابله با شایعه باید ماهیت و تعریف آن راشناخت و با توجه به ماهیت آن انواع و اشکال شایعه را شناسای و برای مقابله با آن برنامه ریزی و راهکارهای لازم و مقتضی را اعمال نمود و به این طریق راه نفوذ و شایعه پراکنی را بست. 

 

 

 

منابع

قرآن کریم

- الیاسی، محمدحسین (1382). تأثیر و نقش هیجانات در جنگ روانی. فصلنامه عملیات روانی. شماره 1،

- افروز، غلامعلی (1376). روان‌شناسی شایعه و روش‌های مقابله. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

- آل‌پورت، گردن و پستمن، لئو(1374)؛ روان‌شناسی شایعه، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوی اسلامی ایران، چاپ دوم، 1374

- بروس ، کوئن (1373)،  مبانی جامعه‌شناسی، مترجم: غلامعباس توسلی و رضا فاضل، تهران، سمت،

 - حسین‌نژاد، غلامرضا (1387). شایعه و کارکردهای آن در عملیات روانی. فصلنامه عملیات روانی، شماره 8،  

- خبرگزاری فارس ( www.farsnews.com

- دبستانی، ساعد، مترجم (1372)، روان‌شناسی شایعه (تألیف گردان آلپورت و لئو پستمن). تهران: مرک تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیما

- دهخدا، علی اکبر و دیگران(1373)،فرهنک عمید، ویرایش دوم تهران: دانشگاه تهران،

- رادان، احمد رضا(1387)، روشی تأثیر گذار در عملیات روانی،

- روزنامه کیهان ( www.kayhannews.ir

- روزنامه سلامت  www.salamat.ir))

- زرچی)۱۳۷۷)، بررسی تجربی تاثیرات شایعه همایش جنگ روانی  به کوشش حسینی-  

- ساعتچی، محمود(1374)، روانشناسی کار برای مدیران در خانه، مدرسه و سازمان، تهران، انتشارات نشر ویرایش.

- علیرضایی،نرگس  (1388)،  شايعه چيست ؟ نشریه جوان.

- کاپفرر، ژان نوئل (1380). شایعه. تهران: انتشارات شیراز.

 - گنجی، عبدالله(1388)، علل تولید شایعه و انواع آن، نشریه جوان. شماره22

- گوهر زاد، فرهاد(1386)، انواع شایعه، نشریه جوان.

- مکارم، جمید(1371)، شایعه سازی و راههای مقابله با آن، نشریه: درسهایی از مکتب اسلام، شماره 21.

 

با این 7 تیر به استرس امتحان شلیک کنید!

تیر اول: برنامه‌ریزی
بارها کارشناسان مختلف بر تهیه جدول زمان‌بندی برای روز قبل از امتحان تاکید کرده‌اند. اما کمتر دانش‌آموزی پیدا می‌شود که این مساله را جدی بگیرد.

گذشته از مواردی که دانش‌آموز خواندن کل درس را به شب قبل از امتحان موکول می‌‌کند، مواردی هم هستند که مطالب درسی یاد گرفته شده‌. به دلیل زمان‌بندی غلط و دوره ناصحیح در ذهن به هم می‌ریزد و فرد نمی‌تواند در امتحان نمره خوبی بگیرد.

در یک جدول زمان‌بندی صحیح باید دقت کافی به استراحت و تفریح هم داده شود. در چنین برنامه‌ای مواردی که باید روز قبل از امتحان دوره شوند، به دقت نوشته می‌شوند و سپس بر اساس شدت سختی مرتب می‌شوند.

تنها در این صورت است که شما مدت زمان لازم را برای دوباره خوانی هر موضوع در نظر می‌گیرید و می‌توانید زمان‌بندی درستی را انجام دهید. حتی اگر مطلبی بسیار دشوار است و مدت بسیار طولانی برای یادگیری آن مورد نیاز است، می‌توانید از خواندن آن صرف‌نظر کنید و به جای آن مطالب دیگری را که آسان‌تر هستند دوباره خوانی کنید.

با این روش احتمال پاسخ دادن به اکثر سوالات بخش‌های ساده بالاتر می‌رود و شما نمره بالاتری کسب خواهید کرد. بدون آنکه لازم باشد با اضطراب یادگیری و یادآوری نکته‌های دشوار دست و پنجه نرم کنید!

تیر دوم: استراحت
در برنامه‌ریزی برای درس خواندن در روز قبل از امتحان باید فاصله‌های زمانی خاصی برای استراحت کردن در نظر گرفته شود. البته بهتر است فاصله این استراحت‌ها بر اساس سختی یا آسانی مطلب مورد مطالعه تنظیم شود.

اما نکته مهم این است که استراحت کردن نباید با فعالیت‌ها پر سر و صدا همراه باشد. در واقع تماشای تلویزیون یا گوش دادن به موسیقی با صدای بلند به‌جای آرامش باعث حواس‌پرتی شما می‌شوند.
استراحت‌هایی که برای روز قبل از امتحان در نظر گرفته می‌شوند باید هم برای ذهن و هم برای جسم ‌موثر باشد. استراحت صحیح باعث می‌شود که تمرکز شما از دست نرود و در ضمن خستگی خود به عاملی برای تشدید اضطراب‌تان تبدیل نشود.

تیر سوم: خواب‌ راحت
7 ساعت خواب کامل برای فعالیت مناسب بدن امری حیاتی است. در واقع مهم نیست چه ساعتی می‌خوابید یا چه ساعتی از خواب بیدار می‌شوید. مهم این است که وقتی می‌خواهید مطالب درسی را دوره کنید کاملا هوشیار باشید و تمرکز کافی داشته باشید.
سعی کنید یک ساعت قبل از به بستر رفتن دیگر مطالعه نکنید. در ضمن بهتر است به عضلات خود هم استراحت بدهید و فعالیت بدنی شدید هم نکنید. داشتن خواب کافی یکی از مهم‌ترین فاکتورها در کنترل اضطراب قبل از امتحان است.

تیر چهارم:تغذیه سالم
غذاهای مملو از ویتامین و پروتئین همیشه بهترین انتخاب هستند. مصرف میوه و سبزیجات تازه ذهن را فعال نگه می‌دارد و همین مساله باعث یادگیری بهتر و کاهش اضطراب می‌شود. در ضمن بهتر است دور قهوه، چای و نوشابه‌های گازدار را هم خط بکشید. کافئین موجود در این نوشیدنی‌ها شما را بیدار نگه می‌دارد ولی قدرت به خاطر آوردن مطالب را از شما می‌گیرند.

تیر پنجم: تمرکز فکری
روز قبل از امتحان هر چیز را که باعث حواس‌پرتی می‌شود کاملا کنار بگذارید. توجه به هر اتفاق بزرگی در اطراف باعث از بین رفتن تمرکز شما می‌شود. وقتی تمرکزی روی درس وجود ندارد اضطراب خود به خود به وجود می‌آید.

تیر ششم: مثبت‌اندیشی
وقت خود را با افرادی بگذرانید که به شما روحیه می‌دهند یا به قولی انرژی مثبتی به شما می‌دهند. اصولا هر وقت فکری منفی به سراغ شما آمد فورا همان فکر را به شکل مثبت تغییر دهید و با صدای بلند برای خود تکرار کنید.
مثلا ممکن است فکرکنید: همه بچه‌ها یک دور کامل درس را خوانده‌اند و به آن مسلط هستند اما من هنوز با کتاب سر و کله می‌زنم. اگر چنین فکری به سراغ‌تان آمد بلافاصله با صدایی رسا بگویید:” من قبلا هم چنین امتحان‌هایی داده‌ام و اکثر مواقع هم نمره خوبی گرفته‌ام.”

تیر هفتم: آرامش
قبل از دوره کردن هر مطلب جدید نفس عمیق بکشید و سعی کنید ذهن خود را از هر فکر دیگری پاک کنید. در ضمن در پایان جدول زمان‌بندی که برای خود تهیه کرده‌اید زمانی را برای قدم زدن در هوای آزاد در نظر بگیرید. این کار باعث می‌شود قبل از امتحان فردا احساس آرامش عمیقی به شما دست دهد.

11 راز موفقیت در کار و زندگی

11 راز موفقیت در کار و زندگی

1 – اهداف‌تان را بنویسید نوشتن هدف یک راز موفقیت در زندگی این است که اهداف‌تان را بنویسید. نوشتن اهداف فقط مربوط به پول و کار نیست. اهداف می‌تواند مربوط به زندگی زناشویی، درس و روابط شما نیز باشد. اولین کاری که صبح انجام می‌دهید، تعیین می‌کند که روزتان چگونه قرار است باشد. ذهن‌تان را جوری برنامه‌ریزی کنید که از همان لحظه‌ی بیدارشدن در شرایطی قوی و توانا باشد؛ با این روش، قطعا یک روز عالی و مفید خواهید داشت. حالا چطور می‌توانید چنین شرایطی را برای خودتان ایجاد کنید؟ با نوشتن اهداف‌تان هر روز صبح. وقتی این کار را کردید، دور مهم‌ترین هدف‌تان خط بکشید؛ هدفی که در درازمدت، بیشترین تاثیر را در زندگی‌تان خواهد گذاشت. حالا از خودتان بپرسید: «امروز چه کارهایی می‌توانم انجام دهم که همه چیز را تغییر دهد و من را به این هدفم نزدیک‌تر کند؟» تمام کارها و اقداماتی را که به ذهن‌تان می‌رسد یادداشت کنید، دور دو مورد از مهم‌ترین‌های‌شان را خط بکشید و شروع کنید. تا زمانی که انجام‌‌شان نداده‌اید متوقف نشوید. این، شیوه‌ای بی‌نهایت موثر و عالی است که همان اول صبح شما را در شرایطی درست و مطلوب قرار می‌دهد. به جای اینکه صبح، سرگردان و خواب‌آلود باشید و نیم ساعت طول بکشد تا بیدار و هشیار شوید، ذهن‌تان را تنظیم می‌کنید تا پربازده و موفق باشد. یک دلیل خوب دیگر برای نوشتن اهداف‌تان این است که با خواندن‌شان احساس خوبی خواهید داشت؛ جوری آنها را بنویسید که انگار همین الان به نتیجه رسیده‌اند. با تکرار هر روزه‌ی این نوشتن و خواندن، خوشفکری و مثبت‌اندیشی شما تضمین خواهد شد و طبق اهداف‌تان عمل خواهید کرد. اهدافی که روی کاغذ نیایند، فقط آرزو هستند و بس! قدرت و نیرویی که در نوشتن اهداف پنهان است شما را به سمت دومین شرط لازم برای موفقیت سوق می‌دهد. ریچارد برانسون می‌گوید: “رؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر می‌خواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است. این‌طوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفاً برای پول درآوردن، نباشد. برانسون برای مجله خود برای افراد و مشاهیر بسیاری نامه فرستاد و بسیاری از آن‌ها دعوت او برای مصاحبه را پذیرفتند. فکر می‌کنم خیلی از افراد ایده‌های خیلی خوبی در ذهن دارند، ولی افراد اندکی می‌روند و واقعاً ایده‌هایشان را اجرا می‌کنند. خیلی افراد هستند که به این فکر می‌کنند که حتماً فرد دیگری قبلاً این کار را کرده، یا هیچ وقت نمی‌توانی پول لازم برای این کار را فراهم کنی و یا اینکه در زندگی نباید خطر کرد. دست آخر کسانی شانس یک زندگی هیجان‌انگیز و پر ارزش را خواهند داشت که می‌گویند همین الان می‌روم و این کار را می‌کنم. 2 – باورهایتان را تقویت کنید باورها را تغییر بده یک رمز موفقیت در زندگی این است که باورهای‌تان را قوی کنید. اگر از افراد موفق بپرسید اولین قاعده‌ی کامیابی‌شان چیست، همه‌شان خواهند گفت: خودشان و کاری که انجام می‌دهند را باور دارند و از ابراز این باور نمی‌ترسند. اگر شما خودتان را قبول نداشته باشید چرا دیگری قبول‌تان داشته باشد؟ وقتی دیگران از شما درباره‌ی اهداف و خواسته‌های‌تان می‌پرسند، از بیان صریح و قاطع آن نهراسید، شاید هم به اهداف بلندتان بخندند و به دیده‌ی تمسخر نگاه‌تان کنند اما شما با تکیه بر باوری که به خودتان دارید نباید اهمیتی به واکنش‌ آنها بدهید. اگر نسبت به خواسته‌های‌تان سُست و نامطمئن باشید، تصمیمات متزلزلی خواهید گرفت که شما را به جایی نمی‌رساند. خلاف جریان پیش بروید و متمایز باشید. گذشته از همه‌ی اینها، چند نفر در دنیای امروز هستند که واقعا زندگی رویایی‌شان را دارند؟ حالا، چند نفر از اینها اگر ازشان بپرسید اهداف‌شان چیست، با جملاتی شبیه «نمی‌دانم» جواب می‌دهند؟ پس با اراده و مصمم باشید و خودتان را باور کنید. مردم بابت اینکه شهامت دارید دنبال رویاهای‌تان بروید به شما احترام خواهند گذاشت. زمانی داستانی شنیدم که در مورد مرد جوانی بود که در یک فروشگاه محصولات ویدیویی کار می‌کرد. او هر روز دو مجله با خود به محل کارش می‌بُرد: یکی مربوط به کارآفرینی بود و دیگری مجله‌ای بود پُر از تصاویر اتومیبل‌های پرسرعت و گرانقیمت. رئیسش از او پرسید که چرا او هر روز این مجله‌ها را با خود می‌آورد و جواب مرد جوان این بود: «من دارم اتومبیلی را که قرار است بخرم انتخاب می‌کنم.» واکنش رئیس، مانند بیشتر آنهایی بود که ذهنی متوسط دارند: او دارد خودش را خسته می‌کند، او هرگز به چنین اتومبیلی نخواهد رسید و در نهایت مایوس و ناامید خواهد شد. مدتی بعد، مرد جوان کارش را در آن فروشگاه رها کرد و به دنبال رویایش رفت. چند سال بعد او به همین فروشگاه برگشت تا یک فیلم ویدیویی را به آنجا برگرداند و سوار همان اتومبیلی بود که در آن مجله انتخابش کرده بود. همان کسانی در آنجا کار می‌کردند که این جوان در گذشته با آنها همکار بود. حالا می‌توانید تصور کنید وقتی او را با همان اتومبیلی دیدند که فکر می‌کردند هرگز صاحبش نخواهد شد، چه قیافه‌هایی داشتند؟ همه‌ی اینها با ایجاد یک سیستم فکری و اعتقادی قدرتمند شروع شد. اولین قدم برای رسیدن به رویاها و خواسته‌ها این است که آنها را باور و تصور کنید. وقتی شما در ذهن‌تان ایمان دارید که هم‌اکنون به اهداف‌تان خواهید رسید، حسی از تحقق و یقین ایجاد می‌شود. این باور و قطعیت شما را به سمت اقدام و عمل پیش می‌برد و وقتی بدانید نتیجه چه خواهد بود، خیلی راحت‌تر می‌توانید اقدامات لازم برای رسیدن به آن نتیجه را انجام دهید. شما مطمئن هستید بدنی را که دوست دارید خواهید داشت. شما مطمئن هستید با خانواده‌ای که آرزویش را دارید در خانه‌ی رویایی‌تان زندگی خواهید کرد. شما مطمئن هستید شغلی که دوست دارید را خواهید داشت و سرمایه‌ای را که باور دارید لایقش هستید به دست خواهید آورد. اگر تصاویر موفقیت‌های‌تان را مدام در ذهن‌تان تکرار و تجسم کنید، راه‌های عصبی جدیدی در مغزتان ایجاد می‌کنید. ذهن‌تان نمی‌تواند فرق بین واقعیت و چیزی را که صرفا تصوراتی قوی و روشن هستند تشخیص دهد. رویاپردازی کنید و آن را باور داشته باشید، تصور کنید هم اکنون به خواسته‌های‌تان رسیده‌اید. اگر رویای‌تان ملکه‌ی ذهن‌تان شود، مطمئن خواهید شد که تنها نتیجه و پیشامد ممکن همین است و تلاش می‌کنید راه‌هایی را پیدا کنید تا به وقوع بپیوندد. 3 – روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید راز رشد و توسعه فردی از خردمندی پرسیدند بهترین سرمایه‌گذاری ممکن که کسی می‌تواند انجام دهد چیست. جوابش کوتاه، ساده و دلنشین بود: «روی خودت سرمایه‌گذاری کن.» نام این خردمند، وارن بافِت (Warren Buffett) است که موفق‌ترین کارآفرین و سرمایه‌گذار دنیا است و بنا به گزارش فوربز (Forbes)، سرمایه‌ای به ارزش ۵۳.۵ میلیارد دلار دارد. استخدام مربی شخصی، عضویت در باشگاه ورزشی، تهیه‌ی غذاهای سالم، خریدن کتاب و پرداخت‌ هزینه‌های آموزشی ولخرجی نیستند بلکه سرمایه‌گذاری‌اند: سرمایه‌گذاری روی خودتان! بعضی از کارهایی که می‌توانید برای سرمایه‌گذاری روی خودتان انجام دهید: به باشگاه بروید و تمرین کنید. تمرین و ورزش باعث ترشح اندروفین شده، به شما احساس فوق‌العاده‌ای می‌دهد و راندمان و میزان انرژی‌تان را بالا می‌برد. اگر زمانی را به ورزش اختصاص بدهید از عهده‌ی انجام کارهای روزانه‌تان بهتر بر خواهید آمد و با چیزهایی که زندگی پیش پای‌تان می‌گذارد بهتر می‌توانید کنار بیایید. چهل و پنج تا پنجاه دقیقه وقت، تمام آن چیزی است که نیاز دارید و بهترین مدت برای ورزش و تمرین نیز همین مقدار است. وقتی هنگام برگشتن از محل کار برای خرید به فروشگاه می‌روید از خودتان بپرسید: «چه غذاهایی ذهن و بدنم را تغذیه و تقویت می‌کند تا احساس و عملکرد بهتری داشته باشم؟» با پاسخی که به این سوال می‌دهید شرایط عالی بودن را برای خودتان فراهم می‌کنید و هوشمندانه غذاهایی را برمی‌گزینید که توانایی ذهنی و جسمی‌تان را بالا می‌برند و تصمیمات بهتری خواهید گرفت. شروع کنید به کتاب خواندن. تقریبا همه کتاب می‌خرند، اما تعداد کمی واقعا آنها را کامل می‌خوانند. تعداد کمی از افراد کتاب‌هایی را که خریده‌اند می‌خوانند اما تعداد بسیار کمتری چیزی را که خوانده‌اند به خاطر می‌سپارند. فقط خواننده‌ی کتاب نباشید بلکه واقعا مطالعه اش کنید. دست کم یک ساعت در روز کتاب بخوانید. برایان تریسی (Brian Tracy) سخنران انگیزشی می‌گوید: «یک ساعت مطالعه‌ی روزانه، در عرض سه سال شما را در هر زمینه‌ای که فعالیت دارید، بهترین خواهد کرد؛ در عرض پنج سال تبدیل به یک مرجع ملی خواهید شد و در عرض هفت سال می‌توانید در زمینه‌ی کاری خود یکی از بهترین افراد در دنیا باشید.» هر ایده‌ای را که به ذهن‌تان می‌رسد یادداشت کنید. هرگز خانه را بدون قلم و کاغذ ترک کنید. معمولا بهترین ایده‌ها در نامناسب‌ترین شرایط به ذهن خطور می‌کنند؛ یادداشت‌شان کنید. فکر نکنید به یادتان خواهد ماند؛ نمی‌ماند! ضمنا یادداشت کردن ایده و فکر به ذهن‌تان اجازه می‌دهد ذخیره‌اش کند و ایده‌های بیشتر و بهتری ارائه دهد. یک مهارت جدید یاد بگیرید. سعی کنید هر روز یک مهارت جدید یا یک مطلب تازه یاد بگیرید. یک مهارت در روز یعنی ۳۶۵ مهارت جدید در سال. حالا تصور کنید اگر همین امروز شروع کنید، یک سال بعد چطور خواهید بود؟ برای دل خودتان کاری انجام دهید. بله، سختکوشی و پشتکار، یک عامل اساسی در موفقیت است، اما دست کم یک بار در ماه، تفریح کنید و کاری هیجان‌انگیز، مفرح و بی‌شائبه انجام دهید که به شما احساس شادابی و سرزندگی بدهد؛ خوش بگذرانید و تفریح کنید. سرمایه‌گذاری بیل گیتس روی رشد شخصی بیل گیتس رئیس شرکت مایکروسافت هر شب قبل از خواب حدود یک ساعت راجع به تمامی مسائل نظیر سیاست مطالعه می‌کند. دانشگاه اسکس در سال ۲۰۰۹ مطالعاتی انجام داد که بر اساس آن ۶ دقیقه مطالعه روزانه می‌تواند استرس را تا ۶۸ درصد کاهش دهد. از دیگر خواص مطالعه در بلند مدت، ممانعت و به تاخیر انداختن ابتلا به آلزایمر گزارش شده است که تقریباً اکثر انسان‌ها به هنگام پیری تا حدودی به آن مبتلا می‌شوند. همچنین علاوه بر خواص ذکر شده برای مطالعه، مطالعه روزانه می‌تواند استرس را کاهش دهد و حافظه را قدرت بخشد. نتایج مطالعه‌ای در دانشگاه انگلیس نشان می‌دهد که مطالعه روزانه تا ۳۲ درصد احتمال ابتلا به بیماری زوال‌شناختی را کاهش می‌دهد. 4 – وقت خودتان را با موبایل، شبکه‌های اجتماعی و سریال‌ها تلف نکنید اتلاف وقت با موبایل همه‌ی ما از تلف کردن وقت خود در اینترنت، احتمالا بیش از هر کار دیگری احساس گناه می‌کنیم. چک کردن سریع فیسبوک یا توییتر می‌تواند منجر به ساعت‌ها اتلاف وقت شود. کلیک کردن از یک لینک به لینک دیگر طبیعی است و در نهایت باعث می‌شود در پایان روز هیچ پیشرفتی در کار شما حاصل نشود. اگر خودتان را از این لحاظ گناهکار می‌دانید، برنامه‌ای به نام SelfControl وجود دارد که به شما امکان می‌دهد برخی وبسایت‌ها را تا ۲۴ ساعت مسدود کنید. همچنین من دوست دارم که از گشت و گذار در شبکه‌های اجتماعی به عنوان پاداشی برای اتمام یک کار استفاده کنم. این باعث می‌شود که گشت و گذار شما در شبکه‌های اجتماعی حتی شیرین‌تر شود! شاید مرور کردن سایت‌های موفقیت و انگیزه‌بخش نیز یک پاداش خوب دیگر باشد. خاموش کردن تلفن همراه و وسایل الکترونیکی تاثیر زیادی برای بهبود خواب دارند. دکتر چارلز چیسلر استاد دانشگاه هاروارد آمریکا بر این باور است که نور آزاد شده از صفحه تلفن‌های همراه باعث فرستادن پیام‌هایی به ذهن ما می‌شود که ذهن ما را فعال نگاه می‌دارد و باعث می‌شود تا دستور آزادسازی مواد شیمیایی به هنگام خواب در بدن به تعویق بیفتد و برای خواب ما مشکل آفرین می‌شود. اگر می‌خواهید شب‌ها راحت و آسوده بخوابید تلفن همراه خود را در اتاق دیگری و دور از دسترس خود قرار دهید. شاید بخواهید با خواندن کانال‌های تلگرام موفقیت، خودتان را فریب دهید که در حال کشف راز موفقیت هستید! ولی اینکار صرفا بهانه‌ای باشد تا کارها را به تعویق بیندازید، به یاد داشته باشید که عمل کردن بسیار مهم‌تر است. ریچارد برانسون از کارآفرینان موفق دنیا و ثروتمند مشهور انگلیسی می‌گوید: “مادرم، ما را طوری تربیت کرد که برویم بیرون و برای خودمان کاری بکنیم، نه اینکه بنشینیم و کارهای دیگران را تماشا و تلویزیون نگاه کنیم. به نظرم این روش تربیتی خوبی بود. من زمان زیادی را با فرزندانم در جزایر کارائیب گذرانده‌ام و در آنجا هیچ وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنیم. جزیره نکر (در جزایر ویرجین بریتانیا) جایی است که در آن خود را از دنیای بیرون جدا می‌کنم و می‌توانم دغدغه‌هایم را فراموش کنم. ولی کارهایی که می‌کنم آن‌قدر به نظرم جذاب، با‌ارزش و هیجان انگیز است که هیچ وقت نمی‌خواهم کامل فراموششان کنم. چون خود را در جایگاه قدرتمند و چالش برانگیزی می‌بینم و نمی‌خواهم این موقعیت را هدر بدهم.” 5 – با خواب و استراحت کافی، خلاق‌تر شوید راز خواب کافی و خلاقیت باور کنید یا نه، داشتن خواب بود یک عامل موفقیت در زندگی محسوب می‌شود! علاوه بر این، قدم زدن قبل از خواب یکی از راه‌های بهبود خواب و طولانی‌شدن عمر است. مدیر عامل شرکت بافر، شب‌ها قبل از خواب مدتی را به قدم زدن اختصاص می‌دهد و این کار به او کمک می‌کند تا بر استرس‌های روزانه خود غلبه کند و از آن‌ها خلاص شود و بتواند بدن خود را آماده استراحت کند. مطالعات اخیر نشان می‌دهند که پیاده روی می‌تواند خلاقیت افراد را افزایش دهد، بنابراین بسیاری از مشکلاتی که شما ممکن است برای آن‌ها راه حلی پیدا نکرده‌اید را یک پیاده روی شبانه حل و فصل کند. از روش‌های آزادسازی استرس روزانه به هنگام خواب، مدیتیشن است. مطالعه اخیر در سال ۲۰۱۴ نشان می‌دهد که در بین ۱۹ هزار مورد مطالعاتی همگی بعد از مدیتیشن به آرامش روانی رسیده بودند و در این مطالعه مدیتیشن به عنوان یک روش آرامش بخش معرفی شده است. برای انجام فعالیت‌های خلاقانه این توصیه مفید است: ورا وانگ، همواره قبل از خواب به طراحی می‌پردازد. شاید بهترین زمان برای انجام فعالیت‌های خلاقانه در سکوت و آرامش شب باشد. مطالعات نشان می‌دهند که افرادی که سحر خیز هستند به هنگام شب در انجام فعالیت‌های خلاقانه موفق‌تر عمل می‌کنند. این گونه افراد به هنگام شب بهتر می‌توانند مسائل منطقی را تحلیل کنند و همچنین راحت‌تر به ارتباطات بین دو موضوع پی می‌برند و در نتیجه در فعالیت‌ها و عملیات‌های خلاقانه موفق‌تر ظاهر می‌شوند. 6 – برنامه ریزی داشته باشید راز موفقیت : برنامه ریزی مدیر شرکت اکسپرس آمریکا همواره قبل از خواب به بررسی برنامه روز بعد خود می‌پردازد و بنابراین قادر است صبح‌ها بعد از بیدار شدن بلافاصله به سراغ فعالیت روز و آنچه باید انجام دهد می‌رود. مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهند که آن دسته از کسانی که شب‌ها قبل از خواب برنامه روز بعدی خود را آماده می‌کنند می‌توانند به مراتب انسان‌های موفق‌تری باشند و بعد از مدتی می‌توانند پیشرفت‌ها و قدم‌های بزرگی در زندگی بردارند. لیست‌های متعدد درست کنید و برای خود چالش‌های جدید ایجاد کنید. ریچارد برانسون می‌گوید: ” من لیست‌های بسیاری برای خودم تهیه می‌کنم، چون فکر می‌کنم توجه به جزئیات کوچک است که یک شرکت استثنایی را از یک شرکت متوسط متمایز می‌کند. جزئیات خیلی مهم است و من فکر می‌کنم تعیین چالش‌ها و اهداف جدید برای خود هم مهم است. معتقدم که ابتدای سال زمان خوبی است برای اینکه اهداف پیش روی خود در طول سال را بنویسید. اگر خود را سازماندهی نکنید و آنچه را می‌خواهید بدست بیاورید ننویسید، خطر آن وجود دارد که زمان از چنگتان برود و چیزی زیادی به دست نیاورده باشید.” 7 – زیاد نگران پول نباشید راز موفقیت : نگران پول نباشید تا جوان هستید هیچ فرصتی را از دست ندهید، حتی اگر از پایان راه مطمئن نیستید. پتانسیل پیشرفت شما در خطر کردن و ریسک‌پذیر بودن است. البته ادعا نمی‌کنم باید در مسیرهایی قدم بگذارید که مشخصاً بی‌نتیجه هستند. منظور ریسک‌های حساب‌شده و هوشمند است. اگر بدون تدبیر و تعقل به هر سمتی بروید، مجبور می‌شوید تا آخر عمر مشغول التیام دادن آسیب‌هایی باشید که می‌بینید. مارک زاکربرگ: “بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است. در دنیایی که واقعا به سرعت در حال تغییر است، تنها راه‌بردی که مطمئنا به شکست می‌انجامد ریسک نکردن است.” نگران پول نباشید، بلکه در عوض مترصد فرصت‌ها باشید و می‌بینید که پول به دنبال آن خواهد آمد. این نگرش بهترین راهی است که باعث می‌شود از فرصت‌های شغلی خود سود ببرید. به دنبال پول بودن، مخصوصاً اگر در ابتدای راه شغلی خود باشید، نتایج جالبی به دنبال ندارد. بهتر است مهارت‌ها و دانش خود را تقویت کنید که در بلندمدت، هم برایتان پول به همراه می‌آورد و هم شادی. 8 – متمرکز و با پشتکار مسیر را ادامه دهید راز موفقیت : متمرکز باقی بمانید تفاوت شکست و پیروزی این است که بتوانید پس از زمین خوردن بلند شوید. بله، شکست خوردن دردناک است و رنج زیادی می‌آورد. اما شما باید از آسیب‌ها، دردها و افکار منفی عبور کنید. همه‌ی ما بارها شکست‌ خورده‌ایم. افراد موفق کسانی هستند که در هر شرایطی شانه‌های خود را بالا می‌اندازند و به مسیرشان ادامه می‌دهند. پشتکار بسیار باارزش‌تر از استعداد است. وودی آلن می‌گوید: « مردم همیشه به من می‌گویند که می‌خواهند یک فیلم‌نامه یا نمایشنامه یا رمان بنویسند. ولی فقط تعداد انگشت‌شماری واقعاً این کار را می‌کنند. بقیه افراد بدون اینکه به نتیجه‌ای برسند از بازی خارج می‌شوند. آن‌ها نمی‌توانند از پس نوشتن برآیند، برای اینکه دست به عمل نمی‌زنند. وقتی شما جرئت کنید وارد گود شوید، مثلاً شروع کنید به نوشتن، نیمی از مسیر موفقیت را طی کرده‌اید. برای همین می‌گویم ۸۰ درصد از موفقیت حضور داشتن است. این بهترین درسی است که زندگی به شما یاد می‌دهد.» هنر تمرکز نیز در زندگی و کسب‌وکار نقش مهمی دارد. هنگامی‌که بر چند کار مشخص متمرکز شوید، بسیار بهتر و مؤثرتر عمل می‌کنید. اگر خود را با اهداف مختلف و پراکنده سرگرم کنید، وقت کافی برای توجه به هیچ‌کدام نخواهید داشت. استیو وزنیاک می‌گوید: اگر عاشق کاری هستید که انجام می‌دهید و حاضرید برای انجام آن هرکاری نیاز است انجام دهید، آن را در چنگ خود دارید و ارزش آن را خواهد داشت که در شب هر دقیقه از تنهایی خود را فکر کنید و فکر کنید که چه‌چیزی می‌خواهید طراحی کنید یا بسازید. 9 – مثبت اندیشی، راه فرصت‌ها را در زندگی باز می‌کند راز موفقیت : مثبت اندیشی فرصت‌ها همیشه در اطراف ما هستند. فقط باید بتوانیم آن‌ها را ببینیم. منفی نگری زندگی را برایتان به‌قدری تیره‌وتار می‌کند که نمی‌توانید ببینید چه فرصت‌هایی دقیقاً همین‌جا و پیش روی شما هستند. وقتی نگاه مثبتی داشته باشید، می‌توانید از هر اتفاقی برای یک زندگی شاد و موفق استفاده کنید. سعی کنید یک دوره سی‌روزه مثبت اندیشی را امتحان کنید. خودتان متوجه نتایج آن خواهید شد. اریک اشمیت می‌گوید: “راهی برای بله گفتن به چیزها بیابید. به دعوت به یک کشور جدید بله بگویید، به ملاقات یک دوست جدید بله بگویید، به یاد گرفتن یک چیز جدید بله بگویید. با بله گفتن است که شغل جدید‌، و شغل بعدی، و همسر و حتی بچه‌های‌تان را به‌دست می‌آورید.” زندگی هیچ‌وقت همه قطعات پازل را جلوی شما قرار نمی‌دهد. موفقیت شما به این بستگی دارد که بتوانید خودتان تکه‌های گم‌شده را پر کنید. اگر صبر کنید تا همه‌ی اطلاعات لازم هر پروژه را به دست آورید، تا ابد معطل می‌شوید؛ مخصوصاً در دنیای امروزه که بازارها قبل از اینکه حتی تصور کنید، تغییر می‌کنند. استیو جابز می‌گوید: “شما با نگاه کردن به جلو نمی‌توانید نقطه‌ها را به هم وصل کنید. تنها با نگاه کردن به عقب می‌توانید آنها را متصل کنید. بنابراین باید اعتماد کنید که این نقطه‌ها یک جوری در آینده تان به هم متصل شوند.” 10 – یک تغییر مثبت بوجود بیاورید و یک کار خوب کنید راز موفقیت : تغییر خوب برای خواسته‌های دیگران زندگی نکنید، نگذارید پدر و مادر یا دوستانتان به شما بگویند بهتر است چه‌کاری انجام دهید و چگونه زندگی کنید. نصیحت و توصیه‌های آن‌ها را بشنوید ولی کاری را انجام دهید که خودتان فکر می‌کنید صحیح است. مهم نیست چه‌ کاری پیش روی شما است؛ همیشه حداکثر تلاشتان را بکنید، گاهی شغلی را که می‌خواهیم، به دست نمی‌آوریم. گاهی اوقات سزاوار ترفیع هستیم و آن را به دست نمی‌آوریم. هیچ‌کدام از این شرایط نباید عملکرد شما را ضعیف کند. اگر همه انرژی و تلاشتان را به کار نبرید فقط به خودتان صدمه می‌زنید. اگر همه‌ی انرژی و انگیزه‌ی خود را روی هدفتان نگذارید، هرگز به شغل، ترفیع یا هر جایگاهی که مدنظرتان است نمی‌رسید. تا وقتی نفس می‌کشید تسلیم نشوید، هرگز از خودتان و خواسته‌هایتان دست نکشید. منظور این نیست که با کورکورانه پیش رفتن و توجه نکردن به شرایط و بازخوردها به اهدافتان دست پیدا می‌کنید. روی مشکلات کار کنید و همه‌ی بازخوردها را زیر نظر قرار دهید تا توقف‌ناپذیر شوید. ریچارد برانسون می‌گوید: “اگر می‌خواهید یک کارآفرین بشوید، اولین چیز لازم این است که ایده‌ای داشته باشید که بتواند تغییری مثبت در زندگی دیگران ایجاد کند. کسب و کار یعنی همین. اگر صاحب کار و کسبی باشید، در موقعیتی هستید که بتوانید تغییرات بزرگی در این دنیا ایجاد کنید. به نظر من این برای کارمندان یک شرکت هم خوب است، که از کار کردن در شرکتی که می‌دانند در دنیا کارهای خوبی انجام می‌دهد لذت ببرند. “ به ایده‌هایتان ایمان داشته باشید و در کار خود از همه بهتر باشید ” شما قطعاً باید به ایده‌های خود ایمان داشته باشید. اگر شخص احساس خوبی نسبت به کاری که می‌کند نداشته باشد و به آن افتخار نکند، انگیزه‌ای برای هیچ کاری نمی‌ماند. باید علاقه شدیدی به کاری که می‌خواهید بکنید داشته باشید و بتوانید دیگران را هم به آن علاقه‌مند کنید. اگر یک ایده، ایده خوبی باشد، باید بتوانید آن را در دو یا سه جمله توضیح دهید و دو سه جمله خیلی راحت پشت یک پاکت نامه جا می‌شود. اگر بنا نبود خط هوایی من از همه خطوط هوایی بهتر باشد، دلیلی برای راه اندازی آن نداشتم. باید اطمینان کنید که همه جنبه‌های کاری که می‌خواهید بکنید، از رقیب‌هایتان بهتر باشد. “ لذت ببرید و هوای تیم‌تان را داشته باشید ” من صددرصد معتقدم لذت بردن از کار بسیار مهم است، و اگر از کاری لذت نمی‌برید یعنی وقت آن رسیده که به سراغ کار دیگری بروید. از راس تا پایین چرخه اداری باید از کارشان لذت ببرند تا فضای کاری دلچسبی ایجاد شود. اطمینان حاصل کنید که کسانی شرکت شما را اداره می‌کنند که عمیقاً به مردم اهمیت می‌دهند، به بهترین جنبه افراد دقت می‌کنند و در عوض انتقادکردن، تشویق می‌کنند. انسان‌ها چندان هم با گل‌ها فرق نمی‌کنند. اگر به یک گل آب بدهید شکوفا می‌شود و اگر آب ندهید، می‌خشکد و می‌میرد، من معتقدم که انسان‌ها هم همین گونه‌اند. “ 11 – برای خانواده‌تان زمان بگذارید و سپردن کارها به دیگران را بیاموزید راز موفقیت : زمان برای خانواده یکی از اولین کارهایی که به عنوان یک کارآفرین باید کرد، آموختن هنر سپردن کارها به دیگران است. کسانی را پیدا کنید که در اداره روزانه یک شرکت از شما بهتر باشند و با این کار وقت خود را، برای فکر کردن به موضوعات مهم‌تر و وقت گذراندن با خانواده، آزاد کنید. این کار، مخصوصاً اگر فرزند دارید، خیلی مهم است. آنها تنها چیزی هستند که وقتی شما بروید از شما باقی می‌ماند. من می‌دانم که کارآفرین موفقی‌ هستم ، ولی مطمئن نیستم که می‌توانستم مدیر خیلی موفقی هم باشم. ذهن من همیشه به آینده فکر می‌کند و به ساختن چیزهای جدید فکر می‌کنم. فکر می‌کنم بهتر است به مجرد اینکه چیزی را راه انداختم، فرمان آن را به فرد دیگری بسپارم. می‌توانم بروم و بیایم و کمی دردسر هم برای کارمندانم ایجاد کنم، ولی بهتر است کسب و کار روزانه را به فرد دیگری محول کنم. به یاد بسپارید داشتن یک زندگی زناشویی پربار و موفق می‌تواند در افزایش تمرکز بر روی کار به شما کمک کند. همه ما افرادی را دیده‌ایم که پس از متاهل‌شدن، موفقیت خوبی بدست آورده‌اند، البته به شرطی که همسر به درستی و باآگاهی انتخاب شده باشد. سخن آخر آخرین قاعده و توصیه‌ای که برای‌تان داریم این است: ادامه دهید و ادامه دهید! گاهی شرایط سخت می‌شود و راه به‌نظر طولانی می‌آید. اما شما باید فقط ادامه دهید و از حرکت نایستید. اهداف‌تان را مرور و یادآوری کنید و تجسم‌شان را فراموش نکنید، ناگهان وضعیت‌تان تغییر خواهد کرد و دوباره در مسیر درست‌تان قرار خواهید گرفت؛ مسیری که شما را به تعالی می‌رساند. از این 12 کلید برای خلق سرنوشت و رسیدن به خواسته‌های‌تان استفاده کنید.

سال و ماه ولادت حضرت زینب(س) چه زمانی بوده است؟

در باب سال ولادت این بانوی مجلله اختلاف زیادی است یکی از اقوال عامه آن است که در سال 5 هجری و بعضی در سال 6 هجری و بعضی در سال 7 هجری و در پنجم جمادی اولی ذکر نموده اند و بعضی در اوائل شعبان گفته اند و در آن هنگام پیغمبر (ص) در مسافرت بوده است و برای نام گذاریش امیرالمومنین منتظر تشریف فرمایی رسول خدا (ص) شد که پیغمبر بیاید و مانند حسن و حسین (ع) نامگذاریش فرماید زیرا باید نام گذاریش از عالم اعلی باشد وقتی که رسول خدا (ص) تشریف آوردند قنداقه زینب (س) را به دست مبارک ایشان دادند، پیغمبر (ص) منتظر ترول وحی ماند سپس جبرئیل نازل شد و عرض کرد نامش را زینب بگذارید.

زینب در لغت به معنای درخت نیکو منظر آمده و ممکن است مخفف از زین، أب باشد یعنی زینت پدر، روایت است که رسول خدا (ص) او را بوسید و اشک از چشمان مبارکش جاری گردید، عرض کردند یا رسول الله سبب گریه شما چیست؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داده است که این دختر شریک حسین (ع) در مصیبت ها و بلاها است.[1]

پی نوشت

[1] . سيد محمد هاشم، دستغيب، زندگانى صديقه كبرى و حضرت زينب( س)، صفحه 11 و

ولادت قهرمان فصاحت و بلاغت، و مظهر مهربانی و عطوفت عقیله ی بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد. . .

 
دیده بگشوده به دنیا زینب کبری
تهنیت گو بر علی و مادرش زهرا(س)
ای نور عین کوثر زهرا (س)
جان حسین زینب کبری
خوش آمدی ای گل زهرا(س)

ولادت قهرمان فصاحت و بلاغت، و مظهر مهربانی و عطوفت
عقیله ی بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد. . .

#رازماندگاری_انقلاب

#رازماندگاری_انقلاب

بدون هیچ شک و تردیدی، انقلاب اسلامی ایران جدای از سایر انقلابهای موجود در جهان، یک انقلاب استثنایی و یک پدیده ی منحصر به فرد هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه ی انقلاب و قیام است.

 یکی از عواملی که مهم تر از همه عوامل، انقلاب اسلامی را در جهان برجا و استوار نگه داشته است، ایستادن در زیر پرچم اسلام و توحید است.  به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) تا زمانی هم که مردم، زیر پرچم اسلام هستند، از هر گزندی در امان‌اند: “همه زیر پرچم توحید هستید. زیر پرچم اسلام هستید. با این وضع که زیر پرچم اسلام هستید، آسیب‌پذیر نخواهید بود.”

از این گذشته انقلاب اسلامی ایران،  بر دوش مردی از تبار حسین علیه‌السلام قرار گرفت و او “پرچمدار” جریانی شد که هم “اسلام” را زنده کرد و هم “ایران” را. در روزگاری که نه تنها اسلام، بلکه اساسا دین بما هو دین، جایگاهی در تحولات سیاسی و اجتماعی جهان نداشت و با نام “افیون توده‌ها"، از هر طرف با آن مخالفت می‌شد، و در روزگاری که ایران و ایرانی تحقیر می‌شد تا جایی‌که آن کارگزار حکومت پهلوی می‌گفت ایرانی‌ها حتی توانایی ساختن لولهنگ را هم ندارند، امام خمینی، پرچمدار نهضتی شد که هم اسلام را به جایگاه اصلی خود کشاند، و هم ایران و ایرانی را چنان عزتی داد که امروزه تحلیلگران بین‌المللی اعتراف می‌کنند ایران، ابرقدرت نوظهور منطقه است و برای حل مسائل منطقه، چاره‌ای جز مصالحه با ایران نیست.

«در حقیقت امام بزرگوارِ ما در این نهضت عظیمی که در کشورمان و در جهان اسلام به وجود آوردند، دو پرچم را بلند کردند و برافراشته نگاه داشتند، یک پرچم عبارت است از پرچم احیاء اسلام؛ به عرصه آوردن این قدرت عظیم و لایتناهی. پرچم دوم، پرچم عزت و سربلندی ایران و ایرانی. این دو تا پرچم برافراشته‌ی به دست قدرتمند امام بزرگوار ماست.»(۱۳۸۸/۰۳/۱۴) شاید به دلیل همین نقش پرچمداری ایران در جهان بود که امام خمینی فرموده بود: «اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود، خدای نخواسته اسلام برای قرن‌ها به طاق نسیان سپرده می‌شود…» (صحیفه‌ی امام خمینی، ج ۱۸، ص ۵)

همچنین «مردم، پرچم و پرچمدار»، سه ضلع مثلث اقتدار و پیروزی کشورند، برای همین، دشمن و در رأس آن، «شیطان بزرگ» به‌شدت عصبانی است: «آمریکا عصبانی است، به‌شدت عصبانی است. از که عصبانی است؟ فقط از این حقیر که عصبانی نیست، از شما هم عصبانی است؛ از ملّت ایران عصبانی است، از حکومت ایران عصبانی است، از انقلاب ایران عصبانی است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه شکست خورده؛ از این حرکت عظیم شکست خورده.»(۱۳۹۶/۱۰/۱۹) تا زمانی هم که مردم، زیر پرچم اسلام هستند، به تعبیر امام خمینی(ره)، از هر گزندی در امان‌اند: “همه زیر پرچم توحید هستید. زیر پرچم اسلام هستید.

و با این وضع که زیر پرچم اسلام هستید، آسیب‌پذیر نخواهید بود.” راهپیمایی ۲۲ بهمن نیز حضور میلیونی یک ضلع این مثلث است، برای تجدید بیعت با دو ضلع دیگر، یکی بیعت با “پرچم"، که نماد اتحاد و انسجام ایران و ایرانی در برابر هر دشمن بیرونی و درونی است، و دیگری بیعت با “پرچمدار” این نهضت، که اگر او نبود، سرنوشت انقلاب ایران هم چیزی شبیه انقلاب مصر بود. این انقلاب، به‌واسطه‌ی این سه مؤلفه، ماندگار خواهد بود باذن‌الله.

همچنین این ویژگی ها نظیر:  تناسب و هماهنگی ارزش ها و اهداف آن با فطرت الهی انسان ها؛ حاکمیت ارزش های دینی، اخلاقی و معنوی بر انقلاب؛ جهانی بودن شعارها و اهداف انقلاب؛ مردمی بودن؛ همه جانبه بودن و ناظربودن بر همه ی عرصه های زندگی و حیات فردی و اجتماعی؛ از جمله راز مانداری انقلاب اسلامی به شمار می روند.

راهكارهاى رفع استرس سر جلسه امتحان

راهكارهاى رفع استرس سر جلسه امتحان

بيشتر مواقع ديده شده است كه تعدادى ازدانش آموزان یا دانشجويان به رغم آمادگى قابل توجه براى امتحان به دليل استرس فراوان در جلسه امتحان قادر به پاسخ دادن نمیباشد.
 
استرس و فشار روانی در زمان امتحان مسئله ای است که مربوط به سن خاصی نیست. در هر دوره‌ای از زندگی گذراندن امتحان می تواند موجب بروز استرس شود. افزایش مراجعه دانشجویان به درمانگاه در دوران امتحانات پایان ترم مبین شیوع این مسئله در بین دانشجویان است.
● استرس یا فشار روانی چیست

استرس به خودی خود نه مثبت است نه منفی و در حقیقت پاسخ طبیعی بدن در بحث ها، جدل ها، تهدیدها و تحریک ها است. پاسخ بدن به فشار روانی و استرس زمانی موجب ناراحتی می شود که:
مدت استرس طولانی باشد.
به دفعات زیاد تکرار شود.
همراه با فشار و تحریک باشد.ترشح هورمونی به نام آدرنالین در بدن در زمان وقوع حوادث به منظور تسریع در انجام، و بهتر انجام شدن کارها صورت می گیرد.
● تغییرات فیزیکی بدن در نتیجه ترشح این هورمون در بدن شامل:

۱) عرق کردن کف دست

۲) افزایش ضربان قلب

۳) احساس دلشوره داشتن

۴) برافروخته شدن صورت

۵) بی اشتهایی

۶) سردرد

۷) بی خوابی

۸) از دست دادن تمرکز

۹) حملات ترس

۱۰) اشکال در تنفس

۱۱) سرگیجه

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی برای امتحانات

الزاماً تمام علائم فوق با هم در شخصی که استرس دارد دیده نمی شود اما به طور خلاصه در صورتی که علائم سرگیجه و تپش قلب ظاهر شد نیاز به مراجعه به مراکز درمانی جهت کنترل آن است. غالب اوقات علائم استرس یا به صورت فیزیکی و یا به صورت روحی ظاهر می شود.بنابراین اشتباه است که سعی در درمان استرس نماییم و یا آن را به طور کامل از بین ببریم.چراکه: وجود آن لازم و ضروری است تا بتوانید با حداکثر انرژی تلاش نمایید.
اما برای اینکه بتوانید از آن بهتر نتیجه بگیرید باید:

۱) یاد بگیرید اتفاقاتی که در بدن شما می افتد از قبیل افزایش ضربان قلب و عرق کردن کف دست و دلشوره داشتن امری طبیعی است و آن را مثبت تلقی نمایید.
۲) بدانید در چه سطحی از این امر باعث تحریک بیشتر می شود و در چه سطحی شما را منفعل می کند.
۳) اگر متوجه شدید میزان استرس در شما زیاد است و شما را منفعل می کند، آن را در حد قابل قبول پائین بیاورید.

28 صفر سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) بر عموم مسلمین جهان تسلیت باد

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیماری و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانی عمومی، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن

 رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیماری و پیری مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود: «فراق نزدیک شده و

 بازگشت ‏به سوی خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما می گذارم و می ‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا

 کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود. در حجه ‏الوداع در هنگام رمی‏ جمرات فرمود: «مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید».روزی به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالی که به فضل بن عباس و علی بن ابی‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوی مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده‏ اند

 شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبری بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد. روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد .

 سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود:  «کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام».در چند روز آخر از زندگی رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:«ای مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏ ها همچون پاره‏های امواج تاریک شب روی آورده است. من در روز رستاخیزپیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید. آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد:  «ای رسول خدا، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم».پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود:  «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید».ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست».هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم».سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد

بیست و هشتم صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

ولادت
در نیمه ماه رمضان سوم هجری، اولین فرزند علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمد. پس از ولادت،نامگذاری از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاری پروردگار ماند. تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: « خدایت سلام می رساند و می گوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون علیه السلام یعنی شبّر قرار ده!» رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است.» جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است.» به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیه ی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سید» و «سبط» و«تقی» است. نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفته‏اند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن را به« ((ام فضل (لبابه)|ام الفضل))» ،همسر عمویشان، سپردند تا او را از شیری که به خاطر زایمان فرزندش، قثم، در  داشت، شیر دهد. بعدها نیز رسول خدا برای امام حسن،ادعیه ی عافیت و حرزهای مخصوص چشم زخم را خواندند.
 

ذکر امام در قرآن
ذکر امام حسن علیه السلام در قرآن : قرآن مجید مشتمل است بر یادکردی از شخصیت ها، از خوبان یا از بدان، لیکن این یادکرد گاهی همراه با ذکر نام است(همانند آنچه درباره موسی و فرعون ذکر شده است) و گاه فقط با توصیف، و بدون ذکر نام.( همانند آنچه درباره امام علی علیه السلام نازل شده است.) درباره امام حسن علیه السلام نیز آیاتی به صورت توصیف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آیه تطهیر ، آیه ذوی القربی و آیه اولی الامر.
رابطه امام حسن علیه السلام و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم : امام حسن علیه السلام بیشتر از هفت سال با رسول خدا زندگی نکرد، ولی در همین مدت به شدت مورد عنایت آن حضرت بود و استفاده‏های علمی و تربیتی فراوانی برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسیار فراوان بوده و آن حضرت، گاهی نوه اش را در کارهای بزرگی همانند بیعت رضوان و مباهله با نصارای نجران هم شرکت می داده است. رسول خدا درباره ی او تعریف و تمجیدهای فراوانی نموده است که امام بعدها به مناسبت های مختلف، از آنها برای معرفی شخصیت الهی خویش سود جست.
امام حسن و فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسن علیه السلام با مادر خود، فاطمه ی اطهر، رابطه‏ای عمیق و متعالی داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازی های کودکانه می کرد و گاه با ملاطفت مادرانه او را به عبادات مستحب تشویق می نمود. حسن نیز گزارش سخنان رسول خدا را پیش از هر کس، از مسجد به مادر می رساند و گاه در عبادت مادر دقت می کرد و از آن درس ها می گرفت.
این ارتباط صمیمی در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که این دو به همراه هم و با تن و قلبی آزرده به زیارت قبر رسول الله و بقیع می رفتند و شگفت آن که این رابطه پس از ارتحال مادر نیز باقی ماند؛ به طوری که فاطمه پس از وفات دست های مجروح خویش را از کفن بیرون آورد و حسنش را در آغوش کشید. امام حسن نیز سال ها بعد در حضور دشمنانی همانند معاویه و مغیره بن شعبه مصیبت مضروب شدن مادر را یادآور شد.
امام حسن در دوران پیش از خلافت پدر : از این دوران اطلاع زیادی در دست نیست. فقط این مقدار مسلم است که امام علیه السلام در خدمت پدر بوده است؛ گاه از روی دلسوزی در تأمین رفاه پدر می کوشیده و گاه همراه او در برخی فعالیت های اجتماعی شرکت می کرده است( همانند شرکت در بدرقه ابوذر به هنگام تبعید)، و گاه پاره ای مأموریت های مهم را از طرف پدر عهده دار بوده است (همانند آبرسانی به منزل عثمان در حال محاصره.) سیاست های عملی امام حسن علیه السلام کاملاً هماهنگ با پدر است، لذا همانند او در هیچ یک از جنگ ها و فتوحات پس از رسول خدا در تمام این دوره ی 25 ساله شرکت ننموده است.
در دوران خلافت پدر
امام حسن علیه السلام با پدر، از آغاز خلافت تا شهادت : امام حسن از آغاز بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام تا لحظه شهادت آن حضرت در مقام قوی‏ترین بازوی آن حضرت عمل کرد. در جریان بیعت، حضوری جدی داشت؛ در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان حاضر بود. پیش از جنگ جمل هم به همراه عمّار یاسر و قیس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوب کردن فتنه ی ابو موسی اشعری ، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه به جای پدر نماز جمعه بر پا داشت. در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهی اش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربت خوردن پدر نیز تمام تلاش خود را برای بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پایان به وصایای او گوش سپرد.
جانشینی پس از شهادت پدر
حضرت علی علیه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصی خود تعیین کرد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز قبل از آن به دو گونه این وصایت را اعلام کرده بودند؛ یکی به صورت تصریح به امامت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پس از پدرشان، و دوم تصریح به امامت اوصیاء دوازده گانه ی خود، با ذکر اسامی آنها.
امام پس از خلافت
امام حسن علیه السلام پس از خلافت و قبل از صلح (دوران کوتاه خلافت ظاهری): دوران کوتاه چند ماهه خلافت ظاهری امام حسن علیه السلام، پر ماجرا سپری شد. بلافاصله پس از شهادت حضرت علی علیه السلام، امام حسن به مسجد آمد و در سخنانی شیوا تلویحاً مردم را به بیعت با خویش فراخواندند.
پس از سخنرانی و با تبلیغ نافذابن عباس مردم کوفه با آن حضرتبیعت کردند. امام نیز بیعتشان را براین اساس که از او پیروی کنند و با هر کس جنگید، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذیرفت؛ و سپس به تحکیم پایه های حکومت خویش پرداخت، ابن ملجم ،قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبیت نمود و برخی را تغییر داد.
جاسوس های معاویه را پیدا کرد و گردن زد، نامه ی تندی به وی نوشت و او را تهدید به جنگ نمود. نامه نگاری میان حضرت و معاویه ادامه یافت تا اینکه معاویه لشکری عظیم به سوی عراق گسیل داشت و حضرت نیز درصدد تهیه لشکری برای مقابله با او برآمد.
صلح امام
مهمترین حادثه در زندگی امام حسن علیه السلام جریان صلح معاویه با آن حضرت است. تحلیل این حادثه ضروری به نظر می رسد زیرا خود امام صلحش را حجتی بر آیندگان می داند؛ یعنی بر اساس عملکرد حضرت، وظیفه انسان نیز در شرایط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.
بررسی مقدمات و شرایط و عللی که صلح را ایجاب کرد و دقت در کیفیت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافی نتایج شیرین صلح برای جناح حق و ضربه های سهمگین آن بر جناح باطل به خوبی روشن می کند که صلح آن حضرت در حقیقت انقلاب سبزی بود که زمینه انقلاب سرخ حسینی را فراهم ساخت و این نرمش قهرمانانه در کنار آن جنبش ظلم ستیزانه، پایه ریز انقلاب علمی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در عصر طلایی خلأ انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس گشت و به این ترتیب، اسلام ناب محمدی که در تشیع جلوه گر بود، نهال خود را آبیاری نمود و به درخت تنومندی تبدیل کرد.
امام پس از صلح تا شهادت
تمامی تلاش امام حسن پس از قبول صلح این بود که فواید مورد نظرش را از صلح به نتیجه برساند و بر این اساس در تمام این مدت به حفظ نیروهای کیفی و خالص ، بازسازی نیروهای خسته و وازده و تفسیر صحیح اسلام پرداخت.
عملکرد دشمن شکن حضرت پس از صلح چنان قدرتمند بود که معاویه را به فکر شهادت آن حضرت انداخت.
صورت و شمایل امام
امام حسن علیه السلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از همه شبیه تر بود. زیبایی بی نظیری داشت.رنگش سفید بود و اندکی متمایل به سرخ، چشمانش درشت و سیاه، و محاسنش انبوه. جثه ای قوی، تنومند و چهارشانه داشت. مویش مجعد (فردار) و قامتش متوسط بود.
سیرت و فضائل و مناقب امام : شمارش مناقب هیچ یک از اهل بیت عصمت علیهم السلام ممکن نیست. در زیارت جامعه خطاب به آنان می گوییم: « سروران من! ستایش شما را شماره نتوانم کرد و به آنچه در شأن شماست نتوانم رسید و به اندازه و قدرتان وصف نتوانم گفت.»
امام حسن علیه السلام نه تنها از این خطاب مستثنی نیست بلکه به خصائصی از قبیل« سبط اکبر» بودن نیز برخوردار است.
حلم بی پایان، علم فراوان، جود و عبادت، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت آن حضرت، نه دوست بلکه دشمن را به اعتراف و اعجاب واداشته است؛ و فضیلت و افتخار، آن است که دشمن به آن گواهی دهد.
معجزات امام : از معجزات آن حضرت جز اندکی در تاریخ نقل نشده است( همانند اینکه پدر را پس از شهادتش به صورت زنده به گروهی نشان داد.) و نیز نمونه هایی از استجابت دعا و نفرین های آن حضرت (همانند رطب دادن نخلی خشکیده به دعای او.) ولی اکثر معجزات و کرامات حضرت در اخبار از غیب و پیشگویی ها تجلّی کرده است.
شهادت امام
تلاش موفق امام حسن برای به کرسی نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاویه طرح قتل حضرت را پیگیری نماید تا بتواند به خواسته دیرین خود یعنی تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت موروثی، جامه ی عمل بپوشاند. به این ترتیب سمی مهلک تهیه کرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند.
حضرت پس از مدتی درد و رنج، در روز 28 ماه صفر سال 50 هجری به لقاء الله شتافت.
برادرش امام حسین علیه السلام، جنازه ی او را پس از تغسیل و نماز برای دفن به سوی مسجد و روضه پیامبر برد ولی سرانجام بر اثر ممانعت بنی امیه در بقیع به خاک سپرد.
ثواب عزاداری و گریه بر امام حسن
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم سال ها پیش از شهادت امام حسن فرموده بود : « هر کس بر حسن گریه کند، چشمش روزی که دیده ها کور می شوند (روزقیامت)، کور نمی شود و هرکس در مصیبت او اندوهگین شود، روزی که همه دلها اندوهگین است، غم و اندوهی ندارد. زیارت حسن مایه ی استواری قدم ها در قیامت است.»
شاگردان و یاران امام
نام بیش از 30 نفر از شاگردان و یاران آن حضرت در تاریخ ثبت شده است.
همسران امام
بررسی موضوع زنان امام حسن علیه السلام بسیار لازم است زیرا زشت ترین تهمتی که به حضرت از طرف دشمنان و دوستان نادان زده شده است، کثرت اغراق آمیز ازدواج ها و طلاق های اوست؛ تا جایی که برخی، تعداد همسران آن حضرت را 400 نفر گفته اند.
مجموعه زنانی که نام خود و پدرشان در تاریخ ثبت است و به عنوان همسر حضرت ذکر شده اند، صحیح یا ناصحیح، به ده نفر نمی رسد؛ و در حقیقت بنی امیه خواسته اند با تهمت لذت طلبی مفرط به آن حضرت، صلح او را به صورتی تحریف یافته تفسیر کنند.
فرزندان امام
کمترین عددی که درباره فرزندان حضرت نوشته اند 7 نفر و بیشترین عدد 23 نفر است. شیخ مفید ، فرزندان حضرت را 15 نفر می داند( هشت پسر و هفت دختر.)
از دختران حضرت 4 نفر و از پسرانش نیز 4 نفر صاحب فرزند شده اند. البته دو تن از پسران، فرزند پسر نیاوردند و به همین جهت نسل تمامی سادات حسنی به آن دو پسر دیگر که فرزند پسر آورده اند زید و حسن مثنّی) منتهی می گردد. در سلسله سادات حسنی، دانشمندان، سلاطین، محدّثان و انقلابیون متعددی وجود دارد

 

*****************************************************************************************************

 

شهادت امام رضا (ع)
ولادت و القاب
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در یازده ذیقعده 148 ق در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر بزگوار آن حضرت، امام موسی کاظم علیه السلام نام مبارک او را «علی» گذاشت.

