«ویژه نامه نهم ربیع الاول»

« بسم الله الرحمن الرحیم»

«ویژه نامه  نهم ربیع الاول»

يوم الله نهم ربيع الاول، سالروز آغاز امامت امام زمان(عج) و روز تجديد ميثاق با آن امام همام و آخرين ذخيره الهي مي‌باشد، شايسته است عاشقان و منتظران در هر كجا هستند در اين روز بصورت ويژه توجه به امام زمان(عج) نمايند، چرا كه نهم ربيع الاول، در امتداد غدير و بلكه خود، غديري ديگر است. بايد در اين روز با امام زمان(عج) خود، تجديد پيمان كرده و بر مفاد عهد و ميثاق خود مروري دوباره داشته باشيم و به بازشناسي و بازخواني حقوق و تعهداتي كه نسبت به آن امام نور و اميد همه مستضعفان عالم بر عهده داريم بپردازيم، طبق روايت امام صادق(ع): «همانا، عهد در نزد خداوند، پذيرش ولايت اميرالمؤمنين(ع) و امامان بعد از اوست» (تفسير نورالثقلين، ج3، ص632)

وظايف كلي شعيان در دوران عصر غيبت:

1. معرفت امام:

شناخت امام، درك اضطرار به او و آگاهي به حق ولايت اوست يعني عارفاً بحقه باشد. زيرا امام از ما به ما مهربان‌تر است.

امام باقر(ع): «مردم به سه تكليف مكلفند: معرفت امامان، تسليم در برابر ايشان و واگذاري امور به ايشان در اموري كه اختلاف پيش ميآيد» (وسائل الشيعه، ج18، ص45)

2. محبت امام:

محبت ادامة معرفت است، با درك اضطرار به امام و آگاهي از حق ولايت او، محبت امام در دل مي‌نشيند و عشق به او كه عشق به همة خوبي‌ها و زيبايي‌هاست در قلب آدمي ريشه مي‌گستراند.

امام صادق(ع): «به خدا سوگند! كه من نسبت به شما از خود شما مهربان‌ترم» (بحارالانوار، ج47، ص78)

3. ولايت:

با معرفت و محبت امام به ولايت و سرپرستي او مي‌رسيم، ولايت نه به معناي محبت بلكه سرپرستي و حاكميت امام(ع) بر فرد و متن جامعه و ولايت ركن ركين، اساس دين و راهنماي همة ابعاد دين است، اين ولايت است كه تنها در مالك اشترها و سلمان فارسي ها يافت مي شود.

همانگونه كه در دعاي صاحب الامر مي‌خوانيم: «رضيتك يا مولاي اماماً و هادياً و ولياً و …»

اي مولاي من! راضي و خوشنودم به پيشوايي و هدايت و سرپرستي و راهبري تو و به جاي تو احدي را نمي‌خواهم و جز تو كسي را ولي و سرپرست خود نخواهم گرفت»

4. عهد:

عشق و ولايت بدون عهده‌داري و مسئوليت‌پذيري، هوسي بيش نيست، عهد، التزام خاص و نوعي تعهد پذيري در مقابل شخص است بايد خود را به وظائفي كه نسبت به امام داريم ملتزم سازيم و با او براي انجام خواسته‌ها و آرمان‌هايش عهد ببنديم.

اهميت اين عهد ما در عصر غيبت راه نجات از فتنه‌هاست.

امام سجاد(ع): «تنها كساني از فتنه‌ها نجات خواهند يافت كه خداوند از آنان پيمان و عهد گرفته باشد، آنان چراغ‌هاي

هدايت و چشمه‌هاي علم هستند و خداوند آن‌ها را از هر فتنة تاريكي نجات خواهد داد» (منتخب الاثر، ص386)

در روز نهم ربيع الاول برخي از اموري كه عموم مردم متدين مي‌توانند انجام بدهند عبارتند از:

1. برپایی جشن به امامت رسيدن حضرت امام مهدی(عج)و توزيع هدايا بين مردم بخصوص نسل جديد.

2. برگزاری حلقه های معرفت، همایش، سخنرانی و جلسات پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان(عج).

3. برگزاری اردوهای زیارتی، سیاحتی و آموزشی به اماكن زيارتي و به خصوص مسجد مقدس جمكران و …

4. برگزاري مسابقات فرهنگي.