کینه آن حضرت «ابوالحسن» و مشهورترین لقبش «رضا» است. دیگر القاب آن امام همام عبارتند از: «صابر»، «فاضل»، «رضیّ»، «وفّی»، «صدّیق»، «زکی»، «سراج اللّه» و «نورالهدی».

لقب رضا
نام اصلی امام هشتم علی بن موسی علیه السلام است لقب یا نام مشهور آن حضرت رضا علیه السلام می باشد. درباره علت نام گذاری آن حضرت به رضا علیه السلام چنین گفته اند: «او را رضا ملقب گردانیده اند برای آن که پسندیده خدا بود در آسمان و پسندیده رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه علیه السلام بود در زمین برای امامت». وجه دیگری که برای آن بیان داشته اند این است که «آن حضرت به رضای پروردگار راضی بود و این خصلت ارزشمند را که مقامی بالاتر از مقام صبر است، به طور کامل داشت».

دستیار علمی و فرهنگی پدر
امام رضا علیه السلام نقش به سزایی در توسعه حوزه معارف اسلامی و تربیت شاگردان برجسته داشت. آن حضرت با انجام دادن و پی گیری کارهای پدر، پشتوانه علمی استواری برای پیش برد آرمان های فرهنگی خاندان رسالت بود. امام موسی کاظم علیه السلام آن حضرت را حتی در زمان حیات خودشان در بسیاری از امور به عنوان وکیل و نماینده خود معرفی می کرد، و از نوع توجه امام موسی بن جعفر علیه السلام به حضرت رضا علیه السلام همه شیعیان می فهمیدند که آن حضرت یگانه دستیار امین و مورد اعتماد پدر است که در همه امور محول شده به صورت شایسته وظیفه خویش را به انجام می رساند.

سرپرستی امور هنگام زندانی بودن پدر
در تمام مدتی که امام موسی کاظم علیه السلام در زندان خلفای عباسی بود، امام رضا علیه السلام بودند که در غیاب پدر به رسیدگی امور می پرداخت. گرچه هنوز به مقام امامت نرسیده بودند، ولی کارهای امام را به نمایندگی از پدر انجام می دادند و نقش بسیار مهمی در نگهبانی از فرهنگ و فقه تشیّع و حفظ شاگردان و هدایت شیعیان داشتند. در چنین وضعیتی امام رضا علیه السلام به امور فرهنگی، اجتماعی و مذهبی شیعیان رسیدگی می کردند، به سؤالات فکری و اعتقادی آنها پاسخ می داد و خلأ غیبت پدر را پر می کرد و مایه دل گرمی و تسلّی خاطر مراجعین بود، و در عین حال اهداف پدر را دنبال نموده، به افشاگری بر ضد طاغوتیان می پرداختند.

امامت امام رضا علیه السلام
در سال 183 ق با شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ، امامت امام رضا علیه السلام شروع شد. آن حضرت 35 سال بیشتر سن نداشت که زمام امور امامت را به دست گرفت و هدایت و راهنمایی فکری و اعتقادی جامعه اسلامی را عهده دار شدند. امام موسی کاظم علیه السلام در فرصت های مختلف به معرفی امام رضا علیه السلام به عنوان امام و وصی بعد از خود می پرداخت و از یاران و شاگردان خود بر این امر مهم گواهی می گرفت. مدت امامت آن حضرت بیست سال طول کشید که هفده سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان سپری شد.

امام رضا علیه السلام و هارون
ده سالِ اول امامت امام رضا علیه السلام مقارن با خلافت هارون عباسی بود. موضع گیری امام رضا علیه السلام در برابر هارون، مانند موضع گیری پدر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام بود، و از این موضع، حتی یک قدم عقب نشینی نکرد. در همین عصر، امامت خود را آشکار نمود و این کار به منزله اعلان مخالفت با حکومت غاصبانه هارون الرشید عباسی بود. شهادت امام موسی کاظم علیه السلام در زندان برای هارون بسیار گران تمام شد. گرچه هارون در مورد کتمان شهادت امام کاظم علیه السلام بسیار کوشید ولی حقیقت برای بسیاری کشف شد. از این رو هارون از مخالفت و قیام احتمالی مردم علیه خود نگران بود. در نتیجه از تعرّض به امام رضا علیه السلام تا آن جا که ممکن بود، خودداری می کرد و از سخت گیری هایی که در دوره امام کاظم علیه السلام انجام می داد، در زمان امام رضا علیه السلام خبری نبود.

امام رضا علیه السلام در عصر خلافت امین
پنج سال از دوره امامت امام رضا علیه السلام در زمان خلافت امین سپری شد، امین فرزند ارشد هارون و ولی عهد او بود. پس از مرگ هارون،مردم در بغداد که مرکز خلافت عباسی بود، با امین بیعت کردند و بر این اساس در سرتاسر بلاد اسلامی امین به عنوان خلیفه معرفی شد. امین که مردی عیّاش و هوس باز بود اغلب وقتِ خود را به عیش ونوش و خوش گذرانی می گذراند و بخشی از دوره حکومتش را به جنگ و درگیری با برادر خود عبداللّه مأمون سپری کرد. به همین خاطر امام رضا علیه السلام در دوره حکومت او از آزادی نسبی برخوردار بودند و از این فرصت برای تربیت شاگرد و رسیدگی به امور دینی مردم و تهذیب و تکمیل احادیث خاندان نبوت و مناظره و مباحثه علمی با اندیشمندان کمال استفاده را کردند.

امام رضا علیه السلام و مأمون
امام رضا علیه السلام پنج سال آخر امامت خویش را در دوران خلافت مأمون عباسی سپری کرد. مأمون عباسی که پس از قتل برادر خود، امین به عنوان هفتمین خلیفه عباسی بر مسند خلافت نشسته بود، از چند جهت ارکان حکومت خود را در خطر می دید. نخست، از طرف علویان و طرف دارانشان که از حکومت عباسیان دلی پرخون داشتند و در هر فرصتی پرچم مخالفت برمی افراشتند؛ دوم از سوی عباسیان؛ زیرا مأمون برادر خود امین را کشته و سر بریده او را بر نیزه زده بود که این کار موجب رنجش بسیار عباسیان شده بود. گفتنی است عباسیّان امین را خلیفه رسمی و مشروع پس از هارون می دانستند؛ سوم از سوی ایرانیان و خراسانیان که به صورت فطری و باور اعتقادی طرف دار و دوستدار خاندان رسالت بودند.

دعوت مأمون از امام رضا علیه السلام برای رفتن به خراسان
مأمون عباسی که خلافت خود را از چند طریق مورد تهدید می دید، تصمیم به آوردن امام رضا علیه السلام از مدینه به مَرْو گرفت تا با پیشنهاد خلافت یا ولایت عهدی به امام رضا علیه السلام ، مقداری از فشارها و تهدیدهای احتمالی از سوی علویان و ایرانیان را فرو نشاند و مردم با دیدن حضور امام رضا علیه السلام در دستگاه خلافت مأمون، از شورش و مخالفت منصرف شوند. مأمون در اجرای این تصمیم، چندین نامه و پیام دعوت به امام فرستاد. امام علیه السلام این دعوت ها را رد می کرد، ولی مأمون با اصرار و پافشاری بسیار، امام علیه السلام را ناگزیر کرد که به سوی خراسان حرکت کند. مأمون گروهی را به فرماندهی «رَجاء بن ابی ضحّاک» مأمور آوردن امام رضا علیه السلام و همراهانشان از راه بصره و اهواز و فارس کرد.

ناخشنودی امام رضا علیه السلام از سفر به خراسان
شواهد بسیاری در دست است که امام رضا علیه السلام از سفر به خراسان ناخشنود بود و پیوسته ناخشنودی خود را برای مردم آشکار می فرمود و با این روش، حجّت را بر مردم تمام می کرد، تا فریب ترفند مأمون را نخورند و بدانند که او فریب مأمون را نخورده؛ بلکه برای مصلحت اسلام و مسلمین این سفر را پذیرفته است. ردّ دعوت مأمون در چندین نوبت، وداع امام با افراد خانواده و بستگانش و دعوت آنان برای گریه بر حضرت هنگام خروج از مدینه نشانه ناخشنودی حضرت از سفر به خراسان است.

ولایت عهدی اجباری
امام رضا علیه السلام با قبول ولایت عهدی اجباری هم چون امام حسن علیه السلام که صلح تحمیلی معاویه را پذیرفتند به مردم فهماندند که سیاستش از سیاست مأمون کاملاً جداست و در گفت وگو با مأمون درباره خلافت، با کمال صراحت به مأمون فرمود: «تو چکاره ای که خلافت را به من واگذاری؟ اگر خلافت را خدا به تو داده، تو نمی توانی آن را به دیگری واگذاری، و اگر خدا به تو نداده، چه حقّی داری که درباره آن تصمیم بگیری».

یوسفی در دستگاه فرعونیان
یاسر خادم امام رضا علیه السلام می گوید: پس از آن که ولایت عهدی امام رضا علیه السلام استقرار یافت، دیدم که امام علیه السلام دست هایش را به سوی آسمان بلند کرده، به خدا چنین عرض کرد: «خدایا، تو می دانی که من در مورد قبول ولایت عهدی ناگزیر شدم. پس مرا مورد بازخواست قرار نده، چنان که بنده و پیامبرت یوسف علیه السلام را هنگامی که حکومت مصر را به دست گرفت، بازخواست نکردی».

اقامه نماز عید فطر از سوی امام رضا علیه السلام
پس از پایان مجلسی که به مناسبت ولایت عهدی امام رضا علیه السلام در پنجم رمضان سال 203 ق تشکیل شده بود، مأمون از امام خواست که نماز عید فطر را اقامه کند. ولی آن حضرت این کار را نمی پذیرفت. سرانجام امام رضا علیه السلام به مأمون پیغام داد که «اگر بناست من نماز بخوانم، من مانند روش پیامبر و امیر مؤمنان علی علیه السلام نماز می خوانم». مأمون در پاسخ گفت: «شما مختارید هرگونه که دوست دارید نماز را به جای آورید».

امام رضا علیه السلام هم چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم با پای برهنه و عصا در دست از منزل بیرون آمد. هنگامی که روسا و لشکریان دیدند که امام رضا علیه السلام با کمال تواضع و با پای برهنه از خانه بیرون آمده، از مرکب هایشان پیاده شدند و کفش ها را از پا درآوردند. و با پای برهنه همراه امام حرکت کردند. حضرت در هر ده قدم می ایستاد و سه تکبیر می گفت. زمین و زمان با تکبیر آن حضرت همنوا شده بود. مأمون از هیبت و شکوه نماز امام به وحشت افتاد و به امام پیام فرستاد که «ضرورتی ندارد نماز بخوانید. بهتر است که برگردید». لذا حضرت رضا علیه السلام مجبور شدند که از اقامه نماز خودداری کنند. بدین ترتیب مأمون از اقامه نماز امام جلوگیری کرد.

شهادت جان سوز امام
مأمون که برای حفظ حکومت خود امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو آورده بود و با ترفندهای خود و اطرافیان به اهداف خود نرسیده بود، وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود و از سوی دیگر عباسیّان همواره در مورد ولایت عهدی امام رضا علیه السلام مأمون را تهدید می کردند و به او هشدار می دادند. در نتیجه وی تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست.

دفن شبانه و مظلومانه امام رضا علیه السلام
مردم و دوستداران آن امام وقتی که خبر شهادت حضرت را شنیدند ازدحام کردند و گفتند که مأمون با نیرنگ امام علیه السلام را کشته است. مأمون شخصی را نزد مردم فرستاد و گفت تشییع جنازه به فرصتی دیگر موکول شده است. مأمون از ترس این که آشوبی برپا شود مردم را با این ترفند متفرق کرد و دستور داد جنازه آن حضرت را شبانه غسل دادند و به خاک سپردند.

عبادت امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام هم چون اجداد پاکش، قبل از هر چیز، بنده خالص خدا بود و همه چیز را در خط بندگی خدا دنبال می کرد. زهد و عبادت و راز نیاز و مناجات و سجده های طولانی او، نشان می داد که دلداده خداست. رجاء بن ضحاک سرپرست مأموران مأمون که مسئولیت آوردن امام را از مدینه به خراسان برعهده داشت، در این باره می گوید: «سوگند به خدا، مردی را ندیدم که با تقواتر از امام رضا علیه السلام باشد و در همه ساعات زندگی یاد خدا کند و به اندازه او خوف از عقاب خدا را در دل داشته باشد».

تلاوت قرآن
رجاء بن ضحاک سرپرست مأموران مأمون که مسئولیت آوردن امام رضا علیه السلام را از مدینه به خراسان برعهده داشت می گوید «امام رضا علیه السلام شب ها بسیار قرآن تلاوت می کرد. هنگامی که به آیه ای می رسید که در آن سخن از بهشت و دوزخ به میان آمده بود، گریه می کرد و از درگاه خدا تقاضای بهشت می فرمود و می گفت: «پناه می برم به خدا از آتش دوزخ».

انتظار امام از شیعیان
محدث قمی رحمه الله از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام روایت می کند که، امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: «ای عبدالعظیم، سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو وسوسه های شیطانی را به خود راه ندهند و در زندگی راستگو و امانت دار باشند. راجع به چیزهایی که برایشان فایده ای ندارد سکوت کنند و جدال نکنند. با یکدیگر رفت و آمد نمایند؛ زیرا این عمل موجب تقرب به من می شود. حیثیت و آبروی خود را از بین نبرند که هرکس آبروی کسی را بریزد و از این راه یکی از دوستان مرا به غضب آورد، دعا می کنم که خدا او را در دنیا و آخرت به عذاب دچار سازد و در آخرت از زیان کاران به شمار آید».

زندگی گوار
علی بن شعیب می گوید: روزی خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. امام فرمودند: «ای پسر شعیب به نظر تو زندگی چه کسی از همه مردم گواراتر است؟» گفتم: یابن رسول اللّه، شما در این باره از همه داناترید. آن گاه امام فرمودند: «کسی که مردم از زندگی او بهره مند گردند و خیرش به دیگران برسد». سپس فرمودند: «چه کسی زندگی اش از همه نکبت بارتر است؟ گفتم: باز هم در این مورد شما از همه عالم ترید. حضرت فرمودند: «کسی که مردم از زندگی او خیری نبینند».

شاگردان برجسته امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام در مدینه و در حوزه درسی خود شاگردان بسیاری را جمع کرده، به تربیت آنها مشغول بودند؛ شاگردانی که به گرد شمع وجود آن بزرگوار اجتماع می کردند و از علوم آن حضرت بهره مند می شدند. یکی از شاگردان آن حضرت «زکریّا بن آدم» است که نمایندگی امام علیه السلام را در قم عهده دار بود. امام رضا علیه السلام در نامه ای به او می نویسند: خداوند به سبب وجود تو بلا را از شهر قم دور می سازد، چنان که بلا را به علت وجود امام کاظم علیه السلام از مردم بغداد برطرف می گرداند». از دیگر شاگردان برجسته آن حضرت می توان از یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، حسن بن محبوب و علی بن میثم نام برد.

کلمات قصار
اِنَّ الصَّمتَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الحِکْمَةِ، اِنَّ الصَّمْتَ یُکْسِبُ المَحَبَّةَ، اِنَّهُ دَلیلٌ عَلی کُلِّ خَیْرٍ؛

همانا خاموشی و کنترل زبان دری از درهای حکمت است و موجب دوستی می شود و به نیکی ها راه می برد.

صِدیقُ کُلِّ امْرء عَقْلُهُ و عَدُوُّهُ جَهْلُهُ؛

دوست هر انسانی، عقل او، و دشمن هر انسانی نادانی اوست.

اَلتَوَدّدُ اِلَی النّاسِ نِصْفُ العَقْلِ؛

دوستی با مردم، نیمی از عقل محسوب می شود.

اِنَّ اللّهَ تَعالی یَبْغُضُ الْقِیلَ وَ الْقالَ وَ اِضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُؤالِ؛

همانا خداوند قیل وقال (کشمکش لفظی بی مورد)، و تباه ساختن ثروت و تقاضا کردن بسیار را دشمن می دارد.

لا تَدَعُوا العَمَلَ الصّالِحَ وَ الْاِجْتَهادَ فی العِبادَةِ اِتِّکالاً عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم ؛

کار نیک و کوشش در عبادت را به بهانه دوستی و بر حبّ آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم رها نسازید.

مَنْ رَضِیَ عَنِ اللّهِ تَعالی بالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ بالْقَلِیلِ مِنَ الْعَمَلِ؛

کسی که به روزی اندک از خداوند خشنود باشد، خداوند از او به عمل کم، راضی خواهد شد.

اَلْاِسْتِرسالُ بِالْاُنْسِ یُذْهِبُ المَهابَةَ؛

انس گرفتن حساب نشده (و بدون کنترل) با مردم شخصیت انسان را از بین می برد.

یَأتِی عَلَی الناسِ زَمانَ تَکُونُ العافِیَةُ فِیهِ عَشْرَةَ اَجْزاءٍ، تِسْعَةٌ مِنْها فِی اِعْتِزالِ النّاسِ، وَ واحِدٌ فِی الصَّمْتِ؛

حمایت از کالای ایرانی

توجه به کالای داخلی و استفاده از آن، از زمان پیامبران و معصومین مطرح بوده و تنها راهکار برون رفت از حمایت از کالای داخی خود را استفاده از کالای تولید داخل میهن خود می دانستند و این ساسیت را عامل رفع بیکاری کارگران مطرح می کردند.

 امام صادق(ع) در حدیثی می‌ فرماید: امیرالمومنین امام علی(ع) همواره می فرمودند: مادامی که این امت لباس بیگانه نپوشند و غذاهای آنان را استفاده نکنند همواره در خیر خواهند بود و هنگامی که چنین کنند خداوند آنان را ذلیل خواهد کرد. (برقی، 1416 ق، 2/178)

در اینجا مقصود از لباس بیگانه، لباس غیر مسلمان است که به معارف الهی اعتقاد نداشته باشد. تأ کید امیرالمومنین در اینجا بر این است که وابستگی در مصرف به بیگانگان امر مذمومی است و امت اسلامی هرگز نباید در پوشاک و خوراک خود به بیگانه نیازمند باشد و در صورت چنین نیازی جامعه اسلامی ذلیل خواهد بود. وقتی استفاده از پوشاک و خوراک بیگانه امر مذمومی تلقی می گردد، خرید و فروش این اجناس در بازار اسلامی نیز بدون تردید مذموم است.

امام باقر(ع) نیز در این باره می فرماید: خداوند به پیامبری از پیامبران وحی فرمود که به قومت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشید و غذای آنان را نخورند و به شکل آنان ظاهر نشوند که در آن صورت همانند آنها دشمن من خواهند بود. (بروجردی، 1418 ق، 23/276)

 از جنبه اجتماعی فرهنگی نیز، نوعی تبلیغ عملی و ترویج فرهنگ بیگانه و تهدیدی برای اصالت های فرهنگی و حتی دینی در جامعه به شمار می رود به ویژه آنکه الگوپذیری در مصرف، ناخواسته الگوپذیری در اخلاق و رفتار را نیز در پی خواهد داشت(ایروانی،1384 : 287).

فضیلت ماه شعبان از منظر احادیث و روایات

شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است، حاملان عرش آن را بزرگ می‌شمارند و حق آن را می‌شناسند، آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد می‌شود.

 

 رسول‌ خدا محمد مصطفی(ص) می‌فرماید: شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است، حاملان عرش آن را بزرگ می‌شمارند و حق آن را می‌شناسند، آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد می‌شود.

 

حجت‌الاسلام سید حسن هاشمی جزی، مدیرگروه اخلاق مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی به مناسبت فرا رسیدن ماه شعبان ماه پیامبر خدا(ص) و ماه آماده شدن برای میهمانی خدا یادداشتی نوشته که در پی می‌آید:

 

*فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود: شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد، بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه‌السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید، امام زین العابدین علیه‌السلام اصحاب خود را جمع مى‌کرد و مى‌فرمود، اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است.

 

حضرت رسول صلى الله علیه وآله مى‌فرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید، به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود، شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان، براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند

 

سپس امام صادق علیه السلام چنین گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمود: از هنگامی که شنیدم منادی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در ماه شعبان ندا داد، روزه شعبان از من فوت نشد و تا زمانی که زنده هستم، به خواست خداوند از من فوت نخواهد شد.

 

بنا بر آنچه در شماری از متون روایی وارد شده، پیامبر اکرم (ص) در یکی از سال‌ها، به هنگام آغاز این ماه خطبه‌ای خواندند و مردم را نسبت به شرافت این ماه آگاه فرمودند.

 

در بحارالانوار قسمت‌هایی از این خطبه چنین آمده است: شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است، حاملان عرش آن را بزرگ می‌شمارند و حق آن را می‌شناسند، آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد می‌شود و در آن بهشت آذین بسته می‌شود و این ماه را شعبان نامیده‌اند، زیرا در آن ارزاق مومنان تقسیم می‌شود و آن ماهی است که عمل در آن چند برابر می‌شود و کار نیکو هفتاد برابر ثمره می‌دهد.

 

بنا بر آنچه در حدیثی دیگر که در وسایل الشیعه به آن اشاره شده، ماه شعبان، ماهی است که: «در هر پنجشنبه آن، آسمان‌ها زینت بسته می‌شود و فرشتگان به دعا می‌پردازند که پروردگارا! آن‌کس را که در این ایام روزه بدارد، ببخشای، و دعایش را اجابت فرمای. پس هر کس که در روز اول شعبان دو رکعت نماز گزارد و در هر رکعت آن یک‌مرتبه سوره حمد و یکصد مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از نماز نیز یکصد مرتبه صلوات بفرستد، خداوند تمامی حاجت‌های دینی و دنیایی او را اجابت می‌فرماید.

 

همچنین در حدیثی دیگر که در وسایل‌الشیعه، بحارالانوار و مصباح المتهجد اشاره شده در خصوص فضیلت ماه شعبان آمده است: «خداوند به ذات مقدس خود سوگند خورده است که هر کس را در این ماه به او پناه برده و از او درخواست کند، از رحمت خود محروم نکند.»

 

در فضیلت و اعمال ماه شعبان از امام جعفر صادق(ع) روایت است که چون ماه شعبان داخل مى‌شد، حضرت امام زین العابدین(ع) اصحاب خود را جمع مى‌کرد و مى‌فرمود: اى گروه اصحاب من! مى‌دانید این چه ماهى است، این ماه شعبان است و حضرت رسول (ص) مى‌فرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه روزه بدارید، براى محبت پیغمبر خود و براى تقرب به سوى پروردگار خود، به حق آن خدایى که جان على بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على(ع) شنیدم که فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین(ع) که هر که شعبان را  روزه دارد، براى محبت پیغمبر خدا و تقرب به سوى خدا، خدا او را دوست دارد و نزدیک گرداند او را به کرامت خود در روز قیامت و بهشت را براى او واجب گرداند.

 

*اعمال ماه شعبان

اعمال مشترکه ماه شعبان آن چند امر است:

 

- هر روز هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ

 

- هر روز هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیهِ و در بعضى روایات الْحَىُّ الْقَیومُ پیش از الرَّحْمنُ الرَّحیمُ است و عمل به هر دو خوبست و از روایات مستفاد مى‌شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هر که هر روز از این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار در ماه‌هاى دیگر استغفار کند.

 

- در این ماه تصدق کند، اگر چه به نصف دانه خرمایى باشد تا حق تعالى بدن او را بر آتش جهنم حرام گرداند، از حضرت صادق(ع) منقول است که از آن جناب سوال کردند از فضیلت روزه رجب فرمود: چرا غافلید از روزه شعبان، راوى عرض کرد: یابن رَسول الله چه ثواب دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بدارد؟ فرمود: به خدا قسم! بهشت ثواب اوست، عرض کرد: یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: تصدق و استغفار، هر که در ماه شعبان تصدق کند، حق تعالى آن را تربیت کند، همچنان‌که یکى از شما شتر بچه‌اش را تربیت مى‌کند تا آنکه در روز قیامت به صاحبش برسد، در حالتى که به قدر کوه احد شده باشد.

 

- در تمام این ماه هزار بار بگوید: لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِیاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ که پاداش بسیار دارد، از جمله آن‌که عبادت هزار ساله در نامه عملش بنویسند.

 

- در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز کند، در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى هر حاجتی که دارد، برآورد، از امر دین و دنیاى خود و روزه اش نیز فضیلت دارد و روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان‌ها را زینت مى‌کنند، پس ملائکه عرض مى‌کنند: خداوندا! بیامرز روزه‌داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان، در خبر نبوى است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد، حق تعالى بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حاجت‌هاى آخرت او را برآورد.

 

- در این ماه صلوات بسیار فرستد.

 

- در هر روز از شعبان در وقت زوال و در شب نیمه آن صلوات مَرْویه از حضرت امام زین العابدین (ع) را بخواند.

 

- صدقه دادن در این ماه، اگر چه به اندازه نصف دانه خرمایى باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام می‌کند.

 

- از جمله اعمالی که در ماه شعبان به آن سفارش شده تمرین سکوت برای اندیشیدن درخویش است و آماده شدن برای بهره برداری بهتر از ماه رمضان.

 

- مناجات است و آن یکی از کارهایی که بزرگان و پیشوایان دین در این ماه انجام می دادند، مناجات با رب الارباب است، از جمله مناجات‌ها، مناجات معروف «شعبانیه» است که از امیرالمؤمنین و فرزندان او است که در ماه شعبان می‌خواندند و آن مناجاتی است که برای اهلش عزیز و گرامی است و برای خاطر آن به ماه شعبان مأنوس می‌شوند، بلکه انتظار آن را می‌کشند و مشتاق آمدن ماه شعبان می‌شوند و در آن مناجات علوم سرشاری در کیفیّت معامله بنده با خدای متعال است که در آن اظهار ادب در طریق معرفت حق و سؤال و دعا و استغفار نسبت به خدای خود بیان شده و استدلالات ظریف و لطیفی که سزاوار مقام عبودیّت برای استحکام مقام امیدواری مناسب حال مناجات است، ذکر کرده و دلالت صریح و روشن در معنای قرب و لقای خداوند و دیدار او تنظیم شده است که به آن وسیله شبهات انسان‌ها و شکیّات منکران و وحشت اهل شک و شبهه را برطرف کرده است.

 

40 نکته مهم اخلاقی در 40 جمله کوتاه و خواندنی

 

40 نکته مهم اخلاقی در 40 جمله کوتاه و خواندنی
سخنان خوب باید در زیباترین جملات طراحی و تدوین شوند، تا مورد توجه و تأمل مخاطبان واقع شود. به عبارتی ساده تر قالب کلام می بایست با قیمت کلام هم سان باشد. خوب سخن گفتن؛ سخن خوب گفتن، از مهم ترین لوازم پیام رسانی و متقاعد سازی در روان شناسی ارتباطات به شمار می آید.

 

در این نوشتار نمونه هایی را با هم مرور می کنیم:
1- کسی که به دنبال انتقام گرفتن است، زخم هایش را تازه نگه می دارد. (فرانسیس بیکن)
2- با مشت گره کرده نمی توان با کسی دست داد و دوست شد. (ایندرا گاندی)
3- پرسیدند بهشت را می خواهی یا دوست را؟! گفتم: جهنم است، بهشتی که در آن دوست نباشد.
4- خداوند بی نهایت است، امّا به قدر نیازت فرود می فرستد، به قدر آرزویت گسترده می شود، و به قدر ایمانت کارگشاست. (ملاصدرا)
5- گل عشق و دوستی با بی ریایی و صداقت و صمیمیت می روید و می ماند، از اینکه مراقب این گل زیبایی، می بوسمت.

 

———————————————-
6- بیا با آئین آب و آئینه زندگی کنیم. مثل آب هر چه پلیدی بشوییم. آئینه سان هر چه ندیدیم نگوییم.
7- ارزش هر کس، برابر است با ارزش آن چیزی که برایش ارزش قائل است. (حضرت علی علیه السلام)
8- کسی که با خدا دوست نیست، دوستی اش با تو دروغی بیش نیست، دوستی بدون خدا دوستی ناپایدار است.
9- دوست واقعی تو دشمن واقعی نقاط ضعف توست.
10- در میخانه ببستند، خدایا مپسند***که در خانه تزویر و ریا بگشایند. (حافظ)


———————————————-
11- 5 چیز را از کودکان بیاموز: در حال زندگی کن تا لذت ببری. شادی را گران نکن- با تمام وجود (از خدا) بخواه. کینه را از ذهن و زندگی دور کن. همواره در حال تلاش باش.
12- خدایا ما را ببخش که، در کار خوب یا جا زدیم یا جار زدیم.
13- آش خوب باشه، کاسه اش چوب باشه.
14- کسی که هیچ کاری نمی کند، هیچ اشتباهی نمی کند و کسی که هیچ اشتباهی نمی کند، هیچ چیز یاد نمی گیرد.
15- کسی شایسته آزادی است که بر هوس های خود مسلط شود- “گوته”


———————————————-
16- هر گاه پست های بزرگ به انسان های کوچک سپرده شود، پست ها پایکوبی می کنند. (عباسعلی کاوه)
17- دنیا مثل دوربین عکاسیه، لبخند بزن عزیزم.
18- خدایا کمکم کن تا دینم را به دنیایم نفروشم و برای نام و نان ایمانم را از دست ندهم. (دکتر شریعتی)
19- پرسیدند آزادی مهم است یا رفاه؟ گفتم: اگر آزادی نباشد نمی توانم بگویم نانم را چه کسی دزدید.
20- اگر می خواهی بدانی که چقدر ثروتمند هستی به این فکر کن که اگر همه اموالت را از دست بدهی چه چیزی برایت باقی می ماند.

 

———————————————-
21- باران نعمت ها و موهبت های الهی همیشه در حال باریدن است. ظرف دلت را دریایی کن تا باران بیشتری نصیبت شود. تا همیشه بمانی.
22- ساده بگویم، اگر می خواهی بدانی که خدا چقدر دوستت دارد. ببین تو چقدر دوستش داری و چقدر برایش وقت داری و گفتگو و خلوت می کنی به حرف هایش گوش می دهی و به خواسته هایش عمل می کنی؟


23- عشق و محبت بین کسانی ایجاد می شود که به راستی به خدا ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند. (سوره مریم / 92)
24- زندگی مسأله است حل باید کرد، راه است طی باید کرد، دراز مدت است صبر باید کرد. تفریح است بازی باید کرد. باغبانی است عشق باید کرد. تعهد است عمل باید کرد. راز است کشف باید کرد.


25- مراقب افکارت باش که تبدیل به گفتارت می شود. مراقب گفتارت باش که رفتارت را تعیین می کند. مراقب رفتارت باش که عادتت می شود. مراقب عادتت باش که تبدیل به شخصیت تو می شود. و شخصیت تو سرنوشتت را ترسیم می کند. (حضرت علی علیه السلام)


———————————————-
26- همنشین تو از تو ،‌بِه باید تا عقل و دینت بیفزاید.
27- کسی که شایسته ستایش است محتاج ستایش نیست و کسی که شایسته ستایش نیست محتاج ستایش است.
28- در دل سخت سنگ سبزه نمی روید. در دل نرم خاک رویش و پالایش ایجاد می شود.
29- خوبی ها خود و بدی های دیگران را پنهان کن، خدا افشاگر خوبی است.
30- نماز نور، نردبان و برکه است، راهت را روشن می کند، از زمین به آسمانت می برد و تمام وجودت را شستوشو داده و طاهر می سازد.


———————————————-
31- مباد گل ،‌تو را از گلکار غافل کند.
32- پسته خندان ارزشمند است پسته ای را که نمی خندد، در سرمای شدید قرار داد تا منجمد شود. و بعد بلافاصله آن را در آب جوشی می ریزند تا ترک بخورد. و یا با سنگ بر سرش می کوبند تا خندان شود.

33- نعمت های خود را بشمار نه محرومیت هایت را.
34- از قفس، مرغ به هر جا رود بستان است، مگس در قفس آزاد است. مرغ در قفس در بند.
35- باز شدن هر آموزشگاه = بسته شدن یک بازداشتگاه (ویکتور هوگو)


———————————————-
36- حسادت تو علیه کسی، نشانه برتری او بر توست (اعتراف به برتری اوست).
37- چاپلوسی در سه جا لازم و عبادت است: در برابر خدا، والدین و در برابر محرومان و ستمدیدگان. (حضرت علی (علیه السلام))
38- تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد.
مار بد تنها همی بر جان زند یار بد بر جهان و بر ایمان زند.
39- کمتر کسی 80 سال زندگی می کند، بیشتر 80 ساله ها، 80 بار یک سال را تکرار می کنند.


40- خدایا به مردان ما غیرت، به زنان ما عفت، به پیران ما سلامت، به دختران ما متانت به پسران ما سعادت، به عالمان ما صداقت، به مسئولان ما عدالت، به اصناف ما مروت، به ملت ما وحدت به نویسندگان ما مسئولیت، به هنرمندان ما کرامت، به سرمایه داران ما  دیانت عطا فرما.
منبع : tebyan.net

سال نو پیشاپیش مبارک

سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما… کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟… زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…

سخنان و حکایتهای کوتاه پند آموز علم اندوزی «لقمان حکیم به فرزندش فرمود: با دانشمندان هم نشینی کن! همانا خداوند دل های مرده را به حکمت زنده می کند. ، چنان که زمین را به آب باران».(1) کورحقیقی « فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از

سخنان و حکایتهای کوتاه پند آموز

علم اندوزی «لقمان حکیم به فرزندش فرمود: با دانشمندان هم نشینی کن! همانا خداوند دل های مرده را به حکمت زنده می کند. ، چنان که زمین را به آب باران».(1) کورحقیقی « فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم ، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت : من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا می بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.»(2) آزادگی «همسر مرد آزاده ای به او گفت: نمی بینی که یارانت به هنگام گشایش، در کنار تو بودند و اینک که به سختی افتاده ای ، تو را ترک کرده اند؟ او گفت : از بزرگواری آنهاست که به هنگام توانایی، از احسان ما بهره می بردند و حال که ناتوان شده ایم ، ما را ترک کرده اند.»(3) غیبت «به بزرگی گفتند : هیچ ندیدم که از کسی غیبت کنی گفت: از خود خشنود نیستم، تا به نکوهش دیگران بپردازم». (4) سخن چینی «مردی به اندیشمندی گفت: فلان شخص، دیروز از تو بدگویی می کرد. اندیشمند گفت : از چیزی سخن گفتی که او از روبه رو گفتن آن با من شرم داشت»(5) تجسس «حکیمی گفته است: آن که عیب های پنهانی مردم را جست و جو کند، دوستی های قلبی را بر خود حرام می کند.»(6) غفلت «به عارفی گفتند: ای شیخ! دل های ما خفته است که سخن تو در آن اثر نمی کند چه کنیم ؟ گفت: کاش خفته بودی که هرگاه خفته را بجنبانی ، بیدار می شود؛ حال آنکه دل های شما مرده است که هر چند بجنبانی ، بیدار نمی شود.»(7) بخل بخیلی سفارش ساخت کوزه و کاسه ای را به کوزه گر داد. کوزه گر پرسید: بر کوزه ات چه نویسم ؟ بخیل گفت بنویس «فمن شرب منه فلیس منی؛ هر کس از آن آب بنوشد از من نیست » (بقره 249) باز کوزه گر پرسید: بر کاسه ات چه نویسم؟ بخیل گفت بنویس « و من لم یطعمه فانه منی؛ هر کس از آن بخورد از من نیست .» (بقره 249)(8) تکبر «آورده اند که روزی عابدی نمازش را به درازا کشید و چون نگریست مردی را دید که به نشانه خشنودی در وی می نگرد ، عابد او را گفت : آنچه از من دیدی ، تو را به شگفتی نیاورد که ابلیس نیز روزگاری دراز، با دیگر فرشتگان به پرستش خدا مشغول بود و سپس چنان شد که شد .»(9) افسوس پادشاه به هنگام مردن گویند پادشاهی به بیماری سختی مبتلا شد. طبیب از او خواست که وصیتش را بیان کند. در این هنگام ، پادشاه برای خود کفنی انتخاب کرد. سپس دستور داد تا برایش قبری آماده کنند. آن گاه نگاهی به قبر انداخت و گفت « ما أغنی عنی مالیه هلک عنی سلطانیه؛ مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت.» (حاقه 28 و 29) و در همان روز جان داد .(10) عقل، بزرگترین نعمت الهی «روزی پادشاهی به بهلول گفت : بزرگترین نعمت های الهی چیست؟ بهلول جواب داد : بزرگترین نعمت های الهی عقل است. خواجه عبدالله انصاری نیز در مناجات خود گوید: خداوندا آن که را عقل دادی ، چه ندادی و آن که را عقل ندادی ، چه دادی؟»(11) محافظت از خویشتن « پادشاهی به عارفی رسید، از او پندی خواست. عارف گفت: هر آنچه را در آن امید رستگاری است، بگیر و آنچه را در آن خطر هلاکت است ، رها کن»(12) عبرت « گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت ، دید که بهلول ، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟ گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد و به شما چه قدر؟ هر چه سعی می کنم ، می بینم که به من بیشتر از دو ذارع (حدود یک متر) نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد.»(13) خطر سلامتی و آسایش «آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت : خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم ، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه ، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.»(14) پی نوشت : 1- شیخ بهائی ، حکایت و حکمت ص 143. 2- نک ، حبیب الله شریف کاشانی ، ریاض الحکایات ص 128. 3- کشکول ص 415. 4- همان ، ص 172. 5- نک : همان ص 391. 6- همان ، ص 347 7- عارفان، ص 48. به نقل از: حکایت و حکمت ، ص 19. 8- حسین خرمی ، لطایف و حکایت های قرآنی ، صص 31 و 32. 9- کشکول ، ص 335. 10 - حکایت و حکمت ، ص 126. 11- محمود همت ، ماجرای بهلول عاقل ص 34. 12- نک : کشکول صص 295 و 296 . 13- حسین دیلمی؛ حکایت و حکمت ، ص 87 14- عبدالله نیازمند، لطیفه و حکایت بهلول ، ص 76 .

گناه یعنی.....

رهبرم:

حضر ت علی (ع):

حضر ت علی (ع):

امام صادق (ع):..

امام موسی کاظم (ع)...

بیانیه بسیج طلاب صدیقه کبری(سلام الله علیها) خلخال در محکوم کردن اغتشاشات اخیر توسط آشوب گران و فتنه انگیزان.

 

بسمه تعالی

بیانیه بسیج طلاب صدیقه کبری(سلام الله علیها) خلخال در محکوم کردن اغتشاشات اخیر توسط آشوب گران و فتنه انگیزان.

بار دیگرایران اسلامی  شاهد فتنه انگیزی توسط دشمنان و معاندان نظام اسلامی که با   اقدامات داخلی و خارجی در راستای به هم زدن وحدت دینی و ملی برآمده اند، است.

حوادث تلخ  چندروز اخیر در برخی نقاط کشور که از اعتراض و تحصن به‌حق و مسالمت‌آمیز مردم عادی و معترض به گرانی و بیکاری و تبعیض آغاز شد.اما در ادامه عناصر فرصت‌طلب داخلی و خارجی  با تحریک کانال‌ها و شبکه‌های ضدانقلاب و منافقین با سردستگی آمریکای غاصب و اسراییل جنایتکار و عربستان مزدور،  با ایجاد آشوب، ناامنی،  و تخریب اموال عمومی و  اهانت به مقدسات دینی و ملی، و حتی کشتن هموطنان  بیگناه، اهداف پلید دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی را دنبال می‌کنند و به دنبال راه اندازی فتنه ای جدید علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی  می باشند مع الوصف،  نه تنها مطالبات صحیح مردم به سرانجام مشخصی نمی‌رسد بلکه  خواسته‌ها و مطالبات به حق  مردم را به سوی مقاصد و اهداف فتنه‌گرانه سوق دادند.

اساتید و طلاب حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال  ضمن محکوم نمودن اغتشاشات و آشوب گری و ایجاد ناامنی و از همه مهمتر توهین به مقدسات اسلامی و ملی ، با سرلوحه قرار دادن فرامین مقام معظم رهبری و آرمانهای بلند حضرت امام که در اندیشه و سخنان رهبر فرزانه انقلاب بروز و تجلی تام دارد ، اعلام می داریم که برای مقابله با تهدیدات گوناگون و فتنه انگیزیهای  روزافزون دشمنان اسلام و انقلاب و در رأس آنان آمریکای جنایتکار و رژیم جعلی صهیونیستی، آمادگی خود را در دفاع از آرمانهای انقلاب و اسلام حفظ خواهیم کرد.

از اشک شما.....

رهبرم...

ادب گوش دادن

امام علی (ع)...

پیاکبر اکرم (ص):

حدیثی از پیامبر (ص)

بیانه حوزه علمیه الزهراء(س) خلخال در مورد حماسه نه دی

بسم الله الرحمن الرحیم

“مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد."( مقام معظم رهبری)

با سلام و درود به روان پاک شهدای اسلام و انقلاب بویژه شهدای مدافعین حرم و شهدای مظلومی که در راه دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی در غبار فتنه ۸۸ غریبانه به شهادت رسیدند.                                        

   پس از انتخابات پر شور سال ۸۸ ، عده ای قدرت طلب سیاسی استحاله شده، با تخیل و توهم تقلب و با اقداماتی غیر قانونی و نامشروع و با زیر پا گذاشتن قواعد دموکراسی و جمهوریت نظام، سعی در تلخ کردن جشن حضور با شکوه و بی سابقه مردم ایران در مشارکت سیاسی و رأی به اصل نظام نموده و خائنانه با تهمت های ناروا و با حمایت بیگانگان (از جمله آمریکا و اسرائیل جنایت کار و انگلیس پلید) باعث خدشه دار شدن امنیت و منافع ملی و اعتبار بین المللی نظام مقدس جمهوری اسلامی وبا امتناع از قانون و ازاردوکشیخیابانی و تخریب اموال عمومی و تحمیل خسارتهای جانی و مالی باعث خوشحالی و امیدوارید شمنان قسم خورده انقلاب شدند.

اما با گذشت زمان ، غبار فتنه فرو نشست و هویت پلید آمریکایی آنها بر همگان آشکار شد. کسانی که با شعار امید، یأس وناامیدی و ناامنیرادرایران،۸ ماه تمام به دشمنان نظام هدیه کردند و با جنجال رسانه ای سعی در مخدوش کردن چهره انقلاب داشتند.        

          فتنه 88، از حوادث تلخ و در عین حال آموزنده و فراموش‌ناشدنی در تاریخ کشور به‌شمار رفته و تبیین ابعاد پیچیده و پیدا و پنهان آن خواهد توانست میهن اسلامی را از گزند توطئه‌های شبکه خبیث سلطه و صهیونیسم رهانیده و پیش‌روندگی انقلاب و صیانت نظام اسلامی را تضمین نمایند.

فتنه 88 نمونه بارز دشمنی دشمنان قسم خورده نظام اسلامی به سردمداری رژیم منحوس صهیونیستی و آمریکای جنایتکار بود که ماه ها قبل توسط سرویس‌های اطلاعاتی  بیگانه به صورت دقیق طراحی و برنامه ریزی گشته و در این ساماندهی ساده لوحی برخی عناصر فریب خورده داخلی نیز لحاظ شده بود؛ غافل از این که مردم بصیر و انقلابی ایران اسلامی  در دفاع از آرمان های والای انقلاب دچار تردید نشدند و با حضور پرشور و آگاهانه، دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهند گذاشتند و با تاسی از فرهنگ عاشورا طومار فتنه و فتنه گران را در هم پیچیدند.

حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورایی مردم حماسه ساز و ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زریّن دیگری در افتخارات مرد و زن ایرانی به حساب می آید . حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان‌های انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد. روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت.

ملت شریف ایران در حماسه ۹ دی با حضور پر شور خود تمامی نقشه های استکبار را در فضای غبار آلود فتنه سال ۸۸ با حضور حداکثری خود در هم شکستند و این روز به یاد ماندنی را خلق کردند .

به درستی که پیام عاشورایی حماسه جاودان و ماندگار نهم دی؛ تمامی مرزهای جغرافیایی و سیاسی جهان را در نوردید و کشور و نظام را در مقابل تهدیدات پیش روی خود بیمه کرد ؛ حماسه عاشورایی ۹ دی ؛ پژواک رسای فریاد «هیهات مناالذله» امام حسین(ع) در کربلا بود که در آسمان ایران طنین‌انداز شد و تمامی مرزهای جغرافیایی و سیاسی و انسانی را درنوردید و پیام رسا و بزرگ انقلاب اسلامی را به گوش جهانیان رساند و نظام و کشور و انقلاب را در مقابل مخاطره‌های پیش‌روی، تهدیدات نرم و سخت و توطئه‌های شوم دشمنان صیانت و بیمه کرد.

ما کارکنان، اساتید و طلاب حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) شهرستان خلخال، ضمن گرامیداشت حضور عاشقانه شما در ۹ دی سال ۸۸، انزجار خود را از حرکات مذبوحانه فتنه گران متذکر و حمایت و تبعیت کامل خود از فرامین سکاندار کشتی نجات امت، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آیه الله العظمی امام خامنه ای ( مد ظله العالی ) را اعلام می دارد.

والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین.9/10/96

 

9 دی......


این شعر، سروده آقای مهدی علی محمدی برادر یک شهید است که در اشعار خود به لایه‌های انتظار، مباحث مربوط به یک فرد منتظر، و بصیرت منتظران می‌پردازد. وی در شعر خود که در نخستین سالروز حماسه «۹ دی» سروده است، به وقایع روز عاشورا و پاسخ ملت بابصیرت و ولایت‌مدار به فتنه‌گران پرداخته است.

 

هوا آشفته بود و شهر مجنون
زمین سر در گریبان، چشم پر خون

 

حماسه می‌خروشید از گلوشان
ز رگ‌ها خون غیرت سخت جوشان

 

که عاشورا کسی رقصیده؟ او کیست؟
چه کس با شاه دین جنگیده؟ کوفیست؟!

 

از این غم شهر گویا پر ز شیر است
دی از گرمای این دل‌ها چو تیر است

 
همه عمارگون، آماده، هوشیار
تمام شهر بیدارند، بیدار
کسی حرمت شکن آشوب کرده
شغالی بیشه را مخروب کرده
الا ای فتنه گر، شیطان، حرامی!
میان بیشه‌ی شیران خرامی؟!
شما، ای جمله عالم گوش دارید
کلام آوازه‌ی بر گوش دارید
به ایران، رهبری فرزانه داریم
اشارت او کند جان می‌سپاریم
الا ای فتنه‌گر، ما مرد جنگیم
برای رجمت ای ابلیس، سنگیم
چو شمشیر آخته، در دست اوییم!
بمیرید از حسد، سر مست اوییم

ابابیلیم اگر بر فیل‌هایید
چو ریگی نرم آخر زیر پایید

۹ دی سیل مردم باز جوشید
تمام سینه‌ها آخر خروشید
خس و خاشاک را از شهر راندند
سران فتنه زیر پای ماندند
ولی حرفیست بی پیرایه‌ای دوست
که این حرف از زبان یار حق گوست
“بصیرت ” یاب، بیدارست دشمن
ز حقد و کینه تبدار است دشمن
صف آراییست! اما در غبار است
میان فتنه ره دشوار و تار است
چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز “سید علی ” نیست

انواع واشکال شایعه و تبعات آن

عنوان:  انواع واشکال شایعه و تبعات آن

نویسندگان: 1- قنبر گلپرست[1]،  حبیبه شاهنده[2]،

 

چکیده

شایعه نوعی عقیده یا باور است که از دو ویژگی عمده برخوردار است. شیع” واژه ای است عربی به معنی رواج یافتن و منتشر شدن که واژگان شیوع و شایعه از آن مشتق شده اند طبق تعریف لغت نامه دهخدا “شایعه در تداول امروز، خبرهای بی اساسی است.  امروزه شایعه، دراشکال و صورتهای مختلفی ظاهر می شود و شایعه پراکنان از طریق آن نیازهای خود را رفع و به مقاصد خود می رسند. هدف از نگارش این مقاله هم تعریف و ماهیت شایعه و معرفی انواع و اشکال شایعه می باشد که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طرق جمع آوری اطلاعات از اینترنت، کتابخانه، مقاله،نشریه و نمایه به اهداف خود رسیده است. دراین مقاله تعریف، انواع و اشکال شایعه از جنبه های مختلفی از جمله موضوع، زمان، موقعیت، مورد بررسی، شناسایی و تبین قرار گرفته و در آخر به این نتیجه رسیده است که برای مقابله با شایعه باید ماهیت و تعریف آن راشناخت و با توجه به ماهیت آن انواع و اشکال شایعه را شناسای و برای مقابله با آن برنامه ریزی و راهکارهای لازم و مقتضی را اعمال نمود و به این طریق راه نفوذ و هر گونه شایعه پراکنی را بست.   

کلید واژه: شایعه- شایعه پراکنی-  انواع شایعه-  تبعات   

  

 

   طرح مسئله

  انسان،موجودی اجتماعی است و به حکم سرشت خویش، ناگزیر از ایجاد ارتباط با دیگران است. تبادل اندیشه و دریافت اطلاعات، از اساسی ترین انگیزه های ارتباط افراد با یکدیگر است. در جریان این ارتباط و تعامل اجتماعی، بخش قابل توجهی از گفته ها و شنیده های روزانه انسان ها را شایعات یا خبرهای ساختگی تشکیل می دهند. شایعه قدیمی ترین نوع رسانه گروهی است. پیش از آن که نوشتار ابداع شود، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و  شایعه خبر را منتقل می کرد، کسانی را خوشایند و برخی را بدنام می ساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه می انداخت امروزه نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو، و تحول عظیم رسانه های سمعی و بصری، شایعات خاموش نشده است و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل می کنند(کاپفر، 1380:ص15).  

  امروزه شروع شایعه پردازی را می توان  در انتخابات  رئیس جمهور و یا نمایندگان مردم،اغلب کشورها اشاره کرد که رقیبان  هر دوره  برای پیروزی بر یکدیگر، بر هم دیگر شایعه پراکنی می کنند. امروزه دستگاه های جاسوسی و تبلیغاتی بیگانه با دستکاری عقاید که عمدتاً متکی به ابزار رسانه ای است (آنچه در حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شکل گرفت می تواند دلیلی بر این گفته تلقی گردد) حجم وسیعی از شایعات را به منظور تأثیر بر افکار عمومی پردازش نموده اند.  (خبرگزاری فارس ( www.farsnews.com. سئوالی که که می تواند در این مقاله بررسی نمود و به آن جواب پیدا نمود این است که شایعه چیست؟ و انواع و اشکال آ کدامند؟ در مورد شایعه، اهداف و ماهیت، انگیزه شایعه و انواع آن، پژوهشهای مختلفی در داخل و خارج کشور صورت پذیرفته است که از جمله الپورت و پستمن با پژوهش های انجام یافته خود در سال ۱۹۴۲ دریافتند که شایعات زمان جنگ و بحران های اجتماعی عمدتا رویاپردازانه، تفرقه افکنانه، خصومت آمیز و هراس انگیز بوده اند حمید مکارم در مقاله خود با عنوان “شایعه سازی و راه مقابله با آن” شایعه را خبر یا اطلاع غیر موثق که مبتنی بر مشهورات و یا قول اجماع است، بیان نموده و پیشگیر و درمان را به عنوان راه مقابله با آن ذکر نموده است. فرهاد گوهر زاد، در مقاله خو با عنوان، ” انواع شایعه” شایعه خزنده، خشونت بار، فروشونده، را انواع و اشکال شایعه ذکر کرده و ایجاد مسئولیت ذهنی برای مردم، ابهام زدایی از اخبار و حقایق و… را به عنوان راه مقابله با آن بیان نموده است.

  شایعه انواع و اشکال گوناگونی دارد و و از طرف کشورهای غرب و دیگر کشورها چه امروزه و چه در گذشته، چهت شایعه پراکنی در داخل دیگر کشورها و جهت رسیدن به اهداف شومشان مورد استفاده قرار می گیرد و اهداف این مقاله هم در این است که شایعه را تعریف کرده و انواع و اشکال آن و مورد بررسی و تبین قرار می دهد از آنجایی که بخش بزرگی از سخنان عادی در اجتماع را شایعه تشکیل می دهد و با اشکال و گونه های مختلف در جامعه خود را نشان می دهد، بنابراین اهمیت  این موضوع هم از آن جهت است که تعریف شایعه انواع و اشکال آن را بررسی و تشریح قرار می دهد. در این مقاله تعریف شایعه، انواع و اشکال شایعه، پرداخته خواهد شد.

 تعریف شایعه:

 تعاریف گوناگونی از شایعه توسط داشنمدان و متخصصان، انجام گرفته است، در این مقاله تنها به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد. شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن می توانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهره وری و تولید راکاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشه دار کنند. بعضاً ممکن است شایعه ای به طور فوق العاده ای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیه ها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند. (افروز،۱۳۷۶:ص30).

  فرهنگ عمید (۱۳۳۸) شایعه را به معنای خبری که شیوع پیدا کرده، آورده است. شایعه خبر یا اطلاعات تأیید نشده ای است که مورد توجه گروه یا جمعیت خاصی بوده و برای ایجاد باور نزد دیگران معمولاً از فردی به فرد دیگر به طور شفاهی و بی هیچ گونه اطمینان و دلیل و مدرک کافی انتقال می یابد. به عبارت دیگر شایعه طرح و شیوع خبر یا ادعایی است که همواره هاله ای از شک و تردید آن را پوشانده است. شایعه خط باریکی را بین واقعیت و سراب ترسیم می کند (همان، 1376.(  به نظر آلپورت و پستمن، شایعه موضوع خاصی است که برای باور همگان مطرح می شود و از فردی به فرد دیگری منتقل می گردد و معمولاً این انتقال شفاهی است، بی آنکه شواهد مطمئنی در میان باشد. به گفته نپ شایعه موضوعی است که برای باور همگان مطرح می شود، بی آنکه به طور رسمی تأیید شود. به زبان پیترسون و گیست، شایعه شرح یا توضیح تأیید نشده ای است که درباره شی، حادثه، یا مسئله خاصی که مورد توجه و نگرانی عموم است. از فردی به فرد دیگری انتقال می یابد. (دبستانی،1372:ص45).

 انواع واشکال شایعه

  دسته‌بندی‌های متعددی در مورد شایعات به عمل آمده است شایعات را براساس معیارهای گوناگونی، نظیر معیار زمان، موضوع، انگیزه انتشار و نظایر آن، نیز می‌توان دسته بندی کرد. میچل سن و مولی (2000)، شایعات  رااز نظر موضوعی  به 4 دسته تقسیم کرده‌اند:


1- شایعات رویارویی(توهم انگیز): بسیاری از شایعات به دلیل اضطراب عامه مردم به سرعت گسترش یافته و منتشر می شوند و در گوشه و کنار به گوش می رسند. مردم معمولاً از چیزهای مشابهی می ترسند و به همین علت آمادگی پذیرش، باور و بازگو کردن شایعات مربوط به آنها را دارند. شایعات توهم انگیز یا وهمی که بر اساس خوف، بیم و وحشت مردم رواج می یابند و در ایجاد آنها میل و رغبت، جایگاهی ندارد.(ساعتچی،1387:ص56).

 این گونه شایعات براساس یک یا چند آرزو و یا حتی امیدواهی شکل می گیرند و باعث می شوند مردم احساس شادمانی بیشتری کنند و نسبت به آینده امیدوارتر شوند. این نوع شایعات بیان کننده آرزوها، امیدها و رؤیاها هستند و از شادمانی و خو ش بینی شایعه پراکنان حکایت دارند. به مردم اطمینان خاطر می بخشند و آینده روشنی را نوید می دهند.  

   2- شايعات شيطاني (خشونت بار): اين نوع، در زمان اضطراب و نگراني مردم، شايع مي شوند و چون مردم در حالت ترس و وحشت بسر مي برند، آماده پذيرش اخبار دروغين هستند. در زمانهاي بحراني، مثل جنگ و قحطي، اين شايعه رواج بيشتري پيدا مي کند. مانند شايعات مربوط به زلزله در تهران در سال 1384، يا شايعه حمله آمريکا در 22 بهمن 2-3  سال اخير که پس از آن کمرنگ مي شود و يا خبر مرگ رهبران دولت ها.(کاپفر،1380:ص56)

3- شایعات سبقت‌جویانه:  این‌گونه شایعات بیانگر تمایل گروهی از افراد جامعه، برای نشان دادن برتری خود است. برای مثال نمایندگان جهت سبقت از رقیبان خود شایعاتی را بر علیه یکدیگر منتشر می کنند و این گونه شایعات، باعث می شود که حقیقت و باطن نمایندگان برای مردم واضح و آشکار نباشد و کسانی را برای مجلس انتخاب کنند که لایق آن نبوده است.

4- شایعات جنسی: دسته دیگری از شایعات به نام شایعات جنسی است. شایعات مبتنی بر انگیزه‌های روان‌شناسی می‌تواند ممزوجی از انگیزه‌های مختلف را دربر گیرد. مثلاً شایعه نسبت دادن تجاوز جنسی وقیحانه به افغان‌ها می‌تواند هم بیان‌گر نفرت و انزجار از آن قوم باشد و هم بیانگر چیرگی انگیزه جنسی در مروجان آن شایعه. یا مثلاً، کسی که از یک نوع نگرانی مبهم یا ترس شدید رنج می‌برد، با متهم کردن کسی که متعلق به قوم دیگری است، به تجاوز جنسی احساس بیم و اضطراب خود را توجیه می‌کند و با هشدار دادن به دیگران، به یک نوع تسلی‌خاطر تصنعی و گذرا، دست می‌یابد. (گنجی،1388).

بايسا  جامعه شناس روس، شايعه را از جهت نوع ظهورو  معیار زمان  بروز اجتماعي آن به انواع ذيل، تقسيم بندی کرده است:

   شایعه خزنده: این نوع شایعات، به آرامی گسترش، و به همراه احساسی مملو از رازداری رواج می‌یابند تا به مرور همه از آن با خبر شوند. در این نوع شایعات می‌توان شایعات غیب‌گویانه، که انواع حوادث مصیبت‌بار را پیش‌بینی می‌کنند، و شایعات خصمانه را نیز جای داد.( آلپورت و پستمن، 1945، ص 184). همچنین شايعاتي هستند که آرام صورت گرفته و جاي خود را باز مي کنند. اين شايعات به صورت درگوشي و پنهاني منتقل مي شوند تا سرانجام همه از آن آگاه شوند. استمرار و تداوم اين شايعات، به تکثير زنجيره بي انتهايي از داستانها به گونه پيوسته در جهت تغذيه و تداوم انتشار شايعات مزبور منجر مي گردد. مثال پخش فيلم خصوصي هنرپيشه زن در سال 1385.

  شايعات شناور يا فروشونده: اين نوع شايعات، در آغاز امر، رواج مي يابند، سپس به عمق فرو مي روند تا هر زمان که شرايط بروز مجدد آنها فراهم شد، مجددا آشکار گردند. اين نوع شايعات بيشتر در زمان جنگ بکار مي روند و همچنين شايعات مربوط به محيط زيست، فضا،… از اين نوع مي باشند. (علیرضای، 1388)

شایعات آتشین: این‌گونه شایعات، همچون آتشی که چوب را می‌سوزانند، به سرعت منتشر می‌شوند و جامعه را در مدتی کوتاه دربر می‌گیرند. شایعات حاوی موضوعات خشونت‌بار، فجایع و مصیبت‌های فراگیر و پیروزی و شکست‌های عظیم در زمان جنگ، در این دسته قرار دارند. از آنجا که این نوع شایعات، مبتنی بر احساسات و عواطف شدید ناشی از دستپاچگی، خشم و یا سرور و شادمانی ناگهانی‌اند که در جوی از هیجان مطرح می‌شوند، غالباً واکنشی نیرومند، در شهروندان را به دنبال دارد. (همان،1388)

شایعات غواص: این نوع شایعات پس از پدید آمدن، دهان به دهان منتقل می‌شوند، سپس مخفی می‌شوند و اصطلاحاً زیر آب می‌روند، ولی زمانی که شرایط مهیا شد، مجدداً سر بر می‌آورند و در جامعه، یا بین گروه خاصی از مردم، رواج پیدا می‌کنند. مثلاً شایعه سمی بودن آب، که عمدتاً در زمان‌های جنگ تکرار می‌شود. این نوع شایعات، به دلایل گوناگونی از جمله نیازها، ترس‌ها، امیدها و کینه‌های انسان‌ که از طریق شایعه برآورده می‌شوند استمرار می یابند . این نوع هیجانات و انگیزش‌ها، در طول نسل‌ها، کمتر دست‌خوش تغییر می‌شوند، به همین سبب شایعه‌ای که در جنگ جهانی دوم، در میان مردم امریکا رواج یافته است، به ناگاه در جنگ نفت نیز از نو سر برمی‌آورد و هیجانات شدیدی در میان مردم امریکا ایجاد کرد(گوهرزاد، 1386).

 شايعات تند و سريع: این نوع شایعات در مقطع زماني کوتاه، گروه وسيعي را در بر مي گيرند و با واکنش سريع مردم روبرو مي شوند. مانند شايعه گران شدن ناگهاني مرغ، شکر، بنزين… که عواقبی مثل نگرانی، دلسردی مردم از دولت، ناامیدی و .. به دنبال می اورد. همچنین  ایرونیگ شایعات را  براساس موضوع   به انواع مختلفی تقسیم می‌کنند.

1- شایعات وحشت، نفرت و مرگ: این نوع شایعات عمدتاً به هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه و جنگ رواج می‌یابند. همچنین  این‌‌گونه شایعات ریشه در ترس و اضطراب سازندگان و نشر دهندگان آنها دارد. این نوع شایعه ها در موقعیت اضطراب، یعنی زمانی که همه از یک چیز می ترسند، سامان می یابند. مردم به خاطر همین اضطرابی که دارند، پذیرای شایعه می شوند(ساعتچی،1378:ص 183)

2- شایعات حاوی اسراف و خوش‌گذرانی زمامداران: در هنگام گرانی، تورم و کمبود مواد غذایی، به ویژه هنگام وقوع حوادث دردناک، شایعه خوش‌گذرانی و حیف و میل اموال عمومی توسط متولیان امور، به سر زبان‌ها افتاده و به زودی منتشر می‌شود. و ناامیدی مردم و از حکومتها را به دنبال می آورد.

3- دزدی و اختلاس: شایعه دزدی‌های کلان، اغلب در هنگام بحران‌های سیاسی و اجتماعی پدید می‌آید و موجی از نارضایتی عمومی را دامن می‌زند.

4-بی‌کفایتی مدیران: در زمان وقوع بحران، وجود مدیرانی کارآمد و با کفایت، می‌تواند آتش کینه‌ها، ترس‌ها و نفرت‌ها را خاموش و بذر امید و اتحاد و یکپارچگی را، میان بحران‌زدگان ایجاد کند. لیکن، هر نوع قصوری در این زمینه، شکل‌گیری شایعاتی در خصوص مدیران (نظیر بی‌سوادی، کم‌هوشی و دست و پاچلفتی بودن آنان) را در پی خواهد داشت. این شایعات فرایند حل بحران را با مشکل مواجه می‌سازد.

5- احساسات ضددولتی: در بسیاری کشورها، مردم احساسات و دیدگاه‌های ضدحکومتی خود را غیرمستقیم و در قالب طنز و کنایه و شایعه، ابراز می‌دارند.

شایعات را براساس انگیزش‌های روان‌شناختی تقسیم‌بندی کرده‌اند. این تقسیم‌بندی‌ها عمدتاً بر سه نوع شایعه مبتنی است.

6- شایعات هیجانی : شایعاتی اند که باعث تخلیه هیجان عمومی در رابطه با موضوع آن می شوند. ریشه این نوع شایعه، معمولاً در نیاز اجتماعی به بروز هیجانات ناشی از یک موضوع است. شایعه زلزله سال ۱۳۷۷ تهران یکی از ملموس ترین این نوع شایعات است. با آنکه از طریق رسانه های رسمی اطلاعات زیادی را به مردم داده بودند و مردم به درستی مطلع بودند که زمان دقیق هیچ زلزله ای تاکنون به کمک بشر و با علم امروز او پیش بینی شدنی نیست. اما از آنجایی که شایعه وقوع زلزله، هیجان بسیار شدیدی را ایجاد کرده بود، حتی افراد مطلع هم خود به عاملی برای اشاعه شایعه تبدیل شده بودند.( حسین نژاد، 1387، ص33).

7- شایعات ترس‌آور:  شایعاتی نظیر احتمال وقوع مجدد حادثه، پیش‌گویی دیگران در مورد رخدادهای شدید.این گونه شایعات جهت ایجاد ترس و وحشت و نگرانی در جامعه تولید و پخش می‌شوند. مثلا در سال ۱۳۷۰ه-.ش. شایعه‌ای در شهرها و روستاهای دور افتاده هند رواج یافت که: “باندهای خاصی برای ربودن بچه‌ها از خیابانها به وجود آمده است.(گنجی، 1388)

8- شایعات خصمانه: این نوع شایعات را اغلب گروه‌های اپوزیسیون در میان مردم رواج می‌دهند و کینه و نفرت آنان را نسبت به حکومت برمی‌انگیزند.(همان، 1388)

9- شایعات مبتنی بر بی‌کفایتی مدیران: این نوع شایعات دیدگاه‌های مردم را نسبت به مدیران دولتی، دستخوش تغییر می‌سازد، و اعتماد آنان را نسبت به مسئولان حکومتی سلب می‌کنند. (رادان، 1387)

   شایعات سیاسی،تجاری واقتصادی بر اساس موضوع:

  همان‌گونه که تبلیغات را به دو نوع تبلیغات سیاسی و تبلیغات تجاری تقسیم می‌کنند، شایعات را نیز به دو نوع شایعات سیاسی و شایعات تجاری (یا اقتصادی) تقسیم می‌کنند. (رادان ، 1387)

   موضوع شایعات نوع اول، اغلب اشخاص و پدیده‌های سیاسی و حکومتی است. در حالی که شایعات نوع دوم، اغلب متوجه شرکت‌های تجاری و سرمایه‌داران و بنگاه‌های گوناگون اقتصادی است. گاهی این دو نوع شایعه، به ویژه زمانی که علیه بنگاه‌های اقتصادی حکومتی رواج می‌یابند درهم می‌آمیزند. ( الیاسی، 1382، ص68)

کاپفرر، با بررسی‌های خود دریافته است که «هفت زمینه عمده برای شایعات سیاسی وجود دارد که می‌توان آنها را هفت گناه کبیره شایعات تلقی کرد.» (همان،ص 369)

  همچنین شایعه را از نظر موضوع و موقعیت در  انوع زیل تقسم بندی کرده اند

   شایعه - بدبینی: منظور از شایعه ترویج بدبینی و آزار و اذیت نسبت به اشخاص یا گروه‌های محبوب یا مقتدر در جامعه‌است. مثلا: شایعاتی که علیه پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در صدر اسلام منتشر می‌شد و نسبت شاعر بودن به آن حضرت می‌دادند (سوره یاسین: آیه ۶۹.) همچنین شایعه جنگ قدرت در ایران که بارها از سوی دشمنان انقلاب مطرح شده‌است.

شایعه تفرقه‌افکن( خصمانه): این شایعه در جاهای عمومی که افراد همدیگر را می بینند، به صورت نجوا و پچ پچ کردن، رد و بدل می شود. به عنوان مثال وقتی کارکنان یک سازمان در سالن ناهارخوری دور هم جمع می شوند، با زمزمه هایی در مورد وضع نابسامان سازمان و کار خود، گمانه هایی را به یکدیگر انتقال می دهند )زرچی،1377). همچنین این شایعه بر مبنای اصل “تفرقه بیانداز و حکومت کن” یا “فرق تسد” استوار است. و با هدف ایجاد اختلاف در بین فرمانده و سربازان و یا بین دو همسر یاد و طایفه و گروه و امثال آن تولید و پخش می‌شود. (روزنامه کیهان. (

  شایعه فریب: این شایعه همچون پرده‌ای از دود است که برای پنهان‌سازی اهداف واقعی دشمن استفاده می‌شود. مثلا در تاریخ ۸/۶/۱۹۴۱ وزیر تبلیغات آلمان دکتر گوبلز ضمن چاپ مقاله‌ای درخصوص جزیره کریت به طور ضمنی اشاره کرد که ارتش آلمان در ابتدا قصد حمله به انگلستان را دارد و سپس روسیه، در حالی که نقشه اصلی بر مبنای هجوم به مسکو بود!( همان منبع)

   شایعه ناموسی: این شایعه در پی جدایی بین زن و شوهر و هتک حرمت افراد از طریق بدنام کردن یکی از همسران است که به آن قذف گفته می‌شود. مثلا حادثه افک که در آیات ۲۰-۱۰ سوره نور نقل شده‌است در خصوص یکی از این شایعات است. (مکارم، 1371)

شایعه های جدی: بعضی از شایعه ها بقدری جدی هستند که لازم است به محض وقوع، مورد توجه مدیران قرار گیرند. این نوع شایعه ها اغلب به تعامل و روابط انسانی کارکنان آسیب رسانده و موجب پایین آمدن سطح همکاری ها در بخش های موثر یک سازمان و در نتیجه کاهش کارایی ها می شوند. (همان منبع)

شایعات آنلاین:  بررسیها نشان داده است شایعاتی که از طریق اینترنت پخش میشوند همان تاثیری را دارند که از طریق چهره به چهره منتقل میشوند و بهطور دقیق از همان اصول و پارامترها پیروی میکنند. وقتی پای یک شایعه به میان میآید، فرضیه ها بررسی میشوند. نکته منفی شایعات آنلاین این است که در اجتماع مورد نظر امکان بحث فعال و بیان عقاید متفاوت وجود ندارد و در نتیجه مخالفت و از بین رفتن شایعه غیرممکن میشود. در نتیجه شایعات اینترنتی تنها گروههای موافق شایعه وارد عمل شده و نظریات درست و واقعی فرصت ظهور پیدا نمیکنند. (روزنامه سلامت (

 شايعات مذهبي: این نوع بيشتر در بين مردمان مذهبي كه داراي عقايد سنتي مي باشند، رواج مي يابد. خواب ديدن يكي از بزرگان كه چنين وصيتي مي نمايد- ديده شدن فردي كه نماينده امام مهدي است و… این نوع شایعات مردم را از مذهب و هویت خود دور کرده و عواقب خطرناکی برای آینده اسلام به بار خواهد آورد.

   بحث و نتیجه گیری

شایعه و شایعه پراکنی، از جمله موضوعاتی هستند که با گذر زمان و پیشرفت وسایل ارتباطات جمعی و گروهی، جای خود را حفظ کرده است و  در میان مردان هر قومی  گسترش یافته و هر حکومت و مقامی برای رسیدن به اهداف خود  از انواع و اشکال آن استفاده نموده و به مقاصد خود می رسند

اشاعه دادن اخبار بی اساس و شایعات در بین مردم، به هر نحو، امر ناپسند بوده و باعث آسیب های روانی و اجتماعی متعدد می گردد و قران کریم در آیه ۱۹ سوره نور می فرماید: “از کسانی که دوست می دارند زشتی ها در میان اهل ایمان شایع شود، برای آنان در این جهان و آخرت عذابی دردناک خواهد بود و خداوند می داند شما نمیدانید “

از سوی دیگر، یکی از آموزه های اخلاق اسلام این است که هر فرد مسلمانی بکوشد از هر گونه رفتار و کرداری که امکان بدگمانی و ضربه پذیری را برای وی و یا جامعه فرهم می آورد، اجتناب نماید پس با شنیدن هر خبری از منابع ناموثق به صحت آن اعتماد کامل نکنیم و با تعمق، مطالعه و تحقیق به کشف حقیقت ماجرا اقدام کنیم با این کار ضمن آن که خودمان را از خطا رفتن در اطمینان نابجا مصون داشته ایم، چراغ شایعه را ناکام میگذاریم همچنین با باور نکردن برخی شایعات هدفمند و مخرب، در گناه سوء ظن به انسان های دیگر شریک نمیشویم همچنین امام صادق فرمود: “از جمله نشانه حقیقت تو این است که اندازه گفتارت از مرز علم و اطلاع تو تجاوز نکند ” لذا ضرورت ارتقای بینش و آگاهی عمومی که با مطالعات هدفمند از منابع معتبر صورت می پذیرد، بیش از پیش نمایان می شود ، در این مقاله تعریف شایعه، و انواع و اشکال شایعه با توجه به موضوع، زمان و روانشناختی،  بررسی و شناسای و مورد تبین و تشریح قرار گرفت و می توان این گونه نتیجه گرفت که برای مقابله با شایعه باید ماهیت و تعریف آن راشناخت و با توجه به ماهیت آن انواع و اشکال شایعه را شناسای و برای مقابله با آن برنامه ریزی و راهکارهای لازم و مقتضی را اعمال نمود و به این طریق راه نفوذ و شایعه پراکنی را بست. 

 

 

 

منابع

قرآن کریم

- الیاسی، محمدحسین (1382). تأثیر و نقش هیجانات در جنگ روانی. فصلنامه عملیات روانی. شماره 1،

- افروز، غلامعلی (1376). روان‌شناسی شایعه و روش‌های مقابله. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

- آل‌پورت، گردن و پستمن، لئو(1374)؛ روان‌شناسی شایعه، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوی اسلامی ایران، چاپ دوم، 1374

- بروس ، کوئن (1373)،  مبانی جامعه‌شناسی، مترجم: غلامعباس توسلی و رضا فاضل، تهران، سمت،

 - حسین‌نژاد، غلامرضا (1387). شایعه و کارکردهای آن در عملیات روانی. فصلنامه عملیات روانی، شماره 8،  

- خبرگزاری فارس ( www.farsnews.com

- دبستانی، ساعد، مترجم (1372)، روان‌شناسی شایعه (تألیف گردان آلپورت و لئو پستمن). تهران: مرک تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیما

- دهخدا، علی اکبر و دیگران(1373)،فرهنک عمید، ویرایش دوم تهران: دانشگاه تهران،

- رادان، احمد رضا(1387)، روشی تأثیر گذار در عملیات روانی،

- روزنامه کیهان ( www.kayhannews.ir

- روزنامه سلامت  www.salamat.ir))

- زرچی)۱۳۷۷)، بررسی تجربی تاثیرات شایعه همایش جنگ روانی  به کوشش حسینی-  

- ساعتچی، محمود(1374)، روانشناسی کار برای مدیران در خانه، مدرسه و سازمان، تهران، انتشارات نشر ویرایش.

- علیرضایی،نرگس  (1388)،  شايعه چيست ؟ نشریه جوان.

- کاپفرر، ژان نوئل (1380). شایعه. تهران: انتشارات شیراز.

 - گنجی، عبدالله(1388)، علل تولید شایعه و انواع آن، نشریه جوان. شماره22

- گوهر زاد، فرهاد(1386)، انواع شایعه، نشریه جوان.

- مکارم، جمید(1371)، شایعه سازی و راههای مقابله با آن، نشریه: درسهایی از مکتب اسلام، شماره 21.

 

 

 

 



[1] - کارشناس ارشد علوم تربیتی-  
[2] - استاد و مدیر حوزه علمیه الزهراء(س) خلخال

مفهوم شناسي امر به معروف و نهي از منكرو امنيت پايدار و آرامش رواني

     عنوان : مفهوم شناسي امر به معروف و نهي از منكرو امنيت پايدار و آرامش رواني

نويسندگان:

1- قنبر گل پرست[1] 2- حبيبه شاهنده[2]

   چكيده

   امر به معروف ، نشانه تولّى و تبرّىاست و به معني آن چیزی است که خداوند متعال، انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده است و منکر، آن چیزی است که خداوند، از آن نهی فرموده و عقل، از انجام دادن آن، کناره گیری می نماید.   امر به معروف و نهى از منكر، نوعى انضباط اجتماعى است؛ يعنى محدود كردن تمايلات اشخاص در برابر مصالح جامعه. همچنين اين دو امراز كارسازترين و كارآمدترين شيوه هاي تعامل اجتماعي و ايجاد امنيت روحي و رواني در فرد و جامعه است.

   امر به معروف ونهي از منكر داراي آثار و بركات مهم و ارزشمندي براي جامعه، از جمله رشد اقتصاد و پيشرفت جامعه و همچنينن امنيت وآسايش دروني جامعه به بار آورد و سلامت و امنيت جامعه را از هر لحاظ تأمين، بيمه و حفظ مي كند. امر به معروف و نهي از منكر از والاترين و شريفترين  واجبات ديني هستند كه بوسيله اين دو فريضه ديگر واجبات و تأمين امنيت اجتماع و آسايش روحي رواني فرد و جامعه با اجراي صحيح آن تأمين مي شو.د بنابراين شناساندن مفهوم اين دو امر و تبيين جايگاه آن در جامعه به عنوان اهرم آسايش و آرامش و انظباط اجتماعي ضروري به نظر مي رسد و در اين مقاله اين دو امر با روش توصيفي، و از طريق جمع آوري اطالعات از اينترنت و كتابخانه، مجله و … بررسي شده است. همچنين  تبيين و تشريح مفهوم امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات و از ديدگاه علماي ديني، شناساندن جايگاه والا و واقعي اين  دو فريضه مقدس در جامعه و تبيين تاثير آن در آسايش و آرامش و امنيت رواني جامعه از مهمترين اهداف اين مقاله مي باشد

  در اين مقاله مواردي همانند،  معني و مفهوم امر به معروف و نهي از منكر، پيشينه و اهميت و فلسفه آن، امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات، از منظر علماي ديني، مراتب، شرايط وجوب آن، و همچنين آثار و بركات اين دو فريضه، مورد بررسي، تبيين و تشريح قرار گرفته است. و از اين بحث اين نتيجه حاصل شده است كه: معروف و منکر ، فريضه اي است  که خداوند متعال، انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده است و منکر، آن چیزی است که خداوند، از آن نهی فرموده و عقل، از انجام دادن آن، کناره گیری می نماید.

امر به معروف و نهي از منكر دو فرضيه مهم و برزگ الهي هستند كه به وسيله آن دو، ساير واجبات الهي اقامه مي‌شوند . اين فريضه الهي  در فرهنگ اسلامی، مانند جریان خون در رگ های یک پیکر است. و  جامعه اسلامي براي رشد و توسعه افكار اسلامي، حفظ ارزشها، پيشرفت معنويت و رشد و بالندگي وايجاد وامنيت و آسايش و از بين بردن ريشه هاي فساد در تمام زمينه ها  نيازمند احيا و اجراي مستمرو مداوم  امر به معروف و نهي از منكر مي باشد.

                                                                                  

كليد وازه: امر به معروف- نهي از منكر-  پایدار- آسايش- امنيت .

 

 

مقدمه

     امر به معروف ونهي از منكر، نشانه تولّى و تبرّى، نشانه آزادى در جامعه، ضامن اجراى تمام واجبات، ضامن ترك همه محرمات، نشانه تعهد و سوز و علاقه انسان به سلامتى جامعه است ، و همچنين  جامعه را رشد  داده  وجامعه را از سقوط نجات مى‏دهد.- امر به معروف حافظ مرزها و حقوق افرادو آسايش و امنيت رواني اجتماع  است  امر به معروف و نهى از منكر، نوعى انضباط اجتماعى است؛ يعنى محدود كردن تمايلات اشخاص در برابر مصالح جامعه.  امر به معروف و نهي از منكر از كارسازترين و كارآمدترين شيوه هاي تعامل اجتماعي و ايجاد امنيت روحي و رواني در فرد و جامعه است..(قرائتي،ص7).

     امر به معروف و نهي از منكر دو فرضيه مهم و برزگ الهي هستند كه به وسيله آن دو، ساير واجبات الهي اقامه مي‌شوند، راه‌ها امن مي‌گردد، كسب و كار مردم حلال ، حقوق افراد تأمين، سرزمين‌ها آباد و استواري تمام كارها، به عملي شدن اين دو اصل بستگي دارد . زيرا انجام ديگر واجبات ، امنيت و آسايش، رفاه و آرامش، تأمين حقوق مردم و آبادي شهر و روستا همه و هم در گرو عمل به اين دو اصل است.

     دين اسلام آئينی است كه پيوند اجتماعی و مسئوليت عمومی افراد مسلمان را  در تار و پود خود جای داده است.  هيچ مكتب و آييني به اندازه اسلام براي فريضه امر به معروف و نهي از منكر، اهمييت ويژه قايل نيشست تا جايي كه اين دو فريضه را زير بناي عرصه اجتماعي، اخلاقي، مذهبي، اعتقادي،اقتصادي و فرهنگي و….. مي داند (خرمي مشكاني، ص9)  . ولي در ديگر اديان نظير آيين  مسیحیت ، رهبانیت و عزلت و گوشه‏گیری از اجتماع به عنوان یك اصل مطرح شده (كه البته بدعتی بوده از سوی ارباب كلیسا و در شریعت حضرت عیسی(ع) وجود نداشته است) و تز «كار خدا را به خدا و كار قیصر را به قیصر واگذارید!» در عمل الگوی پیروان این آئین مي‏باشد، اما در اسلام، انزوا و رهبانیت و ترك اجتماع منسوخ است و جایگاهی ندارد. از سخنان گهربار پیامبر گرامی اسلام است كه لارهبانية فی الاسلام» در اسلام رهبانيت نیست.(ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر خراسان رضوي)

 تامين امنيت و ايجاد آرامش روحي و رواني فرد و جامعه نيازمند احياي ارزشها و هنجاري اسلامي در اجتماع  مي باشد ودين اسلام بر مسلمنان فرض ميداند كه با تشكيل هسته هاي اجرايي در راستاي پياده كردن اين عمل زير بنايي و سازنده درجامعه از هيچ كوششي دريغ نورزند ونگذارند كه گردوغبار فراموشي بر چهره‌ي آن بنشيند.

با نگاهي به تاريخ اسلام و واقعه عاشورا نيز امر مسلم اين است كه هدف از قيام امام حسين (ع) احياي امر معروف و نهي از منكر بوده است . اما بعد واقعه عاشورا اين مسئله مهم ديني با وجود حاكمان ظالم با موانع بسياري مواجه  و سبب محقق نشدن اين امر الهي شد و تنها در برخي كتب هاي فقهي و اسلامي از اين امر ياد مي شد جز در موارد ي  كه با خيزش برخي روحانيون و علماي ديني  و با وجود دشمنان اسلام ثمره اندكي در پي نداشته است . اما بعد پيروزي انقلاب اسلامي با رهبري امام خميني (ره) اين فريضه الهي در جامعه اسلامي پياده شد. انقلاب اسلامى ايران خود يکى از ثمرات مهم و نتايج با ارزش اصل مسلم امر به معروف و نهى از منکر در جنبه‌هاى سياسى و حکومتى آن است و براى  حفظ و گسترش آن به همين اصل متمسک شده است.

    سعى مسلمانان قبل و بعد از انقلاب و رشد و نمو اسلام ناب محمدى (ص) با بهره‌گيرى از سنت‌هاى انقلابى آن نظير امر به معروف و نهى از منکر و آشنا نمودن ديگران با آن بوده است. و در واقع اجراى اين امر باعث برقرارى حکومت الهي، حمايت مستضعفين، استقلال و آزادي، مبارزه با استکبار، استبداد، استعمار و استثمار در بعد از انقلاب شده و اين امر کم و بيش در کشورهاى مسلمان ديگر (لبنان و فلسطين و….) تجلى کرده است. لذا براى تداوم انقلاب اسلامى و گسترش آن بايد عقايد سياسي، اجتماعى و احکام اسلامى به صحنه‌ ظهور و عمل در آمده و تبليغ شود.

    با گذشت بيش از ربع قرن از انقلاب اسلامي ثمرات مهم آن در جامعه مشاهده مي شود. كه مهمترين اين ثمرات مي توان به وجود امنيت و آسايش و انظباط اجتماعي  و دوري از منكرات و ترويج  معروفات  در كشور اشاره نمود .در اين ميان با نگاهي به جوامع غربي و عدم امنيت روحي و رواني و وجود بحران هاي معنوي  در اين كشورها خلع چنين ارزشهايي  احساس ميشود . و همچنين متأسفانه در عصر حاضر بسياري از مسلمانان نسبت به اين دو فريضه الهي بي توجه شده اند و در اين ارتباط هيچ گونه احساس وظيفه اي نمي كنند. و بسياري از كشور ها با تكيه بر اين گفته كه «عيسي به دين خود و موسي به دين خود» (خرمي مشگاني، ص10). و با اين تعبير و تفسير و با ديد و نگرش تعصبانه در مقام يك تماشاگر، سكوت را پيشه خود كرده اند. با توجه به مطالب بالا و با وجود هجوم  فرهنگ منحط غربي و همكاري فتنه گران داخلي امنيت فرهنگ اسلامي در سالهاي  با خطرات جدي روبرو شده است در اين ميان ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر براي شناساندن مباني و مفهوم اين امر مقدس و تامين امنيت و آسايش روحي و رواني جامعه با وجود اين حملات  چه اقداماتي انجام داده است ؟ و آيا اين امر توانسته است امنيت و آسايش جامعه را در برابر اين خطرات بيمه كند؟ معني و مفهوم امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات چگونه است؟  امر به معروف و نهي از منكر در تأمين و آسايش روحي و رواني جامعه و خانواده  چه اثراتي گذاشته است؟

    پژوهش هاي مختلفي در مورد اين دو فريضه و مفهوم در كشور مان توسط محققان و متخصصان به انجام رسيده است كه از جمله: استادي، در مقاله خود تحت عنوان” احياي حقيقتي فراموش شده« شيوه صحيح امر به معروف و نهي از منكر» با توجه به آيات و روايات،  اين دو فريضه را در جامعه بررسي كرده و آن را عمل ريشه كن كردن فساد در جامعه بيان نموده است. همچنين جواهري، در  مقاله اي با عنوان” امر به معروف و نهي از منكر و نظارت همگاني از منظر امام علي (ع)” جايگاه و اهميت، آثار و ترك آن، فوايد و آثار عملي آن با استناد به سخنان امام علي(ع)، را برسي كرده و اين فريضه الهي را عمل حفظ و امنيت كشور دانسته و نبود آن را علل سقوط جامعه و انتشار بزهكاري و تخريب جوامع بيان نموده است. اسلام پور در مقاله با عنوان” جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در جامعه(مفهوم شناسي)” ضمن تعريف و مفهوم اين موضوع، اهميت و ضرورت، شرايط و جايگاه اين دو امر را در جامعه بررسي نموده و بهترين امت اسلامي را انجام اين فريضه معرف كرده است. همچنين كاظمي، شيرواني و  قرائتي تحقيقات و كتابهاي در اين زمينه انجام و پژوهش نموده اند.       

    امر به معروف و نهي از منكر از والاترين و شريفترين  واجبات ديني هستند كه بوسيله اين دو فريضه ديگر واجبات و تأمين امنيت اجتماع و آسايش روحي رواني فرد و جامعه با اجراي صحيح آن تأمين مي شو.د بنابراين شناساندن مفهوم اين دو امر و تبيين جايگاه آن در جامعه به عنوان اهرم آسايش و آرامش و انظباط اجتماعي ضروري به نظر مي رسد كه اين مقاله با روش توصيفي و از طريق جمع آوري اطلاعات از اينترنت، كتابخانه و مجله و …اين موضوع را بررسي كرده است.  و همچنين تبيين و تشريح مفهوم امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات و از ديدگاه علماي ديني، شناساندن جايگاه والا و واقعي اين  دو فريضه مقدس در جامعه و تبيين تاثير آن در آسايش و آرامش و امنيت رواني جامعه از مهمترين اهداف اين مقاله مي باشد. در اين مقاله به مواردي همچون،  معني و مفهوم امر به معروف و نهي از منكر، پيشينه و اهميت و فلسفه آن، امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات، از منظر علماي ديني، مراتب، شرايط وجوب آن، و همچنين آثار و بركات اين دو فريضه، مورد برسي و تبيين قرار گرفته شده است.    

 

معني و مفهوم امر به معروف و نهي از منكر

ريشه امربه معروف

    قرشى اين واژه را مشتق از ريشه «عرف» دانسته و معناى آن را  آنچنان كه بسيارى از لغت شناسان ذكر كرده اند «معرفت و عرفان به معنى درك و شناختن» دانسته است( قرشي،ص109) ، شاهد مثال او از قرآن، سوره يوسف آيه ۵۸ است: «فدخلوا عليه فعرفهم و هم له منكرون». بر يوسف داخل شدند يوسف آن ها را شناخت در حالى كه آن ها او را نشناختند. وي در قاموس قرآن معتقد است كه امردو معني ديگر نيز دارد يكي كار و جمع آن امور است، ديگري دستور و فرمان .و به عبارت ديگر امر به معناي دستور دادن، فرمان ، حكم، كار، شأن مي باشد(معين، ص309)

    واژه اى كه به نظر اكثراهل لغت پيوسته در تقابل بامعروف است ، واژه «منكر» از ماده انكار و به معناي ناشناس(مكارم شيرازي، ص37) وعمل بد‌ و قبيح مي باشد(بهشتي،ص71)همچنين منكر به معناي طالب ترك فعل است( جرّ، ص2088)

منكر ضد ارزش چيزي است كه ارزش آن از نظر عقل و شرع معلوم شده و به رشد و كمال و آدمي كمك مي كند.و آنچه داراي مفسده ومانع كمال است.(عليپورباغبان نژاد، ص13) 

    در اين جا به ذكر و بررسى دو مفهوم متداول و مورد مناقشه در ميان مفسرين و لغت شناسان مى پردازم.

 مفهوم امر به معروف و نهی از منکر امر و نهی در لغت: واژه «امر» دو معنا دارد:

1-  فرمان دادن و درخواست ایجاد چیزی؛ ۲- شأن، شیء، کار و حادثه.(معين،309)  در قرآن کریم نیز واژه «امر» در این دو معنا به کار رفته است. در معنای اول، مثل «قل امر ربی بالقسط» و در معنای دوم، مثل: «وشاورهم فی الامر».

واژه «نهی» به معنای بازداشتن، منع کردن و نهایت رسیدن می باشد؛ زیرا نهی، بر غایت و بلوغ دلالت دارد و نهایت هر چیزی، غایت آن است؛ چنان که گفته می شود: «انتهیت الیه خیر» همین گونه است در مورد فردی که در حال انجام کاری است و سپس از آن نهی می گردد؛ چون آن کار به پایان می رسد. از این جهت، عرب به شتری که به آخرین درجه چاقی رسیده باشد، «ناقه نهیه» و به عقل، به دلیل آن که از کار زشت باز می دارد، «نهیه» و به گودی که آب بدان منتهی می گردد، «النهی» و به غایت ارتفاع روز، «نهاءالنهار» می گویند.(همان)

   معروف و منکر در لغت: «معروف» از «عرف» به معنای مشهور، جود و بخشش، کار نیک و نیکی، انصاف و همراهی با اهل خانه و مردم آمده است؛ چنان که گفته شده است: معروف، ضد منکر و عرف، ضد نکر است و عرف، در اصل بر دو معنا دلالت دارد: ۱- پی درپی بودن چیزی به صورت پیوسته. مانند یال اسب، تاج خروس، بلندی های مکانی و موج دریا؛ ۲-آنچه سبب آرامش می گردد؛ زیرا انسان، از منکر ترس دارد و از آن فرار می کند و به معروف، آرامش می یابد. عرب به بوی خوش، «عرف» می گوید؛ زیرا نفوس انسانی، بدان وسیله سکون پیدا می کند. معروف و عرفان، از همین باب است.(حسيني دشتي، ص2106)

    بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر، در لغت به معنای خواستن چیزی است که نفوس بشری به سبب آن، آرامش یابد.«منکر» از ماده «نکر» به معنای کار دشوار و زشت و جهل آمده است؛ زیرا منکر، ضد معروف است. هر چیزی را که شریعت، قبیح و حرام بداند، منکر است.بنابراین، نهی از منکر، عبارت است از بازداشتن انسان از انجام کارهای زشت و نامعقول و جلوگیری از اموری که در واقع، انسان از آن، ترس و نفرت دارد، ولی به  واسطه جهل و غفلت، گاه مرتکب آن می گردد.
    معروف و منکر در اصطلاح: معروف، آن چیزی است که خداوند متعال، انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده است و منکر، آن چیزی است که خداوند، از آن نهی فرموده و عقل، از انجام دادن آن، کناره گیری می نماید.

پیشینه امر به معروف و نهی از منکر

    قدمت امر به معروف و نهی از منکر به زمان آفرینش حضرت آدم برمی‏گردد. نخستین انسان روی زمین، دعوت کننده به نیکی‏ها بود و پس از وی نیز پیام‏آوران وحی و پیروان مؤمن‏شاندر انجام این فریضه مهم کوشیدند و برای منکرزدایی، دشواری‏ها را تحمل کردند و هزینه‏های جانی و مالی بسیار دادند. در روزگار ما امام خمینی رحمه‏الله ، مردم را به انجام این وظیفه الهی فراخواند و در حال حاضر نیز رهبر فرزانه انقلاب همگان را به اجرای این فریضه الهی سفارش می‏کند: همه باید امر به معروف و نهی از منکر بکنند، هم مسئولیت شرعی و هم مسئولیت انقلابی و سیاسی شماست. امر به معروف هم مثل نماز واجب است.(ستاد امر به معروف و نهي از منكر هرمزگان)

اهمیت و فلسفه امر به معروف و نهی از منکر

      پیامبر گرامی اسلام در ضمن یک مثال ساده و روشن، فلسفه امر به معروف و نهی از منکر و عدم منافات آن را با آزادی، چنین ترسیم می‏فرماید: یک گنهکار در میان مردم، مانند کسی است که با گروهی سوار کشتی می‏شود و هنگامی که در وسط دریا قرار می‏گیرد، به سوراخ کردن جایگاه خویش می‏پردازد. اگر دیگران او را از این کار خطرناک بازندارند، آب به کشتی نفوذ می‏کند و یک‏باره همگی غرق می‏شوند.(ستاد احياي امر به معروف استاد هرمزگان).  پیامبر با این تعبیر زیبا، منطقی بودن و لزوم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را بر همگان مجسم می‏سازد و حق نظارت فرد بر اجتماع را حقی طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت‏هاست، می‏داند جامعه نیز به‏سان کشتی است. سرنشینان کشتی تنها تا حدی آزادند که موجب هلاک دیگران نشوند.( ستاد امر به معروف و نهي از منكر)،  هر گاه مسافری از این آزادی استفاده نادرست کند و بخواهد با میخ یا تیشه بدنه کشتی را سوراخ کند، همه مسافران بنابر غریزه دفاعی خود، به شدت با او مبارزه می‏کنند و عمل او را حرکتی از روی نادانی و محدودنگری می‏پندارند. بی‏شک سستی و بی‏توجهی آنان، خطر غرق شدن و نابودی همگان را به دنبال خواهد داشت. از این رو، همه مؤمنان در بازداشتن افراد از ارتکاب گناهان و زیرپا نهادن ارزش‏های الهی، متعهد و مسئولند. عمل به این مسئولیت الهی ـ انسانی، بر همه کس واجب است و در صورت کوتاهی، باید در انتظار خواری این جهان و کیفر دردناک سرای دیگر بود. حضرت علی علیه‏السلام در اهمیّت امر به معروف و نهی از منکر، آن دو را اوصاف الهی می‏شمارند: امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از صفات پسندیده خداوند سبحان است و این دو مرگ کسی را نزدیک نمی‏کنند و روزی را نمی‏کاهند، «امر به معروف با فضلیت‏ترین اعمال بندگان خداست» و در جای دیگر می‏فرمایند: هدف نهایی دین امر به معروف و نهی از منکر و بر پاداشتن حدود الهی است. ملااحمد نراقی در توصیه‏ای مؤکد، این زنگ بیداری را با این سخنان به صدا در می‏آورد: امر به معروف و نهی از منکر، از اعظم شعائر دین و اقوی علامت شریعت و آیین است و مقصد کلی از بعثت انبیا و ائمه و اوصیا و نایب گردانید متدینین از علما، بلکه قطب آسیای جمیع ادیان وملل است که همه بر محور آن می‏گردند و در صورت اهمال و اخلال در انجام آن، مضمحل (می‏شوند) و از میان می‏روند. از این جهت، مدح و ترغیب به آن، در آیات و اخبار به کرات آمده (است) که عاملین به آن صالحین و تارکین آن ملعون معرفی شده‏ اند.(مسعودي، ص145)

امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات

در آيات

   امر به معروف و نهی از منکر از فریضه ها و وظایف مهمی است که در قرآن و آموزه های اسلامی برای آن اهمیت فراوانی قائل شده است تا آنجایی که در بعضی از آیات امر به معروف و نهی از منکر در ردیف ایمان به خدا، بر پا داشتن نماز، ادای زکات و … آورده شده است و حتی در بعضی دیگر از آیات مقدم بر خواندن نماز و ادای زکات شده است، به این خاطر که خواندن نماز- که از بزرگترین معروف هاست- نیاز به یک سری مقدماتی دارد که همان امر به معروف است.در جامعه ای که نماز خواندن در آن مرسوم نیست اگر امر به معروف نشود بلا شک نماز خواندن در آن جامعه رواج پیدا نمی کند.آیاتی در قرآن که  در آن به اهمیت این دو فريضه ی الهی اشاره شده است كه به چند نمونه از اين آيات اشاره مي شود:

عصر(5-3):« وَالعصر ، انّ الانسانَ لفی خُسر، الاّ الذینَ آمنوا و عَمِلوا الصالحاتِ و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر»مضمون این آیه این است که اگر امر به معروف ونهی از منکر در جامعه نباشد انسانی که در آن زندگی می کند خاسر است و ضرر و زیان های زیادی متوجه  اوست. در آیه ی سوم از این سوره به یکی از نکات مهم در امر به معروف و نهی از منکر نیز اشاره شده است که ابتدا باید خود عمل صالح انجام دهیم وسپس  دیگران را به آن دعوت نماییم.

لقمان17:«یا بُنَّیَ اَقم الصلاه و امر بالمعروفِ و انهُ عَنِ المنکرِ وَاصبِر علی ما اصابَکَ انّ ذَلک من عزم الامور»در سفارش های لقمان به پسرش در این آیه امر به معروف و نهی از منکر در کنار نماز آورده شده است و این  اهمیت امر به معروف و نهی از منکر را بیان می کند که از کار های مهم و اساسی در زندگی بشری است.نحل/36:« وَلَقد بعثنا فی کلّ امة رسولاً انّ اعبدو الله واجتنبوا الطاغوت»در این آیه مهمترین وظایف پیامبران امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده است. امر به پرستش خدای یگانه( که از بزرگترین معروف هاست) و نهی از اطاعت طاغوت( که بزرگترین منکر هاست). از اهمیت این دو فریضه ی الهی است که مهمترین اعمال پیامبران به شمار آمده است. زیرا پیامبری بدون هدف امر به معروف و نهی از منکر مبعوث نشده است. ضمناً این آیه به روشنی بیان می کند که بهترین امر به معروف همکاری با حکومت صالح و والاترین نهی از منکر مبارزه با حکومت طاغوتی است مردم را به سوی خوبی دستور می دهد و از بدی ها باز می دارد.و آيات بسياري ديگري به اين فريضه اشاره شده است كه در اينجا به چند نمونه بسنده مي شود.

 روايات

   در روايات از پيامبر (ص) و ائمه معصومين توصيه زيادي به امر به معروف و نهي از منكر ديده مي شود كه اين خود بيانگر اهميت آن است.

      پيامبر اسلام (ص) مي فرمايد:  «همه كارهاي نيك نسبت به جهاد در راه خدا مانند قطره نسبت به درياست. و همه كارهاي نيك به ضميمه جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهي از منكر چون قطره نسبت به درياست» ايشان در حديث ديگر مي فرمايند:« كسي كه امر به معروف و نهي از منكر كند جانشين خدا در زمين و جانشين رسول خدا و كتاب اوست.»( طبرسي،  ص427)« خير بركت در ميان مردم از بين نمي رود تا زماني كه امر به معروف و نهي از منكر كنند. و يكديگر را در كار نيك و پرهيزكاري ياري دهند اما هرگاه از اين امور دست بر دارند بركات از آنان گرفته مي شود» (آثار الصادقين،ص372).حضرت علي (ع) مي فرمايند :« قوام و بقا، شريعت وابسته به امر به معروف و نهي از منكر است .همچنين ايشان در حديث ديگر مي فرمايند: كسي كه امر به معروف مي كند، در واقع پشت مومنين را محكم مي گرداند. و كسي كه نهي از منكر مي كند، بيني فاسقان را با اين عمل به خاك ذلت مي مالد. ( غرر الحكم و درر الكلم،ٌ86).امام محمد باقر(ع) در مورد اين مساله مي فرمايد :« اي بدا به حال مردمي كه امر به معروف و نهي از منكر را جزء برنامه ديني خود قرار ندهد»(طوسي، ص398)امام صادق (ع):« امر به معروف و نهي از منكر هر دو واجب است بر كساني كه براي ايشان ممكن است و قدرت انجام آن را دارند. و آن در صورتي است كه بر نفس خود و كسان و  يارانش ترس و بيمي نداشته باشد.( وسايل الشيعه، ص399)

امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه علماي ديني

    حضرت امام خميني (ره) كه با مبارزه قاطع با استكبار جهاني و حكومت مزدور شاه   بزرگترين نهي ازمنكر را انجام داد و با استقرار جمهوري اسلامي در ايران بزرگترين امر به معروف را به خود اختصاص داد درمورد وجوب فریضه امر به معروف و نهی از منکر می فرمایند: «… امر به معروف و نهی از منکر بر همه مسلمین واجب است. جلوگیری از منکرات بر همه مسلمین واجب است. شما و ما موظفیم که همه، در تمام اموری که مربوط به دستگاه های اجرایی است، امر به معروف کنیم و اگر اشخاصی پیدا می شوند که خلاف می کنند، معرفی کنیم به مقاماتی که برای جلوگیری مهیا هستند و مشکلات را هم تحمل کنیم» (ستاد احياي امر به معروف ونهي از منكر هرمزگان) www.nemademehr.com).

  همچنين ايشان مي فرمايند: «امر به معروف و نهی از منکر از اموری است که برهمه کس واجب است. یک چیزی نیست که بر یکی واجب باشد و بر دیگری نه. همان طور که مکلّفیم خودمان را حفظ کنیم و خارج کنیم از ظلمت به نور، مکلف هستیم دیگران را همین طور دعوت کنیم…. اگر انسان دید معصیت خدا می شود، باید جلوش را بگیرد. نگذارید معصیت خدا بشود.»(همان منبع)

      مقام معظم انقلاب كه سراسر زندگيشان امر به معروف و نهي از منكر است  نيز در اين مورد مي فرمايند: «دشمن از راه اشاعه ی فرهنگ غلط - فرهنگ فسادو فحشا- سعی می کند جوان های ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک “تهاجم فرهنگی ” بلکه باید گفت یک “شبیخون فرهنگی است. امروز دشمن این کار را با ما می کند. چه کسی میتواند از این فضیلتها دفاع کند ؟ آن جوان مومنی که به دنیا دل نبسته،. این جوان از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهای اسلامی می تواند دفاع کند.: همه امر به معروف ونهی از منکر کنند.. این واجب است. این مسئولیت شرعی شماست، امروز مسئولیت انقلابی و سیاسی شما هم هست. به همه ی دستگاه حکومت ما باید از امر به معروف و نهی از منکر دفاع کند. این وظیفه است. اگر کسی نماز بخواند و کس دیگری به نماز گزار حمله کند دستگاه های ما از کدامیک باید دفاع کنند ؟ از نماز گزار یا از آن کسی که سجاده را از زیر پای نماز گزار می کشد؟ امر به معروف ونهی از منکر نیز همین طور است. امر به معروف هم مثل نماز واجب است.( متفكر، ص88).    شهيد مطهري در  بحث از عوامل تعالي و انحطاط اجتماع براساس قرآن چهار عامل «عدالتي و بي عدالتي، اتحاد و تفرقه، فساد وصلاح اخلاق، و اجرا يا ترك امر به معروف و نهي از منكر را در ترقي يا انهدام جوامع موثر مي داند.(جواهري، 1376)

شرايط و مراتب امر به معروف و نهي از منكر

   عالمان ودانشمندان اسلامی در کتاب های خود چهار شرط را آورده اند که اگر همه این شرط های چهارگانه وجود داشت امربه معروف و نهی ازمنکر واجب می شود در غیر این صورت ، واجب نخواهد بود اما آن چهار شرط عبارتند از :

1- علم آگاهی به معروف و منکر:فردی که امربه معروف ونهی ازمنکرمی کند باید بداند آن کاری را که مخاطب ترک کرده معروف است ، تا او را به انجام معروف وادار کند و نیز بداند کاری را که آن شخص انجام می دهد منکراست تا او را ازآن عمل نهی کند بنابراین در جایی که نمی داند آن چه ترک شده معروف و یاآن چه عمل می شود منکراست امربه معروف ونهی ازمنکرمعنا ندارد .

2- احتمال تاثیر:شخصی که امربه معروف و نهی از منکرمی کند، در صورتی که بداند یا احتمال بدهد که امرو نهی اودرمخاطب تاثیرگذار خواهد بود باید اورا امربه معروف و نهی ازمنکر کند ، اما اگر بداند که امرو نهی او تاثیری ندارد یا این که مخاطب را به انجام گناه ، بیشتر وادار می کند ازامرو نهی پرهیز کند .(قرائتي،1386).

3- استمرار گناه: در صورتی که فردی ، در حال انجام گناهی است ،که از نظر زمانی تداوم می یابد ، مانند اینکه به تمسخر ، عیب جویی و یا آزار واذیت دیگران ، مشغول است و از این کار دست برنمی دارد و یا اینکه گناهی را انجام داده است ، ولی بنا دارد ، برای بار بعدی نیز آن را تکرار کند ، باید او را از این عمل ، نهی کرد . اما اگر خود آن فرد از گناه دست بردارد و یا نشانه های اطمینان آوری از انصراف او از گناه وجود دارد ، نهی او لازم نیست .(ستاد احياي امر به معروف ونهي از منكر رضوي)

4 - اصرار گنهکار: در صورتی واجب است نسبت به باز داشتن دیگران از منکر اقدام کنیم که بدانیم او به آن کار ادامه می دهد و گرنه اگر یک بار خلافی کرده و دیگر تکرار و اصرار نمی کند یا پشیمان شده است یا یک بار واجبی را ترک کرده و دیگر ادامه نیافته   در اين گونه موارد امر ونهي  ما واجب نيست چون زمینه ای هم برای کار ما وجود ندارد و هدف، خود به خود حاصل است. البته اگر بدانیم که تصمیم بر انجام منکرات یا ترک واجب دارد، باز هم وظیفه داریم تذکر دهیم، یا اقدام کنیم.

5-  امر و نهی ،مشکل ساز نباشد: اگر فردی که امرو نهی می کند ، بداند که از سوی مخاطب ، پیامد های خطرناکی برای او پدید خواهد آمد وضرری برجان و مال و یا آسیبی برآبروی او وارد خواهد شد ، امر و نهی بر او واجب نیست ، و هم چنین است ، اگر این خطر وضرر برای بستگان ودیگر مومنین پیش آید .( ستاد احیاي امر به معروف خراسان رضوی)

 

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

     امر به معروف و نهی از منکر یکی از دستورات مهم و اساسی در فرهنگ دینی است. در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد و جزو ویژگی های مومنین شمرده است. امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است که دقیقاً باید رعایت شود؛ به نحوی که اگر با رعایت یک مرتبه از آن، به وظیفه شرعی عمل شد، نوبت به مرتبه دیگر نمی رسد

اوّل: انکار قلبی؛ به این نحو که در دل منکر فاعل معصیت باشی و از این جهت او را دشمن داشته باشی. دوّم: ارشاد و هدایت و شناسانیدن اینکه آنچه را کرده معصیت است؛ زیرا بسیاری از مردم از راه جهل و نادانی مرتکب بعضی معاصی می‏گردند.( خرمي مشكاني، ص37) سوّم: اظهار تنفّر و اکراه از آن شخص عاصی و کناره‏جویی و دوری کردن از او و ترک دوستی و مجالست با او.  چهارم: به زبان منع کردن و انکار بر او و نمودن ابتدا به پند و نصیحت و چنان چه مفید نشد به تهدید و ترسانیدن و اگر آن نیز اثر نکرد به درشتی و سخنان زبر به او گفتن. پنجم: به بازداشتن او از معصیت به قهر و تسلّط چون شکستن آلات لهو و لعب و گرفتن مال مغصوب و به صاحب آن رد کردن.(همان)

ششم: با زدن به دست و پا بدون اینکه منتهی به قتل و جراحت شود.هفتم: به ششمیر کشیدن و سلاح داشتن و مجروح کردن و کشتن و این مرتبه در نزد اکثر علمای ما موقوف به اذن امام علیه‏السلام است و از برای رعیّت بدون اذن امام جایز نمی‏دانند(خرمي مشكاني، ص37)

بركات وآثار امر به معروف ونهي از منكر

بركات معنوي:

 1- نجات از قهر خدا:  امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند : هر کس منکر و خلافی را دید و قلباً از آن ناراحت شد ، همانا از قهر خدا نجات پیدا کرده وتن به سلامت برده است .2-  بهره از الطاف خدا: هرکس بدعت گزاری را با نهی از منکر بترساند ، خداوند قلبش را از ایمان پرکند ولی اگر نسبت به او نرمش نشان دهد ، قانون خدا را تحقییر کرده است.3-  نشانه بهتر بودن: پیامبر اکرم (ص) فرمودند :بهترین مردم کسی است که مردم را به معروف دعوت کند .و برعکس اگر کسی در برابر معروف و منکر هیچ گونه احساسی نداشته باشد، انسانیت او دگرگون شده است به نحوی که دیگر حرف خیری را نمی پذیرد.

بركات اقتصادي امر به معروف و نهي از منكر

      خداوند در قرآن می فرماید: اگر مردم مناطق ایمان آورند و تقوا پیشه کنند (که یکی از مصادیق تقوی امر به معروف نهی از منکر است) به طور قطع از آسمان و زمین برکاتی خواهیم گشود .امام محمد باقر (علیه السلام) می فرمایند: با امر به معروف و نهی از منکر، کسب ها حلال و زمین ها آباد می شود. و در جای دیگر می فرمایند : مقدار باران در هر سال یکسان است ولی اگر مردم گناه کردند ، خداوند مسیر باران را تغییر می دهد(ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر.)

آثار اجتماعی و. دنيوي  امر به معروف و نهی از منکر

1- اجـرایی شدن احـکـام اسـلام: امـر بـه معروف و نهی از منکر راه پـیـامـبـران و روش صالحان است، فریضه بزرگی است که به سبب آن، واجبات اسلامی برپا می‌شود. (وسائل الشیعه, ج۱۱, ص۳۹۵.) 2-  عـدالـت اجـتماعی: امر به معروف و نهی از منکر با برگرداندن حقوق بـه صاحبان اصلیش و مخالفت با ستمگر همراه است. هم چـنـیـن تقسیم عادلانه بیت المال و غنایم را در پی دارد و صدقات (مـالیات‌های شرعی) از جاهای لازم گرفته شده، در جای حق و مناسب مصرف می‌شود.3-  سازندگی: به وسیله امر به معروف و نهی از منکر زمین آباد می‌شود(.همان, ص۳۹۵.)     4- اسـتـواری نظام اسلامی: «بها یستقیم الامر» ۶؛ به وسیله امر به معروف و نهی از منکر، امر «حکومت» مستقیم و استوار می‌گردد. 5- ایجاد امنیت: امنیت، یکی از نیازهای اساسی افراد و اجتماعات است که از راه امر به معروف و نهی از منکر تأمین می شود. رونق کسب و کار و تجارت و سامان یابی امور گوناگون فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در هر جامعه ای، به امنیت ارتباط دارد. اگر محیط خانه، مدرسه، دانشگاه و… ایمن نباشد و اموال و نوامیس مردم هر لحظه از سوی سارقان و اراذل و اوباش تهدید شود، ترس و اضطراب بر همگان مستولی خواهد گشت و آرامش عمومی از بین خواهد رفت و جرأت هر کاری از مردم گرفته خواهد شد. اجرای مقررات دینی و قوانین اجتماعی و نظارت دائمی دستگاه های مربوط، مانند نیروهای انتظامی و نیز مراقبت های عمومی صالحان، از زیاده خواهی ها و تجاوز فرصت طلبان و سوء استفاده کنندگان جلوگیری خواهد کرد و امنیت و آرامش عمومی را به ارمغان خواهد آورد.  6- خیر و سلامتی: پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: امت من تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر کنند، در خیر و سلامتی‌اند.(همان،ص 298) 7- قـدرتمـندی مومنان: هرکس امر به معروف کند، مومنان را قدرتمند می‌کند. (نهج البلاغه, فیض الاسلام, ص۱۱۰۰). 9- پاکیزگی کسب و کار:: بعضی افراد برای پیداکردن پول به هر کاری متوسل می شوند. اینان به علت ناآگاهی و یا تربیت نادرست، درپی کسب حلال نبوده و تنها در این فکرند که از راه هایی، مانند: تقلب، رشوه، احتکار، قاچاق، گران فروشی یا کم فروشی و غیر آن، بر درآمدهای خود بیفزایند.  بی توجهی به این گونه از خلاف کاریها، سبب رواج درآمدهای نامشروع در بین مردم و رخنه لقمه های حرام در زندگی افراد می شود که زبانها و آسیب های جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. 10-کم نشدن عمر و روزی: حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: امر به معروف و نهی از منکر، مرگ را نزدیک نمی‌کند و از روزی نمی‌کاهد. (نهج البلاغه, حکمت ۳۶۶.) . 11- نـجـات از بـلاهـا: در قرآن کریم آمده پس چون آن چه را که به آنـان تـذکر داده شده بود فراموش کردند، ما نهی کنندگان از بدی را نجات دادیم و کسانی را که فسق می‌ورزیدند، به عذاب زیان بار گرفتار کردیم.( اعراف(۷) آیه ۱۶۵.)