5. تجليل از فعالان مهدوي مسجد و محله

6. تهيه و نصب روزنامه ديواري در تابلوهاي مساجد با موضوع مهدويّت، انتظار و…

7. مراسم دعاي ندبه صبح روز قبل از نهم ربيع‌الاول

8. برگزاری مراسم دعاي عهد در صبحگاهان و زيارت آل يس در عصر روز نهم ربيع الاول

9. برگزاری پیاده‌روي در عصر جمعه به سمت یكی از اماكن متبركه و ايجاد ايستگاه‌هاي صلواتي و نمايشگاه‌هاي فرهنگي

10. انجام قرباني براي تعجيل در ظهور و سلامتي امام مهدي(عج) و توزيع بين فقراء در روز نهم ربيع‌الاول

11- ارسال پيامك تبريك روز نهم ربيع‌الاول

12. اختصاص ساعاتي از روز نهم ربيع الاول جهت توجه به حضرت مهدي(عج) و بيعت با امام(ع) جهت ارتقاء معرفت و دوري از گناه.

13. صدقه دادن جهت سلامتي حضرت مهدي(عج)

14. باز كردن گره‌اي از كار شيعيان حضرت مهدي(عج)

15. نصب پرچم‌هاي مهدوي

16. هديه دادن به كودكان به خصوص نام‌هاي مهدي و ديگر القاب امام زمان(عج)

17. نذر ختم قرآن كريم و صلوات

18. ديدار با مراجع عظام تقليد، و علماي بزرگوار

مقام معظم رهبري: «اگر مهدويت نباشد معنايش اين است كه همه تلاش انبياء، همه اين دعوتها، اين بعثتها، اين زحمات طاقت فرسا، اينها همه اش بيفايده باشد.»

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

علت انحراف جوانان چيست؟

علت انحراف جوانان چيست؟

هدايت و تربيت نسل جوان به لحاظ اهميتي که دارد امروزه بيش از گذشته مورد توجه انديشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است. جوان داراي خصوصيات عاطفي، اجتماعي و جسماني است. حساسيت، تنوع خصلت‏ هاي رفتاري، هيجان‏ هاي دروني، علاقه شديد به دوستي با همسالان، عدم کنترل رفتار، ذات، الگو پذيري و تقليد، افتخار، به شخصيت و تشخيص‏ طلبي و ميل به آزادي، شمه‏اي از ويژگي هاي اوست. امام صادق(ع) در مورد يکي از ويژگي ‏هاي جوانان يعني الگوپذيري و تقليد سريع از ديگران هشدار داده و فرمود: جوانان و نوجوانان خود را با احاديث ما آشنا کنيد قبل از اين که گروه ‏هاي منحرف بر شما پيشي گرفته و آنان را جذب کنند. و هم چنين آن حضرت به روحيه پذيرش سريع سجاياي اخلاقي در نوجوانان توجه کرده و به ابوجعفر مي ‏فرمايد:«عليک بالاحداث فانهم اسرع الي کل خير»1 بر تو باد تربيت نوجوانان، زيرا آنان زودتر از ديگران خوبي ‏ها را مي ‏پذيرند. با توجه به اين که جوانان روحيات مخصوص به خود را دارند و بايد براي بهره‏گيري از اين گنجينه‏ هاي سرشار جامعه، سرمايه گذاري ‏هاي شايسته‏اي انجام گيرد برخي از علل و عوامل انحراف جوانان:2

کمبود محبت و فقر عاطفي: اگر جوانان اين قشر فعال جامعه مورد کم لطفي و بي احترامي قرار بگيرند و با اين قلب‏ هاي پاک و زلال رفتاري حکيمانه و کريمانه صورت نگيرد، آنان بتدريج مورد محبت افراد منحرفي و گروه‏ هاي فريبنده قرار خواهند گرفت و هويت آنان در معرض جدي‏ ترين آسيب‏ هاي اجتماعي خواهد بود. هم چنان که امروزه در جوامع صنعتي فقر غالب فقر اقتصادي و فرهنگي نيست بلکه فقر غالب فقر عاطفي است. مهم ترين علت انحراف جوانان و نوجوانان امروزي در خانواده‏ها کمبود عشق، عاطفه و محبت است. انسان همان طور که به آب و غذا نياز دارد به«محبت» هم نيازمند است و حتي نيازهاي عاطفي و معنوي او به مراتب بيشتر از نيازهاي جسماني است. عمده ‏ترين دليل ناسازگاري در خانواده ‏ها و علت بسياري از انحرافات و ناهنجاري‏ هاي جوانان تندخويي‏ ها، خشونت ‏ها، لج‏بازي ‏ها، زورگويي ‏ها، بدبيني ‏ها، اعتيادها، افسردگي ‏ها، گوشه‏گيري ‏ها، نااميدي ‏ها، ناسازگاري ‏ها، طلاق و فرار از خانه و مدرسه و غيره - ريشه در کمبود محبت دارد. مطالعه سيره تربيتي رسول گرامي اسلام ما را با اين حقيقت آشنا مي ‏کند و متوجه مي ‏شويم که آن رهبر آسماني چگونه با محبت قلب ها را صيد کرده و جوانان را جذب نموده و از انحرافات نجات داد. و خداوند متعال هم به اين راز توفيق رسول الله(ص) اشاره کرده و مي‏ فرمايد: به برکت رحمت الهي در برابر آن مردم نرم و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراکنده مي ‏شدند.3