آثار اخروی امر به معروف و نهی از منکر

 1- خـشـنودی خدا: در قرآن مجید آمده است: او بستگان خویش را به نـمـاز و (دادن) زکات وامی داشت و پروردگارش از او راضی بود.( مریم(۱۹) آیه ۵۵.) 2-  فـلاح و رسـتگاری: مومنانی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند رستگارانند. (آل عمران(۳) آیه ۱۰۴.) 3-  ثواب فراوان: امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید امر به معروف و نهی از منکر ثواب را دو چندان و اجر را بزرگ می‌کند( شرح غرر الحکم, ج۲, ص۶۱۱.) 4-  رهـایی از دروخ: رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: شبی در خواب دیدم که شعله‌های آتش (دوزخ) مردی را در بر گرفته‌اند ولی امر به معروف و نـهـی از مـنـکـر آمدند و او را از آتش نجات داده با فرشتگان قرار دادند. (مستدرک الوسائل, ج۱۲, ص۱۸۱.) 5-  بهشت برین: امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: بهشت را دری است به نام (معروف) که جز اهل معروف از آن وارد نمی‌شوند.( وسائل الشیعه, همان, ص۵۲۹)

 

بحث و نتيجه گيري

     امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ اسلامی، مانند جریان خون در رگ های یک پیکر است امر به معروف ونهي از منكر، نشانه تولّى و تبرّى، ضامن اجراى تمام واجبات، ضامن ترك همه محرمات، نشانه تعهد و سوز و علاقه انسان به سلامتى جامعه است و  جامعه اسلامي براي رشد و توسعه افكار اسلامي، حفظ ارزشها، پيشرفت معنويت و رشد و بالندگي وايجاد وامنيت و آسايش و از بين بردن ريشه هاي فساد در تمام زمينه ها  نيازمند احيا و اجراي مستمرو مداوم  امر به معروف و نهي از منكر مي باشد.

   امر به معروف و نهی از منکر نوعی نظارت عمومی در جامعه است  و سهل انگاری در این باره، بی رنگ شدن دین و مرگ تدریجی امت اسلامی را در پی خواهد داشت.. زیانهای مفاسد و گناهان دامن همه افراد را فرا می گیرد و ” آتش که گرفت خشک و تر می سوزد. ” اگر همه افراد جامعه احساس مسئولیت کنند و مشوق خوبیها باشند وبا دست و زبان و گفتار و عمل بر ضد بدیها و مفاسد و مجرمان وارد صحنه شوند گناهکاران نسبت به ارتکاب جرایم گستاخ نخواهند شد. در سایه امر به معروف و نهی از منکر باید شرایطی در جامعه اسلامی پیش آید که مفسدین و اهل گناه احساس آسایش و خاطر جمعی نداشته باشند و محیط را بر خود تنگ ببینند

   در اين مقاله مواردي همانند،  معني و مفهوم امر به معروف و نهي از منكر، پيشينه و اهميت و فلسفه آن، امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات، از منظر علماي ديني، مراتب، شرايط وجوب آن، و همچنين آثار و  بركات اين دو فريضه، مورد بررسي، تبيين و تشريح قرار گرفت. از اين بحث اين گونه مي توان نتيجه گرفت كه :

     معروف و منکر ، فريضه اي است  که خداوند متعال، انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده است و منکر، آن چیزی است که خداوند، از آن نهی فرموده و عقل، از انجام دادن آن، کناره گیری می نماید.

    امر به معروف و نهي از منكر دو فرضيه مهم و برزگ الهي هستند كه به وسيله آن دو، ساير واجبات الهي اقامه مي‌شوند، راه‌ها امن مي‌گردد، كسب و كار مردم حلال ، حقوق افراد تأمين، سرزمين‌ها آباد و استواري تمام كارها، به عملي شدن اين دو اصل بستگي دارد.  امر به معروف و نهى از منكر، جامع ترين برنامه براى اصلاح جامعه، و مبارزه با فساد، و استقرار عدالت همه جانبه، ونيكى ها و ارزش ها است، اين دستور اختصاص به گروه خاصى ندارد، بلكه همه در حدود توان خود، به انجام آن موظف هستند، بنابراين اين دو فريضه، يك نوع نظارت همگانى و ملى براى حفظ كشتى جامعه از غرق، و رساندن آن به ساحل نجات است، و چنين كارى از نظر عقل، تدبير، سياست، و تمدن صحيح، كار بسيار شايسته و بجا است، و همانند نظارت عمومى در برنامه هاى پزشكى است كه موجب پيش گيرى از بيمارى ها، و زدودن هرگونه بيمارى، و نگهدارى سلامت جامعه از خطرها مى باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

v    قرآن كريم

v    نهج البلاغه

1.       احسان بخش، صادق(1376)، آثارالصادقين، تهران، بي جا

2.       بهشتي، محمد(1372)، فرهنگ صباي(فارسي)، تهران،  انتشارات صبا

3.       تميمي آمدي، عبدالواحد01346)،  غررالحكم و دررالحكم، ترجمه و شرح؛ جمال الدين محمد خوانساري، تهران، دانشگاه تهران

4.    جواهري، محمد رضا(1379)، امر به معروف و نهي از منكر و نظارت همگاني از منظر علي (ع)، نشريه (مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه فردوسي، مشهد

5.       حسيني دشتي، مصطفي(1369)، امر به معروف و نهي از منكر، قم، انتشارات اسماعليان، ج5

6.       -حسيني بهشتي(1379)، محمد بايد و نبايدها، تهران، بقعه

7.       خرمي مشكاني، ابراهيم(1385)، امر به معروف و نهي از منكر، كاشان، انتشارات مرسل

8.       محمد، معين(1386)، فرهنگ فارسي، تهران، انتشارات نامن، ج1

9.       ستاد احياي امر به معروف ونهي از منكر هرمزگان www.nemademehr.com

10.   ستاد احياي امر به معروف ونهي از منكر رضوي \ViewArticle.asp000.htm

11.  طبرسي، ابو علي فضل بن حسين طبرسي(1380)، تفسير مجمع البيان، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ج

12.   عاملي، شيخ حر(1383)، وسايل الشيعه، تهران، مكتب السلاميه

13.   علي پور باغبان نژاد، يوسف(1383)، امر به معروف و نهي از منكر(فريضه اي همگاني)،  تبريز، انتشارات احراز تبريز

14.   قرشي، علي اكبر(1386)، قرآن، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج2

15.   قرشي، علي اكبر(1386)، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج7

16.   قرائتي، محسن(1376)، امر به معروف و نهي از منكر، انتشارات مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، 

17.   مكارم شيرازي، ناصر(1386)، تفسير نمونه، تهران، دارالكتاب السلاميه، جلد سوم

18.   متفكر، حسين(1386)،  داريره المعارف فرهنگ فقه، قم، مدحت  



[1] - كارشناس ارشد علوم تربيتي
[2]- مدیر و استاد حوزه علمیه الزهراء(س) شهرستان خلخال

یا صاحب الزمان(عج)...

یا صاحب الزمان(عج)...

جمله با مادر

مادر....

میلاد....

به عشق شهادت....

عشق یعنی....

جانم فدای رهبر

یا صاحب الزمان(عج)...

سعی کن حرص و طمع........

از صدای گذر.....

راهکارهای جذب جوانان به مسجد و نماز جماعت

راهکارهای جذب جوانان به مسجد و نماز جماعت
 
مرکز تخصصی نماز  ۱۳۹۱/۱۲/۱۶

 
مقدمه
جایگاه والای مسجد و اهمیت حضور در آن و شرکت در جماعات بر اساس آموزه‌های دینی و منابع و مستندات قرآنی و روایی بر کسی پوشیده نیست.علیرغم اهمیت مسأله ، در ارتباط با حضور در مساجد و جماعات در گروه های سنّی مختلف از جمله جوانان و نوجوانان با دو گروه مواجه هستیم ، گروهی که اهل مسجد و جماعات هستند و در هر شرایطی حضور در جماعات و مساجد را بر خود وظیفه می‌دانند و گروهی که متاسفانه در مساجد و جماعات به علل مختلف حضور نمی‌یابند. بنابران گروه دوم،بیشتر هدف و موضوع مقاله است.حال با توجه به اینکه کلیه آموزه های دینی در ارتباط با حضور در مساجد و جماعات که بر گرفته از کتاب الهی و روایات و سیره معصومین (ع)است ؛ با فطرت انسان ها همسو بوده و مطابقت دارد. بنابر این شکّی نیست که می توان با به کار گیری روش ها و راه های متناسب ، بخش اعظمی از جوانان و نوجوانان مسلمان جامعه اسلامی را به این امر مهم جذب می کردو مقاله حاضر با این هدف به رشته تحریر در آمده است . انشاء الله که مورد توجه و قبول درگاه الهی قرار گرفته و در راستای اهداف فراخوان مقاله مفید و قابل استفاده باشد .  اهمیت 

حضور درمسجد و نماز های جماعت براساس احادیث وروایات « حضور درمساجد وعبادت درخانه خدا افزون برآن که خود توفیقی بزرگ وکمالی ارزشمند نیز است ، کمالات روحی دیگری را نیز درپی دارد.رحمت خاص خداوند، آمرزش الهی ،بهشت برین، همنشینی و همدمی بافرشتگان الهی ارآن جمله است»(نوبهار، ۳۷۵ص ۱۴).امام خمینی (ره) دراین ارتباط فرمایش حکیمانه ومتدبرانه ای دارندایشان می فرمایند: «به نماز ومساجداهمیت دهیدکه پرونده های دادگستری مال بی نمازهاست ونمازخوان های واقعی دردادگستری پرونده ندارند.شیطان ها ازمساجدونماز می ترسند، آنهامی خواهندازنماز جلوگیری کنند وبعداز خالی کردن سنگرها حمله کنند.»(به نقل از صحیفه نور،جلد۱۸). براساس آیه ۴۳ سوره بقره که می فرماید« نمازرابپا دارید وزکات دهیدوبارکوع کنندگان رکوع کنید». می بینیم که قرآن امربه جماعت می کند ودربسیاری ازمتون ومنابع دینی وروایی نیز وقتی ازاهمیت نماز صحبت می شودمنظور نماز جماعت است درواقع« اصل تشریع نماز های یومیه به جماعت بوده وفرادی رخصت است »(طالقانی به نقل از رهبری ، ۱۳۸۰، ص ۱۵۴).دراهمیت وارزش نماز همین بس که رسول خدا(ص) می فرمایند: «یک نماز جماعت ، بهتراز چهل سال نماز فرادی درخانه است»(مستدرک الوسائل به نقل از شیرازی ،۱۳۷۷ص ۷۷).ویا درروایتی دیگرامام رضا(ع) می فرمایند«ثواب هررکعت نماز جماعت نسبت به فرادی برابربا دوهزار رکعت است»(تحف العقول، به نقل از رهبری، ۱۳۸۰ص ۱۶۱).همچنین در مورد حضور در مساجد می بینیم که در عصر پیامبر اکرم (ص) مسجد از مرکزیت دینی، عبادی، علمی و فرهنگی برخوردار بوده و همین وضعیت را در زمان امام باقر (ع) و امام صادق(ع) باز می بینیم. در همین راستا است که پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند:« هر کس برای تعلیم یا تعلّم وارد مسجد شود همچون مجاهد در راه خداست» (به نقل از رهبری،۱۳۸۰،ص ۲۴۰).می بینیم که آیه ی ۱۱۴ سوره بقره بازدارندگان از احیاء مساجد را ستم کارترین مردم معرفی می کند.ضمن اینکه « مهمترین شاخصه ی احیاء مساجد، در حضور گسترده و فشرده ی آحاد مردم مسلمان در مسجد تجلّی می یابد » (همان منبع،ص ۷) .        پس با این حساب حضور در مسجد و نیز تلاش بزای اینکه دیگران نیز در مسجد حضور یابند مساوی با احیا و آباد کردن مساجد و خانه خداست .                                                                   

ویژگی های جوانان :دوره نوجوانی و جوانی یکی از حساس ترین دوره زندگانی انسان است و انسان در این دوره ویژگی های خاصی را دارا است از جمله عاطفی بودن ، زود رنجی و به دلیل ناپختگی  و کم تجربگی و احساسات شدید به طور طبیعی خطا پذیری بیشتر و از طرفی روحیه استقلال طلبی و ستیزه جویی زمینه چالش ها و تضاد ها را در میان این قشر و بزرگ تر ها به وجود می آورد.علیرغم این ویژگی ها اگر با جوانان با صداقت و احترام برخورد شود به سهولت می توان در این دوره از حیات در عمق دل و صفای قلب او نفوذ کرد.در همین راستا است که «پیامبر اسلام (ص) فرمودند: بر شما باد جوانان که قلب آنان رقیق تر و آماده پذیرش خیر است  ، وقتی خداوند مرا برای بشارت و انذار مردم مبعوث کرد سالخورده ها با من مخالفت کردند اما جوانان با من پیمان بستند» (به نقل از محجه البیضاء، جلد ۳) .«  این فرمایش رسول اکرم (ص) نشان دهنده تربیت پذیری و الگو پذیری جوانان و فطری بودن پیام آن پیامبر گرامی  است» (ابطحی، ۱۳۷۶،ص۱۰۰).همچنین است که «حضرت علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید: فرزندم حسن جانم، قلب نوجوانان چون زمینی خالی از بذر است ( که آماده  و مستعد پذیرش هر بذری است) آنچه در آن بریزی می پذیرد. حسن جانم من به ادب و تربیت تو پیش از سخت شدن قلبت و مشغول گشتن عقلت به چیزی مبادرت ورزیدم و به تربیت تو پرداختم » ( به نقل از موسوی راد ، ۱۳۸۰، ص ۱۹۷).                           

«شهید بهشتی نیز با تبیین ویژگی های جوانان و نوجوانان از قبیل حق گرایی، حق دوستی، حق پرستی، خیر دوستی، عدل دوستی، این وی‍‍زگی ها را در اغلب جوانان بیشتر از سایر اقشار دانسته است و آن را زمینه  مساعد خدادادی برای بهره برداری شایسته می داند و بی توجهی به آن را تیره بختی می نامد»(به نقل از دلبری، ۱۳۸۷،ص ۱۶).ملاحظه می شود که فرمایشات حضرات معصومین (ع) و بزرگان و صاحب نظران ضمن اینکه برای ما بسیار راهگشا و نوید بخش است از طرفی وظیفه و مسؤلیت ما را دو چندان می کند  و ما را به این باور می رساند که حقیقتاً می توان در جذب جوانان به مسجد و جماعات بهتر از وضع موجود عمل کرد .                                              

راه های جذب جوانان به مسجد و جماعت:  

بی تردید برای جذب جوانان و حضور آنها در مسجد و جماعات هم موانع مختلف و هم راه کارهای مختلفی متصور است که این موانع و همچنین راه کار ها می توانند جنبه های فردی ، خانوادگی و محیطی داشته باشند در این بخش آن قسمت از مواردی که بیشتر جنبه علمی و کاربردی دارد مورد بحث قرار می گیرد:                                                                                                       

۱- علل عدم حضور در مسجد و جماعات و ضرورت تبیین فلسفه و اسرار نماز و جماعات

 


برای عدم حضور در جماعات و مسجد علل گوناگون است ، بعضی واقعاً عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنی است ولی بسیاری از موارد بهانه هایی پوچ، بیشتر نیست از جمله: غفلت از پاداش های نماز جماعت ، بی رغبتی به جهت بد رفتاری برخی نماز گزارن در مسجد، همفکر نبودن با امام جماعت از نظر دیدگاه سیاسی ، عیب های احتمالی بستگان و نزدیکان امام جماعت ، طول کشیدن نماز جماعت ، رفتار متولیان و دست اندرکاران مسجد و…(قرائتی،۱۳۷۷،ص ۲۲۲-۲۲۱). علاوه بر موارد مذکور که بیشتر در مورد نمازخوان ها است  در مورد آن هایی که نماز نمی خوانند و به تبع آن در مسجد و جماعات نیز حاضر نمی شوند می توان به نتیجه تحقیقی اشاره کرد که بر اساس آن « بیش از ۵۰% کسانی که مورد پرسش قرار گرفته اند که چرا نماز نمی خوانید؟ پاسخ داده اند که خدا به نماز ما نیازی ندارد» ( به نقل از محمدی عراقی، ۱۳۷۶، ص ۶۸). اگر این تحقیق صحیح باشد به ما یک چراغ راهنما  می دهد و آن اینکه روی فلسفه نماز یا اسرار نماز بیشتر کار کنیم.(همان منبع).    

در همین راستا مقام معظم رهبری می فرمایند: « برای تبیین ژرفای نماز و معرفی راز ها و زیبایی های آن ، دست به تلاش پی گیر و همه جانبه زده شود» (پیام به اجلاس ششم، ۱۳۷۶، ص۶). در حدیثی پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: اگر مردم ارزش اذان گفتن و شرکت در نماز جماعت را می دانستند ، برای این کار قرعه کشی می کردند(بحار الانوار ،ج ۸۸ به نقل از جعفری، ۱۳۸۸، ص ۷۳). متاسفانه بسیاری از جوانان ما با این ارزش ها که پیامبر گرامی اسلام می فرمایند آشنا نیستند. بنابراین یکی از وظایف و مسؤلیت های عمده در این راستا آشنا سازی جوانانی است که مسجدی نیستند با ارزش ها و اسرار و فلسفه نماز ، نماز جماعت و حضور در مسجد .مطمئناً راهش سخنرانی در مسجد نیست  بلکه باید پیام‌ها در این زمینه در جا‌ها موقعیت‌هایی جلوه گر شود که جوانانی که اهل نماز جماعت و مسجد نیستند حضور دارند.                                                                           

 


۲- عامل بهداشت ونظافت مساجد

 


 امیر المومنین (ع) به استاندار خود می فرماید :« افضل اوقات را برای نماز قرار بده »، حال اگر افضل اوقات برای نماز است ، افضل جاها هم باید برای نماز باشد ( به نقل از قرائتی ، ۱۳۷۰،ص ۴۸). یکی از مشکلاتی که برای جذب مردم به مراکز اقامه نماز داریم ، کمی نظافت است ؛ نظافت امروز و در دنیای امروزی یکی از عوامل جذب جوان ها است ، این جزء نماز هم نیست ، ولی چیزی و رای احکام نماز است ، ما نباید فقط در حد طهارت و مسأله فقهی به این بپردازیم یعنی خیلی ظاهر بینی است که طهارت را با همان فرمول های فقهی بپذیریم و هر چه آلودگی و میکروب و چیز های دیگری است که مردم را متنفر می کند ، همه را ندیده بگیریم . من فکر می کنم یکی از چیز هایی که قشر تحصیل کرده ، قشربه اصطلاح متجدد و قشر جوان را از این جاها دور کرده ، این است که فضا ، متناسب با این شرایط نیست ( هاشمی رفسنجانی، ۱۳۷۶، ص۱۹). از آنجاییکه طبع جوانان پاک، زیبا دوست و پر نشاط می باشد ، لذا به مکان های پاکیزه ، زیبا، جذاب و دلپذیر بیشتر گرایش پیدا می کند . بنابراین برای جذب آنان به مساجد باید این مکان ها را آراسته و پاکیزه ساخت ، فرش های مسجد تمیز و پاکیزه بوده، روشنایی در حد مطلوب و مسجد همواره معطر و خوشبو باشد  و نماز گزاران با لباس پاکیزه و بوی خوش وارد مسجد شوند(انصاری راد، ۱۳۸۸).

 

۳- جاذبه برای حضور زنان در مساجد

 


زنان بخش عظیمی از جامعه را تشکیل می دهند . حضور آنان در مسجد ، فرصت مناسبی برای بهره گیری معنوی از این جایگاه مقدس و آشنایی با معارف اسلامی است ، بلکه برای برخی از آنان این تنها فرصت است(نوبهار ، ۱۳۷۵، ص ۴۴). با این وجود یکی از مسائلی که در مساجد هست ، عدم جاذبه بخصوص در شبستان خانم ها است ، متأسفانه محل اجتماع خانم ها هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی ، جاذبه لازم را ندارند و گاهی هم دافعه دارند . از نظر نور، تهویه، فرش ، مسیر رفت وآمد و…. معمولاً قسمت خانم ها به مراتب بد تر از آقایان است با توجه به اینکه خانم ها اغلب همراه فرزندانشان وارد مسجد می شوند و اگر بر خورد این فرزندان با مسجد مطلوب و خوشایند باشد اثر مثبت بر روی آن ها خواهد داشت و اگر مطلوب و خوشایند نبود اثر بد .(زعفرانی، ۱۳۷۶، ص ۱۹۷). همچنین دختران و بانوان جوان به مراتب بیشتر تحت تأثیر میزان مطلوب یا نامطلوب بودن قسمت مربوط به خانم ها در مساجد هستند. مطمئناً حضور دختران و بانوان در مساجد در جذب برادران آن ها و همسران آن ها در آینده به مساجد نقش به سزایی خواهد داشت    

 


علیرغم نقش زنان در مسائل تربیتی و تأثیری که برای حضور برادران و همسران جوان خود در مساجد می توانند داشته باشند متأسفانه می بینیم در مساجد هنوز محل استقرار خانم ها حتی به اندازه ی محل آقایان از جذابیت ، راحتی و مطلوبیت برخوردار نیست.                                            

         

۴- نقش امام جماعت

 


در میان تمام کسانی که به گونه ای در اداره امور مسجد دخالت دارند ، امام جماعت دارای نقشی ممتاز و ویژه است . طوری‌که صلاحیت‌ها، شایستگی‌ها، عملکرد، شخصیت و چگونگی برخورد اوباجوانان به طور مستقیم برمسجد و جذب افراد از جمله جوانان اثر می گذارد.(نوبهار ، ۱۳۷۵، ص ۸۳).                                                                                                                                

در ارتباط با عملکرد و نقش امام جماعت به موارد زیر می توان اشاره کرد :                                     

الف) روابط و احترام میان امام جماعت و جوانان ، نباید در چارچوبی خشک و رسمی باقی بماند و باید به روابط عاطفی بیا نجامد ، یعنی امام جماعت به عنوان یکی از دوستان جوانان به شمار رود.در این راستا لازم است همواره جوانان را همراهی کند ، مشکلات آنان را یاری کند ، موفقیت هایشان را به آنان تبریک بگوید ، از ناراحتی و غم هایشان ابراز تأسف کند . همچنین علاوه بر ارتباط حضوری برقراری ارتباط کتبی نیز میان جوانان و امام جماعت مفید است.

ب) امام جماعت باید وقت کافی برای جوانان بگذارد. «تجربه نشان داده است که امام جماعت هایی که وقت می گذارند ، می توانند در ترویج فرهنگ نماز موفق باشند و کسانی که صرفاً می خواهند یک نماز را اقامه کنند و بلافاصله از خوابگاه دانشجویی خارج شوند این امکان پذیر نیست» ( قمی ، ۱۳۸۰، ص ۶۷). «پیامبر اسلام(ص) بسیاری از اوقات پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مسجد می‌ماندند. بخشی از این وقت صرف پاسخگویی به پرسش های دینی و حتی تعبیر کتاب هایی که مسلمانان  دیده بودند ، می شد» ( نوبهار ، ۱۳۷۵،ص ۳۱).                                        

ج) «مردم باید پذیرای امام جماعت باشند ، امام جماعت تحمیلی جایز نیست» (محسن قرائتی ،۱۳۷۰، ص۷۲ ). اگر امام جماعت را دوست نداشته باشید تأثیر ندارد ، غیر از امامت که یک منصبی است ولایی ، در پیش نمازی رضاالقوم هم وجود دارد . سر آمد مسأله محبت است مردم باید امام جماعت را بپذیرند و دوستش داشته باشند (تقی قرائتی ، ۱۳۸۰،  صص ۹۹-۹۸).

د) «امام جماعت باید مراعات حال مردم را در نماز جماعت بکند، کسانی که در نمازجماعت شرکت می‌کنند از گروه‌ها و اصناف مختلف تشکیل‌می‌شوند و هر کدام دارای حوصله و ظرفیت مخصوصی هستند که رعایت و اهتمام به آن برای امام جماعت لازم است» (ابوالقاسمی،  ۱۳۷۸،ص ۶۸).این امر از طرف پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع)، امام صادق(ع) مورد توصیه و تأکید قرار گرفته است (جعفری، ۱۳۸۸، صص ۹۴-۹۳؛ نوبهار ، ۱۳۷۵،صص ۹۱-۸۴؛ قرائتی، ۱۳۷۰، ص ۷۳-۷۲).        

ه) امام جماعت باید فردی برخوردار از تقوا ، فضیلت های اخلاقی و مراتب علمی باشد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « امام جماعت هر گروه ، سفیر آن ها به سوی خداست، پس فاضل ترین افراد تان را مقدم دارید » (وسایل الشیعه به نقل از جعفری، ۱۳۸۸، ص ۹۲).                                  

همچنین «امام جماعت باید بیش از دیگران مراعات رفتار خود را بکند ( قرائتی ، ۱۳۷۰، ص ۷۴). و به زیور عدالت آراسته باشد.

و) علاوه بر موارد مذکور امام جماعت شایسته است ، خوش تیپ، خوش سواد ، خوش بیان ، ( قرائتی، ۱۳۷۰ ،ص ۵) مواظب نظافت دهان و دندان و احیاناً  بوی بد دهان خود بوده ، در کلیه ی امورات مربوط به مسجد نظم و انظباط را مراعات کند و توانایی دوست شدن با جوانان و کنار آمدن با آن ها را داشته باشد (انصاری راد ، ۱۳۸۸)  برای عموم مردم به ویژه جوانان دعا کند و دارای صفات بردباری ، بخشش، آسان گیری ، مواسات بوده (ابوالقاسمی ، ۱۳۷۸، ص ۸۲-۷۲). و از همه مهم آنچه را که می گوید خود و اهل خانواده اش عمل نمایند.                                                   

                                                       

۵-  روش و شیوه های تبلیغ و دعوت

 


مبلغ و دعوت کننده باید مومن به آن چیزی باشد که دیگران را بدان دعوت می‌کند. دل او به آن چه می گوید باید آرام باشد . دل می تواند دل را هدایت کند. دعوت و تبلیغ ما هنگامی مؤثر است که نشأت گرفته از درون باشد و این، نیاز به ایمانی دارد که در جان آدمی ریشه دوانده ست بنابراین این یک هشدار است برای دست اندرکاران این امر  که  اگر  باوری راستین عامل حرکتشان نباشد نخواهند توانست در دیگران نفوذ کنند (قائمی ، ۱۳۷۵، ص ۲۷). امام صادق (ع) نیز ضرورت مطابقت قول و فعل عالمان  و واعظان را اینگونه بیان فرموده است « اگر عالم و دانشمند به علم خود عمل نکند ، موعظه و اندرز او از دل ها می لغزد ، آن چنان که باران از روی سنگ صاف و نشیب های لغزنده ی کوه صفا لغزان است» (کافی، جلد ۱، به نقل از دلبری ، ۱۳۸۷، ص ۸). بنابراین مهمترین گام در تأثیر گذاری دعوت کننده و مبلغ مطابقت گفتار با کردار وی است . حال باید دقت شود که مؤثر ترین روش تبلیغی و تربیتی کدام است ؟ « در تربیت چند چیز شرط است ، یکی مشافهه و چشم به چشم بودن و نکته ی بعدی محبت و تقدس » (تقی قرائتی ، ۱۳۸۰، ص ۹۸). توجه به این امر لازم است که « هدف ما آن هایی هستند که نماز نمی خوانند و یا به مسجد نمی روند و می خواهیم به نماز و مسجد دعوتشان کنیم ، برای آن ها باید برنامه داشته باشیم و یکی از برنامه های مهم ارتباط مستقیم است و افرادی که مؤمن به نماز و علاقه مند به توسعه فرهنگ نماز و مسجد هستند می توانند بهترین سرباز این جبهه  و میدان باشند» ( افشار ، ۱۳۷۶، ص ۱۵۵). بنابراین در این زمینه می پذیریم که « تربیت باید نفس به نفس باشد ، جوان به جوان ، جوان های نماز خوان و مسجدی می توانند جوان های دیگر را جذب مسجد بکنند و همسالان خودشان را به پای نماز بیاورند » ( فقیهی، ۱۳۷۶، ص ۱۶۵). البته لازم است امام جماعت مساجد ، متولیان امور مساجد، تبلیغات اسلامی و…  آموزش ها و توصیه های لازم و ضروری را به جوانان نماز خوان و مسجد ارایه دهند در همین راستا قرائتی (۱۳۸۶،ص۵ ) نیز مسأله گفت و گوی چهره به چهره را مهم می داند و توصیه می کند که مدیران مدارس امر به معروف را تن به تن انجام دهند . روزی یکی دو تا از بچه ها را دعوت کنند و خصوصی با آنها حرف بزنند . گفتگوی هر مدیری با یک یا دو دانش آموز در مدرسه ، تأثیرش خیلی بیشتر از صحبت های عمومی است .

 


۶- وظیفه و نقش نماز گزاران و اهالی مسجد

 


اهل نماز و مسجد  که بدون هیچ تبلیغی و بدون هیچ انتظاری حضور درمسجد و نماز جماعت را وظیفه ی الهی و شرعی خود می دانند و در هر شرایطی این سنگر مقدس را خالی نمی گذارند ، اغلب انسان های مؤمن و ارزشمند هستند، در عین حال برای این افراد وظایف و مسؤلیت هایی متوجه است که در نوبت خود توجه و رعایت آن ها تأثیر بسزایی در جذب جوانان دیگر به مسجد و جماعات خواهدداشت از جمله:                                                                                            

الف) طبق فرمایش حاج آقا قرائتی ( ۱۳۷۰، ص ۵۳)« نسبت به نماز یک غیرتی داشته باشیم ، یعنی وقتی دیدیم مسجد خلوت است فشار خون ما بالا بیاید » . در این موقع است که دغدغه فکری خواهیم داشت و به عنوان یک امر مهم به فکر راهکار و اقدام عملی خواهیم بود.

ب) در محیط های جمعی از زخم زبان زدن ، به شوخی گرفتن و تمسخر به شدت اجتناب شود ( مرحوم ابوترابی، ۱۳۷۰،ص ۳۷). این مسائل بویژه به جهت حساسیت نوجوان و جوان بسیار مهم و تأثیر گذار خواهد بود . 

ج) طبق توضیح المسائل همه ی مراجع مستحب است کسی که به مسجد می رودو لباس پاکیزه و قیمتی بپوشد و خود را خوش بو نماید ( به نقل از ابرقوی، ۱۳۸۵،ص ۱۳۸). در ارتباط باپاکیزگی ، نظافت و خوشبویی نماز گزار هنگام حضورش در مسجد آیات و روایات و سیره زیادی داریم که به چند مورد اشاره می شود:

- در آیه ی ۳۱ سوره اعراف قرآن می فرماید : هنگام حضور در مساجد زینت هایتان را به خود بگیرید .                                                                                                             - حضرت امام حسن مجتبی(ع) رادیدند ، وقتی که برای نمازبرمی خیزد، بهترین لباس هایش را می پوشد،علتش راسوال کردند، فرمود: همانا خداوندمتعال زیبایی را دوست دارد،پس خودرا به پروردگارم می آرایم (نقل از رهبری، ۱۳۸۰،ص ۱۰۸).                                                                       

- پیامبراکرم (ص ) فرمودند: خداوند خوشبوست وبوی خوش رادوست دارد(نهج الفصاحه به نقل از همان منبع:۱۳۲).                                                                                                                    

- از حضرت امام رضا(ع) نقل شده است که جای حضرت امام صادق(ع) در مسجد ازبوی عطر و اثر سجده حضرت شناخته می¬شد(همان منبع). حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: دو رکعت نماز با عطر بهتراست از هفتاد رکعت از کسی که عطر نزده باشد.(مکارم الاخلاق به نقل از رهبری،ص۱۳۴).                                                      

- روایت داریم نماز بامسواک برابر هفتاد رکعت نمازی است که فرد مسواک نزند.     

 


 همه موارد مذکور نشانگر اهمیت نظافت وبهداشت فردی نمازگزار است. طوری که هنگام صحبت کردن دهان نمازگزار نباید بوی بد بدهد،لباس نمازگزار نباید چرکی وبدبو باشد.پای نمازگزار بوی بد ندهد یعنی دریک کلام علاوه بر زیبایی درون ،زیبایی بیرونی نیز مراعات شود. مطمئناً همه این موارد درنگرش افراد بویژه جوانان ونوجوانان به مسجد ومسجدی ها وجذب آنها به مسجد وجماعات موثر خواهد بود.                                                                                                                       

د- بزرگان ، هیئت امنا ودست اندرکاران مساجد که خود اهل نماز ومسجد هستند ودوست دارند افراد بیشتری درمساجد حضور یابند باتوجه به ویژگی ها وواقعیات دوران نوجوانی وجوانی از واکنش های تندوافراطی بپرهیزند. چه بسا یک برخورد ناسنجیده وناصواب برای همیشه جوانی رااز مساجدوعرصه تربیت دینی دورگرداند. باجوانان ونوجوانان وکودکان درمسجد وعرصه‌دینی با سعه‌صدر بیشتری رفتار شود.                                                                                                        

و- مطابقت  گفتار وعمل نمازگزاران ومتولیان امورمساجد: یکی از پیامدهای تضاد در گفتار ورفتار مبلغان و متولیان امور مساجد ، ایجاد تنفر دربین جوانان است .بسیار اتفاق افتاده وقتی از جوانی پرسیده میشود چرا به مسجد نمی روی ؟می گوید فلان مسجدی نماز جماعتش ترک نمی شود ولی در عمل فلان کار را انجام می دهد .هر چند این امر توجیهی برای عدم حضور فرد در مسجد ونماز جماعت نمی شود اما چه بخواهیم یا نخواهیم این اتفاق می افتد و اثر خودش را می گذارد .               

 ر- بین مسجد محل و مدرسه ارتباط ایجاد شود ، در این راستا متولیان امور مسجد و مدیران مدارس تعامل داشته باشند اگر می خواهند شاگرد را تشویق کنند بین دو نماز تشویق کنند .طوری که بچه ها از مسجد خاطرات خوش داشته باشند و مسجد را منحصر به سوگواری و عزاداری فرض نکنند (قرائتی ،۱۳۸۶،ص۶) همچنین واگذاری بخشی از کار ستادهای نماز جمعه به دانش آموزان دبیرستانی و بگویند که مثلا فلان دبیرستان، این هفته مهمان شما هستیم(قرائتی،۱۳۷۰،ص۵۵).      

آنچه در بالا در مورد نقش و مسئولیت نمازگزاران و مسجدی‌ها بیان گردید در راستای این فرمایش مقام معظم رهبری است که می فرمایند : «اقامه نماز چیزی فراتر از گزاردن نماز است » یعنی فقط  همین نیست که کسی خود به عمل نماز قیام کند ، بلکه این نیز هست که در جهت و سمت نماز ، به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد (به نقل از رجالی تهرانی ،۱۳۷۵، ص۴). همچنین در مورد توصیه لقمان به فرزند خود که قران اشاره دارد می فرماید : ” ای فرزندم نماز را بر پا دار ” در این جمله منظور از بر پا داشتن یکی امر شخصی است و مقصود دیگر احیای نماز در جامعه است ( همان منبع ،ص۲۲).  بنابراین به عنوان یک فرد مسجدی و اهل نماز مسئولیت و وظایفی در جذب دیگران به ویژه جوانان به مسجد ونماز جماعت به عهده ماست که باید نسبت به آن اهتمام داشته باشیم.

 


۷- تعیین واحیای دیگرکارکرد های مسجد

 


مطمئناً این امر در جذب جوانان ونوجوانان موثر خواهدبود. بررسی هانشان می دهد که مساجدی که برای نوجوانان وجوانان محلی برای فعالیت های ورزشی ، فرهنگی، آموزشی و… هستنددرجذب جوانان بسیار موفق بوده اند. در این راستا می توان انواع کلاسهای تقویتی و آموزشی را با همکاری دبیرانی که خود اهل مسجد ونماز بوده و علاقمند به احیای نماز و مسجد هستند استفاده کرد و با مبالغی کم و یا حتی بعضا رایگان اقدام به تشکیل کلاس کرد همچنین برای این کار از دانشجویانی که خود  مسجدی هستند و یا سایر تخصصهای اهالی مسجد می توان استفاده کرد .                                                                                            

 


۸- ارئه الگو برای جذب جوانان و نوجوانان به نماز و مسجد

 


ارائه الگو  یکی از موثرترین راهکارها میتواند باشد. بویژه نوجوانان و جوانانی که اهل مسجد نیستند چه ما بخواهیم یا نخواهیم برایشان قهرمانان ورزشی بویژه فوتبال  ، هنرپیشه ها و … بیشتر مهم بوده و جنبه الگویی دارند بنابراین وظیفه صدا وسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تربیت بدنی است که ضمن ایجاد فضاهای مناسب این الگوهای ورزشی ویا هنری را در هنگام نماز خواندن و شرکت در جماعات و حضور در مسجد، حضوری و یا از طریق تلویزیون ببینند البته در وضعیت و موقعیت عینی نه فیلم ها و نمایش ها . متاسفانه جوانان و نوجوانان جامعه ما این الگوها را اغلب نماز خوان واهل مسجد نمی شناسند و مسئولین کشور اسلامی با دست خود چنین الگوهایی را در اختیار جوانان قرار می دهند که در این مورد ضروری است که فکر جدی و اساسی صورت بگیرد . همچنین نشان دادن زندگی و سخنان و اظهارات  افراد  علمی ، ورزشی وهنری موفق که اهل نماز ومسجد بوده و هستند جز مواردی است که در نگرش و گرایش جوانان به حضور در مسجد و جماعات موثر خواهد بود .                                              

 


۹- عدم انحصاری کردن امورات و فعالیت‌های مسجد

 


در آیه ۱۸ سوره جن می خوانیم که می فرماید : مساجد مخصوص خداوند عالمیان است  بر این اساس مسجد مال شخص یا اشخاص و یا گروه خاصی نیست و نباید باشد متاسفانه در تعداد بیشتری از مساجد نهادهای جانبی و ضمیمه مسجد که محل جذب نوجوانان و جوانان هر محله می تواند باشد از جمله کانون ها ، پایگاه مقاومت مسجد و یا فعالیت درخود مسجدبه صورت انحصاری بوده وعده کمی که خیلی هم علاقه مندند مایلند که دراختیار خودشان باشد درحالی که بسیاری از نوجوانان وجوانان که مایل به حضور در این مکان ها هستند و از آن طریق هم مطمئنا جذب مسجد و جماعات خواهند شد به علت عدم اطلاع رسانی درست و یا نامشخص بودن زمان فعالیت و زمان باز بودن مکان و عدم آشنایی با افراد و مسئولین پایگاه و کانون و عدم اطلاع از شرایط و نحوه عضویت نمی توانند مراجعه کرده و عضو شوند . لذا لازم است یک اطلاعیه دائمی در این مکان ها موجود باشد با این مضمون که مثلا پایگاه فلان عضو جدید می پذیرد و مدارک وشرایط عضویت و زمان مراجعه فلان است مطمئنا این اقدام تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان محله را که مایل به عضویت و فعالیت هستند ولی نمی دانند چگونه باید اقدام کنند ، جذب خواهد نمود .                                                                                      

 


۱۰- بیان ترجمه زبان دعا ها و اذکار

 


دعاها و اذکار که در مساجد ، مراسمات و صدا وسیما قرائت می شود و دارای معارف ونکات بسیار متعالی و تاثیر گذار هستند برای اغلب شنوندگان بویژه جوانان و نوجوان این سوال مطرح است که چرا یک سری عبارات را به زبان عربی می خوانیم ، در حالی که نمیدانیم که مخاطب ما کیست یا اگر اجمالا می دانیم  مخاطب ما خداوند است، نمی دانیم به او چه می گوئیم یا چه چیزی از او درخواست می کنیم لذا برای رفع شبهه و ابهام به همراه دعاها ، ترجمه آنها نیز به زبان روان و خالی از هر گونه پیچیدگی ارئه گردد تا ارتباط بین خواننده دعا و مخاطب او ، یعنی خداوند محکم تر گردد . تجربه نشان داده در مراسمات شب احیاء وقتی ترجمه روان این دعاها گفته می شود چقدر در جوانانی که بخش اعظم مسجد را تشکیل می دهند  تاثیر می گذارد .                                                     

نتیجه‌گیری

 


اهمیت و ارزش حضور در مسجد و نمازهای جماعت براساس آیات الهی وروایات وسیره معصومین(ع) برکسی پوشیده نیست.از طرفی جذب جوانان به این امر مهم درکشور اسلامی مساله جدی واز دغدغه های متولیان امر می باشد. ویژگی های دوره جوانی ایجاب می کند که راهکارهای متناسبی جهت جذب آنها به مسجد وجماعات استفاده گردد. دراین راستا موارد زیر قابل طرح است:

۱- بهانه‌های مختلفی برای عدم حضور درمساجد مطرح می شود که پیشنهاد گردید باید جوانان را با فلسفه و اسرار و ارزش  جماعات و حضور در مساجد آشنا کرد که طبق فرمایش پیامبر اسلام(ص) اگر افراد ارزش حضور در جماعات را بدانند برای شرکت در آن قرعه کشی می‌کنند.

۲- بهداشت و نظافت مساجد به عنوان عامل دیگری برای جذب جوانان مطرح است . روشن است که جوانان به ویژه تحصیلکرده ها چقدر به امر بهداشت و تمیزی اهمیت می‌دهند. 

۳- ایجاد جاذبه برای حضور زنان در مساجد به عنوان نیمی از افراد جامعه و عوامل موثر در تربیت افراد جامعه، متا‌سفانه محل استقرار بانوان در مساجد در مقایسه با آقایان از وضعیت نامناسبی بر خوردار است .

۴- نقش امام جماعت به عنوان یکی از ارکان و عوامل تاثیر گذار در امورات مسجد و همچنین جذب و نگهداری جوانان است که در این زمینه ایجاد ارتباط عاطفی، گذاشتن وقت کافی برای امور جوانان، مورد پذیرش مردم و جوانان بودن، داشتن تقوا و فضایل اخلاقی و عدالت ، رعایت نظافت وتمیزی ، نظم و انضباط داشتن ، بردباری ، آسان گیری و عمل به گفته ها، مواردی هستند که رعایت آن از طرف امام جماعت در جذب جوانان موثر است .

۵-  در روش و شیوه های تبلیغ ، داشتن ایمان قلبی و عامل بودن و نیز روش ارتباط مستقیم نفس با نفس و جذب همسالان توسط  جوان مسجدی موثر است .

۶-  از وظیفه ونقش نماز گزاران و اهالی مسجد می توان به داشتن غیرت نسبت به نماز ، رعایت حرمت اشخاص ، بهداشت و نظافت لباس ، بدن و دهان ، پرهیز از تندی و افراط در برخورد با نوجوانان و جوانان ، مطابقت گفتار و عمل متولیان امور مساجد ، ایجاد ارتباط بین مدرسه ومسجد و بطور کل احیای مسجد و جماعات اشاره کرد.

۷- احیای کارکردهای مختلف  مسجد از جمله آموزش ، فعالیتهای ورزشی ، فرهنگی، هنری و….

۸- ارئه الگو برای جوانانی که در جماعات و مسجد حضور نمی یابند از طریق صدا و سیما و رسانه های جمعی از قهرمانان ورزشی و هنرمندان و اهل علم در حال نماز خواندن و حضور در مساجد. 

۹- عدم انحصاری کردن امورات و فعالیتهای مسجد و پایگاه مقاومت و کانون‌های مساجد و رفع موانع حضور و عضویت جوانان و نوجوانان علاقمند محله ها در این نهادها.  

۱۰- ارایه وبیان ترجمه دعاها و اذکار به زبان روان جهت آشنایی جوانان و نوجوانان با معارف و پیامهای دلنشین و تاثیر گذار این دعاها .

منابع

 


۱- محسن قرائتی (۱۳۷۰)، یکصد و چهارده نکته درباره نماز، ناشر؛ چاپ و نشر و طرح اقامه نماز.

۲- نماز نشانه حکومت صالحان(مجموعه مقالات)،۱۳۷۰، مشهد، ستاد اقامه نماز.

۳- محسن قرائتی (۱۳۷۲)، پرتوی از اسرار نماز، چاپ ۷، ناشر، طرح اقامه نماز.

۴- نماز گنجینه ذکر و راز(۱۳۷۲)، تهران، موسسه فرهنگی قدر ولایت.

۵- رجالی، تهرانی(۱۳۵۷)، نماز در نهج‌البلاغه، قم انتشارات دارالصادقین.

۶- قائمی، علی(۱۳۷۵)، اقامه نماز در دوران کودکی و نوجوانی، انتشارات ستاد اقامه نماز.

۷- نوبهار، رحیم(۱۳۷۵)، مسجد نمونه، چاپ دوم، تهران، ستاد اقامه نماز

۸- نماز راهی به سوی کامیابی (مجموعه سخنرانی و میزگرد) (۱۳۷۶)، ستاد اقامه نماز.

۹- رفسنجانی، هاشمی (۱۳۷۶)، جایگاه نماز در حکومت، مجموعه سخنرانی و مقالات نماز راهی به سوی کامیابی، ناشر: ستاد اقامه نماز.

۱۰- علیقلی، محمدمهدی (۱۳۷۶)، محراب عشق، قم، ستاد اقامه نماز.

۱۱- شیرازی، علی(۱۳۷۷)، راز و نیاز عارفانه، قم، نشر خرم.

۱۲- ابوالقاسمی، محمدجواد (۱۳۷۸)، امام و ماموم در جلوگاه حضور، تهران، نشر یاس‌کبود.

۱۳- رهبری، حسین (۱۳۸۰)، مسجد نهاد عبادت و ستاد ولایت، تهران سازمان چاپ و انشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

۱۴- مجموعه سخنرانی نماز، حکومت، تربیت، جلد دوم (۱۳۸۰)، ستاد اقامه نماز.

۱۵- موسوی‌راد لاهیجی(۱۳۸۰)، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

۱۶-  ولی ابر قویی ، روح اله (۱۳۸۵) - قم ، انتشارات رواق دانش .

۱۷- قرائتی ، محسن (۱۳۸۶) - اولین سرمایه داران دنیا - مجله رشد مدیریت مدرسه ، شماره ۷، دوره پنجم -صص۷-۴

۱۸- دلبری، سید محمد (۱۳۸۷) - آسیب¬های تعلیم و تربیت دینی از نگاه شهید بهشتی -  مجله رشد آموزش معارف اسلامی ، دوره ۲۰ ، شماره ۴ صص ۱۳-۴.

۱۹- جعفری، حسین علی (۱۳۸۸) - ۵۰۰ حدیث پیرامون نماز و مسجد ، چاپ سوم - موسسه فرهنگی انتشاراتی ستاد اقامه نماز. www.pasokhgoo.ir

۲۰- روش جذب جوانان به مساجد چیست؟(۱۳۸۸)- www.۲irib.ir

۲۱- جوانان ومسجد(۱۳۸۸)- www.ido.ir.

۲۲- انصـاری‌راد، علی‌اکـبـر(۱۳۸۸)- راهـکـارهـای ‌جـذب ‌جـوانان‌ بـه‌ مساجـد-www.andishegom.com.

۲۳-  شیوه‌ها و عوامل جذب جوانان به مساجد(۱۳۸۸)- www.taghribnews.ir.

۲۴- جوان‌وجاذبه های مسجد، نقل از روزنامه ایران(۱۳۸۸)- www.sobheomid.ir.

۲۵- جوانان ومسجد(۱۳۸۸)-

حضر ت علی (ع):

پیاکبر اکرم (ص):

فوایدی که در اثر آمدن به مسجد ایجاد می شود

فوایدی که در اثر آمدن به مسجد ایجاد می شود
الف ) فواید معنوى و مادى و اجتماعى و برترى ویژگی‌هاى مسجد ۱) بی‌هیچ شک اولین هدف اصلى و زیباترین هدف از رفتن به مسجد چیزى نیست جز برپایى نماز جماعت و بقیه اهداف و فواید مربوط به آن بدنبال همین هدف بوجود آمدند و شکل گرفتند. ۲) دعا کردن براى برآورده شدن نیاز بندگان: […]
الف ) فواید معنوى و مادى و اجتماعى و برترى ویژگی‌هاى مسجد

۱) بی‌هیچ شک اولین هدف اصلى و
زیباترین هدف از رفتن به مسجد چیزى نیست جز برپایى نماز جماعت و بقیه اهداف و فواید مربوط به آن
بدنبال همین هدف بوجود آمدند و شکل گرفتند.

۲) دعا کردن براى برآورده شدن نیاز بندگان: انسان و مؤمن واقعى با این هدف به مسجد می‌رود که بتواند
در محیطى قرار بگیرد تا با دورى از مشکلات زندگى خود، به راز و نیاز بپردازد و خداى خویش را
عبادت کند.

۳) شرکت در مجالس اهل بیت: حتى اگر انسان و مؤمنى بر اثر مشغله کارى نتواند به مسجد برود ولى
ما همه ساله می‌بینیم که هر زمان مجلسى مربوط به یکى از امامان باشد تعداد بیشترى از مردم به مسجد
می‌آیند و این همان عشق به اهل بیت است که در هیچ جاى جهان به جز در مسجد نمی‌توان آن
را یافت.
اصلاً در کجاى جهان مکانى وجود دارد که تعدادى زیاد از مردم براى عبادت و راز و نیاز و عشق
به اهل بیت به آنجا می‌روند، در هر مکانى که مردم به آنجا می‌روند بدنبال رسیدن به هدف مادى در
آنجا حضور می‌یابند ولى کسانى که در مسجد حضور می‌آورند به چیز دیگرى می‌اندیشند که اصلاً قابل مقایسه با
دیگر اماکن نیست.

۴) از دیگر فواید معنوى مسجد همان است که انسان وقتى از مسجد برمی‌گردد و احساس سبکى می‌کند و روح
تلاش و تکاپو در او فعال می‌شود و روح کسل کنندگى و تنبلى از وى دور شود که به دنبال
آن آثار و فواید اجتماعى دیگرى را دارد.
یعنى انسان با حالت شادابى و با یک طراوت خاصى کارهاى خود را انجام می‌دهد.

۵)دوستی بر پایه اهداف معنوى و نه مادى از دیگر فواید معنوى رفتن به مسجد است.
انسان وقتی در مسجد با کسى پیوند رفاقت می‌بندد، آن دوستى و رفاقت هیچ گاه از بین نمی‌رود، چون اساس
تشکیل آن در جایى بوده که آن مکان مبناى همه دوستی‌ها و رفاقت‌ها و پیوندهایى است ه از راه قلب
به هم گره می‌خورند.

۶) یکى از فوایدهاى بسیار با ارزش به نظر من براى انسان این است که انسان در مسجد این لیاقت
و شایستگى را پیدا می‌کند که صدها درود و سلام بوسیله فرشتگان ملکوتى بر او فرستاده می‌شود.
بدون شک در هیچ جاى جهان، چنین مکانى وجود ندارد که ملکوتیان بر زمینیان درود بفرستند.

۷) مسجد جایى است بهتر بگویم تنها جایى است که فرشتگان الهى و انسانهاى زمینى با هم و به دور
هم جمع می‌شوند و نماز می‌گزارند و در این مکان مقدس است که تمام آفریده‌ها و مخلوقات خدا با هم
و یکجا خدا را عبادت می‌کنند.

۸) مسجد تنها مکانى است که در آن بویى از گناه و ناپاکى دیده نمی‌شود و گرنه در همه مکانهاى
دیگر گناه اذیت و آزار، ناپاکى و…
وجود دارد.
پس این مکان چقدر باارزش است که حتى اثرى از زشتى در آن وجود ندارد.

۹) مسجد تنها مکانى است که تنها مردمى به آنجا راه پیدا می‌کنند که از همه لحاظ پاک باشند.
بله، همه مردم در یک چنین مکان مقدسى با وضو که نشانه طهارت و پاکى است وارد می‌شوند.
پس چقدر این مسجد، محیط پاکى است.

۱۰) مسجد، تنها مکانى است که در آن بهترین، بیشترین، پاکترین و کم خرجترین اجتماعات دنیا در آن شکل می‌گیرد
و این خود رابطه بین نماز جماعت و مسجد را می‌رساند، یعنی ایجاد یک چنین اجتماعاتى که همان نماز جماعت
است در مسجد شکل می‌گیرد.

۱۱) مسجد، تنها مکانى است که در آن نشان تقوا و عدالت وجود دارد.
ملاک و منظور از عدالت همان انتخاب فردى عاقل و عادل و متقى به عنوان امام جماعت است.

۱۲) مسجد، تنها جایى است که در آنجا شکوه مسلمانان، تجلى پیدا می‌کند.
این شکوه همان برپایى نماز جماعت است که فقط در مسجد ایجاد می‌شود.

۱۳) مسجد،‌ تنها جایى است که در آنجا پاداش بسیار و فوائد فراوان فردى و اجتماعى زیادی دارد که باز
می‌رسیم به ارتباط مسجد با نماز، یعنى این پاداش و برکات بواسطه برپایى نماز جماعت در مسجد بدست می‌آید.

۱۴) مسجد، تنها جایى است که در آن عبادت توحیدى برپا می‌شود و آن ذوب شدن فرد و جمع براى
برپایى نماز جماعت است.

۱۵) به نظر من یکى از مهمترین فوائد و اهداف رفتن به مسجد برپایى نماز جماعت و پیدا کردن نظم
است.
بله نظم، تنها جایى که در آن حتى با وجود ده‌ها هزار نفر عامل نظم همچنان وجود دارد.
مسجد است.
که در آن با برپایى نماز جماعت همه یک جا به رکوع می‌روند، همه یکجا سجده می‌کنند، همه یکجا سر
از سجده بر می‌آورند، همه یکجا از مهمترین اعمال فارغ می‌شوند.
همه یکجا دست به قنوت می‌برند و دعا می‌کنند و همه یکجا بر اهل بیت پیامبر درود می‌فرستند.

۱۶) اگر نگاهى به تاریخ بیافکنیم، خواهیم دید که در طول تاریخ بناهاى مختلف ساخته شده، ویران شده و دوباره
ساخته شده است.
اما اگر نگاهى دقیق‌تر داشته باشیم، خواهیم دید که اکثر مساجدى که طى قرن‌ها پیش در اماکن مختلف بنا شده‌اند،
هنوز هم پابرجا هستند و نه تنها از عظمت و اهمیت آن در نزد مردم کم نشده بلکه روز به
روز بر شوکت آن افزوده می‌شود و مردم نیاز خود را نسبت به مساجد روز به روز بیشتر می‌بینند.
راستى راز خراب شدن قصرها و کاخ‌ها و خانه‌ها و رستوران‌ها و…
و راز برجا ماندن مسجد چیست؟ باید گفت که اصولاً هر خواسته‌اى که از فطرت مردم برخاسته باشد و بر
اساس فطرت مردم شکل گرفته باشد، هیچ گاه از بین نمی‌رود، بلکه برعکس به علت فطرى بودن آن روز به
روز بر علاقه مردم نسبت به این اماکن بیشتر می‌شود.
پس راز استوارى مسجد بخاطر این است که منشأ پیدایش آن فطرت مردم است.

۱۷) یکى دیگر از ویژگی‌هاى مسجد که بر اهمیت آن می‌افزاید این است که در مسجد، تمام کسانى که حضور
دارند، همه و همه به یکجا نگاه می‌کنند، همه بدنبال یک چیز هستندو همه گمشده خود را در یک مکان
جستجو می‌کنند.
آیا چنین مکانى با این چنین ویژگى در جاى دیگر وجود دارد؟

۱۸) بله، مسلمانان عزیز، در مسجد عاملى شکل
می‌گیرد که همه دشمنان اسلام از شکل‌گیری آن می‌هراسند، عاملى شکل می‌گیرد که بواسطه آن همه مسلمانان را در همه
جاى جهان مانند دانه‌هاى تسبیح به هم متصل نگه می‌دارد.
عاملى شکل می‌گیرد که تنها به واسطه این عامل مسلمانان می‌توانند با ابرقدرتان و دشمنان مسجد و اسلام مقابله کنند
و این عامل چیزى نیست جز وحدت.
بله، در مسجد وحدت بین مسلمانان ایجاد می‌شود که همان عامل برترى مؤمنین نسبت به کفار است.

۱۹) در کجاى جهان یک انسان پیر، هفتاد، هشتاد ساله با یک خردسال پنج، شش ساله همزبان و همصدا می‌شود.
بله فقط در مکان پاک و مقدس مسجد همصدایى بین پیر و جوان واقعاً تعجب‌آور و زیباست.

۲۰) مسجد مکانى است که در آنجا اولاً هیچ صفات زشتى دیده نمی‌شود و ثانیاً با بسیاری از صفات زشت
و نکوهیده مبارزه می‌شود.
در واقع درمان بسیارى از صفات نکوهیده با رفتن به مسجد حل می‌شود.
در مسجد است که خودخواهى و فردگرایى به جمعى بودن و فروتنى تبدیل می‌شود.

۲۱) قدرت مسلمانان جز با رفتن به مسجد و ایستادن در صفوف جماعت براى خواندن نماز جلوه پیدا نمی‌کند.
اصولاً قدرت هر ملتى بستگى به مردم آن ملت دارد و ملتى که برخاسته از مردم باشد در تمام جنگ‌هاى
داخلى و خارجى پیروز است.
و این ملت هم جز با رفتن به مسجد، پیوند بین آن‌ها تقویت نمی‌شود.

۲۲) در مسجد است که با برپایى نماز جماعت کینه‌ها و کدورت‌ها از بین می‌رود و روحیه برادر دوستى هویدا
می‌شود.

۲۳) یکى از فواید رفتن به مسجد این است که نماز سر وقت خوانده می‌شود و رفتن به مسجد هم
خود نوعى عامل وقت شناسى است.
که وقت‌شناسى هم یکى از صفات نکوى مؤمنین است.

۲۴) یکى از فواید مهم و با ارزش مسجد این است که مردمى که در مسجد گرد هم می‌آیند می‌توانند
مشکلات خود و محل خود را بررسى کنند و به اتفاق هم به حل مشکلات بپردازند.

۲۵) مسجد، محلى است که انسان می‌تواند در آن حتى از مسائل روز مملکت و مسائل سیاسى آن آگاه شوند.
که این مطالب اشاره دارد به رفتن به نماز جمعه و برپایى نماز جماعت.

۲۶) مسجد و به پیروى از آن، نماز جماعت که در آن برگزار می‌شود خار چشم دشمنان اسلام است.

ب ) فواید فردى رفتن به مسجد
۱) وقتی فردى براى برگزارى نماز جماعت به مسجد می‌آید، همین امر یعنى آمدن او به مسجد سبب می‌شود که
بسیارى از صفاتى که یک فرد در نتیجه خودبینى دارد تبدیل به جمع‌گرایی شود.
و پدیدار شدن این صفات نیکو خود عاملى است که انسان در رحمت خدا را به روی خود باز ببیند
و با آمدن به مسجد و برپایى نماز جماعت به تدریج همه صفات او مظهری از زیبایى خدا شوند
و دیگر هیچ صفت نکوهیده را در خود نبیند.

۲) تجربه نشان داده که اکثر کسانى که در زندگى اجتماعى خود موفق هستند، اهل مسجد و نماز جماعت‌اند.
چون وقتى که یک فردى اهل مسجد باشد، هیچ گاه از نارسایی‌هاى مادی مأیوس نمی‌شود و دست خدا را لابه‌لاى
همه امور می‌بیند.
پس با بینش و دید گسترده‌تری در جامعه و کارهاى اجتماعى خود حاضر می‌شود و روح کسالت از وى گرفته
می‌شود.
در نتیجه فرد در زندگى اجتماعى خود موفق‌تر می‌شود.

۳) وقتى انسان به مسجد می‌رود و نماز جماعت می‌گذارد، همین نماز جماعت منشأ بسیارى از برکات و پاداش براى
او می‌شود.
که در زیر به تعدادى از فواید نماز جماعت که در مسجد برگزار می‌شود اشاره می‌شود:

فواید نماز جماعت که در اثر رفتن به مسجد حاصل می‌آید: (رابطه نماز با مسجد )
۱) نماز به جماعت
از نماز اول وقت هم با فضیلت‌تر است و پاداش نماز جماعت هر چند مختصر و کوتاه برگزار شود، از
نماز فرادا که طولانى بخوانند بیشتر است.
در حدیث است: هرگاه عدد نمازگزاران در جماعت، از ده نفر بیشتر باشد، پاداشى نصیب نمازگزاران می‌شود که قابل بیان
و شماره نیست.

۲) نماز جماعت مظهر عظمت اسلام است.

۳) نماز جماعت مبارزه با فردگرایى است.

۴) نماز جماعت عامل نظم است.

۵) نماز جماعت کم خرج‌ترین اجتماعات دنیاست و…

تا به حال با این همه توصیفاتى که از این مکان مقدس و فواید فردى و اجتماعى و مادى و
معنوى آن شد باید اهمیت و برترى این خانه مسلمین بر همگان روشن شده باشد.

اما در این قسمت اهمیت مسجد را از نظر قرآن و پیامبران و امامان بررسى می‌کنیم.
اما قبل از آن پیام امام کبیر، امام خمینى را که خطاب به تمام مردم ایران است را از نظر
می‌گذرانیم.

همچنین بخوانید :  سخنان حکیمانه حضرت
پیام امام خمینى
«آقایان هم باید تبلیغ کنند که این مجالس بهتر بشود و مجالس جماعت است که مردم در هر روز مجتمع
بشوند در مساجد بگذارند این پیرمردها و از کار افتاده‌ها بروند.
نه، مساجد باید مجتمع بشود از جوان‌ها، اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوایدى دارد و اگر بفهمیم اجتماعاتى
که اسلام براى ما دستور داده و فراهم کرده است، چه مسائل سیاسی را حل می‌کند، چه گرفتاری‌ها را حل
می‌کند، این طور بی‌حال نبودیم که مساجدمان مرکز بشوند براى چند نفر پیرمرد و پیرزن».

اهمیت مسجد از نظر اسلام
اگر بخواهیم «جایگاه و موقعیت و اهمیت مسجد در اسلام» را بیابیم، بایستى به صدر اسلام برگشته و جایگاه مسجد
در میان مسلمانان عصر پیامبر (ص) را مورد بررسى قرار دهیم.
چرا که تاریخ مسجد با تاریخ اسلام گره خورده و این نهاد مقدس پس از بعثت پیامبر (ص) عهده‌دار نقش‌هاى
مهم و گوناگونى در نهضت و انقلاب آن حضرت بوده است.

با بررسى و کاوش در منابع معتبر اسلامى روشن می‌شود که «مسجد» به عنوان چهار کانون و پایگاه مهم در
میان مسلمانان صدر اسلام مطرح بوده و یک « مسجد » اسلامى این چهار نقش را همزمان ایفا می‌نموده است:

۱) مسجد بعنوان پایگاه عبادت و یاد خداوند متعال.

۲) مسجد بعنوان پایگاه جهاد فکرى و تعلیم و تعلم معارف اسلامی.

۳) مسجد بعنوان پایگاه تجمع نیروهاى رزمنده و اعزام آنان به جبهه‌هاى جهاد.

۴) مسجد بعنوان پایگاه وحدت مسلمین و نمایش روح وحدت و یکپارچگى به دشمنان پیدا و پنهان جامعه اسلامی.

تأکید اولیاى دین بر رفت و آمد به مسجد
در بررسى کلمات و بیانات قرآن و سنت درباره «مسجد» نکته مهمى که توجه انسان را به خود جلب می‌کند،
تأکید و تشویق فوق‌العاده پیشوایان دین بر رفت و آمد به مساجد و انس گرفتن با خانه خداست.
در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند.

مسجد، محل زیارت خداوند متعال یعنى مکانى است که انسان با انجام عبادت خالصانه خویش در آن، در اوج تقرب
به حق تعالى قرار می‌گیرد و ملکوت این عبادت و حضور خالصانه در مسجد، به صورت نورى درخشان در تاریکی‌هاى
عالم قیامت، براى او جلوه‌گر خواهد شد.
مسجد همانند ستاره‌اى درخشان در آسمان است.
سکونت در جوار عرش الهى در فرداى قیامت و کسب مغفرت گناهان از خداوند متعال یکى دیگر از فواید و
آثار رفت و آمد به مسجد است.
حضرت على (ع) می‌فرماید:

«مردی که طهارت را نیکو به جاى می‌آورد آنگاه به سوى خانه‌اى از خانه‌هاى خداوند گام
بر می‌دارد تا نماز واجبى را بجاى آورد و در زیر سایه عرش الهى است در آن روزى که هیچ
سایه‌اى جز سایه عرش نیست.
و با این کار گناهان او آمرزیده می‌شود.
و همین طور است شخصى که در دل شب در حالى که مردم به خواب رفته‌اند طهارت خویش را نیکو
به جاى می‌آورد و به سوى خانه‌اى از خانه‌هاى خداوند حرکت می‌کند».

بله، سکونت در جوار عرش الهى نصیب انسانى می‌شود که جان خویش را در مسیر رفت و آمد به مسجد
از دست بدهد.

دیدار فرشتگان از اهل مسجد
امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان، رسول خدا نقل می‌کند:

«کسی که به قصد شرکت در نماز جماعت به سوى
مسجد گام برمی‌دارد، خداوند متعال در مقابل هر گامى که بر می‌دارد، هفتاد هزار حسنه به او پاداش می‌دهد و
به همین میزان نیز درجات وى بالا خواهد رفت.
و اگر در چنین حالى بمیرد خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مأمور می‌نماید تا در قبر او به دیدار
او رفته، وى را بشارت دهند و در تنهایی قبر انیس او بوده و تا روز قیامت برایش طلب آمرزش
کنند».

رفت و آمد به مسجد
فایده و بهره‌اى که از رفت و آمد و انس با مسجد نصیب انسان مسلمان می‌شود، تنها ثواب بردن و
در سراى دیگر مشمول لطف الهى واقع شدن نیست.
بلکه در همین جهان نیز، فواید و آثار اخلاقی، تربیتی، علمی، اجتماعى و سیاسى فراوانى در سایه رفت و آمد
به مسجد براى انسان مؤمن حاصل خواهد شد.

امیرالمؤمنین (ع) درمقام بیان برخى از آثار سازنده رفت و آمد به مسجد می‌فرمایند:

«انسانی که به مسجد رفت و
آمد می‌کند، دست کم یکى از امور هشت‌گانه زیر نصیب او می‌شود:

۱) برادر ایمانى که در مسیر خداوند از
او استفاده کند.

۲) علم و دانشى نو و تازه.

۳) فهم و درک آیه‌اى از آیات قرآن.

۴) شنیدن سخنى که او را به هدایت رهنمون باشد.

۵) رحمتى که انتظار آن را از جانب خداوند می‌کشد.

۶) سخنى که او را از گمراهى و هلاکت باز دارد.

۷) ترک گناه به سبب روح فروتنى و خداترسى که در سایه آمد و شد به مسج به قلب او
وارد شده.

۸) ترک گناه به واسطه حیاء و شرم از برادر ایمانى خود که در مسجد با آنان آشنا شده است.

بله، اى مؤمنین به خدا، مسجد مکان اجابت دعاها و برطرف شدن خواست‌هاى مادى و معنوى است که انسان مؤمن
در انتظار تحقق آن از جانب خداوند متعال است.

به هر حال حیاء و شرم از انسان‌هاى موحد و مؤمن امرى نیکو و پسندیده است و رفت و آمد
به مسجد علاوه بر آن که روح ایمان و توجه به عظمت خداوند را در انسان تقویت می‌کند، زمینه آشنایى
و ارتباط او با افراد مؤمن و صالح نیز فراهم می‌شود و این امر خود یکى از عوامل و اسباب
دورى از گناه و انحرافات خواهد بود.

پس یکى از مراکز و کانون یافتن دوستان خوب و صالح، مسجد است.

مساجد، بازار آخرت و برترین مکان‌ها در زمین

همانگونه که بازار، محل خرید و فروش و مبادله کالاهاى دنیوى است،
مسجد نیز محل کسب امور معنوى و اسبابى است که در سراى آخرت داراى کاربرد و تأثیر می‌باشد.

در حدیثى از رسول اکرم (ص) آمده است:
«مساجد، بازارى از بازارهاى آخرت است.
از کسانى که به آن وارد می‌شوند با معرفت پذیرایى می‌شود و هدیه آنان بهشت است».

پس مؤمنین باید سعى کنند در هنگام رفتن به مساجد، بر دیگران پیشى بگیرند و به هنگام خروج، دیرتر از
همه مسجد را ترک گویند و بالعکس اهل دنیا پیش از همه به بازار و پس از همه خارج شوند.

امام باقر (ع) از رسول اکرم نقل می‌کند: «رسول اکرم از جبرئیل سؤال کرد، کدام مکان‌ها نزد خداوند محبوب‌تر است؟
جبرئیل عرض کرد: مساجد و دوست داشتنی‌ترین اهل مسجد نیز کسى است که پیش از همه به مسجد داخل و
پس از همه از مسجد خارج شود.

رسول خدا (ص) سؤال کرد: کدام مناطق نزد خدوند مبغوض‌ترین است؟ جبرئیل عرض کرد: بازارها و مبغوض‌ترین اهل آن نزد
خداوند کسى است که قبل از همه به بازار رود و پس از همه از آن خارج شود».

پیامبر اکرم (ص) در جاى دیگرى می‌فرمایند: «اى ابوذر! خوشا به حال پرچم‌داران روز قیامت که پرچم‌ها را به دوش
برگرفته و پیش از دیگران به بهشت وارد می‌شوند.
آنان همان کسانى هستند که در سحرگاهان و دیگر اوقات در رفتن به مساجد بر دیگران پیشى می‌گیرند».

عشق ورزیدن مسجد به مؤمنین
البته در سایه تکامل رابطه انسان موحد با مسجد، این تنها مؤمن نیست که به مسجد عشق می‌ورزد بلکه مسجد
و اجزاى آن نیز متقابلاً به مؤمن و نمازگزارى که با آمد و شد خود موجبات رونق و آبادانى او
را فراهم کرده است، عشق می‌ورزد و در فراق او مانند کسى که گم‌شده‌ای دارد، محبوب خویش را انتظار می‌کشد.

پس واقعاً این مکان مقدس برترین مکان‌هاست، زیرا هیچ مکانى را نمی‌توان یافت که آن مکان نسبت به کسى که
وارد آن می‌شود علاقه داشته باشد و به او عشق بورزد.

حضرت على (ع) در این زمینه می‌فرمایند: « مسجد خراب از خرابى خود به خداوند متعال شکایت می‌کند و اگر
آباد کنندگان او مدتى غایب شوند و مجدداً باز گردند، آن چنان خوشحال می‌شود که یکى از شما گم‌شده‌اى داشته
باشد و سپس به او بازگردد».

پس نشانه عشق ورزیدن مسجد این است که مسجد مکانى زنده است و روح دارد.

آثار نمازگزاران در مساجد متعدد
یکی از آثار بجاى آوردن نماز در مساجد متعدد آن است که این مکان‌ها در سراى قیامت به نفع نمازگزار
شهادت خواهند داد.

امام صادق (ع) در حدیثى می‌فرمایند: «در جاهاى مختلف و متعدد از مساجد نماز بجاى آورید چون هر گوشه‌اى از
زمین در روز قیامت، براى کسى که بر آن نماز گزارده باشد، شهادت می‌دهد».

از این حدیث شریف هم مطلوبیت نماز گزاردن در مساجد مختلف استفاده می‌شود و هم این که در مورد مسجد
واحد شایسته است انسان در نقاط مختلف آن مسجد نماز و عبادت بجای آورد.

البته پوشیده نیست این که انسان با چنین دیدى در نقاط مختلف خداى را عبادت کند در حقیقت حاکى از
روح تضرع الى الله و احساس فقر در درگاه ربوبى است.
چرا که او با این عمل، عدم اعتماد خود بر اعمال و عباداتش را اظهار می‌‌نماید و در حقیقت، موجودات
هستی را شاهد بر ایمان و بندگى خویش می‌گیرد، و وجود چنین حالتى در انسان یکى از کمالات نفسانى براى
او به شمار می‌آید.

از همین روى ائمه هدى (ع) در اوج ایمان و عبادت به خاطر همین روحیه خوف و تضرع به درگاه
الهى عبادات خویش را در مکان‌هاى مختلف بجاى می‌آورند.

در حدیثى از امام باقر (ع) آمده: «حضرت سجاد مانند امیرالمؤمنین در یک شبانه‌روز هزار رکعت نماز بجاى می‌آورند.
امیرالمؤمنین (ع) پانصد درخت خرما داشت و در زیر هر نخلی دو رکعت نماز بجاى می‌آوردند».

هر چند راز این عمل به طور قطعى براى ما روشن نیست، ولى به نظر می‌رسد، علت این عمل همان
نمازگزاردن در مکانهاى مختلف و به شهادت گرفتن زمین و دیگر موجودات عالم هستی همچون نخل بر عبادت و بندگى
خویش است.

آثار فرهنگى حضور زنان در مسجد
با توجه به تأکید خاصى که اسلام نسبت به تعلیم و تعلم دارد براى تمام آحاد جامعه اسلامی، شایسته است
زنان ضمن حضور در مسجد و بهره‌بردارى از فیوضات معنوى این مکان مقدس در جهت افزایش آگاهى و درک خویش
از مسائل دینى تلاش کنند.
این اقدام بی‌شک گامى در راستاى تعالى و رشد فرهنگى جامعه اسلامى خواهد بود.

البته جا دارد تأکید شود این حضور تنها در صورتى سازنده و مثمر آثار نیکو خواهد بود که حضور آنان
به هیچ وجه مفسده‌انگیز نباشد و بخاطر این موضوع فقهاى اسلام در مورد برترى «نماز در خانه» نسبت به «نماز
در مسجد» براى زنان دچار تردید شده‌اند.

5 فریب شیطان

حکایت های اخلاقی زیبا و آموزنده

حکایت های اخلاقی زیبا و آموزنده

 
حکمت خداوندی
سعدی در بیان حکایتی می گوید:


موسی علیه السلام ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت:ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده. گفت:این چه حالت است؟ گفتند:خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به قصاص فرموده اند.

«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شورا:27) موسی علیه السلام ، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار.

سعدی
نگاه به فرودستان و شکر نعمت

سعدی گوید:

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم، دل تنگ. یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.

پیام متن:
بنابر سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله :به آن که از شما پایین تر است، بنگرید و به آن که از شما بالاتر است، منگرید؛ زیرا بدین وسیله قدر نعمت خدا را بهتر می دانید (و شکرگزار نعمت های خداوند خواهید بود).4

دعای مادر
از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ گفت:شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».

پیام متن:
اشاره به جلب رضایت مادر و تأثیر دعای او در حق فرزند، و این که جلب رضایت مادر، آدمی را به مقام های والای معنوی می رساند.

تیزهوشی شاگرد ابن سینا
روزی ابن سینا از جلو دکان آهنگری می گذشت که کودکی را دید. آن کودک از آهنگر مقداری آتش می خواست. آهنگر گفت:ظرف بیاور تا در آن آتش بریزم. کودک که ظرف همراه نداشت، خم شد و مشتی خاک از زمین برداشت و در کف دست خود ریخت. آن گاه به آهنگر گفت:آتش بر کف دستم بگذار.

ابن سینا، از تیزهوشی او به شگفت آمد و در دل بر استعداد کودک شادمان شد. پس جلو رفت و نامش پرسید. کودک پاسخ داد:نامم بهمن یار است و از خانواده ای زرتشتی هستم. ابن سینا او را به شاگردی گرفت و در تربیتش کوشید تا اینکه او یکی از حاکمان و دانشمندان نام دار شد و آیین مقدس اسلام را نیز پذیرفت.

پیام متن:
آثار بزرگ منشی را از کودکی می توان در رفتار و زندگی بزرگان مشاهده رد.

گران بهاترین شی
شیخ ابی سعید ابی الخیر را گفتند:فلان کس بر روی آب می رود. شیخ گفت:«سهل است، وزغی و صعوه ای بر روی آب می برود.» شیخ را گفتند:فلان کس در هوا می پرد. شیخ گفت:«زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد.» او را گفتند:فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می برود. شیخ گفت:«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد».

پیام متن:
ارزش واعی انسان به این است که همواره به یاد خداوند باشد و هرگز حضور او را از یاد نبرد.

 

بندگی من یا آزادی تو؟
روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بنده ای نزد ابوذر غفاری فرستاد. خلیفه به غلام گفت:«اگر وی این از تو بستاند، آزادی». غلام کیسه را به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت.

غلام گفت:آن را بپذیر که آزادی من در آن است و ابوذر پاسخ داد:«بلی، ولی بندگی من در آن است».

پیام متن:
گاهی ثروت های مادی آمی را بنده خود می کنند و او را از بندگی خدا خارج می سازند.

دلی خوش درگرو فراغت دل
یحیی بن معاذ روزی با برادری بر دهی بگذشت. برادرش گفت:اینجا خوش دهی است. یحیی وی را گفت:«خوش تر از این ده، دل آن کس است که از این ده فارغ است».

درگاه هماره گشوده
مرد صاحب دلی به درگاه الهی راز و نیاز می کرد و می گفت:«خداوندا، کریما، آخر دری بر من گشای!» رابعه عدویه این سخن بشنید و مرد را گفت:«ای غافل! این در کی بسته بود!

پیام متن:
درِ رحمت خداوند، همواره به روی بندگانش باز است.

چشم پوشی حکیم از ناسزاگویی دیگران
حکیمی را ناسزا گفتند. او هیچ جوابی نداد. حکیم را گفتند:ای حکیم، از چه روی جوابی ندادی؟ حکیم گفت:«از آن روی که در جنگی داخل نمی شوم که برنده آن بدتر از بازنده آن است».

پیام متن:
«وَ اِذَا خَاطَبَهُمُ الْجاهِلُون قالُوا سَلاما؛ (بندگان شایسته خداوند کسانی هستند) که چون نادانان با آنها روبه رو می شوند (و سخنان نابخردانه گویند،) به آنها سلام می گویند (و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند). (فرقان:62)

ایمان واقعی!

ایمان واقعی!
روزی تاجری موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و دکانش در غیاب او آتش گرفته و اجناس گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت زیادی به او وارد آمده است .

فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!

خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت ؟ نه…..

او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : “خدایا ! می خواهی که اکنون چه کنم؟

مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود :
مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است ! فردا شروع به کار خواهم کرد!
نتیجه اخلاقی داستان!
مال دنیا امروز است فردا ممکن است نباشد. اما ایمان واقعی همیشه همراهت است. مال دنیا را هر زمان که خواسته باشی بدست آورده میتوانی نا وقت نخواهد شد. اما برای بدست آوردن ایمان یک لحظه تأخیر نکن.

آیا نیت پاک انسان را کمک میکند؟

 
آیا نیت پاک انسان را کمک میکند؟

داستان را حتماً بخوانید……

مردي صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در مسجید بخواند. لباس پوشيد و راهي مسجید شد.

در راه مسجد، مرد به زمين خورد و لباسهايش کثيف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهايش را عوض کرد و دوباره راهي خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً به زمين خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباسهايش را تبدیل کرد و راهي مسجید شد.

در راه مسجید، با مردي که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسيد. مرد پاسخ داد: (( من ديدم شما در راه مسجید دو بار به زمين افتاديد.))، به خواطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر مي کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه مي دهند. همين که به مسجد رسيدند، مرد اول از مرد چراغ

بدست در خواست مي کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداري مي کند.

مرد اول درخواستش را دوبار ديگر تکرار مي کند و مجدداً همان جواب را مي شنود. مرد اول سوال مي کند که چرا او

نمي خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: ((من شيطان هستم.)) مرد اول با شنيدن اين جواب تکان خورد. شيطان در ادامه توضيح مي دهد:

((من شما را در راه مسجید ديدم و اين من بودم که باعث زمين خوردن شما شدم.)) وقتي شما به خانه رفتيد، خودتان را تميز کرديد و به راهمان به مسجد برگشتيد، خدا همه گناهان شما را بخشيد. من براي بار دوم باعث زمين خوردن شما شدم و حتي آن هم شما را تشويق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتيد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد. من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشيد. بنا براين، من سالم رسيدن شما را به  مسجید مطمئن ساختم.

نتيجه داستان:
کار خيري را که قصد داريد انجام دهيد به تعويق نياندازيد. زيرا هرگز نمي دانيد چقدر اجر و پاداش ممکن است داشته باشد.

داستان های عارفانه

 


داستان های عارفانه
با کمی دقت در این حکایات کوتاه ولی پر معنا لذت فهمیدن حقائق به انسان دست می دهد
نتیجه حرص
1- روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد.او از پیدا کردن این پول آن هم بدون هیچ زحمتی خیلی ذوق زده شد.
این تجربه باعث شد که بقیه روزهاهم با چشمهای بازسرش را به سمت پایین بگیرد(به دنبال گنج).او در مدت زندگیش 296 سکه 1سنتی 48 سکه 5 سنتی 19 سکه 10 سنتی 16 سکه 25 سنتی 2 سکه نیم دلاری ویک اسکناس مچاله شده 1دلاری پیدا کرد.در مجموع 13 دلار و26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و26 سنت او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید درخشش157رنگین کمان و منظره ی درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد .
او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان در حالی که از شکلی به شکل دیگر در می آمدند ندید. پرندگان در حال پرواز درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر هرگر جزئی از خاطرات او نشد…

یک چشم.....

آیت الله بهجت ره

یوم الله 9 دی

نه دی

بیست جمله طلایی راجع به «۹ دی» و «فتنه»

بیست جمله طلایی راجع به «۹ دی» و «فتنه»

در آستانه فرارسیدن روز «نهم دی»، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بیست جمله‌ی برگزیده از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را درباره «حماسه نهم دی» و «فتنه»، منتشر کرد:

فتنه‌ها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنه‌انگیز دستش کوتاه میشود. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸

فتنه‌انگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامه‌ای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند. ۱۳۷۹/۰۱/۰۶

دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاست‌بازیهای ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبیهاست. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹

در اوائل حوادث بعد از انتخابات ۸۸ اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنیها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. ۱۳۸۸/۱۰/۱۹

فتنه معنایش این است که یک عده‌ای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمن صریح بتواند چهره‌ی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹

وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹

مهمترین هدف از حوادث دوران فتنه‌ی بعد از انتخابات ۸۸ این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹

آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطی به توده‌ی مردم ندارند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹

شما دیدید فتنه‌ای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴

باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبهه‌ی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنه‌ی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. ۱۳۸۹/۰۶/۲۵

گناه بزرگی که برخی از دست‌اندرکاران فتنه‌ها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸

مردم ما در مقابله‌ی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانه‌ی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸

حادثه‌ی نهم دی یک حادثه‌ی عجیبی است؛ به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود. اینها نشان دهنده‌ی اعتماد مردم است. متأسفانه میشنویم همین طور در اظهارات مصلحت‌جویانه، مکرر میگویند: آقا اعتمادِ از دست رفته‌ی مردم را برگردانید! کدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع میکنند. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶

در فتنه‌ی ۸۸، دو روز بعد از حوادث عاشورا، قضیه‌ی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازه‌ی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰

یکی از خصوصیاتی که در حادثه‌ی ۹ دی هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئله‌ی عاشوراست. یعنی در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکته‌ی عظیمِ عجیبِ تاریخی را بیان کردند: «ماهی که خون بر شمشیر پیروز است». ۱۳۹۰/۰۹/۲۱

۹ دی یک نمونه‌ای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنی مردم احساس وظیفه‌ی دینی کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. ۱۳۹۰/۰۹/۲۱

در قضایای سال ۸۸ که دشمن تصور می‌کرد طراحی ده‌ساله‌ی او بر ضد جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است، ملت ایران باقدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بین‌المللی زد؛ چه برسد به مزدوران داخلی آنها که در مقابل عظمت ملت ایران به حساب نمی‌آیند. ۱۳۹۱/۱۰/۲۷

در مسئله‌ی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال ۸۸ پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱

دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کرده‌اند آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همه‌ی شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
 

مقام معظم رهبری....

حجاب خون بهای شهیدان...

حجاب....

امام حسین علی السلام....

ما مدیون دو نفر هستیم.....

حدیثی در مورد مادر

امام علی (ع)...

یا صاحب الزمان(عج)...

حدیثی در مورد دوست

شرط امام زمان(عج) برای منتظران ظهور

شرط امام زمان(عج) برای منتظران ظهور
شناسه خبر: 392428 سرویس: رسانه ها
۱۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۵

خبرگزاری تسنیم: در دوران کنونی که زمان غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، ولایتمداری افراد می تواند از نشانه های بارز یک منتظر حقیقی امام غایب(عج) باشد.
به گزارش گروه “رسانه‌های دیگر” خبرگزاری تسنیم،باز هم جمعه و شعبانی دیگر از راه رسید و خیل منتظرانت چشم به راه سپیده مانده اند. سال های سال است که دل بیقراران و مشتاقانت در تب و تاب حضور گرانسنگت ای یوسف فاطمه(س) می تپد و چه شب ها و روزهای انتظار را طی کردیم و به امید فرجت دعای آمدنت را زمزمه نمودیم…

میلاد عشق در روز جمعه

امام مهدی(ع) در سپیده دم روز جمعه، نیمه شعبان سال 255 هجری قمری برابر 869 میلادی در شهر سامرا در عراق دیده به جهان گشود. البته در سال تولد ایشان اختلافی مطرح است و سال 254 و 256 نیز گفته شده است که می تواند به علت پنهانی بودن تولد ایشان باشد.

حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مهری کارشناس علوم دینی در گفت وگو با روزنامه کیهان در باب ویژگی های منتظر واقعی امام عصر(عج) می گوید: «در لغت منتظر به کسی می گویند که چشم انتظار باشد و یا آماده آمدن و ورود کسی باشد.»

وی در ادامه می گوید: «این حالت را می توان به فردی تشبیه کرد که روی زانو در حال تجافی و منتظر قیام امام جماعت برای رکعت بعدی نماز باشد، یعنی نیم خیز و کاملا آماده قیام و همراه شدن با امام جماعت، در واقع یک منتظر واقعی هم باید اینچنین حالتی داشته باشد و هر لحظه منتظر امام غایب (عج) باشد.»

در روایات متعددی آمده است که یک منتظر واقعی باید آداب و اصولی را رعایت کند تا بتواند در جرگه منتظران واقعی امام مهدی(عج) درآید.حجت الاسلام والمسلمین مهری در ادامه همین بحث می افزاید: «بدون شک باید شرایط ویژه ای را رعایت کرد تا بتوان یک منتظر به معنای حقیقی کلمه بود.

بر همین اساس یک منتظر واقعی کسی است که گوش به فرمان امام خود باشد و آنچه که او می گوید و فرمان می دهد انجام دهد و در دوران انتظار به تمام اعمال خواسته شده جامه عمل بپوشاند و در رفتار، گفتار، کردار و تمامی اعمال ریز و درشت خود نظارت و کنترل کامل داشته باشد و مطیع محض امام خود در هر حال و شرایطی باشد.»

نشانه منتظران ظهور

در دوران کنونی که زمان غیبت امام زمان(عج) است، ولایتمداری افراد می تواند از نشانه های بارز یک منتظر حقیقی امام غایب(عج) باشد.

حجت الاسلام والمسلمین مهری در این باره به گزارشگر کیهان می گوید: «ولایتمداری رکن اصلی نشانه یک منتظر واقعی است این بدان معناست کسانی که ولایت پذیریشان در زمان غیبت از امام و نایب امام بالاتر است به بحث مهدویت و انتظار نزدیک تر هستند.»

این کارشناس علوم دینی با تاکید بر اهمیت فراوان موضوع ولایتمداری افراد در مباحث انتظار می گوید: «در زمان حاضر بارزترین و برجسته ترین نشانه یک منتظر واقعی امام زمان(عج) را باید با محک ولایت پذیریشان سنجید.

افرادی که در برابر نایب امام غایب(عج) می ایستند و مطیع محض و امر او نیستند قطعاً نمی توانند در زمره منتظران واقعی به حساب آیند. به بیان دیگر باید گفت اگر شما ولایت پذیریتان زیر سؤال باشد قطعاً در بحث انتظار نیز نمی توانید در ردیف منتظران حقیقی امام زمان(عج) قرار بگیرید.»

وظیفه اصلی منتظران ظهور چیست؟

افرادی که در جرگه منتظران ظهور امام مهدی(عج) قرار دارند قطعاً دارای وظایفی هستند که باید در دوران انتظار انجام دهند.

مریم محمودزاده استاد دانشگاه شهیدبهشتی در این باره می گوید: «انتظار ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) به دو گونه است؛ یکی انتظار اعتقادی و شعاری و دیگری انتظار عملی و فراهم کردن زمینه ظهور آن حضرت.»

وی می افزاید: «اما آنچه که مهم تر و مأموریت اصلی منتظران ظهور است، انتظار عملی و زمینه سازی برای برپایی حکومت عدل جهانی در ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.»

محمودزاده در ادامه به روایاتی اشاره می کند و می گوید: «علی بن محمد از محمد بن علی بن ابراهیم و او از عبدالله بن صالح نقل می کند که گفت: امام زمان(عج) را در کنار حجرالاسود مشاهده کردم که مردم همگی جذب نورانیت وجود او شده بودند، درحالی که ایشان را نمی شناختند چنین مجذوب بودند.»

اهمیت شناخت امام غایب
حجت الاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت به شناخت امام مهدی و اهمیت آن اشاره می کند و می گوید: «شناخت وجود مقدس امام زمان(عج) بسیار مهم و ارزشمند است، چرا که از یک سو معرفت صحیح امام بر هر فردی واجب بوده و نبود آن، مرگ جاهلیت را به دنبال دارد و از سوی دیگر شناخت بهترین موعود پیامبران و مصلح جهانی و آگاهی از زندگانی او، نقش مهم و تعیین کننده ای در زندگی افراد دارد و حرکت آنان را تنظیم می کند.»

حجت الاسلام یوسفیان می گوید: «این شناخت دو جنبه دارد، اول معرفت شخص آن بزرگوار که او کیست و زندگانی او به چه صورت است؟ دوم معرفت شخصیت ایشان که جایگاه آن حضرت در نظام هستی کجاست و چه آثاری بر آن مترتب است و ما چه وظایفی در قبال امام داریم؟»

انتظار فرج در عصر حاضر

روایت است از پیامبر اعظم(ص) که فرمودند: بالاترین جهاد امت من انتظار فرج است.
حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی مرادی کارشناس امور فرهنگی و مدرس حوزه علمیه در گفت وگو با گزارشگر کیهان می گوید: « دو نوع انتظار وجود دارد، یکی انتظاری است که سازنده است و دیگری انتظاری است که ویرانگر است.»

مرادی در تشریح این سخنان می گوید: «انتظار سازنده اصلاح گراست و دارای شرایط و ویژگی هایی است. اما انتظار ویرانگر هم همان است که معتقد است باید جامعه را به فساد کشاند تا ظهور حضرت میسر گردد.»

این کارشناس امور فرهنگی به فرهنگسازی در باب مهدویت اشاره می کند و تصریح می کند: «باید با فرهنگسازی در جامعه موضوع مهدویت و انتظار را نهادینه کنیم، امروز خیلی از افراد هنوز با موضوع مهدویت بیگانه و ناآشنا هستند.

لذا یکی از اصلی ترین وظایف در باب مهدویت این است که یک منتظر واقعی در بعد علمی، عقلی و رفتاری پیرو واقعی امام باشد و ایمان و فضایل را در وجودش تقویت کند و در وهله اول به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تمسک بجوید. از حضرت امام صادق(ع) روایت است که فرمودند: خوشا به حال شیعیان ما، همان کسانی که تمسک می جویند به محبت ما در زمان غیبت قائم ما.»

مرادی به روایت دیگری از امام زین العابدین(ع) اشاره می کند و می گوید: «امام سجاد(ع) می فرمایند: هر کس که در زمان غیبت امام زمان(عج) در ولایت ما اهل بیت علیهم السلام ثابت قدم باشد پاداش هزار شهید از شهدای جنگ بدر و احد را به او می دهند. این حدیث بسیار پر مغز از امام چهارم شیعیان نشان از اهمیت بسیار زیاد بحث ولایت پذیری و ثابت قدم ماندن در راه ولایت اهل بیت و نایب امام زمان(عج) دارد.»

امر به معروف و نهی از منکر

حجت الاسلام مرادی در ادامه سخنان خود به امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و تصریح می کند: «از دیگر نشانه های منتظران ظهور این است که بسیار اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند و دوست دارند جامعه اصلاح شود، از همین رو این فریضه یکی از ارکان اصلی در باب مهدویت و نشانه منتظران ظهور است.»

مرادی غافل نبودن از یاد امام مهدی(عج) و گوش به فرمان نایب امام بودن را از جمله خصوصیات بارز منتظران ظهور می داند و می گوید: «در زمان حاضر توجه به فرامین نایب امام زمان که همانا مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای مدظله العالی است می تواند منتظران ظهور را به سرچشمه اصلی زلال ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نزدیک تر کند.»

امام مهدی(عج) در توقیعی به شیخ مفید می فرمایند: «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست.» و در قسمتی دیگر از این توقیع آمده است: «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم؛ اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.»
ویژگی بارز در مورد امام زمان(عج) این است که شباهت زیادی به پیامبر اکرم(ص) دارد و ایشان دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب(ع) است.

شرایط بیعت یاران خاص با امام زمان(عج)

حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه معروف به «خطبه البیان» که در بصره ایراد فرمودند، در بیان علائم و نشانه های ظهور امام زمان(عج) و نیز وقایع هنگام و بعد از ظهور آن حضرت، مطالبی فرمود که در بخشی از آن آمده است:

پس از آن که حضرت صاحب الزمان(عج) در ابتدای ظهور، یاران خاص خویش، یعنی همان 313 نفر را مورد آزمایش قرار می دهد و آنان را در طلب آن حضرت از مکه به مدینه، سه بار رفت و آمد می کنند، آن بزرگوار بین صفا و مروه بر آنان ظاهر می شود و خطاب به آنان می فرمایند: «انی لست قاصعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثه خصله تلزمکم لاتغیرون منها شیئاً و لکم علی ثمان خصال فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول الله!»؛

«هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمی دهم، مگر این که با من هم پیمان شوید که سی خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید، در برابر پیمانی که شما با من می بندید، من هم با شما پیمان می بندم، هشت خصلت را همواره مدنظر داشته باشم.»

آنان عرض می کنند: ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا! هر شرطی که می خواهی مطرح فرما، پس از آن که یاران اعلان آمادگی کردند، حضرت صاحب الزمان(عج)، به طرف کوه صفا حرکت می کند و آنان نیز همراه آن حضرت حرکت می کنند، در آنجا امام زمان(عج) خطاب به آنان می فرماید: «اما آن سی نکته ای که باید منشور هم پیمانی شما با من باشد، مواردی است که در ذیل می آید:

1- هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقب نشینی نکنید.
2- هرگز دست به دزدی نزنید.
3- هرگز به زناکاری آلوده نگردید.
4-هرگز فعل حرام انجام ندهید.
5- هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید.
6- به ناحق هیچ کس را نزنید.
7- به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید.
8- به جمع کردن نقره مشغول نشوید.
9- گندم را احتکار نکنید.
10- هرگز جو را احتکار نکنید.
11- هیچ مسجدی را خراب نکنید.
12- هرگز شهادت باطل ندهید.
13- هرگز از مؤمنین بدگویی نکنید.
14- هرگز ربا نخورید.
15- در سختی ها بردبار باشید.
16- بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.
17- هرگز شراب نخورید.
18- هرگز لباس زربافت (بافته شده از تار و پود طلا) نپوشید.
19- هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازند.
20- لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.
21- دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید.
22- هیچ خون ناحقی را نریزید.
23- با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید.
24- حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید.
25- با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید.
26- هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید.
27- در زندگی ساده زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.
28- از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید.
29- امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید.
30- همواره نهی از منکر کنید.

هرگاه شما نسبت به این 30مورد ذکر شده با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز با شما پیمان بسپارم:

1- متعهد می شوم، شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم.
2- لباس هایی را که می پوشم، مانند لباس های شما باشد.
3- غذا و خوراکم مانند غذای شما باشد.
4- مرکب سواری من همتراز مرکب شما باشد.
5- در همه حال و هر زمان با شما باشم.
6- همواره همراه با شما حرکت کنم.
7- در زندگی به مقدار کم راضی باشم.
8- زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد کنم.

پس همگان، خدا را آن گونه که شایسته است، عبادت می کنیم، من به عهدم با شما وفا می کنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید.»

حال آیا ما منتظر واقعی امام عصر(عج) هستیم و می توانیم با توجه به این تعهدات خود را بیازماییم؟!

منبع:باشگاه خبرنگاران

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

آسیب شناسی روابط زناشویی

عنوان:آسیب شناسی روابط زناشویی

نویسندگان: 1- قنبر گل پرست[1] 2- حبیبه شاهنده[2]

 

چکیده

 خانواده اولین ومهم ترین و پربرکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخی فرهنگ وتمدن انسانی است. خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت وکرامت انسان وتامین سلامت جسمانی وروانی ورشد معنوی او استحکام یابد.

خانواده با پیمان ازدواج وپیوند همسری زن ومرد هوشمند وآگاه وبرخوردار از بلوغ فکری وقابلیت های اجتماعی پایه گذاری می شود واین زوج ستون اصلی حیاتی ترین نهاد اجتماعی، تاریخی را نشان می دهد.

هر قدر روابط میان همسران بهتر وسالم تر وپر جاذبه تر باشد،زندگی شیرین تر وبا صفاتر شده وفرزندان با نشاط وموفقی تربیت خواهد شد.سلامت، استحکام واقتدار عاطفی خانواده در گرو برخورداری زن وشوهراز بصیرت وبینش اجتماعی ونیز آگاهی های لازم در جهت سازندگی وپیش گیری از درگیری ها، تضاد ها و کجروی ها است .

   بدون شک کانون خانواده هایی که در آن میان زن ومرد واعضای خانواده انس والفت نباشد، کانونی است همچون جهنم سوزان که نخستین آثار سوئ خود  را بر سلامت روانی وجسمانی اعضائ باقی میگذارد.

متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات اجتماعی در جامعه کنونی بشر، ستیزه ها ومجادله های خانوادگی است که ارکان خانواده را متزلزل می کند وسلامت روانی اعضای خانواده را به خطر می اندازد. پرداختن به موضوع آسیب شناسی روابط زنا شویی به منظور دست یافتن به راهبرد های پیشگیری،یکی از مهمترین ضروریات خانواده است. چون بدون شک شناخت علل وعوامل ، دستیابی به راه های درمان واصلاح امکان پذیر نخواهد بود.

   شناسایی آسیب های تهدید کننده روابط بین زن وشوهر از اهداف مهم این مقاله می باشد . بی تردید، خانواده های لجام گسیخته ومتزلزل، جامعه متزلزل را پدید می آورند. جامعه ای که در آن نشانی از خانواده های شالم یافت نشود .میزان طلاق روز به روز افزایش یافته وبه ازهم پاشیدن خانواده می انجامد.

  اهمیت این مقاله این است که علل وعوامل گوناگونی راکه به ایجاد روابط ناسالم وسرد میان زن وشوهر در محیط خانواده می انجامد، شناسایی وبا روش توصیفی – تحلیلی بررسی کند.

 مقصود از آسیب ها وچالش ها در این مقاله،گفتارها،رفتارها،وحالاتی است که نابسامانی ایجاد می کند وپیامد های گوناگونی به دنبال دارد.این آسیب ها عبارتند از: عدم درک متقابل زوجین،عدم صداقت و فریب کاری، عدم حفظ احترام وحرمت یکدیگر، سست شدن باورهای دینی و مذهبی  ، عدم آگاهی به مسایل زناشویی  و ، دخالت های اطرافیان،  روابط کلامی غیر صحیح (جدل،بگو مگو) وعدم ارضای نیازهای جنسی و….. می باشد .

کلید واژه : خانواده،روابط،آسیب شناسی،طلاق،زناشویی  

 

 خانواده اولین ومهم ترین و پربرکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخی فرهنگ وتمدن انسانی است. خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت وکرامت انسان وتامین سلامت جسمانی وروانی ورشد معنوی او استحکام یابد.

خانواده اولین و کوچکترین نهادی است که انسانها با یگدیکر رابطه برقرار می کنند.این رابطه ممکن است بین فرزندان ووالدین باشد.اما مهمترین این روابط که منجر به استحکام بنیان خانواده می شود، روابط خانواده میشود چون زن ومرد ستون اصلی وحیاتی این نهاد را تشکیل می دهند. وبدون شک سلامت واستحکام واقتدار عاطفی واجتماعی کانون خانواده در گرو بصیرت وبینش اجتماعی زن ومردی است آن را اداره می کند. واگر انس والفت بین اعضای خانواده وروابط سالم وسازنده یا آگاهیهای لازم بین زن وشوهر نباشد آسیب های جبران ناپذیری بر پیکره خانواده وروابط اعضای آن وارد می شود که منجر به ازهم پاشیدن خانواده می شود. بانگاهی به وضیعت نابسامانی اجتماع ورشد چند درصدی طلاق در می یابیم که بیشتر دردها ومشکلات وناسازگاری از روابط زناشویی وعدم آگاهی زوجها به مسایل خانواده سرچشمه می گیرد.همچنانکه مطالعات نشان می دهد که 18%درصد زنان از وجود ناسازگاری وعدم تفاهم در خانواده رنج می برند (طاهری وهمکاران،1381)واین آمار نشان دهنده آن است که، بسیاری ازمشکلات روابط زناشویی وهمچنیین طلاق، نبود تفاهم بعداز ازدواج وپنهان کاریهای قبل از ازدواج می باشد.

پژوهش ومطالعات گوناگونی درارتباط با این موضوع به انجام رسیده است که ازجمله می توان به این پژوهشها اشاره نمود؛ خانم سپیده در مقاله خود با عنوان«9دشمن زندگی» آسیبهای جدیدی را در زندگی زناشویی مطرح نموده است که موارد عبارتند از تلویزیون، خانه نشینی، نرسیدن به وضع ظاهر، نبودبرنامه واختلاف رفت وآمد با خانواده همسر. همچنین خانم مجد کریمی درمقاله خود با عنوان «آسیبهای آغاز زناشویی» معتقدد است که آسیبهای هم درآغاز زندگی وجود دارد که اگر ازدواج تحمیلی باشد برای یکی از زوجین این مسئله ممکن است رابطه عاطفی وزناشویی را تحت تأثیر قرار دهد ومشکلاتی رابرای زوج ایجاد کند. خانم بهرامی در مقاله خود«زمینه آسیب های زناشویی»، ارتباط نامشروع یکی از زوجین وعدم اعتماد به همسر وپنهان کاری را از عوامل آسیب روابط زناشویی دانسته است.خانم حجاب وهمکارانش، در پژوهش خودشان، مسایل زناشویی وعدم درک متقابل زوجین را از عوامل آسیب زایی زناشویی ذکر نموده اند.بهود استحکام روابط زناشویی وسالم نگه داشتن محیط خانواده از هر آسیبی، از دغدغه های مهم بسیاری از روانشناسان وکارشناسان مسایل خانواده میباشد، که اهمیت این مقاله هم دراین است که عوامل وعلل مختل کننده روابط زناشویی را شناسایی وآن را مورد بررسی وتبیین قرار داده است.و همچنین افزایش سطح آگاهی زوج های جوان نسبت به عوارض اختلافات زناشویی، بهبود روابط زناشویی وشناسای آسیب های تهدید کننده روابط، از اهداف نگارش این مقاله می باشد. دراین مقاله موارد ذیل مانند: مانند عدم درک متقابل زوجین،وفریب کاری، عدم حفظ احترام وحرمت یکدیگر،عوامل جسمانی وبدنی ، نازایی وناباروری ونداشتن روابط گرم وعاطفی ، دخالت های اطرافیان وطلاق، مورد بررسی وتبیین قرار گرفته است.

عدم شناخت وآگاهی به اصول زندگی مشترک

توانایی در دانایی است. برای ازداوج وزدگی مشترک موفق به کسب دانایی لازم است ومانند هر امردیگری بای نهارت های مربوط به آن را کسب کرد ودر فرایند زندگی مشترک به کار برد. در برخی از خانواده ها به علت عدم شناخت زن وشوهر نسبت به یکدیگر، عدم آگاهی نسبت به اهداف وانگیزه های ازدواج، پیش داوریها، فریبکاریها، عدم احساس مسئولیت وبی توجهی به اصول اخلاقی، بنیاد خانواده متزلزل می شود.

مهمترین عاملی که موجب آسیب پذیری خانواده می شود، عدم شناخت وانحراف از هدف های ازدواج است. زن وشوهری که هدفهای ازدواج وتشگیل خانواده را نشناخته اند ویا فراموش کردهاند، در مسیر درست حرکت نمی کنند(استادان…. ،ص24).  در بسیاری مواقع، نشناختن حق وظیفه، ریشه عدم انجام وظیفه است که از آن به جهل تعبیر می شود واگر آگاهی از وظیفه وجودداشته باشد تاحدی جلوی کوتاهی ها گرفته می شود. بنابراین نشاختن اصول زندگی به روابط زناشویی آسیب می رساند.

عدم درک متقابل

از عوامل مؤثر دراختلاف خانواده، مسایل شناختی زن وشوهراست. وعدم پختگی هر یک موجب رفتارهای نسنجیده می شود. در بسیاری از موارد افراد آگاهی کافی ازوظایف وحقوق متقابل یگدیکر ندارد. به همین جهت در انجام وظایف ورعایت حقوق یگدیکر موفق نیستند و کم سن و سالی زن ومرد لز عوامل بروز اختلاف است (فرجاد،ص154)

      یک پژوهش نشان داده است که سن ازدواج در زنان شرف طلاق در مقایسه با افراد دیگر به طور معناداری کمتر است پس عدم درک متقابل از عوامل بروز اختلاف میان زن و شوهر است .(میر احمدی زاد ،1382).

    روابط کلامی غیر صحیح (جدل،بگو مگو)

    برخی اختلافات زن و مرد به چگونگی روابط کلامی آنان باز می گردد و در روابط آنان اختلال ایجاد می گرددبسیاری از افراد تصور می کنندکه دیگران از اهداف و مقاصد آنان آگاهی دارند و همین امر موجب می شود روابط کلامی به بیان همه نکات نپرداخته و با کنایه و استعاره سخن گویند،حال آنکه استفاده از واژه های مبهم مانعی برای تفاهم است برخی افراد برای بیان قدر شناسی کم از الفاظ صریح  استفاده می کنند در حالی که در انتقاد و ایراد گرفتن صراحت لهجه بیشتری دارند و کم رویی نشان نمی دهند(بی رشک،ص9).بنابراین چنین رفتاری عامل مهمی در بروز اختلاف در خانواده است . برای همین  در اسلام بر تاثیر مخرب جدال و بگو مگو در روابط انسانی توجه شده است . بنابراین در خانواده ای که میان زن و شوهر کلمات مبهم و نامفهوم  برای بیان  اظهارات خودشان استفاده کنند می تواند عاملی برای آسیب روابط   میانشان باشد

عدم ارضای نیازهای جنسی

یکی از بروزاختلاف میان زن وشوهر، عدم توجه به نیازهای جنسی یکدیگر است که به ناتوانی، بی میلی  یا سرد مزاجی فرد مربوط می شود. این مسئله، زن وشوهر رادچار عصبانیت ودل سردی نسبت به همسر وزندگی میکند و به تدریج موجب بروز رفتارهای پرخاشگرانه و در نهایت افسردگی می شود. وگاه باعث ایرادگیری بی مورد ازهم، نارضایتی زندگی، قهرهای طولانی مدت، کوبیدن شخصیت یکدیگر، تهدید به جدایی وابراز خستگی وتمارض می باشد(عسگری، ص24).

ارضای نیازهای جنسی در خارج از محدوده خانواده نیز عامل مهمی در بروز اختلاف های زناشویی و آسیب های جدی تهدید کننده خانواده است.

عدم صداقت وفریبکاری

صداقت میان زن وشوهر، همچون پل ارتباطی مؤثر موجب می شود که زن وشوهر میل ورغبت وافروکاملی برای صحبت بایکدیگر پیدا کنند واز این طریق بر رشد شخصیت خود وهمسرشان بیفزایند ولازم است برای نیل به تفاهم زن وشوهر در همه ی امور زندگی نسبت به همدیگر صادق وراستگو باشند(استادان طرح….، ص260)

یکی از عاملی که استحکام خانواده را حفظ می کند پاکدامنی وصداقت زن وشوهر است. بدیهی است که اگر بی اعتمادی ازهر گذرگاهی متوجه کانون خانواده شود، به تدریج خانواده استواری و اتقان خود را از دست خواهد داد. برای مثال؛ شوهریا زن، آمدو شد، معاشرت ها، درآمدها ونظایر آن را از یگدیکر پنهان می کنند. غافل از آنکه روزی این حقایق آشکار ومنجر به تیرگی روابط بین آنان خواهد شد. این گونه رفتارها به صورت عوامل مکنون  در زندگی مشترک باقی می ماند و چنانچه زوجین بدان توجه نکند، زمینه های از هم گسیخته شدن  بنیاد خانواده را فراهم میکند.(ملک محمودی ،ص 25).

 بنابراین با توجه به مطالب بالا می توان گفت، صداقت یکی از استوارترین بنیانی است که مشارکت ها، دوستی ها و صمیمیت ها در ازدواج  راافزایش می دهد و عدم آن، همه این بنیان ها را در معرض گسیختگی و فروپاشی قرار می دهد .

      دخالت ها ی اطرافیان

از دیگر آسیب های میانروابط زناشویی، دخالت های بی مورد وگاه مضر در زندگی است که می توان آن را متداولترین آفت های روابط خویشاوندی دانست.

   اکثر پژوهشهای انجام شده، درباره اختلافات وآسیب های خانواده این حقیقت را منعکس کرده اند که دخالت دیگران مانند اقوام وآشنایان، والدین زن یا شوهر موجب شعله ور شدن اختلافات زن وشوهر می گرددودر نهایت به جدایی وطلاق منجر خواهدشد. زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترک توسط دیگران بطور ناشیانه راهنمایی ویا در برخی موارد تحریک می شوند. گاهی اوقات حضور مادر شوهر یا پدر شوهر ومادر زن ویا پدر زن علی رغم علاقه به فرزندان خود در زندگی مشترک آنان مزاحمت ها و آسیب های را  بوجود می آورند. در استحکام وانحلال بنیان خانواده، عوامل متعددی دخالت ونقش دارند وهریک از عوامل اثر  گوناگونی آنی ویا با تأخیر بر جای می گذارد.(استادان و…،ص253)

    دخالت های بیجا ی اطرافیان و آشنایان در زندگی خصوصی دو همسر و مخصوصا در اختلاف آنها عامل مهم دیگری است که پیوندها را می گسلد تجربه نشان داده است که بسیاری از آسیب هایی که متآسفانه صدمات جبران ناپذیری را هم داشته است از دخالت های بیجا ی اطرافیان و خویشاوندان بوده است .

      سست شدن باورهای دینی و مذهبی 

       بدون تردید از مهمترین عوامل پیوند پایدار ازدواج موفق همسویی بینش ها و باورهای دینی و پایبندی  عملی زوجین به ارزشها و فرایض الهی است براین اساس مردان و زنان خداباور و پاک اندیش در آرزوی داشتن همسری مومن  سیرت و عامل به ارزشهای قرآنی هستندکه ، کم توجهی یا بی توجهی به این امر مهم در ازدواج، به معنای سست شدن کانون زندگی و ناپایداری آن می باشد .پس حفظ و تقویت مستمر و تعالی باورها و ارزشهای مذهبی توسط زوجین، از مهمترین عوامل مؤثرو قویترین جاذبه های زندگی مشترک است وبرخورداریهای از اندیشه مذهبی مشترک وهمگامی وهمراهی در التزام به فریضه های مذهبی، زیباترین حلقه را به همسران ارزانی می دارد (انجمن اولیا و مربیان،1376).

     از جمله موارد دیگری می تواند به روابط زناشویی آسیب برساند عبارتند از :1- اشتغال بیش از حد به امور شخصی وغفلت از شریک زندگی 2- شخصیت زدای یکی از زوجین در میان اعضای خانواده ودوستان 3- بی احترامی یکی از زوجین به وابستگاننزدیک همسر خود 4- شراب خواری ومیگساری یکی از زوجین 5- خیانت یکیاز زوجین 6- اظهار مسایل خصوصی زندگی زناشویی با دیگران 7- احساس مالکیت مطلق یکی از  زوجین به دیگری ودر تنگنا قرار دادن فرد و….

بحث و نتیجه گیری

خانواده اصلی ترین نهاد جامعه و مهمترین واحد از رفتار و روابط اجتماعی است و بسیاری از تحقیفات اجتماعی بر اساس این نهاد پایه ریزی شده است وهمچنین نقش خانواده در توسعه اجتماعی غیر قابل انکار است. خانواده ایی که درآنها زن .وشوهر با هم تفاهم دارند واز  زندگی  احساس رضایت میکنند کارکرد مناسب تری داشته و نقش خود را بهتر ایفا می کند.  رضایت از زندگی زناشویی یکی از عوامل پیشرفت و دستیابی به اهداف زندگی است .صداقت ،صمیمیت،عشق،حفظ ارزشها و محبت زن وشوهر به همدیگر از پایه های استوار و اساسی زندگی زناشویی است که نبود هریک از این موارد آسیب های جبران ناپذیری را به روابط زناشویی خواهد رساند همچنانکه آمارهای موجود در دادگاه خانواده مؤید این مسئله می باشد. در این مقاله مهمترین آسیب های روابط  زناشویی از جمله: : عدم درک متقابل زوجین،عدم صداقت و فریب کاری، عدم حفظ احترام وحرمت یکدیگر، سست شدن باورهای دینی و مذهبی  ، عدم آگاهی به مسایل زناشویی  و ، دخالت های اطرافیان،  روابط کلامی غیر صحیح (جدل،بگو مگو) وعدم ارضای نیازهای جنسی و….. مورد تبین وتشریح قرار گرفته است و می توان اینگونه نتیجه گرفت که زن و شوهر پایه های اساسی یک زندگیرا تشکیل می دهند. آنان باید برای بقا و استواری روابط فیما بینشان با آگاهی و درک متقابل و شناخت از مسائل زناشویی و با همکاری و همیاری همدیگر در تصمیم گیری ها، بحران های زندگی را پشت سر بگذارندو در محیط خانمه برای سلامت روانی خانواده با روابط سالم از آسیب ها و عوامل مخرب زای روابط زناشویی پرهیز کنند.

 

منابع

انصاریان، حسین(1378)، نظام خانواده در اسلام، قم، نشر ام ابیها
استادان طرح جامع آموزشی خانواده(1377)، جلد1 و2، تهران، نشرانجمن اولیا ومربیان
بی رشک، بهروز(1370)، آدم سازی در روانشناسی، تهران، رشد
عسگری، حسین(1380)، نقش بهداشت روانی در ازدواج، تهران، نشر گفتگو
طاهری.ش ،نوایی.ج(1380)، بررسی دیدگاه زنان ا8- 50 ساله شهر زنجان نسبت به مشکلات ومسایل زنان، زنجان، معاونت پژوهش دانشگاه علوم پزشکی
فرجاد، محمد حسین(1382)، آسیب شناسی کجرویهای اجتماعی، تهران، نشر مرکز مطبوعات وانتشارات
میر احمدی زاده، علی رضا(1382)، رضایت مندی زناشویی، مجله اندیشه، شماره 32
ماهنامه آموزشی وتربیتی، تهران ،انجمن اولیا ومربیان
 



-[1]  کارشناسی ارشد علوم تربیتی
[2] - سطح سه  استاد و مدیر حوزه علمیه الزهراء(س) خلخال

بررسی و تبیین رسالت دانشگاه از منظر امام خمینی(ره)

 به نام خدا

 

عنوان:   بررسی و تبیین رسالت دانشگاه از منظر امام خمینی(ره)

نويسندگان: 1-  قنبر گل پرست[1] 2- حبيبه شاهنده[2]

 

        چكيده

       پایه و سرمنشأ سعادت و شقاوت هر ملتي وابسته به دانشگاه است و دانشگاه مهد تربيت انسان هاي متعهد و مؤمن است و و   براي رسيدن به اين سعادت از منظر امام خميني (ره)در حقيقت دانشگاه ها بايد دو كار عمده را در دستور كار خود قرار دهند: یكی، تربیت و اصلاح انسان ها؛ و دیگر، تربیت دانشمندان متخصص و متعهد  و به ‏نظر ايشان، هر دو كار باید در كنار یكدیگر انجام شود.و خود كفايي، خود اتكايي ، استقلال علمي وفرهنگي ،حفظ و تداوم ارزشهاي انقلاب اسلامي ،مشاركت در مسائل سياسي و اجتماعي ،  توليد دانش و فن آوري بومي و مشاركت در توسعه و سازندگي و آباداني كشور، از رسالت و وظايف مهم دانشگاه مي باشد و زماني اين اهداف به سر منزل مقصود خواهد رسيد كه به فرموده امام (ره)  بين دو نهاد مهم و حساس، دانشگاه و حوزه  علميه ،  وحدت و يكپارچگي وجود داشته باشد.