نداشتن روحيه اعتماد به نفس

بخشي از انحرافات و مشکلات نسل جوان ريشه در نداشتن روحيه اعتماد به نفس و عدم خود باوري دارد. ترس از ورود به اجتماعات و اظهار انديشه ‏ها، عدم پذيرش مسئوليت‏ ها بسياري از ناکامي ‏ها و عدم موفقيت ‏ها از جمله عوارض احساس حقارت و نداشتن عزت نفس است. بنابراين براي تقويت شخصيت جوان و به وجود آمدن بسترهاي مناسب براي ايجاد خصلت ‏هاي نيکو و صفات ستوده در وجود آنان بايد از راه هاي مختلفي اقدام نمود. احترام به افکار جوانان، تقويت ارتباط صميمانه، سلام کردن با لحن دلنشين، هديه دادن مشورت کردن و عادت دادن جوانان بر اتکال به خداوند متعال در مشکلات، برخي از شيوه‏ هاي تقويت عزت نفس و خود باوري در نسل جوان مي ‏باشد خداوند متعال در برخي آيات قرآن به اين شيوه‏ ها اشاره کرده و به پيامبر بزرگوار خويش مي ‏فرمايد: «پس آن ها را ببخش و براي آنان طلب آمرزش کن و در کارها با آنان مشورت کن، اما هنگامي که تصميم گرفتي بر خدا توکل کن زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد.4

نداشتن رابطه کلامي با والدين و مربيان

عموم جوانان و نوجوانان به ارتباط کلامي بسيار حساس هستند. لحن و صوت والدين مربيان و مبلغان در ارتباط کلامي بايد داراي بار عاطفي مثبتي باشد در غير اين صورت آنان از متوليان تربيتي جامعه جدا شده و به دامن افراد منحرف پناه خواهند برد.

مشکل ازدواج

هر جواني فطرتاً نيازمند ازدواج است و بايد به اين نياز خدادادي و طبيعي از طريق مشروع جواب داد. بقاي نسل، رسيدن به آرامش و سکون، تکميل و تکامل، تأمين نياز جنسي، سلامت و امنيت اجتماعي و تأمين نيازهاي روحي و رواني بخشي از دستآوردهاي امر مقدس ازدواج بر جوانان است. وجود مشکلات وموانع متعدد بر سر راه ازدواج جوانان اسباب انحراف آنان را فراهم خواهد ساخت.

مسأله اشتغال

بيکاري نه تنها موجب از ميان رفتن استعدادهاي دروني يک جوان مي ‏شود و او را به فردي تن پرور و بي خاصيت تبديل مي ‏کند، بلکه به عنوان يک معضل اجتماعي، يک جوان مسلمان را دچار انواع مفاسد اخلاقي و اجتماعي مي‏ نمايد و يک نيروي انساني را که بايد به عنوان سرباز جامعه باشد سربار اجتماع نموده و گرفتار انواع انحرافات مي ‏نمايد.

تهاجم فرهنگي عوامل بيگانه

استکبار جهاني براي مقابله با رشد روزافزون اسلام خواهي و شناخت هويت حقيقي جوانان کشور با ساماندهي تهاجم فرهنگي در اشکال گوناگون از جمله شبهه افکني، ترويج بي بند و باري و… در انحراف جوانان عزيز کشور تلاش مي ‏کند.

پي نوشت ها:

[1]. لتهذيب، ج 8، ص 111.

[2]. الکافي، ج 8، ص 93.

[3]. سوره آل عمران، آيه 159.

[4]. همان.

چرا حال عبادت نداریم؟

چرا حال عبادت نداریم؟

گفت: برای هر کاری حال دارم، اما هنگام نماز و قرآن و این جور اعمال، بی حال میشم. نمیدونی چرا حال عبادت ندارم؟

گفتم: به خاطر اعمالته.

گفت: یعنی چی؟ منظورت چیه؟

گفتم: یک نگاهی به دعای ابوحمزه ثمالی بنداز، امام سجاد علیه السلام عوامل بی حالی در عبادت را شمردند:

چرا حال عبادت نداریم؟

اللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاسا إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ،سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضا عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ [الْکَذَّابِینَ‏] فَرَفَضْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی،أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی…(1)

خدایا هر وقت گفتم الآن آماده شدم‏ و در پیشگاهت به نماز ایستادم و قصد مناجات با تو را داشتم، چرتى بر من افکندى، و حال مناجات  را از من گرفتى، مرا چه شده؟ هروقت گفتم درونم شایسته شد، و جایگاهم به‏ جایگاه توبه ‏کنندگان نزدیک گشت، برایم گرفتارى پیش آمد، بر اثر آن گرفتارى پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد. سرور من:

1. شاید مرا از درگاهت رانده ‏اى و از خدمتت عزل کردی

2. یا مرا دیده ‏اى که حقّت را سبک‏ مى ‏شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختى

3. یا شاید مرا روى ‏گردانان از خودت مشاهده کردى پس مرا مورد خشم قرار دادى

4. یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتى، پس به دورم انداختى

5. یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدى، پس محرومم نمودى

6. یا شاید مرا از همنشینى با علما غایب یافتى، پس خوارم نمودى

7. یا شاید مرا در گروه غافلان دیدى، پس از رحمتت‏ ناامیدم کردى

8. یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره ‏ها دیدى. پس مرا به آنان وا گذاشتى

9. یا شاید دوست نداشتى دعایم را بشنوى پس دورم کردی

10. یا شاید به خاطر جرم و جنایتم، کیفرم نمودى

11. یا شاید براى کمى‏ حیایم از تو مجازاتم نمودى.

و بعد ادامه دادم: دوست من، حالا فهمیدی چرا حال عبادت نداری؟…

اونایی که ازدواج کردن حتما بخونن!

 

اونایی که ازدواج کردن حتما بخونن!

روزی زنی به شوهرش گفت امروز مقاله ای خواندم در یک مجله برای بهبود رابطه زناشویی حاضری امتحانش کنیم؟! مرد گفت: بله حتما.

زن گفت در مقاله نوشته بود: هر کدام ما یک لیست جداگانه از چیزهایی که دوست نداریم طرف مقابل انجام دهد یا تغیراتی که دوست داریم در همسرمان رخ دهد تهیه کنیم و بعد از یک روز فکر کردن و اصلاح آن روز بعد آن را به همسرمان بدهیم.

شوهرش با لبخند پاسخ مثبت داد و کاغذی برداشت و به اتاق نشیمن رفت و زن هم به اتاق خواب رفت و شروع به نوشتن کرد

صبح روز بعد هنگام خوردن صبحانه زن به همسرش گفت حاضری شروع کنیم؟ و سپس گفت من اول شروع کنم؟ شوهرش گفت باشه شما شروع کن.

زن چند ورق کاغذ درآورد که لیست بلندبالایی در آنها نوشته بود و شروع به خواندن کرد:

عزیزم من دوست ندارم شما…و همینطور ادامه داد از کارهای کوچک و بزرگی که همسرش انجام می دهد و او را اذیت می کند.

مرد سکوت کرده بود و همسرش همچنان لیستی از تغییراتی که باید شوهرش در خود ایجاد می کرد را میخواند تا اینکه زن احساس کرد همسرش ناراحت شده است و پرسید: عزیزم دوست داری ادامه بدم؟ مرد گفت: اشکالی نداره عزیزم شما ادامه بده!

بالاخره لیست زن تمام شد و به شوهرش گفت: حالا تو شروع کن.

مرد کاغذی از جیبش درآورد و گفت: دیروز خیلی فکر کردم و از خودم پرسیدم که دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم حتی یک چیز هم به ذهنم نرسید چون تو رو همینجور که هستی قبول کرده ام! سپس کاغذ را که سفید سفید بود به زنش نشان داد و ادامه داد از نظر من تو در نقص هایت کاملا بی نقصی!

زن بغض کرده بود و شوهرش ادامه داد من تو را با تمام نقاط مثبت و منفی که داری قبول کرده ام.

من کل این مجموعه رو دوست دارم و من واقعا عاشقتم. همین

زن کاغذهایی که نوشته بود مچاله کرد و از نظر خودش شرمنده شد

به یاد بیاورید چگونه عاشق همسرتان شدید؟

اگر او را بخاطر اینکه شوخی می کرد و آدم پرحرف و شادی بود دوست داشتید پس چرا حالا دوست دارید او زیپ دهانش را بکشد؟

اگر آدم ساکت و قوی و جدی بود و بخاطر این موضوع عاشقش شدید چرا حالا می خواهید او پرحرف و شوخ طبع باشد؟

اگر بخاطر گذشت و مهربانیش عاشق او شدید پس چگونه اکنون اورا بخاطر دل رحمیش سرزنش می کنید؟

دست از مقایسه بردارید:

قابل توجه متاهلین عزیز…

«««آویزه گوشمان باشد….

هیچ کدام از آنهایی که همسرت را با آنها مقایسه

می کنی ، هنوز با تو زندگی نکرده اند تا نقاط

ضعفشان را هم ببینی ….!!!!

از دور همه در زندگیشان قهرمانند ……

اما نه …!!!!!!

قهرمان واقعی کسی است که با

خوشی و ناخوشی ، عاشقانه در کنارت

زندگی می کند ……

قهرمان زندگیت را عاشقانه باور کن!!!