   اهميت اين مقاله در اين است كه رسالت دانشگاه ها را از منظر امام(ره)، با روش توصيف و تحليلي، مورد بررسي و تبيين نموده است و شناساندن رسالت دانشگاهها به موسسات آموزش عالي ودانشگاهها، تبيين توصيه هاي امام (ره) به دانشجويان و اساتيد دانشگاهها، از اهداف مهم اين مقاله مي باشد .در اين مقاله رسالت هاي مهم دانشگاه از منظر امام خميني (ره)از جمله انسان ساز، خودكفايي واستقلال علمي وفرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي وسياسي، حفظ تداوم انقلاب اسلامي، سازندگي و توسعه، وحدت حوزه ودانشگاه مورد تبيين و تشريح قرار گرفته است.

  از منظر امام خمینی(ره) دانشگاه می تواند ملتها بخصوص جوانان را از مفاسد، وابستگی به کشورهای استعمارگر و بدبختی ونجات داده و راه خوشبختی و خودکفایی یک ملت را در تمام جنبه ها هموار کند که از منظر ایشان  شرط تحقق این امر بدون  همکاری  و همدلی حوزه و دانشگاه و دیگر نهادهای آموزشی و فرهنگی، دست نیافتنی و غیر ممکن است.

 

كليد وازه: رسالت، دانشگاه، استقلال، وابستگي، خودكفايي

 

 

.

 

 

 

 

 

     مقدمه

     دانشگاه در سرنوشت گشور نقش برجسته و تأثيرگذاري دارد. دانشگاه با تربيت دانشجويان، اثري ماندگار ودرازمدت را بر سرنوشت كشور ومصالح ملت وفرهنگ مردم برجاي مي گذارد. برجستگي اين نقش در ماندگاري و آثار ديرپاي دانشگاه است وفرآورده هايي كه هريك در ساختمان اين اثر ماندگار، چون خشتي و مصالحي، جايگاه تأثيرگذار دارند.(موسسه فرهنگي قدر ولايت، 1386،ص11).

     امروزه همه كشورها براي رسيدن به مقاصد و آرمان هاي خود به وجود سازمان هايي همچون آموزش و پرورش، مراكزونهاد هاي  فرهنگي و…. به خصوص دانشگاه نيازمندند و علل توسعه و پيشرفت  ملت ها در تمام جنبه ها از جمله سياسي،اقتصادي، علمي….به دانشگاه هاي مجهز، پ‍ژوهش محورومستقل مي باشد در واقع دانشگاه ومؤسسات آموزش عالي،  يك سازماني است كه سعادت، پيشرفت و توسعه،رشد و توليد علم و تربيت انسان هاي منعهد و عالم هركشوري وابسته به آن است كه اگر اين سازمان به وظايف خود به خوبي عمل كند ملت ها را از غرق شدن در درياي پر تلاطم و طوفاني نجات داده و به ساحل آرامش و سعادت مي رساند.

   دانشگاه در رأس همه پيشرفتها، سعادت، بدبختي و شقاوت همه ملتها قرار دارد. دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهاي موجود و هم منشاءِ اصلاح امور كشور است. همچنانكه حضرت امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند:   “دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‏کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می‏زند” و در جای دیگر می‏فرمایند: “این افرادی که از دانشگاه می‏آیند، یا مخرّب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند” و “هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا می‏کند:  آن را در رأس امور مي‏خوانند؛ از جمله: «مقدرات اين مملكت، دست اين دانشگاهي‏هاست»، «از دانشگاه [است كه] بايد سرنوشت يك ملت تعيين شود»(صحيفه نور1377، ج19،ص253) و «دانشگاه كه رأس امور هست و تقديرات يك كشوري، مقدرات يك كشوري بسته به وجود آنهاست، بايد جديّت كنند كه روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند».

دانشگاه از ديدگاه امام خميني(رحمت الله علیه)آن قدر اهميت دارد كه اگر نقش واقعي خود را نداشته باشد، همه چيز مملكت ازدست خواهد رفت. ايشان در جمله‏اي اين اهميت را گوشزد كرده‏اند: «اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دستمان رفته است».

دانشگاه به عنوان يك سازمان علمي وفرهنگي،  سرمنشأ همه تحولات از جمله تغير و تحول و تربيت انسانهاي عالم و دانشمند، يك ملت به حساب مي آيد،  همچنانكه از منظر امام خميني(ره) كار عمده دانشگاهها  یکی، «تربیت و اصلاح انسانها»؛ و دیگري، «تربیت دانشمندان و متخصّصان» است. دانشگاههاي كشور ايران در گذشته به دليل وابستگي به فرهنگ وعلم كشورهاي غربي و وارد نمودن دانشهاي غربي از اين كار عمده از منظر امام به دور بوده و حتي در ابتدايي ترين امور  علمي وابسته به غرب بودند اما به بركت انقلاب اسلامي و اسلامي شدن دانشگاه ها با دستورات و رهنمود  هاي امام خميني (ره) از وابستگي و واردات  فن و دانش  رهايي و به خود كفايي علمي دست يافت.  

    امام خميني(رحمت الله علیه)براي دانشگاه، دانشگاهيان و دانشجويان، پيامها و سخناني بيان فرموده‏اند كه اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزيه و تحليل شوند، راه نجات يك ملت و كشور در دنيا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، اين نجات محقق مي‏شود.اما بعد از بيش از ربع قرن از پيروزي انقلاب اسلامي آيا مراكز علمي و دانشگاه ها سخنان و فرمايشات امام خميني (ره ) را در سرلوحه عملكرد علمي شان قرار دادند ؟ و آيا به رسالتي كه امام (ره) بارها به آن تاكيد داشتند عمل كرده اند ؟

پژوهش هاي مختلفي در مورد اين موضوع به نگارش در آمده است كه از جمله مقاله موسوي با عنوان “جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام خميني(ره)” با بررسي انديشه هاي امام به تبيين بيانات ايشان در مورد اهميت دانشگاه وتأثير آن بر سرنوشت كشور پرداخته ودانشگاه را سرمنشأ همه امور يك كشور از جمله بدبختي وسعادتمندي يك ملت دانسته وبه رسالت دانشگاه از جمله  انسان سازي، الگو قرار گرفتن براي ملل ديگرو….، اشاره نموده است.

   رشيدي زاده، در مقاله خود با عنوان ” انتظارات و ضرورت هاي وحدت و حوزه” وحدت حوزه ودانشگاه را از عوامل مهم تبيين علوم ديني در محيط دانشگاه بيان نموده است. همچنين خضريان در مقاله خود با عنوان” دانشگاه در نظر امام(ره) ” دانشگاه را نقطه آرماني هدايت جامعه دانسته و گفتمان انقلاب اسلامي و تبيين آن را سرمنشأ رسالت دانشگاه اظهار نموده است. به اسلامي شدن، انسان  سازي، تربيت انسانهاي انديشمند، خودكفايي علمي، حفظ وپايداري انقلاب اسلامي به عنوان رسالت هاي مهم دانشگاه در مقالات مختلف اشاره شده است.  

      اهميت اين مقاله در اين است كه رسالت دانشگاه ودانشگاهيان را از منظر امام، با روش توصيفي و تحليلي،  بررسي و تبيين نموده است. و شناساندن رسالت دانشگاهها به موسسات آموزش عالي ودانشگاهها،تبيين توصيه هاي امام (ره) به دانشجويان و اساتيد دانشگاهها، از اهداف مهم اين مقاله مي باشد .در اين مقاله رسالت هاي مهم دانشگاه از منظر امام خميني (ره)از جمله تربيت انسانهاي متعهد و مؤمن( انسان ساز)، خودكفايي واستقلال علمي وفرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي وسياسي، حفظ تداوم انقلاب اسلامي، سازندگي و توسعه، وحدت حوزه ودانشگاه تبيين وتشريح خواهد شد.

 

تربيت انسان هاي م‍ؤمن، متعهد وبا ايمان( انسان سازي)

   از جمله رسالت ووظايف دانشگاه تربيت انسانهاي با ايمان ومؤمن است. سرمنشأ بدبختي وسعادتمندي يك ملت از دانشگاه است. دانشگاه با تربيت انسان هاي وابسته و بي اعتماد به نفس مي تواند مديريت و رهبري ملت را به اجانب و استعمار گران بسپارد وبا تربيت انسا نهاي با ايمان ووفادار به كشور خود سعادتمندي وترقي يك ملت را رقم بزند. امام خميني با توجه به وضيعت رسالت دانشگاه را انسان سازي يعني تربيت انسان هاي مؤمن، وفادار به ملت خود و متعهد مي داند ومي فرمايد:« ما هر دو طايفه بايد تربيت كنيم قشرهاي جامعه را. ما احتياج به آدم داريم، مملكت ما احتياج دارد به اينكه انسان درست بشود در آن، مؤمن باشد. آدمي كه اززير دستگاه شما يا دستگاه ما بيرون مي آيد، اگرمؤمن باشد، ديگر نمي شود كه زيربار ظلم اجانب برود ويا تطميع ها وتهديدي ها را همه، آني كه تطميع مي شود وتهديد در آنها اثر مي كند آنهايي است كه ايمان ندارند».(مؤسسه نشر وتنظيم آثار امام خميني(ره)، 1377،ص177).

    همجنين ا مام مي فرمايد: «دانشگاه يايد مهد تربيت باشد مهدي كه انسانهاي معنويت گرا تربيت كند نه انسانهاي ماديگرا،  همچنين ايشان مصون سازي كشور را نتيجه تربيت انسانهاي مؤمن ومتعهد مي داند و مي فرمايند: «اگر دانشگاهها درست نشود ومدرسه هاي ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهوري اسلامي ما پيدا بكنيم نداريم. اگر اين دو قشر تربيت شدند به طوري كه اسلام مي خواهد، تربيت انساني شدند هم مملكت ما مصون مي شود از تصرف شياطين وروي چرخ خودش گردش مي كند بدون وابستگي به خارج و بدون خيانتهاي داخلي و هم ترقيات حاصل مي شود براي شما»ا.(همان ).  امام خمینی (س) با نگرشی ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به این مسأله توجه کرده و با کلامهای گوهربار خود راه را نشان داده‏اند.
ایشان دراين خصوص  می‏فرمایند: “شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید؛ اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات می‏دهید"، “دانشگاه باید مرکز درست‏کردن انسان باشد"، “دانشگاهها را مرکز تربیت قرار دهید؛ علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد، مضرّ است"، “دانشگاه را باید شما رو به خدا بیرید، رو به معنویت ببرید. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود"؛ و بالأخره در فرازی دیگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در کنار هم، می‏فرمایند: “اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد، یعنی در کنار تحصیلات، تهذیب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می‏توانند به سعادت برسانند".

پس ملاحظه می‏شود که امام خمینی(س) در این مجموعه از بیانات، ضمن اشاره به اینکه دانشگاه باید مرکز تربیت، انسان‏سازی و خداجویی باشد، کسب تخصص را هم لازم می‏شمرند. نپرداختن به چنین موضوعی را باعث نابودی کشور ذکر می‏کنند و متخصص غیرمتعهد و فاقد تربیت انسانی را به حال کشور مضرّ می‏دانند.

امّا روشن است که رسیدن به این دو عامل و جهت، یعنی تخصص و تعهد، به‏آسانی صورت نمی‏گیرد و به کار و تلاش جدی استادان و دانشجویان و همه دست اندرکاران و متفکران دلسوز و هنرمندان دردمند نیاز دارد؛ که هر یک، بویژه دانشگاهیان، باید از یک سو به این تلاش و جدّیت دست زنند و متحمل سختیها و ناراحتیها شوند و از سویی دیگر، با شناخت موانع و مشکلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشکلات برآیند. از این جهت است که امام عزیز بکارگیری این کوشش و تلاش را متذکر می‏شوند و آن را لازم می‏شمارند. ایشان در جایی می‏فرمایند: “جدیت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود"؛ و در جایی دیگر به این تلاش و کوشش ارج می‏نهند و بر فداکاران و تلاشگران درود می‏فرستند: “سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرافرازی و اعتلای کشور، کشور عزیز اسلامی کوشا، و در رسیدن به هدفهای انسانی ـ اسلامی از هیچ زحمت و کوششی دریغ ندارند".  (موسوي ، 1388، ص25).

  در واقع امام خميني(ره)  رسالت و وظايف دانشگاه را تربيت انسانهاي مؤمن، معنويت گرا، تربيت مطابق فطرت الهي، متعهد، اصلاح و هدايت فطرت انسانها، تعليم و آموزش همراه با تربيت انساني و …، مي داند.

 

         خودكفايي و  استقلال علمي وفرهنگي

            از دانشگاه  است  كه مي تواند يك كشور مستقل باشد و از دانشگاه است كه مي تواند يك كشوري كشور وابسته باشد(امام خميني(ره) ).

   وابستگي و خودباختگي هر ملتي از لحاظ علم وفن آوري علل از دست دادن هويت ملي و فرهنگ و ارزش هر كشوري به حساب مي آيد و در اين وابستگي و خودباختگي دانشگاه نقش مؤثري را ايفا مي كند.  به نظر امام خميني(ره)بايد قيد و بندها و دلبستگي به غرب و يا مظاهرِ ديگرِ شبيه به آن را رها كنيم و از آنها آزاد شويم. امّا ممكن است اين سؤال به ذهن خطور كند: بعد از قطع اين رابطه، چه مي‏شود؟ آيا پس از آن، در خلأ، تنهايي، بي‏ياوري و بدبختي قرار نخواهيم گرفت؟ آيا همه چيزمان نابود نخواهد شد و به هلاكت نخواهيم افتاد ، براساس گفته‏هاي امام (رحمت الله علیه)«خودباوري» و «اتكا به خود» و «خويشتن‏يابي» است؛ كه خلاءِ موجود را به بهترين وجهي پر خواهد كرد. ايشان در خطاب به دانشجويان مي‏فرمايند: «شما دانشجويان عزيز! خودتان درصدد اين باشيد كه از غرب‏زدگي بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد. گمشده شما، خودتان هستيد». امّا اين خود را چگونه مي‏توان پيدا كرد؟ و آيا چگونه‏بودن و چگونه‏شدن، خودپيدا كردن است؟
طبيعتاً اصطلاح «خود را يافتن» بايد مفهومي خاص داشته باشد. آنچنان «خودي» كه نه تنها جايگزين خلأ و قطع وابستگي شود، بلكه حالتي رشديابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترين وجه بسازد و آنها را از جهات مادي و معنوي، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقي برساند(موسوي،1388، ص52) .

     امام خميني (ره) دانشگاه را زمينه ساز استقلال مملكت مي داند و مي فرماييد:« اگر دانشگاهها درست نشود ومدرسه هاي ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهوري اسلامي ما پيدا بكنيم نداريم . اگر اين دو قشر تربيت شدند به طوري كه اسلام مي خواهد، تربيت انساني شدند هم مملكت ما مصون مي شود از تصرف شياطين وروي چرخ خودش گردش مي كند بدون وابستگي به خارج و بدون خيانتهاي داخلي و هم ترقيات حاصل مي شود براي شما»(مؤسسه نشر وتنظيم  آثار آمام خميني(ره 1387)، ص187). امام خميني (ره)  خودباختگي و از دست دادن اسقلال فكري از جمله در علم پزشكي را عامل وابستگي كشور و بدبختي يك ملت مي داند و مي فرمايد:« در عين حالي كه طبيب داريم، يكي كه مريض مي شود مي گويند اروپا بايد ببريم؟ اين براي اين است كه خودمان را از دست داديم. استقلال فكري ديگري نداريم. همه اش دنبال اين هستسم كه غرب چه كاره است»(صحيفه نور 1386، جلد8،ص95). 

    در واقع امام (ره) وابستكي پزشكي به غرب را از علل از دست داده استقلال فكري دانشگاه از لحاظ علم وفن آورزي مي دانسته است و دانشگاه را به سمت اسقلال فكري و به دست آوردن هويت خودشان سوق مي داده و مي فرمايد:« دانشگاهها بروند دنبال اينكه جوانهاي ما را مستقل بار بياورند، تربيت كنند كه بفهمند خودشان يك فرهنك دارند، يك فرهنگ بزرگ دارند،  بفهمند كه فرهنگ از اينجا صادر شده است به خارج، بفهمند كه ما هم يك چيزي در عالم هستيم وما خودمان مي خواهيم خودمان را اداره كنيم (مؤسسه نشر وتنظيم  آثار آمام خميني(ره)، ص187).  امام خميني(ره) جهت استقلال كشور در علم وفن آوري دانشگاه را به قطع احتياج از خارج سفارش مي كرده  ودانشگاهها را به جديت و تلاش دراستقلال  توليد علم ودانش و خودكفايي در دانش به سعي و تلاش توصيه مي كرد و مي فرمود:« اگر يك ملت بخواهد مستقل باشد، شرط اول اين است كه احتياج نداشته باشد به غير، اگر احتياج داشت كه نمي تواند مستقل باشد، احتياج خودش يك وابستگي است».(همان) ايشان خروج از وابستگي را بدست آوردن اعتماد به نفس و هويت ملي، توليد علم بومي، برگرداندن روي خود از غرب وشرق، عدم گرايش به شرق و غرب در دانشگاهها، بريدن از خارج،كسب علم از موضع استقلال مي دانسته است. حضرت امام خميني(ره) استقلال و قطع وابستگي دانشگاهها را در علم دانش از غرب،  نتيجه انزوا شدن و محدوديتهاي استعمارگران دانسته كه با فرصت طلبي دانشمندان و دانشگاهيان داخل كشورمان به وجود آمده است.(نور،جلد13، ص311).

    بنابريان امام (ره) خودكفايي و استقلال ملتها را از رسالت مهم دانشگاه مي داند و دانشگاهيان را به تلاش وكوشش فراوان براي به استقلال رساندن ملت از همه لحاظ توصيه و سفارش كرده است.

        خوشبختي و سعادتمندي ملتها

        سعادت و خوشبختي هر كشوري وابسته به دانشگاه و وحدت ميان سازمانها و نهادهاي فرهنگي از جمله حوزه مي باشد. هرچه هماهنگي و اتحاد بين اين نهادها مداوم وبيشتر باشد سعادت و خوشبختي ملت تضمين؛ و اما اگر ميان اين نهادها تضاد و ناهماهنگي باشد بدبختي و شقاوت آن ملت رقم خواهد خورد.از منظر امام دانشگاه سرچشمه ومنشأ سعادت و شقاوت ملتها مي باشد و ايشان مي فرمايند:« دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه علوم قديمه، چه دانشگاه علوم جديده، از دانشگاه سعادت يك ملت و در مقابل سعادت، شقاوت يك ملت سرچشمه مي گيرد. دانشگاه را بايد جديت بكنيد دانشگاه را درستش كنيد، دانشگاه را اسلاميش كنيد(نور، جلد6، ص61).

   ايشان همچنين دانشگاه را والاترين مقام در سعادتمندي يك كشور و ملت دانسته و مي فرمايند: « آنهايي كه در زمان سابق براي مملكت غصه مي خورند،بايد خودشان را مجهز كنند كه اين فرزندان ايران، متعهد ودر خئمت خود ايران باشند .اگر اينطور بشود،دانشگاه بالاترين مقامي است كه كشور مارا به سعادت مي رساند .دانشگاه دو راه دارد :راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسكنت و نوكرمآبي و امثال اينها و راه عظمت و عزت وبزرگ منشي.  دانشگاه، همين دانشگاه را تا – دانشگاه-  را ما داريم فايده ندارد.  ما دانشگاه پنجاه سال است داريم و از دانشگاه هرچه فساد توي اين مملكت پيدا شد از اين اشخاصي بودند كه در دانشگاه تحصيل كرده بودند،تخصص هم شايد داشتند». (صحيفه نور،ج13،ص210).

   دانشگاه با توليد دانش مفيد ومؤثرو هدايت جوانان وملتها آنان را از افتادن به مفاسدها ونجات داده و به راه الهي وخدايي سوق دهدو با اين كار همه ملتها را اصلاح كند.از منظر امام (ره) دانشگاه مي تواند يك ملت را اصلاح و و به تباهي بكشاند. ايشان مي فرمايند:« دانشگاه و تربيت دانشگاهي است كه جوانهاي ما را يا طرف غرب مي كشد يا طرف شرق، و آنها را از خودشان تهي مي كند و وجهه آنها را متوجه به غرب و شرق مي كند تا اينكه يا شرق غلبه كند و تمام جهات ايران را و شرق را و تمام بلاد مسلمين را از بين ببرد و غلبه كند وهمه فرهنگ وچيزهاي ديگري را از ما بگيرند و به جاي آن يك مغز شرقي يا غربي بنشانند وملت ما را به تباهي بكشند»(نور، جلد 14، ص278).بنابراين دانشگاه به عنوان يك چراغ هدايت و منشأ ترقي و يا عقب گرد همه جنبه ها چه اقتصادي، سياسي، معنوي، علمي و فرهنگي و..مي تواند سعادت و شقاوت يك ملت را رقم زند و سرمايه ي اميد هاي يك كشورباشد ويا همه اميد هاي يك ملت را به باد نااميدي بسپارد.  در واقع از منظر امام تلاش كشورهاي استعمارگربدبخت كردن ملتها توسط وابسته كردن دانشگاه است كه ملتها مي توانند از طريق تربيت انسانهاي مؤمن و متعهد به نظام و استقلال و خودكفايي علمي و بومي سازي آن ملت را از غرق شدن در درياي استعمارگر نجات دهد.

  

     تعهد اجتماعي ومسئوليت سياسي

     مشاركت همه نهادهاو سازمان  ها براي پيشبرد آرمان هاي هدفمند و پيشرفت سياسي و اجتماعي ملت لازم و ضروري به نظر مي رسد كه از مهمترين اين سازمان ها دانشگاه است كه نمي توان مشاركت ونقش دانشگاهيان و دانشجويان و اساتيد را در اين پيشبرد اين اهداف ناديده  گرفت از جمله امور اجتماعي  و سياسي رسالت دانشگاهيان كه مي توانندبا بصيرت خود، مردم را همراهي كنند مي توان به انتخابات وملاك و معيارهاي نامزدها و تبيين قانون اساسي ، تبيين ارزشها و مقابله با تهاجمات فرهنگي و بالا بردن سطح آگاهي مردم در برابر نقشه هاي شوم استعمارگران و …..مي باشد

      تعهد اجتماعي و سياسي دانشگاه و دانشگاهيان از ديگر وجوه مورد عنايت  موكد حضرت امام است.امام از دانشگاهياان انتظار دارند همچون ناظري بصير و آگاه ،هوشمندانه و متعهدانه عملكرد ها و تصميم گيري ها را مد نظر داشته و با نقادي دلسوزانه خطا و لرزش احتمالي را گوشزد نمايند و همچون مشاوران و كارشناساني امين مساعدت خويش را از دست اندر كاران و مجريان امور دريغ ندارند همچنين در رخدادها و مراحل حساس تعيين كنندهاي همچون انتخابات،  همراه با ديگر بازوان فكري جامعه، با ارائه ملاك ها و معيارها مردم رابراي مشاركت و حضور مؤثر در سرنوشت خويش مدد رساند و در جهت گيري ها و خلق بستر هاي اجتماعي و فرهنگي تسهيل كننده راه تحكيم مقاومت ملي و انقلابي در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامي و هادي باشند وبه مدد قدرت فني و دانش خويش در تشخيص ترفند هاي دشمنان، لحظه اي درنگ به خود راه ندهند .(موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)،1377،ص11)

  همچنين ايشان صاحب نظران در دانشگاه را به نظر دهي درتبيين  قانون اساسي  و همراهي با قوه سه گانه    سفارش مي كند (نور،ج9،ص103)

 

       حفظ و تداوم انقلاب اسلامي

       از مهمترين و اساسي ترين نقش دانشگاهيان حفظ و تداوم انقلاب اسلامي است انقلابي كه بعد از 2500 سال شاهنشاهي به رهبري امام خميني و با دادن خون هزاران شهيد و مجروح و بدون وابستگي به بلوك شرقي و غربي و با 15 سال دفاع همگاني مردم  از سال 42 تا 57وبسيجيان و سلحشوران  در  هشت سال دفاع مقدس  به ظهور رسيده است. و اكنون با گذشت بيش از ربع قرن از اين انقلاب بر دانشگاهيان است كه تبليغات انحرافي دشمنان را خنثي كنند همچنان كه امام (ره)  مي فرمايند :«سياسيون و روشنفكرانو دانشگاهيان وظيفه اسلامي و ملي خود را به جا آورند و نگذارند نهضت را به وسيله تبليلغات پر سر و صدا 0منحرف كنند».(صحيفه نور،ج2،ص106) همچنين ايشان طرفداري از انقلاب و پرهيز از اختلاف را از ديگر وظايف دانشگاهيان دانسته و فرموده است كه :«من از همه قشرهاي جوان دانشگاهي و مدارس علوم دينيه و روشنفكران و نويسندگان و دانشمندان عاجزانه استدعامي كنم در اين وقت حساس از هرگونه اختلاف دست برداشته و دشمن بزرگ را هدف قرار دهند»(نور،ج10،ص258) . بنابراين امام دراين سخنان قشرهاي فرهنگي به خصوص دانشگاهيان را به و تداوم انقلاب اسلامي سفارش نموده و از آنان مي خواهد كه شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايندتا استقلال و آزادي خود و ملت خودشان رااز آسيب و گزند دشمنان مصون نگه دارند

    سازتدگي و توسعه

    سازندگي و آباداني هر كشوري نياز به متخصص و متعهداني هست كه بتوانند جامعه را توسعه دهند و در تمام سطوح در كشاورزان، كارخانه ها، مهندسين و بازاري ها همه بايد براي سازندگي جامعه كمك كنند. اما نكته قابل توجه اين است كه دانشجويان و دانشگاهيان با تخصص و تعهد خود نقش تعيين كننده اي دراين ميان دارند كه نمي توان از آن چشم پوشي كرد.                

 

       امام (ره ) از اين نكته غافل نبودند ودر اين مورد رسالت دانشگاهيان را چنين بيان كردند :«دانشگاه بايد عالم تربيت كند يك عالم درست نه عالم اداري بلكه عالمي كه بتواند مملكت خودش را اداره كند از حيث علميت، از حيث فرهنگ، نه اينكه غايت آمال اين باشد يك چيزي دستش بيايد برود در يك اداره اي بنشيند مهمل و نه اينكه بودجه مملكت را بي خودي صرف كند .دانشگاه بايد خود را مجهز كند براي اينكه جوانان را بسازد آتيه كشور را پي ريزي بكنند .»ايشان در جايي ديگر سهم دانشگاه را در سازندگي و باز سازي كشور اينگونه تشريح مي كنند :«باز سازي و سازندگي كشور جز از طريق تعاون و همفكري ميسر نيست .و اين كشور متعلق به اسلام و همه ملت ايران است و همان گونه كه در جنگ همه در كنار هم بودند ،  در صلح و سازندگي هم بايد در كنار يكديگر باشند .و مراكز علمي و دانشگاهي در اين امر بزرگ سهم بسزايي دارند. (نور،ج15،ص309)

 

     ايجاد وحدت با حوزه  علميه

    دانشگاه براي به انجام رساندن رسالت و وظايف خود از جمله موارد فوق الذكر به تنهايي و بدون كمك گرفتن از ساير نهادهاي فرهنگي به خصوص حوزه نمي تواند به اهداف خود برسد. دانشگاه هر چه رسالت خود را به خوبي انجام دهد اما در انجام وظايف خود از حوزه كه يك نهاد فرهنگي و معنوي است، دوري ورزد به سختي مي تواند وظايف خود را به مرحله ا نجام رساندو اگر هم به تنهايي رسالت خود را به انجام برساند علم و دانش توليد شده در آن مقدس و پاك نبوده و انسان هاي تربيت شده در آن به دور از معنويت و ايمان بوده و اين عامل مي تواند يك ملت را به فساد وانحراف كشانده وبه دنبال آن بدبختي ونابودي آن ملت را رقم بزند. امام خميني(ره) براي همين مي فرماند: « دانشگاه وحوزه علميه وروحانيون مي توانند دومركز باشند براي تمام ترقيات و تمام پيشرفتهاي كشور. ومي تواند دو مركز باشند براي تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست كه اشخاص متفكر متعهد بيرون مي آيد. ( رشیدی، 1387، ص55). اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشند؛ يعني در كنار تحصيلات متحقق درانجا، تهذيب هم باشد، متعهد هم باشد، يك كشوري را اينها مي تواند به سعادت يرسانند. و اگر حوزه هاي علميه مهذب باشند و متعهد، يك كشور را مي تواند نجات بدهند.»(نور، جلد13، ص4139).

   امام (ره) براي تحقق اهداف فوق الذكر،وحدت حوزه علميه و دانشگاه را شرط و ابزار، و همسويي هر دو را از رسالتهاي اجتناب ناپذير اين دومركز فكري بر مي شمارد ولوازم وموانع آن را گوشزد مينمايد. از آن جمله، به فني ترين مباحث نظري و ظرايف روشي توجه داشته و مي فرماي:«فرهنگ دانشگاه ها و مراكز غير حوزوي به صورتي است كه با تجربه و لمس واقعيت ها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظري و فلسفي، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و معارف اسلام وسيع تر گردد .»(نور ،ج20،ص243). .همچنين ايشان توطئه ديرينه و ريشه دار عوامل بيگانه را جدي گرفته به هر دو مراكز يادآوري مي كند كه در هر موقعيت و موضوعي كه محتمل است تقابل يا دوگانگي احساس شود،مراقب و مواظب دشمن باشند و رد پاي آن را تفحص و جستجو كنند.

 

     بحث ونتيجه گيري

     دانشگاه  از ديدگاه امام خميني (ره) بعنوان جايگاه تعليم و تعلم و كشف امور و آيات خلقت به مثابه تجلي گاه،  بعدي از فطرت حقيقت جوي بشر است كه چنانچه در مسير درست هدايت شود مي تواند، نردبان صعودي بشر در طي طريق رسالت «خليفه اللهي» باشد.از طرف ديگر،امام رهبري بصير و دور انديش بود كه نگاه نافذش به رسالت آينده انقلاب در هدايت و راهبرد جهان اسلام نظر داشت و در اين چشم انداز، دانشگاه نقش و اعتباري كم نظير براي تربيت متخصصان متعهدي دارد كه بتوانند چارچوب سياستهاي حاكم و ظالم جهان خواران را در هم شكنند و جسارت ايجاد داربستهايي بر محور  كرامت انساني را داشته باشند،

    در اين مقاله ديدگاه امام خميني (ره) در مورد رسالت دانشگاه  كه شامل  تربيت انسان هاي مومن و متعهد،خود كفايي و استقلال علمي و فرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي و مسئوليت سياسي، حفظ و تداوم انقلاب اسلامي،سازندگي و توسعه، ايجاد وحدت حوزه و دانشگاه مي باشد ، مورد بررسي و تبيين قرار گرفت واينگونه  نتيجه گيري مي توان كرد كه دانشگاه از ديدگاه شخصيتي چون امام خميني(ره) مهد تربيت انسان هاي الهي است،  مهدي كه انسانهاي معنويت گرا تربيت كند نه انسانهاي ماديگرا، چون  سرمنشأ بدبختي وسعادتمندي يك ملت از دانشگاه است.و از لوازم سعادتمندي و خوشبختي يك ملت خودباوري و خود اتكايي علمي و فرهنگي است كه بدون وابستگي علمي به استعمارگران اين امر محقق مي گردد و دانشگاه مي تواند گامي بسيار مهم و موثر در اين راه برداشته و راه سعادت و خوشبختي ملت را هموار نمايد. همچنين  دانشگاه از منظر امام مي تواند با توليد دانش مفيد ومؤثرو هدايت جوانان وملتها آنان را از افتادن به مفاسدها نجات داده و به راه الهي وخدايي سوق دهد و با اين كار همه ملتها را اصلاح كندو شرط تحقق اين موارد بدون همكاري با حوزه علميه و ديگر نهادهاي فرهنگي امكان پذير نيست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

1.       رشيدي زاده، حسين(1387)، انتظارات وضرورت هاي وحدت حوزه ودانشگاه،

2.       صحيفه نور(1378)، جلد2، 6، 8، 9، 10، 13، 14، 15، 20، تهران، مؤسسه نشرآثار آمام خميني(ره)

3.       خضريان، علي(1387)، دانشگاه در نظر امام خميني(ره)

4.       موسوي، سيد فضل الله(1388)، جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام(ره)

5.       مؤسسه نشر آثار امام(ره)(1378)، دانشگاه ودانشگاهيان از ديدگاه امام(ره)، تهران، معونت پژوهشي مؤسسه نشرآثار امام(ره)

6.    مؤسسه فرهنگي قدر ولايت(1386)، دانشجو و دانشگاه،ويژگيها، آفتها،انتظارات در آيينه رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي، تهران، مؤسسه……………

 

 



[1] - کارشناس ارشد علوم تربیتی
[2] - سطح سه

مفهوم و ماهيت جنگ نرم

 

عنوان:   مفهوم و ماهيت جنگ نرم

 

 

 

نويسندگان:

1-  قنبر گل پرست- كارشناس ارشد علوم تربيتي

 

2- حبيبه شاهنده- سطح دو(3)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چكيده

  جنگ نرم، عبارتند از : استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود

      همچنين چنگ نرم عبارتند از:  توانايي رسيدن به اهداف و خواسته ها بدون اعمال و فشار وايجاد اجبار، كه از طريق جذب ومتقاعد كردن طرف مقابل به خواسته ها و اهداف مورد نظرانجام مي گيرد. در اين نوع جنگ مواجهه نرم در قالب انديشه ها صورت مي پذيرد. ماهيت اين نوع جنگ به دور از خشونت وخونريزي بوده واز روشها و ابزارهاي غير خشونت آميز و نرم مثل، رسانه هاي جمعي، موسيقي، تئاتر، نقاشي، گرافيگ، سازمان هاي مردمي و..، استفاده مي شود. هدف باني جنگ نرم، تأثير گذاري بر افكار عمومي مردم وتغييرآن، ايجاد رعب و وحشت وايجاد جو بي اعتمادي و نا امني ميان مردم، نفوذ بر اذهان نخبگان و تغيير عقايد آنان وسمت دادن به ارزشها و اهداف مورد نظر خودشان، ايجاد نارضايتي واختلاف ميا قوميت ها و طوايف، تغيير فرهنگ، بحراني نشان دادن وضيعت داخلي كشورهاي مورد نظر، مي باشد.

     اهميت  اين مقاله دراين است كه مفهوم وماهيت جنگ نرم، ابزارها و ويژگي هاي آن وشيوه به وجود آمدن آن وهمچنين بانيان اين نوع جنگ را با روش توصيفي وازطريق جمع آوري منابع از اينترنت و كتابخانه و.. مورد بررسي و تبيين  قرار داده است. همچنين  هدف از نگارش اين مقاله اين است كه جنگ نرم و ماهيت آن را  تعريف كند و كشورهاي با ني اين نوع جنگ را شناسايي و ابزارهاو وي‍‍‍ژگي هاي جنگ نرم را موردتبيين وتشريح قرارا داده وسطح آگاهي وبصيرت دانشجويان واقشار مردم را از اين نوع جنگ افزايش دهد.و در اخر به اين نتيجه رسيده است كه جنگ نرم يك نوع جنگ نوع و مدرن بوده كه توسط كشورهاي استعمارگر از جمله آمريكا، جهت تغيير ارزشها وفرهنگ وحكومت كشورهاي مورد نظربه وجود آمده است.در اين نوع جنگ از خشونت، خونريزي استفاده از اسلحه گرم خبري نبوده بلكه از از ابزار نرم ازجمله رسانه هاي جمعي، سازمان هاي مردمي،  موسقي و…، جهت تغيير فرهنگها و ارزش هاي كشورهاي مستعمره بهره مند مي شود.

 

كليد واژه:  جنگ، جنگ نرم، جنگ سخت، جنگ سرد، ماهيت، قدرت نرم

 

 

 

 

مقدمه

  جنگ يكي از دير پاترين پديده هاي جامعه انساني است و از دير باز تا كنون جامعه اي را نمي توان يافت كه به گونه اي در گير جنگ نبوده باشد .جنگ نمادی از روحيه سلطه‌طلبي و برتری‌جويي آدم‌هاست،(كوشكي،1389). در واقع غلبه کردن در طبيعت آدم‌ها وجود دارد و جنگ همزاد اين حس است.البته از جنگ تعريف واحدي نشده است ولي مشترك تمام تعاريف تحليل گران اين است كه جنگ به مبارزه مسلحانه و گرم و خونين بين دو گروه ،طايفه،قبيله و…با ابزارهايي كه سازمان يافته است،  گفته مي شود.

    جنگ ممکن است با ابزارهای خشن و نظامی صورت گيرد و امکان هم دارد با ابزارهای تبليغی، فرهنگی و اقتصادی محقق شود که در اين صورت به آن عنوان «جنگ نرم» می‌دهيم.البته سابقه جنگ نرم معطوف به دوران پس از جنگ جهانی اول و دوم نيست و قطعاً به قدمت بشر برمی‌گردد البته در قرآن آياتي هست كه اين موضوع رابه گونه اي ديگر  بيان مي كند که محور و موضوع آن جنگ نرم است از جمله: قرآن به پيامبر(ص) می‌گويد کفار تو را مجنون خطاب می‌کنند. «ويقولون انه‌لمجنون» اين آيه مثالی از جنگ روانی به‌عنوان شعبه‌ای از جنگ نرم است.

  .با نگاهي به تاريخ اسلام  مثاليها يي هست  كه اين مسئله رامي توان راحت تبيين كرد.. پيامبر اسلام (ص) وقتي در مدينه حكومت اسلامي را تشكيل دادند و به تبليغ دين مبين اسلام پرداختندباز كساني مانند يهوديان و ..بودند كه با اقداماتي مثل قصه و داستان هاي   دروغين در ميان مردم ، احاديث جعلي و…سعي مي كردند ذهنيت مردم را نسبت به پيامبر اكرم (ص) و دين اسلام منحرف كنند و براي تأمين منافع خويش و تبليغ آيين و مذهب خودمردم را به گمراهي بكشانند كه البته با آگاهي هوشمندانه پيامبر (ص)اين تبليغات مسموم در بيشتر اوقات ناكام مي ماند. يا در نمونه اي ديگر در اين باره ،وقتي پيامبر(ص) مکه را فتح کردند، عفو عمومی دادند. اين بخشودگی شامل حال همه کسانی می‌شد که عليه نظام نوپای پيامبر فعاليت می‌کردند و عامل رفتارهای وحشيانه بودند. ابوسفيان درحالی عفو می‌شود که حدود 70 حرکت نظامی عليه پيامبر (ص)طراحی کرده بود. امثال هند جگرخوار و وحشی قاتل حمزه عفو می‌شوند. در اين ميان سه نفر از شاعران از سوی پيامبر محکوم به مرگ می‌شوند، درحالی که اين سه اصلاً دست به شمشير نبرده بودند اما اشعار آنها در هجو اسلام بسيار تحريک‌کننده هم بود.(جواني 1389)              عاشورا و رخدادهای پس از آن‌مثال ديگری از کارکردهای جنگ نرم است. با وجود آن که در روز عاشورا يزيد موفق شده بود از زاويه نظامی به امام حسين(ع) غلبه پيدا کند، اما درنهايت اين امامان معصوم (ع) هستند که با به‌کارگيری شيوه‌های تبليغی طرف مقابل را عملاً در موضع شکست قرار می‌دهند. .و يا در تاريخ جهان مثال هاي از قبيل بسيار است.  مغول‌ها وقتی در يکی دو روستا کشتارهای فجيع و خونين انجام می‌دادند شايعه اين کشتارها شهر به شهر می‌چرخيد و وقتی آنها به شهر يا روستای بعدی می‌رسيدند عملاً آن شهر ا روستا تسلیم شده بود.( محبيان89  ).

   رهبری انقلاب، که در دهه‌ی گذشته از واژگانی چونان تهاجم فرهنگی، ، شبيخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی مکرراً ياد کرده‌اند، اخيراً واژه «جنگ نرم» را مکرراً به کار برده‌اند و آن را واژه‌ی کليدی در فهم شرايط اخير، دانسته اند. با نگاهي به تاريخ مي توان فهميد كه  جنگ نرم موضوع جديد و تازه‌ای نيست اما حوادث سال گذشته به‌ويژه تلاطمات سياسی پس از انتخابات بار ديگر جنگ نرم را بر زبان‌ها انداخت.
    با وقوع حوادث تلخ پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری، رهبر معظم انقلاب اسلامی با تصريح و تأكيد بر طراحی قبلی اين حوادث از سوی دشمنان، فرمودند نظام اسلامی با جنگ نرم مواجه شده است. موضوع جنگ نرم در فرمايشات معظم له چندين بار تكرار و همگان را به درك و فهم درست این جنگ فراخوانده و در جمع اساتيد و پژوهشگران دانشگاه ها، از آنان با عنوان فرماندهان و طراحان و در جمع دانشجويان از آنان با عنوان افسران جوان عرصه جنگ نرم و در ميدان مقابله با جنگ نرم دشمنان یاد كردند. جنگ نرم دشمنان در واقع در ادامه تهاجم فرهنگی و تهديد نرم آنان رخ داده و ملت ايران و نظام اسلامی را در موقعيت جديد و تازه ای قرار داده است. به پایان رساندن توأم با موفقيت اين جنگ و غلبه بر دشمنان همانند جنگ تحميلی، در گرو شناخت دقيق آن می باشد. جنگ نرم چيست و دارای چه ماهيتی می باشد؟ جنگ نرم دارای چه ويژگی هايی هست و  اهداف در جنگ نرم كدامند و دشمنان با چه ابزار و ساز و كاری به دنبال دستيابی به اين اهداف است؟

    سا ن تزو،  در كتاب خود با عنوان «هنر جنگ » در مورد جنگ نرم، نكاتي را مطرح كرده است و مي گويد مي شود جنگيد ، اما مهمترين كار اي است كه شما در يك نبرد بدون جنگ پيروزي را به دست بياوريد .جوزف ناي در مقاله خود تحت عنوان «قدرت  نرم» به استفاده از جنگ نرم به جاي جنگ سرد تو سط كشور هاي غربي از جمله آمريكا جهت تأثير گذاتري بر نخبگان جامعه اشاره مي كند .   و پس از مطرح شدن اين مسئله از طرف مقام معظم رهبري بسياري از تحليل گران و نخبگان كشورمان  با قلم خود سعي در شناساندن ماهيت و اهداف اين جنگ بر آمدند از جمله :  نجفي در مقاله خود تحت عنوان« جنگ نرم ،جنگ مداوم»بعد از تبيين اين نوع جنگ در پايان مگويد كه ماهيت جنگ نرم دو پيام مهم رابا خود دارد اول جنگ نرم اساس جنگ‌هاست و ساير اقسام جنگ‌ها به نحوی مولود جنگ نرم هستند.
دوم اينکه جنگ نرم در بستر تاريخ جريانی دائمی دارد و نمی‌توان بازه زمانی خاصی را برای آن مشخص کرد.
در نظر داشتن دو نکته بالا در تصميم‌گيری‌های کلان برای مواجهه نرم با ایجاد تصوری واقعی از این پديده ما را در رويارويی با آن ياری می‌کند. آقاي جواني در مقاله خود با عنوان «ماهيت و مفهوم جنگ نرم »جنگ نرم را از ابزار كشورهاي استعمارگر از جمله كشور آمريكا براي غلبه و نفوذ بر اذهان و عقايد مردم كشور هاي ديگر دانسته و در تعريف جنگ نرم گفته است كه جنگ نرم توانايي به قدرت نرم مثل رسانه هاي جمعي،نقاشي، گرافيك، موسيقي،تئاتر،سينماو…. مي باشد كه در ْآن هيچ نو ع خشونت و خونريزي نيست.

  هدف از نگارش اين مقاله اين است كه جنگ نرم و ماهيت آن را  تعريف كند و كشورهاي با ني اين نوع جنگ را شناسايي و ابزارهاو وي‍‍‍ژگي هاي جنگ نرم را موردتبيين وتشريح قرارا داده وسطح آگاهي وبصيرت دانشجويان واقشار مردم را از اين نوع جنگ افزايش دهدو وهمچنين اهميت اين مقاله در اين است كه تعريف، ماهيت، ابزار و ويژگي جنگ نرم را با روش توصيف واز طريق جمع آوري منابع از اينترنت وكتابخانه و…، مورد بررسي و تبيين قرار داده است . در اين مقاله مباحث زيل ازجمله: مفهوم جنگ، تعريف وماهيت جنگ نرم، اهداف و ويژگي  و ابزار جنگ نرم،جنگ نرم از ديدگاه قران وامام خميني(ره)، مورد تبيين و تشريح قرار گرفته شدهُ است   

تعريف جنگ

   وازه جنگ(war) به معني خصومت، دشمني،رقابت، درگيري، نبرد ومبارزه است. همچنين جنگ به معني  مبارزه خونين ومسلحانه گروهها، طايفه ها و دولهاي سازمان يافته مي باشد.
تعارف از جنگ متفاوت ومتبابه است. اصولاً از هيچ واژه مربوط به حوزه علوم انساني، مفهوم يكساني وجود ندارد؛ از اين رو، هركس و هر انديشه‏اي جنگ را به گونه‏اي تعريف مي‏كند كه با تعريف ديگري ناسازگار است. تعدد در تعريف جنگ، تنوع در طبقه‏بندي  و و انواع آن را نيز پديد مي‏آورد.
به اعتقاد آلن بيرو: «واژه ي جنگ از ريشه ي آلماني werra گرفته شده كه به معناي آزمون نيرو با استفاده از اسلحه بين ملت ها(جنگ خارجي) يـا گروه هاي رقيب در داخل يك كشور (جنگ داخلي) صورت مي گيرد.» بنابراين جنگ ستيزه ي خشن و منظمي است كه بين دو يا چند اجتماع مستقل در مي گيرد. گاستون بوتول پس از برشمردن تعدادي از ويژگي هاي جنگ ها تعريفي از جنگ را ارايه مي دهد:جنگ مبارزه ي مسلحانه و خونين بين گروه هاي سازمان يافته است(بارونيان1388).

تقسيم بندي جنگ
به عقيده پيترمي ير همراه با تكامل اجتماعي جوامع بشري و پا به پاي تحولات سياسيي،اقتصادي علل و انگيزه ها و اشكال و اهداف جنگها نيز تغييرمي كنند و دگرگون مي شوند به عنوان مثال بر اساس هدف، جنگ به جنگهاي عادلانه و غيرعادلانه؛ بر مبناي مقياسهاي جغرافيايي، به جنگهاي محلّي، منطقه‏اي، فرامنطقه‏اي و جهاني (عمومي)؛ با توجه به انضباط و تاكتيك، به جنگهاي منظم (كلاسيك) و نامنظم (چريكي)؛ بر اساس سطح جغرافيايي، به جنگهاي دريايي، هوايي و زميني؛ بر اساس قلمرو، به جنگهاي داخلي و خارجي تقسيم مي‏شوند.همچنين جنگها بر مبناي نوع ابزار، به جنگهاي هسته‏اي و غير هسته‏اي قابل تقسيم است.
اما نوعی ديگری از تقسیم بندی از جنگ وجود دارد که به اندازه تاريخ بشر قدمت دارد و فقط ممکن است غلبه با يکی از آنها باشد و که عبارت است از 1 - جنگ سخت2 - جنگ سرد3 - جنگ نرم(تجري غريب آبادي،1389)
مثلا در دوره ای غلبه با جنگ سخت بوده اما در عين حال جنگ سرد يا جنگ سخت همزمان با آن وجود داشته است.
   بررسی مقوله جنگ و منازعات ميان کشورها نيز نشان می دهد که تا پايان جنگ جهانی دوم، غلبه با جنگ های سخت متکی بر قدرت سخت است، لکن از این تاریخ به بعد انواع جنگ های ديگر درکنار جنگ سخت موضوعيت پیدا می کند. در يک بررسی اجمالی می توان می توان این جنگ ها را به صورت زیر دسته بندی کرد.:

جنگ سخت:
تا پايان جنگ جهانی دوم(1945م) غلبه با اين نوع جنگها می باشد. جنگ سخت متکی بر قدرت سخت نظامی _ امنيتی است.

جنگ سرد(نيمه سخت)
در دوره نظام دو قطبی، از پايان جنگ جهانی دوم تا مقطع فروپاشی شوروی سابق(1991م) اين جنگ شکل گرفته و متکی بر تهدیدات نيمه سخت بود. البته در اين دوره جنگ های سختی همانند جنگ تحميلی عراق عليه ایران با حمايت قدرت های غربی شکل گرفت وبه مدت هشت سال به طول انجاميد.

جنگ نرم:
   اين نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهديدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمريکايی ها با استفاده از اين نوع جنگ تاکنون موفق به تغيير چندين رژيم سياسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندين کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد، در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمريکايی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغيير رژيم های سياسی در کشورهايی چون لهستان، گرجستان، چک اسلواکی، قرقيزستان، اکراين و تاجيکستان گرديد. در تمامی اين دگرگونی های سياسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکيه بر قدرت نرم و ابزاررسانه، با تغيير در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژيم های سياسی حاکم مشروعيت زدايی گرديد و از طريق جنبش های مردمی و ايجاد بی ثباتی سياسی، قدرت سياسی جابه جا شد.(همان).

تعريف جنگ نرم

وا‍‍ژه جنگ نرم (soft warfar) در مقابل جنگ سخت(warfare hard) مورد مستفيد قرار ميگيرد، و داراي تعرفي مشابه و واحد كه مورد تأييد همه افراد باشد، نيست. وتا حدودي تلقي و برداشت همگان، حكومتها ودولتهاي گوناگون و متنوع از جنگ نرم از هم فرق دارد.

جان كالينز، نظريه پرداز دانشگاه ملي جنگ آمريكا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود”، مي داند.

  ارتش ايالات متحده در آيين رزمي خود آن را بدين صورت تعريف نموده است: “جنگ نرم، استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تاثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروههاي دوست است به نحوي كه براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي پشتيبان باشد”.با عنايت به تعاريف فوق، معروفترين تعريف را به جوزف ناي، پژوهشگر برجسته آمريكايي در حوزه “قدرت نرم” نسبت مي دهند. وي در سال1990 ميلادي در مجله “سياست خارجي” شماره 80، قدرت نرم را “توانايي شكل دهي ترجيحات ديگران” تعريف كرد. تعريفي كه قبل از وي پروفسور حميد مولانا در سال1986 در كتاب “اطلاعات و ارتباطات جهاني؛ مرزهاي نو در روابط بين الملل” به آن اشاره كرده بود. با اين وجود مهمترين كتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف ناي در سال2004، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاري براي موفقيت در سياست جهاني” منتشر نمود.(تجري غريب آبادي،1389).
برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است. آنچه با عنوان “soft war” يا جنگ نرم مطرح می‌شود در ادبيات غرب بيشتر به قدرت نرم يا “soft power” شناخته شده است كه زيربنای فكری آن اولين بار توسط جوزف نای به شكلی علمی مطرح شد. مهم‌ترن حوزه‌ی اعمال و تأثيرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزه‌ی رسانه است. بهره‌گيری از رسانه‌ها و امكاناتی كه فرد را قادر می‌سازد تا برای تأثيرگذاری بر طرف مقابل، به اِعمال قدرت بپردازد.(محبيان،1389).

 جنگ نرم مقابله و تلاشی است از طرف نيروهای شيطان و استبداد برای به نابودی و مظلت کشاندن و برگرداندن مسلمانان از راه نجات، چنان که شيطان وعده ی آن را داده است.

   جنگ روشی برای غلبه يك طرف بر طرف ديگر است. توانايی عنصر اصلی و جوهری در جنگ برای غلبه يا مقابله با تجاوز به شمار می آيد. در جنگ نظامی، این توانايي متكی به قدرت سخت (ابزارآلات، ادوات، تجهيزات و…) است ولی در جنگ نرم، توانايی متكی به قدرت نرم است.(جواني،1388). درمقابل   قدرت نرم عبارت است از توانايی رسيدن به اهداف و خواسته ها بدون اعمال فشار و ايجاد اجبار و اكراه. در واقع با قدرت نرم، خواسته ها و اهداف از طريق جذب و متقاعد كردن طرف مقابل به دست می آيد. جنگ نرم يا تهديد نرم (Soft Threat) به لحاظ مفهومی ارتباط تنگاتنگ دارد. تهديد نرم، تهديدی است نامحسوس، بدون منازعه مستقيم و استفاده از ابزار فيزيكی كه به دنبال تغيير باورها، افكار و رفتارها می باشد. با توجه به تعاريف جنگ، قدرت نرم و تهديد نرم می توان گفت كه جنگ نرم، روشی برای جنگ و غلبه برطرف مقابل بدون استفاده از ابزار و زور نظامی اوليه و به صورت جذبی و اقناعی است. در اين جنگ، دشمن تلاش می كند با اقدام های نرم افزارانه و روانی حوزه افكار و باورهای جامعه را به منظور تحقق اهداف خود اشغال كند.(همان).

   بنابراين، جنگ نرم را مي توان هرگونه اقدام نرم، رواني و تبليغات رسانه اي كه جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا مي دارد. جنگ رواني، جنگ سفيد، جنگ رسانه اي، عمليات رواني، براندازي نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملي، انقلاب رنگي و… از اشكال جنگ نرم است.
به عبارت ديگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسياري در علوم سياسي و نظامي مي باشد. در علوم نظامي از واژه هايي مانند جنگ رواني يا عمليات رواني استفاده مي شود و در علوم سياسي مي توان به واژه هايي چون براندازي نرم، تهديد نرم، انقلاب مخملين و اخيراً به واژه انقلاب رنگين اشاره كرد.در تمامي اصطلاحات بالا هدف مشترك تحميل اراده گروهي بر گروه ديگر بدون استفاده از راه هاي نظامي است.
  به طوركلي مي توان گفت كه ، جنگ نرم يك اقدام پيچيده و پنهان تشكيل شده از عمليات هاي سياسي، فرهنگي و اطلاعاتي بوسيله ي  قدرت هاي بزرگ جهان براي ايجاد تغييرات دلخواه و مطلوب در كشورهاي مورد نظر است. در يک کلام می‌توان جنگ نرم را اينگونه تعريف نمود: «اجرای برنامه ای حساب شده، مسالمت آميز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سياسی،اجتماعی يک نظام به منظور تغيير سيستم سياسی يک کشور با ايجاد تغيير و تحول اساسی در باورهای اساسی و اصلی آن»(ضيغميان،13888).  تعاريف ديگر جنگ رواني عبارتند از:  جنگ تغيير باورها، استحاله عقايد جابجايی ديدگاهها با نگرشهاي رسانه های استکباري،جنگ مغزهاست، نه مرزها! جنگ ديدگاههاست، نه قرارگاهها، جنگ تقدس زدايي از ارزشها و شبهه افکنی در اذهان است، جنگ تغيير گروههای مرجع و شکل دهی تضادهای جديد اجتماعی است، جنگ تخريب اعتمادهای موجود به ارکان و مسئولان حاکميت در ابعاد مشروعيت و کارآمدی،  جنگ تغيير و جابجايی مفاهيم زشت و زيبا در فرهنگ جامعه و آسان سازی ترويج انحرافات، جنگ هنجارشکنانه، ترويج نافرمانيهای مدنی و تکميل حلقه مقاومت جامعه دربرابر حاکميت، جنگ تغيير ذائقه ها و شکاف بخشی کاذب فرهنگی بين نسلها!(تجري غريب آبادي1389)..

ماهيت جنگ نرم

     غير خشونت و عدم استفاده از ابزارالات جنگي، از ماهيت و ويژگي جنگ نرم به شمار مي رود. در اين روش جنگ از متدها و استراتژيهاي غير غشونت آميز استفاده مي شود. ماهيت جنگ نرم به دور از جنگ وخونريزي بر عكس جنگهاي همراه با زور، قدرت نظامي و خون ريزي است.

      رهبرمعظم انقلاب، در ديدار با بسيجان ماهيت جنگ نرم را اينگونه تعريف نموده است«جنگ نرم يعنی جنگ به وسيله‌ی ابزار فرهنگی، به وسيله‌ی نفوذ، به وسيله دروغ، به وسيله شايعه پراکنی، با ابزارهای پيشرفته‌ای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود.».
.   رهبر معظم انقلاب ماهيت جنگ نرم كنونی نظام سلطه عليه انقلاب و نظام اسلامی را اينگونه تشريح می نمايند: (در ديدار با بسيجان)«يكی از مسئولان طراز اول رژيم صهيونيستی غاصب اسرائيل، در سال گذشته توصيه ای به آمريكايی ها كرد. اين توصيه كاملاً در مطبوعات خارجی و اينترنت منعكس شد و امر پنهانی و مخفيانه ای نيست. توصيه وی به آمریكايی ها این بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كره شمالی و كشورهايی از اين قبيل تلف نكنيد. مسئله اصلی شما ايران است. اگر خاورمانه را می خواهيد، وقت تان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد، كانون و سرچشمه آنجاست، اما اران مثل عراق و كره شمالی و افغانستان نيست كه بتوان با حمله نظامی آن را تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامی به مردم متكی است، مردم آن را حفظ كرده اند. بايد كاری كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربی و فرهنگ و تربيت آمريكايی، به واگرايی نسبت به دين و فرهنگ و سنت و تاريخ شان سوق داد. وقتی مردم اين تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اينكه سرمايه ای صرف كنيد، با يك حمله و تحرك احياناً نظامی مختصر، می توانيد اين مانع بزرگ،يعنی نظام اسلامی را از سر راه برداريد.(به نقل از جواني).

    دراين نوع جنگ،  خبري از نيروهای نظامی و يا رژيم‌ها و حکام وابسته نيست، بلکه اين‌بار نحوه تداوم استعمار غرب، ايجاد سلطه فرهنگی است. با اعمال سلطه فرهنگی، افراد به عنوان سخت‌افزارهايی هستند که غرب با تسخر ذهن‌ وانديشه هاي آنان ، نرم‌افزار مطلوب خود را بر آنها سوار می‌کنند؛ بديهي است که سخت‌افزار جز فرمان و خواسته‌‌ نرم افزار را اجرا نمی‌کند.
در روش جديد، استکبار به جای تسخير زمين به تسلط ذهن‌ها و فکرها روی هجوم آورده است، چرا که تسخير زمين، علاوه بر صرف هزينه‌های زياد حساسيت‌زا نيز هست. اما نفوذ در ذهن وانديشه ها ، صاحبان افکار تسخير شده را در جهت منافع و خواست استعمارگران سوق می‌دهد و با ايجاد کمترين حساسيت، جوامع مورد نظر را از درون با چالش مواجه می‌کند.
همان گونه كه بيان شد اين نگاه با پرداختن به مسئله استعمار به جنگ نرم به عنوان نوعی از استعمار نگاه می‌کند و بيشتر به چرايی ،  يعنی خواست يکی برای تسلط بر ديگری توجه دارد و در عين ارزشمندی به منشأ و علت استعمار و سلطه نمی‌پردازد(نجفي،1388).

يكي از ويژگيهاي جنگ نرم مداوم ا ستمرار آن مي باشد.استعمارگران وقتي كه از جنگ تن به تن وقدرت نظامي، براي سلطه بر كشورهاي سلطه پذير خسته ونا اميد مي شوند،وآن نشان دهنده اين است كه استعمارگران هميشه به فكر هجوم به سرزمين هاي ديگركشورها از جمله فرهنگ و انديشه آنها هستند.. خداوند در آيه 217 سوره مبارکه بقره می‌فرمایند: “وَ لاَيزالون يقاتِلونَکُم حَتی يرَّدوکُم عَنْ دينِکُم إن استطاعُوا؛” و کافران پيوسته با شما جنگ کنند تا آن‌که اگر بتوانند شما را از دين خود برگردانند.

 وجود عبارت “لايزالون” در اين آيه که به پيوستگی و پايان ناپذيری دشمنی کفار با مسلمين اشاره دارد، تاكيد قرآن کريم بر تداوم و استمرار جنگ کفر و ايمان را نشان می‌دهد.

جنگ نرم از ديدگاه قرآن.

     با توجه به تعاريفی که از جنگ نرم انجام گرفت ، می‌توان تبيين وتشريح و تحليل  ابعاد آن را از درون آيات شريفه قرآن جستجو نمود. خداوند در قرآن،  وجود جنگ نرم و تلاش پنهان دشمنان وشيطان را جهت راه اندازی آن  هشدار می‌دهد و سپس سرد‌مداران اين تهديد بزرگ را معرفی کرده و عاقبت بطور مفصل روش‌های بر اندازی نرم توسط دشمنان جريان حق را افشاء می‌نمايد.

خداوند متعال پس از هشدار به وجود جنگ نرم، دشمنان شيطان را تشگيل دهند اصلی اين تهديد می‌داند که شيوه او نيز دقيقا مطابق با ويژگيهای جنگ نرم است يعنی حرکتی آرام، تدريجی، بلند مدت و نرم افزارانه. قرآن در اين باره می فرمايد: «از گام‌های شیطان پيروی نکنيد چه انکه او دشمن آشکار شماست».  جمله (گام‌های شيطان) اشاره به يک مسئله تربيتی دارد و آن اينکه انحراف‌ها و تبهکاری‌ها غالباً به‌طور تدريجی در انسان نفوذ می کند نه به ‌صورت دفعی و فوری. مثلاً برای آلوده شدن يک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولاً مراحلی وجود دارد: نخست به‌صورت مشاهده گر در يکی از اين جلسات شرکت می‌کند و انجام اين کار را سهل مي انگارد. گام دوم شرکت تفريحی در قمار «بدون برد و باخت» و يا استفاده از مواد مخدر به‌عنوان رفع خستگی و يا درمان بيماری و مانند آن است.  گام سوم استفاده از اين مواد به‌صورت کم و به قصد اينکه در مدت کوتاهی از آن صرف نظر کند سرانجام گام‌هايکی پس از ديگری برداشته می‌شود و شخص به‌صورت يک قمار باز حرفه‌ای خطرناک و يا يک معتاد سخت و بينوا در می‌آيد. وسوسه‌های شيطان معمولاً به‌همين صورت است انسان را قدم به قدم و تدريجي  در پشت سر خود به‌سوی پرتگاه می‌کشاند اين موضوع منحصر به شيطان اصلی نيست تمام دستگاه‌های شيطانی برای پياده کردن نقشه‌های شوم خود از همين رو«خطوات»گام‌به‌گام استفاده می‌کند که در اصطلاح امروزی به آن تهديد يا جنگ نرم گفته می‌شود.(ضيغميان،1388)

    جنگ نرم در اصطلاح جنگی است از سوی دشمنان که با رويکرد و سلاح تبليغی و روانی و به دور از مداخله و اقدامات فيزيکی مستقيم یا غير مستقيم نيروهای دشمن انجام ميگيرد و محدوده عملکرد آن به‌جای مرزهای آشکار و مرزهای پنهان بين دشمن و جبهه داخلی متن جامعه و ارزش‌های حق می‌باشد و هدفش تلاش برای تغيير باورها، زائقه‌ها، گرايش‌ها و ارزش‌های پيروان و ملت و امت حق می‌باشد. تا در نهايت با ريزش‌ نیروهای ارزشی و مردمی و تفرقه‌هايی که داخل جبهه حق صورت می‌گيرد اين جبهه از درون به زوال و نابودی يا سستی برود. در جنگ نرم واژه‌هايی چون جبهه دشمن، حق جبهه داخلی، نرم افزار و ارزش‌ها مورد استفاده قرار می گييرد. اگر با اين نگاه جنگ نرم را به قرآن عرضه نماييم واژه حق و باطل معرف دو جبهه خودی و غير خودی خواهی بود و از ان منظر هر فرد و گروهی که پرچم‌دار و عامل به دستورات و آموزهای الهی باشد در جبهه حق بوده و هر کس غير از اين باشد در گروه باطل است بر خلاف نگاه روشنفکری که انسانها را به سه دسته سفيد سياه خاکستری تقسيم می‌کنند از نگاه قرآنی سرانجام آدم‌ها از منظر تحليلی و تبيينی يا سفيد است يا سياه.(همان)

   با توجه به اين نگاه قرآنی به مسئله مرزبندی ها در جنگ نرم از جهت مصداق شناسی جنگ نرم در قرآن انسان را بايد محور مطالعه و منشا و مصداق قرار داد بدين گونه که با انسان شناسی در دو حوزه تاريخی و اجتماعی ميتوان به باز شناسی مصاديق جريان حق بر مبنای انسان و زندگی انسانی پرداخت که می‌تواند مورد هجوم نرم دشمن قرار بگيرد. 

از منظر قرآن مهم‌ترنن و اولین مرحله از وادادگی در جنگ نرم، خود فراموشی و خود ناشناسی و فاصله انداختن بين انسان و خود واقعی او به معنی باز شناسی ابعاد وجود حقيقی و استعداد و ضعف شناسی ذاتی می‌باشد.

سران جنگ نرم ازديدگاه قرآن

  از ديدگاه  قرآن چندين گروه به‌عنوان سردمداران جنگ نرم به‌شمار می‌روند که خداوند به تفکيک از هر گروهی به نامی خاص ياد کرده است که ما در اينجا فقط به ذکر نام تعدادی از آنها می پردازيم:

۱٫ مشرکين: اولين گروه به تعبير قرآن مشرکين می‌باشند: «وای بر مشرکان همان‌ها که زکات را ادا نمی‌کنند و آخرت را منکرن»

۲٫ منافقين: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسيب زدن به ساختار دين و اجتماع را دارند.

«هنگامی که منافقان نزد تو آيند… آنها «منافقان»دشمنان واقعی تو هستند از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف می‌شوند؟.»

۳٫ سردمداران باطل: می‌گويند: پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کرديم و آنها ما را گمراه ساختند.(صيغميان،1388).

اين سه گروه عمده به‌عنوان دشمنان جبهه حق و سردمداران جنگ نرم بر ضد اين جبهه به شمار می‌آيند که البته همه آنان به ‌عنوان پياده نظامان و اميران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل يعنی شيطان به‌شمار می‌آيند. شيطان می‌خواهد آنها را شديداُ گمراه کند و قسم خورده که احدی از نسل انسان را رها نکند حتی پيامبران را که گمراهی آنها غيرممکن است ولی با وجود اين شيطان حتی از تلاش برای گمراهی آنها هم دست نمی کشد.

جنگ نرم از ديدگاه امام خميني(ره)

    يکی از ويژگی های خاص امام خمينی(ره) که کمتر فردی در ميان رهبران سياسی جهان به آن شناخته می شود، قدرت تحليل بالا و پيش بينی دقيق موضوعات و تحولات بعدی با حداقل خطا است که موجب شد تا امام در طول حيات مبارزاتی خود کمتر دچار اشتباه شود و به گواهی بسياری از آگاهان، برخی از اشتباهات صورت گرفته نيز، از سوی ديگران به امام تحميل گرديد.
از سوی ديگر، موضوع «جنگ نرم»، از جمله مسائلی است که در عصر ما، به يکی از مباحث داغ و جدی در ميان صاحب نظران تبديل شده است و بسياری از اهل فن، اعتقاد دارند که در زمانه ما، جنگ نظامی جای خود را به جنگ نرم داده و قدرتها تلاش می کنند از راه تاثير گذاری بر رسانه ها و مطبوعات و مراکز آموزشی، کنترل افکار عمومی را در دست گرفته و به اين ترتيب، راههای تسلط بر رقبا را طی نمايند(خبرگزاري صداي افغان).

    امام خمينی(ره)، در طول دوران حيات مبارزاتی خود، همچنان که به ابعاد مختلف مبارزه توجه کامل داشت، به جنگ نرم، شيوه های آن و ابزارهای مورد استفاده در آن نيز در مقاطع مختلف توجه نشان داده و با تعابير مختلف، دوستداران خود را به آن متوجه ساخته است.
هر چند که واژه «جنگ نرم» در کلام امام خمينی(ره)، هرگز استفاده نشده، اما توجه امام به مبانی جنگ نرم، نشان از حساسيت امام نسبت به موضوع داشته است.
اهداف دشمن در جنگ نرم از دیدگاه امام خمینی(ره):
امام خمينی(ره)، به عنوان رهبری آگاه به مبانی جنگ نرم، يکی از راههای مهمی که دشمن از طريق آن جهت ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی اقدام خواهد کرد را استفاده از روشهای جنگ نرم عنوان می کنند.  ايشان يكي از خطرات نرمي را كه فرهنگ كشور را تحت الشعاع قرار مي داد اين گونه ترسيم مي كردنند.« آمريکا با زور سرنيزه به ميدان نمی آيد، بلکه با قلم به ميدان می آيد» و به اين ترتيب، شيوه جنگ غرب عليه اسلام را پيش بينی می نمايند» وبدين گونه شيوه جنگ غرب عليه اسلام را پيش بيني مي نمايند.

ويژگيهاي جنگ نرم

به دليل پيچيدگی و اتكا به قدرت نرم،  جنگ نرم از ويژگی های بسيارفراوان  و متنوعي برخوردار است كه مهمترين آنها عبارتند از:

 جنگ نرم چند بعدي است. پردامنه بودن و برخورداری ازابعاد  مختلف از ديگر ويژگی های جنگ نرم است. در اين جنگ، از تمامی علوم، فنون، شيوه ها و روش های شناخته شده و ارزش های موجود استفاده می گردد.
   جنگ نرم تضادآفرين است.

جنگ نرم از محيط های آسيب دار در جامعه هدف شروع می شود و با ايجاد گسل های متعدد در بخش های گوناگون جامعه و از طريق متفاوت كردن باورها، ارزش ها و شكل دهی به رفتارهای جديد، اعضای يك جامعه در برابر همه قرار می دهد. تضادهای به وجود آمده از طريق جنگ نرم، همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را برهم می زند و زمينه های بروز بحران و درگيری های داخلی را فراهم می سازد. بنابراين تخريب وحدت ملی يكی از پيامدها و ويژگی های جنگ نرم است.
جنگ نرم شك آفرين است.
در جنگ نرم، ايجاد ترديد و بدبينی نسبت به بسياری از مسائل يك اصل و قاعده است. حركت در اين جنگ با خلق ترديد و ايجاد نااميدی و يأس شروع می شود.   برای توفيق در اين جنگ، با تكيه بر سنت ها و لكن با نوپردازی به صورت ظريف و آرام، در باورها و اعتقادات اساسی ترديد ايجاد می شود و به مرور بر دامنه اين ترديدها افزوده شده تا در نهات به ايجاد تغييرات اساسی در باورها و ارزش ها دست يابد.(جواني،1388)
 جنگ نرم از ابزار روز ومدرن  استفاده می‌كند.
در جنگ نرم از پيشرفته ترين تكنيك های روز استفاده می گردد. فضای مجازی و سايبری محيط اصلی جنگ نرم در شرايط كنونی به حساب می آيد. اين فضا، امكان اغواگری با ايجاد جاذبه های گوناگون و خلق بسترهای لازم برای سوار شدن به امواج احساسات را به خوبی فراهم می سازد. 

جنگ نرم در پی تغيير قالب های ماهوی جامعه و ساختار سياسی است.
در اين نوع جنگ، اعتقادات، باورها و ارزش های اساسی يك جامعه مورد هجوم برای تغيير قرار می گيرد. با تغيير باورهای اساسی جامعه، قالب های تفكر و انديشه دگرگون شده و مدل های رفتاری جديدی شكل می گيرد. مدل های رفتاری جديد به گونه ای است كه به جای رفتارهای حمايتی از ساختار سياسی، رفتارهای چالشی جايگزين شده و اين رفتارها به سمت ساختارشكنی جهت می يابد.

آرام، تدريجی و زيرسطحی است.(همان)
جنگ نرم دفعی، شتابان و پرتحرك در يك مقطع نيست. اين جنگ به صورت آرام شروع شده و به صورت تدريجی به سمت جلو حركت می كند. آرام و تدريجی بودن اين جنگ به گونه ای است كه بسياری آن را تشخيص نمی دهند. جنگ نرم زيرسطحی، غير آشكار و به همين دليل نامحسوس است.

جنگ نرم نمادساز است.
نمادسازی با بهره گيری از نمادهای تاريخی و گذشته برای ارائه و نمايش تصويری مطلوب از خود يك ويژگی برجسته از جنگ نرم است. در اين جنگ تلاش می شود تصويری شكست خورده، نااميد و مأيوس از حريف ارائه شود و در مقابل مهاجم با نمادسازی و تصویرسازی خود را پيروز و موفق نشان می دهد. در اين ويژگی عملیات روانی در حد اعلی خود انجام می شود.

پايدار و بادوام است.
نتايج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پايدار و بادوام خواهد بود. هدف اصلی در جنگ نرم تغيير باورها و اعتقادات است. چنانچه این تغيير حاصل گردد، به راحتی تغيير مجدد و بازگشت به حالت اوليه ميسر نمی باشد. در جنگ گرم و نظامی، يك سرزمين تصرف شده را ظرف چند ساعت، می توان باز پس گرفت. اما در جنگ نرم، اگر دشمنان موفق به تصرف افكار و دل های جامعه هدف گردند، به راحتی نمی توان آن را باز پس گرفت و تغيير مجدد زمان بر می باشد.

جنگ نرم پرتحرك و جاذبه دار است.
جنگ نرم كه به صورت تدريجی و آرام شروع می شود، در نقطه ای به دليل ايجاد جاذبه های كاذب، خود جامعه هدف را برای تحقق اهداف به كار گرفته و از اين طرق بر دامنه تحركات آن افزوده می گردد. در واقع با گذشت زمان، بسياری از بازيگران و حتی بازيگردانان جنگ نرم به صورت خواسته يا ناخواسته از درون جامعه هدف به استخدام كارگزاران اصلی جنگ نرم در می آیند.

جنگ نرم هيجان ساز است.
با نمادسازی ها، اسطوره سازی ها و خلق ارزش های جديد، در جنگ نرم از احساسات جامعه هدف نهايت استفاده انجام می گيرد. مديريت احساسات يك ركن در مهندسی جنگ نرم به حساب می آید.
در مديريت احساسات، تلاش می شود از احساسات و عواطف جامعه هدف به عنوان پلی برای نفوذ در افكار و انديشه ها برای ايجاد تغيير و دگرگونی در باورها استفاده شود. احساسات و عواطف به دليل تحريك پذيری، زمينه های خلق بحران را فراهم می سازد.

جنگ نرم آسيب محور است.
آسيب های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سياسی، ميدان مانور جنگ نرم است. دشمنان در جنگ نرم با شناسايی نقاط آسيب جامعه هدف در حوزه های ذكر شده، فعاليت های خود را سامان داده و با خلق آسيب های جديد، بر دامنه تحركات خود می افزايند.
فريب و دست‌كاری در منطق مخاطب: يكی از روش‌های مهم در جنگ نرم، گونه‌ای فريب است؛ يعنی مخاطب بايد به این نتيجه برسد كه بايد اين كار را انجام دهد و راهی جز اين ندارد. اين زمانی است كه گزينه‌های مقابل او آنقدر محدود شود كه هرچه را در دايره‌ی گزينشش انتخاب كند، برای طرف مقابل، بُرد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست ولی راه گريزی نيست.
مهم‌ترين و بالاترين سطح فريب اين است كه فرد را به خودفريبی بكشانند. گاهی فرد فريب می‌خورد اما می‌داند كه فريب خورده و چاره‌ای ندارد. گاهی نيز فرد فريب می‌خورد اما هرچه تلاش می‌كنند او را از دايره و تور فريب بيرون بياورند، امكان‌پذیر نيست؛ چراكه نمی‌خواهد باور كند كه فريب خورده است.
  ترديدافكنی و جايگزينی منابع:: شايد اولين كاری كه در جنگ نرم انجام می‌شود اين است كه شخص را نسبت به ديدگاه‌های خود دچار شك و ترديد كنند. به ويژه تشكيك در كارآمدی‌ و نتيجه‌بخشی يك رفتار: آيا اين كار نيجه دارد؟ آيا منطقی هست؟ تشكيك، در واقع “نرم‌سازی ذهن” طرف مقابل برای عمليات بعدی است. شك، فرد را دچار خلأ فكری و منطقی می‌كند و او آماده می‌شود تا چيزهای ديگری را در ذهن بپذيرد.
 
طراحی ادبيات مناسب: هر انسانی، ارزش‌ها و شاكله‌ی ذهنی‌ای دارد. اگر مطالبی كه ديگران می‌گويند تفاوت زيادی با اين شاكله‌ی‌ ذهنی داشته باشد، انسان آن ‌را پس می‌زند. اگر شخص مذهبی، پيامی كاملاً ضدمذهبی دريافت كند، طبيعی است كه از همان اول آن‌ را نمی‌پذيرد. به همين دليل دشمن تلاش می‌كند پيام مورد نظرش را با توجه به شاكله‌ی روانی مخاطبان، طراحی كند.
از اين رو يكی از مسائل پراهميت در نبرد روانی، طراحی ادبيات مناسب است. ادبياتی كه ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبيات و ارزش‌های ما را منفور و نامطلوب نشان می‌دهند؛- ذهن مردم هم طبيعتاً به چيزهای نازيبا گرايش ندارد- آن‌گاه يك ادبيات جايگزين مطرح می‌كنند و از اين راه به مرور زمان بر تمايلات و رفتارهای ما تأثير می‌گذارند. اين‌گونه است كه بعد از مدتی، فرد دچار عميق‌ترين شكل فريب، يعنی خودفريبی می‌شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را تلاش برای نابودی می‌انگارد و در نتيجه مقابل آن می‌ایستد.
مهم‌ترين استراتژی در برابر جنگ روانی، “آگاهی‌بخشی” است؛ اما اگر فرد به خودفريبی رسيده باشد، آگاهی‌بخشی هم تأثيری ندارد. البته راه‌های ديگری هم وجود دارد؛ مانند ترديدآفرينی در باورهای جديد تا منطق آن متلاشی شود. همان كاری كه حضرت ابراهيم با شكستن بت‌ها و قرار دادن تبر در دست بت بزرگ انجام داد و به منطق بت‌پرستان حمله كرد.(غريب آبادي،1389).
 الگوسازی از سبك زندگی غربی: در طول تاريخ مصداق‌های گوناگونی از جنگ روانی و روش‌های آن وجود دارد كه امروز علمی‌تر شده و به دليل توانايی رسانه، با قدرت بيشتری از آن استفاده می‌شود. يكی از مواردی كه در دنيای مجازی رسانه‌ای كه امروزه در آن زندگی می‌كنيم اهميت دارد، “الگوسازی” است. حتی شخصيت‌های كارتونی كه می‌شناسيم- مانند سوپرمن ،داربي و…- دارای قدرتی فوق بشری هستند و پيام و هدف خودشان را كه مأموريتی جهانی است، نجات دنيا از دست اشرار (فضايی يا زمينی) مطرح می‌كنند. اين ابرمردها اغلب در ايالات متحده امريكا هستند؛ يعنی هركه دشمن آمريكاست و قصد حمله به آمريكا را دارد، شرور محسوب می‌شود.(محبيان،1389).

اهداف جنگ نرم

   همه بانيان هر نوع جنگ براي رسيدن به مقاصد بلند مدت وكوتاه مدت،  اهدافي را دنبال مي كنند از جمله اهدافي كه جنگ نرم مي تواند داشته باش، عبارتن از: ايجاد تفرقه افكني ميان مسئولان دولاتها، ايجاد اختلاف ميان قوميتهاوطايفه ها، ايجاد تغيير در آيين ومذاهب كشورهاي مورد نظر، ازبين بردن بنيانهاي معنوي و باورهاي ارزشي، نفوذ بين نخبگان علمي كشورها جهت تغيير عقايد آنان، نفوذ ميان جوانان و بي هويت كردن  انان نسبت به فرهنگشان. همچنين رهبر مظم انقلاب در باره اهداف جنگ نر اينگونه بيان مي نمايند:

- ايجاد اختلاف، بدبينی و تفرقه در مسئولان و جامعه اسلامی، از نکات اساسی در جنگ نرم است. اين که بتوانند با حوزه‌ی سوءظن و ترديد، انسجام و وحدت جامعه را در هم ريزند و از آن طريق، مقدمات فروپاشی را ميسر سازند:
-  بنيان‌های معنوی و باورهای ارزشی جامعه، از اهداف ديگر جنگ نرم است. بی‌ترديد زير ساخت جوامع (به ويژه جوامع دينی) باورهای معنوی و ارزش‌های فراگير اجتماعی است، تهاجم به اين قلمرو و تلاش در دگرديسی آن از عمده‌ترين کارکردهای جنگ نرم است.
«در جنگ روانی، و آن چه امروز در دنيا به آن جنگ نرم گفته می‌شود. دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می‌آيد که آن ها را منهدم کند، به سراغ ايمان‌ها و معرفت‌ها، عزم‌ها، پايه‌ها و ارکان اساسی يک نظام و يک کشور، دشمن به سراغ اين‌ها می‌آيد که اين‌ها را منهدم کند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف تبديل کند، فرصت‌های يک نظام را به تهديد تبديل کند.» (در ديدار با مجلس خبرگان رهبری - 2/7/88 )
-  دشمنان در جنگ نرم، می‌کوشند شخصيت سالم جامعه را نابهنجار کنند، از اين رو، تلاش پيگير دارند که ويژگی‌های چونان اعتماد به نفس، اميد، مثبت‌نگری و … را در هم ريزند و در زمين کويری، ترکتازی کنند و اهداف خويش را پيش برند:
«دشمنان نظام جمهوری اسلامی، چند خط را دارند دنبال می‌کنند … يکی اين است که نشانه‌های اميد را مخدوش کنند، مورد خدشه قرار دهند …. به زور می‌خواهند اين يأس را به جامعه القا کنند، وقتی يأس وارد جامعه شد، جامعه از پويائی خواهد افتاد، افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پرنشاط منزوی می‌شوند، کناره‌گيری می‌کنند، دست و دلشان به کار نمی‌رود، مشارکت‌ها کم می‌شود، پويايی جامعه از بين می‌رود، اين يکی از خطوط کاری دشمن است.» (همان)
- يکی ديگر از کارکردهای مهم در «جنگ نرم»، ايجاد جنگ‌ها زرگری و غفلت از دشمن است. اين‌که در دعواهای ساختگی يا خودساخته، نقش و فعاليت تهاجمی او ديده نشود تا بتواند در آرامش و با تحرکات بالا، به اقدامات مورد نظر دست یازد.
يکی از لوازم توجه و ملاحظه برای ضربه نخوردن، ديدن دشمن است که می‌خواهد به ما ضربه بزند. از اين ما را نبايد غافل کنند. خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثير دشمن، يکی از خطوط القايی و تبليغاتی دشمن است. (همان)
در پايان بايستی اشاره کرد که اهداف و کارکردهای فوق، با ابزارهای گوناگون اتفاق می‌افتد؛ اما در اين ميان، در جنگ نرم، رسانه‌های ارتباطی نقش ويژه‌ای يافته‌اند. بی‌ترديد، می‌توان گرانيگاه جنگ نرم را، نبردهای رسانه‌ای دانست. با تکامل تکنولوژی ارتباطی و تنوع رسانه‌ای، اهميت اين ابزار، بيش از پيش خود را می‌نمایاند:
« من يک وقتی … گفتم که رسانه‌ها و دستگاه‌های تبليغاتی و اطلاعاتی وابسته به استکبار، ميدان‌دارترين عناصر دشمنان استقلال ملت‌ها … هستند … امروز نسبت به آن چند سال قبل، که ما اين حرف را زديم، وسائل ارتباطی خيلی گسترده‌تر، وسيع‌تر، همگانی‌تر و متنوع‌تر شده است.» (در ديدار عيد مبعث، 29/4/88 )
هم‌چنين در بيان ديگر گفته‌اند:«امروز موثرترين سلاح بين‌المللی عليه دشمنان و مخالفين، سلاح تبليغات است. سلاح ارتباطات رسانه‌ای است. امروز اين قوی‌ترين سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناک‌تر است.» (در ديدار با مجلس خبرگان رهبری، 2/7/88 )
- استحاله فرهنگي در جهت تأثيرگذاري شديد بر افكار عمومي جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رساني هدفمند و كنترل شده كه نظام سلطه همواره از اين روش براي پيشبرد اهداف خود سود جسته است.
- استحاله سياسي به منظور ناكارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخريب و سياه نمايي اركان آن نظام.
-  ايجاد رعب و وحشت از مسائلي همچون فقر، جنگ يا قدرت خارجي سركوبگر و پس از آن دعوت به تسليم از راه پخش شايعات و دامن زدن به آن براي ايجاد جو بي اعتمادي و ناامني رواني.
-  اختلاف افكني در صفوف مردم و برانگيختن اختلاف ميان مقام هاي نظامي و سياسي كشور مورد نظر در راستاي تجزيه سياسي كشور.(تجري غريب آبادي، 1389)
-  ترويج روحيه ياس و نااميدي به جاي نشاط اجتماعي و احساس بالندگي از پيشرفت هاي كشور.
- بي تفاوت كردن نسل جوان به مسائل مهم كشور. - كاهش روحيه و كارآيي در ميان نظاميان و ايجاد اختلاف ميان شاخه هاي مختلف نظامي و امنيتي.
-  ايجاد اختلاف در سامانه هاي كنترلي و ارتباطي كشور هدف.
- تبليغات سياه (با هدف براندازي و آشوب) به وسيله شايعه پراكني، پخش تصاوير مستهجن، جوسازي از راه پخش شب نامه ها و…
- تقويت نارضايتي هاي ملت به دليل مسائل مذهبي، قومي، سياسي و اجتماعي نسبت به دولت خود به طوري كه در مواقع حساس اين نارضايتي ها زمينه تجزيه كشور را فراهم كند.
- تلاش براي بحراني و حاد نشان دادن اوضاع كشور از راه ارائه اخبار نادرست و نيز تحليل هاي نادرست و اغراق آميز. (همان)

ابزار جنگ نرم

  اما هرنوع جنگ براي رسيدن به اهداف خود از ابزارهاي بهره مي گيرد كه مهمترين ابزارهاي آن كه جنگ نرم براي رسيدن به اهداف خود از آن استفاده مي كند عبارتند از: رسانه ها(راديو وتلوزيون، سينما، تئاتر، نقاشي، گرافيك، ومطبوعات)، گرافيگ، موسيقي، سازمان هاي مردمي، گروههاي انساني وسياسي و… . افرادی كه اين ابزارها را به كار می برند در حكم همان سربازان و نظاميان تفنگ به دست می باشند و پيام های ارسالی در حكم گلوله هايی است كه از اين تجهيزات شليك می گردد. به عنوان مثال وبلاگ يا سايت اينترنتی يك نوع تجهيزات است و وبلاگ نويس در حكم سرباز و پيامی كه از طريق وبلاگ برای مخاطب ارسال می دارد در حكم آن گلوله ای است كه با هدف خاص شليك می نمايد. مقام معظم رهبر انقلاب ابزار جنگ را اين چنين مي فرمايند: «يکی از ابزارها در جنگ نرم، اين است که مردم را در يک جامعه نسبت به يکديگر بدبين کنند، بددل کنند، اختلاف ايجاد کنند، يک بهانه‌ای پيدا کنند، با اين بهانه بين مردم ايجاد اختلاف کنند.» ، اهميت اين ابزار، بيش ا(در ديدارعيد مبعث، 29/4/88 ) ز پيش خود را می‌نماياند:
« من يک وقتی … گفتم که رسانه‌ها و دستگاه‌های تبليغاتی و اطلاعاتی وابسته به استکبار، ميدان‌دارترين عناصر دشمنان استقلال ملت‌ها … هستند … امروز نسبت به آن چند سال قبل، که ما این حرف را زديم، وسائل ارتباطی خيلی گسترده‌تر، وسيع‌تر، همگانی‌تر و متنوع‌تر شده است(همان)
هم‌چنین در بيان ديگر گفته‌اند:
«امروز موثرترين سلاح بين‌المللی عيليه دشمنان و مخالفين، سلاح تبليغات است. سلاح ارتباطات رسانه‌ای است. امروز اين قوی‌ترين سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناک‌تر است.»

 

بحث ونتيجه گيري

   جنگ نرم در مقابل جنگ سخت مورد استفاده قرار مي گيرد. جنگ نرم، يك نوع جنگ مدرن وبه روز بوده كه توسط كشورهاي استعمارگر از جمله كشورآمريكا براي رسيدن به اهداف خود ابداع شده است كه در اين نوع جنگ از سلاح گرم، جنگ وخون ريزي خبري نيست بلكه در اين نوع جنگ از ابزارهاي نرم مثل  رسانه هاي جمعي، سينما، تئاتر، موسيقي، نهادهاي مردمي وسازمانها وگروه هاي سازمان يافته براي رسيدن به هدف ومقاصد مورد استفاده قرار مي گيرد.ماهيت اين نوع جنگ به دور از خشونت، خونريزي، اسلحه گرم بوده بلكه به ذهن وانديشه ها نفوذ كرده و عقايد وذهن ها را توسط ابزارهاي نرم مورد هجوم قرار داده و آن را تغيير مي دهد.

  در اين مقاله تعريف جنگ، جنگ نرم، اهداف وويژگي هاي جنگ نرم، ابزارها، جنگ نرم از ديدگاه قرآن كريم و امام خميني ، مورد بررسي وتبيين قرار گرفته شد.
مي توان اينگونه نتيجه گيري كردكه،  جنگ نرم يك نوع جنگ نوع و مدرن بوده كه توسط كشورهاي استعمارگر از جمله آمريكا، جهت تغيير ارزشها وفرهنگ وحكومت كشورهاي مورد نظربه وجود آمده است.در اين نوع جنگ از خشونت، خونريزي استفاده از اسلحه گرم خبري نبوده بلكه از از ابزار نرم ازجمله رسانه هاي جمعي، سازمان هاي مردمي،  موسقي و…، جهت تغيير فرهنگها و ارزش هاي كشورهاي مستعمره بهره مند مي شود.

 

 

 

 

منابع

 

1.     قرآن كريم

2.     انواع ابزار ها وروش های جنگ نرمhttp://mdovomgangnarm.blogfa.com/post

3.     ابزارهاي جنگ نرم، هفته‌نامه صبح صادق - - 14/10/1388 - - شماره 429 - - صفحه 8

4.     تجري غريب آبادي، ذبيع الله(1389)، جنگ نرم در يك نگاه،

5.     بارونيان، حسن(1388)، تعارف جنگ، www.news.navideshhad.com

6.     جواني، يدالله(1388)، مفهوم وماهيت جنگ نرم،

7.     جوانی،يدالله،(1388) راهکارهای سخت برای مقابله با جنگ نرم، روزنامه اطلاعات، شماره 24682

8.     جنگ نرم چيست؟ جنگی کم هزینه اما خطرناک www.aftab.ir

9.     جنگ نرم حربه جديد استکبار جهانی، www.angizeh.blogfa.com

10.                        خبرگزاري صداي افغان(اوا)، جنگ نرم در انديشه وكلام امام خميني (ره) www.ensafweekly.co

11.                        رهبر معظم انقلاب،ديدار با مجلس خبرگان2/8/88

12.  سخنرانی حضرت امام در چهارم حوت 1358 شمسی (برگرفته شده از سايت موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی ره)

13.  سخنرانی امام در 4 حوت 1358 شمسی (برگرفته شده از سايت موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی ره)

14.                        سخنان امام در ديدار با جمعى از کارکنان صدا و سیمای ايران در تاریخ 28/4/58 (برگرفته شده از سايت موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی ره)

15.                        ضيغميان، سيد محمد(1388)، جنگ نرم از ديدگاه قران

16.                        كوشكي،، محمد صادق(1389)، جامعه شناسي جنگ نرم

17.                        كليبري، امير مهدي(1388)، ياداشتهاي يك راه بر نويس،

18.                        محبيان، امير(1389)، كالبد شكافي روشها، ازفريب تا يكسبك زندگي www.farsi.khamenei.ir  

19.                        مفهوم‌شناسي و ماهيت جنگ نرم، هفته‌نامه صبح صادق - - 30/09/1388 - - شماره 425 - - صفحه 8

20.                        نجفي،صادق(1388)، جنگنرم، جنگ مداوم

21.                        وصيت نامه سياسی ـ الهی امام خمينی(ره)

 

 

امام رضا(ع)

امام رضا (ع)

حدیث در مورد خانواده

 

 

عاشِروهُنَّ بِالْمَعْروفِ فَاِنْ كَرِهْتُموهُنَّ فَعَسى اَنْ تَـكْرَهوا شَيْئا وَ يَجْعَلَ اللّه‏ُ فيهِ خَيْرا كَثيرا؛

سوره نساء، آيه ۱۹

با زنان به شايستگى رفتار كنيد، و اگر آنها به جهتى ناخوشايندتان بودند اظهار نكنيد چه بسا چيزها كه ناپسند شماست، حال آن‏كه خداوند در آن، خير فراوانى براى شما قرار داده است.

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْيَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛

 

هر كس دوست دارد خداوند را پاك و پاكيزه ديدار كند، بايد ازدواج نمايد.

وسائل الشيعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :خَيْرُ النِّـكاحِ اَيْسَرُهُ؛

 

بهترين ازدواج آسان‏ترين آن است.

نهج الفصاحه ، ح ۱۵۰۷

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :مَنْ زَوَّجَ كَريمَتَهُ مِنْ فاسِقٍ فَقَدْ قَطَعَ رَحِمَهُ؛

 

هر كس دختر گراميش را به ازدواج مردى گنه‏كار درآورد، در حقيقت نسل خود راضايع كرده است.

مكارم الاخلاق، ص ۲۰۴

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :ايّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدَّمَنِ، قيلَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ و ما خَضْراءُ الدَّمَنِ؟ قالَ:اَلْمَرْاَةُ الحَسْناءُ فى مَنْبَتِ السّوءِ؛

 

از سبزه در زباله‏دانى دورى كنيد! گفتند: اى رسول خدا سبزه در زباله‏دانى چيست؟فرمودند: زن زيبا در خانواده بد.

كافى، ج ۵، ص ۳۳۲، ح ۴

 

  امام على عليه‏ السلام :لا تُغالوا فى مُهورِ النِّساءِ فَيَكونَ عَداوَةً ؛

 

مهريّه‏هاى زنان را سنگين نگيريد، كه باعث كدورت و دشمنى مى‏شود.

مكارم الاخلاق، ص ۲۳۷

 

  امام سجاد عليه‏ السلام :حَقُّ رَعيَّتِكَ بِمِلْكِ النِّـكاحِ فَاَنْ تَعْلَمَ اَنَّ اللّه‏َ جَعَلَها سَكَنا وَ مُسْتَراحا وَ اُ نْسا وَ واقيَةً وَ كَذلِكَ كُلُّ واحِدٍ مِنْكُما يَجِبُ اَنْ يَحْمَدَ اللّه‏َ عَلى صاحِبِهِ وَ يَعْلَمَ اَنَّ ذلِكَنِعْمَةٌ مِنْهُ عَلَيْهِ وَ وَجَبَ اَنْ يُحْسِنَ صُحْبَةَ نِعْمَةِ اللّه‏ِ وَ يُكْرِمَها وَ يَرْفَقَ بِها وَ اِنْ كانَ حَقُّكَعَلَيْها اَغْلَظَ وَ طاعَتُكَ بِها اَ لْزَمَ فيما اَحْبَبْتَ وَ كَرِهْتَ ما لَمْ تَـكُنْ مَعْصيَةً فَاِنَّ لَها حَقَّالرَّحْمَةِ وَ الْمُؤانَسَةِ وَ مَوْضِعَ السُّكونِ اِلَيْها قَضاءَ اللَّذَّةِ الَّتى لابُدَّ مِنْ قَضائِها وَ ذلِكَعَظيمٌ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ؛

 

حق زن آن است كه بدانى خداوند او را مايه آرامش و آسايش و همدم و پرستار توقرار داده است، هم چنين بر هر يك از شما واجب است كه خداوند را بخاطر وجودديگرى ستايش كند و بداند كه او نعمتى است كه خداوند ارزانى داشته و واجب است كهبا نعمتِ خداوندى رفتار نيك داشته باشد و او را گرامى بدارد و با او سازگارى كند و هرچند حق تو بر زنت بيشتر است و فرمان‏پذيرى از تو، در هر چه دوست مى‏دارى يانمى‏پسندى، تا آن‏جا كه گناه نباشد، بر او لازم‏تر است، در هر حال او اين حق را دارد كه ازتو مهربانى ببيند و از همدمى تو برخوردار شود، و حق دارد كه در برآوردن كامى كه بهناچار بايد برآورده شود، آرامش و آسايشش تأمين شود و اين حقى بس بزرگ است وهيچ نيرو و توانى جز به خداوند نيست.

تحف العقول ، ص ۲۶۱

حدیث « الگوی خانواده »

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله:مَنْ كانَ لَهُ امْرَاَةٌ تُؤذيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللّه‏ُ صَلاتَها وَ لا حَسَنةً مِنْ عَمَلِها حَتّىتُعينَهُ وَ تُرضيَهُ وَ اِنْ صامَتِ الدَّهرَ وَ قامَتِ اللَّيْلَ وَ اَعْتَقَتِ الرِّقابَ وَ اَ نْفَقَتِ الاَْمْوالَ فىسَبيلِ اللّه‏ِ وَ كانَتْ اَوَّلَ مَنْ يَرِدُ النّارَ ثُمَّ قالَ و عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِكَ الوِزْرِ وَ الْعَذابِ اِذاكانَ لَها مُؤذيا ظالِما ؛

 

هر زنى، كه شوهرش را آزار دهد، اگر تمام عمرش را روزه بگيرد و شب‏ها عبادت كندو بنده‏ها آزاد نمايد و مال‏ها در راه خدا انفاق كند، خداوند هيچ نماز و كار نيكى را از اونمى‏پذيرد، تا آن‏گاه كه به شوهرش كمك كند و او را از خود راضى نمايد وگرنه آن زناولين كسى است كه به جهنم مى‏رود. سپس فرمودند: مرد، هم اگر همسر خود را اذيتكند يا به او ظلم نمايد، چنين گناه و عذابى خواهد داشت.

ثواب الاعمال ، ص ۳۳۵، ح ۱

 

 پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :اِنَّ خَيْرَ نِسائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفيفَةُ، الْعَزيزَةُ فى اَهْلِهَا، الذَّليلَةُ مَعَبَعْلِهَا، الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِها، اَلْحِصانُ عَلى غَيْرِهِ الَّتى تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطيعُ اَمْرَهُ وَ اِذاخَلابِها بَذَلَت لَهُ ما يُريدُ مِنها ؛

 

بهترين زنانتان، زن زايا، بسيار مهربان و پاكدامن است كه نزد خويشاوندان خود عزيزباشد و در برابر شوهرش فروتن و مطيع، خود را براى شوهرش بيارايد و از غير اوبپوشاند، سخن شوهرش را بشنود و فرمان او را اطاعت نمايد و چون شوهرش با او خلوتكند، خود را در اختيار او قرار دهد.

كافى، ج ۵ ، ص ۳۲۴، ح ۱

 

  امام على عليه‏ السلام :لَو اَنَّ السَّماواتِ وَ الاَرْضَ كانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه‏َ لَجَعَلَ اللّه‏ُ لَهُمِنهُما مَخرَجا و رَزَقَهُ مِن حَيْثُ لا يَحتَسِبُ؛

 

اگر درهاى آسمان‏ها و زمين بر روى انسانى بسته باشند و او تقواى الهى پيشه كند،خداوند، راه گشايشى در آنها براى او فراهم مى‏كند و از جايى كه گمان ندارد، روزى‏اش مى‏دهد.

غررالحكم، ح ۷۵۹۹

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الزَّوْجَةُ الصّالِحَةُ وَ الْمَسْكَنُ الْواسِعُ وَ الْمَرْكَبُالْبَهىُّ وَ الْوَلَدُ الصّالِحُ؛

 

از خوشبختى مرد مسلمان، داشتن همسرى شايسته، خانه‏اى بزرگ، وسيله‏اىراحت براى سوارى و فرزند خوب است.

بحارالأنوار، ج ۷۶، ص ۱۵۵، ح ۳۵

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :نَظَرُ الْوَلَدِ اِلى والِدَيْهِ حُبّا لَهُما عِبادَةٌ ؛

 

نگاه محبّت‏آميز فرزند به پدر و مادرش، عبادت است.

تحف العقول ، ص ۴۶

 

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :اَلمُؤمِنُ يَأكُلُ بِشَهْوَةِ اَهلِهِ، اَلمُنافِقُ يَأكُلُ اَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ ؛

 

انسان با ايمان به ميل و رغبت خانواده‏اش غذا مى‏خورد، ولى منافق ميل و رغبتخود را به خانواده‏اش تحميل مى‏كند.

كافى ، ج ۴، ص ۱۲، ح ۶

حدیث « الگوی خانواده »

امام صادق عليه‏ السلام :عَنْ اَبى وَلاّدٍ الْحَنّاطِ قالَ: سَاَ لْتُ اَبا عَبْدِاللّه‏ِ عليه‏ السلامعَنْ قَوْلِ اللّه‏ِ:«وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْسانا» فَقالَ: اَلاِحْسانُ اَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُما وَ لا تُكَلِّفَهُما انْ يَسْألاكَشَيْئا هُما يَحْتاجانِ اِلَيْهِ؛

 

ابى ولاّد مى‏گويد: معناى آيه «به پدر و مادرتان نيكى كنيد» را از امام صادق عليه‏ السلامپرسيدم، فرمودند: نيكى به پدر و مادر اين است كه رفتارت را با آنها نيكوكنى و مجبورشان نكنى تا چيزى كه نياز دارند از تو بخواهند (يعنى قبل ازدرخواست آنان، نيازشان را برطرف كنى).

بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۷۹، ح ۷۸

 

  امام صادق عليه‏ السلام :خَيْرُ الرِّجالِ مِن اُمَّتِى الَّذينَ لا يَتَطاوَلونَ عَلى اَهليهِم و يَحِنُّونَ عَلَيهِم وَ لا يَظلِمونَهُم ؛

 

بهترين مردان امّت من كسانى هستند كه نسبت به خانواده خود خشن نباشند،اهانت نكنند، دلسوزشان باشند و به آنان ظلم ننمايند.

مكارم الاخلاق ، ص ۲۱۶

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ كَدُعاءِ النَّبىِّ لاُِمَّتِهِ ، دُعاءُ الوالِدَةِ يُفْضى اِلَى الحِجابِ؛

 

دعاى پدر براى فرزندش، همانند دعاى پيامبر براى امّتش است.دعاى مادر از موانع اجابت دعا، مى‏گذرد.

مشكاة الانوار، ص ۲۸۲؛ ربيع الابرار ، ج ۲،ص ۲۲۵

 

  پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله :وَ نِساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مُميلاتٌ مائِلاتٌ رُؤُوسُهُنَّ كَأَسْنِمَةِ الْبُخْتِالْمائِلَةِ لايَدْخُلْنَ الْجَنَّةَ وَلايَجِدْنَ ريحَها وَ اِنَّ رِيحَها لَيُوجَدُ مِنْ مَسيرَةِ كَذا وَكَذا؛

 

(در آينده) زنانى پيدا مى‏شوند كه در عين پوشيدگى برهنه‏اند (لباس‏هاى بدن نما وجوراب‏هاى نازك مى‏پوشند) هوسباز و دلفريب مى‏باشند، موهاى خود را طورى آرايشمى‏كنند كه مانند كوهان شتر جلوه مى‏كند. اينان داخل بهشت نمى‏شوند و حتى بوىآن را استشمام نمى‏كنند، با اين‏كه بوى بهشت از راه بسيار دور استشمام مى‏شود.

صحيح مسلم، ج ۳، ص ۱۶۸۰، ح ۲۱۲۸

مقام معظم رهبری....

امام صادق (ع)

مقام معظم رهبری....

رهبر معظم انقلاب..

حدیثی از پیامبر (ص)

حضر علی (ع)

قال امیر المومنین علی علیه السلام:

 

حدیثی از امام صادق (ع)

حدیثی از پیامبر (ص)

حدیث

حدیث

اعمال و آداب روز عید غدیر

اعمال و آداب روز عید غدیر
 در بیان ائمه علیهم السلام برای این روز بزرگ اعمالی وارد شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:

 * تحکیم بیعت با ولایت
همان گونه که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بعداز نصب حضرت علی علیه السلام به امامت مسلمین به جماعت مسلمانان امر کرد که با او بیعت کنند، در سال روز آن حماسه جاوید، تجدید آن بیعت سفارش شده است.
 
* تبریک گفتن
حضرت امام رضا علیه السلام، می فرماید: «روز عید غدیر خم روز تهنیت گویی است. بعضی از شما به بعض دیگر تهنیت بگوید و هرگاه مؤمنی با برادرش برخورد کرد بگوید: الحمدللّه الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایة أمیرالمؤمنین و الائمة سلام الله علیهم.»
 
* اظهار سرور و شادمانی
در وصف شیعه و شیعیان گفته شده است که به شادی ما ائمه شادند و به حزن ما محزون؛ و مسلّم است که عید غدیر شادی بخش ترین عید ائمه است و شادمانی شیعه در این روز فرض است.

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «حقا که روز غدیر روز عید فرح و سرور است». همچنین از امیر المومنین علی علیه السلام نیز نقل شده است که ایشان فرمودند: «در روز عید غدیر اظهار فرح و شادمانی کنید و برادران مسلمان خود را نیز شاد گردانید.»
 
* مصافحه کردن
مصافحه یا دست دادن از آداب اسلامی است و در روز عید غدیر به آن تاکید بیشتری شده است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «روز عید غدیر هنگامی که یکدیگر را ملاقات می کنید با هم مصافحه کنید.»

ذکر مخصوصی نیز در این روز هنگام مصافحه سفارش شده است که عبارت است از؛ «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین و الائمه علیهم السلام؛ سپاس خدای را که ما را از جمله درآویختگان به ولایت امیرالمؤمنین علی و ائمه علیهم السلام قرار داد.»
 
* آراستن و پوشیدن لباس نو
از دیرباز عیدها و جشن ها با نظافت، غبارزدایی، پیراستن و آراستن همراه بوده است و شیعیان باید این روش ها را برای عید غدیر نیز رعایت نمایند. چرا که حضرت امام رضا علیه السلام، می فرمایند: «روز غدیر، روز آراستن و زینت است. پس هر کس برای روز غدیر، زینت کند، خداوند هر خطای کوچک و بزرگ او را می آمرزد و فرشتگانی را به سوی او می فرستد، آنان نیکی های او را می نگارند و مراتبش را تا عید غدیر سال آینده بالا می برند. اگر او جان دهد، شهید مرده است و اگر زیست کند، خوشبخت زیسته است.»

حضرت امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند: «یکی از وظایف روز غدیر این است که مؤمن تمیزترین و گرانقدرترین جامه های خویش را بپوشد.»

پس چه زیبا خواهد بود که سردر منازل و اماکن عمومی تجارتی و اداری چراغانی شود تا شامل این پاداش بزرگ گردد.
 
* استفاده از بوی خوش
اسلام درباره به کارگیری بوی خوش و زدن عطر، بسیار سفارش کرده است. به خصوص در ایام عید سعید غدیر سفارش ویژه ای نسبت به این سنت خوب شده است. امام صادق علیه السلام، در پی وظایف مؤمن در روز غدیر فرمودند: «و مؤمن به اندازه توان و دست باز بودنش بوی خوش استعمال کند.»
 
* پیمان اخوت و برادری
از برنامه های اسلام ایجاد اخوت و برادری است. و به همین منظور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بین مسلمانان مهاجرین و انصار پیمان برادری بست و با پیمان اخوت علی علیه السلام را با خویش برادر نمود و در برخی از زیارات که خطاب به پیامبر صلّی الله علیه و آله می خوانیم: «السلام علیک و علی اخیک علی بن ابیطالب علیه السلام» اشاره به همین برادری است. پیمان برادری و عقد اخوت بستن از اعمال وارده در روز غدیر است و صیغه مخصوصی دارد که در مفاتیح الجنان آمده است.
 
* احسان و انفاق
احسان و انفاق از دستورات ویژه اسلامی است. اما در ایام بزرگی مثل عید غدیر بر آن تأکید بیشتری شده است. در سیره امام حسن علیه السلام است که ایشان روز عید غدیر مهمانی می داد و شخص امام علی علیه السلام نیز در آن مراسم شرکت می کردند.

 * صله رحم
صله رحم از پسندیده ترین آداب اسلامی است و شرع مقدس اسلام بر این مطلب تأکید فراوان نموده است. اما در روز عید غدیر بر این نکته سفارش بیشتری شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «از کارهایی که در روز عید غدیر مستحب است صله رحم است.»
 
* دیدار با مؤمنان
زیارت برادران مؤمن از سنت های مهم اسلامی است؛ لیکن در روز عید غدیر، دید و بازدید به عنوان یکی از شعائر مذهبی و ولایی بیشتر مورد سفارش قرار گرفته و پاداش افزونتری دارد.

حضرت امام رضا، علیه السلام، می فرمایند: «هر کس که در روز غدیر به دیدار مؤمنی برود خداوند هفتاد نور در قبرش داخل کند و قبرش را بگستراند، و هر روز هفتاد هزار فرشته به زیارت قبرش آید و به او مژده بهشت دهد.»
 
* رفع حاجت مؤمنان
رفع حاجت مومنان از جمله اعمالی است که اسلام برای آن ارزش خاصی قائل شده است و ائمه آن را از چند طواف برتر می دانند. در روز غدیر این عمل فضیلت بیشتری دارد. امام علی علیه السلام فرمودند: «کسی که مؤمنان را در روز غدیر تکفل کند نزد خدای متعال من ضامنش هستم که از کافر شدن و پریشان شدن در امان باشد.»
 
* غسل کردن
امام صادق، علیه السلام، فرمودند: «هنگامی که روز غدیر فرا برسد باید در فراز آن [هنگام ظهر] غسل کرد.»

 * تشکیل اجتماع در روز عید غدیر
به جهت یادآوری روزی که پیامبر صلّی الله علیه و آله به امر خداوند علی علیه السلام را به امامت امت اسلامی نصب کرد، بجاست در مراکز گوناگون گرد آییم و به یاد آن روز بزرگ و ثمراتش شادمان باشیم.

ائمه علیهم السلام سفارش کرده اند که به جهت یادآوری مقام محمد صلّی الله علیه و آله و خاندان او علیهم السلام اجتماعات تشکیل بشود؛ و خود نیز از این گونه اجتماعات برپا می داشتند.

 * دعا، روزه و عبادت
روزه و دعا از اعمالی است که در همه اعیاد مورد سفارش و تأکید است خاصه در روز عید غدیر. حسن بن راشد گوید: از امام صادق علیه السلام درباره عید غدیر پرسیدم و حضرت فرمودند: «این عید از عید قربان و فطر برتر است. آن روز را روزه بگیرید و بر محمد و آلش زیاد صلوات بفرستید.»

روزه عید غدیر از مستحباتی است که مکرر به آن سفارش شده است. امیرالمؤمنین علیه السلام، در خطبه ای که در روز عید غدیر ایراد کردند فرمودند: «روزه عید غدیر از مستحباتی است که خداوند بدان فراخوانده است.»

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: «بر شما لازم است که که در روز عید غدیر برای سپاسگزاری از خداوند و ستودن او، روزه بگیرید.»

شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «چه کاری شایسته روز غدیر است و چه عملی در آن، استحباب دارد؟ حضرت پاسخ دادند: روزه و…»

امام صادق علیه السلام، درباره پاداش روزه عید غدیر فرموده اند: «روزه داشتن در روز عید غدیر پاداشی معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد.»

و فرموده اند: «روزه داشتن روز عید غدیر خم، کفاره گناه شصت سال است.»

 

  

 * افطاری دادن
از اعمالی که به انجام آن در روز عید غدیر سفارش شده است؛ افطاری دادن به روزه داران است. حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «کسی که در شامگاه عید غدیر، به یک مؤمن افطاری بدهد، گویا یک میلیون نفر از پیامبران، شهیدان و صدیقان را افطاری داده است. حال چگونه است پاداش کسی که گروهی از مردان و زنان را افطاری دهد. و من ضامنم بر خدا که از کفر و فقر آسوده گردد و اگر در همان روز یا همان شب تا عید غدیر سال دیگر بمیرد، بر خداوند است پاداش او.»
 
* اطعام
از سنت های مؤکد دیگر در روز عید غدیر پذیرایی از مؤمنان است. امام صادق علیه السلام، درباره یکی از وظایف عید غدیر فرموده اند: «و برادرانت را طعام ده.»

   

  * ابراز برائت
روز غدیر روز بیزاری از کسانی است که با نپذیرفتن امامت حضرت علی علیه السلام، آشکارا با خدا و با پیامبر خدا مخالفت نمودند و بزرگترین جنایت و خیانت را به تاریخ بشریت کردند و در حقیقت این عدم پذیرش سرآغاز تمام بدبختی ها و بیچارگی ها بود. بنابراین روز غدیر، روز برائت از این همه ستمکاری و ستمکاران است.

در یکی از دعاهای روز غدیر آمده است: «و نبرأ ممّن یبرأ منه و نبغض من أبغضه؛ ما بیزاری می جوییم از آن کس که از علی علیه السلام بیزاری جوید و دشمن داریم آن کس که علی علیه السلام را دشمن دارد.»
 
* ذکر صلوات
حضرت رضا علیه السلام در وصف عید غدیر فرموده اند: «روز غدیر روز صلوات فرستادن فراوان بر محمد و آل محمد است.»

 * نماز و نیایش
روز عید غدیر بهترین فرصت و موقعیت برای نیایش است؛ چرا که روز غدیر روز سپاس و ستایش به پیشگاه حضرت احدیت است. حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: «روز غدیر روزی است که خداوند، بر توان کسی که او را نیایش کند، می افزاید.» و همچنین فرمودند: «روز غدیر روزی است که دعا در آن مستجاب می گردد.»

نماز عید غدیر دو رکعت است که باید در هر رکعت پس از حمد، ده مرتبه سوره توحید، ده مرتبه آیةالکرسی و ده مرتبه سوره قدر را خواند. وقت نماز نیم ساعت پیش از ظهر است و پاداش این نماز برابر است با صدهزار حج و صدها هزار عمره؛ همچنین کسی که این نماز را بخواند، هر چه از خداوند بخواهد برآورده شود.
 
* زیارت
زیارت یکی از سنن سازنده اسلامی است چه از نزدیک چه از دور. زیارت یک پیوند معنوی بسیار قوی بین شیعه و مقدسات اوست. از جمله آنها زیارت حضرت علی علیه السلام، از دور و نزدیک است.

امام رضا علیه السلام به پسر ابی نصر فرمودند: «هر جا که باشی در روز عید غدیر در بارگاه امیرالمؤمنین، علیه السلام، حاضر باش. بی تردید، خداوند، گناهان شصت ساله هر مرد و زن مؤمن را می آمرزد و چند برابر آنچه در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر از آتش آزاد ساخته در آن روز آزاد می سازد.»
 
* خواندن دعای ندبه
طبق مدارک معتبر خواندن دعای ندبه در چهار عید مستحب است؛ جمعه، فطر، قربان و غدیر. توجه به فرازهای این دعا بخصوص آن قسمت که در رابطه با غدیر و خلافت حضرت علی علیه السلام، می باشد ضروری است.
 
* دلجویی و مهرورزی متقابل
حضرت رضا علیه السلام، روز غدیر را «یوم التودّد» خواندند؛ یعنی روز مهر ورزیدن. بنابراین در چنین روزی باید معتقدان به ولایت، غم را از دل دوستان حضرت علی علیه السلام به هر نحوی که مقدور باشد برطرف نمایند.
 
* ایجاد زمینه های شادمانی
عید غدیر یادآور بزرگترین و گرانقدرترین خاطره اسلام است خاطره استمرار رسالت پیامبر، صلّی اللَّه علیه وآله، با امامت علی، علیه السلام. در چنین روزی نه تنها خود باید دلشاد باشیم بلکه باید زمینه شادمانی دیگر برادران ایمانی راهم فراهم سازیم.

حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: «[در روز غدیر] هر مرد و زن مؤمنی را شادمان سازید.»
 
* گشاده دستی نسبت به خانواده
یکی از دستورات اسلام ایجاد زمینه های لازم در جهت راحتی و آسایش خانواده است و به مناسبت عید غدیر تاکید بیشتری شده است. حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: «[در روز غدیر] مرد باید برای خانواده خود گشایش بیشتری فراهم کند.»

 * هدیه دادن
هدیه دادن و گرفتن با توجه به ضوابط شرعی کار پسندیده ای است و اثرات روانی خاصی مخصوصاً در کودکان و نوجوانان دارد و بهترین موقعیت هدیه دادن عید غدیر است.

حضرت رضا، علیه السلام، عید غدیر را روز هدیه و بخشش می نامد و می فرمایند: «[روز غدیر] روز بخشش و هدیه دادن است.»

اعمال و مستحبات عید غدیر

 اعمال و مستحبات عید غدیر

اعمال و مستحبات عید غدیر - غدیر دریایى از معارف است. فقه،  فرهنگ،  کلام،  اخلاق و تفسیر،  همه را دارد؛ ولى دریغ که گوهرهایش تا کنون استخراج نشده است،  هر چند دستان سخاوتمند امواج غدیر گاه دانه‏هاى گرانبهایى را به ساحل‏نشینانش ارزانى داشته است. در این نوشتار بر آنیم نگاهى به فقه غدیر افکنیم،  پیش از ورود به بحث توجه به چند نکته ضرورى مى‏ نماید:

 

* مراد از فقه غدیر اعمال مستحب این روز است. روایات سى و شش عمل را در این روز مستحب شمرده‏اند که ما آنها را به ترتیب حروف الفبا ارائه مى‏کنیم.

 

* این تعداد حکم براى یک روز نشان از اهمیت،  حساسیت و عظمت آن دارد. در اسلام براى هیچ روزى،  هر چند بسیار مهم و مقدس،  این تعداد حکم ارائه نشده است. در برخى از روزهاى مهم مانند فطر و قربان،  عرفه و مباهله اعمال متعددى مستحب شمرده شده،  ولى اگر همه آنها را به یکدیگر ضمیمه کنیم،  با مستحبات غدیر برابرى نمى‏کنند.

 

* دومین ویژگى فقه غدیر جامعیت است. در هر زمینه‏اى عملى وارد شده،  اعمالى جامع و بى کم و کاست؛ از عمل عبادى تا برنامه سیاسى همایش و طرح اقتصادى ایجاد مساوات همه در فقه غدیر گرد آمده است. گستردگى و غناى این اعمال چنان است که مى‏توان گفت در آینه فقه کامل غدیر کمال دین تجلى یافته است.

 

* سومین ویژگى فقه غدیر این است که براى اعمال آن فضیلتهاى منحصر بفرد قرار داده‏اند؛ که در جاى دیگر به چشم نمى‏خورد و این حتى از فضیلتهاى ماه رمضان نیز بیشتر است. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى مى‏گوید:  « فضیلتى که براى روز غدیر وارد شده نسبت به فضیلتهاى ماه رمضان زیادتر است. »  (1)

 

* در خلال اعمال غدیر به برخى از این فضیلتها اشاره خواهد شد. چرا این حجم از اعمال را،  با آن همه فضیلت،  براى روز غدیر قرار داده‏اند؟ امام صادق (ع) در پاسخ بدین پرسش مى‏فرماید:  « اعظاما لیومک؛ (2) تا با این اعمال روز غدیر را بزرگ بدارى » . این سخن امام ششم(ع) دو حقیقت را آشکار مى‏سازد: یکى اینکه باید روز غدیر را بزرگ داشت و دیگر اینکه بزرگداشت غدیر با انجام دادن اعمال ویژه این روز تحقق مى‏یابد.

 

افطارى دادن

در میان اعمل روز غدیر افطارى دادن به مؤمن جایگاهى والا دارد. بر اساس روایات در این عمل فضیلتى بزرگ نهفته است. امام على(ع) مى‏فرماید: من افطر مؤمنا فى لیلة فکأنما افطر فئاما… (3)

کسى که مؤمن روزه‏دارى رادر غدیر افطار دهد،  مانند این است که ده فئام را افطار داده است. فردى پرسید: اى امیرمؤمنان(ع)  « فئام »  چیست؟ حضرت فرمود: صد هزار پیامبر(ص) و صدیق و شهید.

شبیه به این روایت،  حدیثى از امام صادق(ع) نیز نقل شده است. (4) بر اساس برخى از روایات امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت . (5)

 

برادر شدن

روز ولایت روز برادرى است و روز برادرى روز ولایت است؛ این دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند و حلقه وصلشان ایمان است؛ زیرا از سویى ایمان با ولایت پا مى‏گیرد و از سوى دیگر اهل ایمان برادر یکدیگرند. (انما المؤمنون اخوة) (6)

 

به همین دلیل عقد برادرى یکى از آداب روز غدیر شمرده شده است. این عقد به صورت زیر است : یکى از دو نفر دست راست خود را بر دست راست دیگرى مى‏گذارد و مى‏گوید:

و اخیتک فى الله و صافیتک فى الله و صافحتک فى الله و عادهت الله و ملائکته و رسله و انبیائه و الائمة المعصومین(ع) على أنى إن کنت من اهل الجنة و الشفاعة و أذن لى بأن أدخل الجنة لا ادخلها الا و أنت معى.

 

با تو در راه خدا برادر مى‏شوم؛ با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش مى‏گیرم؛ با تو در راه خدا دست مى‏دهم و با خد،  ملایکه،  کتابه،  فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد مى‏بندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده،  اجازه ورود به بهشت یافتم،  داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوى.

 

آنگاه دیگرى مى‏گوید: قبلت؛ یعنى،  قبول کردم. سپس مى‏گوید: اسقطت عنک جمیع حقوق الاخوة ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزیارة ؛ جز شفاعت و دعا و زیارت،  همه حقوق برادرى را ساقط کردم. (7)

 

بیرازى جستن

امام صادق(ع) فرمود: تبرى إلى الله عز و جل ممن ظلمهم حقهم؛ (8) در روز غدیر از کسانى که به اهل بیت(ع) ستم کردند بیزارى مى‏جویى.

 

پوشیدن لباس پاکیزه و نو

امام صادق(ع) فرمود: یحب … أن یلبس المؤمن انظف ثیابه و افخرها؛ (9) در روز غدیر لازم است مؤمن پاکیزه‏ترین و فاخرترین لباس خود را بپوشد. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى این عمل را از مستحبات مؤکد غدیر مى‏شمرد. (10)

 

تبریک و تهنیت

تبریک و تهنیت از برجسته‏ ترین آداب هر عیدى است. در اسلام نیز سنت تبریک و تهنیت در عید غدیر جایگاهى ویژه یافته است. پیامبر(ص) بر تبریک گفتن در این تأکید مى‏ورزید و به مردم مى‏فرمود: هنئونى هنئونى؛ (11) به من تهنیت بگویید،  به من تهنیت بگویید.

 

امام صادق(ع) شیوه تهنیت گفتن در روز غدیر را چنین آموزش داده است: وقتى یکدیگر را ملاقات کردید،  بگویید: الحمدلله الذى اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموفین بعهده الینا و میثاقه الذى واثقنا به من ولایة ولاة امره و القوام بقسطه و لم یجعلنا من الجاحدین و المکذبین بیوم الدین. (12)  ؛ سپاس خداى را که ما را به این روز گواهى داشت و ما را از مؤمنان و کسانى قرار داد که به پیمان و میثاقى که در باره والیان امرش و بر پا دارندگان قسط و عدالتش از ما گرفته است وفا کردیم و ما را از انکارکنندگان و تکذیب‏کنندگان رستاخیز قرار نداد.

 

امام رضا(ع) فرمود که،  هنگام برخورد با یکدیگر بگویید: الحمدلله الذى جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین(ع) (13)  ؛ سپاس خداى را که ما را از تمسک‏کنندان به ولایت امیرمؤمنان(ع) قرار داده است.

 

تبسم

امام رضا(ع) فرمود: …و هو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان فمن تبسم فى وجه اخیه یوم الغدیر نظر الله الیه یوم القیامة بالرحمة و قضى له الف حاجة و بنى له فى الجنة قصرا من در بیضاء و نضر وجهه … (14)  ؛ روز غدیر روز تبسم به روى مؤمنین است. کسى که در این روز به روى برادر مؤمنش تبسم کند،  خداوند،  در روز قیامت،  نظر رحمت به او مى‏افکند،  هزار حاجتش را برآورده ساخته و قصرى از در سفید برایش بنا مى‏کند و صورتش را زیبا مى‏سازد.

 

توسعه زندگى

در روز غدیر،  باید چهره زندگى عوض شود. همه باید بکوشند برنامه عادى زندگى خود را بر هم زده و آن را با رفتارهایى سخاوتمندانه‏تر و نشاطانگیزتر بیارآیند تا همگان در همه جا طعم شیرین عید را بچشند و رایحه دل‏انگیز آن را استشمام کنند. یقینا در صدر توسعه دادن زندگى توسعه مالى قرار دارد. امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبدالله و وسع على عیاله و نفسه و اخوانه… (15)  ؛ روز غدیر روزى است که خداى متعال در مال کسى که خدا را عبادت کند و بر خانواده،  خویشتن و برادران ایمانى‏اش توسعه دهد فزونى پدید مى‏ آورد.

 

 

  جشن گرفتن

امام رضا(ع) در عید غدیر احوال کسان و اطرافیان خود را تغییر داد و وضع تازه‏اى در آنان ایجاد کرد. (16)

 

حمد کردن

پیامبر(ص) فرمود: یکى از سنتها این است که مؤمن،  در روز غدیر،  صد بار بگوید: الحمدلله الذى جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایة امیرالمؤمنین على بن‏ابیطالب(ع). (17)

 

دعا

معصومان(ع) پیروانشان را به دعا در روز غدیر سفارش کرده‏اند. دعاهاى ویژه این روز عبارت است از:

1ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم انک دعوتنا إلى سبیل طاعتک… (18)

2ـ دعایى که در آغاز این عبارت دیده مى‏شود: اللهم انى اسئلک بحق محمد نبیک و على ولیک و الشأن و القدر الذى خصصتهما دون خلقک… (19) این دعا در مفاتیح‏الجنان ذکر شده است. (20)

3ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم بنورک اهتدیت و بفضلک استغنیت …  (به بحارالانوار،  ج 95،  ص 318 مراجعه شود.)

 

دید و بازدید

دید و بازدید یکى از آداب روزهاى عید و شادى است. این سنت مردم را شادابتر و نام و یاد عید را در دل و ذهنشان ریشه‏دارتر مى‏کند. اسلام همین سنت را براى عید غدیر در نظر گرفته و آن را مورد تأکید قرار داده است.

 

امام رضا(ع) فرمود: من زار مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فى قبره،  و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک یبشرونه بالجنة. (21) ؛ کسى که در روز غدیر به دیدار مؤمنى برود خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد و قبرش را وسیع مى‏سازد؛ هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کرده،  به او بشارت بهشت مى‏دهند .

شایسته است این سنت در روز غدیر،  که بزرگترین عیدهاست،  اجرا شود تا علاوه بر احیاى روز غدیر رشته‏هاى الفت و مودت میان مردم محکمتر شود.

 

روزه

روزه در روز غدیر،  بسیار مستحب است و فضیلتى استثنایى دارد.

امام على(ع) فرمود: إذا اخلص المخلص فى صومه لقصرت ایام الدنیا عن کفائته. (22) ؛ اگر بنده مخلصى در روزه این روز اخلاص داشته باشد،  همه روزهاى دنیا توان برابرى با آن را ندارد؛ به عبارت دیگر،  اگر کسى تمام روزهاى دنیا زنده باشد و همه را روزه‏دار سپرى کند،  ثوابش کمتر از ثواب روزه این روز خواهد بود.

نخستین جانشین راستین رسول خدا همچنین فرمود: …و جعل الجزاء العظیم کفاءة عنه. (23)  ؛ … خداوند در برابر روزه عید غدیر پاداشى بزرگ نهاده است.

امام صادق(ع) یارانش را به این امر تشویق مى‏کرد و مى‏فرمود:  إنى احب لکم أن تصوموه… (24) ؛ من دوست دارم شما این روز را روزه بگیرید. آن بزرگوار همچنین مى‏فرمود: صیام یوم غدیر خم یعدل عندالله فى کل عام مائة حجة و مائة عمرة مبرورات متقبلات. (25)  ؛ روزه روز غدیر خم نزد خداوند، در هر سال،  برابر با صد حج و صد عمره مقبول است.

پیرامون روزه غدیر روایت بسیار وارد شده آنچه ذکر شد از باب نمونه بود.

 

زیارت

یکى از اعمال روز غدیر زیارت امیرمؤمنان على(ع) است. زیارت آن حضرت(ع) به دو صورت ممکن است:

 

1 ـ  زیارت در حرم مطهر  :

امام رضا(ع) به احمد بن‏محمد بن‏ابى نصربزنطى فرمود: اى فرزند ابونصر،  هر کجا بودى در روز غدیر کنار قبر امیرمؤمنان(ع) حاضر شو! همانا خداوند در این روز گناه شصت سال مرد و زن مؤمن را مى‏آمرزد. به درستى که پروردگار در این روز دو برابر آنچه در ماه رمضان شب قدر و شب عید فطر آزاد مى‏کند،  مى‏رهاند. (26)

شیوه زیارت آن حضرت را از امام هادى(ع) مرحوم شیخ عباسى قمى(ره) در مفاتیح‏الجنان روایت کرده است. (27)

2ـ زیارتهاى عمومى این زیارت،  که به حرم مطهر اختصاص ندارد و ارادتمندان ولایت در همه جا مى‏توانند از آن بهره گیرند،  دو مورد است:

الف. زیارت امین الله؛ (28)

ب. زیارت روایت شده از امام صادق(ع) (29) . هر دو زیارت در مفاتیح ذکر شده است.

 

 

  زینت دادن

آراستن پیکر و آذین بستن خانه،  کوچه و بازار،  در روزهاى عید،  عملى رایج است. عیدى در ذهن و دل مردم زنده است که در آن خویش را بیارایند و در و دیوار را آذین‏بندى کنند. چون عید غدیر بزرگترین عید است مردم باید در آن،  بیش از هر عید دیگر،  شادمانى کنند و خود و جامعه را بیارایند. فضیلت این عمل بسیار است،  امام رضا(ع) فرمود: روز غدیر روز زینت است،  کسى که براى روز غدیر زینت کند خداوند همه گناهان کوچک و بزرگش را آمرزیده،  فرشتگانى به سویش مى‏فرستد تا حسنات او را بنویسند و تا عید غدیر سال بعد بر درجات او بیفزایند. (30) اهمیت زینت در این روز چنان است که امام رضا(ع) براى گروهى لباسهاى نو،  انگشتر و کفش فرستاد. (31)

 

شادى کردن

امام على(ع) فرمود: و اظهروا … السرور فى ملاقاتکم؛ (32) در برخوردها شادى را آشکار کنید.

امام صادق(ع) فرمود: روز غدیر روز خوشحالى و شادى است. (33)

 

شکر گزارى

امام على(ع) فرمود: در روز غدیر،  خداى را بر آنچه به شما ارزانى داشته( نعمت ولایت) شکر کنید. (34)

 

صدقه دادن

روز غدیر یکى از مستحبات مؤکد صدقه دادن است. امام على(ع) فرمود: الدرهم فیه بمائتى الف درهم (35) ؛ فضیلت یک درهم که در روز غدیر داده شود، با فضیلت دویست هزار درهم برابر است.

 

صلوات فرستادن

امام صادق(ع) فرمود: در روز غدیر،  بر محمد و اهل بیتش صلوات بسیار مى‏فرستى. (36)

 

طعام دادن

در روز غدیر غذا دادن به مؤمنان اهمیت بسیار دارد،  امام صادق(ع) مى‏فرماید: و اطعم اخوانک؛ (37) در روز غدیر، برادران دینى‏ات را اطعام کن.

امام رضا(ع) در فضیلت این عمل فرمود: من اطعم مؤمنا کان کمن اطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین؛ (38) کسى که مؤمنى را در روز غدیر غذا دهد مانند فردى است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است. اهمیت طعام دادن در این روز به اندازه‏اى است که امام صادق(ع) روز غدیر را روز اطعام (39) خوانده است.

 

عبادت

امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبد فیه… (40) ؛ غدیر روزى است که خداوند بر مال کسى که در آن عبادت کند،  مى‏افزاید …

 

عطر زدن

بر اساس برخى از روایات امام صادق(ع) مؤمنان را به استعمال عطر در روز غدیر سفارش کرده است. (41)

 

   عمل صالح انجام دادن

روى ان العمل فیه یعدل ثمانین شهرا و روى انه کفارة ستین سنة. (42) ؛ روایت شده که کردار نیک در روز غدیر،  با عمل هشتاد ماه برابرى مى‏کند؛ و نیز روایت شده که کردار نیک در این روز کفاره شصت سال است.

غسل کردن

علماى شیعه بر استحباب غسل در روز غدیر اجماع دارند (43) و آن را مستحب مؤکد مى‏دانند. (44) بهتر این است که غسل در اول روز انجام گیرد. (45)

قضاى حوائج مؤمنان

امام صادق(ع) فرمود: واقض حوائج اخوانک؛ (46) در عید غدیر حاجتهاى برادرانت را برآور!

کمک کردن

کمک کردن به ضعیفان و نیازمندان پیام ویژه صاحب غدیر براى روز غدیر است؛ پیامى که به فرمان حضرت(ع) باید دهان به دهان به همه مردم ابلاغ شود: و لیعد الغنى على الفقیر و القوى على الضعیف؛ (47) باید در روز غدیر ثروتمند به تهیدست و توانا به ناتوان کمک کند.

گذشت و آشتى کردن

چشم‏پوشى از گناه برادران و برقرارى ارتباط دوستانه از دیگر مستحبات روز غدیر شمرده شده است. (48)

گشاده ‏رویى

امام على(ع) فرمود: و اظهروا البشر فیما بینکم؛ (49) با یکدیگر با گشاده‏رویى برخورد کنید.

مساوات

امام على(ع) فرمود: و ساووا بکم ضعفائکم؛ (50) میان خویش و ضعیفان مساوات ایجاد کنید.

مصافحه

امام على(ع) فرمود: إذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم؛ (51) وقتى در روز غدیر یکدیگر را ملاقات کردید به هم دست بدهید و سلام کنید.

مهربانى و عطوفت کردن

امام على(ع) فرمود: و التعاطف فیه یقتضى رحمة الله و عطفه… (52)  ؛ با یکدیگر عطوفت و مهربانى کردن در روز غدیر،  موجب رحمت و عطوفت خداى متعال خواهد شد .

مهمان کردن

امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت. (53)

 

نماز

1ـ نماز شب عید غدیر

این نماز دوازده رکعت است. هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد. در هر رکعت،  بعد از سوره حمد توحید ده بار و آیةالکرسى یک بار خوانده مى‏شود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد و سوره را هفت بار خواند و این ذکر را ده بار در قنوت تکرار کرد: لا اله الا الله وحده لا شریک له،  له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و یمیت و یحیى و هو حى لا یموت بیده الخیر و هو على کل شى قدیر. در دو سجده رکعت آخر،  این ذکر ده بار خوانده مى‏شود: سبحان من احصى کل شى علمه سبحان من لا ینبغى التسبیح الا له سبحان ذى المن و النعم سبحان ذى الفضل و الطول سبحان ذى العز و الکرم اسألک بمعا قد العز من عرشک و منتهى الرحمة من کتابک و بالاسم الاعظم و کلماتک التامة ان تصلى على محمد رسولک و اهل بیته الطیبین الطاهرین و ان تفعل بى کذا و کذا [به جاى کذا و کذا حاجت خود را ذکر کند] و سپس بگوید انک سمیع مجیب. (54)

 

2ـ نماز روز عید غدیر

نیم ساعت پیش از ظهر غدیر،  دو رکعت نماز مستحب است. در هر رکعت بعد از حمد،  سوره‏ هاى توحید،  قدر و آیةالکرسى ده بار خوانده مى‏شود. (55)

 

3ـ نماز مسجد غدیر

امام صادق(ع) فرمود: یستحب الصلاة فى مسجد الغدیر؛ (56) نماز در مسجد غدیر مستحب است.

 

نیکى و احسان

امام على(ع) فرمود: تباروا یصل الله الفتکم و البر فیه یثمر المال و یزید فى العمر. (57) ؛ به یکدیگر نیکى کنید که خداوند الفت میان شما را پایدار مى‏سازد و نیکى در این روز موجب افزایش مال و عمر مى‏شود.

امام صادق(ع) فرمود: … و اکثر برهم. (58) ؛ در روز غدیر به برادران ایمانى،  بسیار نیکى کن.

 

وام گرفتن براى کمک به دیگران

امام على(ع) فرمود: من استدان لإخوانه و أعانهم فأنا الضامن على الله إن ابقاه قضاه و إن قبضه حمل عنه. (59) ؛ کسى که وام بگیرد تا به برادران مؤمنش کمک کند از سوى خدا ضمانت مى‏کنم که اگر او را زنده نگه داشت،  بتواند وامش را بپردازد و اگر نگه نداشت،  آن دین از دوش او برداشته شود .

توجه به دو نکته آشکار مى‏سازد که چگونه روز غدیر روزى ویژه به شمار آمده،  کمک کردن به دیگران در آن عملى بسیار مهم است.

الف) هر چند وام گرفتن از نظر شرع کار چندان مرغوبى نیست،  ولى این کار براى کمک به دیگران مستحب قرار داده شده است.

ب) اسلام حق‏الناس را بسیار مهم شمرده است،  ولى در روایت آمده که اگر وام گیرنده توفیق حیات نیافت،  خداوند حق مالى قرض‏دهنده را از دوش او برمى‏دارد.

 

هدیه دادن

امام على(ع) فرمود: هبو ـ أو هیئوا ـ لاخوانکم و عیالکم عن فضله؛ (60) از آنچه خداى متعال بر شما ارزانى داشته،  به خانواده و برادرانتان ببخشید. (61)

و نیز فرمود: تهادوا نعم الله کما مناکم ؛ نعمتهاى خداوند را به یکدیگر هدیه کنید همان طور که به شما عطا فرموده است.

امام رضا(ع) فرمود: أفضل على اخوانک فى هذا الیوم؛ (62) در این روز بر برادرانت بخشش کن.

امام رضا(ع) در این روز براى خانواده گروهى از اصحاب غذا،  گندم،  لباسهاى نو و حتى انگشتر و کفش فرستاد. (63)

 

همایش

گردهمایى یکى از اعمال و احکام روز غدیر است. این دستور الهى ـ سیاسى در راستاى تقویت ارتباط با ولایت و رهبرى الهى و پایبندى به لوازم آن صادر شده است.

على(ع) فرمود: … واجمعوا یجمع الله شملکم؛ (64) در روز غدیر،  گرد هم آیید تا خداوند امورتان را از نابسامانى و پراکندگى برهاند.

پى‏ نوشتها:

1)ـ المراقبات،  میرزا جواد آقاى تبریزى،  ص 217 و .218

2)ـ بحارالانوار،  ج 95،  ص .302

3)ـ المراقبات،  میرزا جواد آقا تبریزى،  ص .256

4)ـ التهذیب،  شیخ طوسى،  ج 3،  ص .143

5)ـ الغدیر،  علامه امینى،  ج 1،  ص .287

6)ـ سوره حجرات،  آیه .10

7)ـ مستدرک الوسائل،  محدث نورى،  ج 1،  ص .456

8)ـ بحارالانوار،  مجلسى،  ج 95،  ص .322

9)ـ همان،  ص .301

10)ـ المراقبات،  ص .260

11)ـ الغدیر،  ص .274

12)ـ بحارالانوار،  ج 95،  ص .303

13)ـ المراقبات،  ص .260

14)ـ همان،  ص .257

15)ـ همان.

16)ـ الغدیر،  ج 1،  ص .287

17)ـ بحارالانوار،  ج 95،  ص .321

18)ـ المراقبات،  ص .255

19)ـ بحارالانوار،  ج 95،  ص .319

20)ـ مفاتیح الجنان،  ص .507

21)ـ المراقبات،  ص .257

22)ـ مصباح المتهجد،  ص .702

23)ـ همان.

24)ـ الغدیر،  ص .285

25)ـ همان،  ص .286

26)ـ التهذیب،  ج 6،  ص .24

27)ـ مفاتیح الجنان،  ص .659

28)ـ همان.

29)ـ همان،  ص .80

30)ـ همان،  ص .503

31)ـ المراقبات،  ص .257

32)ـ الغدیر،  ج 1،  ص .287

33)ـ همان،  ص .284

34)ـ بحارالانوار،  ج ،  ص .95

35)ـ الغدیر،  ج 1،  ص 284؛ المراقبات،  ص .255

36)ـ المراقبات،  ص .262

37)ـ همان،  ص .256

38)ـ بحارالانوار،  ج 95،  ص .322

39)ـ همان،  ص .302

40)ـ همان،  ج 95،  ص .301

41)ـ المراقبات،  ص .258

42)ـ التهذیب،  ج 1،  ص .114

43)ـ المراقبات،  ص .260

44)ـ تحریر الوسیله،  امام خمینى،  ج 1،  ص .98

45)ـ بحارالانوار،  ج 95،  ص .302

46)ـ المراقبات،  ص .256

47)ـ مفاتیح الجنان،  ص .511

48)ـ مصباح المتهجد،  ص 702؛ الغدیر،  ج 1،  ص 284؛ المراقبات،  ص .256

49)ـ مصباح المتهجد،  ص 702؛ المراقبات،  ص .256

50)ـ همان.

51)ـ همان.

52)ـ الغدیر،  ج 1،  ص .287

53)ـ المراقبات،  ص .255

54)ـ التهذیب،  ج 3،  ص .143

55)ـ الکافى،  ج 4،  ص .567

56)ـ الغدیر،  ج 1،  ص 284؛ المراقبات،  ص .255

57)ـ بحارالانوار،  ج 95،  ص .302

58)ـ مصباح المتهجد،  ص 702؛ المراقبات،  ص .256

59)ـ همان،  ص .255

60)ـ مصباح المتهجد،  ص .702

61)ـ بحارالانوار،  ج 97،  ص .119

62)ـ الغدیر،  ج 1،  ص .287

63)ـ مصباح المتهجد،  ص 702؛ الغدیر،  ج 1،  ص .284

منبع:razavi.ir

احادیثی در مورد عید غدیر

 

روز گشايش و درود
عن ابى عبد الله(علیه السلام) قال:والعمل فيه يعدل ثمانين شهرا، و ينبغى ان يكثر فيه ذكر الله عزوجل، والصلوة على النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) ، ويوسع الرجل فيه على عياله….وسائل الشيعه 7: 325، ح 6.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
ارزش عمل در آن روز (عيد غدير) برابر با هشتاد ماه است، و شايسته است آن روز ذكر خدا و درود بر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زياد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد. 


 روز ديدار رهبرى
عن مولانا ابى‏الحسن على بن محمد(علیه السلام) قال لابى اسحاق:و يوم الغدير فيه اقام النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) اخاه عليا علما للناس و اماما من بعده،[قال] قلت:صدقت جعلت فداك، لذلك قصدت، اشهد انك حجة الله على خلقه……وسائل الشيعه 7: 324، ح 3.


امام هادى(علیه السلام) به ابواسحاق فرمودند:
در روز غدير پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برادرش على(علیه السلام) را بلند كرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پيشواى بعد از خودش معرفى كرد.
ابواسحاق گفت: عرض كردم، فدايت‏شوم راست فرمودى. به خاطر همين به زيارت و ديدار شما آمدم، گواهى مى‏ دهم كه تو حجت‏ خدا بر مردم هستى. 

 

 روز تكبير
عن على بن موسى الرضا(علیه السلام) :من زار فيه مؤمنا ادخل‏الله قبره سبعين نورا و وسع فى قبره و يزور قبره كل يوم سبعون الف ملك ويبشرونه بالجنة…..اقبال الاعمال: 778.

امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
كسى كه در روز (غدير) مؤمنى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى كند و قبرش را توسعه مى‏ دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زيارت مى‏ كنند و او را به بهشت بشارت مى‏ دهند.

 

 روز ديدار و نيكى
قال الصادق(علیه السلام):
ينبغى لكم ان تتقربوا الى الله تعالى بالبر والصوم والصلوة و صلة الرحم و صلة الاخوان، فان الانبياء عليهم السلام كانوا اذا اقاموا اوصياءهم فعلوا ذلك و امروا به….مصباح المتهجد: 736.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
شايسته است با نيكى كردن به ديگران و روزه و نماز و بجا آوردن صله رحم و ديدار برادران ايمانى به خدا نزديك شويد، زيرا پيامبران زمانى كه جانشينان خود را نصب مى ‏كردند، چنين مى‏ كردند و به آن توصيه مى‏ فرمودند.

 

 

 نماز روز غدير
عن ابى عبد الله(علیه السلام) قال:و من صلى فيه ركعتين اى وقت‏شاء و افضله قرب الزوال و هى الساعة التى اقيم فيها اميرالمؤمنين(علیه السلام) بغدير خم علما للناس و… كان كمن حضر ذلك اليوم… وسائل الشيعه 5: 225، ح 2.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
كسى كه در روز عيد غدير هر ساعتى كه خواست، دو ركعت نماز بخواند و بهتر اينست كه نزديك ظهر باشد كه آن ساعتى است كه اميرالمؤمنين(علیه السلام) در آن ساعت در غدير خم به امامت منصوب شد، (هر كه چنين كند) همانند كسى است كه در آن روز حضور پيدا كرده است.

 

روزه غدير
قال الصادق(علیه السلام):صيام يوم غدير خم يعدل صيام عمر الدنيا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنيا لكان له ثواب ذلك…. وسائل الشيعه 7: 324، ح 4.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
روزه روز غدير خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. يعنى اگر انسانى هميشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگيرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عيد غدير است.

 

 زندگى پيامبرگونه
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): من يريد ان يحيى حياتى، و يموت مماتى،ويسكن جنة الخلد التى وعدنى ربى‏فليتول على ابن ابى طالب،(ع) فانه لن يخرجكم من هدى،ولن يدخلكم فى ضلالة…..الغدير 10: 278.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
كسى كه مى‏ خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه‏اى كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت على بن ابى طالب(علیه السلام) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهى نمى‏ كشاند.

 

پيامبر و امامت على(علیه السلام)
عن جابر بن عبد الله الانصارى قال: سمعت‏رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) يقول لعلى بن ابى طالب(علیه السلام):يا على! انت اخى و وصيى و وارثى‏وخليفتى على‏امتى فى‏حيوتى و بعد وفاتى‏محبك محبى و مبغضك مبغضى‏و عدوك عدوى….امالى صدوق: 124، ح 5.


جابربن عبد الله انصارى مى‏گويد:
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنيدم كه به على بن ابى طالب(علیه السلام) فرمودند:اى على، تو برادر و وصى و وارث و جانشين من در ميان امت من در زمان حيات و بعد از مرگ منى. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و كينه‏توز تو دشمن من است.

 

 پايه‏ هاى اسلام
عن ابى جعفر(علیه السلام) قال: بنى الاسلام على خمس:الصلوة و الزكوة و الصوم و الحج و الولاية‏و لم يناد بشى‏ء ما نودى بالولاية يوم الغدير…..كافى 2، 21، ح 8.
امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و به هيچ چيز به اندازه آنچه در روز غدير به ولايت تاكيد شده، ندا نشده است.

 

 ولايت جاودانه
عن ابى الحسن(علیه السلام) قال: ولاية على(علیه السلام) مكتوبة فى صحف جميع الانبياء ولن يبعث‏الله رسولا الا بنبوة محمد ووصية على(ع)…..سفينة البحار 2: 691.
امام كاظم(علیه السلام) فرمودند:
ولايت على(علیه السلام) در كتابهاى همه پيامبران ثبت‏ شده است و هيچ پيامبرى مبعوث نشد، مگر با ميثاق نبوت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامت على(ع)

 

ولايت و توحيد
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): ولاية على بن ابى طالب ولاية الله‏و حبه عبادة الله و اتباعه فريضة الله‏و اولياؤه اولياء الله و اعداؤه اعداء الله‏و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل….امالى صدوق: 32.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
ولايت على بن ابيطالب(علیه السلام) ولايت‏ خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.

 

روز ناله نوميدى شيطان
عن جعفر، عن ابيه(صلی الله علیه و آله و سلم) قال:ان ابليس عدوالله رن اربع رنات:
يوم لعن، و يوم اهبط الى الارض،و يوم بعث النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) و يوم الغدير.
قرب الاسناد: 10.
امام باقر(علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام صادق(علیه السلام) نقل كرد كه فرمودند:شيطان دشمن خدا چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقع شد و روزى كه به زمين هبوط كرد و روزى كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد و روز عيد غدير.

 

 ولايت علوى دژ توحيد
عن النبى(صلی الله علیه و آله و سلم): يقول الله تبارك و تعالى:
ولاية على بن ابى طالب حصنى،فمن دخل حصنى امن من نارى….جامع الاخبار: 52، ح 7.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:خداوند مى‏ فرمايد: ولايت على بن ابيطالب دژ محكم من است، پس هر كس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.

 

 جانشين پيامبر
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): يا على انا مدينة العلم و انت بابها و لن تؤتى المدينة الا من قبل الباب… انت امام امتى و خليفتى عليها بعدى، سعد من اطاعك و شقى من عصاك، و ربح من تولاك و خسر من عاداك…..جامع الاخبار: 52، ح 9.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. … تو پيشواى امت من و جانشين من در اين شهرى، كسى كه اطاعت تو كند سعادتمند است، و كسى كه تو را نافرمانى كند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زيان كرده است.

 

من کنت مولاه فهذا علی مولاه

در غدیر خم، ولایت شد قبول / برد بالا دست مولا را رسول
رفت بالا دست خورشید غدیر / شد امام و مقتدای ما، امیر
سرآغاز امامت و ولایت برشما مبارک باد . . .

 

مدح علی و آل علی بر زبان ماست / گویا زبان برای همین در دهان ماست

 

هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است
هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد. (خطبه ی غدیریه)

 

آنان که علی خدای خود پندارند / کفرش به کنار عجب خدایی دارند

 

خدایا به حق شاه مردان /   مرا محتاج نامردان مگردان
فرا رسیدن عید غدیرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک . . .

عید غدیر

 

 

 

 

قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد / ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم / گفتا که علی نور بود سایه ندارد

جايگاه علم و آموزش در قرآن و روايات

جايگاه علم و آموزش در قرآن و روايات

حسين سيف‌الهي
امروزه اهميت علم و دانش بر بشريت مخفي نيست، همه مكاتب بشري و اديان آسماني بر كسب علم و دانش تأكيد دارند و پيشرفت و ترقي در مسير علم را افتخار آميز مي‌شمرند. لكن بدون ترديد دين مبين اسلام بيش از هر دين و آيين ديگري به علم بها داده و انسان‌ها را به تعليم و تعلّم فراخوانده است.
ده‌ها آيه در قرآن كريم و صدها حديث در مجموعه ارزشمند سخنان اهل بيت عصمت (عليهم السلام) در بيان اهميت علم، جايگاه، تعريف، اقسام، شرايط و مسائل علم و آموزش و نيز مذمت جهل و آثار آن آمده است. با نگاهي گذرا به اين مجموعه گرانسنگ و مقايسه آن با ديگر مكاتب، مي‌توان دريافت كه هيچ مكتبي اين همه توصيف و تأكيد، آن هم با اين مضامين بلند و نوراني در باره علم ندارند.

تعريف علم
نكته اي كه نبايد از آن غفلت ورزيد اين است كه تعريف علم در مكاتب مختلف متفاوت است هر چند كه وجه مشتركي نيز بين همه آن ها وجود دارد؛ وجه مشترك آن ها اين است كه همه به دانستن چيزي كه انسان قبلا نمي دانست، علم مي گويند، اما اسلام تنها دانشي را علم مي نامد كه جهت توحيدي داشته و بر خوف و خشيت او بيافزايد. لذا قرآن كريم در آيه 28 سوره فاطر مي فرمايد: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛ از ميان بندگان خدا، تنها عالمان از او مى‏ترسند.»1 و در روايات متعددي از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: «كَفَى بِخَشْيَةِ اللَّهِ عِلْما؛ علم براي خشيت و ترس از خدا كافي است.»2
بنابر اين تفاوت عمده اسلام با مكاتب بشري در تعريف علم اين است كه اسلام علم را به عنوان يك واژه مقدس در جهت رشد، تعالي و سعادت بشر به خدمت مي گيرد و لذا جهت گيري الهي را در آن شرط مي داند و مطلق دانستن را علم نمي شمارد. از اين رو اسلام علم را نوري مي داند كه خدا در قلب بندگانش قرار مي دهد؛ «العِلْمُ نورٌ يَقْذِفُهُ اللهُ في قَلْبِ مَنْ يَشاء»3 به همين دليل است كه خداوند متعال در قرآن كريم، تعليم سحر و جادو را شيطاني و باطل معرفي كرده است؛ «وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ»4 زيرا سحر انسان ها را در مسير توحيد پيش نمي برد و از نورانيت الهي برخوردار نيست و دانشي شيطاني است.
نكته بسيار جالب توجهي كه در آموزه هاي ديني ما به چشم مي خورد اين است كه اسلام دو نوع جهل و ناداني معرفي كرده است: يكي جهلي كه در برابر علم است و ديگري جهلي كه در برابر عقل است؛ در روايت معروف و مفصلي كه امام صادق (ع) جنود عقل و جهل را بر شمرده و ضديت آن ها بيان فرمودند، علم را از جنود عقل شمرده و ضد آن را جهل دانستند و در عين حال ضد عقل را نيز جهل شمردند.5 بنابر اين اگر چه ندانستن جهل است، لكن مهم تر از آن اين كه خلاف عقل نيز جهل است. بنابر اين علم در صورتي جهل نيست كه مخالف عقل و شرع نباشد.
در نهج‌البلاغه، اميرمؤمنان (ع) علم را به دو قسم مطبوع و مسموع تقسيم كرده است؛6 علم مطبوع يعني علمي كه در طبيعت، سرشت و فطرت انسان نهاده شده است و علم مسموع يعني علمي كه با شنيدن به دست مي آيد. علما و مفسران اسلامي نيز، علم را به دو قسم موهبتي يعني خدادادي و اكتسابي تقسيم مي كنند7 و علم موهبتي را مصون از خطا و اشتباه مي دانند و علوم انبيا را از اين قسم به حساب مي آورند، ولي علم اكتسابي را مصون از خطا نمي دانند. اين تقسيم نيز به جهاتي مشابه آن تقسيم است. لكن آن چه مهم است اين است كه از ديدگاه اهل بيت (عليهم السلام) هر علمي كه بتوان از نگاه اسلامي علم ناميد، نوري است جانب خداوند متعال كه به روشن‌گري مؤمن مي انجامد، حتي اگر اين القاي الهي به واسطه كسب و تلاش بنده مؤمن باشد و با هواس ظاهري به دست آمده باشد.
تفصيل و توضيح اقسام علم و يژگي هاي هريك، بحث مستقل و مفصلي است كه مجالي ديگر مي طلبد لذا ما در اين نوشتار در صدد تطبيق تعريف مذكور و ويژگي هاي ياد شده با اقسام علوم و علوم روز نيستيم و تنها سعي بر آن است كه جايگاه علم و آموزش را از ديدگاه قرآن و روايات اهل بيت عصمت (عليهم السلام) بكاويم. لذا طبيعي است كه فضائل و مقاماتي كه براي علم و علما در اين نوشتار مورد بحث قرار مي گيرد، مربوط به علم با تعريف اسلامي آن است كه به برخي ويژگي هاي آن اشاره كرديم.

برتري علما
قرآن كريم در آيه 11 سوره مجادله اين آيه شريفه بر اهميت علم، برتري علما و رفعت مقام آنان تصريح نموده و فرموده است: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‏؛8 خداوند كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كسانى را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمى مى‏بخشد.9
واژه «دَرَجاتٍ‏» كه مطلق و بدون تعيين حد خاص براي آن به كار رفته است، در ادبيات قرآن كريم حاكي از عظمت و بزرگي آن است. در تفسير اين آيه شريفه، ابوذر (رحمه الله) گويد پيامبر (صلّي الله عليه و آله) فرمود: ‏اي اباذر طالب علم را خدا و ملائکه و پيامبران دوست مي‏دارند. و علم را دوست نمي‏دارد مگر انسان با سعادت، پس خوشا به حال طالب علم، روز قيامت. و کسي که از خانه اش خارج شود تا دري از علم را به روي خود بگشايد، خداوند متعال به هر قدمش ثواب شهيدي از شهداي بدر را مي‏نويسد و طالب علم حبيب خدا است. و کسي که علم را دوست داشته باشد، بهشت بر او واجب مي‏شود و صبح و شام در رضاي خدا به سر مي‏برد و از دنيا خارج نمي‏شود مگر آن که از کوثر مي‏نوشد و از ميوه بهشت مي‏خورد و در جنت رفيق حضرت خضر (ع) خواهد بود. سپس حضرت فرمود: همه اين فضيلت ها، تحت اين آيه قرآن است که فرمود: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‏».10
ترديدي نيست كه مقام علما نزد خداوند، همچون ساير مردم نيست و هرچه انسان عالم‌تر باشد، مقام و منزلت او نزد او بيشتر است. قرآن كريم علاوه بر آيه فوق در سوره زمر نيز به اين مطلب مهم اشاره فرموده: « هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ؛11 آيا كسانى كه مى‏دانند با كسانى كه نمى‏دانند يكسانند؟!» و امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: «فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَيْلَةَ الْبَدْر؛12برتري عالم بر عابد مانند برتري ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است.
علامه طباطبايي (ره) در تفسير آيه فوق مي‌نويسد: «در اين معنا هيچ ترديدى نيست كه لازمه ترفيع خدا درجه بنده‏اى از بندگانش را باعث زيادتر شدن قرب او به خداى تعالى است، و اين خود قرينه و شاهدى است عقلى بر اينكه مراد از اينهايى كه موهبت علمشان داده‏اند، علمايى از مؤمنين است. بنا بر اين، آيه شريفه دلالت مى‏كند بر اينكه مؤمنين دو طايفه هستند، يكى آنهايى كه تنها مؤمنند، دوم آنهايى كه هم مؤمنند و هم عالم، و طايفه دوم بر طايفه اول برترى دارند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»13

علم و خلافت الهي
قرآن كريم در سوره بقره، آيات 31 تا 35 جريان خلقت حضرت آدم (ع) و مقام خليفة اللهي او را بيان كرده است كه در اين آيات، نكات بسيار مهمي در زمينه جايگاه علم و علم آموزي و مقام معلم و متعلم وجود دارد. ابتدا نگاهي به آيات و ترجمه آن مي‌كنيم و سپس به برخي نكات مهم آن اشاره مي‌كنيم:
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (30) وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (31) قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ (32) قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (33) وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ (34) »14
«( (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى [نماينده‏اى‏] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آيا كسى را در آن قرار مى‏دهى كه فساد و خونريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مى‏آوريم، و تو را تقديس مى‏كنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.» (30) سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات‏] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مى‏گوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!» (31) فرشتگان عرض كردند: «منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم داده‏اى، نمى‏دانيم تو دانا و حكيمى.» (32) فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه كن.» هنگامى كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: «آيا به شما نگفتم كه من، غيب آسمانها و زمين را ميدانم؟! و نيز ميدانم آنچه را شما آشكار ميكنيد، و آنچه را پنهان ميداشتيد!» (33) و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد. ‏…»15

1- علم لازمه خلافت و جانشيني خداوند
خلافت و جانشيني خدا در بين خلق، صرفا يك مقام تشريفاتي نيست، بلكه خليفه خدا كسي اولاً از اوامر و نواهي الهي آگاه باشد و ثانياً توان اجراي آن در بين خلق را داشته باشد. لذا كسي كه نه عرفان كامل به خداوند و اسماي او دارد و نه شناخت كافي به مخلوقات و افعال خداوند دارد، نمي‌تواند جانشين خدا در بين خلق باشد. از اين رو مي‌بينيم خداوند متعال وقتي مي‌خواهد خليفه بيافريند، همه اسما يعني هر علمي كه لازمه خليفة اللهي است، به او مي‌آموزد: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»16.
كسي كه مي‌خواهد جانشين خدا باشد، بايد از همه چيز آگاه باشد؛ مثلا رسولان خدا و مقامات و اهداف آن‌ها را بداند تا بر خلاف ساير انبيا حركت نكند و تضاد در بين آنان پيش نيايد و بايد مؤمنان را از كفار بازشناسد تا در ارشادات و تشويق‌ها و تهديد‌ها و بشارت و انذار، دچار خطا نشود، و نيز بايد همه موجودات و نياز‌هاي آنان را بشناسد تا بتواند، جانشين خدا و حكم او حكم خدا باشد. بدين رو در برخي17 احاديث اهل بيت عصمت (عليهم السلام) اسماء در آيه شريفه به اسماي انبيا، ائمه، شيعيان و دشمنان و در برخي ديگر18 به اسماي زمين ها، كوه ها، رود ها، نباتات، درختان و حيوانات تفسير شده است. و نيز در حديثي امام صادق عليه السلام كه در پاسخ به سؤال از آيه شريفه با دست خود به آن سو و اين سو اشاره كرده و همه چيز را مصداق تعليم خداوند به حضرت آدم (ع) دانستند.19 همه اين احاديث نشان‌گر جامعيت علم آدم (ع) است كه لازمه جانشني خدا است.

2- علم، سبب برتري جانشينان خدا
ترديدي نيست كه خليفه و جانشين خداوند در عالم خلقت بايد بر ساير مخلوقات شرافت و برتري داشته باشد، و اگر نه ترجيح بلا مرجح مي‌شود كه از ديد حكمت لغو است و لغو در افعال خداوند متعال راه ندارد. بنابر اين انبيا و ائمه (عليهم السلام) كه خلفا و جانشينان خدا بر خلق هستند، بايد بر ساير مخلوقات برتري داشته باشند. اكنون اين سؤال مطرح مي‌شود كه وجه برتري خلفاي خدا بر ديگر مخلوقات چيست؟
از ديدگاه قرآن كريم، اين «علم» است كه سبب برتري و بزرگي خلفا و جانشينان خدا است؛ هر مخلوقي كه نسبت به اسما و صفات و نيز افعال خداوند، عالم‌تر باشد، و از مخلوقات او آگاهي داشته باشد، برتر و در نتيجه جانشين خدا بر خلق است. لذا خداوند متعال كه در سوره بقره، طي آيات 31 تا 35 جريان خلقت حضرت آدم به عنوان خليفه خدا در زمين را گزارش نموده، علم حضرت آدم را دليل برتري او بر ملائكه دانسته و با آنان احتجاج نموده و فرموده است: «أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛20اگر راست مى‏گوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!»
و ملائكه نيز در پاسخ به عدم علم خود در برابر علم آدم (ع) كه همان علم الهي بود، اقرار كرده و راه تواضع را پيش گرفته و گفتند: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ؛21 منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم داده‏اى، نمى‏دانيم تو دانا و حكيمى.»

3- علم سبب وجوب اطاعت و تواضع ديگران
نكته ديگري كه در آيات فوق وجود دارد و حاكي از بلندي جايگاه علم و تعليم و تعلم است، سجده ملائكه بر آدم (ع) به سبب برتري او از حيث علم است. بعد از آن كه خداوند متعال علم اسما يعني تمام علوم لازم براي خليفة اللهي را به حضرت آدم (ع) آموخت و از ملائكه خواست كه از آن علوم و اسما خبر دهند و آنان گفتند: «ما چيزى جز آنچه به ما تعليم داده‏اى، نمى‏دانيم‏»22 خداوند به حضرت آدم (ع) دستور داد كه از آن علوم به ملائكه بياموزد: «قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ؛ 23 فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) آگاه كن.»
و حضرت آدم (ع) در مقام معلمي ملائكه از آن اسما به ملائكه آموخت و در نتيجه عالم‌تر بودن آدم (ع) از ملائكه به اثبات رسيد، لذا خداوند به ملائكه دستور داد بر آدم (ع) سجده كنند: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ؛24 و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد. ‏…»
سجده بالاترين مظهر تواضع و تسليم است. يعني ملائكه موظف شدند كه تسليم آدم (ع) باشند و طبق آيات قبل مكلف شدند علم را از حضرت آدم (ع) علم بياموزند. لذا خدا همه انبيا را معلم بشر دانسته25 و بر تمام بشر واجب كرده كه آنان علم و حكمت بياموزند و از دستورات آنان اطاعت كنند تا به سعادت دنيوي اخروي نايل شوند كه در بحث بعدي بدان مي پردازيم.

علم آموزي، هدف بعثت انبيا
از جمله نكاتي كه اهميت فوق العاده علم و علم آموزي را از ديدگاه قرآن كريم اثبات مي‌كند، اين است كه تعليم بشر توسط پيامبران را هدف بعثت آنان ذكر كرده است:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ»26
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.»27
بشر بدون تعليم از سوي پروردگار متعال در جهالت است و تنها خالق هستي است كه به همه خير و شرها، صلاح و فسادها، سعادت و شقاوت ها، و … عالم است. و بر او است كه دست آفريده‌هاي خود را از جهالت خارج كند و به سوي حق و سعادت رهنمود شود. بي ترديد خداوند متعال بدون كوچك‌ترين اهمال، هدايت و تعليم بشر را به بهترين وجه ممكن انجام داده است: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ؛28 خداوند رحمان، قرآن را تعليم فرمود، انسان را آفريد، و به او بيان را آموخت.»
لكن خدواند متعال برخي را خود تربيت نموده و آنان را رسولان خود قرار داده و ديگر انسان‌ها را به دست انبياي خود تعليم داده است. لذا خداوند متعال در آيه فوق؛ «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» و آيات مشابه29 تعليم بشر توسط پيامبران را يكي از اهداف بعثت ذكر كرده است.

وجوب علم آموزي
آيات كريمه اي كه در بحث قبل بدان اشاره شده و مانند آن ها، علاوه بر بلندي جايگاه علم و علم آموزي، گوياي آن است كه تعليم بر انبيا و آموختن علم بر امت هاي آنان واجب است. زيرا وقتي كه علم آموزي هدف بعثت باشد، اگر پيامبران از اين امر كوتاهي كنند، به وظيفه رسالتشان عمل نكرده‌اند و چنين تقصيري در باره انبيا محال است زيرا آنان معصوم بوده و ابداً از انجام رسالت الهي خود كوتاهي نمي‌كنند.
علاوه اين كه چنين اهمالي، اگر ممكن باشد، _نستجير بالله_ نشانگر ضعف خدا در انتخاب رسولان مي‌باشد و اين نيز محال است. لذا بر پيامبران واجب است كه آن چه مورد نياز بشر و تأمين كننده سعادت آنان است، به آنان تعليم نمايند. بر انسان‌ها نيز واجب است كه از پيامبران (ع) علم بياموزند و به مقتضاي آن عمل كنند، زيرا اگر آموختن بر آنان واجب نباشد، وجوب تعليم بر انبيا لغو مي‌شود و خداوند حكيم كار لغو نمي‌كند. لذا خداوند انسان‌ها را نيز به آموختن علم از انبيا و حجت‌هاي او لازم شمرده و فرموده است: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‏ إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏؛30 ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مى‏كرديم، نفرستاديم! پس اگر نمى‏دانيد، از آگاهان بپرسيد»31
در احاديث اهل بيت (عليهم السلام) نيز بر وجوب طلب علم تأكيد بسيار شده است. پيامبر اعظم (صلّي الله عليه و آله) مي‌فرمايد: «علم آموزي بر هر مسلماني واجب است»32 چنين تأكيدي بر آموزش علم در حد فريضه‌اي ديني، نشانگر اهتمام ويژه اسلام به علم و دانش و زدودن جهل وناداني از مردم است. بدين مضمون روايات متعددي در منابع بسياري نقل شده است؛ در برخي از اين احاديث، اضافاتي آمده است كه نكات قابل توجهي در آن‌ها نهفته است؛ به سه نكته اشاره مي‌كنيم:


1- حد نداشتن علم
در ادامه حديث فوق، پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله) فرمود: «أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ؛33آگاه باشيد كه خداوند كساني كه بيش از حد طلب علم مي‌كنند را دوست دارد.» «بغاة» جمع بغي به معناي «طلب توأم با تجاوز از حد»34 است. بديهي است كه تجاوز از حد در هر چيزي مذموم است مگر در علم آموزي. منظور اين است كه علم حد بردار نيست و ايستايي در آن راه ندارد و هيچگاه نمي‌توان به نهايت و پايان علم دست يافت؛ ز گهواره تا گور دانش بجوي. بنابر اين اگر چه هر مقدار كه علم آموزي محبوب خداوند است ولي قطعا كساني كه تلاش بيشتري در اين مسير دارند، محبوب‌ترند.

2- علم آموزي زنان
هر چند كه تعبير «كُلِّ مُسْلِمٍ» اعم از زن و مرد را شامل مي‌شود، با اين حال در برخي از روايات مذكور، به وجوب علم آموزي زنان نيز تصريح شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة؛35 علم آموزي بر هر مرد و زن مسلمان، واجب است.»
آري در مكتب همه انبيا، به خصوص اسلام، علم آموزي به جنس، گروه يا نژاد خاصي اختصاص ندارد. بلكه هر انساني در مسير علم و عمل به آن و دور شدن از جهل و ناداني، بايد گام بردارد. زيرا بديهي است كه عدم حركت در اين مسير افتادن به منجلاب جهل است و هدف بعثت پيامبران نيز نجات انسان‌ها از جهالت است. بنابر ترديدي نيست كه همه انسان‌ها اعم از زن، مرد، پير و جوان، كاسب، تاجر، كشاورز، همه و همه بايد در كسب علم و دانش كوشش كنند، چون پيامبران معلمان تمام بشريت‌اند و نجات بشر در گرو علم است.

3- تفسير علم واجب
در ادامه برخي از روايات ياد شده چنين آمده است: «أَيْ عِلْمِ التَّقْوَى وَ الْيَقِين‏»36«يعني علمِ تقوا و يقين است كه طلب آن بر زن و مرد واجب است نه هر چيزي كه علم ناميده شده باشد. و نيز در آياتي كه تعليم را هدف بعثت بر شمردند، قيد كتاب و حكمت آمده است: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ».
بنابر اين معناي وجوب طلب علم بر همگان اعم از زن و مرد و پير و جوان، آموختن هر آن چيزي كه بشر علم ناميده، نيست، بلكه مقصود علومي است كه سعادت بشر در گرو دانستن آن‌ها است. بدين رو است كه در آيات و روايات قيودي مانند علم تقوا و يقين و نيز قيد كتاب و حكمت آمده است. چنين علومي است كه كسب آن‌ها بر همگان واجب است و كسي از ترك آن ها، معذور نيست.
امام صادق عليه السلام در پاسخ به سؤال كسي كه در باره آيه شريفه «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة؛ دليل رسا (و قاطع) براى خدا است»37 سؤال كرد، فرمود: «خداوند متعال روز قيامت به بنده مي‌گويد: آيا عالم بودي؟ اگر بگويد: بله، مي‌فرمايد: پس چرا عمل نكردي به آن چه مي‌دانستي؟! و اگر بگويد جاهل بودم، مي‌فرمايد: چرا ياد نگرفتي تا عمل كني؟! پس اين گونه با او احتجاج مي‌كند و اين است حجت [تام ] و بالغه خدا»38
اسلام هم به دنيا نظر دارد و هم به آخرت و خواهان حُسن هر دو است؛ «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً»39 لكن از اين دو آخرت را برتر و اصل مي‌داند و دنيا را زمينه آباداني آخرت معرفي مي‌كند: «وَ الَّذينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 40؛ آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبى به آنها مى‏دهيم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند!». در آيه ديگر مي فرمايد: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ 41؛ و سراى آخرت بهتر است و چه خوب است سراى پرهيزگاران»،
البته كسب علوم بشري و تجربي نيز ممكن است گاه به صورت كفايي واجب گردد؛ رفع نيازهاي روز مره و توسعه اجتماع انساني اسلامي و رسيدن به استقلال و بي نياز از كفار و سد كردن راه تسلط كفار بر مسلمانان، از جمله ادله اي هستند كه مي‌تواند، كسب برخي علوم را بر عده اي به اندازه رفع نياز واجب كند. لكن وجوب مطلق و بي قيد و شرط، تنها بر علوم الهي و كسب معرفت تعلق دارد و همگان موظف اند، براي دريافت پيام انبياي الهي، تمام تلاش خود را به كار بندند.
البته اين بدين معنا نيست كه همه بايد، دست از كار و زندگي بكشند و براي كسب علم به محضر پيامبران و يا ائمه (عليهم السلام) و يا امروزه مثلا در حوزه‌هاي علميه در محضر علما خاضر شوند، بلكه هر كس به هر طريقي كه مي‌تواند، بايد اين وظيفه الهي را سامان بخشد.
قرآن كريم در اين باره بهترين فرمول قابل اجرا و حكيمانه اي را ارائه كرده است. از منظر قرآن كريم لازم نيست عموم مردم کوچ کنند و براي کسب علم به نزد پيامبر (صلّي الله عليه و آله) يا جانشينان او بروند، لکن واجب است عده‏اي هجرت علمي کنند و از ايشان كسب علم نمايند و سپس باز گشته و به ديگران برسانند؛ «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون‏»42
بنابر اين امروزه بر عده اي واجب است كه اولا علوم اسلامي را از راه تلمذ در پيشگاه علماي عصر بياموزند و در مرحله بعد براي تبليغ دين به اقصي نقاط جهان هجرت كنند، و بر مردم است كه از ارشادات اسلامي آنان بهره لازم را ببرند. همچنين امروزه با وجود سيستم‏هاي پيشرفته اطلاع رساني، كار تعليم و تعلم نيز آسان شده است و بر انديشمندان اسلامي است كه با استفاده بهينه از اين امكان ايجاد شده، بيش از پيش در تبليغ پيام قرآن كريم و رسولان خدا اقدام نمايند.

پی نوشت ها:

1. (35)فاطر28
2. بحارالأنوار، ج2، ص27
3. مصباح‏الشريعة، ص16
4. (2)البقرة102
5. الكافي، ج1، ص20، ح14
6. نهج‏البلاغة، ص534، حكمت 338
7. الميزان في تفسير القرآن، ج‏11، ص: 220
8. المجادلة(58)/ آيه11
9. ترجمه مكارم، ص543
10. بحارالأنوار، ج1، ص178, جامع‏الأخبار، ص37
11. الزمر(39)/ آيه9
12. الكافي، ج1، ص34، ح1
13. ترجمه الميزان، ج‏19، ص327، ر.ك الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص188
14. البقرة(2)/ آيه30- 32
15. ترجمه مكارم، ص6
16. البقرة(2)/ آيه31
17. تفسيرالإمام، ص216، بحارالأنوار، ج11، ص117
18. تفسيرالعياشي، ج1، ص32 و 33، ح11-12، بحارالأنوار، ج11، ص146، ح16-19
19. تفسيرالعياشي، ج1، ص32 و 33، ح13، بحارالأنوار، ج11، ص146، ح20
20. البقرة(2)/ آيه31
21. همان32
22. همان 32
23. همان 33
24. همان34
25. (2)البقرة129
26. آل‏عمران‏(3)/ آيه 64
27. ترجمه مكارم، ص72
28. الرحمن(55)/ آيه‏1-4
29. به آيات 2 از سوره جمعة و 129 سوره بقرة مراجعه شود.
30. الأنبياء(21)/ آيه7، به آيه النحل(16)/آيه‏43 نيز رجوع شود.
31. ترجمه مكارم، ص322
32. الكافي، ج1، ص30، ح1، وسائل‏الشيعة، ج27، ص26، ح33115، بحارالأنوار، ج1، ص172، ح 26
33. همان
34. قاموس قرآن، ج‏1، ص207
35. عوالي‏اللآلي 4 70، ح36، مصباح‏الشريعة، ج 13، بحارالأنوار 1 177، ح54، و ج2 31، ح20
36. مصباح‏الشريعة، ص13، بحارالأنوار ج2، ص31، ح20
37. الأنعام(6)/ آيه‏149
38. الأمالي‏للمفيد، ص227، ح6، بحارالأنوار، ج1، ص177، ح58
39. البقرة(2)/ آيه201
40. النحل‏(16)/ آيه41
41. همان‏30
42. التوبة(9)/ آيه 122

 

CopyRight © maarefquran.org

1 3 4 5